فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شرح زندگی طالبوف

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله شرح زندگی طالبوف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 شرح حال
یگانه سند معتبری که درباره¬ی شرح زندگی طالبوف در دست داریم، شرح حال مؤجزی است که طالبوف ، بنا به درخواست فریدون بیک کوچرلی و در حدود سال های 1906 – 1905 نوشته است. این شرح حال در روزنامه¬یی که به همت همین فرد منتشر می شد،به چاپ رسیده است. طالبوف در آن نامه، به طور خلاصه، از محل و تاریخ تولد، آثار قلمی خود، شغل و مکانی که در حال حاضر در آن زندگی می کند. سخن گفته است.
نام کامل وی میرزا حاجی عبدالرحیم ابن ابی طالب نجار تبریزی، معروف به طالبوف است. او بعداً خود را طالب زاده نامید زیرا واژه ی «اف» (دقیقاً هم معنی زاده یا فرزند) پسوند نامهای روسی بود . وی در کوی سرخاب تبریز در خانواده¬یی نجارپیشه چشم به جهان گشوده است خود وی تصریح می کند که پدرش استاد ابوطالب، نجار بود و جدش، استاد علیمراد همین حرفه را داشت .
طالبوف در حدود 17 – 16 سالگی شهر و دیار خود را مثل بسیاری از هموطنانش ترک کرده به تفلیس رفت و به کار مشغول شد. این امر باید در حوالی سال 1267 ، مصادف با سومین سال سلطنت ناصرالدین شاه اتفاق افتاده باشد.
در مورد سن مهاجرت او نظر دیگری نیز وجود دارد. در مقاله¬یی که به مناسب دخالت طالبوف در مجله¬ی «ایران نو» انتشار یافته، چنین می خوانیم «حاجی ملا عبدالرحیم ... در سی سالگی شرح حال :
1- جزوه¬ی روابط فرهنگی ایران و شوروی ، تبریز، 1326
2- مجله¬ی راهنمای کتاب، شماره های 10 – 9 آذر دی 1348
3- رحیم رییس نیا، ایران و عثمانی، ج 1، ص 810
سه تفلیس رفته در آن جا با روشنفکران مسلمان و کنسول ایران روابط دوستانه بر قرار کرد».
در جایی دیگر نیز همین تأیید شده است «مرحوم طالبوف تحصیلات ابتدایی خود را اعم از صرف و نحو، منطق، فلسفه، در مدرسه طالبیه¬ی تبریز اکمال (تکمیل) نموده و قریب سی سالگی از تبریز بادکو به رفت... » اما خود طالبوف در نامه¬یی به میرزا محمدابراهیم خان معاون الدوله در تاریخ جمادی الثانی 1323 نوشته است:
«من پنجاه سال است در روسیه هستم، مرا نشناختند در برلین یک ماهه شناختند ».
این نوشته قول او نسخت تأیید می کند. در مجله ایشیق (روشنایی) که سال دقیق آن مشخص نیست، اما حدود سالهای 1323 ه. ق (1905) منتشر می شد. اشاره شده است که:
«... وی ظلم و استبداد جاری در مملکت خود را تحمل نتوانست کرد و پنجاه سال بیش از این ترک دارد و دیار کرد ...»
در مورد علت مهاجرت او دلایل زیادی ذکر شده است . رحیم رییس نیا علت اصلی مهاجرت های گروهی و فرد در آن برهه¬ی زمانی را «نابسامانی اقتصادی و عدم امنیت داخلی» ذکر می کند . حائری دلیل مهاجرت شخص طالبوف را تلاش برای رسیدن به آرزوهای دور و درازی که در سر داشت، می داند . اما به طور کلی دلیل مهاجرت او را با توجه به زمان و مکانی که در آن زندگی طی کرد، این گونه می توان دسته بندی کرد.
1- کسب ثروت، تحول و جداشدن از طبقه¬ی فرودست. در آن زمان تبریز موقعیت تجاری و اقتصادی او را در گذشته را نداشت و بعد از جنگهای ایران و روس عده¬ی زیادی از تجار تبریز به همین دلیل رهسپار مناطقی دیگر، خصوصاً استانبول و قفقاز شدند. هم زبانی و گاهی خویشاوندی مشترک میان مردم تبریز و این نواحی نیز در تسریع این روند مؤثر بوده است.
2- علاقه¬ی او به آموختن. به گفته¬ی حائری ، او علاقه¬ی زیادی به آموختن داشت و بیشتر وقت خود را به مطالعه¬ی مطالبی اختصاص می داد که از زبان های اروپایی به روسی ترجمه شده بودند . این کار او سبب شد که در عین آموختن زبان روسی، آثار معروف بسیاری را از نویسندگان روسی و اروپایی بخواند. مطالعه¬ی مداوم و خواندن آثار بزرگان، زبان روسی او را به حدی تقویت کرد که توانست تعدادی از آنها را نیز ترجمه کند. علاقه طالبوف به آموختن علم، از خلال آثارش به خوبی قابل مشاهده است. این اشتیاق او تا حدی است که علی اکبر ولایتی آن را «علم زدگی» می نامند .
3- موقعیت خاص قفقاز به عنوان دهلیزی برای ورود افکار نو به ایران. در حقیقت قفقاز و ترکیه عثمانی در آستانه مشروطیت در معبر اصلی و مهم ورود افکار جدید به ایران و پناهگاهی برای روشنفکران ایرانی بود .
مهاجرت طالبوف به هر دلیل که اتفاق افتاده، در اوایل با سختی همراه بوده است. او نیز همانند بسیاری از ایرانیان به ناچار شد که به عنوان کارگر فصلی، مشغول کار شود. بر اساس اطلاعات رسمی، در سالهای 1903 – 1891 اقامت حدود 62000 نفر کارگر فصلی ایرانی در قفقاز به ثبت رسیده است . آنان معمولاً در شرکت های نفتی و شیلات آذربایجان و کارگاههای راه سازی گرجستان کار می کردند. در داغستان «یک چهارم همه¬ی کارگران در صنعت و حمل و نقل را ایرانیان تشکیل می دادند .»
او در چنین شرایطی زندگی و کار در تفلیس را نزد محمدعلی خان کاشانی ، یک ایرانی مهاجر از طایفه¬ی شیبانیان کرمان، آغاز کرد. محمدعلی خان به کار مطالعه کاری راههای قفقاز ( که در زبان روسی پدارتچی می نامند) مشغول بود و در طول مدتی که در تفلیس و سایر شهرهای قفقاز به سر می بردف توانسته بود با کوشش بسیار سرمایه¬ی قابل توجهی، فراهم سازد.
طالبوف در تشکیلات محمدعلی خان مشغول به کار گشت. رفت و آمد خانوادگی با این فرد باعث آشنایی او با فرزندانش شد نامهای ماهرخ و اسد که در جای جای آثار او به چشم می خورد، مربوط به این اشخاص است. عندلیب کاشانی در حق محمدعلی خان و فرزندانش اشعار متعددی سروده، تاریخ و مناسبت محمد علی خان و تولد هر یک از فرزندان او (اسدالله، مهدی، خاور، ماهرخ و خورشید) را در سروده هایش آورده است.
طالبوف بعد از سالها کار و کوشش در خدمت محمدعلی خان ثروتی جمع آوری کرد و توانست مستقلاً به کار مقاطعه کاری بپردازد.
وی در آن جا به عنوان پیمانکار راه سازی می کرد و راه پستی مسیر راستوف – استاورپل و و کئورگی نمسک – پاتی گورسک و ولادی قفقاز را اداره می کرد.
طالبوف با ار در شهرهای قفقاز سرمایه خوبی به دست آورد و جز طبقه سرمایه دار ان زمان گردید. در این فاصله زبان روسی را نیز به طور کامل یاد گرفت و خواندن آثاری ادبی این زبان، تأثیر به سزایی در به وجود آوردن آثار خود وی داشت.
در اواخر دهه¬ی 1860 طالبوف به داغستان سفر کرد. این سفر با آغاز ساخت راه آهن در داغستان مصادف بود. وی محل سکونت دائمی خود را شهر تمیرخان شوره (به سوی ناکسک کنونی) مرکز اداری ولایت داغستان، قرار دارد و در آن چاپ پیمانکاری راه، اداره¬ی مراسلات پستی در مسیرهای مختلف و تجارت اشتغال داشت. او در این شهر بود که فعالیت روشنگرانه و خیرخواهانه¬ی خود را آغاز کرد.
طالبوف در حدود سال 1306 روزنامه¬یی را به نام شاهسون با همراهی سید محمد شبستری (ابوالفیاء) در استانبول منتشر کرد. طبق نوشته¬ی محمدعلی تربیت تنها یک شماره از آن به چاپ رسیده است . این روزنامه¬ی بذله شد و طنز گونه، پسهنای منتشر شد و مضمون آن اصلاح طلبانه و علیه ظلم و ستم شاه بود.
طبق اطلاعات موجود طالبوف در دوران زندگی خود سه سفر به خارج از داغستان داشته است. اولین سفر او به استانبول در سال 1888 م صورت گرفته که، گفته ایرج افشار دلیل آن همان انتشار روزنامه هسون بوده است .
دومین سفر او سفر حج بود که در فوریه 1898 – 1317 به عنوان یک مسلمان معتقد به جا آورد. سومین سفر او ، سفری به برلین و وین است که اقامت یک ماهه¬یی در آن جا داشته است. تاریخ این سفر طبق نوشته¬ی ایرج افشار در سال 1902 و یا 1903 ، همزمان با سفیری احتشام السلطنه علامیر در برلین، صورت گرفته است . اما بر اساس نامه¬ای که خود طالبوف برای میرزا احمد ابراهیم خان معاون الدوله نوشته و در آن آمده است: «اول مای روسی به ویانه (وین) و برلین سفر کردم.امروز ده روز است که مراجعت نموده¬ام. » ، تاریخ ذکر شده نمی تواند صحیح باشد زییره معنای این نامه تاریخ دوم جمادی الثانی 1322 یعنی ژوئن 1905 را نسان میدهد.
دراین نامه طالبوف از ترجمه و احترامی سخن میگوید که در اروپا نسبت به او داده شده است: «جراید آلمان از بند 5 تفضیلات نوشته¬اند و عکس مرا گذاشته¬اند... من 50 سال در روسیه هستم ، مرا نشناختند ، در برلین یک ماهه شناختند. »
علت این مسافرت راخود طالبوف ضعف چشم بیان کرده¬، از آن شکایت میکند: « چشمهایم روز به روز کم نورتر میشود. اگر نمی نوشتم و نمی خواندم یحتمل بهتر می شد، اما چه فایده که نمی توانم از غذای روح خود بی نصیب شوم .
در نامه یی به ابوالقاسم مرتضوی می نویسد: «اینک پنجاه مکتوب که در روی میز من حاضر و چشم های بی نور من ناظر، که کی جواب خواهم داد. »
چشمان طالبوف در اواخر عمر به قدری ضعیف شد که برای برای خواندن و نوشتن مجبور بود، کاغذ را کاملاً به چشمانش نزدیک کند.
در دوره ی اول مجلس شورای ملی، طالبوف به عنوان نماینده ی آذربایجان از طرف مردم انتخاب شد. انتخاب او با وجودی که هنوز در قفقاز می زیست ، تنها به خاطر ارجح شناسی از نوشته ها و کوششهای پیشین وی بود. او قبل از آغاز انتخابات به یکی از دوستانش نوشته بود: «اگر بنده را انتخاب نمایند، سرقدم ساخته می آیم. » همچنین پس از انجام انتخابات در پاسخ تلگرافی که برایش کردند، نمایندگی را پذیرفت و قول داد که در ماه صفر (یعنی سه چهار ماه بعد) بعد از سامان دادن به کارهایش روانه تهران شود ولی وفای به عهد نکرد. حتی هنگامی که هفت تن از دوازده تن نماینده¬ی آذربایجان از طریق تبریز جلفا- باکو – انزلی عازم تهران بودند، «جناب حاجی عبدالرحیم آقا طالبوف » هم قول داده، وعده می گذارند که «اواسط ماه صفر المظفر عازم تهران شوند ». او در باکو به نمایندگان می پیونددد و همراه آنها در دید و بازدیدهای مختلف شرکت می کند و با آنها عکس دسته جمعی می گیرد. عکسی که نخستین بار در شماره¬ی 13 (22 صفر 1325) مجله فیوضات به چاپ رسیده است (این عکس در بخش تصاویر موجود است)
حاجی میرزا ابراهیم آقا، یکی از نمایندگان آذربایجان که بعدها در جریان کودتای محمدعلی میرزا و بمباران مجلس شهید شد، گزارش مسافرت نمایندگان را از تبریز تا تهران نوشته، برای درج به جریده¬ی ملی – ارگان انجمن تبریز فرستاد و آن گزارش در چند شماره مسلسل همان روزنامه به چاپ رسیده است. از این گزارش چنین بر می آید که مردم در شهرهای سر راه این سو و آن سوی ارس به گرمی از نمایندگان استقبال می کرده¬اند. بعد از دیدار نمایندگان با کارگران فقیر صابونچی و مشاهده درد و رنج آنها، نمایندگان «با واپور جناب حاجی زین العابدین اقا به طر ف انزلی حرکت» می کنند، اما طالبوف از آمدن به ایران منصرف شده ، از آنها جدا می شود. او با مخابره¬ی یک تلگراف صد کلمه¬ای در 6 محرم 1325 / 20 فوریه¬ی 1907 به مجلس، استعفای خود را از نمایندگی اعلام می دارد، اما مجلس آن را مسکوت می گذارد.
درباره انصراف او از نمایندگی و رفتن به تهران نظرهای مختلفی ابراز گردیده که گذشته از مسئله ممنوع شدن کتاب مسالک المحسنین ، ضعف پری و تاری چشمه، رنجیدگی از عقب ماندگی ماست و بیم از افسار گسیختگی و بی بند و باری حاکمان کشور و ... از آن جمله است.
کسروی می گوید: او در این زمان دل خوشی از این جنبش و کوشش ایرانیان نداشت . کسروی برای این وازدگی او دو دلیل ذکر می کند، یکی ممنوع شدن خواندن کتاب مسالک المحسنین، و جلوگیری از عواقب آن و دیگری آزردگی او از شورش مردم تبریز به مناسبت «منع دخول و سوختن نسخه های » روزنامه¬ی ملانصرالدین . در ضمن به طعنه یادآور می شود که «طالبوف را چون کتابی نوشته شبود، ارج نهاد ، بی آن که خودآگاه باشد، به نمایندگی اش برگزیدند. »
کورش فتحی این نظر کسروی را قبول نکرده می نویسد «به نظر می رسد که قضاوت کسروی اندکی عجولانه باشد،چراکه بیش از هرچیز طالبوف را باید روشن فکری آرما نگه داشت تا عملگرا و لذا پر بیراه نیست که به نمایندگی مجلس به عنوان یک هدف و برنامه بنگرد. در ضمن او نظریه پردازی بود که قانون را می طلبید ». «قانونی که حقوق شاه و رعیت را تعیین می کند ». وی نظمی مدون و برخاسته از قانون را می طلبد که با نوع عملکرد مشروطه خواهان و ایجاد اختلاف به وجود آمده در صدر مشروطیت نمی خواند.
او به رغم تلاشهای روشنگرانه¬ی فرهنگی خود بر این عقیده بود که «ایرانی و مجلس حکایت گاو دهل زن است» و «هر ایرانی که ملت خود را عبارت از آن سه هزار نفر [روشنگر] ... بودند و ایرانی را بیدار شده حساب نماید به ریسمان پوسیده آنها هیزم بچیند دیوانه است.» و «ایرانی تا کنون (تا اعلان مشروطه) اسیر یک گاو دو شاخه¬ی استبداد بود، اما بعد از این اگر اداره¬ی خود را قادر نشود، به گاو هزار شاخه¬ی رجاله دچار گردد و آن وقت مستبدین به نابالغی ما می خندند و دشمنان اطراف شادی کنان لاحول کنند. فاش می گویم که من این مسئله [را] بی چون و چرا می بینم. »
اسماعیل یکانی هم علت قبول نکردن نمایندگی از سوی او را، دوستی وی با میرزا علی اصغر اتابک ذکر می کند. یکانی اضافه می کند، موضوع انتخاب شدن او همزمان با استفاده شدید آزادیخواهان و به خصوص وکلای آذربایجان از اتابک دلیلی شد تا طالبوف به تهران نیاید و در مخالفت بر ضد اتابک شرکت نکند. دوستی طالبوف با اتابک بسیار صمیمانه بود به طوری که اتابک هنگام بازگشت به ایران در بادکوبه، با طالبوف ملاقات کرد و از او شنار شنامه¬یی به عنوان سعدالدوله که هنوز از آزادیخواهان محسوب می شد، گرفت. اتابک در این مودر از ملکم خان هم که مورد علاقه و احترام بود چنین مکتوبی را گرفته بود .
صادق صادق ملقب به مستار الدوله، از آزادیخواهان بنام، وکیل دوره اول مجلس که مدتی هم رییس مجلس بود، درباره¬ی عدم قبول نمایندگی از طرف طالبوف نظر دیگری ارائه می دهد. او پیری ف ناتوانی و به خصوص ضعف چشم را دلیل این امر بیان می کند. تقی زاده نیز نظر اخیرا را قبول کرد، مسائل جسمانی او را دلیل نیامدنش عنوان می کند .
در هر صورت طالبوف از آمدن به ایران و حضور در مجلس سرباز زد و این مسئله گفت و گوهایی را در محافل برانگیخت و مقالاتی به طرفداری از او در مطبوعات، به چاپ رسید.
یکی از نویسندگانی که به دفاع از او برخاست احمد آقایف بود. او در شماره¬ی 47 ارشاد در این خصوص چنین نوشت:
«ایا این همان ملاعبدالرحیم نیست که جمله ایران به وجودش مباهات می کرد؟ آیا این همان عبدالرحیم نیست که از شاهان گرفته تا گدایان مفتون مواعظ او شده، نوشته هایش را دست بهدست می گرداند؟ آیا این همان عبدالرحیم نیست که همراه محدودی از مجاهدان از پنجاه سال باز، با ناقوس داد و فریاد باعث بیداری امروز ایران شده¬اند؟ آی این همان عبدالرحیم نیست که کل ایران از انتخاب او به نمایندگی مجلس ملی به توسط مردم تبریز، خویشتن را بشارت داده، اهالی بالکلیه، خواهان عزیمت او به تهران شدند؟ پس در این میان چه شد؟.»
روزنامه ارشاد هم مدتی بعد و شماره¬ی مورخ (20 صفر 1325 / 22 مارس 1907) هم متن تلگراف صد کلمه¬ای مذکور و هم نامه¬ای از او را درج می کند. از نامه¬ی نویسنده چنین بر می آید که او قریب یک ماه پیش تلگراف یاد شده را به تهران مخابره کرده است، اما به علت ماهیت افشاگرانه¬اش از مطرح شدن مضمون آن در مجلس و مطبوعات ممانعت به عمل آمده است. در حقیقت هم تلگراف اتهام نامه¬ای بوده بر ضد دولت ایران.
در شماره های بعدی ارشاد و نیز شماره مورخ 18 آوریل 1907 روزنامه¬ی تازه حیات، چاپ باکو، نامه هایی به طرفداری از طالبوف و در انتقاد از استبداد و مستبدان و نوکرانش درج گردیده است.
در شماره¬ی 13 022 صفر 1325 / 24 مارس 1907) فیوضات نیز مقاله¬ی بلندی، در دفاع از طالبوف، قلمه¬ی علی بیک حسین زاده، سردبیر آن مجله به چاپ رسیده است: عنوان این مقاله که در محل سرمقاله گذاشته شده «مسائل الحیات» است و با این شعر فارسی منتسب به ابوعلی سینا آغاز گردیده است:
درد هر چو من یکی و آن هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود
در این مقاله روی این موضوع که جماعت مسلمه¬ی باکو مردم تبریز را به مناسبت انتخاب طالبوفتبریک گفته¬اند، تأکید گردیده و بخشی از نامه چاپ شده طالبوفدر ارشاد نقل گردیده است.
در روزنامه پیوست و روزنامه عدالت چاپ تبریز نیز به این مسئله پرداخته شده است.در مقاله مشورت، از خدمات او تقریر شده و دلیل کناره جویی او از نمایندگی را، جلوگیری از به وجود آمدن اختلاف ذکر کرده، قسمتی از نامه¬ی طالبوف را هم ضمیمه¬ی مطلب خود می کند.
«چقدر سخت و ناگوار و موجب ملال و اندوه است برای همچو من بیرمهجوری که گرانبهاترین سرمایه حیات خود را صرف خدمتگزاری وطن و باشندگان آن کرده، [تا] در همچو موقع، خصوص در باریکی در میان ملت خود موضوع نفاق و زمینه اختلاف واقع بشود . ای هموطنان من، جمع شوید با هم متفق شوید، اگر چه اساس اتفاق به کشتن من بوده باشد، چه کشته شدن در میان دستهای متفق شده شما را دوست تر دارم از این که زنده بمانم و ببینم که بلای سرم نفاق دامن گیر شما شده است ...
و رورنامه عدالت به ترجمه¬ی مقاله مشورت افزوده است:
«در میان افراد قدرشناس و چیز فهم ملت ما کم ترکی است که نام نامی جناب حاجی ملاعبدالرحیم طالبوف ا نقش حافظه¬ی ارادت و خلوص نکرده باشد. و نیز در درجه¬ی عینی را که مجلس شورای ملی ما از عدم حضور او حاصل کرد، داستانی است که عارف و عامی همه می دانند و قولی است که جملگی برآنند... »
همانطور که دلایل عدم حضور او در مجلس نظرات و روایات زیادی را به دنبال داشت، در تاریخ و فات او هم روایات متفاوتی مشاهده می شود.
روزنامه¬ی نوبهار به مدیریت ملک الشعرای بهار، در مقاله¬یی با عنوان «عالم ادبیات سیاهپوش است». چنین می نویسند «بلی عالم ادبیات ایران سیاهپوش است. برای چه برای این که اولین بلبل گلزار ادب و نخستین مجاهد راه ایقاظ ایرانیان «طالبوفنجارزاده» مصنف کتاب احمد، مسالک المحسنین، مسائل الحیات ، تاریخ نبوی، دستور دارالشوری، ترجمه فلاماریون و غیره با یک نام درخشنده با یک نام درخشنده تاریخی و شرف بزرگ ادبی در ماه گذشته فرمان یافت. »
در این روزنامه تاریخ وفات، یک ماده قبل یعنی ربیع الاول 1329 ارجاع داده می شود.
محمدعلی تربیت نیز این تاریخ و تأیید می کنند.
در مجله بهار به مدیریت یوسف اعتصامی درباره¬ی مرگ ط، چنین می خوانیم
«طالبوف: «الموت نقاد و فی کفه جواهر یختار منها الجیاد»
حادثه¬ای که در این چند ماه اخیر هواخان علم و ادب را قرین سوگواری و تأسف دانست همانا خواست دانشمند شهیر، صاحب آثار باقیه حاجی میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی مقیم شهیر خال شوره «طالبوف شراه» است. »
اگر چه مجله بهار تاریخ فوت طالبوف را صریحاً تعیین نکرده است با این همه، اغلب نوشته های نوبهار را تأیید می کند زیرا در نیمه سال واقعه¬ی سال قبل را با عباری چندماه اخیر نوشتن معقول به نظر نمی رسد. نکته در خورد توجه دیگر این است که شغل طالبوف در قفقاز و بیماری چشم او در پیری فقط در مجله¬ی نوبهار آمده است و این نکات توسط تربیت هم ذکر نشده¬اند.
اعتصامی هم در مقاله¬یی که به آن اشاره شده ، پس از توصیف مختصری از تألیفات طالبوف مقاله خود را چنین ادامه می دهد: «کاش می توانستم ترجمه حال این آزاد مرد خیرخواه را منصلاً بنویسم، افسوس که برای این کار مأخذی در دست ندارم. »
روزنامه شمس هم تاریخ وفات او را ربیع الاخر 1329 می نویسد « در هفته گذشته افول یک ستاره¬ی نورافشان آسمان ادبیات ایران را ... با یک ناگواری تلخی مشاهده کردیم ».
بنابراین روزنامه فوق، اوایل ربیع الاخر را تاریخ فوت او می داند . اما قزوینی در یادداشت های «وفیات معاصرین» مندرج در مجله یادگار و اکثر مطالبی که درباره-ی طالبوف نوشته شده است تاریخ وفات او را اواخر سال 1328 هجری ضبط کرده¬اند.
اخبار ولایت داغستان تاریخ وفات او را 11 مارس 1911 در سن 77 سالگی ضبط کرده است .
پیکر او را در قبرستان مسلمانان شهر بسوی ناکسک (تمیرخان شوره) به خاک سپرد. بر مزار طالبوف سنگ قبری از جنس سنگ خاکستری سر برافراشته است . ارتفاع سنگ 3 متر و 41 سانتی متر، با عرض 62 و ضخامت 81 سانتیمتر برش خورده است. این سنگ تا کنون نیز در وضعیت خوبی باقی مانده است. سنگ قبر از چهار طرف مزین به نقش و نگارهای ظریف و زیبای شرقی و نوشته هایی به زبان عربی است.
بر روی مزار در چارچوب قوی تراشیده شده، نوشته یی در پنج سطر وجود دارد. «هذا مرقد المرحوم المغفور المبرور حامی الفقرا و المساکین عبدالرحیم ابن شیخ ابوطالب التبریزی» و در ادامه تاریخ درگذشت وی حک شد ه است.
نشریات زیادی که با به عرصه¬ی مطبوعات قفقاز ، روسیه، ایران و کشورهای دیگر گذاشته بودند، پس از مرگ او مطالبی را در این راستا به چاپ رسانیدند. در این جا ذکر مقاله¬ی منتشر شده در مجله سیاسی و اجتماعی ملانصر الدین که در تفلیس به زبان آذری چاپ می شد، بسنده می کنیم. در این مقاله بعد از اظهار تأسف به خاط درگذشت طالبوف قسمتی از وصیت نامه¬ی او به چاپ رسیده است:
«سی روبل جهت احداث بیمارستان در تمیزخان شوره، ده هزار روبل برابر احداث مدرسه¬ی دخترانه در شهر تهران، بیست و پنج هزار روبل برای ساخت دبیرستان دخترانه در تبریز، پنج هزار جهت مدرسه ایرانی در تمیرخان شوره» .طالبوف وصیت نموده است، وجوه حاصل «از انتشار کتاب های وی صرف احداث پرورشگاهی برای یتیمان گردد. »
طبق اطلاعات موجود طالبوف یک فرزند دختر داشت که نامش سونا خانم بود. این دختر از مادری بروس، مسلمان و شیعه به دنیا آمد که در اوان جوانی وفات یافت.
سونا خانم به مدارج بالای تحصیلی دست یافت و با یک مهندس برجسته زمین شنای نفت به نام عمرف ازدواج کرد. سوناخانم خود نیز در سال 1928 «شهری بوی ناکسک وفات یافت و همان جا به خاک سپرده شد».
زندگی اجتماعی
طالبوف در طول زندگی خود در قفقاز ، روابط اجتماعی خود را با طبقه روشنگر ایران حفظ کرد .با آن ها از طریق ناحه در ارتباط بود. علاوه بر طبقه روشنگر و دست به قلم آن زمان، وی با قشر خاصی از حاکمیت قاجاری میان خوبی داشته و از رجال ایرانی زیادی از جمله امین الدوله در خانه خود پذیرایی کرده است. این ایجاد ارتباط با تعدادی از افراد وابسته به قاجار او در معرض اتهام به اعیان پرستی و ساز شکاری قرار دارد. اما بر اساس نظر کورش فتحی «بر خلاف ملکم خان و مستار الدوله و مجد الملک، که دوره¬ای از خدمات دولتی در سطح بالا را طی کرده و ابتدا خادم دولت بودند، طالبوف چنین امکاناتی را نداشت و همین، گرچه تا حدودی، به اوچهره¬ی موجهی می دهد. »
تمام ایرانیان که به نوعی با او ارتباط داشتند در مسافرت هایشان به قفقاز با او ملاقات کرده مهمان او شده¬اند. مثلاً هنگامی که امین الدوله در اواخر عمر مجبور به ترک ایران شد، همراه خانواده¬ی خود، به داغستان رفت و مهمان طالبوف شد . وقتی هم که اتباک در اوایل سال 1325 ق جهت تصدی مقام صدرات محمدعلی میرزا عازم ایران بوده، در قفقاز با طالبوف ملاقات کرده سفارش نامه¬یی از او به عنوان سعد الدوله – که در آن زمان ریاست مجلس را داشته – می گیرد.
در جریان سوم دوم مظفر الدین شاه به فرنگ در 1320 / 1902 طالبوف دوبار (اول صفر، 18 جمادی الاخر) با شاه ملاقات می کند. مظفر الدین شاه از ملاقات دوم چنین یاد کردهاست:
«میرزاعبدالرحیم طالبوف را به حضور آوردند و شمشیر و سجاده پیشکش آورده بود و عریضه¬ای همه عرض کرده و قصیده¬ای انشاء نموده، خودش خواند. اشعارش را خیلی خوب ساخته بودند. عیناً این جا نوشته می شود:
ای وطن ای که مرا قبله به جز سوی تو نیست نپرسم به خدا کعبه اگر کوی تو نیست
[و بعد از شش بیست دیگر دوستایش وطن] خطاب به شاه می گوید:
نظم ملک تو آسودگی خلق، جز این آروز در دل این پیر دعاگوی تو نیست. »
(کل این شعر در قسمت اشعار موجود است).
ناگفته نماند که تقی زاده هم در سر راه خود از تبریز به تهران که از طریق قفقاز صورت گرفته (در اواخر شعبان 1324) چند روزی در تمیرخان شوره مهمان طالبوف شده است.
وی از این دیدار چنین یاد می کند:
«وقتی در باکو بودیم «یکی از ایرانیان قدیم باکو گویا بنام عباس علی که رفیق و از دوستان حاجی میرزا عبدالرحیم طالبوف معروف بود ، به من خیلی اظهار خصوصیت کرد و گفت که از طالبوف مکتوبی به او رسیده که در آن تقاضا کرده بود:
او از من درخواست کند که دعوت طالبوف را به مقر خودش یعنی تمیرخان شورا در داغستان بپذیرم من این دعوت را با کمال میل قبول کردم و از باکو ، از راه دربند و پتروسکی به داغستان و تمیرخان شوره رفتم و به منزل طالبوف وارد شدم. مشارالیه در سن کهولت بود و چشمش قدری ضعیف شده بود. مرا با کمال محبت در خانه¬ی خود پذیرفت و آنچه که لازمه محبت و پذیرایی بود فروگذار نکرد. چهار شبانه روز در منزل او ماندیم، یعنی من و میرزا علی محمدخان که با من همراه بود روز و شب با آن مرد مجرب و دانا مشغول صحبت بودیم . »
طالبوف در محافل اجتماعی تمیرخان شوره نیز جایگاه بارزی داشت. او در طول حیا ت خود عضو جمعیت ها و کمتیه های عام المنفعه بسیاری بود. همانند عضویت افتخاری شورای سرپرستی اگرانمیای زیای تمیرخان شوره در سال 1896 عضویت افتخاری شورای سرپرستی دبیرستان آن شهر که تا سال 1910 در آنجا فعالیت می کرد.
همچنین از سال 1892 عضو کمیته سرپرستی زندان تمیرخان و عضو کمیسیون بازرسی و رییس بخش اقتصادی این زندان بود.
مدارک بایگانی کمیته-ی سرپرستی مور نظر شان نشان می دهد که، به طور تقریبی در هر نشست کمیته، درخواست طالبوف درباره¬ی تخصیص اعتباری برای رفع نیازهای زندانیان مورد بررسی قرار می گرفت. در برخی موار د نیز خود وی این هزینه ها را تقبل می کرد.
او عضو جمعیت صلیب سرخ روسیه در بخش تمیرخان شوره بود و در کمیته ی آمار استان داغستان نیز فعالیت داشت.
وی بخشی از دارایی خود را برای خرید کتابخانه¬ی کمیته اختصاص داده بود و بخشی از آن را نیز در صندوق پس انداز دولتی وابسته به خزانه نگهداری می کرد.
با حمایت ها و راهنمایی های طالبوف، مدرسه مسلمانان روسی تمیرخان برای کودکان افتتاح گردید و در همین مکان بود که کلاسهای بزرگسالان نیز برای ریشه کشی بی سوادی تشکیل شد.
توصیه¬ی او همیشه این بود که مراکز فروش کتاب در شهر راه اندازی شود تا دسترسی به کتابها با سهولت بیشتری امکان پذیر باشد و به کسانی که به زبان دیگری تسلط داشتند سفارشی می کرد تا آثار عامه فهم را ترجمه کرده در اختیار مردم قرار دهند . ایجاد چاپخانه های محلی از نظر او جزو مواردی بود که می توانست میزان مطالعه¬ی مدرم را بالاببرد.
احترام او در میان ساکنان محلی از خاطره-ی یک ریش سفید شهری بوی ناکسیک (تمیزخان9 به خوبی احساس می شود: «زمانی که در شهر مراسمی برپا می شد، طالبوف یکی از مهمانان افتخاری بود. احترامی که نسبت به او می شد، حتی از خود فرماندار بیشتر بود. علتش هم این بود که او شخصی بسیار دانا و مطلع محسوب می شد .»
طالبوف در نزد دانشمندان داغستان نیز جایگاه خاصی داشت. ابوسفیان آقایف در شرح زندگی خود، درباره¬ی آشنایش با طالبوف این گونه می نویسد: «بعد از مراجعتم از چنگوتای، به منظورصلاح و مشورت کردن در خصوص پاره¬ای از مشکلات در فراگیری زبانهای ترکی و فارسی ، با شاعر فارسی گوی ماهر، صاحب دیوال عندلیب، مرحوم سید میر تقی کاشانی که در تمیرخان شوره اقامت داشت، آمد و شد داشتید ، تا این که روزی عبدالرحیم طالبوف پیش ایشان تشریف آورده بودند بعد از آشنایی با اینجانب، طالبوف کتابخانه¬ی بزرگ خود را در اختیار من نهاد که در آن جا کتاب های زیادی خواندم .»
حسن القدری در زندگینامه¬ی خود به نام دیوان الممنون سه منظومه¬ی به زبان عربی را به طالبوف اختصاص داده است. القدری اشاره کرده است که این منظومه ها ، نشانه¬ای از احترام، تحسین و تشکر برای فردی است که با قرار دادن کتابخانه¬اش در اختیار او ، کمک بزرگی به وی کرده است . این شاعر با کمک طالبوف بود که توانست کتاب اشعارش را با عنوان تخمیس به زبان عربی منتشر کند.
میرزاعلی حکیم ایروانی، متخلص به لعلی و ملقب به شمس الاطبا به فارسی و ترکی شعر می گفت و با بعضی د= زمان به ویژه با طالبوف ارتباط و مکاتبه دانسته است. بیستی که با این نیت گشوده می شود و در پاسخ نامه¬ی طالبوف به تمیرخان فرستاده است.
زنده باش ای حکیم پندآموز زنده باش ای مربی آدم
و با این بیت بسته می شود:
لعلی از حضرت تو دارد چشم گاه بنوازیش به نوک قلم
یک دو بیتی نیز هست که حاکی از رسیدن لعلی به حضور طالبوف و یا ابزار ارادتش به اوست.
رسیدم چو بر حضرت شیخ شوره مبدل به انگور گشتم چوغوره
چو انگور شیرین شدم رفته رفته شراب مفرح شدم بالضرروه
تحول در دورن مایه ادبیات و طالبوف
جنبش مشروطه خواهی ایران، گذشته از دگرگونی هایی که در ساختمان اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ایران به وجود آورد، ادبیات نویسی را نیز که به شدت متأثر از این تحولات بود، پایه ریزی کرد. این ادبیات همپای تحولاتی که در بطن جامعه¬ی قرن نوزدهم ایران نضح می گرفت، پاگرفت و مهمترین ویژگی ممتاز و مشخصه¬ی آن مردمی بودن و به زبان توده نزدیک شدن آن بود.
خصوصیت بارز انقلاب مشروطه در این بود که به نزاع با طبقه اشراف برخاست و بر چهره¬یی اشرافیت و اقتصاد فئودالی آن پنجه کشید. قشر نوپای بازرگان ، تجار طبقه¬ی متوسط شهر به یاری انقلاب برخاستند و اشرافیت جامعه¬ی ایران در هنگام نیروی فرتوت و زوال یافته¬یی بود که نمی توانست جوابگوی نیازهای جامعه باشد. همپای این تحولات، ایده¬ها و نظریه¬های جدید سیاسی واجتماعی پاگرفت و بالید و فرهنگ و ادبیات را نیز به چالش درآورد.
ویژگی بارز ادبیات این دوره سیاسی و اجتماعی بودن و وطن پرستانه بودن آن است که بازتابی از تحولات و جنبش مشروطه خواهی کشور بود و به دلیل نفوذ در طبقات متفاوت جامعه، خود به نیرویی مبدل گشته بود که در پیشبرد انقلاب به شکلی سازنده مؤثر واقع شد.
ادبیات متعلق به اشراف با نثر و نظم بر طمطراق و ریزه کاری های هنری، دیگر نمی توانست حرارت، تندی و سبکبالی مضمون ها و سیال بودن جدید را پذیرا باشد.
سبک ها و قالب های قدیمی و مفاهیم نخ نما شده¬ی هنری و ادبی گذشته همراه با وابستگی هایی که به طبقه اشراف و نجبای جامعه داشتند، فرو ریختند و بنایی نو روی آن برپاشد. مفاهیم جدید در قالب های نو، به سادگی و ساده گویی متمایل گردیدند. وزن اشعار و پیروی آن از زبان محاوره¬ی مردم کوچه و بازار و ساده نویسی از مشخصات ویژه¬ی ادبیات این دوره است شاعران و سخنوران با بهره-مندی از زبان عوام و استفاده از اصطلاحات و ضرب المثلهایی که در میان آنها رواج داشت، مسائل روز را چنان به قالب نظم و نثر می کشیدند که به سرعت در میان مردم جا افتاد و دست به دست می شد و دهان به دهان می گشت و بدین طریق در رشد آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم ایران به شدت مؤثر واقع می شد. این دوره را در تاریخ ادبیات ایران به عنوان یک نقطه¬ی عطف می توان برشمرد.
از پیشقدمان این مکتب می توان میرزا آخوندزاده ، حاج زین العابدین مرافه¬ای طالبوف، دهخدا، میرزا ملکم خان در نثر و از سید گیلانی و علی اکبر صابر ، شاعر طنز – پرداز ، نام برد.
آنها توانسته ساده نویسی را رواج دهند و مفاهیم نویسی را به میان آورند و از رنج های مرد، اوضاع اجتماعی و سیاسی آشفته و واقعیات قابل لمس عوام گفتگو نمایند.
گفتگو از لب معشوق و گیسوی یار ، مدح حکام و رجال و توصیفات بی معنی طبیعت با زبانی سنگین و فاضلانه که در ادبیات پیش از مشروطه به وفور رواج داشت، دیگر نمی توانست آتشی را که در دل ها شعله می کشید و عشقی را که آنان به وطن و ترقی و توسعه¬ی آن داشتند، تسکین بخشید.
حاج زین العابدین مراغداری در این هنگام است که می نویسد «تا حالا در وطن عزیز ما کسی از از حب وطن دم نزده و مطالب مفیده به طوری که عموم بتوانند از آن حصه بردارند و به حسب اقتضای و قت به قلم نیاورده است. هر چند نوشته¬اند در سودای عشق و گل و پروانه و شمع و یا راجع به اظهار فضیلت منصف یا مدح ممدوح غیرمستحق بوده، هم وطنان باید بدانند که سوای مجنون و لیلی، فرهاد و شیرین، محمود وایاز که بین ادبا و شعرای ایران معروف و موصوف و در نامه و چکامه¬ی خود جز از آن سخن نمی سرایند، عشق دیگر نیز هست. »
و طالبوف نیز اضافه می کند: «که جز افسانه و دروغ کتاب ننویسند، جز تملق بی ادبانه شعری نبافتند و کتب ادبیات ما همه حاکی از تملق چاپلوسی و تحمل ظلم و فساد و استبداد و اجبار است. »
و میرزا آقاخان کرمانی خشمناک تر فریاد برقی او رد: «آن چه مبالغه و مداهند کرده-اند نتیجه¬ی آن تشویق وزراء و ملوک و انواع رذایل و سفاهت شده است. آن چه عرفان و تصوف سروده¬اند، ثمری جز تنبلی، کسالت و تولید گدا و قلندر نداده است. آن چه تغزل گل و بلبل ساخته¬اند، نتیجه¬ای جز فساد اخلاق جوانان و سوق ایشان به ساده باوری و باده پروری نبخشوده است . آن چه هزل و مطایبه پرداخته¬اند. چه فایده¬ای جز شیوع فسق و فجور روان فحشا و منکر نکرده است. »
در چنین دورانی بود که انتقاد اجتماعی و سیاسی گسترش یافت و موضوعات نو، همانند مبارزه با استبداد، میهن پرستی، نکوهش مداخلات، ناروایی بیگانگان، انتقاد از تعصبات بی مورد و خرافات و صحبت از حقوق و آرای زنان، جای خود را در ادبیات معاصر باز کردند. طنز نیز در خدمت آزادی و مشروطه قرار گرفت و کسانی همچون صابر، نسیم شمال، دهخدا، بهار، ادیب الممالک فراهانی از این ابزار بهره های فراوانی گرفتند.
ادبیات به اصل و بطن زندگی نزدیکتر می شد و از دبار و محیطی که مادح و ممدوح هر دو به غیر واقعی بودن آن آگاهی داشتند، فاصله می گرفت. کم کم اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی در داستانهای کوتاه و آثار نویسندگان جلوه گر شد و ادبیات عامه مورد توجه قرار گرفت. کسانی که به کار و نویسندگی پرداختند افرادی متفکر بودند که نسب به آینده ممکلت خود بی اعتنا نبودند و کتاب را برای سرگرمی نمی نوشتند. آنها در پی یافتن مضمون های بکر و راههای نو بودند. همین موارد باعث شد که ادبیات مشروطه ، در جدال با دبیات قدیم از جهت شکل و محتوا، سنت شکن باشد.
نویسندگان این دوران، ناقدانی قهار هستند و به هر آنچه که مانع بیان افکار و اندیشه بازیابی ساده باشد، می تازند. تاریخ نویسی کهنه را به باد انتقاد گرفته، تعارفات توخالی و قلابی را مسخره می کنند.
باقر مؤمنی معتقد است که : «پیشروان و پایه گذاران ادبیات مشروطه نسبت به نقد ادبیات گذشته آگاهی کامل داشتند و دقیقاً دانستند چه کاردارند می کنند. این نقد لحنی ویرانگر پرخاشجو و گاه هم زمخت و بی رحم دارد، کلمات و اصطلاحات که برای یک اشرافی به اصطلاح تربیت شده و شسته رفته، رکیک محسوب می شد، در آنها کم نیست و هیچ نوعی آشتی پذیری در آنها دیده نمی شود. ملکم خان اسم نویسندگان و شاعران قدیم را می گذارد «فرقه¬ی کج بینان» و به آنهامی گوید «یاوه گو» و آخوندزاده، شاعر و نویسنده کهنه را «مردکه¬ی دیوانه» خطاب می کند. درباره لحن این انتقادات، نه تنها از متفکران اشرافی بلکه از جانب بعضی ادیبان مشروطه هم ایرادهایی گرفته شده و آن را حمل بر کج خلقی و بی نزاکتی کرده¬اند. حقیقتاً هم چنین لحن و زبانی تا این زمان در ادبیات ایران وجود نداشت و اظهار عقیده¬ها درباره آثار ادبی همه تعارف آمیز و قلابی و توخالی بود و طبعاً در نوع انتقاد، آن هم با این لحن، عجیب و غریب می نمود. »
طالبوف هم از نویسندگانی است که نقش بسزایی در تحول ادبیات فارسی از نظر درون مایه ایفا کرده است. کلام انتقادگر طالبوف کوبنده اما با نزاکت است، کلمات رکیک و دور از ادب در نوشته های او به چشم نمی خورد. آموزش روشهای صحیح بر خود، اعتراف به اشتباهات و جبران آنها، انتقاد از خرافات، تشویق برای کسب و علم و سواداموزی، تغییر الفبا، عدم تقلید کورکورانه از غرب، وطن پرستی، توجه به صلح و حقوق بین الملل، حاکمیت قانون، وظیفه شناسی و ... همه و همه مواردی است که مرکز ثقل و هسته مرکزی آثار او را تشکیل می دهد. این تفکرات در نویسندگان بعد از وی تأثیر عمیقی گذاشته، اساس تغییرات چشمگیری شده است.
یحیی آرینپور کوشش طالبوف برای وارد ردن مطالب انتقادی و آشناساختن مردم با سیاست حکومت استبدادی و لزوم استقرار مشروطه را به قدری تأثیر گذار می داند که نوشته های او را «الفبای آزادی » می نامد.
در ادامه مطلب، این اندیشه ها و درون مایه¬های آثار طالبوف، در حد توان بررسی خواهد شد.
داستان نویسی
هر چند داستان سرایی و داستان نویسی در تاریخ ادبیات ایران با نمونه هایی چون شاهنامه و = نظامی دارای سابقه¬ای طولانی است، اما در قالب غیرشعری داستانهای اندکی تدوین شده است. در دوره قاجار رواج فن ترجمه باعث شد تا کم کم داستان نویسی رشد یابد ولی چندان روشن نیست که برای نخستین بار چه کسی و چه زمانی به ترجمه داستانها به فارسی دست زده است. اولین بار امیرکبیر بود که به ترجمه توجه ویژه مبذول داشت.
ورود معلمان خارجی به دارالفنون در کار ترجمه بسیار مفید واقع شد ایجاد دارالطباعه تحت سرپرستی اعتماد السلطنه (ضیع الدوله) نهضت ترجمه را در ایران پیش برد و فضا را برای نوشتن داستان هایی به سبک جدید آماده کرد.
طالبوف نیز از داستان نویسان خاص این دوره است که انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی تقریباً در تمام نوشته های او دیده می شود. داستان نویسی دو شیوه خاصی است که خیالی بودن و پرداختن به مسائل روز دنیا نقطه¬ی اشتراک آنهاست.
مسالک المحسنین را عده¬ای سفرنامه معرفی می کنند . اما خیالی بودن و تسلسل حوادث و ترتیب وقایعی که در آن دیده می شود، کتاب را از ردیف سفرنامه خارج و جنبه داستانی آن را تقویت می کند. در عین حال انتقادات سیاسی، کتاب را از رده داستانی صرف دور می سازد. گاهی نیز در همین کتاب رگه¬هایی از شیوه¬یی دیده می شود که شاید بتوان نام آن را اندرزنامه نویسی گذاشت شیوه¬ی داستان نویسی کتاب احمد با مسالک المحسنین نیز فرق های دارد زبان داستانی کتاب احمد خشک تر است و در مواردی به لحن و سبک یک مقاله¬ی علمی نزدیکتر می شود. تعداد تشبیهات و تصویرسازی ها در کتاب احمد خیلی کمتر از مسالک المحسنین است. توصیف مناظر، صحنه ها و احساسات و عواطف در کتاب مسالک المحسنین او رنگی دیگر به خود می گیرد. این توصیفات گاه به قدری به زبان امروز داستان نویسی نزدیک می شود که لقب «مهندس انشای جدید » را برای زنده او می سازد.
در این جا بخشی از کتاب مسالک المحسنین را که توصیف زیبای از یک باغ است می آوریم:
«این کوچه باغ تقریباً پانصد ذرع طول و سی ذرع عرض دارد و از دو طرف با طول مسافت، آب چشمه¬ی سید بخش [جاری است] ... بستر جان نهر سراسر چون خوشه¬ی انگور آورده، کاشته¬اند. راه رو خیابان را، چون قالی خوش نقش ، سراسر با خشت های کاشی معرق فرش کرده¬اند. مسافت هر صد قدم ، برای استراحت متفرجین، تحت های قوسی طرح جدید سفارشی خوش وضع و منقش ، با میزهای پیش روی متناسب گذاشته شده. به فاصله یک زرع دور قوسی تخت ها، باگلهای همیشه بهار و ازهار شکفته و انبوه،محصور می باشد [و] به فاصله¬ی مساوی تختهای نشیمن. از دو طرف راه، مجسمه¬ی معارف تاریخی ایران را از مرمر سفید حجاری نموده، روی زیرستون های مرمرکبود نصب کرده¬اند. در میان مجسمه ها به تناسب مسافت ، هیئت و هیکل پهلوان های قدیم و سلاطین سلف را سواره، و بعضی زره پوش، در گذاشته¬اند که بیننده ازحجاری و نقاشی آنها متحیر می ماند ... ستون های چراغ ده زرع بلندی، سراپا باسبزه های الوان پیچیده و پوشیده [و] فقط از سرستونها، شیشه¬ی امرودی چراغ، چون الماس کوه نور از میان سبزه ... نو برق را سرور افترای قلوب متفرجین می نماید.
... در وسط خیابان حوضی است که فواره¬ای [آن] ذرع بالا رفته، و از آن بلندی ذرات مائید چون سوره الماس، در روز [با] تلالؤ طبیعی و شبها از پرتو چراغ برق ، هر ذره لون دیگر می نماید و صفای سحر نمای خود را منور، به اطراف مسافت دور می پاشد. »
علاوه بر توصیفات پراکنده زیبا لحنی از طنز نیز در نوشته هایش دیده می شود. در کتاب احمد این لحن طنز آلود کم رنگ و گذراست ولی در مسالک المحسنین صحنه های طنز گاهی تا حدی پیش می روند که بیشتر تداعی گر یک نمایشنامه¬ی کمدی هستند:
«سفره خالی را چیدم از درویش پرسیدم چندسال داری؟ گفت از دوست مولال با ید چهل سال داشته باشم، و در جنگ عبیدالله کرد ما از ده خودمان گریختیم، به شهر پناه بردیم. یاددارم که چهار سال بیشتر نداشتم چون هنوز توینان (شلوار) نمی پوشیدم . گفته سواد داری؟ گفت چرا از عشق مولا درس خوانده¬ایم. گفتم پس قصیده یا ترجیع بندی برای ما بخوانید مستفیض بشویم و گفت قصیده نمی دانم، اما از راجی بچشم. به خیال او که من اسم راجی، شاعری بی سواد را ترجیح می گفتم.
تبرزین من یا مولا، چنان نعره کشید که سراسیمه شدیم. از آن طرف اولاغ درویش نیز صدای عراعر خود را به صدای خر صاحبش چسباندی و گویی الاغ و درویش به واگیری همدیگر معتادند. آنقدر خندیدیم که بی حالت شدیم. خر خودش ساکت شد [اما] خر صاحب را استدعای سکوت نمودیم ... »
فنون و آرایه های ادبی در داستانهای او زیاد محسوس نیست ولی گاهی از سجع جناس و یکی دو مورد، موازنه نشانه هایی می توان یافت. در توصیف او از دیپلمات تعدادی از این آرایه ها را می توان مشاهده کرد:
«دیپلمات مغز دارد اما دل ندارد، یعنی آب دارد اما گل ندارد ... هر چه کم کرده همه را می جوید، همه را می داند و هیچ نگوید ... دیپلمات آبی است که آتش را خاموش می کند و آتشی است که آب را فراموش نمی کند... دیپلمات دریای بی موج و سرداری فوج است ...»
به طور کلی، شیوه¬ی داستان نویسی او تلفیقی از سبک داستان نویسی غربی با رگه هایی شرقی است. استفاده از لغات غیرفارسی به خصوص روسی و ترکی، ترجمه ضرب المثل ها و جملات ترکی به فارسی به صورت لفظ به لفظ ، استفاده از صفات مطابق با موصوف خود و ... سبک خاصی به نوشته هایش بخشیده است. رشید یاسمی در توصیف ترک زبانان پارسی گوی می نویسد: از نوشته¬ی آنها «یک سبک و طعم مخصوص احساس می شود، شیرین و متین است ولی از فارسی رایج عراق و خراسان امتیاز دارد.» و سپس تعجب خود را از نوشته های طالبوف اینگونه بیان می کند: «جای تعجب است که طالبوف با ترکی بودن زبان مادری خود و با صرف عمر در خاک روسیه توانسته است قلم خود را به این طلاقت جولان دهد و به این سهولت پارسی بنویسد چنانکه امروز هم سلامت الفاظ او مشق نثر نویسان تواند بود .»
در بخشهای بعدی سبک نوشتاری و بسامدهای کلامی او در کتاب «مسالک المحسنین» بررسی خواهد شد.
تعییر الفبا بحث داغ، بسیار پیچیده و بی سرانجامی که تعدادی از اندیشمندان آن زمان را درگیر خود کرده اندیشه اصلاح و تغییر الفبای عربی از نتایج برخورد تمدن های غرب و شرق و حاصل تعقل در علل عقب ماندگی، درماندگی مادی و جستن راه برون رفت از گرفتاری بود. برای بررسی نظرات طالبوف در مورد تغییر الفبا ضروری به نظر می رسد که اول تاریخچه یی کوتاه از چگونگی به وجود آمدن این اندیشه و افرادی که نقش اساسی در آن ایفا کردند، آورده شود.
خط عربی از روزی که پدید آمد، تحولاتی – اگر چه نه چندان اساسی – به خود دیده است. در زمان خلافت مأمون گروهی از دانشمندان بر آن شدند که اِعراب را در میان حروف جا بدهند و در این مورد به آزمایش نیز دست زدند، اما در مرحله عمل دشواریهایی پیش آمد که موجب پیدایش ضرب المثل هایی از این دست شد: مگر اِعراب را جزو حروف کرده¬ای؟ یعنی مگر کار دشواری انجام داده¬ای؟
ابوریحان بیرونی بارها در کتابهای خود از نارسایی خط عربی شکایت کرده، در کتاب فن داروشناسی خود، صدله، نوشته است «یک یونانی به ولایت ما گذر کرد و من پیش او می رفتم و نامهای دانه ها، تخم ها، میوه ها و گیاهان دارویی وغیره را به یونانی می پرسیدم و می نوشتم، ولی خط عربی آفت بزرگی دارد که آن همانند وات ها (تشابه صور الحروف ا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شرح زندگی طالبوف

دانلود مقاله بیماری هلندی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بیماری هلندی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بیماری هلندی
بیماری هلندی به انگلیسی (Dutch disease) یک مفهوم اقتصادی است که تلاش می‌کند رابطهٔ بین بهره‌برداری بی‌رویه از منابع طبیعی و رکود در بخش صنعت را توضیح دهد. این مفهوم بیان می‌دارد که افزایش درآمد ناشی از منابع طبیعی می‌تواند اقتصاد ملی را از حالت صنعتی بیرون بیاورد. این اتفاق به علت افزایش نرخ ارز صورت می‌گیرد، که بخش صنعت را در رقابت ضعیف می‌کند. در حالی که این بیماری اغلب مربوط به اکتشاف منابع طبیعی می‌شود، می‌تواند به «هر فعالیت توسعه‌ای که نتیجه‌اش ورود بی‌رویهٔ ارز خارجی می‌شود» مربوط شود؛ مانند نوسان شدید در قیمت منابع طبیعی، کمک اقتصادی خارجی، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی. واژهٔ بیماری هلندی در سال ۱۹۷۷ توسط مجلهٔ Economist برای توصیف رکود بخش صنعتی در هلند بعد از کشف گاز طبیعی در دههٔ ۱۹۶۰ به‌کار گرفته شد
کشور هلند که تا قرن نوزدهم یکی از بزرگترین استعمار گران جهان محسوب می شد کشور مشهوری است . چه به لحاظ پروش زیباترین گل های جهان ، چه به لحاظ نژاد پروارگاوهایش ، چه به لحاظ مشهورترین دادگاه بین المللی که در شهر لاهه این کشور قرار دارد ، چه به لحاظ سبک بازی فوتبالش و.....
هنگامی که پول یک کشور با افزایش قابل توجه ارزش روبرو شود، صادرات این کشور به پول کشورهای دیگر گران‌تر شده، ولی واردات به آن کشور به نسبت ارزان‌تر می‌شود. بطور کلی، این وضعیت را بیماری هلندی می‌نامند

در اقتصاد کلان هم عارضه ای وجود دارد که به نام بیماری هلندی مشهور است. این نامگذاری به دلیل انجام شده است که اولین بار این عارضه برای کشور هلند رخ داد. به اعتقاد بسیاری از اقتصاددان ها، اقتصاد ایران هم در حال حاضر در آستانه ابتلا به این عارضه قرار دارد(البته برخی معتقدند که تقریبا کار از کار گذشته)
اما این عارضه چیست ؟ اگر به زبان خیلی ساده بخواهیم بیان کنیم این عارضه زمانی رخ می دهد که درآمد یک کشور بر اثر عوامل فصلی به صورت ناگهانی افزایش میابد و متولیان اقتصاد کلان (دولت ) هم با تصور دائمی بودن این درآمد آن را در جامعه تزریق می کنند. تا اینجای کار اتفاق خاصی نیافتاده است . درآمد کشور زیاد شده و پول هم به جامعه منتقل شده است.
در اقتصاد اصلی وجود دارد که برای درک آن احتیاجی نیست اقتصاد خوانده باشید و آن هم این است که که با افزایش درآمد ،تقاضا هم افزایش پیدا می کند . اگر این افزایش تقاضا به صورت ناگهانی انجام شود، عرضه جوابگوی آن نخواهد بود و تعادل عرضه و تقاضا بر هم می خورد ، در نتیجه قیمت ها افزایش میابد (این اصل به قدری بدیهی به نظر می رسد که اگر یک دانشجوی اقتصاد بگوید در دانشگاه چنین چیزی را خوانده است احتمالا مسخره اش می کنند که این همه زحمت کشیدی رفتی دانشگاه همچین چیزی بخوانی ؟ ولی اگر همین اصل ظاهرا بدیهی درست درک می شد کشور های جنوب شرقی آسیا در دهه 90 میلادی با آن بحران اقتصادی وحشتناک روبرو نمی شدند و امثال ماهاتیر محمد مالزیایی برای توجیه حماقتشان مجبور نبودند آدرس عوضی بدهند و بی جهت کشورهای غربی و سرمایه داران آمریکایی را مقصر آن بحران معرفی کنند..... بگذریم..) .
تا اینجا هم عارضه خاصی حادث نشده است (حتی این اتفاق می تواند در طولانی مدت برای اقتصاد کشور مفید هم باشد) در یک روند طبیعی قیمت ها تا سقفی بالا می روند و با یک تاخیر زمانی تولید افزایش پیدا می کند و در نهایت پس از مدتی عرضه و تقاضا به تعادل قبل بر می گردند. اما مشکل از زمانی رخ می دهد که دولت به عنوان متولی اقتصاد کلان وارد کارزار می شود و سعی می کند به طور مصنوعی و از طریقی غیر از افزایش تولید قیمت ها را پایین نگه دارد. برای درک بهتر، شرایط حال حاضر کشور خودمان را در نظر بگرید .
دولت مهرورز که با وعده افزایش رفاه بر سرکار آمده بود و اتفاقا در زمانی که درآمدهای نفتی هم افزایش چشمگیری داشت و دولت قبلی ذخایر ارزی خوبی را باقی گذاشته بود زمام امور کشور را در دست گرفت و با نوشتن بودجه ای رویایی در همان سال اول علیرغم بالا بودن درآمد های نفتی دچار کسر بودجه شد و به بهانه های مختلف از ذخایر ارزی خرج کرد و با قوانین جالبی همچون افزایش حداقل حقوق باعث گران شدن عوامل تولید و در نتیجه گران شدن کالا های مصرفی شد و برای مبارزه با این افزایش قیمت ها ( که مقصر اصلی آن خود دولت است) متوصل به بگیر و ببند و در مورد کالا هایی همچون لبنیات و واردات سایر کالا ها شد و به این وسیله به طور مصنوعی بدون اینکه تولید افزایش یافته باشد تقاضای افزایش یافته را پاسخ داد و به خیال خود تورم را مهار کرده است.
یک ناظر بیرونی احتمالا اشکالی به این کار دولت محترم نمی بیند به هر حال از فشار قیمت بر مصرف کنندگان کاسته شده است. اشکال این قضیه چیست؟ چرا به این کار بیماری هلندی می گویند؟
بیماری هلندی دقیقا از همینجا شروع می شود. هنگامی که دولت متوصل به واردات کالاهای مصرفی ارزان می شود تا قیمت ها را مهار کند در حالی که صنایع داخلی مجبورند با عوامل تولید گران کالای گران را تولید و به قیمت ارزان بفروشند . نکته اینجاست که این سیاست نمی تواند جلوی تورم را بگیرد. بلکه آن را به بخش های دیگر اقتصادی منتقل می کند .به عنوان مثال می توان با واردات کالاهایی نظیر سیب ، پرتقال ، سیب زمینی ، پیاز ، تیرآهن و.... قیمت این کالا ها را پایین نگه داشت ولی برخی کالا ها مانند زمین و مسکن قابل وارد کردن نیستند و افزایش قیمت این کالا ها نمی شود با واردات مهار کرد . در نتیجه قیمت این قبیل کالا ها به رشد خود ادامه می دهند . از طرفی سرمایه گذاری جدید در آن بخش های صنعتی که با واردات قیمت شان مهار شده انجام نمی شود و سرمایه ها به سمت کالاهایی مثل زمین و مسکن هدایت می شود. در نتیجه این امر تقاضای کاذبی برای این کالا ایجاد شده و قیمت آن ها با سرعت بیشتر و به صورت غیر طبیعی و باور نکردنی رشد می کند (به عنوان مثال طبق اعلام بانک مرکزی در نیمه نخست امسال قیمت مسکن در تهران 30 در صد افزایش داشته است ولی به اعتقاد بنگاه دار ها این رشد بیشتر از 60 درصد بوده است)
عوارض این مشکل به همینجا ختم نمی شود . به محض اینکه فصل افزایش درآمد خاتمه پیدا کند و دولت پولی نداشته باشد که با آن واردات ارزان را انجام دهد افزایش قیمت در بخش هایی که تا آن زمان به صورت مصنوعی قیمت پایینی داشتند با سرعتی فزاینده رخ خواهد داد. از آنجا که صنایع داخلی هم در اثر همان سیاست های گذشته فلج شده اند قادر به پاسخگویی به تقاضا های جدید نمی باشند و .......... ادامه اش را خودتان می توانید تصور کنید
البته هلند این شانس را داشت که در زمانی به این مشکل گرفتار شد که سایه نحس کمونیست شرق اروپا را فراگرفته بود و کشورهای غربی برای اینکه مبادا هلند هم در دامن کمونیست ها بیافتد کمک ها ی بی دریغی به این کشور کردند با این وجود چند سالی طول کشید تا اقتصاد این کشور بتواند کمر راست کند. درباره کشوری مثل ایران و با شرایط کنونی جهان معلوم نیست این عارضه چه بلایی را بر کشور تحمیل خواهد کرد.....
مکانیزم کار بیماری هلندی
اگر به زبان خیلی ساده بخواهیم بیان کنیم این عارضه زمانی رخ می‌دهد که درآمد یک کشور بر اثر عوامل فصلی به صورت ناگهانی افزایش می‌یابد و متولیان اقتصاد کلان (دولت) هم با تصور دائمی بودن این درآمد آن را در جامعه تزریق می‌کنند. تا اینجای کار اتفاق خاصی نیافتاده‌است. درآمد کشور زیاد شده و پول هم به جامعه منتقل شده‌است. اما با افزایش درآمد، تقاضا هم افزایش پیدا می‌کند. اگر این افزایش تقاضا به صورت ناگهانی انجام شود، عرضه جوابگوی تقاضا نخواهد بود و تعادل عرضه و تقاضا بر هم می‌خورد، در نتیجه قیمت‌ها افزایش می‌یابد. در یک روند طبیعی قیمت‌ها تا سقفی بالا می‌روند و با یک تأخیر زمانی تولید افزایش پیدا می‌کند و در نهایت پس از مدتی عرضه و تقاضا به تعادل قبل بر می‌گردند. اما بیماری هلندی از زمانی رخ می‌دهد که دولت به عنوان متولی اقتصاد کلان وارد کارزار می‌شود و سعی می‌کند به طور مصنوعی و از طریقی غیر از افزایش تولید قیمت‌ها را پایین نگه دارد. دولت متوصل به واردات کالاهای مصرفی ارزان می‌شود تا قیمت‌ها را مهار کند در حالی که صنایع داخلی مجبورند با عوامل تولید گران، کالای گران را تولید و به قیمت ارزان بفروشند. نکته اینجاست که این سیاست نمی‌تواند جلوی تورم را بگیرد. بلکه آن را به بخش‌های دیگر اقتصادی منتقل می‌کند. به عنوان مثال می‌توان با واردات کالاهایی نظیر سیب، پرتقال، ...، تیرآهن و... قیمت این کالاها را پایین نگه داشت ولی برخی کالاها مانند زمین و مسکن قابل وارد کردن نیستند و افزایش قیمت این کالاها رانمی‌شود با واردات مهار کرد. در نتیجه قیمت این قبیل کالاها به رشد خود ادامه می‌دهند. از طرفی سرمایه‌گذاری جدید در آن بخش‌های صنعتی که با واردات قیمت‌شان مهار شده انجام نمی‌شود و سرمایه‌ها به سمت کالاهایی مثل زمین و مسکن هدایت می‌شود. در نتیجه این امر تقاضای کاذبی برای این کالا ایجاد شده و قیمت آن‌ها با سرعت بیشتر و به صورت غیر طبیعی و باور نکردنی رشد می‌کنند. عوارض این مشکل به همینجا ختم نمی‌شود. به محض اینکه فصل افزایش درآمد خاتمه پیدا کند و دولت پولی نداشته باشد که با آن واردات ارزان را انجام دهد افزایش قیمت در بخش‌هایی که تا آن زمان به صورت مصنوعی قیمت پایینی داشتند با سرعتی فزاینده رخ خواهد داد. از آنجا که صنایع داخلی هم در اثر همان سیاست‌های گذشته فلج شده‌اند قادر به پاسخگویی به تقاضاهای جدید نمی‌باشند و اقتصاد را در ابتدا ناکارآمد و سپس فلج می‌کند. البته هلند این شانس را داشت در زمانی که به این مشکل گرفتار شد، سایه کمونیست شرق اروپا را فراگرفته بود و کشورهای غربی برای اینکه مبادا هلند هم در دامن کمونیست‌ها بیافتد کمک‌های بی‌دریغی به این کشور کردند با این وجود چند سالی طول کشید تا اقتصاد این کشور بتواند کمر راست کند
برای توضیح بیشتر، باید گفت که مدل بیماری هلندی اقتصاد را در سه بخش می‌توان تحلیل نمود: بخش قابل تجارت منابع طبیعی، بخش قابل تجارت صنعت و بخش غیرقابل تجارت. وفور منابع طبیعی با افزایش تقاضا برای کالاهای غیرقابل تجارت و تقویت نرخ ارز حقیقی همراه بوده و در نتیجه سهم کمتری از منابع نیروی کار و سرمایه به بخش صنعت تخصیص می‌یابد. بنابراین تولید قابل رقابت به جای بخش صنعت در بخش منابع طبیعی متمرکز می‌شود و نیروی کار و سرمایه که در صنعت باید به کار گرفته شود به بخش تولید کالاهای غیرقابل رقابت انتقال می‌یابد. در این حالت وقتی اقتصاد یک رونق را در صادرات منابع طبیعی خود تجربه کند (به علت بهبود رابطهٔ مبادله تجاری و یا کشف منابع جدید) بخش قابل تجارت صنعت به علت تقویت نرخ ارز حقیقی، تضعیف می‌شود و بخش کالاهای غیرقابل تجارت داخلی (همانند زمین و مسکن) توسعه می‌یابد. تضعیف بخش قابل تجارت صنعت در این مدل، بیماری نامیده می‌شود و اگر منبع رشد صنعت عامل خاصی مانند پیوندهای پسین و پیشین و یا فرآیند یادگیری باشد در این صورت بیماری هلندی می‌تواند یک بیماری واقعی با اثرات گسترده باشد. به عبارت دیگر با فرض آنکه توسعه تولید صنعتی دارای اثرات خارجی است، تضعیف صنعت توسط وفور منابع طبیعی منجر به ناکارآمدی و کاهش بیشتر رشد اقتصادی خواهد گردید. در مطالعاتی که در این زمینه انجام شده‌است، در مورد اثرات منفی منابع طبیعی بر رشد، نتیجه می‌گیرند که در اقتصادهای با منابع طبیعی، تمایل به افزایش قیمت‌های داخلی (در نتیجه تقویت نرخ ارز حقیقی) وجود دارد که در نتیجه، این امر منجر به عدم رشد مبتنی بر صادرات می‌شود
پیامدهای بیماری هلندی
به منظور بررسی اثر بیماری هلندی، اقتصاد را در سه بخش درنظر می‌گیریم. یک بخش پررونق (مثلاً نفت) که تمام تولیداتش صادر می‌شود، بخش صنعتی و تولیدکننده و نهایتاً بخش تولیدکننده کالاهای غیرقابل تجارت در سطح بین‌الملل. پس ما با ۲ بخش که شامل کالاهای قابل تجارت و یک بخش که شامل کالاهای غیرتجارت می‌باشد روبرو هستیم.
اگر در بخش صادراتی رونقی بوجود آید اثر اولیه آن افزایش درآمد در این بخش است که منجربه افزایش تقاضای داخلی برای کالاهای قابل تجارت و غیر قابل تجارت می‌شود. تقاضای اضافی برای کالاهای قابل تجارت از طریق بالابردن واردات تامین می‌شود. برای کالاهای غیر قابل تجارت، افزایش تقاضا موجب بالا رفتن قیمت آنها می‌شود، دراین حالت قیمت نسبی کالاهای غیر قابل تجارت نسبت به کالاهای قابل تجارت افزایش می‌یابد. این مسأله موجب می‌گردد که منابع از کالاهای قابل تجارت به سمت کالاهای غیر قابل تجارت انتقال یابند. افزایش در قیمت کالاهای غیر قابل تجارت منجر به افزایش ارزش و از دست رفتن رقابت پذیری در نرخ واقعی ارز می‌گردد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بیماری هلندی

دانلود مقاله معماری ژاپنی و چینی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله معماری ژاپنی و چینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

معماری ژاپنی (به ژاپنی: (日本建築 (Nihon kenchiku) را به شکل عرفی با ساختمان‌های چوبی، با ارتفاع کم و سقف‌های سفالی یا کاهگلی می‌شناسند. در این ساختمان‌ها درهای کشویی (فوسوما) به جای دیوار به کار برده می‌شوند و به این ترتیب این امکان را به دست می‌دهند که پیکربندی فضاهای داخلی را، بسته به موقعیت، بتوان تغییر داد. آدم‌ها در شکل سنتی معماری ژاپنی معمولاً روی کوسن یا روی زمین می‌نشستند. صندلی‌ها و میزهای بلند تا قرن نوزدهم میلادی چندان مورد استفاده نبود. اگرچه از قرن نوزدهم به بعد ژاپن بسیاری از نشانه‌های معماری غربی، مدرن و پست مدرن را در طرح‌های سنتی ژاپنی ادغام کرده و امروز در تکنولوژی و طراحی معماری پیشرو است.
تاریخچه
قدیمی‌ترین آثار معماری ژاپن، که به دوران پیشاتاریخ بازمی‌گردد، خانه‌های سادهٔ گودال شکل و انبارهایی بود، منطبق با شیوهٔ زندگی مردمی شکارچی-گردآورنده. بعدتر، تحت تأثیر معماری در سلسله هان چین که از طریق کره به ژاپن رسیده بود، انبارهای غلات و اتاق‌های مخصوص تشریفات دفن مردگان طراحی پیچیده‌تری یافتند.
با ورود بودیسم به ژاپن در قرن ششم میلادی ساخت معابدی در ابعاد بزرگ و با تکنیک‌های پیچیده در به کار بردن چوب رونق گرفت. تحت تأثیر دودمان تانگ و سوئیِ چین اولین پایتخت دائمی ژاپن در نارا بنا شد. خیابان‌های شطرنجی نارا بر اساس الگوی پایتخت باستانی چین (شانگ-آن) طراحی شده‌است. به تدریج ابعاد ساختمان‌ها افزایش یافت و به تبع آن واحدهای استاندارد اندازه‌گیری پیدا شد و اصلاحاتی در طرح‌بندی کلی ساختمان‌ها و طراحی باغ‌ها به وجود آمد. با رواج مراسم چای سادگی و طراحی بی‌پیرایه، در تقابل با معماری افراطی اشرافی، اهمیت بیشتری یافت.
طی دوران اصلاحات میجی در ۱۸۶۸، دو رخداد مهم تاریخ معماری ژاپن را دگرگون کرد. اولین رخداد جداسازی قانونی کامی و بودا از یکدیگر در سال ۱۸۶۸ بود که به طور رسمی بودیسم و شینتو را از هم و معابد بودایی را از معابد شینتو مجزا کرد. شکستن ارتباط این دو که بیش از هزار سال با هم پیوند داشتند، مستقیم و غیر مستقیم آسیب‌های فراوانی به معماری ژاپن وارد کرد.
دومین رخداد این بود که ژاپن برای رقابت با سایر کشورهای توسعه‌یافته، به غرب‌گرایی افراطی رو آورد. در نتیجهٔ این رخداد معماران خارجی و سبک‌های خارجی به ژاپن وارد شدند، اما به تدریج ژاپن معماران وطنی را تعلیم داد و سبک ویژهٔ خود را به وجود آورد. معمارانی که از تحصیل در کنار معماران غربی بازمی‌گشتند سبک بین‌المللی مدرنیسم را به ژاپن وارد کردند. با این حال، تنها پس از پایان جنگ جهانی دوم بود که معماران ژاپنی توانستند در صحنهٔ معماری بین‌المللی تأثیرگذار باشند، ابتدا با آثار معمارانی چون کنزو تانگه و بعدتر با جنبش‌های تئوریکی مانند متابولیسم.

 

معماری فلسفی شرق دور-چین و ژاپن

 


● چین:
از میان تمدنهای بزرگ غیرغربی، تمدن چین نخستین تمدنی بود که اروپائیان با آن آشنا شدند و آن را ارزیابی کردند. ولی فقط در پنجاه و اندی سال گذشتهٔ اخیر است که دستآوردهای هنر و ادبیات چینی بتدریج بر جهان خارج آشکار شده و منظماً مورد بررسی قرار گرفته اند؛ با وجود این، بسیاری از کسانی که امروزه به دامنه و پیوستگی تمدن چین پی برده اند و بر زیبائی چشمگیر هنر این سرزمین صحه میگذارند، هنوز از پیچیدگی این دو شاخه فعالیت معنوی چینیان اطلاع کافی به دست نیاورده اند.
چین، کشوری پهناور با اوضاع گوناگون جغرافیائی و مساحتی معادل مساحت ایالات متحده است. با آن که دامنهٔ تفاوتهای زبانی مردم چین بسیار زیاد است و در بسیاری از نقاط، زبان مردم نقاط دیگر برای مردم دیگر نقاط مفهوم نیست، زبان مکتوب این ملت در سراسر چین یکشکل برای همگان قابل فهم بوده است. این عامل، انسانهائی هزاران کیلومتر دور از همدیگر را قادر ساخت که سنتهای ادبی، فلسفی، و مذهبی مشترک خود را زنده نگه دارند و تقویت کنند، همین وجه اشتراک و یکنواختی را میتوان در شیوه های بیان هنری نیز مشاهده کرد، زیرا تغییرات در شکلهای هنر چین، در همهٔ دوره ها، بجز دوران پیش از تاریخ، بسیار اندک است.
درک اولیهٔ نقاشی چین در بیان موضوعات، تدریجاً در اثر تحولات اخیر هنرهای غربی، طی هزاران سال گذشته، برای ذهن غربی آسانتر شده است. دامنهٔ آگاهی غربیان از تفاوتهای بنیادی بین هنر غیردینی چین با هنر سنتی و هنر دوران پیش از هنر نوین در غرب که زائیدهٔ تفاوتهای موجود میان فلسفه های طبیعت و انسان در دو فرهنگ مزبور است نیز بسی گسترش یافته است.
● جایگاه انسان در جهان بینی چینی:
در نظر چینیها انسان بر طبیعت مسلط نیست، بل که بخشی از آن است و مانند همهٔ موجودات دیگر به فعل و انفعالات آن واکنش نشان میدهد، معنی شادمان و سعادتمند زیستن، همآهنگ بودن با طبیعت است؛ معنی نقاش بودن، تبدیل شدن به ابزاری است که طبیعت با استفاده از آن خود را بر انسان مینمایاند. کار نقاش، بیان پیوستگی اش به موج زندگی و همآهنگی اش با همهٔ آن چیزهائی است که در رشد و تغییرند؛ به گفتهٔ دیگر، بیان خصلتی شخصی است که در اثر نظارهٔ طبیعت پالایش یافته است.
گذشته از این، چون طبیعت با معیارهای زمان و مکان اندازه گیری و طبقه بندی نمیشود، نقاشی چینی هم آن را به قابهای پرسپکتیو یا رنگهای سیر و روشن محدود نمیسازد، او نمیکوشد تا با استفاده از چنین وسیله ای شکلهای طبیعی را تکثیر و تثبیت کند. تقارن موجود در موجودات رشد یابنده، حرکات بیپایان و درهم طبیعت، بیپایانی حوادث آسمانی، همگی با محدود شدن به یک قاب چهارگوشه، خطوط راست و خشک، آغاز و پایان، مانعه الجمعند. شکل ظاهر، همیشه با گذر هنرمند از درون آن تغییر شکل مییابد؛ همچنان که هنر او بیان کلی تجربه اش از طبیعت است خود او نیز بخشی از بیان کلی هنرش میشود.
● معماری
دربارهٔ معماری چین کمتر سخنی گفته شده یا مطلبی نوشته شده است و علتش شاید این باشد که ساختمانهای اندکی از روزگاران گذشته بر جا مانده اند یا سبک معماری چین طی سده های گذشته دچار تحولات چشمگیر نشده است. ساختمان در چین امروز، دقیقاً شبیه نمونهٔ اولیهٔ آن در هزاران سال پیش است. به بیان دقیقتر، نیمرخ مسلط بر سقف ـ که بخش بزرگی از خصوصیات معماری چینی از آن سرچشمه میگیرد ـ احتمالاً به دورهٔ «چو» یا «شانگ» مربوط میشود.

معماری بودائی، شکل خاصی از ساختمان سازی را به نام «پاگودا» به معماری جهان عرضه کرد که در نظر بعضیها به نماد کشور چین تبدیل شده است.

● هنرهای ژاپنی و نقش انکارناپذیر سنت در آن:
هنرهای ژاپنی به طور کلی با هنرهای هندی و چینی تفاوت دارند (اگر بتوان چین و هند را به عنوان دو قطب بزرگ و مهم هنری در آسیا معرفی کرد)؛ به این صورت که نه پیوستگی و استمرار سبکهای هندی را دارند، نه تنوع گسترده هنرهای چینی را. مسیر تکامل هنری ژاپن تحت تأثیر یک سلسله عوامل پراکندهٔ خارجی بوده است. لیکن صرفنظر از این که شکلها و سبکهای جدیدی چه اثر عمیقی بر هنرهای این سرزمین داشته اند، سنتهای بومی همواره خودنمائی کرده اند. به همین علت، الگوی هنری ژاپن با توالی همآهنگ دوره های مشخص عاریتگیری، جذب و بازگشت به الگوهای بومی شکل گرفت.
● معماری مسکن:
مسکن ژاپنی تقریباً همیشه، ارتباطی فشرده با زمین اطرافش دارد و در هر جا که میسر باشد، در داخل یک باغ حصاربندی شده با پرچینهای خیزرانی قرار داده شده است که فی نفسه زیبائی آفرین است. بدین ترتیب، حتی در شلوغترین محیطها، گونه ای احساس خلوت و صمیمیت به ساکنانش القا میکند.
یکنواختی و همآهنگی تناسبها با استفاده از تاتامی (زیرانداز) سنتی ـ به عنوان واحدی برای ابعاد اتاقها ـ تأمین میشود.
ساختمان خانه از چند تیر عمودی تشکیل شده که بام را روی خود نگه میدارد. دیوارها به جای آن که نقش نگهدارنده داشته باشند به صورت تیغه هائی چوبی درآمده اند و به گونه ای کشوئی حرکت میکنند.
در معماری مسکن ژاپنی، فضا را چیزی پیوسته ولی قابل تقسیم به اجزای همآهنگ در نظر میگیرند. این تصور، تئوری معماری غربی را دچار تحولی انقلابی کرد.
چین سرزمین پهناوری است که فرهنگ آن بر بیش تر کشورهای شرق دور تا امروزه غالب بوده و گسترش فرهنگ آن مشمول کشورهایی نظیر ژاپن - کره - تبت - ترکستان - مغولستان و... می شود (تصویر 1). چینی ها قدمت تمدن خویش را 5000 سال می دانند ولی قدیمی ترین آثار کشف شده، قدمت مستند این تمدن را به سلسله «شانگ» مرتبط می سازد.

(تصویر 1)
دوره های تاریخی چین بدین صورت تقسیم می شود:
1) شیا تا 1600 ق.م 2) شانگ تا 1028 ق.م 3) جوتا 257 ق.م 4) چین تا 207 ق.م 5) هان تا 221 ق.م 6) سه پادشاهی تا 580 میلادی 7) سوای تا 618 میلادی 8) تانگ تا 906 م 9) سونگ تا 1279 م 10) مینگ تا 1644 م 11) چینگ تا 1912 م. اولین مرحله از وحدت گروه ها و اقوام و فرهنگ های پراکنده در سطح چین در زمان سلسله ی شانگ اتفاق افتاد و از این زمان هنر چین هویت تازه ای پیدا می کند. هنر چین از جمله هنرهای شاخص جهان است که وحدت عناصر صوری و ساختاری در هنر خود را، از دوران باستان حفظ نموده است. وجود زبان نوشتای واحد علیرغم تفاوت های زبان محاوره ای، باعث وحدت سنت های مذهبی - فلسفی و ادبی و همین طور وحدت در روش های بیان هنری گردیده است. تفکر و هنر غالب چین در طول تاریخ تحت تآثیر سه نظام فکری و اعتقادی شکل گرفته است که عبارتند از:
1) تائوئیزم: 604 ق.م - که توسط فردی به نام «لائوتسه» بنیان گذاری می شود. کتاب «راه و قدرت ها او» تنها بازمانده از تعالیم لائوتسه مربوط به یگانگی با نیروهای لایزال جهان است و شامل دستورات جادویی و کمییاگری است.
2) کنفسیوس: 551 ق.م - تعالیم او با تأکید بر جنبه های اخلاقی و ایجاد تحولاتی در جهت ساختار اجتماعی و نظام حکومت مربوط می شود.
3) بودا: قرن 6 ق.م - شاهزاده ای هندی که آیین او از طریق مهاجرین و بازرگانان توسط جاده ی ابریشم به شرق دور منتقل گردیده و امروزه حجم زیادی از آثار هنری با الهام از آیین بودایی در چین ایجاد گردیده است.
نقاشی
اصولاًً در تمامی فرهنگ ها نقاشی منظره زمانی شکل می گیرد که انسان شروع به بررسی وضعیت خود در نظام طبیعت می کند. عشق به طبیعت با الهام از فلسفه و حکمت موجود در چین رواج یافته و بر اساس آن نقاشی چینی معتقد است که: نقاشی برتر از واقعیت است و منظره سازی به حیطه ی روح پر می کشد (تصویر 2).

(تصویر 2)
هنرمند چینی خود را هماهنگ با طبیعت می داند و معتقد است که انسان سلطه ای بر طبیعت ندارد بلکه جزئی از آن است. او به یگانگی با روح و جوهر طبیعت می اندیشد. او مقلد طبیعت نیست بلکه از آن پیروی می کند و این دیدگاه کاملاًًً با دیدگاه غریبان (حتی از همان زمان یونان و رم) متفاوت است.
وقتی به یک نقاشی منظره ی چینی نگاه می کنیم عظمت طبیعت را بدون نیاز به مشاهده ی جزئیات حس می کنیم و در مقابل آن به کوچکی انسان در این طبیعت پی می بریم و این درست عین تعالیم «لائوتسه» است که می گوید: «انسان خود جزء حقیری از طبیعت است و می بایست چنان در جوهر کائنات نفوذ کند که با آن به یگانگی برسد (تصویر 3).

(تصویر 3)
نگارگران شرق دو تلاش دارند تا از طریق تصویر، انسان را به تعمق وا دارند تا از این رهگذر به شهود باطنی و اشراق راه یابد درباره ی نقاشی در دوره های تانگ، سونگ، یوآن، مینگ و چینگ مختصر توضیحی ارائه می دهیم:
تانگ: در این دوره هنرمندان در زمینه ی شمایل های مذهبی و نیز منظره سازی تجربه می کردند. نقاشی بر روی طومارهای ابریشمی و کاغذی و در چند مرحله به پایان می رسید چرا که عناصر مختلف نقاشی تخصصی می شد و هر نقاش یک عنصری از تصویر را می کشد.
سونگ: در این دوره منظره سازی رونق پیدا می کند. منظره ها مبتنی بر عدم تقارن است و منظره ها قطری و از لحاظ نمایش فضا شامل سه سطح است. در هر سطح از طریق افق خلائی متفاوت با سطح قبلی ایجاد نموده است (تصویر 4). نقاشی دوره ی سونگ بیان گر کمال مطلوب صلح و یگانگی مبتنی بر فلسفه وحدت وجود است. نقاش بزرگ سلسله سونگ «کوئوشی» می گوید: منظره های نقاشی شده ای وجود دارد که می توان از میان آنها گذشت و یا در آن تأمل کرد. در برخی از آنها می توان پرسه زد. اما در بعضی از آن ها آدمی میل دارد بماند و زندگی کند. هر کدام از این منظره ها به درجاتی از کمال دست یافته اند، اما آنهایی که آدم دوست دارد در آنها زندگی کند برتر از دیگرانند.»

(تصویر 4)
جدای از نقاشی منظره، ساخت صورت و تصاویر انسان محورانه در نقاشی چینی نیز رواج دارد که بخشی از آثار هنری در طی دوره های مختلف را به خود اختصاص می دهد.
استفاده از تصاویر بودا و سایر شخصیت ها را در طیف وسیعی می توان مشاهده نمود.
علاوه بر تصاویر شخصیت های معروف استفاده از موضوعات عامیانه و شخصیت های معمولی نیز در نقاشی بعضی از دوره ها وجود داشته است (تصویر 5)

(تصویر 5)
یوآن: در فاصله ی حکومت های «سونگ» و «مینگ» چین با حمله ی اشغال گران «یوآن» مواجه می شود. آن ها نقاشان را به کوچی اجباری که بی شباهت به تبعید نیست وادار می کنند. در تبعید دید هنرمندان نسبت به طبیعت عوض می شود و آن را بخشی از یک محیط ترسناک می پندارند. این حالت در نقاشی «هوانگ کونگ وانگ» مشاهده می شود، که طبیعت تبدیل به یک محیط رمزآلود و وهم گونه می شود. (تصویر 6)

(تصویر 6)
مینگ: سلسله یوآن با قیام عمومی مردم نابود و سلسله ی مینگ آغاز می شود. در این دوره رجوع به الگوهای دوره ی سونگ و رواج طراحی خوشنویسی را شاهد هستیم (تصویر 7).

(تصویر 7)
چینگ: پوسیدگی درونی بوروکراسی مینگ، میدان را برای یورش های گروه تازه ای به نام منچوها به کشور باز کرد و سلسله ی چینگ آغاز می شود. در این دوره بعضی از نقاشان شیوه ی محافظه کارانه نقاشی یوآن را پیش گرفتند ولی بعضی دیگر شیوه ی خوشنویسی گونه ی دوره ی مینگ را اعتلا بخشیدند. بعد از استقرار جمهوری چین هنر نقاشی در خدمت آرمان های این جمهوری قرار گرفته و نوعی رئالیسم اجتماعی ایجاد شده که رشته های پیوند با سنت های هنر دربار در این جریان گسسته می شود و از لحاظ تکنیکی شاهد نفوذ عناصر غربی به نقاشی چینی هستیم که این پدیده موج جدیدی را از آثار غربی در پی می آورد.
خطاطی

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معماری ژاپنی و چینی

دانلود مقاله صفحه کلیدها

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله صفحه کلیدها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

صفحه کلیدها در دو طرح سنتی (Traditional) و ارگونومیک (Ergonomic) تولید می شوند ، لغت «ارگونومیک» به معنای طراحی بصورت ایمن و برقراری ارتباط آسان بین انسان و ماشین (کامپیوتر)‌می باشد . صفحه کلیدهای ارگونومیک بصورتی طراحی شده اند که مچ دستهای شما را بالا و متقیم نگه دارند . این مورد برای بعضی از کاربران راحتی را فراهم می کند و برای بعضی ها خیر .
صفحه کلیدها در مقابل کلیدهایی که فشار داده می شوند عکس العمل های متفاوتی دارند . بعضی از افراد دوست دارند که کلیدهای صفحه کلید محکم باشند و تعدادی دوست دارند که هنگام کلید زدن بر روی صفحه کلید ، صدای بیشتری (صدای زدن کلیدها) تولید شود . یک صفحه کلید ممکن است دارای میله ها یا دایره های برجسته بر روی کلیدهای J و F باشد تا بتواند به قرار گرفتن انگشتان شما در محل صحیح کمک کند . ویژگی دیگر ، عمق موجود در لبه بالایی صفحه کلید است که مداد ، خودکار و ... را نگه می دارد . بعضی از صفحه کلیدها در پشت خود‌، دارای یک پورت ماوس هستند . صفحه کلیدهای خاصی وجود دارند که دارای گوی های ردیاب Trackball) یا اسکنرهای مغناطیسی هستند که برای اسکن کردن کارتهای اعتیاری (Credit Cards) در مغازه های خرده فروشی بکار می روند .
تولید کننده های صفحه کلید برای برقراری اتصال کلیدها از یکی از دو فناوری زیر استفاده می کنند : 1-اتصال ورقه‌ای (Foil Contact) ، اتصال فلزی (Metal Contact). در یک صفحه کلید با اتصال ورقه ای ، هنگامیکه کلیدی را فشار می دهید دو لایه از ورقه های فلزی با هم تماس پیدا کرده و مداری را می بندند . یک فنر کوچک که در زیر در پوش کلید قرار دارد ، بعد از رها شدن کلید ، آنرا به حالت عادی خود بر می گرداند . صفحه کلیدهای با اتصال فلزی گرانتر و سنگین تر هستند . این نوع صفحه کلیدها توسط شرکتهای IBM ، AT&T و شرکتهای دیگر ساخته می شوند . در این صفحه کلیدها ، هنگانیکه کلیدی را فشار می دهید ، دو صفحه فلزی اتصال را برقرار می کنند و هنگامیکه کلید رها می شود یک فنر کوچک باعث می شود که کلید به حالت عادی بر گردد .

 

کانکتورهای صفحه کلید
صفحه کلیدها به سه روش به PC متصل می شوند : توسط یک کانکتور PS/2 (که گاهی اوقات mini-DIN نامیده می شود ) یک کانکتور DIN ، و یا جدیداً با استفاده از یک پورت USB .
کانکتور DIN گرد بوده و دارای 5 پین است . نوع دیگر کانکتور PS/2 است که دارای 6 پین است . جدول زیر پایه های خروجی (وضعیت و معنای هر پایه) هر دو نوع کانکتور را نشان می دهد . اگر صفحه کلیدی که شما استفاده می کنید دارای کانکتوری متفاوت با پورت صفحه کلید کامپیوتر شما است ، از یک وفق دهنده کانکتور صفحه کلید استفاده نمایید . یک نمونه تبدیل وجود دارد که کانکتور DIN را به PS/2 یا PS/2 را به DIN تبدیل می کند .
بدون توجه به نوع اتصال یا ساختار صفحه کلید ، هنگامیکه کلیدی فشار داده می شود، یک فرآیند منطقی اتفاق می افتد . ابتدا یک کد به نام make code و هنگام رها کردن آن کدی به نام break code تولید می شود . یک تراشه در داخل صفحه کلید این کدها را پردازش کرده و نتیجه را به CPUارسال می کند . این تراشه موقعیت کلید فشار داده شده را مشخص کرده و آن موقعیت را به همراه IRQ به CPU ارسال می‌کند . کد پویش شده (Scan code) بطور موقتی در حافظه ذخیره می شود . درایور صفحه کلید که غالباً در BIOS سیستم ذخیره شده است ، کد پویش شده را به کاراکتر تخصیص یافته به آن کد تبدیل می کند که این کار مطابق با درایور انتخاب شده صفحه کلید صورت می پذیرد . درایورهای مختلفی برای تغییر دادن کد پویش شده وجود دارند .
درایورهای سخت مورد استفاده در میکروکامپیوترهای امروزی از نسل کامپیوتر های Mainframe اولیه در دهة 1970 می باشند . این درایوها شامل صفحات یا دیسکهایی هستند که بسیار بزرگتر و باریکتر از صفحه های فونوگراف می باشند . این صفحات به نحوی به هم چسبیده اند که فضای لازم برای حرکت هدهای خواندن / نوشتن بین آنها وجود داشته باشد . هدها در هنگامی که صفحات با سرعت زیاد در حال گردش هستند بطور هماهنگی حرکت می کنند . در دهة 1970 نویسندگان برنامه های کاربردی تعیین کنندة چگونگی و مکان نوشته شدن اطلاعات بر روی سینی ها بودند . آنها برنامه های خود را به گونه ای می نوشتند که داده ها بطور یکنواخت بر روی دیسک ها قرار بگیرند . بطوریکه هدها تا آنجایی که ممکن بود در هنگام خواندن و نوشتن حرکتی یکنواخت داشته باشند . آنها با نگاه کردن به هد از پشت حفاظ شفاف ، می توانستند در مورد کار خود قضاوت کنند . چنانچه برنامه ریزی مناسب بود ، هدها بطور ملایم بر روی دیسکها حرکت می کردند و در غیر این صورت هدها برای استخراج اطلاعات بطور نامنظم به عقب و جلو می پریدند . در سیستم های امروزی مسائل بسیار پیچیده تر هستند . چندین لایه نرم افزاری بین اطلاعات ذخیره شده روی درایو سخت یا فلاپی دیسکها قرار دارند و این برنامه ها می توانند باعث خواندن از دیسک یا نوشتن بر روی آن شوند .
در واقع ساختمان و عملکرد درایوهای سخت تغییری نکرده است . درایوهای سخت مدرن دارای 2 با تعداد بیشتری صفحه هستند که چسبیده به هم و بصورت هماهنگ می چرخند . هدهای خواندن / نوشتن توسط یک محرک کنترل شده و بطور هماهنگ در طول سطح دیسکهایی که به دور یک محور باریک می چرخند به عقب و جلو حرکت می کند . انواع گوناگوی از درایوهای سخت ‍PC وجود دارد که همگی از میدان مغناطیسی استفاده کرده و اطلاعات در شیار سکتورهای روی آنها ذخیره شده و فایل های اطلاعات در دسته هایی که شامل یک یا تعدادی بیشتر سکتور می باشند ، آدرس دهی می شوند .
شکل 1 یک درایو سخت یا چهار سینی را نشان می دهد . از تمامی 8 رویه این چهار صفحه برای ذخیره کردن داده استفاده شده است ، اگرچه در بعضی از درایوهای سخت سطح بالایی اولین صفحه ، فقط مانند درایوهای فلاپی ، اطلاعاتی را برای ردیابی داده و کارکرد دیسک نگهداری می کند .
هر رویه یا سطح یک صفحة درایو سخت یک هد Head)) نامیده می شود . ( با مکانیسمی که در روی سینی حرکت کرده و عمل خواندن و نوشتن را انجام می دهد اشتباه نکنید) . همچون درایو فلاپی ، هر هد به شیارها (Trcacks) و سکتورها(Sectors) تقسیم می شود . هشت شیار نشان داده شده در شکل که همگی در یک فاصله تا مرکز سینی ها قرار داشته و بر روی هم یک سیلندر تشکیل می دهند. اگر یک دیسک 300 شیار بر هر هد داشته باشد ، بنابراین به همین تعداد سیلندر خواهد داشت .
مشابه فلاپی دیسکها ، دادة نوشته شده روی یک درایو سخت از بیرونی ترین شیار آغاز می گردد . تمامی سیلندر اول باید قبل از آنکه هدهای خواندن / نوشتن برای پر کردن سیلندر دوم به جلو حرکت کنند پر شده باشد . لازم به یادآوری است که شیارهایی که به مرکز یک سینی نزدیکتر هستند کوچکترند اما باید به همان اندازة شیارهای دورتر یعنی شیارهای نزدیک به لبة بیرونی ، داده ذخیره کنند . از آنجایی که با حرکت هدها به سمت مرکز ، شیارها کوچکتر و کوچکتر می شوند ، هدهای خواندن / نوشتن باید نحوه نوشتن داده را تغییر دهند چرا که سکتورها مقدار ثابتی بایت ذخیره می کنند ، حتی اگر اندازة فیزیکی آنها تفاوت کند . می توان از دو روش جبران سازی نوشتن و کاهش جریان نوشتن برای تطبیق شیارهای کوچکتر استفاده کرد .
جبران سازی نوشتن ، سرعت نوشتن داده در درایو را با کوچکتر شدن شیارهای نزدیک به مرکز افزایش می دهد . اگر درایو سخت از این روش نوشتن استفاده کند ، شیار یا سیلندری را که جبران سازی از آن آغاز شده مشخص می کند . ضمیمه B نشان می دهد که بعضی از درایوها از این روش استفاده نمی کنند در بعضی جداول جبران سازی به صورت مجموع سیلندرهای هر درایو نمایش داده شده و این مطلب بدین معنی است که از جبران سازی استفاده نشده است .
کاهش جریان نوشتن همانند نامش عمل می کند یعنی در سیلندرهای نزدیک مرکز صفحه هدهای خواندن / نوشتن به این دلیل که نقاط به هم نزدیک و نزدیکتر می‌شوند ،‌جریان لازم برای ایجاد نقاط مغناطیسی بر روی دیسک را کاهش می دهند . این روش به اندازة روش قبل رایج نیست .

 

فناوری IDE
تقریباً در همة درایوهای سخت موجود در بازار از استاندارد IDE استفاده شده است ،‌ اما همیشه هم این چنین نیست . بعضی از درایوهای قدیمی تر که هنوز در بازار موجود هستند از استانداردهایی مانند MFM و RLL و ESDI استفاده کرده اند . انواع پیشرفته تر فناوری IDE همچون IDE پیشرفته (EIDI) و SCSI نیز وجود دارند که شامل یک درایو IDE و یک گذرگاه ویژه ورودی / خروجی سریع با کنترل کنندة گذرگاه مخصوص به خود می باشد .
در کنار درایوهای سخت ، درایوهای قابل جابجایی (Removable Drives) روز به روز رایج‌تر می شوند . بخش بعدی چگونگی کار IDE و SCSI و درایوهای قابل جابجایی را مورد بحث قرار داده و همچنین شامل درایوهای MFM و RLL (فقط به خاطر دلایل تاریخی) می باشد تا به درک شما دربارة‌ مبانی اولیه و پیشینة فناوری درایوهای امروزی کمک کند .
چنانچه پیش از این شرح داده شد یک درایو سخت شامل دو یا تعداد بیشتری صفحة فلزی دوار می باشد که بدون فاصلة هوایی با هدهای خواندن / نوشتن ، که به عقب و جلو حرکت می کنند ، جایگذاری شده اند . درایو در داخل یک محفظه در جعبة کامپیوتر جای گرفته و به طرز مطمئنی توسط نگهدارنده ها و یا پیچ و مهره به نگهدارنده متصل می شود . این کار از آسیب دیدگی درایو هنگامی که هدها به سطح دیسک خیلی نزدیک بوده و دیسکها در حال چرخش هستند ، جلوگیری می کند .
یک درایو سخت نیازمند یک برد کنترل کننده که دارای ROM برنامه ریزی شده برای فرمان دادن به هدهای خواندن / نوشتن است می باشد تا مشخص کند که هدها چگونه ، کجا و چه وقت در امتداد صفحه های فلزی حرکت کرده و چگونه داده را بخوانند و یا بنویسند 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صفحه کلیدها

دانلود مقاله اسید های چرب

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله اسید های چرب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

توسط باکتریهای موجود در دوره تخمیر شده و حاصل تخمیر اسیدهای چرب کوتاه زنجیره شامل اسید استیک، پروپیونیک و بوتیویک می باشد. استیک و پروپیونیک سریع جذب می شوند و به کبد می روند و با مکانیسم ناشناخته ای باعث کاهش خون می شود. بوتیریک توسط سلول های روده بعنوان منبع انرژی مورد استفاده قرار می گیرد. در صورت عدم وجود گلوکز و گیوآمیز استفاده می شود در صورتی که از اسیدبرتیریک استفاده کنند هم باعث حفظ سلامت سلولهای روده می شود و تکثیر آنها می شود.
هم فیبرهای محلول و هم نامحلول باعث حجم مدفوع می شوند. سلولها چون تجزیه نمی شوند باعث حجم مدفوع می شوند با جذب ولی توان حاصل از فیبر محلول باعث باکتریهای روده و و حجم مدفوع می شود سلولها از طریق تکثیر باکتر یها موجود در روده باعث حجم مدفوع و حرکات بریلیت لپتیک کولون را داده در نتیجه مواد زائد را از کولون تسریع می کند در نتیجه اثر مثبت آن باعث می شود که مواد زائدرا که به کولون رسیده اند مواد سمی مواد غذایی اسیدی صفراوی و موادی را که هضم نشده اند این مواد سبب سرطان کولون می شوند(ا سیدهای صفراوی) و مواد سمی داخل مدفوع اگر به مدت طولانی درم هارت سلولها قرار بگیرد احتمال ابتلا به سرطان را می دهد.
پس چون زمان عبور مواد در کولون کاهش می یابدند مجاورت مواد با سلول ها کمتر و دقع صفرا سریعتر از مجاری ماود سمی با سلول ها جلوگیری و احتمال سرطان را کاهش می دهد و در رژیم گیاهخواران.

 

سرطان معده
نیتراتها باعث سرطان معده می شوند نیتراتها و نیتریتها و نیتروآمینها، نتیرات و نیتریت براحتی با آمینها ترکیب و تولید نیتروز آمین می کند که نیتروآمینها سبب ایجاد سرطان می شود. در هویج، چغندر قند، نیتراتها و نیتریتها زیاد می باشند.
در رژیم گیاهخواری + رژیم عادی مواد نگهدارنده = نیتروزآمینها
جلوگیری
ویتامین C از تبدیل نیترات نیتریت نیروزآمین. اگر V.C بسار مصرف می شود نقش محافظت کنندگی در ایجاد سرطان معده دارد.
باکتریی هلیکوباکتریبلوری یک عامل ناشناخته شده برای زخم معده و سرطان معده می باشند. V.C باعث کاهش هلیکوباکتر می شود به این ترتیب از ابتلاء سرطان معده جلوگیری می کند.
سایر سرطانها
سرطان ریه در گیاهخواران کمتر از بقیه دیده می شود کسانی که روزانه بیشتر از 1 واحد میوه مصرف می کنند در مقایسه با کسانیکه کمتر از 3 واحد میوه در هفته مصرف می کنند امکان احتمال سرطان ریه75% کاهش می یابد.
عوامل موجود در ایجاد سرطان ریه کاروتن و E
در دروه های IU روزانه تجویر کردند کسانیکه سیگاری هستند وقتی می خورند بیشتر مبتلا می شوند حیوانات آزمایشگاهی مواد موجود دود سیگار با ممکن باعث ایجاد مواد سمی می شود که باعث سرطان ریه می شود. بنابراین مکمل بتاکاروتن را برای او توصیه نمی کنند. غیر سیگاری است.
( سرطان)
در رژیم گیاهی W3 بصورت لینولیک می باشد با سرطان پروستات ارتباط مستقیم و FPA,DNA باعث ارتباط غیر مستقیم دارد. ( کاهش سرطان) .
سبزیجات و میوه جات و کشمش و میوه های خشک با سرطان پروستات ارتباط عکس دارد. مصرف سویا بخطر ایزوفلادونوئید نقش محافظت کننده ای دارد و ایروفلاونوئیده چون خاصیت فیتواستروژنی درند با عث کاهش می شوند و حاوی فیتوتسترون هم می باشند که از ابتلا به سرطان پروستات جلوگیری می کنند.
سرطان پانکراس
ابتلا به سرطان پانکراس در گیاهخواران 80% درصد در مقایسه با غیر کمتر می باشد. با میوه های خشک مثل خرما و کشمش ارتباط معکوس دارد( پیشگیری کننده ها)
سرطان مثانه
مصرف گوشت قرمز 2 برابر به احتمال ابتدا به سرطان مثانه را می دهد و مصرف گوشت کم و آنتی اکسیدانها زیراد در رژیم غذای گیاهخوار می باشند.
سرطان سنیه
مصرف چربیها، وزن بدن، تغییرات هورمونی به سرطان پستان مربوط است. هورموون استروژن با سرطان پستان در ارتاباط است. رژیم گیاهخواری باعث ترشح استروژن وطولان یبودن سیکلهای قاعدگی C بلوغ دیرتر روی میدهد. هرچه بلوغ زودتر روی دهد سرطان سینه و فقط استروژنهای رژیم غذایی گیاهخواری در سویا و ترکیبات مشابه که گیرنده استروژن در بدن متصل می شود ولی فعالیت کمی نسبتاً به استروژن دارد و از ابتلا به سرطان سینه و رحم جلوگیری می کند.
مصرف شیر با سرطان سینه ارتباط چون یکی از منابع عدددی که استروژن در آن زیاد می باشد شیر می باشد چو به گاوات تزریق میباشد که تولید شیر و بین این حالت استروژن که وارد ریشه می شود با سرطان سینه ارتباط مستقیم وجود دارد.
بیماریهای کلیه:
اگر مقدار دریافت pro زیاد باشد( رژیم پروتئین) ارتباط بای بیماریهای کلیه دارد گیاهخواری چون pro ابتلا کم دفع اوره، مقدار فسفر و پتاسیم در رژیم غذای بیماریهای کلیه می بایتسی مورد نظر قرار گرد. در رابطه با اوره در بیماران کلیوی پروتئین می دهیم که بارکیته را زیاد نکنند. موجود در pro گیاهی مشابه حیوانی نیست و مقدار زیادی گیاهی استفاده می شود برای تولید انرژی و دفع اوره را می دنتهند. سپس پروتئین حیوانی میدهیم. گیاهی هم استفاده می شد و بعد آن را تکمیل می کنیم و الگوی مشابه حیوانی می کنیم و تولید را به حداقل می رسانیم PRO گیاهی مشابه الگوحیوانی نسبت پس در پی PRO ساز بکار نمی روند و دفع آنها بالا می باشد اوره آنها.
عموماض 70 درصد ارزش بیولوژیکی بالا مب باشد و 30 درصد آن ارزش بیولوژیکی پائین میباشد.
- در رژیم گیاهخواری Kزیاد دارد اگر بیمار کلیوی هیپرکالمی بود باید رژیم گیاهخوای و صنایع گیاهی را محدود کنیم. در بیماران کلیوی مقدار K بسیار باید محدود گردد.
- فسفر، پنیر و لبنیات و پروتئینهای حیوانی مقدار زیادی فسفر دارند. حبوبات و مغزها و دانه های روغنی Pزیاد دارند. اسید فیتیک 3 گروه فسفات دارد و حاوی مقدار زیادی فسفر می باشد. پس صنایع گیاهی را به دلیل مقدار زیاد فسفر محدود می کنیم گوشت می دهیم که هم pro تأمین کند + تا حدودی p .
- مصرف سویا باعث کاهش دفع آلبومین در افراد آلبومین اوره می شود کسانیکه در هقته اول ننزوپاتی هستند و دیابتی فسفر باعیث کاهش دفع pro از ادرار می شود.
- بیماران کلیوی اوره دفع پروتئین
- K را چون سریع دارد آب می شود وارد آب پخت شد آب را دور می ریزیم + و k سویا چون ارزش آنها بالاست + p را می توانیم محدود کنیم و با خیساندن آن را به مقدار کمی خارج کنیم.
- روزانه g 28 سویا فسفر آن باز هم درصد مجاز می باشد.
- فیتات بیشتر دفع می شود و جذب آن کم است ولی اگر تخمیر شده باشد p آن باز شده و در دسترس قرار می گیرد و جذب می شود.

 

 

 


تغذیه ورزشکاران
مواردی که در فیزیولوژی ورزش مهم می باشد:
- قدرت عضله
- توان عضله
- تحمل عضله
قدرت عضله: برابر با سطح مقدار عضله می باشد که هرچه حجم در سطح قطعه عضله بیشتری باشد صدرت بیشتر است بازای هر سطح ه بیشتر باشد قدرت بیشتر است بازای هر سطح عضله بیشتر باشد قدرت عضله را نیز پس می دهد و قدرت عضله
4-3 کیلوگرم می باشد.
توان و فشاری که عضله می تواند تحمل کند.
قدرت
X= 150
مثلاَ یک عضله kg 525 فشار را می تواند تحمل کند ولی تاندونها نمی توانند.

توان عضله عبارت است از kg 1 متر بر دقیقه می باشد یعنی در min 1 یک جسم وزن kg 1 را به فاصله متر 1 در مدت 1دقیقه جابجا می کند. توان عضله به عواملی بستگی دارند که عبارتند از:
1) قدرت عضله
2) به تعداد دفعاتی ه عضله در هر دقیقه منقبض می شود.
3) هرچه قدرت یا فعالیت بدنی طولانی بلاشد توان متر می شود و توان برحسب زمان تغییر می کند در 5 تا 8 ثانیه اول توانعضله در یک ورزشکار حرفه ای می باشد و در یک دقیقه بعد این توان به کاهش می یابد و اگر برای نیم ساعت ادامه یابد توان می شود.
ورزشی که 5 تا 8 ثانیه طول بکشد پرتاب نیزه، دو سرعت 50 متر حدوداً 5 ثانیه زمان می برد ک برای آن توان فرد 7000 می باشد و برای دوماراتون توان فرد 1700 می باشد.
آیا توان ورزشکار با سرعت دویدن ورزشکار ارتباطی دارد یا نه؟ در دو ماراتون سرعت از دو سرعت کمتر است و در دو سرعت اگر بدوند و دو ماراتون با سرعت تقریباً می باشد ولی توان می باشد چرا سرعت فرد نصف شده ولی توان وی سرعت چون توان تبدیل به سرعت می شود.
تمام توان اگر به کار فیزیکی تبدل می شو انتظار می رفت توان با سرعت ولی کارآیی تبدیل توان به کار فیزیکی صددرصد نیست. وقتی توان بالاتر می باشد راندمان آن یا بیشتر است نسبت به وقتی که توان کمتر است.
برآیند توان=
برایند توان=
وقتی سرعت زیاد است هدر رفتن انرژی بیشتر است.
تحمل عضله عبارت است از: هرچه انرژی که دردسترس عضله قرار می گیرد تحمل عضله است که تحمل عضله را براساس مقدار کلیگوژن اندازه گیری می کنند. هرجهGiy چون سفت ترجیحی عضله است پس عضله بیشتر می تواند باری که به آن وارد شده است را تحمل کند. به منبع انرژی در دسترس عضله مربوط است. جایی که می توانیم در رابطه با تغذیه بیشتر روی آن کار کنیم.
مدت زمانیکه بتواند یک باری را تحمل کند.
عواملی که روی سطح مقطع عضله نقش دارد: قطر عضله
برای قدرت و توان عضله که اگر بتوانیم قطر عضله را دهیم قدرت عضله می یابد.
1) تمرین ورزشی
2) تغذیه
3) تستوسترون
4) ارث
تمرین
اگر تمرین ورزشی باعث شود که عضله در حداکثر میزانی که منقبض شود این انقباضات باعث قطر عضله می شوند. ولی اگر باعث حداکثر میزان انقباض عضله شود قطر عضله نمی یابد.
پس در تمرین حداکثر میزان انقباض هم می باشد.
تسترسترون:
باعث قطر عضله و حجم سلول
ژنتیک هم عاملی است که در آن قطر عضله مؤثر می باشد.
عاملی که باعث قطر عضله می شود:
در حالت ایجاد میشود:
1) قطر فیبر افزایش یابد.
2) تعداد فیبر افزایش یابد.
اولین اتفاقی که رخ می دهد قطر فیبر زیاد می شود وقتی قطر فیبر به حد خاصی می رسید به 2 میوفیبر تغییر می شود که سبب تعداد فیبر می باشد.
فیبر ها در عضله یکسان نیستند. عضله از واحدهای مضرابی تشکیل شده که هرکدام از مضربی دیگر در آنها و فیبر ها هستند. فیبرهای عضلانی دو دسته هستند:
1) فیبرها با تدیچ سریع( انقباضات سریع) فسفاژن بی هوازی انرژی سریعاً آزاد
2) فیبرها با تدیچ آهسته( انقباضات کند) سیسم هوازی انرژی کند
یکسری از فیبرها سریع چرخش پیدا می کنند و سریع منقبض می شوند و دیگری برعکس. این دو فیبرها از لحاظ فیزیولوژی متفاوت هستند و ساختمان مشابه ندارند. فیبرهای سریع منبع سوخت آنها سیستم فسفاژن می باشد و سوخت فرد از سیستم بی هوازیتأمین می کنند. تریچ آهسته منبع انرژی آنها بیشتر سیستم هوازی می باشد.
در آهسته میتوکندری بیشتر به میوگلوبین بیشتر و عروق خونی بیشتری دارد و در سریع کمتر است. در جائی که فیبر تریچ سریع قطر آن دو بربر از آهسته می باشد نسبت تریج سریع و آهسته د ر همه افراد یکسان می باشد و تمرینات ورزشی باعث تغییرات آنها می باشد.
آهسته
سریع
ورزشکارانی که دو ماراتون
تمرین ورزشی سبب می شود که نسبت آهسته و سریع به یک نسبت افزایش یابد دریک فرد ورزشکارانی که ورزش دو سرعت انجام می دهند تریچ سریع بیشتری نسبت به افراد دیگر دارند و می یابد ولی نسبت آنها در یک فرد یکسان است کسی که دور ماراتون انجام می دهد بطور ارثی آهسته بیشتری در مقایسه با سایر افراد دارد چون بطور ارثی این توانایی را داشته وارد ورزشی شده نه اینکه ورزش باعث آن شده است.
18% 63%
دوماراتون دو سرعتی
82% 37%
55% سریع
45% آهسته
این افراد بطور ژنتیکی استعداد ورزشی خاصی را داشته اند. در صورت عدم وجود استعداد فرد یک قدر توانایی پیدا می کند تا به حد نفر اولی که ژنتیکی استعداد دارند نمی رسند.
منابع انرژی فسفاژن: بی هوازی و هوازی
سیستم فسسفاژن در کل این سیستم تأمین کننده10-8 ثانیه از انرژی مورد نیاز سلولی می باشد.
ATP در درون سلولی مقداری ذخیره می شود اگر فرد بخواهد یک ورزش سریع انجام دهد که 2 تا 3 ثانیه طول بکشد مقدار ATP می تواند به مدت 3-2 ثانیه انرژی مورد نیاز برای انقباضات سلولی را فراهم می کند.
ذخیره ATP باندازه O2 3 اونس می باشد د رکل بدن که برای 3-2 ثانیه انرژی تأمین می کند. g 28 = 02
کراتین فسفات در عضلات بصورت ذخیره می باشد که می تواند به تبدیل می شود.
کراتین کیناز
سبب تبدیل ADP به ATP + کراتین

 

کراتین فسفات می شود که ATP برای انقباضات می رود.
کراتین فسفات مقدارE مورد نیاز را برای مدت 5 تا 8 ثانیه تأمین می کند.
برای تبدیل ADP به ATP یک شیب انرژی باید وجود داشته باشد یعنی انرژی که از کراتین فسفات می آید باید بیشتر از آن باشند.
E مورد نیاز ATP ADP
E= مورد نیاز کراتین کراتین فسفات
تأثیر تغذیه بر روی افزایش میزان کراتین فسفات مصرف کراتین به ورزشکاران سبب میزان کراتین فسفات می شود که می توانیم به این ترتیب در مدت زمان کوتاه ورزشهای سرعتی را می دهد.
* رژیم غذایی میزان سسیتم فسفاژن و هرچه ببشتر می تواند ورزشهایی را که سریعتر هستند بهتر انجام دهد.
سیستم بی هوازی
ورزش طولانی مدت تر سپس منبع دیگر انرژی که در اینها بتواند مورد استفاده قرار گیرد عبارت است از:
هوازی
گلکوژن گلوکز اسیدپیودویک سیکل کربن 2 ATP
اسیدلاکتیک 38-36 ATP
سرعت تولید انرژی از مسیر بی هوازی 5/2 بیشتر از مسیر هوازی می باشد چون E سریعت در اختیار سلول قرار می گیرد که فقط تا 2 هفته می تواند E تآمین کند.
اسیدلاکتیک سریعاً بعد از تولید درعضله وارد خون می شود و از آنجایی که کلیه و گاهی در خود عضله می رود برای ورزشکاران حرفه ای در خود عضله اسیدلاکتیک آن را به پیروریک تبدیل می کنند ولی در کبد سرونیک به گلوکزتبدیل می شود در عضلات روی دور بهتر سریعتر اتفاق می افتد و مانع از ورود دلاکتیک به خن جلوگیری و ایجاد خستگی جلوگیری * در کبد ابتدا به اسیدییددویک و بعد به Glo تبدیل
وقتی اسیدلاکتیک در خون محیط خون اسیدی و آنزیمهایی را که بدن برای متابولیسم نیاز دارد غیر حل در بدن احساس خستگی می کند هرچه بدن توانایی داشته باشد که اسیدلاکتیک را سریعتر خارج کند احساس خستگی می کند. احساس خستگی در ورزشکاران حرفه ای کمتر چون لاکتیک فراهم در ماهیچه و هم در کبد مورد مصرف قرار می دهند.
برای رفع خستگی ناشی از اسیدلاکیتک مصرف سبزیجات وقلیای کردن محیط خون با صرف بی کربنات که در نوشابه های ورزشی است تا محیط گردش خون مهره می شود و PH اسیدی از بین می رود. سبزیجات چون پتاسیم بالا دارد وجود K باعث کاهش خستگی عضلات می شود ضمن اینکه دارای باقیمانده قلیایی هستند.
به منبع دائمی انرژی نیاز داریم که E را بطور د ائم د رهنیتار بدن قرار میدهد.
- گلوکز
- چربیها
- پروتئینها
- بن این منابع تأمین کننده بدن در موقع ورزش ترجیح می دهد ابتدا از گلوکز استفاده کند.
- گلوکز به صورت گلیکوژن در بدن است.
- چربی ذخایر انرژی
- پروتئین گلوکونئوژنر سیکل کربن تولید انرژی
- سلول ترجیح میدهد که با توجه به دلایل مختلف در ابتدا از G/V بعنوان منبع انرژی استفاده کند زیرا:
- چربی در مقایسه با CHO بازای مقدار ثابتی O2 انرژی کمتری تولید می کند. بازای هر lit اکسیژن مصرفی گلوکز انرژی تولید می کند در صورتی که چربی تولید انرژی می کند.


یعنی یکی از مزایای استفاده از Giv که سلول ترجیح میدهد بازای مقدار ثابتی بیشتری یا مشخص کالری زیاد چون رساندن به بافتها یک از محدودیت های ورزش می باشد.
اینکه جریان خون بتواند را به بافتها برساند یکی از محدودیت های ورزش می باشد.
وقتی Giv بخواهد تبدیل به انرژی می شود در مقایسه با fat سرعت آن دو برابر است. چربی ذحایر
تولید ATP ولی Giv های این مسیر را سریعتر طی می کند.
ولی نوع ورزش، شدت و طول مدت روی سقف مصرفی اثر می گذارد.
* گلیکوژن کل آن در کبد و عضله حداکثر تا 2 ساعت در هنگام ورزش اثر مورد نیاز بدن را تأمین می کند.( در حالت استراحت 12 ساعت)
* اگر شدت ورزش زیاد گلوکز
* اگر شدت ورزش زیاد طولانی گلوکمز بتدریج چربی به همین دلیل دو ماراتون چون ازذخایر چربی زیادی استفاده می کند خیلی لاغر می باشند.
5/0 ساعت بعد چربی
برای متابولیسم چربی به CHo در بدن نیاز داریم. استیل COA با انگرالواستیک سیکل چربی
اگر کربوهیدرات نباشد چربی به اجسام کتونی تبدیل می شود. و بدن نیز بتدریج تنطیم می کند و یکدفعه دو ساعت از Giy استفاده نمی کند. در اینجا بحث انرژیی کم از چربی تولید می شود از GIV بیشتر نمی باشد.
با سرعت آهسته
گلوکز پیاده روی طولانی ذخایر چربی مصرف کاهش وزن پیاده روی
زمان طولانی
GIV چربی قند خون نفت GIY تمام شده از PRO استفاده می کند ولی درحالت عادی میزان شکسته شدن Pro می باشد. در ورزش بدن از pro عضلات برای تولید E استفاده کند ولی به چه نسبت بستگی به ذخایر دارد پس بعد از روز کمی باید pro استفاده گردد. مقدار پرت pro آنقدر نمی باشد که مشکلی ایجاد کنند.
تست ورزش
براساس حداکثر سرعت مصرف اکسیژن شدت ورزش را تعیین می کنیم.
حداکثر سرعت مصرف اکسیژن هر چه کمتر باشد شدت کمتر ولی اگر بالا وبیش از 115 درصد باشد دارای شدت بیشتری می باشد.
پیاده روی کمی دارد.
فیزیولوژی ورزش:
آیا سیستم ریوی کار خود را بخوبی انجام نمی دهد که را وارد گردش خون می کند و بعد به بافت یا گردش خون عامل محدود کننده می باشد به بافتها.
ریه
قلب
گردش خون
عروق
ریه یک ظرفیت انتشاری دارد که عبارت است از مقدار اکسیژنی که از کیسه هوایی وارد گردش خون می شود Mlit اکسیژنی که بازاء هر میلی متر جیوه اختلاف فشار بین فشارنسبی اکسیژن در کیسه های هوایی و فشار نسبی اکسیژن در گردش خون منتقل می شود.
کیسه هوا a1 p اکسیژن
بازای 1mumg اختلاف فشار چقدر می تواند منتقل شود
خون a0 p اکسیژن
ظرفیت استثنایی اکسیژن در حالت فعالیت بدنی سه برابر می شود. چون فشار اکسیژن در عروق خونی با اختلاف فشار باشد و هرچه اختلاف بیشترباشد انتقال بیشتر می شود.
2- در حالت طبیعی عکس کیسه های هوایی باز نیستند و تبادل با خون ندارند ولی وقتی ورزش می کنیم تمام عروق خونی باز و تمام کیسه های هوایی تبادل را انجام می دهند.با توجه به ظرفیت انتشاری اکسیژن ریه ها عامل محدودکننده در رساندن به سلول ها نیستند و گردش خون عامل اصلی محدودیت می باشد.
یعنی سیستم قلب عروقی کارایی لازم برای رساندن اکسیژن را به سلولها ندارد.
گردش خون و قلب تا جائیکه ممکن باشد سعی می کند این کمبود را جبران می کند با تعداد ضربان قلب و فشار خون که را به سلولها می رسانند که سلول های عضله نیاز بیشتری به دارند د رحالت عادی 6/3 میلی لیتر بازار هر g10 عضله خون به عضله می رسد ولی در هنگام فعالیت 90میلی لیتر بازای هر g 100عضله خون به آن می رسد.
عروق خونی دستگاه گوارش و سایر قسمتهای خون را بیشتر به عضلات می رسانند. عضله در هنگام منقبض شدن عروق خونی آنها منقبض می شود. در نتیجه سبب می شود خون به عضلات برسد ولی بدن خود را به اینصورت تنظیم می کند که وقتی عروق در حال انقباض می باشد تمم اکسیژنی که دارند عضلات استفاده می کنند. عضلات منقبض موجود د رخون را استفاده کنند که سبب عوامل کاهش اکسیژن و و ترکیب نیتریک اکسید باعث می شود که آنها باعث می شوند عروق منبسط شود.
تغذیه ورزشکاران
مایعات:
نیاز به مایعات در ورزشکاران افزایش می یابد. در حالت عادی حجم خون ثابت می باشد. در ورزشکاراان مصرف مایعات خیلی مهم می باشد زیرا:
1- در اثر ورزش حرارت بدن افزایش می یابد. زرا 100 درصد انرژی به کار مکانیکی تبدیل می شود و 25 فقط تبدیل و 75% بصورت حراردت از بین می رود. راه حل تبدیل E به کار مکانیکی 55% نیست پس مقدار انرژی صرف تولید گرما می شود در جه حرارت می یابد. راههایی که بدن به حرارت جلوگیری می کند چون اگر بالا برود آنزیمهای شده و مناتوره شده و مرگ سلولی رخ می دهد. پس بدن باید سیستمی داشته باشد که درجه حرارت جلوگیری کند که عبارتند از:
- تعریق
در جه حرارت بدن جریان خون را ازقسمت مرکزی به سطح بدن می هد حرارت از قسمت مرکزی به سطح تولید تا حرارت بدن دفع شود.
افزایش سطح حرارت بدن به خون منتقل می شود که باعث در جه حرارت خون و جریان خون می شود. حال حرارت باید از خون به بیرون منتقل شود از طریق مکانیسم بدن حرارت تولیدی در مرکز را به سطح بدن منتقل می کند.
1- تعریق
2- از طریق هدایت یعنی از جایی که سردتر به جای گرمتر می رود.
3- Radiation رادیاسیون از طریق انعکاس همه حرارت منتقل می شود.دیاسیون از طریق انعکاس همه حرارت منتقل می شود.
گرمازدگی در ورزشکاران چون حرارت منتواسته از طریق این مکانیسم ها حرارت را دفع کند در محیطی که حرارت بیشت راز بدن باشد هدایت روی نمی دهد بلکه از محیط به بدن حرارت می تابد. و در محیط گرم تعریق عامل مهومی دردفع حرارت می باشد.
بازای هر lit عرق کردن حرارت بدن kcol 580 انرژی از بدن دفع می شود بصورت گرمای. حال اگر در محیطی قرار بگیریم که هم گرم و هم مرطوب باشد( سهمی) از سه مکانیسم بالا میزان تعریق کاهش می یابد و تحمل بروز گرمازدگی در محیط شرجی خیلی زیاد است پس مصرف مایعات را باید بیشتر کنیم.
ورزشکار برای دفع بدن به تعریق نیاز دارد پس مایعات را باید قبل ورزش در حین ورزش و پس ا زورزش مصرف کنند هیدراته نشود و تمرین به میزان مناسب صورت بگیرد.
عوامل تعیین کننده میزان نیاز بدن به مایعات در ورزش عبارتند از:
1- نوع ورزش
2- مدت ورزش
3- درجه حرارت محیط
4- آمادگی ورزشکار( یعنی چه مدتی ورزش می کند)
5- طول مدت ورزش
* اگر فردی که مدت طولانی دارد ورزش می کند تا فردی که تازه شروع به ورزش کرده میزان تزریق د رکسی که تازه شروع به ورزش کرد و عرق می کند تا کسانی که ورزشکار حرفه ای هستند یعنی بدن یاد می گیرد تا سریعتر آن حرارتی را که یافته است دفع کند.
* ورزشکار حرفه ای سیستم بدنش یاد گرفته که حرارت را باتعریق که یک راه هم دفع حرارت است از بدن فرد به سرعت درو کند ولی نوع عروق ورزشکار حرفه ای ترکیب اصلاح در عرقش کمتر از نسبت به فردی است که تازه شروع کرده. این تازه شروع به ورزش بیشتر املاح دفع می کند و حرفه ای بیشتر آب.
* هرچه ورزش طولانی تر و عرق نیاز به مایعات می یابد.
* فصل و حرارت میحط مؤثر باشد نیاز بدن به مایعات می یابد.
مکانیسم جذب مایعات ک سریع جذب می شود ودر ورزشکار باشد.
مایعات وارد روده و معده می رود جذب مایعات از ابتدای روده کوچک در دئودنوم وژژنوم می باشد که در آنجا 65% مایعات جذب می شوند. در روده بزرگ نیز جذب مایعات که حدوداً 15% مایعات مصرفی در روده بزرگ جذب می شود.
مشکل اینجاست که مایعات باید معده را خالی کنند و بعد وارد روده شوند پس عواملی که تأثیرگذار در قسه معده هستند به فرد آب خالص Glo++ الکترولیت دهیم معده به این علت باقی می ماند که از این شدت از بین این مواد
عوامل مؤثر در تخلیه مواد از معده:
1- در خصوص مایعات و مواد غذایی اسمولاریته مواد باید به حدی برسد تا اجازه خروج از معده را داشته باشد اگر اسمولاریته مواد باشد املاح اجازه خروج ندارد وقتی اسمولاتور به حد مشخصی برسد آنوقت ماده هیتر، توجو، هیبواسمولاری می باشد و اسمولاریته پایه مشخص 285 اگر اسمولاریته الز 285 بیشتر باشد باقی می ماندد تا ترشحات معده به آن اضافه شوند تا اسمولاریته آن کاهش یابد اگر wos 300 باشد شیره های گوارشی اضافه محیط دقیق می کند به 280 می رسانند. هرچه اسمولاریته بیشتر باشد ماده بیشتر در معده می ماند تا شیره های گوارشی و محیط دقیق اجازه خروج پیدا کند.
اگر ماده هیپواسمولار باشد سریع خارج می شود پس مواد موجود وهیپو سریعاً معده را تصفیه می کند پس ا گر تأخیر در تخلیه داشتید به معنی تأخیر در جذب همگی می باشد.
Cl,K,Na+GIV بی کربنات هرکدام یک اسمولاریته ایجاد می کند تا هرچه تعداد آنها بیشتر باشد اسمولاریته بیشتر پس مایعات را باید طوری برای ورزشکاران تنطیم کنیم که و هیپواسمولار می باشند پس نوشابه های ورزشی یا هر مایعی باید اسمولاریته از 280 بیشتر نباشد.
از هامل دیگر که در تخلیه اثر می گذارد حجم مایعی که در داخل معده می باشد از قبل یالان آن را اضافه کرده ایم مایعاتی که استفاده می کنیم باید حجم آن در باشد که اجازه خروج را بدهد از معده. اگر از قبل cc 250 مایع در معده باشد+ آب آب 250 = حجم معده cc 500 و cc 350 سریعتر از معده تخلیه می کند. اگر در معده مایع باشد و مایعات را بخوریم معده را تخلیه می کند تا زمانی که معده خالی بوده است که جزء ذخیره فیزیولوژی معده می باشد. اگر هضم مایعات قبل در داخل معد+ مایع جدید بیشتر باشد معده آن را سریعتر خالی می کند. معده نمی آید نمی آید تمام آب را خالی کند یک مقداری باید مایعات در داخل معده بماند و بعد تخلیه شده ولی در اینجا چون از قبل مایع بوده است پس آن را خالی می کند سریع.
در صورتیکه حجم معده به یک حدی برسد cc 500 آن را خالی می کند ولی عملاً ورزشکار این حجم را نمی تواند بخورد در عین ورزش. حجم مایع در داخل معده هر چه بیشتر باشد مایعات سریعتر ماده را تخلیه می کنند.
500= ورزشکار250+250 باقی ( پس)
ولی عملاً امکان ندارد. 500= 400+100 پس
پس برای توصیه به ورزشکاران چون یکدفعه نمی توانیم و این که معده هم زود تخلیه شود چه کار بکنیم که ورزشکار همیشه یکسری آب در معده او باقی بماند. خواصی که ورزشکار مایعات مصرف می کند طوری تنظیم کنیم که همیشه یک حجمی در داخل معده آن باقی بماند.
20 دقیقه تأخیر
که با هم خالی می شوند بعد 250
اگر 15 تا min 20 یکبار اتاپرال مایع استفاده کنیم حجم مایع درصدی است که از تخلیه مایع جلوگیری نمی کند و می گذارد آب داخل معده باشد.
معده را خالی نمی کند و را باقی می گذارد. در روده حجم مایه مقداری مایع مصرفی هم مهم می باشد.
3- برای توصیه های مایع که ورزشکار می خورد معده ماده غذایی را آنقدر نگه می دارد که همدما با بدن بشود و بعد خارج می کندو سابقاً می گفتند خنک باشد ولی د رجه حرارت مایعات تأثیری در تخلیه معده ندارد.
مایعاتی که به ورزشکار می دهیم.
1- آب خالص
2- آب +قند
3- آب + قند+ الکترولیتها
در صورت مصرف اب خالس – در طی ورزش فقط آب را از دست نمی دهیم و الکترولیتها هم هستند. در صورت از دست دادن آب حجم خون با مصرف آب خالص ولی الکترولیتها از دست رفته جبران شده پس خون رقیق می شود. رقیقی خون سبب هورمون ADH( یا آنتی دیورتیک هورمون یا وازوپرسین) که این هورمون از طریق استورسیتورها در جدار عروق در هیپوتالاموس نسبت به 1 اسمولاریته فوق حساسند.
فوق رقیق اسمولاریته پس اسمولاریته ها غیرفعال پس مقدار ترشح ADH را می یابد.
فوق غلیظ اسمولاریته پس اسمولاریته ها فعال و تولید ADH را می یابد.
هورمون ADH بار جذب آب را از توبولهای کلیه میدهد ( بار جذب آب) پس ADH بازبندی آماده در نتیجه دفع ادرار را داریم پس آبی که خورده بود( آب خالص) هم دفع شده، املاح جایگزین نشده و حجم خون هم نیافت.
افزایش دفع ادرار در هنگام ورزش سبب ایجاد مشکل بدنی ورزشکار می شود. آب خالص که سریع دفع شده به درد بدن نمی خورد پس آبی باید باشد که هم سریع تخلیه و هم مشکل آب خالص ایجاد نکند. پس آبی را که حاوی قند+ املاح K,Naبی کربنات تصفیه می کنیم ولی مقدار املاح باید بقدری باشد که سبب تبدیل آب به حالت هیپراسمولار نشود.
آل مخصوص ورزشکاران:
اگر غلظتGiv در آب 3-1% باشد در مقایسه با آب خالص بسرعت تصفیه معده در مورد هر تعدادی یکسان می باشد و تفاوتی ندارد. پس محلول نهایی GIV 3%-1 منفی ندارد.
آب مصرفی سدیم+ بی کربنات جزئی + پتاسیم هم اضافه می شود.
در صورتی که غلظت گلوکز را 15%بگذاریم هیپراسمولار می شود. در تخلیه معده تخلیه می باشد. اگر GIV 10% باشد در جذب مایعات از معده و روده محتوای هیپراسمولار در روده تنها نمی گذارد. آب جذب شود که سبب می شود از سلول های روده به داخل روده کشیده می شود و مشکل اسهال می دهد. پس به هیچ عنوان محلول 10 درصدO GI تصفیه نمی شوى ولی برحسب نوع ورزش محلول 6 الی 8 درصدGIV میدهیم.
مایعات چرا حاوی GIO و سوسیم باید باشند چون برای جذب Glo در داخل سلول از طریق مکانیسم انتقال فعال گلوکزجذب می شود که برای جذب به احتیاج داریم که ورود Glo به Na بداخل سلول می شود آب به داخل سلولهای روده کشیده می شود.
مکانیسم های جذب Glo و Na در محیط روده، Glo انتقال فعال با واسطه حاصل و مصرف انرژی می باید برای جذب Glo اول Na به عامل فصل و شکلیGlo ایجاد می کند که سبب اتصال Glo به می باشد بلکه هر دومتصل شدند Glo و سدیم به دخال سلول واردشدند.
ورود Glo و Na بداخل سلول آب هم از طریق اسموز بداخل سلول وارد می شود.
* محلولORS نمک و شکر آب دارد چون Glo و سدیم همزمان با هم جذ ب می شوند و آب را هم جذب می کنند نوع ورزش و حدت ورزش تعیین کننده این است که Glo 3-1% باشى یا 6 یا 8% باشد.
میزان مایعات:
چه میزان، قبل و بعد از ورزش باید صرف کند.
* 2 ساعت قبل از ورزش حدوداً ml 600-400 مایعات فرى می بایستی مصرف کند( 5/1 تا 5/52) که بدن فرد هیدراته شود. قند و الکترولیت همانطور و گلوکز بایستی دقیقاً تعیین شود.
* در ضمن ور زش هر یک ربع ثانیه min 20 حدوداً یک تا 5/1 مایعات باید مصرف کند. حاوی الکترولیت و گلوکز اگر وزنه طولانی 6-8% و اگر کوتاه 3-1% بهم.
* پس از ورزش فرد را وزن می کنیم بخوبین میبینید g 4500 کاهش وزن که فرد از دست می دهد 2 تا 53 مایعات باید مصرف کند.
1 پوند
مصرف قهوه باعث سرعت آزادسازی اسیدهای چرب از ذخای انرژی می شود در نتیجه دسترسی سلو لهای چربی می باید و تولید انرژی زیاد می شود در ورود به داخل سلول و انقباض سلول های عضلانی نقش مثبت دارد.
در ورزش های طولانی مدت بعتر است از آن استفاده شود چون کوتاه مدت Gly براحتی ما را تآمین می کند ولی دو ماراتن علاوه بر Gly نیاز داریم که از چربی هم بگیریم.
قهوه چربی خون به کبد سبب TG می شود پس توصیه نمی شود به مصرف آن در جهت لاغری.
کافئین 1 تا 2 ساعات قبل از ورزش می بایستی مصرف شود که کم کم ذخایر چربی آزاد شوند و باعث تولید انرژی گردند مقدار می تواند کافئین مصرف کند ورزشکار.
اول کاپا چینو = mg 75 کافئین
قهوه cc 200= mg 100-50
5 تا 4 قاش قبل از ورزش= mg 500 کافئین دارد mg 400

 

تمرین:
برای ورزشهای مختلف( شنا، دومیدانی، فوتبال، کوهنوردی، بستکتبال، والیبال، کشتی، کاراته و .... ) یکی را انتخاب کنید.
نیاز به انرژی، کالری، PAO کربوهیدرات....
در حین تمرین و درزمان مسابقه ( قبل مسابه و پس از مسابقه) چه رژیمی فوتبالیست باید داشته باشد؟ روز مسابقه
تغدیه ورزشکاران
کربوهیدرات
نیاز به کربوهیدرات در مقایسه با غیرورزشکاران و ورزشکاران
برای افزایش میزان تحمل عضله در ورزشکاران بعید میزان Gly ماهیچه ها مؤثر است با مقایسه دو رژیم زیرکه 75% E از Glo در رژیم دیگری که 45% E از Glo تأمین می شود.

Fat Prb CHO
10%
40%

 


20%
20%

 


75%
45%

 

 

 

هرچه درصد CHO در رژیم باشد سنتز Gly درعضله بیشتر باشد رژیم 70% بیشتر باعث سنتز Gly می شود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   105 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اسید های چرب