فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تسطیح لیزری(لولر لیزری/اسکریپر لیزری)

اختصاصی از فی گوو تسطیح لیزری(لولر لیزری/اسکریپر لیزری) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دستگاههای تسطیح لیزری به دلیل دقت و کارآئی مناسب و عدم نیاز دائم به کارشناسان خبره، سادگی، سرعت عمل بالا و کار در هر شرایطی، در سایر کشورهای جهان مورد توجه واستقبال زارعین قرار گرفته است . وارد کردن این تکنولوژی به کشور و استفاده از آن در مزارع کوچک و بزرگ و جلب اعتماد کشاورزان می تواند نقش موثری در توسعه مکانیزاسیون و افزایش بهره وری و نیز رسیدن به کشاورزی پایدار ایفا نماید . لذا فراهم کردن بستر مناسب برای دسترسی هر چه آسانتر زارعین به این دستگاهها امری بسیار ضروری می باشد که از اهداف شرکت آژینه به شمار می آید .

شرکت آژینه صنعت پارسه از سال  1382فعالیت خود رادر زمینه کشاورزی دقیق شروع و در اجرای طرح های تسطیح لیزری به صورت طرح های الگویی و تحققیقاتی در سطح منطقه با سازمان جهاد کشاورزی ، اداره توسعه مکانیزاسیون   و آب و خاک همکاری داشته است .

در زمینه سیستمهای لیزری شرکت آژینه صنعت پارسه   با شرکت Moba   ( موبا – آلمان )  همکاری  و هم اکنون نیز نماینده اسکریپرو لولرهای  لیزری متنوعی  از جمله  اسکریپرهای لیزری J.N.R (جی.ان.آر استرالیا )  و لولرهای لیزری Alpler (آلپلر- ترکیه) می باشد .

در این شرکت روی نمونه های متنوع لولر های لیزری از جمله : رینولدز ( آمریکا ) ، میسکین ( آمریکا ) ، داربیشر ( آمریکا ) ، انلی ( ترکیه ) ، آلپلر ( ترکیه ) و اسکریپر های J.N.R ( استرالیا ) و نیز سیستمهای لیزر ایگل ( آمریکا ) ، تاپکن ( ژاپن ) ، میکروفین ( دانمارک ) ، جئوفنل ( آلمان )  ، لیزر مارک ( آمریکا )آزمایش و تحقیقات لازم صورت پذیرفته است .

از دیگر فعالیت های شرکت آژینه تجهیز ماشین آلات و دستگاههای راه سازی به سیستمهای لیزری و سونیک می باشد.

این شرکت در حال حاضر به عنوان اولین تولید کننده ادوات لیزری ، خط تولید اسکریپر لیزری طرح جی.ان.آر استرالیا و لولر لیزری طرح میسکین آمریکا را راه اندازی و تولید این دستگاهها را آغاز کرده است .

 مزایای تسطیح لیزری به استناد نقطه نظرهای کشاورزان

 مهمترین و غیر قابل انکارترین مزیت این سیستم نسبت به سایر روشها، دقت دستگاه در تسطیح بر اساس شیبهای بسیار دقیق طولی و عرضی، به دلیل هوشمند بودن سیستم ترازیاب لیزری آن و عدم نیاز به حواس انسانی در کنترل تیغه خاکورز برای ایجاد سطحی صاف با شیب مورد نظر می باشد

 1 . کاهش مصرف آب ، کود  و  امکان توزیع یکنواخت آب در تمام سطوح مزرعه به طور یکسان

2 .  عدم نیاز به مرزهای عرضی و کم شدن تعداد مرزهای طولی در مزرعه

3 . کفایت یک نفر کارگر برای آبیاری تا سطحی بیش از 50 هکتار

4 . کاهش علفهای هرز و افزایش کیفیت و راندمان محصول به دلیل توزیع یکسان آب و مواد غذائی

5 .  افزایش راندمان کار و عمر مفید ماشین و دنباله بندهای کشاورزی و کاهش هزینه های تعمیر

6 .  سرعت عمل کمباین و کاهش تلفات ریزش محصول در زمان برداشت

7 .  کاهش مصرف سوخت

8 .  کاهش مصرف برق در آبیاری

9 . افزایش سطح  زیر کشت اراضی زراعی به دلیل حذف پشته های اضافی و کانال های  آبیاری،

10 .  عدم نیاز به نقشه بردار و نقشه برداری بوسیله دوربینهای مخصوص به روش مهندسی

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تسطیح لیزری(لولر لیزری/اسکریپر لیزری)

آشنایی با محیط 3DS MAX

اختصاصی از فی گوو آشنایی با محیط 3DS MAX دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

در این قسمت شما را با محیط 3DSMAX آشنا می کنیم. محیط برنامه پنجره ای است شامل دیدگاه ها، نوار ابزار، منوها و پانل ها.

 

 

در محیط برنامه روش های زیادی برای اجرای عملیات است بعنوان مثال برای ساخت اشیاء از منوهای پانل فرمان استفاده می کنیم. 

نوار منو:

نوار منو درست در زیر نوار عنوان برنامه قرار دارد که تمام فرمان ها و عملیات قابل اجرا در 3DS MAX در این منوها موجود است.

ما ابتدا منوهایی را توضیح می دهیم که در پانل ها گزینه های آنها موجود نیست و تنها راه دست پیدا کردن آنها از طریق این منوها یا از طریق کلیدهای میان بر است پس ابتدا به آموزش منوهای Group و Edit و File می پردازیم.

البته این مرحله یه مقدار خسته کننده است ولی یادگیری آن جز کار و قسمت جداناشدنی نرم افزار است

 منوی File

این منو شامل فرمان های زیر می باشد:

 فرمانNew

 

 

  اجرای این فرمان سبب پاک شدن صحنه فعلی و جایگزینی صحنه جدید می شود که معادل کلیدهای میان بر Ctrl +N می باشد. زمانی که این گزینه را انتخاب نمایید قسمت Options نمایان می شود. گزینه اول اگر انتخاب شود هم اشیاء درون صحنه و هم چنین تنظیمات سلسله مراتبی آنها حفظ شده فقط کلیدهای متحرک سازی آن از بین می رود.

انتخاب گزینه دوم سبب از بین رفتن تنظیمات سلسله مراتبی و نیز کلیدهای متحرک سازی می شود ولی اشیاء درون صحنه هنوز وجود دارند.

انتخاب گزینه سوم باعث از بین رفتن تمام اشیاء و تنظیمات می شود.

 فرمان Reset

این فرمان تمان تنظیمات نرم افزار را به صورت پیش فرض تغییر می دهد.

 فرمان Open

به کمک این فرمان می توانید فایل های با پسوند(MAX) یا یک فایل کاراکتر(CHR) یا فایل رندرVIZرا باز کرد. فایلهای (DRF) یک فایل صحنه از یک رندر VIZ است این نوع فایلها شباهت زیادی به فایلهای Max دارند اما توسط رندر شرکت AutoDesk رندر می شوند.

 ObseleteFlle

هرگاه فایلی از نسخه های قبلی Max وارد نسخه جدید آن کنید این پنجره باز می شود که به شما می گوید این فایل برای نسخه پایین تر 3DSMAX است( فایلهای نسخه جدید در نسخه قدیم باز نمی شود).

 فرمان Open Recent

این فرمان فهرستی از جدیدترین فایل ها که باز شده را در اختیار شما قرار می دهد و تعداد این فایلها را تا 9 می توان افزایش داد برای تغییر آن می توانید به این منو بروید.

Customize >Preference>File- Recent Files in File menu

 

 

  

فرمانSave

برای ذخیره سازی یک صحنه از این فرمان استفاده می شود که معادل کلیدهای میان بر Ctrl +S است. در 3DS MAX قابلیتی وجود دارد که فایل ها را می تواند به صورت خودکار در فاصله زمانی معیین ذخیره نماید. این قابلیت را Auto backup گویند و میزان زمان و تعداد ذخیره سازی نیز قابل تغییر می باشد.

این فایلها در آدرس نصب شده نرم افزار در پوشه Auto backup قرار دارند.

Customize- Preference- Flle- Auto backup

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  97  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


آشنایی با محیط 3DS MAX

دانلود مقاله

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده:
اثیر الدین مفضل بن عمر ابهری یکی از حکمای مشهور جهان اسلامی‌و از شاگردان برجسته امام فخر رازی است که در ابهر زنجان به دنیا آمده است سال تولد او نامعلوم و درباره سال وفات وی نیز اختلاف وجود دارد. گرچه سال 663 ه. ق قول معتبری به نظر می‌آید او از محضر کمال الدین یونسی موصلی فقیه، ریاضیدان و منطقی (متوفای 639) و سعید بن ندی (651) بهره برده است واز شاگردان مشهور وی می‌توان به نجم الدین ابوالحسن کاتبی قزوینی (متوفای 675) اشاره نمودند که شرح آزادی بنام مبسوط جامع الدقایق بر کتاب کشف الحقایق فی تحریر الدقایق ابهری نگاشته که آشکارا درآن تفکرات اشراقی این فیلسوف را نمایان می‌سازد که با نظم حاکم بر فلسفه این دوران متفاوت است.
ابهری بیش از سی اثر در حوزه های مختلف علوم چون فلسفه، منطق، کلام، هیئت، نجوم، ریاضیات، طبیعات، به زبانهای عربی و فارسی دارد المنطق مشهور به «ایسا غوجی» «الهدایه »‌و «کشف الحقایق فی تحریر الدقایق» از آثار مهم ایشان است.
کتابهای الهدایه و المنطق ابهری در ممالک اسلامی‌مشهور و مدتی بعنوان کتب درسی بوده که شروح مختلفی چون شرح ملا صدرای شیرازی و شرح حسین معین الدین میبدی بر کتاب الهدایه و شرح شمس الدین فناری (1470 م) بر آنها نگاشته شده است.
هانری کوربن او را با عنوان ریاضیدان وعالم هیئت وسنی مذهب معرفی کرده است گر چه آثار او مورد عنایت دو حکیم مشهور شیعه یعنی خواجه نصیر الدین طوسی و ملا صدرای شیرازی بوده و خواجه طوسی نیز با وی مکاتباتی داشته که با بررسی مفاد آن می‌توان پی برد که او به مقام علمی‌ابهری معترف بوده است. ابهری در منطق سه ضرب بر پنج ضرب ارسطو در شکل چهارم قیاس اقترانی افزود وبرای سالبه جزئیه دربعضی موارد (عرفیه وجود) صور عکس ثابت نموده است.
کتاب کشف الحقایق ابهری بترتیب دارای سه بخش منطق، الهیات و طبیعات است که بر خلاف ترتیب مرسوم آن عصر بوده و بخش الهیات آن نیز دارای سه مقاله یازده مطلع و چهل و سه لامع و شانزده بحث است که به روش تلفیقی بر اساس نسخ خطی دارالکتب المصریه و مجلس شورای اسلامی‌مورد تحقیق و تصحیح قرار گرفته است.
معرفی ابهری اثیر الدین مفضل بن عمر ابهری یکی از مشاهیر حکمای اسلام و از شاگردان بزرگ فخر رازی است که در ابهر زنجان متولد شده است برخی وفات وی را سال 660 ه.ق [1][1] وبرخی دیگر 663 [2][2] ه. ق و ابن اعبری سال 661 ه. ق می‌داند. حاجی خلیفه در کتاب کشف الظنون درذیل کتاب کشف الحقایق وفات او را سال 663 ه.ق و در دنباله کتاب المغنی فی الجدل 700ه.ق ضبط نموده است ولی با توجه به اینکه وفات وی در زمان هلاکوخان مغول بوده است سال 663 ه.ق قول معتبر می‌باشد. او بعلت فتنه مغول به شام رفت و در خدمت محی الدین محمد بن سعید بن ندی (متوفای 651 ه.ق) در دمشق زیست بزرگی سن و مقام بلند علمی‌خود حاضر و بهره برده است . سپس به بلاد روم (آسیای صغیر)رفته از محضر کمال الدین یونس موصلی فقیه و ریاضیدان و منطقی (متوفای 639 ه.ق) در موصل و اربل با وجود ابن شاکر در احوال اسماعیل عما الدین ابوالفداء صاحب حماة می‌نویسد: او دوستدار اهل علم بود و آنان را به خویش نزدیک می‌کرد. اثیر الدین ابهری به خدمت او پیوست. و نزد او اقامت گزید و ابولفداء برایش نقدینگی که کفاف مخارج او را نماید مرتب کرد [3][3] هانری کوربن وی را از جمله اندیشمندان سنی آورده و با عناوین فیلسوف و ریاضیدان و عالم هیئت معرفی کرده است. [4][4]
کثرت آثار وتعدّد نوشته های ابهری گواهی بر تسلط او بر علوم زمان خود است او اکثر اوقات خودرا به تدریس علوم وتعلیم طلاب و تالیف کتب گذرانده است.
کتاب الهدایه وی که در حکمت طبیعی والهی است در تمام ممالک اسلامی‌مشهور و مدتی کتاب درسی طلاب حکمت بوده و شروحی مختلفی بر آن نوشته شده که مهمترین آنها شرح فاضل حرزبانی و حسین معین الدین میبدی و ملا صدرای شیرازی است و کتاب المنطق وی که در خصوص علم منطق بوده و به «ایسا غوجی» معروف است توسط شمس الدین احمد فناری (834 ه.ق) شرح و در قسطنطنیه چاپ شده است که در کشور های ترکیه و عراق و پاکستان از متون درسی به شمار می‌رود.
نجم الدین کاتبی قزوینی (675-600 ه.ق) از شاگردان بنام اثیر الدین است که شرحی آزاد بنام مبسوط جامع الدقایق فی کشف الحقایق بر کتاب کشف الحقایق ابهری نگاشته است. [5][5]

 

 

 


آثار
آثار دیگر ابهری عبارتند از:
1- تنزیل الافکار فی تعدیل الاسرار در منطق طبیعیات و الهیات که خواجه نصیر الدین طوسی بر آن نقد مفصلی به نام «تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار» نوشته است.
2- الکشف در منطق به زبان عربی
3 - زبدة الاسرار در فلسفه به زبان عربی
4- غایه الادراک فی درایه الافلاک
5 - منطق رساله مختصری به زبان فارسی
6- آغاز و انجام رساله مختصری به زبان فارسی
7 -کلمات عشره رساله مختصری به زبان فارسی
8 - المحصول در مقابل التحصیل بهمنیار شاگرد مشهور ابن سینا
9 - المسائل در زمینه کلام
10- الرساله الزاهرة فی بیان فسادالمقدمات الجدلیه
11- المغنی درعلم جدل و آداب بحث و مناظره
12- التهذیب النکت (نکت از ابواسحاق ابراهیم بن شیرازی متوفای 476 ه.ق است)
13- حاشیه شرح ملخص فخر رازی
14- منتهی الافکار فی ابانة الاسرار در منطق، الهیات و طبیعات
15- خلاصه الافکار ونقاوة الاسرار درعلم منطق
16- دقایق الافکار در منطق
17- عنوان الحق و برهان الصدق در منطق طبیعات، الهیات
18- رسالة من پر کار القطوع حررها الامام اثیر الدین المفضل الابهری
19- رساله اسطرلاب
20 -مختصر فی علم الهیئة
21- الزیج الاختیاری
22 - الزیج الشامل
23- سه رساله در هیئت ونجوم
24- اصلاح الهندسه
25 - الخلاف در فقه شافعی
26- شرح ایسا غوجی
27- کشف الحکمة در فلسفه
28- اصلاح استسعقات
29- الاشارات در مقابل اشارات ابن سینا
30- البیان
31- دیوان شعر [6][6]
در تذکرة عرفات آمده است که اثیر الدین ابهری از افاضل و اکابر است و صاحب دیوانی است که سه هزار بیت دارد از جمله این رباعی منصوب اوست.
تا کی مدد نفس بد آموز کنم
خلقی ز وجود خود غم اندوز کنم
من بعد بر آنم که به قرصی چو فلک
روزی به شب آرام و شبی روز کنم
ابهری در منطق سه ضرب بر پنج ضرب ارسطو در شکل چهارم قیاس اقترانی افزوده [7][7] وبرای سالبه جزئیه در بعضی موارد چون عرفیه و جودیه صور عکس ثابت نموده است [8][8].
انگیزه مولف از نوشتن کتاب کشف الحقایق فی التحریر الدقایق در مقدمه کتاب وجود شبهه دراصول و معانی علم طبیعه و ما قبل (الهیات) و قوانین منطق در کتب موجود بیان شده و افزوده است که به همین خاطر قصد نوشتن کتابی نموده که درآن خلاصه کلام حکماء معتبر گذشته به همراه تبیین حق و باطل وصواب و خطاء جمع شده باشد.
از تامل در گفتار ابهری می‌توان دید انتقاد وی را نسبت به مباحث منطقی و طبیعی و الهی عصر خود دریافت نمود.
کتاب کشف الحقایق مرکب از سه بخش منطق ، الهیات و طبیعات است که بر خلاف ترتیب مرسوم آن زمان (منطق، طبیعات والهیات) بصورت (منطق، الهیات، و طبیعات) نگاشته شده است. بخش منطق یک مقدمه و پنج مقاله، بخش الهیات سه مقاله و یازده مطلع و چهل و سه لامع و 16 بحث و بخش طبیعات آن نیز چهار مقاله دارد.
سبک نگارش
سبک نگارش ابهری همان گونه که دانشمندان قرن هفتم هجری همچون کاتبی دارند عناوین بصورت پاسخ قاطع به مسئله طرح و بعد جنبه سؤالی پیدا می‌کند و غالباً خالی از داوری و فقط گزارش آراء و نقد آنهاست. به همین خاطر مختصر، ساده و روان بود و مناسب برای متون آموزشی و درسی است. ابهری از اقوال حکمائی چون ابن سینا (5 مورد) شیخ اشراق (3) امام فخر رازی (15) افلاطون و فضلای متأخر و ملیّون (1 مورد) نقل و نقد نموده است. ازدقت در محتوی و تعداد نقل و نقد او می‌توان پی برد که استادش امام فخر را بیشتر و شیخ اشراق را کمتر از دیگران مورد نقد قرار داده است. و شاید همین مطلب گواهی بر نزدیکی سبک فلسفی ابهری به شیخ اشراق سهروردی است گرچه ابهری خود را در فلسفه صاحب سبک می‌داند و در چارچوب تفکر فلسفی موجود در آن زمان نمی‌گنجد و در مسئله اساسی وجود مخالف نظر شیخ اشراق و حتی امام فخر و موافق ابن سیناست.
معرفی نسخه ها:
1- نسخه خطی مجلس شورای اسلامی‌به خط نسخ مربوط به اواخر قرن هفت یا اوایل قرن هشتم هجری قمری است که همه آن را یک نفر نوشته و نام کاتب و تاریخ کتابت ندارد. از نظر نگارش ، خوش خط، دقیق و خوانا ، با رسم الخط معمول آن زمان وبا حاشیه های نسبتا زیاد و دارای فصل بندی مشخص و ممتازی است و هر صفحه آن دارای 23 سطر می‌باشد.
2- گاهی در کنار صفحه ها حاشیه دارد که در پایان آن رمز (ه) وجود دارد و غالباً صبغه انتقادی و اندکی نیز توضیحی هستند و در مجموعه 2310 مجلس، تنکابنی به شماره 25935 قفسه 3973 نگهداری می‌شود. ترتیب آن اول منطق از صفحه 1 تا 103 با یک مقدمه و پنج مقاله ، الهیات از صفحه 105 تا 168 در سه مقاله، طبیعیات از صفحه 169 تا 212 و در چهار مقاله است.
3- نسخه خطی دارالکتب المصریه توسط محمودبن فقیه محمدبن شرفشاه در سال 678 ه.ق به خط نسخ نوشته شده و در مجموعه 1345 دارالکتب المصریه شماره 162 در 732 صفحه 21 سطری نگهداری و میکروفیلم آن در داخل مجموعه کشف الاسرار خونجی ج 4 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است این نسخه از نظر خط چندان زیبا نیست ولی غلط املایی و انشایی کمتری دارد و حاشیه آن نیز اندک و دارای سه بخش منطق از صفحه 1 تا 360 ، الهیات از صفحه 360 تا 436 و طبیعیات از صفحه 436 تا 470 می‌باشد.
روش تصحیح:
ازروشهای معمول تصحیح یعنی مکانیکی، اجتهادی و توأم، روش سوم یعنی تلفیق و توأم استفاده شده است بر این اساس نسخه خطی مجلس شورای اسلامی‌نسخه اصلی و نسخه مصر بدل بوده و درشرایط مساوی وفقدان مرجح متن نسخه مجلس ترجیح داده شده است در غیر این صورت با توجه به قواعد و اقتضای ادبی و مفهومی‌متن اصلی از سوی مصحح انتخاب شده است.
اختصارات:
1- نسخه خطی مجلس شورای اسلامی‌: مش
2- نسخه خطی دارالکتب المصریه: مص
3- کلمه در بدل نیست : - مص
4- کلمه در بدل اضافی است : + مص
5 - حاشیه نسخه مجلس شورای اسلامی: ه مش
6- حاشیه نسخه دارالکتب المصریه : ه مص
7- مطالبی که بر متن از مصحح افزوده شده است: } {
نتیجه:
ابهری بر فلسفه و منطق تسلط کامل داشته و سبک شیوه نگارش او علاوه بر اینکه روان، ساده و منظم بوده به یک مکتب فکری خاص اشراقی یا مشایی محدود نشده است .او چون استادش امام فخر رازی ذهنی نقاد و تحلیل گری داشته از این رو تصحیح انجام یافته برای دانشجویان الهیات و فلسفه در سطح کاردانی و کارشناسی متن مناسبی می‌باشد.
پی نوشتها:
1- محقق، مهدی ، ایزوتسوتوشی هیکو، منطق و مباحث الفاط (مجموعه متون و مقالات تحقیقی) انتشارات دانشگاه تهران سال 1370 ص 36.
2- کوربن هانری، تاریخ فلسفه اسلامی‌، ترجمه جواد طباطبایی ، انتشارات کویر سال 1373، ص 451.
3- مدرس رضوی محمد تقی، احوال و آثار خواجه نصیر الدین طوسی، انتشارات اساطیر، چاپ 1370 ، ص 183.
4- کوربن هانری، تاریخ فلسفه اسلامی‌، ترجمه جواد طباطبایی ، انتشارات کویر، سال 1373، ص 455.
5- کاتبی قزوینی نجم الدین ، ایضاح المقاصد من حکمه عین القواعد ، شرح علامه حلی به اهتمام سید محمد مشکوه و تصحیح منزوی علینقی، چاپخانه دانشگاه تهران سال 1337 ص 6.
6- کاتبی قزوینی نجم الدین، فلسفه ما بعد الطبیعه، ترجمه مدرسی گیلانی مرتضی، ناشر مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی سال 1362، ص 119- 118.
لغت نامه دهخدا / جلد 1 /ص818 / منطق و مباحث الفاظ/ص 38
7- فرهادی، شکل چهارم قیاس اقترانی، استاد راهنما دکتر احد فرامرز قراملکی، سال 1378، دانشگاه تهران

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله

دانلود مقاله عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 «فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعواالیهم‏». (1) به طورى کلى براى هر انسانى لازم است که داراى فکر نقادى باشد. قوه‏نقادى و انتقادکردن به معناى عیب‏گرفتن نیست. معناى انتقاد، یک شى‏ء رادر محک قرار دادن و به وسیله محک‏زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص‏دادن است. مثلا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتما باید معایب‏آن کتاب نمودار بشود بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشدآشکار بشود. انسان باید در هر چیزى که از دیگران مى‏شنود نقاد باشد یعنى‏آن را بررسى و تجزیه و تحلیل بکند. صرف اینکه یک حرفى در میان مردم‏شهرت پیدا مى‏کند خصوصا که با یک بیان زبیا و قشنگ باشد دلیل بر این‏نیست که انسان حتما باید آن را بپذیرد و قبول بکند. به ویژه در امر دین وآنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقاد باشد آنچه که در شبهاى گذشته راجع به احادیث بحث مى‏کردیم که پیغمبر فرمودآنچه را که از من مى‏شنوید به قرآن عرضه بدارید اگر موافق است بپذیرید واگر مخالف است نه، خود نوعى نقادى است. حدیثى است که من عین‏عبارات آن یادم نیست ولى مضمون آن یادم است که ائمه ما آن را از حضرت‏عیسى مسیح نقل کرده‏اند. تقریبا مضمونش اینست: شما که علم را فرا مى‏گیرید،اساس کار اینست که نقاد باشید یعنى قدرت انتقاد در شما باشد، کورکورانه‏تسلیم نشوید، خواه گوینده صالح باشد و خواه ناصالح در بین حدیث دارد: «کونوا نقادا». حدیث دیگر که فى‏الجمله از آن یادم هست راجع به اصحاب‏کهف است که داستان آنها در قرآن آمده است: «انهم فتیة ءامنوا بربهم و زدناهم‏هدى و ربطنا على قلوبهم‏» (2) ... معروف است که اینها صراف بوده‏اند،صیرفى بوده‏اند. این سخن را به این معنى گرفته‏اند که کار آنها صرافى بوده‏است. ائمه ما فرموده‏اند که در این نسبت که گفته‏اند اینها صراف طلا و نقره‏بوده‏اند، اشتباه شده است. نه، «کانوا صیارفة الکلام‏» صراف سخن بودند نه‏صراف طلا و نقره، یعنى مردمان حکیمى بوده‏اند، مردمان دانائى بوده‏اند وچون حکیم بوده‏اند وقتى حرفى به آنها عرضه مى‏شد، آن حرف رامى‏سنجیدند. تفقه در دین که در این آیه ذکر شده است:«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین‏»مستلزم این است که انسان واقعا نقاد باشد و کار نقادى او به آنجا کشیده شودکه هر چیزى را که گفته مى‏شود و با امر دین تماس دارد بتواند تجزیه وتحلیل بکند. همین جمله‏اى که من دیشب نقل کردم و گفتم اخیرا معروف‏شده است و به حضرت امیرالمؤمنین نسبت داده‏اند: «لا تؤدبوا اولادکم...» ازباب تعبیر لفظى خیلى زیبا و قشنگ است، خیلى سازگار است روى همین‏جهت مى‏بینید یک مقبولیتى در میان افراد پیدا کرده است و هر کس در هرجائى این جمله را مى‏گوید. الآن حکایتى یادم آمد: من در سنین چهارده‏پانزده سالگى بودم که مقدمات کمى از عربى خوانده بودم بعد از واقعه‏معروف خراسان بود و حوزه علمیه مشهد به کلى از بین رفته بود و هر کس‏آن وضع را مى‏دید مى‏گفت دیگر اساسا از روحانیت‏خبرى نخواهد بود.جریانى پیش آمده بود که احتیاج به نویسندگى داشت از من دعوت کرده‏بودند. مقاله‏اى را من نوشتم. مردى بود که در آن محل ریاست مهمى داشت.وقتى آن مقاله را دید، یک نگاهى به سر و وضع من انداخت، حیفش آمد،دید که من هنوز پابند عالم آخوندى هستم شرحى گفت، نصیحت کرد که‏دیگر گذشت آن موقعى که مردم به نجف یا قم مى‏رفتند و به مقامات عالیه‏مى‏رسیدند. آن دوره از بین رفت، حضرت امیر فرموده است بچه‏تان رامطابق زمان تربیت کنید. و بعد گفت آیا دیگران که پشت این میزها نشسته‏اندشش تا انگشت دارند؟ و حرفهائى زد که من آن فکرها را از مغزم بیرون‏مى‏کنم. البته من به حرف او گوش نکردم. بعد رفتم به قم و مدت اقامتم در قم‏پانزده سال طول کشید. بعد که به تهران آمدم، اولین اثر علمى‏اى که منتشرکردم کتاب‏اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمایندگى مجلس رسید و مردى باهوش و چیزفهم بود و در سنین جوانى احوال خوبى نداشت ولى بعد تغییرحالى در او پیدا شد. تقریبا در حدود هجده سال از آن قضیه گذشته بود که‏اصول فلسفه منتشر شد و یک نسخه از آن به دستش رسید و او یادش رفته‏بود که قبلا مرا نصیحت کرده بود که دنبال این حرفها نرو. بعد شنیدم که هرجا نشسته بود به یک طرز مبالغه‏آمیزى تعریف کرده بود. حتى یکبار درحضور خودم گفت که شما چنینید، چنانید. همانجا در دلم خطور کرد که توهمان کسى هستى که هجده سال پیش مرا نصیحت مى‏کردى که دنبال این‏حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف ترا گوش مى‏کردم الآن یک میرزابنویسى‏پشت میز اداره‏اى بودم در حالى که تو الآن اینقدر تعریف مى‏کنى. غرض این‏جهت است که یک جمله‏هائى است که به ذائقه‏ها شیرین مى‏آید و مانندبرق رواج پیدا مى‏کند. اصلا همان طورى که بعضیها به وسائل مختلف‏برایشان پیش آمدهاى خوبى بروز مى‏کند و بعضیها هم بدشانس و بدبخت‏مى‏باشند، اگر ملاحظه کرده باشید جمله‏ها هم اینطور است. بعضى جمله‏هایک جملات خوش‏شانسى هستند. این جملات بدون اینکه ارزش داشته‏باشند مثل برق در میان مردم رواج پیدا مى‏کنند و حال آنکه جمله‏هائى‏هست صد درجه از اینها باارزشتر، و حسن شهرت پیدا نمى‏کنند. این جمله‏«لا تؤدبوا اولادکم باخلاقکم‏» جزء جملات خوش‏شانس دنیا است و شانس‏بیخودى پیدا کرده است. در مراد این جمله من دیشب اینطور عرض کردم:گو اینکه این جمله به این‏معنى و مفهومى که امروزیها استعمال مى‏کنند غلط است ولى یک معنا ومفهوم صحیحى مى‏تواند داشته باشد که غیر از چیزى است که امروزیها ازآن قصد مى‏کنند، و فرقى گذاشتم میان آداب و اخلاق که آداب غیر از اخلاق‏است. آن وقت آداب را دو گونه ذکر کردیم. ممکن است مقصود از آداب‏امورى باشد که در واقع امروز به آنها فنون مى‏گویند. علاوه بر اخلاق، علاوه‏بر صفات خاص روحى، علاوه بر نظمى که انسان باید به قواى روحى هرکس لازم و واجب است که یک سلسله فنون را یاد بگیرد، البته آنهم اندازه‏دارد یعنى فنى را باید بیاموزد که از آن فن یک اثر براى بشریت در جهت‏خیربرخیزد و ضمنا زندگى او را هم اداره بکند. در فنون است که انسان باید تابع‏زمان باشد. اگر «لا تؤدبوا اولادکم بآدابکم‏» بگوئیم درست است، یا «لا تؤدبوا اولادکم بفنونکم‏» حرف درستى است چون زندگى متغیر است،انسان نباید در اینجور چیزها جمود به خرج بدهد و همیشه بخواهد به اولادخودش آن فنى را بیاموزد که خودش داشته است در صورتى که ممکن است‏همان فن به شکل بهتر و کاملتر در زمان جدید پدید آمده باشد. مساله‏دیگرى که گفتم و بعد، از سؤالات آقایان معلوم شد که احتیاج به توضیح‏بیشترى دارد مساله آداب و رسوم است. آداب و رسوم هم بر دو قسم است.بعضى از آنها از نظر شرعى سنن نامیده مى‏شود یعنى شارع روى آنها نظردارد. شارع، آن آداب را به صورت یک مستحب توضیح داده است و نظر به اینکه اسلام‏هیچ دستورى را گزاف نمى‏دهد، امورى را که اسلام سنت کرده است ما بایدبه صورت یک اصل حفظ کنیم. مثلا دیشب در جواب سؤال یکى از آقایان‏عرض کردم اسلام براى غذاخوردن آدابى ذکر کرده است اسلام دین‏تشریفاتى نیست بلکه اگر آدابى را ذکر کرده، حساب نموده است. مثلا اگرمى‏گوید مستحب است «اطالة الجلوس عند المائدة‏» یعنى طول‏دادن نشستن‏بر سر سفره، مستحب است انسان غذا را زیاد بجود مستحب است بسم الله‏بگوید، مستحب است الحمدلله بگوید، مستحب است دست را قبل و بعداز غذا بشوید، اینها تشریفاتى نیست، حقایق است. اسلام به سلامت انسان‏اهمیت مى‏دهد، مى‏خواهد دندان، معده و اعصاب انسان سالم باشد. تنهابه جنبه‏هاى روانى نمى‏پردازد. آدمى که سر سفره با عجله غذا مى‏خورد،این خودش منشا مرض مى‏شود. این، یک حسابى است که به یک زمان‏اختصاص ندارد و براى تمام زمانها است اسلام مى‏گوید مستحب است لقمه‏را کوچک بردارید، مستحب است زیاد بجوید، مستحب است دست را قبل‏از غذا بشوئید. حدیثى است، نقل مى‏کنند که حضرت على (ع) مزرعه‏اى‏داشت. مردى است به نام «ابى نیزر» مى‏گوید روزى حضرت به مزرعه آمد،خودش کلنگ برداشت و در یک چاه فرو رفت، مدت زیادى در آن چاه عمل‏مقنى‏گرى انجام مى‏داد و خیلى هم به تندى کار مى‏کرد. یک وقت از چاه‏بیرون آمد در حالى که عرق از سر و صورت او جارى بود بعد فرمود آیا اینجاغذائى حاضر هست؟ گفتم بله، مقدارى کدو ست‏خدمتتان بیاورم؟ فرمودبسیار خوب، بیاور.حضرت برخاست و به سر نهر آبى رفت، دست‏خودش را با شن شست‏وقتى که خوب پاکیزه شد و خواست با دستهاى خودش آب بخورد گفت: «ان‏کفی انظف الآنیة‏» دو دست من تمیزترین ظرفها است. بعد با ست‏خودش‏آب خورد. این حساب نظافت است. مستحب است‏خلال‏کردن مستحب‏است مسواک کردن. اینها دیگر زمان و مکان ندارد. اما آنهائى که من عرض‏کردم زمان و مکان دارد. این نکته را توجه داشته باشید که بعضیها جمود به‏خرج مى‏دهند خیال مى‏کنند که چون دین اسلام دین جامعى است، پس‏باید در جزئیات هم تکلیف معنى روشن کرده باشد. نه اینطور نیست. یک‏حساب دیگرى در اسلام است. اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب مى‏کند که‏اساسا در بسیارى از امور دستور نداشته باشد، نه اینکه هیچ دستور نداشته‏باشد بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفى درآن امور نداشته باشند. از جمله حدیثى است به این مضمون: «ان الله یحب ان‏یؤخذ برخصه کما یحب ان یؤخذ بعزائمه‏» خیلى مضمون عجیبى است! خدادوست دارد در مسائلى که مردم را آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند.یعنى مسائل آزاد را آزاد تلقى بکنند، از خود چیزى درنیاورند. آنکه رخصت‏است را آزاد بدانند. امیرالمؤمنین مى‏فرماید: «ان الله حدد حدودا فلا تعتدوهاو فرض فرائض فلا تترکوها» یعنى خدا یک چیزهائى را واجب کرده است،آنها را ترک نکیند، یکى چیزهائى را هم ممنوع اعلام کرده است، به آنهاتجاوز نکنید «و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» (3) خدادرباره بعضى از مسائل سکوت کرده است، البته فراموش نکرده بلکه‏خواسته است که سکوت بکند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشنددر آنچه که خدا مردم را آزاد گذاشته است‏شما دیگر تکلیف معین نکنید. پس آن موضوعى که عرض کردم یک سلسله آداب و رسوم در میان مردم‏هست که اگر آنها را انسان از طریق مثبت انجام بدهد، نه جائى خراب‏مى‏شود و نه جائى آباد، و اگر ترک هم بکند همینطور، مسائلى است که خدادر آن مسائل سکوت کرده است. بشر یک حالتى دارد که هیچ وقت از او جدانمى‏شود و آن این است که علاقه‏اى به بعضى از تشریفات دارد. یک رازى‏است در این مسائل. دیگر نباید گفت‏حتما باید این کار را بکند. این،مساله‏اى بود که من امشب لازم دانستم درباره آن توضیحى بدهم. امشب‏مى‏خواهم قسمتى از عرایضم را اختصاص بدهم به یکى از خلقهاى ثابت‏همگانى تغییرناپذیر و نسخ‏ناپذیر که زمان هیچ وقت نمى‏تواند در آن تاثیرداشته باشد و آن موضوع عبادت و پرستش است. یکى از حاجتهاى بشرپرستش است. پرستش یعنى چه؟ پرستش آن حالتى را مى‏گویند که در آن‏انسان یک توجهى مى‏کند از ناحیه باطنى خودش به آن حقیقتى که او راآفریده است و خودش را در قبضه قدرت او مى‏بیند، خودش را به او نیازمند ومحتاج مى‏بیند، در واقع سیرى است که انسان از خلق به سوى خالق‏مى‏کند. این امر اساسا قطع نظر از هر فایده و اثرى که داشته باشد خودش‏یکى از نیازهاى روحى بشر است. انجام ندادن آن، در روح بشر ایجاد عدم‏تعادل مى‏کند. مثال ساده‏اى عرض مى‏کنم: اگر ما کجاوه‏اى داشته باشیم وحیوانهائى، خورجینهائى که روى این حیوانها مى‏گذارند باید تعادلشان‏برقرار باشد. نمى‏شود یک طرف پر باشد و طرف دیگر خالى. انسان دروجود خودش خانه خالى زیاد دارد. در دل انسان جاى خیلى از چیزهاهست. هر احتیاجى که بر آورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل‏مى‏کند همانطور که دیشب عرض کردم اگر انسان بخواهد در تمام عمر به‏عبادت بپردازد و حاجتهاى دیگر خود را برنیاورد، همان حاجتها او راناراحت مى‏کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال‏مادیات برود و وقتى براى معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان اوناراحت است. «نهرو» مردى است که از سنین جوانى لامذهب شده است‏در اواخر عمر یک تغییر حالى در او پیدا شده بود. خودش مى‏گوید من هم‏در روح خودم و هم در جهان یک خلاى را، یک جاى خالى را احساس مى‏کنم که هیچ چیز نمى‏تواند آن را پر بکند مگر یک معنویتى. و این اضطرابى‏که در جهان پیدا شده است، علتش اینست که نیروهاى معنوى جهان‏تضعیف شده است. این بى‏تعادلى در جهان از همین است. مى‏گوید الآن درکشور اتحاد جماهیر شوروى این ناراحتى به سختى وجود دارد تا وقتى که‏این مردم گرسنه بودند و گرسنگى به ایشان اجازه نمى‏داد که در باره چیزدیگرى فکر بکنند، یکسره در فکرتحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگى عادى پیدا کردند (الآن) یک ناراحتى روحى در میان آنان پیدا شده است. در موقعى که از کاربیکار مى‏شوند تازه اول مصیبت آنها است که این ساعت فراغت و بیکارى‏را با چه چیز پر بکنند؟ بعد مى‏گوید من گمان نمى‏کنم اینها بتواند آن ساعات‏را جز با یک امور معنوى با چیز دیگرى پر بکنند. و این همان خلاى است که‏من دارم. پس معلوم مى‏شود که واقعا انسان یک احتیاجى به عبادت وپرستش دارد. امروز که در دنیا بیماریهاى روانى زیاد شده است، در اثر این‏است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده‏اند. ما این را حساب نکرده‏بودیم ولى بدانید هست، حقیقتا هست: نماز قطع نظر از هر چیز طبیب سرخانه است‏یعنى اگر ورزش براى سلامتى مفید است، اگر آب تصفیه شده‏براى هر خانه لازم است، اگر هواى پاک براى هر کس لازم است، اگر غذاى‏سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى انسان لازم است‏شمانمى‏دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتى از وقت‏خودش را اختصاص به رازو نیاز با پرودگار بدهد، چقدر روحش را پاک مى‏کند! عنصرهاى روحى‏موذى به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون مى‏رود. در یک جلسه که راجع‏به عبادت صحبت مى‏کردم گفتم نگوئید اسلام دین اجتماعى است، اسلام‏دین اخلاق است. چطور؟ اسلام دین همه اینهاست. اسلام بالاترین حرف‏را درباره تعلیمات اجتماعى گفته است. مى‏فرماید:«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم‏الناس بالقسط‏» (4) تمام پیغمبران را فرستادیم براى اینکه در میان مردم عدالت اجتماعى پیدا بشود.اسلام براى اخلاق خوب بالاترین حرفها را زده است. مى‏فرماید«هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکیهم و یعلمهم‏الکتاب و الحکمة‏» (5) .ولى آیا اسلام که ارزش تعلیمات اجتماعى را اینقدر بالا برده، از ارزش‏عبادت چیزى کاسته است؟ ابدا، ارزش عبادت را هم یک ذره نکاسته است‏بلکه مقام عبادت را در مافوق همه اینها حفظ کرده است. از نظر اسلام‏سرلوحه تعلیمات، عبادت است. اگر عبادت درست باشد آن دو تاى دیگردرست مى‏شود و اگر عبادت نباشد آن دو تا واقعیت پیدا نمى‏کند. باور نکنیدکه یک کسى در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقى و اجتماعى مسلمان‏خوبى باشد ولى در مسائل عبادى مسلمان خوبى نباشد. ما براى آدم نمازنخوان‏چیزى از مسلمانى قائل نیستیم. امیرالمؤمنین فرمود بعد از ایمان به‏خدا چیزى در حد نماز نیست. پیغمبر اکرم فرمود نماز مثل چشمه آب گرمى‏است که در خانه انسان باشد و انسان روزى 5 بار در آن آب گرم شستشو بکند.«تعاهدوا امر الصلاة و حافظوا علیها» (6) (کلام امر است) یعنى رسیدگى به کار نماز بکنید، محافظت بر نماز بکنید.خداوند به پیغمبر مى‏فرماید:«و امر اهلک بالصلوة و اصطبر علیها» (7) به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبرکن یعنى نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن. «ان ربک یعلم انک تقوم ادنى من‏ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک‏» (8) خدا مى‏داند که تو وافرادى که با تو هستند شبها بپا مى‏خیزید، عبادت مى‏کنید، خدا را پرستش‏مى‏کنید. «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا» (9) اى پیغمبر! قسمتى از شب را تهجد بکن (بر او واجب بود) شاید که خدابه این حال ترا به مقام محمود برساند. امکان ندارد انسانى انسان کامل بشودبدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان‏پرستشها و همان استغفارها. امام صادق مى‏فرماید پیغمبر در هیچ مجلسى‏نمى‏نشست مگر اینکه 25 بار استغفار مى‏کرد، مى‏گفت «استغفر الله ربى و اتوب‏الیه‏». على بن ابى طالب امیرالمؤمنین است به اینکه وجود جامعى است، هم‏زمامدار عادلى است و هم عابد نیمه‏شبى همان عبادتها به على آن نیروهاى‏دیگر نظیر روشن‏ضمیرى را داده بود نباید ارزش عبادت را فراموش کرد. «عدى بن حاتم‏» نزد معاویه آمد در حالى که سالها از شهادت مولا گذشته‏بود. معاویه مى‏دانست که عدى یکى از یاران قدیمى مولا است. خواست‏کارى بکند که این دوست قدیمى بلکه یک کلمه علیه حضرت سخن بگوید. گفت عدى! این‏الطرفات؟ پسرانت چه شدند؟ (عدى سه پسر داشت که در سنین جوانى دررکاب حضرت در جنگ صفین کشته شده بودند. مى‏خواست عدى راناراحت بکند بلکه او از مولا اظهار نارضایتى بکند.) عدى گفت در رکاب‏مولایشان على با تو که در زیر پرچم کفر بودى جنگیدند و کشته شدند. گفت‏عدى! على درباره تو انصاف نداد. گفت چطور؟ گفت پسران خودش رانگهداشت و پسران ترا به کشتن داد. عدى گفت معاویه! من درباره على‏انصاف ندادم، نمى‏بایست على امروز در زیر خروارها خاک باشد و من زنده‏باشم. اى کاش من مرده بودم و على زنده مى‏ماند. معاویه دید تیرش کارگرنیست. سبک این مرد این بود که وقتى مى‏دید کارش با خشونت پیش‏نمى‏رود، لین مى‏شد. گفت عدى! الآن دیگر کار از این حرفها گذشته است.دلم مى‏خواهد چون تو زیاد با على بودى یک قدرى کارهایش را برایم‏توصیف بکنى که چه مى‏کرد. گفت معاویه!! مرا معذور بدار. گفت نه حتماباید بگوئى. عدى گفت‏حالا که مى‏خواهى بگویم، آنچه را که مى‏دانم‏مى‏گویم. نه اینکه مطابق میل تو سخن بگویم بلکه حقیقت را مى‏گویم. گفت‏بگو. این مرد شروع کرد به صحبت کردن درباره على. گفت‏یکى ازخصوصیات او این بود: «یتفجر العلم من جوانبه و الحکمة من نواحیه‏» مردى‏بود که علم و حکمت از اطرافش مى‏جوشید. معاویه! على آدمى بود که درمقابل ضعیف، ضعیف بود و در مقابل ستمکاران نیرومند. با اینکه در میان مامى‏نشست و هیچ تکبرى نداشت و بدون امتیاز مى‏نشست اما خدا یک هیبتى از او دردل مردم قرار داده بود که بدون اجازه نمى‏توانستیم حرف بزنیم و... بعدگفت معاویه! من مى‏خواهم منظره‏اى را که به چشم خودم دیدم برایت‏بگویم. در یکى از شبها على را در محراب عبادت دیدم. دیدم مستغرق‏خداى خودش است و محاسنش را به دست مبارک گرفته مى‏گوید: آه آه ازاین دنیا و آتشهاى آن. مى‏گفت «یا دنیا! غرّی غیری‏». آنچنان عدى على راوصف کرد که دل سنگ معاویه تحت تاثیر قرار گرفت به طورى که با آستینش‏اشکهاى صورتش را پاک مى‏کرد. آن وقت گفت دنیا عقیم است که مانندعلى بزاید. و مناقب شهد العدو بفضلها و الفضل ما شهدت به الاعداء على مردى است که دشمنانش درباره فضل و فضیلت او گواهى دادند
عبادت نیازی پایدار در انسان
عبادت و پرستش نیازی پایدار در انسان (کتاب: مجموعه مقالات آیت الله شهید صدر
عبادات اسلامی،نقش بسیار مهمی در تربیت انسان ایفاء می‏کند،و احکام عبادات،بخش حساسی از وظائف شرعی،و رفتار الهی یک انسان متدین را در زندگی روزانه‏اش تشکیل می‏دهد.
نظام پرستش در آئین اسلام،نظامی است پایدار و ثابت.و با پیشرفت‏های مادی زندگی عمومی جز در مواردی ناچیز رابطه‏ای ندارد.یعنی اوضاع و احوال تکامل مادی در آن تاثیری بجای نگذاشته است.
در حالی که جنبه‏های دیگر آئین اسلام با روند تکاملی زندگی در حال تغییر و تحول دائم است.روش کار،و نحوه پیاده کردن آنها،با خصوصیات دگرگون شده زندگی همراه است. مثلا«نظام معاملات و پیمان‏ها و قراردادهای بازرگانی هماهنگ با سایر نیازها عوض شده است.
برای مثال انسان عصر فضا،همان گونه نماز و روزه‏اش را انجام می‏دهد و حج می‏گزارد که پدرانش در عصر آسیاب دستی برگزار می‏کردند.
درست است نسبت به تهیه مقدمات نماز،انسان عصر فضا با دوران‏های سابق خیلی فرق کرده است.مسافرت حج برای مسلمانان امروز وسیله هواپیما صورت می‏گیرد،ولی در گذشته شتر مهمترین نقش را در نقل و انتقالات بیابانی داشت.پوشش نماز امروزه وسیله کارخانه‏های تمام- اتوماتیک و چرخ‏های عظیم صنعتی صورت می‏گیرد،ولی در گذشته پارچه‏ها همه دست بافت بود.و همینطور...اما اعمال و خواندنی‏های عبادات،همه بیکسان پایدار مانده است، زیرا تشریع آنها و نیازی که بشر بآنها دارد و باعث آنها شده،پایدار است و ارزش تشریع آنها به هیچوجه با پیشرفت پیوسته انسان،در تسلط بر طبیعت و بهبود وسائل زندگی،قابل تغییر و دگرگونی نیست.
مقصود اینکه اسلام وظائف نماز،روزه،حج،زکات و دیگر عبادات را به صورت موقت نخواسته است،و هیچ گونه شرائط زمانی ندارد،بلکه این وظائف را کسانی که از وسائل فنی و تکنولژی جدید با استفاده از نیروی اتم،برخورد دارند،همان گونه انجام می‏دهند که انسانهای دوار گذشته،آنها که زمین را با وسیله شخم دستی کشت می‏کردند،انجام می‏داند.
از آنچه گذشت نتیجه می‏گیریم مسئله‏ای را که تشکیلات عبادات،پاسخ می‏دهد،یکی از نیازهای پایدار انسان است.نیازی که انسان آن را با خود آورده،و در اعماق شخصیت او ثابت است.و تکامل پیوسته زندگی نمی‏تواند در آن تاثیری بگذارد،زیرا پاسخ ثابت نماز و سایر عبادات،نشان دهنده نیاز ثابت به آنست و از اینجا این پرسش پیش می‏آید که:
آیا چه نیاز پایداری در زندگی انسان وجود دارد که از آغاز پیدایش انسان،دین نقش پاسخگوئی و تربیتی آن نیاز انسانی را به عهده گرفته است،و می‏خواهد نیاز زندگی انسان امروز را درست مانند نیاز زندگی انسان گذشته بیکسان پاسخ دهد و بر اساس پایداری این نیاز است که عبادات بر طبق احکام اسلام،تشریع گردیده است؟در نتیجه می‏خواهیم نقش مثبت عبادات را در زندگی انسان بررسی کنیم.
ممکن است در وهله اول به نظر آید چنین نیاز پایداری در زندگی مورد قبول نیست،و هر گاه بین زندگی انسان امروز و زندگی انسان‏های گذشته دور،مقایسه‏ای بعمل آید معلوم می‏شود یکنواختی انسان‏ها را به هیچوجه نمی‏توان پذیرفت،زیرا ما می‏بینیم انسان بطور دائم از اوضاع و احوال زندگی چادر نشینی و قوم و قبیلگی که بر اساس بت پرستی و افکار و اندیشه‏های محدود و متحجر بنا شده بود،به سرعت فاصله می‏گیرد و دور می‏شود.این دوری ملازم با دگرگونی‏هائی در نیازها و آرمان‏های انسان می‏باشد،و در نتیجه روش برآوردن نیازهایش نیز دگرگون می‏شود.بنابر این،عبادات چگونه می‏تواند با ساختمان یکنواخت و ثابتش،نقش واقعی را در میدان زندگی انسان با پیشرفت‏های سریع وسائل و افزارهای زندگی ایفاء کند؟
هر گاه عبادات مانند نماز،وضو،غسل،روزه و غیره در یکدوران زندگی برای انسان‏های بدوی مفید بود،بدلیل اینکه در تربیت‏خلق و خوی آنها تاثیر می‏گذاشت و الزام عملی برای حفظ نظافت بدن و لباسشان بود و می‏توانست آنها را از افراط در خوردن و آشامیدن باز دارد،ولی این هدف‏ها در زندگی انسان امروز،خود بخود انجام می‏گیرد و در برنامه زندگی یک فرد متمدن گنجانیده شده و از نظر رفتار اجتماعی این کارها را شخص خودبخود انجام می‏دهد. بنابر این دیگر نیازی به عبادات به صورتی که در زندگی انسان‏های گذشته دور،ضروری بود، نیست.عبادت‏ها دیگر نمی‏توانند نقش سازنده‏ای در تمدن بشر داشته باشند دیگر نمی‏توانند مشکلات تمدن امروز را حل کنند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   28 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏

دانلودمقاله خراسان شمالی

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله خراسان شمالی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


استان خراسان شمالی نگین سر سبزشمال شرق ایران پس از ارائه لایحه دولت آقای محمد خاتمی با مصوبه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان در بهار سا ل1383رسما به عنوان یکی از استانهای کشور ایران تاسیس گردید.
خراسان شمالی با 28/100کیلومتر مربع وسعت و850000نفر جمعیت دارای 6شهرستان (بجنورد . اسفراین .شیروان . جاجرم . مانه و سملقان و فاروج ) 15بخش 40دهستان و بیش از 1000 روستای دارای سکنه می باشد. این استان از شمال کشوربا ترکمنستان (با 270کیلومتر مرز مشترک ) از شرق و جنوب با استان خراسان رضوی از جنوب غربی با استان سمنان و از مغرب با استان گلستان هم مرز است.

ارتفاعا تی همچون آلاداغ , سا لوک , می سی نو یا مان داغی از مهمترین ارتفاعات و رود اترک به عنوان تنها روزخانه دائمی وپر آب شمال شرق کشور دراین استان جریان دارد.
تاریخ و فرهنگ
وجود 606اثر تاریخی و محوطه های با ستانی متعد د با سابقه چندین هزار سا له بیانگر غنای تاریخی این استان می با شد این سرزمین د رزمان اشکاانیان از بلاد مهم نساء و اقوام پا رت بوده و در طول تاریخ گذرگا ه حکومت های متعددی بود ه است .
خراسان شمالی (گنجینه فرهنگ ها ) با قومیت های مختلف کرمانج , فارس (تا ت) ,ترک ,ترکمن , کرد و اقلیتهای بلوچ ,عرب ,لر , ترک ها و فارسهای مهاجر دیار وفاق مذهب و قومیت می با شد.
جا ذبه های تاریخی و گردشگری خراسان شمالی
ارگ تاریخی بلقیس در اسفراین , بنای سنگی اسپاخور در مانه و سملقان , قلعه جلال الدین جاجرم ,آینه خانه و عما رت مفخم بجنورد, چها ر تاقی تیموری شیروان و امامزاده سید حمزه فاروج از آثا ر تاریخی شاخص این استان می با شد بخش قابل توجهی از پا رک ملی گلستان روستای زیبای در کش در مانه سملقان , رویین در اسفراین , گلیان در شیروان و بش قارداش بابا امان و اسفیدان در بجنورد از جا ذبه های گردشگری استان بشمار می رود.

نمایی از بش قارد
بجنورد
شهر بجنورد با پهنه ای در حدود 17245 کیلومتر مربع از شما ل به جمهوری ترکمنستان از جنوب به شهرستان اسفراین از غرب به شهرستان مانه و سملقان و از شرق به شهرستان شیروان ارتباط دارد.
براساس آخرین تقسیما ت کشوری بجنورد دارای 3بخش مرکزی , رازجرگلان و گرمخان می باشد .به دلیل وسعت و وجود ارتفا عاتی همچون آلاداغ , سا لوک , می سی نو , بز داغی , دو چنگ و دره ها و دشتهای وسیع از جمله بجنورد و گرمخان دارای اقلیمی معتدل با زمستانهای سرد و تابستانهای نسبتا ملایم است.

 

اترک مهمترین رودخانه این منطقه است و از دیگر رودخانه های آن می توان فیروزه , ارکان , بازخانه , شیرین چای , با با امان , بدرانلو , چناران و…را نام بر د موسیقی در میان این اقوام آمیختگی عمیقی با تمامی شئونات زندگیشان دارد و بازگو کننده باورها , اعتقادات و بینش و تفکر اقوام این ناحیه می باشد و شامل موسیقی ترکی , کردی وترکمنی است.
از انواع مقامهای موسیقی ترکی می توان به تجنیس ,شا ختا , نا لیش ودر موسیقی کردی اله مزار, هرای , زارنجی , ترغه و .... ودر موسیقی ترکمنی به یاقی یالی, بوجنت , آد چاپان و درسم سن اشا ره نمود.
به سبب وجود تنوع آب و هوا بجنورد دارای مراتع و گونه های گیا هی مختلف و درختانی چون ارس ,بلوط , کر کوه انواع گرامینه زرشک , باریچه , بید گون , درمنه و …می باشد.
پیشینه تاریخی شهر بجنورد
بررسی محوطه ها, تپه ها و ابنیه ها ی تاریخی شنا سایی شده در این منطقه حاکی از تمدنی کهن است که می توان شکل گیری نخستین زیستگاههای بشری را در حاشیه رود اترک مشاهده نمود بجنورد در دوره تاریخی بخشی از سا تر اپی پا رت قلمداد می شد ه است و در کتاب تاریخ سیستان و حدود العام مقدسی ; ناحیه بجنورد را بعنوان بخشی از سرزمین نسا بر شمرده اند.
در دوره اسلامی همزمان با حکومت های متقارن (طا هریان و ساما نیان ) تا سده هشتم بخش های وسیعی از بجنورد آباد بود است و به دنبال استیلای مغولان برایران و اسکان عده ای از آنان د ر نواحی این منطقه طایفه گراییت یا گرایلی در حوالی بجنوردساکن شده و اکراد بجنورد نیز در پی سیاست شا عباس صفوی به این محل کوچانده شدند و بجنورد کنونی که در کتب قدیمی از آن به عنوان بیژن گرد یا د کرد ه اند (گرد به معنای شهر و آبادی و بجنورد به معنای شهر بیژن ) توسط تولی خان ابن نجفقلی ازامرای ایلخا نی محلی کردکه از اجداد یار محمد خان شادلو می باشد تاسیس شد.

 

مردم شناسی و اقوام بجنورد
یکی ازویژگیهای مهم بجنورد وجود بافت متنو ع قومی و مولفه های فرهنگی متفاوت آن است اقوامی که امروزه در محدوده این شهرستان وجود دارد عبارتند از : ترک ها , کرمانج ها ترکمن ها و فا رس ها (تاتها)
عمده مشغله مردم این شهرستان کشاورزی دامداری و صنا یع دستی از جمله قا لیبافی است و در صد ی از نیروی شاغل این شهرستان د ر بخش صنعت و خد ما ت مشغول به فعا لیت هستند
هم زیتی مسا لمت آمیز این اقوام با فرهنگ های متفاوت مو جبا ت تنو ع د رمعیشت و زندگی اعتقادات و باورها آ داب و رسوم و موسیقی گردیده است.
بخشی از جا ذبه های تاریخی و گردشگری بجنورد
پارک جنگلی بابا امان , مجموعه تاریخی و تفریحی بش قا رداش , مجموعه فرهنگی و تاریخی مفخم ( مزه مردم شناسی ) عما رت مفخم , بقعه سلطان سیدعباس ابن موسی ابن جعفر,روستای توریستی و پلکا نی اسفیدان , آبشار حمید , باغ علی آباد , چشمه و امامزاده مهنان , آبگرم ایوب پیغمبر و ...

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   25 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله خراسان شمالی