فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله جنگ افزار های هسته ای در جنگ ها

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله جنگ افزار های هسته ای در جنگ ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بعد از جنگ جهانی دوم از مشتقات فرعی مواد سمی کلین – تیوکولین فسفون (Cholin – Thiocholinphosphon) و فلورفسفن زوره استرن، یک گروه جدید سموم عصبی با اثرات عمیق برای آماج های نظامی ساخته شده است که با علامت V مواد جنگی مشخص می گردد. معروفترین نوع این گروه در آمریکا با نام رمزی VX قابل شناسایی است.

 

توسعه ی جنگ افزارهای شیمیایی دوترکیبی در آمریکا در 1954 آغاز شد. نخست بر وری توسعه ی بمب هایی با کالیبر بزرگ از نوع «بیگ آی» و گلوله ی توپخانه 155 mm تأکید شد. این بمب ها قادر بودند آماج هایی را در عمق و رده عقب نیروی دشمن در فاصله ی 500 کیلومتری مورد اصابت قرار دهند. در ضمن، عوامل مزبور مقاوم و پایدارند، به طوری که متجاوز از شش ماه در منطقه باقی می مانند.

 

VX که در طول سال های 1960 تا 1961 شناسایی شد، دارای اثر کشندگی در فاصله ی یک دقیقه با تراکمی برابر با 36 درصد میلی گرم در متر مکعب هواست. در دهه ی 1960، بیش از 500 تن VX در آمریکا تهیه شد.

 

در 27 ژوئن 1980، در مجلس نمایندگان آمریکا تولید جنگ افزارهای شیمیایی دوترکیبی را در زرادخانه ی پیت بلوف(Pine Bluff) در ایالت آرکانزاس تصویب کرد.

 

 

 

نیروهای نظامی آمریکا و پاره ای از کشورها از جمله عراق، جنگ افزارهای شیمیایی از نوع سموم دوترکیبی اعصاب سارین و VX در اختیار دارند. علائه بر دو نوع جنگ افزار مزبور که در گلوله های توپخانه ی کاتیوشا و کلاهک های جنگی برای موشک های زمین به زمین و نارنجکهای دستی برای رزم نزدیک به کار می رفت، از ترکیبات شیمیایی جنگی فسفری نیز در موشک های کروز برای فواصل دور استفاده شده است.

 

 

 

مشخصات جنگ افزارهای شیمیایی دوترکیبی

 

جنگ افزارهای شیمیایی دوترکیبی یک نوع جنگ افزار جدید می باشد که ساختمان آن از دو نوع مواد شیمیایی تشکیل شده است. این مواد که هر یک از آنها به تنهایی سمی نیستند، در دو محفظه ی جداگانه قرار می گیرند و فقط موقعی مرگ بار می شوند که این مواد با هم ترکیب گردند و این زمانی است که موشک یا گلوله ی توپخانه و یا بمب به طرف آماج حرکت کند. در این موقع است که هر دو ماده در مدت چند ثانیه با یکدیگر ترکیب می شوند و سپس در اثر فعل و انفعالات شیمیایی به یک ماده ی سمی جنگی از نوع عصبی بسیار قوی تبدیل می گردند، به ویژه آنهایی که از گروه ترکیبات فسفری و از موادی مانند سارین یا V و VX باشند.

 

در اثر مسمومیت های حاد بر اثر جنگ افزارهای شیمیایی دوترکیبی، به علت اثرات بیوشیمیایی دو نوع علامت کامل ظاهر می شوند:

 

 

 

 

 

1. اثرات بدنی و عضلانی

 

در اینجا علائمی مانند ارتعاش چشم ها، انقباض نای، دل درد و تهوع، رنگ پریدگی، جاری شدن ادرار و مدفوع و گرفتگی عضلات ظاهر می شود.

 

 

 

2. تأثیر بر روی سیستم مرکزی اعصاب

 

لرزش، سرگیجه و سردرد از جمله علائم اصلی به شمار می روند و تا حدی افزایش می یابند که برای فرد غیر قابل تحمل می شوند. همراه با بیهوشی، احساس ترس، ناراحتی در صحبت و عدم تعادل و در نهایت انسداد مرکز تنفس مرگ فرا می رسد. اثرات این مواد به حدی زیاد است که حتی در صورت هرگونه اقدام پزشکی و نجات بیمار، اثرات دراز مدت آن پس از سالها ظاهر می شود.

 

به طور خلاصه، جنگ افزارهای شیمیایی که در اوایل از ترکیبات ساده ی سمی تشکیل شده بودند، هم اکنون به علت پیشرفت علمی و صنعتی و درخواست های جدید نظامی، متحول و دگرگون گردیده اند. مواد جنگی جدید که دارای کیفیت بالایی هستند، همراه با وسایل پرتاپ کننده ی پیشرفته ضمن آنکه مکمل یکدیگرند، سبب می شوند تا کارایی و یا تأثیر مواد شیمیایی در آماج های دور دست افزایش یابد.
--------------------------------------------
www.military.ir: Author

 

 

 

 

 

 

 

 

 


جنگ‌افزار هسته‌ای
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
فهرست مندرجات
• ۱ متن عنوان
• ۲ انواع بمب هسته ای
• ۳ سلاح اتمی
• ۴ انواع بمب اتمی
• ۵ پدافند هسته ای
• ۶ اثرات و مراحل انفجار هسته ای
o ۶.۱ نورانفجار
o ۶.۲ تشعشع حرارتی
o ۶.۳ موج انفجار
o ۶.۴ تشعشع هسته ای
 ۶.۴.۱ آلفا
 ۶.۴.۲ بتا
 ۶.۴.۳ گاما
 ۶.۴.۴ نوترون
o ۶.۵ پیوند به بیرون
o ۶.۶ پانویس
o ۶.۷ منبع
متن عنوان


ابر قارچی بمباران اتمی ناگاساکی ژاپن در ۱۹۴۵ حدود ۱۸ کیلومتر به هوا فوران کرد.
جنگ‌افزار هسته‌ای سلاح‌هائی هستند که در آن‌ها از انرژی حاصل از شکافت یا همجوشی هسته‌ای برای تخریب و کشتار استفاده می‌شود.
این سلاح‌ها در طول تاریخ تنها ۲ بار توسط امریکا مورد استفاده قرار گرفت.
انواع بمب هسته ای
این سر عنوانها را برای این نوشتم که سرچ این صفحه راحت تر باشد لطفا آنها را پاک نکنید.
سلاح اتمی
انواع بمب اتمی
• بمب حاصل از شکافت (A-Bomb)
• بمب حاصل از همجوشی (H-Bomb)
• بمب نوترونی (N-Bomb)
پدافند هسته ای
استفاده از سلاحهای اتمی به دلیل اثرات و ویژگی های خاصی بوده که صایر جنگ افزار ها چنین قابلیتی ندارند از جمله :
• ۱.ایجاد خسارت های سنگین جانی و مالی .
• ۲.غیر قابل استفاده کردن و آلودگی محیط.
• ۳.تهدید طرف مقابل و تحت فشار گذاشتن طرف مقابل برای قبول خواسته ها.
• ۴.تغییر توازن قدرت درجنگ .
• ۵.وسعت شعاع تخریب و خسارات هنگفت .
• ۶.استفاده سریع در هر شرایع .
• ۷.نفوذ اثرات تخریبی آن در تاسیسات....
البته با وجود این قابلیتها کشورها ودولتهای دارنده سلاح هسته ای با مشکلاتی رو به رو اند به شرح زیر :
• ۱. مخالف اذهان عمومی جهان است
• ۲. عمده تجهیزات و تاسیسات را نابود میسازد که خود دشمن نیز ممکن است به آن نیاز پیدا کند.
• ۳. آلودگی شدید هسته ای که باعث عدم استفاده از منطقه میگردد.
• ۴. عدم کنترل شعاع آلودگی که در اثر کم بودن ممکن است آن خسارت مورد نظر وارد نشود و همچنین با زیاد شدن شعاع آلودگی ممکن است به نیرو های خودی آسیب برسد.
اثرات و مراحل انفجار هسته ای
نورانفجار
• اولین نشانه یک حمله اتمی نور خیره کننده آن است که مقداری از خورشید درخشنده تر است و مانند فلاش عکاسی یا صاعقه است و نگاه کردن به آن حتی چند ثانیه میتواند انسان را نابینا کند

 

تشعشع حرارتی
• گوی آتشین تشکیل شده که دمای مرکز آن به چند میلیون درجه سانتیگراد میرسد (حتی از سطح خورشید هم بیشتر میشود).
• هرچیزی را در نزدیکی خود به خاکستر سفیدی تبدیل میکند وجود باد هم میتواند به این عمل کمک نماید.
موج انفجار
• در همان دو الی سه ثانیه اول تشکیل میشود و با سرعتی معادل دو برابر سرعت صوت به راه می افتد وهرچه بر سر راهش باشد پرتاب و نابود میکند .
• اجسامی که توسط موج انفجار متلاشی شده مانند گلوله به پرواز در می آیند و آثار ناشی از آن تهدید جدی برای انسان به شمار میرود.

 

• خود موج انفجار نیز بر اعصاب انسان تاثیر گذاشته و باعث عدم تعادل (موقت یا دائم) میگردد که به اصطلاح به آن موجی شدن میگوییم و همچنین باعث آسیب های شدید بر پرده گوش و دیافراگم قفسه سینه میشود که به ترتیب در اثر برخورد موج با پرده گوش و دومی دراثر باز ماندن ئهان انسان یا تنفس هنگام آمدن موج است که عوارض آنها کری---ودومی مرگ است .
تشعشع هسته ای
• این تشعشعات بسیار خطرناک به محض انفجار بمب در تمام نقاط پخش میشود که شامل چهار دسته اند:
آلفا
• این ذره برد و قدرت نفوذ کمتری نسبت به سایر ذرات دارند.
• این ذره توسط یک ورق کاغذ یا پارچه یا پوست انسان متوقف میشود.[۱]
بتا
*این ذره از ذرات آلفا قدرت نفوذ بیشتری دارند ولی دارای برد کمتری میباشند.
*این ذره توسط یک صفحه فلزی با ضخامت بیش از سه میلیمتر متوقف میشود.
[۲]
گاما
• این اشعه مانند امواج رادیویی دارای برد بسیار زیادی میباشند
• قدرت نفوذ و تخریب این اشعه بسیارزیاد است
• یک لایه ۱۵سانتیمتری بتن یا یک لایه ۲۰ سانتیمتری خاک فقط نیمی از این اشعه را میگیرد و همان نیمی دیگر اثرات زیانبار خود را بر جای میگذارد.
[۳]
نوترون
• نوترون نیز مانند گاما هم بسیار زیانبار است هم دارای برد بسیار زیادی میباشند و قدرت نفوذ و تخریب بسیار زیادی دارد با این تفاوت که نوترون ذره است و گاما اشعه.
[۴]
پیوند به بیرون

 

پانویس
1. ↑ شیمی مورتیمر
2. ↑ شیمی مورتیمر
3. ↑ شیمی مورتیمر
4. ↑ شیمی مورتیمر

منبع::
جنگ افزار(مجله)
سایت :ویکی پدیا
سلاح های هسته ای

 

امروز، تمایز دادن این دو نوع سلاح بسیار دشوار است؛ زیرا در سلاح های پیچیده ای که امروزه ساخته می‌شود هر دو نوع بمب با هم ترکیب شده اند. مثلاً ابتدا یک بمب شکافت کوچک منفجر می‌شود تا دما و فشار مورد نیاز واکنش هم جوشی و انفجار بمب هم جوشی فراهم شود. عناصر هم جوشی هم ممکن است در هسته یک بمب شکافت استفاده شوند، چون نوترونهایی که از آنها تولید می‌شود باز می‌آفریند شکافت را بالا می‌برد.
وجه تمایز سلاح های شکافت و هم جوشی در این است که انرژی آنها از تغییرات هسته اتم به دست می‌آید. پس بهترین نام برای تمامی این سلاح های انفجاری، سلاح هسته ای یا Nuclear Weapon است. نوع دیگری از استفاده از سلاحهای اتمی هم وجود دارد که به آن بمب کثیف می‌گویند.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 17   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جنگ افزار های هسته ای در جنگ ها

دانلودمقاله منافقین و جنگ تحمیلی

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله منافقین و جنگ تحمیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
یکی دیگر از خصلت های شیطانی منافقین " ابن الوقت " بودن آنهاست یعنی در هر لحظه برای پیشبرد اهداف شوم و پلید خود مسئله را علم می کنند تا بدین وسیله بتوانندبه امیال خود دست یابند و قرآن کریم درخصوص این ویژگی منافقین فرموده است:
" یکاد البرق یخطب ابصارهم کلما اضاء لهم مشوا فیه و اذا اظلم علیم قاموا و لو شاءالله لذهب بسمعهم و ابصارهم ان الله علی کل شی ء قدیر ، نزدیک باشد که برق روشنی چشمهای شان ببرد ، هر گاه روشنی ببینند در آن قدم بردارند و چون تاریک شود حیرت زده بایستند و اگر خدا خواستی گوش آنها را به بانگ رعد و چشم آنان را به تابش برق کور می ساخت که خداوند بر همه چیز قادر است " بقره /20
خوشبختانه سازمان منافقین در نشریات خود به این خصوصیت منافقانه خود اعتراف کرده اند و گفته اند :
" پیدا کردن کار و برنامه اصلی هر روز و هر مرحله ای برای ما یک شعار تو خالی نیست ، بلکه یک وظیفه انقلابی است که بدون اهتمام ورزیدن به آن هیچ پیشرفت گره گشای واقعی و عملی میسر نیست ، همه انقلابیون و سازمان های زبده انقلابی جهان چنین بوده اند و مجاهدین نیز تلاش می کنند تا در حد فهم و توان خود و تا آنجا که می توانند چنین باشند ."
نشریه مجاهد ، س 2 ، ش 114 ، 26 اسفند 59 ، ص 9
بر این اساس هر روزه با طرحی و شایعه ای نو وارد صحنه می شدند و هنوز جامعه در کشاکش آن بود که شایعه جدیدی علم می کردند و اصلاً فرصت رسیدگی و مشخص کردن ظالم و مظلوم ، حق و باطل را به مردم و مسئولان نمی دادند و توطئه ها را پی در پی اجرا می کردند تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند .
به قول خودشان طرح شایعات متعدد چون مشت هایی یکی پس از دیگری ! که بر فرق امت و حکومت اسلامی وارد می آوردند ، بود . به هر حال یکی از توطئه های منافقین برای از بین بردن مشروعیت مردمی دولت و زمینه سازی برای براندازی نظام نوپا و ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی ایران طرح شایعه شکنجه زندانیان بود .
این شایعه در آن شرایط حساس که دشمن قسم خورده انقلاب اسلامی ایران یعنی شیطان بزرگ و صدام و حامیانش که در حال پیشروی و غصب قسمت های وسیعی از خاک جمهوری اسلامی ایران بودند ، حائز اهمیت خاصی بود .
به طوری که اذهان را از مسئله اصلی جنگ به سوی مسائل و شایعات درونی متوجه ساخت به طوری که مدت های مدیدی تمامی مسائل و سایر دردها و مشکلات را تحت الشعاع خود قرار داد و تمامی رسانه های گروهی حول این محور در گردش بودند .
به ویژه رسانه های گروهی صهیونیستی و استکباری جهان که عمدتاً حول محور شکنجه در ایران تبلیغ می نمودند ، به طوری که سازمان های بین المللی دست ساز امپریالیسم از جمله سازمان حقوق بشر و .... به دفاع از به اصطلاح زندانیان ایران بسیج شدند و گرده و خاک هایی به پا کردند که کره زمین را احاطه کرد .
بدین طریق استکبار جهانی می رفت تا از اسلام و جمهوری اسلامی ایران چنان دیوی در اذهان مردم جهان بسازد که همه آرزوی محو اسلام را بنمایند ، اما با همین عمل ملحدین ، مشرکین و منافقین به لطف خدا ، مردم جهان متوجه شدند که حرکت جدیدی که داعیه نجات مستضعفین جهان را دارد با تمامی دنیای استکبار و عوامل درونی اش درگیر شده و تمامی این تبلیغات برای محو این حرکت عظیم الهی مردمی است ، بدین ترتیب مردم متوجه و به اسلام گرایش یافتند .
از سوی دیگر سازمان سعی می کرد که با به دست آوردن یک سری مدارک از سوی پزشکی قانونی این اشتباه را به مردم القاء کند که در زندان ها شکنجه وجود دارد ، ضمناً سعی می کردند که این نوع فعالیت ها را به شکلی به بنی صدر وصل کنند تا اولاً به آن یک وجهه قانونی ببخشند ، ثانیاً به اختلافات درونی بیش از پیش دامن بزنند .
بنی صدر نیز که تابع طرح های از پیش ریخته شده شیطان بزرگ بود قبل از آن که حکم قضات صادر شود ، حکم قضاوت نهایی را از ارباب می گرفت و اعلام جرم هم می نمود .
اما از آنجایی که ریشه و اساس توطئه ها برای سردمداران جناح نه شرقی نه غربی آشکار بود ، اعلام نمودند که طرح شایعه شکنجه آن هم در شرایطی که جنگ بر ما تحمیل شده و در زیر فشار تحریم اقتصادی به سر می بریم و در سطح بین المللی انواع و اقسام توطئه ها بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران می شود ، عملی است که مستقیم و یا غیر مستقیم در خدم شیطان بزرگ و دنیای غرب است .
بنی صدر نیز بی شرمانه بر فعالیت خود افزود و در این رابطه نیز بسیار گفت و نوشت از جمله نوشت : " گفتن این که در کشور بیکاری هست ، گفتن این که اقتصاد ما فلج است ، گفتن این که شکنجه هست .... و بسیاری گفتن های دیگری است که به سود آمریکا نمی باشد ، بلکه نگفتن اینها است که به سود آمریکا است ."
روزنامه انقلاب اسلامی ، کارنامه رئیس جمهور ، 8/11/59
در صورتی که هیچ یک از مدارک فوق دلیل بر وجود شکنجه در زندان ها نبوده و نیست بلکه صرفاً این مطلب را می رساند که بدن فردی توسط سیگار سوزانده شده و یا جراحاتی برداشته ، اما هرگز مشخص نمی کند که چه کسی چنین عمل فجیعی را انجام داده است .
اما منافقین با سوء استفاده از اسناد فوق وجود شکنجه را به ذهن خوانندگان القاء می نمودند و از چنین القائاتی سود فراوان می بردند ، امام امت برای بررسی صحت و سقم مسئله هئیتی را متشکل از شهید بزرگوار محمد منتظری ، بشارت و .... تعیین فرمودند و خود نیز نماینده ای در این هیئت قرار دادند و فرمودند : " این هیئت باید با قاطعیت از تمام زندان ها بازدید نموده و در صورت ثبوت شکنجه شکنجه گر قصاص گردد ."
روزنامه جمهوری اسلامی ، 19/9/59 نقل از برادر موسوی اردبیلی
این هیئت پس از مدت ها بررسی و تحقیق پرده از این توطئه شوم برکشید و در تاریخ 29/1/1360 شایعه شکنجه در زندان ها را با دلایل کافی تکذیب کرد ، از جمله چند تن از توابین که پس از گذراندن مراحل ترتیبی عقیدتی ، سیاسی در تلویزیون اعتراف کردند که برای بدنامی کردن نظام جمهوری اسلامی با آتش سیگار خو را سوزانده اند و این اعتراف ها را مردم بارها و بارها در تلویزیون مشاهده کردند .
پس از بررسی کامل مشخص شد که این عناصر به دستور سازمان منافقین و سایر گروهک های آمریکایی ضد انقلاب برای پیشبرد مقاصد شوم سازمانی حتی حاضرند که چنین اعمال زشتی را با بدن خود انجام دهند و به دیگری نسبت دهند .
بنی صدر نیز که پس از اعتراف های شکنجه شدگان دریافت که آبروی آراء چند میلیونی اش دارد از بین می رود در کارنامه روزانه و سخنرانی های خود گفت : " اگر چنین نسلی حاضر باشند که برای پیشبرد اهداف شان حتی خودشان را هم بسوزانند ، پس باید اعتراف کرد که اینان پیروزند ( منافقین ) و ما ( منظور جمهوری اسلامی ) شکست خواهیم خورد ."
این خائن به تمام معنا یا آن قدر بی شعور و کوته بین بود و یا آن قدر خائن و سر سپرده که درک نمی کرد و یا نمی خواست درک کند که بیکاری ، اقتصاد فلج و ... از جمله مصائب و مشکلاتی بود که شیطان بزرگ توسط تحریم اقتصادی و تحمیل جنگی خانمانسوز بر امت شهید پرور ما تحمیل کرده بود .
و قصد داشت با چنین توطئه هایی ناراضی بتراشد و مردم را به ستوه آورد و آنان را بر علیه نظام ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی ایران بشوراند ، طبیعی است که طرح و گفتن وجود بیکاری ، اقتصاد فلج و حتی شایعه شکنجه آن هم در جهت تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران مکمل و توطئه آمریکاست .
واقعاً اگر این آقایان دلسوز انقلاب و خصم امپریالیسم بودند می بایست با دولت جهت از میان بردن تورم و نارسایی ها و کمبودها همکاری می کردند و اصلاً آن را مطرح نمی ساختند ، چرا که مطرح نمودن وجود تورم و کمبود نیازهای اساسی مردم آن هم در دوران جنگ سبب ایجاد ناآرامی ها و تشویش خاطر مردم می شود که به دنبال خود افزایش تورم و کمبود و .... را به همراه دارد .
شکی نیست که در این میان باید سکوت کرد و مردم را به لحاظ روانی در حال تعادل نگه داشت و برای مبارزه با استعمار به مردم قوت قلب داد ، پس بنابراین گفتن مشکلات و کمبودها در آن مقطع حساس جزئی از توطئه آمریکایی براندازی نظام الهی جمهوری اسلامی بود و هیچ اقتصاددانی نمی تواند منکر این حقیقت باشد .
به هر حال آنچه که مسلم است این است که مسئولیت و مأموریت منافقین و بنی صدر در آن مرحله تکمیل تحریم اقتصادی و جنگ تحمیلی از سوی شیطان بزرگ بود و در این راستا سعی می کردند با جعل اسناد و به دست آوردن یک سری مدارک و جو سازی ها اوضاع را به میل ارباب گردانند .
در نشریه سازمان اقدام به چاپ سلسله مقالاتی تحت عنوان " گزارشات مستند در مورد شکنجه " کردند ، در قسمت هشتم این مقالات که در نشریه شماره 107 مجاهد به چاپ رسید ، عکس دست ها و بدن سوخته شده فردی را چاپ کرده اند که با آتش سیگار عبارت " زنده باد خمینی " نوشته شده است .
این عمل سفاکانه را نیز به برادران پاسدار نسبت داده اند ، اما این توطئه بسیار ناشیانه صورت گرفته بود ، به طوری که خود به تنهایی افشاگر چهره منافقین است و ضمناً بیانگر این واقعیت است که این عمل شنیع به دست خود منافقین جهت بد نام کردن جمهوری اسلامی در اذهان مردم ایران و جهان صورت گرفته است .
چرا که نمی توان پذیرفت که مثلاً قاتل اسم و عکس و آدرس خود را بر بالای سر مقتول قرار دهد تا بدون هیچگونه دردسری شناسایی شده و به دام بیفتد ، حال چگونه می توان پذیرفت که برادران پاسدار هویت خود را با هک شعار " زنده باد خمینی " به دشمن بشناسانند ؟
اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و عقل و منطق نمی تواند آن را بپذیرد ، شکی نیست که این توطئه ناشیانه جهت رسوایی و بدنام کردن امت حزب الله و حرکت انقلاب اسلامی به رهبری امام امت توسط خود منافقین بوده است .
این بی رحمی و شقاوت را بعدها به طور آشکار و روشن در جریان شکنجه سه برادر شهید کمیته ، برادران خلیل طهماسبی ، طالب طاهری و محسن میر جلیلی شاهد بودیم ، که بعدها در تاریخ 25/5/63 طی یک مصاحبه تلویزیونی شکنجه گران منافق این چنین زبان به اعتراف گشودند .
متن اعترافات :
من مهران اصدقی با نام مستعار بهرام عضو سازمان منافقین و از عاملین شکنجه سه تن از پاسداران کمیته مرکزی انقلاب اسلامی می باشم ، هدف من از این مصاحبه بیان جزئیات شکنجه برادران پاسداری است که در مرداد ماه سال 61 به وسیله سازمان منافقین ربوده شدند و مورد شکنجه قرار گرفتند و من یکی از عاملین اصلی این جریان هستم .
در اینجا باید توضیح بدهم که سال گذشته من طی مصاحبه ای مطالبی را در مورد شکنجه این برادران پاسدار عنوان کردم و آن مطالب تنها گوشه ای از ابعاد این جنایت بود ، ولی مطالبی را که الان می خواهم اینجا مطرح کنم جزئیات کاملتری از این جریان است که تا به حال افشا نشده است .
در اینجا این سؤال پیش می آید که چرا تا به حال این مطالب را عنوان نکرده بودم و حالا میخواهم آنها را افشا کنم ؟ من بعد از دستگیریم سعی می کردم تا جایی که می توانم مسئله شکنجه را انکار کنم .
اما بر خلاف تصوری که داشتم دادستانی اطلاعات کافی در مورد وضعیت من در تشکیلات و حتی در عملیاتی که در آن شرکت داشتم و همچنین شرکت من در جریان شکنجه داشت ، به طوری که من را با افراد دیگری که تحت مسئولیت من بودند و در این جریان شرکت داشتند روبرو کردند و در نهایت من مجبور به اعتراف شدم .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله منافقین و جنگ تحمیلی

دانلود مطالعات طراحی موزه جنگ 299 ص فایل ورد کامل

اختصاصی از فی گوو دانلود مطالعات طراحی موزه جنگ 299 ص فایل ورد کامل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مطالعات طراحی موزه جنگ 299 ص فایل ورد کامل


دانلود مطالعات طراحی موزه جنگ 299 ص فایل ورد کامل

دانلود مطالعات طراحی موزه جنگ 299 ص فایل ورد کامل

 

 

 

1فهرست مطالب

 

(بیان مساله)

هدف تحقیق

پیشینه تحقیق 

(روش تحقیق)

 

گام اول مطالعات شناخت جنگ (مبانی نظری جنگ)

فصل 1: پولمولوژی (جنگ شناسی)

1-1- جنگ چیست؟ 

1-1-1- جامعه شناسی جنگ 

1-2- سیر تکاملی اندیشه جنگ 

1-2-1- جنگ های سنتی 

1-2-2- جنگ های مدرن (صنعتی)

1-2-3- جنگ پست مدرن (در فصول بعد به تفصیل در مورد این جنگ های بحث خواهیم کرد)

1-3- دلایل پیدایش جنگ

1-4- جنگ از دیدگاه اندیشمندان

1-5- جنگ از دیدگاه اسلام

1-6- بشر در آرزوی صلح 

 

فصل 2

جنگ در آستانه هزاره سوم- پیش بینی برای آینده

طرح موضوع

  • جنگ پست مدرن (تعریف)
  • جنگ پست مدرن – خصلت ها
  • نظریه جنگ تمدن ها 
  • نظریه هایدی و آلوین تافل

جنگ های صلیبی

جنگ جهانی اول

جنگ جهانی دوم

جنگ های سرد

جنگ ایران و عراق

جنگ جهانی سوم

جنگ جهانی چهارم

 

فصل 4

چرا ملت ها خاطره جنگ را حفظ می کنند؟.

4-1- تجربه کشورهای مختلف در حفظ آثار جنگ

4-4-1- مجسمه سازی

4-4-2- بنای یادبود

4-3-4- طراحی میادین 

4-4-4- حفظ آثار تخریب

4-4-5- موزه های جنگ 

6-4-1- معرفی یادمانهای جنگ 

 

فصل 5

ضرورت حفظ آثار و ارزش های دفاع و جنگ

طرح موضوع

5-1- ارزش چیست؟

5-2- ارزش های دفاع مقدس- یادی از آن روزها 

3-5- ایثار و شهادت

5-3-1- ایثار و شهادت در فرهنگ های مختلف

5-3-1-1- شهادت طلبی در فرهنگ ژاپن

 

گام دوم: موزه جنگ

فصل 1: مطالعات شناخت موزه 

طرح موضوع

  • میراث فرهنگی «تعریف»

1-2-  میراث فرهنگی پدیدار و ناپدیدار (مادی و معنوی)

1-3- موزه, حافظ میراث فرهنگی ملت ها

2- ریشه کاوی و معناشناسی واژه موزه

2-1- تعریف «موزه» در اساسنامه ایکوم

2-2- تعریف موزه از دیدگاه صاحبنظران

3- تاریخچه موزه 

3-1-1- قرون وسطی

3-1-2- قرن هجدهم

3-1-3- نیمه اول قرن نوزدهم

3-1-4- قرن تحول موزه ها (فاصله سال های 1850 تا 1950)

3-1-5- عصر تجدید حیات موزه ها (معاصر)

3-2- تاریخچه موزه در ایران

4- انواع موزه 

4-1- موزه های هنری

4-2- موزه های علمی

4-3- حوزه های تخصصی

5- برنامه ها و عملکردهای موزه 

5-1- گردآوری

5-2- نگهداری

5-3- آموزش

5-4- به نمایش گذاشتن اشیا

5-5- تحرک

6- موزه ها در آستانه هزاره سوم

6-1- مقدمه ای بر بنیان های نظری موزه امروز

6-2- کارکردها و نقش نوین موزه ها 

6-2-1- موزه؛ مولد فرهنگ

6-2-2- موزه؛ مکانی برای اندیشیدن 

6-2-3- موزه جایی برای تفریح- جایی برای آموزش

6-2-4- انسان گردشگر- یک مرحله جدید

6-3- موضوع موزه امروز چیست؟

6-4- مخاطی موزه امروز چیست؟

6-5- نگاهی به عناوین کنفرانس های بین المللی ایکوم (2007-1992)

 

 فصل دوم

موزه جنگ

طرح موضوع

2-1- شکل گیری موزه های جنگ

2-2- طبقه بندی موزه های جنگ 

2-3- مخاطبین موزه 

2-4- سازه های موزه جنگ

2-5- موزه های جنگ جهان

3-5- موزه های جنگ جهان

3-5-1- فرانسه- پاریس

3-5-2- کشور آلمان 

2-5-3- کره شمالی- پیونگ یانگ

2-5-4 ویتنام 

 

فصل سوم

موزه جنگ

طرح موضوع

3-1- اهداف موزه

3-2- نحوه بیان در موزه 

3-3- نظر صاحبنظران درباره موزه دفاع مقدس

 

فصل چهارم

4-2- شناخت جمعیت مخاطب پروژه

4-3- تبیین کلیت فعالیت ها و فضاهای پروژه

1) حوزه خدمات عمومی

2) حوزه خدمات مخصوص

3) حوزه نمایش آثار برای استفاده همگان

4-4- معرفی طیف فعالیت های پروژه

 

 

 

 

گام سوم: فرآیند طراحی

فصل 1: مطالعات زمینه 

  • مکان یابی

1-1- شناخت شهر مشهد

1-1-1- موقعیت جغرافیایی شهر مشهد

1-1-2- بررسی های کلی در مقیاس مشهد

1-1-2-1- بررسی های کالبدی شهر مشهد از نظر نقاط و محورهای شاخص شهر

1-1-2-2- محورهای شاخص به لحاظ نوع کارکرد

1-2-2-4- نقاط شاخص شهر مشهد 

1-1-3- موقعیت اقلیمی شهر مشهد

1-1-3-1- مشخصات آب و هوا 

1-1-3-2- دما و رطوبت هوا 

1-1-3-2- بررسی وضعیت حرارتی هوا در روز و شب

1-1-3-4- میزان بارندگی 

1-1-3-5- تعداد روزهای یخبندان

1-1-3-6- وزش باد

1-1-3-7- بررسی و استنتاج.

1-1-3-1- جمعیت کنونی شهر مشهد 

2-1-3-2- جمعیت آینده شهر مشهد

1-2-گزینه پیشنهادی

 

فصل 2: مطالعات تطبیقی

2-1- بررسی نمونه های خارجی

2-1-1- انگلستان, موزه جنگ امپراطوری شمال- منچستر

2-1-1-1- خلق فضا بر مبنای ایدئولوژی

2-1-2- کانادا؛ موزه جنگ کانادا

2-1-2-1- معماری صلح (Architecture peace)

بخش های اصلی موزه.

2-1-3- روسیه؛ موزه جنگ- یابود مدافعان میهن

4-1-2- ایتالیا-موزه هنرهای معاصر-کالیاری

2-1-5- آلمان .موزه یهودیان برلین

 

2-2- بررسی نمونه های ایرانی 

2-2-1- مسابقه باغ موزه دفاع مقدس تهران (آبان 84) یادی از مهندس میرمیران

2-2-2- معرفی طرح برنده اول (ژیلا نوروزی- سعید مقدم فرهی)

2-2-3- معرفی طرح برنده دوم (شرکت حرکت سیال و مشاورین رئوف, مقصودلو, مهتاش)

2-2-4- معرفی طرح برنده سوم (آردآدریس)

 

فصل 3: مبانی برنامه ریزی فیزیکی

طرح موضوع

1- معماری موزه

1-1-معرفی یک شرکت در زمینه طراحی موزه

2- عرصه بندی فضاها و بخش های مورد نیاز موزه

2-1- عرصه بندی به اعتبار عملکرد

2-2- عرصه بندی به اعتبار بازدیدکننده

3- تعیین اجزا و تدقیق برنامه فیزیکی

3-1- عرصه نمودها (تالار نمایش)

3-1-1- نحوه ارایه و نمایش در فضاهای موزه

3-1-2- ویترین ها

3-1-3- ارتفاع مناسب برای دیدن

3-1-4- تشخیص و مکان حرکت

3-1-5- مسیر حرکت در موزه 

3-1-6- رابطه فضا و اثر 

3-1-7- دیوارها, کفپوش و مبلمان

3-1-8- امنیت

3-1-9- مبلمان

3-2- عرضه اطلاعات و خدمات علمی و هنری

3-2-1- سالن چند منظوره

3-2-2- کتابخانه و مرکز اسناد

3-3- عرصه نگهداری و مرمت

3-3-1- کارگاه های حفاظت و مرمت

3-2-2- آرشیو

3-4- عرصه اداری, خدمات رفاهی و تفریحی

3-4-1- ورودی

3-4-3- بخش اداری

4- نور در موزه

4-1- نور طبیعی 

3-2- نور مصنوعی

5- عوامل زیان بار مخرب محیط و کنترل آنها در موزه 

5-1- خسارات ناشی از نور به چهار عامل بستگی دارد

5-2- رطوبت و دما 

5-3- آلودگی های هوا

5-4- آلاینده های بیولوژیکی

خطرات و بلایای طبیعی 

6-برنامه فیزیکی

6-1- طبقه منهای یک

6-2- ظبقه همکف

6-3-طبقه اول

6-4- نیم طبقه منهای یک

6-5-کافی شاپ

6-6- نیم طبقه مثبت یک

6-7- سالن همایش

6-8- پل خروجی

6-9- گالری جنگ سرد(دیوار برلین)

6-10- عرصه سبز

 

گام چهارم:طراحی

فصل اول:آنالیز سایت

1-تحلیل

1-1-بررسی موقعیت سایت

1-2-نظام دسترسی ها

1-3-نظام کاربری ها

1-4-معابر

1-5-دید و منظر

1-6-آلودگی صوتی

فصل دوم:مطالعات تاریخی منطقه

ویژگیهای تاریخی ارگ و ارزش بافت کهن

 

فصل سوم: ایده و کانسپت

فصل چهارم: معرفی طرح

فهرست منابع و ماخذ

 

(بیان مساله)

بیش از 20 سال از پایان دفاع همه جانبه ملت ایران می گذرد, این در حالی است که ما حتی شاهد یک نمونه چشمگیر و شایسته که مبین وقایع جنگ و نشر کننده ارزش های معنوی آن باشد, نبوده ایم. این در حالیست که کشوری چون نیوزلند با 5/1 میلیون جمعیت دارای 19 موزه نظامی است, انگلستان دارای بیش از 350 موزه نظامی و مرتبط با جنگ است؛ کانادا دارای بیش از 1000 یادمان و یادبود جنگ است؛ حال چگونه است که چنین رویداد مهم و تاریخی در ایران مورد غفلت قرار می گیرد؟ این امر نگاه مجدد به این موضوع و توجه بیشتر مسئولین را می طلبد.

هدف تحقیق:

هدف از این تحقیق انجام فعالیتی در قالب رشته معماری می باشد که برخی از آنها عبارتند از:

1- حفظ میراث مادی (یادگارهای جنگ) و معنوی (ارزش ها) سال های دفاع مقدس

2- حرمت گذاری به مدافعان وطن

3- نمایش حقایق جنگ آشنایی نسل هایی که جنگ را لمس نکرده اند.

پیشینه تحقیق:

این چنین موضوعی تاکنون توسط اشخاص و با سازمان های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و فعالیت هایی نیز (هر چند که در خور چنین موضوع مهمی نیست) صورت گرفته است.

1- بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس, تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است که تحقیق در مورد موزه های جنگ کشورهایی چون انگلستان, نیوزلند, کره شمالی, روسیه و چند کشور دیگر, همچنین ارایه کتاب ها جزواتی در رابطه با مبانی نظری موزه دفاع مقدس از این موارد می باشد.

2- دانشجویان دانشگاه های مختلف در سطح کشور, موضوع موزه جنگ را به عنوان موضوع رساله کارشناسی ارشد انتخاب کرده اند که این پروژه ها در رشته معماری, در دانشگاه آزاد تبریز و تهران مرکز و دانشگاه شهید بهشتی تهران, دانشگاه تهران و دانشگاه سهند موجود می باشد.

3- کتاب ها و مقالات مختلفی نیز تهیه و تالیف شده اند که از جمله می توان کتاب «شیعه و حفظ آثار جنگ» (حفظ و نگهداری آثار موزه های شهدا) و مقاله هایی چون «جامعه شناسی جنگ», «ترس و معماری» و «آموزش معماری در جنگ» اشاره کرد.

4- مطالعات و تحقیق های مهندسین و شرکت های مهندسین مشاور در جهت طراحی و اجرای پروژه های موزه از جمله مطالعات مهندسین مشاور خان محمدی جهت طراحی «پارک موزه سرداران شهید کرمان», مهندسین مشاور باوند جهت طراحی «فرهنگسرای دفاع مقدس اصفهان» و مهندسین مشاور پارک موزه برای انجام مطالعات «پارک موزه تبریز», نمونه هایی از این نوع تحقیق ها می باشند.

5- صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز دست به تهیه و پخش مجموعه های مستندی نظیر «موزه های جنگ» و مجموعه «روایت فتح» زده است.

 

توجه :

لطفا از این پروژه در راستای تکمیل مطالعات و تحقیقات خود استفاده نمایید و از ارایه مستقیم این پروژه به عنوان پایان نامه و یا پروژه تخصصی ، خودداری فرمایید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مطالعات طراحی موزه جنگ 299 ص فایل ورد کامل

دانلودمقاله پیامدهای جنگ احد

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله پیامدهای جنگ احد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .



قال اللهُ الحکیمُ فى کتابِهِ الکَریم:
وَ مَا مُحَمّدٌ إلّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرّسُلُ أفَإینْ مَاتَ أوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِبْ عَلَى‏ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرّ اللَهَ شَیًْا وَ سَیَجْزِى اللَهُ الشّاکِرِینَ. [1]
«و نیست محمّد مگر رسولى که پیش از او رسولانى آمده‏اند و درگذشته‏اند؛ پس اگر او بمیرد یا کشته شود، آیا شما بر روى پاشنه‏هاى پاى خود به عقب واژگون مى‏شوید؟! و هر کس بر روى دو پاشنه پاى خودش به عقب واژگون شود، أبداً به هیچ‏وجه به خداوند ضررى نمى‏رساند، و خداوند بزودى پاداش سپاسگزاران را مى‏دهد.»
این آیه در غزوه اُحُد نازل شد درباره کسانى که در حمله شدید دشمن پا به فرار گذاشته و پیامبر را در آن معرکه خونبار تک و تنها گذاردند و جز وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام و افراد معدودى همچون ابودُجانه انصارى [2] و سهل بن حُنَیْف، گرداگرد رسول خدا کسى نبود که از جان أقدسش دفاع کند، و آن حضرت را به کام تیرها و نیزه‏ها و شمشیرها و سنگ‏اندازى دشمنان که همه آماده و متعهّد براى کشتن خودِ رسول‏الله بودند، نسپارد.
آیات سوره آل عمران درباره فرایان جنگ احد
این آیه در میان آیاتى واقع است که مجموعاً در سوره آل‏عمران آمده و وضعیّت را خوب تشریح مى‏کند:
وَ لاتَهِنُوا وَلاَتَحْزَنُوا وَ أنْتُمُ الأعْلَوْنَ إنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ. إنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الأیّامُ نُدَاوِلُها بَیْنَ النّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللهُ الّذِینَ آمنُوا وَ یَتّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَ اللهُ لایُحِبّ الظّالِمینَ. وَ لِیُمَحّصَ اللهُ الّذینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ .
أمْ حَسِبْتُمْ أنْ تَدْخُلُوا الْجَنّةَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللهُ الّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُم وَ یَعْلَمَ الصّابِرینَ. وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأیْتُمُوهُ وَ أنْتُمْ تَنْظُرُونَ. وَ مَا مُحَمّدٌ إلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرّسُلُ أفَإنْ مَاتَ أوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أعْقَابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ‏یَضُرّ اللهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللهُ الشّاکِرینَ.
وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أنْ تَمُوتَ إلاّ بِإذْنِ اللهِ کِتَاباً مَؤجّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الدّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِى الشّاکِرینَ. وَ کَأیّنْ مِنْ نَبِىّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبّیّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِمَا أصَابَهُمْ فِى سَبیلِ اللهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکَانُوا وَ اللهُ یُحِبّ الصّابِرینَ. وَ مَا کانَ قَوْلَهُمْ إلاّ أنْ قَالُوا رَبّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنَا وَ إسْرافَنَا فِى أمْرِنَا وَ ثَبّتْ أقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الکَافِرینَ. فَآتَاهُمُ اللهُ ثَوَابَ الدّنْیَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَ اللهُ یُحِبّ الْمُحسِنینَ. [3]
«و سستى مکنید و غمگین مباشید، در حالى که شما بالاتر و رفیع‏تر از همه امّتهاى جهانید، اگر بوده باشید از ایمان آورندگان! اگر به شما زخمى و جراحتى در جنگ رسید، تحقیقاً همان گونه زخم و جراحتى هم به دشمنان مقابل شما رسید! و این ایّام و روزهائى که مى‏گذرد، ما آنها را یکى پس از دیگرى در میان مردم گردش مى‏دهیم (و مصائب و مشکلات و حوادث را به نوبه بر همه مردم وارد مى‏سازیم) تا آنکه خداوند بداند: آنان که از شما ایمان آورده‏اند چه کسانى هستند، و براى آنکه خداوند از میان شما گواهانى را اتّخاذ کند، و خداوند ظالمین را دوست ندارد. و براى آنکه خداوند مؤمنین را پاک و پاکیزه گردانیده، از عیوب به در کند و براى آنکه کافرین را هلاک و ضایع و نابود سازد.
آیا شما مى‏پندارید که داخل بهشت مى‏شوید، در صورتى که هنوز خداوند از آنان که از شما جهاد کرده‏اند علمى بهم نرسانیده است؟! و در حالى که هنوز خداوند از صابرین و شکیبایان شما مطّلع نگردیده است؟! و هر آینه شما همان کسانى بودید که قبل از معرکه کارزار و غوغاى گیرودار، آروزى مرگ در راه خدا را مى‏کردید، پس تحقیقاً آن معرکه و مقابله با مرگ را دیدید و نظاره نمودید! (پس چرا پا به فرار گذاردید؟!) و نیست محمّد مگر فرستاده‏اى از جانب خدا که قبل از او فرستادگانى آمده‏اند و درگذشته‏اند! آیا اگر او بمیرد یا کشته شود شما به همان بربریّت و جاهلیّت دیرینه خود بازگشت مى‏کنید؟! و هر کس بر شرک و جاهلیّت خود بازگردد، أبداً به قدر ذرّه‏اى به خدا ضررى نمى‏رساند، و بزودى خداوند سپاسگزاران و شاکران را أجر جمیل و ثواب لاتُعَدّ و لاتُحصَى عنایت مى‏کند.
و هیچ ذى روحى را توان آن نیست که بدون اِذن و اجازه حتمیّه خداوند بمیرد مگر در زمان مقدّر و معیّن و أجل مکتوب و مضبوط. و کسى که بهره و پاداش خود را از جنگ و معرکه و غیرها وصول به أمر دنیوى بخواهد ما همان را به او مى‏دهیم، و هرکس بهره و پاداش خود را وصول به أمر اُخروى و رضا و رضوان و لقاء خدا بخواهد، ما همان را به او مى‏دهیم و بزودى شاکران و سپاسگزاران را جزا و پاداش مى‏دهیم.
و چه بسیارى از پیغمبران که با آنها أفراد بسیارى از دست پروردگان مؤمن (و یا از مردان الهى و ربّانى) در راه خدا کارزار کرده‏اند، که از آنچه به آنها در راه خدا از مشکلات رسیده‏است سستى نورزیده‏اند و ضعف وکم قدرتى نشان‏ندادند و به‏حال ذلّت و استکانت و انفعال و پذیرش دشمن در نیامدند. و خداوند شکیبایان را دوست مى‏دارد. و نبود سخن و گفتارشان مگر اینکه گفتند: بار پروردگار ما، از گناهانمان درگذر و از زیاده‏روى و تجاوز در امرمان که نموده‏ایم چشم بپوش و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروزى ده . بنابر این خداوند به آنها ثواب و پاداش دنیوى را عنایت نمود و به نیکوئىِ ثواب و پاداش اُخروى نیز رسانید و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
دلالت آیه بر ارتداد صحابه پس از مرگ پیامبر
حضرت استاذنا الأکرم آیة الله علّامه طباطبائى در ذیل آیه وَ ما مُحّمّدٌ إلاّ رَسوُلٌ در تفسیر فقره أفَإنْ مَاتَ أوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أعقَابِکُمْ (اگر او بمیرد یا کشته شود، شما به عقب برمى‏گردید)، فرموده‏اند: مراد از برگشتن به عقب، فرار از جنگ نیست؛ بلکه به معنى ارتداد و کفر بعد از ایمان است، زیرا ارتباطى میان فرار از معرکه بواسطه موت پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله و یا کشته شدن او نیست، بلکه نسبت و ارتباط، میان موت یا قتل او، و ارتداد و رجوع به کفر بعد از ایمان است .
و دلیل بر آنکه مراد، برگشتن از دین است آیاتى است که پس از ذکر چند آیه ذکر نموده است : وَ طائِفَةٌ قَدْ أهَمّتْهُمْ أنْفُسُهُمْ یَظُنّونَ بِاللهِ غَیْرَ الْحَقّ ظَنّ الْجَاهِلیّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنْا مِنَ الأمْرِ مِنْ شَىْ‏ءٍ قُلْ إنّ الأمْرَ کُلّهُ لِلّهِ یُخْفُونَ فِى أنْفُسِهِمْ مَا لایُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنا مِنَ الأمْرِ شَىْ‏ءٌ مَا قُتِلْنَا هَهُنَا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِى بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الّذِینَ کُتِبَ عَلیْهِمُ الْقَتْلُ إلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِىَ اللهُ مَا فِى صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحّصَ مَا فِى قُلُوبِکُمْ وَ اللهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصّدُورِ. اِنّ الّذِینَ تَوَلّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إنّمَا اسْتَزَلّهُمُ الشّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللهُ عَنْهُمْ إنّ اللهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ. [4]
«و گروهى فقط در غم جان خود بوده و وعده خدا را به غلبه دین و گسترش اسلام، از روى جهل و نادانى مانند گمانهاى مردم جاهلى، دروغ پنداشتند و از روى إنکار و تعجّب مى‏گفتند : آیا ممکن است ما صاحب قدرت و أمر بشویم؟ بگو اى پیغمبر که تنها خداست که صاحب قدرت است و أمر و فرمان به دست اوست. (صحابه سست ایمان که از ترس مؤمنین راستین) خیالات باطل و اندیشه‏هاى پلید خود را با تو اظهار نمیدارند، با خود میگویند: اگر کار ما به وَحْى خدائى و آئین حقّ بود و ما صاحب أمر و قدرت بودیم شکست نمى‏خوردیم و گروهى از ما در اینجا کشته نمى‏شدند. بگو اى پیغمبر: اگر شما در خانه‏هایتان هم بودید، باز آنان که سرنوشت آنان در قضاى حتمیّه إلهى کشته شدن است، با پاى خود از خانه ها به قتلگاهها مى‏آمدند و در قبور خود مى‏خفتند، و این براى آن است که خداوند نیّات و اندیشه‏هاى شما را برون ریخته و آنچه در دلها و سینه‏هاپنهان کرده‏اید بیازماید و آنچه در قلوبتان نهفته‏اید پاک و خالص کند، و خداوند از راز درونها آگاه است.
تحقیقاً آنان که در روز جنگ اُحُد و معرکه کارزار که دو صف اسلام و کفر در مقابل هم واقع شدند و برخورد کردند، از کارزار و رزم فرار کرده پشت به صحنه نمودند، فقط و فقط بواسطه بعضى أعمال و رفتار ناپسند خود آنها، شیطان آنان را به لغزش افکند و دچار تزلزل در ایمان شدند، و هر آینه حقّاً خداوند از عقوبتشان درگذشت و تحقیقاً خداوند آمرزنده و شکیباست.» [5]
در این آیات خداوند ایشان را با عنوان تن‏خواهى و جان‏پرورى و گمان و پندار جاهلى یاد مى‏فرماید، که در نتیجه برخى از کارهاى نکوهیده خود، لغزش در دین پیدا کردند و پیامبر را در چنین واقعه خطیرى تنها گذاردند.
علاوه بر این ما مى‏بینیم نظیر این فرار از جنگ و پشت کردن به صحنه رزم در غیر اُحُد هم مانند غزوه حُنَیْن و خَیْبَر پیدا شد و خداوند آنها را بدینگونه خطاب نکرد و از پشت نمودنشان به دشمن و صفحه کارزار بمانند این کلمه تعبیر نکرد و سخن نگفت؛ فرمود: وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إذْ أعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الأرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمّ وَلّیْتُمْ مُدْبِرینَ [6] «و در روز غزوه حنین، در وقتى که کثرت سپاهیان و بسیارى لشکریانتان شما را به شگفت انداخت، پس این کثرت، هیچ نتوانست به شما قدرتى بخشد و از خدا بى‏نیاز کند، و زمین با این فراخى و گستردگى بر شما تنگ آمد و شما پشت کرده پا به فرار نهادید.»
بنابراین، گفتار راست و درست این است که: مراد از انقلاب و بازگشت به سوى أعقاب در آیه مبارکه، رجوع به کفر سابق بوده باشد.
و محصّل معنى آیه با وجود سیاق عتاب و مؤاخذه و توبیخى که در آن است این مى‏شود که: محمّدصلى الله علیه وآله وسلم نیست مگر فرستاده و رسولى از سوى خدا به مانند سائر رسولان و فرستادگان دگر؛ وظیفه و قدرتى ندارد مگر تبلیغ رسالت پروردگارش را، و چیزى از قدرت و صاحب اختیارى براى او نیست و فقط قدرت و أمر و اختیار از براى خداست و دین هم دین خداست و باقى است به بقاى خدا. در این صورت اتّکاء و دلبستگى و وابستگى ایمان شما به حیات و زندگى او چه معنى دارد، که از شما چنین مشهود مى‏شود که: اگر او بمیرد یا کشته شود، شما قیام به أمر دین را ترک مى‏کنید و عقبگرد نموده به سوى جاهلیّت گذشته بازمى‏گردید و بعد از هدایت، غوایت و ضلالت را مى‏پذیرید؟!
و این سیاق آیه، قوى‏ترین شاهد است بر آنکه: آنان در روز اُحُد پس از گرم شدن معرکه و کارزار، گمان بردند که: رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم کشته شده است و بنابر این دست از جنگ برداشته و از کارزار منصرف شدند و به جانب دیگر گریختند. و این گفتار را تأیید مى‏نماید آنچه در روایت و تاریخ وارد است ـ همچون روایت ابن‏هشام در سیره ـ که أنَس بن نضر که عموى أنس بن مالک است به عمربن خطّاب و طلحَة بن عبیدالله و جمعى از مهاجرین و انصار رسید که دست از جنگ برداشته و خود را رها کرده بودند و به آنها گفت : علّت دست کشیدن شما از جنگ چیست؟! گفتند: رسول خدا کشته شده است. گفت: شما زندگى را بعد از رسول خدا براى چه مى‏خواهید؟! شما هم بمیرید بر آن طریقه‏اى که رسول خدا مرده است. و پس از این در مقابل دشمنان آمد و جنگ کرد تا کشته شد.
و بالجمله، معنى این دست برداشتن از جنگ و رها کردن آن به این برمیگردد که ایمانشان قائم به رسول الله بوده، با حیات او باقى و با موت او زوال مى‏پذیرد. و این، اراده ثواب دنیا و کامیابى از حیات پیامبر بواسطه ایمان است که خداوند آنان را بدین گونه ایمان عتاب میفرماید. و مؤیّد این معنى گفتار خداوند است در پایان آیه که: وَ سَیَجْزِى اللهُ الشّاکِرینَ (و خداوند بزودى شاکران را پاداش میدهد).


معنای شکر در آیه و سیجزی الله الشاکرین
چون خداوند تعالى این جمله را در آیه بعدى نیز پس از وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الدّنْیا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا (و کسى که مرادش پاداش دنیا باشد ما به او از دنیا مى‏دهیم و کسى که مرادش پاداش آخرت باشد ما به او از آخرت میدهیم) تکرار فرموده و گفته است: و سَنَجْزِى الشّاکِرینَ. و این دقیقه بسیار شایان دقّت است.
و این جمله: وَ سَیَجْزِى اللهُ الشاکِرین طبق آنچه از سیاق استفاده مى‏شود به منزله استثناء است براى جمله قبل. و این دلیل است بر اینکه در میان صحابه رسول خدا کسانى بوده‏اند که انقلاب به قهقرى از ایشان ظهور پیدا نکرده، و یا آنچه مشعر به ارتداد و کفر باشد مانند دست‏برداشتن از جنگ و پشت نمودن به دشمن از آنان به وقوع نپیوسته است، و آنها همان شاکران و سپاسگزارانند.
حقیقت شکر، إظهار نمودن نعمت است همچنانکه حقیقت کفرى که در مقابل آن است، پنهان کردن آن است. اظهار کردن نعمت عبارت است از : استعمال نعمت در همان محلّى که نعمت دهنده اراده کرده است، با یاد کردن نعمت دهنده با زبان ـ که این همان ثناء است ـ و با دل بدون نسیان . و بناءً علیهذا شکر خداوند متعال در برابر نعمتى از نعمت‏هاى او عبارت مى‏شود از آنکه : بنده خدا را در وقت به کار بردن آن نعمت یاد کند، و آن نعمت را در همان جائى که او معیّن کرده است مصرف نماید و از آن تجاوز ننماید.
و مى‏دانیم که: چیزى در عالم نیست مگر آنکه نعمتى است از نعمتهاى خداوند تبارک و تعالى، و خدا از بندگان خود نمى‏خواهد مگر آنکه آن نعمت را در راه عبادت او مصرف کنند، و مى‏فرماید : وَ آتَاکُم مِن کُلّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إن تَعُدّوا نِعْمَةَ اللهِ لاَتُحْصُوهَا إنّ الإنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ. [7] «و خداوند به شما از هر آنچه که از او خواسته‏اید، (همه یا بعضى را) داده است و اگر نعمت‏هاى خدا را بشمارید به اندازه و مقدار آن نمى‏رسید، و حقّاً انسان ستمکار و پوشاننده نعمت‏هاى اوست.»
پس شکر خدا بر نعمت وى آن است که: در آن نعمت، أمر خدا اطاعت شود و مقام ربوبیّت و اُلوهیّتش در آن نعمت یاد شود.
و بنابر این شکرِ مطلق خداوند بدون تقیید عبارت است از: یاد کردن او بدون نسیان، و اطاعت او بدون عصیان. و مفاد و مراد از گفتارش که مى‏فرماید: وَ اشْکُرُوا لى وَ لاتَکْفُرُونِ، [8] این مى‏شود که: مرا یاد کنید یادى که با آن فراموشى آمیخته نمى‏باشد، و از أمر من پیروى نمائید بگونه‏اى که با گناه مشوب نمى‏شود». و نباید به سخن کسى که مى‏گوید: اینگونه أمر، أمر به مالایطاق است گوش فراداد، زیرا اینگونه سخن ناشى از کمى تدبّر در حقائق دینیّه و دورى از ساحت عبودیّت است.
و در برخى از مباحث سابقه معلوم شد که: فعل دلالت بر مجرّد تلبّس به مبدأ و مصدر فعل دارد، به خلاف وصف که دلالت بر استقرار تلبّس مى‏کند به حیثیّتى که معنى وصفى ملکه انسان شده و هیچگاه از وى مفارقت نمى‏کند. فرق است میان اینکه بگوئیم: الّذِینَ أشْرَکُوا، وَ الّذِینَ صَبَرُوا، وَالّذِینَ ظَلَمُوا، وَ الّذِینَ یَعْتَدُونَ (یعنى آنان که شرک آوردند و آنان که شکیبائى نمودند و آنان که ستم کردند و آنان که تجاوز مى‏نمایند) و میان این که بگوئیم: مُشْرِکینَ، وَ صَابِرین، وَ ظَالِمِینَ، وَ مُعْتَدِینَ (یعنى مشرکان و شکیبایان و ستمکاران و تجاوز کنندگان.) و بنابر این شاکرین کسانى هستند که وصف شکر در ایشان ثابت و استوار شده و این فضیلت در آنها استقرار یافته است. و معلوم شد که: شکر مطلق آن است که بنده نعمتى را به یاد نیاورد مگر اینکه خدا را با آن نعمت به یاد آورد، و برخورد با چیزى نکند که به آن نعمت گفته مى‏شود مگر اینکه أمر خدا را در آن اطاعت نماید.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   32 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پیامدهای جنگ احد

تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت


تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:html

 

 

 

 

 

مقدمه مترجم :
کتاب حاضر ترجمه بخشى از کتاب ((الفتوح ))؛ یکى از ارزشمندترین و معتبرترین منابع تاریخى موجود مى باشد؛ که در اوایل قرن چهارم هجرى به همت ابو محمد احمد بن على اعثم کوفى کندى معروف به اعثم کوفى متوفى سال 314 هجرى قمرى تدوین و تاءلیف گردیده است .
بنا به نقل اکثر محققان و مورخان دوره اسلامى ، این کتاب یکى از معتبرترین متون تاریخ اسلام است که وقایع و حوادث تاریخى زمان خلافت ابوبکر تا حکومت هارون الرشید متوفى سال 193 هجرى قمرى را نگاشته است .
آقا بزرگ تهرانى در کتاب الذریعه درباره ابن اعثم کوفى مى نویسد:
ابو محمد احمد ابن اعثم فردى اخبارى و مورخ زبر دستى بوده است که حدود سال 314 هجرى قمرى در گذشت .
یاقوت در معجم الادبا آورده که او شیعى مذهب بوده است .
بعضى دیگر احمد بن على اعثم کوفى کندى متوفى سال 314 هجرى قمرى را محدث ، شاعر و مورخ بزرگ شیعى قرن سوم و چهارم هجرى مى دانند.
البته از زادگاه مؤ لف اطلاعات دقیقى در دست نیست .
این حقیر در سالى که مزین به نام مبارک امیرالمؤ منین على علیه السلام شد، تاریخ پنج سال حکومت امام على علیه السلام را ترجمه روان ، ملخص و مختصر انجام دادم تا مورد استفاده علاقمندان و ارادتمندان آن حضرت قرار گیرد.
ناگفته نماند که کتاب الفتوح یک بار در سال 596 هجرى قمرى ، در حدود هشت صد سال قبل بوسیله محمد بن احمد مستوفى در خراسان ترجمه شد، که با نثر ادبیات مخصوص زمان خود است و در ترجمه حاضر سعى شد از بعضى شیوه ها و عبارت ترجمه قبلى استفاده گردد.
ان شاءالله در آینده نزدیک بنا دارم با یارى خداوند بزرگ تاریخ امام حسین و امام حسن علیه السلام و قیام مختار از همین کتاب را ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار دهم .
در پایان این مجموعه به امیرالمومنین على علیه السلام و دو محب آرمیده در جوار او تقدیم مى گردد.

احمد روحانى   
1379 هجرى شمسى

فصل اول : مرگ عثمان و خلافت حضرت على علیه السلام
على علیه السلام و سکوت
امیرالمؤ منین على علیه السلام بیست و پنج سال از حق قانونى و الهى خویش محروم ماند و در این مدت که دور از جنجال و حکومت دارى به گوشه نشینى پرداخته و به کارهاى علمى ، پاسخ به شبهات دینى ، مناظره با علماى مسیحى و یهودى ، پاسخ به مسائل جدید علوم اسلامى ، رسیدگى به محرومان ، مشورت سیاسى در مسائل پیچیده حکومتى و تربیت مفسر و محدث و متکلم مشغول بود.
در سال 35 هجرى در مرکز حکومت ؛ یعنى مدینه شورشى به پا خاست . ناراضیان حکومت عثمان ، انقلابى را آغاز و بر ضد حکام و عمال او اعتراض کردند، در آن زمان عثمان به بنى امیه که از اقوام بودند در دخل و تصرف اختیار تام داده بود. مردم از مهاجر و انصار و مسلمانان ناراضى دارالحکومة را محاصره کرده بعد از چهل روز عثمان را که تغییرى در روش ‍ خویش نداد به قتل رساندند. (1)
على علیه السلام و بیعت
مهاجرین و انصار و مردم سایر بلاد اسلام به دنبال کشته شدن عثمان در مسجدالنبى صلى الله علیه و آله اجتماع کردند تا تکلیف خلافت و امامت را روشن کنند.اکثر مردم طالب خلافت و حکومت على بن ابى طالب علیه السلام بودند.
در آن میان ، عدى بن حاتم ، سعید بن قیس ، ابوایوب انصارى ، عمار یاسر، ابوهیثم بن تیهان ، رفاعة بن رافع ، مالک بن عجلان ، خالدبن زید به خلافت على علیه السلام راغب تر بودند و از دیگران علاقه بیشترى مى دادند.
پس عمار یاسر در آن اجتماع بزرگ با صداى رسا گفت :
اى گروه مهاجر و انصار! عثمان را ملاحظه کردید که در میان شما چگونه زیست ! خویشتن را دریابید که بار دیگر با کسى چون او مواجه نگردید، اینک على مرتضى علیه السلام در میان شماست ، قرابت او با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سبقت او را در اسلام مى دانید از تفرقه بپرهیزید و در بیعت با او تعجیل کنید.
پس از این سخنان ، مردم دسته دسته و گروه گروه به خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام رسیدند و گفتند: (2)
اى ابو الحسن ! مردم ، عثمان را کشتند و مى دانى که از انتخاب خلیفه چاره اى نیست و غیر از تو کسى شایستگى این کار را ندارد، اجازه بفرما با تو بیعت کنیم .
على علیه السلام فرمود: حاجتى به بیعت شما نیست ، من سالهاست که خلافت را رها کرده ام و هیچ رغبتى به آن ندارم .
عده اى تعجب کردند و گفتند: یا على ! چرا بیعت مردم را نمى پذیرى ، قتل عثمان بدون رضایت خداوند صورت نگرفت .
على علیه السلام فرمود: خیر، این گونه نیست ، بلکه شما او را کشتید و خون او بدون قصاص باقى مانده است . اى مردم ! مرا رها کرده ، غیر من را براى خلافت انتخاب کنید.
در میان شما کسانى را مى نگرم که دلهایشان آرامى ندارد و عقل و راءى آنان ثابت نیست ، بروید و با طلحه و زبیر بیعت کنید.
جمعیت گفت : یا على پس با ما به نزد طلحه و زبیر بیایید و با آن دو سخن گویید تا خلافت را قبول کنند.
على علیه السلام موافقت کرد و به همراه جمعیت به سوى منزل طلحه رفت . وقتى به در خانه او رسیدند على علیه السلام به طلحه فرمود:
اى ابا محمد! مردم براى بیعت با من جمع شدند، ولى من حاجتى به خلافت و بیعت مردم ندارم . پس تو بیعت مردم را بپذیر و این امر را به عهده بگیر.
طلحه گفت : اى ابا الحسن ، تو لایق تر و شایسته تر به امر خلافت هستى و به سبب فضایل و خویشاوندى با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سابقه دینى که دارى ، خلافت را قبول فرما!
على علیه السلام فرمود: اگر بیعت مردم را بپذیرم و خلافت را قبول کنم . تو از جمله کسانى خواهى بود که به مخالفت برمى خیزى و ادعاى حکومت مى کنى .
طلحه گفت : اى ابا الحسن ، خدا نیاورد آن روزى را که کار ناپسندى نسبت به تو انجام دهم .
على علیه السلام : خداوند مراقب عمال توست .
سپس على علیه السلام دست طلحه را گرفت و او را به نزد زبیر بن عوام برد تا خلافت و حکومت را به او پیشنهاد کند اما نظیر همان سخنان که از طلحه شنیده بود از زبیر هم شنید.
آن گاه طلحه با على علیه السلام بیعت کرد: پس از او زبیر نیز به على علیه السلام بیعت کرد. آنان عهد و پیمان بستند که پیمان شکنى و غدر و مکر نکنند.
على علیه السلام در میان اجتماع مردم در مسجد حاضر شد هیجان و احساسات شدیدى بر جمعیت حاکم بود.
فردى از انصار به پا خاست و گفت : اى مردم ! شما سیر و سلوک عثمان را دیدید که چگونه عمل کرد. پس کلام مرا گوش کنى و از حرفهایم اطاعت کنید.
حاضران گفتند: شما انصار رسول خدا صلى الله علیه و آله هستید، و سابقه بیشترى در اسلام دارید پس سخن بگویید، و اوامرتان را آشکار کنید تا بدانیم .
آن شخص گفت : شما فضائل على بن ابى طالب علیه السلام و سابقه ، قرابت و منزلتش را در نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله مى دانید. عملش ‍ به حلال و حرام از همه بیشتر است . اگر به جاى او کسى را فاضل تر و نیکوتر مى شناختم حتما معرفى مى کردم .
اجتماع کنندگان یک صدا گفتند: رضینا به طاعین غیر کارهن .
على علیه السلام : پرسید آیا رضایت به بیعت با من را حق واجب از طرف خدا مى دانید یا از راءى و نظر شماست .
جمعیت گفتند: بیعت را واجب از جانب خداى عزوجل مى دانیم .
على علیه السلام فرمود: فردا در این مکان تجمع کنید تا نظر خویش را در پذیرش خلافت و حکومت اعلام کنم ، مردم در آن روز متفرق شدند.
روز بعد مجددا طرفداران خلافت على علیه السلام در مسجد اجتماع کردند، على بن ابى طالب علیه السلام بر منبر نشست و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود:
ایهاالناس !ان الامر امرکم فاختاروا لانفسکم من احببتم و انا سامع مطیع لکم .
((اى مردم ! اختیار در دست شماست هر کسى را که مایل هستید و دوست دارید انتخاب کنید. من هم مطیع و همراه شما هستم .))
مردم از هر طرف فریاد بر آوردند، اى على ! ما بر پیمان روز قبل استواریم ، دستت را بگشا تا حاضران با تو بیعت کنند.
سکوت سراپاى على علیه السلام را فرا گرفت .
بلافاصله طلحه برخاست و در حضور مردم دستش را بر روى دست على علیه السلام نهاد و با آن حضرت بیعت کرد.
اما چون دست او در جنگ احد آسیب دیده بود و با آن دست بیعت کرد، قبیصة (3) بن جابر گفت :
انا لله و انا الیه راجعون ! عجب حادثه اى اتفاق افتاد. به خدا سوگند این بیعت از طرف طلحه به پایان نخواهد رسید.
سپس زبیر به سرعت برخاست و با على علیه السلام بیعت کرد. بعد از آن دو، مهاجر و انصار و هر کسى از عرب و عجم که حاضر بود آماده بیعت با على بن ابى طالب علیه السلام شد.
در آن هنگام سودان بن حمران که اهل مصر بود گفت : یا ابا الحسن ! اگر مثل عثمان عمل کنى با تو نیز جنگ خواهیم کرد.
آن گاه مردم با میل و رغبت به سوى آن حضرت آمدند، امیرالمؤ منین على علیه السلام با شرط عمل به کتاب خدا و سنت مصطفى صلى الله علیه و آله بیعت آنان را پذیرفت و بدین گونه مراسم بیعت انجام یافت .
دفن عثمان
چون خلافت بر امیرالمؤ منین على علیه السلام تثبیت شد. بلافاصله دستور دفن عثمان را صادر کرد. آن گاه فرمان داد کلیه اموال و دارایى هایى که در سراى عثمان قرار داشت و متعلق به بیت المال بود، به بیت المال برگردانند. اموال شخصى او را هم به ورثه اش سپرد. سپس دارایى بیت المال که در دارالخلافه جمع شده بود، بین مهاجر و انصار تقسیم کرد که به هر نفر سى دینار رسید.
بیعت اهل کوفه
چون خبر عثمان و بیعت مهاجر و انصار با امیرالمؤ منین على علیه السلام منتشر شد، اهل کوفه با شنیدن این خبر بى درنگ به نزد امیرشان که آن وقت ابو موسى اشعرى (4)بود رفتند و گفتند:
چرا با امیرالمؤ منین على علیه السلام بیعت نمى کنى و مردم را به بیعت او تشویق نمى نمایى ، در حالى که مهاجر و انصار با او بیعت کرده اند.
ابو موسى گفت : مى نگرم تا بعد از این مردم چه کار خواهند کرد، و چه خبر جدیدى خواهد رسید؟ مردم کوفه از گفتارش راضى نشدند.
هاشم بن عتبة بن ابى وقاص گفت : اى ابو موسى ! منتظر چه خبر دیگرى هستى ، مردم عثمان بن عفان را کشتند؛ آن گاه مهاجر و انصار، خاص عام با امیرالمؤ منین على علیه السلام بیعت کردند. آیا مى ترسى اگر با على علیه السلام بیعت کنى ، عثمان از آن جهان باز گردد و تو را توبیخ کند؟!
اى ابو موسى ! اگر در بیعت با امیر المؤ منین على علیه السلام تردید دارى و بیعت نمى کنى ، امارت کوفه را رها کن تا دیگرى را امیر خود قرار دهیم .
هاشم این سخنها را گفت ، سپس یک دست را بر دست دیگر زد و گفت :
دست راست من از آن امیر المؤ منین على علیه السلام و دست چپ من از آن من و بدین گونه با با او بیعت مى کنم و خلافت او را با جان و دل مى پذیرم .
چون هاشم بن عتبة این چنین بیعت کرد، هیچ عذرى براى ابو موسى اشعرى نماند، او نیز برخاست و با على علیه السلام بیعت کرد، به دنبال او بقیه مردم کوفه با على ابن ابى طالب علیه السلام بیعت کردند.
بیعت اهل یمن
اهل یمن با شنیدن پذیرش خلافت از جانب امیر المؤ منین على علیه السلام گروه گروه به مدینه رهسپار شدند و ضمن تهنیت گفتن ، با على بن ابى طالب علیه السلام بیعت کردند.
از بزرگان یمن نخستین کسى که به سوى مدینه حرکت کرد، رفاعة بن وائل همدانى از قبیله همدان بود و بعد از او رویبة بن وبر بجلى به اتفاق قبیله اش ‍ به سوى مدینه روى آورد شب و روز در حرکت بودند تابه خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام شرفیاب شدند. چون خبر حرکت بزرگان یمن به على علیه السلام رسید. به مالک اشتر فرمود با جماعتى از مشاهیر مدینه به استقبال آنان رود.
مالک اشتر هم با شکوه فراوان و تدارک نیکو از مدینه خارج شد و به استقبال رفت . وقتى آنان را ملاقات کرد، خیر مقدم گفت و آنان را نیک گرامى داشت و گفت :
اى اهل یمن ! به قومى نیکو وارد شدید، که شما را دوست دارند، و شما نیز به آنان محبت دارید، به خدمت امامى عادل ، خلیفه اى فاضل که مهاجر و انصار او را پسندیده و بر خلافت او اتحاد و اتفاق دارند، رسیده اید، پس به همراه مالک اشتر به مدینه وارد شدند، روزى به استراحت پرداختند و در روز دیگر ده نفر از مشاهیر آنان یعنى عیاض بن خلیل ازدى و رفاعة بن وائل همدانى و کیسوم بن سلمة الجهنى و رویبة بن وبر جبلى و رفاعة بن شداد خولانى و جمیع بن خیثم کندى و احنف بن قیس کندى و عقبد بن نعمان نجدى و عبدالرحمن بن ملجم مرادى ، به خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام شرفیاب شدند، على علیه السلام آنان را نزد خویش نشانید و مورد لطف قرار داد. آن گاه به آنان فرمود:
شما بزرگان و رؤ ساى یمن هستید. اگر براى ما مشکلات و دشوارى سخت پدید آید،و نیاز به شمشیر و نیزه باشد حمایت شما چگونه است و چه اندازه صبر مى کنید؟ عبدالرحمان بن ملجم مرادى از میان جمع سخن آغاز کرد و گفت :
یا امیر المؤ منین ! ما را با جنگ ناف بریده و با پستان پیکان شیر داده و در میدان جنگ پروش داده اند. ما از شجاعان و شیران میدان هستیم ، به هر سوى فرمان دهى اطاعت مى کنیم . صفات پهلوانى و جنگ آورى را از اجدادمان به ارث برده ایم .
على علیه السلام آنان را مرحبا گفت ، و اکرام فرمود، با خوشى و خوشحالى به یمن برگشتند.
کسانى که از بیعت با على علیه السلام امتناع کردند.
عمار یاسر به على علیه السلام گفت : یا امیر المؤ منین ! مردم جملگى با اختیار و ارده خویش با شما بیعت کردند و جماعتى مثل اسامة بن زید و عبدالله بن عمر و محمد بن مسلمة و حسان بن ثابت و کعب بن مالک از بیعت با امتناع ورزیدند. آنان را احضار کن تا مثل مهاجر و انصار با شما بیعت کنند. (5) على علیه السلام فرمود: احتیاج به بیعت کسانى که میل و رغبت به ما ندارند نیست ، آنان را به حال خویش رها کنید.
مالک اشتر گفت : یا امیر المؤ منین ! آنان اگر چه سوابق خدمت بیشترى به محمد مصطفى صلى الله علیه و آله دارند،اما این بیعت همگانى است ، همه افراد باید به این کار رغبت نشان دهند. آنان را بخوان تا بیعت کنند، امروز مردم با زبان حمایت مى کنند، و فردا که جنگى پیش آید با شمشیر و نیزه باید حمایت کنند.
امیر المؤ منین على علیه السلام فرمود: اى مالک ! من مردم را بهتر از تو مى شناسم ؛ بگذار تا بر راءى و میل خویش رفتار کنند.
زیاد بن حنظله تمیمى از جاى برخاست و گفت اى امیر المؤ منین ! هر کسى که در بیعت با شما رغبت نکند، او را منفعتى براى ما نیست و آنان که به اکراه و اجبار بیعت کنند به خیرشان امیدى نیست . اگر بخواهند به اکراه بیعت کنند رهایشان کن .
سعد بن ابى وقاص جلو آمد و گفت : یا ابا الحسن ! سوگند به خدا شک ندارم تو به خلافت این امت سزاوار و بر حق هستى ، اما جماعتى در این کار با تو منازعه مى کنند که اهل قبله و نمازند؛ اگر دوست دارى بیعت کنم ، شمشیرى به من ده که زبان و دو لب داشته باشد و بتواند سخن بگوید، و مومن را از کافر باز شناسد، تا با آن شمشیر با مخالفان تو بجنگم .
امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود: اى سعد! از مهاجر و انصار و دیگران کسى چنین شرطى بر ولى امر خویش نکرده است ، اگر راست مى گویى بیعت کن ، آن گاه در خانه خویش بنشین ، و در هیچ جنگى شرکت نکن من تو را در هیچ کارى اجبار نمى کنم .
سعد بن ابى وقاص گفت : اى ابا الحسن ! در این باره تاءمل و تفکر مى کنم تا تصمیم بگیرم .
عمار یاسر گفت واى بر تو سعد! از خداى سبحان بترس که بازگشت همه به سوى اوست . امیرالمؤ منین على علیه السلام تو را بر بیعت مى خواند، عذر مى آورى و شمشیرى سخنگو مى طلبى ! این کار تو شایسته نیست ، شاید در دل قصد دیگرى داشته باشى ؟


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت