فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه مقابله با کودک آزاری (مروری بر راهکارهای موجود). doc

اختصاصی از فی گوو پروژه مقابله با کودک آزاری (مروری بر راهکارهای موجود). doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه مقابله با کودک آزاری (مروری بر راهکارهای موجود). doc


پروژه مقابله با کودک آزاری (مروری بر راهکارهای موجود). doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 30 صفحه

 

چکیده:

کودک آزاری به  هر نوع بد رفتاری یا بی توجهی به کودک گفته می شود که مانع از رشد جسمی و روحی و شخصیتی او شود. این پدیده اجتماعی از هر نوع که باشد چه جسمی عاطفی، جنسی و یا بی توجهی نسبت به کودک در جوامع مختلف مذموم است و در بسیاری از کشور ها ضمن اینکه جرم تلقی شده عواقب قانونی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. این مسئله با توجه به جمعیت جوان کشورمان و نقشی که کودکان در سازندگی آینده کشورمان دارند از اهمیت شایانی برخوردار است و نیازمند اقدامی مجدانه است.

نگارنده در این مقاله ضمن اشاره به مفهوم کودک آزاری از دیدگاه جوامع بین المللی و ارائه آمار جهانی و کشوری به آثار و تبعات، علل بروز آن و نقش قوانین در پیش گیری اینگونه آسیب های اجتماعی می پردازد. ایجاد نهادی که بتواند به عنوان متولی پی گیری حقوق کودکان باشد و رفع موانع قانونی و برخورد جدی با والدینی که کودک خود را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، آموزش خانواده ها نسبت به اخلاق دینی و آموزه های تربیتی اسلام و آگاهی آنها از حقوق کودک از جمله راهکارهایی است که با اجرای آنها می توان با این پدیده شوم اجتماعی مقابله نمود.

 

کلید واژه ها : کودک آزاری، حقوق کودک، کودک، خشونت، آزار جسمی، آزار عاطفی، آزار جنسی، بی توجهی به کودک

 

مقدمه:

کمتر کسی را می توان یافت  که در کودکی  مورد آزار و اذیت این وآن قرار نگرفته و به نوعی تنبیه نشده  باشد. کودکان همواره آسیب پذیر ترین اقشار جامعه هستند که به دلائل مختلف از جمله پایین بودن سن و نداشتن مهارتهای  کافی قادر به حفاظت و حمایت کامل از خود نبوده و نیازمند حمایت بزرگسالان و به خصوص والدین خود هستند. اینان انسانهایی هستند که اغلب با حقوق خود آشنا نیستند و نمی توانند در برابر انواع بدرفتاریها در خانواده از خود  محافظت کنند. این معضل بزرگ اجتماعی که از آن به عنوان کودک آزری یاد می شود  همه جوامع چه پیشرفته و چه در حال توسعه را در بر گرفته وآثار کوتاه مدت و بلند مدت متعددی  را هم در شرایط فعلی و هم بر آینده او یعنی دوران بزرگسالی بر جای می گذارد ؛ اثراتی که گاه بسیار جبران ناپذیر است.

کودک آزاری یعنی هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث زیان  روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک طفل شود. شکل های متعددی از کودک آزاری وجود دارد که آثار آن می تواند آشکار یا مخفی باشد و تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک هم از انواع کودک آزاری است که علائم آن قابل ردیابی است. ممانعت از حاضر شدن کودک در کلاس درس، محروم کردن او از غذا، حبس در حمام یا زیرزمین از اشکال مخفی کودک آزاری است. طبق تعریف پیمان نامه جهانی حقوق  کودک، افرادی کودک محسوب می شوند که زیر  18 سال سن داشته باشند (20). اما از نظر سازمان بهداشت جهانی  انسان از بدو تولد تا سن 15 سالگی کودک نامیده می شود( 10 ) و کودک آزاری  از نظر این سازمان عبارت از  هرگونه آسیب و یا تهدید سلامت جسم، روان، سعادت، رفاه و بهزیستی کودک یا هرگونه کوتاهی و غفلت و انجام هر نوع عملی است که موجب آزار جسمی، ذهنی، عاطفی و روانی کودک شده و به رشد و سلامتش ضربه بزند. معمولا کودکان بیمار, نارس، بدخلق، بازیگوش و بهانه گیر و کودکانی که ناخواسته به دنیا می آیند در معرض آزار هستند. 

 

فهرست مطالب:

چکیده

مقدمه

انواع کودک آزاری

آثار و تبعات کودک آزاری

به طور کلی پیامدها و عوارضی که ناشی از کودک آزاری می تواند بروز دهد عبارتند از :

آمار کودک آزاری

تنبیه و خشونت در فرهنگ  مردم

علل بروز کودک آزاری

کودک آزاری در قانون

راههای مقابله با کودک آزاری

نتیجه گیری

منابع

 

منابع و مآخذ:

انجمن حمایت از حقوق کودکان. گزارش کودک آزاری سه ماهه اول سال 83. قابل دسترس در :
http://irsprc.org/archives/029170.php
پورناجی، بنفشه. مرگ خاموش : نگاهی به پدیده کودک آزاری. تهران : انتشارات همشهری، 1370
حسینی نیک، عباس. قانون مدنی ( گردآوری ). تهران :مجد، 1378. مواد 1177، 1179، 220 و 59
خادمی، ملوک و حسین اسدبیگی. کودک آزاری در خانواده های مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر. ژرفای تربیت شماره بیست و یکم.
ذوالفقاری، علیرضا. کودک آزاری. پیوند شماره 37.
رشیدی فر، ناصر و محمد تقی براهنی و اصغر الهی. ارتباط عوامل جمعیت شناختی و ویژگیهای شخصیتی با کودک آزاری و بی توجهی در گروهی از نوجوانان اهر. مجله اندیشه و رفتار. شماره 67 سال سوم شماره 4 بهار 1377.
شرفی، محمد رضا. تحلیلی تربیتی و روانشناختی از پدیده ناهنجار کودک آزاری. درد شماره 30 سال سوم شهریور 1382.
نوروزی، فاطمه. بررسی پیشینه کودک آزاری و بی توجهی در دانش آموزان 14 تا 18 ساله تهرانی. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی. انستیتو روانپزشکی بالینی، 1372.
هفتانی، پروانه. کودک آزاری : تاملاتی بر آسیب شناسی پدیده اجتماعی. فرهنگ و پژوهش شماره 91
کمیته حمایت از کودکان خیابانی. خبرنامه کودکان خیابانی. قابل دسترس در :
http://www.iranstreetchildren.com/maghalat/khabarnameh03.pdf
یاریگر روش، محمد. تنبیه و کودک آزاری. تهران :دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی ایران، 1378.


Carm , A. & others( 1984) Child Abuse. Berlin: Springer
Finkelhor, D. &Araji,Sharon( 1986) A Coursebook on Child Sexual Abuse.
Green, Frederick C.( 1988 ) Corporal Punishment and Child Abuse Why do we continue to sanction child abuse in the classroom? Available online: ttp://www.nospank.net/green.htm
h15. Leavitt , Jerome Edward(1983) Child abuse and Neglect : Research and Enovation. the Haugue: M. Nijhuff
Longren ,Daniel E.Child Abuse. Available online: http://www.lapdonline.org/ pdf_files/bsc/child_abuse_eng.pdf
Myers , John E.B.( 1994) The Backflash : The Child protection Underfire. Thousand Oaks –Sage Publications.
National Committee to Prevent Child Abuse )2003( Proclamation Year of the Survivor.available online :
http://www.dayofthechild.org/dc98/proclamation.htm 
Reder ,P.& others( 1993) Beyond Blames: Child Abuse Tragedies Revisited. London, Routledge.
UNICEF(1989) Convention on the Rights of the Child. Available online: http://www.unhchr.ch/html/menu3/b/k2crc.htm


دانلود با لینک مستقیم


پروژه مقابله با کودک آزاری (مروری بر راهکارهای موجود). doc

دانلودمقاله آیا لجبازی کودک شما یک اختلال است

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله آیا لجبازی کودک شما یک اختلال است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

با شروع فصل پاییز کمکم هوا خنک و خنکتر میشود و با غروب آفتاب سرمای ملایمی بر فضا حاکم. مریم، دختر کوچولوی پنجسالهای است که قرار است در یکی از شامگاههای سرد پاییزی با مادرش برای خرید به خیابان برود. کشوی لباسش را باز میکند و پیراهن صورتیاش را بیرون میآورد تا بپوشد. اما مادر با او مخالفت میکند و میگوید: «هوا سرد است». مریم جواب میدهد: «نه من سردم نمیشود.» پایان این ماجرا به اصرار پرخاش و گریه مریم و عصبانیت مادر ختم میشود. تقریبا در بسیاری از موارد چنین مشکلاتی بین مریم و مادرش به وجود میآیند و مادر مریم از لجبازی او سخت نگران و ناراحت است. اما چرا مریم لجباز است؟لجبازی در حدود سنین سه تا شش سالگی بروز میکند و از ویژگیهای رشدی بچهها محسوب شده و اختلال نیست. «پریستینه آرزومانیان» روانشناس بالینی میگوید: «این ویژگی رشدی همزمان با شکلگیری من در کودک به وجود میآید و به مرور زمان در سنین بعدی کمرنگتر خواهد شد. کودک در این سنین شروع به کشف خود و محیط پیرامون میکند.» «عاطفه فردوسیپور» روانشناس تربیتی هم در این مورد میگوید: «حدود سنی ۳ تا ۶ سالگی کودک را دوره پیش عملیاتی مینامند. توجه کودک در این مرحله فقط به خودش است و به دلیل ظرفیتشناختی محدود قادر نیست خودش را جای دیگران بگذارد. در واقع لجبازی برچسبی است که دیگران به کودک میزنند و ناشی از عدم تحول شناختی اوست.» آنچه ما تحت عنوان لجبازی کودکان میشناسیم عبارت است از نافرمانی کودک از دستورات پدر و مادر، بینظمی و... دکتر «راشل بارلی»، نویسنده کتاب «کودک لجوج شما» و «هشت مرحله برای رفتار بهتر»، اظهار میکند: «کودکان در این سنین سرسختانه نسبت به آنچه میخواهند اصرار میکنند. اما والدین باید بدانند که اگرچه کودکشان سرسختی میکند و موجب ناراحتی آنها میشود اما او آماده تغییر عقیده نیست.» اگرچه در این سنین مهارتهای زبانی و گفتاری کودک خوب است اما او هنوز منطق بزرگسالان را درک نمیکند. بنابراین بحث و مجادله با او بیفایده خواهد بود. والدین باید از مقابله بیمورد با کودک خودداری کنند و فقط در مواردی که رفتار کودک مشکلی را ایجاد میکند با قاطعیت و به آرامی او را از انجام آن رفتار یا انتخاب باز دارند. آرزومانیان معتقد است: مخالفتهای زیاد و بیمورد باعث افزایش حالت مقابله و ستیزهجویی در کودک میشود و حتی ممکن است در آینده هم به صورت عادتی که تبدیل به اختلال لجبازی شده است در فرد بروز کند.
لجبازی اگر همراه با پرخاشگری شدید باشد و در سنین بالا هم همچنان در فرد وجود داشته باشد، میتواند یک اختلال محسوب شود و برای درمان آن باید از یک روانشناس کمک گرفت. پزشک با ارزیابی اینکه فرد در چه موقعیتهایی لجبازی میکند، دستورات لازم برای رفع این رفتار را به والدین خواهد داد. یکی از راههای از بین بردن این رفتار بیتوجهی نسبت به موقعیت لجبازی است به طور مثال کودکی که هنگام غذا خوردن لجبازی و از غذا خوردن امتناع میکند با کمی بیتوجهی مادر و عدم اصرار او در این مورد اصلاح خواهد شد. البته هرگز نباید نقش تشویق را فراموش کرد با تشویقهای به موقع و درست میتوان رفتارهای صحیح را جایگزین رفتارهای نادرست کرد. تشویق باید بلافاصله بعد از انجام رفتار درست و به اندازه میزان خوبی رفتار باشد. برای یک رفتار کوچک مثلا جمع کردن اسباببازیها نباید تشویق خیلی بزرگی در نظر گرفت در این مورد میتوان ساعت بازی با دوستان را افزایش داد. عاطفه فردوسیپور، روانشناس تربیتی در مورد علل تشدید لجبازی میگوید: امر و نهیهای مکرر و فرمانهای غیرعلمی به کودک باعث تشدید لجبازی در کودکان میشود، به طور مثال اینکه همیشه و تحت همه شرایط از کودک بخواهیم هر روز سر ساعت معینی بخوابد و بیدار شود. تبعیض بین کودکان، دادن قولهایی که هرگز به آنها عمل نمیشود، بیتوجهی و خشونت والدین، مخالفتهای مکرر با رفتارهای کودک و استفاده نابجا از تنبیه و تشویق باعث افزایش لجبازی در کودکان خواهد شد. گاهی بر اثر عوامل یاد شده کودک دست به پرخاشگری میزند، اما والدین پرخاشگری او را با لجاجت اشتباه میگیرند. لجاجت پدیدهای طبیعیتر از پرخاشگری است و متعلق به کودک است. او در ادامه یادآور میشود: «گاهی علت پرخاشگری و لجاجت کودک در رفتار ما نهفته است، در واقع گاهی ما مقصر اصلی هستیم. در سنین بالاتر و بعد از ورود به پیشدبستانی و دبستان هم اولیای مدرسه و قوانین آنها در این زمینه نقش مهمی خواهند داشت.
لجاجت و کج خلقی در کودکان

 


در قسمت قبل به سه مشکل از اختلالات رفتاری کودکان یعنی جویدن ناخن ، مکیدن شست و شب ادراری پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم...
مشکلات اجتماعی
وقتی که کودک راه رفتن و تکلم را بیاموزد، روش های بیان مشکلات هیجانی وی توسعه می یابد. در این حال ممکن است مشکلات هیجانی خود را از راه تخریب و عدم تحرک و مخالفت جویی و منفی کاری و مانند اینها ابراز کند.در دو تا سه سالگی کودک گاهی رفتارهایی دارد که مورد قبول خانواده نیست. والدین باید پیروی از مقررات اجتماعی را به کودک بیاموزند . اگر خواسته والدین عاقلانه و متناسب باشد و نیاز کودک به محبت را ارضاء کند ، کودک به تدریج تحت کنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدین شدید و ابراز محبت آنها به صورت صحیحی نباشد ، طفل ممکن است که رفتارهای ناهنجار این دوره را تشدید کند و امکان دارد که این ناهنجاری ها در او تثبیت شوند. طفل خردسالی که از او انتظارات زیادی دارند و یا نسبت به وی محبت کمی ابرازشده به دو شکل واکنش نشان می دهد : اولاً ممکن است نهایت کوشش خود را با توانایی محدودی که دارد، برای انجام تقاضاهای والدین به کار برد و به یک کودک در خود فرو رفته مبدل شود . ثانیاً امکان دارد کودک سرکشی بار آید. سرکش بودن طفل ممکن است به شکل غیر فعال و یا به صورت پرخاشگری باشد. هرگاه از طفلی که به شکل غیر فعال سرکش باشد بخواهند تا کاری را انجام دهد، با خوشرویی قبول می کند ولی به حدی در انجام آن کار تعلل می ورزد که هرگز آن کار انجام نمی شود. در صورتی که بیشتر اطفال سرکش مهاجم آشکارا از دستورات سرپیچی می کنند . ولی در هر دو حال ، والدین نمی توانند به انتظارات خود در مورد کودکشان جامه ی عمل بپوشانند. کودک سرکش مهاجم در مورد هر چیز که از وی خواسته شود، مخالفت شدید نشان می دهد و به نظر می رسد که مجازات برای چنین کودکی مؤثر نخواهد بود.
او در قبال کوشش هایی که برای اصلاحش به کار می رود، مقاومت نشان می دهد و ظاهراً در برابر خشم والدین بی اعتناست. منفی کاری او به صورت فعالیت های خرابکارانه خود نمایی می کند. به نحوی که اعمال مزبور به مراتب شدیدتر از اعمال کودکانه همسن وسالان وی است . رابطه اش با سایر کودکان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و کشمکش می شود. چنین کودکی بیش از اندازه ، خودبین و قدرت طلب است . کودک غیرفعال سرکش ظاهراً مطیع بوده و در رابطه اش با دیگران اشکالات کمتری به بار می آورد ولی بالاخره به همان نتیجه عدم سازش می رسد ؛ بدین معنی که در حرف تسلیم شده اما درعمل آنچه را که از او خواسته اند انجام نمی دهد. پیوسته موجب ناراحتی والدین می شود ؛ اما به آن اندازه که طفل سرکش مهاجم مورد تنبیه و مجازات قرار می گیرد، او مجازات نمی شود .

لجاجت و کج خلقی
لجبازی کودک ممکن است واکنشی باشد که کودک در قبال کوچکترین سرخوردگی از خود نشان می دهد. ممکن است مانع کاری که کودک میل دارد انجام دهد، شوند، در این حال کودک تحریک وعصبانی می شود و چیزهایی از این قبیل می گوید: "هیچ کس مرا دوست ندارد . هیچ وقت کسی چیزی به من نمی دهد. اما همه از من انتظاراتی دارند که انجامش از عهده ام خارج است". ممکن است کودک دراین حال خود را به زمین بکوبد ، سرش را به زمین بزند، لگد بزند و توجهی به محیط اطراف نداشته باشد. در عصبانیت های معمولی ، این حالت فقط یکی دو دقیقه طول می کشد و با خسته شدن طفل برطرف می شود و بعد از آن به مدت چند دقیقه به آهستگی هق هق می کند و حتی اغلب ممکن است از حرکتی که کرده و عدم کنترلی که نشان داده است ، پشیمان شود . ولی در حین عصبانیت نمی توان با استدلال طفل را آرام کرد ؛ زیرا در این لحظات تماس کودک با محیط تا حدود زیادی قطع شده است. برای فهم لجاجت و بدخلقی کودکان و درمان آن بایستی تمایل کودک و انتظارات والدین را به خوبی شناخت و در جهت هماهنگ کردن آن اقدام کرد. حالت بد خلقی وعصبانیت کودک را می توان به منزله دریچه اطمینانی دانست برای برطرف کردن هیجانات شدیدی که طفل نمی تواند آنها را کنترل کند.

یکی از روحیاتی که در بر خی از کودکان به چشم میخورد روحیه لجبا زی است کودکانی که دارای اینگونه روحیه می با شند زندگی را برای دیگران تلخ می سازند آنچه که در فرد لجوج وجود دارد اصرار وابرام در به کرسی نشاندن حرف خود است موضوعات برای لجوج چندان اهمیت ندارد بلکه مهم یک دندگی وتسلیم نشدن در برابر افکار دیگران است. لجبازی یکی از صفات ناپسندی است که به شدت عواطف و احساسات دیگران راجریحه دار نموده پیوندهای دوستی و یگانگی را از هم جدا می سازدفرد لجباز برای اینکه خواهش غرورآمیز خود را اعمال نماید در هر انجمنی سخنی به میان آید و در هر مو ضوعی اظهارنظر شود بدون اینکه قصد راهنمایی داشته باشد بیدرنگ زبان به اعتراض می گشاید وبا جملات و انتقادات بی مورددر صدد کوبیدن و نابود ساختن شخصیت دیگران است شخص لجوج باروحیه لجبازی قضاوت منصفانه را از دست داده به حق کشی وانواع بی عدالتی ها جسور و بی باک میگردد علی (ع) می فر ماید (اللجاج یفسدالرّای )یعنی :لجاجت فکر و اندیشه راتباه می سازد.

 

وراثت و لجاجت
بدون تردید رو حیات پدران ومادران در فرزندان اثر می گذارد این تاثیر به صورت زمینه های بسیار کوچکی به کودکان انتقال مییابد ولی بروز و رشد این زمینه ها تابع شرائط محیطی است . اگر مقتضیات تربیتی موافق و مساعد با این زمینه ها باشد پرورش ورشد آنها قطعی است و اگر جو پرورشی بر خلاف آن باشد برای ظهور و بروز آنها ،مجالی فراهم نخواهد آمد .نا گفته نماند که منظور از محیط تربیتی علل وعوامل گوناگونی است که حتی بهداشت و مواد غذایی و محیط زندگی و سلامت تن و امنیت خاطر کودک را نیز در بر می گیرد . بنا بر این کودک با رو حیه لجبازی از پدر ومادر متولد نمی گردد بلکه با فطرت پاک قدم به جهان هستی می گذاردو این عوامل سازنده ترتیبی اوست که می تواند از او یک انسان سازگارویا فرد لجبازو یک دنده ساخته تحویل اجتماع دهد.
علل لجاجت

لجبازی کودکان نمی تواند در انحصار یک علت وعامل باشد بلکه علل وعوامل متعددی در پیدایش روحیه لجبازی اثر داردو ما در این جا به برخی از آنها اشاره می نمائیم:یکی از علل ، محبت های افراطی پدران ومادران است البته در مواردی هم شرائط و اوضاع خارجی در ضرورت این توجه و محبت فوق العاده موثر می باشد . مثلاً برخی از کودکان فرزند منحصر خانواده هستندیا از نظر جنسیت تنها پسر خانواده می باشند و در بعضی از موارد هم ،کودک از اول علیل و ناتوان بوده،دوره بیماراش طولانی بوده ،برای او وضع استثنائی به وجود آورده در چنین مواردی پدران ومادران می کوشند به همه خواسته های کودک جواب مثبت دهند ،گرچه برخی از این تمایلات اصولی ومنطقی نباشد در نتیجه چنین کودکانی بتدریج با روحیه لجبازی تربیت می شوند پرواضع است کودکانی که درخردسالی هرچه خواسته فوراً برایش تهیه می شده بعدها با این روحیه خو گرفته توقع دارد هر چه بخوا هند و وهر چه بگو یند، باید دیگران بدون قید و شراط خواسته او را انجام دهند.

محرو میت و لجبازی

 

کودک در هر دوره از زمانی نیازهایی دارد، او همانطور که به غذا ولباس احتیاج دارد به بازی وتفریح هم نیاز مند است . برخی از پدران ومادران بر اثر بی توجهی به نیاز های طبیعی کودکان یا علاقمندی افراطی آنان به جنبه های آموزش فرزندانشان هیچگاه وسایل بازی و تفریح های مشروع برای فرزندان خود تهیه نمی نمایند ، در برخی از خانواده ها کودکان گرفتار فقدان عاطفی بوده، از امنیت خاطر بر خور دار نیستند در محیط خانوادگی آنان بجای صفا و صمیمیت جنگ و جدال وجدایی ،حاکم مطلق است . بدیهی است این محرومیت ها بتدریج کودکان را عقده ای ولجباز بار می آورد ، اینگونه کودکان با روحیه لجبازی ، عقده ها و ناراحتی های خود را جبران می نمایند . بعضی از خانواده ها کودکان خود را از بسیاری از آزادیهای معقول ومشروع باز داشته به سختی آنان را در منگنه فشار ، قرار می دهند اینگونه کودکان با مکانیسم دفاعی به یک نوع اعتیاد و آلودگی خطر ناکی دست می زنند و ریشه وانگیزه این کار جز لجاجت و دهن کجی کردن چیز دیگری نمی باشد.
پیش گیری های اسلام از لجاجت

در همه مقررات وقوانین اسلامی این واقعیت به چشم می خورد که اسلام بطور جدی و قاطع با هر عاملی که از آن تفرقه وجدایی ودشمنی وعداوت وکینه توزی به وجود آید شدیداً مبارزه کرده است تا آنجا که از عواملی هم که امکان بروز هر نوع تصادم و برخوردی داده می شود اکیداًجلو گیری به عمل آورده استامام باقر (ع) می فر ماید : (ان تترک المراء وان کنت محقاً ). یعنی :ستیزه جویی وجدال را رها ساز اگر چه حق با تو باشد. درمان لجاجت درمان لجبازی کودکان کمی دشوار است باید کوشید از راههای صحیح واصولی به مبارزه با لجبازی قیام کرد چه با پیاده کردن هر عامل غیر تربیتی علاوه بر اینکه لجبازی را درمان نکرده ایم بلکه به توسعه وگسترش آن دامن زده ایم . برخی ازپدران می کوشند با تسلیم شدن و آزاد گذاشتن کودک لجبا ز ، او را تربیت کرده ضمناً خود را از اصرار و ابرام و گریه او نجات و رهایی بخشند ،عده ای هم می کو شند با توسل به زور وکتک زدن ، لجبازی او را از بین ببرند بدیهی است این دو روش منطقی واصولی نمی باشد زیرا کودکی که با اصرار حرفش را به کرسی بنشاند علاوه بر این که لجبازی پایان نمی پذیرد بلکه بر شدت آن افزوده می گردد . واما نارسا بودن روش دوم این که اصولاً تنبیه بدنی هرگز نمی تواند یک عامل تربیتی بشمار آید در پایان ،راه اساسی این است که فرد لجباز باید باز سازی گردد تمام علل وعوامل که روح لجاجت را در او بوجود آورده ، باید از بین برود تا کودک ، تعادل خود را باز یافته از لجبازی دست بکشد و پیش از باز سازی ،بهترین روش درمانی ، عدم اعتناء و توجه به کودک لجباز است بدون این که تسلیم او شده یا به زور و تنبیه متوسل گشته باشیم .

 

علت‌ لجبازی‌ کودکان‌ چیست‌؟

 

مهمترین‌ علت‌ لجبازی‌ کودکان‌ که‌ با حذف‌ آن‌ درصد زیادی‌ از این‌ رفتار کاسته‌ می‌شود انتقام‌ مداوم‌ و گاه‌ بی‌رحمانه‌ و غیرمنصفانه‌ از کودک‌ است‌ که‌ با عدم‌ توجه‌ شما به‌ نکات‌ و وجوه‌ مثبت‌ شخصیت‌ و رفتار او همراه‌ می‌گردد. اگر به‌ رفتار خود نیز دقت‌ کنید می‌بینید که‌ کمی‌ نرمش‌ از سوی‌ دیگران‌ حالت‌ دفاعی‌ را در شما کاهش‌ می‌دهد و شما حتی‌ ممکن‌ است‌ به‌ کاری‌ که‌ مایل‌ به‌ انجام‌ آن‌ نیستید در یک‌ شرایط‌ مثبت‌ و بدون‌ امر و نهی‌ شدید اقدام‌ کنید. فرزندان‌ نیز چنین‌ هستند، یعنی‌ اگر شما خواسته‌های‌ خود را منط‌قی‌ بیان‌ کنید، اگر بیان‌ شما همراه‌ با محبت‌ و عشق‌ باشد، اگر انتقادهای‌ شما با فاصله‌ زمانی‌ باشد و او را مورد بمباران‌ انتقاد قرار ندهید، اگر به‌ او زمان‌ و مکان‌ تجدیدنظ‌ر بدهید اگر به‌ نکات‌ مثبت‌ او تاکید کنید، می‌توانید ریشه‌های‌ لجبازی‌ و حالت‌ دفاعی‌ در او را از بین‌ ببرید و به‌ یک‌ رابط‌ه‌ سالم‌ و مثبت‌ و سازنده‌ دست‌ یابید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آیا لجبازی کودک شما یک اختلال است

دانلود مقاله تغذیه کودک

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله تغذیه کودک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

استقلال کودک با غذا خوردن آزاد رشد می کند .
استقلال کودک با غذا خوردن آزاد رشد می کند والدین باید از تغذیه اجباری کودک خودداری کنند و کودک را هنگام غذا خوردن آزاد بگذارند تا احساس استقلال کودک رشد کند و با احساس رضایت از امر تغذیه، از غذا خوردن لذت ببرند.
به مادران توصیه می شود، غذاهای متنوعی برای کودک تهیه کنند و به او اجازه امتحان تمام غذاها را بدهند تا کودک از بین آنها غذای مورد علاقه خود را انتخاب کند و از تحمیل سلیقه خود در انتخاب غذا به کودک بپرهیزند. یک برنامه غذایی متعادل، شامل غذاهایی است که علاوه بر رفع گرسنگی، مقدار لازم و کافی از هر یک از عناصر غذایی و مواد مغذی برای وصول به تندرستی کامل را در برداشته باشد.
یکی از مهمترین راه ها برای اطمینان از تأمین نیازمندی های تغذیه ای کودک، استفاده از چهار گروه اصلی غذایی، شامل گروه شیر و لبنیات، گروه نان و غلات، گروه گوشت و تخم مرغ، حبوبات و مغزها و گروه میوه و سبزی است.
غذای دلخواه کودک را تهیه کنید و اگر به دلایلی کودک میل به خوردن غذا ندارد، از یک اسباب بازی مورد علاقه کودک برای تشویق او به غذا خوردن اسنفاده کنید. مواد غذایی مقوی و مورد نیاز کودک را به غذای او اضافه کنید. مثل : اضافه کردن گوشت گوساله به ماکارانی، البته این کار باید به احتیاط صورت گیرد. به طوری که کودک به تدریج به غذای جدید علاقه مند شود.
برای کم کردن حساسیت کودک نسبت به غذا، او را در تهیه غذا دخالت دهید، مانند پختن و مخلوط کردن مواد غذایی با یکدیگر و یا دادن غذا به عروسک. فاصله بین وعده های غذایی کودک را کنترل کنید، چون کودک گرسنه برای خوردن غذای جدید نسبت به کودکی که در فواصل غذا با خوردن تنقلات سیر شده است، تمایل بیشتری نشان می دهد. ضمناً فاصله زمانی دادن تنقلات تا وعده های اصلی غذا (ناهار و شام) را نیز کنترل کنید. برای تشویق کودک به غذا خوردن، از ظرف غذای مخصوص کودکان استفاده کنید. اگر کودک شما در مرحله ای از رشد (سال اول زندگی) است که از بازیهای دهانی لذت می برد. مثل: (فوت کردن، قلقل کردن، صدا درآوردن و گازگرفتن) 5 دقیقه قبل از خوردن غذا به او اجازه انجام این بازی ها را بدهید. این کار موجب حساس و فعال شدن ناحیه دهان کودک می شود.
از تغذیه اجباری کودک خودداری کنید. گاهی اوقات به نظر می رسد مادران به هنگام بی اشتهایی کودک نسبت به مسأله رشد و نمو کودک حساس می شوند. آنان در مورد نقش مادری خود احساس ناتوانی می کنند و در نتیجه سطح اضطراب آنان بالا می رود و قادر به تغییر درست علایم بی اشتهایی در کودکشان نیستند و هنگام غذا دادن به کودک وقتی با امتناع کودک از غذا خوردن مواجه می شوند، احساس ناکامی می کنند.
نکات علمی در مورد تغذیه کودکان :
«تغذیه مطلوب» سرآغاز سلامتی است. تغذیه مطلوب می تواند فرد را در برابر بیماری های آینده محافظت نماید. یک رژیم غذایی سالم باید کلیه گروههای اصلی غذاها را دربرگیرد. این گروههای اصلی غذایی عبارتند از: غلات (نان، برنج، ماکارانی و …) ، سبزیجات، میوه ها، محصولات لبنی، گوشت و پروتئین ها (انواع گوشت ها، تخم مرغ، حبوبات) . چربی ها در بالای هرم غذایی قرار گرفته اند و به مقدار کمتری مورد استفاده قرار می گیرند. تحقیقات اخیر، حاکی از آن است که تنها عده اندکی از کودکان آمریکایی همة توصیه های غذایی هرم تغذیه را به کار می برند. یکی از کمبودهای اصلی در برنامه غذایی بسیاری از کودکان، کلسیم است. که در فرآورده های لبنی و سبزیجات دارای برگ های تیره یافت می شود. کلسیم نقش مؤثری در کاربرد بهینه قلب، ماهیچه ها و سیستم عصبی داراست و فشار خون را در حد مطلوب نگه می دارد. اما بیشترین کاربرد کلسیم در ساختمان استخوان هاست تا فعالیت جسمی را در طول عمر فراهم نموده و خطر شکستگی استخوان ها را در آینده کاهش دهد.
(ساخت استخوان های محکم)
دانشمندان تأکید می کنند که کمبود کلسیم در رژیم غذایی در دوران کودکی احتمال ابتلاء به پوکی استخوان را افزایش می دهد که تا سنین پیری، پنهان باقی می ماند. یک تعادل مثبت در میزان کلسیم که عبارتست از: جذب بیشتر و دفع کمتر آن در خلال کودکی، نوجوانی و جوانی باعث می شود که رشد استخوان ها با حداکثر تراکمشان صورت گیرد. اما در طی نوجوانی است که به حداکثر رساندن میزان جذب کلسیم بسیار مهم است. چرا که سرعت رشد و دریافت کلسیم استخوان ها در سنین صورت می گیرد. تحقیقاتی که توسط «انستیتوی بین المللی رشد کودکان و سلامت انسان ها» انجام شده است، نشان می دهند که در سنین نوجوانی «دریچه ای به سمت فرصت ها» وجود دارد که می توان در خلال آن سالها بانک کلسیم استخوانها را افزایش بخشید.
ـ کودکان به چه میزان کلسیم نیاز دارند؟
رهنمودهای کسب کلسیم در منابع تغذیه مصرفی، توصیه می کنند کودکان 4 تا 8 ساله بایستی هر روز 800 میلی گرم کلسیم به دست آورند. این میزان با مصرف روزانه 2 تا 3 لیوان شیر کم چرب تأمین می گردد.
ـ کودکان و کلسیم : چه کسی به اندازه مصرف می کند؟
متأسفانه بسیاری از کودکان به میزان توصیه شده، کلسیم به دست نمی آورند. پیمایش های
بین المللی تغذیه ای حاکی از آنند که بیش از نیمی از کودکان زیر 5 سال میزان توصیه شده مصرف کلسیم را به دست نمی آورند. در واقع کودکان تنها حدود 800 میلی گرم در روز، کلسیم جذب می نمایند که بسیار کمتر از میزان نیاز آنها جهت رشد به هنجار است. چنین مصرف ناکافی کلسیم، خطر ابتلاء به پوکی استخوان و شکستگی ها را در سنین بالاتر افزایش خواهد داد.
چه کسی به اندازه کلسیم مصرف می کند؟
گروه سنی درصد دریافت کلسیم در مقایسه با تصویه های تغذیه ای کافی
زیر 5 سال 4/45
پسران (11ـ3) 2/53
دختران (11ـ6) 1/43

 

گروه سنی درصد دریافت کلسیم در مقایسه با تصویه های تغذیه ای کافی
تولد تا 6 سالگی 210 میلی گرم
1 تا 3 سالگی 500 میلی گرم
4 تا 8 سالگی 800 میلی گرم

 

کلسیم در کجا موجود است؟
«انستیتوی بین المللی رشد کودکان و سلامت انسان ها» بر این باورند که شیر کم چرب یا فرآورده های لبنی کم چربی بهترین منابع کلسیم هستند. چرا که علاوه بر این که سرشار از کلسیم هستند، دارای مواد غذایی دیگری نیز می باشند که به جذب بیشتر کلسیم کمک می کند. شیره علاوه بر کلسیم، مواد غذایی ضروری دیگری را نیز نظیر ویتامین D ، پتاسیم، منیزیم و … فراهم می آورد که در رشد سالم انسان و سلامت استخوان ها مؤثر هستند.
سبزیجاتی که دارای برگ های سبز و تیره هستند نیز، منابع سالمی جهت کسب کلسیم محسوب می گردند. اما حداقل مصرف 5 وعده انواع کلم در روز نیاز است تا به اندازه 4ـ3 لیوان شیر، کلسیم رسانی کند.
نکاتی چند
ـ در زمینه کاهش اشتها در کودکان
(عامل اصلی کاهش اشتها در کودکان)
1ـ ابتلا به بیماریهای عفونی و انگلی (خصوصاً دستگاه گوارش و تنفس)
2ـ رژیم غذایی یکنواخت و فقدان مواد مغذی که بر اشتها اثر دارند (مثل روی، آهن)
3ـ سوء تغذیه
4ـ غصه، حسادت و اضطراب در کودکان
5ـ زخمهای دهانی (مثلاً به علت دندان درآوردن)
علل امتناع کودک از خوردن غذاهای جامد در دوران تغذیه تکمیلی و نحوه مقابله والدین با آن ها:
کودک ممکن است بیمار باشد یا کودک در اثر مبتلا به بیماریهای عفونی، انگلی، زخم در دهان یا سوزش گلو، اشتهای خود را به غذا از دست می دهد. در این صورت کودک را باید برای معالجه نزد پزشک بُرد.
کودک ممکن است غمگین باشد اغلب کودکان به واسطة ورود نوزاد جدید، بیماری یا غیبت مادر غمگین می شوند و اشتهای خود را از دست می دهند. در این صورت کودک غمگین نیازمند عشق و محبت بیشتر خصوصاً در هنگام غذا خوردن است.
دندان های کودک ممکن است در حال نیش زدن باشند، به کودک وسیلة تمیز و سفت مثل: قاشق بدهید تا بجود. ممکن است نحوه معرفی غذای جامد توسط مادر صحیح نبوده است.
به عنوان مثال: تأخیر در شروع تغذیه تکمیلی (اغلب شیرخوران در صورت تأخیر در شروع غذای کمکی از 9 ماهگی به بعد تمایل خود را به خوردن غذاهای دیگر و پذیرش مزه و طعم های جدید از دست می دهند.)
پافشاری زیاد مادر به خوراندن غذاهایی که کودک نسبت به خوردن آن ها علاقه ای ندارد. این امر باعث می شود که کودک از زمان غذاخوری خاطره خوشی نداشته باشد.
خوراندن مقادیر زیادی مایعات شیرین و شیرینی در فواصل وعده های غذایی، استفاده از شیشه و سرپستانک در تغذیه تکیلی کودک.
والدین چه کمکی می توانند به مشکل غذا خوردن کودکان و کاهش اشتهای آن ها بکنند؟
1ـ کودکان باید در هنگام غذا خوردن احساس گرسنگی کنند. برای این منظور کمی فعالیت پیش از غذا و عدم مصرف شیرینی یا مایعات شیرین در بین وعده های غذایی کمک می کند. لازم به ذکر است که کودک نباید در هنگام غذا خوردن خیلی خسته و خواب آلود باشد.
2ـ در تغذیه کودکان از غذاهای مورد علاقه آن ها استفاده کنید. اکثر کودکان غذاهایی با طعم کمی شیرین را دوست دارند و غذاهای شور و ادویه دار را نمی پسندند.
3ـ در غذا دادن به کودک صبور باشید. کودکان را به غذا خوردن تشویق کنید و به واسطه حرف زدن و محبت کردن به آن ها این زمان را برای کودکان لذت بخش کنید. کودکان همچنین تمایل به استقلال دارند و اگر به آن ها اجازه به کارگیری مهارت های جدید مثل: استفاده از انگشتان برای غذا داده می شود ممکن است مقدار بیشتری غذا بخورند.
از پافشاری و اصرار زیاد در مواقعی که کودک تمایلی به خوردن ندارد، اجتناب شود. هرگز به زور به کودک غذا ندهید. ولی در عین حال نسبت به غذاغ خوردن او بی تفاوت نباشید. در صورت امتناع کودک از خوردن غذا، می توان 1 یا 2 ساعت بعد مجدداً امتحان کرد و یا تا وعده بعدی غذا منتظر ماند.
4ـ در این فاصله از دادن هرگونه ماده غذایی دیگر یا مایعات شیرین خودداری کنید.
5ـ کودک را برای خوردن تمجید کنید و در این زمان به او توجه بیشتری در مقایسه با زمانی که از خوردن غذا امتناع می کند، نشان دهید.
6ـ در صورت عدم تمایل کودک به خوردن انواع غذاها، با استفاده از روش هایی چون تغییر در ترکیب، مزه، بافت و نحوه طبخ غذاها او را به خوردن تشویق کنید. با تزیین غذاها به شکل های جالب نظیر شکل حیوانات، گل، عروسک و غیره. بشقاب غذای کودک را برایش جالب کنید تا او به خوردن آن ها تشویق شود.
7ـ اگر کودک از خوردن ماده غذایی که برایش مفید است، امتناع می کند می توان آن ماده غذایی را با غذای مورد علاقه اش مخلوط کرد و یا به طعم و یا شکلی درآورد که مورد پذیرش
کودک است.
8ـ کودکان معمولاً در کنار دیگر کودکان به غذا خوردن تشویق می شوند. به طور کلی حضور افراد مورد علاقه کودکان، آن ها را به غذا خوردن راغب می سازد.
9ـ در سال دوم عمر از دادن شیر مادر بلافاصله قبل از غذا خوردن و یا فواصل آن اجتناب شود. ولی در سال اول کاملاً عکس این مطلب، یعنی اول شیر مادر و سپس غذای کمکی
توصیه می شود.
10ـ به تغذیه کودکان در هنگام بیماری و دوران نقاهت باید توجه بیشتری کرد.
در دوران بیماری باید به غذای کودک بیشتر توجه کرد. چون:
1ـ نیاز کودک به مواد غذایی افزایش می یابد.
در دوران بیماری برای این که بدن بتواند با عوامل بیماری زا مقابله کند نیاز به انرژی و مواد معدنی دارد که باید از طریق غذا تأمین شود. اگر به شخص بیمار غذا داده نشود، بدن او ضعیف شده و نمی تواند در مقابل عوامل بیماری زا مقاومت کند. در این صورت بیماری او شدیدتر می شود و دیرتر بهبود پیدا می کند. در طول دوران بیماری اگر غذای کافی مصرف نشود، چربی ذخیره در بدن برای تولید انرژی مصرف می شود و عضلات تحلیل می رود و در نتیجه وزن کمتر می شود.
2ـ اتلاف مواد غذایی از بدن کودک بیشتر می شود. زیرا:
اگر بیماری با علائمی مثل اسهال، استفراغ و یا تب همراه باشد. در هر سه حالت، مواد غذایی بدن از دست می رود. در تب نیز با افزایش حرارت بدن، انرژی بیش از حد عادی
3ـ دریافت مواد غذایی کمتر می شود.
معمولاً در دوران بیماری به ویژه کودک به شدت بی اشتها می شود. اگر زخم در دهان و یا گلودرد داشته باشد، اگر اثر سرماخوردگی و گرفتگی بینی برای نفس کشیدن مشکل داشته باشد، غذا خوردن برای کودک سخت می شود. پس می بینید که در دوران بیماری از یک طرف نیاز کودک به مواد غذایی افزایش می یابد چون می خواهد با عامل خارجی مقابله کند و هم زمان دریافت غذا به دلیل بی اشتها کم می شود. و از طرف دیگر از طریق تب، اسهال، استفراغ، اتلاف غذا و انرژی هم پیش می آید. همه این عوامل دست به دست هم می دهند و وزن کودک کم می شود و این آغازی است برای توقف و یا تأخیر رشد کودک که با مراقبت رشد و عتوجه به روند منحنی رشد کودک می توان آن را دید.
در این حالت به مادر توصیه کنیم تا حد امکان به کودک غذا بدهد. چون باعث می شود وزن کودک کم نشود و یا وزن کمتری را از دست بدهد و روند بهبودی کودک سریعتر شود.
تغذیه کودک در زمان بیماری1 :
روش غذا دادن به کودک :
ـ قبل از غذا دادن به کودک دست و صورتش را بشوید تا احساس آرامش کند.
ـ غذا دادن به کودک بیمار مشکل و خسته کننده است و باید سعی کنید با صبر و حوصله زیادی به کودک غذا بدهید.
ـ در طول بیماری، کودک را به خوردن غذا تشویق کنید. حتی اگر مقدار کمی غذا بخورد بهتر از آن است که چیزی نخورَد.
ـ در حالتی که کودک خواب آلود است به او غذا ندهید.
ـ از غذاهایی که در حالت سلامت، کودک به آن ها علاقه بیشتری دارد به او بدهید.
ـ غذاهای نرم مثل: سوپ، فرنی و پوره به او بدهید.
ـ برای نرم کردن غذا از شیر یا روغن مایع استفاده کنید.
ـ اگر کودک تب دارد وقتی تب او پایین آمد به او غذا بدهید.
ـ کودک را مجبور به خوردن غذا نکنید. چون باعث تهوع در او می شود.
ـ در صورت گرفتگی بینی قبل از دادن غذا به او ، بینی اش را تمیز کنید.
ـ به کودک بیشتر از قبل غذا بدهید و دفعات وعده غذایی را زیاد کنید.
روش تغذیه کودک اسهالی :
ـ در صورتی که شیرخوار دچار اسهال شده، دفعات شیردهی را زیاد کنید.
ـ غذاهای آبکی و سوپ به کودک بدهید.
ـ برای جبران آبی از دست رفته، مایعاتی مثل: دوغ، اُ. آر. اس. و لعاب برنج و … بدهید.
ـ علاوه بر غذاهای آبکی، کته، گوشت ماهیچه و مرغ به او بدهید.
ـ موز، اسفناج و … را که دارای پتاسیم هستند به کودک بدهید.
ـ از دادن نوشابه و آب میوه سنتی بره کودک اسهال خودداری کنید.
باید توجه داشت که کودکان مبتلا به اسهال به علت دفعات اجابت مزاج، آب بدنشان را به همراه سدیم و پتاسیم از دست می دهند. برای جلوگیری از خطر کم آبی و مرگ در آنان باید غذایشان بیشتر شود تا سریعتر بهبود یابند.
تغذیه کودکی که استفراغ می کند :
ـ در صورتی که کودک تهوع دارد، دادن غذا را تا چند ساعت قطع کنید. ولی هر 10 دقیقه 2ـ3 قاشق به او مایعات سرد بدهید.
ـ بعد از این چند ساعت از قطع شدن استفراغ در او گذشت، 6ـ8 قاشق غذا شیر یا پوره رقیق به او بدهید.
ـ اگر بعد از شیر یا پوره استفراغ نکرد، بعد از دو ساعت به همان میزان به او شیر یا پوره بدهید.

 

تغذیه دوران نقاهت :
برخلاف دوران بیماری که کودک بسیار بی اشتها است. در دوران نقاهت، به طور واضح اشتها کودک بیشتر می شود. این زمان بهترین فرصت برای جبران وزن از دست رفته کودک در دوران بیماری است. باید حتماً به مادر آموزش داده شود که از این فرصت استفاده کند و همواره پیامهای زیر را به خاطر داشته باشد:
ـ تعداد وعده های غذای کودک را بیشتر کند. (به جای 5 وعده 6 وعده غذا به کودک بدهد.)
ـ در هر وعده غذا، نسبت به قبل مقدار غذای بیشتری به کودک بدهد.
ـ غذای کودک را نسبت به قبل مقوی تر تهیه کنید.
ـ پیش از شروع تغذیه کودکان بیمار، می توان دست و صورت آن ها را شست تا احساس راحتی کنند. به علاوه تمیز کردن بینی گرفته کودکان بیمار پیش از تغذیه، عمل غذا خوردن را برایشان آسانتر می کند.
ـ در تغذیه کودکان بیمار، از غذاهایی که خوردن آن ها برای این نوع کودکان آسانتر است. مثل: شیر، فرنی، سوپ و انواع پوره جات و … استفاده کرد.
گرمازدگی1 :
گرمازدگی، اکثراً شرایطی که فرد در محیطی گرم بوده و گرمای بدن نتواند دفع شود، به خصوص در مواردی که فرد فعالیت بدنی زیادی دارد روی می دهد.

 


علائم :
فرد گرمازده اغلب خسته و گیج می شود و ممکن است دچار برخی علائم از قبیل: سرددر، گرفتگی عضلات، پوست خشک داغ، آهسته و در موارد پیشرفته عدم هوشیاری شود که در صورت عدم رسیدگی به بیمار می تواند کشنده باشد.
اقدامات اولیه :
برای کمک به فردی که دچار گرمازدگی شده است باید وی را به مکانی خنک مثل: زیر سایه بان یا اتاق برده لباس های وی را از بدن خارج نمود. یک ملحفه نازک مرطوب روی بدن وی کشیده شود و هرچند دقیقه یک بار ملحفه را مرطوب کرد تا به تدریج بدنش خنک شود. به او مایعات خنک خورانده شود تا رسیدن دمای بدن به حدود دمای طبیعی، مرطوب کردن ملحفه و بدن را باید ادامه داد. پس از انجام کمک های اولیه باید فرد مصدوم را به مرکز فوریت پزشکی رساند.
برای جلوگیری از گرمازدگی، باید موارد زیر را رعایت کرد:
1ـ پوشیدن لباس ضخیم و غیرقابل نفوذ در فصول گرما، که مانع تبخیر عرق و دفع گرما
می شود، خودداری کرد.
2ـ هنگام فعالیت شدید بدنی به قدر کافی مایعات نوشیدنی مصرف شود.
3ـ فعالیت بدنی را در مناطق دارای آب و هوای گرم به تدریج طی 3 تا 4 هفته برای عادت کردن بدن به گرما باید افزایش داد.
4ـ در فعالیت ورزشی گروهی، گرمازده شدن یکی از افراد به معنای در خطر بودن دیگران است و باید اقدامات احتیاطی را برای بقیه افراد در نظر داشت.

 


خوردن و مصونیت غذایی :
آلرژی هایی از قبیل خارش گلو، خارش پوست و مشکلات تنفسی از جمله موارد رایج در کودکان هستند که با تغذیه صحیحی قابل پیشگیری می باشند. متأسفانه پدر و مادرانی که به آلرژی مبتلا هستند این عارضه را تا حدود 20 الی 30 درصد به فرزندانشان منتقل می کنند. اما آنها می توانند با کنترل تغذیه کودکانشان از همان روزهای نخستین مانع از انتقال آلرژی به آن ها شوند. به اعتقاد یکی از متخصصین تغذیه کودکان در آلمان شیرمادر، کودک را در مقابل آلرژی مصون می کند. مواد تشکیل دهنده شیرمادر دارای خاصیت حفاظتی ضدآلرژی هستند.
پروتئین های موجود در تخم مرغ، شیرگاو و یا دانه های سویا به علت متفاوت بودن با هم نوعان خود در شیرمادر قادر به ایجاد عکس العمل در ارگانیسم کودک می باشند که این عکس العمل همراه با خارش پوست، گلو و یا حتی مشکلات تنفسی است. سیستم مصون نگهدار بدن قادر به تشخیص مواد خطرساز و بی خطر نیست. شیرمادر به گونه ای است که ترکیبات پروتئین های آن برای سیستم ایمنی بدن کودک شما پروتئین های هم نوع تلقی می شود و بدن در مقابل آن مقاومتی نمی کند. به همین لحاظ شیرمادر در 6 ماه اول زندگی کودک توصیه می شود و یکی دیگر از مزایای شیرمادر این است که دارای عناصر بنیادی است و باعث می شود سیستم دفاعی بدن کودک را بسازد تا در مقابل آلرژی قوی شوند.

 


اخـلاق
روش تکامل اخلاق:
1ـ اخلاق یعنی احترام :
نخستین نکته مهم این است که جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همة اشکال حیات و محیطی که آنها را دربرگرفته است.
لازمة احتران به خویشتن این است که برای زندگی و شخص خود ارزشی قایل باشیم. «با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار کنند و به عبارتی آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند» یک اصل اخلاقی است که در تمامی مذاهب و فرهنگهای دنیا توصیه شده است. برای ترتبیت فرزندان شایسته به چیزی بیش از اخلاق احترام نیاز دارید. ایجاد اخلاق احترام گام مؤثری برای رسانیدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقی است.
2ـ تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :
نکته بسیار مهمی است که اخلاق احترام ناگهان و تمام و کمال در هیچ سن به خصوصی دیده نمی شود. تکامل اخلاق فرآیند تدریجی است که مرحله به مرحله به دست می آید. زیرا پایه های تکامل اخلاق از بدو تولد تا پایان سه سالگی استوار می باشد. بخش دوم به مراحل استدلالی اخلاقی مربوط است و این مرحله ای است که با دخالت پدر و مادر و سایرین از زمان پیش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجی می گیرد. آنها می توانند در کنار خواسته های خود توجه به خواسته های دیگران را هم یاد بگیرند و در جادة دور و دراز منتهی به بلوغ اخلاقی قدم بردارند.
تجربه نشان می دهد که مراحل استدلالی شبیه نردبانی است که کودک برای صعود از آن باید از پله ها به ترتیب و تدریج بالا رود. به تدریج و به دنبال هر صعود، احترام کودک به دیگران بیشتر می شود. توجه داشته باشید که بچه ها هم مثل بالغها گاه به پایین سر می خورند و موقتاً در مرحله پایین تری قرار می گیرند. بعضی از بچه ها سریعتر از دیگران پله های تکامل را می پیمایند. اما تکامل اخلاقی مسابقه نیست، یک جریان و فرآیند است.
مهم این است که به ادامة حرکت او در مسیر تکامل کمک کنیم.
3ـ به کودکان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :
یکی از اصولی ترین راههای ایجاد احترام در کودکان تا به خود و دیگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضای احترام متقابل از آنهاست.
دکتر کابرگ می گوید: «قدم نخست برای تربیت اخلاقی کودک برخورد اخلاقی با اوست.» برخورد محترمانه با کودکان مستلزم رفتار انسانی با آنهاست. به گفته یک مادر: «آویزه گوشم کرده ام که بچه های من انسانهایی هستند که حق و حقوقی دارند، عروسک خیمه شب بازی نیستند که با آنها هر طور که بخواهم رفتار کنم.»
رفتار انسانی با کودکان و رعایت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حکم همین انصاف باید با کودک به اقتضای سن و سال او رفتار کرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. باید با کودک چنان رفتار کرد که احساس کند آراء و نظراتش را به حساب می آورید.
با این وجود، تصور باطلی است اگر خیال کنیم چون به بچه ها احترام می گذاریم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسیاری از بالغها را می شناسید که احترام با احترام پاسخ نمی دهند. با این حساب چه جای تعجب که بچه ها، که در مرحلة تکامل نیافته اخلاقی خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراین، برای ایجاد حس احترام باید ضمن آنکه به فرزندانمان احترام می گذاریم، از آنها احترام متقابل بخواهیم.
احترام خیابان دوطرفه است. تا احترام نگذارید، احترام نمی بینید.
در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نکنید.
4ـ سرمشق شوید و درس بدهید :
یکی از مطمئن ترین راههای تربیت فرزند برای رسیدن به استدلال اخلاقی مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.
با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق می شویم. وقتی به فرزندانمان احترام می گذاریم، در اصل عقیده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل می کنیم و به توصیه های خویش عمل می نماییم.
با رفتار خود می توانیم سرمشق دیگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشیم.
5ـ آموزش کلامی :
سرمشق شدن و آموزش دادن با آنکه بسیار مهم است، کافی نیست.
فرزندان ما را سرمشق های بد احاطه کرده اند. آموزشهای کلامی به قدر آموزش های رفتاری حائز اهمیت است. کودک هم باید رفتارهای خوب را ببیند و هم دلایل را از زبان ما بشنود. برای اینکه سرمشق شدن تأثیر لازم را داشته باشد، بچه ها باید از ارزشها و باورهایی که در پس منطق پیشنهادی ما نهفته است مطلع شوند.
این پنجمین نکته مهم روش تکامل اخلاقی است. با کلام به طور مستقیم درس می دهیم. هم باید به موعظه ها عمل کنیم و هم درباره اعمال خود حرف بزینم. برای آموزش کلامی نیازی به کامل بودن پدر و مادر نیست. می توانند به فرزندانشان بگویند: «بیشترین تلاشم را می کنم، اما من انسان همه چیزدان نیستم. من هم اشتباه می کنم، شما هم اشتباه می کنید، اما می خواهم تجربه هایم را با شما در میان بگذارم.»
پدر و مادر می توانند بی آنکه در نقش خداوند همه چیزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در میان گذارند، می توانند راهنمایی کنند، گوش کنند و اندرز بدهند.
با آموزشهای مستقیم ارزشهای مثبت اخلاقی، نظیر ادب، نزاکت، صداقت، محبت و دوستی صادقانه و قبول مسئولیت و غیره ، به فرزندانمان کمک می کنیم به کمک استدلال اخلاقی، اعمال خوب را انتخاب کنند.
6ـ به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید :
به فرزندان باید یاد داد که: الف) وقت خودشان را صرف فکر کردن کنند.
ب) خودشان را جای دیگران بگذارند.
کودک به خودی خود به این طرز تلقی نمی رسد. به کمک ما احتیاج دارد تا با تشویق دائم او به فکر کردن و از دریچه چشم دیگران قضاوت کردن او را در راه تکامل کمک کنیم.
دسترسی به استدلال اخلاقی مستلزم تمرین است.
7ـ فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق کنید :
آموزش قبول مسئولیت به فرزندان، اقدامی است که آنها را به جانب دستیابی به استدلال اخلاقی سوق دهد. خواسته هر پدر و مادری است که فرزندان خود را انسانهایی مسئول و شایسته تربیت کنند. اما لازمة تربیت فرزندان مسئول و متعهد واگذاری مسئولیت به آنهاست و از جمله این مسئولیت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.
مواظبت از خود و اموالشان، کسب درآمد برای مصارف شخصی با توجه به اقتضای سن و سال، افزایش احساس مسئولیت در قبال دیگران و کمک به رفاه سایر انسانها و بسیاری از مقولات مشابه دیگر را می توان به بچه ها واگذار کرد.
آموزش قبول مسئولیت باید خیلی زود شروع شود. حتی کودک دو ساله هم می تواند در چیدن میز و سفره غذا و یا پهن و جمع کردن دستمال سفره و غیره، کمک کردن را یاد بگیرد. هر چه بچه ها بیشتر کمک کنند به کمک کردن بیشتر عادت می کنند. وقتی استدلال اخلاقی شان ابعاد وسیع تری می گیرد، وقتی دلیل کافی برای کمک به دیگران پیدا می کنند، عادت کمک و توجه به سایرین در آنها تقویت می شود.
8ـ تعادل استقلال و کنترل :
دادن آزادی کلیدی است که درهای زندگی مسالمت آمیز میان پدر و مادر و نوجوان را می گشاید. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پایان نوجوانی بچه ها هم به استقلال نیاز دارند و هم به کنترل و این یکی از آموزنده ترین توصیه های تربیتی برای بچه ها است.
بچه ها هم در کودکی و هم در نوجوانی به راهنمایی شما احتیاج دارند.
هدف نهایی تعلیم و تربیت فرزند کنترل او نیست. هدف این است که به فرزندان خود کمک کنیم تا بالغهای عاقلی بشوند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
می دانیم که بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه های دو ساله هم استقلال می خواهند. فراموش نکنید که فرزند شما به کنترل هم احتیاج دارد. ایمنی و سلامت کودک کم سن و سال مستلزم کنترل اوست. بسیاری از بچه ها به قدر کافی مورد مراقبت و کنترل قرار نمی گیرند. استقلال و کنترل در موضوع مهم هستند که برای پرورش و تربیت فرزندان سالم ضرورت دارند.
9ـ به کودکان محبت کنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :
محبتی که کودک را در کسب یک تصویر ذهنی مناسب کمک می کند با ایجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتکای به نفس و قدرت می بخشد.
عشق و محبت، سوای بسیاری از محسنات دیگر، انسانها را به هم پیوند داده. آنها را در مجموعة خانواده انسانی قرار می دهد. محبت به فرزندان، ابتدایی ترین راهی است که می تواند فرزندانمان را در رسیدن به تصویر ذهنی مثبت کمک کند. اما راههای دیگری هم وجود دارد. می توانیم به آنها کمک کنیم تا مهارتها و استعدادهایشان را افزایش داده، از کارشان احساس غرور و افتخار کنند که این منبع مهمی از عزت نفس است. می توانیم آنها را تشویق به یافتن دوستانی کنیم که آنها را به خاطر آنچه هستند قبول کنند.
می توانیم کیفیات خوب و نقاط قوتشان را که خود توانایی دیدنش را ندارند، به آنها نشان دهیم. می توانیم بیش از آنچه گله و شکایت و انتقاد می کنیم تحسین و قدرشناسی نماییم.
به فرزندانتان محبت و توجه کنید، از آنها حمایت و برایشان وقت صرف کنید تا خود را انسانهای مستقل و شایسته ای ببینند که می توانند روی پای خود بایستند و محتاج تصدیق و تأیید این و آن نباشند.
به آنها کمک کنیم تا احساس عشق و محبت کنند.
10ـ با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر کنید :
برای تربیت اخلاقی کودکان و رفاه و خوشبختی خانواده، دو اقدام متفاوت لازم نیست. توجه به تربیت اخلاقی و داشتن خانواده خوب و خوشبخت دو رویِ یک سکه اند. اقدام در هر مورد به هر دو منظور کمک می کند.
با ایجاد توانایی درک نقطه نظرهای دیگران و با کمک به حصول توافقی که نظرات همه را به حساب آورده، به رشد اخلاقی کودک کمک کند.
محیط گرم و صمیمانه خانواده، به بچه ها امکان می دهد تا در زندگی سرمشق های مناسبی پیدا کنند. از ارزشها و سنت ها مطلع شوند و در وقت نیاز از تدابیر حساب شده استفاده نمایند. وقتی کودک خود را متکی و متصل به خانواده احساس کرد، ناخودآگاه در موقعیتی قرار می گیرد که در برابر فشار هم سن و سالانش مقاومت کند.
تربیت خوب و خانواده صمیمی دست در دست هم حرکت می کند.
پیش به سوی تکامل اخلاقی :
سالهای نخست زندگی و به خصوص سال اول برای رشد اخلاقی اسنان حائز بیشترین اهمیت است. به دلایل زیر:
1ـ دوران نوزادی زمانی است که پیوند میان پدر و مادر و فرزند جوش می خورد. هرچه نوزاد ر ا بیشتر لمس کنید و هرچه بیشتر به او برسید و با او بازی کنید، پیوند عاطفی شما با او بیشتر می شود.
2ـ با تَر و خشک کردن نوزاد، با ایجاد تماس جسمی، یکی از نیازهای اصولی او را برآورده سازید.
3ـ اگر نوزاد در نخستین سال زندگی مورد مهر و محبت قرار نگیرد و پیوند عاطفی با مادرش ایجاد نشود، احتمالاً در سالهای بعد، توانایی مردم دوستی را از دست می دهد.
4ـ با رفتع نیازهای سال نخست زندگی نوزاد به او اطاعت از دستورات پدر و مادر را می آموزد.
5ـ با توجه به نوازد، پیوندی عاطفی ایجاد می کنید که در اثر آن اعتماد به نفس و استقلال فرزندانتان افزایش یافته، توانایی او را در ارتباط با سایرین و حساسیت به نیازهای آنها بیشتر می شود.
6ـ با فراهم آوردن محیطی صمیمی خانوادگی و اجتماعی به یادگیری کودک و کنجکاوی او کمک می کنید تا در مراحل بعد بهتر بتواند مراحل رشد اخلاقی را بپیماید.
عشق و محبت چراغ رشد انسان را روشن می کند. اگر فرزندان خوب و شایسته می خواهید باید با مهر و محبت شروع کنید. در ضمن یادتان نرود محبت به کودک درس اطاعت است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دروغ
«اگر دروغ بگویی کسی حرفت را باور نمی کند»
درک ارزش اعتماد و اطمینان به کودک کمک می کند تا اهمیت صداقت و حقیقت گویی را درک کند. در اصل میل به راضی کردن دیگران سبب می شود که بچه ها دروغ بگویند تا بروز حادثه ای را از شما پنهان سازند.
ترس از عصبانیت شدن پدر و مادر مهمترین علت دروغ گویی است. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان با شما صادق باشد، سعی کنید ترس او را از عصبانی شدن خود به حداقل برسانید.
می توانید از این پیشنهاد استفاده کنید:
«چیزی مهمتر از اعتماد متقابل میان پدر و مادر و فرزند وجود ندارد. تنها در این صورت است که می توانیم به یکدیگر ایمان داشته باشیم.»
آنگاه برای تخفیف عامل ترس به فرزند خود بگوئید:
«وقتی کاری کرده ای که نباید می کردی و می ترسی اگر به من بگویی عصبانی می شوم، پیش من بیا و بگو: اگر عصبانی نمی شوید می خواهم مطلبی را به شما بگویم … با شنیدن این جمله می فهمم که نباید عصبانی بشوم. البته، بسته به شدت کار خلافی که کرده ای خودت باید فکری به حالش بکنی. اما من قول می دهم که عصبانی نشوم. اگر راستش را بگویی به داشتن فرزندی چون تو افتخار می کنم.»
توجه داشته باشید بی تفاوت گذشتن از دروغ گویی هم کار درستی نیست. گاه مجازات منصفانه و در حد تناسب کودکی که دروغ گفته لازم است و گاهی هم یک عذرخواهی ساده کفایت می کند. نکته مهم این است که باید در هر شرایط بر خویش مسلط بوده، آرامش خود را از دست ندهید و فراموش نکنید که کودک را به خاطر حقیقت گویی تشویق کنید.
داستان پردازی بیش از حد نشانه آن است که کودک از احساس شدید بی کفایتی و ناتوانی رنج می برد. این کودکان به توجه بیشتر پدر و مادر برای یافتن راههایی که در برابر همسالان خود سربلندتر از آنچه هستند شوند، نیاز دارند. (کسب مهارتی که اسباب تحسین دوستانش را فراهم کند نمونه ای است که می توان به آن اشاره کرد.) به همین شکل کودکانی که مرتب از دوستانشان به دروغ حرفهایی می زنند و آنها را به بدی و بی عرضگی و امثال آن متهم می کنند، احتمالاً از سوی دوستانشان آن طور که باید به بازی گرفته نمی شوند و از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تنبیه
آیا تنبیه کار درستی است؟
قبل از هر کار، تأدیب پشت سرهم کودک به هیچ وجه درست نیست.
تأدیب به این شکل، نوعی تنبیه بدنی است و اتکا به تنبیه بدنی راه مناسبی برای پرورش اخلاق کودک نیست. اگر بخواهیم کودکان ما به جای منطق و بحث و استدلال به قدرت زورِ بازو متوسل شوند، قبل از هم خود ما باید آن را رعایت کنیم.
از آن گذشته، تنبیه بدنی به احترام متقابل میان پدر و مادر و فرزند منجر نمی شود.
تنبیه به رشد فکری کودک هم کمک نمی کند. نه به کودک می گوید چرا رفتارش ناپسند بوده و نه راه درستی به او نشان می دهد. کودک رد این شرایط از نقطه نظر کسی هم که اسباب رنجش او شده باخبر نمی شود و به جای احساس تأسف برای رفتاری که داشته، به حال خود تأسف می خورد. تأدیب کودک در مواردی می تواند به تربیت کودک کمک کند.
با اعمال زیر بدون نیاز به تنبیه بدنی کودک خود را در جهت تکامل اخلاقی تربیت کنید.
(منظور از تنبیه بدنی در حد روی دست زدن کودک است نه تنبیه شدید جسمانی)
1ـ تأدیب، در حد زدن روی دست بچه نوعی اعمال حاکمیت پدر و مادر است، هرچند که بهترین راه تربیت او نیست. مثلاً زمانی که کودک به پدر و مادر دهن کجی می کند و یا اینکه به همبازی هایش کتک می زند، تنبیه بدنی مختصر او بهتر از ایستادن و تماشا کردن است. بی تفاوتی نسبت به اعمالی از این قبیل احتمالاً کودک را به این صرافت می اندازد که مقررات اگر هم وجود دارد، رعایت نکردنش آن قدرها مهم نیست.
2ـ گاه تأدیب، کودک را از رفتار ناپسندش آگاه می کند. گاه در حکم سطل آب سرد است.
3ـ تأدیب در بسیاری از موارد بیش از کودک به پدر و مادر کمک می کند. بدین شکل که پدر یا مادر با تنبیه کودک در اصل عصبانیت خود را فرو می نشانند و فضای ارتباطی بهتری حاکم می شود. به استناد پژوهشی که اخیراً صورت گرفته، پدر و مادری که گاه کودکان خود را تأدیب می کنند، به قدر سایرین که هرگز از روش تأدیب استفاده نمی کنند، غرولُند و فریاد نمی کنند. بنابراین از این دیدگاه، تأدیب به کودک هم می کند.
4ـ تأدیب گاه به اصلاح رفتار به خصوصی منجر می شود. اگر پشت سرهم و بیش از اندازه مورد استفاده قرار نگیرد، جواب بازتاب خوبی برای کمک در پی خواهد داشت.
به اتاق خود فرستادن :
شما هم مانند اغلب پدر و مادرها، احتمالاً طی روز به لحظاتی می رسید که کاسه صبرتان از شیطنت های کودکتان لبریز می شود و می بینید دیگر تحمل رفتار او را ندارید. هر کاری کرده اید فایده ای نداشته است. اینجاست که اگر بخواهید می توانید کودک را به اتاق خودش بفرستید تا دقایقی را تنها بماند. به کودک بگوئید هر وقت که رفتارش را اصلاح کرد می تواند به جمع بقیه بپیوندد.
به اتاق فرستادن مشروط، از این امتیاز برخوردار است که به کودک انگیزه اصلاح رفتارش را
می دهد. هرچه سریع تر در رفتار خویش تجدیدنظر کند، زودتر به جمع بقیه برمی گردد.

 

 

 


استقـلال
نخستین گام به سوی استقلال :
1ـ مانع کنجکاوی سالم نشوید :
بی خطرکردن محیط زندگی کودک (جمع آوری اشیاء خطرناک و غیره) یکی از راههای به حداکثر رساندن آزادی عمل و کنجکاوی اوست. هرچه در این زمینه بیشتر دقت کنید، هرچه فضای سالمتر و ایمن تری به وجود آورید به محدودیتهای کمتری نیاز خواهید داشت و به همین اندازه امکان سیروسیاحت مورد علاقة کودک تازه به راه افتاده را بیشتر خواهید کرد.
2ـ محدودیتها را آموزش بدهید :
کودکان تازه به راه افتاده در مرحله یادگیری همه جانبه هستند، دنیای خویش را نظام می دهند و قوانین حاکم بر آن را پیدا می کنند، قوانین طبیعی را کشف می کنند، دستور زبان را یاد می گیرند، قوانین اخلاقی را کشف می کنند و خلاصه آنکه کودک در همین ایام که زمان یادگیری است باید با محدودیتها آشنا شود و از طرز کار نظام جهان مطلع گردد. آشنایی با محدودیتها او را در این امر یاری می دهد و چه بهتر که شما وسیله این آشنایی شوید.
لازمة رسیدن به این اصل مداومت پدر و مادر است.
در آموزش محدودیتها به گفتن کلمة نهی «نه» اکتفا نکنید. دلیلش را هم بگویید. برای مثال :
اگر کودک شما دُم گربه را می کِشد، به او بگوئید: «نه، نباید دُم گربه را بکشیم.» (قاعده)
دردش می آید. (دلیل)
دلیل آوردن برای بچه ها باید عادت شود. وقتی برای آنها دلیل می آورید، استدلال منطقی درست و غلط را آموزش می دهید. با صحبت از دلیل و منطق، در اصل می گویید او در نظر شما انسانی باشعور است و با این کار به او احترام می گذارید.
3ـ پیشنهادی دیگر بدهید :
راه دیگر این است که در ازاء منع آنها از انجام هر کار، کار دیگری را متقابلاً به آنها پیشنهاد کنیم. یا اینکه رفتار مورد انتظار را عملاً به کودک نشان دهید.
4ـ توجه کودکان را جلب کنید‌.
5ـ در صورت امکان رفتار بد کودک را نادیه بگیرید :
مثلاً می توان از کنار بداخلاقی و غرولُند فرزند تازه به راه افتاده بی تفاوت بگذرید. به طوری رفتار کنید ه انگار متوجه بدخُلقی او نشده اید. وانمود کنید ککه به کاری سرگرم هستید.
6ـ در صورت لزوم جریمه ای برای بدرفتاری در نظر بگیرید :
اما این جریمه باید منطقی باشد. باید در صورت امکان ارتباط روشنی میان رفتار بد کودک و نتایج ناشی از آن وجود داشته باشد.
در ارتباط با کودکان تازه به راه افتاده، سه مجازات منطقی و مناسب به نظر می رسد. نخستین آن سرزنش است. سرزنش مجازات منطقی است که برای تأثیر سرزنش، تکرار پشت سرهم آن درست نیست. با تکرار، تأثیر سرزنش از دست می رود. اما هنگام سرزنش باید به قدر کافی جدی باشید تا کودک بداند که با او شوخی نمی کنید.
نوع دیگر مجازات محروم کردن است. و نوع دیگر مجازات از میان جمع بیرون بردن کودک، هم گاه مجازات مؤثری است.
8ـ از کتک زدن بپرهیزید :
کتک زدن عادت می شود و ضمن آنکه تأثیرش را از دست می دهد، روی رابطه شما با فرزندانتان تأثیر نامساعد گذاشته و به احتمال زیاد به رشد اخلاقی او لطمه می زند.
9ـ رفتارهای خوب را تشویق و تقویت کنید. تا ضمن تربیت کودک، روابط بهتری میان او و شما به وجود آید.
10ـ برای رفتارهای ناپسند کودک مجازات منطقی در نظر بگیرید تا بفهمد پاداش بدرفتاری، واکنش ناخوشایند است.
راه کارهای افزایش اعتماد به نفس در کودکان1 :
بیشتر روان شناسان را باور بر این است که داشتن عزت نفس و محبوب بودن از عوامل بس مهم دلشادی و سازگاری در بچه ها شمرده می شود. کودک در مرحله نخست زندگانی، پیش از این که مفاهیم واژه ها و ترغیب و تنبیه را دریابد، شکل دهی رهیافت ها در مورد ارزش خویش را آغاز می کند. او به طور ذاتی رفتار پدر و مادرش را مثبت و ضبط می کند.
نکته ای که شایان اهمیت بسزایی است، این است که والدین رتفارها و مطالبی را که کودکشان ثبت و ضبط می کنند، مهم شمارند. آن چه در پی می آید، اساس و شالودة اعتماد به نفس در کودکان را در سال های اولیه زندگی تشریح و توصیه می کند.
1ـ کودکتان را نزدیک خویش نگاه دارید.
او را به طرزی نگه دارید که اهمیت ارتباطتان را با وی بنمایاند. زیاد متوجه اش باید در دیدگانش خیره شده و تماس چشمی برقرار سازید. به ویژه، لحظه هایی که دارید به او شیر می دهید.
2ـ تا سر حد امکان کودک را به حرف بگیرید.
به هنگام صحبت نامش را ببرید. در بند آن نباشید که هنوز معنای کلمه ها را نمی فهمد. کارشناسان رشد کودک، عقیده جدایی دارند که کودکان همانند جوانان از یک ماهگی به صدای پدر و مادرشان گوش می سپارند و حرکات بدنشان را با ضرباهنگ آوای آنان دمساز می کنند. با کودکتان آن گونه سخن بگویید که احساس آرامش می کنید. ولی به شیوه ای که لحن صدایتان ملایم و عاطفی باشد. تقریباً در 5 تا 6 ماهگی می توانید طریقه حرف زدن او را با تکرار واژه های خودش بهبود بخشید. به وی لبخند بزنید و در آغوشش بگیرید تا پی برد که حرف زدنش را پذیرفته اید.
3ـ در برابر گریه کودکتان از خود واکنش نشان دهید.
حتی آن زمانی که خاطر جمع هستید پوشک بچه تان خشک و تمیز بوده، به اندازه کافی استراحت نموده و شیر خورده است، بگذارید حس کند که در کنارش هستید. به این ترتیب در مدت کوتاهی قادر می شوید مفهوم اختلاف صدای گریه ای را که کودکتان ایجاد می کند، دریابید. منظور آن است که می توانید تشخیص دهید این صدای گریه او به خاطر تنهایی اش می باشد یا می خواهد بغلش کنید تا آرام گیرد. با نزدیک شدن به بالینش، اعتماد را به وی می آموزید. نگران نباشید که شاید با این عملتان بدعادت و لوس می شود. روان شناسان جملگی برآنند که ممکن نیست کودک در سال های اولیه تولد بر اثر ابراز محبت و مهرورزی پدر و مادر ضایع گردد.
4ـ تا آن جایی که در توان دارید شخصیت کودکتان را شناسایی کنید.
ما باید عواملی را که کودکانمان بدان خاطر سروصدا راه می اندازند یا چیزهایی که بیقرارشان می کنند یا اشکالات تغذیه اش را برطرف کنیم. در این صورت می توانیم با کودکانمان ارتباط دلپذیر و مناسب برقرار سازیم. به طوری که حس کند که تمام دنیا را به او دادند.
5ـ انجام امور روزانه و نظافت او را مثبت ارزیابی کنیم.
مثلاً هنگامی که پوشکش تمیز و خشک است، به او بگویید چه قدر زیبا دیده می شود و سپس به رویش لبخند بزنید.
6ـ به نشانه های غیرکلامی و بدنی کودکتان در ارتباط پی ببرید.
وقتی که او را بغل می کنید، بدنش را سفت می کند شاید می خواهد که وی را به زمین بگذارید. و یا وقتی که به چشمان کودکتان می نگرید، سرش را برمی گرداند. احتمالاً به شما می فهماند که برای مدت زمانی به استراحت احتیاج دارد.
7ـ محیط زندگی کودکتان را به شکل دلخواه و زیبایی درآورید.
می توانید به وی وسائل ساده و متنوع بازی بدهید و یا لوازم خانگی ساده و بی خطر را در اختیارش قرار دهید تا بتواند آنها را لمس کند.
8ـ به کودکتان یاری کنید تا استفاده از بدنش را فرا بگیرد.
کودک را در بازی های ساده و فعالیتهای که عضله هایش را به کار می اندازد، شرکت دهید.
9ـ تقریباً از 5 تا 6 ماهگی تدریجاً کودکتان را با آشنایان رو به رو سازید.
10ـ سلامت روانی خویش را در

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تغذیه کودک

دانلود مقاله سوء رفتار با کودک

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله سوء رفتار با کودک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

سال 1962 اصطلاح « سندرم کودک مضروب » را ابداع نمود از آن تاریخ به بعد عموم مردم از وجود پدیده ای به نام سوء رفتار با کودکان به عنوان یکی از علل مهم مرگ و میر و معلولیت دایمی در کودکان آگاه شدند . بررسی و کنترل این معضل بغرنج و پیچیده مستلزم آگاهی از سایکودینامیک سوء رفتار با کودک و نیز توسعه ارتباط درمانی و غیر تهدید کننده با خانواده تامین گردد و تمرکز اصلی بر پیوستن مجدد کودک به خانواده پس از شروع دوره بازپروری میباشد .
پرستار جزء لاینفک تیم درمانی جهت بررسی و کنترل دراز مدت پدیده سوء رفتار یا کودکان به شمار میرود . پرستار حمایتهای روانی ، اجتماعی خود را از والدین به عمل آورده به عنوان یک مدل و الگو برای پرورش کودک ایفای نقش نمود .
مراکز خدمات حمایتی ، حمایت اجتماعی مورد نیاز خانواده را مورد شناسایی قرار داده و یک مهره اساسی برای کنترل و پی گیری این مشکل محسوب میشود .
تاریخچه سوء رفتار با کودک
رفتار نادرست یا کودکان همواره وجود داشته و کودکان در قرون متمادی مورد سوء رفتار قرار گرفته اند . اگر چه ، ممکن است با خواندن مقاله های جدید این طور نتیجه گیری شود که این پدیده مربوطه به قرن بیستم میباشد . در آمریکا رفتار نادرست با کودکان سبب تشکیل انجمن مبارزه با کودک آزاری در سال 1874 شد . در دهه 1940 گزارشهاس درمانی بدون توضیح علت آسیب دیدگی کودکان بویژه شکستگیهای متعدد استخوان ، تورم و خونریزی داخل جمجمه ، گمانهای تازه ای را مورد سوء رفتار با کودکان برانگیخت .
دو دهه بعد کمپ و دیگران 1962 برای کودکانی که مراقبینشان از روی قصد به آنها آسیب بدنی وارد کرده بودند از واژه « کودک مضروب » استفاده کردند .
گسترش مسئله در دهه فوق به حدی بود که در تمام ایالتها ، قانونی مبنی بر گزارش تمامی موارد مظنون به سوء رفتار به اجرا گذاشته شد . کمپ و همکارانش در ایجاد نگرانی عمومی در رابطه با این مسئله بسیار موفق بودند . گزارشات کنگره های علمی در مورد سوء رفتار با کودک در سال 1973 منجر به تصویب قوانینی در مورد پیشگیری درمان سوء رفتار در سال 1974 گردید .
فلیکس ورتر که جنبه های روشنی از سوء رفتار با کودکان را به تحریر در آورده ، شناخت، جنبه های پزشکی سوء رفتار با کودکان را بیشتر مدیون کارهای هنری کمپ میداند که به بسیاری از تظاهرات ناشی از بیرحمی با کودکان اشاره کرده است . لانکستر ، متداول شدن سوء رفتار با کودکان را واقعه ای تاسف بار و کشفی جدید می پندارد ، واظهار میدارد درایالت متحده ، کودکانی که مورد سوء رفتار با کودکان از جنبه های گسترده تری مورد توجه قرار گرفته که شامل تحت نظر گرفتن و شناسایی والدین بدرفتار تعقیب قانونی آنان ، تهیه برنامه های پیشگیری و مطالعه میزان شیوع و علل بدرفتاری با کودکان می باشد .
گرانت ، اظهار می دارد در قرن بیستم که به بیانی قرن کودک لقب گرفته ، کشتارهای ساکت به وقوع پیوسته و بسیاری از اصول اعلامیه حقوق بشر کودکان زیر پا گذاشته میشود . و در این میان گزارش سالیانه یونیسف در سال 1988 تکان دهنده است که . از هر سه مرگ ، یکی مربوط به کودک است .
هم چنین نلسون در سال 1998 در این زمینه بیان می دارد ، میزان سوء رفتار با کودک بر مبنای بازدیدهای خانگی به 1 تا 4 میلیون مورد درسال بالغ میشود .
گاهی کودکان حتی قبل از تولد مورد سوء رفتار قرار میگیرند . خشونت آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به زن باردار یکی از انواع کودک آزاری قبل از تولد تلقی میشود و میتواند منجر به عقب ماندگی ذهنی و یا مرگ جنین گردد .
میزان شیوع
با وجودی که در حال حاضر آمار دقیقی در مورد این معضل در دست نیست ولی طبق برآورد انجام شده توسط استرنر در سال 1980 در آمریکا یک الی سه درصد کودکان آمریکایی مورد سوء رفتار یا غفلت قرار میگیرند .
هر ساله چهار هزار کودک بر اثر سوء رفتار جان خود را از دست میدهند.
عقب ماندگی دایمی جسمی ، روانی وعاطفی رنج میبرند . از طرفی مرتکبین چنین اعمالی از رفتار خود شرمسار بوده و یا از قبول انجام این اعمال وحشت دارند . علاوه بر آن اغلب اوقات سوء رفتار در خلوت صورت گرفته و کودکان بویژه خردسالان از بازگویی آنچه که بر آنها گذشته ناتوانند به علاوه کبودی ، بریدگی و حتی آسیب دیدگیهای شدید میتواند بر اثر حادثه ای رخ داده باشد ، از این رو اظهارات والدین در مورد حوادث را نمی توان به آسانی رد کرد ، درچنین مواردی احتمال میرود رفتار نادرست با کودک آشکار نگردد .
با همه این محافظه کاریها ، براد هست و همکارانش ، شمار بدرفتاری با کودکان را بین 200 تا 300 هزار در سال میدانند .
گلس ، طبق انجام مطالعه ای نتیجه گرفت که بین 4-3/1 میلیون کودک در طول زندگی خود چندین نوبت با لگد ، دست یا مشت مورد ضرب و شتم قرار می گیرند . ممکن است تمامی این کودکان زخم یا جراحتی برندارند ، اما این آمارها نشان دهنده رواج بسیار زیاد ضرب و شتم کودکان است که حد نهایی آن مرگ می باشد این امر در نوزادان بیشتر از کودکان بزرگتر اتفاق میافتد . لانگستر می نویسد تنها در سال 1984 علیرغم مشکلاتی که در تشخیص و گزارش موارد سوء رفتار وجود داشته دویست هزار تاچهار میلیون کودک مورد بدرفتاری و ضرب و شتم و غفلت قرار گرفته و حداقل چهار هزار کودک هر ساله در ارتباط با این مسئله جان می سپارند .
بدرفتاری فیزیکی با کودک نسبت به سایر بدرفتاری های بیشتر بود . و 62%از کل مرگ و میر کودکان را به خود اختصاص میدهد از تمام موارد بدرفتاری حدود 50 نوع بدرفتاری فیزیکی گزارش شده است .
نلسون می نویسد انواع مسامحه یا بدرفتاری با کودکان 50% افزایش داشته 30 مورد از هر هزار کودک در سال 1985 به 45 مورد در سال 1992 رسیده است . در سال 1992 از 2-9 میلیون بدرفتاری با کودک گزارش شده ، 1261 کودک در گذشتند که 85 درصد پنج ساله و 45 درصد زیر یک سال بوده اند ، 60 درصد گزارشها مورد تایید سازمان حمایت از کودکان قرار گرفته بود . هم چنین این سازمان شمار کودکان قربانی در سال 1997 را 3/126/000 نفر گزارش کرده .
طبق بررسی های به عمل آمده از خانواده های جوامع غربی که کودکان سنین 3-18 سال داشته اند ، 14 درصد کودکان انواع آزار از قبیل لگد زدن، گاز گرفتن توسط انسان ، نیشگون گرفتن ، زدن با یک شی یا تهدید کردن با چاقو و اسلحه را تحمل کرده اند . کودکان زیر یک سال بیشتر از کودکان بزرگتر در معرض آسیب بوده اند .
لانکستر به نقل از گلیس مینویسد هر ساله قریب به 1/5 میلیون کودک و نوجوان در معرض بدرفتاری فیزیکی قرار دارند ، احتمال به این دلیل که فقط شدیدترین موارد گزارش میگردد ، این گزارش نیز محافظه کارانه است . در این میان سوء رفتار جنسی ( زنا با محارم) به توجه بیشتری نیاز دارد ولی در بسیاری از موارد زنای والدین با کودک به علت ترس قربانی از مجازات ، طرد شدن ، گناهکار شناخته شدن و از هم گسستن خانواده بصورت یک راز باقی میماند . به دلیل شک و تردید در گزارش سوء رفتار جنسی شیوع واقعی آن ناشناخته است . تخمین زده میشود که در دوران کودک ، بلوغ و نوجوانی از هر 4 دختر یک دختر مورد سوء رفتار جنسی قرار میگیرد . تقریبا در 1/3 مورد سوء رفتار جنسی ، سوء رفتارگر با قربانی نسبت دارد و از هر 100 دختر یکی از آنها توسط پدر خود مورد بدرفتاری جنسی قرار میگیرد . تجاوز جنسی بدترین نوع سوء رفتار است . که غالبا زنان و کودکان مخصوصا کودکان زیر 3 سال قربانیان معمول این واقعه هستند . با وجود اینکه تمام گروههای نژادی ، اقتصادی و اجتماعی درگیر این مسئله هستند ، اما آمارها شیوع بیشتری را در طبقات اقتصادی و اجتماعی درگیر این مسئله هستند ، اما آمارا شیوع بیشتری را در طبقات اقتصادی ، اجتماعی پایین تر نشان میدهند کودکان قربانیان همیشگی بدرفتاری هستند زیرا کوچکند و در سلسله مراتب خانواده و این امکان نیز وجود دارد که چند کودک از یک خانواده مورد آزار قرار گیرند . بدلیل اینکه زنان در پرورش کودکان بارسنگینتری را به دوش داشته و وقت بیشتری را با کودکان میگذارنند به احتمال زیاد با کودکان بدرفتاری بیشتری دارند کودکان زیر 3 سال در زمره بیشترین و قربانیان سوء رفتار به شمار می ایند و چنین برآورد شده که یک سوم بدرفتاری در کودکان 6 ماهه تا 3 ساله و یک سوم دیگر نیز در کودکان بالاتر از 3 سال رخ میدهد .
انواع بدرفتاری با کودکان
انواع بدرفتاری و سهل انگاری با کودکان که پزشکان و مراقبین بهداشت با آن روبرو میشوند ، عبارت از بدرفتاری جسمی 70% بدرفتاری جنسی 25% وقفه در رشد 5% به علت تغذیه ناکافی میباشد :

 


طی بررسی انجام شده در سال 1996 در 31 ایالت آمریکا 60% از موارد بدرفتاری به صورت غفلت ، 23% به صورت بدرفتاری جسمی ، (9%) به صورت بدرفتاری جنسی (4%) به صورت بدرفتاری و ( 5% ) انواع دیگر بدرفتاری مشاهده گردید .
1_ سوء رفتار جسمی
بدرفتاری جسمی یا ضربه های غیر تصادفی که توسط یک مراقب وارد میشود و به مراکز اورژانس و سوانح مراجعه میکنند . شاخصهایی نظیر کبودی ورم ، سوختگی ، آسیبهای سر شکستگیهای و امثال آن می باشد . هر نوع تنبیه بدنی که موجب کبودی ، جاری شدن خون یا منجر به آسیبی شود که درمان طبی را ایجاب کند خارج از حوزه اقدامات انضباطی عادی قرار دارد . تنبیه بی پروا وخطرناک ( مثل لگد زدن به شکم کودک ) حتی اگر آسیبی به بار نیاورد ، جزء موارد سوء رفتار محسوب میگردد . مسموم ساختن ، سوزاندن با آب جوش یا سیگار ، زخم ناشی از بستن با طناب ، شکستگی ، در رفتگی ، پارگی یا خراشیدگی نشانه هایی از گاز گرفتگی یا کشیدن موی بدن کودک ممکن است منجر به صدمات بدنی یا مرگ شد .
سوء رفتارهای فیزیکی را میتوان به عنوان یک یا چند حادثه ضمنی ناشی از تادیب شدید یا پرخاشگری که منجر به آسیب های فیزیکی شدید بر ارگانهای داخلی ، استخوانها سیستم عصبی مرکزی یا ارگانهای حسی میشود تلقی نمود .
2_ مسامحه یا غفلت جسمانی
مسامحه یا غفلت آن است که بدون نظارت و سرپرستی، حداقل مراقبت از کودک انجام گیرد ، به طوریکه منجر به سوء تغذیه ، دیگر صدمات جسمی و یا حتی مرگ گردد .
غفلت یکی از شایع ترین شکلهای سوء رفتار مخصوصا در میان خانواده های کم در آمد تعریف شده . لذا در مسامحه کودک اغلب کثیب و خسته میباشد ، انرژی لازم برای بازی ندارد ، بدون خوردن صبحانه به مدرسه میرود ، اغلب نهار ، یا پول ندارد و لباسهای کثیف ونامناسب با فصل میپوشد . معمولا کودک مدتهای طولانی در منزل تنهاست که این مسائل سبب تغییر در رفتار وی میشود . اکثرا از مدرسه غیبت می کند . غذاگدایی میکند و اعتیاد به دارو و الکل دارد . سهل انگاری تغذیه ای شایع ترین علت کمی وزن شیرخوارگی است و می توان آن را علت بیش از یک دوم موارد وقفه در رشد (F.T.T) به حساب آورد . خوراندن دارو ، مسموم کردن عمدی ، دادن داروهایی که سبب آسیب و زیان به کودک میشود . سوختگی ناشی از ادرار ،زخمهای فشاری ، کم آبی ، عدم توضیح یا گزارش جراحت یا بیماری ، نارسایی در مراقبت پزشکی ، عدم ایمنی در منزل واشکال درسیستم تهویه ، دادن داروهایی که مصرف آن غیر قانونی است نیز جزء موارد مسامحه و غفلت محسوب میشوند . در این زمینه روزنامه اطلاعات در تاریخ 29/3/1376 مینویسد : یک مادر 26ساله انگلیسی به دلیل اضافه کردن نمک به مایع نوشیدنی کودک 4/5 ساله خود طی 10 روز سبب مرگ وی شده است حوادثی که در اثر سهل انگاری و عدم رعایت موارد ایمنی برای کودک روی می دهند در صورتیکه عدم نظارت کاملا آشکار بوده و کودک کمتر از سه سال باشد ، از موارد سهل اگاری محسوب میشود . لانکستر در این باره میگوید ، در این وضعیت به کودک حتی به اندازه ای نیاز اولیه اش جهت سازش و تطابق ، اهمیت داده نمیشود

 

 

 

3_ سوء رفتار عاطفی
به هر گونه توهین بصورت کلامی یا غیر کلامی که روحی احساسات کودک ، عزت نفس ، اعتماد به نفس و تعامل وی با دیگران تاثیر بگذارد یا هر گونه خصومت ، خشونت ،تهدید کلامی ، کناره گیری اجتماعی که سبب به هم خوردن تعادل روانی عاطفی کودک گردد اطلاق می شود . به عبارتی طرد کردن ، سپر بلا کردن ، منزوی کردن ، انتقاد یا ترساندن مداوم توسط مراقبین و خوار شمردن به طوریکه کودک احساس پوچی بی کفایتی ، بی توجهی و بی ارزشی کند . تمسخر و انتقاد به طور مداوم متوجه کودک بوده و نهایتا کودک ممکن است این اعتقاد را پیدا کند که شخص « بدی » است .
ارعاب های روانی همانند حبس کردن در زیر زمین تاریک یا تهدید به قتل اعضای بدن بی درنگ باید گزارش شود . ناسزاگویی معمولا بخشی از این نوع سوء رفتار می باشد .
4_ سوء رفتار جنسی
بدرفتاری جنسی عبارت از بهره برداری و تجاوز جنسی بین اعضای خانواده می باشد که ممکن است در هر خانواده ای رخ دهد . غالبا آزار و بدرفتاری جنسی توسط عضو بالغ خانواده و یا دوست صمیمی خانواده صورت میگیرد که مسائلی نظیر فحشاء و زنای با محارم را پدید میآورد. در کشور ما آمار دقیقی از سوء رفتار جنسی با کودکان در دست نیست . لانکستر دامنه بدرفتاری جنسی را از نوازش تا تجاوز دانسته و اشاره میکند زنا با محارم محدود به ساکنین جنگل نیست بله در تمام نژادها ، گروههای مذهبی و طبقات اقتصادی، اجتماعی دیده می شود.
نلسون سوء رفتار جنسی را به سه نوع که شامل« آزار جنسی » «مقاربت جنسی » و « تجاوز » تقسیم میکند .
آزار جنسی : شامل لمس یا نوازش اندام تناسلی یا از کودک خواسته میشود اندام تناسلی بزرگسال را نوازش کند ، تماشای اجباری اعمال جنسی یا پورنوگرافی نیز بخشی از این تعریف را تشکیل میدهد .
مقاربت جنسی : شامل دخول ( یا اقدام به دخول ) به مهبل ، دهان یا رکتون به شکل غیر تجاوزکارانه است . در صورت عدم تشخیص و مداخله ، آزار جنسی همیشه تا مقاربت کامل پیش میرود کمتر از 10% از موارد سوء رفتار جنسی به شکل مقاربت تجاوزکارانه و همراه با اعمال زور است .
شایع ترین اشکال سوء استفاده جنسی به ترتیب توسط اعضای خانواده ، دوستان یا آشنایان کودک یا خانواده بالاخره توسط افراد غریبه صورت میگیرد . کنترل بدرفتاری جنسی درون خانواده دشوارتر می باشد ، زیرا از یک طرف باید کودک را از سوء استفاده بیشتر محافظت کرده و از طرف دیگر واحد خانواده را نیز حفظ نمود .
انواع دیگر بدرفتاری
انواع نادرتر سوء رفتار با کودک شامل محرومیت کودک از آب و در نتیجه کاهش مایعات بدن و سدیم سرم ، نوشاندن اجباری آب و کاهش سدیم سرم ، کاهش درجه حرارت بدن به علت تنبیه با آب سرد ، حالات شبیه خفگی بر اثر فرو بردن اجباری در آب ، خفه کردن عمدی ، اختلال در رشد در اثر سوء تغذیه ، هم چنین کودکان قربانی ، مبتلا به بیماریهای میشوند که توسط والدین ایجاد شده است ( سندرم کودک بیمار ) ، ( سندرم کودک بیمار ) که این موارد بیشتر در کودکان زیر 6 سال دیده میشود زیرا این کودکان کوچکتر از آنند که بتواند این حیله ها را آشکار نمایند .
گاهی اوقات اینگونه رفتارها سبب مرگ کودک می شود ، مانند زمانی که والدین وقفه تنفسی ( آپنه ) ایجاد میکنند .
گاهی والد یا مراقب کودک مبتلا به نوعی بیماری است که علائم مشابه را در کودک ایجاد می کند ، علائم ساختگی اغلب شامل خونریزی از نواحی مختلف است ، اگر نمونه درخواست شود ، والد از خون خود به آن اضافه میکند . نشانه های ساختگی دیگر عبارتند از :عفونتهای مکرر بر اثر تزریق مایعات آلوده ، اسهال مزمن ناشی از مصرف ملین ها ، سنگهای کلیوی دروغین با استفاده از اضافه نمودن سنگریزه ها به نمونه ادرار کودک ، تب به دلیل مالش یا گرم کردن دماسنج و یا بصورت بر اثر مالش پوست یا کاربرد مواد سوزاننده ، تجاوز به اموال و دارایی کودک یا تجاوز به حقوق کودک ، تمام این موارد باید به امور خدمات حمایت از کودکان و پلیس گزارش شود . تا از بردن کودک به بیمارستان دیگر یا مرگ وی ممانعت شود.
به طور کلی سوء رفتار را می توان به چهار دسته اصلی تقسیم کرد که شامل موارد ذیل میباشد.
سوء رفتار سبب بروز مشکلات جسمی ، رفتاری و روانی درکودک میگردد . احتیاط در تعامل با دیگران ، ترس آشکار از اعضای خانواده ، خیره شدن به یک جای خالی ، دروغگویی، فقدان عکس العمل در هنگام فرآیندهای خطرناکی تا احساس نگرانی از شنیدن صدای گریه دیگران ، کاهش اعتماد به نفس ، وجود تصویر ذهنی منفی ، جلب توجه کردن یا پرخاشگری ، وابستگی دارویی ، انزواطلبی وکناره گیری و افسردگی نمونه ای از علائم رفتاری و روانی کودک می باشد که در نتیجه سوء رفتار از خود بروز میدهد .

 

عوامل ایجاد سوء رفتار در کودکان
دلایل ایجاد سوءرفتار توسط اعضای خانواده متنوع می باشد . کودکان زیر 3 سال بیشترین قربانیان سوء رفتار به شمار میآیند . چنین برآورد شده که یک سوم بدرفتاری در کودکان زیر 6ماهه یک سوم در کودکان 6 ماه تا 3 ساله و یک سوم دیگر نیز در میان کودکان بالاتر از 3 سال رخ می دهد . زنان بیشتر از مردان کودکان خود را مورد بدرفتاری و آزار قرار میدهند ، زیرا معمولا اولین مراقبان کودک هستند . مردان با شدت و خشونت بیشتری به آزار کودکان پرداخته و مبادرت به سوء استفاده جنسی مینمایند.
95% سوء استفاده های جنسی را خود والد یا یک دوست مذکر مرتکب میشود . علت واقعی سوء رفتار با کودک ناشناخته است . اما به نظر میرسد که پنج فاکتور در ایجاد سوء رفتار با کودکان دخیل باشد که شامل : فشارهای خارجی ، عوامل درون فردی ، کناره گیری اجتماعی ، انتقال رفتار خشونت آمیز از نسلی به نسل دیگر و وابستگی بین سوء رفتار کننده و کودک باشد . مارلو در این مورد میگوید قبل از اینکه آزار و تعدی صورت گیرد باید سه خصوصیت وجود داشته باشد که عبارتند از :
والدین عامل اجتماعی بالقوه ای جهت سوء رفتار را دارا باشند .
والدین دچار اضطراب وکشمکش بوده و از هیچ جا حمایت نمی شوند .
تمایز یا ویژگی خاصی در کودک مورد آزار وجود داشته باشد .
به طور کلی دلایل ایجاد سوء رفتار را میتوان در چارچوبهای ذیل تقسیم بندی کرد:

 


الف : فقدان منبع اجتماعی
یکی از دلایل اساسی سوء رفتار فقدان یا کمبود منابع اجتماعی است که سبب میگردد اعضای خانواده در هنگام مراقبت از کودکان خود در نتیجه فشار زندگی دچار خشونت و سوء رفتار گردند ، یا به عبارتی وجود یک بحران در بروز بدرفتاری وآزار دخالت دارد . اینگونه بحرانها معمولا با یک سلسله سرخوردگیها و ناتوانیها جهت مقابله با مشکلات همراه است . از جمله بحرانها میتان به فقر ، ناسازگاری و اختلافات زناشوئی ، طلاق ، داشتن تنها یکی از والدین ، استعمال زیاد و اعتیاد به الکل ومواد مخدر ، منزوی شدن از اجتماع ، بیکاری ، نداشتن سرپناه مناسب ، تعداد زیاد فرزندان و نیز بیماری مزمن اشاره نمود . عقیده بر این است که انزوای اجتماعی میتواند عامل اصلی و زمینه ساز برای سوء رفتار با کودکان باشد . گاهی اوقات یک بحران نسبتا کوچک و جزئی اما دارای قدرت کافی میتواند تبدیل به سوء رفتار شود . محیط بخش ضروری جهت ایجاد سوء رفتار میباشد . خانواده های سوء رفتارگر از سیستم های حمایتی کافی بی بهره بوده و محیط دامی است که هیچ راه خروجی برای کودک در آن وجود ندارد . اگر چه اکثر گزارشات مربوط به سوء رفتار از جوامع اقتصادی – اجتماعی و آموزشی دیده میشود . فشارهای حاصله از فقر در خانواده های با وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین سبب افزایش اذیت و آزار در این گروهها میگردد . بحرانهای نهفته میتوانند در خانواده های سطوح بالا هم وجود داشته باشند . در یک خانواده با سطح اقتصادی بالا تغییرات بزرگی نظیر تعویض محل زندگی ، تولد کودکان ناخواسته ، ناسازگاری وعدم توافق زوجین میتواند فشارهای کافی جهت موقعیتهای سوء رفتار باشد . همچنین در خانواده های ثروتمند با مشغله بیشتری که در خارج از منزل دارند و عدم حضور در منزل سوء رفتار به وسیله فرد جایگزین آنها اعمال شود .
ب _ خصوصیات والدین
اکثر والدین مایل به وارد آمدن آسیب به کودکان خود نیستند وعموما اذیت و آزار هنگامی رخ میدهد که والدین فاقد خویشتن داری باشند .
مطالعات گذشته نگر در مورد والدین بد رفتار نیز عزت نفس اندک ، فشار روحی روز افزون زندگی ، بیان آزاد انگیزه های پرخاشگرانه ، ازدواجهای زود هنگام و آزار و بدرفتاری در دوران کودکی آنها را نشان میدهد و خانواده نخستین واسطه در انتقال ویژگیهای فرهنگی به نسل بعدی محسوب میشود . ویژگیهای فرهنگی والدین به فرزندانشان منتقل میشود که قسمتی از آن به طور عمدی ، بخشی از طریق سرمشق و الگو بودن و قسمتی از طریق راه های نامحسوس انتقال مییابد . بنابراین رفتار خشونت آمیز به عنوان پاسخ به استرس و فشار ممکن است از نسل به نسل دیگر منتقل شود . این الگو را میتوان از طریق تاریخچه خشونت بصورت مزمن ، الگوی کناره گیری از محیط خارج ، الگوی محدود بودن تعاملات اعضای خانواده مورد بررسی قرار داد .
یک مطالعه آینده نگر بر روی 1400 مادری که وضعیت اقتصادی – اجتماعی پایینی داشتند نشان داد که 23 نفر از مادران موردمطالعه بعدا به گروه سوء رفتارکنندگان پیوستند خصوصیات رفتاری مادران آزار دهنده با خصوصیات بقیه زنان تحت مطالعه که به عنوان افراد شاهد عمل میکردند ، مورد مقایسه قرار گرفت بر خلاف مطالعات گذشته نگر این مطالعه نشان داد که مادران آزار دهنده فقط عزت نفس کمتری نسبت به افراد شاهد داشته هیچگونه طرد و انزوای اجتماعی و هیچ سابقه ای از بدرفتاری در دوران کودکی خود نداشته ا ند . مطالعه مزبور نشان داد که مادران آزار دهنده دارای روابط منفی با والدین ، انتظارات غیر واقع بینانه از کودک خود ، سطح اقتصادی پایین تر نسبت به افراد شاهد و سابقه اعتیاد الکل و مواد مخدر داشته اند . والدین بدرفتار نسبت به افراد دیگر بی اعتماد بوده و تصور می کنند که کودک ممکن است از آنها کسب محبت نماید، در حالیکه خود از محبت دیگران در زندگی خود محروم بوده اند . آنان ممکنست احساساتی نظیر خشم ، دوگانگی عاطفی و طرد را نیز نسبت به کودک خود جلوه گر سازند . اگر چه هیچ کدام از دو فرد آزارگر دقیقا مانند هم نیستند اما ، عوامل مشترکی جهت شناسایی آزارگران مستعد وجود دارد . مهم است به خاطر داشته باشیم که تنها حدود 10درصد خاص و متفاوت از دیگری ، نیازمند می باشند . یکی از مهمترین عوامل نوع سرپرستی و والدگری است که کودکان به عنوان « یک کودک »دریافت میکنند . اکثر والدین سوء رفتار کننده خود آزار دیده اند حتی اگر این سوء رفتار واضح و آشکار هم نبوده اما آن را به عنوان امری غیر مطلوب و غیر منصفانه به خاطر میآورند . به نظر نمیآید افراد بدرفتار دارای شخصیت بخصوصی باشند ، در عین حال شماری از والدین بدرفتار خود در هنگام کودکی مورد بدرفتاری قرار گرفته ، طرد شده و محرومیت کشیده اند و شاید آنان تقلید از پرخاشگری را آموخته باشند و یا شاید محرومیت از محبت مادر ، به طریق خود او ، دوباره در آنان بروز کرده باشد . لانکستر ، اشاره میکند کودکانی که به این سبک و شیوه رشد مییابند ممکن است از تندی و خشونت متنفر باشند ، اما تجربه دیگری از ارتباط را در خانواده ندارند . از سوی دیگر والدین سوء رفتارگر دارای اعتماد به نفس پایین بود و افراد بی اعتمادی میباشند . همچنین گزارش شده که سوء رفتار جسمی همراه با اعتماد به نفس پایین ، از یک رابطه طولانی مدت بین بد رفتاری جسمی در دوران کودکی و اعتماد به نفس پایین در جوانی حکایت میکند .
مشکل دیگر والدین بدرفتار این است که از وضعیت تکاملی طبیعی کودک اطلاعات کافی نداشته و از کودکان انتظار دارند که نقش آنان را به عهده بگیرند ، بدین معنا که آنها را سرپرستی و مراقبت نمایند . این مفهوم ، واژگونی نقش یا عدول نقش نامیده میشود که والدین مانند یک کودک عمل کرده و از کودک انتظار دارند که نقش والد و سرپرست را بازی نماید .
این مطالب مناسبترین جواب برای این سئوال است که چرا برخی کودکان از سوء رفتار رهایی می یابند درحالیکه برخی دیگر قربانی سوء رفتار میشوند . گاهی عامل تسریع کننده آزار واقعه ای پر استرس نیست ، وظایف معمول مراقبتی و تربیتی کودک نظیر آموزش کنترل دفع ، تکامل در تکلم و مهارتهای کسب استقلال بالقوه میتواند برای والدین بد رفتار دشوار و غیر قابل کنترل باشد . عدم وجود اطلاعات کافی و واقعی والدین از توانایی های تکاملی متناسب با سن کودک این انتظار را به وجود می آورد که یادگیری باید به طور خودکار ایجاد شود . برای مثال ممکن است والدین تصمیم بگیرند در سن یکسالگی کودک را جهت آموزش کنترل دفع آماده کنند و انتظار داشته باشند که کودک در اولین بار روی صندلی مخصوص نشسته و فورا هم کنترل دفع را یاد بگیرد . حال اگر کودک نتواند ، والدینش او را به دلیل عدم انجام رفتار مورد نظر تنبیه میکنند . این مطلب میتواند جوابگوی این مسئله باشد که چرا اکثر صدمات فیزیکی در طی فعالیت های مراقبتی معمول از کودک نظیر استحمام ، پوشاندن لباس و تغذیه اتفاق میافتد .
ممکن است والدین بدرفتار مهارتهای والدگری را از روی مدلهای غیر عادی فراگرفته باشند ، در این صورت اهداف غیر واقعی داشته و زمانی که کودک از اجرای آن مطابق با سلیقه و خواسته های آنان عاجز بماند ، مجازات شده و از محبت محروم میگردد .
دلیل دیگر واژگونی نقش انتظار والدین از کودک از پذیرش مسئولیت ، همانند یک فرد بالغ میباشد . برای مثال ممکن است کودکان خیلی کوچک نزد کودک 4-5 ساله جهت مراقبت تنها گذارده شوند ، زیرا والدین تصور میکنند این کودک قادر به مراقبت از کودکان کوچکتر از خود میباشد .گاه والدین در حفظ کودک از خطر با شکست مواجه می شوند و معتقدند آگاه کردن کودک از خطر کافی است و در صورت عدم آگاهی ، باید با تنبیه او را از خطر آگاه نمود و این تصمیم غالبا منجر به ایجاد صدمات شدید و مهلک میگردد . والدین سوء رفتار گر تصور میکنند که کودک فردی بزرگسال است و با آنها سر خصومت دارند و میخواهند آنان را آزرده و بر آنها حاکم باشند .
در والدین سوء رفتار گر به طور اعمال دارای تواناییهای محدود اجتماعی بوده و ذاتا نمیتوانندوالدین خوبی باشند همچنین درک و اطلاعات آنها از تکامل کودک ناقص بوده و تنبیه بدنی را برای تربیت کودک ضروری دانسته ونیز در مقابل پرخاشگری کودک ناتوان میباشند والدین سوء رفتارگر غالبا در محیطی جدا از اجتماع زندگی کرده و از برقراری ارتباط با افراد دیگر رضایت چندانی حاصل نمیکنند 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  325  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سوء رفتار با کودک

طرح لایه باز مهد کودک 2

اختصاصی از فی گوو طرح لایه باز مهد کودک 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

طرح لایه باز مهد کودک 2


طرح لایه باز مهد کودک 2

طرح لایه باز مهد کودک

کاملا لایه باز و قابل ویرایش مناسب برای چاپ بر روی بنر،تابلو و تبلیغات

سایز 120*300

رزولوشن 300


دانلود با لینک مستقیم


طرح لایه باز مهد کودک 2