فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تحقیق کارآفرینی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله تحقیق کارآفرینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

الف. صادرات کشور ما به این کشورها شامل: موادغذایی، کفش و پوشاک، مواد شوینده، لوازم خانگی و منسوجات است و واردات کشور مواد شیمیایی، پنبه، آهن آلات و کود شیمیایی می‌باشد. اطلاع کارآفرینان از عناوین کالاهای وارداتی و صادراتی و میزان حجم معاملات و مبادلات کالاها در تأسیس واحدهای تولیدی و خدماتی و چگونگی توسعه فعالیتهای آنها بسیار مؤثر می‌باشد.
ب. صادرات و واردات با پول: معاملات با کشورهای خارجی با پول و به طور عمده با استفاده از دلار انجام می‌گیرد لیکن کشورهای جهان به علت اینکه از نوسان ارزش دلار آسیب کمتری ببینند علاقه دارند که مبادلات بازرگانی خود را با احتساب ارزش واقعی بین‌المللی پول چند کشور جهان مانند ژاپن، آلمان، فرانسه، انگلیس و ... انجام دهند. به همین علت کشورهای اروپایی در حال به توافق رسیدن در انتخاب واحد پولی مشترک بین خود می‌باشند .
در حال حاضر شرکای تجاری جمهوری اسلامی ایران برای کالاهای صادراتی به ترتیب عبارتند از: آلمان، ژاپن، ایتالیا، دبی، بلژیک، ترکیه، استرالیا، برزیل و کره جنوبی و همچنین شرکای تجاری جمهوری اسلامی ایران برای کالاهای وارداتی به ترتیب عبارتند از: آلمان، ایتالیا، دبی، ترکیه، سویس، ژاپن، بریتانیا، فرانسه و کره جنوبی که بدیهی است به علت تغییرات شرایط سیاسی و اقتصادی طرفین معامله، ترتیبات فوق پایدار نمی‌باشد و کارآفرینان باید با ابتکارات خود بتوانند مطابق شرایط روز نسبت به صادرات و واردات اقدام نمایند و یا خود شرایط جدیدی را به وجود آورند یعنی کالای جدیدی را از کشور جدیدی وارد و یا به کشور دیگری صادر نمایند.

 

بازاریابی
برای فروش کالا و یا ارائه خدمات در داخل و یا خارج از کشور احتیاج به بازاریابی می‌باشد.
بازاریابی عبارتست از «همه تلاشهای نظام‌مند برای شناخت نظام بازار و اقدام نسبت به انواع تقاضاها، با توجه به نظام ارزشی جوامع و هدفهای سازمانی».
مدیران بنگاههای کارآفرینی و شرکتهای تولیدی و بازرگانی باید با شناخت بازار و تحلیل آن سهم مناسب از بازار را برای خود بدست آورند و با عرضه محصولی با قیمت مناسب، بکارگیری روشهای مطلوب توزیع، استفاده از تبلیغات آگاه کننده و جهت‌دهنده و شناسایی رقبا، فرصتها و تهدیدهای محیطی، سهم بازار محصول خود را افزایش دهند و با خلاقیت، ابتکار، انعطاف‌پذیری و تطبیق منابع با نیازها، خواسته‌های مشتریان داخلی و خارجی و با رعایت عدالت و ارزشهای اسلامی علاوه بر افزایش سهم بازار، مشتریان خود را نیز حفظ نمایند.
تبلیغات
تبلیغ بازرگانی عبارت است از به کار بستن اقداماتی به منظور جلب توجه افراد به ویژگیهای خوب یک محصول و یا خدمات قابل ارائه و ایجاد تقاضای هر چه بیشتر برای آنها با رعایت تقوا و اخلاق اسلامی.
هدف تبلیغ بازرگانی، شناساندن محصول و تولیدکنندة آن به گروههای مصرف کننده و ایجاد انگیزه برای فروش انبوه است. برای این منظور تبلیغ باید جنبه آگاه‌کنندگی داشته باشد. در تمام مراحل تبلیغاتی لازم است مزایای یک محصول و دلایل برتری آن به طور روشن و واقعی به اطلاع مشتریان برسد. امروزه مؤسسات تبلیغاتی امر تبلیغ را با استفاده از افراد متخصص و وسایل و امکانات فنی بر عهده دارند.

 

ویژگیهای پیامهای تبلیغی: مهمترین ویژگیهای یک پیام تبلیغی به شرح زیر توصیه می‌گردد:
1- قبل از انتخاب وسایلی که برای تبلیغ در نظر گرفته می‌شود باید از اثربخشی آن مطمئن شد. این امر به میزان خلاقیت و ابتکار مؤسسه تبلیغاتی و یا واحد تولیدی و خدماتی بستگی دارد.
2- بودجه تبلیغات باید با قدرت مالی واحد تولیدی و خدماتی متناسب باشد.
3- پیام تبلیغ باید واضح و صمیمی باشد.
4- تبلیغات بر اساس یک برنامه مدون، حساب شده و از روی صداقت انجام گیرد.

به نام خداوند جان و خرد
پیشگفتار
با توجه به شرایط اجتماعی موجود در دنیا و پیشرفت جوامع در تمامی نقاط جهان ارتباط‌های اجتماعی و اقتصادی بین آنها و نیاز روزافزون بدان موجب داغتر شدن بازار رقابت به منظور کسب درآمد بیشتر می‌شود که در این میان تولیدکنندگان و دست‌اندرکاران ذینفع بر آن می‌شوند که به مسائل جنبی مربوط به این روند رو به رشد توجه بیشتری بنمایند و بر شما دانشجویان عزیز هم که بزودی درگیر این نوع مسائل خواهید شد، واجب می‌شود که تا حدودی با آنها آشنا و از شیوه‌های مطلوبتری که نتیجة بررسی‌ها و توجه دیگران می‌باشد، آگاهی یابید تا در ادامه راه به موفقیت و نتایج بهتری دست یابید.
بنابراین در این مجموعه بر آن شده‌ام تا حدودی ولو مختصر بر این مهم بپردازم امید است جزوه با تمام نواقص خود انگیزه‌ای برای نگرشهای بیشتر شما عزیزان باشد.

 

انشاءالله....

 


تعاریف
چون در صدد هستیم شما را تا حدودی به مسائل مربوط به کار و فعالیت مربوط به مسائل اقتصادی آشنا کنیم و شما را در جهت پیشرفت کاریتان سوق؛ دهیم پس لازمست ابتدا با بعضی از تعاریف آشنا شوید از جمله:
کار: به مجموعه کوشش و فعالیت و خلاقیتی که موجب آفرینندگی و حتی تلاش برای افزایندگی، کار گفته می‌شود.
کارآفرینی: کارآفرینی یعنی ایجاد و فراهم کردن شرایط و زمینه‌های کار برای خود و دیگران.
مؤسسه: به مجموعه و منظومه‌ای از عوامل انسانی، مادی، دانش فنی و سازمان برنامه و مدیریت کار گفته می‌شد که با ترکیب متناسب آن عوامل و با توجه به زمینه‌ها و شرایط پیرامونی و ورودی‌ها و خروجیهای خود فعالیت می‌نماید.
کار مؤسسه: عبارتست از تمامی یا جزئی از فرآیند فعالیت ایجادی، فرآور و فرابری یک یا چند فرآورده مادی یا معنوی.
ساختار مؤسسه: هر مؤسسه دارای ساختاری سازمانی است که بر اساس و در چهارچوبی خاص که کلیه عوامل کار و مجموعه فرآیند فرآوری تقسیم شده است و در این ساختار سازمانی، عوامل انسانی در یک نظام و شبکه سلسله مراتب ریاست و مرئوسیت با هم ترکیب گردیده و در جهت اهداف مؤسسه فعالیت می‌نمایند.
کارآئی مؤسسه: کارآیی هر مؤسسه به بهینگی عوامل کار و شرایط پیرامونی و بهینگی ترکیب آن عوامل از مادی و انسانی بستگی دارد.
سازوارگی: ساختار و نظام هر مؤسسه بر اساس چهارچوب فعالیت، کارکرد و چگونگی آن از نظر سرعت، سهولت و روانی کار و کارآمدی آن مؤسسه که باعث افزایش بازدهی و در مقابل کاهش ضایعات و هزینه‌های آن گردد. لذا تنها در اینصورت است که یک مؤسسه میتواند زایا (تولید کننده) پویا (جستجوگر) و پایا (ثابت) باشد و خود را با شرایط درونی و بیرونی تطبیق داده و توسعه یابد.
سازمان گروهی: موجودیت و دامنه فعالیت هر مؤسسه ناشی از کار جمعی و سازمان گروهی می‌باشد که بر اساس یک سیستم منسجم و هماهنگ کلیه بخش‌ها و زیربخش‌ها و تمامی افراد و گروههای تخصصی همگی در یک فراشد سیستم (واحد) با سلسله مراتب طولی و عرضی جهت دست‌یابی به هدفی مشخص تلاش می‌نمایند.
کارآفرینی: با توجه به آنچه که اشاره شد نقش مدیریت‌های هر قسمت بویژه مدیریت کل بمنظور ایجاد هماهنگی لازم آشکار می‌شود که برای ایجاد زمینه فعالیت برای خود و دیگران باید کارآفرین بود.
و اینجاست که می‌توان کارآفرینی را که خود امری فراگیر است به کارآفرینی فراگیر یا عمومی تعبیر نمود.
گر چه درجه و ارزش کارآفرینی در هر یک از افراد و گروهها متناسب نقش و جایگاهشان در سازمان متفاوت می‌باشد اما باز هم می‌توانند و باید بتوانند که خود کارآفرین باشند.
بنابراین برای کارآفرین بودن در هر سطح و موقعیتی باید دارای خصلت‌ها و ویژگی‌های خاص بود که در این مقوله به آن پرداخته خواهد شد.

 


بخش نخست
فصل 1
کارآفرین بودن
کارآفرین کسی است که اهل عمل بوده و توانایی آنرا دارد تا فرصت‌های کسب را ببیند و آنها را ارزیابی کرده، منابع لازم را جمع‌آوری نموده و از آنها بهره‌برداری نماید و برای رسیدن به موفقیت روش مناسبی را پی‌ریزی کند.
1-1- ویژگیهای کارآفرین‌ها:
کارآفرین عموما دارای ویژگیهائی هستند که می‌توان از صفت بارز آنها پی به آن خصوصیات برد بدین منظور به نماد زیر توجه کنید:
ویژگی عمومی صفت بارز
خودباوری اعتماد به نفس- استقلال رأی- خوشبینی
میل به نتیجه نیاز به کامیابی- منفعت شناسی
ایستادگی، پشتکار، اراده – سخت کوشی، شوق – انرژی
ریسک پذیری توانایی ریسک‌پذیری- اشتیاق به انجام کارهای بزرگ
هدایت و رهبری رفتار هدایتگرانه- مردم داری- انتقادپذیری
خلاقیت نوآوری- ابتکار- تدبیر – دانایی
آینده نگری دوراندیشی- قدرت درک
حال اگر می‌خواهید فی الواقع کارآفرین باشید بایستی دارای تمامی صفتهای ذکر شده باشید یا آنکه در پرورش آنها در خودتان بکوشید گر چه ممکن است تمامی آنها به کارتان نیاید اما هر چه از این صفات را بیشتر دارا باشید شانس موفقیت‌تان برای کارآفرین شدن بیشتر خواهد شد. ضمن اینکه بسیاری از این خصوصیات به نوعی به یکدیگر ارتباط دارند. و از صفات تفاوتهای آشکاری نسبت به آنهایی که این صفات را ندارند وجود دارد.

 

2-1 فلسفه کارآفرینی:
موفقیت در کارآفرینی به تمایل شما در قبول مسئولیت نسبت به کار خودتان بستگی دارد. لذا اگر می‌خواهید که هدفهایتان با خواسته‌تان سازگار باشد ابتدا باید خودتان را بشناسید. چون قدرت شما بیشتر از اعمال خودتان سرچشمه می‌گیرد تا از اعمال دیگران. پس باید شکست را پذیرفت و از آن تجربه آموخت چنانکه ایستادگی و تلاش مقدمه کامیابی است.
از طرفی کارآفرین‌ها چون واقع بین هستند به همین خاطر از نظر آنها نتایج قابل قبول مهم‌تر از نتیجه بی‌نقص و کامل است چون یافتن هدفهای بی‌نقص جز وقت تلف کردن و مانع از رشد و تکامل شدن نخواهد بود.

 

3-1 شخصیت کارآفرین:
در حالیکه به مجموعه رفتار و کردار هر فرد شخصیت گفته می‌شود لذا هیچ دو نفری را نمی‌توان یافت که مانند یکدیگر باشند پس تجربیات گذشته کارآفرین، موقعیت کنونی او را در زندگی رقم میزند و البته خیلی‌ها دیگران را سرمشق خود قرار می‌دهند که حتما او خود یک کارآفرین خواهد بود.
شغل فعلی، شرایط خانوادگی و کنونی جامعه همگی به نوعی در شکل‌گیری شخصیت کارآفرین شما نقش دارند و شما نیز در مقابل عوامل دیگری از جمله خود، خانواده، جامعه و ... مسئولید.
یادتان باشد به اینکه اگر تعهدات بیش از حد داشته باشید کارآفرین شدن برایتان دشوار خواهد بود. بنابراین هنگام برنامه‌ریزی برای آینده این را بدانید که می‌توانید بعضی از چیزها را در خودتان تغییر بدهید و بعضی چیزها را هم خیر، پس واقع‌بین باشید و از تجربیات گذشته کمک بگیرید تا بتوانید موقعیت کنونی خود را بهتر درک کنید.
برای این منظور هم می‌توانید از جدولی مشابه زیر کمک بگیرید چنانکه با مشخص شدن عوامل مؤثر در شخصیت کارآفرینی شما در ستون اول، وضعیت کنونی‌تان را نسبت به هر یک از اهداف و طرح‌هایتان را جهت دستیابی به آنها را در ستونهای بعدی می‌توان مورد بررسی و توجه قرار داد.
فهرست عوامل زندگی کارآفرین:
عامل هدف موردنظر موقعیت کنونی طرح دستیابی به هدف
پیشرفت شغلی
امور مالی

 

4-1- جلوه‌های کارآفرینی:
کارآفرین بودن فراتر از شغل و حرفه است، شیوة زندگی است و اصول معینی بر استراتژی در مسیر کارآفرینی تأثیر می‌گذارد پس باید نرمخو و پندرگر باشید، توان طراحی داشته باشید، ریسک‌پذیر باشید، و برای دستیابی به هدف، فعالیت کنید. بایستی واقع‌بین و آینده‌نگر باشید. بایستی اراده داشته باشید تا در شرایط متناقض، متغیر عمل کنید. که برای اینکار هم لازمست در رابطه با محیطی که باید در آن کار کنید خودتان را تحلیل کنید.
اهداف کاری شما بایستی بر حسب اولویت‌ها تقسیم شوند و اهداف معنی‌دار و قابل اندازه‌گیری، متناسب بوده و ایجاد انگیزه نماید.
برای اینکه دریابید که جلوه‌های کارآفرینی شما چگونه است می‌توانید با بررسی پاسخهای واقع‌بینانه داده شده به پرسشهایی مانند زیر به این مهم دست یابید از جمله:
آیا در کارهایتان اعتماد به نفس دارید؟
آیا قادرید با دیگران ارتباط برقرار کنید؟
آیا با اطمینان و به آسانی تصمیم می‌گیرید؟
آیا شنوندة خوبی هستید؟
آیا تصویری که از خودتان دارید مثبت است؟
بنابراین می‌توان گفت به اینکه یکی از جلوه‌های مهم کارآفرینی آنست که چیز با ارزشی را به دیگران عرضه کنید چنانکه مردم هر چه بیشتر احساس کنند که به خدمات یا محصول شما نیاز دارند یا کارتان به آنها کمک خواهد کرد که بهتر زندگی کنند و شما در خدمت نیاز جامعه هستید آنگاه برایتان و کارتان ارزش بیشتری قائل خواهند شد و برای آن پاداش مناسبی هم خواهند داد.

 

5-1 رفتار حرفه‌ای:
کارآفرین‌ها توانایی‌های معینی دارند که در حرفه‌های بسیاری به کار می‌آید لذا به نکاتی مانند زیر می‌تواند بشما کمک کند تا رفتارهای کار آفرینانه را در خودتان بپرورانید.
حرفه‌ای را برگزینید که بتوانید در آن آزادانه خلاقیت خود را نشان دهید.
در حرفه انتخابی خود کسانی را که در آن حرفه مؤفق بوده‌اند، الگو قرار دهید.
درباره حرفه خود کسب دانش نمائید تا خودتان در آن کارشناس شوید.
با توجه به تغییرپذیری شرایط کار، باید آینده‌نگر باشید.
اهل عمل باشید.
نقاط قوت و ضعف خودتانرا بشناسید به تقویت نقاط قوت بپردازید.
فعالیتهای روزمرة خود را با برنامة مشخصی انجام دهید.
توانایی همکارانتان را تشخیص دهید.
به خودتان و همکارانتان اعتماد نشان دهید.
ظاهر شما تصویری از خود شماست و بر روابط‌تان تأثیر می‌گذارد پس به ظاهرتان توجه داشته باشید.
تصمیم‌گیر خوبی باشید.
در زمان حال زندگی کنید و نگاهتان به آینده باشد.

 

6-1 ذهنیت کارآفرین:
کارآفرین‌ها ذهنیت روشنی از زندگی دارند و افرادی بالغ بوده و بر خود آموخته‌اند که با هر تجربه‌ای برخوردی سالم داشته باشند.
برای پرورش ذهنیت کارآفرینی به نکات پیشنهادی زیر توجه نمائید.
* از کارتان احساس رضایت کنید.
* چون ذهن ابزار پرقدرتی است پس هر روز مدتی را به خود فکر کنید.
* قدرت تخیل خود را تقویت کنید.
* خوش خلقی کنید تا سلامت فکر شما حفظ شود و زیادی هم جدی نباشید.
* سعی کنید که بتوانید افکارتان از موردی به مورد دیگر معطوف کنید.
پس برخورد ذهنی صحیح با کار، فوق‌العاده مهم است. چنانکه کارآفرین مؤفق از کارش لذت می‌برد و کاملا متوجه کاری است که می‌کند.
در این رابطه ذهنیت مثبت باعث می‌شود تا شغل او به کاری برانگیزاننده، جالب و ثمربخش تبدیل شود.

 

7-1- اهمیت رفتار و نگرش:
اکثر مردم مهار رفتار خود را به دست شرایط می‌سپارند حال آنکه کارآفرین از رفتار و نگرش خود بهره می‌گیرد تا شرایط را مهار کند.
* با کسانیکه کارآفرینانه می‌اندیشند و عمل می‌کنند، معاشرت کنید تا در اندیشه و طرز رفتار و ویژگیهای شما اثرگذار باشد.
* از اندیشه‌های منفی بپرهیزید
* برای بهبود زندگی‌تان چه خصوصی و چه کاری همیشه گوش به زنگ فرصت‌ها باشید.
* محیطی که در آن زندگی می‌کنید بر عملکردتان مؤثر است پس آنرا درست انتخاب کنید.
* توانایی‌های خود را باور کنید.
* از فعالیت‌های تنش‌زا بپرهیزید.
* افکار خود را به مسئله خاصی متمرکز کنید، همینکه تصمیم گرفتید آنرا عملی سازید.
برای اینکه دچار تشویق افکار نشوید و بتوانید بدرستی تصمیم بگیرید باید بسلامت فکری و جسمی خود توجه داشته باشید. پس در خوردن و نوشیدن میانه‌روی کنید و ورزش و استراحت کافی را فراموش نکنید، خود را اسیر استعمال دخانیات نکنید، امور مهم، فوری و خیلی مهم و غیره را دسته‌بندی کنید و پس از بررسی آنها به انجام آنها بپردازید. (با حوصله برنامه‌ریزی کنید).
همانطور که با مشاهده گفتار و رفتار کارآفرینها می‌توان به ذهنیت آنها پی برد پس می‌توان گفت که طرز عمل کارآفرین در واقع بازتاب تفکر او در خود و محیط پیرامون اوست.

 

8-1 عادت‌های رفتاری:
ایجاد عادتهای خوب دشوار است اما همینکه بدست آمد به دارایی مهمی تبدیل می‌شود. چنانکه بسیاری از مدیران موفق این عادت را در خود بوجود اورده‌اند که صبح زود شروع به کار کنند. چون دو ساعت زودتر از معمول از خواب برخاستن می‌تواند راهی برای بارآورتر شدن باشد گر چه انجام کار شاید دشوار باشد اما اگر کارآفرینی بتواند اینکار را یک ماه بطور مداوم تمرین کند، عادت خواهد کرد و شما هم باید بمنظور مهیا شدن برای مؤفقیت‌های آینده لازمست که عادت‌های پسندیده جدیدی را جایگزین عادتهای کهنه نمائید.

 

خود را بیازمائید:
* کار را تعریف کنید.
* کارآفرین کیست؟
* مؤسسه را تعریف کنید.
* کار مؤسسه چیست؟
* ساختار مؤسسه کدامست؟
* منظور از کارآیی مؤسسه چیست؟
* سازوارگی یعنی چه؟
* کارآفرینگی فراگیر (عمومی) یعنی چه؟
* سازمان گروهی چیست؟
* منظور از ویژگیهای کارآفرین چیست؟
* ویژگیهای عمومی کارآفرین را نام ببرید.
* چهار مورد از ویژگیهای عمومی کارآفرین‌ها را با صفت‌ها بارز آنها نام ببرید.
* از فلسفه کارآفرینی چه می‌دانید؟ مختصرا توضیح دهید.
* شخصیت کارآفرین چیست؟
* برای شکل‌گیری شخصیت کارآفرینی چه باید کرد؟
* چارت (جدول) فهرست عوامل زندگی کارآفرینی را رسم کرده و توضیح دهید که چیست؟ و به چه کار می‌آید؟
* جلوه‌های کارآفرینی چیست؟
* یکی از مهمترین جلوه‌های کارآفرینی چیست؟
* شش نکته از نکاتی که در رفتار حرفه‌ای نقش دارند را نام ببرید.
* منظور از ذهنیت کارآفرین چیست؟
* چرا برخورد ذهنی صحیح با کار مهم است؟
* چرا رفتار و نگرش کارآفرین اهمیت دارد؟
* برای داشتن رفتار و نگرش کارآفرینی چه پیشنهادی دارید؟
* طرز عمل هر کارآفرین نشانگر چیست؟
* برای جلوگیری از تشویش چه باید کرد؟
* منظور از عادت‌های رفتاری چیست؟

 


فصل 2
رهبری هدایت:
رفتار و کردار هر کارآفرین، بیش از هر چیز دیگری تعیین‌کننده عملکرد کلی کسب و کار اوست و نتایجی که در نقش رهبری عاید می‌شود نشان دهنده تأثیر رهبری است.
کارآفرین مؤافق، رهبر مؤفقی نیز هست. خواه رهبر چند کارمند باشد یا صدها کارمند.
کارآفرین بدلیل ماهیت کارش عملا یک رهبر است چون باید در جستجوی فرصت باشد، برنامه‌ریزی کند، منابع فیزیکی و مالی و انسانی موردنیاز را جمع کند، برای خود و دیگران هدف تعیین کند و برای رسیدن به هدف دیگران را رهبری نماید.

 

1-2 رشد صفات رهبری:
صفات رهبری باید خود رشد کند چون این صفات در همه افراد یکسان نیست آگاهی از این نکته که رشد توان رهبری شما به عهده شخص خودتان است هر کارآفرین برای رهبری سبک و روش خاص خود را دارد و شما هم می‌توانید در همین فرصتهایی که دارید به تمرین رهبری بپردازید تا در آینده برای ایفای نقش رهبری آمادگی لازم را کسب نمائید.
بدانید که مسئولیت رشد کارکنان عمدتا بر دوش رهبر است پس در داخل ازمان خود سعی کنید که از کارکنان خود به مؤثرترین وجهی استفاده کنید چون آنها مهم‌ترین دارایی سازمان می‌باشند و با اتخاذ راهکارهای مناسب به کارکنان خود فرصت رشد و بهبود بدهید.
رهنمود کلی برای رهبران خوب اینست که: با دیگران چنان رفتار کن که می‌خواهی با تو رفتار کنند.
هر گاه موفقیت خود را از چشم دیگران ببینید خواهید توانست طرز برخورد خودتان را کشف کنید و برای آنکه بعنوان کارآفرین به وجود صفات رهبری در خود پی برید بایستی برای پرسشهایی از قبیل زیر پاسخ مثبتی داشته باشید.
* آیا رهبرید یا دنباله رو؟
* آیا می‌توانید ایده‌های جدیدی را بپرورانید و اجرا کنید؟
* آیا در حیات اجتماعی نقش فعالی دارید؟
* آیا وقت و فعالیت خود را بنحو درستی سازماندهی می‌کنید؟
* آیا از اشتباهات خود درس می‌گیرید؟
* آیا اهل نتیجه‌گیری هستید؟ یعنی کاری را که شروع می‌کنید به اتمام می‌رسانید؟
* آیا دیگران هم به توانایی‌های شما اعتقاد دارند؟
* آیا موفقیت‌های خود را با کارکنانتان تقسیم می‌کنید؟
* آیا از عقاید دیگران هم در تصمیم‌گیری خود استفاده می‌کنید؟

 

2-2 رفتار رهبرانه:
بطور کلی دو نوع رفتار رهبری وجود دارد
رفتار وظیفه‌گرا- رفتار شخص گرا

 

3-2 وظیفه‌گرایی:
رهبر وظیفه‌گرا، هدف‌گذاری می‌کند، برنامه‌ریزی می‌کند و به هدف می‌نگرد و از خود الگوی رفتاری زیر را بروز خواهد داد:
نقش خود و نقش کارکنان خود را به روشنی تعریف می‌کند.
هدف‌های دشوار و قابل دسترسی را تعیین می‌کند و انتظار خود را از دیگران به آنها تفهیم می‌کند.
راههای بررسی میزان پیشرفت رسیدن به هدف را مشخص می‌کند.
در برنامه‌ریزی، هدایت، راهنمایی و نظارت بر فعالیتهای هدفدار نقش رهبری را فعالانه اعمال می‌کند.
به افزایش بهره‌وری علاقه دارد.

 

4-2 شخص گرایی:
رهبر شخص گرا که ایجاد انگیزه می‌کند و به روابط انسانی توجه دارد نیز از خود الگوی رفتاری زیر را بروز می‌دهد:
* به حفظ هماهنگی در سازمان و آرام کردن تنش‌ها به هنگام بروز آنها علاقمند است.
* به تمامی پرسنل سازمان بعنوان آحاد انسانی نه ابزار تولید، علاقه دارد.
* نیازها، اهداف، تمایلات، احساسات و ایده‌های کارکنان را درک میکند و آن احترام می‌گذارد.
* با کارکنان ارتباط خوب و دوجانبه برقرار می‌کند.
* اصل تشویق و ترغیب را برای بهبود عملکرد کارکنان بکار می‌برد.
* اختیار و مسئولیت می‌دهد و خلاقیت و ابتکار را ترغیب می‌کند.
* در سازمان، محیطی را برای کار تیمی و همکاری ایجاد می‌کند.
* مهارت‌های خوبی در ارتباطات دارد، گوش می‌دهد، می‌پرسد، بحث و گفتگو می‌کند.
در کل می‌توان گفت که اکثریت رهبران وظیفه‌گرا هستند اما تجربه ثابت کرده است کارآفرینهایی که در دراز مدت موفق مانده‌اند شدیدا شخص‌گرا بوده‌اند.
5-2 رهبری دیگران:
یکی از جنبه‌های مهم رهبری آنست که بتوان از راه کار کردن با دیگران، به نتیجه رسید. لذا اگر بتوانید موقعیت‌ها را از چشم دیگران ببینید که آنان را هدایت می‌کنید آنگاه است که روش رهبری شما انسانی است زیرا بیشتر با احساسات، رفتار و نگرش دیگران سروکار دارید نه فقط به انگیزه‌های صرفا شخصی. بنابراین درباره قدرت رهبری شما با توجه به اعمالتان قضاوت خواهد شد.
به جنبه‌های انسانی کار، مانند دستمزد و حقوقی که به کارکنانتان می‌پردازید باید مهم باشد به قدردانی از زحمات دیگران که نه تنها هزینه‌ای ندارد بلکه انگیزه‌ای قوی با بهبود عملکرد آنان خواهد شد توجه کنید. باید در صدد ایجاد بهبود، رفع سازمان بود و خلاقیت و ابتکار شما نشانه علاقمندی شما به سازمان خواهد بود.
پس با همان حرارتی کار کنید که از کارکنان خود انتظار دارید کار کنند. چون این احتمال هم وجود دارد که کارکنانتان عادت‌های کاری شما را الگو قرار دهند پس باید مطمئن باشید که سرمشق خوبی هستید.
بنابراین:
برای آنکه رهبری مؤثری باشید باید از چشم کسانی بنگرید که آنان را هدایت می‌کنید پیش از دست زدن به کاری که بر کارکنانتان تأثیر دارد، در نظر بگیرید که چه واکنشی نشان خواهد داد.
برای این منظور باید بتوانید در ذهنتان جایتان را با کارکنان عوض کرده و مانند آنان فکر کنید.
6-2- هدایت و ایجاد انگیزه در دیگران:
از آنجائیکه کارآفرینان برای کارکنان خود انگیزه ایجاد می‌کنند. رفتارهای زیر که خاص کارآفرینان شخص گرا اعمال می‌شود، می‌تواند در ایجاد انگیزه موثر باشد:
* ایجاد احترام شخصی در کارکنان با ستودن آنان در آنها ایجاد اعتماد به نفس کنید.
* به کارکنان اطلاعات بدهید آنان را در جریان امور و اهداف قرار داده و راه رسیدن به آنرا نشان دهید.
* اختیار و مسئولیت بدهید رهبران، خوب می‌دانند که چگونه به کارکنان اختیار و مسئولیت میدهند. اگر اشتباه کردند فرصت جبران بدهید. تا ضمن آن استعداد خود را بروز و رشد دهند چون آنان دارایی‌های ارزشمند سازمانند پس باید از آنها حداکثر استفاده را کرد.
* تماس خود را حفظ کنید: توان رهبری خود را بکار گرفته و با همکاران نزدیک تماس شخصی برقرار سازید تا ویژگیهای شخصیتی و توانایی‌ها و قابلیت‌های آنان را رد یابید.
* مسائل را تحلیل کنید نه شخص را : نقایص کار را به عنوان نشانه‌ای از رفتار و نگرش ضعیف‌یابی علاقگی به کار تلقی نکنید بلکه بجای این کار علت را مورد توجه قرار دهید.
* اصل تشویق و ترغیب را به کار بندید: رفتاری را که به نظر شما مطلوب است تشویق کنید چون هر رفتاری که برای آن پاداش داده شود تکرار خواهد شد در این خصوص هم باید یادآور شد به اینکه اولا پاداش را متناسب و مستمرا بدهید و در اولین فرصت پس از هر رفتار مطلوب پاداش را بپردازید و ابراز قدردانی را بلافاصله انجام دهید و یادتان باشد که پاداش شما از نظر کارکنان مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.
توجه داشته باشید که در آغاز هر تغییر رفتار مطلوب پاداش داده شود نه پس از به انجام رسیدن آن.
* شنونده مثبتی باشید: شنونده مثبت کسی است که بازده آشکاری برای کسی که با او حرف میزند داشته باشد به گونه‌ای وانمود کنید مطلب گوینده را درک می‌کنید و در مورد آن فکر خواهید کرد و تصمیم مناسبی اتخاذ خواهید نمود.
* اهداف مشخصی را تعیین و دائما آنها را بازبینی کنید باید هدفهایتان مشخص و روشن و قابل درک و اندازه‌گیر باشد و باید مطمئن شوید که افراد ذیربط اهداف را درک کرده‌اند گرچه اهداف خیلی ساده و خیلی پیچیده در افراد ایجاد انگیزه نخواهد کرد اما معین کردن تاریخ معینی برای بازدید از چگونگی پیشرفت کار و دریافت گزارش کار می‌تواند انگیزه ایجاد نماید.
* دست به اصلاح بزنید: هنگامیکه مجبور می‌شوید جنبه منفی عملکرد یکی از کارکنان را بررسی کنید بایستی با او در خلوت صحبت کنید و هیچگاه در حضور سایرین از او انتقاد نکنید و در این شرایط دست به اصلاح روش بزنید اما کار را بگونه‌ای انجام دهید که اولا احساسات وی را جریحه‌دار نکنید و موجب شرمساری او نشوید.
هر گاه در مقابل عمل کارکنان مجبور به واکنش شدید ابتدا محسنات وی را مطرح کرده و سپس مورد را مطرح کنید. کارتان باید نشانگر این باشد که قدرشناس هم هستید.
اصل کل رهبری خوب میگوید: هر چه بیشتر به کارکنان خود علاقه نشان دهید بیشتر برایتان کار خواهند کرد گر چه تعداد رهبران، سبک و شیوه رهبری وجود دارد اما یادتان باشد که براستی در درجه اول به منافع کارکنان اهمیت دهید شما احتمال موفقیت شما افزایش خواهد یافت. تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که حفظ روابط انسانی با کارکنان به افزایش کارایی و سود بیشتری منجر خواهد شد.

 

7-2 اعمال رهبر:
اکثر رهبران قادرند دست به عمل زده و به نتیجه برسند اگر به آرامی پیشرفت می‌کنید ایرادی ندارد اما نکوشید که هر روز به هدف خاصی دست یابید.
پیشنهادهای زیر به شما کمک خواهد کرد تا توانایی رهبری خود را افزایش دهید:
همینکه تصمیمی گرفتید، هر چه زودتر آنرا عملی کنید.
تلاش شما با استفاده از استعداد و توانایی‌های کنارکنان چند برابر می‌شود * توجه‌تان را بر رشد نقاط قوت خود متمرکز کنید تا نسبت به توان رهبری‌تان اعتماد بیشتری پیدا کنید.
انتقادپذیر باشید و در صورت لزوم دست به اصلاحات بزنید.
اکثر رهبرها افرادی فعال هستند که به فعالیت‌های بارآور مختلفی می‌پردازند و قادرند نتایج خوبی بدست آورند لذا هر وقت امکان داشته باشد بایستی بتوانید نتیجة فعالیت‌های خود را بطور واقعی، ملموس و قابل مشاهده مشخص نمائید. مهم است که بدانید در هر فعالیت دقیقا به چه نتایجی می‌خواهید برسید.
این اهداف را می‌توان برای هر روز یا هر هفته و ماه و سال یادداشت کنید تا در قضاوت‌ها دچار مشکل نشوید.

 

8-2 روحیه کارکنان را بالا ببرید:
افرادی را برگزینید که همساز باشند تا در کسب و کارتان به فعالیت بپردازند چنانکه آزمون توان رهبری آنست که بتوان اشخاصی را با توانایی‌ها و شخصیت‌های گوناگون گرد هم آورد تا در جهت اهداف مشترکی کار کنند در این زمینه پاسخ به پرسشهای زیر می‌تواند تا حدودی به کاربرد توان رهبری در بالا بردن روحیه کارکنان مؤثر باشد. از جمله:
* آیا کارکنان از کارشان راضی هستند؟
* آیا هر یک از کارکنان به نقش خویش در سازمان واقف است؟
* علاقمندی خود را به نسبت به سلامت و رفاه کارکنان چگونه ابراز کرده‌اید؟
* از چه راه‌های خاصی می‌کوشید تا روحیه کارکنان را بالا ببرید؟
* برنامه‌های آموزشی شما تا چه حد نیاز کارکنان را تأمین می‌کند؟
* عملکرد هر یک از کارکنان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
* آیا برای کارکنان از منافع بوجود آمده سهمی در نظر می‌گیرید و از زحمات آنها در پیشبرد اهداف سازمان قدردانی می‌کنید؟
* چقدر اجازه می‌دهید که آنها مسایل مربوط به خود را حل کنند؟
* با بررسی نتایج بدست آمده می‌توان بمنظور ارتقاء توان رهبری خود و بالا بردن روحیه کارکنانتان بهره بگیرید.
بنابراین هر کارآفرین به سبب ماهیت فعالیتش یک رهبر است. رهبر شخص‌گرا و مؤثر در ایجاد انگیزه و ارتباط کارکنان مهارت زیادی دارد و نیاز کارکنان را درک می‌کند و می‌کوشد تا آنها را در پیشبرد اهداف سازمان درگیر کند.
خود را بیازمائید:
* تأثیر رفتار و کردار هر کارآفرین در یک سازمان چیست؟
* منظور از رشد صفات رهبری چیست؟
* رهنمود کلی برای رهبران خوب چیست؟
* برای پی بردن به وجود صفات رهبری در خودتان چه باید بکنید؟ (چهار مورد را ذکر کنید).
* از خصوصیات رهبر وظیفه‌گرا چه می‌دانید؟ (چهار مورد را ذکر کنید).
* رهبران وظیفه‌گرا و شخص‌گرا را مقایسه کنید.
* از رهبری دیگران چه می‌دانید؟ مختصرا توضیح دهید.
* چهار مورد از مواردی که رهبر شخص‌گرا برای هدایت و ایجاد انگیزه در کارکنان بدان توجه می‌کند کدامند؟
* منظور از اصل تشویق و ترغیب چیست؟
* اصل کل رهبری خوب چه می‌گوید؟
* برای افزایش توان رهبری چه باید کرد؟ (چهار مورد ذکر کنید)
* برای بالا بردن روحیه کارکنان چه باید کرد؟
* کدامیک از رهبران وظیفه‌گرا و شخص‌گرا در ایجاد انگیزه و ارتباط با کارکنان مهارت بیشتری دارد؟ و برای اینکار چه می‌کنید؟

 


فصل 3
ریسک پذیری
هنگامیکه لازم آید بین دو یا چند راه ممکن که نتایج بالقوه آنها معلوم نبوده و فقط در ذهن باید آنرا ارزیابی کرده و سپس یکی را انتخاب کنید، در مقابل ریسک قرار می‌گیرید. پس در ریسک هم موفقیت هست و هم احتمال زیان و اینجاست که هر چه احتمال زیان بیشتر باشد ریسک بالاتر است.
ریسک‌پذیر در شرایطی باید تصمیم بگیرد که احتمال مؤفقیت یا عدم مؤفقیت را سبک و سنگین نماید و برای انتخاب راه پرریسک یا راه محافظه‌کارانه عوامل زیر مؤثرند از جمله:
جذابیت هر یک از راهکارها- میزان آمادگی برای پذیرفتن زیان احتمالی احتمالات نسبی مؤفقیت یا شکست- اثربخشی تلاش در کاهش زیان و افزایش توفیق. اما آنچه که بعنوان عاملی ضروری در ریسک‌پذیری یک کارآفرین مطرح است تمایل او به قبول مسئولیت شخصی در قبال عواقب تصمیم خود، خواه مطلوب یا نامطلوب می‌باشد.
اغلب خصوصیت‌های کارآفرینی به یکدیگر مربوطند که برخی از این ارتباط‌ها عبارتند از:
ابتکار، نوآوری، تبدیل ایده به واقعیت. توانایی شخصی.

 

1-3 ریسک‌پذیری شخصی:
برای درک قابلیت‌هایتان بعنوان کارآفرین ریسک‌پذیری لازمست. چنانکه تجربیات گذشته شما که از روابط شخصی‌تان با دوستان، خانواده و همسایگان بدست آمده بشما کمک می‌کند تا به قضاوت و راجع به احتمالات نتایج برنامه‌ها و ایده‌هایتان بپردازید.
نکته قابل توجه اینست که از رویدادهای گذشته پند و به آینده توجه و در حال زندگی کنید. چون توجه به این نکته برای ریسک‌پذیری شخصی لازمست زیرا رشد شخصی و حرفه‌ای شما نتیجه زیستن در زمان حال و ریسک کردن در جای مناسب برای دستیابی به اهداف‌تان در آینده است و اگر تمایلی به ریسک‌پذیری نداشته باشید هرگز به قابلیت‌های خود برای رشد تکامل و ابراز شخصیت کامل خویش پی نخواهید برد.
یادآوری این مطلب هم ضروری است که شاید تفکیک اهداف شخصی و کاری دشوار باشد اما کسب و کار شما هم بخش مهمی از زندگی شما را تشکیل می‌دهد. پس بیش از توان خود برای تحمل زیان ریسک نکنید و هیچ لازم هم نیست هر ریسکی را بپذیرید، بلکه بر عواطف و احساسات خود مسلط باشید و تنها زمانی ریسک را بپذیرید که نفع آن مساوی یا بیشتر از ریسک کار باشد. بنابراین بهتر است به اهمیت ریسک هم توجه کنید.
در پذیرش ریسک به شم و بصیرت خود توجه داشته باشید و بیاد داشته باشید که معمولی‌ترین و در عین حال مهم‌ترین عوامل در تعیین میزان ریسک عبارتند از استعداد، توانایی‌ها و تجربیات گذشته.

 

2-3 رشد ایده‌های ابتکاری:
همانطور که قبلا هم اشاره شد، ریسک‌پذیری و ابتکار دو ویژگی لازم برای کارآفرین است لذا وقتی می‌کوشید تا مبتکرتر باشید به ایده‌های بارآورتری نیز دست خواهید یافت و وقتی می‌توانید از بین چند ایده خوب یکی را انتخاب کنید بیشتر مایل خواهید بود تا برای اجرای بارآورترین ایده‌های خود ریسک لازم را نیز بپذیرید.
هر کاری تا حدودی ابتکاری است پس در دشوارترین شرایط امکان دارد استعداد ابتکار در انسان رشد کند لذا وقتی به ایده‌های ابتکاری دست می‌زنید در واقع ریسک‌هایی را هم پذیرفته‌اید اکنون برای اینکه ریسک‌تان کاهش یابد به پیشنهادهای زیر توجه کنید:
* قبل از بیان هر ایده‌ای آنرا بر روی کاغذ بیاورید و پس از بررسی‌های مقدماتی آنرا با خانواده و دوستان خود در میان بگذارید بحث لازم را بنمائید.
* زمان مطرح کردن ایده فوق‌العاده مهم است پس زمان و مکان مناسبی را برای این منظور انتخاب کنید.
* گام به گام ایده‌های خود را مطرح کنید.
هیچگاه ایده خود را به زور به دیگران نقبولانید چون مردم برای پذیرفتن هر چیز جدیدی زمان می‌خواهند. لذا ایده‌ای که به آینده سازمان مربوط باشد مستلزم ریسک است و هر گاه ریسکی هم در بین باشد مردم تأمل می‌کنند و احتمالا تردید هم خواهند کرد.

 

3-3- انواع ریسک پذیرها:
اینکه تا چه میزان دیگران بر شما نفوذ داشته باشند، تجربیات شما چه باشد، در حال حاضر در چه وضعیتی قرار داشته باشید و برای آینده چه برنامه‌ای داشته باشید، مشخص‌کننده این خواهد بود که شما چه نوع ریسک‌پذیری هستید بهمین خاطر لازم است که در داخل سازمان خود انواع ریسک‌پذیرها را داشته باشید از جمله:
* در سطوح پائین سازمان از وجود ریسک‌پذیرهایی استفاده کنید که دارای کارهای ساده‌ای هستند چون رفتار آنان قابل پیش‌بینی می‌باشد.
* در سطح میانی مدیریت امکان ریسک‌پذیری بیشتر است که البته این مدیران باید از آزادی نسبی بیشتری برخوردار باشند تا نوآوری کرده بتوانند تعدیل‌های لازم را بعمل آورند ضمن اینکه باید تعداد آنها را در حداقل نگهداشت.
* کارآفرینی که در رأس تشکیلات سازمان است ظرفیت تدوین و اجرای ایده‌های ابتکاری را دارد و برای موفقیت در کسب و کار باید ریسک کند و ایده‌های خود را به واقعیت تبدیل نماید.
* کارآفرین‌های اجرایی کسانی هستند که سازمان آنها تا جایی رشد می‌کند که شخصا بر جنبه‌های مختلف آن نظارت داشته و آنرا هدایت می‌کنند که این کارآفر اساسا هدف گرا بوده و به ایده‌های خود اعتماد داشته ریسک کرده و آنرا به اجرا در می‌آورند. و در عین حال فعالیت خود را به آنچه که ممکن است محدود می‌سازند.
در مقابل کارآفرین‌های اجرایی کارآفرین‌های شدیدا مبتکر و نوآور قرار دارند که از قدرت ریسک بالایی برخوردار بوده و قادرند ترکیب درستی از افراد و دیگر منابع را برای اجرای ایده‌های خود بیابند و خود رهبر کسب و کار شوند.

 

4-3 تفویض اختیار مسئولیت:
با توجه به اینکه نقش اصلی یک کارآفرین هدایت و رهبری است و برای دستیابی به اهداف بهتر باید تلاش کند، لازمست که اختیار و مسئولیتهای خاصی را به کارکنانش واگذار نماید.
تفویض اختیار و مسئولیت به دیگران هم یک نوع ریسک‌پذیری است که ممکن است اینکار اثر مثبت یا منفی داشته باشد و اینجاست که کارآفرین باید به نتیجه بیندیشد بخصوص اینکه اگر اهل رشد هم باشد در نتیجه د اشتن کارکنانی که اهل عمل بوده و قابلیت پذیرش اختیار و مسئولیت را داشته باشند هم ضروری خواهد بود. بویژه اینکه اگر بخواهید وقت بیشتری را برای فعالیت بیشتر بگذارید.
اکنون بعنوان خودآزمایی به اینکه در سازمانتان چقدر به تفویض اختیار و مسئولیت بهاء می‌دهید برای پرسشهای زیر یکی از پاسخهای هرگز، گاهی، بارها و همواره را (بطور واقعی) در نظر بگیرید وآنگاه نتیجه را بررسی کنید.
* به کارکنان اجازه می‌دهید که آزادانه ایده‌ها و توانایی‌های خود را ابراز کنند.
* به کارکنان اجازه میدهید که در فعالیت‌هایی که مسئولیت آنها تماما متوجه آنهاست ریسک کنند؟
اختیار می‌دهید؟
* ریسک می‌کنید و از نزدیک بر کار آنان نظارت نمی‌کنید؟
* اعتقاد دارید که اگر به کارکنان فرصت بدهید می‌توانند به اتکای خود به نتایج بهتری دست یابند؟
* ریسک کرده کسی را مأمور می‌کنید تا دریابد که کدام افراد بهتر می‌توانند اختیار مسئولیت پذیرند؟

 

5-3- ایجاد تغییر:
در صورت مواجه شدن با ریسک، موقعیت و اختیارات شما ممکن است در معرض آزمون قرار گیرد.
پس باید روش کارتان را واقع‌بینانه بررسی کنید و این آمادگی را هم داشته باشید که در صورت مشاهده اشکال بتوانید دست به اصلاح بزنید که این هم خود احتمال ریسک را دارد.
برای اجرای هر ریسکی بهتر است که ابتدا تمامی جوانب کار بررسی شود و در هر مرحله نتیجه اجرای کار را ارزیابی نمائید.

 

6-3- مواردیکه می‌تواند قدرت ریسک‌پذیری را بالا ببرد:
* اعتماد به نفس.
* تمایل به حداکثر بهره‌برداری از قابلیت‌ها.
* قابلیت ارزیابی واقع‌بینانه ریسکهای انجام شده و توان تغییر احتمالات.

 

7-3 ارزیابی ریسک:
اطلاعات کمی (عدد و ارقام) صحیح کمک می‌کند تا ریسک را ارزیابی کند و هدف خود را مشخص کرده و با کمک از دانش و سوابق و تجربیات، تصمیم‌های درستی بگیرد پس برای پیشرفت کارتان نموداری را رسم کنید تا براحتی بتوانید هر لحظه موقعیت خود را مورد سنجش قرار دهید.
از نکات قابل توجه در پذیرفتن هر ریسک ارزیابی آنست که در زیر پرسشهایی مطرح می‌شود تا بر اساس پاسخهای داده شده به ارزیابی آن بپردازید. از جمله:
* آیا هدف موردنظر ارزش ریسک دارد؟
* پیش از پذیرفتن ریسک به چه اطلاعاتی نیاز است؟ و منابع اطلاعاتی کدامند؟
* چگونه پی خواهید برد که به هدف می‌رسید؟

 


8-3 نمونه‌های ریسک پذیری:
رفتار کارآفرینانه در ریسک‌پذیری، رفته رفته برای مدیران سطح بالا اهمیت بیشتری می‌یابد. چنانکه امروزه شرکتهای بسیاری که نیاز به استراتژی رشد دارند، بجای انتخاب مدیران نگهدار به دنبال مردان و زنان کارآفرین، نوآور وخلاق و ریسک‌پذیر روی می‌آورند.
درست است که ریسک‌پذیری یک سبک و روش رفتاری است اما مهارت در ریسک‌پذیری حساب شده را می‌توان تقویت نمود. بهمین خاطر رویه‌های زیر برای تجزیه و تحلیل موقعیت‌های ریسک‌دار مفید بنظر می‌رسد، از جمله:
* ریسک را ارزیابی نمائید. نتیجه ریسک را بر اساس نیازها و امکانات و شرایط کسب و کار مورد بررسی قرار دهید.
* هدف شرکت را مورد توجه قرار دهید به این ترتیب که بر اساس اهداف شرکت ببینید که آیا ریسک با اهداف آن سازگاری دارد یا خیر؟ اگر دارد روی آن کار کنید.
* راه‌کارها مشخص کنید. در صورت پذیرش ریسک راهکارهای مختلف را بررسی نمائید و هزینه‌های مالی هر یک از راهکارها را مشخص نمائید.
* جمع‌آوری اطلاعات و ارزیابی راه کارها: از جمع‌آوری اطلاعات فشرده به نحوی که بتوان احتمالات مربوط به هر یک از راهکارها را واقع‌بینانه ارزیابی نمود و عوامل تأثیرگذار اعم از بازار، تغییر ماشین‌آلات، واکنش رقبا و … را مورد بررسی قرار داد.
* چگونه می‌توان اثر ریسک را به حداقل رساند؟ بمنظور کاهش هر چه بیشتر اثر منفی ریسک لازمست تأثیر احتمالات را با بررسی واقع بینانه ارزیابی کرد برای اینکار باید بموارد زیر توجه نمود:
- اطلاع دقدق از توانایی‌های خود و شرکت.
- قوه ابتکار در تعیین چگونگی تغییر احتمالات.
- شوق، انرژی و علاقه به اجرای تاکتیک.
* طراحی و اجرا: همینکه راهکار مناسب را انتخاب کردید، برای اجرای آن طرحی لازم است که اجزای آن عبارتند از:
تعریف روشن هدف، جدول زمان‌بندی، طرحهای مصلحت اندیشانه برای نتایج احتمالی، تعیین فرآیند بازده به نحوی که تغییرات لازم را بتوان بسرعت انجام داد.

 

9-3 نتیجه کلی:
کارآفرین‌ها نوآور بوده و از قدرت ریسک‌پذیری برخوردارند و حساب شده ریسک می‌کنند و از دست زدن به کارهای بزرگ لذت می‌برند، اما دست به قمار نمی‌زنند. اینان انجام کارهای بزرگی را می‌پسندند که دست یافتنی باشند.
روشن است که در کسب و کار همانند زندگی، گریزی از ریسک کردن نیست. وقتی هم که ریسک می‌کنید، توانایی‌های خود را کشف خواهید کرد، و در سایه اعتمادی که بخود خواهید یافت بهتر خواهید توانست آینده خود را رقم بزنید و دید مثبت نسبت به ریسک‌پذیری پیدا خواهید کرد. و آنرا بمنزله آزمونی بزرگ می‌پذیرید که حداکثر تلاش شما را در دستیابی به هدف‌ها طلب می‌کند.
خود را بیازمائید:
* ریسک را تعریف کنید.
* عوامل مؤثر در انتخاب راه‌های پرریسک و محافظه کارانه کدامند؟
* کارآفرین‌ها اغلب در کدام خصوصیات وجه مشترک دارند؟
* نکته قابل توجه برای ریسک‌پذیری شخصی چیست؟
* مهمترین عامل در تعیین میزان ریسک کدامند؟
* برای کاهش ریسک چه پیشنهادی دارید؟
* منظور از داشتن انواع ریسک‌پذیرها در یک سازمان چیست؟
* در امر ریسک‌پذیری تفویض اختیار و مسئولیت چه معنایی دارد؟
* برای خودآزمایی به اینکه چقدر به اختیار و مسئولیت اهمیت می‌دهید، چه باید کرد؟
* مواردی که

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تحقیق کارآفرینی

دانلود مقاله پرورش شتر مرغ

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله پرورش شتر مرغ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


1- 1 مقدمه :
پرورش شتر مرغ از سال 1860 در کشور افریقای جنوبی به صورت جدی آ‎غاز گردید و سپس در سایر نقاط دنیا گسترش یافت. امروزه در بسیاری از کشورها پرورش شتر مرغ انجام می شود. کشور ایران هم چند سالی است مبادرت به واردات این پرنده نموده و در امر پرورش آن گام نهاده است. در طی چند سال گذشته مطالعاتی برروی پارامترهای تولیدی، جوجه کشی، تغذیه و پرورش این پرنده صورت گرفته که توأم با موفقیت هایی دراین زمینه بوده است. قابل ذکر است که تاکنون در ایران محصولات حاصل از کشتار این پرنده به بازار عرضه نشده است.
محصولات این پرنده شامل گوشت، چرم، پروسایر محصولات فرعی است. گوشت پرنده قرمز بوده و از خواص آن می توان پایین بودن میزان چربی، کلسترول، تردی خاص و بالا بودن میزان پروتئین را نام برد. چرم این پرنده چرمی با ظاهری زیباست و درساخت انواع محصولات چرمی به کار می رود. نوع دیگر چرم حاصل از پوست ناحیه ساق پای شترمرغ است که از صفحات فلسی، مانند پوست مارمولک تشکیل شده و در ساخت محصولات چرمی و به خصوص پوتین گاو چران ها استفاده می شود.پرهای شتر مرغ در ساخت انواع گردگیرها استفاده می شود و خاصیت گردگیری بالایی دارد.

 


1 – 2 نام کامل طرح و محل اجرای آن :
پرورش شتر مرغ

 

محل اجزا :

 


1 – 3 – مشخصات متقاضیان :

 


1 – 4 – دلایل انتخاب طرح :
رواج استفاده از فراورده های شتر مرغ در کشور های مختلف و ایران یکی از دلایلی است که پرورش این حیوان را بعنوان طرح خود انتخاب کردم ، شترمرغ یکی از حیواناتی است که از تمامی قسمت آن می توان استفاده کرد و به همین دلیل سود سرشاری را نسیب پرورش دهنده می نماید .

 

 

 

1 – 5 میزان مفید بودن طرح برای جامعه :
دامداری و دامپروری یکی از مشاغل همیشگی انسان بوده است ، پرورش حیواناتی برای استفاده از آنها جهت بهتر زیستن همیشهدر تاریخ بشر بوده است ، شتر مرغ همانگونه که در قسمت قبل به آن اشاره شد یکی از حیواناتی است که از تمامی قسمت های آن در قسمت های مختلف استفاده می شود ، گوشت ، پوست ، فضولات و سایر قسمت های این حیوان در صنایع مختلف کاربرد های گوناگونی دارند .

 

1 – 6 - وضعیت و میزان اشتغالزایی :
میزان اشتغالزایی این طرح 12 نفر است

 

تاریخچه و سابقه مختصر طرح :
پرورش شتر مرغ از سال 1860 در کشور افریقای جنوبی به صورت جدی آ‎غاز گردید و سپس در سایر نقاط دنیا گسترش یافت. امروزه در بسیاری از کشورها پرورش شتر مرغ انجام می شود. کشور ایران هم چند سالی است مبادرت به واردات این پرنده نموده و در امر پرورش آن گام نهاده است. در طی چند سال گذشته مطالعاتی برروی پارامترهای تولیدی، جوجه کشی، تغذیه و پرورش این پرنده صورت گرفته که توأم با موفقیت هایی دراین زمینه بوده است. قابل ذکر است که تاکنون در ایران محصولات حاصل از کشتار این پرنده به بازار عرضه نشده است.
محصولات این پرنده شامل گوشت، چرم، پروسایر محصولات فرعی است. گوشت پرنده قرمز بوده و از خواص آن می توان پایین بودن میزان چربی، کلسترول، تردی خاص و بالا بودن میزان پروتئین را نام برد. چرم این پرنده چرمی با ظاهری زیباست و درساخت انواع محصولات چرمی به کار می رود. نوع دیگر چرم حاصل از پوست ناحیه ساق پای شترمرغ است که از صفحات فلسی، مانند پوست مارمولک تشکیل شده و در ساخت محصولات چرمی و به خصوص پوتین گاو چران ها استفاده می شود.پرهای شتر مرغ در ساخت انواع گردگیرها استفاده می شود و خاصیت گردگیری بالایی دارد.
همچنین ازپرشتر مرغ در تزیین علم در مراسم مذهبی، ساخت انواع کلاه ها و شال گردن ها استفاده می شود. سایر محصولات فرعی این پرنده شامل پوسته تخم می باشد که از تخم های بی نطفه در زمان جوجه کشی به دست می آید. برروی این تخم ها کارهای هنری از جمله نقاشی و حکاکی صورت گرفته و با قیمت های گزافی به فروش می رسند. به طور کلی از کلیه اجزای این پرنده استفاده می شود. شترمرغ در سن 10 تا 14 ماهگی کشتار می گردد و در این سن حدود 100 تا 120 کیلوگرم وزن دارد. گوشت حاصل از این پرنده بیشتر از قسمت ران می باشد که در حدود 30 تا 35 کیلوگرم است. همچنین پوستی به مساحت 3/1 تا 5/1 متر مربع استحصال می گردد.
وضعیت مختصر اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی محل اجرای طرح :
محل انتخاب شده برای اجرای طرح بدلیل وجود چند مرکز پرورش شتر مرغ در آن منطقه دارای وضعیت مناسبی میباشد و بدلیل موقعیت روستایی منطقه مناسب برای تاسیس شتر مرغ میباشد ، دسترسی به مواد مورد نیاز برای پرورش و همچنین فاصله مناسب با شهر یکی دیگر از فاکتور های مناسب محل اجرای طرح می باشد .

 

مراحل انجام کار :
پرورش مولدین
شتر مرغ در سن 2 تا 3 سالگی به بلوغ جنسی می رسد و تا مدت زیادی بارور باقی می ماند. پرنده نر در زمان بلوغ به رنگ سیاه با پرو بال سفید رنگ و شتر مرغ ماده به رنگ قهوه ای تا خاکستری است. بارزترین نشانه در شتر مرغ نر، قرمزی رنگ ساق پا ، نوک و اطراف چشم است که ارتباط مستقیمی با قدرت جنسی نر دارد. هرچه این قرمزی بیشتر باشد پرنده از قدرت نرینگی بیشتری برخوردار است.
شتر مرغ نرو ماده به صورت جفت تا دسته های چند تایی و نیز به صورت گله نگهداری می شوند. این ترکیبات بسته به میزان زمین موجود و امکانات، قدرت جنسی نرها و اهداف اصلاح نژادی متفاوت می باشد. هیچ استاندارد خاصی در این رابطه وجود ندارد و مدیر مزرعه با شناسایی پرندگان و اهداف مورد نظر روش مناسب را انتخاب می نماید. شتر مرغ ها در سال درحدود 6 تا 8 ماه تخمگذاری نموده و بقیه سال را استراحت می کنند. در ایران این زمان از حدود بهمن ماه آغاز گشته و تا آبان ماه ادامه دارد.
بدیهی است در مناطق مختلف این زمان متغییر باشد. در طول فصل تخمگذاری هر پرنده ماده به طور متوسط 40 تا 60 تخم می گذارد. البته در بعضی از پرندگان (از جمله در کشورمان) این رکورد به 120 عدد تخم مرغ هم می رسد. به طور متوسط از هر پرنده ماده در سال حداقل 20 عدد جوجه سالم تا زمان کشتار بایستی تولید گردد تا این فعالیت به صورت اقتصادی ادامه یابد.
تولید مثل پرنده به عوامل زیادی از جمله ژننتیک ، شرایط آب و هوایی، سلامت پرنده به خصوص جیره مناسب بستگی دارد. استرس از عوامل منفی در تخمگذاری پرنده می باشد. معمولاً برای هر پرنده بالغ حداقل 250 متر مربع در گردشگاه در نظر رفته می شود که البته بهتر است فضای متعلقه بیش از این باشد. فضای مسقف
(سایبان) به ازای هر پرنده بالغ در حدود 8 متر مربع و ارتفاع حصار در حدود 2 متر می باشد. در شرایط طبیعی هر پرنده بعد از گذاشتن حدود 18 عدد تخم برروی تخم ها نشسته و جوجه کشی طبیعی انجام می گیرد. در مزارع از ماشین های جوجه کشی استفاده می گردد. در سال اول تخمگذاری، میزان تخم گذاری نسبتاً پاببن است ولی در سال های بعد به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد و در زمان تخمگذاری پرندگان، بایستی آرامش کافی برای پرنده مهیا گردد و ازحضور بازدیدکنندگان کاست. هر گونه استرس شامل تغییر جیره، صداهای ناآشنا برای پرنده (پارس سگ، تراکتور، هوایی و ....) حضور بازدیدکنندگان، ترس و حتی تغییرات آب وهوایی برروی تخمگذار و باروری تخم ها اثر مستقیم دارد. در زمان فصل استراحت بایستی غذا با فیبربالا، پروتئین و انرژی پایین در اختیار پرنده قرار گیرد و افزایش وزن پرندگان را کنترل نمود . وزن اضافی در فصل تولید اثر منفی در جفتگیری و تخم گذاری دارد. در فصل استراحت بایستی ویتامین و مواد معدنی به اندازه کافی در اختیار پرنده قرار گیرد.

 

جوجه کشی مصنوعی شترمرغ
شتر مرغ ماده معمولاً بین ساعت 4 تا 7 بعدازظهر تخمگذاری می کند. بلافاصله بعد از تخم گذاری بایستی تخم ها توسط کارگر جمع آوری شده و به محل جوجه کشی منتقل شوند.
دوران جوجه کشی 42 روز می باشد. درجه حرازرت دستگاه جوجه کشی 3/36 درجه سانتی گراد و رطوبت در حدود 20 تا 25 درصد است. وزن تخم به طور متوسط در حدود 5/1 کیلوگرم بوده و در پایان دوران جوجه کشی بایستی در حدود 13 تا 15 درصد از وزن تخم کاهش پیدا کند. در غیراینصورت ممکن است مشکلاتی در جوجه در آوری ایجاد گردد. معمولاً تخم ها به مدت یک هفته جمع آوری و در درجه حرارت و رطوبت مناسب نگهداری شده و سپس تخم های بی نطفه از دستگاه خارج می گردند. در روز سی و هشتم تخم ها به هچر منتقل شده و تا زمان خروج از تخم در دستگاه باقی می مانند. بهتر است جهت خشک شدن و فعالیت نسبی پرنده، به او اجازه داد تا به مدت 6 تا 12 ساعت دردستگاه هچر باقی بماند و سپس خارج گردد. بهداشت دستگاه و سالن جوجه کشی بسیار مهم بوده و بایستی حتی الامکان از ورود افراد متفرقه به محیط جوجه کشی خودداری شود. جوجه ها به هنگام تولد وزنی در حدود700 تا 1000 گرم دارند. بند ناف توسط آیودین ضدعفونی می گردد. کف بینی های هچری نیز باید اصطکاک کافی داشته باشند تا از بازشدن پاها درجوجه جلوگیری به عمل آید. چنانچه جوجه نتواند از تخم خارج شود بایستی به جوجه کمک شود. این امر نیاز به کسب تجربه کافی داشته و هر گونه مداخله عجولانه سبب نتایج منفی درهچ خواهدشد.

 

پرورش جوجه
پس از خروج از تخم جوجه ها بایستی درحرارت 30 تا 32 درجه سانتی گراد قرار گیرند. بهتر است این حرارت در زیر منبع حرارتی (لامپ هیتر، مادر مصنوعی) برای جوجه مهیا شده و اجازه انتخاب را برای جوجه فراهم آورد. در صورتی که شرایط جوی اجازه دهد می تواند جوجه را 24 ساعت بعداز درآمدن از تخم در فضای آزاد قرارداد.
مراقبت از جوجه در سنین اولیه بایستی با دقت انجام شود. بهداشت سالن کاملاً رعایت شده و شب ها شرایط مناسب از نظر دما و تهویه برای جوجه ها فراهم شود. عفونت کیسه زرده از متداول ترین علل مرگ و میر جوجه ها تا سن حدود 14 روزه گی است. این عفونت می تواند از طریق تخم، دستگاه جوجه کشی، بندناف و نیز غذا و خوردن مدفوع(از طریق روده) به کیسه زرده منتقل شود. عدم جذب به موقع کیسه زرده باعث عفونت و مرگ جوجه خواهد شد. هرگونه استرس نیز می تواند شرایط را برای باقی مانده کیسه زرده در بدن جوجه و عفونت آن فراهم نماید. از دیگر علل رگ و میر در جوجه ها را می تواند عفونت های باکتریایی، اسهال و مشکلات فیزیکی پانام برد. غذا 24 ساعت بعداز هچ بایستی در اختیار جوجه قرار گیرد. غذا بایستی دارای انرژی و پروتئین بالا و از نظر املاح معدنی وویتامین ها بالانس باشد. چند روزی طول می کشد تا جوجه خوردن آب و غذا را بیاموزد واین مدت زمان کافی را برای جذب کیسه زرده فراهم می نماید. قرار دادن یک جوجه بزرگ تر در میان جوجه های تازه به دنیا آمده عمل آموختن خوردن و آشامیدن را به جوجه ها آسان می سازد. جوجه های مریض و غیرفعال را بایستی سریعاً از سایر پرندگان جدا نموده و در فضای دیگر تحت درمان قرار داد.
انباشتگی اجسام خارجی از قبیل سنگ، چوب و ساقه در پیش معده و سنگدان از دیگر عوامل مرگ و میر جوجه ها تا سن چهارماهگی می باشد. هرگونه استرس از قبیل بالانس نبودن جیره (از نظر موادغذایی ، مواد معدنی وویتامینه و غیره) نیز بیماری و عدم آرامش و سلامت پرنده می تواند به این مسأله منجر گردد. بنابراین حتی الامکان سعی شود محیط پرورش جوجه ها عاری از هرگونه اجسام خارجی باشد.
واکسیناسیون جوجه ها علیه بیماری نیوکاسل در کشورمان الزامی است. تلفات ناشی از این بیماری توسط بعضی از مزارع در ایران گزارش شده است. جوجه ها به بیماری آنتروتوکسمی نیز حساس هستند. واکسیناسیون جوجه علیه این بیماری توصیه می گردد. این بیماری غیرواگیر بوده و عامل اصلی آن استرس است. (تغییرات جیره حمل و نقل، ترس، تراکم جوجه هاو....) جوجه ها به سرعت رشد کرده و درسن یک ماهگی در حدود 3 تا 6 کیلوگرم وزن دارند. با افزایش سن جوجه ها بایستی فضای بیشتری در اختیار آنان قرار داد. گردشگاه جوجه ها بایستی دارای سایبان بوده و خاک بهترین انتخاب به عنوان بستر می باشد. بستر فضای مسقف بهتر است از جنس بتن باشد تا به راحتی بتوان آن را شست وشو داد و ضدعفونی کرد. در بعضی از مزارع از سیستم حرارت زیرزمینی به عنوان منبع حرارت استفاده می نمایند. این مسأله باعث گرمی بستر و آرامش پرنده و نیز کاهش تلفات ناشی از عفونت کیسه زرده خواهد شد. در سن سه ماهگی جوجه ها وزنی بین 20 تا 30 کیلوگرم خواهند داشت. بعداز سن 3 ماهگی جوجه ها نسبتاً مقاوم بوده و تلفات کاهش می یابد. بعداز سن 3 ماهگی بیشتر تلفات ناشی از مسائل فیزیکی است. از سن سه ماهگی تا پایان یکسالگی (زمان کشتار) جوجه ها در فضاهای محصور نگهداری می شوند. معمولاً به ازاء هر پرنده، حداقل 50 متر مربع فضای گردشگاه در اختیار قرار می گیرد. فضای سایبان برای هرپرنده نیز 5 متر مربع است. بنابراین بعداز سن سه ماهگی پرندگان نیاز به سالن های بسته نخواهند داشت. بعداز سن سه ماهگی پرندگان به سرما و گرما بسیار مقاوم هستند. پرندگانی که به عنوان مولد انتخاب می شوند بعداز سن یکسالگی از جیره های نگهداری استفاده می نمایند.

 


فرم اشتراک بولتن تخصصی شتر مرغ:

 

بررسی مشکلات پرورش اقتصادی شترمرغ
Understanding Difficulties of Economic Ostrich Processing
By: Fiona Benson, Blue Mountain International
Daryl Holle, Blue Mountain Feeds, Inc.
من مطالعه این مقاله ارزشمند را به تمامی تولید کنندگان و پرورش دهندگان شترمرغ به عنوان مطلبی ضروری برای آگاهی از این فن توصیه می کنم. تا کنون چنین نوشته هوشمندانه و کاملی در زمینه حفظ صنعت پرورش شترمرغ نخوانده بودم.
نویسندگان این مقاله مشکلات موجود پیش روی تولیدکنندگان و فرآیند کنندگان را بخوبی درک کرده اند و راه حل های مناسبی جهت حل مشکلات و پیمودن مسیر موفقیت ارائه داده اند.
(نوشته شده توسط یک خواننده گمنام بولتن)
این مقاله دستور العمل و راهنمای عملی است که تولید کنندگان مایل به داشتن و خواندن آن به دفعات می باشند تا همواره به خاطر داشته باشند که نیازها و اهدافشان در این زمینه برای ماه آینده، سال آینده و یا 10 سال بعد چه خواهد بود.
پرورش شترمرغ در کشورهای زیادی در حال توسعه و رشد می باشد. به ندرت اتفاق می افتد که تولید کنندگان خودشان دور هم جمع شوند و شرکت تولیدی را تشکیل دهند که به تولید کنندگان همکارشان در بازاریابی این پرنده کمک نمایند. درتمامی کشورها مانند آفریقای جنوبی، اغلب تولید کنندگان از مساله واحدی گله مند هستند و آن تنوع وزن لاشه و متفاوت بودن وزن ماهیچه های هر قطعه است. اگر از بعد اقتصادی به این مشکل نگاه کنیم، مشخص می شود که چرا موفقیت دراین صنعت می تواند مخاطره آمیز باشد. همچنین مشکل اساسی در مورد مصرف کنندگان یا خریداران وجود دارد.
آنها اغلب با وزن مورد انتظار توده عضلانی، در هنگامی که کل لاشه را از تولید کنندگان خریداری می کنند، مشکل دارند. این امر به دلیل داده ها و اطلاعات ضعیف در مورد وزن ماهیچه ها در صنعت پرورش شترمرغ می باشد.
تا زمانی که تولید کنندگان و پرورش دهندگان به بررسی این مشکل نپردازند و آنها را حل نکنند، پرورش و فروش شترمرغ از نظر اقتصادی دچار مشکل خواهد بود. اما چرا این چنین است؟
عوامل مهم متعددی در فرآیند اقتصادی شترمرغ دخالت دارند.
1. تبدیل این صنعت از یک صنعت پوست ساز به یک صنعت پول ساز
2. بازه گسترده واریانس موجود در وزن و کیفیت عضلات هر قطعه
3. جداول صنعت گوشت اطلاعات ضد و نقیضی را ارائه می دهند
4. تنوع و گوناگونی در صنعت گوشت
5. تنوع و گوناگونی در میزان درآمد و عایدی هر قطعه پرنده

 

از یک صنعت پوست ساز تا یک صنعت پول ساز
این صنعت می کوشد تا از یک حالت پوست ساز به حالت صنعتی پولساز درآید: صنعتی حرفه ای به منظور تولید دامهایی که گوشتی با کیفیت بالا دارند، آنطور که مطلوب نظر مصرف کنندگان است. اغلب افراد صاحب نظر در این مورد توافق دارند که در صورت حصول پرندگانی با گوشت بیشتر از 40 کیلوگرم، این صنعت از نظر تجاری برای تولید کنندگان به صرفه خواهد بود. اگر چه سایرین هنوز بر تلاشهای خود در جهت حفظ همان وضعیت صنعت پوست ساز که بر پایه پرورش پرندگانی با کیفیت پایین گوشت و همان روشهای قدیمی پرورش می باشد، اصرار می ورزند. این افراد معتقدند که این وضعیت باعث حفظ ارزش تجاری پوست می شود و تنها راه پرورش تجاری شترمرغ می باشد که البته این نظریه عامل پس رفت صنعت شترمرغ می باشد.

 

واریانس بزرگ وزن ماهیچه / لاشه – مشکلات فرآیند
فرآیند کنندگان برنامه خاصی بر اساس میزان آگاهی از تعداد پرندگانی که به منظور کشتار کنار گذاشته شده اند و یا می توانند در هر روز کشتار شوند، دارند. دامنه وزن لاشه ها، کل محصول گوشت و نیز وزن ماهیچه های هر قطعه از بدترین حالت متوسط 16 کیلوگرم تا میانگین 50 کیلوگرم گوشت در شترمرغهای 12 ماهه تغییر می کند. این دامنه 34 کیلوگرمی 300% واریانس ازتولید پایین تا پرندگانی با تولید بالا ایجاد می کند. گوشت حاصل از پرندگان کوچک جثه عموما در درجه دوم به نسبت گوشت پرندگان بزرگتر قرار دارند.
شکل 1 مربوط به رکوردهایی می باشد که بدترین و بهترین و نیز پرندگان متوسط را در طی یک فرآیند 18 ماهه نشان میدهد. آنچه در نگاه اول از شکل 1 به نظر می رسد این است که برای فرآیند کنندگان خرید و پرداخت هزینه به تولید کنندگان هنگامی که سیستم پرداخت به ازای هر قطعه پرنده باشد (یعنی تمامی پرندگان قیمت یکسانی داشته باشند)، به صرفه نیست.

شکل 1. مقایسات محصول گوشت

 

این شکل نشان می دهد که حالت مطلوب پرداخت به ازای محصول گوشت بی استخوان است نه پرداخت به ازای لاشه و یا پرداخت به ازای هر قطعه پرنده. وقتی سیستم پرداخت، بر اساس هر قطعه پرنده و یا پرداخت به ازای لاشه است، تنها برندگان و سود کنندگان این سیستم ضعیف ترین تولید کنندگان می باشند که ضعیف ترین و پایین ترین کیفیت گوشت را تولید می کنند بنابراین قرار دادن کل این صنعت در معرض خطر و ریسک به این شکل از نظر اقتصادی پایدار و همیشگی نخواهد بود.

 

 

 

شکل 2. هزینه های نسبی کشتار به ازای هر کیلو گوشت
اگر کارگاهی روزانه با ظرفیت 100 قطعه پرنده در روز کشتار می کند، با داشتن این دامنه متنوع از تولید پایین تا تولید بالا، ممکن است فقط در بدترین حالت 1600 کیلوگرم گوشت برای فروش داشته باشند و یا بر عکس در حالت خوب 5000 کیلوگرم گوشت با همان تعداد پرنده عرضه کنند. حال هزینه هاو تجهیزات مورد نیازاین فرآیند را چگونه می توان پیش بینی کرد؟ در چنین شرایطی هیچ صنعت فرآیندی نمی تواند موثر و جوابگو باشد.
هزینه های فرآیند برای پرندگان بسیار نزدیک به یکدیگر است اما همانطور که در شکل 2 دیده می شود، مقدار واریانس و تنوعی به میزان 300% در هزینه های کشتار به ازای هر کیلوگرم گوشت وجود دارد که به دلیل تنوع در محصول گوشت می باشد. این امر به وضوح نشان می دهد که چرا فرآیند کنندگان نمی توانند به طور عادلانه و ثابت هزینه ای را برای خرید هر قطعه پرنده یا لاشه مشخص و تعیین کنند. زمانی که پرداخت بر اساس گوشت بی استخوان می باشد، می باید سیستمی بر اساس کیفیت درجه بندی شده گوشت و با توجه به کل محصول گوشت تولیدی برقرار شود تا بتوان مزیت پرورش پرندگان خوب و نیز حذف پرندگان ضعیف و غیر اقتصادی را به تولید کنندگان آموخت. این امر همچنین باعث تضمین داشتن گوشتی با کیفیت بالا که مطلوب نظر مصرف کنندگان است، می گردد و بدین ترتیب تقاضا افزایش می یابد.
جداول صنعت گوشت اطلاعات ضد و نقیضی را نشان می دهند:
در سال 2000، جامعه بین المللی شتر مرغ (IOA) جدول گوشتی را به منظور کمک در جهت استاندارد کردن نحوه تشخیص و درجه بندی ماهیچه منتشر کرد و همچنین میانگین وزن ماهیچه را برای راهنمایی کاربران گزارش کرد.
قبل از معرفی این جداول گوشت IOA، جامعه شترمرغ آمریکا AOA نیز جدول گوشت خودش را که شامل درجه بندی ماهیچه و نیز دامنه تغییرات وزن ماهیچه بوده منتشر کرده بود.
جدول 1، برخی از تفاوتهای موجود در جداول این دو موسسه را بعنوان مثال بیان می دارد.
شکی نیست که در صنعت پرورش شترمرغ سردرگمی فاحشی وجود دارد. همه چیز بستگی به این دارد که از چه جدولی در هرکشور استفاده می شود و این امر است که برای مصرف کنندگان و مشتریان تعیین می کند که چه انتظارات و خواسته هایی می باید داشته باشند.

 

جدول 1

 

این امر باعث بوجود آمدن مشکلات جدی برای فرآیند کنندگان و نیز مصرف کنندگان که از این جداول استفاده می کنند شده است و بنابراین تاثیر منفی بر عملکرد فرآیند کنندگان به دلیل تغییرات فراوان این وزنها خواهد داشت. همانطور که مشاهده می شود وزن ماهیچه ها در شکلهای 3 و 4 دو برابر آن چیزی است که در اغلب موارد بین بدترین و بهترین حالت وجوددارد. بنابراین بدست آوردن میانگین ها در این جدول و بدین صورت بیانگر میزان تنوع و پراکندگی و نیز بوجود آمدن مشکلات بعدی خواهد شد. به منظور تایید این واقعیت که جداول گوشت IOA باعث گمراهی مشتریان ودر نتیجه این صنعت می گردد. Blue Mountain داده های حاصل از کشتار را در آمریکا که از مزارع بزرگی که در آنها پرندگان با جیره های صحیح تغذیه می شوند و بهترین کیفیت گوشت ممکنه را داشتند، منتشر کرد.

Figure 3: Comparative Weights Individual Filet Muscles Muscle names as per US Meat Chart
این مزارع از روش" صنعت جدید شترمرغ" که Bluo M. توصیه کرده بود و تولید گوشت با هزینه های موثر را در بر می گرفت، استفاده می کردند. داده های B.M حکایتی غیر از آنچه جداول IOA ارائه می دهند، در بر دارد. جدول 2 به وضوح نشان می دهد که پرندگانی که با جیره صحیح تغذیه می شوند، به طور معنی داری عملکرد بهتر از نظر وزن ماهیچه نسبت به جداول بین المللی گوشت IOA دارند. پرندگانی که دراین مورد گزارش شدند، از نظر ژنتیکی برتری خاصی نداشتند، پرندگانی معمولی که توسط تولید کنندگانی متفاوت و متعددی تحت رژیم غذایی خوبی رشد یافته بودند.
همچنین شایان ذکر است که اوزان ماهیچه جدول 2 مربوط به گوشت شترمرغهایی می شود که همگی تحت عنوان درجه یک طبقه بندی شده بودند، با گوشتی قرمز و روشن با درجه لطافت و مطابق بانیازهای مصرف کنندگان.

 

 

 

جدول 2

جدول 2 همچنین می خواهد این امر را تایید کند که داده های مورد استفاده برای تعیین میانگین وزنهای ماهیچه ها در جداول IOA که در جدول 1 نشان داده شده اند می بایست حاصل از پرندگانی با تغذیه ضعیف و یا مشکلات ژنتیکی تهیه شده باشند Bluo Mountain اطلاعاتی کافی از وزنهای گوشت در اختیار داشت. به نظر ما اوزان گوشتی که در جداول IOA نشان داده شده اند اوزانی هستند که مشخص می کنند از نظر اقتصادی برای تولید کننده به صرفه نیست تا به این صنعت بپردازد.
م
ثالهایی از تنوع و پراکندگی بیش از حد اوزان ماهیچه
کشتارگاهSoartland در افریقای جنوبی مثالهایی عملی درزمینه همین مشکل گردآوری کرده است:
1- سوپر مارکت بزرگی در اروپا وجود داردکه فیله صدفی را برای استیکی به وزن200 گرم استفاده می کند دریک گروه 92 تایی از پرندگان حتی یکی از فیله های صدفی بدست آمده هم حد اقل وزن مورد نظر را نداشتند و همگی بسیار کوچک بودند. بنابراین این غذا به علت عدم توانایی درتهیه آن از صورت حذف شد. دراین مثال پرندگان حتی از حد اقل تغذیه لازم نیز بهره مند نبوده اند و حتی حداقلهای ذکر شده در جداول گوشت IOA را هم نداشتند.

 

2- مشتری دراین مثال به دنبال استیکی با حد اقل 200 گرم وزن بوده است. حد اقل وزن فیله مورد استفاده در شکل 3، 275 گرم بوده و حداکثر آن 680 gr. ما فیله هایی با وزن 1000 گرم را دیده ایم که حاصل از پرندگانی بوده اند که به خوبی تغذیه شده اند. این پرندگان می توانند 5 استیک 200 گرمی برای مشتریان تولید کنند.

 

3- مشتری دیگری از گوشت گرد (Oslo 3S) استفاده می کرد که به او امکان می داد زرد پی را که در این ماهیچه وجود دارد را جدا کند. این مشتری انتظار دارد هر نیمه حداقل وزن 500 گرم را داشته باشند. هر قطعه ای کوچکتر از این وزن نمی تواند نظر این مشتری را تامین کند. هر چه ماهیچه بزرگتر باشد این مشتری راضی تر خواهد بود. اغلب گزارش می شده که مقادیر موجود نمی توانند این حد اقل را داشته باشند که این هم به علت جیره بوده است. این موضوع باعث تخریب صنعتی است که مایل به رشد آن هستیم.
4- مانند آنچه درشکل 4 نشان داده شده است، قسمت گوشت گرد با حداقل 6/1 kg و حداکثر 2/2 kg هیچ ارزشی برای ما ندارد و این مقدار 2 برابر مقداری است که در جدول IOA به آن اشاره شده است.

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
روش انجام کار

 

 

 


گزارش مختصر بازدید از واحد ها تولیدی با خدماتی مرتبط با موضوع پروژه :
بازدید از منطقه پرورشی رستمی
در بازدید بعمل آمده از منطقه با اطلاعات فنی بسیاری آشنا شدیم ، از نزدیک با تجهیزات تسب شده در این منطقه پرورشی آشنا شدیم و با نحوه تنظیم شرایط محیطی برای پرورش نیز شنا شدیم ، منطقه را ار لحاظ گوناگون مورد بررسی قرار دادیم و اطلاعات مورد نیاز خود را بدست آوردیم .

 

جنبه های ابتکاری بودن و خلاقیت به کار رفته شده :
1 - استفاده از سیستم های نوین در طراحی ساختمان های پرورش شتر مرغ
2 – استفاده از سیستم مکانیزه تولید مثل
3 – استفاده از سیستم هشدار دهنده بیماری – برای اولین بار در ایران

 

 

 

فهرست تجهیزات و ماشین آلات مورد نیاز و برآورد قیمت آنها :

فهرست مواد مصرفی مورد نیاز :

 

مشخصات نیروی انسانی مورد نیاز از لحاظ مفید بودن و توانایی کار :

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   39 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پرورش شتر مرغ

دانلودمقاله میگرن

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله میگرن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
سردرد های دوره ای از ۴ تا ۷۲ ساعت که همراه با تهوع و استفراق می باشد. بعضی از حملات میگرن با یک اورا یا پیش در آمد شروع می شود؛ که این نوع را میگرن کلاسیک می نامند. در بین فواصل حملات میگرن بیمار هیچ گونه سردرد یا ناراحتی دیگری ندارد . سردردهایی که هر روز ایجاد می شوند میگرن نیستند. نام میگرن از همی کرانیا گرفته شده که به معنی یک طرف سر می باشد.گرچه بعضی از سردردهای میگرنی می توانند همه جای سر را در گیر کنند.
میگرن بیشتر از یک سردرد می باشد و سردرد در میگرن لزوما اصلی ترین مشکل نیست.اکثر افراد در هنگام حملات میگرنی کاملا بیمار شده و نمی توانند کارهای روزمره شان را انجام دهند .بعضی ها در یک اتاق تاریک و ساکت دراز می کشند تا حمله میگرنی پایان یابد.بعضی از بیماران نمی تواند فکر غذا خوردن داشته باشند چون حالشان به هم می خورد . اما بعضی ها با غذا خوردن به حملاتشان پایان می دهند .خواب آلودگی و رخوت یک علامت شایع است.یک سردرد میگرنی معمولا بعد از ۲۴ ساعت بهبود می یابد. با این حال ۲۴ تا ۴۸ ساعت می تواند طول بکشد.
گرچه میگرن تنها ۱۰٪ جامعه را گرفتار می سازد ؛ارزیابی شیوع این بیماری و تعداد موارد جدید مشکل است و زیرا تنها تعداد کمی از افرادی که مبتلا به میگرن هستند به پزشک مراجعه می کنند. بسیاری از مبتلایان به میگرن افراد دوست و فامیل خود را می بینند که مدتها دچار میگرن بوددند و به این نتیجه غلط می رسند که نمی توان به افراد دچار میگرن کمک کرد. بعضی از مبتلایان هم مراجعه به پزشک را کاری بیهوده می دانند.زیرا در بین حملات میگرن هیچ مشکلی ندارند.
جنس افراد:
خانم ها سه برابر آقایان دچار می شوند.تغییرات هورمونی که در خانم ها ایجاد می شود دلیل اشکاری برای این اختلاف است.
سن:
حداقل ۹۰٪ مبتلایان اولین حمله میگرنی خود را قبل از ۴۰ سالگی تجربه کرده اند.معمولا هم بعد از ۵۵ سالگی از شدت حمله کاسته می شود.
هوش:
سالها عقیده وجود داشت که افراد باهوش بیشتر به میگرن دچار می شوند.اما امروزه متوجه شدند که صرف نظر از نژاد و هوش و موقعیت اجتماعی افراد از همه طبقات می توانند دچار شوند.
غذا:
بسیاری از افراد در روزنامه ها مجلات و .. شنیده اند که باید ازخوردن موادی مانند پنیر ؛شکلات و یا فلفل خود داری کنند.متاسفانه برای اکثر مبتلایان به میگرن تنها نخوردن چند ماده غذایی برای جلوگیری از حملات میگرنی کافی نمی باشد.
بیشترین غذاهایی که باعث شروع حملات میگرنی می شوند شکلات پنیر میوه های ترش و فلفل است . الکل هم به عنوان یک عامل شروع کننده حملات مطرح می باشد. این عدم تحمل به غذا را نباید با آلرژی یا حساسیت غذایی اشتباه نمود.
هرکسی که فکر می کند با خوردن غذای خاصی دچار حملات میگرنی می شود ؛ باید به مدت دو ماه از خوردن آن غذا پرهیز کند. و با یادداشت نمودن سردردهایش در این مدت ببیند که آیا با نخوردن آن غذای خاص تغییری در سردردهایش ایجاد شده است یا خیر.
بعضی مبتلا یان دیده اند که خوردن غذا های مختصری در بین وعده های غذایی از بروز حملات میگرنی جلو گیری میکند. زیرا آنها می دانند که گرسنگی می تواند موجب شروع حملات شود.
بی خوابی شبانه؛ کار بیش از حد ؛ دیر خوابیدن در شب باعث خستگی بیش از حد شده و آغاز گر حملات هستند.
تغییرات هورمونی در خانم ها:
خانم ها ممکن است اولین حمله میگرن را در موقع اولین پریودشان تجربه کنند . بعد از ماه هفتم حاملگی معمولا در میگرن بهبودی ایجاد می شود . اما بعد از اینکه میگرن بدنیا اومد دوباره حملات میگرن عود می کند.
درد سرو گردن . رانندگی طولانی . ورزشهای سخت . مشکلات دندانها ( بخصوص دندان عقل) و مفاصل فک می تواند باعث تشدید میگرن شود.
در مسافرت های طولانی همیشه یادتان باشد که چیزی برای خوردن داشته باشید.
استرس و فشار عصبی ؛ نگرانی و هیجان ؛صداهای بلند ؛ نور شدید ؛بوهای شدید؛ تغییرات آب و هوا و محیط الوده و پردود اتاق های شلوغ و دم کرده مثل سینما همگی می تواند باعث شروع حملا ت شوند.
چرا بعضی افراد دچار میگرن می شوند و بقیه نمی شوند:
درد یک راه طبیعی است که به شما می گوید که چیزی اشتباه است. و باعث می شود که از وارد آمدن آسیب های بیشتر به بدن پیشگیری کنیم.بنابراین یک حمله میگرنی شاید به عنوان یک نقش محافظتی عمل می نماید و باعث می شود که ما از محیط های آلوده خارج شویم.
علل بروز: تئوری عروق - تئوری نورولوژیک - نوروترانسمیتر ها ( سروتونین)

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 5   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله میگرن

دانلودمقاله ساختار چشم

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله ساختار چشم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


اشعه نور از مردمک و قرنیه مىگذرد و به عدسى چشم برخورد مىکند و بهوسیلهٔ عدسى شکسته مىشود. انبساط و انقباض ماهیچههایى که به عنبیه متصل هستند مردمک چشم را کوچک و بزرگ ”تنگ و گشاد“ مىکنند و به این ترتیب مقدار نورى که به چشم وارد مىشود تنظیم مىگردد. هر گاه نور شدید باشد مردمک تنگ مىشود. در مواقعى که نگاه خود را از شیئى که در نزدیکى ما قرار دارد متوجه چیزى که دورتر است کنیم مردمک گشاد مىشود، این عمل را تطابق گویند. عدسى چشم به کمک انقباض و انبساط جسم مژگانى تغییر شکل مىدهد و تحدب خود را به میزان مورد نیاز کم و زیاد مىکند. تغییر شکل عدسى باعث مىشود که تصویر اجسام علیرغم حرکت آنها ”دور شدن از چشم یا نزدیک شدن به آن“ آنچنان که واقعاً هستند روى شبکیه بیافتد. این تصویر موجب تحریک یاختههاى بینایى مىشود و موج عصبى از طریق عصب بینایى به مغز مىرسد و در آنجا درک مىشود.



چشم عقاب
تیز بینی عقاب super vision
یه شوخی که به جدی تبدیل شد!
یه روزیکی ازبیماران که به مطب مراجعه کرده بود پرسید.
چرا عقاب دید قوی دارد با پرسیدن میزان تحصیلاتش دانستم نمی توانم دلایل علمی آن ومیزان تراکم وپراکندگی سلولهای عصبی شبکیه چشم این پرنده را برایش توضیح بدهم لذا با زبانی عامیانه گفتم طبیعت این پرنده اینه که دیدی قوی داشته باشد تا بتونه شکارش را بخوبی تعقیب کند و آن را در لحظه مناسب شکارکند.
ان فرد گفت من فکرمیکردم چون عقاب بیشتر ازخرگوش تغذیه می کند وخرگوش هم زیاد هویج میخوره دیدی قوی داره!
با خنده وشوخی گفتم حتماّ جغد هم بخاطره این کم بیناست که بیشترموش کور میخوره.
این شوخی همان جا تمام شد اما این یک واقعیته که ثغذیه مناسب برروند رشد وتکامل چشم وبینایی تاُثیربسزایی دارد و تغذیه نامناسب میتواند باعث انواع مشکلات وبیماریهای چشمی ازقبیل شب کوری ؛ تنبلی چشم درنوزادان؛ پیرچشمی زود رس و... شود .

 

چشم عقاب (Oeil_de_Faucon)
SiO2
هگزاگونال تا دمای 573 درجه سیستم تبلور
اکسید رده بندی
/ناقص - مطابق با سطح /1011 رخ
شیشه ای - صدفی جلا
(صدفی -تراشه ای (خشن شکستگی
شفاف - نیمه شفاف شفافیت
ترد نوع سختی
خاصیت مغناطیسی
بلوری - آگرگات دانه ای - توده ای
اشکال ظاهری
کمیاب ; آفریقای جنوبی ، استرالیا ، مکزیک و اطریش
ژیزمان
Mg و مقدار HNO3 محلول در
. تحت تاثیر اسیدها کم می شود خواص شیمیایی
MgO=23.41% FeO=41.71% SiO2=34.88% خالص 1/1 = Mg / Fe سری ایزومورف - فورستریت- تافایالیت ترکیب شیمیایی
آبی - آبی سیاه رنگ کانی
سیاه رنگ اثر خط
سختی - چگالی - رخ پذیری - انحلال در اسیدها - واکنش های شیمیایی - اشعه ایکس
تفاوت با کانی های مشابه
آپاتیت - پولوسیت -بریل «کانی» - توپاز - فناکیت
تشابه کانی شناسی
فلدسپات ها - میکاها - آمفیبول ها- پیروکسن ها
پاراژنز
ماگمایی- پگماتیتی - هیدروترمال - دگرگونی - رگه های تیپ آلپی - دگرسانی ها - رسوبی منشا تشکیل
منشوری - بی پیرامیدال - پسودوکوبیک
شکل بلورها
کاربرد
آفریقای جنوبی
محل پیدایش
سایر مشخصات
.فوکن به معنی عقاب گرفته شده است Faucon از واژه فرانسوی وجه تسمیه
________________________________________

چشم عقاب

سختی چگالی
حداقل حداکثر حداقل حداکثر
- 7 2.65 -

حس بینایی میمون

 

معمولاً ضعیف شدن یک حس یه قوی تر شدن حس دیگری منجر می شود و این درست همان چیزی است که در نخستیهای عالی دیده می شود. حس بینایی نخستیهای عالی بسیار قوی است و می توانند هر چیز دور یا نزدیک را به خوبی ببیند رنگها را از هم تشخیص می دهند و طول و عرض و ارتفاع را هم متوجه می شوند(دید سه بعدی دارند). این خصوصیت زاییده تغییر محل حدقه های چشم در جمجمه است چشمهای بیشتر پستانداران در طرفین صورت قرار دارند و میدان دید دو چشم بر هممنطبق نمی شود و نمی توانند اشیاء را سه بعدی ببینند در نخستیهای عالی حدقه چشمها به هم نزدیکتر شده است و نتیجتاً‌ میدان دید چشم ها تا حدودی نتیجه کوتاه و باریک شدن بینی و ضعیف تر شدن حس بویایی بود. دگرگونی تکاملی حس بینایی به بزرگتر شدن مرکز بینایی در پشت مغز(لبه پس سری) منجر گردید و شکل پیازی پشت جمجمه نخستیهای عالی نیز از همین دگرگونی ناشی شده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 7   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ساختار چشم

دانلود مقاله اسلام و مقتضیات زمان

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله اسلام و مقتضیات زمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 اسلام و مقتضیات زمان
برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبده‌ترین طبقات اجتماعی می‌باشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار می‌روند، مهمترین مسأله اجتماعی «اسلام و مقتضیات زمان» است.
دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه می‌گذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفة اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازندة فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادتبخش، و دیگر ضرورت شاخت شرائط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیات ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیده‌های انحرافی و عوامل فساد و سقوط.
برای یک کشتی که می‌خواهد اقیانوسها را طی کند و از قاره‌ای به قاره دیگر برود وجود قطب نما برای جهت‌یابی و هم لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیر پا گذاشتن جزر و مدها ضروری است، همچنانکه شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظه‌ای امری حتمی است. ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتباً به آنها رسید و گذشت کاملاً بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سر منزل مقصود برسیم.
از نظر گروه نامبرده در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و میان جریانها و پدیده‌های انحرافی که لازمة طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.
ولی افراد و طبقاتی هستند که این مسئله را واقعاً به صورت یک معمای لاینحل و به صورت یک تضاد آشتی‌ناپذیر می‌نگرند و معتقدند «اسلام» و «مقتضیات زمان» دو پدیدة غیر متوافق و ناسازگارند و از این دو حتماً یکی را باید انتخاب کرد، یا باید به اسلام و تعلیمات اسلامی گردن نهاد و از هرگونه نوجوئی و نوگرائی پرهیز کرد و زمان را از حرکت بازداشت و یا باید تسلیم مقتضیات متغیر زمان شد و اسلام را به عنوان پدیده‌ای متعلق به گذشته به بایگانی تاریخ سپرد. روی سخن در این مقاله با اینگونه افراد است.
استدلال این گروه اینست که اسلام به حکم اینکه دین است بویژه که دین خاتم است و دستوراتش جنبة جاودانگی دارد و باید همانطور که روز اول بوده برای همیشه باقی بماند، یک پدیدة ثابت و لایتغیر است و اما زمان در طبع خود متغیر و کهنه و نوکن است، طبیعت زمان اقتضای دگرگونی دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جدیدی خلق می‌کند مغایر با شرائط پیشین. چگونه ممکن است چیزی که در ذات خود ثابت و لایتغیر است با چیزی که در ذات خویش متغیر و سیال است توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است تیرهای برق و تلفن که در منطقة معینی در کنار جاده‌ها نصب می‌شوند با اتومبیلهائی که مرتباً از جاده‌ها عبور می‌کنند و در دو لحظه در یک نقطه نیستند توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است جامه‌ای که برای یک کودک دو ساله دوخته می‌شود تا بیست سالگی او مورد استفاده قرار گیرد در حالی که جامه در طول بیست سال همان است که بوده و تن کودک ماه به ماه و سال به سال رشد می‌کند و بر ابعادش افزوده می‌گردد؟!

علت تغییر مقتضیات زمانها
انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً.
این آیه شریفه قرآن که تلاوت شد از آیات بسیار پرمعنی قرآن کریم است. اینکه عرض می‌کنم پر معنی است، با اینکه همة آیات قرآن پر معنی می‌باشد، از این نظر است که بعضی از آیات قرآن به شکلی مطلب را عرضه می‌دارد که مردم را وادار به تفکر و تعمق می‌کند.
قرآن کریم زیاد به تفکر دعوت می‌کند یا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم. دعوتهای مستقیم قرآن کریم به تفکر همان آیاتی است که رسماً موضوع تفکر را عنوان کرده است، بی‌فکری را مذمت و ملامت کرده است: ان شرالدواب عندا… الصم البکم الذین لا یعقلون بدترین جنبندگان در نظر خدا کدامند؟ آیا آنهائی هستند که ما آنها را نجس العین می‌خوانیم؟ یا بدترین حیوانات آنهائی هستند که ضرب‌المثل کودنی هستند؟ نه، بدترین جنبندگان در نظر خدا و با مقیاس حقیقت عبارت است از انسانهائی که گوش دارند و کرند، زبان دارند و گنگ و لالند، قوة عقل و تمیز به آنها داده شده است ولی آن را به کار نمی‌اندازند و فکر نمی‌کنند. نظیر این آیه که دعوت به تعقل شده است در قرآن زیاد است.
یک سلسله آیات داریم که غیر مستقیم مردم را به تعقل دعوت کرده است. آنها هم چند دسته‌اند و نمی‌خواهیم همة‌ آنها را عرض کنیم چون از مطلبی که در نظر گرفته ام دور می‌مانیم. یک دسته از این آیات آیاتی است که مطلبی را با شکل و صورتی طرح می‌کند که عقل را بر می‌انگیزد به تفکر کردن و تأمل کردن. این خود یک روش خاصی است که برای تحریک عقول به کار برده شده است. از جمله همین آیه است. در این آیه که در موضوع انسان است، به شکلی مطلب بیان شده که انسان وقتی این آیه را تلاوت می‌کند فوراً چند علامت سؤال در جلو خودش می‌بیند. انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً. ما امانت را بر آسمانها و زمین عرضه کردیم. این امانت چیست؟ کدام امانت است؟ چگونه عرضه کردیم؟ بر کی عرض کردیم؟ بر آسمانها و بر زمین و کوهها. چگونه امانتی را می‌شود بر آسمان و زمین و کوه عرضه کرد؟ امانت را ما عرضه داشتیم بر آسمانها، بر زمین و بر کوهها اما آنها از اینکه این امانت را بپذیرند امتناع کردند. کلمه ابین یحملنها آمده است، یعنی امتناع کردند از اینکه این امانت را به دوش بگیرند. معلوم می‌شود نوع امانت نوعی است که این موجودات که این امانت بر آنها عرضه شده است باید تحمل بکنند، به دوش بگیرند، نه صرف اینکه بپذیرند. شما در امانتهای معمول می‌گوئید که فلانی فلان امانت را پذیرفت، نمی‌گوئید به دوش گرفت. اما اینجا قرآن کریم می‌فرماید اینها امتناع کردند از اینکه این امانت را به دوش بگیرند. این «امانت به دوش گرفتن» موضوعی در ادبیات عربی و فارسی شده است. حافظ می‌گوید:
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعة فال به نام من دیوانه زدند
و حملها الانسان اما انسان این امانت را به دوش گرفت. فوراً این سؤال پیش می‌آید که ما همة انسانها را می‌بینیم ولی روی دوش آنها چیزی نمی‌بینیم. کدام بار است که بر دوش انسانها گذاشته شده است؟ پس معلوم می‌شود این شکل دیگری است، یک امانت جسمانی نبوده است که خدا یک جسمی را عرضه بدارد به زمین، بگوید نه؛ به کوهها، بگوید نه؛ به آسمانها، بگوید نه؛ ولی به انسان بگوید تو، انسان بگوید بلی من حاضرم.
بعد می‌فرماید: انه کان ظلوماً جهولاً انسان که تنها موجودی بود که حاضر شد این امانت را به دوش بگیرد ظلوم است. «ظلوم» از مادة ظلم است. ظلم یعنی ستمگری. ظلوم مبالغه در ظالم بودن است. این موجودی که این امانت را به دوش گرفت بسیار ستمگر است. جهل به معنی نادانی، و جهولاً مبالغه در نادانی است: و بسیار نادان هم هست. این باز یک سلسله سؤالهای دیگر به وجود می‌آورد: آیا خدا که این امانت را عرضه داشت، عرضه داشت که بپذیرند و به دوش بگیرند یا عرضه داشت که به دوش نگیرند؟ مسلم عرضه داشت که به دوش بگیرند. حالا که هیچ مخلوقی به خود اجازه نداده است و جرأت نکرده است که این امانت را به دوش بگیرد و تنها در میان صف مخلوقات، انسان قدم جلو گذاشته و گفته من حاضرم، حالا که قبول کرده چرا این موجود را قرآن ظلوم و جهول خوانده است؟
این قسمت آخر یعنی موضوع ظلوم و جهول بودن، بعد از موضوع امانت، از مشکل‌ترین موضوعاتی بوده است که همیشه علمای اسلامی، مفسرین، عرفا، روی این موضوع فکر می‌کردند که معنی ظلوم و جهول بودن چیست؟
اینکه عرض کردم این آیه یک آیة پرمعنی می‌باشد مقصودم همین بود که عرض کردم. یعنی این آیة کریمه با زبانی مطلبی را بیان کرده است که خود به خود سؤالات زیادی را ایجاد می‌کند و عقل بشر را وادار به فکر و اندیشه می‌کند.
البته از نظر تمام مفسرین و از نظر اخبار شیعه و سنی هیچ جای تردید نیست که این امانت از نوع امور جسمانی و مادی نبوده است بلکه یک امر معنوی است. یعنی در میان مخلوقات یک امری است که خدا اسم آن را امانت گذاشته است. حالا چرا اسم آن را امانت گذاشته است بماند، بلکه توفیقی پیدا شد و عرض کردیم. یک موضوعی بوده که خدا نام آن را امانت گذاشته است و در عالم تکوین بر تمام مخلوقات عرضه کرده ولی آنها نتوانستند به دوش بگیرند یعنی استعداد آن را نداشتند.
معنای عرضه کردن چیست؟ معنای عرضه کردن اینست که هر کمالی و هر فیضی از ناحیة خدا بر تمام مخلوقات عرضه می‌شود، فقط آنکه استعداد دارد می‌پذیرد و آنکه استعداد ندارد نمی‌پذیرد. می‌توانید مثال بزنید به پیغمبری، به امانت، به علم و به هر چه که بخواهید. آیا این موهبت که نامش رسالت است از طرف خداوند به بعضی از انسانها عرضه می‌شود و از بعضی دیگر مضایقه می‌شود؟ یعنی پیغمبری را به پیغمبر عرضه کردند پذیرفت، به من عرضه نکردند، اگر به من هم عرضه می‌کردند می‌پذیرفتم؟ یا نه، آن حقیقتی که نامش وحی است،‌ رسالت است، نبوت است، یک حقیقتی است که از ناحیه خداوند هیچگونه مضایقه‌ای (در عرضة آن) نیست، آن حقیقت بر همه مخلوقات عرضه می‌شود، به سنگ هم اگر بتواند بپذیرد می‌دهند ولی سنگ نمی‌تواند بپذیرد، حیوان نمی‌تواند بپذیرد، انسانها هم نمی‌توانند بپذیرند مگر افراد بخصوصی.
آن امانت هم که خدا می‌فرماید عرضه داشتیم، بر تمام مخلوقات عرضه کردند و هیچکدام از مخلوقات نتوانستند آن را بپذیرند مگر انسان.
پس تا اینجا می‌فهمیم که در انسان یک استعدادی وجود دارد که در موجودات دیگر آن استعداد وجود ندارد. انسان چون استعداد آن را داشت به او داده شد.
حالا آن امانت چیست؟ ما از خود همین کلمه یحملنها می‌توانیم بفهمیم چیست. معلوم می‌شود یک امری است که به دوش گرفتنی است. البته جسمانی و مادی نیست ولی تحمل کردنی است. وقتی به اخبار و روایات مراجعه می‌کنیم می‌بینیم آن چیزی که تفسیر می‌کرده‌اند با همین معنی جور در می‌آید. آن امانت چیست؟ گفتند تکلیف و وظیفه و قانون. یعنی اینکه زندگی انسان زندگی‌ای باشد که او باید در پرتو تکلیف و وظیفه آن را صورت بدهد یعنی برای او وظیفه معین بکنند و او هم بار تکلیف، بار قانون، بار مسئولیت را به دوش بگیرد، و این همان چیزی است که در غیر انسان وجود ندارد یعنی غیر انسان، همة مخلوقات و موجودات وظایفی را که انجام می‌دهند بدون تحمل مسئولیت است، روی اجبار و الزام است. تنها انسان است که می‌شود برای او قانون طرح کرد و او را مختار و آزاد گذاشت و به او گفت اگر راه سعادت را می‌خواهی طی کنی باید از اینجا بروی و اگر راه بدبختی را می‌خواهی بروی از این طرف، و در هر حال اختیار با خودت است، حالا این تو هستی و این راه. این موضوع نامش تکلیف است.
مطلبی که تا اینجا عرض کردم یک مطلب مقدماتی بود، بعد راجع به آن باز هم توضیح خواهم داد.
باید اول عرض بکنم که در این شبها راجع به چه موضوعی می‌خواهم صحبت بکنم. حقیقتش اینست که خودم مردد بودم، و طبع من هم همیشه اینجور است که می‌خواهم موضوعی را عنوان بکنم که مورد احتیاج است و شبهای متوالی در اطراف همان موضوع صحبت بکنم تا آن را حلاجی کرده و حل بکنم، و از طرف دیگر فکر من همیشه اینست که مسائلی را عنوان بکنم که کمتر دربارة آنها فکر و بحث می‌شود.
در میان موضوعاتی که به نظرم رسید، یک موضوع بیشتر جلب توجه کرد که دربارة آن بحث بکنم و البته اگر ببینم مستمعین این موضوع را نمی‌پسندند و موضوعات دیگری را پیشهاد می‌کنند، چون شب اول است مانعی ندارد از فردا شب موضوع را عوض کرده و موضوع دیگری را مطرح می‌کنیم. آن موضوعی که به نظر بنده رسیده مسئله «مقتضیات زمان» است که مسئله مهمی است و البته بیشتر طبقة تحصیل کرده و دنیادیده دربارة این مطلب سؤال می‌کنند. من خودم از اینکه بیشتر با این طبقات تماس دارم و برخوردهای زیادتری دارم احساس می‌کنم که این یک عقدة روحی عجیبی است که آیا انسان می‌تواند مسلمان باشد و در عین حال خودش را با مقتضیات زمان تطبیق دهد یا نه؟ گاهی می‌پرسند اساساً با توجه به اینکه مقتضیات زمان تغییر می‌کند چگونه می‌شود انسان دیندار بماند، چون لازمة دینداری اینست که انسان خودش را در مقابل مقتضیات زمان نگاه دارد و مقتضیات زمان تغییر می‌کند و چاره‌ای نیست. گاهی از کیفیتش سؤال می‌کنند که چه جور بایستی انسان خودش را تطبیق بدهد. یک عده می‌گویند انطباق پیدا کردن، ضد دین و مذهب است؛ یک عده هم این موضوع را بهانه قرار داده و علیه دین تبلیغ می‌کنند، می‌گویند به همین دلیل انسان نباید پایبند به دین باشد چون دین مانع تجدد و مانع نوخواهی و پیشروی است و انسان اگر بخواهد در این دنیا ترقیداشته باشد باید طرفدار تجدد و نوخواهی و دشمن کهنه باشد پس به همین دلیل انسان نباید دیندار باشد.
ممکن است بعضی به اهمیت این موضوع پی نبرند اما بدانند اگر این مسأله برای خودشان مطرح نیست برای بچه‌هایشان مطرح است و اگر برای فرزندانشان هم امروز مطرح نیست دو روز دیگر مطرح خواهد شد. پس خوب است که ما این مسأله را بشکافیم و ببینیم نظر اسلام راجع به «مقتضیات زمان» چیست و اصلاً منطق چه اقتضا می‌کند که وقتی فردا با افرادی مواجه شدیم که می‌گویند باید با زمان پیشروی کرد و دائماً به روحانیون می‌گویند خودتان را با زمان تطبیق بدهید آیا پیشنهادشان صحیح است یا نه؟
این موضوع به نظر من ارجح آمد که چند شبی روی آن بحث بکنیم. البته موضوعات زیادی در ضمن این موضوع پیش می‌آید که باید بحث کنیم. مثلاً یک بحث است راجع به «اخلاق». یک عده می‌گویند اخلاق نسبی است، و این موضوع «نسبیت اخلاق» در نوشته‌ها بسیار به چشم می‌خورد. می‌گویند اخلاق خوب و بد به طور مطلق نداریم. یعنی اینکه اخلاق خوب همیشه خوب است و اخلاق بد همیشه بد است، اینطور نیست، بعضی از اخلاقیات برای مردم معینی و در زمان معینی خوب است و برای دیگران بد. اخلاق یک امر نسبی است، اخلاقی وجود ندارد که برای همة مردم و در همة زمانها خوب باشد.
یک مسأله دیگر که باز به همین مناسبت باید روی آن بحث کرد بحثی است راجع به زیربنای تاریخ، و مارکسیست و غیر مارکسیست در این زمینه نظریاتی دارند و ما ناچاریم در ضمن مباحث خود از آن بحث کنیم.
برای اینکه مفهوم این آیه روشن بشود یک مطلب را در نظر بگیرید: انسان زندگی اجتماعی دارد یعنی باید با اجتماع زندگانی بکند و الا منقرض می‌شود. ولی انسان، تنها موجودی نیست که باید زندگی اجتماعی داشته باشد. در میان حیوانات هم بسیاری وجود دارند که زندگی اجتماعی دارند. مقصود این نیست که آنها فقط با هم هستند چون صرف با هم بودن زندگی اجتماعی نیست. مثلاً آهوها با هم به طور دسته و گله زندگی می‌کنند، با هم چرا می‌کنند، با هم حرکت می‌کنند، ولی زندگی اجتماعی ندارند، زیرا در میان آنها تقسیم کار و تقسیم مسئولیت و تشکیلات وجود ندارد. زندگی اجتماعی یعنی زندگی‌ای که در آن تقسیم کار و تقسیم مسئولیت و نظم و تشکیلات وجود داشته باشد. بعضی از حیوانات واقعاً زندگی اجتماعی و تشکیلاتی دارند، در زندگی آنها تقسیم کار هم وجود دارد؛ همینجور که افراد بشر کارها را تقسیم کرده‌اند و تولید و توزیع دارند یعنی مایحتاج خودشان را تولید می‌کنند و بعد روی حساب معینی تقسیم می‌کنند، آنها هم تولید و توزیع دارند، تولیدهای فنی می‌کنند.
در چند سال پیش کتابی منتشر شد که بسیار کتاب خوبی بود و من در نوشته‌هایم به آن کتاب استناد کرده ایم – به نام «راز آفرینش انسان» که نویسندة آن یک پروفسور آمریکایی است و به فارسی ترجمه شده. در آن کتاب نوشته است: «بسیاری از حشرات کوچک هستند مانند بعضی از مورچگان که اینها کشت و دامداری دارند. بعضی از حشرات، حشرات دیگر را که مایعی نظیر شیر در پستان دارند اهلی می‌کنند و در مقابل از شیر آنها استفاده می‌کنند و شیرها را در میان خودشان تقسیم می‌کنند».
همینطور که در میان افراد بشر تشکیلات هست آنها هم تشکیلات دارند، فرمانده دارند، فرمانبر دارند، سرباز دارند. کتابهائی که راجع به این نوع حشرات نوشته شده قابل ملاحظه است. پس تنها موجودی که زندگی اجتماعی دارد انسان نیست، خیلی از حیوانات هم هستند.
ولی یک تفاوت کلی وجود دارد. مطالعات علمی دانشمندان نشان می‌دهد موجوداتی که مانند انسان زندگی اجتماعی دارند از وقتی که پا به دنیا گذاشته‌اند همین تشکیلات را داشته‌اند و تا امروز هم عوض نشده است یعنی بر عکس تاریخ تمدن بشر که ادوار زیادی دارد مثلاً می‌گوئیم انسان عهد جنگل، انسان عهد حجر، انسان عهد آهن، عهد بخار و بعد هم عهد اتم، حیوانات اینجور نیستند، هر نوع از انواع حیوانات یک زندگی دارد، زندگی یک نوع متطور و متکامل نمی‌شود مگر آنکه خود نوع عوض شود و نوع دیگری جای آن را بگیرد و به عبارت دیگر حیوان در زندگی خود ابتکار و خلاقیت ندارد، نمی‌تواند وضع و طرز زندگی خود را عوض کند و شکل دیگر و تازه‌تر به آن بدهد، بر خلاف انسان که دارای چنین قدرت خلاقه و ابتکاری هست. برای حیوان تجدد و نوخواهی وجود ندارد ولی برای انسان وجود دارد. حال چرا؟ دلیلش انا عرضنا الامانه علی السموات … است. دلیلش اینست که انسان فرزند بالغ و رشید خلقت است، انسان فرزندی است که خلقت، حمایت و سرپرستی مستقیم خود را از روی او برداشته و او را از نعمت آزادی و اختیار و ابتکار و استعداد مسئولیت برخوردار کرده است، پیمودن راه تکامل را بر عهدة خودش گذاشته است. انسان به حکم: و خلق الانسان ضعیفاً از لحاظ «فعلیت» از همة حیوانات ناتوان‌تر پا به هستی می‌گذارد، و از لحاظ استعداد و راهی که می‌تواند با قدم آزاد خود طی کند از همه کاملتر و مجهزتر به دنیا می‌آید. به انسان قوة انتخاب و کشف و ابتکار و خلاقیت داده شده است. انسان قادر است شکل تولید و توزیع مایحتاج خود را عوض کند، ابزارها و وسایل نوتر و بهتر از پیش اختراع نماید، سیستم زندگی خود را عوض کند، در روابط اجتماعی خود و در طرز تربیت و اخلاق خود تجدیدنظر نماید، محیط را و زمین را و زمان را به نفع خود تغییر دهد، شرایط و اوضاع و احوال اجتماع خود را عوض نماید. اینست که مقتضیات زمان برای انسان وضع متغیری دارد و برای حیوان وضع ثابتی دارد.
از همین جا این مسأله پیش می‌آید که اسلام به عنوان یک دین و یک آئین و به عنوان یک قانون زندگی با مقتضیات متغیر زمان چه می‌کند؟ آیا نظر اسلام اینست که باید با مقتضیات زمان نبرد کرد و در حقیقت جلو قدرت خلاقه و نیروی ابتکار بشر را گرفت و نگذاشت محیط و زمین و زمان را عوض کند؟ یا بر عکس نظر اسلام اینست که باید تسلیم زمان و مقتضیات زمان شد؟ و یا نظر سومی در کار است و لااقل توضیح و تفصیلی در میان است؟ به هر حال مسأله اسلام و مقتضیات زمان از اینجا آغاز می‌شود که در جلسات آینده دربارة آنها باید بحث کنیم.

دو نوع تغییر در زمان
انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً.
از مذاکراتی که بعضی از آقایان محترم دیشب کردند و بعضی هم با تلفن صحبت کردند معلوم شد مسأله مقتضیات زمان که دیشب عنوان شد مورد علاقة آقایان محترم است.
در شب گذشته این مطلب را عرض کردم که در میان جاندارهائی که زندگی اجتماعی دارند تنها انسان است که زندگی متحول و متکاملی دارد یعنی خداوند آن موجودات دیگر را طوری خلق کرده است که زندگی ثابت و یکنواختی دارند، از اولی که پا به دنیا گذاشته‌اند با یک نظامات خاصی به وجود آمده‌اند و هر چه هم که زمان بر آنها گذشته است در نظامات و تشکیلات آنها تغییراتی پیدا نشده است. مثلاً زنبور عسل که یک جاندار اجتماعی عجیبی هست از دو هزار سال پیش که دانشندان در وضع زندگی او کتابها نوشته‌اند تا امروز که دربارة آن مطالعاتی صورت گرفته است هیچ نشان نمی‌دهد که این مخلوق در وضع زندگی خودش تغییرات و تبدیلاتی داده باشد. نظم همان نظم است و تشکیلات همان تشکیلات و حال آنکه از دو هزار سال پیش تاکنون در زندگی انسانها هزاران تغییر و تبدیل پیدا شده است.
اولاً چرا؟ چرا آنها آنطور هستند و ما اینطور؟ برای اینکه آنها به اصطلاح با غریزه زندگی می‌کنند نه با عقل، یعنی خداوند یک قدرت مرموزی همراه آنها کرده است که حقیقت این قدرت بر علم روشن نشده است. (اینکه عرض می‌کنم روشن نشده است یعنی از نظر مادی قابل توضیح نیست) جز همان چیزی که قرآن فرموده است: و اوحی ربک الی النخل ان اتخذی من الجبال بیوتاً پروردگار تو از راه مخفی به زنبور عسل القاء کرد. «وحی» همان فهماندن است از راه نهانی، از راهی غیر از راههای معمولی. همان قدرتی که در زبان علم غریزه نامیده می‌شود و قرآن آن را به نام وحی نامیده است، همیشه همراه این موجود بوده است و او است که این موجود را هدایت و رهبری می‌کند. ولی انسان اینطور نیست، آنطور آفریده نشده است. به انسان قدرتی داده شده است که ما نام آن را «عقل» یا «ابتکار» می‌گذاریم. انسان دارای قوة ابتکار است اما حیوان ابتکار ندارد. این اساس مطلب است.
ابتکار یعنی نقشة تازه خلق کردن، نقشه جدید آفریدن. حیوان همان چیزی را که از طریق وحی به او فهمانده شده است می‌داند، دیگر قادر نیست از پیش خود چیزی خلق کند یعنی نقشه‌ای را با فکر خودش طرح بکند، ولی انسان قادر است چون به انسان یک همچو قوة عجیبی داده شده است. غریزه را از او گرفته‌اند و به او گفته‌اند تو در پرتو این قوة باید زندگی بکنی. البته انسان دارای وحی هست به این معنی که برای بعضی از افراد او که پیغمبران باشند در مسائلی که پای حس و عقل به آنجا نمی‌رسد وحی به کمک می‌آید که انسان را رهبری کند، ولی قوه ابتکار را از او نگرفته‌اند، قوة ابتکار دارد و در حدودی که از این قوه ساخته است وحی کاری ندارد. چون انسان دارای یک همچو قوه و قدرتی هست زندگی او در خلقت از صفر باید شروع بشود و از صفر هم شروع شده است، بعد با قوة ابتکار خودش قدم به قدم جلو می‌رود و وضع زندگی خودش را تغییر می‌دهد، از مرحله‌ای وارد مرحلة دیگر می‌شود، از عهدی به عهدی دیگر می‌رود، نتیجه اینست که به اصطلاح تمدن انسان دوره‌هائی دارد و تمدن حیوان دوره‌هائی ندارد. اینکه می‌گویند مقتضیات زمان تغییر می‌کند،‌ راست می‌گویند. علت تغییر کردنش هم همین جهت است که با طرز خلقت انسان مربوط است. مقتضیات زمان برای حیوان عرض نمی‌شود ولی برای انسان عوض می‌شود. در حیوان حس تجدد و نوخواهی وجود ندارد، در انسان وجود دارد. زمان او یکنواخت است ولی زمان انسان یکنواخت نیست. حیوان مکلف نیست یعنی مسئولیت روی دوش حیوان گذاشته نشده است، یک ماشین خودکار است، ولی انسان مسئول کار خودش است.
تکلیف، وظیفه و مسئولیت، همان چیزی است که قرآن از آن به نام امانت یاد کرده است. امانت را بر زمین و آسمانها و کوهها (البته اینها به عنوان نمونه ذکر شده‌اند، منظر تمام مخلوقات است) عرضه داشتیم هیچکدام حاضر نشدند که آن را بپذیرند چون استعدادش را نداشتند. تنها انسان بود که حاضر شد بار امانت تکلیف و مسئولیت را به دوش بگیرد یعنی گفت خدایا! مسئولیت را من به عهده می‌گیرم، آن راه کمال و سعادت را من با پای خودم طی می‌کنم به حکم این نیروی عجیبی که به من داده‌ای که نیروی ابتکار است، نیروی عقل است، نیروی خلاقیت است.
از همین جا یک مطلب دیگر هم پیدا می‌شود یعنی یک تفاوت پیدا می‌شود و آن اینست: حیوانها همانطوری که در زندگی اجتماعیشان ترقی و تکامل ندارند، انحراف هم ندارند، سقوط هم ندارند. همانطوری که بالا رفتن ندارند، پائین آمدن هم ندارند. یعنی شما نمی‌توانید مثلاً در میازن زنبورهای عسل، گروهی را پیدا بکنید که اینها تدریجاً دچار فساد و انحراف شده باشند، اخلاقشان فاسد شده باشد، نظامات خودشان را عوض کرده باشند، خلاف کرده باشند و در نتیجة این کار از میان رفته باشند؛ اما انسان این هم در کارش هست، یعنی فساد و انحراف هم در انسان امکان دارد. همانطوری که انسان ممکن است راه پیشروی را بپیماید، ممکن است به سقوط و تباهی هم برود. هر دو راه به رویش باز است. همانطوری که ممکن است در زمان به واسطة استعداد عقلانی و علمی خودش جلو برود، ممکن است در اثر خودخواهی و هواپرستی از جادة ترقی منحرف شود، به سراشیبی سقوط وارد گردد. امکان سقوط و انحراف برای انسان از دو راه است، یکی از راه ظلم و ستمگری و حقوق یکدیگر را پایمال کردن و از مسیر عدالت خارج شدن، و دیگر از راه جهالت. جهالت یعنی چه؟ یعنی اشتباه کردن. حیوانها این چیزها را ندارند. البته گاهی به ندرت اتفاق می‌افتد ولی نه آنطوری که برای انسان پیش می‌آید که یک قومی را فاسد می‌کند. مثلاً می‌گویند ممکن است اشتباهی برای دستة کارگر زنبور عسل پیدا بشود. افراد کارگر مأمورند که گلهای خوشبو و لطیف را پیدا کرده و آنها را بمکند و عسل تهیه کنند. گاهی اشتباهاً بجای یک گل لطیف و خوشبو یک گل بدبو را می‌مکند اما این اشتباه بسیار کوچک است و زود هم جبران می‌شود. مأمورینی در کندو هستند که وقتی زنبورهای کارگر وارد می‌شوند دهان آنها را بو می‌کنند می‌بینند وظیفه خودشان را خوب انجام داده‌اند یا نه. اگر دیدند بد انجام داده‌اند فوراً یک محکمه از محکمة صحرائی سریعتر تشکیل می‌دهند و با اسلحه‌ای که دارند همانجا آنها را معدوم می‌کنند. اینستکه در آیة کریمه قرآن بعد از بیان عرض امانت بر مخلوقات و امتناع تمام مخلوقات از پذیرش آن و پیشقدم شدن انسان، بلافاصله می‌فرماید: انه کان ظلوماً جهولاً انسان موجود بسیار ستمگری است، انسان موجود بسیار نادانی است. این دو استعداد یعنی استعداد ترقی و تکامل از یک طرف، و استعداد و امکان سقوط و انحراف از طرف دیگر به واسطة ظلم یا جهل، از یکدیگر تفکیک نمی‌شود.
آیه دیگری در قرآن به همین مضمون هست، اول سورة دهر: هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکوراً. انا خلقنا الانسان من نطفه امشج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً. انا هدیناه السبلی اما شاکراً و اما کفوراً. آیا بر انسان گذشته است زمانی که هیچ نبوده است؟ یک چیزی که نام برده بشود نبوده است؟ ما انسان را از یک نطفه و ماده‌ای آفریدیم که در آن ماده استعدادهای گوناگون وجود دارد و به موجب همان استعدادها ما انسان را مورد آزمایش قرار می‌دهیم و آزادش می‌گذاریم.
آزمایش یعنی چه؟ آزمایش به چه وسیله؟ آزمایش به وسیلة تکلیف و مسئولیت. یعنی تکلیف و مسئولیت به عهدة او قرار می‌دهیم و آزادش می‌گذاریم و می‌گوییم خودت می‌دانی. این راه است و این چاه، اگر راه را رفتی به سعادت می‌رسی و اگر به طرف چاه رفتی منحرف شده‌ای و سقوط خواهی کرد. و جعلناه سمیعاً بصیراً ما انسان را شنوا و بینا قرار دادیم، سمیع و بصیر قرار دادیم یعنی برای انسان چشم بینا و گوش شنوا قرار دادیم. بعد می‌فرماید: انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراَ راه را به او نشن دادیم، از اینجا دیگر با خود انسان است، یا شاکر است یا کفور.
انسان تنها موجودی است که یک همچو خلقت عجیبی دارد، یک همچو سرشت مرکبی دارد. به موجب همین سرشت مرکب است که گاهی پیش می‌رود، گاهی عقب. به عبارت دیگر انسان زمان خود را می‌سازد، گاهی زمان خود را خوب می‌کند و گاهی بد، بر خلاف حیوان که ساخته شده زمان و محکوم زمان است. انسان تا حدودی خالق زمان خویش است و حیوان صددرصد مخلوق زمان خویش است.
از همین جا ما به این مطلب می‌رسیم که تغییراتی که در زندگی بشر پیدا می‌شود دو نوع است: یک نوع تغییرات صحیح و یک نوع تغییرات ناصحیح، اعتلائی و غیر اعتلائی.
پس یک مطلب دیگر را از اینجا نتیجه می‌گیریم و آن اینست که اگر از ما بپرسند آیا با تغییراتی که در زمان پیدا می‌شود باید هماهنگی کرد یا باید مخالفت کرد، باید اینجور جواب بدهیم که با تغییرات زمان نه باید دربست هماهنگی کرد و نه دربست و صددرصد مخالفت کرد، چون زمان را انسان می‌سازد و انسان موجودی است که می‌تواند زمان را در جهت خوبی تغییر بدهد و می‌تواند زمان را در جهت بدی تغییر بدهد، پس با تغییراتی که در جهت خوبی است باید هماهنگی کرد و با تغییراتی که در جهت بدی است نه تنها نباید هماهنگی کرد بلکه باید مخالفت کرد.
اکنون سؤال دیگری پیش می‌آید که کدام تغییرات است که باید آنها را به حساب ترقی و اعتلاء بگذاریم و کدام تغییرات است که باید آنها را به حساب فساد و انحراف بگذاریم؟ ما از کجا بفهمیم که یک تغییر اوضاع خوب است و ما هم باید هماهنگی بکنیم یا بد است و باید مخالفت بکنیم؟ مقیاس آن چیست؟
عقل برای انسان راهنمای خوبی است. عقل را خداوند به انسان داده است برای اینکه راه کمال را از راههای انحراف تشخیص بدهد. وضع بشر نشان می‌دهد که بشر گاهی به حکم عقل راه صحیح را طی می‌کند، گاهی به حکم اشتباه و جهالت و هواپرستی راه انحراف را طی می‌کند.
یک مقیاس کلی اینست که ببینیم پدیده‌هایی که در زمان به وجود می‌آید چه عواملی باعث به وجود آمدن آنها شده است و در چه جهتی به وجود آمده است، یعنی عامل پدیدة مورد نظر کدام استعداد از استعدادهای گوناگون انسانی است، و (ببینیم آن پدیده) برای چه منظوری به وجود آمده و چه آثاری دارد؟ باید ببینیم آنچه که در زمان پیدا شد آیا محصول عقل و علم بشر است یا چیز دیگری دخالت کرده است؟ شا هر چیزی را که دیدید در زمان پیدا شد اگر روی آن حساب بکنید، گاهی می‌بینید صددرصد محصول علم و عقل است، و گاهی می‌بینید محصول علم هست اما نه علم آزاد بلکه علم بیچارة اسیر. مثلاً علمی در دنیا هست به نام علم فیزیک. بعضی از علما زحمت کشیده‌اند و این علم را پیش برده‌اند. یکی از مباحث این علم بحث مربوط به نور است. مبحث نور از مباحثی است که هزاران سال است بشر دربارة آن تحقیقاتی دارد که حقیقت نور چیست؟ انسان که می‌بیند، چطور می‌شود که می‌بیند؟ انعکاس و انکسار نور چگونه است؟ نور چه قوانینی دارد؟ یکی از علمای اسلامی مردی است به نام «ابن الهیثم» که یک ریاضیدان و فیزیکدان فوق‌العاده می‌باشد، مخصوصاً دربارة نور مطالعات عجیبی کرده است که اروپائیها بسیاری از عقایدشان دربارة نور را به اقرار خودشان از این مرد گرفته‌اند. کتاب «المناظر» ابن‌الهیثم اکنون در دست است. یکی از اکابر دانشمندان اروپائی «راجر بیکن» است که از معاریف نوابغ اروپا است و در حدود قرن دوازدهم میلادی می‌زیسته است. این مرد از حوزة اندلس اسلامی استفاده کرده است و همه چیز خود را مدیون ابن الهیثم می‌داند. «ویل دورانت» در کتاب «تاریخ تمدن» و همچنین «گوستاولوبون» در «تاریخ تمدن اسلام و عرب» از قول خود راجر بیکن می‌نویسد که این مرد با صراحت می‌گوید استاد اصلی من در این علم، ابن الهیثم است و من از کتابهای او استفاده کرده ام. البته بعدها مبحث نور را خیلیها پیش برده‌اند.
در اثر شناختن نور و کیفیات نور، بشر مسئله عکس و عکسبرداری و فیلمبرداری را آموخته است. این موضوع کار علم است. آیا علم در اینجا پیشروی کرد یا نه؟ البته که پیشروی کرد. از این راه چه استفاده‌ها که بشر می‌تواند ببرد!
علم کار خودش را می‌کند، کشف و اختراع خودش را می‌کند، یک دفعه یک آدم پول‌پرست هواپرست پیدا می‌شود و آن را وسیله برای خالی کردن جیب مردم و ضمناً فاسد کردن اخلاق مردم قرار می‌دهد ، از این علمی که بشر پیدا کرده است فیلمهای فاسد کنندة منحرف کننده ایجاد می‌کند، یعنی علم را به اسارت می‌برد، از این علم فیلمهای فاسدی تهیه می‌کند که نتیجه‌اش خراب کردن اخلاق مردم است. آن وقت آیا ما می‌توانیم فلان فیلم سینمایی را قبول بکنیم و بگوئیم پدیدة این قرن است، محصول علم است؟ می‌گوئیم نه، این فقط محصول علم نیست، محصول علم و چیز دیگری است، محصول شهوت شهوت‌پرستان است که علم را در خدمت خودش گرفته است و یک همچو چیزی به وجود آورده است.
مثال دیگری عرض می‌کنم: علم دیگری در دنیا پیشروی می‌کند به نام علم شیمی، علمی که خواص ترکیبات اجسام نشان می‌دهد و بشر را قادر می‌کند که بتواند از عناصر، ترکیبات عجیبی بسازد مانند دواها، علم پیشرفت می‌کند، خواص ترکیبات را طرح می‌کند. تا آنجا که حساب علم است، ترقی و پیشروی است. آیا ما باید با این پیشروی علم هماهنگی بکنیم؟ بله باید هماهنگی بکنیم. اما به مرحله‌ای می‌رسد که می‌بینیم علم در خدمت هوس افراد فاسدی قرار گرفت؛ افرادی تحصیل کردند، متخصص شیمی شدند و با خواص ترکیب اشیاء آشنا شدند، علم بیچاره را وسیله‌ای ساختند برای ساختن ماده‌ای به نام «هروئین» که پدر جد تریاک است یعنی از هر جهت قدرتش چندین برابر تریاک است هم از لحاظ نشئه‌ای که ایجاد می‌کند و هم از لحاظ خماری. عفیف‌ترین زنهای دنیا اگر خدای ناخواسته مبتلا به هروئین بشود، در موقع احتیاج حاضر است خود را تسلیم بکند و مقداری از آن را بگیرد. بلای بشریت است. آیا در ساختن هروئین علم دخالت کرده است یا نه؟ بله علم دخالت داشته است، ولی علم آن را نساخته است شهوت بشر آن را ساخته است، هواپرستی بشر آن را نساخته است شهوت بشر آن را ساخته است، هواپرستی بشر آن را ساخته است. علم چراغ است در دست بشر. چراغ را در هر جا ببری و به هر راه ببری همان جا و همان راه را روشن می‌کند. عمده اینست که آنکه چراغ را در دست دارد به کجا و به چه راهی برود. یک دکتر داروساز با خودش فکر می‌کند حالا که من تحصیلات عالیة داروسازی را انجام داده ام، بجای اینکه یک داروخانه باز کنم که درآمدم فقط روزی پنجاه تا صد تومان باشد، می‌آیم هروئین می‌سازم که بجای ماهی سه چهار هزار تومان، بتوانم در ماه بیست سی هزار تومان درآمد داشته باشم. آیا ما در اینجا می‌توانیم هروئین را محصول پیشرفت زمان بدانیم و بگوئیم این (ماده) محصول قرن است، به نام مقتضیات زمان و پیشرفت زمان باید هروئین بکشیم؟!
در اینجا این دو استعدادی که قرآن می‌گوید، یکی تحت عنوان انا عرضنا الامانه و دیگری تحت عنوان انه کان ظلوماً جهولاً با هم آمیخته شده است. استعداد ابتکار بشر با استعداد ظلم و ستمگری و جهل بشر اتحاد پیدا کرده‌اند یعنی قدرت ستمگری بشر، قدرت ابتکار بشر را در خدمت خود گماشته است. محصول آنجائی که قدرت ابتکار در خدمت قدرت شهوت قرار می‌گیرد و فیلمهای خانمان برانداز است، هروئین است.
مثال دیگر عرض می‌کنم: «بزرگترین تعریفی که برای این قرن می‌کنند اینست که می‌گویند «قرن اتم» است. اما تا بشر رفت که از نیروی اتم کوچکترین استفاده را بکنند، قدرت طلبهای دنیا علما را وادار کردند که از این نیرو «بمب» بسازند که این بمب وسیله‌ای در دست افراد جاه‌طلب دنیا باشد تا هر کسی که خواست نفس بکشد فوراً او را تهدید کنند. آیا می‌شود گفت چون این بمب محصول کشف اتم است و محصول این قرن است، صلاح بشریت است، از مقتضیات زمان است؟ اگر باید با تمام مقتضیات زمان هماهنگی کرد پس چرا تمام بشریت ناله می‌کند از این «مسابقة تسلیحاتی» که الان وجود دارد و تمام خیرخواهان بشر می‌گویند بیائید تحریم بکنیم اسلحه‌سازی را، آنهم اینجور اسلحه را. پس چرا می‌گویند بیائید با اینها مبارزه بکنیم؟
این، مسیر علم هست اما نه علم آزاد. در اینجا نیز قدرت ابتکار بشر در اختیار قدرت جاه‌طلبی بشر قرار گرفته است یعنی ابتکار، اسیر جاه‌طلبی بشر شده است.
می‌گویند برای «اینشتین» در آمریکا جشنی گرفتند و دانشمندانی که حضور داشتند، در فضائل این مرد داد سخن دادند، نوبت به خودش رسید گفت شما برای کسی دارید جشن می‌گیرید که وسیله شد بمب اتم در دنیا بسازند.
البته این شخص که این کشف را کرد هیچوقت فکر نمی‌کرد و منظورش این نبود که بمب اتم بسازند، این کشف را کرد که این نیرو در راه مصالح بشریت به کار بیافتد اما قبل از اینکه او تکان بخورد، روزولت‌ها، استالین‌ها، خروشچف‌ها، آیزنهاورها، چرچیل‌ها، این جاه‌طلبهای دنیا فوراً از این قدرت به نفع قدرت‌طلبی خودشان استفاده کردند.
آن کسی که صنعت ضبط صوت را اختراع کرد، هدفش این بود که درسهای مفیدی داده می‌شود، خطابه‌ها و کنفرانسها داده می‌شود، خوب است که وسیله‌ای باشد که صوت را ضبط بکنند تا آن درسها و خطابه‌ها در این وسیله ضبط بشود تا مردم بیشتر استفاده بکنند. ولی هنوز دو تا خطابه و کنفرانس ضبط نشده بود، هنوز دو تا درس ضبط نشده بود که تصنیفهای شهوت‌انگیز دنیا را پر کرد. این چه بود؟ نیروی شهوت‌پرستی بشر بود که در کمین است تا استفاده بکند و علم را در خدمت خودش قرار بدهد.
پس، از اینجا ما می‌فهمیم بشر همینجور که پیشروی دارد، انحراف هم دارد. از قدیم‌الایام این مطلب را معلمین اخلاق دنیا به ما گفته‌اند که علم در وجود یک فرد دلیل نیست که او در طریق مصالح بشریت گام بردارد، ممکن است یک نفر عالم باشد ولی علمش در خدمت شهوتش قرار بگیرد.
امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: من علم فراوانی دارم ولی افسوس افرادی را پیدا نمی‌کنم که به آنها تعلیم بدهم، بعد فرمود: بله، افرادی را پیدا می‌کنم ولی بعضی افراد را که پیدا می‌کنم آدمهای سلیم‌النفسی هستند اما کودن می‌باشند، نمی‌فهمند، عوضی می‌فهمند، بعضی دیگر، افراد زیرکی هستند اما تا معلومات را از من فرا می‌گیرند آن را وسیله قرار می‌دهند برای منافع مادی خودشان یعنی علم را وسیلة هدفهای پست و پلید خودشان قرار می‌دهند.
سنائی می‌گوید:
چو علم آموختی، از حرص آنگه ترس کاندر شب
چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا
این بسیار حرف درستی است. یک فرد همینکه عالم شد کافی نیست که بگوئیم هر کاری که این آدم می‌کند درست است. باید ببینیم علم این آدم آزاد است یا اسیر؟ آیا علم این آدم در راههائی که عقل تصویب می‌کند به کار می‌افتد یا در راه هدفهای دیگر، و به تعبیر امیرالمؤمنین مستعملاً آله الدین لدنیا است.
این در خصوص یک فرد است، تا چه رسد به اجتماع که عده‌ای از علما و دانشمندان فعالیت می‌کنند اجتماع را به جلو می‌برند و یک عده مردم سودجو در کمین می‌باشند که از کارهای اینها سوء استفاده بکنند.
پس این مقیاسی است که ما می‌توانیم به دست بیاوریم راجع به تغییراتی که در روزگار پیدا می‌شود که چه تغییرات، تغییرات خوبی است و چه تغییرات، تغییرات بدی است؟ با تغییراتی که در ایجاد آن ولو علم هم دخالتی داشه است اما علم در خدمت هوا و هوس بشر قرار گرفته است تا این تغییرات را ایجاد کرده نباید هماهنگی نمود. هماهنگی کردن با اینها مساوی با سقوط است.
اگر بگوئید عصر، عصر علم است می‌گوئیم بله عصر علم است اما آیا تمام سرچشمه‌های وجود بشر غیر از علم خشک شده است،‌ فقط عصر علم است، بشر فقط عالم است، غیر از علم نیروی دیگری در بشر وجود ندارد؟ چرا.
این نکته را توجه داشته باشید: در هیچ دوره‌ای به‌ اندازة دورة ما «علم» اسیر و برده نشده است. اسم این دوره را نباید عصر علم گذاشت باید عصر بردگی علم گذاشت، عصر اسارت علم، یعنی عصری که علم را آزاد نمی‌گذارند. در تمام دوره‌های گذشته، علم از این دوره آزادتر بوده است. در هیچ دوره‌ای علم و عالم مثل امروز بدبخت و اسیر و بیچاره نبوده است.
شما اگر درست دقت کرده باشید می‌دانید که اگر عالمی پیدا بشود، مثلاً یک مخترع و یا یک روانشناس بسیار ماهر، تا پیدا شد فوراً قدرتهای سیاسی او را در اختیار خودشان قرار می‌دهند می‌گویند تو بیا علم خودت را در خدمت هدفهای ما قرار بده، و چاره‌ای هم ندارد. بهترین مثلش دانشمندان اتم شناس هستند. از اینها بیچاره‌تر در دنیا وجود ندارد. در هر جای دنیا که یک دانشمند اتم شناس درجه اول پیدا شد قدرتهای سیاسی آمدند او را زندانی کردند برای اینکه علم را در اختیار آنها قرار دهد و احیاناً دشمن از آن استفاده نکند. یک برنامه می‌دهند و می‌گویند روی این برنامه باید عمل بکنی و حق زندگی غیر از این را نداری. دانشمندان درجه اول در هر کجای دنیا باشند اسراری از علوم طبیعی می‌دانند که دیگران نمی‌دانند. ممکن است در شوروی چندین نفر از این دانشمندان باشند (که کسی عدد آنها را هم نمی‌داند چون اینگونه افراد جزء اسرارند). همین تعداد هم ممکن است در آمریکا باشد. برای هر یک از اینها دهها نفر مأمور و مراقب وجود دارد که اسرار را به دیگری تحویل ندهند، یا یک وقت دیگران اینها را ندزدند. از اینها بیچاره‌تر در دنیا وجود ندارد یعنی این آزادی که ما و شما الان داریم آنها ندارند. حتی با برادر خودش حق ندارد تماس بگیرد. چرا؟ برای اینکه ممکن است یکوقت او بخواهد به برادرش مقداری از این اسرار را تحویل دهد و بعد برادر او برود این اسرار را در اختیار دولت دیگر بگذارد و آن دولت از این لحاظ با این دولت برابر بشود.
پس این چه عصر علمی است؟ عصر علم هست اما نه عصر آزادی علم بلکه عصر اسارت و بردگی علم، عصر اینکه قدرت دیگری غیر از قدرت علم بر اجتماع بشر حکومت می‌کند و آن قدرت، علما را به عنوان وسیله برای هدفهای خودش استخدام کرده است.
پس اگر ما بگوئیم با مقتضیات زمان نباید به طور دربست هماهنگی کرد، این مخالفت با علم نیست، بلکه به واسطة این نکته است که ما می‌دانیم هنوز دوره‌ای که در آن دوره علم آزاد باشد، عقل آزاد باشد، دوره‌ای که علم و عقل بر شهوات مردم، بر جاه‌طلبیهای مردم حکومت بکند نیامده است، یعنی هنوز عصری نیامده است که «اینشتین» حاکم و آمر باشد و روزولت مطیع و مأمور، بلکه عکس است.
افلاطون نظریة معروفی دارد به نام نظریة «مدینة فاضله». می‌گوید دنیا آن روزی به سعادت نائل خواهد شد که حکیمان زمامداران باشند و زمامداران حکیمان، تا وقتی که حکیمان طبقه‌ای هستند و زمامداران طبقه‌ای دیگر، دنیا روی سعادت نخواهد دید. ما مسلمانها بالاخص شیعیان می‌گوئیم دورة سعادت بشر آن عصری است که دورة عدل کامل است یعنی عصر ظهور حضرت حجت (عج)، آن دوره‌ای که اولین مشخصش اینست که دورة‌ حکومت عقل است یعنی دوره‌ای است که در آن، علم اسیر و برده نیست.
امیرالمؤمنین (ع) تعبیری دربارة آن عصر دارد که می‌فرماید: و یغبقون کأس الحکمه بعد الصبوح در آن عصر مردم صبحگاهان و شامگاهان جامی که می‌نوشند جام حکمت و معرفت است، جز جام حکمت و معرفت جام دیگری نمی‌نوشند.
در کافی هست که در عصر ظهور حضرت حجت، خدا دست خود را بر سر افراد بشر می‌گذارد و عقل مردم زیاد می‌شود.
من شاید نتوانستم این مطلب را آنجور که دلم می‌خواست تقریر بکنم ولی بدانید که به غلط می‌گوئیم عصر، عصر علم است، به غلط می‌گوئیم عصر، عصر عقل است، به غلط می‌گوئیم عصر، عصر فکر است؛ برای اینکه در این عصر عقل آزادی ندارد، علم و فکر آزادی ندارد، هنوز دنیا دنیای شهوت است، هنوز دنیا دنیای جاه‌طلبی است.
در ماه گذشته که به خوزستان رفته بودم در جشنی که به مناسبت نیمة شعبان برقرار شده بود گفتم اگر بخواهد بفهمید عصر چه عصری است و بر وجود بشر چه چیزی حکومت می‌کند، وضع این «بیتل‌ها» را ببینید، چهار تا آدم بی‌ارزش چه سر و صدائی در دنیا راه‌انداخته‌اند. روزنامه‌های خودمان نوشتند وقتی که اینها به آمریکا رفتند تمام جریانهای سیاسی را تحت الشعاع قرار دادند. این، حکایت می‌کند از روحیة‌ ملت آمریکا. «ویلسن&raq

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اسلام و مقتضیات زمان