تعریف
قانون مجموعهای از دستورالعمل هاست که از سوی مجموعهای از موسسات به اجرا گذاشته میشود و به عنوان میانجی در پیوندهای اجتماعی بین مردم عمل میکند. قانون معرب کلمه یونانی canon است که به فرانسه loi و به انگلیسی law ترجمه میشود. قانون به عنوان پی و ستونهای یک جامعه پویا و مردم سالار است. مفهوم عامتری نیز نسبت به قانون وجود دارد. به عبارت دیگر هر چیزی که تنظیم کننده رفتار انسان باشد، قانون نام دارد. این قانون میتواند قوانین فیزیکی باشد که بر انسان تأثیر دارد یا قوانین اخلاقی و یا قانونی باشد که دولت یا قدرت فراتر یک کشور آن را به شیوه خاص و در جایگاه خاصی وضع نموده است. (مارک تبیت، فلسفه حقوق)
قانون پذیری
قانون پذیری تعاریف مختلفی دارد عبارتست از :اعمال قواعد و قوانین که یادگیری را تسهیل می کند و اخلال در نظم کلاس را به حدلقل کاهش می دهد (صفری 1383)
طبق تحقیقاتی که در سایت های مختف و در مجلات داشته ام نشان می دهد که عدم قانون پذیری در طبقات متوسط جامعه دیده می شود و جالب اینجاست که اکثر افراد به این دانش آموزان قانون ناپذیر بر حسب بیش فعالی می زنند و زود قضاوت می کنند عدم قانون پذیری رفتاری نابهنجار است که از طرف برخی از دانش آموزان سر می زند و مشکلاتی را برای فرد و معلم و دوستانش بوجود می آورد و رفتار آنها بیشتر نامعقول و نامنظم است (کلارک ایزابل به نقل از رستمی1389)
در هر حال عدم قانون پذیری یک اختلال است و ما باید آن را از کودکی به افراد بیاموزیم و چه خوبست این آموزش از همان کودکی باشد ما نیز در مدرسه بهتر است قالب آموزش خانواده در این مساله تاکید بیشتری کنیم .
حاکمیت قانون
دوران درازى از تاریخ بشریت، حاکمان و قانون در یک ردیف قرار داشتند ــ قانون به سادگى چیزى بود که حاکم مى خواست. نخستین گام در جهت فاصله گرفتن از این استبداد، نظر حاکمیت به وسیله قانون بود که مفهوم پایین تر بودن حاکم از قانون و الزام او براى حاکمیت از راه هاى قانونى را شامل مى شد. حکومت هاى مردم سالار با ایجاد حاکمیت قانون، در این راه فراتر رفتند. هرچند هیچ جامعه اى بدون مشکل نیست، اما حاکمیت قانون از حقوق سیاسی، اجتماعى و اقتصادى حمایت مى کند و به یاد ما مى آورد که استبداد و بى قانونى تنها انتخاب هاى ما نیستند.
حاکمیت قانون بدان معنا است که هیچ فردی، چه رییس جمهور و چه یک فرد عادى از قانون بالاتر نیست. حکومت هاى مردم سالار، قدرت را از طریق قانون به کار مى بندند و خود ملزم به اطاعت از آن هستند. • قوانین باید در جهت خواسته هاى مردم و نه هوس شاهان، زورگویان، مقامات نظامی، رهبران مذهبى یا احزاب خود گماشته باشد. • مردم در حکومت هاى مردم سالار مشتاق پیروى از قانون هستند، چرا که از قواعد و دستورات خودشان اطاعت مى کنند. هنگامى که قانون توسط مردمى گذاشته مى شود که باید از آن اطاعت کنند عدالت به بهترین نحو ممکن برقرار مى شود. • براى حاکمیت قانون، یک دستگاه قدرتمند و مستقل قضایى لازم است که داراى اختیار، اقتدار، دارایى و اعتبار لازم جهت زیر سوال بردن مقامات حکومتى و حتى سران عالى رتبه در برابر قوانین و دستورات مملکتى باشد. • از این رو قضات باید بسیار تعلیم دیده، متبحر، مستقل و بى طرف باشند. آنان براى انجام وظیفه ضرورى شان در نظام قانونى و قضایى باید به اصول مردم سالارى پایبند باشند. • قوانین حکومت مردم سالار ممکن است سرچشمه هاى گوناگونى از قبیل: قانون هاى اساسى مکتوب، مصوبات و قواعد، تعالیم مذهبى و اخلاقى و آداب و رسوم فرهنگى داشته باشند. قوانین، بدون در نظر گرفتن منشا هایشان باید براى حفاظت از حقوق و آزادى هاى مردم پیش بینى هاى لازم را به عمل آورند:
o از آن جا که شرط قانون، حمایت یکسان از همگان است، نمى تواند تنها براى یک فرد یا گروه قابل اجرا باشد. o شهروندان باید از بازداشت خودسرانه و تفتیش بى دلیل منازل یا مصادره اموالشان در امان باشند.
o شهروندان متهم به جنایت، سزاوار محاکمه سریع و علنى هستند و حق دارند که با شاکیانشان مخالفت یا از ایشان سوال نمایند. اگر این افراد محکوم شوند، مجازات بى رحمانه و غیر معمول براى آنان در نظر گرفته نمى شود.
o شهروندان را نمى توان به اجبار وادار به شهادت بر ضد خودشان نمود. این اصل، از شهروندان در برابر اعمال فشار، سوء استفاده یا شکنجه حمایت مى کند و اقدام پلیس را به چنین رفتارهایى به شدت کاهش مى دهد.
دوران طولانی زندگی بشر همواره دستخوش تغییرات در گرایش به قانون بوده است. در برخی نظرات سیاسی حاکمان بالاتر از قانون قرار داشتند چنانکه افلاطون برای مثال فلاسفه را در شهر فرضی خود بالاتر از قانون میدانست و یا ژان بدن نه دقیقاً بلکه در برداشت غالب چنین نظری داشت. اما دوران درازی از تاریخ بشریت، حاکمان و قانون در یک ردیف قرار داشتند ــ قانون به سادگی چیزی بود که حاکم میخواست.(این امر به مکتب اثباتی حقوق معروف است که برخی آغازگر آن را در دوران جدید هابز میدانند) لیکن در گرایش سوم و مدرن تر حاکم در بند قانون بود. نخستین گام در جهت فاصله گرفتن از استبداد حاکمان، نظر حاکمیت به وسیله قانون بود که مفهوم پایینتر بودن حاکم از قانون و الزام او برای حاکمیت از راههای قانونی را شامل میشد. حکومتهای مردم سالار با ایجاد حاکمیت قانون، در این راه فراتر رفتند. هرچند هیچ جامعهای بدون مشکل نیست، اما حاکمیت قانون از حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حمایت میکند.
قوانین و تعهدات دانش آموزان
دانش آموزان در دوران تحصیل موظفند موازین اسلامی ومقررات آموزش و پرورش را در اخلاق و رفتار خویش رعایت کنند که اهم آنهابه شرح زیراست:
1-رعایت شعائر دینی
2-رعایت ادب و احترام نسبت به مدیر، معاون، معلمان، مربیان ودیگر کارکنان مدرسه
3-رعایت حسن رفتار و اخلاق وهمکاری با سایر دانش آموزان
4-سعی شایسته در تحصیل، رعایت مقررات آموزشی وتربیتی ، انجام فرائض دینی ومشارکت درفعالیت های اجتماعی مدرسه
5-حضور به موقع درمدرسه و خروج از آن در پایان ساعات مقرر. ( حضور در مدرسه در غیر ساعات مقرر برای استفاده از زمین ورزش، آزمایشگاه ، کتابخانه، فعالیت های پرورشی و.. منوط به اجاره ولی دانش آموز و موافقت مدیر و به سرپرستی او یا یکی از کارکنان مدرسه مجاز خواهد بود)
6-حضور مرتب درمدرسه وکلاس درس در تمام مدتی که مدرسه رسما دایر است.
7-رعایت بهداشت و نظافت فردی و همکاری با دانش آموزان دیگر ومسئولین مربوطه در پاکیزه نگهداشتن فضای مدرسه
8-استفاده از لباس فرم، کفش ، جوراب ساده ومناسب واصلاح موی سر متناسب با شئون دانش آموزی.
9-خودداری از بکاربردن وسایل تجملی وپرهیز از همراه آوردن اشیا گرانبها و وسایل غیر مرتبط با امور تحصیلی به مدرسه
10-مراقبت از وسایل شخصی و اهتمام درحفظ ونگهداری اموال، تجهیزات و ساختمان مدرسه( چنانچه دانش اموز به وسایل و ساختمان مدرسه یا سایر دانش آموزان خسارت وارد آورد، باید خسارت وارده توسط دانش آموز یا ولی جبران شود)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله قانون