فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
شعر فارسى، به عنوان یکى از برجسته‏ترین و گسترده‏ترین آثار فرهنگِ بشرى، همواره موردِ ستایش آشنایانِ این وادى بوده است. این شعر، همان‏گونه که در حوزه مفاهیم و معانى ویژگیهایى دارد که آن را از شعر دیگر ملل امتیاز مى‏بخشد، در قلمرو ساخت و صورت هم از بعضى خصایص برخوردار است که در ادبیّات جهان، یا بى‏همانند است یا مواردِ مشابه بسیار کم دارد. مثلاً ردیف ـ با وُسعتى که در شعر فارسى دارد و با نقشِ خلاّقى که در تاریخِ شعرِ فارسى داشته است ـ در ادبیّات جهانى بى‏سابقه است. بعضى دیگر از خصایص شعر فارسى نیز مشابه اگر داشته باشد، بسیار اندک است.
درین یادداشت به یکى دیگر از ویژگیهاى شعر فارسى مى‏پردازیم و آن مسأله «تخلّص» است که به این وسعت و شمول، که در شعرِ فارسى دیده مى‏شود، در شعرِ هیچ ملّتِ دیگرى ظاهراً دیده نشده است و اگر هم مصادیقى بتوان یافت در شعرِ زبانهائى است که تحتِ تأثیر شعرِ فارسى و آیینهاى آن قرار داشته‏اند و در حقیقت از درونِ این فرهنگ و این ادبیّات نشأت یافته‏اند مانندِ شعرِ ترکى و ازبکى و ترکمنى و اردو پشتو و دیگرِ شعرهاى آسیائى و همسایه. درین یادداشت، غرضِ ما، بحث درباره زمینه‏هاى روانشناسىِ تخلّص‏هاى شعر فارسى است اما مقدمةً یادآورى بعضى نکات عام را درین باره بى‏سود نمى‏دانیم، زیرا تاکنون گویا کسى به بحث درین باره نپرداخته است.
با ظهورِ نیمایوشیج و بالیدنِ شعرِ جدید پارسى، شاعرانِ "نوپیشه" modern از بسیارى رسوم و آدابِ سنّتىِ شعر فارسى روى‏گردان شدند و یکى ازین سُنَّت‏ها همین مسأله تخلّص بود. در ذهنتان مجسم کنید اگر قرار بود براى اینهمه "شاعر"ى که این روزها در مطبوعات "شعر" چاپ مى‏کنند، تخلّصِ غیر مکرّر، انتخاب شود، بر سرِ تخلّصهایى از نوعِ "کفگیر" و "خربزه" هم دعوا راه مى‏افتاد تا چه رسد به تخلّصهاى شاعرانه و خوشاهنگى از نوعِ "امید" و "بهار" که البتّه همه مکرّرند. ازین بابت هم باید سپاسگزارِ نیمایوشیج بود که شاعران را از قید تخلّص، مثل بسیارى قیدهاى دیگر، گیرم این نامها، نامهایى دراز و طولانى و غیرشاعرانه باشد مثل مهدى اخوان ثالث یا محمدرضا شفیعى کدکنى یا پرویز ناتل خانلرى.
امّا گرفتارىِ تخلّص اگر براى شاعران نوپیشه حل شده است براى تذکره‏نویسان و مورخانِ ادبیات ما هنوز حل نگردیده است، به همین دلیل شما باز هم مهدى اخوان ثالث را باید در امید خراسانى بجویید و از گرفتاریهاى این مورّخان و تذکره‏نویسان یکى هم این غالباً حاضر نیستند که در برابرِ نام اصلى این‏گونه افراد، اقلاً ارجاعى بدهند به آن تخلّص شعرى که "امیدِ خراسانى" است تا خواننده اگر جویاى احوال و آثار اخوان ثالث است در امید خراسانى آن را بیابد. از کجا معلوم که همه خوانندگان از تخلّص شاعران، بویژه نوپردازان، اطلاع دارند و بر فرضِ اطلاع، در همه احوال نسبت به آن استشعار دارند. من خودم غالباً ازین نکته غافلم که روزگارى در جوانى با چنان تخلّصى (سرشک) چند تا غزل چاپ کرده‏ام. بگذریم غرض، بحث ازین گونه مسائل نبود.
اغلب کسانى که با شعرِ فارسى سر و کار داشته‏اند و در زبانهاى دیگر خواسته‏اند چیزى در بابِ شعرِ فارسى بنویسند به مسأله تخلّص به عنوان یکى از ویژگیهاى شعرِ فارسى اشارت کرده‏اند، مثلاً محمد خلیل مُرادى مؤلف سِلک الدُرَر (1173 ـ 1206) در شرح حالِ بسیارى از شعراى عربى‏زبان یا ترک‏زبان ـ که در قرون یازدهم و دوازدهم تحتِ تأثیر شعراى فارسى‏زبان تخلّص براى خود اختیار کرده‏اند ـ مى‏گوید: «الملقّب بـ [ ] على طریقة شعراء الفُرس والروم» و منظورش این است که این شاعر، "لقبِ شعرى" یا تخلّصى دارد به فلان نام و این گونه اختیارِ لقبِ شعرى و تخلّص از ویژگیهاى شعراى ایرانى و رومى (منظور عثمانى) است. مثلاً در شرحِ حالِ "وِفقى" مى‏گوید: «احمد بن رمضان الملقّب بـ"وِفْقی" على طریقة شُعراء الفُرس والروم» یا در شرح حال بیرم حلبى متخلّص به "عیدى" مى‏گوید: «بیرم الحَلَبى المعروف بـ "عیدی" و شعره بالترکی و "مخلصه" عیدی على طریقة شُعراء الفُرس والروم» و این نشان مى‏دهد که در عربى حتى در قرن دوازدهم نیز شعراى عرب از مفهوم تخلُّص، اطلاع نداشته‏اند که مُرادى پیوسته این نکته را یادآورى مى‏کند که این گونه "مخلص" یا لقبِ شعرى، سنتى است در میان شعراىِ ایرانى و رومى (ترک عثمانى) این توضیح را او، پیوسته، تکرار مى‏کند و یک جا هم در بابِ "الفِ" آخرِ بعضى ازین تخلّصها از قبیل "صائبا" و "نظیما" نکته‏اى مى‏آورد که نقلِ آن بى‏فایده‏اى نیست. در شرحِ حالِ رحمت‏اللّه نقشبندى ملقب به "نظیما" مى‏گوید: انتخابِ این لقب به عادت شاعرانِ ایرانى و رومى است و بعد مى‏گوید: "و نظیما" اصله "نظیم" فأُدْخِلَ عَلَیهِ "حرف النداء" بالفارسیّة و هو "الالِف" فصارَ "نظیما" اى: یا نظیم! والاصل فیه ذکره ضمن ابیات لعلّةٍ اَوجَبَت حرفَ‏النداء. ولکثرة استعمالِ ذالک صارَ عَلَماً و یقع کثیراً فى القابِ الرومییّن و سیجى‏ءُ فى محلّه و مَرّ فى‏البعض. فیقولون فى نسیب و کلیم نسیبا و کلیما و یغلب حرف النداء و یشتهر لقب‏الشاعر مع حرفِ النداء ولایحذفه الاّالمعارف الخبیر. فافهم" یعنى: "ونظیما، در اصل، نظیم بوده است و حرفِ نداى فارسى که عبارت است از الف، بر آخرِ آن افزوده شده است و نظیما شده است، یعنى این نظیم! و اصلِ این کار، یادْ کردِ این نام است، در ضمن ابیاتى، به دلایلى خاص، که در آنجا حرفِ ندا لازم بوده است و به دلیل کثرتِ استعمال، تبدیل به "عَلَم" (= اسم خاص) گردیده و این کار [آوردنِ لقب با الفِ ندا] در لقبهاى رومیان فراوان دیده مى‏شود و در جاى خود
[درین کتاب‏] پس ازین خواهد آمد و مواردى هم پیش ازین گذشت. و بدین گونه "نسیب" و "کلیم" را "نسیبا" و "کلیما" مى‏گویند و حرفِ ندا در آخرِ آنها به صورتِ غالب تکرار مى‏شود و لقبِ شاعر، با حرفِ ندا، اشتهار مى‏یابد و عامه مردم آن را حذف نمى‏کنند، تنها آگاهان و خُبرگان ممکن است آن را حذف کنند، پس آگاه باش."
در باب این الفِ آخر لقبهاى شعر فارسى عصرِ صفوى، در کنار نظر مؤلف سلک الدُرر، آراء دیگرى هم هست که مثلاً بعضى این الف آخر کلیما و نسیبا و صائبا را الفِ تکریم و تعظیم و احترام خوانده‏اند امّا سخنِ صاحب سلک الدُرر که خود معاصرِ وقوع این شکلِ کاربُرد است، معقول‏تر مى‏نماید. هنوز هم بسیارى از نامهاى خانوادگى در ایران، بویژه در حوالىِ اصفهان که از مراکز رواجِ سبک هندى بوده است، به صورتهاى "عظیما" و "رفیعا" و "وحید" از بقایاى همین رسم و آیین است.
بعضى از خاورشناسان، این ویژگىِ شعر فارسى یعنى مسأله تخلّص را با سُنَّتِ شعر ایرانى ماقبل اسلام مرتبط دانسته‏اند و با اینکه درین باره دلیلى اقامه نکرده‏اند سخنشان تا حدى قابل توجیه است و مى‏توان دلیل گونه‏هایى استحسانى و نه اقناعى، براى نظر ایشان اقامه کرد. مثلاً.
1) وجودِ تخلّص به فراوانى در ترانه‏هاى عامیانه به نامهاى "حسینا" و "نجما" و
"طاهر" و "فایز" و "عارف" و "طالب" در نوعِ این شعرها که بقایاى شِعر ماقبل اسلامى‏اند. با اینکه ترانه‏هاى کوتاه و کم حجم عامیانه جاى چندانى براى تخلّص ندارد.
2) قدیمترین نمونه شعر فارسى یا پهلوى فارسى شده که در کتب تاریخ دوره اسلامى نقل شده است عملاً داراى تخلّص است:
منم آن شیر گله منم آن پیل یله‏
نامِ من بهرام‏گور...
که فوفى نقل کرده و صورتهاى دیگرى از این را مورخان دوره‏هاى نخستین آورده‏اند فلسفه پیدایش تخلّص در شعر فارسى، هر چه باشد، آنچه مسلم است این است که ادوارِ بعد، تخلّص یکى از ویژگیهاىِ اصلىِ شعر فارسى شده است و تقریباً لازمه کار شاعران تلقى مى‏شده است. بعضى تصور کرده‏اند که تخلّص بمنزله مُهرى است که مالکیّتِ شاعر را بر اثر شعرى تثبیت مى‏کند و به همین دلیل، هر کسى که خواسته است شعرِ دیگرى را انتحال و سرقت کند اوّلین کارِ او تغییر تخلّص آن شعر بوده است. در همین عصر ما، یکى از شگفت‏انگیزترین نمونه‏هاى این کار اتفاق افتاد که سالها نقل مجلس اهل ادب شده بود و اجمالِ آن این بود که در سالهاى بعد از کودتاى 28 مرداد 1332 شاعرى ظهور کرد با غزلهاى درخشان و حیرت‏آورى که تمامى اهل ادب انگشت به دهان شده بودند و با انتشار هر غزلش جمع کثیرى بر خیل عاشقان و شیفتگانِ او افزوده مى‏شد، بحدّى که نیمایوشیج، شاعر مخالفِ شعر سنّتى، با اشتیاق و شیفتگى بسیار به دیدار او شتافت و استاد شهریار در ستایش او شعرها گفت از جمله خطاب به "گِلک" شاعرِ گیلانى در ضمن غزلى بمطلعِ:
شعرِ "دهقانِ" تو خواندم صله‏دارى گِلکا
لیک بى‏ربط تو از من گله دارى گِلکا
گفت:
گوهر من به قضاوتگهِ "غوّاص" ببر
کعبه آنجاست اگر راحله دارى گلکا
و نگارنده این سطور که در آن ایّام جوانى جوینده و پُرتلاش بودم، در خیل ارادتمندانِ این استادِ غزلِ معاصر قرار داشتم و در این سالها (سالهاى حدود 38 ـ 1339) که مسئول صفحه ادبىِ روزنامه خراسان مشهد بودم غالباً غزلهاى این استاد بزرگ را با احترام و شیفتگى بسیار در آنجا چاپ مى‏کردم و هم اکنون بُریده یکى از همان نوشته‏ها، برحسبِ تصادف از لاى یکى از کتابهاى من درآمد و شاهد از غیب رسید. در آن یادداشت (که در شماره 3243 روزنامه خراسان مورخ 1339/6/27 چاپ شده است) نگارنده این سطور ارادت خود را به آن استاد غزل بدین‏گونه بیان داشته است. "کاظم غوّاصى از شاعران پُرمایه و ارجدارِ معاصر ایرانى است و شاید مُسِنّ‏ترین آنها باشد. شعرِ او یادآورِ احساسات شاعران سبک هندى است و تخیّلى بسیار لطیف دارد. با اینکه شعرِ بسیارى گفته هنوز به جمع‏آورى و چاپ آنها نپرداخته است. او مردى بى‏آلایش است و در شعرش یک صفاى حقیقى موج مى‏زند. آنچه ازو منتشر شده و دیده‏ایم غزل بوده و اکثر اشعارِ یکدست و روانى است. اینک غزلِ ذیل را که از آثارِ زیباى اوست بنظر خوانندگان ارجمند مى‏رسانیم. ش. ک:
باید همه تن طرفه نگاهى شد و برخاست‏
چون شمع، سراپا همه آهى شد و برخاست..."الخ.
و این ارادت، بود و بود و هر روز بر آن مى‏افزود تا آنگاه که بر حسبِ تصادف و در طىِّ بعضى از تذکره‏هاى قرن دوازدهم چاپ هند متوجه این انتحال شدم و ضمن مقالاتى آن را به اطلاع همگان رساندم و غائله آن "شاعر بزرگ" که کارش تغییرِ تخلّص "حزین" به "غوّاص" بود، خاتمه یافت. این شاعر مشهور تمام تخلّصهاى "حزین" را به "غوّاص" بَدَل مى‏کرد و الحق درین کار مهارتى داشت، مثلاً در همان غزل، حزین گفته بود:
خون تو "حزین" تا به رَهِ عشق نخوابد
هر لاله ز خاکِ تو گواهى شد و برخاست‏
و این "شاعر بزرگ معاصر" آن را بدین گونه درآورده بود:
تا خون تو "غوّاص" درین راه نخوابد
هر لاله ز خاکِ تو گواهى شد و برخاست‏
یا حزین در غزر بسیار زیباى ذیل:
کار رسوائىِ ما، حیف، به پایان نرسید
نارسا طالعِ چاکى که به دامان نرسید
گفته بود:
نَفَسِ صبحِ قیامت عَلَم افراشت "حزین!"
شبِ افسانه ما خوش که به پایان نرسید
و این "شاعر بزرگ معاصر" آن را بدین گونه تغییر داده بود:
نَفَسِ صبحِ قیامت زده رایَت "غوّاص!"
شبِ افسانه ما خوش که به پایان نرسید
از همین تغییرات مى‏توان به میزان مهارت این گوینده پى بُرد و حق این است که بپذیریم او خود اصالتاً هم شاعر توانایى بوده است و مقدارى شعر از خودش داشته ولى به چه دلیل تصمیم به این سرقتِ بى‏نظیر تاریخى گرفته، این موضوع هنوز هم، بروشنى، بر بنده معلوم نشده است. درین باره بعد از کشفِ ماجرا، مطالبى ازو نقل شد که تفصیل آن را باید در مطبوعات همان سالها یعنى حدود 1340 مطالعه کرد.
مسأله عوض کردن تخلّص، سابقه درازى دارد. امیرعلیشیر نوایى، در تذکره مجالس‏النفایس خویش داستان آهنگسازى را نقل مى‏کند که عمداً روى یکى از غزلهاى امیرعلیشیر، تخلّص "نسیمى" گذاشته و در حضورِ امیرعلیشیر آنرا خوانده است.
ظاهراً نخستین تخلّصهاى آگاهانه و با نوعى تعمّد در نمونه‏هاى بازمانده از شعرِ دوران نخستین، از آنِ رودکى است و بعد ازو در شعرِ دقیقى و کسائى و عماره مروزى و منوچهرى و بسیارى شاعران قرن چهارم و آغازِ قرن پنجم. هم در نمونه‏هایى از غزلهاى بازمانده ازین عصر مى‏توان نشانه تخلّص را دید، مانندِ:
دقیقى چار خصلت برگزیده‏ست‏
به گیتى در ز خوبى‏ها و زشتى‏
و هم در قصاید که نیازى به شاهد ندارد. بحثِ اصلى بر سرِ این است که از چه روزگارى آوردنِ تخلّص در پایان شعرها، خواه قصیده و خواه غزل، حالتى قانونمند بخود گرفته است؟ از آنجا که آثار بازمانده از قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم، متأسفانه بسیار پراکنده و ناقص امروز، در اختیار ماست، هر حکم قاطعى درین باب دشوار است. اگر آنچه از آن آثار شعرى امروز موجود است ملاک قرار گیرد، مى‏توان گفت که نخستین شاعرى که در غزل، خود را تا حدّى مقید به آوردنِ تخلّص کرده است (تا حدود چهل درصد) سنائى است در پایان قرن پنجم و آغاز قرن ششم که غزلهاى او، شمارِ چشم‏گیرى در حدود چهارصد غزل را تشکیل مى‏دهد و بخش قابل ملاحظه‏اى از آنها داراى تخلّص است. این تخلّصها گاه در آغاز غزل است مانند:
اى سنائى! خواجه جانى غلام تن مباش!
اى سنائى! عاشقى را درد باید درد کو؟
اى سنائى! دم درین منزل قلندروار زن!
رحل بگذار اى سنائى! رطل مالامال کُن!
جام را نام اى سنائى! گنج کُن!
اى سنائى! قدح دمادم کُن!

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    25صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی

دانلود مقاله مقبره های استان مازندران

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مقبره های استان مازندران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

ساری
موقعیت جغرافیایی
ساری مرکز استان مازندران ، از شمال به دریای خزر ، از جنوب به سلسله جبال البرز و استان سمنان ، از مشرق به نکا و بهشهر ، از مغرب به شهرستان‌های قائمشهر ، جویبار و سوادکوه منتهی می‌شود. این شهرستان دارای وسعتی بالغ بر 3922 کیلومتر مربع و در 53 درجه و 5 دقیقه طول جغرافیایی و در 36 درجه و 4 دقیقه عرض جغرافیایی قرار دارد. ساری دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است. شهرستان ساری از نظر ناهمواری به دو قسمت کوهستانی که به رشته‌کوه‌های البرز ختم می‌شود از مهم‌ترین ارتفاعات آن کوه خلیفه و کوه سفید هستند. پوشش گیاهی در ارتفاعات بلند به صورت چمنزار و مراتع بوده و به دنبال آن پوشش جنگلی متراکم با انواع درختان پهن برگ که در کمربند‌های مختلف کوهپایه‌های کم ارتفاع گسترش دارد و سپس به اراضی مزروعی و باغ‌های جلگه‌ای ختم می‌شود.

پیشینه تاریخی :
ساری مرکز تبرستان در سیر پرفراز و نشیب تاریخ ایران همچون نگینی سبز در دیار اسطوره‌ها خاطرات تلخ و شیرین را به گواه فرهنگ و تاریخ استوارش همراه کرده است. وجود تپه‌های با ارزش دوران پیش از تاریخ ، تاریخی و اسلامی ، قلعه‌های کهن و عمارت‌های شگرف ، ساختمان‌های با عظمت ، حمام‌های قدیمی ، آب انبارها و تاسیسات با شکوه مقر اسپهبدان در بخش دو دانگه این شهرستان ، وجود دانشمندان و هنرمندان بزرگ منبت کار چون استاد احمد نجار ساروی ، استاد حسین بن احمد ساروی ، استاد محمد بن استاد حسین ساوری که شاهکارهای کم نظیر منبت کاری را در ایران و مازندران در عصر تیموری به یادگار گذاشته‌اند ،‌ هویت تاریخی شهر «زادراکرتا» کهن یا ساری کنونی را تشکیل می‌دهند.
زادراکارتا ،‌تامبراکس ، سارویه و ساری واژه‌هایی هستند که زمان هخامنشیان تا روزگار ما به ساری کنونی اطلاق می‌شده است. کشف بی‌شمار ظروف سفالی و فلزی از هزاره‌های گذشته و همینطور کشف سکه‌هایی با علامت (TAM) که از روزگاران اشکانی به جای مانده تا کشف ظروف فلزی عصر ساسانی در ساری گواه این مطلب است که ساری کنونی قبل از زمان ساسانیان شهری آباد و از مهم‌ترین شهرهای تبرستان و مرکز حکومتی آن بوده است. اگرچه برخی محققین بنیاد شهرساری را از اقدامات فرخان بزرگ می‌دانند ، ولی با مرور تاریخ مازندران می‌توان باور داشت که ساری کنونی بر روی ویرانه‌های شهری ساخته شده که از قرون ما قبل از اسلام مرکز ایالت شمالی ایران بوده است.

برج رسکت
برج رسکت با نقشه مدور در بخش دو دانگه شهرستان ساری و در محدوده حکومتی اسپهبدان باوندی سر بر آسمان می‌ساید. این بنا هم به عنوان مقبره یکی از شهریاران آل‌باوند (احتمالاً هرمزد) و هم به عنوان میل راهنما یاد شده است. از جمله‌ ویژگی‌های این بنا علاوه بر تاریخ معماری و تزیینات آجری، کتیبه تزیینی آن است که به خط کوفی مشجر در بدنه بنا مشاهده می‌شود. این برج متعلق به اوایل اسلام و از اولین بناهای اسلامی در خطه شمال ایران است.

برج مقبره‌ای امامزاده عباس ساری
این بنا در محله آزاد گله و در شرق رودخانه تجن واقع است. برج متعلق به قرن نهم هجری قمری و مدفن سه تن از سادات است. ساختمان اصلی مقبره دارای نقشه هشت ضلعی است و با گنبد رک دوپوش ساخته شده از تزیینات مهم این مجموعه علاوه بر تزیینات معماری ساختمان برج می‌توان به کاربرد تزیینات منبت کاری بر روی در و صندوق آن اشاره کرد. منبت کاری زیبای صندوق چوبی آن از کم نظیر‌ترین یادگارهای به جا مانده عصر تیموری در مازندران است. این صندوق توسط شمس‌الدین احمد نجار ساروی ساخته شده است.

برج آرامگاهی امامزاده یحیی
این بنا در مرکز شهر ساری قرار دارد. برج بر روی قبور یحیی ، حسین و خواهرشان سکینه ـ از فرزندان میر قوام‌الدین مرعشی ـ با نقشه مدور و گنبد دوپوش که پوشش خارجی آن به شکل رک یا هشت ترک است ، ساخته شده است. از تزیینات این بنا می‌توان به قرنیس‌های سینه کفتری و طاق‌های تزیینی اشاره کرد. تزیینات وابسته به معماری این برج آرامگاهی ، در ، نورگیر و صندوق منبت کاری شده آن است که مورد اخیر با دو شیوه نقاشی روغنی (لاکی) و هنر منبت کاری تزیین گشته که احتمالاً می‌توان آن را از اولین نمونه‌های باقی مانده نقاشی چوب در ایران نام برد.

برج آرامگاهی سلطان زین العابدین
این بنا در مرکز شهرساری در کنار برج امامزاده یحیی و متعلق به قرن نهم هجری است. در داخل این بنا قبر سلطان زین‌العابدین مرعشی و چند نفر دیگر از نوادگان مدیر قوام الدین مرعشی قرار دارد. برج مذکور با نقشه مربع و گنبد رک و به صورت دوپوش ساخته شده است. قسمت‌هایی از کاشی آبی فیروزه‌ای در قسمت داخل و بیرونی بنا باقی مانده که حکایت از کاربرد فراوان آن در بناهای عصر تیموری مازندران دارد. صندوق چوبی منبت کاری شده از دیگر تزیینات وابسته به معماری این بنا بوده که در جریان آتش سوزی دهه‌های گذشته دچار آسیب دیدگی شدید شده است.

برج آرامگاهی امامزاده صالح مرزرود
این برج در 15 کیلومتری شمال شهرستان ساری و در شرق بلوار ساری ـ دریا ، کنار رودخانه تجن قرار گرفته است. بنا با نقشه مربع و دارای گنبد رک (هشت ترک) و به صورت دوپوش ساخته شده است. علاوه بر تزیینات خارجی بنا ، تزیینات منبت کاری درها و صندوق آن از جمله شاهکارهای هنری عصر تیموری به شمار می‌رود.

برج امامزاده ابراهیم قاسم خندق
برج آرامگاهی امامزاده قاسم در شمال غرب شهرستان ساری و در غرب روستای عیسی خندق قرار دارد. با توجه به متن کتیبه صندوق که در گذشته قرائت شده بنا متعلق به قاسم از نوادگان موسی‌بن جعفر بوده که به غلط رایج از آن به عنوان امامزاده عیسی نام می‌برند. برج دارای نقشه کروی شکل بوده که با ایجاد منطقه انتقالی گنبد هشت ترک (رک) در بخش خارجی بنا و با پوشش کروی دوم در بخش داخلی شکل گرفته است. در ورودی بنا و در ضلع شرقی منطقه میانی بدنه بنا فرو رفتگی‌های مستطیل شکل وجود دارد که در داخل بعضی از آنها کاشی‌های آبی رنگ دوره تیموری خودنمایی می‌کند. از تزیینات این بنا می‌توان به آجر کاری سینه کفتری ، تزیینات طاسی شکل که به صورت نیم دایره اجرا شده‌اند و کاربرد کاشی‌هایی با تزیینات هندسی بر روی آن اشاره کرد. در روی کتیبه‌های صندوق ، نام امامزاده قاسم ، نام نجار (استاد شمس‌الدین بن محمد دین توزاد) و تاریخ 856 هـ .ق نوشته شده است.

برج آرامگاهی درویش فخرالدین گلما
این بنا در مرکز روستا گلما از بخش میاندورود ساری واقع است. برج دارای ویژگی‌های معماری برج‌های مقبره‌ای عصر تیموری است که در سراسر قلمرو شمالی ایران نمایان هستند. برج آرامگاهی درویش فخرالدین با نقشه چهارضلعی و گنبد هشت ترک (رک) در عصر تیموری با مصالح آجر و گل و آهک ساخته شده است. تزیینات سینه کفتری و طاسی شکل به همراه کاشی کاری بوده که در قسمت فرورفتگی‌های مستطیل شکل بنا قرار گرفته ، از جمله آرایه‌های تزیینی این بنا را تشکیل می‌دهند. این برج در سال‌های گذشته مرمت شده است.

شاطر گنبد
برج آرامگاهی شاطر گنبد در جنوب شرق روستای بالادزا و در حاشیه غربی رودخانه تجن واقع است. این بنا دارای نقشه چهار گوش و گنبد دو پوش است که پوش بیرونی آن به شکل هشت ترک (رک) بوده و بر بالای بنای مربع شکل قرار دارد. از جمله تیینات این بنا تزیینات سینه کفتری است که در منطقه انتقالی بدنه به گنبد قرار دارد. در اضلاع مختلف بدنه بنا فرورفتگی‌های متعددی قرار گرفته که با توجه به نمونه‌های مشابه ، این بخش ها دارای کاشیکاری بوده‌اند. بنای شاطر گنبد دارای مشخصه معماری بناهای تیموری مازندران است.

برج آرامگاهی امامزاده علی‌اکبر
این بنا در روستای اوسا از دهستان داراب کلا بخش میاندورود ساری قرار دارد. بنا دارای نقشه چهار ضلعی است و با طرح فیلپوش‌ها در منطقه انتقالی ، گنبدی هشت ترک (رک) با پوشش داخلی کروی ایجاد کرده‌اند. بنای مذکور در دوره تیموری و با مشخصات معماری این دوره ساخته شده است. در قسمت بیرونی بنا در هر یک از اضلاع یک عدد طاق‌نما قرار گرفته که در قسمت میانی طاق نماها نورگیری برای روشنایی تعبیه شده است. تزیینات سینه کفتری این بنا که در هر قسمت به سیزده عدد می‌رسد به صورت اجرکاری نمایان است. بخش داخلی بنا دارای طاقچه‌ها و طاق‌نمایی تزیینی بوده که با گچ‌کاری ساده تزیین شده است. در بخش شرقی بنا ، ساختمان الحاقی مسجد به صورت مستطیل قرار دارد.

آمل
پیشینه تاریخی آمل
واژه آمل که گونه پهلوی آن آموی است ، برگرفته از قبیله باستانی آمردها یا آماردهاست که قومی نیرومند و جنگ جو بوده و ناحیه فعلی آمل را به عنوان مرکز خود انتخاب و نام خود را بر آن نهادند. بعدها واژه آمادرها به سبب کثرت تلفظ به آملد و آمرد و آمل نامیده شد. نخستین باری که در تاریخ ایران نام آماردها به میان می‌آید در روزگار اقامت اسکندر در هیرکانیا ـ گرگان ـ است. در دوران اسلامی با توجه به گزارش بلاذری در فتوح البلدام و ابن رسته در الاعلاق النفیسه و اصطخری در کتاب مسالک الممالک آمل یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شهرهای مازندران محسوب می‌شده است. ابن اسفندیار در تاریخ تبرستان آورده است که : شهر آمل در سال 140 هجری به دست مسلمین افتاد. مقدسی نیز از بیمارستان و مسجد قدیمی و مسجد نوشهر آمل یاد نموده است. در کتاب حدود العالم ، آمل شهری عظیم ذکر شده است. توماس هربرت در قرن 11 هجری قمری از زیبایی شهر آمل و پل مجلل دوازده دهنه آن نام برده است. ویلیام ریچارد هولمز که در سال 1260 هجری قمری از آمل دیدن کرده بود ، می‌نویسد : شهر آمل در اثر بیماری طاعون خالی از سکنه شده بود. با توجه به پیشینه تاریخی آمل باید اعلام داشت که این شهر حداقل از دوره ساسانی تا دوره مغول پایتخت مازندران بوده و سکه‌هایی نیز با ضرب آمل در زمان ساسانی کشف شده است. آمل در گذر تاریخ هر چند که از تندبادهای حوادث روزگار بی‌بهره نبوده ، اما امروز هم یادمان‌های تاریخی آن مبین مجد و عظمت آن در گشته است.

 


کلیات جغرافیایی
شهرستان آمل از شمال به شهرستان محمود آباد از شمال شرقی به شهرستان بابلسر ، از مشرق به شهرستان بابل ، از جنوب به استان تهران و از مغرب به شهرستان نور محدود و در 52 درجه و 21 دقیقه طول و 36 درجه و 24 دقیقه عرض جغرافیایی قرار دارد. مساحت این شهرستان حدود 3211 کیلومتر مربع و ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد 79 متر و دارای سه بخش مرکزی ، لاریجان و دابودشت است. براساس سرشماری سال 1375 آمل دارای 297743 نفر جمعیت است و آب و هوای آن با توجه به نزدیکی دریا و وجود جنگل و کوه به دو نوع معتدل خزری مرطوب و کوهستانی تقسیم می‌شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  34  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقبره های استان مازندران

دانلود مقاله سیستم حفاظتی مدیریتی خانه های هوشمند

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله سیستم حفاظتی مدیریتی خانه های هوشمند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

خانه هوشمند چیست؟
خانه‌های هوشمند امروزه به عنوان یکی از بخش‌های مهم سیستم‌های مدیریت جامع ساختمان یا همان BMS مورد توجه واقع شده‌اند. خانه‌های هوشمند با هدف ایجاد آسایش و امنیت برای کاربران به سرعت در حال توسعه می باشند.امروزه تکنیک‌های مختلفی برای اتوماسیون ساختمان‌های بزرگ بکار گرفته‌می‌شود از قبیل کنترل نور ،کنترل دما، کنترل درها و پنجره‌ها و پرده‌ها و یا سیستم‌های امنیتی و مدار بسته و غیره. علاوه برموارد یاد شده، در خانه‌های هوشمند، کاربرد‌های دیگری نیز از قبیل کنترل Multimedia، آبیاری گیاهان و غذا دادن به حیوانات خانگی نیز قابل تعریف است.
سیستم‌های خانه ی هوشمند علاوه بر ایجاد آسایش و امنیت مضاعف در خانه به بهینه‌سازی مصرف انرژی و صرفه‌جویی در زمان و هزینه‌های نگهداری ساختمان نیز کمک شایانی ‌می‌نماید.
ضمناً این سیستم‌ها علاوه بر مخاطبین معمول خود می‌توانند در بهبود کیفیت زندگی معلولین و سالمندان نیز کمک شایانی نمایند. بسته‌های موجود در خانه‌های هوشمند می‌توانند موارد زیر را تحت کنترل قرار دهند:
1. کنترل دما
2. کنترل روشنایی
3. کنترل نور طبیعی (به کمک باز و بسته کردن خودکار پرده و کرکره ها)
4. سیستم های صوتی و تصویری
5. سیستم های اعلام حریق
6. سیستم‌های حفاظتی وامنیتی
7. آبیاری گیاهان و تغذیه حیوانات
شایان ذکر است که به غیر از موارد مذکور کلیه تجهیزاتی که به نحوی با برق کار کرده و یا قابلیت تبدیل به سیستم برقی در آنها وجود دارد در این مجموعه قرار خواهد گرفت.
تکنولوژی های متفاوتی جهت اجرای سیستم های مذکور در خانه ها موجود است که در ذیل به برخی از آنها اشاره گردیده است :
1. X10
2. Z-Wave
3. EIB
4. KNX
5. C-Bus
در کلیه تکنولوژی های فوق تمامی امکانات قابل اجرا و بهره برداری می باشند.

 

اکنون زمان آن رسیده که در خانه های هوشمند زندگی کنید.
شرکت تابان الکترونیک به پشتوانه سی سال تجربه در زمینه واردات، فروش و تولید دستگاه های الکترونیکی حفاظتی اکنون با همکاری کمپانی های معظم و معتبر پاناسونیک، لگراند فرانسه، سونی، کوکوم، پروتکس، هوم ویژن و گروه مهندسی یگان الکترونیک و با یاری مهندسین و متخصصین با تجربه در زمینه هوشمند سازی ویلاهای مسکونی و برج های بلند آغاز نموده و افتخار دارد که جزء اولین شرکت های ارائه کننده سیستم های هوشمند سازی ساختمان ها، این مدرنترین تکنولوژی زمان باشد.
ویژگیهای سیستم های هوشمند
نصب سیستم های هوشمند ساختمانی امکانات زیر را در اختیار شما می گذارد.
•از همه جای دنیا می توانید ویلا، آپارتمان و یا هر نوع ملکی که دارید را به راحتی تماشا، نظارت و هر نوع دستگاه برقی و الکترونیکی در ساختمان را کنترل و مدیریت نمایید.
بعنوان مثال:
•لامپ های ساختمان خود را روشن و خاموش و یا نور آن را کم و زیاد نمایید.
•اسپلیت ها را راه اندازی کنید.
•درب های برقی را باز و بسته نمایید.
•پرده های پنجره ها را باز و یا به کناری بکشید.
•باغچه های محوطه را آبیاری کنید و یا به راحتی گلدان های آپارتمانتان را آب دهی کنید.
•تصفیه استخر را راه اندازی کنید و یا سونای بخار را آماده سازید.
•دستگاه های صوتی و تصویری را فعال و بر نامه های مورد نظر خودتان را ضبط نمایید.
•سیستم های حفاظتی دزدگیر، کنترل اعلام حریق، دوربین های مدار بسته و ضبط تصویر را فعال سازید.
•قهوه جوش خود را آماده سازید و بسیاری مزایای دیگر که زندگی شما را رویایی می کند.
خانه هوشمند
خانه هوشمند (Intelligent House یا Smart Home) خانه ای است که با استفاده از دستگاه BEMS کنترل تمام تجهیزات الکتریکی را در اختیار شما قرار می دهد . همچنین این خانه مجهز به سیستمهای ایمنی و امنیتی مانند اعلام سرقت ، حریق، نشت گاز ،و زلزله می باشد . بطور خلاصه خانه هوشمند یک خانه تمام کنترلی است مجهز به سیستمهای ایمنی و امنیتی توسط فقط یک دستگاه 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   7 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیستم حفاظتی مدیریتی خانه های هوشمند

دانلود مقاله فضا در معماری

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله فضا در معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
تعریف فضا
فضا یک مقوله بسیار عام است. فضا تمام جهان هستی را پر می کند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کرده است. فضا می تواند چنان نارک و وسیع به نظر آید که احساس وجود بعد از بین برود و یا چنان مملو از وجود سه بعدی باشد که به هر چیزی در حیطه خود مفهومی خاص بخشد. فضای سه بعدی قابلیت جالب توجهی در بالا بردن کیفیت زندگی ما دارد. فضا به محیط زیست اطراف ما احساس راحتی و امنیت می بخشد.
از میان تعاریف مورد بحث طراحی شهری توافقی کلی وجود دارد بر اینکه موضوع طراحی شهری مربوط به فضاهای بین ساختمانها است. با یک دید دقیق تر می توان بیان داشت که موضوع طراحی شهری کار بر روی پیاده روها، خیابانها، منظرسازی، یا دیگر نواحی است که در میان ساختمانها قرار گرفته اند.
طراح بایستی به کیفیات معمارانه نمای ساختمانها و چگونگی ایجاد احساس فضای سه بعدی توجه کند. این مسئله موضوع را از معماری منظرسازی به طراحی شهری
انسان و فضای معماری
مفهوم فضای ساخته شده یا فضای کالبدی به معنای کلیه شکلهای کالبدی قابل لمسی که انسان ها به وجود می آورند و یا تغییر شکلهایی که در همین زمینه اعمال می کنند، یک مفصل بین فضای کالبدی – طبیعی و فضایب زیستی انسانها تعریف شود. این فضا نقطه شروع انسان برای شناخت محیط است.
فضا: عنصر اصلی معماری
معماری در همه اعصار با روشنایی فضا، چند زمانی فضا، خلوص فضا، سبکی و سنگینی فضا، تنوع فضا، چند ارزشی بودن فضا، غنای فضا و این قبیل مفاهیم درگیر بوده است.
در یونان و بطور کلی در عهد باستان دو نوع تعریف برای فضا مبتنی بر دو گرایش فکری قابل بررسی است:
1. تعریف افلاطونی که فضا را همانند یک هستی ثابت و از بین نرفتنی می بیند که هر چه بوجود آید، داخل این فضا جای دارد.
2. تعریف ارسطویی که فضا را به عنوان Topos یا مکان بیان میکند و آن را جزئی از فضای کلی تر می داند که با محدوده حجمی که آن را در خود جای داده است، تطابق دارد.
تعریف افلاطون موفقیت بیشتری از تعریف ارسطو در طول تاریخ پیدا کرد و در دوره رنسانس با تعاریف نیوتن تکمیل شد و به مفهوم فضای سه بعدی ومطلق و متشکل از رمان و کالبدهایی که آن را پر میکنند، درآمد.
مفهوم فضا در تئوری معماری 2
1- اولین مفهوم فضای معماری، توجه به فضای خارجی ساختمانها، ترکیب احجام ساختمان های مختلف با یکدیگر، جلوه گر ساختن قدرت احجام و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر بوده است. معماری مصر و یونان که ظاهراً هر دو از حجم سرچشمه می گرفتند، نمود این مفهوم از فضا بودند. در معماری تندیس و از این تمدنها، فضاهای داخلی نقشی ثانوی داشته و به آنها چندان توجهی نمی شده است.
2- دومین مفهوم فضای معماری که در گنبد پانتئون رم در آغاز قرن دوم میلادی، به منصه ظهور رسید، توجه به فضای داخلی ساختمانهاست. در معماری رومی، معماری به فضاسازی تبدیل گردید و برای اولین بار برای کاربری های گوناگون، فضاهای متفاوت در نظر گرفته شد. بدین ترتیب در این معماری فضای داخلی پرداخته و فعال تر گردید و از این طریق نقش اول را در معماری بر عهده گرفت. از آن زمان تا کنون، مفهوم فضای معماری تقریباً از فضای خالی داخلی غیر قابل تمایز بوده است.
3- سومین مفهوم فضا که هنوز هم در مرحله تکامل است، شامل تأثیر و تأثر فضای داخلی و خارجی بر یکدیگر (ترکیب فضای داخلی و خارجی ساختمان ها) می باشد. این تصور فضایی با پیدایش انقلاب بصری- وقتی که پرسپکتیو از یک نقطه دید، اعتبارش را از دست داد – بوجود آمد که نتایج عمیق و اساسی برای معماری و شهرسازی داشت. در این دوره دوباره اهمیت حجم در شکل دادن به فضای خارج مورد توجه قرار گرفت. در حقیقت از یک طرف تصور فضایی نخستین دوباره زنده شد و از طرف دیگر توجه به فضای داخلی ساختمان ها که در مرحله دوم به منصه بروز رسیده بود، به قوت خود باقی ماند.
فضای مثبت
در میان فضاهای کاملی که انسان ساخته است، فضاهای میادین رنسانس ایتالیا همواره مطرح هستند. تجربه بی نظیری که این فضاها ارائه می دهند قرنها است که توریستهای مشتاق را از سراسر جهان بخود جلب نموده اند. ورود به هر یک از این میادین برای اولین بار احساسات خاصی را بر می انگیزد.
ساختمانهائی که میدان را شکل داده اند بنحوی ماهرانه فضائی را بوجود آورده اند که دارای ماهیتی مستقل از کل ساختمانهاست.
در طراحی فضاهای شهری باید به این نکته توجه کرد که مردم خیلی بیش از آنچه که تصور می کنیم اطراف خود را می بینند و در عین حال فکر می کنند که جزئیات بیشتری را می بینند، در حالیکه جزئیات مورد توجه آنها بسیار کمتر از حدی است که تصور می کنند.
نحوه دیدن و مکانیزم کار چشم، نقش مهمی در چگونگی تجربه مردم از محیط پیرامون آنها دارد. مردم در اغلب ساعتهای بیداری عمدتاً نسبت به چیزهائی که در مرکز دید آنها قرار گرفته است، آگاه هستند.
در صفحه افقی اکثر مردم بدون حرکت چشم قادر هستند کمی بیش از 180 درجه را ببینند، و در صفحه عمودی زاویه دید در حدود 130 درجه است و این در حالی است که ابروها زاویه دید بالا را 20 درجه از زاویه دید پائین محدودتر کرده اند.
طراحی بر اساس بینایی و دید
این نکته کاملاً روشن شده که کمتر کسی با خیره شدن به نقطه ای در مقابل خود راه می رود.
میدان دید 180 در 130 درجه ای انسان را قادر می کند که به سرعت تصویر ذهنی کلی از محیط برای خود ترسیم کند.
هنگامی که ساختمان یا مجموعه ساختمانهائی برای استفاده روزمره طراحی می شوند تا حدودی سادگی و وضوح شکل و فرم کلی برای تسهیل درک مجموعه بزرگتر لازم است و در عین حال وجود پیچیدگی و جزئیات برای تجدید علاقه استفاده کننده معمول فضا لازم است. در سالهای اخیر جهت کلی جریان بر خلاف اصول بوده، بطوریکه فضاهای عمومی با ترکیب کلی پیچیده و نامنظمی شکل گرفته اند و در عین حال فاقد جزئیات جالب بصری برای بیننده دائمی فضا می باشند.
فضای خیابان
به خلاف اتاق، میدان فاقد سقف برای مشخص کردن ارتفاع در میان دیواره های آن است و همچنین به خلاف پلازا، خیابان تنها دارای دو بدنه برای تعریف فضا می باشد. اگر ارتفاع بدنه ها به نسبت عرض خیابان کم باشد، دید بیرون به اندازه کافی بسته نمی شود و یک فضای هماهنگ و پیوسته بوجود نمی آید. بنابراین میدان دید انسان بر درک فضا و مقیاس خیابان تأثیر می گذارد.
نسبت ارتفاع به عرض
در خیابان با نسبت بدنه به عرض 1 به 4، مقدار آسمانی که در میدان دید عادی قرار گیرد به نسبت بدنه خیابان سه برابر می باشد. احساس ضعف فضا در خیابانهائی با این نسبتها مانند اتاقهای بسیار کوتاه و وسیع در هتلهای مدرن امروز می باشد.
تعریف مناسب فضا هر چند در یک مقطع 1 به 4 ناممکن نیست اما بیش از حد مشکل می باشد.
زمانی که این نسبت 1 به 2 کاهش می یابد مقدار فضای آسمانی که به چشم می آید تقریباً برابر میزان دیدی است که از بدنه خیابان داریم اما دید آسمان از اهمیت کمتری برخوردار است زیرا در قسمتی از میدان دید واقع شده که دارای قدرت دریافت کمتری است. نسبت 1 به 2، محصوریت فضایی کافی برای خلق یک فضای کاملاً سه بعدی را بوجود می آورد.
1 به 2 حداقل نسبت مناسب عرض به ارتفاع برای خلق مفهوم فضائی مطلوب در خیابان می باشد.
اگر مناطق وسیعی توسط ساختمانهای بسیار مرتفع احاطه شده باشند، ممکن است در بعضی ایجاد ترس و وحشت و ناراحتی کلاستر و فوبیا – بیماری ترس از تنها بودن در اطاقهای دربسته و فضاهای تنگ و محصور نماید.
تعریف موثر فضا
نمای تداوم یافته ساختمان حتی اگر از یک الگو تبعیت نماید، بصورت مشکلی باقی می ماند، یک فرم (مدول) پنجره که تا بی نهایت تکرار شده، و یا نماهایی با عناصر تماماً عمودی و یا تماماً افقی، نه از آشفتگی سطح معماری کاسته و نه مقیاس مفید برای درک ابعاد فضای بدست می دهند.
بنابراین برای تعریف موثر ارتفاع فضای خیابان، لازم است که از فشار عمودی ساختمانهای مرتفع جلوگیری نمود و نمای ساختمان را در ارتفاع مناسب برای ایجاد یک فضای خیابان باشکوه تمام نمود.
ابعاد طولی
تعریف ابعاد طولی فضا در خیابانهای مستقیم و بلند به اندازه تعیین ارتفاع بدنه و عرض خیابان اهمیت داد. حتی در خیابانهائی که وجود انحنا و یا تپه ای مانع از رخنه فضای بسته بطرف افق بی انتها میگردد، می باید در قرار دادن مقیاس افقی کوتاهی نکرد.
میدان
میدان اولین و ارزنده ترین فضاهای شهری هستند، آنها از این نظر با پارکها و میدانها متفاوت هستند که برای خلق یک حجم فضائی از ابزار معماری استفاده می کنند و معمولاً در طراحی میدان درخت و محوطه سازی نقش اندکی دارد و یا اصلاً وجود ندارد. میدان دارای ابعاد و اشکال مختلفی هستند و می توانند هدفهای متفاوتی نیز داشته باشند.
خیابانهای امروزی، در اغلب موارد فرم خطی نامتناهی داشته و هنگامی که فضای خیابان تعریف و تعیین می شود باز هم بخشی از یک گستره باقی می ماند. از سوی دیگر، میدان پدیده های مستقل فضائی درون گرا هستند. فضای پلازا می بایستی چون اتاقی در فضای باز بنظر آمده و کیفیت سه بعدی قوی باشد.
عوامل کیفی فضا
کیفیت محصوریت فضائی توسط هفت عامل پیوسته تعیین میشود: اندازه، شکل، تداوم، ارتفاع بدنه، کف سازی
اندازه
هر چه میدان بزرگتر باشد، ایجاد تأثیر سه بعدی قوی سخت تر میشود. صاحبنظران حداکثر اندازه 67 در 170 متر پیشنهاد می کنند.
ارتفاع چهارچوب بدنه
ساختمانهائی که چهارچوب را بوجود می آورند، معمولاً می باید ارتفاعی منظم و با تغییراتی کمتر از 25 درصد داشته باشند. هر چه چهارچوب منظم تر باشد، وجود سقفی نامرئی که ارتفاع فضا را تعیین نماید، بهتر القا می شود. هر چند هیچ قانون خاصی برای تعیین نماید، بهتر القا می شود. هر چند هیچ قانون خاصی برای تعیین حداکثر ارتفاع چهارچوب وجود ندارد، اما در نظر گرفتن امکان تابش فراوان آفتاب به سطح میدان برای استفاده و لذت انسان از فضا لازم است. برجهای بسیار بلند می تواند تأثیر چهارچوب کوچکی که نه ارتفاع چندانی دارد و نه از نظر بصری وی است بطور کلی از بین ببرند.
شکل
شکل یک میدان می باید اجازه دهد که کلیت پلازا از هر نقطه ای در داخل آن قابل تجربه باشد. سادگی فرمی که براحتی قابل درک باشد، خود یک کیفیت مطلوب است.
کف سازی
هنگامی که ساختمانهای منفرد خود نافذ و موثر باشند و ارتباط طراحی بهتری با هم داشته باشند، تنها یک کف صاف و ساده که حداقل توجه را جلب کند مطلوب است. از سوی دیگر، اگر ساختمانها با هم عدم هماهنگی داشته باشند و یا در چهارچوب میدان رخنه و شکافی بزرگ وجود داشته باشد از طراحی دقیق کف میدان می توان برای جبران کمبودها استفاده کرد. گودتر نمودن کف میدان به اندازه چند پله از کف طبیعی ساختمانها مجموعه خطوط قوی را بوجود می آورد که فضای مرکزی میدان را احاطه می کند و مجموعه ای از خطوط اضافی برای تعریف نمودن فضا بوجود می آورد.
بررسی تغییر پایتخت های ایران و پایتختهای قبل از اسلام ایران
همدان
حفاری های به عمل آمده در همدان حاکی از تمدن هزاره چهارم قبل از میلاد است. همچنین با توجه به نقوش بدست آمده بر روی ظروف سفالی که غالباً نقش چهارپایان می باشند نشان دهنده توجه مردم ساکن به کشت و زرع و نتیجتاً یکجانشینی در این منطقه می باشد.
سنگ بنای اولین شاهنشاهی ایران در هگمتانه گذاشته شد. نام همدان بیش از عهد مادها اکسایا بود به معنی شهر کاسیان، درزبان یونانی اکباتان و در کتیبه های هگمتانه و در کتیبه های آشوری همدانا نامبرده شده است و در نهایت در دوران اسلامی همدان نام گذاری شد.
(جا) هنگ+ متا (تجمع) محل تجمع
حمله اقوام آشوری به مادی انگیزه تجمع قوای مادی در هگمتانه و تشکیل حکومت واحد می باشد.
همدان در توصیف تاریخ نویسان از جمله اصطخری، ابن حوقل، و حمد ا... مستوفی شهری آباد با چشمه های زیاد بوده که ابعادش یک فرسنگ با دیواره های گلین و چهار در آهنین بوده است.
اقوام ماد دشمنان سرسخت اقوام آشوری بودند و در سال 612 با اتحاد اقوام ماد منجر به شکست اقوام آشوری شد و هگمتانه تبدیل به یک تختگاه باشکوه و با حصارها و کاخ های باشکوه گردید.
در سال 550 ق.م کوروش کبیر شاهزاده مادی و پارس پس از سه سال پیکار مداوم در زمان پادشاهی اژی دهاک موفق به تسخیر هگمتانه شد. کوروش هگمتانه را ضمیمه پارس نمود. پس از این اتفاق هگمتانه رو به مریوانی نگذاشت و کوروش دستگاه اسناد مملکتی را در آنجا مستقر نمود و حتی بزرگان ماد در مقام خود باقی ماندند.
داریوش اول توجه خاص به ارتباط بین پایتخت ها داشت و حتی جاده های شاهی که بابل را به سارد متصل می کرد و یا از بابل به دره سند متصل می شد را توسط مأمورین مخصوص مراقبت می کرد. داریوش مراکز متعددی را در دوران حکومت خود برگزید که هر یک بواسطه موقعیت جغرافیایی امتیازاتی داشتند در همین زمان همدان پایتخت تابستانی هخامنشی بود و بابل و شوش مقر زمستانی و تخت جمشید برای اعیاد نوروز مورد استفاده قرار می گرفت پس از هخامنشی در ابتدای دوره سلوکی خرابی و صدمات زیادی بر شهر همدان وارد آمد و معبد آناهیتا غارت شد. ولی چون شهر بر سر شاهراه بزرگ واقع و از لحاظ سوق الجیشی مناسب بود دست به انهدام آن نزدند و حتی پس از این ویرانی پرستشگاه کنگاور و معبد الائودیه را در اطراف همدان بنا کردند. اشکانیان نیز وقتی صاحب قدرت شدند و مقدونی ها را از ایران راندند مانند هخامنشیان همدان را پایتخت تابستانی خود قرار دادند.
نزدیکی هگمتانه به تیسفون (پایتخت اشکانی) و عبور جاده ابریشم از همدان از دیگر عوامل اهمیت همدان در دوران پارتی است و پادشاهان ساسانی اوقات تابستانی خود را در همدان که نزدیک تیسفون بود می گذراندند. د سال 23 هجری شهر همدان بدست تازیان با انقراض حکومت ساسانی به تاراج رفت و پس از این با تضعیف قدرت سلجوقیان و تقسیم قلمرو آنان به چند قسمت، همدان جزو منطقه سلاجقه عراق و کردستان درآمد. در سال 590 هجری همدان جزو سندرمین خوارزمشاهیان درآمد.
شوش تلاقی دو تمدن کهن بین النهرین و ایران
موقعیت طبیعی: امتداد طبیعی بین النهرین سفلی در شمال خلیج فارس. (دشتی که گرداگرد آن به جز جنوب غربی کوه قرار گرفته) آثار تمدن در شهر شوش در 8000 ق.م یافت شده و اولین بار 4000 ق.م روستاییان در این منطقه ساکن شدند. از اواسط هزاره چهارم راههای تجاری توسعه می یابد و شوش به مراکز مهم اقتصادی، بازرگانی وصل شده اند. شوش پایتخت میلامی ها ساکن غرب فلات ایران بود.
پایان هزاره دوم ق.م مصادف بود با قدرت گرفتن مجدد سرزمین بابل و انتقال آنها از اقوام میلامی، در نتیجه رفته رفته میلام کاسته شد شهر شوش رو به ویرانی نهاد ولی در طی سه قرن تلاش میلامی ها مجدداً نشانه های وفور نعمت و تمدن در آن ظاهر شد. ولی در قرن 7 قبل از میلاد که میلامی ها که در اوج رخوت و ضعف خود قرار داشتند. با مسائل مختلفی از جمله بیش رومی قوم آریایی به سمت سرزمین هایشان و همچنین تسلط قوم آشور بر بابل و قدرت گرفتن آنها سروکار داشتند. در حدود سال 640 قوم آشور بانیپال به سرزمین شوش حمله کرد شاه آنرا خلع کرد و شوش را با خاک یکسان کرد.
با وجود آنکه شوش در بند با میلامی ها و آشوری ها با خاک یکسان شد این شهر با تمدن 4000 ساله خود کماکان قابلیت آنرا داشت که پایتخت هخامنش قرار بگیرد و قلب تمدن جهان گردد، شوش در دوران هخامنش چهار راه شرق و غرب شد. پس از ضعف و سقوط آشور متصرفات آن بین بابلی ها و مادها تقسیم شد شهر شوش در تصرف بابلی ها درآمده و با قدرت گرفتن آریایی ها و به سلطنت رسیدن کوروش سرزمین پدران خود را گسترش داد و بر سراسر میلام تسلط یافت و شوش را پایتخت خود قرار داد. (شوش اولین پایتخت هخامنشی)
* پس از سقوط مادها کوروش پایتخت خود را به همان انتقال داد و این اقدام کوروش با هدف سیاسی بود که حق حاکمیت خود را بر قلمرو مادها بیش از پیش محرز کند.
کوروش پس از مدتی پارسارگارد را به عنوان پایتخت بنا نهاد و به این جهت که میخواست پایتخت اصیل و ملی و پایگاه خاص هخامنش و قوم پارس بوجود آورد.
هنگامی که داریوش به قدرت رسید شورشهایی در سراسر سرزمین وسیع هخامنش در جریان بود از جمله آنها دو شورش در شهر شوش بود که توسط شاهزادگان شوش و با ادعای تاج و تخت انجام شد که البته هر دو سرکوب شد و در پی این سرکوب ها داریوش شهر شوش را پایتخت خود قرار داد و دستور داد تا در محل قلعه قدیمی میلامی قلعه ای محکم و بر فراز تپه مجاور آن کاخ آپادانا (کاخ بار عام) را سازند.
شهر شوش در زمان سلوکیان و اشکانیان چند بار در جنگها محتمل خسارات زیادی شد ولی مجدداً بازسازی شد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله32    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فضا در معماری

دانلود مقاله آنالیز از طریق ایجاد پلاسما در جفتهای القایی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله آنالیز از طریق ایجاد پلاسما در جفتهای القایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

ICP یکی از روشهای مخرب تجزیه شیمیایی می باشد که بایستی نمونه را بصورت محلول در آورده و سپس آنرا تبخیر نمود.
اصول عملیات:
ICP یک منبع تحریک است برای طیف نمایی نشر اتمی. آن یک پلاسمای آرگون بکار رفته در فشار یک اتمسفر و نگهداشته شده بوسیله جفت کردن القایی بصورت یک میدان الکترومغناطیسی با فرکانس رادیویی می باشد. گاز آرگون بصورت محوری در درون یک تیوپ کوارتزی نگه داشته شده بوسیله سه یا چهار سیم پیچ از یک القاء یا هسته کار متصل شده به یک ژنراتور RF (رادیویی) جریان می یابد. فرکانسهای استاندارد عملکردی 12/27 مگاهرتز یا معمولاً کمتر از 68/40 مگاهرتز می باشند. فرکانسها توسط کمیسیون تبلیغات فدرال برای اسناد پزشکی و علمی تعیین شده است. جریان با فرکانس بالای بیش از 100 آمپر در هسته های القایی مس خنک شونده با آب جریان می یابد. خطوط نیروی تولید شده از میدانهای مغناطیسی نوسانی بصورت محوری در درون تیوپ کوارتزی جریان می یابند و از مسیر بستة بیضی شکل در خارج از تیوپ پیروی می کنند. اگر الکترونهای آزاد در تیوپ حضور داشته باشند، میدانهای مغناطیسی القایی ایجاد می کنند. الکترونهایی که در گاز جریان می یابند در مسیرهای منحنی نوسانی بسته در درون فضای تیوپ کوارتزی می باشند. این جریان الکترونی جریان گردابی نامیده می شود و الکترونها توسط تغییر زمان میدان مغناطیسی شتاب می گیرند. ایجاد برخورد که از یونیزاسیون بیشتر گاز آرگون و نیز گرمای مقاومتی نتیجه می شود، این میدانهای کغناطیسی و الکتریکی مسئول پلاسما در شکل (1) نشان داده می شود. انتقال انرژی در پلاسما مشابه مواد الکتریکی است که هسته های القایی سیم پیچ اولیه هستند و گاز یونیزه شده ثانویه می باشد زیرا گاز آرگون در ابتدا خنثی و غیر رسانا است. پلاسما باید با الکترونهای دانه آغاز شود. معمولاً بوسیله تخلیه خفیفی بر جسب تسلا تولید می شود. با قدرت فرکانس رادیویی بکار رفته، پلاسما بطور آنی روشن می شود، سپس خود پایدار می ماند. پلاسمای نتیجه شده گازی است بشدت یونیزه شده با درجه حرارتهایی در حدود 10000درجه کلوین. مشعل پلاسما از یک تیوپ کوارتزی تنها تشکیل نشده بلکه از سه تیوپ متحدالمرکز تشکیل شده است( شکل 2).
درجه حرارتهای بالای پلاسما دیواره های کوارتزی به عایقکاری حفاظتی
نیاز دارد. این کار بوسیله یک جریان تماسی از گاز خنک کننده بین دو تیوپ خارجی با سرعتی در حدود 15 لیتر بر دقیقه انجام می شود. این عایقکاری پلاسما را از دیواره های مشعل و موازنه ها و مراکز پلاسما جدا می کند. این عایقکاری گاهی اوقات بعنوان روشی برای تثبیت گرداب حفره أی استفاده می‌شود. یک جریان گاز محوری شناخته شده بعنوان گاز پلاسما گاهی اوقات در حین افروختن پلاسما یا با محلولهای آلی استفاده می شود. گاز پلاسما بین دو تیوپ داخلی با سرعت 1 تا 5 لیتر بر دقیقه جریان می یابد. یک تیوپ مرکزی با قطر کوچک برای تولید نمونة تحلیلی در پلاسما استفاده می شود. معمولاً بصورت یک ( آئروسول) مایع نازک حمل شده بوسیله یک جریان گاز حمل کننده در حدود یک لیتر بر دقیقه.
طراحی دقیق مشعل گاز حمل کننده نمونه را قادر می سازد یک رخنه در پایة پلاسما بطوریکه نمونه از داخل یک کانال در محور مرکزی پلاسما می‌گذرد. پلاسمای داغ چمبره أی می شود و نمونه یک کانال سرد کننده مرکزی با درجه حرارتهای از5000 تا8000 درجه کلوین را تجربه می کند. در حین یک زمان عبور از 1 تا3 میکروثانیه در این کانال مرکزی آئوروسول نمونه ته نشین می شود. تبخیر می شود، تفکیک می شود، اتمیزه می شود و در درجات گوناگون یونیزه می شود. اتمها و یونهای آزاد بطور الکتریکی برانگیخته می شوند. تشعشع طول موجهای مختلف در ماورای بنفش و قسمت مرئی طیف در مقیاس زمانی نانوثانیه بصورت الکترونهای برگشتی به سطوح انرژی پایینتر منتشر می شود. طول موج این تشعشع منتشر شده از نوع اتم حاضر در پلاسما مشخص می شود و شدت نشر تشعشع با کمیت هر نوع از اتمهای حاضر متناسب است. بنابراین تحلیل تشعشع منتشر شده، آنالیز کمی و کیفی عنصری را مهیا می کند.
ICP یک ساختار واضح( شکل 3) و یک سیستم فهرست مشتق شده بصورت شرح مناطق پلاسما دارد. ضعف در پلاسما بطور مسلم نشر اتمی مشاهده شده می باشد. منطقه تشعشع اصلی بطور تقریبی 0 تا 10 میلی متر بیشتر از هسته های القایی توسعه می یابد. بطور عمودی بلندتر منطقه دیگری وجود دارد که بطور غالب نشر یونی مشاهده می شود. این منطقه چنبری طبیعی منطقه أی است که معمولاً بیشترین استفاده را برای اندازه گیری طیف‌نمایی دارد و در حدود 10 تا 20 میلی متر بیشتر از هسته های القایی توسعه می یابد. هنوز بیشتر دنباله صاف پلاسما 30 تا 100 میلی متر بیشتر از هسته‌های القایی جایی که بعضی نشرهای مولکولی مشاهده خواهند شد، گسترش می یابد. در نشان دادن درجه حرارت تحریک در پلاسما درجه حرارت در منطقه پایینتر ملایم می شود. در منطقه چنبری طبیعی به مقدار به مقدار ماکزیمم رسانده می‌شود، سپس به سرعت به مقادیر پایینتر در دنباله صاف افت می کند زیرا یک گرادیان حرارتی در پلاسما بوجود می آید.
عناصر مختلف حداکثر نشرشان را در اوجهای مختلف بیش از هسته های القایی طبق اختلاف در انرژی برانگیختگی اتمها و یونهای مختلف خواهند رساند. بنابراین در آنالیز چند عنصری چند مجهوله باید یک ارتفاع مشاهده شدة مصالحه شده انتخاب گردد.

 

تئوری اتمی پایه أی:
یک اتم شامل مخلوطی از دانه های بنیادی پروتون( ذرات باردار مثبت) و نوترونها (ذرات خنثی) می باشد. ذرات بنیادی توسط الکترونها احاطه می شوند( لایه هایی از بار منفی). در یک اتم خنثی بارهای مثبت و منفی متعادل هستند. الکترونها بوسیله سطوح انرژی مربوط به شعاع لایه ها از ذرات بنیادی اتمی مشخص می شوند و این سطوح انرژی اندازه گیری میشوند یا مقادیرشان مجاز شمرده می شوند. اگر اتم از یک منبع خارجی انرژی جذب کند الکترونها ممکن است به لایه های انرژی بالاتر یا لایه های برانگیخته تحریک شوند. این سطوح انرژی مجاز شدة الکترونها، مقادیر مجزا دارند که به ساختار اتمی عنصر ذره أی وابسته است. انرژی کامل کوانتومها باید از انرژی حالتهای جدا شده جذب شود.
اتم برانگیخته بصورت الکترونیکی بطور ذاتی ناپایدار است. در چهارچوب زمانی نانوثانیه انرژی اضافه باید دوباره نشر یابد، بصورت فوتونهایی از نور بصورت الکترونهای برگشتی به لایه های انرژی پایینتر و پایدارتر. فوتونهای منتشر شده همچنین بصورت انرژی کوانتومی مشخص می شوند و انرژی فوتونها دقیقاً با اختلاف لایه های انرژی 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 15   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آنالیز از طریق ایجاد پلاسما در جفتهای القایی