فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مردم سالاری

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مردم سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه
مبنا و محور بنیادین نظریه های سیاسی شهید آیت اللّه سید محمدباقر صدر «ره» را «نگرش و جهان بینی توحیدی» و «ربّانی بودن نظام هستی» شکل می دهد.2 اگر این موضوع صحیح باشد که: «هر کس آن چنان عمل می کند که جهان را می بیند; یعنی تصوری که از هستی در ذهن ما نقش بسته است، در عمل، عقیده و رفتار اجتماعی ما تأثیر مستقیم دارد ….»3 آن گاه نظریه های سیاسی اندیشمندان و متفکران عالم سیاست نیز بر مبنای جهان بینی و نوع نگرش آن ها از وجود شکل می گیرد. البته در این جا نمی توان نقش مقتضیات زمانی، تأثیرات اندیشه ها و اندیشمندان دیگر را انکار نمود. امّا آن چه در این میان از اهمیت اساسی تری برخوردار است همان معرفت شناسی، جهان نگری و انسان نگری است و به قول سارتر: «هر کس آن چنان زندگی می کند که جهان را می شناسد.»4
بر اساس نگرش و بینش توحیدی، جهان نه مجموعه ای از عناصر، نیروها و قوانین کور که سازمانی از نیروها، مقررات و قوانین «سنن»، عناصر و اجزایی مرتبط، منظم، هم آهنگ، هدف دار و با معنا است و بر این اساس «انسان» نیز موجودی معنادار، با هدف و مسئولیت مجسم می گردد. در چنین بینشی توحید به ژانوسی دو چهره می ماند که ربوبیت بیانگر یک چهره اش و عبودیت نشان دهنده دیگر چهره اش می باشد; به عبارت دیگر، توحید یک رابطه فراگیر و حیاتی است میان ربّ و تدبیرگر وجود و مربوب یا نظام هستی. بدین معنا مبنای جهان را ربّانی بودن و عبودیت تشکیل می دهد. جهان در مدار توحید و ربانیت قرار دارد.
بنابراین جهان مبتنی بر ربوبیت و عبودیت که از علم و حکمت مطلقه الهی نشأت گرفته است و تحت تدبیر ازلی و لاینقطع او قرار دارد، عبث و بیهوده نیست و انسان نیز ـ به عنوان بخشی از هستی و بلکه سر آمد آن ـ موجودی رها، عبث و بی هدف نیست:
«افحسبتم انّما خلقناکم عبثا و انّکم الینا لاترجعون;5
آیا می پندارید که همانا شما را بیهوده آفریده ایم و شما را به سوی ما بازگشتی نیست.»
وجود رابطه اقتداری رب ـ عبد یا ربوبیت ـ عبودیت، بیانگر اصل اساسی «حاکمیت مطلقه» خداوند بر جهان و انسان است.
جهان، هدف دار و با معنا بر اساس قوانین و سنت هایی اداره می شود که از آن ها تحت عنوان «سنن الهی» یاد می گردد. بر این اساس، دومین اصل بنیادین در اندیشه سیاسی صدر، وجود سنت های الهی حاکم بر جهان هستی است.
هم چنین خداوند بر مبنای حکمت خود انسان را آفرید و او را به دلیل دارا بودن گوهر عقل و نیروی تعقل و تدبر، کرامت و فضیلتی ذاتی و فطری بخشید.
این برتری و کرامت ذاتی و تکوینی نوع انسان حاصل وجود عقل، اندیشه، درک، تعقل و شعور ذدر اوست:
«ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای.»6
این جاست که در این نگرش نقش عظیم و سازنده توحید آشکار می گردد و آن ارائه بهترین نگرش ها نسبت به وجود است. نگرشی جامع و مانع. نگرشی مبتنی بر هدف و سازنده. نگرشی که راه، هدف و جهت حرکت انسان و جامعه را مشخص می کند:
«نقش توحید در این است که «دید فکری» و «ایدئولوژی روشنی» به ما می دهد. توحید همه آرمان ها و هدف های انسان را یک جا در یک ایده آل برتر یگانه، یعنی خداوند سبحان جمع می کند.»7
از سوی دیگر آدمی به اعتبار «عقل» و «نیروی تعقل» و «اندیشه» و قدرت «تشخیص» و «استنباط» در طی طریق و اداره امور زندگانی خود، از «آزادی» و «اختیار» برخوردار است و هیچ کس بر او سلطه و نفوذ ندارد. آزادی انسان چونان عقل و خردش ذاتی و تکوینی است نه اکتسابی و تصنعی. بر این مبنا قوانین و سنن الهی نیز آن گاه که با سرنوشت بشر پیوند و ارتباط می یابند، جنبه بشری به خود می گیرند و لذا توسط انسان قابل بررسی، شناسایی و کشف بوده و از زیر دست انسان می گذرند. بنابراین تعارضی با عقل یا آزادی او ندارند.
حاکمیت انسان
بر مبنای آن چه گذشت از نگرش توحیدی سیاست، سه اصل اساسی نشأت می گیرد:
1» اصل حاکمیت مطلقه خدا بر وجود;
2» اصل در وجود سنن الهی حاکم بر جهان;
3» اصل آزادی و اختیار انسان.
از دیدگاه صدر«ره»، حاکمیت و ولایت مطلق بر جهان و انسان، اصالتا و حقیقتا از آن خدای متعال است:
«لا سیّد و لا مالک و لا اله للکون و للحیاة الاّ اللّه سبحانه و تعالی….»8
و خداوند بر اساس حاکمیت مطلقه خویش وسنن تکوینی حاکم بر وجود، انسان عاقل مختار را به دلیل توانایی تشخیص و استنباط و نیروی اخذ تصمیم و اراده بر سرنوشت خود حاکم کرده است; یعنی اساس خلقت انسان را ـ نسبت به موجودات دیگر ـ به گونه ای طرح ریزی نموده که «توانایی و استعداد» اداره جامعه خود را داشته باشد. این توانایی، استعداد و علایق ذاتی و بالقوه بشری، آدمیان را واجد حقّی می سازد که «حق حاکمیت» یا «حق ولایت» نام دارد; به عبارت دیگر، همان گونه که غرایز و استعدادهای ذاتی انسان او را واجد «حقوق ذاتی»9 نظیر «حیات»10، «آزادی»11 و «مالکیت خصوصی»12 می سازند.13 ویژگی های فطری و استعدادهای ذاتی به او حق تعیین سرنوشت خویش را نیز می دهد.
شهید صدر از این حاکمیت یا ولایت اعطایی خداوند به بشر به صورت جعل تکوینی تحت عناوین «خلافة العام»، «خلافة الانسان»، «استخلاف»، «استئمام» و «استئمان» یاد می کند که مبنای ایجاد دولت14و نظام سیاسی و تشکیل حکومت می باشد.
«… از همین رو مسئله خلافت انسان، از دیدگاه قرآن، در حقیقت شالوده حکومت انسان بر هستی است… وعلی هذا الاساس تقوم نظریة حکم الناس لانفسهم….»15
از دیدگاه صدر، چنین حاکمیتی به صورت تکوینی و فطری از جانب خدا و مدیر و مدبر هستی بر بشر عرضه شده است. بنابراین جعل و عرضه خلافت عمومی بر بشر جنبه تکوینی دارد نه اکتسابی یا تشریعی. از سوی دیگر، انسان نیز به دلیل این که ذاتا زمینه و شرایط لازم را برای تحقق این حاکمیت داشت، تکوینا و فطرتا ـ به صورت طبیعی و ذاتی ـ مسئولیت آن را بر دوش گرفت. بر این اساس خلافت عمومی انسان از بعد بشری «امانتی عمومی» است.
در واقع می توان خلافت عمومی انسان را دارای دو چهره دانست که چهره الهی آن «استخلاف» یا «استئمام» که همان عرضه یا جعل تکوینی و فطری است و چهره انسانی آن «استئمان» یا «امانت عمومی» که همان پذیرش بشر است که ذاتی اوست. بنابراین، عرضه و پذیرش خلافت عمومی انسان هر دو، جنبه تکوینی دارند. با توجه به نقش بنیادین این نظریه در شکل گیری دولت و نیز ایجاد تشکیلات حکومتی در این نوشتار به بررسی مفهوم و ماهیت خلافت انسان و مبانی و نتایج پذیرش آن می پردازیم.
1. مفهوم و ماهیت خلافت انسان
شهید صدر برای بیان منظور خود در تبیین این نظریه از مفاهیم و اصطلاحاتی چون «خلافة الانسان «جانشینی انسان» یا خلافة العام«جانشینی عمومی»، استخلاف «جانشین دادن»، استئمام«امامت دادن» و استئمان «امانت دادن» استفاده می کند. که در این جا هر یک را جداگانه بررسی می کنیم.
1ـ 1ـ «خلافة الانسان» و «خلافة العام»
برای آشنایی با مفاهیم «خلافة الانسان» و «خلافة العام» ابتدا باید به بررسی واژه «خلافت» در زبان عربی پرداخت:
الف ـ خلافت:
این واژه در قرآن نیامده است ولی برخی از مشتقاتش نظیر: «خلیفه» «دو مرتبه»، «خلائف» «چهار مرتبه»، خلفا «سه مرتبه»، خلف و … در کتاب خدا ذکر شده است. در زبان عربی خلافت به معنای «جانشینی» و «نیابت» و به اصطلاح امروز «قائم مقامی» آمده است و «خلف یخلف: جانشین شد، جای [کسی یا چیزی] را گرفت» و «خلیفه: جانشین، نایب، قائم مقام و … می باشد». برای نمونه راغب اصفهانی در کتاب مفردات خود می نویسد:
«و الخلافة: النیابة عن الغیر اما لغیبة المنوب عنه و اما لموته و اما لعجزه و اما لتشریف المستخلف و علی هذا الوجه الاخیر استخلف الله اولیاءه فی الارض;16
خلافت عبارت است از نیابت و جانشینی دیگری در یکی از این موارد:
ـ جانشینی به علت غیبت دیگری «جانشین کننده»،
ـ جانشینی به علت مرگ دیگری «جانشین کننده»،
ـ جانشینی و نیابت به علت عجز و ناتوانی دیگری «جانشین کننده»،
ـ جانشینی به خاطر ترفیع و بزرگداشت جانشین و رساندن او به شرافت و کمال.
و بر اساس مورد چهارم است که خداوند اولیای خودش را در زمین خلافت داده است.»
ب ـ خلافة الانسان:
هنگامی که واژه خلافت که به مفهوم جانشینی است به اسمی اضافه می گردد به معنای جانشینی و قائم مقامی همان اسم است به نیابت از جانشین کننده. بنابراین در این جا منظور از خلافة الانسان جانشینی انسان در زمین به نیابت از خداست. به علاوه «ال» «الف و لام» در «الانسان» را می توان دارای یکی از معانی ذیل دانست:
1 ـ برای استغراق افراد جنس باشد; در این صورت به معنای کلّ و بیانگر شمول، فراگیری و کلیت است یعنی «خلافت تمام افراد بشر» یا «جانشینی تمام انسان ها» به نیابت از پروردگار جهانیان.
2 ـ برای بیان نوع و جنس باشد; در این صورت به معنای نوع انسان و بازهم بیانگر «جانشینی برای نوع بشر» به نیابت از خداوند عالمیان است. و در هر دو حال معنای آن، این است که «انسان نوعا» و یا «تمام انسان ها» ـ به صورت بالقوه ـ خلیفه و جانشین خدا در زمین هستند و لذا «خلافة الانسان» به مفهوم جانشینی و نیابت نوع انسان و یا کل آدمیان است. و این موضوع بیانگر جعل تکوینی خلافت برای نوع بشر در تمام ابعاد زندگانی خود در کره زمین می باشد.
ج ـ خلافة العام:
منظور از خلافة العام، جانشینی عمومی انسان بر روی زمین است. این واژ ه را می توان معادل جانشینی عموم نوع بشر دانست زیرا «العام» یا صفت خلافت است که منظور خلافت عمومی است و یا مضاف الیه می باشد که در آن صورت به معنای عموم افراد بشر و در واقع نوع بشر است. شهید صدر آن را مترادف با «خلافة الانسان» می گیرد. به همین جهت ما نیز در ترجمه این دو اصطلاح، عبارت «خلافت عمومی انسان» را برگزیده ایم.
بنابراین «خلافت انسان» یا «خلافت عمومی» یعنی جانشینی انسان ها یا مردم در زمین به نیابت از پروردگار عالم. علت این جانشینی نیز غیبت، مرگ، عجز و ناتوانی جانشین کننده نیست بلکه به خاطر ترفیع، بزرگداشت، کرامت و رساندن انسان به کمالات شایسته اجتماعی و فردی می باشد و علت آن نیز این است که انسان به دلیل دارا بودن «عقل»، آزادی، اراده، کمال طلبی و … چنین شایستگی را داشته است:
«و لقد کرمنا بنی آدم… و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا.»
علامه شهید سید محمّدباقر صدر از خلافت انسان چنین تعبیری دارد:
«خداوند سبحان انسان را به خلافت خود بر روی زمین مشرف ساخت. پس انسان از این نظر که خلیفه خدا در زمین است از سایر موجودات جهان متمایز می باشد.»17
شهیدصدر در ادامه می افزاید:
«بر اثر این خلافت است که انسان شایستگی آن را یافت که فرشتگان بر او سجده کنند و همه نیروهای ظاهری و پنهانی جهان از او پیروی نمایند.»18
1 ـ 2ـ استخلاف
این واژه نیز مصدر باب استفعال و از ریشه «خلافت» می باشد و به مفهوم جانشین کردن، به خلافت فراخواندن، نیابت دادن و … آمده است:
«استخلف فلانا»: جعله خلیفة له و فلانا «من فلان: جعله مکانا»19 «استخلف فلانا او را جانشین و قائم مقام خود قرار داد، و استخلف فلانا من فلان: او دیگری را جانشین خود ساخت». شهید صدر در تحلیل عناصر جامعه یکی از این عناصر را «استخلاف» می داند. وی با استناد به آیه:
«و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة …»20
می نویسد:
«وقتی این آیه را مورد مطالعه قرار می دهیم، ملاحظه می شود خداوند تعالی فرشتگان را آگاه می سازد که بنیاد جامعه ای را روی زمین پی افکنده است، می خواهیم بدانیم با توجه به این عبارت قرآنی عناصر این جامعه کدام است، از تعبیر قرآن می توان سه عنصر اصلی استخراج نمود. این عناصر عبارت اند از:
1 ـ انسان; «الانسان»،
2 ـ زمین یا به طور کلی طبیعت; «الارض او الطبیعة علی وجه عام …»،
3 ـ پیوند معنوی که انسان را با زمین و با طبیعت از یک سو و انسان را با انسان های دیگر، به عنوان برادر از دیگر سوی مرتبط می سازد. این پیوند معنوی را قرآن «استخلاف» می نامد.»21
بنابراین بر اساس برداشت شهیدصدر جامعه زمینی از سه عنصر: «زمین»، «انسان» و «استخلاف» به وجود می آید. رابطه استخلاف نیز به سه صورت قابل تجلی است; رابطه انسان با انسان «خودش»، انسان با دیگران «جامعه» و انسان با طبیعت:
انسان انسان با خود
جامعه زمینی رابطه و پیوند انسان با دیگران = استخلاف
زمین انسان با طبیعت
این رابطه بیانگر این است که انسان در برابر سه سرنوشت مسئول و امانت دار است: «سرنوشت خویش، سرنوشت اجتماع و سرنوشت طبیعت». به علاوه هر چند استخلاف پیوندی است اجتماعی اما یک سر آن در بیرون از این جامعه قرار دارد، زیرا عاملی خارج از اجتماعی که به وجود آمده، بنیان آن را گذاشته است و او یکی از بنیادهای اساسی این پیوند اجتماعی است. لذا این پیوند دارای چهار جنبه یا چهار رکن است و از این چهار رکن، رکن بیرونی از همه مهم تر می باشد، زیرا مبنا و اساس «استخلاف» اوست. طبیعتا پیوند استخلاف به گونه ای است که در برگیرنده این رکن خارجی نیز می باشد. به بیان شهیدصدر بر این اساس عناصر یا ارکان «استخلاف» عبارت اند از:
1 ـ مستخلف ـ که خداوند سبحان است «خلیفه گرداننده»،
2 ـ مستخلف ـ که انسان های روی زمین هستند «خلیفه شده»،
4و3 ـ مستخلف علیه ـ «آن چه خلافت بر آن صورت گرفته است»، که شامل انسان، جامعه و زمین «طبیعت» می باشد. پیوند چهار بعدی استخلاف را می توانیم به شکل هرمی نشان دهیم:
مستخلف«خدا»
مستخلف علیه«جامعه» مستخلف علیه«طبیعت»
شهید صدر بعد از بیان عناصر چهارگانه «استخلاف» می نویسد:
«… نقش انسان در برخورد با زندگی اش نقش استخلاف و استئمام است یعنی خداوند انسان را در زمین جانشین خود ساخته و به او مقام امامت بخشیده است. «در این جامعه زمینی» رابطه انسان با طبیعت رابطه مالک و مملوک نیست، بلکه رابطه «امین» با مورد امانت است. و رابطه انسان با برادرش «انسان دیگر» در هر پایگاه اجتماعی، رابطه دو همکار در انجام وظیفه خلافت الهی است. نه اینکه رابطه حاکم و محکوم، مالک و مملوک یا خدایی و بندگی باشد.»22
به زعم شهید صدر اگر بعد یا رکن چهارم این پیوند اجتماعی «استخلاف» یعنی «اللّه» را برداریم تمام پیوند دگرگون می گردد و ساختمان حیات اجتماعی به صورتی دیگر در می آید. «حاکمیت و مالکیت به رنگ های گوناگون پدید می آید، حاکمیت انسان نسبت به انسان دیگر به صورت هایی در می آید که تاریخ ـ بعد از نادیده گرفتن بعد چهارم ـ گرفتار انواع و اقسام آن شده است….»23
بنابراین آن چه محتوای روابط اجتماعی را تغییر می دهد بودن یا نبودن «مستخلف» در ارکان تشکیل دهنده آن است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   30 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مردم سالاری

دانلود مقاله ساعت دیجیتال

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله ساعت دیجیتال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


ساعتهای دیجیتال به نوعی از ساعتها میگویند که زمان را با استفاده از ال‌سی‌دی، LED و یا چراغ نشان میدهند. این ساعتها به دو صورت ۱۲ ساعته و ۲۴ ساعته هستند. این ساعتها با استفاده از مدارهای الکتریکی میتوانند زمان را محاسبه و اعلام کنند. در ساعتهای جدیدتر ساعتها خود میتوانند با استفاده از اینترنت ساعت خود را تنظیم کنند.

۱:ساعت (شامل ثانیه – دقیقه وساعت ) به دو صورت ۱۲ و ۲۴ ساعت
۲:تاریخ(شامل روز-ماه – سال ) به صورت میلادی که می توان با کد مخصوص که در پست های قبلی داده شده ان را به شمسی تبدیل کرد و همچنین تشخیص سال کبیسه
۳:شمارش روز هفته ( شنبه – ۱ شنبه تا جمعه )
۴:شمارش روز های طی شده از اول سال (البته به صورت میلادی)

 


ساعت چیست ؟
ساعت و تحول در سازمان زندگی
دترمینیسم تکنولوژیک معتقد است آنچه آینده ما را رقم می زند، تحولات و رخدادهای تکنیکی و تکنولوژیکی است. اگر چه این دیدگاه افراطی معتقد است که همه هستی بشری را پدیدهها و ابزارهای تکنولوژیک تعیین می کنند، با این حال نمی توان این نکته را نادیده گرفت که این ابزارها زندگی ما را به صورت جدی تحت تأثیر خود قرار داده اند. کافی است نگاهی به انواع و اقسام وسایل که محصول تفکر تکنولوژیک هستند، بیندازیم و آنگاه دریابیم که تا چه حد رفتارها و عملکرد ما از این ابزارها متأثرند. از پژوهشگرانی که در باب تأثیر این ابزارها بر زندگی انسانی پژوهشهایی را انجام داده اند، «لوییس مامفورد»، مورخ آمریکایی است . او در سال 1895 به دنیا آمد و تا سال 1990 که از دنیا رفت آثار بسیاری در زمینه نسبت جامعه و فناوری نگاشت. «مامفورد» فناوری را بخشی از علم تکنیک قلمداد می کرد. علم تکنیک به نظر وی تعامل میان محیط اجتماعی و خلاقیت تکنولوژیک بود.
او در یکی از معروفترین کتابهایش که «تکنیک و تمدن» نام دارد، تصریح می کند که تمدنهایی به غیر تمدن غرب به سطح بالایی از مهارت تکنیکی رسیدند، بدون آنکه از اصول و اهداف علم تکنیک متأثر باشند. تحلیلهای مامفورد در این زمینه ها از سوی فیلسوفان تکنولوژی بسیار مورد توجه قرار می گرفت. می توان گفت که مورخان و پژوهشگران اجتماعی - اقتصادی فناوری نقش بسیاری در رشد فلسفه فناوری داشته اند و اگر این پژوهشگران نبودند، فلسفه فناوری داده های مناسب برای تحلیل جدی و فیلسوفانه را از دست می داد. به طول مثال، «آیدی» هنگامی که در حال خوانش مقاله معروف هایدگر «درباره فناوری» است، به سراغ تحلیل مامفورد از ساعت و شیوه اختراع آن در قرون وسطی می رود. وی نشان می دهد چگونه ساخت ساعت زندگی انسان قرون وسطایی را متحول می کند و نقشی انکارناپذیر در پیشرفتهای علمی دارد.
به نظر آیدی، لوئیس مامفورد در کتاب «تکنیک و تمدن» خود به این نکته اشاره می کند که چگونه اختراع ساعت در تحول و تجدید سازمان زندگی قرون وسطایی نقشی تعیین کننده ایفا کرده است. به اعتقاد مامفورد، ساعت نخستین بار در ارتباط با زندگی صومعه ای و ایجاد نظمی همگانی در آن، مورد استفاده عمومی قرار گرفت. تعیین اختصاص وقت برای امور دینی و منظم کردن کار روزانه، به معیاری برای زندگی اجتماعی یا اوقات فراغت تبدیل شد. «هایدگر» هم در وجود و زمان به این امر اشاره می کند که چگونه ساعت یک مصنوع صرف نیست، بلکه شامل طبیعت و محیط آدمی نیز می شود. می توان گفت، که با اختراع ساعت، ما دیگر زمان را از طریق فناوری ادراک می کنیم.
تا همین اواخر همه ساعتها زمان را به وسیله عقربه های متحرک نمایش می دادند. این امر هم در مورد ساعتهای آفتابی صادق است، هم در مورد مقیاس خطی نخستین ساعتهای آبی و هم در مورد صفحه گرد و سیکلی ساعت کلیساها. این نحوه نمایش زمان، نمایشی است که هم کانون دارد- لحظه زمانی که دقیقاً لحظه «حال» را بیان می کند، نقطه ای است که عقربه «ایستاده است»- و هم میدان یا طول یا مدت زمان، که در چارچوب آن، لحظه مکان خود را می یابد. میدان یا مدت زمان عبارت است از کل دامنه صفحه ساعت، چه این صفحه خطی باشد چه دایره ای شکل. بدین ترتیب،«اکنون» مکان خود را در امتداد طول معینی از زمان می یابد.
حال، اگر در مورد سیر تکامل ساعت تأمل کنیم، می توان تحولات متمایز زیر را از یکدیگر تشخیص داد. در ابتدا، حرکت عقربه بسیار غیر دقیق است و اساساً با واحدهای زمانی نسبتاً بزرگ ارتباط دارد. نخستین صفحه های دایره ای شکل فقط بر حسب ساعت نشانه گذاری شده بودند و فقط یک عقربه داشتند. اما همگام با پیشرفت در ساخت ساعتهای مکانیکی، زمان هم به واحدهای کوچک تر و کوچک تر تقسیم شد، عقربه دیگری اضافه شد تا دقیقه را نشان دهد و سپس عقربه سومی اضافه شد تا ثانیه را نشان دهد. زمان بیشتر و بیشتر کمی شد.این کمی شدن زمان بتدریج زمان را به اجزای دقیق تری تقسیم کرد و ادراک زمان دارای تمایزهای هرچه بیشتری شد، تا آنکه حتی به خصوصیات میکروسکوپی زمان انجامید. علاوه بر این، این خصوصیات میکروسکوپی ]یا ریز مقیاس [را می توان به عنوان واحدهایی در نظر گرفت که نسبت به یکدیگر منفصل یا گسسته هستند. به هر حال، ساعت به ما این امکان را داد تا زمان را بالقوه به عنوان دنباله ای از لحظات گسسته از هم ادراک کنیم؛ یعنی ساعت به نمایشی تبدیل شد که بعداً نحوه «علمی» تحلیل زمان نام گرفت.
از نظر تاریخی، آنچه در نهایت بیشترین اهمیت را پیدا کرد نقطه کانونی زمان دارای میانجی تکنولوژیک بود. به طوری که لحظه خصوصیات میکروسکوپی آن برجسته و این لحظه به وسیله ای برای تحقیق عمیق تر امور تبدیل می شود و اکنون برای اندازه گیریهای علمی معاصر، امری اساسی به شمار می آید. اما همزمان با این تحول، و به نحوی تقریباً نامحسوس، میدان زمان، که زمینه زمان ساعتی به شمار می آید، ولی بنیاد آن را تشکیل می دهد، پس می نشیند و از اهمیت آن کاسته می شود. ساعت رقمی (ساعت دیجیتالی) فقط لحظه کانونی زمان را نمایش می دهد میدان زمان دیگر به طور ادراکی نمایش داده نمی شود، و همگام با این تحول، خود ادراک زمان هم تغییر می کند. فردی که در انتظار قطار به سر می برد و زمانی می توانست به ساعت مچی خود نگاهی افکند و با دیدن نسبت میان عقربه و دامنه ببیند که هنوز ده دقیقه مانده است، اکنون فقط عددی را می بیند و باید بر مبنای آن دامنه را نتیجه گیرد یا آن را محاسبه کند. این به معنای آن است که فعالیت ذهنی انسان برای بیان زمان، با پیدایش ساعت رقمی، به نحوی نامحسوس، تغییر می کند. اگر «تفکر محاسباتی» به معنای هایدگری آن، جزء جدایی ناپذیر ماهیت فناوری بشمار می آید، اختراع ساعت رقمی تسریع کننده همین روند بود.
ساعت، قبل از پیدایش علم نوین، جزئی از تجربه روزانه بشر قرون وسطی را تشکیل می داد و جزء متعارفی از زندگی جهان قرون وسطایی به شمار می آمد که واسطه ای تکنولوژیک برای مفهوم و ادراک زمان بود. و به یک معنی، خود محاسباتی که بعدها مبنای اندازه گیری های «گالیله» و «کپلر» در نخستین دوره عصر علم قرار گرفت، از همین طریق امکان پذیر شد. تجربه ای که به میانجی فضا تأمین می شود نیز بر همین سیاق تفسیر می شود. در این مورد هم می توان ملاحظه کرد که همان نامتغیرهای قبلی رخ می دهند. از مهمترین فناوریهایی که به علم دوره جدید امکان داد تا به علمی واقعاً تجربی یا آزمایشی تبدیل شود، فناوری نور بود. عدسی، در انواع و اقسام مختلف، در قرن دهم تکامل یافت، و تا قرن سیزدهم به صورت مرکب هم عرضه شد، و همزمان با نخستین مشاهدات علمی صریح، میکروسکوپ و تلسکوپ هم اختراع گردید. در نهایت باید گفت، نه تنها فکر سرمنشأ فناوریهای مختلف است بلکه خود این فناوریها هم بر فکر اثر و نشان می گذارند. همان طور که تفکر ما در زمان معاصر از ابزارهای رسانه ای بسیار تأثیر می پذیرد، که تفکر خود ما آنها را به وجود آورده است، در چندین سده قبل هم ابزارهایی مانند ساعت، زندگی فردی و جمعی ما را تحت تأثیر قرار دادند و این در حالی است که این ابزارها از تبعات اندیشه تکنیکی و ابزاری ما به شمار می آیند.
پیش از اختراع ساعت مردم زمان را چگونه تشخیص می دادند؟
در زمان های قدیم مردم برای تشخیص زمان از ساعت آفتابی استفاده می کردند. ساعت آفتابی صفحه صاف وگردی است که حاشیه آن درجه بندی شده است یک عقربه فلزی به نام «شاخص» که به سمت قطب شمال تنظیم شده روی یکی از درجات می افتد. وقتی که زمین می چرخد محل سایه شاخص هم تغییر می کند و بر روی درجه دیگری قرار می گیرد و به این ترتیب می توان گفت ساعت چند است. ساعت های آفتابی برای تشخیص زمان وسایل مفیدی بودند ولی یک عیب داشتند و آن این بود که در روزهای ابری و شب ها قابل استفاده نبود زیرا دیگر آفتابی نبود که سایه بیندازد.
مردم همچنین از ساعت های شیشه ای هم استفاده می کردند. ساعت های شیشه ای شکل جالبی دارند. شن از سوراخی پایین می ریزد. این کار یک ساعت طول می کشد سپس ساعت شیشه ای را دوباره سروته می کنند. امروزه برای تعیین زمان ساعت های گوناگون دیواری و مچی داریم و استفاده از آنها راحت است ودر هر آب و هوایی هم می توانند کار کنند.
آیا می دانستید که چینی ها مخترع ساعت بودند؟
در سال 1956 باستان شناسان وسیله‌ای را از زیر خاک بیرون کشیدند که گذر زمان را نشان می داد که حروف چینی روی آن حک شده بود. در آزمایشات اولیه این وسیله را به قرن سوم میلادی نسبت دادند که هیچ شکی در آن نبود.
اما نکته‌ای که باعث تعجب شد این بود که وسیله نشان دادن زمان و ساعتهای اولیه را سوئیسی ها تنها سه قرن پیش به صورت مکانیکی اختراع کرده بودند. اما این وسیله ثابت می‌کرد که چینی ها حداقل ده سال در ساخت ساعت از سوئیسی ها جلوتر بوده اند.
اما نکته عجیب‌تر این بود که این وسیله از آلومینیوم ساخته شده است. در صورتی که می دانیم آلومینیوم به صورت آلیاژ و جسم مرکب وجود داشته و در قرن نوزدهم برای اولین بار و آن هم به کمک نیروی برق به صورت مستقل و مجزا به دست آمده است. حال این سوال مطرح می شود که چگونه چینی ها شانزده قرن پیش تر از طرفی مکانیزم ساخت ساعت مکانیکی دست یافته بودند، و از طرف دیگر چگونه از آلومینیوم استفاده کرده اند؟
و سرانجام اینکه چگونه نیروی برق را در اختیار داشته اند که بتوانند ساخت آلومینیوم بپردازند؟
واقعا گاهی وقتها شنیدن و خواندن برخی مطالب انسان رو به تفکر وا می دارد. خوب به هر حال این مسائلی است که برخی اوقات باعث دردسر، حیرت و سردرگمی انسان ها می شود.
انواع ساعت ابتدائی
بد نیست بدانیم که در گذشته بشر برای دانستن وقت و ایام، با توجه به تجربه و دانش زمانه، ساعت هائی را اختراع کرده و مورد استفاده قرار داده است، که مهمترین آنها عبارت می شده از:
سـاعت آبی :
در این نوع ساعت، از جریان یک نواخت آب استفاده میشده، باین ترتیب که داخل ظرف مدرج سوراخ دار را با آب پر میکردند ک آب قطره قطره از سوراخ کوچک می چکیده، و با توجه بمقدار آب خروجی، زمان تا حدودی معلوم میشده است .
ساعت آفتابی :
در ساعت خورشیدی، میله ای عمودی بر سطح افقی نصب میشده است با اندازه گیری سایه آن میله، زمان معلوم میگردیده .
ساعت شنی یا ماسه ای :
از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم تشکیل میشده که میان آن، سوراخ باریکی برای رد شدن شن یا ماسه تعبیه میکردند، تا شنها بتدریج از حباب بالا به حباب پایین جمع شود . بعد ظرف را وارونه میکردند و همان عمل تکرار میشد . با معلوم شدن تعداد دفعات جابجا شده شن ها در حبابها، حدود تقریبی زمان مشخص میگردید .
ساعت شمعی :
در این نوع ساعت، بدنه شمع مدرج می شد و با سوختن شمع و کوتاه شدن آن زمان را محاسبه می کردند.
اشکال جدیدتر ساعت
با پیشرفت علم و دانش بشری، بتدریج ساعتهای دقیق تر مکانیکی، وزنه ای، فنردار، برقی، باطری دار و کامپیوتری جای ساعتهای آبی، آفتابی و ماسه ای را گرفتند . مخصوصا" از زمان استفاده انسان از فنر جهت راه انداختن چرخ های دندانه دار، که به ساعت شمار و دقیقه و حتی ثانیه شمار متصل هستند، سنجش دقیق زمان برای همه بطور ساده امکان پذیر گردید . در اوایل قرن شانزدهم اولین ساعت مچی آهنی، که نسبتا" زمخت بوده، توسط یکنفر آلمانی ساخته شد . بعدها اواخر قرن هجدهم با استفاده از فنر و چرخ دندانه های بسیار کوچک،امکان ساختن ساعتهای مچی ظریف بوجود آمد، بطوریکه اولین ساعتهای مچی شبیه ساعتهای امروزی، در کشور سوئیس «از سالهای 1790 به بعد» ساخته شد .
بین سالهای 1865 تا 1868 بزرگترین، حجیم ترین و جسیم ترین ساعت دیواری جهان، در کلیسای سن پیر در فرانسه نصب گردید ارتفاع ساعت 1/12 متر عرض آن 09/6 متر و ضخامتش 7/2 متر بوده که از 90000 قطعه تشکیل یافته . در مقابل بزرگترین ساعت، ظریف ترین ساعت دنیا فقط 98/0 میلی متر قطر دارد .
ساعت های نوین
تکنولوژی امروزی، انسان را قادر ساخته ساعتهای بسیار ظریف و دقیق مکانیکی و تمام الکترونیکی، کامپیوتری و حتی اتمی بسازد .
از ساعت چقدر میدانید؟
ساعتهای جدید
اوایل اختراع ساعت های کنونی هیچ کس فکرش را نمی کرد که بتوان یک ساعت را به دور مچ بست یا داخل جیب گذاشت! اما از زمان استفاده انسان از فنر جهت راه انداختن چرخ دندانه دار که به ساعت شمار و دقیقه و حتی ثانیه شمار متصل هستند، سنجش دقیق زمان برای همه امکان پذیر شد و دیگر ساعت متعلق به یک عده خاص نبود. اما در اوایل قرن 16 اولین ساعت مچی آهنی، که نسبتا زمخت بود ، توسط یک نفر آلمانی ساخته شد. بعدها اواخر قرن 18 با استفاده از فنر و چرخ دندانه های بسیار کوچک ، امکان ساختن ساعتهای مچی ظریف بوجود آمد، بطوریکه اولین ساعتهای مچی شبیه ساعتهای امروزی ، در کشور سوئیس از دهه 1790 به بعد ساخته شد.
بزرگترین ساعت دنیا
کافیست یک بار از بزرگراه مدرس تهران رد شوید آن وقت چشمتان به جمال یکی از بزرگترین ساعتهای دنیا که در تقاطع این بزرگراه با بزرگراه همت قرار دارد روشن می شود 6هزار و دویست و چهل شاخه گل و 50 میلیون تومان اعتبار در ساعت گل به کار رفته تا این سعت با استفاده از 70 تن بتن در تقلطع بزرگراه تهران به یک اثر بی مانند در این شهر تبدیل شود. بعضی ها می گویند این ساعت پس از ساعت 80/7 متری آلمان به عنوان بزرگترین ساعت جهان محسوب می شود طول عقربه های دقیقه شمار این ساعت 5/7 متر و طول عقربه ساعت شمار آن 5/5 متر است و عقربه های این ساعت 250 کیلوگرم وزن دارد. قطر ساعت گل 15 متر و 14 تن میلگرد در ساعت به کار رفته است.
ساعت صلح
اگر به ساعت فروشی های با کلاس سرزده باشید و یا تبلیغات ساعتهای معروف دنیا را دیده باشد ، حتما متوجه شده اید که اکثر آنها بر روی ساعت ده و ده دقیقه و سی و پنج ثانیه تنظیم شده اند. این کار دلیل جالب و قابل تاملی دارد در اروپا بعد از پایان جنگ جهانی دوم تصمیم گرفته شد که به یمن پایان این جنگ خانمان سوز زمان اتمام آن برای همیشه به یاد بسپارند به همین دلیل ساعت ده و ده دقیقه که زمان پایان جنگ جهانی دوم بود را بر روی ساعت های خود قرار دادند تا ساعت ده و ده دقیقه به ساعت صلح معروف شد.
گرانقیمت ترین ساعتها
گرانقیمت ترین ساعت جهان چوبارد نام دارد و ساخت سوئیس است. این ساعت از 2000 قطعه برلیان به وزن 66 قیراط الماس تشکیل یافته است . قیمت این ساعت 1 میلیون 130 هزار دلار (1 میلیارد تومان) است . همچنین دومین ساعت گرانقیمت جهان نیز ساخت سوئیس است و از 740 قطعه مجزا تشکیل یافته و بند آن از پوست سوسمار است. قیمت این ساعت یک میلیون دلار( 850 میلیون تومان) است.
قطب ساعت سازی جهان
سوئیس برای بیش از 100 سال و تا سال 1968 بر دنیای ساعت سازی تسلط داشت. این کشور 65 درصد از بازار جهانی و 80 درصد از سود این صنعت را در اختیار داشت . اما 10 سال بعد سهم این کشور از بازار سریعا به کمتر از 10 درصد تنزل کرد و سه سال بعد از آن 50 هزار از 65 هزار کارگر شاغل در صنعت ساعت سازی آن کشور اخراج شدند. فکر می کنید دلیلش چه بود؟ دلیلش کاملا ساده بود اختراع ساعتهای کوارتز ، کوارتز می تواند نیاز به باتری و انرژی مکانیکی را به حداقل برساند ، اما اینکه چرا کوارتز توانست سوئیس را از قطب بازار ساعت پایین بکشد را هم باید در خود سوئیس جستجو کرد. چرا که استفاده از کوارتز اختراع خود سوئیس ها بود اما متعصبان این کشور نخواستند تا این اختراع را وارد عرصه ساعت سازی سنتی خود کنند. در نتیجه این اختراع به خارج از این کشور و ژاپن و آمریکا رفت و تنها دلیل قیمت پایین خود تمام بازار از سوئیس گرفت.

 

دیجیتال چیست؟

دیجیتال توصیفی‌ست از هر سیستمی که بر اساس داده‌ها و یا رویدادهای غیرپیوسته کار می‎کند. کامپیوترها دستگاه‌های دیجیتال هستند، چرا که در پایین‌ترین سطح فقط دو مقدار صفر و یک، یا خاموش و روشن را تشخیص می‌دهند؛ هیچ راه ساده‌ای برای نمایش مقداری بین صفر و یک، مثلا 25/0 وجود ندارد. همه‌ی داده‌هایی که کامپیوتر پردازش می‌کند، به صورت دیجیتالی، یعنی مجموعه‌ای از صفر و یک‌ها، کدگذاری می‌شوند.
آنالوگ در مقابل دیجیتال قرار می‌گیرد. یک دستگاه آنالوگ نوعی مثل یک ساعت می‌ماند که در آن عقربه‌ها به‌طور پیوسته در گردش‌اند. بدین ترتیب یک ساعت عقربه‌دار هر زمانی از روز را می‌تواند نشان دهد. در مقابل، یک ساعت دیجیتال توانایی نشان دادن تعداد معدودی از لحظات را دارد. (برای مثال هر دهم ثانیه)
به‌طور کلی انسان جهان را به‌طور آنالوگ تجربه می‌‌‌کند. برای مثال، بینایی یک تجربه‌ی آنالوگ است، چرا که چشمان‌مان درجه‌بندی‌های بی‌نهایت یکنواختی از رنگ‌ها و اشکال را مشاهده می‌کنند. با این حال، بیشتر پدیده‌های آنالوگ را می‌توان به‌صورت دیجیتال شبیه‌سازی کرد. به عنوان مثال، عکس‌های روزنامه‌ها شامل مجموعه‌ای از نقاط سیاه و سفید (تیره و روشن) هستند. در عمل، خود نقاط (فرم دیجیتالی) دیده نمی شوند، بلکه خطوط و سایه‌ها که به نظر پیوسته می‌آیند، دیده می‌شوند. هر چند بازنمود‌های دیجیتالی فقط تقریبی از پدیده‌های آنالوگ هستند، با این حال به خاطر سهولت ذخیره‌سازی و قابلیت ایجاد تغییر به صورت الکترونیکی مفید هستند. به این ترتیب کافی‌ست که بتوانیم از دیجیتال به آنالوگ، و بالعکس، تبدیل کنیم.
این مسئله در سی‌دی‌ها هم وجود دارد. موسیقی به خودی خود به صورت امواج آنالوگ وجود دارد، اما این صداها به شکل دیجیتال درمی‌آیند و در سی‌دی کدگذاری می‌شوند. 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ساعت دیجیتال

دانلود مقاله پایان نامه جوسازمانی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله پایان نامه جوسازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه
استادان ومدیران بخصوص آنهایی که سابقه کاری زیادی دارند، غالباً بااین تجربه آشنا هستند که درانتقال ازیک دانشکده به دانشکده دیگر احساس کرده اند به محیط تازه ای که با محیط قبلی متفاوت است قدم می گذارند. آنچه که موجب چنین احساسی می شود جو سازمانی است.
جو سازمانی چیز معمولی نیست،. بنابراین، به استناد چه شواهدی می توان از جو دانشگاه ها وتفاوت آنها سخن گفت؟
مشاهده رفتارکارکنان دانشگاه شواهدی بدست می دهند مثلاً دربرخی سازمان ها، کارکنان، آسوده خاطرند، با یکدیگر روابط متقابل صمیمانه ای دارند. شایسته وبا صلاحیت به نظر می رسند به گونه ای اعتماد واطمینان ناظر رابه خود جلب می کنند اما دربرخی سازمان ها که تنش وکشمکش حکم فرماست این عامل درچهره کارکنان، رفتار وگفتار آنان، درروابط ایشان بایکدیگر به وضوح دیده می شود وبعضی سازمان ها پرحنب وجوش وکارآمد هستند. برخی دیگر بی قید وبی تفاوت، برخی بسیار انسانی عمل می کنند برخی سرد وسخت گیرند این تفاوت ها که محیط روانی واجتماعی سازمان ها را مشخص می کنند، به جوسازمانی دانشگاه هم مربوط می شوند.دراین تحقیق سعی خواهد شد پژوهش درراستای شناخت ومقایسه جو سازمانی دانشکده ادبیات وعلوم انسانی ودانشکده علوم دانشگاه بیرجند براساس نظریه ‹‹ آندرو هالپین ›› و ‹‹ دان کرافت›› صورت گیرد ووخرده مقیاس های موجود درجو سازمانی تعیین گردد.
( علاقه مند - علی، فصل نامه مدیریت آموزش وپرورش، شماره مسلسل 20)
بیان مسأله
‹‹ نیازیعنی، فاصله میان آنچه هست وآنچه باید باشد. یک مسأله، یک نیاز انتخاب شده است که برای کاهش یا رفع آن باید اقدام شود.››
( راجرز کاخمن، جوی، هرمن، ترجه فریده مشایخ وعباس بازرگان 1374 ص 146)
با توجه به تعریف فوق مسلماً شناسایی فاصله بین وضع موجود، و وضع مطلوب از نظر جو سازمانی حاکم بردانشکده های مورد مطالعه جهت بهسازی مدیریت دراستفاده بهینه از منابع موجود سازمانی، نیازی است که مدیران ودست اندرکاران تعلیم وتربیت جهت رفع آن باید اقدامات لازم را مبذول دارند. اما قبل ازهرگونه اقدام، مدیران وبرنامه ریزان باید جو سازمانی موجود دانشده ها را شناسایی کرده وسپس ملاک هایی برای آن تبیین نمایند.
مسلماً یافته های تحقیق پیشنهادی با هدف شناخت ومقایسه جو سازمانی دانشکده های مورد مطالعه با جو سازمان پیشنهادی هالپین وکرافت زمینه ای خواهد بود تا مدیران دریابند جو سازمانی دانشکده های تحت تصدی آنها طبق نتایج تحقیق پیشنهادی هالپین وکرافت درچه وضعیتی قرار دارد، تا با به کارگیری پیشنهادهای تحقیق مذکور درمساعد سازی جو موجود دربه نتیجه رساندن برنامه ها اقدام لازم را مبذول دارند.

 


اهمیت تحقیق
دانشگاه ها به عنوان قلب نظام تعلیم وتربیت هرکشور نقش مهمی دربهبود وتوسعه نظام تعلیم وتربیت بر عهده دارند چرا که فارغ التحصیلان دانشگاه ها به عنوان برومندهای نظام آموزش عالی می توانند پست های کلیدی کشور وحساس را به عنوان مدیران، طراحان، برنامه ریزان، مهندسان و... درکشور برعهده گیرند.
مسلماً جو سازمانی مطلوب به عنوان یک متغیر مهم واساسی می تواند نقش تعیین کننده ای درکیفیت واثر بخشی بروندادهای نظام آموزش عالی داشته باشند از طرف دیگر از آنجاییکه جو دانشگاه ها تأثیر عمده ای دررفتار سازمانی کارکنان واستادان دارد مدیران می توانند تأثیر مهم ومثبتی درتوسعه جو سازمانی دانشگاه ها ومراکز آموزش عالی داشته باشند. لذا توضیح وتحلیل جو سازمان های آموزش حائز اهمیت است این تحقیق به لحاط اینکه چهارچوبی تعریف شده ازجو سازمانی برای پژوهشگران ودانشجویان ( علی الخصوص استادان ودانشجویان دانشکده های ادبیات وعلوم دانشگاه بیرجند فراهم کنند) حائز اهمیت است.
اهداف تحقیق
1- شناخت کیفیت ومیزان خرده آزمون های جو سازمانی در دانشکدهای ادبیات وعلوم دانشگاه بیرجند براساس نظریه ‹‹ آندروهالپین ودان کرافت›› .
2- مقایسه نتایج هرکدام از خرده آزمون های جو سازمانی دانشکده های مذکور با یکدیگر .
3- درنهایت شناخت جو حاکم به هردانشکده.
فرضیه های پژوهشی
1- به نظر می رسد که بین بالابودن روحیه سازمانی دردانشکده ادبیات نسبت به دانشکده علوم رابطه معنا داری وجود دارد.
2- به نظر می رسد که بین بالابودن صمیمیت سازمانی دردانشکده ادبیات نسبت به دانشکده علوم رابطه معنا داری وجود دارد.
3- به نظر می رسد که بین پایین تربودن بازدارندگی سازمانی دردانشکده ادبیات نسبت به دانشکده علوم رابطه معنا داری وجود دارد.
4- به نظر می رسد که بین بالابودن روحیه سازمانی دردانشکده ادبیات نسبت به دانشکده علوم رابطه معنا داری وجود دارد.
5- به نظر می رسد که بین بالابودن مراعات سازمانی دردانشکده ادبیات نسبت به دانشکده علوم رابطه معنا داری وجود دارد.
6- به نظر می رسد که بین بالابودن نفوذ سازمانی دردانشکده ادبیات نسبت به دانشکده علوم رابطه معنا داری وجود دارد.
7- به نظر می رسد که بین پایین تر بودن تولید سازمانی دردانشکده ادبیات نسبت به دانشکده علوم رابطه معنا داری وجود دارد.
8- به نظر می رسد که بین پایین تر بودن فاصله گیری سازمانی دردانشکده ادبیات نسبت به دانشکده علوم رابطه معنا داری وجود دارد.
تعاریف عملیاتی
جو سازمانی: در این تحقیق جو سازمانی دو دانشکده ادبیات و علم بر اساس پرسش نامه توصیف جو سازمانی اصلاح شده برای آموزش عالی مشتمل بر هشت خرده آزمون (روحیه، صمیمت، بازدارندگی، عدم تعهد شغلی، مراعات، نفوذ، تأکید بر تولید، فاصله گیری) 40 گویه ای است اندازه گیری می شود.
جو باز : وضعیتی که رد آن میانگین مجموع درصد نمرات خرده آزمونهای روحیه، نفوذ و مراعات بالا از حد توسط (%50) و میانگین درصد نمرات خرده آزمونهای بازدارندگی عموم تعهد شغلی، تأکید بر تولید و فاصله گیری پایین تر از حد متوسط (%50) باشد و صمیمت متوسط (%50) باشد.
جو بسته: وضعیتی که در آن میانگین مجموع درصد نمرات خرده آزمون های روحیه، نفوذ و مراعات و پایین تر از حد متوسط (%50) درصد باشد و میانگین مجموع درصد نمرات خرده آزمونهای بازدارندگی، عدم تعهد شغلی، تأکید بر تولید و فاصله گیری بالاتر از حد متوسط (%50) باشد. وضعیت متوسط (%50) باشد.
روحیه (نشاط): این بعد به روحیه ای اشاره می کند که در نتیجه احساس وظیفه و ارضای نیازهای اجتماعی رشد می کند وضعیتی که در آن استادان از لحاظ ارضای نیازهای اجتماعی، احساس رضایت و خشونت کرده در عین حال از لحاظ انجام وظیفه و موفقیت در آن لذت می برند.
صمیمت: اشاره به وضعیتی می کندکه استادان ازروابط اجتماعی دوستانه بایکدیگر لذت می برند.
بازدارندگی: به وضعیتی اشاره می کند که در آن استادان به مقررات و کاغذ بازی و امور اداری به عنوان مانع سرکارشان می نگرند.
عدم تعهد شغلی: به وضعیتی که استادان بدون تعهد عملی به وظایف خود، مسئول نشان می دهند، از این رو انجام وظیفه از سوی آنان بیشتر به منظور رفع تکلیف است نه از روی تعهد.
مراعات یا ملاحظه گری: این بعد اشاره به رفتار دوستانه و گرم مسئولین دانشکده دارد، مسئولین دانشکده به استادان به عنوان افرادی دارای شخصیت احترام می گذارند و سعی می کنند یار و مددکار آنها باشند.
نفوذ (اعتماد به رفتار پویای مسئولین): مسئولین دانشکده از طریق نمونه قرار دادن خود در صدد به حرکت درآوردن سازمان هستند به عبارت دیگر اشاره به رفتار پویا و پر تلاش مسئولین دانشکده برای رهبری گروه و ایجاد انگیزه در افراد از طریق تعهد در آنها نمونه قرار دادن خود برای به حرکت درآوردن سازمان.
فاصله گیری: به رفتار رسمی و غیر رسمی مسئولین دانشکده اشاره می کند. مسئولین کتابی عمل کرده از کارکنان خود فاصله می گیرند. مقرراتی و هنجارگرا و به بعد ساختاری تأکید می ورزند. (فاصله گیری فیزیکی و عاطفی از گروه)
تأکید مسئولین بر تولید یا وظیفه: به سرپرستی نزدیک مسئولین اطلاق می گردد. مسئولین دستورات زیادی صادر می کنند نسبت به بازخورد هیئت علمی دانشکده حساس نیستند.
(هالبین و کرافت، با استفاده از علاقه بند 1375، عباس زاده 1371، پایان نامه کارشناسی ارشد فهیم منش78)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   57 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پایان نامه جوسازمانی

دانلود مقاله کلیماتولوژی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله کلیماتولوژی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

عوامل مؤثر در مرتع و پوشش گیاهی
پراکنش هر گونه مرتعی در محدوده های خاصی امکان پذیر است زیرا هر گونه گیاهی احتیاجات محیطی ویژه ای دارد در گیاهان دائمی رشد معمولاً کند و بطئی ولی مداوم است، در حالیکه تجدید حیات این گیاهان نیز در مقایسه با گیاهان یکساله و فصلی کمتر اتفاق می افتد. بر عکس گیاهان یکساله و فصلی سریعاً با استفاده از حداقل رطوبت حاصل از بارندگی های انجام شده و البته مساعد بودن سایر شرایط محیطی بخصوص دما تجدید حیات نموده و رشد می کنند. مجموعه ای از عوامل محیطی و اکولوژیک بر روی پوشش گیاهی منجر به ترکیب گیاهی خاصی می شود مهمترین این عوامل عبارتند از: اقلیم ( رطوبت، درجه حرارت ، نور و باد)، خاک، پستی و بلندی و عوامل زنده.
قبل از پرداختن به هر کدام از این عوامل بهتر است با قوانین مربوط محدودیت ها و عوامل محدود کننده آشنا شویم
یاد آوری مطالب مربوط به اکولوژی عمومی
قوانین مربوط به عوامل محدود کننده:
الف) قانون مینیمم یا قانون حداقل لیبیگ :
در سال 1840 لیبیگ که یک شیمی دان آلمانی بود دریافت که رشد موجودات زنده تحت تأثیر عنصری است که کمترین مقدار را در محیط زندگی داراست. ( عنصری که کمترین میزان را در محیط زیست موجود زنده داراست ، نقش محدود کننده را در رشد آن ایفاء می کند). به این معنی که اگر تمامی عناصر و عوامل مورد نیاز گیاه به میزان کافی در محیط وجود داشته باشد ولی میزان یک عنصر در محیط کم باشد، رشد و نمو این گیاه متناسب با مقدار این عنصر خواهد بود و مقادیر اضافی عوامل و عناصر دیگر بدون استفاده خواهند ماند. به طور خلاصه این قانون را می توان چنین مطرح کرد: عکس العمل رشد یک گیاه ( یا محصول کشاورزی) بستگی دارد فقط به آن ماده غذایی (عنصر) که به میزان کمتری در اختیار گیاه قرار دارد.این قانون فقط در مورد عناصر غذایی لازم جهت رشد گیاه کاملاً قابل استفاده است و لیبیگ آن را در مورد بقیه عوامل محیطی تعمیم نداد، ولی بسیار از دانشمندان دیگر آن را در مورد عوامل محیطی دیگری نظیر درجه حرارت و نور هم تعمیم دادند. عوامل اکولوژیکی محیط از نظر تأثیر بر زندگی و رشد موجودات زنده اصولاً نظیر عناصر غذایی عمل می کنند. قانون مینیمم یا لیبیگ را گاهی قانون بشکه هم می نامند
ب) قانون بلاک من Blackman :
بلاک من در سال 1905 قانون حداقل لیبیگ را در مورد عوامل کنترل کننده فتو سنتز بسط داد و قانون خود را به شرح زیر تعریف نمود: " شدت و سرعت یک فعل و انفعال بیولوژیکی که تحت تأثیر عوامل مختلفی محیطی جریان می یابد ، بستگی دارد به آن عاملی که در محیط به میزان کمتری از میزان اپتیمم خود وجود دارد ". این عامل محدود کننده موانعی بو جود می آورد که سبب می گردد تأثیر سایر عوامل از حد تأثیر این عامل محدود کننده فراتر نرود. و در عوض اجازه می دهد که در پائین تر از این حد عوامل دیگر مؤثر باشند. برای مثال عوامل مختلفی نظیر نور، CO2 ، آب ، حرارت و سایر عوامل در فتوسنتز گیاهان مؤثر می باشند. حال اگر مثلاً در یک محیط نور کم شود حتی اگر CO2 به مقدار کافی در اختیار گیاه قرار گرفته باشد نمی تواند از آن به نحو مطلوب استفاده کند.
ج) قانون تحمل شلفورد Shelford:
متناسب با دو قانون ذکر شده قبلی، شلفورد نیز اظهار داشت که نه تنها تقلیل مقدار یک عنصر یا یک عامل ، گیاهان و جانوران را با محدودیت موجه می کند بلکه افزایش مقدار هر عامل یا عنصر نیز برای موجودات محدود کننده است. در واقع این قانون بیان می دارد که وفور یا شدت عوامل اکولوژیکی می تواند مرزها و امکانات رشد و زندگی جانداران را محدود و معین سازد. در حقیقت قانون تحمل شلفورد مکمل قانون حداقل لیبیگ است. با توجه به قوانین به این نتیجه می رسیم که رشد موجودات زنده در طبیعت تنها از طریق محدود بودن عوامل کنترل نمی شود بلکه وفور و شدت عوامل اکولوژیکی نیز نقش تعیین کننده دارند.
د) قانون میچرلیخ Micherliche ( بازده نزولی):
یک خاکشناس آلمانی بنام میچرلیخ در سال 1909 چنین اظهار داشت که وقتی گیاهان مقادیر کافی از عناصر به جز یک عنصر محدود کننده را داشته باشند، عکس العمل رشدشان متناسب با عامل محدود کننده است ولی مشاهده کرد که رشد گیاه با افزایش مقدار عامل محدود کننده افزوده شد ولی نه با یک نسبت مستقیم. بعبارت دیگر مقدار عملکرد اضافه شده (y) به ازاء هر واحد اضافه شده (x) کوچکتر می شود و بطور نظری مقدارش نصف افزایش حاصل از افزایش قبلی است
انتشار جغرافیایی هر گیاه بطور طبیعی در درجه اول به وسیله آب و هوایی و درجه دوم به وسیله عوامل مربوط به خاک محدود می گردد. میزان بردباری گیاهان در برابر عوامل محیطی متغییر است. حتی بردباری هر گونه در مراحل و ادوار مختلف زندگی ثابت نیست به طور کلی گیاهان پیر و آنهائی که در محیط مستقر شده اند بیش از نهالهای جوان در مقابل تغییرات عوامل محیط بردباری از خود نشان می دهند برای هر یک از عوامل محیط سه حالت اصلی حداقل، متعادل و حداکثر وجود دارد و فاصله بین حداقل و حداکثر ، معرف میدان بردباری هر موجود زنده است به عبارت دیگر می توان گفت که انتشار گیاهان و سایر موجودات زنده بر روی سطح کره زمین معمولاً متناسب با وسعت میدان مذکور و درجه بردباری آنها نسبت به عوامل محیط خود می باشد. و در این صورت بردباری یک گونه نسبت به عوامل محیطی ضامن انتشار آن گیاه یا جانور می باشد.مسلم است که موجوداتی که در برابر کلیه عوامل بردبارتر باشند یعنی دامنه بین حداقل و حداکثر آنها زیاد تر باشد بیش از سایر موجودات انتشار می یابند.در بین حالات سه گانه ، حالت متعادل بهترین و پر ارزش ترین نقطه میدان بردباری گیاه بشمار می رود و آن هنگامی است که اعمال حیاتی گیاه به بهترین وجه انجام گیرد. به طور کلی برای آنکه هر یک از اعمال حیاتی انجام سایر عوامل را محدود نسازد و باعث وقفه و رکود عمل نگردد، باید آن اعمال مختلف با یکدیگر هماهنگی داشته باشند. اعمال حیاتی گیاه در اثر عوامل مختلف دارای حالات اپتیمم هارمونیک متعددی می باشد و در اثر تماس و تطابق آنها با یکدیگر حالت اپتیممی به نام "اپتیمم اکولوژیک" بو جود می آید که اپتیمم واقعی گیاه محسوب می شود.
میدان اکولوژیک Ecological Amplitude
هر موجود زنده در طبیعت دارای میدان اکولوژیک خاصی است که در نتیجه تطابق و هماهنگی با شرایط محیطی و خواص فیزیولوژیکی آن موجود بوجود می آید. هر قدر میدان اکولوژیک گونه ای وسیع تر باشد ، به همان نسبت انتشار آن گونه در محیط های مختلف وسیع تر شده و در همه مناطق به حال اپتیمم دیده می شود. این گیاهان را که در همه جا می رویند و دارای میدان اکولوژیکی وسیعی هستند را گیاهان همه جایی Cosmopolite می نامند و منحصر به منطقه و اقلیمی خاص نیستند. مثل بیشتر علفهای هرز. بالعکس اگر میدان اکولوژیک گونه ای کوچک باشد انتشار آن گونه به محیط خاصی محدود می شود و در این صورت از سایر گونه ها مشخص و متمایز می شود و بومی Endemic آن منطقه نامیده می شود. گیاهانی که از زمان های قدیم در منطقه رویش خود به جای مانده اند به نام گیاهان اتوکتونوز Authocthonous و گیاهانی که در از منه اخیر به نقطه ای مهاجرت کرده اند و در محیط جدید سکنی گزیده اند به نام گیاهان آلکتونوزAllocthonous موسومند. بنابراین بین بومی و خارجی بودن گیاهان نمی توان حد مشخصی قائل شد زیرا دسترسی یک گیاه به نقطه ای که به او امکان خواهد داد به آن محیط سازش یابد و بتدریج پایدار و بومی گردد. کلیه افراد یک گونه که آزادانه تلقیح می شوند و بارور می گردند و نیاز اکولوژیکی یکسان داشته باشند اکوتیپ Ecotype نامیده می شوند. مثلاً گونه گیاه معمولاً در خاک غیر آهکی می روید و اکوتیپ آن هم در جائی دیگر بر روی خاک آهکی مشاهده می گردد.
قانون ژئواکولوژیک انتشار
به طور کلی عوامل جغرافیایی از قبیل عرض های جغرافیایی ، ارتفاعات، جهات مختلف دامنه ها و درجه شیب آنها باعث محدودیت انتشار گیاهان می گردد و انتشار جزئی و کلی آنها نیز همواره به موازات یکدیگر صورت می گیرد و به وسیله میدان اکولوژیک آنها مشخص می شود و دو عامل زمان و ژنتیک در انتشار آنها سهم مؤثری دارد. محدودیت بیشتر گونه ها در نواحی استوایی که عرض جغرافیایی کمتری دارند تابع آب تحت الا رضی می باشد. همچنین محدودیت انتشار گیاهان در قسمتهای فوقانی نواحی کوهستانی تابع درجه حرارت و در مناطق پست تابع عامل آب خواهد بود. شدت تابش نور در جهات مختلف یک دامنه و در شیب های مختلف آن یکسان نیست و به همین سبب موجب تغییرات مزوکلیمائی Mesoclimatic در آن دامنه می گردد. مثلاً در نیمکره شمالی دامنه های جنوبی همواره گرمتر از دامنه های شمالی می باشند و تغییرات مزوکلیمایی و میکرو کلیمایی Microclimatic معمولاً به نسبت کم بودن عرض جغرافیایی و نزدیک بودن به مدار استوا شدیدتر می باشد.

 

 

 

عوامل مؤثر در مرتع
اقلیم و آب و هوا :
نوع آب و هوا، وضع گیاهان و اجتماع گیاهی مناطق مختلف را تا حدودی تعیین می نماید. اصولا رشد و تولید در جوامع گیاهی و جانوران تابعی از کلیه خواص محیطی و اثرات متقابل آنها می باشد. بنابراین خصوصیات اتمسفر به شدت بر نوع موجودات زنده ای که می توانند در هر منطقه رشد کنند تأثیر می گذارد.
آب و هوا Weather : حالت زود گذر یا موقتی اتمسفر در یک منطقه مشخص می باشد و مطالعه جنبه های فیزیکی این حالت و پدیده های مرتبط با آن هواشناسی Meteorology نامیده می شود. از سوی دیگر واژه کلیما (Climate) به معنی اقلیم می باشد و اقلیم شناسی (Climatology) الگوهای وضعیت آب و هوا را در طی زمان و مکان تشریح می کند. آب و هوا به حالات جاری اتمسفر اشاره می کند ولی اقلیم متوسط دراز مدت پارامترهای هواشناسی نظیر نور، دما، باد، رطوبت و بارندگی را نشان می دهد. اگرچه نوسانات پارامترهای اتمسفر فوق الذکر بسیار زیاد می باشد ولی میانگین های دراز مدت آنها روند تغییرات خاصی را طی روز، ماه یا سال دنبال می کند. متخصصین اقلیم شناسی و هواشناسی معمولاً در مطالعات خود، تغییرات حاصل در توده های هوا را از لحاظ آماری، دینامیک و فیزیکی را مورد توجه و بررسی قرار می دهند در حالیکه انکولوژیست ها مجبورند مشخصات اقلیمی و تغییرات اتمسفر در محل تماس با موجود زنده مورد مطالعه ، تعیین نمایند. یک چنین مطالعه اقلیمی را میکروکلیماتولوژی (Microclimatology) می نامند. تمام حجم هوایی که در مجاورت جانوران با ابعاد گوناگون و نیز داخل اشکوب های مختلف گیاهان یک جامعه قرار دارد میکرو کلیمای آن جامعه تلقی می شود.( در واقع میکروکلیما عبارت است از شرایط اقلیمی حاکم در مقیاس و سطح موجود زنده است ). در مقابل میکرو کلیما، واژه ماکروکلیما ( اقلیم بزرگ) را می توان مطرح نمود که ناشی از وضعیت جغرافیایی و پستی و بلندی های روی زمین می باشد که از جمله می توان به اقلیم فلات مرکزی ایران و یا اقلیم کویری جنوب شرقی ایران اشاره نمود. گاهی ممکن است یک یا چند عامل از عوامل میکرو کلیما به صورت موضعی دچار تغییراتی گردیده و در آن نقاط سبب بوجود آمدن شرایط اقلیمی خاصی که آن را مزو کلیما (Mesoclimate) می نامند، بشود (اقلیم محلی). برای مثال اقلیم یک جنگل و یا شیب یک سمت کوه یک مزو کلیما محسوب می شود. بنابراین ملاحظه می شود که اقلیم و مجموعه عوامل محیطی در تعیین نوع گونه های گیاهی و جانوری هر منطقه نقش مهمی را بر عهده دارند. عوامل آب و هوایی به صورت کمی و کیفی در رشد و نمو گیاهان تأثیر می کنند
رطوبت ( آب) Humidity:
معمولاً توسعه مراتع در مناطقی است که آب و هوائی آن حد متوسط بین جنگل و بیابان است. بطوریکه میزان آب مورد احتیاج برای مراتع کمتر از جنگل بوده و بیشتر از گیاهانی است که در بیابان ها و یا کویر ها سبز می شود. مقدار رطوبت برای رشد گیاهان مرتعی تابعی از خصوصیات بارندگی ، ظرفیت نگهداری آب در خاک و مقدار آبی است که در خاک نفوذ می کند. خاکهای رسی تا 25 درصد حجم خود آب را ذخیره می کنند در حالیکه خاکهای شنی در حد بسیار کمتری حدود 6 درصد حجم خود آب را ذخیره می کنند.هنگام ریزش باران بر روی خاکهای رسی مقادیر بیشتری از باران به صورت هرز آب ظاهر می گردد.پوشش گیاهی به صورت مانعی در برابر حرکت هرز آب، از سرعت هرز آب کاسته و در نتیجه آب بیشتری در خاک نفوذ می کند. از طرفی چرای دام و سایر علف خواران باعث کاهش پوشش گیاهی شده و در نتیجه بر میزان هرز آب ها افزوده شده و آب کمتری جذب خاک می شود.رطوبت خاک در طی زمان و در عمق های مختلف تغییر می کند. ریزش باران ، رشد گیاهان را تحریک می کند ولی بعد از آن دوره ای می رسد که رطوبت خاک بشدت محدود می شود. بارندگی در مراتع نیروی غالبی است زیرا در دوره های خشکی هیچ فعالیت بیولوژیکی نمی تواند ادامه یابد و تابع میزان بارندگی می باشد. اگر پوشش گیاهی تخریب شده باشد بارندگی نه تنها باعث تقویت رشد گیاهان نمی شود بلکه به صورت هرز آب مخرب ظاهر شده و موجب فرسایش شدید خاک نیز می شود.
یاد آوری مطالب مربوط به اکولوژی عمومی
(( بین 40 تا 60 درصد وزن تر درختان و حدود 90 درصد وزن تر گیاهان علفی را آب تشکیل می دهد آب در اندامهای گیاهی و جانوری محیطی را فراهم می سازد که در آن محیط تماس بسیاری از ترکیبات و عناصر بیشتر شده و فعل و انفعالات بیوشیمیایی در این چنین محیطی امکان پذیر می شود. نقش دیگر رطوبت به ویژه در گیاهان ، تسریع در انتقال مواد غذایی از محل جذب ( ریشه) و یا مواد ساخته شده در برگ به سایر اندامها می باشد. وجود آب در واکوئول سلولهای گیاهی موجب تورژسانس و تورم سلولها می گردد کاهش آب باعث پلاسمولیز و چروکیده شدن سلولها می شود.جذب آب در گیاهان از طریق تارهای کشنده و به دو طریق جذب فعال و جذب غیر فعال انجام می پذیرد. مکانیزم جذب غیر فعال از فرآیند اسمز تبعیت می کند و یک فرآیند فیزیکی محسوب می شود. در این حالت حرکت آب از یک محیط رقیق ( آب درون خاک) به یک محیط غلیظ ( سلول گیاه) از خلال یک غشاء نیمه ترا وا ( غشاء سیتوپلاسمی سلول های تارهای کشنده)صورت می گیرد که یک پدیده غیر فعال و بدن صرف انرژی است و عامل اصلی ورود آب به درون گیاه است. در حالت جذب فعال آب بر خلاف شیب پتانسیل آن حرکت کرده و توسط گیاهی جذب می شود که این عمل همراه با صرف انرژی ( مصرف ATP) است. از عوامل دیگری که بر روی شدت جذب آب اثر می گذارد میزان دفع آب از سطح گیاه طی پدیده تعریق و تعرق می باشد درجه حرارت نیز بر جذب آب اثر زیادی دارد زیرا در سرما قابلیت نفوذ پذیری غشاء کاهش می یابد. دفع آب از گیاه عمدتاً از طریق تعرق انجام می گیرد در این حالت آب به صورت بخار آب و از محل روزنه ها Stomata به خارج از گیاه منتقل می شود. روزنه ها اغلب در طی روز باز ( بجز بسته شدن نیمه روزی ) و در هنگام شب بسته هستند و مهمترین نقش آنها تبادلات گازی گیاه با محیط خارج است . در مناطق بسیار مرطوب و حالت اشباع رطوبتی دفع آب در گیاهان از طریق تعرق انجام می گیرد. در این حالت دفع آب بصورت قطرات آب و از آوند های چوبی و از روزنه های خاصی بنام روزنه های آبی Hydatodes صورت می پذیرد. مهمترین عواملی که بر روی شدت خروج آب از گیاهان تأثیر می گذارد عبارتند از شرایط محیطی ( درجه حرارت، رطوبت نسبی و باد) ، اندازه و ساختار گیاه، اندازه برگ ها و همچنین اندازه و تعداد روزنه ها. گیاهان مختلف برای رشد خود به مقادیر مختلفی از آب نیاز دارند. نسبت بین تولید خالص و مقدار آبی که از طریق تعرق دفع می شود کارآیی تعرق نام دارد. معمولاً این نسبت به صورت مقدار گرم آب تبخیر شده برای ساخته شدن یک گرم وزن خشک ماده آلی بین می شود. اطلاعات کافی در باره کارآیی تعرق ما را قادر می سازد که با نیاز آبی گیاهان بیشتر آشنا شویم. وارمینگ E. Warming گیاهان را بر اساس سازش های آنها با شرایط مختلف رطوبت خاک و بر اساس تحمل آنها نسبت به کم آبی یا نیاز آبی به صورت زیر گروه بندی نمود:
الف) گیاهان آب دوست یا آبزی Hydrophytes: این گیاهان در شرایط غرقابی یا داخل آب شناو رطوبت ( آب) Humidity رند و یا حداقل قسمتی از اندامهای آنها در آب شناور است مانند نیلوفر آبی، عدسک آبی و نی ها.
ب)گیاهان خشکی پسند Xerophytes : گیاهانی هستند که بیشتر در مناطق خشک وجود دارند و یک دوره خشک طولانی را می توانند تحمل کنند مانند گز، کاکتوس و تاغ.
ج) گیاهان مزوفیت Mesophytes : این گیاهان به رطوبت متوسطی نیاز دارند و سازگاری خاص جهت زندگی در شرایط نامساعد را پیدا نکرده اند مثل اکثر گیاهان زراعی.
د) گیاهان شور پسند Halophytes : این گیاهان در مناطق و یا آبهای شور زندگی می کنند (مانند درختان حر که در آبهای سواحل خلیج فارس می رویند) و خواص گزرومورفیکی از خود نشان می دهند))

 

درجه حرارت:
تأثیر دما بر روی جوانه زنی و رشد گیاهان مرتعی وقتی مؤثر است که رطوبت خاک برای رشد کافی باشد. باران فصل سرد موجب تحریک رشد پهن برگان علفی (که بیشتر گیاهان یکساله هستند) می گردد در حالیکه بارندگی فصل گرم معمولاً برای رشد گندمیان چند ساله مناسب است.عامل درجه حرارت به طور کلی باعث شروع رشد و مشخص شدن دوره رویش گیاهان مراتع شده و این امر آمادگی گیاهان برای چرا و یا تاریخ شروع چرا در مراتع را معین می کند در اکثر مراتع ایران بالا بودن عامل درجه حرارت در فصل بهار و تابستان و اوایل پائیز باعث افزایش تبخیر مستقیم از خاک و گیاه شده و محیط را خشک می نماید و این امر باعث محدودیت رشد و توسعه گیاهان گیاهان در مراتع می شود.
یاد آوری مطالب مربوط به اکولوژی عمومی
((مقداری از تشعشعات خورشیدی که به سطح زمین برخورد می کند به صورت امواج حرارتی طول موج بلند از سطح زمین بازتابش می کند مقدار تشعشعاتی که به سطح زمین می رسد بر حسب درجه حرارت محیط، رطوبت هوا و درجه پوشیدگی آسمان از ابر و غبار تغییر میکند. همچنین این مقدار بیشتر تابع زاویه تابش خورشید است و کمتر تحت تأثیر فاصله زمین از خورشید قرار می گیرد. هنگامیکه خورشید بطور عمودی می تابد ضریب انعکاس حرارتی (آلبدو) کم شده و در نتیجه مقدار کمتری از حرارت به فضا منعکس می گردد
میزان حرارت رسیده به سطح جسم / میزان حرارت منعکس شده از سطح جسم= ضریب انعکاس حرارتی (آلبدو)
ضریب حرارتی زمین در کل 42% است یعنی از کل انرژی خورشیدی رسیده به سطح زمین 42% آن منعکس می گردد.با فاصله گرفتن از استوا درجه حرارت حداکثر روزانه افزایش و حداقل روزانه کاهش می یابد. لذا تغییرات روزانه دما بیشتر خواهد شد و بطور کلی درجه حرارت بالا در عرض های جغرافیایی واقع در شمال و جنوب استوا حادث می شود حداکثر دمای ثبت شده در این مناطق 58 درجه سانتیگراد و سردترین دمای ثبت شده در کره زمین مربوط به قطب شمال در حدود 90- درجه سانتیگراد می باشد. به ازاء افزایش هر 100متر ارتفاع ، 6/0 درجه از دما کاسته می شود. که این امر می تواند بر روی رشد و نمو گیاهان در ارتفاعات مختلف تأثیر بگذارد. به ازاء هر درجه عرض جغرافیایی نیز آغاز فصل رشد گیاهی به تأخیر می افتد ( هر درجه عرض جغرافیایی نیز برابر 110 کیلومتر است).
بطور کلی درجه حرارت به عنوان یک عامل اکولوژیکی ، به دو صورت اثر خود را نشان می دهد، اثر مستقیم و اثر غیر مستقیم.
حرارت بطور مستقیم بر کلیه اعمال حیاتی گیاهان و بر شدت متابولیسم جانوران خونسرد تأثیر دارد و به صورت غیر مستقیم با تأثیری که بر روی عوامل دیگر از جمله مقدار آب دارد، عمل می نماید. بر طبق قانون ونت هافV ant Haff به ازاء افزایش حرارت به اندازه 10 درجه سانتیگراد سرعت فعل و انفعالات بیوشیمیایی تقریباً دو برابر می شود. جدا کردن حرارت به عنوان یک عامل اکولوژیکی مستقل ، عملاً بسیار مشکل است. مثلاً ممکن است انرژی نورانی جذب شده توسط یک ماده به حرارت تبدیل شود (. علاوه بر این حرارت معمولاً به همراه دو عامل دیگر یعنی نور و آب بر فعالیت های موجود زنده اثر می گذارد. اصولاً مناطق محدودی در جهان وجود دارند که درجه حرارت آن به اندازه ای سرد و یا گرم باشد که موجودات زنده نتوانند در آن زندگی کنند ولی درجه حرارت مناطق مختلف از نظر مکانی و زمانی متغییر است.بیشترین تغییرات درجه حرارت در اثر تغییر عرض جغرافیایی اتفاق می افتد.در یک محدوده معین از نظر جغرافیایی، پستی و بلندی ها و ارتفاع از سطح دریا) و فاصله از اقیانوس و دریا مهمترین عوامل در تعیین درجه حرارتند. تغییرات درجه حرارت حتی در یک اکوسیستم نیز می تواند وجود داشته باشد. مثلا بین تاج پوشش یک جنگل و کف آن.
اغلب موجودات زنده کره زمین بین درجه حرارت صفر تا 50 درجه سانتیگراد زندگی می کنند. در این محدوده گونه های مختلف برای ادامه حیات خود از مقدار کمینه و بیشینه حرارتی برخوردارند که در بین آنها درجه حرارت مناسب رشد تحت عنوان درجه حرارت بهینه (Optimal Temperature) وجود دارد. به دلیل اینکه تبادل حرارتی بین گیاهان و محیط اطراف آنها به آسانی صورت می گیرد در اغلب موارد درجه حرارت پیکره گیاه تقریباً نزدیک به درجه حرارت محیط اطراف است. اما اصولاً در گیاهان عواملی از جمله آب گیاه، سن گیاه و فصل سال در تحمل و محدوده بردباری حرارتی گیاه تأثیر فراوان دارد. اغلب گیاهان با از دست دادن آب از سطح اندام ها، خود را خنک می کنند. زیرا هنگامی صدمات ناشی از حرارت بروز می کند که آب کافی جهت سرد شدن گیاه در دسترس نباشد و در اغلب موارد صدمات ناشی از حرارت زیاد با صدمات ناشی از کم آبی (پلاسید گی) همراه است.گیاهانی که در مناطق بسیار گرم زندگی می کنند دارای مکانیسم های خاص مرفولوژیکی یا فیزیولوژیکی برای مقابله با حرارت های بالا هستند. در مقابل، درجه حرارت های پائین نیز دارای اثرات مختلفی در گیاهان هستند. برای اغلب گیاهان زیستن در درجه حرارت های کمتر از 6 درجه سانتیگراد مناسب نیست و در درجه حرارت های بسیار پائین و زیر صفر، تشکیل بلور های یخ در خارج از سلول ها، آنها را در موقعیت خشکی قرار می دهد. اگر هوا یکباره سرد شود درون سلول ها بلور های یخ تشکیل می شود و طبعاً به علت داشتن حجم زیاد ، سلول ها را متلاشی خواهد کرد. پدیده خواب هم در گیاهان مناطق گرم و هم گیاهان مناطق سرد با تغییرات دما اتفاق می افتد. بسیاری از گیاهان برای شکستن دوره خواب بذور شان و جوانه زنی نیاز به گذراندن یک دوره سرما دارند که این پدیده را ورنالیزاسیون Vernalization می گویند. گیاهان برای جوانه زنی نیاز به یک دمای حداقل دارند که به آن صفر گیاه می گویند. گیاهان از لحاظ درجه حرارت مطلوب برای رشد و نمو به گیاهان گرمسیری ، گیاهان سردسیری و گیاهان مناطق معتدله تقسیم میشوند.))
نور Light :
نور نیز از عوامل است که گیاهان نسبت به آن رقابت کرده و در هر محیط بسته به میزان شدت آن ممکن است گیاهان نور پسند و یا سایه پسند بوجود آیند. اضافه می شود که در شرایط مراتع مناطق خشک ایران عامل رقابت نور قابل توجه نمی باشد. با توجه اختلافات موجود در شرایط آب و هوایی مناطق مختلف و با توجه به متفاوت بودن مقاومت گیاهان مختلف در مقابل شرایط اقلیمی تیپ های مختلف زیستی در گیاهان بوجود می آید
یاد آوری مطالب مربوط به اکولوژی عمومی
خورشید منبع اصلی انرژی برای اعمال حیاتی در کلیه اکوسیستم هاست. انرژی خورشیدی دارای خصوصیاتی است که به وسیله دو تئوری مربوط به هم می تواند تشریح شود، تئوری امواج الکترومغناطیس و تئوری کوآنتوم. تئوری الکترو مغناطیس می گوید نور در فضا به صورت موج حرکت می کند تعداد امواجی که در یک زمان معین از یک نقطه معین عبور می کند تواتر یا فرکانس نامیده می شود.
در این فرمول نشان دهنده تواتر ( طول موج در ثانیه) c نشان دهنده سرعت نور (1010 ×3 سانتی متر در ثانیه) و طول موج است ( جهت محاسبه طول موج ، سرعت نور را بر فرکانس تقسیم می کنیم).
تئوری کوآنتوم می گوید نور در فضا به صورت جریانی از ذرات به نام فوتون حرکت می کند انرژی موجود در یک فوتون یک کوآنتوم نام دارد.چون انرژی موجود در یک فوتون متناسب با فرکانس آن است، لذا کوآنتوم را میتوان به صورت طول موج بیان کرد. انرژی موجود در هر فوتون با طول موج آن نسبت عکس دارد

در این فرمول E عبارت است از انرژی فوتون ( کوآنتوم) ،h عبارت است از ثابت پلانگ (× 662ارگ بر ثانیه) ، C نشان دهنده سرعت نور (1010 ×3 سانتی متر در ثانیه) و نشان دهنده طول موج است.
چنین به نظر می رسد که مقدار کل انرژی خورشیدی که به خارج اتمسفر می رسد عملاً ثابت است و معادل 1010 ×05/1 کالری بر متر مربع در سال برآورد شده است. این مقدار انرژی به ثابت خورشیدی(Solary constant) موسوم است. این امکان وجود دارد که ضریب خورشیدی دستخوش تغییراتی اگرچه اندک گردد. آزمایشها نشان داده اند که حداکثر تشعشعات خورشیدی هر یازده سال یکبار روی می دهد.
از کل تشعشعات خورشیدی که به زمین تابیده می شود فقط حدود 50 درصد ان به سطح زمین می رسد و مابقی آن از طریق انعکاس از سطح زمین، سطح ابرها و ذرات معلق در هوا و یا جذب توسط بخار آب و CO2
غیر قابل استفاده می شود و از این مقدار 50% رسیده به زمین فقط حدود 1 الی 2 درصد آن در فتو سنتز گیاهان مورد استفاده قرار می گیرد.
نور از 3 جنبه حائز اهمیت است:1- شدت نور Light Intensity 2- کیفیت نور Light Quality 3- طول مدت تابش نور Light Duration
1- شدت نور:
مقدار نوری که به واحد سطح زمین در واحد زمان میرسد را شدت نور می گویند. شدت نور از نقطه نظر زمانی و مکانی کاملاً متغییر است. بطوریکه ساعت به ساعت و فصل به فصل تغییر می کند. هنگامیکه نور از لایه های اتمسفر عبور می کند ، مقداری از انرژی آن جذب شده و مقداری توسط ذرات معلق متفرّق می گردد. در مناطق خشک شدت نور نسبتاً زیاد است زیرا در آنجا مقدار انعکاس نور توسط ابرها در حداقل مقدار قرار دارد. از طرف دیگر شدت نور با عرض جغرافیایی کاهش می یابد. زیرا وقتی که شعاع خورشید با زاویه کمتر از 90 درجه بر سطح زمین بتابد، نور در منطقه وسیعتری از زمین پراکنده شده و می تواند میزان نور در هر واحد سطح زمین را کاهش دهد.
یکی دیگر از عوامل مهم و موثر در تغییرات شدت نور، تغییرات فصلی است. شدت نور در عرض های جغرافیایی بالا ، در زمستان و تابستان بسیار متفاوت است. که این امر به مقدار زیادی بستگی به وضعیت قرار گرفتن زمین نسبت به خورشید دارد. از عوامل دیگر می توان به پستی و بلندی ها و ارتفاع از سطح دریا اشاره نمود. زاویه و جهت شیب زمین از جمله عواملی است که به وضوح بر شدت نور دریافتی اکوسیستم موثر واقع می شود. برای مثال در عرض های جغرافیایی بالا در نیمکره شمالی ، دامنه های جنوبی، نور بیشتری نسبت به دامنه های شمالی دریافت می کنند. در ارتفاعات بالا نیز بخصوص در مناطق کوهستانی شدت نور دریافتی بیشتر از نقاط پست است. گاهی اوقات شدت نور زیاد ، به عنوان یک عامل محدود کننده برای گیاهان محسوب می شود. نورهایی که شدت شان بسیار زیاد است با ایجاد واکنش های اکسیداسیون نوری بسیار از آنزیم ها را غیر فعال می کنند و در نتیجه ساخته شدن پروتئین نیز مختل می گردد. گیاهان از لحاظ بردباری نسبت به نور، به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول گیاهان نور پسند Helliophyta ( sun plants) هستند که فعالیت فتوسنتزی آنها موقعی به حد مطلوب می رسد که شدت نور زیاد باشد . دسته دوم ، گیاهان سایه پسند Sciophyta ( shade plants) هستند که فعالیت فتوسنتزی آنها موقعی به حد مطلوب می رسد که شدت نور کم باشد. اگر در درختان برگ های داخل و سطح تاج به یک اندازه سبز و شاداب باشند ، درخت سایه پسند است ولی نور پسند ها برگ های خارجی سبز و شاداب و برگ های داخلی اصلاً وجود ندارند و یا شادابی شان کمتر از برگ های خارجی است. از طرف دیگر اگر شاخه های پائینی که در سایه قرار دارند بطور طبیعی رشد نکرده باشند گیاه نور پسند و اگر این شاخه ها خوب رشد کرده باشند گیاه سایه پسند است. در گیاهان علفی نیز اگر برگ های فوقانی و تحتانی هر دو سبز و شاداب باشند گیاه سایه پسند و اگر فقط برگهای بالایی سبز و شاداب باشند گیاه نور پسند است. بعضی از گونه های گیاهی در دوره جوانی سایه دوست بوده و هنگامیکه بالغ می شوند خصوصیات افتاب دوستی پیدا می کنند. این خاصیت یکی از محاسن درختان جنگلی است زیرا در جوانی مجبورند در شرایط نور کم کف جنگل زندگی کنند و هنگامیکه به بلوغ رسیدند می توانند از شدت نور زیاد بهره مند شوند.معمولاً گیاهانی را که از اندامهای رویشی آنها استفاده می کنیم در جاهایی می کارند که نور کم باشد. در این صورت رشد رویشی آنها بیشتر است مانند چای و توتون که در هوای ابری رشد خوبی دارند. افزایش ارتفاع و شاخ و برگ های گیاهان در اثر کمبود نور را اصطلاحاً اتیوله شدن Etiolation می نامند. اگر بخواهیم از اندامهای زایش و دانه گیاه استفاده کنیم گیاه را در مناطق آفتابی می کاریم مثلا کتان ممکن است برای تولید بذر یا تولید الیاف کاشته شود. اگر برای تولید بذر باشد تراکم را کمتر می گیریم تا نور بیشتری وارد پوشش گیاهی گردد. اگر بخواهیم از الیاف کتان استفاده کنیم ، تراکم را افزایش می دهیم . با این عمل میزان نفوذ نور در داخل پوشش گیاهی کمتر شده و در نتیجه گیاهان افزایش ارتفاع می یابند. نفوذ کمتر نور در پوشش گیاهی باعث افزایش غلظت هورمون های اکسین و جیبرلین می شود. و در نتیجه رشد طولی گیاه افزایش می یابد. اصولاً همگام با افزایش شدت نور مقدار فتو سنتز هم افزایش میابد تا به مقدار ثابتی برسد که به آن نقطه اشباع نوری می گویند . این مقدار ثابت به قدرت جذب نور توسط گیاه دارد. البته قسمتی از مواد فتوسنتزی یا قند ساخته شده طی عمل فتو سنتز توسط گیاه برای اعمال حیاتی اش مصرف می شود. محل تلاقی خط فتو سنتز و تنفس تحت عنوان نقطه جبرانی نور Light compensation point نامیده می شود این نقطه شدت نوری را نشان می دهد که گیاه لازم دارد تا رشد خود را ادامه دهد و در واقع حداقل مقدار نوری است که در آن گیاه تولید خالص دارد. نقطه جبرانی نور در گیاهان مختلف، متفاوت است.

 

دریک پوشش گیاهی ، فتو سنتز در آرایشی از برگها روی می دهد که معمولاً با یکدیگر همپوشانی داشته و بر یکدیگر سایه می اندازند. تراکم شاخ و برگ در گیاهان زراعی معمولاً به وسیله پارامتری بنام شاخص سطح برگ LAI (Leaf Area Index) بیان می شود. که از رابطه زیر بدست می آید
سطح زمین / سطح کل برگهاLAI=
این پارامتر بدون واحد بوده و نشان دهنده این واقعیت است که چه مقدار از سطح زمین به وسیله برگ های یک جامعه گیاهی پوشیده شده است. به عبارت دیگر چه مقدار از کل انرژی ورودی به وسیله گیاه دریافت شده و چه درصدی از آن به سطح زمین برخورد می کند. مسلما با افزایش سن گیاه سطح برگ ها نیز تا حد معینی افزایش می یابد. از سوی دیگر برگ های گیاه به صورت لایه لایه روی گیاه قرار گرفته اند. بطوریکه لایه های فوقانی بر روی لایه های تحتانی سایه انداخته و مانع از رسیدن نور به آنها می شود.
علاوه بر موارد ذکر شده در خصوص نور ، قابل ذکر است که نور می تواند در جوانه زنی بذر بعضی از گیاهان نیز موثر واقع شود بذر بعضی از گیاهان برای جوانه زنی حتماً نیاز به وجود نور دارند بنابراین باید آنها را سطحی کشت نمود تا نور کافی دریافت کنند مثل چمن ، کاهو، توتون. بذر بعضی از گیاهان نیز نسبت به وجود یا عدم وجود نور بی تفاوت هستند و نور در جوانه زنی آنها نقشی ندارد مثل بذر انواع غلات. بذر بعضی از گیاهان در تاریکی بهتر جوانه می زند مثل بذر کدو، هندوانه و یا گوجه فرنگی.
2- کیفیت نور:
همانطور که قبلا نیز اشاره شد، انرژی خورشید از امواج الکترومغناطیس با طول موج های مختلف تشکیل شده است. تمام طول موج های نور خورشید نمی توانند از لایه های فوقانی اتمسفر عبور کرده و به سطح زمین برسند. برای انسان طول موج های بین 390 تا 760 نانومتر قابل رؤیت اند ( 1 نانومتر = 9- 10متر) و مجموعاً نور سفید را تشکیل می دهند تابش هایی با طول موج کمتر از 390 نانومتر تابش های طول موج کوتاه را تشکیل می دهند که از جمله می توان به اشعه ما وراء بنفش Ultra Violet اشاره نمود. طول موج هایی که بیشتر از 760 نانومتر هستند تابش های طول موج بلند نامیده می شوند و اشعه مادون قرمز Infra Red از این دسته می باشد. اشعه ما وراء بنفش به دلیل داشتن انرژی بسیار زیاد برای بسیاری از جانوران و گیاهان مضر است و قسمت اعظم آن توسط لایه اوزون جذب می شود. و مقدار آن از 7% به 3% کاهش می یابد. این اشعه برای باکتریها بسیار مضر است و به همین دلیل در آزمایشگاهها برای ضد عفونی کردن محیط از لامپ های ما وراء بنفش استفاده می کنند. حالت روزتی Rosette که در اغلب گیاهان مناطق مرتفع دیده می شود احتمالاً به علت وجود اشعه ما وراء بنفش است که بر روی رشد ساقه اثر نامطلوب دارد و شاید وجود این نوع اشعه یکی از عوامل محدود کننده مهاجرت گیاهان به مناطق مرتفع باشد.بدین ترتیب کیفیت نور عاملی است که در جهت تعیین الگوی پراکنش موجودات دارای اهمیت است. اشعه مادون قرمز که تقریباً 42% کل انرژی خورشیدی را شامل می شود، دارای اثرات حرارتی است.گاز کربنیک ، بخار آب و ذرات معلق در فضا مقداری زیادی از این اشعه را جذب می کنند. در مناطقی که بخار آب بیشتری در هوا وجود دارد ( مثل نواحی ساحلی ) جذب این اشعه نیز بیشتر است و به همین دلیل آفتاب سوختگی در سواحل دریا بیشتر اتفاق می افتد.نور مرئی نیز تقریباً 50% کل تشعشعات خورشیدی را تشکیل می دهد و در اثر تجزیه آن به ترتیب هفت رنگ قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی ، نیلی و بنفش حاصل می شود. اغلب گیاهان فقط طول موج های بین 390 تا 760 نانومتر را جذب نموده و در فتو سنتز از آن استفاده می کنند. با توجه به اینکه کلروفیل سبز رنگ است در عمل فتو سنتز، طیف سبز کمترین کارکرد را دارد و قسمت اعظم آن منعکس می گردد. ولی طیف های قرمز و آبی در عمل فتو سنتز، بیشترین اهمیت و بالاترین کارکرد را دارند.
1- طول مدت تابش نور:
محور قطبین زاویه ای برابر 66 درجه و 33 دقیقه با صفحه مدار گردش خورشید می سازد. این نابرابری محوری موجب نابرابری است که در طول شب ها و روزها وجود دارد. به هنگام انقلاب صیفی Summer Solstice( یعنی اولین روز آغاز فصل تابستان که در ایران برابر با اول تیر ماه یا 21 ژوئن است) و انقلاب شتوی Winter Solstice (یعنی اولین روز آغاز زمستان که در ایران برابر با اول دی ماه یا 21 دسامبر است) به ترتیب بلندترین روز و بلندترین شب در سطح زمین حادث می شود. مدارات رأس السرطان و رأس الجدی ، مدارات موازی هستند که عرض جغرافیای شان برابر است با حداکثر بعد خورشیدی تا استوا یعنی 23 درجه و 27 دقیقه . این دو مدار مشخص کننده حدود منطقه ای هستند که خورشید در آن منطقه می تواند به اوج Zenith خود برسد. خورشید در نیمکره شمالی در روز اول تابستان و در نیمکره جنوبی در اولین روز زمستان در اوج می باشد. طول مدت روز و شب در تمام نقاط کره زمین در اولین روز بهار و پائیز یکسان است. در روی خط استوا طول روز در تمام فصول تقریباً ثابت و برابر 1/12 ساعت می باشد.

 

طول مدت روشنایی و تاریکی را در طی 24 ساعت را فتو پریود photoperiod و عکس العمل موجودات نسبت به فتو پریود را فتوپریودیسم photoperiodism می نامند عکس العمل های فتوپریودی در جانوران شامل شروع مهاجرت، خواب زمستانه Hibernation ، آشیان سازی و تغییرات رنگ پوشش خارجی است. و در گیاهان در چهار فرآیند اصلی یعنی فتو سنتز، واکنش های پر انرژی ، تغییر حالت فیتوکروم و فتوپریودیسم دخالت دارد
گیاهان بر حسب چگونگی پاسخ به طول روز به 3 گروه اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از:
- گیاهان روز بلند Long Day Plants
- گیاهان روز کوتاه Short Day Plants
- گیاهان روز خنثی Neutral Day plants

 

گیاهان روز بلند:
در گیاهان روز بلند انتقال از مرحله رویشی به مرحله زایشی همراه با طول روز تسریع می گردد و روزهای کوتاه منجر به تأخیر در گل دهی آنها می شود. این گیاهان برای شروع گل دهی به طول روز بیش از 12 ساعت نیاز دارند. برای گونه های مختلف و حتی هر رقم از هر گونه می توان آستانه ای تقریبی از طول روز را مشخص نمود که روزهای کوتاهتر از آن گل دهی را به تأخیر می اندازد. به عنوان مثال اغلب غلات معتدله از جمله گندم ، جو و یا گیاهانی مثل اسفناج و چغندر قند در این گروه جای می گیرند.

 


گیاهان روز کوتاه:
انتقال از مرحله رویشی به زایشی در گیاهان روز کوتاه با نقصان طول روز تسریع می گردد. و روزهای بلند ، گل دهی آنها را به تأخیر می اندازد. این گیاهان برای ورود به مرحله گل دهی به طول روز کمتر از 12 ساعت نیاز دارند برای هر گونه یا هر رقم از این گیاهان نیز آستانه ای از طول روز وجود دارد که روزهای بلند تر از آن گل دهی را به تأخیر می اندازد.گیاهانی نظیر تنباکو، ذرت و یا گل داوودی در این گروه قرار دارند.
گیاهان روز خنثی :
این گیاهان برای ورود به مرحله گل دهی به طول روز خاصی نیاز ندارند و در واقع عکس العمل آنها به طول روز بسیار ناچیز بوده و انتقال از مرحله رویشی به زایشی در این گیاهان به عوامل دیگری مانند سن گیاه، درجه حرارت هوا و خاک، رطوبت خاک، عناصر غذایی و ذخیره هیدرات کربن در گیاه تعیین می شود.
باید توجه داشت که کلیه عوامل محیطی کم و بیش بر تعیین زمان گل دهی گیاهی موثرند و تقسیم بندی فوق بر اساس سهم نسبی طول روز در انتقال گیاه از حالت رویشی به زایشی انجام شده است.تعداد روزهای بین کاشت تا گل دهی، تخمینی از دوره اصلی رویش گیاه (BVP) می باشد.( Basic vegetation phase )، به عبارت دیگر BVP دوره ای است که گیاه قبل از اینکه بتواند به تحریک فتو پریود پاسخ دهد باید پشت سر بگذارد. برای مثال این مدت در ارقام مختلف برنج از زمان جوانه زنی بین 10 تا 63 روز متغیر است. طول این دوره بوسیله ژن ها کنترل می شود فاصله بین اتمام BVP و گل دهی دوره القاء فتو پریود (PIP) نامیده می شود (Photoperiod Induced phase ). در واقع (PIP) مدت لازم بین انتهای BVP و شروع گل دهی است و این زمان بوسیله فتو پریود کنترل می شود. در رابطه با مسئله فتو پریود و گل انگیزی در گیاهان نکته مهم نحوه تأثیر تغییرات طول روز بر روی این پدیده است. در گیاهان رنگدانه ای به نام فیتوکروم phytochrome وجود دارد که می تواند به دو حالت تبادلی وجود داشته باشد. در حالت اول فیتوکروم جاذب نور قرمزRed می باشد که با Pr نشان داده می شود. این فیتوکروم در طی روز و وجود روشنایی با دریافت طول موج 660 نانومتر تبدیل به فیتو کروم نوع دومPfr ( Far Red) میگردد. و آن نیز در طی شب ( تاریکی) با دریافت طول موج های حدود 730 نانومتر(قرمز دور) مجدّداً به Pr تبدیل می گردد. بنابراین هر گاه میزان طول دوره روشنایی زیاد باشد مقدار بیشتری از Pr به Pfr تبدیل میشود. یعنی حاصل کسر بزرگتر میشود. در این حالت گیاه متوجه افزایش طول روز شده و در نتیجه واکنش های مربوط به گل دهی آن نیز آغاز می شود. مشخص شده است در اکثر گیاهان نوعی هورمون بنام فلوریژن Florigen به دنبال اینگونه تغییرات تولید می شود که منشأ ظهور اندامهای اولیه گل می باشد.
بطور کلی واکنش های گیاهان نسبت به طول روز کوتاه و بلند ، از جمله مسایلی است که پراکنش گیاهان را در عرض های جغرافیایی مختلف محدود ساخته است. گیاهان روز خنثی را بیشتر در عرض های پائین تر و نزدیک به استوا و گیاهان حساس به طول روز را در عرض های بالاتر می توان دید.
عوامل مربوط به خاک
خاک نتیجه تأثیر آب و هوا و موجودات زنده بر سنگ مادر است. با گذشت زمان و ادامه تأثیرات عوامل مذکور خاک تحول یافته و سرانجام به خاک مرحله کلیماکس تبدیل می شود. خاک مرحله کلیماکس خاکی است نسبتاً در حال تعادل و پایداری، در این مرحله فرسایش خاک در حداقل ممکن می باشد. تشکیل افقهای خاک تا حدی که شرایط آب و هوایی اجازه داده است ادامه یافته ، شستشوی مواد از لایه های فوقانی با حرکت و جابجایی مواد از لایه های پائین جبران می شود. نوع خاک تشکیل شده به عواملی چند ارتباط دارد این عوامل به شرح زیر می باشند
S=F (cl.o. r. p. t)
S = Soil = خاک، F = Function = تابع، cl = climate = اقلیم، o =organism = موجودات زنده، r = relief= پستی و بلندی، p = parent material = سنگ مادری ، t = time = زمان
بنابراین خاک تشکیل یافته ، تابعی از تأثیر عوامل فوق الذکر و هر نوع تغییر در عوامل مذکور ، باعث تغییر در توسعه و تشکیل خاک خواهد شد. عامل زمان در تحول خاک تابعی است از شرایط آب و هوائی و موجودات زنده . طبیعی است که شدت فعالیت موجود زنده خود تابعی می باشد از شرایط آب و هوائی

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کلیماتولوژی

دانلود مقاله زلزله

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله زلزله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مـقـدمــه

 


زلزله از پدیدهای طبیعی است که درطول تاریخ حیات بشر بارها انسان را به وحشت انداخته و باعث تخریب شهرها وروستاهای زیاد همراه باتلفات انسانی شدید و داغ دار نمودن انسان بوده است . به گونه ای که انسان چون خود را در مقابل آن عاجز ودرمانده دیده ، آن را به پدیده های ماوراء طبیعت و خشم خدایان برانسان دانسته است .
دراین سال های اخیر شایعات زیادی مبنی براتفاق زلزله در برخی شهرها ازحمله درتهران ورد زبان هر کسی گشت ونگرانی های را ایجاد نمود. از طرف دیگر لرزش های گاه به گاه تهران این شایعات را تقویت می نمود .
در هر صورت این خطر، با توجه سابقه تاریخی زلزله تهران و مناطق اطراف و دوره بازگشت زلزله های بزرگ ، تهران را تهدید می کند .
هرکسی بنا به موقعیت خود موظف است تا بکوشد با این پدیده وراههای موثر در کاهش تلفات وخسارات ناشی از آن آشنا گردد وبه دیگران نیز آنهارا بیاموزد . لذا با توجه به این مطلب وشایعاتی که رواج یافت تلاش نمودم تا درحد توان آموخته ها واطلاعات خودرا به دانش آموزان خود بیاموزم که نتیجه ان تهیه این جزوه پیش رو شد .
در تهیه این نوشته از منابع وماخذ کتابخانه ای ومنابع اینترنتی و تجربیات آموزشی خود استفاده نموده ام که در پایان جهت آشنایی واستفاده این منابع ذکر شده است.

تعریف زلزله

 

برای شناخت هر پدیده ای درجهان واقع لازم است ابتداازآن تعریف مناسب ونسبتاً جامعی داشته باشیم ، چرا که بدون دانستن تعریفی مناسب ازآن نمی توان به کنه پدیده پی برد وآن رابه خوبی درک نمود.
مردم عامی درکلامی ساده زلزله راحرکت ناگهانی زمین ناشی ازخشم نیروهای ماوراء الطبیعه وخدایان می دانند که بر بندگان عاصی وعصیــــــانگر خودکه نافرمانی خداخود را نموده ومرتکب گناهان زیادی شده اند می داننــد .
اگر چه امروزه با گسترش دانش تجربی این تعریف در زمره اباطیل وخرافات قرارگرفته ،ولی هنوز در جوامع ومردم کم دانش وجاهل مورد قبول است.
درفرهنگ تک جلدی عمید زلزله را با فتح حروف‌‌ ‍‍‍‍‎‏« زَ» و « لَ » یعنی زَلزلَه برخلاف آنچه در زبان عامه مردم رایج است ، آورده ومی نویسید :
« زمین لرزه ، لرزش وجنبش شدید ویا خفیف قشر کره زمین که به نقصان درجه حرارت مواد مرکزی واحداث چین خوردگی وفشار یادر اثر انفجارهــای آتشفشانی بوقوع می رسد .»
در فرهنگ جغرافیا تالیف پریدخت فشارکی وهمچنین در فـــــرهــــنـگ جغرافیائی تالیف مهدی مومنی تعریفی مشابه هم به گونه زیر ارائه شده است:
«جنبش یا تکان پوسته زمین که به صورت طبیعی ناشی از زیر پوسته زمین است بعضی وقتها زلزله باعث تغییراتی در سطح زمین می شود ، اما اغلب زیان بوجود آمده ناشی ازتکان ها فقط محسوس است وممکن است زلزله بوسیلــــه یک انفجار آتشفشانی بوجود آید. زلزله در حقیقت در بیشتر نواحی آتشفشانی امری عادی است واغلب قبل ویا همزمان با انفجار اتفاق می افتد . اصل زلزلـــه تکتونیکی است واحتمالاً وجود یک شکست لازمه آن است . موجهای زلزلـــه دست کم در سه جهت اتفاق می افتد ودر یک مسافت قابل ملاحظه از مکــــان اصلی بطور جداگانه حس می شوند . وقتی امواج زلزله ازمکانی می گـــــــذرد زمین وساختمانها می لرزند وبه جلووعقب می روند .بالاترین زیان ناشی اززلزله همیشه در مرکز زلزله یعنی جائی که حرکت بالاوپائین است نیست امـــــــــا در مکانــــهائی که موجهای زلزله بصورت مایل به سطح می رسد ونزدیک مرکــز زلزلــــه باشند دارای بالاترین زیان می باشند .یک زلزله شدید معمولاً بوســـیله یکسری دیــــگر ازتکانها همراه می شود .زلزله ای که که در نزدیک یازیردریا اتفاق مـــــی افتد سبب حرکات شدیدآبها شده وبعضی وقتها امواج بــــــزرگی ازآن ناشی مـــی شود ودر مسافت زیاد این امواج ادامه پیــــدا می کنند وگاهگاهی باعث تلفات جــبران ناپذیر ومرگ ومیرمی شوند .طغیان نواحی ساحلی بیشتراز خود زلزلـــه بــــاعث خسارت می شوند ، در نواحی آتشفشانی زلزله عملاً هر روز اتفاق می افتـــد. به عنوان مثال در هاوائی هرساله صدهاتکانهای کوچک ثبت می شوند .»
درفرهنگ گیتا شناسی تالیف عباس جعفری آمده است:
«جنبش سریع ومحسوسی که درنتیجه جابجائی ویا جایگیری تخته سنگهای زیر پوسته زمین پدید می آید،در نتیجه این جنبش یـــــــک سری لرزش های موجی شکل پدید می آیدوگاه تغییرات ارتفاعی پوسته زمین راباعث می گرددواغلب ضایعات وزیان های جانی وفراوانی ازخود برجا میگذارد.زمین لرزه بیشتر مخصوص نواحی آتشفشانی بوده وگاه باخروش وفوران کوههای آتشفشانی همراه می گرددودرحالات شدیدشکستهاوبریدگیهای مهم ومشخص درروی پوسته زمین از خــودبجای میگذارد.غالب زمین لرزه ها حداقل با سه نوع موج لرزاننده همراه است .در مرکز وقوع زمین لرزه سه موج مزبور بطور همزمان اثرگذارده و ساختمانهاوتأسیسات واقع دراین منطقه را با نوسان های شدید به عقب و جلوومی برد و حد اکثر خسارت و زیان در محلی که امواج مزبور بطور مورب به سطح زمین می رسندوارد می سازد.....»
محمود صداقت درکتاب“ زمین شناسی برای جغرافیا ” تعریفی بدینگونه ارائة می دهد:
«زمین لرزه عبارت است ازحرکات ولرزش های ناگهانی و گذرا در زمین که از ناحیه محدودی منشأ می گیرد و ازآنجا درتمام جهات منتشر می شوند.»
در کتاب فیزیکال جئوگرافی [1] آمده است:
«زلزله یکسری ازتکانها ولرزشهای ناگهانی که از آزاد شدن فشار در طول گسل های فعال ودر مناطق آتشفشانی فعال ناشی می شود.تکانها ولرزشهای سطح زمین که در ارتباط با حرکات پوسته زمین در زیر زمین می باشد.»
در فرهنگ آکسفورد آمده است:
«حرکات ناگهانی وشدید سطح زمین.»
از تعاریف ذکر شده در فوق ومنابع دیگر می توان برداشت زیر را نمود:
«زلزله عبارت از حرکات و ارتعاشات نا گهانی سطخ زمین ناشی از شکسته شدن سنگهای پوسته زمین و رها شدن انرژی ذخیره شده در آنها است که در صورت شدت زیاد در مراکز انسانی موجب خسارتهاوزیانهای فراوان می شود.»
زلزله از یکطرف موجب شکسته شدن و جابجائی بین توده های سنگی پوسته زمین می شود و ازطرف دیگر همین جابجائی و شکسته شدن منجر به ایجاد امواج و انتشار در درون زمین می شود ، مانند انداختن قطعه سنگی در حوض یا دریاچه که منجر به ایجاد امواجی می شود.
زلزله مانند شکسته شدن قطعه چوب خشک شده ای می ماند که از یکطرف موجب گسیخته شدن چوب و از طرف دیگر موجب انتشار امواج در اطراف خود می شود.

 

ساختمان زمین

 

زیر سطح زمینی که ما برآن گام می گذاریم بـر خــلاف سطــــح سـخت وجامدآن ویژگیهای خاص خود را دارد .با افزایش عمق هم جنس وهم حالت مواد سازنده زمین تغییر می کند . این همان چیزی است که باعث تعجب و شگفتی می شود . کره زمین را براساس تغییر خواص فیزیکی وشیمیایی آن به چند لایه تقسیم می نمایند.

 

شکل 1

 

 

 

 

 

1-پوسته

 

دانشمندان علوم زمین و زلزله شناس با مطالعه امواج ثبت شده زلزله ها درایستگا ههای زلزله سنجی وزلزله شناسی به این واقعیات متفاوت از هم پی برده اند. اولین بررسی ها که در این زمینه انجام شده است بیانگر تغییر روند امواج در اعماق چهل کیلومتری خشکیها و پنج کیلومتری کف اقیانوسها می باشد جائی که بنام حد فاصل بین پوسته و گوشته شناخته می شود و به افتخار کاشف آن« موهوروویچ» استاد دانشگاه زاگرب به نام انفصال «موهو» معروف شده است . ضخامت متوسط قسمت جامد پانزده کیلومتر و وزن مخصوص آن 2.7 است .
این انفصال مرز بین انواع مختلف سنگها است و با یک افزایش تند در سرعت امواج PوS مشخص می شود . این قسمت از زمین بنام“ پوسته ” زمین معروف است که درمقایسه با شعاع زمین ضخامت نا چیزی دارد . ضخامت پوسته زمین در زیر اقیانوسهانازکتر از قاره ها است .( حداقل 10 کیلومتر در زیردریاهاوحداکثر 60 کیلومتر در زیر خشکیها )
پوسته زمین از دوبخش تشکیل می شود :
الف ) بخش سیال (SIAL )که بیشتر از سنگهای گرانیتی و گرانودیوریت تشکیل و بعلت فراوانی عناصر سلیسیم و آلومینیوم ( SI-AL ) بنام سیال خوانده می شود.
ب ) بخش سیما ( SIMA ) که قشر زیرین پوسته است و بیشتر از سنگهای بازالتی تشکیل شده وبه علت دارابودن سیلسیم ومنیزیم ( SI-MG ) به نام سیما معروف است .
البته از تخریب سنگهای دو بخش بالا طبقه رسوبی تشکیل می گرددکه شامل آبرفتها ونهشته های مختلف است .ضخامت این طبقه در گودیها گاهی به 10 کیلومتر می رسد وبعضی جاها دگرگون شده اند.

 

جدول 1 مشخصات کلی پوسته جامد زمین

 

 

 

ضخامت به کیلومتر وزن مخصوص نسبی جرم برحسب گرم حالت فیزیکی ترکیب شیمیایی
حد
اقل حد
اکثر متوسط
10 60 33 24 10*25 جامد سلیکاتهای آلومینیوم ومنیزیم
2-گوشته [2]
دومین گسستگی که در روند امواج منتشر شده از زلزله ها مشاهده می شود در عمق 2900کیلومتری از سطح زمین است و بنام “گوتنبرگ”معروف است.
حد فاصل بین گسستگی موهوروویچ وگوتنبرگ بنام گوشته معروف است.در گوشته نیز خصوصیات امواج لرزه ای تغییر می نمایدکه با توجه به همین تغییر به چندبخش تقسیم می شود:
الف )- لایه بالایی : این بخش منشاء بسیاری از فعالیتهای زمین شناسی است همانندفغالیتهای ماگمایی ، زلزله های عمیق و تغییر مکان قاره ها.بخش بالایی همراه با پوسته یک لایه به ضخامت 70تا 100کیلومتررا تشکیل می دهدکه از سنگهای سخت وشکننده تشکیل می دهدوبنام “ سنگ کره ” [3] خوانده می شود . سنگ کره به قطعاتی تقسیم شده که به هر یک از آنها“صفحه” [4] می گویند. صفحه ها نسبت به یکدیگر در حال تغییر و جابجائی می باشند که این حرکتها رویدادهای زمین شناسی را بوجود میآورد. محققین زمین شناسی بروجود سنگهای فو ق بازی در این قسمت اتفاق نظر دارند، اما در مورد توزیع آن اتفاق نظر ندارند.
در زیر سنگ کره ناحیه ای به نام “سست کره” [5] معروف است .سرعت امواج لرزه ای در این قسمت کاهش می یابدوبه لایه ای کم سرعت هم معروف است.
ب)- ناحیه عبور [6]
این منطقه بین 400 تا حدود 1000 کیلومتری عمق زمین است . در این قسمت شاهد افزایش نسبی سرعت امواج هستیم که بیانگر تغییر ماهیت سنگهای این قسمت است.

 



شکل 2 شمایی ازساختمان زمین
ج )- گوشته پائینی

 


[7]

از عمق 1000 تا 2900 کیلومتر عمق زمین است . در این قسمکت سنگها چگال وبسیار الاستیک اندوسرعت امواج زلزله بصورت تقریباًیکنواختی افزایش می یابد.

 

 

 

 

 

3- هسته زمین [8]

 

در زیرگوشته زمین از عمق 2900 کیلومتری تا مرکز زمین هسته زمین قراردارد. درهسته زمین د عمق 5120 کیلومتری یک انفصال در خواص الستیک هسته وجود داردکه هسته رابا توجه به آن بدو قسمت خارجی و داخلی تقسیم می کنند. از آنجا که امواج عرضی از هسته خارجی عبور نمی کنند بایستی این قسمت را مایع دانست و چون درهسته داخلی سرعت امواج افزایش می یابد این قسمت را جامد می دانند.
جنس هسته رمین را بیشتر نیکل و آهن تشکیل داده است . هسته نقشی درحرکت ورقه های سنگ کره ندارد ولی منبع تولید میدان مغناطیسی زمین است.

 

شکل 3 حرکت صفحه ها

 



پوسته زمین به انضمام قسمت بالائی گوشته فوقانی قسمت سخت زمین را تشکیل می دهند که سنگ کره یا لیتوسفر خوانده می شود و بر سست کره که حالت خمیری دارد واقع شده است . ضخامت لیتوسفربطور متوسط 100کیلو متر است.لیتوسفر به صفحه های مجزائی تقسیم می شود که این صفحه ها ثابت نیستند و دائماً در حال حرکتندکه منجر به ایجاد پدیده های مختلف تکتونیکی می گردد.
لیتوسفر از شش صفحه اصلی بنامهای افریقا،اوراسیا،امریکا،آرام،استرالیاوقطبی بعلاوه چند صفحه کوچکتر تقسیم شده است.حرکت صفحه ها نسبت به هم به سه طریق انجام می گیرد :
الف )- در پشته های اقیانوسی صفحه ها از هم دور می شوند ومواد مذاب درون زمین از اینجا بیرون می ریزد.
ب ) – صفحه ها بهم نزدیک وبا هم بر خورد می کنندویک صفحه به زیر دیگری می رود ( در مرز صفحه های اقیانوسی وقاره ای)
ج ) – صفحه ها در کنار یکدیگر می لغزند.
به حالت “ الف” که ورقه ها از هم دور می شوند و باعث بیرون ریختن مواد مذاب می شود بخش “سازنده” زمین می گویند و به قسمت “ب” که که صفحه ها به هم برخورد وبه زیر یکدیگر می روند بخش “ مخرب ” می گویند.
بیشتر فعالیتهای تکتونیکی مثل زلزله هادر حاشیه صفحه ها ی پوسته زمین رخ می دهد و قسمتهای

 

شکل 4 صفحه های زمین

 

 

 

مرکزی صفحه های زمین کمتر دچار زلزله شده اند، و همینگونه زلزله ها در محل برخورد صفحه های قاره ای اتفاق می افتد .
درمحل دور شدن صفحه ها از هم در پشته های اقیانوسی مواد مذاب بیرون ریخته و منجمد می شوند و بخشی از صفحه ها تولد شده از محور میانی از هم دور می شوند ، وبعد از طی مسافتی نسبتاً طولانی صفحه های مزبور دوباره در گوشته فرو رفته ومدفون می شوند وموجب ایجاد گودالهای عمیقی میگردد نظیر گودال ماریان ، کوریل و…..
تکتونیک صفحه ای از محور بر آمده اقیانوسها متولدو بطور جانبی گسترش می یابد و سرانجام به اعماق گوشته رانده می شود. قاره ها دارای ضخامت زیاد هستند و ازنظرترکیب شیمیائی و جنس با صفحه های اقیانوسی تفاوت دارندودر صفحه های اقیانوسی همانند میخ قراردارن یا همانندچوب پنبه که در آب شناور است قرار دارندودر نتیجه قاره ها نیز در حرکت صفحه ها شرکت می کنند.
زلزله هادر جاهائی که صفحه ها با هم اصطکاک دارند یا جاهایی صفحه ها در مقابل هم واقعند و یا جاهایی که صفحه ها بدرون زمین فرو می روند مشاهده می شوند.

 

توزیع جغرافیایی زلزله ها

 

مهمترین مناطق زلزله خیز دنیا درسه منطقه پراکنده اند:

 

1- کمر بند چین خورده آلپ – هیمالیا : جائی که پوسته آسیا – اروپا به صفحه افریقا – هند برخورد می کند .در کشورهای ایتالیا ، یونان ، ترکیه ، ایران ، شمال هند …..
گمر بند اطراف اقیانوس آرام : جائی که صفحه اقیانوس آرام به صفحه قاره آسیا – اروپا ـ امریکای جنوبی ـ استرالیا و امریکای شمالی برخورد می کند. در این ناحیه از کامچاتکا تا هکایدو شدیدترین زلزله ها اتفاق می افتد . عمق کانون زلزله در این منطقة به حدود 60 کیلومتر می رسد وامواج تسونامی در اثر زلزله دراین منطقه ایجاد می شود.

 

شکل 5 پراکندگی زلزله ها

 

 

 

2- کمربند میانی اقیانوس اطلس : جائی که صفحه اقیانوس اطلس در حال گسترش است این زلزله ها نسبتاً ملایم وآرامش مردم را چندان بهم نمی زند.به استثنای گودالهای اقیانوسی کانون زمین لرزه ها در عمق 50 کیلومتری پوسته زمین است . در گودالهای اقیانوسی کانون زلزله ها در عمق 300 تا 700 کیلومتر مشاهده شده است جائی که به صفحه ای موربی بنام “ سطح بنیوف ” [9] وجود دارد.البته زلزله ها در طول گسل ها ی تغییرشکل دهنده ( جائی که صفحه ها درامتداد هم می لغزند )نیز وجود دارند مثل زلزله ای که در طول گسل سن اندریاس اتفاق افتاد .‌ (سان فرانسیسکو 1906 )

 


علل وقوع زلزله

 

در طول تاریخ حیات بشر زلزله های زیادی رخ داده است که همین امر باعث شده تا بشر دلایلی برای چرایی وقوع زلزله ذکر نماید . در دوره های قدیم وباستان که علم ودانش بشری اندک بوده ونسبت به پدیده های مختلف طبیعی جهل داشته و در عین حال بدنبال منشاءآنها هم بوده است و چون علتی را نمی دیده منشاء حواذث طبیعی مثل زلزله را به نیروهای ناشناس غیرطبیعی و ماوراء طبیعی نسبت می دادند . زلزله را خشم خدایان بر بشر یا خشم پلوتون می دانستند. با افزایش علم وبالا رفتن سطح دانش انسان بتدریج بدنبال منشاء و علل حوادث طبیعی در خود طبیعت رفت .
ارسطو معتقد بود که در حفره های زیر زمین گازهای وجود دارد ، زمانی که این گازها رها می شوند باعث ایجاد زلزله می شود . البته این نظریه را می توان در زلزله هایی که اطراف آتشفشانها رخ می دهد تا حدودی بکار برد.
به استثنای زلزله هایی که اطرف آتشفشانها رخ می دهد زلزله نتیجه عکس العمل ناگهانی وسریع پوسته زمین در مقابل نیروهای شدید، کند ولی مداومی است که در درون زمین تدریجاً از بین می روند، این عکس العمل در ساختمان زمین شناسی موجب ایجاد گسل می شود . بعبارت دیگر سنگهای تشکیل دهنده زمین ، در طول عمر خود ، سخت تحت تاثیر نیروهای مختلف قرار می گیرند و نتیجه اعمال این نیروها ، تولید نیروهای داخلی در آنهاست که شدت آنها بر واحد سطح “ تنش ” خوانده می شود . تا زمانی که تنش موثر برسنگ از حد تحمل سنگ تجاوز کند سنگ پایدار می ماند، هنگامی که تنش موثر برسنگ از حد تحمل تجاوز کند سنگ گسیخته و گسل ایجاد می شود . ضمن ایجاد گسل ارتعاشاتی بوجود می آید که منجر به زلزله می شود.
اگر نیروی کند ومداوم که مقدارجابجائی ناشی ازآن بر حسب سانتی متر در سال قابل اندازه گیری باشد،سنگهای سخت ومستحکم را تحت تاثیر قرار دهد، سمگهای مزبور با سرعت چندین متر در هزارم ثانیه شکسته می شوند ، که همان گسل است . جابجائی زمین بر اثر زلزله ممکن است افقی ،قائم ،مایل یا مورب باشدومیزان آن ممکن است ازیک سانتی متر تا بیست مترتغیر کند . پهنای منطقه گسل دهها تا صدها متر بوده وطول آن از یک تا هزارکیلومترمی تواندباشد .
اگر چه ایجاد گسل نتیجه زمین لرزه ها است اما اکثر زلزله ها روی گسل های قدیمی متمرکزند.
زلزله پدیده انفجاری است که در آن میلیونها گسیختگی کوچک به دنبال هم بکار می افتند ومانند یک انفجار شیمیایی میلیونها واکنش شیمیایی بدنبال هم درآن نقش دارند. رابطه گسل ـ زلزله رابطه ای دوطرفه است . وجود گسل های زیاد دریک منطقه موجب بروز زلزله است .زلزله گسل جدیدی را بوجود می آورد ودر نتیجه تعداد شکستها زیادتر شده وبه این ترتیب قابلیت زلزله در این منطقه افزایش می یابد.
بنابراین می توان نتیجه گرفت نیروهای مختلف مجموعه سنگی را تحت تاثیرقرارمی دهند . مجموعه مزبور کمی تغییر شکل می دهد ولی با توجه به خاصیت الاستیکی خود مقاومت می کند. دراین حال کشش های درونی در مجموعه مزبور متمرکز می شوند ، هنگامی که این نیرو خیلی زیاد شود و از آستانه مقاومت سنگ تجاوز کند سنگ شکسته شده وتنشها را آزاد می کند در این حالت دوطرف شکستگی دچار جابجائی شده تا حدی که نیروهای مزبور را خنثی نماید . این همان فرضیه الاستیکی “ رِد ” است .
البته غیراز شکست وجابجائی سنگها عواملی مثل فروریختن سقف غارهای زیرزمینی ، انفجارهای اتمی ، انفجارهای آتشفشانی نیز می تواند ایجاد زلزله نماید.

 

امواج زلزله

 

همزمان با گسیختگی سنگ بعلت آزاد شدن ناگهانی انرژی ذخیره شده امواج طولی ( P اولیه ) و امواج برشی ( S ثانویه ) ایجاد می شود .
الف )ـ امواج طولی [10] : این امواج باعث کشش ها و انقباضهای متوالی درامتداد حرکت موج می شود . سرعت انتشار این امواج زیادتر ازامواج دیگر است و اولین امواجی هستند که به ایستگاه لرزه نگار می رسد .

 

شکل 6 نحوه انتشار امواج

 

ب ) ـ امواج برشی یا ثانویه [11]: این امواج باعث می شود که سنگ خم شود و شکل خود را از دست بدهد . این امواج فقط ازجامدات می گذر ند. .
تقریباً اثر تخریبی تمام زلزله ها بر اثرامواج برشی است و به این معنی که وقتی لحظه شکستن سنگ فرا برسد سنگ شکاف بر میدارد ونقاط مجاور شکاف بطور جانبی نسبت بهم حرکت می نمایند . در این زمان است که دو نوع موج P و S ایجاد می شوند.
ج ) ـ امواج سطحی : امواج دیگری درسطح بنام لاو ( L ) که باعث تکان افقی سطح زمین می شوند و امواج رایله ( R ) که آنهم در سطح زمین عبور می کند . حرکت این دو موج بسیار پیچیده و قدرت تخریبی این امواج و موج S بسیار زیادتر از امواج P است .
سرعت امواج سطحی از امواج عرضی کمتر است وشدت آن نسبت به عمق و نسبت به فاصله از مرکز به سرعت کاهش می یابد . این امواج درتحت شرایط خاص ودر فصل مشترک دو محیط گازی ومایع ،در اثر ارتعاشات ناشی از زلزله بوجود می آید .
در فاصله ای در حدود 120 کیلومتری مرکز زلزله ،اولین موجی که ازکانون زلزله ( با عمق 18 کیلومتر ) به ایستگاه زلزله نگار می رسد موج ‍P است . سرعت این موج 6 تا 6.5 کیلومتر است . بعداز آن موج sوسپس موجهای L و R می رسند . سرعت امواج P در حدود 1.73 برابر امواج S است.

 

لرزه سنج [12]

 

امواج منتشر شده از زلزله ها توسط دستگاههای لرزه نگار موجود در ایستگاههای لرزه نگار موجود در ایستگاههای زلزله سنجی وزلزله شناسی ثبت می شوند .
زلزله نگارها انواع مختلفی دارند،ولی اساس کار همه آنها تبدیل انرژی ارتعاشی به انرژی الکتریکی و اندازه گیری است .
اجزاء یک لرزه نگار شامل پایه،وزنه معلق واستوانه است . وقتی زمین مرتعش می شود پایه یا چهار چوب حرکت می کند اماوزنه بعلت لختی( اینرسی ) مایل بی حرکت یا حرکتی متفاوت داشته باشد ونوک قلمی که به این وزنه متصل است روی استوانه دو‏ارخطوطی ایجاد می کند.
حرکت قائم زمین راباآویزان کردن وزنه به یک فنر می توان اندازه گرفت وبرای نشان دادن حرکات افقی زمین می توان از وزنه ای که به یک میله تقریباً افقی متصل است استفاده کرداین میله به چهارچوبی متصل است ومی تواند بطورجانبی حرکت کند .
برای اینکه بعدازتوقف حرکت زمین، حرکت بین وزنه وپایه نیز متوقف شودمکانیسم های در زلزله سنجها در نظر گرفت شده است .یکی ازاین راهها اتصال یک آهن ربا به وزنه است . آهن
درداخل سیم پیچی متصل به چهارچوب دستگاه حرکت می کند.نیروهای الکترومغناطیسی ناشی از حرکت آهن ربا درسیم پیچ مانع این حرکت می شود ،درنتیجه حرکت بین وزنه وچارچوب

 

شکل 7 اولین لرزه نگارها در چین

 

بسرعت متوقف می شود.چون دامنه ارتعاشات زمین معمولاًخیلی کوچکندبرای ثبت آنها لازم است آنهاراتقویت نمایندکه این کارتوسط وسایل الکترومغناطیسی ونوری انجام می شودبه این ترتیب ارتعاشات رامی توان هزاران بار بزرگترکرد.اگربخواهیم حرکات زمین را بطور کامل اندازه گیری نمائیم به لرزه نگار نیازداریم . یکی ازلرزه نگارها حرکت قائم ودولرزه نگار دیگر حرکات افقی ( شمالی – جنوبی ، شرقی- غربی ) را نشان می دهد.
برای آشکارسازی تمام ارتعاشات زمین به دو یا تعداد بیشتری لرزه نگاربا طرحهای متفاوت که هر یک ارتعاسات خاصی را آشکار می کند،در یک ایستگاه نیاز است ، لذا حداقل 6 دستگاه اندازه گیری در یک ایستگاه وجود دارد.‌ ( شکل 8 )

شکل شماره 8

 

 

 


لرزه نگاشت
ارتعاشاتی که توسط دستگاههای ثبات درایستگاههای بر روی کاغذ رسم می شود “ لرزه نگاشت ” نام دارد . لرزه نگارها دائم در حال کارند ، لذا در فاصله بین زمین لرزه ها روی لرزه نگاشتها خطوط ممتدی رسم می شود که امواج خیلی کوچک که می تواند ناشی از عوامل مختلف مثل تغییرات فشار اتمسفر ، حرکت قطارها ، برخورد درختان و غیره باشد را ثبت می نماید

شکل 9 لرزه نگاشت

 

 

 

که این ارتعاشات کوچک را “ کهلرزه ” می گویند که همیشه ودر هر حال در زمین وجود دارند. اولین نشانه وجود زمین لرزه مهم در یک ناحیه عبارت از شروع ناگهانی یک سری امواج بزرگتر از حد متوسط است .راجع به امواج که در لرزه نگاشتها ثبت می شود قبلاً در بخش امواج توضیح داده شد . امواج یا مستقیم به زمین می رسند یا طی مسیری پیچیده و پس از انعکاس و انکسار در مرزهای مختلف به لرزه نگار می رسند. امواج اینگونه بصورت “ پالس ” [13] مجزا در لرزه نگاشتها ظاهر می شوند.
امواج طولی ( P ) ابتدا به لرزه نگاشتها می رسندوبعدازاینکه این امواج تا حدودی از بین رفت امواج عرضی ( S ) آغاز می شوند ، آغاز این امواج ناگهانی است . امواج دیگری که بطور تدریجی به دامنه ارتعاش آنها افزوده می شود به مقدار ما کسیمومی می رسد و سپس کاهش می یابند که همان امواج سطحی با دامنه بلند است .
ژئوفیزیکدانان با مطالعه تغییر روند امواج ثبت شده در لرزه نگاشتها قادرند مشخصات زمین لرزه ها مثل فاصله ، عمق ، زمان وقوع وبزرگی آن را تعیین کنند.

 

کانون زلزله

 

ازمطالب نوشته شده قبلی بر می آید که اغلب زمین لرزه ها بر اثر ایجاد گسل یا حرکت و جابجائی سنگها در امتداد گسل های قدیمی تر ایجاد می شوند ، بنابراین امواج زلزله در یک صفحه تولید می شوند نه یک نقطه . ولی دانشمندان برای سهولت مطالعه خاستگاه موج را یک نقطه فرض می کنند که البته فرضی دور ازواقعیت نمی باشد ، چرا که فاصله بین ایستگاههای اندازه گیری و محل وقوع زلزله بیشتر از طول یک گسل است . بنابراین نقطه ای را که امواج ازآن

 

شکل 10 شمایی از کانون ومرکززلزله

 


منتشر می شوند “ کانون زلزله ” [14] می نامند. این همان محل داخل زمین است که سنگها شکسته می شوند و منجر به آزاد شدن انرژی و انتشار به اطراف می شود.
اگر از کانون زلزله که درداخل زمین قرار داردخطی قائم به سمت سطح زمین رسم نمائیم ، محل برخورد این خط با سطح زمین را “ مرکز زلزله ” [15] می نامند. فاصله بین مرکز و کانون زلزله به “ عمق زلزله ” معروف است .
زلزله هااز نظر عمق معمولاً به سه دسته تقسیم می شود:
الف ) – زلزله های عمیق که عمق کانون آن بیش از 300 کیلومتر است.
ب ) – زلزله های متوسط که عمق کانون آن بین 70 تا 300 کیلو متر است.
ج ) – زلزله های کم عمق که عمق آنها از 60 کیلومتر کمتر است.
هر چه عمق زلزله ها کمتر باشد خرابیهای بیشتری دارد. زلزله ها معمولاً از عمق 5 کیلومتری تا عمق 300 کیلومتری هم مشاهده شده است. اثرات زلزله های با عمق بالای 300 کیلومتر بر روی زمین ناچیز است . هرچه بزرگی یک زلزله بیشتر وکانون آن به سطح زمین نزدیکتر خطرات بیشتری دارد . لرزه شناسان دریافته اند که تقریباً تمام زمین لرزه ها ی با عمق متوسط و عمیق ازمناطق دراز گودالهای اقیانوسی منشاء گرفته اند ،جائی که صفحه ها به زیر رانده می شوند.
زمین لرزه های که بگونه ای غیر عادی عمیق اندبه چند طریق قابل تشخیص است ، اولاً امواج سطحی این زلزله ها بطورغیرمعمولی ضعیف اند،ثانیاً زلزله در منطقه خیلی وسیعی احساس می شودبا لرزش های که تقریباً در تمام نقاط به یک اندازه شدیداست . در زلزله های کم عمق معمولاً شدت تکانها به سرعت ازمرکز زلزله کاهش می یابد.
برای تعیین موقعیت مرکززلزله ار منحنی های زمان سیر ( فاصله – زمان ) استفاده می شود . اگر موقعیت دقیق یک زمین لرزه و زمان وقوع آن ( T o ) معلوم باشدی توان از روی لرزه نگاشتی که در فاصله ای معلوم ( D ) ازکانون زلزله ثبت شده ، زمان رسیدن اولین پالس موج ‍P ‌(T p )را تعیین کرد .باکم کردن To از T p زمان سیر موج P در فاصله D محاسبه می شود . به این ترتیب می توان زمان سیر موج P در فواصل زیادی را بدست آورد و منحنی زمان سیر موج P را رسم کرد و با همین روش منحنی زمان سیر موج S را نیز رسم کرد. ( شکل 11 )
شکل11

 



این کار توسط زلزله شناسان درمناطق عمده زلزله خیز انجام و بمرور اصلاح گردیده است . برای تعیین موقعیت زمین لرزه ها از این منحنی سیر استفاده می نمایند . برای اینکار ابتدا باید اولین امواج P و S را در روی لرزه نگاشتهای حداقل سه ایستگاه تشحیص داد ، آنگاه باید مشخص کرد که موج S چه مدت بعد از موج P به ایستگاه وارد شده است . اختلاف زمان بین رسیدن دو موج در روی منحنی های زمان سیر بوسیله قائم منحنی مشخص می شود بنا براین می توان فاصله بین مرکز زلزله از یک لرزه نگار را با توجه به منحنی های زمان سیر بدست آورد . برای این کار باید دید که درچه فاصله ای اختلاف زمانی بین دومنحنی همان مقداری است که در لرزه نگاشت اندازه گیری شده است . ( شکل 12 )

 

شکل 12

 



برای تعیین موقعیت مرکز زلزله حداقل باید فاصله مرکز زلزله از سه ایستگاه معلوم باشد . روی نقشه ای به مرکز هر ایستگاه و به شعاع فاصله بین ایستگاه و مرکز زمین لرزه دایره ای رسم می نمائیم از برخورد دایره ها نقطه تقاطعی بوجود می آید که مرکز زلزله رامشخص می نماید .
برای اندازه گیری عمق کانون زلزله اختلاف زمان رسیدن فازهای موج P را که مسیرهای مختلفی دردرون طی کرده اند مورد استفاده قرار می دهند . بنا براین با اندازه گیری فاصله زمانی رسیدن دوفاز زلزله و با دانستن تغییرات سرعت نسبت به عمق ، عمق کانون زلزله قابل محاسبه است . این روش در زلزله های عمیق دقیقتر است ،عمق بدست آمده با 15-+ کیلومتر خطا همراه است.
( شکل 13 )

 

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله55    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زلزله