فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله توت فرنگی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله توت فرنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
از نظر گیاه شناسی میوه عبارت است از تخمدان رشد کرده و تکامل یافته یک گل که ممکن است با برخی قسمت های دیگر گل همراه باشه. از نظر باغبانی میوه عبارت است از قسمت گوشتی و خوراکی یک گیاه چند ساله که به طور معمول به صورت تازه مصرف می شود و در بوجود آمدنش قسمت های مختلف گل تاتثیر مستقیم دارند . بنابراین خربزه، هندوانه،خیار، گوجه فرنگی و بادنجان که همگی یک ساله هستند، یا به صورت یک ساله کشت می شوند سیب زمینی که گل در بوجود آمدنش نقشی ندارد، میوه به حساب نمی آیند(غده) و ژوخه
و در بخش سبزی ها از آن ها نام برده می شود.

 

میوه ها از نظر نیازهای دمایی به دو دسته تقسیم می شوند:میوه های مناطق معتدله و میوه های گرمسیری و نیمه گرمسیر.
میوه های مناطق معتدله همگی خزان دار بوده، برای رشد درباره احتیاج به یک دوره سرمای زمستانه دارند تا از حالت خفتگی بیرون آیند.
میوه های گرمسیری و نیمه گرمسیری ممکن است همیشه سبز و یا خزان دار باشد و بیشتر در مناطق گرم و نیمه گرم دنیا می رویند، و آن هایی که از این گروه خزان دار هستند به سرمای بسیار کمی نیاز دارند.هر یک از 2 گروه فوق بر اساس عادت رشد و نوع میوه ای. هر که بوجود می آورند، به گروههای متفاوتی به شرح زیر تقسیم می شوند:
گروهبندی میوه های مناطق معتدله
1-میوه های درختی
-الف -میوه های دانه دار مانند سیب، گلابی، به و زالزالک
میوه های هسته دار مانند گیلاس، آلبالو، زردآلو، هلو، گوجه و آلو
میوه های مرکب مانند شاه توت و توت
میوه های خشکباری مانند فندق،گردو و بادام
2-میوه های خرد یا دانه ریز
آن هایی که میوه هسته یا حبه دارند مانند انگور،انگور فرنگی و زغال لخته آبی رنگ
آن هایی که میوه مجتمع دارند مانند تمشک و توت فرنگی

 

درختان همیشه سبز
مرکبات: شامل پرتقال،لیمو ترش، لیموشیرین، نارنگی، گریپ فروت
نخیلات: شامل ازگیل و خرما
ازگیل که جزو دانه دارها است
ت-انبه و آواکادو
درختان میوه خزان کننده
الف -انار
انجیر
پسته
خرمالو
3-گیاهان علفی
موز
آناناس (27)
نیاز برای فناوری پس از برداشت
میوه ها و سبزی ها به گونه ای آرمانی ، هنگامی برداشت می شوند که از لحاظ خوران یا کیفیت هبری در حالت بهینه باشند به هر حال از آن جایی که آنها سیستم بیولوژیکی زنده هستند پس از برداشت از بین می روند آهنگ از بین رفتن به میزان زیادی در میان فراورده ها متفاوت است ورویهمرفته بستگی به آهنگ متابولیسم آنها را ولی برای بسیاری از آنها سریع است.
گسترش عمر پس از برداشت فرآورده های باغبانی، به دانش سازه هایی که به از دست رفتن کیفیت یا ایجاد مواد غیر قابل فروشی می انجامد نیاز دارد، هم چنین از این دانش برای ایجادفنا وری توانمند که میزان خراب شدن را به کم ترین حد می رساند.
استفاده شود این حوزه از تلاش علمی امروزه به عنوان پس از برداشت شناخته شده است در سال های اخیر پس از برداشت باغبانی توجه شده زیرا دانسته اند که عملیات جا به جایی نادرست پس از برداشت به از دست رفتن مقدار زیادی از فرآورده می انجامد ، که به نوبه ی خود نیاز به مصرف کارگر، مواد و سرمایه برای رشد دارد.
هم اکنون این ایده وجود دارد که برای بالابردن تولید تاکید بیشتری روی نگهداری فرآورده پس از برداشت می باشد تا افزایش تولید و به نظر می رسد که این در راستای بازگشت بهتر منابع کارگر، انرژی و سرمایه موجود می باشد.
در مناطق گرمسیر بزرگی از کشورهای رشد یافته را در بر می گیرد، این گونه خسارتها از نظر اقتصادی و اجتماعی می تواند شایان توجه باشد.در مناطق پیشرفته مانند آمریکای شمالی ، اروپا، استرالیا وزلاندنو فساد پس از برداشت فرآورده تازه در بسیاری از موردها جدی هستند
که اغلب از راه سبب های گوناگون صورت می گیرد.مهم ترین مدرک ذکر شده در مورد تلفات میوه و سبزی ها به وسیله ی فرهنگستان علوم ملی آمریکا در سال 1978به چاپ
رسیده که ادبیات و نظر اهل خبره را تا آن زمان بررسی کرده است.
برای برخی از فرآورده های ویژه دامنه ی تغییرات تلفات بین 5تا100 درصد است.
در حالی که این آمار ممکن است بهترین برآورد سرتا سر جهانی باشد، ولی اگر برای شرایط خاصی بکار برده شده باشد، در واقع بی معنی خواهد بود.
اشکالی که به گونه ی عموم تکرار می شودتغییرات تلفات پس از برداشت بین20تا40 درصد
است و معمولا بدون هیچ گونه داده ی کمی حمایت کننده است.
یک مطالعه کمی که به وسیله موسسه جابجایی غذایی آسه آن صورت گرفته ،دریافته اید که تلفات انتقال 3دوره ای کلم هیچ بین سرماترا،اندونزی و سنگاپور30 درصد است.
مشکلی که در اجرای چنین آزمایش هایی وجود دارد، نیاز پژوهشگران به5/1 تن کلم پیچ است که سه ساعت پس از حمل برش داده شوند.
مطالعه کمی تلفات در نقاط گوناگون در طول جابه جایی در تایوان نشان می دهد که میزان آن بین 4تا30 درصد است اما فراورده های مختلف دارای حساسیت گوناگونی در طول جابه جایی در تایوان نشان می دهد که میزان آن بین 4تا30 درصد است،
اما فراورده مختلف دارای حساسیت گوناگونی در طول جابه جایی به صورت عمده و خرده فروشی دارند.موسسه ی داخل آمریکا،برای شرکت تعاونی کشاورزی
ازراه لاگرا و همکارانش (1990)برای چندین سال روی ارزیابی سیستم های پس از (IICAL)
برداشت به گونه ی کامل،کارکرده اند ولی نیاز به میزان بالای اندازه گیری کمی را به کمترین حد می رساندهمکاری بین موسسه های IICA وAFHB و موسسه ی پس از برداشت برای مواد فاسد شدن(PIP) به راهکار عملی منجر شده است تا جزئیات و به گونه ی سیستماتیک مسائل پس از برداشت در داخل هر موقعیت باغبانی تشخیص داده شود. کار برد روش شناسی نیاز به مطالعه ای چند جانبه و یا گروه کاری دارد تا دانش لازم برای پیش از تولید،تولید برداشت، پس از برداشت و بازاریابی فراهم شود تا بتوان جابه جایی هر فراورده را انجام داد. چنین ادعا شده است که می توان یک ارزیابی کامل در خلال2تا4 هفته به گونه ای انجام داد که اولویت ها شناسایی شوند و جایگزین هایی به عنوان اولویت ها در حل مسائل در محدوده ی زمانی و خط مشی توسعه مطرح شوند. نقش نهایی فناوری پس از برداشت طرح روش هایی است که به وسیله آن فساد فراورده تا حد امکان در فاصله ی زمانی بین برداشت تا مصرف نهایی به کم ترین حد برسد. حربه ی اصلی در فیزیولوژی پس از برداشت به تنظیم هوای انبار مربوط می شود. نظارت بر دما مهمترین فاکتور محیطی تعیین کننده است به گونه ای که میزان فساد پس از برداشت در اثر تمام سبب ها تحت تاثیر دما قرار می گیرد. پاسخ فرآورده به دما،در یک دامنه ی دمای طبیعی در فراورده های تازه ی باغبانی یکسان نیست که در بر گیرنده ی یخ زدن بافت های گیاهی (نزدیک به 2تا0) و حد بالا نزدیک به 40 درجه سانتیگراد که بافت از بین می رود.(26)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل اول
مقدمه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از شمال شرقی آمریکا با میوه های معطر و کوچک وF.virginiana والدین اصلی آن
از سواحل غربی آمریکای شمالی و جنوبی با میوه های درشت باشد.
گفته می شود که یک دریانورد فرانسوی 5 گیاه را از شیلی به فرانسه انتقال داد و آنها را در میان گونه های کشت نمود.
بذرهای بدست آمده در اثر دگرگرده افشانی بین این گیاهان، منجر به تولید توت فرنگی یا توت فرنگی آناناس شد و بعدها به مشهور گشت که امروزه اکثر واریته های درشت میوه از آن حاصل شده اند و دارای 56کروموزوم می باشند.
منشا ژنومی توت فرنگی های اکتاپلوئید (هشت گان)
توت فرنگی در میان میوه های مناطق معتدله یک میوه بی نظیر به حساب می آید و در فصل بهار زودرس ترین میوه در بازار است.تولید جهانی این محصول5/2 میلیون تن در سال است که 6کشور آمریکا،اسپانیا،ژاپن،ایتالیا،لهستان و کره بیش از70درصد از تولید جهانی را بخود اختصاص داده اند و امروزه50 درصد از تولید جهانی آن به مناطقی با زمستانهای ملایم اختصاص داده اند .ایران نیز به دلیل دارای بودن شرایط اقلیمی منحصر به فرد می تواند در آینده ای نزدیک بعنوان یکی از تولید کنندگان عمده در جهان مطرح شود.
توت فرنگی میوه ای نسبتا جدید است که تا 300-250سال قبل به این شکل امروزی وجود نداشت و موارد استفاده دارویی داشته است.
در قرن چهاردهم در فرانسه توت فرنگی های وحشی از جنگل به زمین زراعتی منتقل شد و از آن به عنوان یک گیاه اصلی استفاده گردید در جنگل های شمال ایران توت فرنگی وحشی بطور فراوان یافت می شود بنظر می رسد که اولین رقم اصلاح شده در زمان صدرات اتابک اعظم از فرانسه به ایران آمد و به نام اتابکی خوانده شد.
اخیراً هم ارقام مختلف و متنوعی از آن وجود دارد که برخی ارقام بهاره و برخی ارقام چهار فصله هستند، ارقام بهاره عبارتند از :اتابکی، آرمو،توری و تیوگا و....که مناسب کشت در مزرعه می باشند.
... ارقام چهار فصله مناسب کشت های گلخانه ای عبارتند از :کاماروسو،گاویوتا ، سیلوا و
سطح زیر کشت آن در ایران حدود2300هکتار بوده که عمده آن در استان کردستان می باشد
و کشت گلخانه ای آن حدود 1 هکتار است. در اصفهان کشت مزرعه ای بسیار ناچیز و پراکنده است
آقای نیکخواه مجری طرح جدید کشت گلخانه ای توت فرنگی معتقد است زنبورها حتی در اندازه و وزن توت فرنگی موثرند به طوری که با وجود کندوی عسل در گلخانه میوه درشت تر و شاداب تر تولید می شود.(28)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
گونه های توت فرنگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جغرافیای انتشار گونه های متدوال توت فرنگی
Fragaria vesca L(2n=2x=14)
توت فرنگی جنگلی یا کوهستانی در مساحت کمی در شمال آمریکا و اروپا کشت می شود
دارای برگ هایی سبز و روشن با دندانه های تند و برنده که روی دمبرک های سستی قرارگرفته است.
دندانه های انتهایی در انتهای برگچه ها بلندتر از دندانه های جانبی است و کاسه گل برگشته است.
. بوته به صورت قائم و ایستاده است و15 الی 30سانتیمتر ارتفاع دارد
گل ها دو جنس و3، 1 سانتیمتر عرض و طول گل آذین هم اندازه و یا کمی بلندتر از دمبرگ هاست.بیشتر این بوته ها کوتاه روز بوده و انواع همیشه بهاری از آن نیز زیست می کنند.
(F.vesca-f.semperflorens) میوه ها به صورت تخم مرغی کشیده، قرمز روشن و عطردار
دارای مغز نرم و رسیده و دارای دانه های سطحی دارای رونده کم و فرم هایی با میوه سفید رنگ می باشد.
چهار زیر گونه در این گونه گیاهی شناخته شده که در یک گروه قرار می گیرد.
جنگل های اروپا و آسیا-I-F.vesca ssp.vesca
جنگل های استات در شمال شرقی آمریکا تا کلمبیای بریتانیاII-ssp.americana
جنگل های استات در شمال غربی آمریکاIII-ssp.bracteate(Heller)
استات-کالیفرنیاIV-ssp.california (chamisse & Schechendal)
چندین اکو تیپ در میان وجود دارد شامل بوته های موجود در اکوتیپ های پرتگاهی،جنگل های ساحلی و جنگل های کوهستان همه این زیر گونه ها هرمافرودیت و خودگشن هستند

 

. به استثنای که هم هرمافرودیت است و هم در برخی موارد ماده می باشد
Fragaria x ananassa L.(2n=8x=56)
این گونه مهمترین توت فرنگی کشت شده در سطح جهان است اما بوته های اهلی کنونی از هیبریدهای طبیعی تهیه نشده بلکه هیبرید آن از باغ های اروپا در اواسط 1799میلادی به طور تصادفی بدست آمد.
از لحاظ باغبانی،بسیاری از ویژگیهای معرفی شده در مورد این بوته از دو گونه اخیر گرفته شده است و بنابراین منطقی است که هیبرید های ناشی شده از این جمعیت ها بر دیگر گونه
ها در کشت اقتصادی چیره شوندبعلاوه گزینش های پی در پی از تلاقی تکرارتغییردرخصوصیات مرفولوژیک بوته های هیبریدایجاد نکرد.
. با استفاده از ویژگی های مرفولوژیکی بو ته ها ، متوجه شدند که ارقام شرقی 27%تا57%
ویژگی های را داشتند.
اروپا -سیبری
F.viridis Duch 2n=2x=14
این رقم از توت فرنگی ضعیف ،راست و ایستاده و با برگ های سبز تیره است که دندانه های آن از کوچکتر است.
این گیاه در تپه ها، مراتع، استپ ها، در لبه جنگل ها و در میان علف های هرز یافت می شود
. این گیاه رانر هایی بدون گره تولید می کندتعداد گل ها در گل آذین کمتر از
F.vesca می باشد.اما دارای گل های کاملی است که از گل ها ی بزرگتر است. گلبرگ های روی هم افتاده (دارای همپوشانی) و سبز زرد فام هستند. میوه ها کوچک هستند، با این حال باز از گونه بزرگتر است. میوه ها سفت سبز تا صورتی رنگ و عطردار هستند. وقتی که میوه ها می رسند،دمگل ها بر روی زمین می افتندکاسه گل محکم بوده و به سختی از میوه می شود.را می توان با استفاده از الگوی ایزوزیم ایزومراز فیفوگلوکز از تشخیص داد
F.moschata Duch 2n=6x=42
توت فرنگی های مشکی ،دوپایه بلند و قوی هستند که رونده های کمی تولید می کنند
\. در جنگل ها ،زیر درختچه ها و در علفزارهای بلند می رویند. برگ ها بزرگ به رنگ سبز تیره، چین خورده لوزی با رگبندی زیاد و دارای کرک هستند. گل ها بزرگ هستند (20-25 mm) قطر و جوانه های گل در نوک شاخساره های بوته شروع به رویش می کند اما هنگامی که باز می شوند و به طور کامل روی زمین می افتند. کاسه گل معمولا برگشته است. میوه های قرمز روشن و تا حدی متاثر از قهوه ای و قرمز ارغوانی است، نرم ،کروی نا منظم تا حدی تخم مرغی است و بوی شرابی قوی دارد. میوه کمی بزرگتر از F.vesca و آکن ها(فندقه ها) روی سطح میوه نهنجی قرار گرفته اند. فرم های سفید و قرمز آن دارای گل های کامل هستند و در محدوده کوچکی با اسامیHautboy یاHautbois کشت می شوند.
هندوچین جنوبی
Fragaria daltonianan J.Gay(2n=2x=14)
این گونه ها در پهنای باریکی از منطقه سیکیم هیمالیادر ارتفاع3000تا4500 متری واقع شده اند گیاهانی قوی با برگ های دمبر گچه دار که دندانه های کمی در کناره خود دارند روندهایی ضعیف و نازک و گل هایی با گل آذین منفرد دارد و خود سازگار نیز هستند
میوه ها از بیضی تا استوانه دیده می شوند و نسبتا طویل با رنگ قرمز روشن و بی طعم و مزه است.برگ ها براق و چرمی اند.
Fragaria nilgerrnsis Schlecht.(2n=2x=14)
بوته ای قوی با برگ های سبزوتیره و رگبرگ های درشت است.ساقه های اصلی و گلبرگ ها از کرک های ضخیم و بلندی پوشیده شده است.برگچه ها گرد تا بیضی با دندانه های کوچک و رنگ سبز و تیره و دمبر گچه دار هستند.
گل آذین کوچکی تولید می کند که سه تا چهار گل دو جنس بزرگ دارد و به رنگ صورتی قرمز است و میوه ها کروی صورتی رنگ پریده کوچک هستند وبذور در میوه فرورفته اند یک زیر گونه آن دارای بو و عطری شبیه به موز است به نام از تایوان که آنتوسیانین در تمام قسمت های این گیاه از جمله در توت های آن وجود دارد.
Fragaia nobicola Lacaita (2n=2x=14)
این گونه نیز به درجه حرارت موجود در کوهستان های هیمالیا در ارتفاع1500تا4000 متری عادت دارد و بومی این منطقه است بوته و میوه آن شباهت زیادی به
F.viridis دارد به استثنای اینکه رونده های آن ها در جهت محور(سمپودیال) حرکت میکنند.
شمال چین -منچوری
Frgaria gracilisa Lozinsk(2x=2n=14)
این گونه در علفزارهای سراشیب کوه ها،در نهرها و در جنگل های مناطقی چون Sichuan,Yunnan,Hunen Shanxi,Hubei,Guanchu,Qihai و تبت یافت می شوند
. این گونه دارای برگ های 3 تا 5 برگچه ای با کرک های نرم بهم فشرده و کاسبرگ های آن
نیزه مانند است که نشانه رسیدن میوه،برگشتن آن هاست این بوته ها خود ناسازگارند و میوه ها به شکل تخم مرغی کشیده شده اند.
Frgaria pentaphylla Lozinsk(2x=2n=14)
در سراشیب باتلاق ها و لجن زارهای کوه های مرتعی در ارتفاع1000تا2000 متری یافت می شود.برگ ها پنج برگچه ای و ضخیم است ، هنگام رسیدن میوه ، کاسبرگ ها عکس العمل نشان داده و کاسه گل نوک تیز می شوداین بوته ها خود ناسازگارند و میوه ها کشیده
کروی است.

 

Frgaria mandschurica Staudt(2x=2n=14)
این گونه از توت فرنگی بومی منچوری است و شباهت بسیاری به اتوتتراپلوییدهایی نظیر
دارد مستثنی از اینکه دارای گل های کوچکتری است و برگ ها و دندانه ها دارای زبری
توت ها کروی تا تخم مرغی واژگون با تخم های برهنه زرد رنگ که در حفرات کم عمق روی
سطح میوه قرار دارند، در ضمن میوه ها طعم بسیار اسیدی دارند.
Frgaria corymbosa(2x=4n=28)
این گونه بوسیله آقای معرفی گردید و مجموعه کوچکی از بوته های نر بود که توسط
از شمال چین جمع آوری شده بود اما مشخص نیست که آیا نماینده گونه های بومی است یا باید با دو گونه دیپلوییدی چینی مقایسه شود. تنها اطلاعی که وجود دارد اینست که دارای برگچه های تخم مرغی است میوه به گونه ایست که آکن ها در حفرات کم عمق روی میوه است.

 


Frgaria moupinensis (French) (2x=4n=28)
بوته و میوه این گونه بسیار شبیه به است برگ ها سه برگچه ای، دندانه دندانه ای و تخم مرغی کشیده است که برگچه های پایین تر کوچکترند. جوانه های گل بلندتر از ساقه های برگی هستند و دو تا چهار گل دارند. رونده ها کوچک هستند. میوه ها قرمز-نارنجی بوده و فندقه ها به طور عمیق در حفرات میوه پراکنده اند، مغز میوه تقریبا بی مزه است.
ژاپن
Fragaria iinumae Makino(3x=2n=14)
گونه های این توت فرنگی فقط به ارتفاعات زیاد کوه های شمالی ژاپن و کوهستان های آلپ مرکزی محدود شده اندبوته هایی قوی و ایستاده با رونده های باریک و رشته مانند دارد
. برگچه ها،رنگی سبز مایل به زرد دارند و عموما تخم مرغی یا کروی هستند که در نوک گرد شده اند، دمبرگ ها دارای لبه هایی با دندانه ای زبر و خشن هستند. فقط تعداد معدودی شاخه گلدهنده تولید می شود که آن ها هم تنها 1تا3 گل می دهند. عرض گل ها15 تا25 میلیمتر بوده و پنج گلبرگ دارند و خود ناسازگارند. میوه های کشیده و اندازه آن8 در 15 م یلیمتر است با یک کاسه گل کوچک اسفنجی با فندقه های فرور فته روی میوه، همچنین میوه ها تقریبا بی مزه هستند. این گونه به نظر خزان کننده است به طوریکه در طول زمستان هیچ برگی ندارد. برگ های سبز مایل به زرد آن در م یان دیگر دیپلویید ها بی نظیر است.

 


Fragaria yesoensis Hara(2x=2n=14)
این گونه به همراهF.iinumae در مناطق بسیار خنک شمل ژاپن زیست می کند وشباهت بسیار زیادی با F.nipponica دارد به استثنای اینکه دارای کرک های بیشتری است. برگچه های انتهایی لوزی- تخم مرغی هستند و در راس نوک دار و دندانه دارند به همراه کرک های ابریشمی که در پایین هر دو طرف سطح برگ ها به چشم می خورند. گلپایه (دمگل بدون برگ) آن 15 سانتی متر و اندازه میوه ها5، 1×5،2 سانتی متر است، خزان کننده و به طور کامل در زمستان به خواب فرو می روند.
Fragaria nipponica Lindi.(2n=2x=14)
این گونه در کوهستان های ژاپن یافت می شود و این تفکر وجود دارد که بسیار نزدیک به F.yesoensis باشد. برگچه های انتهایی بیضوی تا تخم مرغی بزرگ بوده و دندانه های سه گوش کوچک و یا تخم مرغی دارد. گلپایه ها2تا5، 2 سانتی متر بوده و یک تا چهار گل دارند. میوه کروی تا تخم مرغی است(5، 1 تا3 سانتیمتر) با طعمی ناخوشایند و آکن هایی که در حفرات روی میوه قرار دارند. گ.نه های معرفی نشده ای در هیمالیا وجود دارد که بسیار شبیه به F.nipponica هستند.
Fragaria iturupensis Staudt(2n=8x=56)
این تنها گونه ای در آسیاست که اکتاپلویید است و فقط در جزیره ایتوروپ در شمالی ترین نقطه ژاپن یافت می شود. برگ هایی کروی و کمی سبز مایل به زرد تا آبیرنگ مانند F.iinumae دارد. دمبرگ تز کرک های زیادی پوشیده شده است. گل ها هر مافرودیت با 5 گلبرگ و16تا20 میلیمتر عرض دارند. دوتا چهار جوانه گل دارند و میوه ها خیلی شبیه به F.vesca بوده اما طول بیشتری دارند. رونده ها از جوانه های محوری براکته های اولیه منشعب می شوند. هیچکدام دارای رونده(رانرها)ثانویه نیستند. توت های این توت فرنگی کروی ،قرمز روشن،براق با کاسه گل برگشته و اکن های سطحی است.
توت فرنگی های آمریکایی
Fragaria chiloensis (L.)Duch.,(2n=8x=56)
توت فرنگی ساحلی یا شلیایی روزگاری به طور وسیع در فرانسه و جنوب غربی آمریکا کشت می شد اما امروزه با گستردگی کمی پرورش داده می شود.(رجوع شود به فصل سوم) گیاهانی کوچک ولی قوی و با رانرهای فراوانند(تصویر5-2) و متمایل به رنگ سبز، گل هابزرگ(20-35) قطر برگ ها معمولا ضخیم و سطح زیرین دارای رگبرگ های مشبک، سبز تیره و خیلی براق است. رانرها قوی و با رنگ قرمز روشن هستند. فرم های بومی دارای میوه هایی به رنگ قرمز روشن است با مغز سفید و ملایم، با بوی تند،آکن ها قرمز قهوه ای تا قهوه ای تیره اند. بسیاری از گیاهان کشت شده فاقد رنگدانه اند. میوه گرد تا حدودی بیضوی با آکن های فرورفته یا بالا آمده از سطح میوه مشخص می شود. میوه های پرورش یافته دست بشر،وزنی در حدود 10گرم دارند اما بیشتر فرم های بومی وزنی حدود3-1 گرم دارند. دسته های وحشیF.chiloensis بسته به محل جغرافیایی آن ها هم به صورت دو پایه و هم gynodioecious یا دارای گل های کامل یافت می شوند. در آمریکای شمالی در درجه اول دو پایه ها وجود دارند که تعداد بوته های پرچم دار(نرها)10% بیشتر از بوته های دارای مادگی می باشند. هدر برخی موارد ظاهر نرها polygamodoecious است دارای تعداد کمی میوه های زودرس می باشند. هرمافرودیت های بارور در Ano Nuevo وpigeon point همچنین در آلاسکا و جزایر شمالی سواحل کلمبیای بریتانیا پیدا شده اند. در شیلی دسته وسیعی از F.chiloensis ها را gynodiecious تشکیل می دهند به این معنا که این گیاهان وحشی شیلی هم گل ماده و هم هر مافرودیت دارند. بوته ها در هاوایی همگی هرمافرودیت هستند.
چهار زیر گونه از F.chiloensis با توجه به اکوتیپ آن ها در رده بندی گیاهشناسی بصورت زیر از هم جدا شده اند
1-Ssp lucida در سواحل استات اقیانوس پاسیفیک از جزیره شارلوت سن لوئیس اپسیپو کالیفرنیا
2-Ssp.pacifica در سواحل استات اقیانوس پاسیفیک از جزایر آلئوتیان تا سان فرانسیسکو
3-Ssp.sandwicensis در هاوایی
4-Ssp.chiloensis در سواحل و کوه های جنوب آمریکا
همچنین ایم زیرگونه ها در دو فرمند:
F.chiloensis اهلی شده و پرورش داده شده و F.patagonia بومی.
آنالیزهای RAPD و مرفومتری های اخیر در تنوع بین گونه ای در رقم chiloensis مشخص ساخت که ممکن است Ssp.Lucida وPacifica دارای زیرگونه های مجزایی باشند اما در هر حالSsp.sandwicensis و chiloensis از هم مجزا می باشند. خصوصیاتی که زیر گونه ها را از هم جدا می ساخت،طول کرک ها، اندازه برگچه و رنگ گیاه و تعداد گلبرگ ها بود و اینکه کرک ها روی ساقه های برگی راست ایستاده اند یا روی ساقه خوابیده اند. موقعیت کرک ها تنها راهی بود که بتوان ssp.lucida را از pacifica تمییز داد و مجزا ساخت. چندین اکوتیپ از Chiloensis در دو منطقه شمال و جنوب آمریکا شناخته شده اند،از جمله در شنزارهای درو افتاده و کرانه های ساحلی و درون خاشاک پرتگاه ها و زمین های جنگلی و چمنی در کالیفرنیا یافت شده اند.(جدول2-2) در درجه اول بوته ها بوسیله تعداد گل، مساحت برگ و بیوماس(زیست توده) برگ،گسترش رونده ها و مقاوت به تنش های شوروی و خشکی جداسازی می شوند. در نوع اکوتیپ جنگل و چمنزار ممکن است هیبریدهای برجای مانده ای از F.chiloensis وF.viginiana را موجب شده باشند. حداقل دو نژاد بومی در شیلی معرفی شده اند، یک نوع ساحلی با برگ های سبز و تیره و براق و یک فرم دیگر با ارتفاع بالاتر و برگ های تیره تر و رنگ حاشیه برگ آبی که بیشتر شبیه رقم ویر جیینانا است. در آنالیز های مرفولومتریک، توت فرنگی شیلوئنسیس شیلیایی به چهار گروه اصلی در میان یافته های وحشی معرفی شدند اگر چه نوع منطقه آب و هوایی برای این گوناگونی و تنوع تعیین نشد. خصوصیات تشخیص دهنده آن ها اندازه برگ و اندازه بوته،وزن میوه و اندازه آن بود. بطور قابل توجهی فرم های سفید بومی شیلوئنسیس کشف شد که خیلی نزدیک به فرم هایبا میوه سفید و بزرگ پرورش یافته و اهلی شده بودند.(به فصل 3 رجوع شود.
هیبریداسیون های بومی بین F.vesca وF.Chiloensis در سواحل کالیفرنیا از جمعیت های 6x,5x و9x بدست آمده است(که به نام کاشف خود R.S.Bringhurst نام گذاری شد. برگ های آن با توجه به ضخامت، رنگ و نیمرخ و کرک و ظاهر سطح فوقانی برگ در حد میانه بین دو رقم F.vesca وF.chiloensis قرار داشتند. آن ها در تشکیل 2n های 35 و 42 یا 63 کروموزومی عقیمند اما درصد کمی از گامت های آنئوپلوئیدها قابلیت باروری دارند.

 


F.virginiana Duch.(2n=8x=56)
توت فرنگی scarlet یا viriniana در مرغزارهای شرق و مرکز آمریکای شمالی پیدا شد. گیاهانی باریک و بلند که تولید رونده هایی فراوان می کند. برگ ها دارای دندانه های خشن و زبر و به شکل تخم مرغی وارونه و تا حدودی دوکی شکل هستند . دندانه های نوک برگچه ها در برگچه های بالایی معمولا کوتاهتر از دندانه های جانبی می باشند. تعداد جوانه های گل متفاوت است و از پایین به بالا منشعب شده اند و گل هایی از کوچک تا بزرگ(6.ال5، 2 سانتیمتر) داشته و دو پایه اند. میوه نرم و کروی و بیش از 3cm قطر دارد،اگر چه بیشتر میوه ها کوچکتر از این اندازه می باشند. میوه ها سفید و رنگ پریده تا قرمز روشن می باشند،معطر و اکن ها در میوه فرورفته اند. توت فرنگی ویریجینیانا از روی خصوصیات مرفولویکی از توت فرنگی رقم شیلوئنسی قابل تشخیص و تمایزند.
نوع جنسیت در کلون های رقم ویریجینیانا از بوته هایی دو پایه Dioecious تا بوته هاییtrioecious متفاوت بود. در کلون های غربی رقم ویرجینیانا، هر سه جنسیت(نر، ماده و هرمافرودیت) به نسبت های مشابه در میان بوته ها به چشم می خورد در صورتیکه فقط هرمافرودیت ها و ماده ها در کلون های شرقی دیده شدند گرچه در این مورد نیز نسبت های مساوی بود. میزان تلاقی پذیری در هرمافرودیت ها بسیار متفاوت است و با اعداد گوناگونی در مورد میزان تلاقی پذیری در همگروه های طبیعی این گونه مواجهیم چرا که از پایه های نر خالص تا هرمافرودیت خالص، در این کلون دیده می شود. عموما پایه های ماده نسبت به هرمافرودیت ها قدرت باروری بیشتری دارند. و احتمالا محیط تاثیر مهمی در باروری هرمافرودیت بازی می کند اما بیشتر کنترل ها تحت ژنتیک آن هاست. تعداد میوه را می توان در هرفرومادیت های طبیعی بویسله انتخاب افزایش داد.(23)
ارقام توت فرنگی
با توجه به اینکه ارقام توت فرنگی در شرایط آب و هوایی گوناگون عکس العملهای متفاوتی را از خود بروز می دهند از اینرو یک توصیه عمومی و معتبر برای انتخاب و معرفی یک یا چند رقم برای کاشت در یک منطقه کار بسیار مشکلی بنظر می رسد و نیازمند انجام آزمایشهایی در سطوح کشت محدود می باشد. ارقام توت فرنگی از لحاظ طول دوره میوه دهی به انواع بهاره(June bearing) و چهار فصل یا همیشه بارده(ever bearing ) تقسیم میشوند. ارقام بهاره تنها یکبار در طول سال میوه می دهند و روزهای بلند و درجه حرارت پایین سبب گل زایی در آنها می شود. ارقاتم همیشه بارده نیز در طول سال بیش از یکبار اقدام به تولید گل و میوه می کنند. در این ارقام گل زایی هم در روزهای بلند و هم در روزهای کوتاه صورت می پذیرد. امروزه در کشتهای تجاری معمولا از ارقام همیشه بارده استفاده نمی شود.در این بخش به معرفی ارقام مهم کشت شده در جهان می پردازیم که بسیاری از این ارقام نیز به تازگی رهاسازی شده اند. در این میان رقمCamarosa از کشت وسیعی در جهان برخوردار است و حاصل برنامه های اصلاحی دانشگاه کالیفرنیا می باشد. این رقم از سازگاری مطلوب در مناطقی با زمستانهای ملایم برخوردار است. ارقام Selva وOso Grande نیز از ارقام بسیار مهم برای کشت در این مناطق بشمار می آیند. از سوی دیگر،رقمHoneye و به دنبال آن،Earliglow بیشترین سطح کشت را در مناطقی با زمستانهای سرد بخود اختصاص داده اند. ارقامی مانند Nyoho, Reiko,Toyonoka نیز از کشت وسیع در زیر تونلهای پلاستیک به منظور پیش رس کردن محصول برخوردارند. در جدول زیر ارقام مهم توت فرنگی و برخی از خصوصیات مهم آنها ذکر شده است.

 


لیست ارقام مهم توت فرنگی در جهان
نام رقم مشخصات
Allstar میان رس،میون درشت،متقارن و به رنگ روشن، مقاوم به بیماریred stele ،سوختگی برگ و سفیدک پودری
Annapolis زودرس،میوه درشت ومتوسط به رنگ درخشان ،مقاوم به پژمردگی و رتیسیلومی
Aromas روز بی تفاوت، میوه درشت و مخروطی شکل ، سفت ، بسیار براق و خوشنما، عملکرد بالا،مقاوم به فیتوفتراککتوروم،پوسیدگی طوقه ناشی از از آنتراکنوز و سفیدک پودری، متحمل به کنه تارتن دو نقطه ای
Atabaky میوه های کشیده و دوکی شکل و نسبتا درشت به رنگ قرمز و معطر، جداسازی کلاه میوه مشکل است،آبدار، میزان قند میوه بالا،دارای سازگاری مطلوب در شرایط اقلیمی مختلف،جزءارقام یک فصله
Bolero روز بی تفاوت،اندازه میوه متوسط براق و به رنگ قرمز نارنجی، کیفیت میوه و عمر قسفه ای عالی،دارای مقاومت متوسط در برابر پوسیدگی طوقه و پژمردگی ورتیسیلیومی
Camarosa یکی از ارقام بسیار مهم در جهان،زودرس،میوه بسیار درشت و سفت،پر محصول و قدرت رشد بالا
Captiva زودرس، ظاهر میوه خوب، مناسب برای حمل و نقل به مناطق دوردست
Captiva زودرس، عملکرد بالا،شکل میوه خوب و بدون لکه،اندازه میوه مناسب و متحمل به پژمردگی و رتیسیلیومی،جنس فیتوفترا و شرایط ضد عفونی نشده
Chamby اندازه میوه متوسط به رنگ قرمز با شانه های سفید،مقاوم به چندین بیماری برگی و red stele بسیار مقاوم به سرمای زمستان
Chandler یکی از ارقام بسیار مهم در جهان،میوه درشت و سفت گاهی با شانه های سفید،عملکرد بالا، متحمل به ویریوس
Clea زودرس، میوه درشت و سفت به رنگ قرمز نارنجی ،طعم خوب
Commander میوه درشت و به رنگ روشن، دارای طعم عالی و عمر قفسه ای مناسب، فصل میوه دهی طولانی،مقاوم رد برابر پوسیدگی طوقه
Dar select میان رس،پرمحصول،دارای میوه ای درشت و سفت به رنگ قرمز ملایم،بسیار شیرین
Delmarvel زودرس و میان رس، میوه درشت و متقارن،دارای عطر عالی، مقاوم به چندین بیماری برگی و red stele
Diamante روز بی تفاوت میوه درشت، براق، سفت و مخروطی طویل به رنگ روشن، عملکرد بالا، مقاوم به سفیدک پودری و متحمل به کنهتارتن دو نقطه ای
E26 همیشه بارده، میوه دارای رنگی یکنواخت و اندازه و سفتی متوسط
Earliglow زودرس، دارای طعم عالی، مناسب برای فرآوری، اندازه میوه و عملکرد متوسط،مقاوم به چندین بیماری برگی و ریشه ای و پوسیدگی میوه ناشی از بوتریتیس
Elsanta ویژه نواحی خنک،دیررس، میوه درشت و سفت به رنگ قرمز نارنجی
Elviro زودرس ، میوه درشت و نرم به رنگ قرمز و نارنجی ، مقاوم در برابر پوسیدگی طوقه
Eris زودرس، میوه به رنگ روشن و براق با بخش درونی به رنگ قرمز ونارنجی ، دارای طعم عالی و عطر شدید
Eros میان رس، میوه درشت، سفت و براق با بخش درونی به رنگ قرمز ملایم،مقاوم به red stele و حساس به پوسیدگی طوقه
Florence دیررس و پر محصول با میوه ای درشت و سفت به رنگ قرمز سیر، دارای طعمی شیرین و قدرت رشد بالا، مقاوم به ورتیسیلیوم، سفیدک پودری و پوسیدگی طوقه
Gariquette دارای کشت وسیع در زیر تونل پلاستیک،میوه دارای ظاهری زیبا به رنگ قرمز متوسط و تقریبا سفت، دارای طعم عالی
Ganiota میوه درشت و سفت، گردو مخروطی به رنگ تیره ملایم،دارای طعم خوب، مقاوم به سفیدک پودری و پوسیدگی ناشی از آنتراکنوز و متحمل به کنه تارتن دو نقطه ای.
Glooscap میوه درشت به رنگ قرمز تیره و سفتی متوسط
Hokowase دارای عملکرد بالا و طعم مناسب، بافت میوه اندکی نرم، بسیار حساس به ورتیسیلیوم و آنتراکنوز و دارای مقاومت متوسط در برابر سفیدک پودری
Honeoye زودرس، عملکرد بالا، میوه درشت و تیره رنگ با طعم خوب، مناسب برای فرآوری
Hood میان رس، میوه دارای طعم عالی و رنگ درونی مناسب، عالی برای فرآوری، کلاه میوه به راحتی جدا می شود، مقاوم به چندین بیماری قارچی برگی و ریشه ای
Idea میان رس و دیر رس،دارای عملکرد بالا، میوه بسیار درشت به رنگ قرمز نارنجی و سفتی متوسط،قدرت رشد بالا، مقاوم در برابر عوامل بیماریزای خاکزی و Colletorichum acutatum
Jewel دیر رس و میان رس، میوه درشت، جذاب و براق به رنگ قرمز روشن، خوش طعم و متحمل در برابر خشکی.
Kent میان رس،دارای سفتی متوسط به رنگ قرمز ملایم، عملکرد بالا ، بسیار مقاوم به سرمای زمستان
Keylargo میوه درشت تا متوسط و مخروطی متقارن، درون میوه به رنگ روشن با مغز سفید، مقاوم در برابر ریزش باران و دارای قابلیت حمل بسیار خوب
Korona میان رس،میوه درشت به رنگ قرمز تیره و دارای سفتی و عمر قفسه ای نسبتا کم
Lateglow دیررس، میوه درشت با نرمی متوسط و به رنگ قرمز براق، آبدار،معطر و متحمل در برابر پوسیدگی خاکستری، لکه برگی، سوختگی برگ و پوسیدگی چرمی شکل، مقاوم به red stele و پژمردگی ورتیسیلیومی
Mesabi میان رس،میوه درشت با کیفیت برجسته میوه، مقاوم در برابر سرمای زمستان، دارای قدرت رشد بالا و مقاوم در برابر بیماریهای برگی و خاکزی متدوال
Mira میان رس،میوه به رنگ روشن و قرمز نارنجی که رنگ خود را بخوبی حفظ می کند،دارای طعم خوب و مقاوم به بیماریهای برگی رایج و red stele
Mirador زودرس، دارای ظاهر و قابلیت حمل مناسب
Miranda میان رس، میوه درشت به رنگ قرمز نارنجی براق، متحمل به شوروی و تنش
Miss زودرس،میوه بسیار درشت به رنگ قرمز روشن
Mohawk بسیار زودرس،اندازه میوه متوسط و نامنظم، مقاوم به چندین بیماری برگی و red stele
Noreaster زودرس،میوه درشت و سفت،دارای طعم خوب و عطر شدید، مقاوم به red stele و اکثر بیماریهای برگی.
Nyoho دارای کشت گسترده در زیر تونلهای پلاستیک، میوه بسیار جذاب و دارای ظاهری براق و سفت، بسیار شیرین، عالی برای پخت کیک
Oso Grande میوه بسیار درشت و سفت با مرکز اسفنجی، عملکرد بالا
Ostara همیشه بارده، پر محصول، میوه درشت و دارای بافتی نرم و طعمی مناسب
Pegasus پر محصول، میان رس، میوه درشت با سفتی متوسط و می تواند به رنگ تیره درآید، مقاوم به پژمردگی و رتیسیلیومی و نژادهای red stele
PS-592 قدرت رشد و عملکرد بالا،میوه درشت آبدار با طعم عالی و سفتی متوسط، کیفیت نگهداری عالی و فصل برداشت طولانی
PSI-118 اندازه میوه متوسط تا درشت، صاف و مخروطی به رنگ نسبتا تیره با طعم و سفتی عالی
Redchief میان رس، دارای قدرت رشد متوسط و کیفیت فرآوری خوب، جداسازی کلاه میوه اندکی مشکل است، مقاوم به red stele و ورتیسیلیوم
Redcrest میوه دارای رنگ یکنواخت، مناسب برای فرآوری، کلاه میوه به آسانی جدا می شود، میوه ها به صورت متراکم و یکجا می رسند.
Reiko دارای کشت وسیع در کره، عالی برای پیش رس کردن، میوه درشت، مخروطی شکل و منظم به رنگ قرمز براق ، بسیار حساس به سفیدک پودری
Rhapsody دیررس، میوه دارای اندازه ای متوسط تا درشت با بخش درونی قرمز و انتهای سفید، جداسازی کلاه میوه مشکل است،مقاوم به red stele و پژمزدگی ورتیسیلومی
Sachinoka دارای کشت وسیع به منظور پیش رس کردن،بسیار سفت و عمر قفسه ای خوب،دارای بریکس و ویتامین C بالا
Seascape روز بی تفاوت، میوه درشت و سفت به رنگ قرمز روشن
Selva میوه درشت و سفت،تا اندازه ای اسفنجی، بسیار پر محصول
Senga Sengana بسیار متحمل به تنش های سرمایی و خشکی، عملکرد پایین،کاسه گل به آسانی جدا می شود، عالی برای فرآوری
Shuksan میان رس، میوه دارای رنگ درونی مناسب و اندکی بدشکل ،کیفیت فرآوری مناسب، مقاوم به red stele، ورتیسیلیوم و بوتریتیس
Startyme دیر رس، میوه درشت به رنگ قرمز روشن با اندکی رنگ پریدگی در بخش درونی میوه، جداسازی کلاه میوه آسان، دارای رشد قوی
Suhong قدرت رشد بالا، میوه درشت به رنگ قرمز روشن و تا اندازه ای نرم،مقاوم به آنتراکنوز، سفیدکی پودری و پژمردگی فوزاریومی
Sweet Charlie زودرس،میوه درشت به رنگ قرمز نارنجی، طعم خوب ، بسیار پر محصول ، مقاوم به Colletotrichum
Symphony دیررس و میان رس، میوه درشت و سفت به رنگ قرمز تا قرمز سیر، طعم مناسب و عمر قفسه ای عالی،مقاوم به red stele و پوسیدگی طوقه
Tango روز بی تفاوت، بسیار زودرس، کیفیت میوه نسبتا کم، بسیار پر محصول، مقاوم به red stele و پژمژمردگی ورتیسیلیومی
Tethis میان رس با فصل میوه دهی طولانی،میوه بسیار درشت و سفت، بخش بیرونی میوه به رنگ قرمز روشن و بخش درونی به رنگ قرمز ملایم،دارای محصول دوم
Tochiotome دارای کشت وسیع به منظور پیش رس کردن، عملکرد بالا، میوه دارای ظاهری براق و بسیار جذاب با طعم خوب، میوه درشت و سفت
Totem دیررس، جداسازی کلاه میوه آسان و دارای رنگ درونی مناسب، تیره، طعم اسیدی مناسب برای فرآوری، مقاوم به red stele ورتیسیلیوم و بوتریتیس
Toyonoka دارای کشت وسیع در زیر تونلهای پلاستیک، میوه درشت و سفت، بسیار شیرین
Tribute روز بی تفاوت،اندازه میوه متوسط تا کوچک، مناسب برای فرآوری مقاوم به red stele و سفیدک پودری
Tristar روز بی تفاوت، اندازه میوه متوسط تا کوچک، مناسب برای فرآوری، مقاوم به red stele و سفیدک پودری
Tudla زودرس، میوه درشت و طویل و دارای ظاهری نا منظم له رنگ تیره
Veestar بسیار زودرس، اندازه میوه متوسط با گوشتی به رنگ روشن و دارای عملکرد پایین
Winona دیررس، میوه به رنگ سرخ براق با مرکز نارنجی قرمز، مقاوم در برابر سرمای زمستان، مقاوم به بیماریهای برگی متدوال، red stele و پوسیدگی سیاه ریشه
Zefyr زودرس،اندازه میوه متوسط تا کوچک با بافتی نرم و کیفیت نسبتا کم.(23)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم
اهلی شدن توت فرنگی

 

 

 

 

 

 

 


اهلی شدن توت فرنگی Fragaria virginana ,Scarlet
توت فرنگی جنگلی F.vesca قرن هاست که در اروپا کشت می شود و تا هنگامی کهF.virginana از کانادا ویریجینیا در دهه1600 میلادی وارد نشده بود، این روند ادامه داشت. همه کلوین هاییی در مسیرشان به اروپا راه یافتند در اصل وحشی بودند،چرا که مردم ساکن و بومی آمریکای شمالی کشت توت فرنگی کمی انجام می دادند. آن ها از خوردن توت فرنگی های تازه ی خوری و یا به همراه نان گندم لذت می بردند اما فراوانی کم توت فرنگی در New World محرک خوبی برای اهلی کردن توت فرنگی ها در این منطقه شد.اطلاعات دقیق در مورد F.virginana ی انتقال داده شده به اروپا ناشناخته باقی مانده اما به طور مسلم آن ها در اواخر دهه قرن15 میلادی به فرانسه و انگلستان رسیدند اما وادرات بعدی آن در طی 150 سال پس از این تاریخ حالت عادی پیدا کرد.Jacques cartier کاشف رودخانهSt Lawrence در کانادا احتمالا اولین کسی بود که F.virginana را به جهان قدیم (Old world) معرفی کرد اما هیچ گونه سند ویژه ای برای این پیشکسوتی او وجود ندارد، با این حال تعداد زیادی از صفحات سفرنامه اش به جای مانده است و این مطلب او را به عنوان کسی که در آوردن گیاهان از کانادا پیشگام بوده است، معرفی می کند. اولین منابع انتشار یافته در مورد توت فرنگی های کانادایی در مجله باغ های Robins (گیاه شناس فرانسوی در زمان هنری چهارم) می باشد.او و برادرش اولین گزارش خود را در 1624 میلادی منتشر کردند،اما این احتمال وجود دارد که این بوته ها خیلی قبل از این به زیر کشت می رفته اند، چرا که خود از وارد کنندگان فعال گیاهان از سراسر جهان بودند.توت فرنگی های کانادایی که در ابتدا با نام Fragaria Americana شناخته می شدند و اکنون بنام F.virginana خوانده می شوند، به سرعت در باغ های فرانسه و تمام اروپا گسترش یافتند.
این توت فرنگی در مجله کانادایی های خارج از کشور در سال 1633 میلادی به وسیله Giovanni battista Ferrari استاد درس Herbew (گیاه شناسی) در دانشگاه Romano در رم معرفی شد. داروساز مشهوری به نام jean Hermance این توت فرنگی کانادایی را در باغ خود در بروکسل در سال 1652 میلادی پرورش داد و گیاهشناسان و باغبان های انگلیسی بسیاری از جمله John Tradescant وJohn Parkinson شروع به ازدیاد آن در اوایل دهه 1600 میلادی کردند. حداقل9 مرجع مکتوب در مورد F.virginana تا سال 1650 مطالبی را نوشتند. اگر چه اولین توت فرنگی هایی که از کانادا وارد شدند، از لحاظ گیاه شناسی و باغبانی بی اندازه جالب توجه بودند،اما بیشتر آن ها میوه های کمی می دادند و حتی اگر در زیر سایه قرار می گرفتند، میوه هایش رنگ نمی گرفت و سبز می ماند، در عین حال رونده های بسیاری تولید می کرد،اما این توت فرنگی های ویرجینیایی تا هنگامی که F.virginana گسترش خاصی نیافته بود و در صنعت باغبانی وارد نشده بود، حضوری کمرنگ داشتند. آن چه توت فرنگی Scarlet را مورد توجه ساخته بود، اندازه بزرگ میوه، عملکرد بالا و رنگ قرمز میوه هایش بود. این توت فرنگی ها بطور ویژه ای در مربا مورد استفاده قرار گرفتند چرا که دارای رنگ ،اسید معطر و بوی فزاینده همراه با ظاهری شکیل بود.
مشخص نیست که اولین توت فرنگی های Scarlet چه موقع به اروپا رسیدند اما در باغde La Brosse یک توت فرنگی به نام Fragaria Americana mango fruto rubro وجود داشته است که میوه های درشت آن از نوع میوه های Scarlet بوده است. این احتمال نیز وجود دارد که برخی از مهاجران در سال 1586 هنگام برگشت از Plymouth آن ها را با خود آورده باشند. حتی بدون توجه به موارد ذکر شده از آنجا که در اواخر سال های دهه1500 و اوایل دهه 1600 میلادی همه انواع گیاهان بومی در آمریکای شمالی در باغ های اروپا یافت می شدند، مقدمات چندگانه و قابل قبولی را برای حضور توت فرنگی Scarlet در اروپا فراهم آورده است.
رقم اولیه F.virginana بوسیله کشاورزانی توسعه پیدا کرد که از وارد کنندگان بذر از آمریکای شمالی بودند و به دلیل تکثیر بذری این ارقام شاهد خصوصیات متفاوت زیادی در بوته های ایجاد شده بودند. تعداد ارقام موجود در طول کمتر از چند دهه در اواخر قرن 17 به سرعت از 3 به حدود 26 واریته رسید. تعدادی از مهمترین آن ها به شرح زیر است.
Oblong Scarlet, Grove End Scarlet, Duke of Kents Scarlet, Knights Large Scarlet,Wilmonts Late Scarlet, Morrisana Scarlet , Comman Scarlet and the A ustralina Scarlet and Hudson Bay Scarlet .
این ارقام از بخش های مختلفی از NEW World آمده بودند، از جمله از نیویورک نووا اسکوتیا و ویرجینیا. اولین پیشرفت ها سریع و زیاد اتفاق می افتاد ولی هیچکدام از این پیشرفت ها نتوانست بهتر از انواع اولیه وارداتی خود مانند واریته Large Early Scarlet را عرضه کند.
کشت باغی توت فرنگی در آمریکای شمالی در اواسط قرن 17 میلادی با واریته های مهمی که از انگلستان آمده بود شروع شد،لیست اولیه شامل بر 3 گونه زیر می شد،
I-Hautboys(F.moschata)
II-Chili(F.chiloensis)
III-Red wood(F.vesca)
قسمت کوچکی نیز به زیر کشت رقم F.virginana رفت تا اینکه واردات توت فرنگی از واریته Large Early Scarlet در اواخر سال های 1700 میلادی صورت گرفت، حتی تصور آن می رود که Large Early Scarlet یک قرن زودتر از انواع وحشی آمریکای شمالی خود به انگلستان فرستاده شده است.
اولین همگروه(کلون) بومی آمریکا که برای فروش ازدیاد یافت، F.virginana بود. که Hudson (1719 میلادی) نامیده می شدند و دارای میوه نرم و نارنجی و خوش عطر با بوته ای قوی بود و از سال1800 میلادی کشت آن رواج پیدا کرد و احتمالا اولین توت فرنگی مهم آمریکا محسوب می شود. اولین توت فرنگی که به منظور اقتصادی کشت داده شد، در اطراف بوستون، نیویورک،فیلادلفیا و بالتیمور در اوایل سال های 1800 میلادی به عمل آمد و تا آنجا گسترش یافته بودند که حتی از مجموع توت فرنگی های وحشی که در هنگام بهار از جنگل ها جمع آوری می شدندف بیشتر شدند.
رقم انگلیسیRed Wood از F.virginana به دست آمد و احتمالا مهمترین رقمی است که در اوایل قرن18 در کنار رقمScarlet در آمریکای شمالی به چشم می خورد. Red Wood از لحاظ عطر و بو رقم نامرغوبی نسبت به ارقام قدیمی ترScarlet بود. اما فصل تولید محصول طولانی تری داشت. دیگر کولتیوارهای رایج در طول نیمه اول قرن 18 عبارت بودند از
White Wood, (a white-fruited type), Early Hudson ,Old Scarlet, Crimson ,Cone, Large Early Scarlet , Hudson Bay, Methven Scarlet Ross phoenix Early Virginia.
اهلی شدن رقم F.chiloensis در سرزمین جدید( NEW World)
توت فرنگی کشت شده در آمریکای جنوبی، یعنی F.chiloensis یک سرگذشت طولانی و پرماجرا دارد. بیش از 10000 سال پیش ماپوچی های بومی ، در بین دو رودخانه Biobio و Tolten در جنوب شیلی از این توت فرنگی برای خوردن بهره می بردند و بیشتر قبایل پیکونچ شمال "Picunch " نیز در میان رودخانه هاBiobio وItata ساکن بودند. پیکونچی ها با مهاجمان اینکا(Inca) در سرزمین شمالی درگیر بودند و احتمالا اولین کسانی بودند که در انتقال بوته های برگزیده از محیط وحشی به باغ های خانگی اقدام کردند. ماپوچی ها در ابتدا شکارچی بودند و از جنگل های اطراف رودخانه غذای خود را فراهم می کردند اما چیزهایی نیز در مورد کشاورزی از پینکوچی ها آموختند. میوه های توت فرنگی بوسیله اهالی بومی شیلی بصورت تازه، خشک شده و شراب و یا دم کرده دارویی در مقابله با سوء هاضمه،اسهال و یا زخم و خونریزی استفاده می شد. ماپوچی ها انواع گونا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله توت فرنگی

دانلود مقاله بادگیر

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بادگیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


بادگیر از مظاهر و سمبلهای تمدن ایرانی است دقیقا معلوم نیست اولین بادگیر در کدام شهر ایران ساخته شده ولی سفرنامه نویسان قرون وسطی بیشتر از بادگیرهای شهرهای کویری و گرم و خشک مانند یزد و گناباد و طبس نام برده‌اند کاریز و بادگیر و خانه‌های گنبدی بدون تردید از نمادهای تمدن ایرانی است هر سه کلمه بصورت معرب به زبان عربی نیز راه یافته قنات - بادجیر و بادکیر و قبه و قبعه معرب‌های فارسی کلمات فوق هستند.
اولین بادگیر ها در یزد خودنمایی کردند.سیستم کاری بادگیرها بهاین نحو می باشد که هوای جاری بیرون از خانه را به داخل خود می کشند و با تشت های آبی که درون آنها تعویه شده ، هوا را خنک و سبک می کنندو به داخل خانه هدایت می کنند.
در کشور ما در طی قرون متمادی تمام ساختمان‌ها با توجه به اقلیم و شرایط محیطی ساخته می‌شده است. آفتاب، باد، رطوبت، سرما و گرما و به طور کلی شرایط آب و هوایی و جغرافیایی، تاثیر مستقیمی در معماری سنتی ایران در مناطق مختلف داشته است.
بارزترین روش تهویه طبیعی ساختمان بادگیر است. بادیگرهایی با اشکال مختلف در بسیاری از شهرهای مرکزی و جنوبی ایران بر حسب سرعت و جهت باد مطلوب طراحی و اجرا شده‌اند. از نام‌های باستانی و گوناگون آن مانند واتفر، بادهنج، باتخان، خیشود، خیش‌خان، خیشور، ماسوره و هواکپ‌ برمی‌آید که پدیده‌ای بس کهن است.
باد پس از برخورد با سطوح فوقانی به دالان‌هایی هدایت می‌شود که با سطح آب داخل حوض‌خانه برخورد کرده (مثل بادگیر باغ دولت آباد یزد) و فضای داخلی اتاق را خنک می‌کند و در مناطق مرطوب باد فقط از کانال‌های خشک عبور می‌کند (مثل بادگیرهای بنادر جنوبی) و فضای اتاق را تهویه می‌کند.
وضع خاص اقلیمی ایران که هوای بخش عمده ای از آن خشک و بخش دیگری گرم و نیم مرطوب است عامل اساسی در پیدایش و کاربرد شیوه های مختلف برای کاستن دما در داخل فضاهای مسکونی بوده است . معماران ایرانی در طراحی خانه ها به عامل استفاده از سطح سایة بیشتر در فصل گرما و عایق بندی بدنه و سقف در برابر نفوذ گرما و نیز ایجاد جریان هوا در داخل بنا توجه فراوان داشته اند. چنانکه در ناحیة خشک و گرم جنوب ، در شهرهایی چون دزفول و شوشتر، از وسیلة خنک کنندة بسیار مؤثری بهره جسته اند که آن را شوادان * می نامند، در بسیاری از نواحی دیگر ایران ، بادگیر رایجترین وسیله ای است که برای تهویه به کار می رود. معماران ایرانی برای جابجا کردن هوا در داخل فضاهای بسته و کاستن دما، به بادهای گوناگونی که در نجدِ ایران می وزد و به استفاده از نیروی مؤثر آن ، توجه کرده و برای بهره جستن از آن بادگیر را ابداع نموده اند. جهت وزش باد و ارتفاع آن از سطح زمین و زمان و دورة وزش و عوامل دیگر در پدید آوردن گونه های مختلف بادگیر نقش اساسی داشته است . استفاده از بادگیر به طور عمده در ناحیة مرکز و جنوب ایران و ساحل خلیج فارس و ناحیة خراسان ، بویژه در شهرهایی چون یزد و کاشان و بم و ابرقو و جهرم و طبس رایج است .

 

انواع بادگیر. بادگیرها را برحسب چند عامل می توان تقسیم بندی و بررسی کرد:
1. شکل برشِ میله . یا بدنة بادگیرها به اشکال مربع و مستطیل و هشت ضلعی ساخته می شود. بدنة چهارگوش و هشت گوش بیشتر مناسب مناطقی است که در آنها بادهای ملایم و متنوع می وزد و امکانِ گرفتن باد از جهات مختلف وجود دارد. بدنه های مستطیل نیز مناسب ناحیه هایی است که جهت وزش باد در فصل گرما از یک سو و به طور معمول از شمالِشرقی به جنوبِ غربی است . بدین دلیل ، دراین گونه مناطق میله را مستطیل می سازند تا دهانه ای که باد را مستقیماً می گیرد، سطح تماس بیشتری داشته باشد.
2. تعداد و انواع دهانه . بادگیرها برحسب تعداد دهانه به دو دستة کلّیِ یک دهانه و چهاردهانه تقسیم می شوند. بادگیرهای یک دهانه خود به سه نوع تقسیم می شوند: الف) در منطقه هایی که غالباً در آنها گردباد و طوفانهای شدید می وزد، بادگیرها را یک دهانه می سازند وبه طور معمول دهانه روبه کوهستان و اغلب به سوی شمال شرقی است و سقف آنها را برای مقاومت در برابر گردباد، به صورت خرپُشته می سازند؛ ب) در کرانه های خلیج فارس بادگیرها یک دهانه و خرطومی شکل است . دهانه پشت به دریاست و بادِمرطوب برخاسته از دریا را درون بنا به جریان می اندازد و هوای داخل را سبک می کند. در بندرعباس در چند مورد کوشیده اند تا با کندن چاهِ آب در زیر این بادگیرهای مکنده ، هوای خنک چاه را بالا بیاورند و فضای داخل را بیشتر قابل تحمل کنند؛ ج) روی خانه ها و آب انبارهای بعضی از شهرها چون تهران و کاشان بادگیرهای «مضاعف » هست . تعداد آنها بسته به بزرگی آب انبارها، گاهی به شش می رسد. دهانه های این بادگیرها روبه جهات مختلف است و از هرطرف که باد بوزد، به داخل آب انبار کشیده می شود و از بادگیر یا بادگیرهای دیگر هوای داخل به بیرون رانده و جریان برقرار می شود. بنابراین ، یک میله یا دو میله کار بادگیر را می کند و میله یا میله های دیگر کار هواکش را. معماران ، این گونه بادگیرها را «بده و بستان » می نامند. بادگیرهای چهاردهانه ، بیشتر در شهرهای مرکزی و حاشیة کویر دیده می شود و گذشته از کاربرد اصلی آنها که خنک کردن داخل بناست ، به زیبایی و جلوة فضای عمومیِ معماریِ شهر نیز می افزاید. در میناب و قشم نیز چند بادگیر چهاردهانه و هشت تَرْک هست که تقسیمات داخل میله کارِ بادگیر و هواکش را همزمان انجام می دهد و هوا را از داخل بنا یا آب انبارها به جریان می اندازد. با آنکه بادگیرهای مضاعف قدرت زیادی دارند، گاهی بر روی بناهای بزرگ ، بویژه آب انبارهای حجیم ، از یک تا شش بادگیر چهاردهانه ساخته می شود (نمونة آن آب انبار شش بادگیرة یزد است).
3. تعداد اشکوب . بادگیر دو اشکوبه یکی از انواع بادگیرهای ایرانی است . این نوع بادگیر حجیم است و در منطقه هایی ساخته شده که در آنجا سطح وزش باد متغیراست . برای آنکه بتوانند از بادِ منطقه که گاه بالاتر یا پایینتر می وزد بهره بجویند، دو بادگیر را روی هم و بادگیر زیرین را با سطح بزرگتر و بادگیر بالایی را با سطح کوچکتر ساخته اند (نمونه آن در یزد و ابرقو وجود دارد).
4. ساختمان داخل میله . برای کشاندن بادِ خوش به درون و راندن هوای گرم و آلوده به بیرون ، داخل میله را با تیغه ها و پرّه های آجری مورب تقسیم می کنند. باد پس از ورود از یکی از دهانه ها بر اثر برخورد با دیواره و پرّه های واقع در مسیر آن دهانه به پایین کشیده می شود. بر اثر ورود باد، هوای آلوده و گرم از طریق شبکه های دیگرِ بادگیر، که پشت به جهت وزش باد دارند، به بالا و بیرون می رود.
5. تیغه و دریچة بادگیر. معمولاً در دهانة بادگیرها تیغه هایی عمودی به موازات یکدیگر قرار دارد که به گونه ای زیبا آنها را شکل داده وتزیین کرده اند. نقش اصلی و فنی این تیغه ها تنظیم فشار باد است . انتهای بالای میلة بادگیر، روی بامِ بنا یا کنارِ بدنة دیوار قرار دارد و در داخل فضاهای مسکونی ، دیوارة مشبکی از کاشی یا چوب جلو دهانه نصب شده است تا به زیبایی داخل بنا لطمه نزند. گاه نیز در این محل چیزی شبیه پنجره قرار می دهند که می توان آن را باز و بسته کرد. در سقف شاه نشین بناهای بزرگی که بادگیرهای دو اشکوبه دارد، زیر هر یک از مَجراهای بادگیر، دریچه ای چهارگوش قرار می دهند که می توان آن راباز و بسته کرد.
6. تعیین بلندی میلة بادگیر. تعیین بلندی میلة بادگیر و محل دهانه های آن از نظر فنی اهمیت فراوان دارد. معماران بادگیر از نردبانهای دو طرفه بالا می روند و از برخورد باد به لاله های گوشِ خود و با تجربه ای که در این کار دارند، ارتفاع مطلوب و مطبوع باد و براساس آن ، بلندی میله و محل دهانه ها و ارتفاع آن را طوری تعیین می کنند که بتوان از بیشترین و بهترین بازده بهره مند شد.

 

بادگیر های ایران
مردم ایران همیشه برای مقابله با سختی های طبیعت راههای بسیار هوشمندانه ای اختراع می کردند که بعد از گذشت صد ها سال هنوز کارایی خود را از دست نداده اند و حتی امروز هم قابل استفاده هستند. یکی از این اختراعات بادگیر های ایران هستند که هنوز در جای جای شهر های کویری دیده می شوند و جزئی جدا نشدنی از چشم اندازهای این شهرها هستند.
نکته بسیار مهم در مورد بادگیر ها اینست که این بادگیر ها تنها با بهره گرفتن از شرایط محیطی استفاده از خصوصیات جوی منطقه و بدون استفاده از هیچگونه انرژی اضافه همان کاری را انجام می دهند که امروز ایر کاندیشن ها در بناهای ما انجام می دهند.
در حقیقت این بادگیر ها با استفاده از اختلاف دمای روز و شب و تغییر وزن هوا ایجاد برودت در ساختمان عمل می کنند.
این بادگیر ها در تمام مناطق کویری ایران دیده می شوند مگر در مناطقی که شهر در دره قرار گرفته که معمولا هوای خنک تری دارد یا در مناطقی که طوفان های سخت یا بادهای بسیار گرم دارد. محل قرار گیری این بادگیر ها در ساختمان بسته به اندازه ساختمان و شکل آن در هر بنا متفاوت است. در شهر هایی که باد مناسب تنها از یک جهت می وزد دریچه های بالایی بادگیر تنها از به یک جهت باز هستند و از سه طرف دیگر بسته هستند.
بادگیر ها مثل دودکشهایی هستند که یک سر آن در زیر بنا و سر دیگر آن در ارتفاع مناسبی بالاتر از سطح بام قرار دارد و در قسمت بالایی شکافهایی برای ورود هوا تعبیه شده است.در پایین معمولا دریچه بادگیر به روی مخزن آبی باز می شود که آب آن از قنات تامین می شود. و گاهی نیز این بادگیر ها را بر روی آب انبار ها می سازند که برای خنک و تازه نگه داشتن آب داخل آنها استفاده می شده است.
در قسمت پایین بادگیر که معمولا داخل یک سرداب یا شاه نشین که ارتفاعی کمتر از سطح زمین دارند، محلی برای نشستن افراد و نگهداری غذاهای فاسد شدنی در طول تابستان تعبیه می شود.
در حقیقت کل عمل بادگیر بر تغییر درجه هوای شب و روز، وزش باد و دمای کم خاک پایین تر از سطح زمین شکل گرفته است و این تفاوت وزن هوا سبب ایجاد مکش و ایجاد جریان باد مناسب در داخل ساختمان می شود و گردش باد در نقاط مختلف بنا با باز کردن و بستن دریچه های بادگیر قابل کنترل است. و مخزن آبی هم که معمولا در پایین این بادگیر ها تعبیه می شود تاثیر بسیار زیادی در ایجاد رطوبت در هوای داخل بنا دارد که در مناطق گرم و خشک بسیار مهم خواهد بود.
اگر شما هم تجربه دیدن این بادگیر ها را داشته باشید حتما متوجه خواهید شد هوا و خنکی مطبوعی که این بادگیر ها ایجاد می کنند بسیار دلپذیر است به به هیچ وجه قابل مقایسه با کولر های امروزی ما نیست.
اختراع معماران قدیم ما آنقدر جالب و کارامد است که امروز کشورهای پیشرفته دنیا که مساله استفاده از سوخت برایشان بسیار مهم است از این روش در تهویه های ساختمان های خود استفاده می کنند.

 

بادگیر، میراث گذشته
طبیعی ترین روش تهویه،بادگیر است که بر حسب سرعت و جهت باد طراحی شده‌اند.
حرکت هوا را به دلیل اختلاف فشار جو باد گویند. باد روی زمین عامل مهمی در تبادل دما، رطوبت و انتقال ذرات معلق است. این امر در ایجاد شرایط آسایش انسان یا اخلال در آن نقش مهمی دارد. جا به جایی هوا در بالا بردن سطح کارآیی ذهنی و فیزیکی افراد و کاهش میزان ابتلا به بیماری‌ها بسیار موثر است. همچنین می‌تواند عاملی در کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی باشد. اهمیت باد در طرح و ساخت محیط مسکونی از دیرباز مورد توجه بوده است. ارسطو چهار قرن قبل از میلاد و ویترویرس معمار روسی یک قرن قبل از میلاد از روش استفاده باد در معماری و شهرسازی صحبت می‌کنند.
میراث گذشته
در کشور ما در طی قرون متمادی تمام ساختمان‌ها با توجه به اقلیم و شرایط محیطی ساخته می‌شده است. آفتاب، باد، رطوبت، سرما و گرما و به طور کلی شرایط آب و هوایی و جغرافیایی، تاثیر مستقیمی در معماری سنتی ایران در مناطق مختلف داشته است.
بارزترین روش تهویه طبیعی ساختمان بادگیر است. بادیگرهایی با اشکال مختلف در بسیاری از شهرهای مرکزی و جنوبی ایران بر حسب سرعت و جهت باد مطلوب طراحی و اجرا شده‌اند. از نام‌های باستانی و گوناگون آن مانند واتفر، بادهنج، باتخان، خیشود، خیش‌خان، خیشور، ماسوره و هواکپ‌ برمی‌آید که پدیده‌ای بس کهن است.
باد پس از برخورد با سطوح فوقانی به دالان‌هایی هدایت می‌شود که با سطح آب داخل حوض‌خانه برخورد کرده (مثل بادگیر باغ دولت آباد یزد) و فضای داخلی اتاق را خنک می‌کند و در مناطق مرطوب باد فقط از کانال‌های خشک عبور می‌کند (مثل بادگیرهای بنادر جنوبی) و فضای اتاق را تهویه می‌کند.
انواع بادگیر
بادگیرها از لحاظ شکل بیرونی چند دسته هستند. ساده‌ترین نوع بادگیر یک جناحی است و بسیار کوچک و محقر بر فراز محفظه‌ای، مانند سوراخ بخاری در پشت بام ساخته می‌شود در این روش برای پرهیز از گزند گردبادها و طوفان‌های سنگین، بادگیر را فقط در جهت بادهای خنک و نسیم‌های مطبوع می‌سازند و جبهه‌های دیگر آن را می‌بندند. در برخی موارد بادگیرهای یک طرفه را پشت به بادهای شدید و آزاردهنده می‌سازند و در واقع این بادگیر عملکرد تهویه و تخلیه هوا را انجام می‌دهد.
ابعاد آن نسبت به سایر انواع کوچک‌تر و شکل آن اولیه‌تر است. این مسیر مورب (که در بالای بام دیده می‌شود) پس از اتصال به کانال عمودی داخل دیوار و پنجره خروجی داخل ساختمان مانند بخاری در یک ضلع اتاق قرار می‌گیرد و تهویه را انجام می‌دهد. این نمونه بیشتر در منطقه سیستان و قسمتی از شهرستان بم دیده می‌شود.
نوع دوم، نوع دو طرفه که دارای دو وجه روبه‌روی یکدیگر و با پنجره‌های بلند و باریک بدون حفاظ ساخته می‌شود و در قسمت داخلی ساختمان به شکل یک یا دو حفره در طاقچه دیده می‌شود. این نمونه در سیرجان و به ندرت در کرمان دیده می‌شود.
بادگیر نوع سوم سه جناحی است و دو نوع دارد، سه جناحی متصل و سه جناحی منفصل (اشکم دریده) .در این نمونه می‌توان به تفکیک از یک یا دو یا سه جبهه استفاده کرد. البته استفاده از این نوع بادگیر نادر است.
نوع چهارم، بادگیرهای چهار طرفه است که به شکل کامل و مفصل‌تر از انواع دیگر ساخته شده‌اند و معمولا داخل کانال‌های آن با تیغه‌هایی از آجر یا چوب یا گچ به چند قسمت تقسیم می‌شوند. در بعضی از نمونه‌ها در زیر کانال بادگیر حوض به نسبت بزرگ و زیبایی می‌ساخته‌اند که هوای خشک و دارای گرد و غبار پس از برخورد با آب با جذب رطوبت خنک و گرد و غبار آن جدا و هوای اتاق (حوضخانه) در گرمای تابستان بسیار مطبوع می‌شده است. در مناطقی که امکان ایجاد حوضخانه در طبقه همکف وجود نداشته است آب قنات را در زیر زمین جاری و نمایان می‌کرده‌اند و امتداد کانال بادگیر نیز تا روی این جریان آب ادامه می‌یافته است. این فضاها (سرداب‌ها) محل تجمع اهالی خانه در بعد از ظهرهای تابستان بوده است. این نمونه در یزد، کرمان و بوشهر و... دیده می‌شود.
در شهرستان یزد و برخی قسمت‌های مرکزی ایران بادگیرهای چند وجهی (معمولا هشت وجهی و حتی گاهی مدور) معمول است که نوع پنجم بادگیرها را تشکیل می‌دهد.
علت ساخت این گونه بادگیرها وجود بادهای مطلوبی است که از هر طرف وزش داشته و تیغه‌های کانال می‌تواند از هر جهت باد را گرفته و به داخل مسیر هدایت کند.
بادگیر چپقی نوع ششم بادگیرهاست که به جای فضای مکعبی شکل خارجی، سازنده از ایجاد چند لوله خم‌دار (زانو مانند) برای حجم خارجی بادگیر استفاده کرده است، اما کانال‌ها و قسمت‌های داخلی مانند نمونه‌های چند طرفه است این نوع بادگیر تنها در سیرجان دیده شده است.
نماسازی بادگیرها خود از ویژگی‌های خاصی برخوردار است و در نهایت ظرافت به وسیله‌ آجرکاری و یا گچ‌بری ساخته می‌شود. در این جا لازم است از بادگیر مضاعف، بادگیر دواشکوبه و بادگیر حفره‌ای نیز نام برد. در شیراز نیز بادگیرهایی کم و بیش دیده می‌شود که به عنوان نمونه می‌توان از بادگیر ارگ و آب انبار کریم‌خان زند یاد کرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   31 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بادگیر

دانلود مقاله بررسی و تولید رنگ طیفی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بررسی و تولید رنگ طیفی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

1-1- مقدمه
سیصدوپنجاه سال قبل از این تاریخ یک دانشجو فیزیک در دانشگاه کمبریج با این موضوع علمی مواجه می‌شد که سفید رنگی است که نور را در هر جهت بطور واضح تخلیه می‌نماید. سیاه رنگی اسن که اصلاً نور را منتشر و تحلیه نمی‌کند قرمز رنگی است که کمی واضح‌تر ازمقدار معمول نور را منتشر می‌کند آبی یک نور ویژه است ذرات سفید و سیاه منتشر می‌شود و رنگ آبی دریا از سفیدی نمک نمک موجود در آب دریا و از سیاهی آب خالصی که در آن نمک حل می‌شود بوجود می‌آید…! تعجبی ندارد که pope چننی بنویسد: قوانین طبیعت در شب نهفته است و خدا گفت» که نیوتن خلق شود و همه چیز روشن شد« .
در سال 1666 آیزاک‌نیوتن سنگ بنای علم بزرگ را قرار داد هنگانی که متوجه شد که نورخورشید که سفید نامیده می‌شود مخلوطی از تمام رنگهای طیف می‌باشد و این موضوع نقطه آغاز بررسی مبانی تولید مجدد رنگ می‌باشد.
1-2- طیف
فرض کنید که ما عکس رنگی از یک خیابان را در روز روشن تهیه کنیم تمام نوری که بر روی خیابان می‌افتد از خورشید بطور مستقیم می‌آید هنگامی که آسمان صاف است یا پس از نفوذ توسط ابرها اگر آسمان ابری باشد یا پس از پراکندگی در اتمسفر اگر آبی آسمان موجود باشد از آنجائیکه نور خورشید مخلوطی از تمام رنگهای طیف می‌باشد صحنه خیابان ما با چنین مخلوطی روشن می‌شود و بعضی از مؤلفه‌های این مخلوط با اشیای طبیعی معینی آشکار می‌شوند شاخ و برگ درختان دارای یک مادة رنگی به نام کلروفیل است که دارای خاصست جذب نور آبی و قرمز می‌باشند ونور سبز را انتقال می‌دهد و بنابراین وقتی که نور سفید به شاخ و برگ برخورد می‌کند آنها اجزای آبی و قرمز( از نور سفید) را جذب می‌کند و فقط اجزای سبز رنگ توسط آنها منعکس می‌شود و به چشم ما می‌رسند و می‌گوئیم که ما شاخ و برگ درختان را سبز می‌بینیم بطور مشابه اگر در خیابان منارة بقالی که سبزی بفروش می‌رساند برویم و گوجه‌فرنگی‌ها را تماشا کنیم آنها را قرمز می‌بینیم زیرا نورهای بنفش، آبی، سبز، و زرد را جذب می‌کند ولی قرمز را منعکس می‌نماید و اشیاء( گوجه‌فرنگیها) به همین دلیل قرمز رنگ دیده می‌شوند. اگر دوباره به خیابان برگردیم پس از تاریک شدن هوا و چراغ‌های سدیم روشن باشد متوجه می‌شویم که برگ‌ها و گوجه‌فرنگی‌ها اکنون قهوه‌ای هستند زیرا لامپ روشن فقط دارای نور زرد است و این نور توسط شاخ وبرگ وگوجه‌فرنگیها جذب می‌شود و هیچ نور سبزرنگی برای شاخ و برگ وجود ندارد تا منعکس گردد و نور قرمز برای گوجه‌فرنگی‌ها وجود ندارد و تا معکس گردد، این رنگ‌ها نمی‌توانند دیده شوند. با این حال لامپ سدیم مورد استثنایی است ولی اکثر منابع نور مشابه با خورشید هستند زیرا معمولاً مخلوطی از تمام رنگهای طیف را منعکس می‌کنند. این امر دربارة لامپ‌های فیلامان( رشته)‌دار، لامپ‌های فلاش و اکپر لامپ‌های فلورسنت صدق می‌کند بنابراین، مقدار رنگ‌های مختلفی که شیء منعکی می‌کند معیار مفیدی از خواص رنگ آن جسم را ارائه می‌نماید. تا اینجا ما فقط دربارة قرمز یا آبی یا نور زرد صحبت مختصری کردیم بدون آنکه دقیقاً تعریف کنیم که به کدام قسمت از طیف آن نور تعلق دارد. از آنجائیکه تمام نور دارای خواص شبیه به موج می‌باشد و نور در بخش‌های مختلف طیف مربوط به امواج با طول موج مختلف است مناسب آن است که هر رنگ طیف را توسط طول موج آن نور تعریف کنیم طول موج‌ها همگی بسیار کوتاه هستند و واحدهای مناسب اندازه‌گیری عبارت‌اند از میکرون یا میکرومتر(mm) می‌باشد که میلیونیم متر است میلی‌میکرون که یک هزارم میکرون می‌باشد که ذانومتر یا یک‌هزار- میلیونیم متر نام دارد
و آنگسترم که یک ده-هزارم یک میکرون است. در بقیه این کتاب ما از نانومتر استفاده می‌کنیم. رنگ‌های طیف اصلی تقریباً باندهای طول موج زیر را اشغال می‌کنند بنفش
وکمتر آبی 450تا480 nm / سبز آبی 480 تا 510 nm سبز 510 تا 550 nm زرد- سبز 550-570 nm / زرد nm630-590 قرمز 630nm و بیشتر. این نواحی در شکل (a )1-1 دیده می‌شوند. یک انتقال تدریجی از یک رنگ به رنگ دیگر در سراسر طیف وجوددارد و شرایط دید بر روی محل خاتمه یک رنگ و شروع رنگ دیگر تأثیر می‌گذارد. در شکل (a)1-1 مقدار نور منعکس شده در هر طول موج توسط یک سطح قرمز ویژه بصورت درصدی از مقدار نور تابیده شده برروی سطح در هر طول موج مشخص می‌شود بنابراین منحنی بدست آمده منحنی انعکاس طیف تمونه نامیده می‌شود و یک شرح دقیق از خواص رنگ سطح ارائه می‌کند. در این حالت رنگ قرمز واضح است که حدود 55درصد از نور قرمز منعکس می‌شود40 درصد نارنجی است و 20 درصد زرد 15 درصد سبز – زرد و 10 درصد سبز، 10 درصد سبز- آبی و 5درصد آبی، و 5 درصد بنفش می‌باشد. و این انعکاس منجر به رنگ قرمز ویژة این سطح می‌شود که در واقع یک گوجه‌فرنگی قرمز را نشان می‌دهد اکنون می‌خواهیم عکس رنگی یک صفحه حاوی گوجه‌فرنگی خاصی را تهیه کنیم. ما آن را بصورت عکس رنگی بر روی یک کاغذ شفاف یا تیره تهیه می‌کنیم و واضح است که اگر این عکس دارای انعکاس نور برابر با گوجه‌فرنگی واقعی باشد منحنی انعکاس یکسان داشته باشند آنگاه می‌تواند همان تأثیر و جلوه را ایجاد نماید زیرا از لحاظ فیزیکی هر دوی این رنگها یکسان خواهند بود. و بدلیل آنکه آنها از لحاظ فیزیکی یکسان هستند درشرایط یکسان مشابه بنظر می‌رسند بنابراین اگر شیء اصلی و عکس تولید شده از آن شیء در نور خورشید ملاحظه شوند آنگاه در روشنایی فیلامان برق( لامپ) یا سایر لامپ‌ها تغییر نمی‌کنند ولی اگر منبع نور تغییر نماید رنگ متفاوت ولی مشابه با هم را نشان خواهند داد بعلاوه آنها برای حیوانات و برای اشخاص کور-رنگ بطور مشابه می‌باشند.
1-3 روش میکرو- پراکندگی عکس رنگی:
چننی تولید رنگی از لحاظ صحیح می‌باشد ولی فقط در عمل توسط روشهایی بدست می‌آیند که برای استفاده عمومی بسیار نامناسب می‌باشند. دو روش وجود دارد که پشنهاد شده‌اند و هر دو روش عکاس هستند: روش میکرو- پراکندگی و روش لیپمان. روش قبلی در شکل 2-1 دیده می‌شوند. عدسی دوربین تصویر را برروی یک شبکه درشت متمرکز می‌کند که شامل شکاف‌های موازی یک درمیان مات و شفاف می‌باشند که حدود ام اینچ با یکدیگر فاصله دارند و یک میدان پلانور – کانولکس بالتر مخصوص نور را از تمام شکاف‌ها جمع‌آوری می‌کند و آن را از داخل یک منشور با زاویه باریک عبور می‌دهد. عدسی‌ها در دو طرف منشور تصاویر شکاف‌ها را برروی یک صفحه عکاسی متمرکز می‌نماید و تصویرهر شکاف در داخل یک طیف کوچک توسط منشور می‌افتد. بنابراین منحنی انعکاس طیف هر قسمت از تصویر برروی صفحه می‌شود صفحه بعداً ظاهر (باداروی ظهور و ثبوت) شده و ثابت می‌گردد و یک چاپ مثبت برروی صفحه دیگر انجام می‌شود
( یا بطور دیکر صفحه اولیه می‌تواند واژگون شود) و بنابراین پازیتیوی که بدست می‌آید در صفحه طیف در محل ثبت دقیق تعویض می‌شود با عبور دادن نور سفید از داخل سیستم درجهت معکوس
( از راست به چپ) و با استفاده از عدسی دوربین بعنوان یک عدسی پروژکسیون یک تولید مجدد رنگ بدست می‌آید که در آن هر بخش از عکس دارای منحنی انعکاس طیف همانند شیء اولیه
( اصلی) می‌باشد. ولی مشکلات روش فوراً درک می‌شود که موارد مهم عبارت‌اند از: تجهیزات مورد نیاز پر حجم و پر هزینه هستند شبکه باعث کاهش مقدار نور می‌شود و یک محلول امولسیون با دانه‌های بسیار ریز باید بکار برود تا طیف‌های جزئی را نیز ثبت کند. ولی روش مورد توجهی است زیرا تولید مجدد رنگ را موجب می‌شود که از لحاظ طیفی صحیح می‌باشد.
1-4 – روش لیپمان
روش دیگر برای عکاسی رنگی است که می‌تواند رنگ صحیح را تولید می‌کند و از جمله اختراعات عکاسی پرطرفداری است که تاکنون انجام گرفته است.
در1891 لیپمان از پاریس با روشهای خاصی یک محلول عکاسی با دانه‌هایی بسیار کوچک تهیه کرد که MM0.04,0.01 قطر ذرات آن بود. این محول امولیسیون را او برروی صفحاتی مالید که در یک دوربین معمولی قرار داده بود و فقط سمت آ‎شته به امولیسیون صفحات از عدسی دور شد و یک لامیه از جیوه در مقابل آن ریخته شد( شکل(a ) 3-1) فصل مشترک جیوه- امولیسیون بصورت یک آئینه عمل کرد و انعکاس صورت گرفت و امواج ورودی با یکدیگر تداخل کردند تا امواج ایستا را در امولیسیون بوجود آورند. این الگوی موج ایستا در امولیسیون بعنوان تصویر نهایی ثبت گردید. . صفحات موازی نقره تولید شدند و فاصله بین صفحات متوالی برابر با نصف طول موج نور بکاررفته در تهیه تصویر (اکسپوژر) می‌باشند. بنابراین در شکل(a )3-1 نور عمود بر صفحه، نور سبز و نورکج(مایل) نور قرمز می‌باشد چون نور قرمز طول موج بیشتری نسبت به نور سبز دارد و صفحات نقره فاصله بیشتری برای نور مایل دارند( در مقایسه با نور عمودی) بعدها که امولیسیون‌ها در سراسر طیف با استفاده از یک رنگ حساس‌کننده حساس شدند.
شکل 21 شکل صفحه 31
پس از فرآوری صفحه برای یمک نگاتیو بصورت شکل(b ) 3-1 توسط نور منعکس شده دیده می‌شود هیچ نیازی برای تهیه پازیتیو توسط واژگون کردن صفحه نمی‌باشد این تصویر پازیتیو رنگی است و برای صفحات نقره نور با نصف طول موج برابر با فاصلة بین صفحات را منعکس می‌نماید.
این تصویر پازیتیو نیز رنگی است بنابراین تمام رنگ‌های طیف و سایر رنگ‌ها نیر با ارائه رنگ صحیح از لحاظ طیفی تولید می‌شوند. لیپمان و همکاران بعدی در عکس‌های رنگی بسیار زیبایی را تهیه کردند و شاید زیباترین روشی باشد که بکاررفته ایت ولی معایبی هم دارد. اولاً امولسیون‌های Lippmann ، بدلیل دانه بسیار ریز آنها خیلی آهسته هستند و تماس‌های چند دقیقه‌ای برای ایجاد یک عکس رنگی لیپمان حتی در نور خورشید درخشان ضروری است و احتمال استفاده از یک امولسیون سریع غیر ممکن است زیرا الگوی تداخل که باید ثبت شود کوچکتر از اندازه دانه امولیسیون‌های سریع می‌باشد ثانیاً ضرورت برای دیدن نتایج توسط نور منعکس به معنای آن است که تصویر کردن عکس‌های رنگی لیپمان برروی یک صفحه نمایش با نرو بعدی امری دشوار است و حتی وقتی مستقیماً نور منعکس دیده شود زاویة دید بحرانی است.
5-1 استفاده از رنگ‌های یکسان:
در بعضی شرایط امکاند تولید مجدد منحنی‌های قدرت انعکاس به استفاده از رنگهای یکسان با رنگهای موجود در اشیای اولیه وجود دارد. یک تولید کننده منسوجات هنگامم تلاش برای تولید یک رنگ مورد نظر برروی پارچة رنگ نشده محصولات رنگی صحیح را از لحاظ طیفی دریافت می‌کند اگر او از همان رنگها مقادیری استفاده نماید که برروی الگو استفاده می‌گردید. در این کتاب بطور کلی عبارت تولید رنگ را برای تهیه تصاویر از صحنه‌های اولیه و استفاده از رنگهای اولیه در حالت خامی کپی‌کردن یک عکس رنگی موجود یا چاپ توسط فرآیندی که از جوهر یا رنگهای یکسان استفاده می‌نماید گفته می‌شود
A 6 10- روش ساده
از لحاظ مشکلات ذاتی در روشهای عکاسی رنگی تعجبی ندارد که آنها هرگز طرفدار پیدا نکرده‌اند و این بدلیل این امر نبود که چشم انسان رنگ‌ها را ساده و تفکیک می‌نماید و یا روش‌های موجود برای تولید مجدد رنگ بکار نمی‌آیند. در بقیة این کتاب به شرح اصول و روش‌های حصول رنگ توسط روشی می‌پردازیم که اساساً ساده‌تر هستند و بجای اینکه تمام رنگهای طیف بصورت طول موج به طول موج بررسی شوند و تأثیرات آنها فقط در سه گروه در نظر گرفته می‌شوند (همانطورکه در مورد چشم انسان ملاحظه می‌نمائیم) اگر چه این روش منجر به روش‌های تولید مجدد رنگ در عکس می‌شود که در عمل بسیار موفقیت آمیز هستند ما متوجه می‌شویم که درک مناسبی از آنها گاهی اوقات شامل بعضی ملاحظات پیچیده می‌ باشد لذا پیشنهاد می‌شود که خواننده ممکن است ترجیح دهد که فصل‌های 22,17,16,15,9,8 را در اولین بار خواندن کتاب نادیده بگیرد.

 


فصل 2
تولید رنگ تری‌گروماتیک و اصول اضافی
1- مقدمه
2- روش ماکسول
3- فیزیولوژی دید رنگ انسان
4- منحنی‌های حساسیت طیفی شبکیه
5- تحریکات ناخواسته
1-2 مقدمه
در طی قرون هفدهم و هیجدهم این عقیده رشد پیدا کرد که چیزی از یک طبیعت سه گانه بطور یکنواخت در رنگ رشد می‌نماید و تا 1722 ژاکوب‌لبلون از یک فرم سه رنگ برای چاپ استفاده کرد. بانگ‌توماس 1807 در بدست آوردن پذیرش کلی مطالعه کرد مبنی بر اینکه شبکه چشم انسان مسئول این ویژگی سه گانه رنگ است و در 1861 ماکسول اولین عکس رنگی ‌تری‌کروماتیک را برای این امر تولید کرد.
2-2 روش ماکسول
اساس تمام فرآیندهای تولید مجدد رنگ است. او سه عکس گرفت یکی با فیلتر قرمز، یکی با فیلتر سبز، و سومی با فیلتر آبی و از نگاتیوها سه اسلاید پازیتیو تهیه کرد. سه اسلاید را بطور مجزا در سه پروژکتور قرار داد و سه تصویر برروی یک صفحه نمایش سفید انداخت( شکل 2)
به این ترتیب تمام رنگ‌ها برروی صفحه نمایش مخلوطی از نور قرمز. سبز، آبی، بودند ولی برای چشم، سفید، زرد، نارنجی، و انواع رنگ‌های درخشان و کم رنگ علاوه بر قرمز، ابی، سبز دیده می‌شوند. امروزه تولید رنگ در عکاسی، تلویزیون یا چاپ ممکن است با روش ماکسول ارتباط داشته باشد ولی اصول این روش یعنی تولید تمام رنگها با عمل اختلاط در مقادیر متغیر از نورهای قرمز، سبز،‌آبی تقریباً جهانی شده است وخود روش می‌تواند نتایج بسیار عالی را تولید کند.
عکس صفحه 35 شکل صفحه 35
برای چندین سال این معمایی بزرگ و تاریخی بود که چگونه ماکسول توانست از طریق فیلترهای قرمز و سبز عکس بگیرد هنگامی که ماده عکاسی او فقط به نور آبی حساس بود توانایی توسعه حساسیت به بخش‌های سبز و قرمز از طیف بستگی به کشف رنگهای حساس کننده داشت مه 25 سال بعد از این تاریخ انجام گرفت. این معما توسط Evans حل شد او نشان داد که فیلتر سبز ماکسول نور سبز- آبی کافی را منتقل کرد تا سابقه‌ای بدست آید و اینکه سابقه( رکورد) قرمز واقعاً توسط تشعشع ماوراء بنفش تولید شد که از طریق فیلتر قرمز منتقل گردیده بالاخره Evans نشان داد که بسیاری از رنگهای قرمز را از قبیل موارد بکاررفته د رتصویر ماکسول علاوه بر نور قرمز نور ماوراء بنفش را نیز منعکس می‌کند بنابراین سه تصویر ماکسول توسط آبی، آبی – سبز و ماوراء بنفش بدست آمدند.
بنابرابن ماکسول دراین خصوص برای رسیدن به نتایج غلط حق داشت:
د رفصل 7 اصول تولید رنگ تری‌کردماتیک از حقایق انطباق رنگ بدست خواهد آمد این روش کمی پیچیدهاست بنابراین در این فصل بعنوان مقدمه ما یک روش متفاوت را می‌پذیریم و اساس دید رنگی انسان را بعنوان یک چهارچوب خواهیم پذیرفت که بتوانیم سریع آن را درک نمائیم. کاربرد اصول تری‌کروماتیک برای تولید مجدد رنگ بستگی به نظریه روانشناسی خاصی ندارد بلکه رنگ‌های واسطه می‌توانند با اختلاط نر قرمز سبز و آبی تولید شوند. این اختلاط مستقیماً صورت می‌گیرد یا از سه رنگ یا رنگدانه( پیگماس) استفاده می‌شود: زرد برای جذب نور آبی/ ماژنتا بر جذب نور سبز و سبز – آبی یا سایان برای جذب نور قرمز.
3-2 فیزیولوژی دید رنگی انسان – شبکیه چشم انسان حاوی دو نوع سلول حسی حساس به نور می‌باشد که به سلولهای استوانه‌ای و مخروطی معروف هستند. تا سال 1900 ثابت شد که دید غیر رنگی که در مقادیر روشنایی کم (مثلاً زیر نور ماه یا نور ستارگان) بوجود می‌آید بستگی به سفید شدن یک ماده حساس به نوبه نام visual purple ( مردمک دید) دارد که دارای سلولهای استوانه‌ای است. بنابراین دید رنگی با طبیعت سه‌گانه‌اش قابل شرح گردید ولی شواهد برای پشتیبانی این دیدگاه به آسانی تهیه نمی‌شوند که شاید بدلیل آن باشد که مخروط‌ها کمتر از استوانه‌ایها حساسیت دارند. و مادة با حسایت کمتر نسبت به نور پیذا میشود اما در حیوانات گوناگون پیگمان‌های حساس به نور کشف شده‌اد که در بخش‌های مختلف طیف مرئی جذب می‌شوند که برای یک سیستم دیدگاه رنگی لازم می‌باشند که بر اساس آن پیگمانها دیده می‌شوند و اندازه‌گیری‌هایی صورت گرفته است که نشان می‌دهند که وقتی به چشم می‌رسد رنگ نور منعکس شده که توسط شبکیه انسان از طریق مردمک برمی‌گردد بصورتی که انتظار می‌رود تغییر می‌کند اگر چنین پیگمانهایی سفید بشوند یک پیگمان نور قرمز، دیگری نور سبز و سومی نور آبی تنهارا جذب می‌کنند اخیراً پیگمانهای مخروطی انسان با بیان ژنهای مربوطه در کشت بافت تولید شده‌اند.
بررسی‌های میکروسکوپی مخروطهای مجزا در شبکیه‌ها نشان می‌دهد که این پیگمان‌ها در مخروط‌های مختلف قرار دارند پس از اینکه نور ستارگان پیگمان‌ها جذب شد سیگنال‌های الکتریکی به شکل پالس- ضربان عصبی تولید می‌شوند و این سیگنالها هستند که به مغز رنگ و سایر اطلاعات مربوط تصویر جهان خارجی شکل گرفته برروی شبکیه را منتقل می‌کنند الیاف عصبی که در امتداد آنها این سیگنالها حرکت می‌کنند ارتباطات بسیار پیچیده‌ای با یکدیگر دارند و پس از این مرحله اطلاعات رنگ شامل سه سیگنال‌ای نمی‌باشند که جذب‌های نور را توسط سه پیگمان نشان می‌دهند. در بعضی از حیوانات سگنال‌های منتقل شده مشابه با سیگنال‌های بکاررفته درتلویزیون رنگی می‌باشند. و این امر در دید انسان نیز بنظر می‌رسد ولی وقتی نور در شبکیه در پیگمان‌ها جذب می‌شود پردازش سیگنال‌های بعدی یکسان خواهد بود اگر جذب‌ها یکسان باشند. کلید موفقیت را تولید رنگ کروماتیک باید در جذب‌ها در پیگمان‌های شبکیه جستجو گردد.

 


4- 2 منحنی‌های حساسیت طیفی شبکه:
برای درک مرحله جذب شبکیه لازم است بدانیم که چگونه توانایی هر کدام از سه پیگمان برای جذب نور چیست و در سراسر طیف تغییر می‌کند یعنی لازم است بدانیم منحنی‌ حساسیت طیفی هر کدام از سه مکانیزم پیگمان چیست. روش‌های غیر مستقیم توسط روش‌های ارزیابی برگشت نور منعکسه از طریق مردمک چشم دارای نتایج مشابه نشان داده شده در شکل (b )2-2 می‌باشد. این نوع اندازه‌گیری در بخش آبی طیف پیچیده‌ می‌باشد زیرا بعضی از محصولات سفیدکردن نور آبی را در مقادیر متغیر جذب می‌نمایند ولی پاسخ‌های رنگ مربوطه را تولید نمی‌کنند به همین دلیل نتایج برای پیگمان‌های جذب آبی کمتر از موارد مربوطه به پیگمان‌های جذب سبز و قرمز قطعیت کمتری دارند. و در بعضی از بررسی‌ها نتایج برای پیگمان‌های جذب آبی داده نمی‌شوند. مجموعه منحنی‌هایی که طیف‌های عمل را نشان می‌دهند هنوز یک موضوع مورد بحث می‌باشد. بعضی از چنین مجموعه منحنی‌هایی در طول موج‌های حدود nm565,535,440 به اوج خود می‌رسند و مجموعه نشان داده شده در شکل (a )2-2 در طول موجهای حدود nm580,545,440 به اوج می‌رسند که به موارد نشان داده شده توسط سایر بررسی‌ها نزدیک است مجموعه‌های مختلف منحنی‌ها برای بحث در این فصل برای همه دارای ارزش برابر می‌باشد. منحنی‌های حساسیت تا مقدار قابل ملاحظه‌ای هم‌پوشانی می‌کنند که یک نوع شامل بخش‌های قرمز، نارنجی، و زرد از طیف می‌باشد ودیگری نارنجی، زرد، سبز، و سبز- آبی و آبی و بنفش است این سه نوع حساسیت به سه نوع مخروطی مربوط است در بعضی از مخروطها با حضور بیش از یک پیگمان منحنی‌های حساست‌ای وجود داشتند که مخلوطهایی از موارد زیر نشان شده بودند و اینکه هر مخروط حاوی یکی از سه نوع پیگمان می‌باشد. با در نظر گرفتن روش ماکسول واضح است اگر تولید مجدد ما صحیح باشد هنگام بدست آوردن نگاتیوهای مجزا فیلم عکاسی ما باید صحنه را مانند چشم آنالیز کند حساسیت‌های طیفی از ترکیب‌های فیلتر فیلم باید مانند حساسیت‌اهی مربوط به شکل 2-2 باشد. این امر مشکلاتی را نشان نمی‌دهد و با استفاده از فیلم‌های پان‌کروماتیک و فیلترهای مناسب بخوبی می‌توانند تقریب شوند. لازم به ذکر است که بدلیل طبیعت وسیع منحنی‌های فیلتر قرمز در حقیقت نارنجی و فیلتر سبز رننگ پریده‌تر از یک سبز طیفی می‌باشد. با حساسیت‌های طیفی ترکیبهای فیلتر – فیلم همانند شکل 2-2 مقادیر تصویر عکاسی در هر نقطه برروی نگاتیوهای ما توابعی از پاسخ مخروطهای و برای نقطه مربوطه در صحنه خواهد بود.بنابرایت انتقال در هر نقطه متناسب با خواهد بود و فرض می‌شود که مرحل عکاسی طوری آرایش می‌یابند که انتقالات پازیتیوها رابطه صحیح را برای تماسهای دریافت شده توسط نگاتیوها موجب می‌شوند اگر فیلترهای رنگ بکار رفته در سه پروژکتور از رنگهایی بودند که نور قرمز فقط مخروط‌های ، رنگ سبز فقط مخروطهای و رنگ آبی فقط مخروطهای را تحریک می‌کرد تولید مجدد رنگ صحیح نتیجه می‌گردد زیرا هر نقطه بر روی صفحه نمایش منجر به همام پاسخ‌های در شبکیه می‌شود. ولی متأسفانه 5-2 تحریک‌های ناخواسته – از شکل 2-2(a ) واضح است که در حالیکه یک فیلتر قرمز که فقط نور با طول موج بلندتر از حدود 650nm را منتقل می‌کند منجر به تحریک فقط مخروطهای می‌‌شود ویک فیلتر آبی که فقط نور با طول موج حدود 450nm را منتقل می‌کند موجب تحریک مخروطهای می‌شود و بندرت مخروطهای
را منتقل می‌نماید بنابراین هیچ فیلتری پیدا نمی‌توان کرد که نوری را منتقل نماید که فقط مخروطهای را منتقل کند. بهترین کاری که می‌توان انجام داد عبارت‌اند از انتخاب فیلتری است که یک باند( نوار) از نور را در بخش سبز طیف در یک طول موج حدود 510nm منتقل نماید همانطور که در G در شکل (a )2-2 دیده می‌شود درحالیکه باندهای نور عبور داده شده توسط فیلترهای آبی و قرمز آنهایی هستند که با B,R مشخص شده‌اند.
تأثیر این عمل فیلتر سبز آن است که هر جایی که برروی صفحه نمایش پروژکتور سبز در حال درخشیدن می‌باشد یک مقدار اضافی ناخواسته از پاسخ وجود دارد و این مقدار اضافی البته قابل توجه‌ترین مقدار است هنگامی که پاسخ بزرگ باشد مانند حالت سبز‌ها که رنگ پریده‌تر می‌شوند ودر حالت قرمزها و آبی‌ها کمترین توجه و اهمیت را دارند در جاجی که پاسخ کوچک است. سفیدها یک مقدار اضافی رابطة از پاسخ را دارد که به آنها ته رنگ ماژنت می‌هدد ولی این امر توسط تنطیم کردن شدت‌های نسبی سه پروژکتور بر طرف می‌شود طوریکه سفیدها سفید به نظر می‌رسند و این امر نیز بطور نسبی تمام رنگهای پریده را تصحیح می‌کند ولی در شدت‌های نسبی غلط می‌شود ولی این امر معمولاً بمراتب بیشتر از یک ته‌رنگ در سفیدها خاکستریها قابل تحمل می‌باشد. اگر فیلترهای بکاررفته در سه پروژکتور دارای انتقالهایی مانند در B,G,R در شکل (a)2-2- باشد اکثر نورمنتشر شده نوسط لامپ‌ها در پروژکتور‌ها هدر می‌رود و توسط فیلترها جذلب می‌شود زیرا هر فیلتر فقط یک باند باریک از طیف را منتقل می‌کند برای ارسال نور بیشتر برروی صفحه نمایش از هر پروژکتور و بنابراین برای تولید یک تصویر روشن‌تر فیلترهایی که دارای باندهای انتقال پهن‌تر هستند( از قبیل موارد فرض شده در شکل 3-2 همواره در عمل استفاده می‌شوند و این امر بطور اجتناب ناپذیر منجر به بی‌دقتی‌های بعدی در ارائه رنگ می‌شود زیرا نور از هر پرژکتور بخش بیشتری از پاسخ‌های مخروط ناخواسته را در حالت فیلترهای شکل(a )2-2 ارائه خواهد کرد وقتی که نورهای قرمز، سبز و آبی تولید می‌شوند نه توسط فیلترکردن نورهای سفید بلکه توسط تصحیح فسفرها، همانطور که در تلویزیون رنگی مرسوم است وضعیت همانطور که در شکل 4-2 دیده می‌شود همانند وضعیت در شکل 3-2 است بنابراین واضح است که ناتوانی هر اشعه نور قرمز، سبز،‌ آبی برای تحریک مخروط‌های شبکیه بطور مجزا یک پیچیده‌گی اساسی را در کل تولید تری‌کروماتیک موجب می‌‌شود اگر منحنی‌های در بخش سبز و آبی طیف هم‌پوشانی می‌نمایند مخروط‌های نمی‌توانند خودشان تحریک گردند برای دید بصری این هم‌پوشانی اساسی آشکار‌سازی خوب تغییرات در رنگ در سراسر طیف می‌باشد ولی برای تولید رنگ این بدان معنی است که روشهای تری‌کروماتیک ساده نمی‌توانند تولید رنگ صحیح تمام رنگ‌ها را بدست آورند از این مشکل نمی‌توان پرهیز کرد زیرا از طبیعت دید رنگی انسان ناشی می‌شود و نتیجه کار عبارت‌اند از تحریک‌های ناخواسته در سیستم‌های تولید مجدد می‌باشد. سپس وضعیت مطابق شکل 5-2 می‌گردد. اگر بخش‌ خاصی از نور اولیه به پاسخ‌های برسد و اگر استحکام‌های B,G,R از نور قرمز، سبز،‌آبی تشکیل دهندة این بخش از تولیدات متناسب با این پاسخ باشند آنگاه تولید مجدد مختل می‌شود زیرا نور قرمز به یک پاسخ یی ناخواسته منجر می‌شود و نور سبز به پاسخ‌های و نور آبی به پاسخ‌های مانند اولیه را تولید می‌کند 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   71 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی و تولید رنگ طیفی

دانلود مقاله برقگیر ها

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله برقگیر ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
برقگیرها یکی از مهمترین وسایلی هستند که در پستها مورد استفاده قرار می گیرند .
کار برقگیر که معمولا بین سیم فاز و زمین نصب می شود این است که اگر ولتاژ فاز نسبت به زمین از حد معینی بیشتر شد آن مقدار ولتاژ به زمین منتقل کند که افت ولتاژ روی برقگیر ثابت و برابر ولتاژ حفاظت برقگیر شود . یعنی تا زمانی ولتاژ را هدایت م یکند که ولتاژ شبکه به حالت عادی و دائم کار خود برسد .
برقگیر در واقع برای حفاظت تجهیزات پست در مقابل اضافه ولتاژ های ناشی از صاعقه و کلیدزنی مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا در ابتدا و انتهای پست یا قبل و بعد از ترانس نصب می شود .
برقگیر شبیه یک کلید باز است ( یک مقاومت غیر خطی متغیر) که هنگامی که فکرانس عادی شبکه است این کلید باز بوده و در صورت بروز اضافه ولتاژ این کلید باز به کلید بسته تبدیل می شود و انرژی را به زمین منتقل می کند و زمانی که ولتاژ عادی شد دوباره کلید باز می شود .
جنس برقگیرها اغلب از جنس کاربید سیلیسیم می باشد که با گرد چینی مخلوط کرده و به صورت ورقه های گرد در می آورند و در هر برقگیر چند عدد از آنها را روی هم قرار می دهد . کاربید سیلیسیم یک مقاومت غیر خطی است و اشکال آن این است که هنگام کار عادی شبکه جریان قابل توجهی از برقگیر عبور کرده و وارد زمین می شود . به همین خاطر باید از فاصله هوایی استفاده کنیم . البته امروزه از ماده دیگری به نام اکسید روی در ساختمان برقگیرها استفاده می شود که در حالت عادی جریان بسیار کمی از برقگیر عبور می کند و نیازی به فاصله هوایی نیست .
می توان گفت ساده ترین نوع برقگیر فاصله هوایی است که سربوشینگ ترانسها یا دو سر مقره های استفاده شده در خطوط انتقال یا باس بارها ( به طور موازی دو سر مقره ها ) نصب می شود که دارای معایبی نیز هستند . از جمله اینکه چون در هوای آزاد نصب شده اند ولتاژ شکست بین شاخکها تابع شرایط جوی است . یعنی با تغییر دما و رطوبت و فشار هوا تغییر می کند . بنابراین ولتاژ آن متغیر است . عیب دیگر آن این است که پس از پایان صاعقه چون هوای یونیزه شده بین شاخکها وجود دارد ممکن است جریان هنوز به زمین منتقل شود و باعث عملکرد رله ها شود البته به علت وجود رله های رکلوزر (RECLOUSER) این مشکل قابل رفع است .
برای رفع عیوب شاخکهای هوایی از یک مقاومت غیر خطی سری شده با شاخکها استفاده می کنند که این مقاومت غیر خطی در حالت فرکانس عادی دارای مقاومت بالاییاست و مانع از عبور جریان می شود و در حالت اتصال کوتاه دارای یک مقاومت پایین است که باعث عبور ولتاژ اضافی به زمین می شود .
ساختمان برقگیرهای متداول امروزی از تعدادی مقاومت غیر خطی و فواصل هوایی تشکیل شده که به موازات هر فاصله هوایی یک مقاومت یکنواخت کننده قرار می دهند و علت آن این است که در ولتاژهای بالا تقسیم ولتاژ یکنواخت نمی باشد . این مقاومت های بزرگ برای یکنواخت کردن ولتاژها به کار می روند .
در ولتاژهای بالاتر در برقگیرها ، صفحات بزرگ سرامیکی وجود دارد که باعث می شود پس از رفع صاعقه هنگامی که ولتاژهای شبکه عادی می شوند حرکت کرده و بدین ترتیب قوس نیز حرکت می کند و طول آن زیاد شده و گرمای آن پخش می شود . برای حرکت این صفحات سرامیکی از میدانهای الکترومغناطیسی استفاده می شود و برای ایجاد این میدانها از سیم پیچ استفاده می شود . به موازت هر یک از این سیم پیچها یک مقاومت غیر خطی وجود دارد . همچنین به طور سری با این سیم پیچ مقاومت غیر خطی چند فاصله هایی و چند مقاومت یکنواخت کننده نیز وجود دارد که هر فاصله هوایی با یک مقاومت موازی است . به این ترتیب هنگامی که صاعقه به وجود می اید چون سیم پیچها امپدانس زیادی دارند جریان از طریق مقاومتهای غیرخطی و فواصل هوایی وارد زمین می شود ولی در حالت کار عادی شبکه چون مقاومتهای غیرخطی دارای مقاومت زیادی هستند جریان از طریق سیم پیچها عبور می کند که باعث ایجاد یک نیروی مغناطیسی می شود و در نتیجه باعث حرکت صفحات شده و قوس را از بین می برند .
برقگیرها همچنین دارای یک نمراتور هستند که پس از هر دفعه عملکرد یک شماره اضافه می کند .
لاین تراپ POWER LINE Carreier (P.L.C)
برای ارتباطات مخابراتی پستها از این سیستم استفاده می شود زیرا که برق علاوه بر فرکانس (50 HZ) یک موج حامل (Carreier ) دارد که می توان از آن در مخابرات استفاده کرد . با استفاده از وسیله ای به نام تله موج که در ورودی پست نصب می شود فرکانس 50 HZ را جدا کرده و می توان از فرکانسهای باقی مانده در شبکه P.L.C استفاده کرد .
در برخی از پست های تابلوهای مربوط به سیستمهای مخابراتی و ارتباطی Scada در داخل اطاق جداگانه ای به نام اطاق ارتباطات COMMUNICATION ROOM نصب می شود .
Scada سیستمهای مربوط به کنترل قسمتهای مختلف پست از مرکز کنترل می باشد
معمولا لاین تراپ را در یک فاز قرار می دهند .
ترانسها :
ترانسهای ولتاژ دو نوع هستند . یکی ترانس ولتاژ القایی و دیگری ترانس ولتاژ خازنی
ترانس ولتاژ القایی (V.T یا P.T)
دارای یک سیم پیچ اولیه و یک سیم پیچ ثانویه و یک هسته است . اولیه دارای تعداد دور زیاد و ثانویه دارای تعداد دور کم است . یعنی دارای نسبت تبدیل کاهنده است .
اصول کار آن بر اساس القاء الکترومغناطیسی است یعنی در اثر ولتاژی که به اولیه داده می شود و این میدان هم سیم پیچ ثانویه را قع می کند و در ا« سیم پیچ هم یک ولتاز القاء می کند .
ترانس ولتاژ القائی همچنین ممکن است سه سیم پیچه باشد .
ترانس ولتاژ خازنی C.V.T
چون در ولتاژهای بالا استفاده از V.T مقورنن به صرفه نیست ( به لحاظ عایق بندی ) بنابراین از ترانس دیگری استفاده می کند به نام ترانس ولتاژ خازنی C.V.T
روش کار به این صورت است که توسط چند خازن که به طور سری قرار گرفته اند ولتاژهای بالا را به ولتاژهای پایین تری تبدیل می کنیم . چون می دانیم که طبق خاصیت خازن ها ولتاژ بین خازنها به طور مساوی تقسیم می شود و بنابراین اگر از یکی از خازنها استفاده کنیم ولتاژ کمتری در دسترس خواهیم داشت . ولی چون نمی توان با خازن ولتاژ دقیقی به دست آورد می توان در انتها از یک ترانس ولتاژ معمولی استفاده کرد و ولتاژ مورد دلخواه را به دست آورد .
چون از خازن استفاده می کنیم برای خنثی کردن اثر خازنها و تثبیت ولتاژ از یک سلف استفاده می کنیم . دلیل دیگر استفاده از (C.V.T) کاربرد آن در سیستمهای P.L.C
می باشد .
ترانس جریان (C.T) :
اصول کار ترانس جریان همانند ترانس ولتاژ است . یعنی جریان را از دامنه بزرگتر به کوچکتر تبدیل می کند ، بدون اینکه شکل موج آن تغییری کند . C.T نیز همانند ترانس ولتاژ دارای یک سیم پیچ اوله و یک سیم پیچ ثانویه و یک هسته می باشد که سیم پیچ اولیه سری در مدار است .
این ترانسها ممکن است به صورت هسته بالا یا هسته پایین ساخته شوند . اگر هسته و سیم پیچ در قسمت بالای ترانس باشد هسته بالا و اگر هسته و سیم پیچ در قمست پایین ساخته شود هسته پایین نام دارد . نکته مهمی که در مورد ترانسهای جریان باید رعایت کنیم این است که هیچگاه نباید ثانویه ترانس جریان باز بماند چون زمانی که ثانویه اتصال کوتاه است یا باری در ثانویه قرار دارد باعث می شود که جریان از آن عبور کند و یک شار مخالف در هسته ایجاد کند و این شار ولتاژ اولیه را در حد کنترل شده ای نگه می دارد ولی اگر ثانویه باز باشد این جریان عبور نخواهد کرد در نتیجه شاری هم به وجود نخواهد آمد . بنابراین باعث می شود که ولتاژ در هسته به شدت بالا رود و باعث صدمه رساندن به ترانس شود .
نکته : مطلب دیگر در مورد ترانسهای ولتاژ و جریان مربوط به عایق بندی آنها است . در ترانس جریان معمولا تا سطوح kv 3 به صورت خشک عایق بندی می شود و از سطوح kv3 تا kv30 چون ممکن است اتصال کوتاه به ترانس صدمه بزند بنابراین باید استحکام بیشتری برخوردار باشد ، به همین خاطر ترانس را به کمک مواد رزینی عایق بندی می کنند و از سطوح kv30 به بالا ترانس باید بوسیله روغن عایق کاری شود .
در ترانس ولتاژ معمولا تا سطوح kv20 به صورت خشک عایق بندی می شود از سطوح kv20 به بالا ترانس به وسیله روغن عایقبندی می شود . به همین خاطر ترانس دارای یک مخزن روغن می باشد وهنگامی که روغن ترانس گرم می شود و افزایش حجم پیدا می کند مازاد روغن به مخزن هدایت می شود و هنگامی که روغن داخل ترانس کم می شود از روغن داخل مخزن استفاده می کند .
ترانس قدرت دارای قسمت دیگری به نام رطوبت گیر است که تشکیل شده است از موادی به نام سلیکاژن که این مواد اگر رطوبتی داخل روغن باشد آن را گرفته و نشانه آن تغییر رنگ این مواد است . رنگ طبیعی این مواد آبی است و لی پس از دریافت رطوبت رنگ آن صورتی می شود و باید رطوبت آنها گرفته شود .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  35  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله برقگیر ها

دانلود مقاله تعادل و اختلالات آن

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله تعادل و اختلالات آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
کنترل تعادل و وضعیت بدن در زندگی روزانه عملکرد پیچیده ای است که چندین ارگان گیرنده و مراکز عصبی را درگیر می کند. در واقع، بخش دهلیزی، بینایی و رفلکس گیرنده های حسی عمقی باید در تعادل بدن درگیر باشند. نقش برجسته ای از تعامل حسی در جهت یابی را می توان در جانوری نظیر هرمی سندا (مثل حلزون) مشاهده کرد. هرمی سندا این جانور بی مهره فقط از طریق گیرنده های دوسیستم بینایی و دهلیزی تعادل را برقرار می کنند.
سیگنالهای آوران از گیرنده های نوری در چشم و از سلولهای موئی در استاتوسیت از طریق نورونهای واسطه در مجموعه گانگلیون مغزی جمع شده که در این منطقه نورونهای حرکتی در هر گانگلیون پایی عملکردی را کنترل می کند. تحریک نورونهای حرکتی باعث چرخش و حرکت پای حیوان در مسیر همانسویی شده که با چرخش حیوان به سمت نور ادامه می یابد.
بلوک دیاگرام شکل 1 بیانگر ساختار و تعادل حسی ـ حرکتی در مغز انسان است. هر کدام از سیستم های حسی اولیه فراهم کنند، اطلاعات اولیه ای برای سیستم پردازش مرکزی هستند که درشروع این اطلاعات به یک پردازشگر مرکزی می رود که فراهم آورندة سیگنالهایی برای حرکات چشم و رفلکسهای وضعیتهای است. عملکرد کلی سیستم تحت کنترل تطبیق، به طریق مشابهی با سایر جنبه های عملکردی مغز و رفتار مرتبط است. پردازشگر تطبیقی، اطلاعات را از گیرنده های حسی متقاطع آمده از ارگانهای خاص که مسئول تعادلند، مثل حرکات چشم و یا کشش و حرکت مفاصل دریافت نموده حرکات چشمی را با بزرگ نمایی یا کوچک نمایی تطبیق می دهند. مکانیسم های تعدیل کننده یا سازگارکننده همچنین برای تعیین موقعیتهای جهت یابی همانند، نیاز به برقراری تعادل بعد از حرکت زانو، مفصل ران، شانه و یا همه با هم بسیار مفیطد و انتخاب کننده هستند. اهمتی بالینی این مکانیسم تطبیق هنگامی واضح تر می گردد که با بیماری برخورد کنیم که به هر دلیلی دچار ضایعات این سیستم شده است.
رفلکسهای دهلیزی، بینایی و حس عمقی باید در مراکز عصبی یکپارچه شوند تا وضعیت طبیعی بدن بوجود آید.
سازماندهی رفلکسهای وضعیتی :
اساس کنترل تونسیته در عضلات اسکلتی تنه و اندامها و حرکت عضلات اسکلتی، رفلکسهای میوتاکتیک یا رفکلس تاندون عمقی است. رفلکس های میوتاکتیک حاصل عضلاتی هستند که خلاف نیروی جاذبه عمل می کنند که تحت تأثیر مراکز تحریکی و مهاری فوق نخاعی هستند. (شکل 2 ـ 2)
در گربه ها دو مرکز اصلی تسهیل کننده (هسته های دهلیزی طرفی و تشکیلات مشبک فوقانی) و چهار مرکز اصلی مهاری وجود دارد (کورتکس مغزی، کانگلیوتهای قاعده ای، مخچه و تشکیلات مشبک تحتانی) ورودی تعادل که از مناطق مختلف مغزی وارد می شود، تعیین کننده میزان تونسیته عضلانی است که خلاف جهت جاذبه عمل می کنند، اگر یکی از آنها را مثلاً اثر مهاری کورتکس پیشانی و گانگلیون قاعده ای را در مغز حیوانی بگذارد و ارتباط مغز میانی و مغز فوقانی قطع شود وضعیت خامی در انقباض عضلانی که در خلاف جاذبه عمل می کنند بوجود می آید که باعث سفتی عضلات می شود.
سیستم وستیبول نقش مهمی را در افزایش میزان تونسیته عضلانی تا زمانی که تحریکاتی در گوش داخلی وجود دارد، انجام می دهد. ساختار گوش میانی یا هسته های وستیبولار طرفیِ طرف مقابل موجب کاهش تونسیته به صورت همانسویی می گردد که باعص تغییر ورودی به سلولهای شاخة قدامی در هسته های وستیبولار همانسویی می شود.
تمامی دانسته های مربوط به گوش در مورد نقش وستیبولار در تونسیته وضعیتی، حاصل مطالعه بر روی نمونه های حیوانی است. تونسیته بازکننده (در عضله) در گربه توسط تغییر وضعیت سر در فضا به خوبی مشخص می شود. تونسیته در حالتی که حیوان در وضعیت طاق باز (در حالتی که دهان در زاویة 95 بالاتر نسبت به افق باشد، وقتی رو به شکم قرار بگیرد و نیز هنگامی که سر به گونه ای باشد که دهان در زاویه 45 زیر افق قرار گیرد) می باشد. در وضعیت ماکزیمم یا حداکثر قرار می گیرد. وضعیت بینابینی در چرخش بدن حیوان نسبت به محور طولی و عرضی است و موجب ایجاد حالت تونسیته متوسط می گردد. اگر سر حیوان بالا باشد (بدون کشش گردن) کشش عضلات جلوی پا افزایش می یابد و کج کردن سر به سمت پایین موجب کاهش تونسیته کششی و جمع شدن عضلات جلوی پاها می گردد.
این رفلکسهای تونسیته گوش داخلی که بواسطة راههایی است که از اتولیتیک عبور می کند، در حیوان یا انسان سالم وجود ندارد. چون تحت تأثیر اثر مهاری مراکز بالای کورتکس قرار دارد. (شکل 2ـ2)
این رفلکس ها را می توان در نوزادان نارس و نیز در بزرگسالانی که ضایعه در ساقه مغز یا در مراکز عصبی بالاتر دارند، دید.
شرح حال بیمار مثلاً به عدم تعادل :
بیماران معمولاً از واژه گیجی برای توضیح حس عدم تعادل فقط در مواردی که ایستاده یا راه می رود و به احساس غیرطبیعی سر ربطی ندارد، استفاده می کنند.
واژة گیجی و عدم تعادل معمولاً مربوط به ضایعه ای مرتبط با ساختارهای مرکزی و محیطی وستیبولار است.
شدت این علائم به دنبال ضایعه وسستیبولار مربوطه و وابسته به چند عامل است:
1ـ وسعت ضایعه
2ـ یک طرف یا دوطرفه بودن ضایعه
3ـ سرعتی که کاهش در عملکرد روی می دهد.
در ضایعات وستیبولار یک طرفه یا دوطرفه ، عدم تعادل می تواند بدون احساس گیجی هم وجود داشته باشد.
بیمارانی که به کندی عملکرد وستیبولار خود را به صورت دوطرفه از دست می دهند. (مثلاً در اثر داروهای اتوتوکسیک) شکایت از گیجی ندارند اما نوساناتی همراه با حرکت سر و بی ثباتی، در حین راه رفتن دارند. (به علت کاهش رفلکس های دهلیزی ـ چشمی و دهلیزی ـ نخاعی) . اگر بیمار به کندی عملکرد وستیبولار خود را در یک طرف طی یک دورة چند ماهه تا یک ساله از دست بدهد، (به علت نورونیوم اکوستیک) علائم و نشانه ها ممکن است در حداقل سطح قرار بگیرد، این بیماران غالباً احساس تهوع، عدم تعادل و بی ثباتی را در حالت ایستاده بیان می کنند و ندرتاً از گیجی شاکی هستند.
از سوی دیگر کاهش ناگهانی در عملکرد یک طرفة وستیبولار یک رخداد بسیار ناخوشایند است. شکایت بیمار گیجی شدید، تهوع همراه با رنگ پریدگی، تعریق زیاد و استفراغ به صورت مکرر است (نیستاگموس خود به خودی، دید و بینایی را نیز درگیر می کند.) این علائم و نشانه ها قابل تغییرند، مکانیسم های جبران کننده و پروسة جبرانی آن معمولاً به طور سریع فعال می گردد. بعد از مدتی بیمار به عدم تعادل عادت کرده و طی پروسه هایی جبران سازی می کند که نیازمند سلامت سیستم بینایی و حس عمقی، در گردن و اندامها و حس کامل، در اندامهای تحتانی است، مسیرهای وستیبولار مرکزی یکپارچه عمل می کنند و تخریب در این نواحی کمتر بهبود می یابد. وضعیت کلی سلامتی بیمار قبل ازشروع عدم تعادل باید دقیقاً مورد بررسی قرار بگیرد.
بیشتر بیماری های سیستمیک می توانند با گیجی و عدم تعادل همراه باشند که این مسئله به علت درگیری نسبی کل سیستم های جهت یابی بدن یا به علت کاهش ظرفیت سیستم های در ارتباط با مواجهه اطلاعاتی از سیستم های جهت یابی است. باید تاریخچه دقیقی از داروهای مصرفی بیماری که شکایت از عدم تعادل دارد گرفته شود که نقش حیاتی دارد. داروهای اتوتوکسیک مثل آنتی بیوتیکهای آمینوگلیکوزیدها و سالسیلات باعث اختلال در راه رفتن و حفظ تعادل و اختلال در اسیلو بسیار می شود که به علت تخریب سیستم تعادلی است. داروهای ضد فشار خون می توانند باعث گیجی و عدم تعادل به دنبال ایستادن شوند که به علت افت فشار خون وضعیتی است الکل و فنیتوئین موجب عدم تعادل حاد برگشت پذیر می شوند ولی استفادة طولانی مدت باعث عدم تعادل غیرقابل برگشت به علت تخریب نورونهای مخچه می شوند. داروهای آرام بخش مثل پاربیتورات، بنزودپازپان و فنویتازین می توانند موجب گیجی و عدم تعادل شوند که بیمار آن را تیرگی شعور گزارش می کند. این حالت احتمالاً بدلیل افسردگی منتثری است که کل CNS را بویژه مراکزی که مربوط به درک حس می باشند را فرا می گیرد.
بیماری های روانی بطور معمول با گیجی و عدم تعادل همراه هستند. احساس جداشدگی از خود مثلاً فرد می گوید من بدنم را ترک کرده ام. بیماران روانی از کلماتی نظیر شناوربودن و تلوتلوخوردن برای توصیف حالات خود استفاده می کنند. آنها ممکن است به مواردی مثل احساس عدم تعادل همانند احساس سقوط از بلندی و تلوتلوخوردن و حتی به احساس چرخش در درون سر اشاره کنند که با سرگیجه متفاوت است. چرا که این حس با حرکت محیط ونیستاگموس همراه نیست. رخداد و دوره های گیجی و عدم تعادل می توانند در اثر مجموعه ای از تحریکات حسی بوجود آیند، مثل رانندگی روی یک تپه، قدم زدن روی یک سطح صاف و براق، نگاه کردن به یک قطار در حال حرکت و یا در مواردی نظیر موقعیتهای خاص اجتماعی مثل غذا خوردن در رستوران، خرید در یک فروشگاه بزرگ، گوش دادن یا مراجعه به پذیرش یک هتل، این نشانه ها می تواند بعد از یک دورة فشار روحی ـ روانی، بروز کند به خصوص بعد از مرگ عزیزی یا بعد از یک بیماری سخت برای بیمار می تواند تا ماهها یا سالها ادامه یابد.
ارزیابی بالینی راه رفتن و تعادل :
تعادل و حفظ آن پروسة پیچیده ای است که نیازمند دریافت و درک متقابل سیگنالهای حسی در مراکز مختلف مغز بصورت دقیق و ظریف است. چون بخش های مختلفی در سیستم عصبی محیطی و مرکزی ممکن است باعث عدم تعادل فرد شوند، بررسی های بالینی برای تشخیص بیماری باید از نظر راه رفتن، ایستادن، هماهنگی حرکتی، رفلکسهای تاندونی و سیستم حسی به خوبی انجام بگیرد.
معاینه بیمار از نظر تعادل باید شامل ارزیابی دقیق راه رفتن، ایستادن، هماهنگی حرکتی اندامها، رفلکسها و عملکردهای حسی باشد.
ارزیابی راه رفتن و تعادل باید در حین راه رفتن طبیعی در یک محوطه باز که دارای امکاناتی برای بررسی طرز راه رتفن فرد مورد مطالعه است انجام گیرد. این بررسی و مشاهده طول قدمها، فاصله عرضی پاها از یکدیگر، وضعیت کلی بدن و حرکات همراه بویژه در هنگامی که بیمار به انتهای اتاق می رسد و هنگامی که می خواهد برگردد و نحوه چرخش بیمار باید دقیقاً بررسی شود. از بیمار می خواهیم که آزمون Heel _ to _ toe را انجام بدهد. زیرا با مثبت بودن این آزمون می توان به نقص CNS خصوصاً ضایعه مخچه ای شک کرد.
(شکل 3ـ1)
(شکل 46ـ3)
با این حال این نکته مهم را باید به خاطر سپرد که افراد سالمند طبیعی به علت وضعیت خاص تاندونها دارای طرز راه رفتن مخصوصی هستند، این تست را خوب انجام نمی دهند.
رومبرگ برای اولین بار به این مسئله پی برد که بیماران با اُفت عملکرد گیرنده های حس عمقی به علت اختلالات خاص نمی تواند هنگامی که چشم خود را می بندد پاهای خود را کنار هم جفت کرده و بایستند. بارانی بعدها تأکید کرد که اثر مهم وستیبولار در فهم موقعیت رومبرگ آن است که حتماً چشم ها بسته باشد. بیماران با ضایعه مخچه ای اغلب قادر نیستند که حتی با چشم باز در موقعیت رومبرگ قرار گیرند.
تخریب در سیستم های وستیبولار، حس عمقی یا بینایی اغلب موجب ناهنجاریهایی در طرز راه رفتن بیمار مثلاً تغییر در طول گام ها فاصله پاها از همؤ ریتم راه رفتن و وقتی که بیمار می خواهد برگردد به آرامی اینکار را انجام می دهند، می شود.
تفاوتها در حالات مختلف بررسی، نمود می یابد. مثلاً بررسی تعداد قدمهایی که بیمار می تواند بردارد و یا مدت زمانی که بیمار قادر به ایستادن است چند ثانیه است. همچنین اندازه گیری زمانی که بیمار قادر است در یک مسیر مشخص راه برود. البته توانایی انجام این آزمونها با افزایش سن کاهش یافته ولی با پیشرفت بیماری این تستها بسیار مختل می شوند. البته تفاوتهای فردی نیز براساس سن و جنس و … وجود دارد و هنوز هنجاریابی نشده است. ارزیابی دیگر به نام tinettigait وجود دارد که تعادل و وضعیت تعادل را نشان می دهد. احتمالاً بهترین آزمون نیمه کمی برای ارزیابی راه رفتن و تعادل آزمون راه رفتن و تعادل tinetti است. معیار براساس قواعدی مثل:
1ـ سرعت راه رفتن
2ـ طول گامها و هماهنگی آنها
3ـ حفظ تعادل در حالت ایستادن و تغییر مسیر با چشم های باز و بسته انجام می شود.
انجام تست tinetti خوب است. زیرا وقتی بیماران مسن از نظر کیفی بررسی می شوند می تواند نشان دهد که این افراد مسن چقدر در معرض سقوط و زمین خوردن هستند.
چگونگی راه رفتن و تعادل در ضایعات مناطق مختلف :
ـ اختلالات حسی
تا زمانی که سیستم های حسی عمقی، دهلیزی و سیستم بینایی منابع اطلاعاتی در مورد موقعیت سر و بدن در فضا هستند، هرگونه ضایعه در سیستم آوران آنها می تواند منجر به عدم تعادل و عدم توانایی و حفظ تعادل در حین راه رفتن شود به عنوان یک قاعده کلی اختلالات راه رفتن همراه با کاهش ورودی حسی خفیفتر از دیگر اختلالات راه رفتن است و بنابراین تشخیص براساس آزمایش مشکل است. علائم شایع آن، ایستادن عریض، کوتاه شدن قدم ها، دقت در چرخش و کند بودن سرعت چرخش است. (جدول 1) نوت و همکارانش این پدیده را «راه رفتن محتاطانه» نامیدند. بیماران دارای مشکل در سیستم وستیبول یا گیرنده های حس عمقی افرادی وابسته به بینایی هستند. لذا علائم و نشانه ها در تاریکی و یا با چشم بسته بسیار بدتر خواهد بود. (براساس تست وضعیت رومبرگ)
جدول 1 ـ چگونگی اختلالات راه رفتن در افراد مسن :
خصوصیات اختلالات راه رفتن طبقه بندی
ـ راه رفتن محتاطانه، ایستادن عریض، کاهش طول قدمها و چرخش کند و با تأمل اختلالات حسی
ـ رشد متفاوت عضلات پا، کاهش کلی، معدود شدن و کاهش فاصله پاها و قفل شدن زانو اختلالات عضلانی ـ اسکلتی

 

ـ راه رفتن آرام، عدم ثبات truncal ، رفلکسهای موقعیتی افزایش یافته اختلالات مخچه ای

 

ـ خشک شدگی، سخت شدگی و فقدان حرکات یکپارچه اختلالات گانگلیون قاعده ای

 

ـ آپراکسی در راه رفتن، کشیدن پا روی زمین در حین راه رفتن، پاهای چسبیده به زمین اختلالات کورتکس و مراکز ساب کورتیکال و مادة سفید فرونتال

 

عمکرد سیستم بینایی و حس عمقی معمولاً به عنوان بخشی از آزمون ها در ارزیابی نورولوژیک در نظر گرفته می شود، کاهش در توزیع حسی بصورت جوراب یا دستکش براقی نشانگر نروپاتی محیطی است. برای ارزیابی حدت بینایی بهترین سنجش استفاده از چارت استاندارد حدت بینایی است.
ارزیابی های وستیبولار افراد بستری بسیار دشوارتر است چرا که سیستم وستیبولار با دیگر سیستم های حسی ـ حرکتی همپوشانی پیدا کرده است. از نظر تئوریکی و طبق چارتهای موجود روشهایی برای بررسی افراد بستری هست. اما در تجربه و در عمل دو روش مفید برای ارزیابی بیماران بستری، به نام آزمون head _ thrust و آزمون پویایی حدت بینایی وجود دارد. در هنگام آزمون head thrust بیمار روی بینی معاینه کننده بطور ثابت نگاه می کند و در همین حال سر خود را به یک سمت و سپس به سوی دیگر می چرخاند. بطور طبیعی چشم اساساً با ثابت شدن بر روی هدف موردنظر به آرامی در حدقه حرکت می کند. فرد مبتلا به کاهش عملکرد سیستم وستیبولار نیاز دارند که چندین حرکت سریع ساکاریک را برای ادامه ثبات بینایی خود در یک طرف با ضایعات یک طرفه و در دو طرف با ضایعات دو طرفه انجام بدهند.
برای آزمون پویایی حدت بینایی بیمار به صورت متناوب سر خود را به عقب و جلو حرکت می دهد. (با سرعتی بالاتر از یک دور در ثانیه) در حالیکه مشغول خواندن یک چارت استاندارد بینایی است. اُفت در حدت بینایی با تکان دادن سر در بیش از دو خط چارت، بیانگر کاهش دو طرفه وستیبولار است.
دو آزمون مهم و کاربردی دیگر برای بررسی عملکرد وستیبولار آزمون head _ thrust پویایی حدت بینایی است.
اختلالات عضلانی ـ اسکلتی
هر بیماری که از عدم تعادل شاکی است باید مجموعه آزمونهایی مثل ارزیابی های دقیق کششی و تحرکِ مفصل اندام های تحتانی برای او انجام شود. علاوه بر آزمون کشش عضلات از بیمار می خواهیم از روی صندلی بدون کمک گرفتن از دستها بلند شود و از پله بالا و پایین برود در مسیر یک خط مستقیم در حالیکه پاشنه یی را که به جلو برداشته شده مماس بر پنجره های پای عصبی قرار دارد راه برود. ضعف و سختی عضلات پاروکسیمال با تعداد زیادی از بیماری های نورولوژیک و بیماری های سیستمیک بدن مرتبط است.
بیماری های عضلانی ـ اسکلتی در افراد سالمند بیشتر و شایع تر است. عدم تحرک مناسب و انجام حرکات تکراری موجب سختی مفاصل و کاهش کشش ناشی از تحرک کم، موجب ضعف و سختی بیشتر سیستم عضلانی ـ اسکلتی می گردد. بیماران مبتلا به مشکلات عضلانی ـ اسکلتی در ایستادن از حالت نشسته مشکل دارند، آهسته راه می روند و حالت سردرگمی حرکتی دارند. علائم ظهور یافته در اندامها اینگونه است که برای غلبه بر ضعف پاروکسیمال مفاصل پا، زانوی آنها قفل می شود.
اختلالات مخچه ای
با اینکه مخچه را بعنوان مرکز تعادل در مغز می شناسیم، هنوز از نظر عملکردی بخش کمی از آن شناخته شده است. از نظر عملکردی مخچه می تواند به دو بخش بزرگ تقسیم شود: ساختارهای خط وسط (ورمیس و لبهای فولوکوندولار) که بخشهای مهم در حفظ تعادل هستند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 36   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعادل و اختلالات آن