فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله ویژگیهای پاستل

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله ویژگیهای پاستل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

خدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانواده‏اى که‏خدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‏خانوادگى و نسبت‏هاى‏خویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیله‏هاى عرب جاى داشت . این‏خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود .
خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش‏بودند . پدرش خویلدبن اسد قریشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .
اخلاق خدیجه (س) :
خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فضیلت اخلاقى و پذیرایى‏هاى شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وى حسد مى‏ورزیدند .
دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به‏حق ایشان کفو خوبى براى پیامبر (ص) بود . بى‏تردید مى‏توان گفت‏که این سجایا و فضایل اخلاقى سبب شد تا خدیجه براى همسرى پیامبراکرم (ص) شایسته شمرده شود . طبق روایات ، او براى پیامبراکرم (ص) یاورى صادق بود .
آیا خدیجه (س) قبل از پیامبر (ص) ازدواج کرده بود ؟
معروف است اولین کسى که به خواستگارى خدیجه آمد یکى ازبزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومى‏» بود . او پس ازازدواج با خدیجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسیارى براى خدیجه‏ارث گذاشت . پس از او «ابى‏هاله بن المنذر الاسدى‏» که یکى ازبزرگان قبیله خود او بود ، با وى ازدواج کرد . ثمره این پیوندفرزندى به نام «هند» بود که در کودکى در گذشت . ابى‏هاله‏نیز پس از چندى ، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جاى نهاد.
هرچند این مطلب که پیامبر اکرم (ص) سومین همسر خدیجه بود وجز عایشه با دوشیزه‏اى ازدواج نکرد ، نزد عامه و خاصه معروف است; ولى مورد تایید همگان نیست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم کوفى‏» ، «احمد بلاذرى‏» ، «علم الهدى‏» ، (سیدمرتضى) در کتاب «شافى‏» و «شیخ طوسى‏» در «تلخیص شافى‏» آشکارا مى‏گویند که خدیجه ،هنگام ازدواج با پیامبر ، «عذرا» بود . این معنا را علامه‏مجلسى نیز تایید کرده است . او مى‏نویسد : «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله ، خواهر خدیجه‏بودند .
برخى از معاصران نیز چنین ادعا کرده‏اند و براى اثبات ادعاى‏خود کتابهایى نوشته‏اند .
آشنایى با حضرت محمد (ص) :
فضایل اخلاقى خدیجه ، بسیارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وى مى‏انداخت . ولى خاطرات همسر پیشین به وى‏اجازه نمى‏داد شوهرى دیگر انتخاب کند . تا اینکه با مقامات‏معنوى حضرت محمد (ص) آشنا شد و آن دو غلامى که براى تجارت‏همراه پیامبر (ص) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى که از وى‏دیده بودند ، براى خدیجه نقل کردند . خدیجه فریفته اخلاق و کمال‏و مقامات معنوى پیامبر (ص) شد . البته او از یکى ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل ، که از علماى بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار مى‏رفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا (ص) مطالبى شنیده بود . همه این‏عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (ص) را به همسرى خودانتخاب کند

 

 

 

ازدواج خدیجه :
زفاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت‏از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت‏محمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سال‏نقل مى‏کند . هرچند بعضى از مورخان اهل‏سنت‏سعى مى‏کنند این سخن‏را رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است وآنها او را ضعیف مى‏دانند .
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .
در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم به‏آنها چنین تبریک گفت :
هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد
تزوجت‏خیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟
و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد
اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد
گوارا باد بر تو اى خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و بابهترین خلایق ازدواج کردى . چه کسى در میان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) کسى است که حضرت عیسى و موسى به آمدنش‏بشارت داده‏اند و کتب آسمانى به پیامبرى او اقرار داشتند .
رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مى‏آورد و او هدایت کننده وهدایت‏شونده است .
احترام پیغمبر خدا (ص) به خدیجه :
احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود .

 


خصال خدیجه (س) :
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مى‏رود . او اولین زنى‏بود که به اسلام گروید ; چنان که على‏بن ابى‏طالب (ع) اولین‏مردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقه‏مند به‏معنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏اخبار آسمانى بود . همین شرافت‏براى او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت .
خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مى‏گفتند . از نظر عقل و زیرکى نیزبرترى فوق العاده‏اى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره‏» و «مبارکه‏» و «سیده زنان‏» مى‏خواندند .
جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) مى‏کشید و همیشه از ورقه‏بن نوفل و دیگر علما جویاى نشانه‏هاى‏نبوت مى‏شد . اشعار فصیح و پر معناى وى در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مى‏کند .
نمونه‏اى از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم (ص) چنین است :
فلواننى امسیت فى کل نعمه و دامت لى الدنیا و تملک الاکاسره
فما سویت عندى جناح بعوضه اذا لم یکن عینى لعینک ناظره
اگر تمام نعمتهاى دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانى که چشم‏به چشم تو نیافتند .
دیگر خصوصیت‏خدیجه این است که او داراى شم اقتصادى و روح‏بازرگانى بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود .
البته سجایاى اخلاقى حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان‏آن ناتوان است . پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت‏خویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم .»
چه مى‏توان گفت در شان کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسول‏خدا (ص) بود ؟ ! در تاریخ مى‏خوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‏هاى ایشان‏محزون و آزرده مى‏شدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمى‏کرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را مى‏دید مسرور مى‏شد»
ذهبى مى‏گوید : مناقب و فضایل خدیجه بسیار است ; او از جمله‏زنان کامل ، عاقل ، والا ، پاى‏بند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشت‏بود . پیامبر اکرم (ص) کرارا او را مدح و ثنا مى‏گفت‏و بر سایر امهات مومنین ترجیح مى‏داد و از او بسیار تجلیل مى‏کرد. به حدى که عایشه مى‏گفت : بر هیچ یک از زنان پیامبر (ص) به‏اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (ص)بسیار او را یاد کرد .
درود خدا بر خدیجه :
خدیجه کبربى چنان مقام والایى داشت که خداوند عزوجل بارها براو درود و سلام فرستاد . طبق روایتى از حضرت امام محمد باقر (ص) : پیامبر اکرم (ص) هنگام باز گشت از معراج ، به جبرئیل‏فرمود : «آیا حاجتى دارى ؟»
جبرئیل عرض کرد : خواسته‏ام این است که از طرف خدا و من به‏خدیجه سلام برسانى‏»
در روایتى دیگر مى‏خوانیم : روزى خدیجه به طلب رسول خدا (ص) بیرون آمد . جبرئیل به‏صورت مردى با وى رو به رو شد و از خدیجه احوال رسول‏خدا (ص)را پرسید . خدیجه نمى‏توانست‏بگوید رسول خدا (ص) در کجا به سرمى‏برد . او مى‏ترسید این مرد از کسانى باشد که قصد کشتن پیغمبر(ص) را دارد . وقتى که خدمت آن حضرت رسید و قصه باز گفت ،حضرت محمد (ص) فرمود : «آن جبرئیل بود و امر کرد که از خداتو را سلام برسانم نقش خدیجه در پیشبرد اسلام :
وقتى حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده ، هرچه داشت در راه‏پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام (ص) انفاق کرد . او تمام اموال‏خویش را به پیامبر (ص) بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف‏رساند . تا جایى که هنگام ارتحال ، پارچه‏اى براى کفن نداشت .
ابن اسحاق جمله‏اى در شان خدیجه دارد که گویاى همکارى وصداقت او در پیشبرد اسلام است . او مى‏گوید : «خدیجه یاور صادق‏و با وفایى براى پیامبر (ص) بود و مصیبت‏ها در پى رحلت‏خدیجه‏و ابوطالب بر پیامبر (ص) سرازیر شد .»
گویا این دو ، در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم (ص)، سدى بلند و مستحکم بودند .
این جمله ، معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر (ص) ، شمشیرعلى (ع) ، و اموال خدیجه است از نهایت همکارى و صداقت‏خدیجه‏پرده بر مى‏دارد .
فرزندان خدیجه :
در تعداد فرزندان حضرت خدیجه ، میان مورخان اختلاف است . به‏گفته مشهور : ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه ، شش فرزند بود .
1- هاشم . 2- عبدالله . به این دو «طاهر» و «طیب‏»مى‏گفتند . . 3- رقیه . 4- زینب 5- ام کلثوم . 6- فاطمه .
رقیه بزرگترین دخترانش بودو زینب ، ام کلثوم و فاطمه به‏ترتیب پس از رقیه قرار داشتند . پسران خدیجه پیش از بعثت‏پیامبر (ص) ، بدرود زندگى گفتند . ولى دخترانش ، نبوت پیامبر(ص) را درک کردند .

 

گروهى از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا (ص)پس از بعثت‏به دنیا آمدند و چندروز پس از پیامبر خدا (ص) به‏مدینه هجرت کردند .
وصیت‏خدیجه :
حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد . پیغمبر (ص) به عیادت وى رفت و فرمود : اى خدیجه ، «اما علمت ان الله‏قد زوجنى معک فى الجنه‏» ; آیا مى‏دانى که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است ؟ !
آنگاه از خدیجه دل جویى و تفقد کرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالى بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود .
چون بیمارى خدیجه شدت یافت ، عرض کرد : یا رسول الله ! چندوصیت دارم : من در حق تو کوتاهى کردم ، مرا عفو کن .
پیامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصیرى ندیدم و نهایت تلاش‏خود را به کار بردى . در خانه‏ام بسیار خسته شدى و اموالت را درراه خدا مصرف کردى .
عرض کرد : یا رسول الله ! وصیت دوم من این است که مواظب این‏دختر باشید . و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد . چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد . پس مبادا کسى از زنان قریش به اوآزار برساند . مبادا کسى به صورتش سیلى بزند . مبادا کسى بر اوفریاد بکشد . مبادا کسى با او برخورد غیر ملایم و زننده‏اى داشته‏باشد .
اما وصیت‏سوم را شرم مى‏کنم برایت‏بگویم . آن را به‏فاطمه عرض مى‏کنم تا او برایت‏بازگو کند . سپس فاطمه را فراخواند و به وى فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مى‏گوید : من از قبر در هراسم ;

 

1- قلمه های پاستل به علت ترد و شکننده بودن ، همواره آسیب پذیرند .
2- عدم ثبات رنگ پاستل در بیشتر انواع آن ، موجب نگرانی هنرمند است .
3- محدود بودن زمینه های کار با پاستل
4- خاکه گذاری پاستل و آلودگی دستها و انگشتان هنرمند ، هنگام کار ، موانعی ایجاد می کند که برای جلوگیری از مشکلات بعدی در بعضی از انواع پا ستل ، پوشش کاغذی یا سلوفان به عنوان محافظ استفاده می شود .
5- برای جلوگیری از اسیبهای ناشی از حمل و نقل پاستل در جعبه های مقوایی ، بهتر است از جعبه های فلزی یا چوبی که دارای پوشش های ضد اصطحکاک و ضربه گیر نظیر کتان ، پنبه و اسفنجهای خاص هستند استفاده شود .

 

شیوه های کار کردن با پاستل معمولی :
توصیه مهم :
کاغذهای پاستل را روی سطوح محکم و سفت و صاف قرار دهید تا انجام کار مطلوب باشد و کاغذ پاستل بتواند مواد رنگی و گرد پاستل را بهتر جذب نماید .
1- کاغذ پاستل را روی زیر دستی نصب کنید .
2- روپوش کار را به تن کنید تا خاکه پاستل و ذرات آن ، لباسها را آلوده نکند .
3- کاغذ پاستل را به ترتیبی که اشاره شد بر روی زیر دستی نصب کنید .
4- اگر قبلاً طراحی کرده اید آن را بر روی کاغذ منتقل کنید .
5- در انتخاب رنگ و مقایسه آن با «مدل » دقت کنید تا نزدیکترین رنگها را انتخاب کنید . زیرا در نقاشی پاستل یکی از عوامل انتقال پاستل بر روی کاغذ ، همان ناصافی های مربوط به بافت کلی کاغذ است و چنانچه با استفاده از مالش چند رنگ مختلف ، آن ها را اشباع کنید . « رنگ نشینی » به راحتی انجام نمی شود .
6- استفاده از قلمه های رنگی پاستل بسیار ساده است ، به خصوص خاصیت « پوشش کلی رنگهای پاستل » امتیازی بسیار خوب است و سطوح مختلف قلمه های پاستل نیز کمک بسیار جالبی در سرعت بخشیدن به اتمام کار است ، مثلاً به راحتی با استفاده از سطوح تخت پاستل می توانید سطوح پهن یا بزرگ نقاشی را رنگ بزنید یا برای ترسیم خطوط نازک از کناره ها یا نوک قلمه های پاستل استفاده کنید . چون فشار انگشتان دست یا حرکت سریع آن می تواند اثر متفاوتی بر روی کاغذ بگذارد که از نظر کسب تجربه برای شما مفید است پیشنهاد می کنیم قبل از شروع کار اثر ، قلمه رنگی را بر روی کاغذ خود امتحان کنید تا با توجه به رنگ کاغذ پاستل و تاثیر آن ، راهکار مناسب را پیدا کنید .
7- برای ترکیب رنگها ، قلمه های رنگی مورد نظر را انتخاب کرده و آنها را کنار هم یا روی هم بکشید و محو کنید .
8- برای محو کردن رنگها از انگشتان دست استفاده کنید و برای پاک کردن رنگها از یک قطعه پنبه ، یا پارچه تمیز یا دستمال کاغذی استفاده کنید . به هر حال محو کردن و پاک کردن باید به آرامی و ظرافت انجام پذیرد .
9- گرد و غبار و پوده های پاستل را بدون آن که دست بر آن بکشید از سطح کار بزدایید . کافی است زیر دستی خودتان را همراه با نقاشی روی زمین به طور عمودی قرار دهید و کنارة آن را به آرامی چند بار به زمین بکوبید تا گرده های اضافی از آن جدا شود .
10- بعد از اتمام نقاشی ، آن را روی سه پایه قرار دهید و از فاصله دورتر ( حدود یک متر) به آن نگاه کنید . در این مرحله که برخی آن را لحظه های پایانی نامیده اند ، لازم است با حوصله و دقت بیشتر در تناسبها و درجات تیره و روشنی رنگها دقت کرده و در صورت لزوم در نقاطی از کار ، درخشندگی یا تیرگی رنگها را تغییر دهید . این کار شما شبیه « رتوش و پوزتیو » عکاسان است که جنبه تکمیلی و ترمیمی دارد . ( برای آنکه در این مرحله دست یا آستین شما مزاحمتی برای اثر هنری به وجود نیاورد ،از یک خط کش ، یا چوب دستی استفاده کنید .)
11- بلافاصله پس از پایان کار ، برای ثابت کردن پاستل اقدام کنید . نحوة ثابت کردن رنگ و استفاده از ثابت کننده ها و روش ساخت یک نوع از آن را در بخش مربوط شرح می دهیم .
12-پس از خشک شدن ثابت کننده ها و رفع حالت چسبندگی آن ، تابلوی نقاشی را در قاب شیشه ای قرار دهید . نحوة قاب کردن باید به گونه ای باشد که بین شیشه و اثر ، فاصله ای ایجاد گردد . ( می توانید با استفاده از لایه های مقوایی نسبتا ضخیم برای حاشیه ، فاصلةلازم را ایجاد کنید . )
13- تابلو پاستل را هرگز در مقابل نور مستقیم و گرما قرار ندهید زیرا رنگهای آن تغییر می کند و مواد ثابت کننده آن نیز کم اثر وگاهی بی اثر می شود .

 

روشهای محو کردن در انواع پاستل :
1- روش انگشتی :
ساده ترین و بهترین روش محو کردن پاستل است . چه در پاستل گچی چه در پاستل روغنی ، استفاده از انگشتان سبب می شود که چربی نهفته در پوست با مواد تشکیل دهندة پاستل آمیخته شده و سبب انسجام بیشتر نرمه های پاستل و انتقال آن بر روی اثر گردد .
در هنگام استفاده از پاستل روغنی نیز همین چربی به کمک گرمای دست ، با موم و روغنهای موجود در آن آمیخته شده و فشار انگشتان سبب پخش پاستل روغنی در محل تماس می شود . بدیهی است که زیاده روی در استفاده از انگشتان سبب حل چربی و روغنهای موجود در پاستل شده و لکه های ناخوشایندی را در سطح اثر نمایان می کند .
2- استفاده از قلم مو :
چون پاستل روغنی در تابانتین حل می شود ، چنانچه سطح کاغذ را پاستل روغنی بزنید . ( می توانید با قلم موی آغشته به کمی تربانتین یا کمی تینر ، آن را محو کنید. در صورت تمایل به ایجاد بافت و تکنیک ضربه ای مجدداً می توان بافت مورد نظر را ایجاد کرد . بدیهی است که این تکنیک نیازی به ثابت کننده یا براق کننده ندارد .
ز تو مى‏خواهم مرا درلباسى که هنگام نزول وحى به تن داشتى ، کفن کنى .»

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ویژگیهای پاستل

دانلود مقاله بهداشت روانی و خانواده

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بهداشت روانی و خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
خانواده اولین جایی است که نو زاد ادمی پا به عرصه ی وجود می گذارد وتعامل وهم اندیشی اجتماعی شدن را در انجا و از دامن مادر می آموزد و به همراه سایر اعضای خانواده پرورش می یابد .همین دلیل لازم است تا والدین ودر مرتبه ی بعد سایر اعضای خانواده یا نیاز های روانی تیپ شخصیتی کودکان وبه طور کل تحولات جسمانی و روانی انان روش ها و اصول تربیت و ارضای نیاز ها آشنا باشند تا بتوانندتامین بهداشت روانی و تربیت انسانهای سالم از بعد روانی جسمی و ذهنی و افرادی پر طراوت و با امید پرورش داده و وسیله ی جامعه ای سالم را پایه گذاری کنند. زیرا جامعه ی سالم به وسیله ی انسان های سالم به وجود می‌آید.

 

تعریف بهداشت روانی :
بهداشت روانی فقط منحصر به تشریح علل مختلف رفتار نبوده بلکههدف اصلی آن پیش گیری از وقوع نارا حتی ها می باشد پیش گیری به معنای وسیع آن عبارت از به وجود آمدن عواملی که مکمل زندگی سالم و طبیعی باشد به علاوه درمان اختلالات جز این رفتار به منظور جلو گیری از بیماریهای شدید روانی . بهداشت روانی نه تنها علا قه مند است بداند که گونه رفتار بشر به وجود می آید بلکه مایل است بفهمدکه این دلیل مهم چیست.

 

اهمیت و ضرورت بهداشت روانی :
سلامت روانی چیزی بیشتر از فقدان ناتوانی و یا بیماری روانی است. اغلب مردم ار اهمیت حفظ سلامت جسمانی خود آگاهند اما تعداد کمی از مردماز اهمیت حفظ بهداشت روانی خود واقف هستند. سلامتحسمانی یا ضربات وصدمه ی وارد به آن یا زخم ها و ناراحتی های آ» قابل مشاهده است به همین دلیل هم مردم بیشتر تو جه می کنند و هم پزشک به راحتی درمان می کند ولی بیماری روانی و یا عدم بهداشت روانی قابل مشلهده نیست به همین دلیل با وجود این که در قرن حاضر از فراوانی بسیار بالایی در بین مردم شایع است ولیکن توجه کمتری به آن می سود به طوری که رئس اداره سلامت روان وزارت بهداشت و درمان ایران در روز نامه ی همشهری اعلام می کند.

 

 

 

اصول بهداشت روانی :
چنانچه قبلا ذکر شد هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است واین منظور به وسبله ی ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می گردد.
اصول اساسی بهداشت روانی عبارت اند از :
1. احترام فرد به سخصیت خود و دیگران.
2. شناختن محدودیت ها در خود و دیگران
3. دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی است.
4. آشنایی به اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست نه قسمتی.
5. آشنایی احتیاجات و محرکهایی که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان می گردد.
6. آشنایی استعدادها و قابلیتها و توانمندی های خود .

 

شناختن محدودیت های خود :
یکی دیگر از اصول بهداشت روانی رو به رو شدن مستقیم شخصی با واقعیت‌های زندگی است.برای رسیدن به این مقصود نه تنها لزم است که عوامل خارجی مؤثر بر روان و رفتار را شناخته و بپذیریم بلکه ضروری است تا شخصیت خود را آن طورکه واقعا است نیز قبول کنیم.کشمکش و خصومت با واقعیت اغلب سبب بروز اختلال روانی می گردد شخصی سالم در عین حالی که از خصوصیات مثبت و برجسته ی خود استفاده می کند به محدودیت ها و نواقص خود نیز آشنایی دارد و برای رفع آنها تلاش می کنند.
همان گونه که ناراحتی های جسمانی اختلالات روانی را باعث می شود بالعکس نارسانایی های روانی نیز سبب بروز علائم جسمانی خواهد شد.
هنگامی که احساس می کنیم نمی توانیم هیجانی رامستیما ابراز دهیم برای رهایی از فشار روانی حاصل بهتر است راهی برای برون ریزی آن هیجان پیدا می کنیم مثلا پیاده روی طولانی ، بازی کردن و ....

 

بهداشت روانی و خانواده :
خانواده به عنوان مقدس ترین و مهمترین نهاد اجتماعی کانونی است که به تعبیر قرآن مجید زن و شوهر و فرزندان در ان آرامش می یابند و بین آنها دوستی بر قرار می شود.
بهداشت روان در خانواده در مفهوم گسترده ی خود کمک به افراد خانواده را هدف قرار میدهد تا هر چه بیشتر رشد و تکامل یابد.
از تمامی استعداد ها و قابلیت های خود در این راه بهره جویند و موفق تر و شاداب تر باشند و زندگی سازندده ترو معنی دار تری را به وجود آورد و از سلامت روان و جسم بر خوردار شوند محیط خانواده برای هر یک از ما نز دیک ترینو مداوم ترین ارتباطات اجتماعی را فراهم می سازد .
تاثیرخانواده بر خصوصیات شخصی و روانی افراد بسیار وسیع و پایدار است بنابراین نوع و کیفیت رابطه بین زن و شوهر و شبکه ارتباطی بین والدین و فرزندان از عوامل موثر وتعیین کننده در خوشبختی افراد در زندگی است .
خانواده جایگاه مهمی در رشد شخصیت افراد دارد . اغلب افراد دچار مشکلات مختلف شخصیتی و روانی که فاقد بهداشت و سلامت روانی هستند از خانواده های نا سالم برخاسته اند. از این رو در تامین بهداشت روانی افراد ٬ خانواده جایگاه مهمی دارد و ضروری است راهکارهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده شناسایی و به مرحله اجرا گذاشته شود. در این راستا ضروری است عواملی که مخل بهداشت روانی خانواده ها هستند شناسایی و روشهای مقابله با آنها توصیه گردد.روشن است عدم تامین بهداشت روانی خانواده ٬ تلاشهای فردی برای رسیدن به اهداف و پیشرفتهای فردی و اجتماعی را با مانع روبرو خواهد ساخت.
بهداشت روانی در سنین و مراحل مختلف رشد
رشد در تمام دوران زندگی ادامه دارد از لحظه انعقاد نطفه تا آخرین نفس منظور از رشد تغییراتی است که بطور متوالی در طول زندگی انسان بوجود می آید، فرآیندی که موجب دگرگونی شخص می شود و در عین حال ثبات نسبی برای او فراهم می آورد.
روانشناسان رشد فاصله بین انعقاد نطفه تا لحظه مرگ را به پنج دوره تقسیم می‌کنند.
- دوره پیش از تولد
- دوره کودکی ( از تولد تا 11 سالگی)
- " نوجوانی ( از 11 سالگی تا 18 سالگی )
- " بزرگسالی ( از 19 سالگی تا 65 سالگی )
- " پیری ( از 65 سالگی به بالا )
اگر در هر یک از مراحل رشد عواملی دخالت کنند ( عوامل کج ساز ) رشد از مسیر طبیعی خود خارج خواهد شد و از فرد موجودی با بهداشت روانی ناسالم بوجود خواهد آورد. البته اثر این عوامل در همه مراحل زندگی یکسان نیست.
بعضی از مراحل رشد از جمله دوره جنینی و کودکی از اهمیت خاصی برخوردار است.

اهمیت زندگی جنینی در بهداشت روانی
دوره پیش از تولد 9 ماه طول می کشد تغییرات حاصل در این مرحله و عواملی که میتوانند بهداشت روانی انسان آینده راتضمین و یا با خطر روبه رو سازند بسیار زیادند که به تعدادی از آنها اشاره می شود.
همانطور که می دانیم
- تغذیه صحیح مادر، مصرف نکردن داروهای مختلف ( حتی داروهای آرام بخش) نکشیدن سیگار، مصرف نکردن مواد مخدر،الکل، کافئین، اینها مواردی هستند که زن باردار میتواند آگاهانه رعایت نماید.
- گاهی زنان باردار ناخواسته در معرض موادی قرار می گیرند که به جنین آسیب میرساند مانند مواد پاک کننده، آب و هوای آلوده ، غذاهای مانده و آلوده، حشره کش، استفاده از برخی لوازم آرایشی، عکس برداری ، گازهای بیهوشی و غیره
- مرگ و میر، تولد زودتر از موقع، کمی وزن، عقب ماندگی ذهنی، اختلالهای رفتاری، گریه های نابهنجار، بیش فعالی، لرزشها و تهوع نوزادن، هیجان پذیری و بدغذایی در بین نوزادانی که مادران آنان در دوره بارداری دارو و مواد مخدر ( ماری جوآنا، هروئین، کوکائین و.... ) الکل و کافئین مصرف کرده اند بیشتر از کودکانی است که مادران آنها این عادتها را نداشته اند.
- برخی بیماریها نیز بسیار خطرناک هستند مانند سرخچه ( در سه ماه اول بارداری ) که باعث نابینایی ، ناشنوایی و اختلالهای قلبی ، عروقی کودک می شود.
- یا بیماری سفلیس که موجب نابینایی و عقب ماندگی ذهنی یا سفلیس مادرزادی میشود.
- سایر عوامل مانند تغذیه مادر، استرس دوران بارداری و جو عاطفی خانه و روابط بین زن و شوهر و.... نیز اثرات نامطلوب بر روی جنین می گذارد.

بهداشت روانی در دوره کودکی ( تولد تا 11 سالگی )
- اساس و بنای روانی فرد در دوران کودکی پی ریزی می شود.
- رشد روانی، عاطفی سالم در کودکی بهداشت روانی در بزرگسالی را تضمین می‌کند. در این دوران عوامل متعددی وجود دارد که رفتار فرد را بهنجار یا نابهنجار می کند.

از جمله:
- بهداشت و واکسیناسیون کودک ، شیوه مناسب تغذیه ( که از طرفی کودک کمبود نداشته باشد و از طرف دیگر بعدها دچار چاقی نشود ) تغذیه با شیر مادر (تغذیه با سینه مادر و چسبیدن به بدن او ، برای کودک رشد عاطفی ، احساس ایمنی و وابستگی می آورد ).
عامل دوم : کنش متقابل بین والدین و فرزند است هر اندازه این رابطه دو جانبه تر ، عاطفی تر و صمیمی تر باشد به همان اندازه موثرتر خواهد بود.
- عدم مناسبات صحیح بین پدر و مادر و مناقشات فی مابین، تبعیض و تشویق بی جهت، روان کودک را نامتعادل می نماید.
او برای پایه گذاری بنای روانی و عاطفی و ایجاد شخصیت سالم احتیاج به محبت والدین و احساس امنیت در خانواده دارد تا بتواند پایه های زندگی روانی آینده خود را بر اساس عواملی مانند: احساس محبوب بودن ، امنیت در خانواده ، همسازی و انطباق صحیح با محیط خانواده و خارج ، ارضای تمایلات بطور منطقی و مطلوب پی ریزی نماید.
عامل سوم: یاد گیری است، بدین صورت که کودکان از تولد تا 11 سالگی دوره‌های مختلفی را می گذرانند و در هر دوره توانایی های خاصی دارند والدین باید با ویژگیهای مختلف این دوره آشنا شوند و متناسب با آنها از کودکان توقع داشته باشند در غیر اینصورت بهداشت روانی آنها را به خطر خواهند انداخت.

بهداشت روانی در دوره نوجوانی:
بلوغ را می توان یکی از مهم ترین دوره های زندگی و یک روند منحصر بفرد دانست. این دوره یک زمان بحرانی رشد و نمو است که از نظر فیزیولوژیکی ، فیزیکی و روانی تحولات بسیار عمیقی در فرد ایجاد می کند و باعث می گردد نظم جسمانی و روانی نوجوان به هم بخورد.
نوجوان در این دوره از نظر جسمانی در حال رشد، از نظر عاطفی نارس از لحاظ تجربه محدود و از نظر فرهنگ اجتماعی بسیار شکننده و تحت تاثیر است.
آشوب درونی ، واکنشهای انطباقی، بیگانگی، بحرانهای هویت، اضطراب ، افسردگی ، ترسهای اجتماعی و امتناع از رفتن به مدرسه بخصوص در دوران دبیرستان، اکثرا" همراه با اختلالات روانی و شخصیتی به صورتهای مختلف در این دوره شایع می شوند.
عدم آگاهی و بی توجهی والدین به تغییرات روانی در این دوره ممکن است منجر به بروز اختلافات خانوادگی و اجتماعی و منشاء بسیاری از انحرافات اخلاقی در نوجوانان شود.
بنابراین با شناخت و توجه به تغییرات جسمی و عاطفی و نیازهای نوجوان می‌توان او را در حل مشکلات کمک نمود.
برای درک دنیای روانی نوجوانان باید بدانیم که او در این دوران :
- بسیار جسور، زود رنج ، درون گرا، خود رای و برتری جو می شود.
- عقاید خود را محکم تر و آشکارتر بیان می کند.
- تمایل دارد با دوستان خود درد دل کند.
- آزادی عمل داشته باشد و مورد تایید قرار گیرد.
- در این دوران او برای کسب هویت تلاش می کند.
- نوجوان آرمان جوست و معتقد است که دنیا را مطابق با معیارهای خود عوض کند (چون کارهای نوجوان معمولا" افراطی و هوسی است از جانب بزرگتر ها غیر عادی تلقی میشود ).
تغییرات خلقی یکی از ویژگیهای بهنجار نوجوانان است.
- اگر به گفته های نوجوان اعتماد شود خوشحال خواهد شد و زندگی اش را مثل دیگران اداره خواهد نمود و با زمینه های مختلف زندگی سازگار خواهد شد.
- توجه خانواده و احترام به نوجوان باعث می شود که بیشترین وقت خود را در کنار خانواده بگذراند و از نظر تحصیلی و اجتماعی پیشرفت کند.
- والدین برای نوجوان یک تکیه گاه هستند آنها باید کمتر به او دستور بدهند و کمتر نظر خود را به او تحمیل کنند آنها باید قدرت خود را با نوجوانانشان تقسیم کنند تا بحران کمتر شود.
- نوجوانانی که با مادر خود روابط حسنه ای دارند در پیشرفت تحصیلی، سازگاری با مدرسه و معلمان و داشتن هویت و خویشتن پنداری محکم و یکپارچه بهتر از نوجوانانی هستند که با مادر خود روابط صمیمی ندارند.
- برای تضمین بهداشت روانی، کسب هویت و استقلال، سالمترین راه روابط نوجوانان با والدین بصورت دائمی و صمیمی است.
- اختلاف و تعارض با برادر و خواهر مثل اختلاف با پدر و مادر برای او ایجاد ناراحتی می کند.
- تنهایی یکی از ویژگیهای نوجوانی است و نشانه نابهنجاری یا بیماری نیست.
- نوجوان سعی دارد خود را از قید قدرتی که بزرگترهای خانواده - مدرسه و اجتماع اعمال می کنند رها سازد.
- در این دوره شکل ظاهری بدن و مخصوصا" چهره خیلی اهمیت پیدا می کند و عزت نفس را تحت تاثیر قرار می دهد.
- احساس پذیرفته شدن از طرف دوستان در طول این دوره شکل می گیرد ، آنها مرتب جلوی آئینه می ایستند و لباس عوض می کنند بنابراین والدین باید در این دوره حساس باشند و مساله را حاد نکنند و رفتارهای او را برای دیگران بازگو نکنند.
- والدین باید اطلاعاتی در زمینه نیازهای جنسی و مواد مخدر و کشیدن سیگار در اختیار فرزندشان بگذارند.
- از آنجا که پدیده خودکشی در بین نوجوانان (بخصوص در کشورهای صنعتی ) بیش از سایر گروههای سنی است بنابراین والدین باید به نوجوان خود یاد بدهند که چگونه هیجانهای منفی را کنار بگذارد و دیدگاه مثبت داشته باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بهداشت روانی و خانواده

دانلود مقاله مسیحیت، اسلام و سکولاریسم

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مسیحیت، اسلام و سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

دو جهان متفاوت
مسیحیت، اسلام و سکولاریسم
خاستگاه همه این حرکت های سکولاریستی در جهان اسلام به دو چیز ختم می شود. یکی تشویق و ترغیب استعمارگران غرب وارثان آنان اما خاستگاه دوم: این که برخی از مسلمانانی که پیشرفت اروپاییان را دیده اند و مرعوب آنان شده اند، به تقلید از آنان به سکولاریزم روی آورده اند

 

حسن عاشوری لنگرودی
کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش باطبقة دانشمندان و آزادفکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی به مادیگری بود
عموم دانشوران اسلامی، از پیروان مکتب خلافت گرفته تا پیروان مکتب امامت همه و همه اذعان دارند که قرائت جدایی دین از سیاست و پذیرشکسکولاریسم مردود و با روح و محتوای اسلام یگانه است. امروزه هجمه ای همه جانبه و حساب شده از سوی دشمنان اسلام به ایدئولوژی این آیین با تز جدایی دین از سیاست، در جریان است و با کمال تأسف برخی از مسلمانان ناآگاهانه با این هجمة دشمنان هم صدا شده اند. با وجود این قرائت انحرافی از دین، بر دانشوران مسلمان لازم است. اولآ: این هجمه را شناسایی کنند و ثانیآ: با روش پسندیده به دفع آن همت نمایند. این نوشتار به معنا و مفهوم سکولاریزم، خاستگاه و پیدایش سکولاریزم، اسلام و معضل سکولاریزم می پردازد.
واژه کسکولاریزم (Secularism)در زبان های فرانسوی و انگلیسی به معنای دنیوی گرایی است. این واژه از واژه لاتینی کسکولوم(Seculum) مشتق شده است، که به معنای امور این دنیاست. کسکولاریزم به معنای دنیاپرستی یا اعتقاد به اصالت امور دنیایی و رد آن چه که غیر از آن است، می باشد. بنابراین سکولاریزم در معنا و مفهوم آن طرد مذهب و دین را در بردارد. در عرف امروزی سکولاریزم در معنای نفی حکومت دینی و اعتقاد به این که امور سیاسی و اجتماعی کاملاً بشری است و نباید در این حوزه ای که کاملاً بشری است، دین و مذهب نقش داشته باشد، به کار می رود.
سکولارها می گویند: دین ازشئون دنیای بشر جدا است و ادارة این شئون اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و جزایی به انسان تعلق دارد وانسان باید در سایة عقل و دانش خویش و بدون بهره گیری از رهنمودهای دینی مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر مناسبات جمعی خود را سامان دهد. سکولارها بر این باورند که یکی از ابعاد جامعة مدنی و یکی از فرازها و نمودهای مهم پیشرفت و تکامل این است که نه تنها دین در امور سیاسی و روابط کلان اجتماعی، اعم از سیاسی، اقتصادی، قضایی و مانند آن، نقشی نداشته باشد، بلکه اصلآ هیچ گونه نمودی و حضوری و نقشی ندارد. در نگاه سکولارها، آرمان ها و ارزش های سیاسی- اجتماعی بشری کاملاً دنیوی است. بنابراین در راه شناخت این ارزش ها و هم چنین در شناخت راه های وصول آن ارزش ها و آرمان ها، هیچ نیازی به استمداد از دین نیست. نه تنها نیازی به دین نمی بینند، بلکه دخالت دین در این امور را به زیان جامعه می دانند و می گویند: دین با عدالت، آزادی و پیشرفت علم معارض است. آنچه در بین دین پژوهان و صاحب نظران در امور اجتماعی معاصر تحت عنوان کسکولاریزه شدن دین مطرح است، به معنای فلسفی شدن، یا علمی شدن دین نیست، بلکه به حاشیه راندن و یا کنارزدن دین است و کاهش نفوذ دین در جامعه و متن زندگی مردم مدّنظر سکولارها است.
معادل ها: معادل های فارسی این اصطلاح عبارتنداز:کدنیامداری،کدنیاگرایی، کدنیازدگی، کدنیاپرستی، کجداانگاری دین از دنیا، کجدا شمردن دین از سیاست، کبی خدایی، ک لادینی،کامحای دین وکنادینی گری.
در بین مترجمان عرب زبان غالباً واژه های کعلمانیّت به جای سکولاریزم به کار می رود. (العلمانّی: نسبه الیه العلم بمعنی العالم، و هو خلاف الدینّی او الکهنوتی).
دو معنا: این نظریه را به دو صورت می توان به تصویر کشید. در تصویر اول گفته می شود: سکولاریزم یعنی جدای دین از حکومت و این که آموزه های دینی هیچ نوع سیاستی را در برندارد.در تصویر دوم گفته می شود: دین از شئون دنیوی انسان جداست. در امور دنیایی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و حقوقی و جزایی، همه این امور به خود انسان واگذار شده است و دین کاری به این امور ندارد. بلکه دین یک امر شخصی و نوعی رابطه است بین خود فرد و خدای خویش. تصویر دوم نسبت به تصویر اول کلی تر و عام تر است. در این نوشتار تصویر دوم از سکولاریزم مراد است و سکولاریزم در این معنا پی گیری می شود.
سکولاریزم پدیده ای است که اولین بار در غرب پدیدار شد. خاستگاه و مکان انعقاد و زایش و رشد آغازینش اروپا است. در پایان دوره ای که کلیسا قدرت و اقتدار فراوانی داشت، عده ای به ستیز با آن برخاستند و حرکتی را برای کاستن اقتدار کلیسا آغاز کردند، و سرانجام دست کلیسا را در امور اجتماعی محدود، بلکه قطع کردند سپس جریان سکولاریزاسیون به گونه ای وارد جهان اسلام شد.

 

خاستگاه سکولاریزم در اروپا
سکولاریزم در پایان دورة قرون وسطای اروپاییان، در غرب پدیدار گشت. این پدیده مانند دیگر پدیده ها نمی تواند بی علت باشد، قطعآ علتی دارد علت و یا علل پیدایش سکولاریزم در چند قرن گذشته در اروپا چیزی و یا چه چیزهایی است؟ در پاسخ به این سؤال نمی توان به عامل خاصی بسنده کرد: چون که سکولاریزم پدیده ای اجتماعی است و معمولاً در پدیده های اجتماعی علت های متعددی نقش دارند؛ در پیدایش سکولاریزم نیز عوامل متعددی می توانند نقش داشته باشند.
سکولاریزم نوعی موضع گیری منفی در برابر دین مسیحیت و متولیّان کلیسا است بنابراین باید دید که در دین مسیحیت موجود در اروپا و در عملکرد متصدیان کلیسا چه ضعف ها و کاستی هایی وجود داشته است.
ضعف ها به دو گروه تقسیم می شود.
۱. ضعف های معرفتی
۲. ضعف های رفتاری
متفکر شهید، علامه مرتضی مطهری در این باره بیان می دارد: ککلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش با تودة مردم، خصوصاً طبقة دانشمندان و آزادفکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی- و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی- به مادیگری است.
ضعف های معرفتی کلیسا
مسیحیت موجود که مسیحیت تحریف شده است، نمی تواند خود را آیین بر حق و آیین خردپسند معرفی کند. الهیات کلیسا از یک سری نارسایی هایی برخوردار است که دین پژوهان و آزاداندیشان با توجه به آن کاستی ها نمی توانند آن را به عنوان یک آیین بر حق و نجات بخش بشریّت پذیرا باشند.
اصول اعتقادی و پایه های معرفتی آنانکفلسفة اسکولاستیک یا فلسفة اصحاب مدرسه ای دگماتیستی بود. این فلسفه که به مانند کعلم کلام مسلمانان نقش هدایت فکری و عقیدتی آنان را بازی می کرد، متضمن یک سری فلسفه که به مانندکعلم کلام مسلمانان نقش هدایت فکری و عقیدتی آنان را بازی می کرد، متضمن یک سری نارسایی هایی بود که با توجه به آن نارسایی ها، باورهای مردم به این آیین سست شد. مانند اعتقاد به کاقنوم ثلاث و یا مسألةکثلثیت. گوستاولوبون فرانسوی که خود مسیحی است، در این باره می گوید: کمسأله ثلثیت در میان مسیحیان متضمن تناقض و پیچیدگیهایی است. علامه مطهری در این باره می گوید: ککلیسا به خدا تصویر انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرفی نمود. افراد تحت تأثیر نفوذ مذهبی کلیسا از کودکی خدا را با همین قالب های انسانی و مادی تلقی کردند و پس از رشد علمی دریافتند که این مطلب با موازین علمی و واقعی و عقلی صحیح سازگار نیست. و از طرف دیگر، توده های مردم طبعاً این مقدار قدرت نقادی ندارند که فکر کنند ممکن است مسائل مربوط به ماورای طبیعت، مفاهیم معقولی داشته باشد و کلیسا اشتباه کرده باشد، چون متوجه شدند که مفاهیم کلیسایی با مقیاس های علمی تطبیق نمی کند، مطلب را از اساس انکار کردند.
نتیجه این همه ضعف ها و کاستی ها و نارسایی های معرفتی این شد که افکار عمومی از دگماتیسم اسکولاستیک فاصله بگیرند و به کاسپی سیزم، کپروتستانتیسم، کپلورالیزم، کسکولاریزم و از همه مهم تربه سویکماتریالیسم روی آوردند.

 

ضعف های رفتاری کلیسا

 

کلیسا در دوره اقتدارش تنها یک سری نارسایی ها و ضعف های معرفتی نداشت، بلکه در رفتار نیز مرتکب ضعف ها و اشتباهات بسیاری شد. متصدیان کلیسا بسیار بد عمل کردند. رهبران دینی لباس خدایی پوشیدند و به جای هدایت مردم بهشت فروشی کردند، به جای این که به نارسایی های معرفتی خویش پی ببرند و آن را به نقد بگذارند و الهیات خویش را خردپسند کنند به ستیز با علم شتافتند و تلاش های علمی دانشمندان را حرکت ضد دین قلمداد کردند. نه تنها برای دانشمندان قدر و منزلتی قایل نشدند و تلاششان را ارج ننهادند، بلکه با حربة دین به جنگ با آنان رفتند و از دین استفادة ابزاری کردند تا دانشمندان را سرکوب نمایند. راه شکوفایی علم ودانش و راه عدالت و آزادی را مسدود نمودند، و با محکمه های تفتیش عقاید و محاکمه ای ظالمانه، افکار عمومی را بر ضد خود شوراندند.
نویسنده کتاب کعلم و دین می نویسد: ک در این دورة سیاه پنج میلیون نفر به جرم فکر کردن و سرپیچی از فرمان پاپ به دار زده شدند. گروه بسیاری را در سیاه چال های تاریک و مرطوب روم و... زندانی کردند. از سال 1481 تا 1499 میلادی به دستور دادگاه، تفتیش عقاید ده هزار و هشتصدوشصت نفر را شقه کردند و نودوهفت هزار و بیست و سه نفر را زیر شکنجه کشتند.
ویل دورانت می نویسد: محکمة تفتیش عقاید، قوانین و آیین دادرسی خاص خود را داشت، پیش از آنکه دیوان محاکمات آن در شهری تشکیل شود، از فراز منابر کلیساها فرمان ایمان را به گوش می رسانید و از مردم می خواست که هر کدام از ملحد و بی دینی و بدعتگذاری سراغ دارند به سمع اعضای محمة تفتیش برسانند طرق شکنجه در جاها و زمان های مختلف، متفاوت بود. گاه می شد که دست متهم را به پشتش می بستند و سپس می آویختندش. ممکن بود که او را ببندند چنان که نتواند حرکت کند و آن گاه چندان آب در گلویش بچکانند که به خفگی افتد. ممکن بود که طنابی چند بر اطراف بازوان و ساق هایش ببندند و چندان محکم کنند که در گوشت های تنش فرو رود و به استخوان برسد...
شماره قربانیان... از سال 1480 تا 1488(یعنی در مدت 8سال) بالغ بر۸۸۰۰تن سوخته و 96494تن محکوم به مجازات های دیگر و از سال 1480تا 1808 بالغ بر 31912تن سوخته و 491450تن محکوم به مجازات های سنگینی تخمین زده شده است.
رقابت های بسیاری که بین فرمانروایی پاپ ها و قیصرها رخ داد، خود گامی دیگر در آماده کردن بستر سکولاریزم بود، از جمله مشاجره میان پاپ وسلطنت فرانسه درسال های۱۲۶۹تا 1303 و بیست و پنج سال بعد مشاجره میان ژان بیت دوم و لوی یاویر رخ داد که طی آن مخالفت با استقلال پاپ شکل گرفت و نیز مشاجره ای که در درون کلیسا و در میان روحانیون درگرفت که هر یک شرایط تحقق سکولاریزم را فراهم نمود.

 

خاستگاه سکولاریزم در جهان اسلام

 

در طول اسلام در یک قرن گذشته، در چند مرحله افکار سکولاریستی مطرح شد. یکی در پایان جنگ جهانی اول بود که انگلستان توانست خلافت عثمانی را شکست دهد و آن کشور اسلامی پهناور را به ده ها کشور کوچک تقسیم کند. حرکت دیگر در ایران شکل گرفت و این زمانی بود که میرزای شیرازی حکم معروف مبنی بر تحریم تنباکو را برضد شرکت انگلیسی صادر کرد و با استقبال عموم مردم روبه رو شد و از آن پس عالمان دینی توانستند نقش بزرگی در امور اجتماعی و سیاسی داشته باشند و این حرکت سرانجام به نهضت مشروطه ختم شد، در این دوره عده ای کوشیدند تا افکار سکولاریستی را در ایران رواج دهند. سپس با آغاز انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی این افکار از رونق افتاد، و بعد از گذشت دو دهه از پیروزی نهضت اسلامی امام خمینی، بار دیگر عده ای می کوشند تا برای چندمین بار این افکار را در این مرز و بوم رواج دهند.
خاستگاه همة این حرکت های سکولاریستی در جهان اسلام به دو چیز ختم می شود. یکی تشویق و ترغیب استعمارگران غرب وارثان آنان. اما خاستگاه دوم: این که برخی از مسلمانانی که پیشرفت اروپاییان را دیده اند و مرغوب آنان شده اند، به تقلید از آنان به سکولاریزم روی آورده اند بدون این که به ریشه ها و زمینه های رشد سکولاریزم در اروپا توجه داشته باشند، علامه شهید مرتضی مطهری در بحث گرایش های مادی می نویسد: کاین گرایش ها در محیط های مسیحی بوده، نه در محیط های اسلامی. در محیط های اسلامی هرچه پیدا شده است کپی و تقلیدی از اروپا بوده و هست.
سلطة ظالمانه اروپاییان در چند قرن گذشته بر کشورهای اسلامی و غارت منابع مسلمانان، برکسی پوشیده نیست. به گفتة محمد قطب: کدرکشورهای غیراسلامی که مورد تهاجم کاستعمار قرار گرفت، در آسیای جنوب شرقی کاری با بودائیسم نداشت، در آفریقا هم متعرض بت پرستی نشد. اما در کشورهای اسلامی جز این بود جنگی بی امان برضد اسلام که آغاز آن هم دور ساختن آیین اسلام و تحمیل قوانین بشری با کمک آهن و آتش بود، سپس به مراکز آموزشی اسلامی روی آورد، تا آنها را ببندد و وادار کند که برنامه های دینی خود را تغییر دهند، سپس کوشید تا عادات و سنت ها و آداب مردم را با ابزار گوناگونی که در اختیار کهجوم فکری در زمینه های آموزش و وسایل تبلیغاتی بود، دگرگون سازد.
زمینة دیگر رشد افکار سکولاریستی، حرکت های تقلیدی از سوی طیفی از غربزدگان روشنفکرنما در کشورهای اسلامی است. در این علت و زمینه هم سلطه طلبان غربی شرکت دارند و هم روشنفکران نمایان شرقی.
سلطه طلبان غربی دخیل هستند، چون که با تبلیغات و نیرنگ های بسیار چنین وانمود کردند که دین مایة عقب ماندگی است، در حالی که دین اسلام مایة پیشرفت است، نه عقب ماندگی. این سخن را اقبال لاهوری در چند بیت شعر چنین بیان می کند:
آه از افرنگ و از آیین او
آه از اندیشة لادین او
علم حق را ساحری آموختند
ساحری نی کافری آموختند
در سال 1929 میلادی در مجلس قانونگذاری ترکیه، قانونی را به تصویب رساندند که به مقضای آن، واژه های مذهبی را از قانون ترکیه حذف کردند، و جملة:کدین رسمی جمهوری ترکیه دین اسلام است از قانون اساسی ترکیه حذف کردند. به جای سوگند به قرآن، سوگند به شرافت را قرار دادند. شبیه همین اموری که در ترکیه صورت گرفت در ایران هم کوشیدند لیکن، موفق نشدند.
کعبدالله جودت که یکی از پیشگامان تجدد ترکیه است، گفت:کهمه چیز از فرنگ حتی سیفلیس آن. حتی دستور حکومتی بود که مردم کلاه های سنتی(فینه) را از سر بردارند و به جای آن کلاه شاپوی غربی بر سر بگذارند و خنده آور است که این را در مجلس قانون گذاری ترکیه مطرح کردند و تصویب شد.

 

اسلام و سکولاریزم

 

۱. آبا با توجه به بعد معرفتی و محتوای دین اسلام، سیاست با آن توأم است یا گسیخته از آن.
۲. آیا عملکردهای مسلمانان در دورة اقتدار مایة دین گریزی شد یا خیر؟

 

دین و سیاست در اسلام

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مسیحیت، اسلام و سکولاریسم

دانلودمقاله حضرت نورعلیشاه ثانی و نظریة بینهایت در ریاضییات معاصر

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله حضرت نورعلیشاه ثانی و نظریة بینهایت در ریاضییات معاصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
حضرت نورعلیشاه ثانی و نظریة بینهایت در ریاضییات معاصر
از لحاظ علم ریاضی هنوز تعبیر و تفسیر صحیحی از لایتناهی در دست نیست. علّت این نقص در ریاضیات از این بابت است که محدود نمی‌تواند وصف نامحدود نماید. از تعبیرهای بسیار زیبایی که از بی‌نهایت شده است و هنوز علم ریاضی نیز نتوانسته از لحاظ نظری آن را تطبیق نماید ، تعبیری است که در رسالة شریفة صالحیّه توسط حضرت نورعلیشاه ثانی آمده است. می‌فرمایند: «لایتناهی دوایر است و مرکز نقطه است و دایره نقطة جوّاله موهومه است» .
این تعبیر از دیدگاهی می‌تواند بر این مصداق قرار گیرد که حرکت از مبداء صفر شروع و به لایتناهی که می‌رسد رجوع به مبدأ صفر می‌کند. چون خصوصیّت هر نقطة روی دایره، آن است که مبدأ حرکت و مقصد آن بر روی هم واقع است. تعبیری عرفانی از این موضوع به معنی این است که مبداء و معاد (محل عود و برگشت) بر هم قرار دارند. هُوَ ٱلْمَبْدأُ وَ هُوَ ٱلْمَعٰادْ. از لحاظ ریاضی این نتیجه را می‌توان برداشت نمود که صفر بر بینهایت منطبق است. اگر چنین باشد پس مجموعة اعداد که ظهور دارند و بین صفر و بی‌نهایت واقع‌اند کجا می‌توانند قرار بگیرند. زیرا که هر وقت از صفر دور شویم به بی‌نهایت نزدیک و هر وقت به سمت بی‌نهایت می‌رویم از صفر دور می‌شویم. پس بُعد و قُرب از صفر و بی‌نهایت وقتی منطبق بر هم هستند چه معنایی می‌یابد؟ در دایره از دو مسیر از مبدأ می‌توان به معاد که به معنی همان محل بازگشت است رسید. در مسیر اوّل اگر حرکت اتّفاق نیافتد مبدأ بر مقصد منطبق است ولی وقتی حرکت و سیر پیش آمد باید دور لایتنهاهی زده شود تا از مبدأ به معاد رسید.
نقطة مبدأ در ریاضیات به صفر تعبیر می‌شود و از صفر به بی‌نهایت لزوماً احتیاج به تکثیر عدد مبدأ دارد. ولی هر مضربی از صفر، باز صفر است؛ پس صفر از خود نمی‌تواند تکثیر یابد، کیفیت صفر از لحاظ علم اعداد قابل وصف نیست چون همانند بحر بی‌کران لا می‌ماند که با هر عددی همراه و پنهان است و با هر عددی جمع می‌شود و در هر عددی هست ولی در مقدار آن عدد اثر و تأثیری ندارد. در هر عددی ضرب شود باز خودش (صفر) می‌شود. با هر عددی و در هر عددی هم هست ولی در اختفاء و پنهان می‌باشد. صفر را از لحاظ عرفانی می‌توان به ذات اقدس تعبیر نمود که نه قابل وصف است و نه قابل درک. و در عَمی مطلق است. در قرآن کریم به این وجود گاه با کلمات «هُوَ» یا «هُ» که ضمائر اشاره به مغایب است اشاره می‌شود. گرچه این قالب عمومیّت تام ندارد زیرا که ظرف کلام کفایت تمام بیان را نمی‌کند و در بسیاری از آیات با استفاده از این ضمائر، اشاره به الله نیز شده که اسم اعظم و مظهر ذات (هو) است. به عبارتی هر وقت منظور اشاره به ذات الله است هو استفاده می‌شود و هر وقت غرض اشاره به ظهور ذات است الله بکار برده می‌شود. در آیة هُوَ ٱللهُ اَحَد اشاره به ذات الله است و هُوَ ٱلاَوَّلُ وَ ٱلاٰخِرُ وَ ٱلظّٰاهِرُ وَ ٱلْبٰاطِنُ اشاره به ظهور ذات در الله دارد.
برگردیم به اعداد بین صفر تا بی‌نهایت. در اشراق دیگری می‌فرمایند «تکثیر عدد مبدأ از واحد است» . با ظهور صفر در عدد یک که به اصطلاح ریاضیدانان منشأ اعداد طبیعی است کلیه اعداد که تعداد آنها بی‌نهایت است وجود پیدا می‌کنند. به عبارت دیگر «یک» مظهر «صفر» است در مجموعة اعداد. از لحاظ عرفانی می‌توان عدد یک را ظهور ذات در اسم اعظم دانست. یا به عبارت دیگر عدد یک الله است که خلقت تمام اعداد از اوست که اَلْحَمْدُللهِ ٱلَّذی خَلَقَ السَّمٰوٰاتِ وَ الاَرْضَ و ربّ است که فرمود رَبَّکُمْ ٱلَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا وَ بَثَّ مِنهُمٰا رِجٰالاًٰ کَثیراً وَ نِسٰاءً و فرمود ذٰلِکُمْ ٱللهُ رَبُّکُمْ لاٰ اِلٰهَ اِلاّٰ هُوَ خٰالِقُ کُلِّ شَئٍ و فرمود اِنَّ رَبَّکُمُ ٱللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمٰوٰاتِ وَ الاَرْضَ . این تعبیر را می‌توان به این نحو بسط داد که ذات صفت ندارد اگر صفت می‌داشت قابل وصف می‌شد، پس خلقت مربوط به اسم اعظم است. یا در بیان این مقاله «صفر» خالق نیست بلکه خلقت از «یک» منشعب می‌شود. یکی از معانی خلق شکل دادن یا تغییر شکل دادن است و «یک» می‌تواند اعداد را شکل دهد یا تغییر شکل دهد با هر عددی جمع شود آن عدد را به سمت بینهایت که به تعبیر مذکور منطبق بر صفر است نزدیک خواهد گرداند. «یک» همان ربّی است که انسان را از مبدأ ذات به سمت معاد ذاتی خود می‌برد و این رب همان پرورش دهندة یکتا و واحد و «یک» است. یک از لحاظ ریاضی منشاء اعداد طبیعی است و خود اوّلین خلقت است یا به بیان دیگر اوّلین شکل گرفته. و خود خالق باقی اعداد است و به بیان دیگر شکل دهندة همة اعداد است و بسیاری از فلاسفة قدیم «یک» را عدد نمی‌شمردند و تعدد واحد را اعداد می‌دانستند. «یک» منشاء سایر رشته‌های اعداد موهومی، مختلط، حقیقی، صحیح، اصم، گنگ، و قس علیهذا است.
در هندسه صفر به نقطه تلقی می‌شود و حرکت آن ظهور خط است و تمام صور از خط خلق شده. در حساب جهت رسیدن به بی‌نهایت به معنی منفی و مثبت بی‌نهایت، حدّ چپ و حدّ راست تعریف می‌شود که قابل تطبیق با قوس صعود و قوس نزول است. تطبیق واژه‌های «هو» و «الله» با «صفر» و «یک» بسیار می‌تواند فراتر از مواردی باشد که در اینجا آورده شد و تا این مقدار اکتفاء می‌شود. حال برگردیم به موضوع اصلی این مقاله که از مبدأ «صفر» چگونه حرکت آغاز و از «یک» و جمع اعداد عبور و آخرالامر آن در بینهایت بر «صفر» برمی‌گردد.
قبل از این موضوع لازم است ببینیم که «خود» از کجا پیدا شد. با تفکّر و سیر در گذشتة خود در می‌یابیم که موجودی به نام «من» در هنگام جنینی خلق شد. وجود جنین قبل از تولّد در جوهر خاک و گیاه و حیوان بود که از صلب پدر در بطن مادر به هم رسید و از جوهر خاک و گیاه و حیوان تغذیه و رشد نمود. پس خلقت جنین از عدم نبود بلکه از مواد دیگر بود که تغییر شکل پیدا کرد. با اجتماع سلولهایی که هر کدام جان مجزائی داشتند موجود جدیدی به نام «خود» ناگاه با دمیدن نفخه‌ای از عدم خلق شد. موهوم «خود» وجود پیدا کرد و در هیکل جنین رشد نمود. «خود» خلقت جدیدی بود که آمیخته به حقیقت «حق» جنین گردید. «خود» موهوم مجازی بود که با «حق» حقیقی جنین ممزوج شد. حق و حقّانیَت با «حق» ممزوج در جنین بود ولی «خود» انانیّت صرف و طاغوت وجود بود که مرکب «حق» (جنین) را غاصبانه غصب کرد و «خود» بر جای او نشست.
چنانچه این «خود» از مغصب پیاده شود و مالک حقیقی را بر جای نشاند «حق» را بر مرکب تن نشانده است. لذا نفی «خود» تنها راه اثبات «حق» است و هنگامی که «خود» مسلط بر کشور تن است انسان کافر است. چون کفر به معنای پوشش است و «حق» بر او پوشیده و پنهان است. کفر به معنی دیگر پرستش «خود» توسط «خود» است. وقتی خلع و لبس شروع و حرکت آغاز شد کفر تبدیل به شرک می‌شود که هم خودپرست و هم خداپرست می‌شود که دوپرستی است. اگر خلع و لبس ادامه یابد و نفی «خود» سبب اثبات «حق» در وجود شود فناء از «خود» و «بقاء» به «حق» پیش می‌آید. در مرتبه‌ای که فناء تام از «خود» در گرفت بقاء تام به «حق» متحقق است و این مرحله را توحید گویند.
که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الاّ هو
پس اگر تمام اله را نفی کرد به لا اله خواهد رسید و لا اله نفی اله «خود» است و اثبات الا الله که فرمود: لاٰ اِلٰهَ اِلاّٰ ٱلله.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله حضرت نورعلیشاه ثانی و نظریة بینهایت در ریاضییات معاصر

دانلودمقاله کاربرد ریاضی در علوم دیگر

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله کاربرد ریاضی در علوم دیگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فهرست مراجع  ( چکیده مقاله ) بسیار پیش می آید که دانش آموزان پس از تدریس یک درس ، از ما می پرسند که این درس که امروز خواندیم ،به چه درد ما می خورد؟و کجامی توانیم ازآن استفاده کنیم ؟ ریاضیات به عنوان یک درس اصلی است که داشتن درک درست از آن در آینده ی تحصیلی دانش آموزان و طبعاً پیشرفت علمی کشور نقش مهمی دارد . همچنین شامل کلیه ارتباطات ریاضی با زندگی روزمرّه ، سایر علوم و کاربردهایی در زندگی علمی آینده ی دانش آموزاست .به این ترتیب دربرنامه درسی و آموزشی ، برقرار کردن پیوند ریاضیات با کاربردهایش در زندگی و سایر علوم از قبیل :هنر،علوم طبیعی ،علوم اجتماعی و . . . . باید مدّ نظر قرار گیرد . در صورتی که این موارد در آموزش دیده نشود ، این سؤ ال همیشه در ذهن دانش آموز باقی می ماند که: « به چه دلیل باید ریاضی خواند ؟ » و « ریاضی به چه درد می خورد ؟ » دراین مقاله سعی شده است که ارتباط دروس کتب ریاضی راهنمایی با سایر علوم و همچنین کاربرد آنها در دنیای امروز ی تا حدودی بررسی شود و ارائه گردد . مقدمه بین رشته های علمی ، که بشر در طول هزاران سال به وجود آورده ، ریاضیّات جای مخصوص و ضمناٌ مهمّی را اشغال کرده است . ریاضیّات با علوم فیزیک ، زیست شناسی ، اقتصاد و فنون مختلف فرق دارد . با وجود این به عنوان یکی از روشهای اصلی در بررسیهای مربوط به کامپیوتر ، فیزیک ، زیست شناسی ، صنعت واقتصاد بکار می رود ودرآینده بازهم نقش ریاضّیات گسترش بیشتری می یابد. با وجود این مطلب ، برای آموزش جوانان هنوز از همان روشی استفاده می شود که سقراط و افلاطون ، حقایق عالی اخلاقی را برای شیفتگان منطق و فلسفه و برای علاقمندان سخنوری و علم کلام بیان می کردند . در حقیقت در درسهای حساب ، هندسه و جبر ،هرگز لزوم یادگیری آنها برای زندگی عملی خاطر نشان نمی شود. هرگز از تاریخ علم صحبتی به میان نمی آید. نظریه های سنگین علمی ، ولی هیچ نتیجه ای جز این ندارد که دانش آموزان را از علم بری کند و عدّه ی آنها را تقلیل دهد . یکی ازراههای جدی برای حلّ مسئله توجه به تاریخ علم، گفتگو در باره ی مردان علم و ارتباط ریاضی با عمل است ، ارتباطی که در تمام دوران زندگی بشر هرگز قطع نشده است . کاربرد ارقام در زمانهای قدیم هر قدمی که در راه پیشرفت تمدّن برداشته می-شد، بر لزوم استفاده از اعداد می افزود . اگر شخصی گله ای از گوسفندان داشت ، می خواست آن را بشمرد ،یا اگر می خواست معبد یا هرمی بسازد ، باید می دانست که چقدر سنگ برای آن لازم دارد . اگر دارای زمین بود ، می خواست آن رااندازه گیری کند . اگر قایقش را به دریا می راند ، می خواست فاصله ی خود را از ساحل بداند . و بالاخره در تجارت و مبادله ی اجناس در بازارها ، باید ارزش اجناس حساب می شد.هنگامی که آدمی محاسبه با ارقام را آموخت ، توانست زمان ، فاصله مساحت ، حجم را اندازه گیری کند . با بکار بردن ارقام ، انسان بردانش و تسلّط خود بر دنیای پیرامونش افزود . کاربرد توابع و روابط بین اعداد کاربرد روابط بین اعداد و توابع و نتیجه گیریهای منطقی در نوشتن الگوریتمها و برنامه نویسی کامپیوتری است . مفهوم تابع یکی از مهمترین مفاهیم ریاضی است و در اصل تابع نوعی خاص از رابطه های بین دو مجموعه است . و با توجه به این که دنباله ها هم حالت خاصی از تابع است – تابعی که دامنه آن مجموعه ی اعداد { . . . و 2 و 1 و 0 } است – دنباله های عددی در ریاضی و کامپیوتر کاربرد فراوان دارند . برای ساخت یک برنامه اساساٌ چهار مرحله را طی می کنیم : 1- تعریف مسئله 2- طراحی حل 3- نوشتن برنامه 4- اجرای برنامه لازم به ذکر است که گردآیه هایی که در مرحله دوم حاصل می شود را اصطلاحاٌ الگوریتم می نامیم .که این الگوریتمهابه زبان شبه کد نوشته می شود ،که شبیه زبان برنامه نویسی است وتبدیل آنها به زبان برنامه نویسی را برای ما بسیار ساده می کند . « هیچ دانسته ی بشر را نمی توان علم نامید، مگر اینکه از طریق ریاضیّات توضیح داده شده و ثابت شود . » ( لئو ناردو داوینچی ) کاربرد معادله و دستگاه معادلات خطی دستگاه های معادلات خطی اغلب برای حساب کردن بهره ی ساده ،پیشگویی ، اقتصاد و پیدا کردن نقطه ی سر به سر به کارمیرود. معمولاً هدف از حل کردن یک دستگاه معادلات خطی ، پیدا کردن محل تقاطع دو خط می باشد.در مسائل دخل و خرج که درمشاغل مختلف وجود دارد ، پیداکردن نقطه تقاطع معادلات خط یعنی همان پیدا کردن نقطه ی سر به سر.* در اقتصاد هم نقطه تقاطع معادلات خطی ، عبارتست از : قیمت بازار یا نقطه ای که در آن عرضه و تقاضا با هم برابر باشند. کاربرد تقارنها (محوری و مرکزی ) و دَوَرانها مباحث تقارنها ودورانها که به تبدیلات هندسی معروف هستند،درصنعت و ساختن وسائل و لوازم زندگی استفاده می شوند . مثلاً در بافتن قالی و برای دادن نقش و نگار به آن از تقارن استفاده می شود . در کوزه گری و سفالگری از دوران محوری استفاده می - شود . همچنین در معماریهای اسلامی اغلب از تقارنها کمک گرفته می شود . چرخ گوشت ، آب میوه گیری ، پنکه ، ماشین تراش ُبادورانی که انجام می دهند ، تبدیل انرژی می کنند . علاوه بر آن تبدیلات هندسی برای آموزش مطالبی از ریاضی استفاده می شوند ،مانند : مفهوم جمع و تفریق اعداد صحیح با استفاده از بردار انتقال موازی محور. نقطه ی سر به سر : در بسیاری از مشاغل ، هزینه ی تولید Cو تعداد X کالای تولید شده را می توان به صورت خطی بیان کرد.به همین ترتیب ، در آمد R حاصل از فروش X قلم کالای تولیدشده را نیز می توان با یک معادله ی خطی نشان داد . وقتی هزینه ی C از در آمد R حاصل از فروش بیشتر باشد،این تولیدضررمی دهد. و وقتی در آمد R از هزینه ی C بیشتر باشد ،تولید سودمیدهد . و هر گاه در آمد R و هزینه ی C مساوی باشند ،سود و زیانی در بین نیست و نقطه ای که در آن R=C باش

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 10   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله کاربرد ریاضی در علوم دیگر