فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد معماری میکروکنترلرهای AVR

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق کامل درمورد معماری میکروکنترلرهای AVR دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد معماری میکروکنترلرهای AVR


دانلود تحقیق کامل درمورد معماری میکروکنترلرهای AVR

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 31

 

معماری میکروکنترلرهای AVR

میکروکنترلرهای AVR توسط شرکت Atmel طراحی و ساخته شده­اند. اولین قطعات از میکروکنترلرهای AVR در سال 1993 روانه بازار شد و به­زودی جای خود را در قلب طراحان مدارات میکروکنترلری باز کرد. نخستین قطعات که در این خانواده معرفی شدند، میکروکنترلرهای AVR در سری Sxxxx90AT بودند. ولی از آن­جایی­که این قطعات نسبت به سایر میکروکنترلرهای AVR که بعداً در سری Mega ارائه شدند امکانات کمتری دارند، به­ندرت از آن­ها استفاده می­شود. شرکت Atmel همزمان با ارائه میکروکنترلرهای AVR در سری Mega اقدام به طراحی و تولید میکروکنترلرهای AVR در سری Tiny کرده است. این قطعات در بسته­بندی­های کوچک­تر نسبت به نمونه­های قبلی و با امکانات فوق­العاده (امکاناتی که کمتر از سری Mega و حدوداً برابر با سری Sxxxx90 هستند) در ولتاژها و جریان­های مصرفی کم ارائه شده­اند و زمینه را برای طراحی مداراتی با توان مصرف فوق­العاده کم و کارایی بسیار بالا فراهم کرده­اند.

هدف ما در این مقاله ارائه مباحث مربوط به سری Mega است که در این سری به­طور خاص روی قطعه 16ATMega تأکید بیشتری خواهیم داشت. دلیل انتخاب این قطعه وجود بسیاری از قابلیت­های تمامی سری Mega و پایه بودن آن است.

در این بخش معماری داخلی میکروکنترلرهای AVR مورد بررسی قرار می­گیرد.

میکروکنترلرهای AVR دارای درگاه داده 8 بیتی و از نوع CMOS و با ساختار Risc[1] هستند و در ساخت آن­ها معماری نوع Harward به­کار برده شده است. در این نوع معماری از باس­های سه­گانه مجزا (آدرس ـ داده ـ کنترل) برای حافظه برنامه استفاده می­شود. کاربرد ساختار Risc باعث می­شد. که این قطعات دارای خصوصیات منحصربه­فردی باشند، از آن­جمله می­توان به سرعت بالا، سازگاری با کامپایلرهای زبان­های سطح بالا چون c و امکانات فراوان اشاره کرد. ساختار Risc برای اولین­بار در سال 1970 میلادی برای معماری پردازشگرها معرفی شد. پیش از این، معماری Cisc[2] متداول­تر بوده است. برای اینکه تفاوت­های بین Cisc و Risc مشخص شود، در ادامه تفاوت­های کلی این دو نوع معماری بررسی می­شود.

آن­چه که در طراحی پردازشگرها از اهمیت ویژه­ای برخوردار است سرعت آن­هاست. هرکدام از ساختارهای Cisc و Risc خط مشی متفاوتی را برای رسیدن به این هدف ارائه می­­کنند و طراحان پردازشگر نیز یکی از آن­ها را به دیگری ترجیح می­دهند.

برخی از مزایای ساختار Cisc مانند استفاده از ریزدستورالعمل­های سخت­افزاری، مجموعه دستورالعمل­های زیاد و سطح بالا دلیل محکمی برای شرکت­های چون اینتل و موتورولا بود تا در نمونه­های خود مانند پردازنده­های سری 96x80 و میکروکنترلرهای سری 8051 و 96x80 و سری k68 از این نوع معماری بهره ببرند. استفاده از ریزدستورالعمل­های سخت­افزاری برای ایجاد دستورالعمل­های اصلی در زبان اسمبلی بسیار میکروکنترلرهای AVR دارای راحت بود و ساخت نرم­افزار برای واحد کنترل را با هزینه کم­تری امکان­پذیر می­ساخت. سادگی استفاده از ریزدستورالعمل­ها برای ایجاد دستورالعمل­های جدید این اجازه را به طراحان ماشین­های Cisc می­دهد که به­راحتی قطعات جدید سازگار با قطعات قبلی را با صرف انرژی کم­تر طراحی کنند. کامپیوترهای جدید ساخته­شده به این روش قادر هستند تا نرم­افزارهای نوشته­شده برای کامپیوترهای قدیمی را اجرا کنند، چون این کامپیوترها دستورالعمل­های کامپیوترهای قبلی را با همان کدهای عملیاتی دارا هستند و در عین حال در آن­ها از دستورالعمل­های جدید نیز استفاده شده است.

از آن­جا که هر دستورالعمل در ساختار Cisc از یک سری ریزدستورالعمل­های سخت­افزاری قدرتمند ساخته شده است یک ماشین Cisc دستورات سطح بالاتری نسبت به یک ماشین Risc خواهد داشت. بنابراین می­توان یک الگوریتم خاص را با دستورالعمل­های کمتر در ماشین Cisc اجرا کرد. درنتیجه حافظه کم­تری برای ذخیره کدهای عملیاتی نرم­افزار لازم خواهد بود.

زمانی که ماشین­های Cisc شروع به گسترش کردند مزیت­های گفته شده باعث بهبود عملکرد کامپیوترها می­شد ولی بعد از مدتی طراحان فهمیدند ماشین­های Cisc مشکلاتی را به همراه دارند. اولین و بزرگ­ترین مشکلی که در ماشین­های Cisc وجود داشت این بود که به­علت تعدد دستورالعمل­ها و پیچیدگی موجود در آن­ها کد عملیاتی[3] مربوط به دستورالعمل­های مختلف متغیر بود (طولی برابر با یک تا چندین بایت)؛ درنتیجه طول اشغال­شده توسط هر دستورالعمل در حافظه برنامه اندازه متفاوتی پیدا می­کرد. این موضوع و هم­چنین محدود بودن تعداد بیت در درگاه داده موجب می­شد که پردازشگر چندین چرخه مکش دستورالعمل از حافظه را برای اجرای هر دستورالعمل انجام دهد. این امر به نوبه خود از یک طرف باعث پایین آمدن سرعت پردازشگرها و از سوی دیگر باعث یکسان نبودن زمان اجرای دستورالعمل­های مختلف می­شد. بنابراین عملاً امکان استفاده آسان از خط لوله دستورالعمل در ساختار چنین ماشین­هایی از میان می­رفت.

از طرف دیگر به دلیل بزرگ بودن سخت­افزار داخلی پردازشگرهای Cisc، ثبات­های قابل دسترس کمی در داخل آن­ها وجود داشت، درنتیجه در بیشتر دستورالعمل­های منطقی و حسابی، از حافظه خارجی داده به­عنوان عملوند دوم این دستورات استفاده می­شد که این مسأله نیز به نوبه خود باعث می­شد که سرعت پردازشگرها تا حد سرعت حافظه خارجی پایین بیاید. در سال 1970 پیشرفت­های به­عمل­آمده در تکنولوژی نیمه­هادی باعث شد تا اختلاف سرعت میان پردازشگرها و حافظه­ها کم­تر شود. هم­چنان که سرعت حافظه­ها افزایش پیدا می­کرد، میل طراحان پردازشگرها برای طراحی پروسسورهایی با سرعت­های بالاتر بیشتر می­شد و به این ترتیب بود که ساختار Risc متولد شد. با مراجعه به دستورالعمل­های یک ماشین Risc درمی­یابیم که دستورالعمل­ها در پردازشگرهای Risc ساده­تر بوده و فرمت ثابتی دارند و درک آن­ها سخت به­نظر می­رسد.

اگرچه در یک ماشین Risc اجرای بسیاری از دستورالعمل­ها مدتی برابر یک یا دو پالس ساعت زمان می­برند، ولی عملاً، در ساختار آن­ها از آرایه­های بزرگ گیت­های منطقی استفاده شده است که در نگاه اول عامل تأخیر بیشتر در اجرای این دستورالعمل­ها به­نظر می­رسند. در عمل، این تأخیرها وجود دارد، تا حدی که شاید اگر بخواهیم به­طور معمول از این دستورالعمل­ها استفاده کنیم مدتی بیشتر از 2 الی 3 پالس ساعت زمان ببرد. ولی مستقل بودن کامل دستورالعمل­ها از همدیگر امکان استفاده از ساختاری به­نام خط لوله دستورالعمل را به­دست می­دهد. مفهوم خط لوله دستورالعمل این است که قبل از حصول نتایج کامل یک دستورالعمل، می­توان دستورالعمل­های بعدی را کدگشایی و برای اجرا آماده کرد. به­عبارت دیگر زمانی که یک دستورالعمل در حال اجراست، دستورالعمل­های بعدی مکش و کدگشایی می­شوند. خط لوله دستورالعمل باعث می­شود، عملیات لازم برای انجام 2 الی 3 دستورالعمل به موازات همدیگر انجام شود و درنتیجه زمان اجرای واقعی دستورالعمل­ها پایین بیاید. هم­چنین ساختار Risc موجب آسان­تر شدن ساخت ثبات­های داخلی می­شود که درنتیجه تمام عملیات حسابی و منطقی در داخل ALU و بدون دخالت حافظه خارجی داده انجام می­گیرد. بنابراین این ثبات­ها خود ALU هستند که عملوند دستورات را در معماری Risc می­سازند.

پس دلایلی هم­چون:

  1. سرعت پاسخ­دهی بالا به وقایع پیش­بینی­نشده.
  2. پهنای باند بالا
  3. توان­های مصرفی کم­تر
  4. سخت­افزار داخلی کم و...

باعث شده که در بسیاری موارد در طراحی پردازشگرهای امروزی، ساختار Risc بر معماری Cisc ترجیح داده شود. لازم به ذکر است که از سال 1990 به بعد معماری­های جدیدی هم­چون ARM[4]، M-Core و... معرفی شده­اند که مجال بحث در مورد آن­ها از عهده این مقاله و حوصله خوانندگان خارج است.

امکانات داخلی 16 Mega

امکانات موجود در هر دو نوع بسته­بندی تقریباً مشابه همدیگر بوده و به­طور خلاصه شامل این موارد است:

  1. انواع حافظه داخلی
  • حافظه برنامه یا FLASH به اندازه KB16
  • حافظه داده یا RAM به اندازه KB1
  • حافظه ماندگار یا EEPROM به اندازه Byte512
  • 32 ثبات همه­منظوره
  1. انواع درگاه سریال
  • USART: درگاه سریال سنکرون و آسنکرون همه­منظوره استاندارد
  • TWI و یا C2I: درگاه سریال دوسیمه سنکرون
  • SPI: درگاه سریال سنکرون با سرعت بالا برای ارباطات دو پروسسوری و چندپروسسوری
  1. درگاه JTAG برای تست میکروکنترلر و اشکال­زدایی از نرم­افزارهای نوشته­شده در سیستم واقعی. از این درگاه هم­چنین برای برنامه­ریزی حافظه­های FLASH و EEPROM نیز استفاده می­شود.
  2. یک مدل آنالوگ به دیجیتال 10 بیتی با 8 کانال ورودی
  3. دو تایمر 8 بیتی و یک تایمر 16 بیتی با امکاناتی چون پیش تقسیم­کننده، ورودی شکار و خروجی­های PWM
  4. یک مقایسه­گر آنالوگ
  5. شش حالت خواب
  6. امکان پیکربندی میکروکنترلر با فیوزهای اختصاصی برای استفاده از اسیلاتور داخلی یا کریستال خارجی و یا شبکه RC برای تولید پالس ساعت برای میکروکنتر

سازمان­دهی حافظه

الف­ـ حافظه برنامه

میکروکنترلر 16Mega برای حافظه برنامه خود از 16 کیلوبایت یا 8 کیلو کلمه حافظه Flash استفاده می­کند. این حافظه از طریق یک خط لوله تک­مرحله­ای به هسته اصلی AVR متصل است و زمانی که یک دستورالعمل در حال انجام است، دستورالعمل بعدی از حافظه Flash به درون CPU مکش می­شود.

دستورالعمل­های استفاده­شده در میکروکنترلرهای AVR طولی برابر 2 یا 4 بایت را در حافظه برنامه اشغال می­کنند. به همین دلیل حافظه FLASH در این میکروکنترلرها به­صورت دوبایتی (1 کلمه) پیکربندی­شده و MCU می­تواند در هر پالس ساعت به دو بایت از حافظه برنامه دسترسی داشته ابشد. براساس PC (شمارنده برنامه) در میکروکنترلرها AVR به آدرس یک کلمه در حافظه برنامه اشاره می­کند. درنتیجه در قطعه 16 Mega حافظه برنامه ظرفیتی برابر 16× k8 داشته و شمارنده برنامه با 13 بیت ساخته شده است.

حافظه برنامه در تمام میکروکنترلرهای AVR در سری Mega به دو بخش کاربردی و Boot loader تقسیم­بندی می­شود که هر کدام ویژگی­های مخصوص به خود را داشته و برای منظور خاصی مورد استفاده قرار می­گیرد. لازم به ذکر است که حافظه برنامه یا همان FLASH به اندازه تقریبی 10000 بار قابلیت پاک شدن یا نوشتن دارد و ذخیره داده­ها بر روی آن برای مدت 10 سال پس از آخرین برنامه­ریزی ضمانت شده است. حافظه FLASH به همراه حافظه EEPROM به 4 طریق مختلف قابلیت برنامه­ریزی دارد:

  • ساده­ترین و اصلی­ترین راه برنامه­ریزی آن از طریق درگاه سریال SPI و به­وسیله سه پین از پین­های ورودی ـ خروجی بر روی سیستم اصلی است.
  • راه دوم استفاده از پروگرمرهای استاندارد مخصوص AVR و از طریق برنامه­ریزی موازی است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد معماری میکروکنترلرهای AVR

دانلود تحقیق کامل درمورد تحول گرا و تعامل گرا

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق کامل درمورد تحول گرا و تعامل گرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد تحول گرا و تعامل گرا


دانلود تحقیق کامل درمورد تحول گرا و تعامل گرا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 115

 

تحول گرا و تعامل گرا

کلید درک تحول بر اساس این الگو، مقایسه نیمه فوقانی و نیمه تحتانی است.ما ضمن قرض گرفتن زبان و مفاهیم از جیمز مک گرگور برنز[1] (1978) و طبقه‌بندی وی در خصوص دو نوع اصلی رهبری یعنی رهبری تحول گرا و رهبری تعامل گرا،‌این مدل را به شکل مشابهی طراحی کرده‌ایم. طبق تعریف برنز،‌رهبران تحول گرا آنهایی هستند که موجب تحول می‌شوند،‌آنها هرگز یک موقعیت را دست نخورده باقی نمی‌گذارند و این موقعیت (سازماندهی،‌اجتماع،‌ملیت و ...) در نتیجه این نوع رهبری تحول گرا تغییر خواهد کرد. طبق این دسته‌بندی، رهبران تعامل گرا افرادی هستند که به رابطه میان رهبر و پیرو به چشم یک تعامل می‌نگرند: «اگر تو این کار و این کار را برای من انجام بدهی، من برای تو (پیرو) پاداشی (ترفیع، کمک هزینه، مرخصی، ...) در نظر خواهم گرفت»‌. این نوع رهبری نیز می‌تواند تحول در بر داشته باشد، ولی این تحول ماهیت فراگیر یا تحول گرا ندارد (تحول در ساختار عمقی سیستم، به فصل 5 رجوع کنید). رهبران تعامل گرا بیشتر تمایل دارند که وضعیت را دست نخورده باقی بگذارند، ولی در صورت نیاز به تحول،‌آنها بر این باورند که این تحول باید به صورت تدریجی و تکاملی اتفاق بیفتد،‌نه به صورت ناگهانی و انقلابی.

خانه‌ها یا مقوله‌های موجود در نیمه بالایی این مدل- شامل محیط بیرونی، ماموریت و استراتژی، رهبری،‌و فرهنگ- را عوامل تحول گرا می‌نامند.تحول در این مقوله‌ها در نتیجه تعامل مستقیم با نیروهای محیط بیرونی حاصل می‌شود و مستلزم رفتارهای جدید از جانب اعضای سازمانی خواهد بود. شکل 3-10 نشان دهنده این عوامل تحول گرا است. این طرح مشابه مفهوم رهبری تحول گرای برنز است، ولی البته در یک بافت سازمانی،‌تحول در هر یک از این خانه‌ها یا ابعاد سازمانی بدان معناست که کل سازمان یا سیستم تحت تاثیر قرار می‌گیرد و این تحول ماهیت ناپیوسته و انقلابی دارد (به فصل 5 رجوع کنید)، یعنی ساختار عمقی سیستم را تحت تاثیر قرار می‌دهد و مستلزم رهبری چشم انداز محور است.

سایر خانه‌ها یا ابعاد سازمانی نیمه تحتانی این مدل را عوامل تعامل گرا می‌نامند. این ابعاد بر اساس تفکر آغازین و پژوهش لیتوین[2] و همکارانش پی ریزی شده اند (به شکل 1-10 نگاه کنید). این عوامل بیشتر با تعامل‌های روزانه سازمان مرتبط هستند. در این قسمت تحول ماهیت انتخابی،‌تکاملی و تدریجی دارد، نه ماهیت ناگهانی. شکل 4-10 نشان دهنده عوامل تعامل گرا در این مدل است.

همانگونه که پیشتر گفته شد،‌تمایز میان عوامل تعامل گرا و تحول گرا با در نظر گرفتن تحول و مدل سازی سازمانی، ریشه در تئوری رهبری دارد. این تئوری خود از منابع مختلفی نشات می‌گیرد. شاید بتوان گفت  که اولین بار سالزنیک[3] (1977) میان رهبر و مدیر تمایز قایل شد و یک سال بعد،‌برنز (1978)‌تمایز مشابهی را با بیان متفاوتی مطرح کرد. اصطلاح (تحول گرا)‌که توسط برنز مطرح شد تا حد زیادی شبیه اصطلاح (مدیر) است که توسط سالزنیک عنوان شد. برک (1986)‌این دو نظریه درخصوص رهبری را با هم ادغام کرد و این فرضیه را مطرح کرد که هر رهبر (تحول گرا) یا مدیر (تعامل گرا)‌می‌تواند به سایرین اختیاراتی بدهد ولی رفتارها بسته به این که فرد نقش مدیر را بازی می‌کند یا نقش رهبر را ایفا می‌کند،‌تفاوت دارند. با توجه به مدل سازمانی ما و با در نظر گرفتن تمایزهای تحول گرا (رهبر) و تعامل گرا (مدیر)، تغییر تحول گرا ارتباط نزدیکی با رهبری و تغییر تعامل گرا رابطه تنگاتنگی با مدیریت دارد.

محیط بیرونی: نیروها یا متغیرهای خارج از سازمان که عملکرد سازمانی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. این نیروها عبارتند از: متغیرهایی نظیر رفتار یا رضایت مشتری،‌شرایط بازار (به عنوان مثال، دامنه رقابت برای شرکت‌های تجاری)، اوضاع یا شرایط سیاسی، قوانین دولت،‌شرایط اقتصاد جهانی و فناوری در حال تحول.

برای توضیح بیشتر درخصوص نحوه توضیح بیشتر در خصوص نحوه اثرگذاری محیط بیرونی بر یک سازمان، به فیفر و سالانکیک[4] (1978) مراجعه کنید.

ماموریت و استراتژی:‌به طور خلاصه،‌ماموریت یعنی آنچه سازمان به دنبال آن است، هدف آن، علت وجودی آن و اهداف اولیه آن. استراتژی سازمانی یعنی چگونگی انجام ماموریت و دستیابی به آن. در سالهای اخیر،‌اصطلاح «چشم انداز» به عنوان یک مفهوم متداول سازمانی و رهبری پدید آمده است. در این مدل، چشم انداز بیشتر با مقوله رهبری مرتبط است،‌ولی باید میان دو اصطلاح ماموریت و چشم انداز تمایز قایل شد.

ماموریت در حال حاضر جریان دارد و به هدف نهایی می‌پردازد. بیانیه ماموریت به دقت و به صورت منطقی پرداخت شده است. ماموریت ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با مزیت‌های اصلی سازمان دارد و در بردارنده پاسخ این پرسش است که: «اگر این سازمان وجود نداشته باشد، چه فرقی خواهد کرد؟» چشم انداز به آینده می‌پردازد و اهداف و نتایج مطلوب را مورد توجه قرار می‌دهد. چشم‌انداز اگر چه امری غیر منطقی نیست ولی با این وجود امری عاطفی است که اغلب احساسات اعضای سازمانی و به ویژه مدیران را منعکس می‌کند. بیانیه‌های چشم‌انداز بلند پروازانه هستند و چالش‌ها و فعالیت‌های سازمان را در یک محدوده زمانی 3 تا 5 ساله در بر می‌گیرند. به این ترتیب،‌چشم انداز بیشتر به رهبری مربوط می‌شود و ماموریت بیشتر با هدف در ارتباط است.

بخشی از فصل بعدی به داستان تحول بانک «دایم»[5] اختصاص دارد. به عنوان نمونه‌ای از یک چشم انداز سازمانی، بیانیه آنها بدین شرح است (بانک پس انداز دایم، 1997):

چشم انداز ما

دایم یک بانک سرآمد و برجسته در منطقه بزرگ نیویورک خواهد بود و همچنین یک بانک رهنی با عملکرد عالی و یک شرکت خدمات مالی در بازارهای منتخب در سراسر ایالات متحده خواهد بود. ما ارائه دهنده محصولات و خدمات مالی مختلف به افراد، خانواده‌ها و شرکت‌ها خواهیم بود و روابط سودآوری با مشتریان خود برقرار خواهیم کرد. ویژگی‌های تمایز دهنده ما عبارتند از: خدمات ویژه به مشتریان و استانداردهای اخلاقی بالا ما متعهد هستیم که رضایت مشتری را به دست آوریم،‌کارکنان را در فعالیت‌ها شرکت دهیم و عملکرد مالی عالی داشته باشیم.

برای مطالعه در خصوص ماهیت و اهمیت بیانیه‌های ماموریت سازمان، به پیرس و دیوید[6] (1978)‌رجوع کنید و جهت تحقیق در مورد بازسازی عمقی و چگونگی ارتباط میان استراتژی‌ و محیط بیرونی، ساختار درونی و فرهنگ سازمان به پورتر[7] (1985) مراجعه کنید.

رهبری: اگر چه این مقوله معمولا در ارتباط با رفتار مدیران اجرایی ارشد است، ولی از رهبری به طور متناسب در کل سازمان هم بهره گرفته می‌شود. در هر صورت، مسئله اصلی در اینجا ارائه «خط مشی»‌است، چه از طرف مدیرکل اجرایی باشد یا از طرف یک سرپرست سطح عملیاتی. همچنین رهبری یعنی متقاعد سازی،‌تاثیرگذاری، خدمت کردن به پیروان و ایفای نقش الگو. منظور از رهبری دستور دادن و کنترل، سلطه‌گری و فرمان دادن به پیروان نیست. همان گونه که این مدل نشان می‌دهد (شکل 2-10)، رهبری و مدیریت در مقوله‌های جداگانه قرار می‌گیرند. گرچه این دو با یکدیگر همپوشانی دارند (به این ترتیب، این خانه‌ها کنار هم قرار می‌گیرند)، ولی ما بر این باور هستیم که تفاوت‌های آنها به اندازه‌ای هست که این تمایز را موجه نماید. رهبری با این مقوله‌ها مرتبط است: چشم انداز، تحول، کاربرد شهود فرد، مهارت‌های تاثیرگذاری،‌اقناع و ارائه، و پاداش دهی به افراد از طریق پاداش فردی یا فراهم آوردن موقعیت‌هایی برای یادگیری مهارتهای جدید. مدیریت با این مقوله‌ها در ارتباط است: نقش، انجام وظایف،‌تعیین اهداف،‌و کاربرد موثر و کارآمد منابع سازمانی (به عنوان مثال، سیستم‌های بودجه‌بندی یا اطلاع‌رسانی)، و پاداش دهی به افراد از طریق عوامل خارجی مانند پول، عنوان و ارتقا،‌برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این تمایز، می‌توانید به بنیس و نانوس[8] (1985)، برک (1986)، برنز (1978) و سالزنیک (1977) رجوع کنید.

فرهنگ: اگر چه این تعریف علمی نیست،‌اما مشهور است که فرهنگ عبارتست از: «روش انجام کارها و شیوه تبادل هنجارها و ارزشها»‌(دیل و کندی، 1982). این تعریف برای تعریف سریع فرهنگ سازمانی نیز کاملا  مناسب است. روش یعنی هنجارهایی که با آنها مواجه هستیم و ارزش‌هایی که به آنها اعتقاد داریم. به این ترتیب،‌فرهنگ در بر گیرنده قوانین آشکار و ضمنی است که ما ازآنها تبعیت می‌کنیم. قوانین آشکار (هنجارها) عبارتند از آنچه کتاب راهنمای منابع انسانی در مورد مسائلی چون مد لباس یا ساعات کاری بیان می‌کند. قوانین ضمنی عبارتند از قوانینی که از آنها تبعیت می‌کنیم ولی هرگز مورد بحث قرار نمی‌گیرند. این قوانین، ضوابط اجرایی یا قواعد رفتاری هستند که در جایی نوشته نشده‌اند،‌ولی بیشتر رفتارهای سازمانی را زیر سلطه خود قرار می‌دهند، به عنوان مثال،‌ طبق یک هنجار ضمنی، زیردستان در یک سازمان به جای گفتن واقعیت، آن چیزی را به رئیس خود می‌‌گویند که او دوست دارد بشنود. تاریخچه یک سازمان نیز برای درک فرهنگ مهم است، به ویژه آگاهی از ارزش‌ها و آداب و رسوم بنیان‌گذاران آن سازمان (شاین[9] 1983). یکی از مفصل‌ترین منابع جهت آگاهی از فرهنگ سازمانی شاین (1992) است.

ساختار: ما معمولا از ساختار به عنوان «نمودار سازمانی» یاد می‌کنیم، یعنی نمودار خانه‌هایی که در آنها نام و عنوان افراد نوشته شده است و این خانه‌ها با خطوطی به هم وصل شده‌اند و گاهی خطوط نقطه چینی جهت نمایش موارد پیچیده، حتی در آینده، روی این نمودار به کار می‌رود. تعریف ساختار از این قرار است: «ساختار عبارتست از نظم و ترتیب فعالیت‌های سازمانی (مانند حسابداری، تولید، مدیریت منابع انسانی،...) و یا واحدهای عملیاتی (مثل منطقه غرب،‌خدمات مشتریان برای گروه x،‌مرکز پرواز فضایی گو دارد در ناسا،...) که تعیین کننده سطح مسئولیت،‌اختیار در تصمیم‌گیری، خطوط ارتباطی که استراتژی، هدف و ماموریت سازمانی را مشخص می‌کنند،‌ است.». برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص ساختار،‌به دانکن[10] (1979) و نیز گالبرایت[11] (1995) رجوع کنید.

فعالیت‌های مدیریت: این مقوله به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که مدیران در هر روز کاری جهت دستیابی به استراتژی سازمان انجام می‌دهند. در این مورد،‌منظور از «فعالیت‌ها»مجموعه ویژه‌ای از رفتارهای خاص می‌باشد. به عنوان نمونه‌ای از یک فعالیت مدیریت، می‌توان به تشویق نیروهای زیردست و همکاران  به انجام دادن کارها با داشتن رویکرد نوآورانه و خلاق در کارها و پروژه‌ها، اشاره کرد. در عمل، دو مدیر مختلف ممکن است نیروهای زیردست خود را به یک اندازه تشویق کنند ولی نحوه رفتار هر یک از آنها جهت انجام این تشویق ممکن است متفاوت باشد. یک مدیر ممکن است چالش ایجاد کند و دیگری ممکن است از اظهارنظرهای بسیار مثبت و حمایتی استفاده کند. بویا تزیس[12] (1982) گر چه به جای اصطلاح «فعالیت» از واژه «شایستگی»‌استفاده کرد، ولی به هر حال از اولین افرادی بود که در این زمینه پژوهش کرده است. برای آشنایی با نمونه‌های بیشتر، به برک و کروزی[13] (1978) و لوتانز (1988)رجوع کنید.

سیستم‌ها: در این مقوله ما با سیاست‌ها و رویه‌هایی روبه رو هستیم که جهت کمک و حمایت از اعضای سازمانی در انجام مشاغل و مسئولیت‌هایشان طراحی می‌شوند. این مقوله در مدل حاضر مشابه یکی از 6 مقوله ویزبورد[14] (1976)‌با عنوان «ساز و کارهای مفید» می‌باشد. مقوله سیستم‌ها در بر گیرنده تعدادی زیر مقوله است،‌شامل سیستم‌های اطلاعات و فناوری (که گاهی از آنها با عنوان MIS‌ یعنی سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت یاد می‌شود)، سیستم پاداش سازمان،‌و انواع سیستم‌های کنترل شامل ارزیابی عملکرد،تعیین اهداف و بودجه، و توزیع نیروی انسانی. به بیان دیگر، مقوله سیستم‌ها در این مدل در بر گیرنده حوزه‌های بسیاری است. منابعی که درباره این مقوله و زیرمجموعه‌های آن اطلاعات بیشتری را فراهم می‌آورند، عبارتند از لاولر[15] در زمینه سیستم‌های پاداش؛ فلامهولتز[16] (1979) درباره سیستم‌های کنترل؛ بیر، اسپکتور،‌لورنس، میلز و والتون[17] (1984) در زمینه مدیریت منابع انسانی؛ و کرایمر، کینگ، دانکل و لین[18] درخصوص سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت.

جو سازمانی: تعریف ما از این مقوله به این صورت است: «جو سازمان عبارتست از ادراک جمعی اعضای یک واحد کاری مشخص». این ادراک شامل موارد ذیل است:

  • میزان مدیریت مناسب واحد، به طور کلی.
  • میزان شناخت اعضا از انتظارات محیط کاری از آنها.
  • احساس اعضا از میزان شناخت عملکرد آنها.
  • میزان دخالت آنها در تصمیم‌گیری.
  • آیا آنها اعتقاد دارند که بر اساس استانداردهای شغلی عادلانه مدیریت می‌شوند.
  • میزان احساس حمایت شدن از جانب اعضای دیگر واحد.
  • میزان اعتقاد آنها در زمینه کارآمد بودن کار آنها با سایر واحدهای سازمان.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مقوله جو سازمانی،‌به منابعی همچون لیتوین و کتاب اشکنازی، وایلدروم و پیترسون[19] (2000) مراجعه کنید.

نیازمندی‌های شغل و توانایی‌ها و مهارتهای فردی: اصطلاح اختصاری این مقوله «تناسب شغل با فرد»‌است، یعنی میزان هم خوانی میان مسئولیت‌ها و نیازمندی‌های شغل فرد با دانش، مهارتها و توانایی‌های او (شایستگی یا استعداد). برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه این مقوله و اهمیت آن در بهره‌وری و انگیزه فردی، به برک و پیرلمن[20] (1988)رجوع کنید.

ارزش‌ها و نیازهای فردی: این مقوله و مقوله نیازمندی‌های شغل و توانایی‌ها و مهارت‌های فردی در دو سوی مقوله انگیزش قرار گرفته‌اند و این بدان معناست که این دو مقوله تاثیر قابل توجهی برانگیزه فرد می‌گذارند.

این دو مقوله باید با هم همخوانی داشته باشد. مقوله ارزش‌ها و نیازهای فردی در مورد میزان تامین نیازهای فرد در شغل او می‌باشد: به عنوان مثال، نیاز به امنیت و پیشرفت و میزان همخوانی میان ارزش‌ها و باورهای اعضای سازمان، و اهداف و ارزشهای سازمان و نحوه برخورد با اعضای داخل و خارج (شامل مشتریان)‌سازمان. فلشی که بین خانه «فرهنگ» و این خانه وجود دارد، نشانه این اتصال و امکان بالقوه همخوانی میان فرد وسازمان می‌باشد. علاوه بر این، طبق نظر برک و لیتوین (1992):

اکثر دانشمندان علوم رفتاری معتقدند که مشاغل غنی و پربار باعث افزایش انگیزه می‌شوند و همان طور که هکمن و اولدهام (1980) به درستی اشاره کرده‌اند، شواهد حاکی از آن است که همه افراد مایل نیستند که چنین شغل غنی و پرباری داشته باشند.برای برخی از نیروهای کاری،‌غنی سازی شغل نماد کارهای خارج از محدوده آن شغل است. با افزایش گوناگونی در نیروی کار آمریکا،‌توانایی درک تفاوت‌های فردی با توجه به نیازها و ارز‌ش‌های افراد در مقایسه با شغل و رضایت شغلی اهمیت پیدا می‌کند.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ارزش‌ها و نیازهای فردی در سازمان، به مگلینو و راولین[21] و ساگی والیزر[22] (1996)‌رجوع کنید.

انگیزش: برای تمام انسانها (و نیز جانوران)‌داشتن انگیزه یک امر طبیعی است. در صورت صحت تفکر فروید در مورد رویاها، ما همواره،‌حتی در خواب، برانگیخته هستیم. با این حال،‌در مورد محیط کار باید برخورد اختصاصی‌تری با این مقوله داشته باشیم و در این بافت، نیازهای خاصی باید برانگیخته شوند. به بیان مک سالاند[23] (1961) این نیازها عبارتند از: نیاز به پیشرفت،‌پیوند با دیگران، و شاید نیاز به قدرت. این احساسات برانگیخته تصادفی نیستند،‌بلکه در جهت دستیابی به اهداف هدایت می‌شوند و هنگامی که به دست می‌آیند، به ارضای نیازهای ما کمک می‌کنند و این نیازها تا هنگامی که تا حدودی برآورده شوند، تداوم می‌یابند. به این ترتیب، یکی از کارهای اولیه مدیران و رهبران سازمانی،‌تعیین اهداف مناسب است، یعنی اهدافی که به لحاظ سازمانی مهم باشند و به نیازهای افراد جهت دستیابی به اهدافی چون پیشرفت،‌ کار معنادار، آزادی عمل در کار،‌شهرت و ... پاسخ دهند. همانگونه که پیشتر اشاره شد، تناسب شغل با فرد و همخوانی میان اهداف و ارزشهای سازمان و نیازها و ارزش‌های فرد باعث افزایش انگیزش در محیط کار می‌شود. برای مطالعه اختصاری تئوری‌ها و پژوهش‌های مربوط به انگیزش در محیط کار، به فصل 8  و بخش تئوری‌های کوچک مربوط به تحول سازمانی با تاکید فردی رجوع کنید. و در پایان،‌برای مطالعه درباره ماهیت انگیزش کاری و تئوری‌ها و تحقیقات مربوط به آن، به کتسل و تامسون[24] (1990) مراجعه کنید.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد تحول گرا و تعامل گرا

دانلود تحقیق کامل درمورد ترجمه طراحی شاسی و بدنه

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق کامل درمورد ترجمه طراحی شاسی و بدنه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد ترجمه طراحی شاسی و بدنه


دانلود تحقیق کامل درمورد ترجمه طراحی شاسی و بدنه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 15

 

 

ترجمه طراحی شاسی و بدنه

طراحی جزئیات و آسان نبودن اندازه گیری و تنها استفاده واقعی برای چک کردن ارزش جاده ای چرخی که در تصادف آسیب دیده است یا به یک عمر داده شده رسیده است. همانطور که در شکلهای بخشهای بعد نشان داده شده است تنظیمات چرخ وابسته به فشار و توزیع فشار است. برای اینکه آسان تر شدن اندازه گیری برای گاراژها انجام شود، تنها وزن کنترلی، بر اساس توصیه DIN 70020 (فصل 1. 1. 3. 5 را ببینید) باید بعنوان اندازه گیری های اساسی استفاده کنید.

همانطور که در شکل 3.7 نشان داده شده است نقطه 1 و 2 این الگو باید بطرف بالا رسم شوند. شکل 3.5 – در سیستم تعلیقهای چرخهای مستقل، دست انداز و بازگشت به مسیر سفر چرخها آنگونه که آنها بر روی یک دست انداز می روند می تواند منجر به دگرگونی شیار شود و این در عوض برای چرخش حرکت تایرها در زاویه  شیب است. این باعث می شود نیروهای جانبی توزیع شوند بویژه اگر مسافرت حرکت روی دست انداز در یک سمت واقع شود و رخ دهد. پایداری راستایی و مقاومت چرخشی باعث خرابی می شود. شکل 3.6 نیروهای جانبی  از تایر به جاده منجر به دگرگونی مسیر می شوند- آنگونه که در یک شعاع 175/65 R1482H و باد تایر تا 1.9 bar و تحت فشار بار 380 vg و در یک سرعت 80 km h-1  می باشد. شکل 3.7 محاسبات توسط رسم دگرگونی در شیار یک چرخ (در مرکز تماس تایر w) و مسیر بیرون تماس گره میله U در تعلیق دو سویه اتومبیل، استفاده از الگوی نشان داده شده در شکل 3.8  - شکل 3.8- الگو برای محاسبات آسان دگرگونی در شیار می تواند در تعلیقات دو سویه اتومبیلهای ( شکل 3.7 ) و محورهای زنجیره ای طولی ( شکل 3.9) استفاده شوند. در طول کمانهای اطراف D,C تا نقطه W و الگو که به انتهای حرکت روی دست انداز S1 می رسد به روشنی توسط یک زمین موازی نشان داده شد، حرکت برگشتی به پایین با S2 نشان داده شده است.

حرکت U,W پس بطور قدم به قدم با یک مداد پر شده است. خطی که نقاط را متصل می کند، که بدین طریق ساخته شد، دگرگونی شیار را می دهد و حرکت اتصال گره میله را بیان می کند اما هیچ حسابی برای ارتجاعی بودن در تحمل بازوهای کنترلی تعلیقی نمی باشد ( شکل 3.18 را ببینید) در حالتی که محور بازوی کنترلی طولی یک کمان، باید در اطراف D در زیر و کف کشیده شود، ضمن اینکه یک خط عمودی باید برمحور بازوی کنترل تعلیق چرخان رسم شود ( شکل 3.9) و باید به میان نقطه 1 برود. در زمان مشابه یک الگو همانند آنکه در شکل 3.8 می باشد در طول کمان خط عمودی برای تعیین شدن دگرگونی عرض گام برداشتن حرکت کرده است. گامهای MCphcrsan یک پایه در نقطه E ( در شکل 1.7) در خانه چرخ دارد. وقتی چرخ در حال حرکت روی دست انداز است فاصله اتصال گوی ( ساچمه) پایین تر 2 به نقطه C کوتاهترین می شود و سپس دوباره وقتی چرخ ارتجاعی می شود طولانی تر می شود. ( شکل 3.11) این الگو این تغییر طول را به حساب می آورد ( شکل 3.10) و ؟؟؟ یا سوراخی در راستای خط مرکزی میراکننده حرکت EE دارد ( فقط در راستای محور هادی E2 در نقطه خطوط 2 در انبساط آن، شکلهای 4.46, 3.30 , 3.29 را ببینید) با استفاده از نقطه 2، که همچنین در الگو دیده می شود، حرکت در طول کمانی اطراف D صورت می گیرد، در حالی که شکاف به نقطه C شیفت پیدا می کند یک سوزن یا تخته رسم باید این نقطه را نشان دهد در یک کمان که اطراف قطبهای P رسم شده است تغییرات شیار محور چرخشی اتصال دوتایی می تواند به آسانی رسم شود. شکل 3.12 هم این وهم مزیتهای انتهای دنباله پایینی وسیله نقلیه را نشان می دهد بدلیل رسیدن به یک زاویه انحنای کوچکتر و مورد علاقه تر، ونیروی انحنای پهلویی یا جانبی بیشتری در اطراف خمیدگیها، در تمام تعلیقهای چرخ مستقل موقعیت قطب P تغییرات آنی  را تعیین می کند ( حضور در یک برد فنری کوچک – شکل 3.14). تغییر عرض گام برداشتن یا قدم گذاشتن کاملاً دور است اگر P در حالت پایه باشد وطولهای بازوهای کنترل تعلیق در یک تعلیق دوسویه اتومبیل آنگونه تعیین شود که قطب بطور افقی از پهلویی به پهلوی  دیگر آن حرکت کند وقتی که چرخها در اطراف فشرده می شوند و ارتجاع می یابند ( شکل 3.13).

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد ترجمه طراحی شاسی و بدنه

دانلود تحقیق کامل درمورد تحلیل شیء گرا

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق کامل درمورد تحلیل شیء گرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد تحلیل شیء گرا


دانلود تحقیق کامل درمورد تحلیل شیء گرا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 50

 

تحلیل شیء گرا

هنگامی که قرار است محصول یا سیستم جدیدی ساخته شود، چگونه آن را به نحوی مشخص کنیم که بتواند به صورت شیء گرا مهندسی شود؟ آیا پرسشهایی وجود دارند که باید از مشتریان پرسیده شوند؟ اشیاء چگونه با یکدیگر ارتباط دارند؟ اشیاء در حیطة سیستم چگونه رفتار می کنند؟ چگونه مسئله ای را مشخص یا مدلسازی کنیم تا بتوانیم یک طراحی کارآمد ایجاد کنیم؟

هر یک از این پرسشها در حیطة تحلیل شیء گرا (OAA) – نخستین فعالیت تکنیکی که در مهندسی نرم افراز OO اجرا می شود – پاسخ داده می شود. OOA به جای بررسی یک مسئله با استفاده از مدل جریان اطلاعات کلاسیک ، چند مفهوم جدید را معرفی می کند. کود و یوردون (COA91) در این مورد چنین اظهار نظر می کنند:

OOA-تحلیل شیءگرا – مبتنی بر مفاهیم است که اولین بار آنها را در کودکستان فرا گرفته ایم: اشیاء و صفات، کلاسها و اعضاء ، سوراخها و مؤلفه ها. چرا این همه زمان لازم بود تا این مفاهیم را در تحلیل و تعیین مشخصات سیستمهای اطلاعاتی به کار بندیم:

OOA ریشه در مجموعه ای از اصول بنیادی دارد که در فصل 11 معرفی شد. برای ساخت یک مدل تحلیل، پنج اصل بنیادی به کار برده می شود: 1- دامنه اطلاعاتی مدلسازی می شود؛ 2- عملکرد توصیف می شود؛ 3- رفتار نشان داده می شود؛

4- مدلهای داده ای، عملیاتی و رفتاری افراز می شوند تا جزئیات بیشتری درمعرض دید قرار گیرند، و 5- مدلهای اولیه، جوهره و ماهیت مسئله را نشان می دهند، حال آنکه مدلهای نهایی، جزئیات پیاده سازی را نمایش می دهند. این اصول ، مبنای روش OOA را تشکیل می دهند.

هدف OOA تعریف کلیه کلاسهایی است که به نوعی با مسئله ارتباط دارند- عملیات و صفات مرتبط با آنها و روابط میان آنها و رفتاری که از خود نشان می دهند. برای این منظور ، چند وظیفه باید انجام شود:

1. خواسته های اصلی کاربر باید بین مشتری و مهندسی نرم افزار تبادل شود.

2. کلاسها باید شناسایی شوند (یعنی صفات و متدها تعریف شوند).

3. سلسله مراتب کلاسها باید مشخص شود.

4. روابط شیء با شیء (اتصالات اشیاء) باید نشان داده شوند.

5. رفتار اشیاء باید مدلسازی شود.

6. وظایف 1تا5 به طور تکراری دوباره اجرا می شوند تا مدل کامل گردد.

لازم به ذکر است که هیچ توافق جهانی بر سر ‹‹مفاهیمی›› که به عنوان مبنایی برای OOA عمل می کنند، وجود ندارد. ولی تعداد محدودی از ایده های کلیدی مکرراً ظاهر می شوند که آنها را در این فصل در نظر خواهیم گرفت.

نگاهی گذرا

تحلیل شیء گرا چیست؟ پیش از آنکه بتوانید سیستمی شیء گرا (OO) بسازید، باید این موارد را تایپ کنید:

کلاسهای (اشیایی) که مسئله را نشان دهند، شیوه هایی را که اشیاء با یکدیگر ارتباط و تعامل دارند، شیوة کارکردن داخلی اشیاء (صفات و عملیات) و راهکارهای برقراری ارتباط (پیامهایی) که کار کردن آنها را با یکدیگر امکان پذیر می سازند. همة این چیزها در اثنای تحلیل شیء گرا (OOA) انجام می شوند.

چه کسی آن را انجام می دهد؟ تعریف یک مدل شیء گرا شامل شرحی از خصوصیات ایستا و پویای کلاسهایی است که سیستم یا محصولی را توصیف می کنند. این فعالیت توسط مهندس نرم افزار انجام می شود.

چرا اهمیت آن را انجام می دهد؟ تا شناختی منطقی از سیستم یا محصول نداشته باشید، نمی توانید نرم افزاری (شیء گرا یا غیر آن) بسازید. OOA شیوه ای معین برای نشان دادن شناخت شما از خواسته ها فراهم می آورد و سپس آن شناخت را در مقابل درک مشتری از سیستمی که باید ساخته شود، می آزماید.

مراحل کار کدام است؟ OOA با شرحی از موارد کاربرد – شرحی مبتنی بر سناریو از چگونگی تعامل کنشگرها (افراد، ماشینها، سیستمهای دیگر) با محصولی که قرار است ساخته شود – آغاز می شود. مدلسازی CRC اطلاعات موجود در موارد کاربرد را به نمایشی از کلاسها و مشارکت آنها با کلاسهای دیگر ترجمه می کند. سپس خصوصیات ایستا و پویای کلاسها با استفاده از یک زبان مدلسازی یکنواخت (یا روش دیگر) مدلسازی می شود.

محصول کاری چیست؟ یک مدل تحلیل شیء گرا ایجاد می شود. مدل تحلیل OO از نمایشهای گرافیکی یا زبانی تشکیل می شود که صفات، روابط و رفتارهای کلاسها و نیز برقراری ارتباط میان کلاسها و توصیفی از رفتار کلاسها با گذشت زمان را تعریف میکنند.

چگونه اطمینان یابم که درست از عهده امور برآمده ام؟ در هر مرحله، عناصر مدل تحلیل شیء گرا از لحاظ وضوح، درستی ، کامل بودن و سازگری با خواسته های مشتری و با یکدیگر مورد بازبینی قرای می گیرند.

تحلیل شیء گرا

هدف تحلیل شیء گرا، توسعه مدلی است که کارکرد نرم افزار کامپیوتری را برای مجموعه ای از خواسته های تعیین شده توسط مشتری توصیف می کنند. OOA، همانند روشهای تحلیل سنتی که در فصل 12 شرح داده شدند، برای رسیدن به اهدافی که دارد، یک مدل چند بخشی می سازد. مدل تحلیل ، اطلاعات، عملکرد و رفتار را در حیطة عناصر مدل اشیایی شرح داده شد، تصویر می کند.

روشهای سنتی در مقایسه با روشهای OO

آیا تحلیل شیء گرا واقعاً با روش ساخت یافته ای که در فصل 12 ارائه شد، تفاوت دارد؟ فیشمن و کمرر (FIC92) به این پرسش چنین پاسخ می دهند:

نتیجه می گیریم که روش تحلیل شیء گرا... تغییری بنیادی نسبت به روش فرآیند گرایی نظیر تحلیل ساخت یافته نشان می دهند، ولی نسبت به روش داده گرایی چون مهندسی اطلاعات، فقط اندکی تفاوت دارند. در روش فرآیندگرا به خواص ذاتی اشیاء توجه نمی شود و منجر به مدلی از دامنه مسئله می شود که نسبت به اصول اساسی شیء گرایی، یعنی بسته بندی، طبقه بندی اشیاء و وراثت متعامد است.

به بیان ساده، تحلیل ساخت یافته یک دید ورودی – پردازش – خروجی متمایز نسبت به خواسته ها دارد. داده ها، جدا از فرآیندهایی که داده ها را تبدیل می کنند، در نظر گرفته می شود. رفتار سیستم، گرچه اهمیت دارد، در تحلیل ساخت یافته نقش دوم را دارد. در روش ساخت یافته ، از تجزیه عملیاتی (افراز نمودار جریان داده ها ، فصل 12) به وفور استفاده می شود.

شهرتOOA

محبوبیت فنّاوریهای شیء گرا منجر به ابداع دهها روش OOA در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 90 شد. هر یک از این روشها معرف فرآیندی برای تحلیل یک محصول یا سیستم، یک مجموعه نمودار که از فرآیند به دست می آیند، و نشانه گذرایی است که مهندس نرم افزار را قادر به ایجاد مدل تحلیل می کند. موارد زیر کاربرد بیشتری دارند.

روش بوچ : روش بوچ (BOO94) شامل یک ‹‹فرآیند توسعة میکرو›› و یک ‹‹فرآیند توسعة ماکرو›› است. سطح میکرو ، مجموعه ای از وظایف تحیل را تعریف می کند که برای هر مرحله از فرآیند ماکرو دوباره اجرا می شد. از این رو، یک روش تکاملی حفظ میشود.در فرآیند توسعة میکرو بوچ برای OOA، کلاسها و اشیاء و معانی آنها تعیین میشود؛ روابط میان کلاسها و اشیاء تعیین می گردد و پالایشهایی صورت میپذیرد تا مدل تحلیل تجزیه شود.

روش رومبو: رومبو و همکاران وی (RUM91) تکنیک مدلسازی شیء گرا (OMT) را برای تحلیل، طراحی سیستم و طراحی در سطح اشیاء توسعه دادند. نتیجه فعالیت تحلیل، سه مدل است: مدل اشیاء (نمایشی از اشیاء ، کلاسها، سلسله مراتب و روابط)، مدل پویا (نمایشی از رفتار شیء و سیستم) و مدل عملیاتی (نمایشی سطح بالا و به شکل DFD از جریان اطلاعات در سیستم.)

روش جیکابسون: این روش که آن را OOSE (مهندسی نرم افزار شیء گرا) نیز مینامند، نسخه ساده از یک روش شیء گرا قدیمی تر است که آن را نیز جیکابسون ابداع کرد. تفاوت این روش با روشهای دیگر در تأکید فراوان آن بر موارد کاربرد1 است. یعنی شرح یا سناریویی که چگونگی تعامل کاربر با محصول یا سیستم را تصویر میکند.

روش کود و یوردون: روش کود و یوردون (COA91) غالباً به عنوان یکی از آسانترین روشهای OOA در نظر گرفته می شود. نشانه گذاری مدلسازی نسبتاً ساده است و دستورالعملهای توسعه مدل تحلیل، صریح هستند. فرآیند OOA کود و یوردون را به اختصار در زیر مطرح می کنیم:

  • شناسایی اشیاء با استفاده از ملاکهای ‹‹جستجو››
  • تعریف یک ساختار تعمیم – تعیین مشخصات
  • تعریف ساخته کامل مؤلفه
  • شناسایی کامل مؤلفه
  • شناسایی موضوع ها (نمایشی از مؤلفه های زیر سیستم)
  • تعریف صفات
  • تعریف سرویسها

روش ویرف – بروک: ویرف – بروک (WIR90) بین وظایف طراحی و تحلیل، تفاوت چندانی قائل نمی شوند. در عوض، فرآیندی پیوسته را پیشنهاد می کنند که با ارزیابی مشخصات مشتری آغاز می شود و با طراحی پایان می یابد. وظایف مرتبط با تحلیل در روش ویرف – بروک را به اختصار در زیر مطرح می کنیم:

  • ارزیابی مشخصات مشتری
  • استخراج کلاسهای نامزد از روی مشخصات، از طریق تجزیه گرامری
  • گروه بندی کلاسها به نیت شناسایی کلاسهای پایه
  • تعریف مسئولیتها برای هر کلاس
  • نسبت دادن مسئولیتها به هر کلاس
  • تعیین روابط میان کلاسها
  • تعیین مشارکت میان کلاسها براساس مسئولیت
  • ساخت نمایشهای سلسله مراتبی کلاسها
  • تولید گراف مشارکت برای سیستم

گرچه مراحل اصطلاح شناسی و فرآیند برای هر یک از این روشهای OO متفاوت است، فرآیندهای کلی OOA بسیار مشابهند. مهندس نرم افزار برای اجرای تحلیل شیء گرا باید مراحل کلی زیر را دنبال کند:

1. روش کردن خواسته های مشتری برای سیستم

2. شناسایی سناریو یا موارد کاربرد

3. انتخاب کلاسها و اشیاء با استفاده خواسته ها به عنوان یک راهنما

4. شناسایی صفات و عملیات مربوط به هر یک از اشیای سیستمی

5. تعریف ساختارها و سلسله مراتبی که کلاسها را سازماندهی می کنند

6. ساخت یک مدل شیء – واسط

7. ساخت یک مدل شیء – رفتار

8. بازبینی مدل تحلیل OO در مقابل موارد کاربرد / سناریوها

این مراحل کلی را با جزئیات بیشتر در بخشهای 3-12 و 4-21 مورد بحث قرار خواهیم داد.

روش یکنواختی برای OOA

طی دهة گذشته ، گریدی بوچ، جیمز رومبو و ایوار جیکابسون با همکاری یکدیگر، بهترین ویژگیهای روشهای تحلیل و طراحی شیء گرای خود را در قالب یک روش یکنواخت با هم تلفیق کردند. که زبان مدلسازی یکنواخت – UML – نام دارد، به طور گسترده در سرتاسر این صنعت به کار برده شده است.

UML به مهندس نرم افزار این امکان را می دهد تا مدل طراحی را با استفاده از یک نشانه گذاری مدلسازی بیان کند که تحت انقیاد یک سری قواعد نحوی، معنایی و واقع ینانه قرار دارند. اریکسون و پنکر (ERI98) این قواعد را چنین توصیف می کنند:

نحو دربارة ظاهر نمادها و چگونگی ترکیب نمادها حکم می کند. نحو با واژه ها موجود در زبانهای طبیعی محاسبه می شود؛ شیوة املای درست آنها و چگونگی کنار هم گذاشتن آنها و نوشتن جمله اهمیت دارد. قواعد معنایی بر معنای نمادها و مفهوم آنها به تنهایی یا در حیطة نمادهای دیگر حکم می کند ؛ آنها را می توان با معانی واژه ها در یک زبان طبیعی مقایسه کرد.

قواعد واقع بینانه، آن دسته از معانی نمادها را معین می کنند، که هدف مد، از طریق آنها برآورده برای دیگران قابل درک می شود. این کار در زبان طبیعی، با قواعد ایجاد میشود.

در UML ، سیستم با استفاده از پنج ‹‹دیدگاه›› متفاوت نشان داده می شود که هر یک سیستم را از نگاهی متفاوت توصیف می کند. هر دیدگاه توسط نمودارهایی مشخص میشود. دیدگاههای زیر در UML موجودند (ALH98) :

دیدگاه مدل کاربر. این دیدگاه سیستم (محصول) را از نگاه کاربر (که در UML کنشگر خوانده می شود) نشان می دهد. مورد کاربرد، روش مدلسازی است که برای دیدگاه مدل کاربر انتخاب شده است. این نمایش مهم از تحلیل، سناریوی کاربرد را از نگاه کاربر نهایی شرح می دهد و به تفضیل در فصل 11 مورد بحث قرار گرفته است.

دیدگاه مدل رفتاری: این بخش از مدل تحلیل، نشانگر جنبه های پویا و رفتاری سیستم است. همچنین تعاملها و مشارکتهای میان عنصر ساختاری گوناگونی را که در دیدگاههای مدل کاربر و مدل ساختاری توصیف شده اند، تصویر می کند.

دیدگاه مدل پیاده سازی: جنبه های ساختاری و رفتاری سیستمی که باید ساخته شود، ارائه می شوند.

دیدگاه مدل محیطی: جنبه های ساختاری و رفتاری محیطی که سیستم باید در آن پیاده سازی شود، ارائه شوند.

به طور کلی ، مدلسازی تحلیل UML بر دیدگاههای مدل کاربر و مدل ساختاری تأکید دارد. مدلسازی طراحی UML با دیدگاههای مدل رفتاری، مدل پیاده سازی و مدل محیطی سروکار دارد.

تحلیل دامنه

تحلیل برای سیستمهای شیء گرا ممکن است در سطوح انتزاع متفاوتی رخ دهد. در سطح تجاری، تکنیکهای مرتبط با OOA را می توان با یک روش مهندسی فرآیند تجاری همراه کرد و به تعریف کلاسها، اشیاء ، روابط و رفتارهایی همت گمارد که کل تجارت مورد نظر را مدلسازی می کنند. در سطح زمینه های تجاری ، می توان مدلی از اشیاء را تعریف کرد که کارکرد زمینه تجاری خاصی (یا گروهی از محصولات یا سیستمها) را توصیف کند. در سطح کاربردی، مدل اشیاء بر خواسته های مشتری خاص تأکید دارد، زیرا خواسته ها برنامه کاربردی را که قرار است ساخته شود، تحت تأثیر قرار می دهند.

OOA در بالاترین سطح انتزاع (سطح سرمایه گذاری) از حیطه این کتاب خارج است. خوانندگان علاقمند به این بحث باید به (SUL94) , (MAT94) , (TAY95) , (FIN96) , (CAR98) , (EEL98) رجوع کنند. OOA در پایین ترین سطح اتزاع خود در دامنة مهندسی نرم افزار شیءگرا قرار می گیرد و موضوع بحث بخشهای باقیمانده این فصل است. در این بخش OOA را در سطح میانی انتزاع اجرا میکنیم. این فعالیت که آن را تحلیل دامنه می گویند، هنگامی اجرا می شود که سازمانی بخواهد کتابخانه ای از کلاسها (مؤلفه های) قابل استفاده مجدد ایجاد کند که در گروه کاملی از کاربردها به کار گرفته شود.

استفاده مجدد و تحلیل دامنه

فناوریهای شیءگرا از طریق استفاده مجدد بوت بیشتری می گیرند. مثال ساده ای را ر نظر بگیرید. تحلیل خواسته ها برای یک برنامه کاربردی جدید، نشان میدهد که 100 کلاس مورد نیاز است. دو تیم مکلف به ساخت این برنامه کاربردی میشوند. هر کدام یک محصول نهایی را طراحی و ایجاد می کند. هر دو تیم از افرادی با تجربه و مهارت یکسان تشکیل شده اند.

تیم A  به کتابخانه کلاسها دسترسی ندارد و از این رو باید هر 100 کلاس را بسازد. تیم B  از یک کتابخانه غنی استفاده می کند و درمی یابد که 50 کلاس از قبل موجودند. احتمال زیادی وجود دارد که:

1. تیم B پروژه را بسیار زودتر از تیم A تمام کند.

2. هزینه محصول تیم B به طور چشمگیری از هزینه محصول تیم A کمتر باشد.

3. محصول تولید شده توسط تیم B تقایص کمتری نسبت به محصول تیم A داشته باشد.

گرچه حد فراتر شدن کار تیم B از کار تیم A جای بحث دارد، کمتر کسی شک دارد که استفاده مجدد برای تیم B مزایایی به همراه داشته است.

ولی این ‹‹کتابخانه غنی›› از کجا آمده است؟  و چگونه معین می شود که مؤلفه های موجود در آن برای استفاده در کاربردهای جدید مناسبند؟ برای پاسخ گفتن به این پرسشها، سازمانی که کتابخانه را ایجاد و نگهداری می کند باید تحلیل دامنه را اجرا نماید.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد تحلیل شیء گرا

دانلود تحقیق کامل درمورد وصیت

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق کامل درمورد وصیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد وصیت


دانلود تحقیق کامل درمورد وصیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 38

 

وصیت عبارت است از سفارش براى بعد از مرگ و این سه قسم است : یکى تملیکى و دیگرى وصیت عهدى وسوم تفکیکى ، اما وصیت تملیکى مثل اینکه بگوید: ((بعد از مردنم فلان چیز و یا فلان مبلغ را به زید بدهید)) که ملحق به این است آن موردى که وصیت کند زید را بر فلان حق من مسلط کنید و آن حق را به زید بدهید، و اما وصیت عهدى این است که مثلا وصیت کند به اینکه مرا بعد از مردنم تجهیز کنید یعنى غسل و کفن و دفنم را انجام دهید و یا برایم حجى یا نمازى یا عبادت دیگرى نظیر اینها استیجار نمائید، و اما تفکیکى این است که چیزى را که در قید ملکیت او است آزاد کند مثلا وصیت کن که بعد از من فلان برده مرا آزاد کنید.

مساءله 1 - همینکه امارات و علامات مرگ انسانى ظاهر شود بر او واجب مى شود که کلیه اموالى که از خلق در دست او است و امانتهائى که پیش او است به صاحبانش برگرداند، و آن چه از خالق به عهده اوست اداء کند، اگر نمازى از او یا روزه اى فوت شده قضاء نماید، و اگر کفاره اى و چیز دیگرى نظیر آن بدهکار شده بپردازد و نیز واجب است آن چه از خلق بر ذمه او آمده از قبیل قرض مدت دار آن را بپردازد، و اگر رساندن برایش ممکن نشد و خودش نتوانست برساند واجب است وصیت کند به اینکه وصى او اموال مردم را به دستشان برساند و شاهد هم بگیرد خصوصا آن اموالى که ورثه از آن خبر ندارند و نیزوصى کند به اینکه حقوق مالى که به ذمه او آمده را بپردازد، چه خلقى باشد نظیر دین ها و ضمانتها و دیه ها و ارش جنایتها و یا خالقى نباشد نظیر خمس و زکات و کفارات ، بلکه بر او واجب است وصیت کند به این که براى انجام آن چه واجب بدنى و نیابت بردار از او فوت شده کسى را نائب واجیز بگیرند تا او نماز و روزه هاى فوت شده اش را قضاء کند، البته این بر کسى واجب است که پسر بزرگى نداشته باشد وگرنه بر پسر بزرگش قضاء آنها واجب است بلکه در صورتى هم که پسر بزرگش اهلیت این کار را ندارد یا به خاطر اینکه عبادت از او صحیح نیست و یا اطمینان ندارد که فرزندش واجب او را انجام دهد و یا راءیش این است که عمل او صحیح نیست باید وصیت کند.

مساءله 2 - اگر اموالى یا حقوقى و واجباتى از مردم نزد او است لکن علم و اطمینان دارد به اینکه جانشینانش آنها را به صاحبانش مى رسانند و حقوق و واجبات را اداء مى کنند دیگر واجب نیست خودش برساند و یا وصیت کند هرچند که باحتیاط نزدیکتر آن است که چنین کند.

مساءله 3 - در وصیت هر عبارتى به هر زبان که دلالت بر منظور او کند کافى است و لفظ خاصى در آن معتبر نیست ، بنابراین در وصیت تملیکى کافى است بگوید: ((من براى فلانى وصیت مى کنم بفلان چیز)) و یا بگوید: ((بعد از مرگ من فلان چیز یا فلان مبلغ را بدهید و یا برسانید به فلان شخص )) و یا بگوید: ((فلان چیز بعد از مرگ من مال فلانى است )) و امثال اینها و در وصیت عهدى بگوید: ((بعد از مرگم فلان کار را انجام دهید و یا چنین و چنان کنید))، و ظاهرا نوشتن وصیت کافى است حتى در صورتى هم که قدرت بر گفتن داشته باشد، خصوصا در وصیت عهدى به شرطى که ورثه بدانند که این نوشته را به قصدوصیت نوشته است و عبارت آن ظاهر الدلالة بر مقصود باشد بنابراین وجود نوشته اى از موصى به خط و امضاء و مهر خودش به شرطى که از قرائن احوال معلوم شود که آن را به عنوان وصیت نوشته کافى است و بر وصى کافى است آن را عملى سازد، بلکه اکتفاء به اشاره اى که معنا را بفهماند حتى با قدرت بر گفتن و نوشتن نیز خالى از قوت نیست هرچند که نزدیکتر به احتیاط آن است که در حال اختیار آن را بنویسد.
مساءله 4 - وصیت تملیکى سه رکن دارد: یکى موصى ((وصیت کننده )) و دوم موصى له ((یعنى کسى که صاحب وصیت چیزى برایش در نظر گرفته که بعد از مرگش به او بدهند)).و موصى به ((یعنى آن چیزى که براى موصى له در نظرگرفته )) و وصیت عهدى دو رکن دارد: یکى موصى و دوم موصى به و به عبارت ساده تر یکى وصیت کننده و دیگرى سفارشات او، بله اگر صاحب وصیت شخصى معین را براى انجام سفارشاتش در نظر گرفته ارکان وصیت او نیز سه چیز مى شود که سومى آن موصى الیه یعنى آن کسى است که باید سفارشات او را عملى سازد که به او وصى نیز گفته مى شود.
مساءله 5 - اشکالى نیست در اینکه در وصیت عهدى احتیاج به قبول نیست ، بله اگر شخصى معینى را براى انجام سفارشاتش نام برده قبول او شرط نیست لکن قبول او در مسئول شدنش شرط است نه در صحت وصیت ، و اما در وصیت تملیکى اگر تملیک براى نوع باشد نظیر وصیت براى فقراء یا سادات در آن جا نیز قبول موصى له شرط نیست ، و اما اگر تملیک به شخص باشد مشهور گفته اند قبول آن شخص معتبر است لکن ظاهر این است که قبول او در صحت وصیت و ترتب آثار و احکام آن از قبیل حرمت تبدیل معتبر نیست لکن اگر آن شخص بخواهد مالک آن مال بشود قبول وصیت لازم است وچنان نیست که به صرف وصیت صاحب مال مال او خود به خود قهرا در ملک موصى له درآید، پس مى توان گفت که وصیت در اعتبار خودش قبول نمى خواهد و از ایقاعات است ولى در سببیتش جهت مالک شدن موصى له جزء سبب است و جزء دیگر سبب قبول او است .مساءله 6 - در قبول وصیت هر آن چه رضایت موصى را افاده کند چه لفظ باشد و چه عمل کافى است ، قبول عملى مثل اینکه موصى به را به قصد تحویل بگیرد و در آن تصرف کند.
مساءله 7 - در قبول فرقى نیست بین اینکه در حیات صاحب وصیت باشد یا بعد از آن همچنانکه در دومى فرقى نیست بین اینکه بعد از مرگ موصى بلافاصله قبول کند و یا بعد از گذشتن مدتى .

مساءله 8 - اگر موصى له بعضى از مقدار وصیت را قبول و بعضى را رد کند بنا بر اقوى وصیت در آن مقدار که او قبول کرده صحیح و در مابقى باطل است مگر آن که موصى وصیت به مجموع من حیث المجموع کرده باشد ((یعنى گفته باشد که اگر فلانى همه آن چه را که من باو داده ام قبول کرد به او بدهید و اما اگر خواست بعضى را قبول و بعضى را رد کند چیزى به او ندهید.))

مساءله 9 - اگر موصى له در زندگى صاحب وصیت از دنیا برود و یا بعد از مرگ او و قبل از آن که نسبت به قبول یا رد وصیت او اظهار نظرى کرده باشد بمیرد ورثه او قائم مقام او در قبول یا رد آن است که اگر وصیت را قبول کنند مالک موصى به مى شوند همچنانکه اگر صاحب وصیت از وصیت خود بر نمى گشت و مورث ایشان آن را قبول مى کرد مالک مى شد.
مساءله 10 - در مسئله قبلى گفتیم وارث قائم مقام مورث خود در قبول یا رد وصیت است ، و ظاهر این است که وارث مالک موصى به را از خود موصى تلقى مى کند یعنى مستقیما از ملک موصى به آنان منتقل مى شود نه اینکه اول به موصى له یعنى مورث آنان منتقل و سپس از او به وارثان او منتقل مى شود هرچند که تقسیم آن در بین ورثه اگر متعدد باشند طبق تقسیم ارث مى باشد و بنابراین دیگر دیونى که موصى له داشته ربطى به این موصى به ندارد و از آن پرداخت نمى شود و همچنین اگر موصى له هم در وصیت خود مخارجى معین کرده از آن پرداخت نمى گردد.

مساءله 11 - اگر در صورت تعدد ورثه بعضى ها وصیت را قبول و بعضى دیگر رد کردند وصیت نسبت به سهم اولى ها صحیح و نسبت به سهم دومى ها باطل مى شود.

مساءله 12 - در صاحب وصیت معتبر است : که بالغ و عاقل و مختار و رشید باشد، بنابراین وصیت از کودک صحیح نیست بله اقوى آن است که اگر به ده سال رسیده باشد و وصیتش در امور خیر و معروف از قبیل ساختن مسجد و پل و امثال آن باشد صحیح است ، و نیز وصیت از مجنون هرچند ادوارى باشد در دور جنونش صحیح نیست و همچنین از مست و کسى هم که به اکراه وادار به وصیت شده و کسى که به حکم حاکم محجور شده وصیتش در آن مالى که از تصرف در آن مجور شده صحیح نیست .

مساءله 13 - در موصى علاوه بر شرائطى که گذشت معتبر است اینکه خودکشى نکرده باشد پس اگر کسى عالما و عامدا زخمى بر خود وارد آورد و یا سمى بنوشد و یا خود را از بلندى پرت کند و یا هر کار دیگرى که یقین دارد و یا مظنه دارد که هلاکتش منجر مى شود وصیت او نسبت به اموالش ‍ صحیح نیست ، و اما اگر آن چه را که گفتیم به خطا صورت گرفته باشد و یا احتمال سلامتش از احتمال خطر بیشتر و قوى تر باشد لکن سرانجام به مرگ او انجامیده باشد وصیتش نافذ است ، و اگر قبل از وارد آوردن جنایت به خود وصیت کرده و سپس درباره خودش کارى کند که به مرگش منجر شود وصیتش باطل نیست هرچند که در حال وصیت تصمیم بر خودکشى داشته باشد.

مساءله 14 - وصیت به خاطر بیهوشى و یا دیوانگى موصى باطل نمى شود هرچند که تا هنگام مرگش ادامه یابد.

مساءله 15 - در موصى له معتبر است که در حین وصیت موجود باشد، پس ‍ وصیت کردن به نفع مرده یا جنینى که در شکم مادر پدید خواهد آمد و براى فرزندان آینده فلانى صحیح نیست ، ولى براى کودک که در حال وصیت در شکم مادر است صحیح است به شرطى که یقین به وجودشباشد هرچند روح در آن دمیده نشده باشد و به شرطى که زنده به دنیا بیاید پس اگر مرده از مادر جدا شود آن وصیت باطل است و مال مورد وصیت ارث بازماندگان موصى است .

مساءله 16 - وصیت چیزى که در ملکیت کافر در نمى آید مانند قرآن کریم براى کافر ذمى و همچنین مرتد ملى صحیح نیست و غیر آن صحیح است ، و اما اینکه وصیت براى کافر حربى و مرتد فطرى صحیح نباشد محل تاءمل است

مساءله 17 - در مال موصى به در وصیت تملیکى معتبر است : که یا مال باشد و یا حق قابل انتقال از قبیل حق تحجیر و حق اختصاص و در وصیت بمال فرقى نیست بین اینکه عین باشد و یا دین در ذمه غیر و یا منفعت ، و در عین هم فرقى نیست بین اینکه در حال وصیت موجود باشد و یا بعد از مدتى کوتاه موجود شود بنابراین وصیت کردن براى کسى به حملى که در شکم حیوان است و یا میوه اى که به زودى بر درخت و نخل پیدا مى شود صحیح است .
مساءله 18 - عین مالى که به آن وصیت مى شود باید داراى منفعت حلال و مقصود باشدتا شرع آن را مال بداند، بنابراین وصیت کردن به شراب و خوک و آلات لهو و قمار و نیز وصیت به حشرات و سگ وحشى و امثال آن صحیح نیست ((چون طائفه اول شرعا مالیت ندارد و گروه دوم عرفا مالیت ندارد)) و اما آب انگورى که براى سرکه گرفته شده وصیت به آن اشکال ندارد، و نیز اگر مورد وصیت منفعت است معتبر است منفعتى حلال و مقصود نباشد پس وصیت به منفعت کنیز آوازه خوان و منفعت آلات لهو و نیز منفعت میمون و امثال آن صحیح نیست ((هرچند که آلات لهو جهت سوزاندن و تهیه آتش غذا قابل انتفاع است ولى مقصود از خرید و فروش آنها سوزاندن نیست )).
مساءله 19 - وصیت به مال غیر صحیح نیست در صورتى که براى خودش ‍ وصیت کند، به اینکه وصیت کند بعد از من خانه فلانى را به فلان شخص ‍ بدهید و اما اینکه از طرف مالکش و براى او وصیت کند و بگوید: بعد از آنکه فلان شخص از دنیا رفت خانه اش را بدهید به فلان کس بعید نیست صحیح باشد، منتهى نافذ بودن آن موقوف به اجازه مالک آن است .
مساءله 20 - در وصیت عهدى معتبر است : اینکه آن عملى که بآن وصیت مى کند عملى جائز باشد و مورد غرض عقلائى نیز بوده باشد پس وصیت کردن باینکه بعد از من فلان مبلغ از مال مرا براى فلان ستمکار و یا هر ستمکار و هر قاطع طریق و یا تعمیر هر کلیسا و یا استنساخ هر کتاب ضلالت و امثال اینها خرج کنید وصیتى است باطل ، و همچنین وصیت کردن به این که بعد از من فلان مبلغ از مال مرا صرف فلان کار لغو بیهوده کنید.
مساءله 21 - اگر وصیت کند به عملى که به اجتهاد خود او و یا بفتواى مقلدش ‍ جائز است ولى به اجتهاد وصى یا به فتواى مجتهد او جائز نیست مثل اینکه وصیت کند: جنازه مرا بعد از دفن به جاى دیگر انتقال دهید و این عمل از نظر وصى حرام باشد جائز نیست آن را عملى کند و اگر عکس این شد حکمش نیز عکس مى شود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد وصیت