فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مودب

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مودب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 والدین آرزو دارند فرزندانی مودب، موفق، سالم و آراسته به اصول اخلاقی و انسانی و مورد احترام جامعه داشته باشند.اما...!
شرح کلمه مودب:
آنکه به مهمانی می خواند. مُوْدِب .
ادب کننده و سرزنش کننده . (ناظم الاطباء). ادب دهنده . (آنندراج ) (غیاث. ادب آموزنده . (منتهی الارب ). آن که علم و هنر وفضل می آموزاند. (ناظم الاطباء فرهنگآموز. ج ، مودبون . (مهذب الاسماء). معلم . علم آموز. آداب آموز. (یادداشت مولف ). آن که نیک می پروراند و تربیت می کند. استاد و معلم و مدرس . (ناظم الاطباء): رستم این پسر را برگرفت و ببرد و همی پروردش تا بزرگ شده پس مودب بنشاند تا او را ادب آموخت . (ترجمه تاریخ طبری بلعمی ). فرمان عالی چنان است که فرزند تو، پسرت اینجا ماند... کار این پسر بساز تا با مودبی و وکیلی به سرای تو باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 271). نماز دیگر مودب چون بازگشتی نخست آن دو تن بازگشتندی و برفتندی پس امیرمسعود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 107). چون عدد او به دوازده رسید پادشاه او را به مودب فرستاد تا فرهنگ و آداب ملوک بیاموزد. (سندبادنامه(.
مودب شدن ; معلم شدن . مربی گشتن . پیشه تادیب و تربیت کس یا کسان به عهده گرفتن:
مودب شدم یا فقیه و محدث
کاحادیث مسند کنم استماعی
یکی از مسائل بسیار مهمی که افکار زوج‌های جوان و پدر و مادرها را به خود مشغول می‌کند، ادب‌آموزی و تربیت فرزندان است. البته این موضوع اختصاص به ایران ندارد بلکه همه جوامعی که فرهنگ غنی و سابقه تمدن دارند به تربیت نسل آینده و ادب کودکان اهمیت ویژه‌ای می‌دهند. در این بین به دلیل تاکیدفراوانی که در احادیث امامان شیعه به تربیت و تادیب فرزندان شده و همچنین پیوندهای عاطفی محکمی که در ایران بین اعضای خانواده وجود دارد، ما ایرانیان اهمیت خاص و ویژه‌ای برای این موضوع قائلیم و پدر و مادرها حتی وقتی فرزندانشان بزرگ شده و ازدواج می‌کنند و صاحب خانواده می‌شوند، باز هم در مورد نحوه اعمال و رفتار فرزندان و نوه‌ها و حتی آسایش و رفاه آنها فداکاری کرده و خود را مسئول می‌دانند.
پدر و مادرها به خاطر حساسیت ویژه‌ای که درباره فرزندان دلبنندشان دارند گاهی با نصیحت، دعوا، قهر و تنبیه و گاهی با تشویق و ترغیب و یا مداخله‌های به‌جا و نابه‌جا و اظهار نظرها تلاش می‌کنند راه درست زندگی و رفتار مناسب را به فرزندانشان بیاموزند و خوشبختی و آسایش آنها را تضمین کنند.
از طرف دیگر والدین خود را تا حدی سبب وجودی فرزند دانسته و او را از خون و ریشه ی خود می‌دانند و به‌همین دلیل فرزندان را امتداد و دنباله و بخشی از وجود خودشان می‌دانند و این امر باعث می‌شود سبک موفقیت‌ها و رسیدن به مراتب بالای علمی و اجتماعی و مادی از طرف فرزندان عامل غرور و مباهات والدین و نشانه موفقیت آنها در تربیت فرزندان بشود و بالعکس ، شکست‌ها و ناکامی‌های فرزند باعث سرشکستگی پدر و مادر خواهد بود.
امام سجاد(ع) می‏فرمایند: «با فرزندت آن‏چنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. چنان بار بیاور که بتواند در شؤون مختلف، دنیای خود را با عزّت و آبرومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو باشد.»
همه انسان‌ها آرزو دارند فرزندانی مودب، موفق، سالم و آراسته به اصول اخلاقی و انسانی و مورد احترام جامعه داشته باشند. قاعدتاً هر پدر و مادری با اعمال شیوه‌های تربیتی مخصوص به خود تلاش می‌کند به فرزندانش بیاموزد که دروغ نگویند، خیانت نکنند، تنبل و تن‌پرور، بداخلاق و زودرنج و خسیس و طماع، ولخرج و بی مبالات، بی‌لیاقت و ضعیف النفس و بی‌اراده نباشند و هرگز دنبال دوستان ناباب و ولگردی و هرزگی نروند.
با همه این تلاش‌‌ها و حساسیت‌ها، و امیدها و آرزوهای والدین برای تادیب و تربیت و آینده درخشان فرزندان، چطور می‌شود که بسیاری از آنها دارای رفتارهای زشت و ناپسند شده و در صحنه زندگی شکست خورده و ناکام می‌شوند. برای بررسی این موضوع لازم است به چند نکته توجه کنیم:
هر پدر و مادری مثل همه ی انسان‌های دیگر، مجموعه‌ای از صفات و خصوصیات خوب و پسندیده و صفات و خصوصیات بد و ناپسند است. همان مردی که به نظر ما دارای چند صفت زشت اخلاقی است ، در خانه خودش پدر چند فرزند است و همین‌طورخانمی که در نظر اطرافیانش دارای بعضی صفات مذموم و ناپسند است، مادر چند فرزند می باشد. و همین پدر و مادر هم مثل همه ی پدر و مادرها از فرزندانشان توقع دارند انسان‌هایی مودب و زرنگ و فرهیخته و تحصیل‌کرده و بطور خلاصه افرادی موفق و مورد قبول جامعه باشند.
نکته طلایی و کلید این معما این است که فرزندان ما آن چیزی می‌شوند که خود ما هستیم و آن چیزی نمی‌شوند که ما آرزو داریم.
آنها کمابیش همان خصوصیات و صفاتی را پیدا می‌کنند که ما داریم البته جلوه این صفات و خصوصیات در شرایط و زمان‌های مختلف، با هم فرق می‌کند.
به این مثال توجه کنید، مادری که صبح‌ها به صبحانه خوردن فرزندان بی توجهی می کند ونظارتی بر نحوه ی آماده شدن فرزندان برای رفتن به مدرسه نمی کند و در طول روز هیچ برنامه ریزی برای وقت خود ندارد و زمان زیادی را صرف صحبت با تلفن و.. می کند نباید توقع داشته باشد با نصیحت و قهر و دعوا، فرزندانش افرادی مسئولیت پذیر شوند .
به یک مثال دیگر توجه کنید: پدر یا مادری وقتی متوجه کار زشتی از فرزندشان می‌شوند، چنان او را سرزنش و دعوا می کنند و شخصیت و غرورش را جریحه‌دار کرده و یا با قهرهای طولانی مدت او را عذاب می‌کنند، که باعث می شود اگر دفعه بعد این بچه کار بدی انجام داد، با راه‌های مختلف در پی مخفی کردن آن برآید.
اگر چنین پدر و مادرهایی هزار بار هم بچه را نصیحت کنند که مسئولیت‌پدیز باشد، دروغ نگوید و یا با اراده و تصمیم قاطع برای رسیدن به موفقیت از خواب و استراحت و تفریحاتش کم کند، هیچ اثری نخواهد داشت.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  6  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مودب

دانلودمقاله آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


بهائیان بر این باور استوارند که دیانت بهائی از ایران برخاسته و دینی ایرانی است ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم و گروه خاصی را در نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد و کشور نیست بلکه خواستار دنیائی است که همهء انسان‌ها، با هر دین و باوری، در آن با بهروزی و خوشبختی زیست نمایند.
با این تفکّر باید به بی خبری برخی از هم‌وطنان اندوه خورد وقتی می‌گویند دین بهائی به خاطر سابقهء اسلامی بنیان‌گزارانش و داشتن آثاری به زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام و در ردیف دیگر ادیان سامی است.
این ادعا یکی دو ماه پیش در یک برنامه‌ء تلویزیونی که از امریکا پخش می‌شد و شامل مناظره‌ای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی و زردشتی بود تکرار گردید. در این برنامه آقای هومر آبرامیان، شخصی که از جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته بود که دین بهائی را یک دین ایرانی نمی‌داند زیرا بنیان‌گزارانش از آیین اسلام بوده‌اند و بخشی از آثار ایشان به زبان عربی است.
من این برنامه را ندیدم و نمی‌دانم پاسخ دکتر افنانی - که معمولا میهمان چنین برنامه‌هایی است - به این ادعا چه بوده. ولی با بردباری و ملایمتی که از او سراغ دارم بعید می‌دانم در پاسخ گفته باشد اگر بنیان‌گزاران دین بهائی، که یکی شیرازی و دیگری از مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند آیا باید منتظر باشیم یک چینی یا کلمبیایی به آوردن دینی از ایران برخیزد؟
بر اساس استدلال آقای آبرامیان، که از قوم کهن آشوریان ایران، و ظاهراً از مسیحیت به دیانت زردشتی گرائیده‌اند، می‌توان تصور نمود که ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمی‌دانند زیرا مسلمانند، به آداب اسلام عربی پای‌بندند، بسیاری از ایشان هر روزه پنج بار نماز به زبان عربی می‌خوانند و قانون و روش زندگانیشان بر اساس قرآن عربی است که در عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار آن هم چهارده قرن پیش نازل شده است.
به دیگر اقلیت‌های قومی و دینی ایران که هر یک به باوری پای‌بند هستند و برخی لهجه و زبان مخصوص خود را دارند نمی‌پردازیم و تصمیم اینکه آنان ایرانی هستند یا نه، به آقای آبرامیان و هم‌فکرانشان وا‌می‌گذاریم.

زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟

ادعای آقای آبرامیان و جمعی دیگر که دربارهء دیانت بهائی به چنین داوری می‌پردازند پرسشی پیش می‌آورد و آن اینکه پیامبری که از ایران بر می‌خیزد باید به فارسی سخن گوید یا به زبان اوستایی که زبان آثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است.
فارسی امروز دارای انبوهی از لغات عربی است و اگر بخواهیم به آن زبان دربارهء دین و مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما با زبان روزنامه‌ای فرق خواهد داشت. و واژه‌های عربی آن به ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین و فلسفه و علم هر یک زبان و لحن گفتار مخصوص خود را می‌طلبد. اگر هم بخواهیم فارسی را از واژه‌های عربی بپیراییم آنگاه باید مثل کسروی و دیگران به اختراع واژه‌های تازه بپردازیم و زبانی مصنوعی ارائه داریم که آن نیز برای همگان قابل فهم نیست.
فارسی از زبان پهلوی رایج در دوران ساسانیان می‌آید، و پهلوی با زبان اوستایی که زبان آثار زردشتی است ارتباطی ندارد. اما در زبان پهلوی نیز با مقادیری لغات آرامی، از شاخهء زبان‌های سامی روبرو هستیم که با عربی از یک ریشه‌اند. یعنی آنجا نیز دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز را خواهند داشت.
حال اگر به زبان اوستایی که از شاخهء شرقی زبان‌های ایرانی و ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید از این نکته غافل نباشیم که زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام که در دورترین اعصار تاریخی همراه با قوم آریایی از نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی و حدود دریاچه آرال به جنوب آمد زبانی مرده بود و فقط موبدان و مغان زردشتی آن را درک می‌کردند. امروز جز نیایش‌های زردشتی که در آتشکده‌ها، و یا در مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده می‌شود تصور نمی‌رود دیگر زردشتیان با متون اوستایی انس و الفتی داشته باشند. از یک قرن پیش با کوشش دانشمندان زبان شناس غرب و دانشمندان پارسی هند، و با بهره‌‌گیری از زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا و گات‌ها (سروده‌های منتسب به خود زردشت) به زبان‌های گوناگون برگردانده‌ شد. ولی هیچ یک از مترجمین این آثار نمی‌توانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی از آن به دست داده‌اند. سوای افتادگی‌های فراوان در متون اصلی، معنای بسیاری از واژه‌ها شناخته نیست (به ویژه در گات‌ها، که لهجه‌ای کهن‌تر از اوستائی است)، و نمی‌توان دو ترجمه یافت که با هم تا حدّی یکسان باشند. ترجمه‌های فارسی این متون توسط ایرانیان بیش از آنکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد بر ترجمه‌های آنچنانی انگلیسی یا فرانسه، و اغلب همراه با تصورات آرمانی مترجم از آیین زردشت تکیه دارد.
حتی اگر فرض را بر این نهیم که پیامبر ایرانی با یک معجزه بتواند به اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم ایران هستند که به هیچ وجه به معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. آیا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده است یا آوردن رهنمودهایی برای بشریّت؟ چه حاصل که بهترین درس‌های زندگی مانند رازی سر به مُهر، تا ابد در متون زبانی که قابل فهم نیست مدفون بماند و ما دلخوش باشیم که پیامبرمان به زبان اصیلی از شاخهء ایرانی زبان‌های هندواروپایی سخن گفته است.
هدف ما از بیان این مطالب بحثی جدلی با هم‌میهنانی که با این دستاویزها (یا بهانه‌ها) با دیانت بهائی مخالفت می‌کنند نیست. بلکه با دادن این زمینهء تاریخی می‌خواهیم توجه ایشان را به این نکته جلب نماییم که در موضوع دین آنچه سزاوار توجه است زبان آثارش نیست بلکه مفهوم و معنای پیامی است که آن دین با خود دارد.
اما آثاری که از قلم بنیان‌گزاران دیانت بهائی صادر شده هم فارسی است (حتی برخی نزدیک به فارسی سره)، هم عربی است، و هم فارسی همراه با جملات و استعارات عربی که به اعتقاد بهائیان هر یک از زیبائی کلام و معنی هر دو بهره‌مند است.
از صدها اثر بهائی به زبان فارسی که بگذریم، باید بدانیم در زمانی که این دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، آشنایی طبقهء کتاب‌خوان و با سواد ایران با زبان عربی بیش از آن بود که امروز هست. فارسی و عربی قرن‌ها چنان در هم جوش خورده بود که در خواندن یک متن کسی توجه نمی‌کرد کجا زبان عوض شد و از فارسی به عربی و یا بر عکس از عربی به فارسی گرایید. بسیاری از آثار ادبی مشهور ایران از جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش در بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریه‌الصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البیّن در پردهء الحان اوست یا آیت انّ انکرالاصوات در شان او." و یا در جای دیگر می‌فرماید: "عالِم ناپرهیزگار کوریست مشعله‌دار. یهدی به و هو لایهتدی." و از حافظ یاد کنیم:
"الا یا ایّهاالساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1
نه تنها زبان ادبی چنین بود بلکه زبان دینی ایران فقط عربی بود و اگر مطلبی دینی به فارسی نگاشته می‌شد از سندیّت و ارزش می‌افتاد.2 بسیاری از مخاطبان دیانت بهائی در ایران و عراق این دو زبان را به طور یکسان می‌دانستند. علماء و روحانیونی که در ابتدای ظهور دیانت بهائی به آن ایمان آوردند و به نوبهء خود آن را در میان تودهء مردم ایران رواج دادند، به زبان عربی و مفاهیم و مضامین دینی آن آشنائی کامل داشتند و برخی خود به آن زبان کتاب تالیف می‌نمودند. بنا بر این عجبی نیست که برای انتقال رهنمودها و تعالیم این دیانت به آن گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی به کار رفته باشد.
اما آنچه در این دیانت انقلابی و نو بشمار می‌آید آنست که بنیان‌گزارانش با نگارش آثاری دینی به زبان فارسی و بیان اندیشه‌های خود به این زبان، دین را از انحصار ملّایان و عربی دانان در آوردند و برای توده‌های مردم قابل فهم ساختند. نه تنها به فارسی آثاری آوردند بلکه به ترجمهء آثار عربی خود به فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی از قلم حضرت باب، و برخی آثار که حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی آن را به فارسی نیز ترجمه فرموده‌اند.
در یک مطالعهء تطبیقی در آثار بهائی به عربی و فارسی می‌بینیم مهم آن نبوده که این آثار به چه زبانی گفته و نوشته شود، بلکه هدف آن بوده که پیام جدید هر چه زودتر و راحت‌تر به وسیلهء زبانی که با آن آشناتر هستند به آگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح از ساحت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء به زبانی نزدیک به فارسی سره، و یا با واژه‌های اندک عربی، که گیرندگان آن زردشتیان و پارسیان بوده‌اند، نشان این مدعا است. زبان در آثار بهائی چنین نقشی دارد نه آن که بخواهد نشان گرایش به سمت یا جهتی و یا طرفداری از یک زبان یا زبان دیگر باشد. حضرت عبدالبهاء در این مورد می‌فرمایند:
"فارسی و عربی و ترکی هر سه لسان عاشقان جمال جانان است. عشق را خود صد زبان دیگر است. مقصد معانی است نه الفاظ حقیقت است نه مجاز، صهبای حقایق و معانی در هر کأس گوارا، خواه جام زرّین باشد خواه کاسه گلین. ولی البته جام بلور و مرصّع لطیف‌تر است." (مائده آسمانی جلد 9 ص 35).3
این ساده لوحانه است که بپنداریم چون زبانِ نوشته‌ای جز زبان مادری ما است بنا بر این محتوای متن و پیامش نیز برای ما بیگانه و از ما جداست. ما آن را بد می‌شماریم زیرا آن زبان عربی است و ما از عربان و هر چه عربی است بیزاریم.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   47 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است

دانلودمقاله واقعه غدیر خم

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله واقعه غدیر خم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
پیامبر گرامى (ص ) در سال دهم هجرت براى انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را <حجة الوداع > نامیدند. افرادى که به شوق همسفرى و یا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بیست هزار تخمین زده شده اند.
مراسم حج به پایان رسید و پیامبر اکرم (ص ) راه مدینه را, در حالى که گروهى انبوه او را بدرقه مى کردند و جزکسانى که در مکه به او پیوسته بودند همگى در رکاب او بودند, در پیش گرفت . چون کاروان به پهنهء بى آبى به نام <غدیرخم > رسید که در سه میلى <جحفه >() قرار دارد, پیک وحى فرود آمد و به پیامبر فرمان توقف داد.پیامبر نیز دستور داد که همه از حرکت باز ایستند و بازماندگان فرا رسند.
کاروانیان از توقف ناگهانى و به ظاهر بى موقع پیامبر در این منطقهء بى آب , آن هم در نیمروزى گرم که حرارت آفتاب بسیار سوزنده و زمین تفتیده بود, درشگفت ماندند. مردم با خود مى گفتند: فرمان بزرگى از جانب خدا رسیده است ودر اهمیت فرمان همین بس که به پیامبر مأموریت داده است که در این موقع نامساعد همه را از حرکت باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ کند.
فرمان خدا به رسول گرامى طى آیهء زیر نازل شد:
<یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس > (مائده : 67
<اى پیامبر, آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرسانى رسالت خداى را بجانیاورده اى ; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مى کند>.
دقت در مضمون آیه ما را به نکات زیر هدایت مى کند:
اولاً: فرمانى که پیامبر (ص ) براى ابلاغ آن مأمور شده بود آنچنان خطیر و عظیم بود که هرگاه پیامبر (بر فرض محال )در رساندن آن ترسى به خود راه مى داد و آن را ابلاغ نمى کرد رسالت الهى خود را انجام نداده بود, بلکه با انجام این مأموریت رسالت وى تکمیل مى شد.
به عبارتى دیگر, هرگز مقصود از <ما انزل الیک > مجموع آیات قرآن و دستورهاى اسلامى نیست . زیر ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر (ص ) مجموع دستورهاى الهى را ابلاغ نکند رسالت خود را انجام نداده است و یک چنین امربدیهى نیاز به نزول آیه ندارد. بلکه مقصود از آن , ابلاغ امر خاصى است که ابلاغ آن مکمل رسالت شمرده مى شود و تاابلاغ نشود وظیفهء خطیر رسالت رنگ کمال به خود نمى گیرد. ینابراین , باید مورد مأموریت یکى از اصول مهم اسلامى باشد که با دیگر اصول و فروع اسلامى پیوستگى داشته پس از یگانگى خدا و رسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود.
ثانیاً: از نظر محاسبات اجتماعى , پیامبر (ص ) احتمال مى داد که در طریق انجام این مأموریت ممکن است از جانب مردم آسیبى به او برسد و خداوند براى تقویت ارادهء او مى فرماید: <و الله یعصمک من الناس >.
اکنون باید دید از میان احتمالاتى که مفسران اسلامى در تعیین موضوع مأموریت داده اند کدام به مضمون آن نزدیکتر است .
محدثان شیعه و همچنین سى تن از محدثان بزرگ اهل تسنن () بر آنند که آیه در غدیر خم نازل شده است و طى آن خدا به پیامبر (ص ) مأموریت داده که حضرت على (ع ) را به عنوان <مولاى مؤمنان > معرفى کند.
ولایت و جانشینى امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر و پر اهمیتى بود که جا داشت ابلاغ آن مکمل رسالت باشد و خوددارى از بیان آن , مایهء نقص در امر رسالت شمرده شود.
همچنین جا داشت که پیامبر گرامى , از نظر محاسبات اجتماعى و سیاسى , به خود خوف و رعبى راه دهد, زیراوصایت و جانشینى شخصى مانند حضرت على (ع ) که بیش از سى و سه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهى که ازنظر سن و سال از او به مراتب بالاتر بودند بسیار گران بود. () گذشته از این , خود بسیار از بستگان همین افراد که دور پیامبر (ص ) را گرفته بودند در صحنه هاى نبرد به دست حضرت على (ع ) ریخته شده بود و حکومت چنین فردى برمردمى کینه توز بسیار سخت خواهد بود.
به علاوه , حضرت على (ع ) پسر عمو و داماد پیامبر (ص ) بود و تعیین چنین فردى براى خلافت در نظر افراد کوته بین به یک نوع تعصب فامیلى حمل مى شده است .
ولى به رغم این زمینه هاى نامساعد, ارادهء حکیمانهء خداوند بر این تعلق گرفت که پایدارى نهضت را با نصب حضرت على (ع ) تضمین کند و رسالت جهانى پیامبر خویش را با تعیین رهبر و راهنماى پس از او تکمیل سازد.
اکنون شرح واقعهء غدیر را پى مى گیریم :
آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذى الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت مى تابید و گروه انبوهى که تاریخ تعداد آنهارا از هفتاد هزار تا صد و بیست هزار ضبط کرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند و در انتظارحادثهء تاریخى آن روز به سر مى بردند, در حالى که از شدت گرما رداها را به دو نیم کرده , نیمى بر سر و نیم دیگر را زیرپا انداخته بودند.
در آن لحظات حساس , طنین اذان ظهر سارسر بیابان را فرا گرفت و نداى تکبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را براى اداى نماز ظهر آماده کردند و پیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشکوه , که سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطرنداشت , بجا آورد و سپس به میان جمعیت آمد و بر منبر بلندى که از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت و باصداى بلند خطبه اى به شرح زیر ایراد کرد:
<ستایش از آن خداست . از او یارى مى خواهیم و به او ایمان داریم و بر او توکل مى کنیم و از شر نفسهاى خویش وبدى کردارهایمان به خدایى پناه مى بریم که جز او براى گمراهان هادى و راهنمایى نیست ; خدایى که هر کس راهدایت کرد براى او گمراه کننده اى نیست . گواهى مى دهیم که خدایى جز او نیست و محمد بندهء خدا و فرستاده ءاوست .
هان اى مردم , نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم . و من مسئولم و شما نیز مسئول هستید. دربارهء من چه فکر مى کنید؟
یاران پیامبر گفتند: گواهى مى دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ کردى و نسبت به ما خیر خواهى و نصیحت کردى و دراین راه بسیار کوشیدى خداوند به تو پاداش نیک بدهد.
پیامبر اکرم (ص ), وقتى مجدداً آرامش بر جمعیت حکمفرما شد, فرمود:
آیا شما گواهى نمى دهید که جز خدا, خدایى نیست و محمد بندهء خدا و پیامبر اوست ؟ بهشت و دوزخ و مرگ حق است و روز رستاخیر بدون شک فرا خواهد رسید و خداوند کسانى را که در خاک پنهان شده اند زنده خواهد کرد؟
یاران پیامبر گفتند: آرى , آرى , گواهى مى دهیم .
پیامبر (ص ) ادامه داد:
من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار مى گذارم ; چگونه با آنها معامله خواهید کرد؟ ناشناسى پرسید: مقصود ازاین دو چیز گرانبها چیست ؟
پیامبر (ص ) فرمود:
ثقل اکبر کتاب خداست که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگرش در دست شماست . به کتاب او چنگ بزنیدتا گمراه نشوید. و ثقل اصغر عترت و اهل بیت من است . خدایم به من خبر داده که دو یادگار من تا روز رستاخیر از هم جدا نمى شوند.
هان اى مردم , بر کتاب خدا و عترت من پیشى نگیرید و از آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله واقعه غدیر خم

دانلود مقاله حجاب مصونیت است نه محدودیت

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله حجاب مصونیت است نه محدودیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
حجاب در لغت به معنای : حایل شدن ‍، پوشاندن ، مانع شدن است 0 الحجاب مفرد کلمة حجب به معنای : پرده ، پوشش ، لباس ، پارچه وهر چیزی که چیز دیگر را بپوشاند یا هر مانع وحایل وفاصله میان دو یا چند چیز 0 (1)
حال که به معنای لغوی حجاب پی بردیم ، معلوم می شود که حجاب مصونیت واطمینان بخش است نه محــدودیت آور! چرا که گوهر وجودی انسان ارزشمندترین و گرانمایه ترین چیزی است که ازجانب خداوند باریتعالی ، آن مهربانترین مهربانـــان به ودیعه گذارده شده است 0 وهر چیز ارزشمند نیازمند مراقبت ، محافظت ، نگهبانی وممانعت از مفقود شـدن ودسـت درازی و سرقت است و گوهر ارزشمند وجود آدمی به مراتب اولی نیازمند چنیین مراقبتی است 0 حجاب صدفی است که از این گوهــر گرانمایه محافظت می نماید ، پس با چنین تعبیری نیز حجاب ، ارزش آفرین است وپاسبان ارزش نه محدودیت و از بین برندة ارزش وکم کننده ی بهای ذی قیمت آدمی !
اگر فرض کنیم که انسانی کالای بسیار ارزشمند مانند : ماشین گران قیمت یا شمش طلا ویا میلیونها تومان پول دارد ، تحقیقاً برای نگهداری ومحافظـت آن از چشم ودسـت متجاوزین در اندیشه ی چاره ای می افتد. بطور مثال : برای محافظت ماشینش ، قفل الکترونیکی و زنجیر و… وبرای نگهداری از شمش طلا وپول از سیستم بانکی استفاده می کند ، چراکه از حفظ وصیانت اموال خود مطمئن گردد 0 آیا چنین عملی محدود کردن ویا محروم کردن از دارایی است ؟ آیاگوهر وجودی انســـان بعنوان ارزشمند ترین وکامل ترین موجودات نیازمند چنین مرا قبتی نیست ؟ تقوای الهی به همین منظـور در قرآن وروایات بطور متواتربیان شده است وتذکرات فراوانی در نگهداری چشم ودست از خیانت به مال وناموس افراد شده است 0 « اللهمّ احفظ عیوننا من الحرام والخیانه » خدایا چشمان مارا از نگاه به حرام وخیانت محفوظ بدار !
بعضی افراد بد حجابی ویا بی حجابی را آزادی دانسته وآن را لازمه ی پیشرفت وترقّی می دانند وحجاب رامانع این پیشرفت!
در حالیکه غربیها برای مبارزه با اسلام اصیل وپویا چنین الغائاتی را ایجاد می کنند تا ارزشها وکرامات والای آدمی را از بین برده وانسان را موجودی صرفا مادی قلمداد نمایند . همانگونه که نقل شد : امروزه اشیاء ومواد قیمتی نیز برای جلوگیری از سرقت وخیانت در بهترین ومطمئن ترین شکل نگهدلری می شوند ، اما با عناوین مختلف همچون : حقوق بشر، آزادی و… به دنبال از بین بردن کرامت های انسانی هستند 0 البته هر جایی که آزادی ، امنیت سیاسی واجتماعی و… آنان را به خطر اندازد با آن به بدتــرین شکل وشدیدتــرین راه مقابله می کنند . بعنوان مثال : در فرانسه که مهد آزادی وتمدن است ، وقتی دختر مسلمان فرانسوی می خواهـــــد آزادانه بر مبنای تعالیم دینی خود روسری بر سر کرده ودر محافل آموزشی واجتماعی حضور پیدا کند ، مواجه با برخورد می شود تاجایی که دولت ومجلس آن نیز برای مقابله با آن فعال می شوند !!!
در ترکیه وقتی خانم مریم کاواکچی بعنوان نماینده انتخاب شده ومیخواهد با پوشش اسـلامی وارد مجـــلس بشود از ورود او ممانعت می شود وآن رامخالف با روح آزادی می دانند ، اما در کشور جمهوری اسلامی که مهد تمدن اسلامی ودینی است آن هم پویاترین ادیان الهی ! وقتی می خواهندبا بدحجابی وبی حجابی یا به تعبیر ارزشمند مقــام معظم رهبری شبیــهه خــــون فرهنـــگی مقابله کنند ! دشمنان بشریت وقدرتهای جنایتکار وایادی مزدور داخلی آنان با بوق های تبلیغاتی خود چنان وانمود
می کنند که در ایران آزادی نیست ! حقوق بشر پایمال می شودو…
حکیمی چه زیبا گفته است : اگر بی حجابی تمدن است پس حیوانات متمدن ترند .!!!
انسان از آنجایی که مخلوق برتر خداوند است ودروجود او روح ونفخه الهی دمیده شده است ووجه تمایز او با سایر موجودات ـ بخصوص حیوانات ـ در عقل وقدرت تفکراست وبه تبع آن خلیفه اللهی اوست دارای مسئولیت ومأ موریتی است وآن رسیــدن به خداوند وملکوتی شدن است ، چرا که آدمی همچون حیوانات صرفا برای ارضای غریزیات خلق نشده اســـت ودارای دو بعــد انسانی ،ملکوتی وحیوانی است 0 گرایش بیش از حد به هر سو در حقیقت کمرنگ کردن ویاحتی بیرنگ کردن طرف دیگر است 0 بعد معنوی انسان در عبادت وتقوای الهی خلاصه می شود که از کرامات انسانی سرچشمه می گیرد0
« وماخلقت الجنّ والانس الاّ لیعبدون » ( سوره الذاریات آیه 56 )
وبه قول شاعر که می فرماید :
خور وخواب وخشم وشهوت شغب است وجهل وظلمت حیـــــــــــوان خبـــــــر ندارند ز مکان آدمیــــت
ویا لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی در جای دیگر می فرماید:
من ملک بودم وفردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خـــــراب آبادم (2)
وسعدی شیرین سخن هم چنین سروده است :
خفتگان را خبر از زمزمه ی مرغ سحر حیوان را خبر از عالم انسانی نیست (3)
امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب (ع) می فرمایند :
« رحم الله امراء من عرف نفسه وعلم من این وفی این والی این »
خداوند رحمت کند کسی را که خود را شناخت ودانست در کجاست ودر کجاست وبسوی کجاست 0
چه زیبا سعدی این فرمایش علی (ع) را به تصویر کشیده است :
از کـجا آمـده ام ، آمدنم بهــر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنـــــم (4)
من به خود نامده ام تاکه زخود باز روم آنکــــه آورد مــــرا ، باز برد در وطنم

 

 

 

 

 

 

 

حال با این مقدمه می پردازیم به عوامل ایجاد کننده بدحجابی که زمینه ساز بی حجابی خواهد شد :
الف : عوامل بیرونی :
عوامل بیرونی ترویج بدحجابی وبی حجابی در جامعه اسلامی ایران عبارتند از :
1- بیم دشمنان انقلاب اسلامی از اصولگرایی ورشد روز افزون معنویت در مقابل ماتریالیسم غربی ودر نتیجه مقابله با پیشرفت چنین آموزه ای در ایران وجلوگیری از ورود وصدور آن به دیگر کشورها وبه خطر افتادن منافع آنان !
2- تبلیغات گسترده فرهنگی ( تهاجم فرهنگی ) دشمنان علی الخصوص آمریکای جنایتکار واسرائیل و… از طریق ماهواره ، اینترنت و… به منظور جلوگیری از ترویج اسلامگرایی در جهان خصوصا کشورهای غرب !
3- بی هویت کردن نسلهای آینده جمهوری اسلامی وبی تفاوت کردن نسل فعلی وتخریب آموزه های نسل اول ودوم انقلاب اسلامی!
4- فشارهای سیاسی بر نظام بین الملل وسازمانهای وابسته به آن در برخورد با جمهوری اسلامی ایران ازقبیل : سازمــــان حقوق بشر ، کنوانسیون برابری حقوق زن ومرد ، یونسکو و… با توجیهات کاذبانه ی : عدم وجودآزادی ، وجود زندانیــان سیاسی ، پایمال کردن حقوق زنان و… !
5- ارئه ی مُدهای غربی که منطبق بانوع حکومت ماتریالیستی آنهاست به عنوان الگو وسنبل پیشرفت وپرستیزومقابله با الگوهای برتراسلامی وایرانی !
6- ایجادجو ناخرسندی عمومی ازحکومت جمهوری اسلامی وبزرگ نمایی مشکلات احتمالی با تبلیغات گسترده وایجاد جو بد بینی نسبت به نهادهای نظارت وهدایت کننده مانند : سپاه وبسیج وقوه ی قضائیه و… !
ب :عوامل درونی:
1-بی تفاوتی حکومت ومردم نسبت به شیوع منکر وکم توجهی ویا بی توجهی نسبت به انجام فریضه امر به معروف ونهی از منکر !
2-تبدیل شدن ناهنجاریها به هنجارها به دلیل بی توجهی ویا کم توجهی مردم وحکومت به ناهنجاریها !
3-برخورد سیاسی وجناحی وحتی احساسی با مقوله ی فرهنگ وترویج بعضی ناهنجاریهابرای جلب افکاروآرای عمومی به منظور غلبه بر رقیب وسلطه بر اریکه ی قدرت !
4-تولید الگوها ومحصولات فرهنگی والبسه های غیر متعارف با مد های غربی وعرضه ارزان قیمت آن به بازار خرید!
5-برخوردهای غیراصولی وغیر کارشناسانه با پدیده ی بدحجابی در بین جوانان ومردم وجَری کردن آنان در برخوردها!
6-منفی نگری به پدیده ارزشمندحجاب وعدم توجه به نقاط مثبت حجاب وتبلیغ آن از طریق رسانه های گروهی بخصوص صداوسیما ، تئاتروسینما و... !
7-عدم ارائه ی الگوی مناسب ودرخور شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی !
8- بی تفاوتی وبی توجهی دستگاههای فرهنگی جامعه دربرخوردبا پدیده ی حجاب در مواجهه با مردم بخصوص جوانان از قبیل : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی – وزارت آوزش وتحقیقات وفن آوری – وزارت آموزش وپرورش – صدا وسیما –
سازمان تبلیغات اسلامی . مؤسسات آموزشی وفرهنگی !
9-خصوصی سازی مراکز ومؤسسـات فرهنگی وارائـه ی محصـــولات آن بدون توجه به نظارت کامل به کیفیت ونحوه ی فعالیت آنان از قبیل: کلوپ های فرهنگی ، مؤسـسات آموزشی وفرهنگی غیــر انتفاعی ( مدارس ودانشکاه و… ) که
مع الأسف به دنبال سودبیشتر وتوسعه ی فراتر به هر شکل ممکن !!!
10- فاصله گرفتن جوانان ازآموزه های دینی وفرهنگ غنی اسلام به دلیل تبلیغ غلط آن وعدم توجه به خواستهای منطقی آنان
11- رفاه زدگی مسئولین حکومت وجامعه وگاهی رفتارهای عملی وغلط فرزندان وبستگان مسئولین در جامعه !
12- برخورد غیر اصولی وغیر منطقی با پدیده های تکنولوژی ،مانند: ماهواره واینترنت وعدم توانایی در ارائه ی تکنولوژی برتر برای جایگزینی !
13- عدم تعیین حدود مشخص عملی واجرایی در قانون برای مقابله ی دستگاه های قضایی وانتظامی در برخورد با بی حجابی
وناهنجاری های اجتماع بادر نظر گرفتن شرایط زمانی ومکانی وبهره مندی از مطالعات کارشناسانه وارائه ی راهکارهای
نظارتی دقیق واصولی !
14-عدم توجه والدین به رعایت اصول اخلاقی ونوع پوشش لازم در منزل ودر حضور فرزندان بخصوص فرزندان جوان !
) که این موضوع خود می تواند به عنوان یکی ازعوامل مهم دربروز ناهنجاریها درجامعه بوده وزمینه ساز بعضی از انحرافات وگرایشات به جنس مخالف باشد ! )
15- استفاده از فیلمهای نامناسب وگاهی مستهجن توسط والدین در منزل ودر حضور فرزندان !
16- وجود دوگانگی وحتی چندگانگی درجامعه از قبیل : خانواده ، مدرسه ، محیط اجتماعی و… در برخوردها ، رفتارها ، کنشها وواکنشها !
17- ازدیادموالید در دهة اول انقلاب بدون درنظرگرفتن امکانات وخدمات و… بدون برنامه ریزی که امروزه اینچنین گریبان گیر کشور شده است !
18- افراط وتفریط در برخوردبا پدیده حجاب وحتی با معضل بدحجابی از طرف خانواده ها ، جامعه ، محیط های آموزشی و ... !
19- عدم نظارت ویا بی توجهی والدین نسبت به خروج وورود فرزندان از منزل ویا عدم کنترل رفت وآمدها ونوع شرکت آنان در مجالس ومحافل دوستانه وجشنها !
راههای مقابله با بد حجابی وبی حجابی در جامعه :
1- رعایت اصل تقوای الهی در عمل از طرف آمرین به معروف وناهین از منکر . ( عامل بودن آمر )
2- ارائة الگوی صحیح پوشش متناسب با اسلام وانقلاب برای دختران وپسران 0
3- ارائة الگوهای امروزی که برای نسل جوان ملموس باشد 0 ( مانند : دعوت از کسانیکه در زمینه های علمی ، اجتـماعی و… در بین نسل جوان موفق بوده وپوشش برتر دارند 0)
4- ترویج فرهنگ اصیل اسلامی وقرآنی در صدا وسیما وسینما وحتی میادین شهرها( بصورت تابلوهای بیل برد ) با ساخت فیــلم ، سریال ، پخش مراسم عزاداری وهیئات مذهبی و000
5- بیان محسنـات حجاب اسلامی وتبلیغ خوبیهای حجـاب وبیان مضرات بدحجــابی وبی حجابی از طریق : همایش ، کنفرانس ، میزگردو000 با بهره گیری از نسل جوان وبا پوششهای مناسب 0
6- در نظر گرفتن شرایط زمانی ومکانی در امر به معروف ونهی از منکر بخاطراثر گذاری واثر پذیری وفرهنگ سازی از طریق مثبت نگری به مقوله حجاب وعدم بزرگنمایی بدحجابی 0
7- مجاب نمودن مسئولین بین خود وخانواده وزیر مجموعه ی اداری آنان ( مانند : منشی ها وغیره )
8- جلوگیری از تولید وفروش محصولات غیر فرهنگی والبسه های نا مناسب 0
9- توسعه وگسترش هیئات مذهبی وپخش از صدا وسیما وهمچنین در بعضی مناسبات کشاندن آنان به خیابانها ومیادین شهر 0
10- برگزاری میز گردهای تخصصی با بهره گیری از متخصصین جوان در زمینه های مختلف علمی ، سیاسی . اجتماعی و…
11- تعیین حدود وثغور قانونی حجاب اسلامی با عنایت به فرهنگ غنی اسلامی وایرانی برای دختران وپسران در جامعه ومدرسه ودانشگاه با بهره مندی از نظر کارشناسان علوم اجتماعی وروانشناسان 0
12- برخورد قاطع با متخلفین بصورت هماهنگ ومتحد الشکل از طرف تمامی دستگاه های مسئول از قبیل : قوة قضائیه ، نیروی انتظامی و ضابطین آنان در بسیج و000 با پدیده ی بدحجابی و… ( ارائه ی راه حل واحد در برخورد با بد حجابی وبی حجابی وپرهیز از تکرویها وکج سلیقگی ها در برخوردها 0

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حجاب مصونیت است نه محدودیت

دانلود مقاله مونوگرافی روستای اخترآباد

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مونوگرافی روستای اخترآباد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تعریف مردم شناسی:
مردم شناسی مانند جامعه شناسی یکی از علوم معتبر و دامنه دار اجتماعی است که بیش از صد سال از عمر آن نمی گذرد اما در جامعه ما مردم شناسی بر خلاف جامعه شناسی به حد کفایت مورد توجه قرار نگرفته و دنبال نشده است. البته پیش از ظهور مردم شناسی به عنوان یک علم مورخان و سیاحان و فیلسوفان و اخلاق شناسان درباره سلوک اجتماعی و فرهنگی اقدام اقوام گوناگون به تاملاتی نظری دست یازیده اند و آثاری بس ارجمند پدید آورده اند که به بیش از دو هزار سال همواره مورد استفاده و مواجه اصحاب پنج قرن پیش از طلوع عصر مسیحی گزارشی مردم شناختی از قوم ایرانی و رسوم اخلاقی آن به دست داده است و ابوریحان بیرونی که در قرن چهارم به بررسی فرهنگی مردم هند پرداخته و محصول این پژوهش را در کتاب مشهور خویش به نام تحقیق درباره هند ابدیت بخشیده است. (محمودی اصل/1377 و ص 7)
تک نگاری
مطالعه جامع یک اجتماع و یا با یک امر اجتماعی نظیر خانواده، کارخانه، طبقه و غیره. تشریح همه جانبه یک پدیده یا مجموعه ای از پدیده ها است، در تک نگاری ابتدا از وضع عینی ، ظاهر، سطح خارجی پدیده که قابل مشاهده است، آغاز می کنند، سپس ابعاد ذهنی، روانی و پیچیده آن را به نگارش در می آورند، بدین سان در این مفهوم کلیت و هم فردیت دیده می شود. کلی است چون در خلال آن همه اضلاع یک محل شناخته می شوند. فردی است چون یک پدیده نظیر ده، یک کارخانه یک مدرسه در همه ابعادش سنجیده می شود. (ساروخانی، 1377 ص 319)
گرچه واضح نام و پایه گذار این شیوه تحقیق دانشمندی فرانسوی لوپله Leplay بوده که از نیمه قرن نوزدهم به این گونه تصویر سازی از واقعیت اجتماعی روی آورد اما منوگرافی روستایی با النسبه تازه تر است. و ظاهراً علت آن توجه به مطالعه ده و پرورش در باب زندگی روستانشینان تحول سریع و شگرفی بود که بر اثر ارتباط با حیات شهری و ورود تمدن ماشینی در دیه ها پدیدار شده و دنیای ساکن روستا را به کلی دگرگون کرده است. (صفی نژاد/ منوگرافی ده طالب آباد/ تیرماه 1345 (ص 5)

تعریف روستا
ده واژه ای است پارسی مشتق از کلمه دهیو به معنی سرزمین و کشور و از معنای آن مرکزی از تجمع انسان ها و واحد جغرافیایی به ذهن متبلور می شود که شخصیتی اقتصادی و اجتماعی قایم به خود دارد. «روستا» نیز واژه ای است مأخوذ از کلمه «رستاق»، که در اصطلاح جغرافیدانان اسلامی به ناحیه ای اتلاق می شد که دارای مزارع و قریه هایی باشند. واژه رستاق در دوره های بعدی به دو معنی استعمال شده است:‍ نخست به معنای دهستان که هم اکنون نیز در برخی از استان های کشور مصطلح است، دوم به معنای ده و قریه که در این مفهوم تا اواخر دوره قاجاریه به کار می رفته و در حال حاضر به واژه روستا تبدیل شده است.
در دوره اسلامی، اصطلاح ده یا قریه به هر نقطه مسکونی اطلاق می شد که دارای مسجد جامع و منبر نباشد و در آن برای اجرای حد نسبت به مجازات بزهکاریها اجازه نداشته باشند ده در ایران امروز به سکونتگاهی اطلاق می شود که اکثریت مردم آن از طریق کشاورزی سنتی یا نیمه سنتی به امرار معاش بپردازند. اگر چه این تعریف شامل تمام مناطق روستایی کشور نمی شود و به دلیل شرایط انتقالی جامعه استثناهایی بر آن می توان مشاهده کرد، اما اکثریت قریب به اتفاق روستاهای کشور را شامل می شود.

 


ملاک های تعریف روستا
1-تعداد جمعیت
ملاک های ملاک رقم جمعیت برای کشورهای جهان یکسان نیست و مقدار آن از یک تا پانزده هزار نفر متغیر است. در ایران مطابق به سرشماری های سراسری رقم پنج هزار نفر برای این امر در نظر گرفته شده بود.
معیار جمعیت برای تعیین و تشخیص شهر از روستا در بسیاری از موارد نمی تواند درست باشد چرا که صرف نظر از قراردادی و اختیاری بودن آن اولا با افزودن یا کاستن یک فرد، جامعه از حالت روستایی به شهر تبدیل می شود و یا برعکس. ثانیاً ممکن است جوامعی وجود داشته باشند که با وجود کم بودن تعداد جمعیت آنها از میزان لازم، اقتصاد و روحیه شهری داشته باشند و یا با وجود بیشتر بودن جمعیت از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یک محیط روستایی محسوب شوند.
2-انبوهی جمعیت
برای رفع نقیصه مربوط به تعداد جمعیت در بعضی از کشورها انبوهی جمعیت را نیز به شماره حسابهای آن می افزاید.
در این مورد والترویل کاکس تحقیقی در ایالت نیویورک امریکا به عمل آورده و به این نتیجه رسیده است است که انبوهی کمتر از 100 نفر در هکتار «کشور» را تشکیل می‌دهد، انبوهی 100-1000 نفر «روستا» و انبوهی بیش از 1000 نفر در هکتار «شهر» را نشان می دهد اما این ملاک نیز نمی تواند شهر و روستا را دقیقاً از همدیگر متمایز سازد و انتقادهای وارد بر ملاک تعداد جمعیت در این مورد نیز وارد است.
3-سازمان و تشکیلات اداری
در برخی از تعاریف مانند سرشماری های اخیر ایران، روی سازمان های اداری و تشکیلات حقوقی روستائی تکیه می شود. در این تعاریف شهر را جایی می دانند که دارای شهر داری باشد و به وسیله آن اداره می شود.
این ملاک نیز به تنهایی نمی تواند در تعیین شهر و روستا دقیق باشد زیرا تعدادی از نقاطی که شهرداری دارند مشخصات روستایی به چشم می خورد. ممکن است در آنها شغل عمده خمردم کشاورزی باشد، روابط خود مصرفی دیده شود و صنعت و خدمات رشد ناچیزی داشته باشند.
4-سیمای فیزیکی
این ملاک که دیدگاه برخی از جغرافی دانان است. شهر را جایی مصنوعی می داند که از خیابان ها، ساختمان ها، جدول های آب و سایر دستگاه ها و بناها درست شده و زندگی شهری را امکان پذیر می‌کند. با توجه به این تعریف، باید روستاها را جایی دانست که از تسهیلات و امکانات شهری نظیر خیابان ساختمان های مدرن، جدول های آب و .. محروم باشد.
بدیهی است که وجود خیابان و جدول آب و غیره به تنهایی نمی تواند منطقه ای را شهر کند، چرا که در روستاها نیز این امر امکان پذیر بوده و در مواردی عملی شده است. از سوی دیگر این تمایز میان شهر و روستا جنبه دلخواه و قراردادی دارد، زیرا شرایط زیست روستایی متدرجاً و بی آنکه دچار وقفه شدید شود به شرایط شهری مبدل می گردد.
5-بافت اجتماعی و فرهنگی
در این مورد جامعه شناسان از بافت اجتماعی مانند تفاوت های قشربندی اجتماعی، متحرک شغلی و طبقاتی، تجانس و عدم تجانس جمعیت جامعه و از بافت فرهنگی مانند سنت گرایی مخالفت در برابر نوآوری، اعتقاد به سرنوشت، صمیمیت و مهمان نوازی، روابط نزدیک و مانند اینها نام می برند که به علت ذهنی بودن برخی از این ملاک ها و دشواری تعیین برخی دیگر، تشخیص روستا و شهر بر اساس آنها میسر است.
6-ساختار اقتصادی و شیوه معیشت
این ملاک مهمترین معیار تشخیص شهر و روستا از هم محسوب می شود و آن را می توان عامل تعیین کننده شهر یا روستا بودن یک نقطه دانست. منطور از ساختار اقتصادی و معیشت جامعه در این مورد عبارت است از شغل اساسی مردم و شیوه زندگی اکثریت اعضای جامعه.
با توجه به این ملاک، هنگامی که در یک جامعه اکثریت مردم به کشاورزی می پردازند و زندگی خود را از این راه تامین می کنند، می توان گفت یک اجتماع روستایی است روستا مکانی است که انسان در ارتباط مستقیم و اولیه با طبیعت قرار می گیرد و نیرو و نیازهای معیشت خود را از آن فراهم می آورد تغییرد و تبدیل شکل نهایی محصولات به دست آمده می تواند در شهر یا روستا صورت گیرد اما در هر حال تولید در محیط طبیعی و از طریق کشت در روستا به انجام می رسد. به طور کلی مساله این نیست که ممکن است در شهر کشاورزی وجود داشته باشد و یا برخی از مردم شهری به فعالیت‌های زراعی مشغول شوند بلکه واقعیت این است که کشاورزی فعالیت اساسی شهر نیست. (تقوی/ 1378/13/14/15)
انواع اجتماعات روستایی:
1-ده یا قریه: ده یا قریه واحدی اقتصادی- اجتماعی، جغرافیایی و مرکز تجمعی از مردم یکجانشین است که قسمت اعظم درآمد آنها از کشاورزی تامین می شود و شرایط بالقوه خودکفایی را نیز در خود دارد. در حال حاضر این خودکفایی از قوه به فعل در نمی آید، چون تحول اقتصاد شهری و از هم پاشیدگی نظام زمینداری سنتی کهن موجب گسترش شبکه ارتباطی روستا و شهر در بسیار از نقاط دنیا حتی در جوامع تطور یافته سنتی شده است. به همین علت امروزه اقتصاد روستایی در ارتباط نزدیک و رویارویی با اقتصاد شهری قرار دارد.
2-مزرعه: در حقیقت مزرعه جذئی از زمین های متعلق به یک ششدانگ است که خود به تنهایی واحدی مستقل را تشکیل نمی دهد و علاوه بر آن در غالب نقاط، سکونتگاهی است. معمولاً نام مزرعه منطبق با نام چشمه، قنات یا چاهی است که موجب ایجاد مزرعه در حول و حوش ده شده است. یک ده ممکن است علاوه بر زمین های زراعی متصل به مساکن روستایی، در چند کیلومتری خود نیز دارای مزارع متعدد با عناوین خاص باشد که از لحاظ حقوقی جزئی از ده متبوع خود تلقی شود. به صورتی که در نظام شبه فئودالی ایران مجموعاً ملکی ششدانگ را به وجود می آورد.
در حال حاضر، مزرعه محل سکونت روستائیان نیست و وجود موارد استثنائی یعنی مزرعه های معدودی که یکی دو خانوار در آن ساکنند، باعث نمی شود که آن را سکونتگاه تلقی کنیم.
مزرعه را گاه «کلاته»، «قشلاق»، «براکوه» و غیره نیز نامیده اند.
3-مکان: محلی است خارج از محدوده ثبتی یا عرضی دهات که به طور عمده فعالیت غیرکشاورزی در آنجا انجام می گیرد، مانند معادن کارخانجات، قهوه خانه، و نظایر آن.
این نقاط ممکن است دارای سکنه یا فاقد سکنه باشند. (وثوقی/ 1377/20 و 21)
انگیزه و هدف تحقیق:
هدف از تحقیق در روستای اخترآباد آشنایی با فرهنگ بومی و مردمان این منطقه بوده است زیرا می توان گفت که تا چندین سال قبل این روستا یکی از روستاهای بکرو دست نخورده بود اما به مرور زمان و بخصوص در طی چندین سال گذشته و کارهایی که جهاد سازندگی در این روستا انجام داده است این روستا تا حدودی متغیر پیدا کرده است ولی در این تحقیق سعی می شود که بر جنبه های فرهنگی قدیمی توجه بیشتری شود و همچنین هدف ازاین تحقیق آشنا شدن با فرهنگ بومی و قدیمی مردم ایل شاهسون بوده است زیرا این روستائیان کوچ نشینان شاهسون بوده اند که در این روستا یکجانشین شده اند.

 



موضوع تحقیق:
موضوع تحقیق مونوگرافی روستای اخترآباد از توابع شهرستان شهریار می باشد که وابسته به دهستان اخترآباد است.
تعریف مونوگرافی:
موضوع تحقیق مونوگرافی یا تک نگاری عبارت است از بررسی های عمیق و همه جانبه و یک واحد اجتماعی یا یک مجموعه اجتماعی کاملاً محدود مانند خانواده. گروه یا یک روستا واژه مونوگرافی واژه ای است لاتین مرکب از دو واژه Mono به معنی یکی یا تک و گرافی Grophy به معنی ثبت کردن، نوشتن که در ترکیب می شود گزارش کتبی مفصل درباره یک چیز، شرح مفصل از یک موضوع.

روش تحقیق:
در مطالعات علوم اجتماعی دو روش وجود دارد:
1- روش پهنانگر که عبارت است از مشاهده جوامع گسترده یا یک سلسله از اجتماعات هدف این روش به دست آوردن خصوصیات عمومی جامعه است.
2- روش ژرفانگر که در آن جامعه خاص که از وسعت و قلمروی محدود و مشخصی برخوردار است، به طور عمیق و به تفصیل مورد مشاهده و مطالعه قرار می گیرد.
این روش از جمله فنون مربوط به تحقیقات مردم شناسی است که ویژگی اساسی آن مشاده و مشارکت در زندگی مردم است و یا فنون و روش ها ی دیگر تحقیق می توان جامعه محدود و مشخص را بررسی کرد. تاکید بر محدود و مشخص بودن جامعه از آنروست که در مردم شناسی هر چه جامعه قوم و قبیله کم جمعیت تری گزینش شود، دستیابی به هدف و نتایج لازم زودتر و دقیق تر خواهد بود. به علاوه نتیجه کار اطمینان و اعتقاد بیشتری در پی خواهد داشت بنابراین نخستین شرط در مطالعات مردم شناسی رفتن به محل و اقامت در آنجاست بدین ترتیب ارتباط بین محقق و جامعه مورد مطالعه برقرار می گردد. و همه زمینه های ذهنی که می توان محقق را وادار به پیشداوری نماید از بین می رود. (فربد/1376/ صص 63 و 62)
روش کار و جمع آوری اطلاعات:
در این تحقیق از روش مصاحبه با افراد با تجربه و بخصوص پیرمردان و پیرزنان استفاده شده و همچنین از کتب های متعددی برای تدوین و گردآوری این اطلاعات استفاده شده است در حقیقت این کار یک تحقیق میدانی بوده که محقق برای تهیه این گزارش به میدان تحقیق رفته و با افراد آن منطقه محاسبه داشته است و سعی کرده که موارد مهم و مورد توحه را از توجه دور نگاه ندارد و به امید اینکه این گزارش کوچک توانسته باشد فرهنگ و موقعیت اجتماعی و … نقطه ای کوچک از ایران بزرگ را نمایان سازد.

 


فصل دوم:
جغرافیا

موقعیت جغرافیایی تهران:
استان تهران با وسعتی حدود 18956 کیلومتر مربع بین 34 تا 5/36 درجه عرض شمالی و 50 تا 53 درجه طول شرقی واقع شده است. این استان از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از شرق به استان سمنان و از غرب به استان قزوین محدود شده و مرکز آن شهر تهران است.
بر پایه آخرین تقسیمات کشوری، استان تهران در سال 1373 دارای 9 شهرستان 22 شهر، 20 بخش، 62 دهستان و 1947 آبادی است.
شهرستان های آن عبارتند از:
شهرستان تهران دارای دو بخش و دو دهستان (سولقان و سیاه رود) و یک شهر (تهران) است.
شهرستان دماوند دارای دو بخش و هشت (پشت کوه، حیله رود، شهر آباد، قزقان چای، ابرشیوه، آب علی ، تارود و جمع آب رود) و چهار شهر دماوند، رود هن، کیلان و فیروز کوه است.
شهرستان ری دارای سه بخش شش دهستان (حسن آباد وهن آباد و قلعه نو، کهریزک، فشاپو و غنی آباد) و یک شهر (حسن آباد) است.
شهرستان سادجبلاغ دو بخش و سیزده دهستان (بالاطالقان، میان طالقان، پائین طالقان، احمد آباد، بزغان، تنکمان، جمال الدین، چندار، چهاردانگه، رامجین، سعید آباد، نجم آباد و هیو) و دو شهر (نظرآباد و هشتگرد طالقان) است.
شهرستان شمیرانات دارای دو بخش و سه دهستان (رود بار قصران، لواسان بزرگ و لواسان کوچک) و دو شهر (لواسان و خشم) است.
شهرستان شهریار شامل دو بخش و یازده دهستان (اسماعیل آباد، امام زاده ابوطالب، منجیل آباد، اخترآباد، بی بی سکینه، جوقین، رزکان، فردوس، قائم آباد، ملاردومویز و سه شهر (رباط کریم، شهریار و شهر قدس) است.
شهرستان کرج شامل دو بخش و هفت دهستان (آدران، آسارا، گرم دره، محمد آباد، پلنگ آباد، کمال و اشتهارد) و سه شهر (کرج، اشتهارد و ماهدشت) است.
شهرستان ورامین شامل سه بخش و هشت دهستان (بهنام پازوکی شمالی، بهنام سوخته شمالی، فیلستان، بهنام سوخته جنوبی، بهنام پازوکی جنوبی، بهنام وسط شمالی، بهنام عرب جنوبی و بهنام وسط جنوبی) و چهار شهر (ورامین، قرچک، پیشوا و پاکدشت و جواد آباد) است.
شهرستان اسلامشهر شامل دو بخش و چهار دهستان (فیروز بهرام، چهاردانگ، ده عباس و صالح آباد) و یک شهر (اسلامشهر) است.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
استان تهران با رشته کوههای البرز از استانهای شمالی ایران جدا شده است. بخش مرتفع البرز در مرز شمالی استان به 1500 متر می رسد که در سمت شمال غربی کشیده شده است. در ارتفاعات بالایی کوهستان البرز که دارای شیب نسبتاً تندی است امکانات بسیار محدودی برای دستیابی به منابع آب و کشاورزی و جود دارد. از این رو جمعیتی بسیار اندک در این نواحی ساکن شده اند. شهرستان و تقریباً همه شهر دماوند در این ارتفاعات قرار گرفته است. در شمال شرقی استان کوههای سواد کوه و فیروز کوه قرار دارد و به ارتفاعات شهیرزاد در مشرق می پیوندد.
دیواره جنوبی کوه های البرز مرکزی را در استان تهران کوه های لواسانات و قره داغ و کوه های شمیرانات که بلندترین نقطه آن قله 3933 متری توچال می باشد در بر گرفته است. از دیگر ارتفاعات استان می توان به کوه های حسن آباد و نمک در جنوب بی بی شهر بانو و القادر در جنوب شرقی و ارتفاعات قصر فیروزه در شرق اشاره کرد.
موقعیت آب و هوایی استان تهران چه در مناطق کوهستانی و چه در دشت ها موجب پوشش از نوع نیمه صحرایی شده است بارندگی اندک و خشکی هوا باعث رشد خار و بوته استپ های صحرایی و به ویژه در بلندی ها است.
در نواحی مختلف استان تهران به علت موقعیت ویژه جغرافیایی آب و هوای متفاوت شکل گرفته است . سه عامل جغرافیایی در شکل گیری آب و هوای آن نقش اساسی و تعیین کننده دارند.
1- کویر یا دشت کویر که در جنوب استان تهران قرار گرفته و عاملی منفی به حساب می آید زیرا باعث گرما و خشکی هوا می شود و همراه خود گرد و غبار می آورد.
2- رشته کوه های البرز که در شمال تهران واقع شده و باعث تعدیل آب و هوا می شود. از این دیدگاه نقشب مثبت ایفا می‌کند.


بادهای مرطوب و باران زای غربی که نقش آن در آب و هوای استان محسوس و موثر است ولی نمی تواند به طور کامل نقش کویر را خنثی کند.
استان تهران را می توان به سه بخش اقلیمی زیر تقسیم کرد:
الف- اقلیم ارتفاعات شمالی که بر دامنه های جنوبی بلندی های البرز مرکزی در ارتفاعی بالای 3000 متر قرار گرفته و آب و هوای مرطوب و نیمه مرطوب و سردسیر با زمستانهای بسیار سرد و طولانی دارد بارزترین نقاط اقلیم دماوند و توچال است.
ب- اقلیم کوه پایه ها، این اقلیم در ارتفاعات دو تا سه هزار متری از سطح دریا قرار گرفته و آب و هوایی نیمه مرطوب و سردسیر بازمستان هایی به نسبت طولانی دارد. آب علی، فیروز کوه، دماوند، گلندوگ، سدامیرکبیر و دره طالقان در این اقلیم قرار دارند.
دمای متوسط سالانه در مناطق کوهپایه ای استان میان 10 تا 15 درجه و در دشتهای مجاور آن 15 تا 20 و در دشت های مجاور آن 15 تا 20 درجه سانتی گراد است.
ج- اقلیم نیمه خشک و خشک که زمستان های کوتاه و تابستان های گرم دارد در ارتفاعات کمتر از 2000 متر واقع شده است. هر چه ارتفاع کاهش می یابد خشکی محیط بیشتر می شود. ورامین شهریار و جنوب شهرستان کرج در این اقلیم قرار گرفته‌اند.
شهرستان شهریار
شهریار یکی از شهرستان های دوازده گانه استان تهران است که با وسعتی در حدود 1296 کیلومتر مربع در ارتفاع 1160 متری از سطح دریا و بین تا طول شرقی و تا عرض شمالی قرار دارد. این شهرستان از شمال به شهرستان های کرج و تهران از شرق به اسلام شهر از جنوب به رباط کریم و بخش رزند شهرستان ساوه و از غرب بار دیگر به شهرستان کرج محدود می شود.
این شهرستان از سه بخش مرکزی، قدس و ملارد با 157 آبادی و 9 شهر به نام های شهر شهریار، صباشهر، شاهد شهر، وحیدیه، شهر جدید اندیشه، فردوسیه، شهر قدس ملارد و صادقدشت به عنوان یکی از شهرستان های استان تهران تشکیل شده است.
جمعیت این شهرستان برابر آخرین سرشماری عمومی، نفوس و مسکن در آبانماه سال 1375 معادل 531064 نفر بوده که از این میان بخش مرکزی با در برداشتن حدود 248 کیلومتر مربع شامل دهستان های جوقین، رزکان، سعید آباد، فردوس، قائم آباد و مویز جمعیتی معادل 242049 نفر دارا بوده است.
بخش قدس با وسعتی حدود 76 کیلومتر مربع شامل دهستان های دانش و هفت جوی 144805 نفر جمعیت داشته است.
بخش ملارد مشتمل بر دهستان های اختر‌آباد بی بی سکینه، و ملارد با وسعتی حدود 972 کیلومتر مربع جمعیتی بالغ بر 144210 نفر دارا بوده است.
بر همین اساس دهستان ملارد حدود 185 کیلومتر مربع دهستان بی بی سکینه حدود 103 کیلومتر مربع و دهستان اخترآباد حدود 684 کیلومتر مربع وسعت دارد.
مجموع بررسی های انجام شده نشان می دهد تا قبل از دهه 1340 شهرستان شهریار متشکل از مجموعه ای روستایی بوده که اقتصاد اصلی آن را کشاورزی و دامداری تشکیل می داد. این روستاها به واسطه رشد طبیعی و ثبات نسبی جمعیت دارای ساختار قومی و فرهنگی مشخصی بود.
شهریار با گذشته ای دور همواره به خاطر زمینهای مستعد کشاورزی، وجود باغ های سرسبز و تاکستان های پربار و میوه های شیرین و گوارا شهرتی بسیار داشته است و به عنوان یکی از مهمترین تولید کنندگان محصولات زراعی و باغی شهرهای اطراف و به ویژه تهران محسوب می شده است.
اما با بروز تحولات مختلف اقتصادی اجتماعی در دهه های اخیر و پدیده مهاجرت و استقرار صنایع و کارخانجات متعدد در شهرستان و اطراف آن اندک اندک ساختار اجتماعی و اقتصادی منطقه تحت تأثیر قرار گرفت و اقتصاد کشاورزی و دامداری منطقه نیز از این جریان بی تأثیر نماند.
روند شدید مهاجرت به شهرهای تهران و کرج و بالا رفتن قیمت زمین مسکن و اجاره بهای آن در تهران بخشی از جمعیت کم بضاعت تهران و کرج، را به سوی اطراف از جمله شهرستان شهریار روانه نمود.
با شدت گرفتن این مهاجرت در دو دهه گذشته دگرگونی آشکاری در ساختار قومی فرهنگی روستاهای شهرستان به وجود آمده است. مهاجرین که عمدتاً از شهرستان های استان تهران استان های مرکزی، زنجان، همدان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل خراسان، گیلان و مازندران و کردستان می باشند، هر یک با آداب و رسوم و زبان طرز تفکر و هنرهای خاص منطقه ای موجب اختلاط هر چه بیشتر فرهنگی و به تحلیل رفتن ساختارهای قومی- فرهنگی در روستاهای شهرستان شده است، به گونه ای که غالب روستا های منطقه که تا چند دهه گذشته ساختار روستایی مبتنی بر اقتصاد کشاورزی خود را حفظ کرده بودند نقش خوابگاهی و استراحت گاهی برای مهاجرین ساکن شده و در آنها را یافتند وجود عواملی چون محدودیت استقرار صنایع در تهران، زمین ارزان وقابل، دستیابی برای صنایع و کارخانجات نزدیکی به بازار مصرف انبوه تهران، دسترسی به نیروی کار ارزان و فراوان برای روستائیان در محدوده شهرستان باعث استقرار صنایع کارخانجات و دیگر واحدهای اقتصادی جدید در این شهرستان گردید. این موضوع به نوبه خود باعث جذب بیشتر مهاجرین هجوم بی رویه روستاهای شهرستان، فروش اراضی روستاها توسط مالکین کمبود اراضی کشاورزی و دگرگونی نقش و ساختارهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی روستاها گردید.
ایجاد شهرکهای خوابگاهی و شهرکهای کارمندان دولت در زمین های اطراف یا داخل روستاها نیز عامل دیگری در تحول روابط اجتماعی و فرهنگی و روستاهای منطقه بوده است.
مجموع عوامل مذکور باعث شده است که امروزه روستاهای شهرستان شهریار از نظر جامعه شناسی ویژگی های روستایی خود را از نظر ساختارهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی از دست بدهند و روابط اجتماعی فرهنگی و سنتی مبتنی بر احترام و یکپارچگی اجتماعی با روابط شغلی مبتنی بر درآمد و ثروت تغییر نماید که از تبعات عمده آن عدم یکپارچگی اجتماعی فرهنگی در روستاها می باشد.
اما از این میان دهستان اخترآباد به دلیل فاصله بیشتر از نقاط شهری و وضعیت جغرافیایی و محدودیت های دیگر از نظر توسعه با مشکل روبرو بوده و گسترش زیادی پیدا نکرده است و در دهه های گذشته نیز رشد جمعیت چندانی نداشته است.
روستاهای دهستان اخترآباد از نوع سکونتگاه هایی هستند که به دور از مجموعه شهری قرار گرفته اند و بافت آنها کاملاً روستایی است و کشاورزی اقتصاد پایه این روستاها را تشکیل می دهد. اینگونه روستاها به دلیل ارتباط ضعیف با شهرهای استان و شهرستان دارای بافت و معیشت سنتی بوده و نحوه بهره برداری از اراضی کشاورزی به صورت ابتدایی و سنتی است. از این جهت از لحاظ اقتصادی توان رقابت با اقتصاد شهری و روستاهای شهر زده (روستاهای مهاجر پذیر که اقتصاد آنها شدیداً خدماتی بوده و کشاورزی سهم بسیار ناچیزی در اقتصاد پایه ای این دسته از روستاها دارند) را ندارد و با توجه به بالا بودن ارزش افزوده زمین مسکن در شهرهای استان و شهرستان و روستاهای شهر زده مهاجرفرست هستند و در حال حاضر تعداد زیادی از روستاهای این دهستان خالی از سکنه شده اند.
در عین حال:
1- تنوع بخشیدن به فعالیت های غیر کشاورزی
2- تقویت خدمات اداری آموزش و بهداشت
3- تجهیز و سازمان دهی خدمات روستایی
4- سمت گیری اقتصادی ملی به نفع کشاورزان و جامعه روستایی
5- افزایش فعالیت های دامداری صنعتی
6- و بالاخره هدایت سرمایه گذاری جدید در زمینه کشاورزی و صنعتی می تواند به عنوان خط مشی ها و سیاست های کلی جهت تقویت و تجهیز فضاهای روستایی و توسعه این دهستان ارائه شود. (فرنیاپور/ 1376/ 1 الی 5)


دهستان اخترآباد
دهستان اخترآباد (معروف به قطعه چهار شهریار) از توابع بخش ملارد در 80 کیلومتری تهران و 50 کیلومتری غرب شهرستان شهریار قرار دارد و با وسعتی معادل 648 کیلومتر مربع از سمت شمال به بخش اشتهارد (شهرستان کرج) از جنوب به بخش زرند (شهرستان ساوه) از شرق به شهریار و دهستان بی بی سکینه و از غرب به خرقان ساوه و بوئین زهرا محدود می باشد. این دهستان به دو منطقه کوهستانی و دشت تقسیم می شود. منطقه کوهستانی آن دز شمال شرق و غرب قرار دارد و کوه های معروف آن کفترلو، جارو (نامش را ظاهراً) از روستای جارو در جنوب بخش اشتهارد شهرستان کرج برگرفته اند) و کردها می باشد.
توپوگرافی منطقه:
بررسی نقشه منحنی های میزان شهرستان شهریار را نشان می دهد که بخش شمال غرب این شهرستان (دهستان اخترآباد) نسبت به بخش های دیگر آن از ارتفاع بیشتری برخوردار است این بخش که قسمت های جنوبی کوههای تارزو و تاوره را شامل می شود دارای ارتفاع کمتر از 1500 متر می باشند.)
ارتفاع اراضی از غرب و شمال غربی به سوی شرق و جنوب شرقی کاسته می شود، به گونه ای که در منتهی الیه قسمت جنوب شرقی ارتفاع اراضی به 1000 متر نزدیک می شود.
جهت عمومی شیب در شهرستان شهریار (همچنین دهستان اخترآباد) از شمال به غرب و از شرق و جنوب شرق و از شمال به جنوب شرق می باشد.
تقسیمات کشوری:
دهستان اخترآباد به مرکزیت روستای اخترآباد و از توابع بخش ملارد شهرستان شهریار با 648 کیلومتر مربع وسعت شامل 65 روستا و مزرعه و مکان می باشد که از این تعداد 39 نقطه آن دارای سکنه است اسامی 65 نقطه به شرح ذیل می باشد:
-احمدآباد -اخترآباد -آغلهای الوندی -آغلهای اولیا اوغلی -آغلهای چهاراغلی فجیر-آغلهای کنار فجیر - آغل های وسط فجیر - آق قویی -اکرم آباد کیانپور- الله آباد- امیرآباد کلاهچی- مهدی آباد- جوادیه- چاقوی بالا- چاقوی اخوانی – چهارباغ- حاجی آباد سفلی -حجت آباد- حسین آباد کلاه چی- حسین آباد – حسین آباد هپشلو – وارآباد- دکین- زرین آباد- رضا آباد- زرین ده- شور قویی- شیرین آباد- شیرین قویی- داق قویی- عباس آباد- دولت آباد- عباس آباد گلشاد- علی آباد- قشلاق صفرخان- قشلاق قاجارخانی- قشلاق گمرگان- قلعه قربان خان- قمشلو- قنات نو- گمرگان- گوی بلاغ- محمد آباد- محمدآباد قمشلو- مرتع اسدخان- محمد آباد نائینی- محمود آباد- مزرعه زغلو – مزرعه خانی آباد- مزرعه قنات نو- مقصود آباد- مهدی آباد- نورآباد-مزرعه شیرین قویی- بزح بلاغ- مزرعه قزل قویی- مزرعه بلاغی- ولی آباد- یوسف آباد غناری- صفی آباد
با این که دهستان اختر با یک دوم ساخت شهرستان شهریار را به خود اختصاص داده است و بزرگترین دهستان شهرستان محسوب می شود در هر 5/17 کیلومتر مربع آن یک نقطه جمعیتی وجود دارد در حالی که در دهستان های مرکزی شهرستان به طور متوسط در هر 9/4 کیلومتر مربع یک نقطه جمعیتی و در دهستان های شرقی آن به طور متوسط در هر 7/9 کیلومتر یک نقطه جمعیتی وجود دارد.
وضعیت آب های زیر زمین و جریان های طبیعی
هرگاه سخن از وضعیت آب و هوا در شهریار به میان می آید استفاده از رودخانه کرج و انشعابات آن در اذهان تداعی می گردد.
رودخانه کرج منبع تغذیه آب های سطحی و زیر زمینی در گذشته محسوب می شد و از زمان احداث سد امیرکبیر در کرج و انحراف مسیر آب رودخانه مزبور جهت تامین آب شرب جمعیت تهران به تدریح با مشکل کم آبی در سایر نقاط منطقه قویاً احساس می شود
در این خصوص هر چه از شمال به جنوب و از شرق به غرب شهرستان شهریار پیش می رویم از کیفیت و کمیت آب کاسته می شود و یکی از دلایل کاهش کیفیت آب، وجود اراضی حاشیه کویر به لحاظ خصوصیات شیمیایی خاک است که بر املاح موجود در آب می افزاید.
لازم به ذکر است آبهای سطحی و جاری پس از احداث سرد کرج بسیار شدید کاهش یافته است البته تعدادی از روستاهای دهستان بی بی سکینه دارای سهمیه ناچیزی از ذخایر آب سد امیرکبیر می باشد و این سهمیه اختصاص به میزان بارندگی دارد و در مواقعی که میزان بارش کاهش می یابد سهمیه فوق الذکر (حق آب کشاوزان شهریار از روخانه کرج) نیز قطع شده و آبی به سوی شهریار روان نمی شود. در نتیجه موجب شده است که بسیاری از چاه ها، قنوات و چشمه های منطقه خشک گردد.
روخانه:
رودشور «چای» یکی از رودخانه های شهریار است که از دهستان اختر آباد عبور می‌کند. این رود فصلی بوده و در تابستان های خشک و در بقیه فصول سال آب در آن کم و بیش جریان دارد. سرچشمه اصلی این رود از کوه های سلطانیه است که پس از مشروب ساختن دشت های ابهر، قزوین، ساوجبلاغ و اشتهارد از بخش شمالی وارد دهستان اخترآباد می‌گردد.
بر اساس اطلاعات ایستگاه اندازه گیری شور در سال آبی 1373-1372 حجم‌ آب سالیانه رودشور 38 میلیون متر مکعب بوده است آب اصلی این رودخانه از ماندابهایی است که در شمال بلوک زهرا از مازاد آب رودخانه های «فررود» و «ابهرود» تشکیل می شود. در باتلاقهای محمد آباد، قزوین، آبهای شور ارتفاعات اشتهارد بدان می ریزد و در شمال اشتهارد ضمن عبور از توده های نمکی، شوری آب به حد کمال می رسد.
با توجه به به درصد بالای نمک آب این رودخانه (1700 میلی متر برسانتی متر) قابلیت استفاده در فعالیت های کشاورزی را ندارد. در حالی که شوری آب مورد نیاز گیاه باید بین 4000-2000 میلیمتر بر سانتی متر باشد. (رحیمی/ 1380/ ا الی 8)
آب این رودخانه نهایتاً به دریاچه قم می ریزد.
بدین ترتیب دهستان اخترآباد فاقد آبهای سطحی دائمی می باشد.
موقعیت و حدود ده اخترآباد
اخترآباد روستایی است در مرکز دهستان به همین نام از بخش ملارد شهرستان شهریار. این روستا در جنوب رشته ارتفاعات میانی و بر سر راه ارتباطی غرب و شرق دهستان اخترآباد قرار داشته است و به لحاظ سیاسی و اداری مرکز دهستان مذکور نیز به شمار می رود.
این روستا از شمال به مزرعه شیرین قویی از طرف شرق به روستای اسد آباد و مهدی آباد بوقین و از سمت غرب به ولی آباد و مجتمع کشت و صنعت فدک و از جنوب به اراضی مجتمع کشت و صنعت فدک محدود می شود.
وسعت ده
این روستا یکی از روستاهای بزرگ دهستان اخترآباد محسوب می شود که دارای وسعتی معادل چهل هکتار (40000 هزار کیلومتر مربع) می باشد.
کوهها
کوههایی که در این روستا هستند عبارتند از: کوه کفترلو، قوش پخو، کل قره داقه، کوه سیزده بدر، و قرمز کمر که به جز کوه کفترلو از اهمیت چندانی برخوردارند.
ازدامنه ارتفاعات شمالی و جنوبی چشمه هایی به سوی نواحی پست دره اخترآباد روانند در کنار این چشمه ها که غالباً از نامی ترکی برخوردارند به آبهای کوچک و مراتع سرسبزی بر می خوریم مانند قزل قویی (چاه طلایی) قزح بلایی، (چهل چشمه) گوی بلاغ (چشمه آبی) داغ قویی (چاه کوهستانی) آق قویی (چاه سفید) و سقریاتان (خوابگاه گاو).
موقعیت و شکل کوهها شیب دامنه آنها و وضعیت طبیعی دره اخترآباد باعث بروز سیلاب هایی شدید در برخی سال ها و ویرانی تعدادی از روستاها شده است. از این رو طی چند سال اخیر سدی خاکی در غرب روستای ورآماد بر کنار غبار تپه ساخته اند. در اطراف سد بر سطح دره اخترآباد نیز خاکریزهایی برای انتقال سیلاب به داخل مخزن سد به چشم می خورد.
آب و هوا
روستای اخترآباد دارای آب و هوای نیمه خشک با تابستان های گرم و خشک و زمستان های نسبتاً سرد است.
در این روستا پس از ماه اردبیهشت دوره خشک به آرامی آغاز می گردد و در طول ماه های گرم تابستان به اوج خود می رسد و پس از آن با گرایش تابستان به سمت پائیز به تدریج از شدت خشکی کاسته شده و دوره مرطوب سال آغاز می گردد.
بارندگی
بر اساس اطلاعات هواشناسی بیشترین میزان بارندگی در ماه فروردین 35 میلی متر و کمترین میزان در شهریور ماه 4/0 میلی متر بوده است.
میزان بارندگی سالیانه حدود 180 میلی متر و تعداد روز های همراه بارندگی حدود 60 روز است.
دما
در روستای اخترآباد به واسطه متعدد از جمله نزدیکی به کوه های تاوره، کردها، آق داغ، … دمای هوا از حرارت کمتری در تابستان و برودت بیشتری در زمستان برخوردار است.
بر اساس آمار ایستگاه های هواشناسی کرج و پرندک (نزدیکترین ایستگاه های هواشناسی به محدوده شهریار) متوسط نم حداقل درجه حرارت در مرداد ماه 34 درجه سانتی گراد بوده است. حداکثر مطلق درجه حرارت در مرداد ماه و شهریور ماه 42 درجه سانتی گراد و میانگین دما 24 درجه سانتی گراد می باشد.
رطوبت
بر اساس همین آمار متوسط نم نسبی سالانه 46 درصد و حداقل نم نسبی متوسط 15 درصدد در مردادماه حداکثر نم نسبی 55 درصد در اسفند ماه می باشد.
قنات
روستای اخترآباد دارای دو قنات می باشد که از طریق این دو قنات مزارع کشاورزی آبیاری شده و همین طور تا قبل از برخورداری روستا از امکانات آب لوله کشی از آب قنات برای مصارف خانگی نیز استفاده می کردند در حال حاضر قنات اخترآباد 250 هکتار اراضی زیر کشت را آبیاری می‌کند طول این قنات 3000 متر و عمق چاه 10 متر و تعداد میله چاه 80 عدد طول محور تا محل مصرف 2000 متر می باشد.
قنات دیگری که در این روستا می باشد. 90 هکتار اراضی زیر کشت را آبیاری می‌کند و طول قنات 2000 متر عمق چاه 21 متر، تعداد میله چاه 85 عدد طول محور تا محل مصرف 2000 متر می باشد.
جنس خاک
در این روستا گستردگی خاک از جنس رس است و در بعضی از مناطق در حدود یک متر خاک آهکی وجود دارد که این باعث کشت پاره ای از محصولات محدود شود و ساکنین منطقه به سمت فعالیت های دامپروری گرایش پیدا کند.
پوشش گیاهی
گیاهان صحرایی
مصارف علوفه ای گیاهان منطقه مذکور اکثراً سمی و کم ارزش و از ارزش علوفه ای پائین می باشد و قسمت های وسیعی از مراتع و گیاهان غیر خوش خوراک مانند اسپند و سایر گیاهان تیغ دار پوشانده است.
در پوشش گیاهی این مراتع می توان گیاهان قشلاقی، گون، جاور، انواع علفهای شور (مانند امولا، سامولا، سالیکورنیا، خارشتر، و …) و انواع گراس ها، سبد، پوآ، برسوس‌های یک ساله پوتان (خارهای بیابانی) گونه های دیگر مشاهده نمود.
اما گیاهان دیگری مانند گل های وحشی، یونجه بیابانی وجود دارد که از این ها می توان برای خوراک دامها استفاده کرد ولی (یونجه) که علوفه اصلی دام به شمار می رود چون مورد نیاز دامداران می باشد آنرا کشت می کنند و همین طور از کاه و کنسانتره (ذرت، جو، آرد) استفاده می نمایند.
گیاهان خوراکی:
از گیاهان خوراکی صحرایی می توان محصولات زراعی را نام برد که در این روستا کشت می شود آنها عبارتند از‍: غلات گندم و جو.
باغداری که شامل درختان انار، بادام، پسته، زیتون، سنجد، سیب
پوشش جانوری:
جانوران به دو دسته اهلی و وحشی تقسیم می شوند.
جانوران وحشی عبارتند از:
الف- کفتار، گرگ، روباه، تشی، خرگوش، آهو، عنکبوت، ملخ، سوسک، قورباغه، کلاغ
جانوارن اهلی عبارتند از‍:
ب- گوسفند، شتر، گاو، بز، مرغ، خروس، سگ، اسب، اردک، غاز، بوقلمون، الاغ.
(رحیمی/ 1380/14 و 18 و 23)

وجه تسمیه:
مالک اولیه روستای اخترآباد شخصی به نام آقای محمدرضا فیروزپور کامرانی که از نوادگان قاجار می باشد، بوده و به علت علاقه شدید خود به خواهرش اختر هنگام تأسیس این روستا نام این روستا را اخترآباد گذاشته قدمت این روستا به صد سال می رسد و اولین مهاجرین این روستا گروهی از مهاجران شاهسون بوده و تشکیل شده از طایفه جلالوند. شیخلر- عمدلو- (دغل- وپوزلار- و در زمان کریم خان زند به این روستا تبعید شدند و در ابتدا 10 خانوار بوده اند. (نبی الله اجاق 78 ساله)

 


حمام اخترآباد
حمام اخترآباد به صورت ساختانی است زیر زمینی با مصالح سنگ و آجر، آهک و ساروج و پلان مستطیل شکل در امتداد شرق به غرب این حمام در شمال اخترآباد بر ضلع شرقی جاده غربی ورودی به این آبادی قرار دارد. اراضی بایر، زراعی، چندین اصله درخت میوه و تعدادی واحد مسکونی در اطراف محوطه حمام دیده می شود امروزه شاهد فرو ریختن سقف بخش های عمده حمام و انباشت ساختمانی و زباله های گوناگون در فضای داخلی هستیم. بر اساس بقایای موجود حمام اخترآباد از مشرق به غرب شامل چهار بخش با سقف گنبدی و قوسی است. این بخش ها عبارتند از رختکن یا سربینه گرمخانه، خزینه و تون مدخل حمام، که اکنون مسدود شده در میان ضلع جنوبی سربینا قرار داشت. از این مدخل به فضایی مستطیل شکل در امتداد شمال- جنوب با سکویی بر ضلع شرقی وارد شده و بعد از طریق راهرو کوچکی در شمال غربی به محل گرمخانه راه می یافتند گرمخانه با طرحی شبیه سربینه و دو سقف گنبدی دارای یک نظافت خانه در گوشه جنوب شرقی و دو دریچه چهارگوش در بدنه ضلع غربی جهت دسترسی به خزینه‌های آب گرم و سرد در میان فضای خزینه دیواری قطور برای جداسازی آب گرم و سرد بود. در غرب خزینه و متصل به آن تون حمام که قسمتی از سقف آن نیز فرو ریخته است دیده می شود. از وضعیت ظاهری حمام اخترآباد و از فضاهای کوچک و نبود تزئینات و الحاقات معماری چنین بر می آید که در نزد معماران سازنده حمام عواملی چون کاربری، استحکام و رفع نیازهای ضروری بهداشتی اهمیت بیشتری داشته است. با توجه به مجموعه شواهد موجود به نظر می رسد قدمت حمام اخترآباد به اواخر عصر قاجاریه باز گردد.
نام اثر: حمام اختر آباد مالک: دولتی استان تهران شهرستان شهریار
بخش ملارد دهستان اخترآباد روستای اخترآباد طول جغرافیایی شرقی
ارتفاع از سطح دریا
شمالی
ارتفاع از سطح دریا 1319 متر
وسعت حدود 128 متر مربع نزدیک ترین منبع آب قنات محلی- نزدیکترین آبادی بوفین
(گزارش پژوهشی/ بررسی و شناسائی آثار باستانی/ 55)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل سوم:
موقعیت اجتماعی

مهاجرت:
در حال حاضر مهاجرت از روستا به شهر هم در کشورهای صنعتی و هم در کشورهای در حال توسعه یکی از پدیده های مهم محسوب می شود ولی آهنگ آن در کشور های در حال توسعه بسیار سریع تر از کشورهای صنعتی است. زیرا در واقع این حرکت در کشورهای صنعتی به تدریج از قرن هفدهم آغاز شده و در اوایل قرن بیستم به اوج خود رسیده است و پس از آن دوباره شدت و حدت آن کاسته شده است، حال آنکه در غالب کشورهای در حال توسعه بر اثر اجرای برنامه هایی که به منظور نوسازی مناطق روستایی آغاز شده است مهاجرت از روستا به شهر مراحل‌ آغازین خود را می پیماید.
مهاجرت باعث کاهش تعداد ساکنینی منطقه مهاجرت فرست می شود ولی این کاهش تنها مبنای کاهش نفرات نیست، بلکه با تغییر روابط کمی در میان گروه های مختلف از یک طرف ساخت اجتماعی ده و از طرف دیگر موازنه و نسبت گروه های سنی و جنسی دگرگون می شود.
جوانان همیشه اولین گروههایی‌اند که ده را ترک می کنند. این امر خود موجب پیری جمعیت روستا می شود و آثار آن بر هرم سنی به صورت بازری نمودار می‌شود. (وثوقی/ 1377/ 36)
مهاجرت در روستای اخترآباد
مهاجرت که نقل مکان فردی یا یک خانواده از یک مکان به مکان دیگر است. در روستای اخترآباد نیز مانند دیگر روستاهای ایران در گذشته هیچ گونه مهاجرتی به شهر صورت نمی گرفته است در حقیقت افراد در همان روستا به مشاغل کشاورزی و دامداری می پرداختند و فرزندان آنها نیز شغل آنها را ادامه داده و پس از ازدواج در روستا ماندگار می‌شدند ولی امروز با توجه به اینکه سطح سواد در این روستا بالا رفته است افراد با سواد روستا برای پیدا کردن شغلی متناسب با موقعیت فرهنگی و اجتماعی خود در حقیقت برای پیدا کردن شغل های اداری راهی شهر شده و در آنجا ماندگار می شوند. از طرفی دیگر به خاطر افزایش وسایل ارتباطی جمعی و عواملی مانند رادیو و تلویزیون و …. و زرق و برق های شهر ها گروهی از روستائیان را که فاقد سواد هستند را به شهر کشانده و در آنجا به مشاغل مختلف پرداخته اند. بیشتر مهاجرت ها به شهر زاویه، زرند، ملارد و شهریار انجام می شود. از طرفی جوانان روستا به خاطر کمبود تفریحی و …. بعد از اتمام تحصیلات از روستا خارج شده و در شهر به دنبال کار می‌گردند.
(سلامتی 42)
جمعیت:
جمعیت این روستا 750 خانوار است و تعداد مردان 200 نفر و تعداد زنان 150 نفر و 400 کودک ونوجوان و جوان.
سطح سواد:
75% مردم این روستا باسواد هستند که 10 درصد این افراد لیسانس هستند. تحصیلات عالیه دارند 25 درصد افرد دیپلم هستند و 40 درصد آنها زیر دیپلم و تنها 2 درصد خانم ها از 10 درصد سواد بالا دارند و 30 درصد دیگر خانم ها سوادی در حد خواندن و نوشتن می دانند و بقیه بی سواد هستند.
جمعیت فعال و غیر فعال:
در حقیقت می توان گفت جمعیت غیر فعال در این روستا و جود ندارد و همه افراد از بزرگ تا کوچک مشغول کار هستند و پیرمردها و پیرزن ها حتی در سنین خیلی بالا هم فاقد کار نیستند و کارهای سبک را انجام می دهند. (آقای نادری 26 ساله)
امکانات روستایی اخترآباد
خانه بهداشت توسط بهداشت جمعیت احداث شده است و کلیه فعالیت های بهداشتی روستا به عهده این مرکز می باشد فعالیت هایی شامل پیش گیری از بیماری ها و واکسیناسیون تنظیم خانواده، مراقبت و آموزش زنان باردار، نظارت بر توالتهای منازل و کنترل بیماری های دامی همه از وظایف این مرکز می باشند.
پایگاه بسیج: در این پایگاه که متشکل از جوانان (پسر) می باشد وظیفه این امنیت روستا در هنگام را بر عهده دارند اگر دزدی یا ضرب و جرحی اتفاق بیافتد وظیفه این پایگاه است که به آن رسیدگی می‌کند.
دهداری: در این روستا یک دهداری وجود دارد که در واقع نماینده وزارت کشور می باشد و کارکنان آن شامل یک دهدار یک کارمند یک آبدارچی می باشد. وظیفه آن جمع آوری مالیات حمل و فصل اختلاف می باشد.
حمام: در این روستا اباب حمام دوقلو توسط جهاد سازندگی احداث شده است که این حمام عمومی باشد می باشد و یک سوی آن متعلق خانم ها و سوی دیگر آن متعلق به آقایان می باشند.
نانوایی: در روستای اخترآباد واحد نانوایی لواش فعالیت دارد.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: که این مرکز بیشتر در فصل تابستان فعال است و دارای کتابخانه می باشد در این مرکز کلاس های متعددی از قبیل نقاشی، خطاطی، گلسازی، قرآن، آموزش بهداشتی برای آموزش کودکان و نوجوانان دایر می‌باشد که زیر نظر کمیسیون بانوان ملارد اداره می شود.
دفتر جهاد کشاورزی: که امکانات و وسایل مربوط به کشاورزی را در اختیار کشاورزان قرار می دهد و همچنین وسیله سم پاشی محصولات کشاورزی و دفع آفات بر عهده این دفتر می باشد.
مرکز مخابرات: وظیفه برقراری ارتباط بر عهده این مرکز می باشد.
جایگاه پمپ بنزین: این جایگاه در محور اخترآباد به زاویه توسط شرکت نفت منطقه تهران مراقبت می شود.
شرکت تعاونی: که امکانات و خدمات دولتی از قبیل فراهم کردن آرد برای نانوایی وسایل کشاورزی را در اختیار اهالی قرار می دهد.
مدارس: این روستا دارای ابتدائی، راهنمایی، و به تازگی دبیرستان می باشد. (شاهدات پرشگر)
شورای ده: یکی از ارگان های اجتماعی در این روستا می باشد که تعداد کارکنان آن سه نفر است از طرف اهالی روستا انتخاب می شوند و سپس دهداری این روستا حکمی برای آنها صادر می‌کند. فردی که بیشترین رای را آورده باشد به عنوان رئیس شورا انتخاب می شود و دو نفر دیگر زیر نظر او انجام وظیفه می کنند کار اصلی رئیس شورا حل و فصل امورات ده بوده و همچنین عمران و آبادی بر عهده آنها می باشد. در قدیم این کارها زیر نظر فردی به نام کدخدا انجام می گرفت که از طرف ارباب ده انتخاب می شد.
(آقای سلامتی 42 ساله)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل چهارم:
ساختار فرهنگی

ساختار فرهنگی:
مسجد‍:
این روستا دارای یک مسجد میباشد که به سبک جدید ساخته شده و به صورت دو طبقه که طبقه بالا مختص به خانم ها و طبقه پائین به آقایان اختصاص دارد. دارای سرویس بهداشتی و حیاط نسبتاً کوچکی است. فضای داخلی این مسجد به وسیله پوسترهایی از حضرت علی و حضرت ابوالفضل و پارچه های سبزرنگ تزئین شده است. و علمها و علامت نیز در طبقه پائین نگهداری می شوند. در این روستا از مسجد در هنگام عزاداری محرم و صفر و همین طور ماه مبارک رمضان استفاده می شود. در بعضی مواقع ختم قرآن که در اکثر مواقع قرائت سوره انعام است و توسط خانم ها برگزار می شود و همچن

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مونوگرافی روستای اخترآباد