فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

کارفرینی هندسه موسیقی

اختصاصی از فی گوو کارفرینی هندسه موسیقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کارفرینی هندسه موسیقی


مقاله هندسه موسیقی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:17

فهرست و توضیحات:

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت مسئله

اهداف تحقیق

پیشینه طرح پژوهش

تجزیه و تحلیل

هندسه موسیقی

مطلب زیر بریده‌ای از یک نوشتار بلند پیرامون مبانی نظری موسیقی در تمدن اسلامی است. این مطلب به ریشه‌های و تاثیرات تفکر یونانی بر فرهنگ موسیقایی اسلامی می‌پردازد.
در بررسی تاریخ موسیقی در تمدن اسلامی، گام اول اشارتی نه چندان گذرا به فرهنگ و فلسفه یونانی است. این گام ضروری است زیرا در این معنا تردیدی وجود ندارد که تاثیرپذیری فلسفه و کلام اسلامی از اندیشه‌های فلاسفه یونانی، نقش مهمی در رویکرد به موسیقی در تاریخ تفکر و تمدن اسلامی داشته است. نظرگاههای خاص «اخوان الصفا» و عرفای بزرگی چون «مولانا محمد جلال الدین رومی » در مورد موسیقی و سماع، بازتابی از دیدگاه های فیثاغورثیان پیرامون موسیقی است.

بررسی تاریخی موسیقی با فیثاغورث آغاز می‌شود. فیلسوف نام‌آور جزیره «ساموس» که در سال 532 قبل از میلاد به دنیا آمد و از بنیانگذاران اولین انجمن فلسفی عرفانی در زندگی انسان غربی است.

«کاپلستون » در «تاریخ فلسفه» معتقد است، محور افکار و اعمال فیثاغورثیان تزکیه و تطهیر بود. آنها عوامل وصول بدین تطهیر و تزکیه را، تمرین سکوت، موسیقی و مطالعه ریاضیات می‌دانستند. همنشینی موسیقی و ریاضیات در ذهنیت فیثاغورثیان، ابواب معرفتی مهمی را بر ذهن و روح بشر گشود و در این میان موسیقی که نسبت بسیار گسترد‌ه‌ای با عدد و هندسه داشت، عاملی برای عروج و صعود روح و ادراک رقص و چرخ افلاک توسط فیثاغورثیان شد.
فیثاغورثیان اولین کسانی بودند که پی بردند می‌توان فواصل میان نتهای چنگ را با عدد بیان کرد. همچنین «فیثاغورث میان سازواره‌ای موسیقایی و ریاضیات رابطه‌ای اساسی یافت. ولی آنچه او کشف کرد بسیار دقیق و روشن بود. هر گاه تک تار کشیده‌ای را به ارتعاش درآوریم یک نت اصلی ایجاد می‌کند. نتهایی که با این نت سازواره‌ای دارند با تقسیم تار به عده کاملا درستی از اجزای آن به دست می‌آیند، درست به دو جزء، درست به سه جزء، درست به چهار جزء. الی آخر. اگر نقطه ساکن تار، یا گره، بر یکی از این نقاط مشخص قرار نگیرد، صداناساز است... فیثاغورث دریافته بود که نواهایی که به گوش خوشایند هستند با تقسیمات طول تمام تار بر اعداد درست مطابقت دارند. این کشف برای فیثاغورثیان نیرویی عرفانی داشت. تطابق میان طبیعت و عدد آنچنان قوی بود که اینان متقاعد شده بودند که نه تنها صداهای طبیعت، بلکه همه ابعاد ممیز آن نیز، باید اعدادی ساده و بیانگر سازواره‌ای باشند. مثلا فیثاغورث و پیروانش بر این عقیده بودند که مدارهای اجرام فلکی را ( که به تصور یونانیان روی کر‌ه های بلورین به دور زمین گردش می‌کنند) با ربط دادن آنها به فاصله‌های موسیقی می‌توان حساب کرد.
احساس آنها چنین بود که همه نظامهای موجود در طبیعت موسیقایی‌اند: از دید آنها گردش چرخ، موسیقی افلاک بود.»


دانلود با لینک مستقیم


کارفرینی هندسه موسیقی

دانلود مقاله احکام موسیقی در اسلام

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله احکام موسیقی در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
هنر موسیقی در جهان امروز از جایگاه ویژه ای برخوردار است و کاربردهای موسیقی در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی قابل کتمان نمی باشد.
بررسی موضوع موسیقی و حرمت غنا در اسلام موضوعی است که در سالیان اخیر با گسترش صنایع صوتی و تصویری از اهمیت افزون تری برخوردار گشته است.
نوشتار حاضر سعی دارد تا ضمن بررسی معنی، مفهوم و مصادیق غنا از منظر فقه اسلامی زوایای مختلف این موضوع را مورد ارزیابی قرار دهد و به تبیین تفاوت های غنای مجاز و غیر مجاز بپردازد.

 


مـوسـیقی
موسیقی صداها و آهنگ‌هایی است که از نواختن ابزار مخصوص موزیک ایجاد می‌شود، که بعضی از انواع آن حلال و بعضی از انواعش حرام می‌باشد.
موسیقی

 


مراد از آهنگ اصواتی است که در نوع خاصی از بیان هنری شکل می‌گیرد، به گونه‌ای که بتواند محرک لازم را در مخاطب ایجاد کند و احساس لذت و زیبایی را برای او به همراه داشته باشد. به تعبیری ساده‌تر مقصود از آهنگ همان چیزی است که در زبان معاصر نام «موسیقی» بر آن گذارده‌اند.
«آهنگ» از مهمترین ویژگی‌هایی است که از نظر شکل خارجی، هنر را از امور دیگر، ممتاز می‌سازد. شاید سرّ این نکته به ساختار طبیعت بشر برگردد که حرکات و سکنات و تعبیرات وی بر پایة هماهنگی حرکت جسم با عبارات و کلماتی که بر زبان می‌آورد استوار است. اگر هنر بر اساس احساسات یا عاطفه استوار باشد، «آهنگ» بیش از هر چیز دیگر، نموداری از هنر خواهد بود، زیرا وقتی عاطفه با محرکی مواجه شود که با وجدان شخص و ساختار روانی او که ساختاریست براساس نظم و هماهنگی در حرکت و نطق- هماهنگی دارد، در چنین حالتی زودتر پاسخ خواهد داد. شاید محرک بخشی و انگیزشی که اشعار حماسی یا بعضی از خطبه‌ها و یا خواندن‌های آهنگ‌دار و یا با ترتیل از آن برخوردارند، بتواند سر ارتباط و هماهنگی این مسئله را با ساختار انسان تفسیر کند.
طبیعی است که دو نوع آهنگ متفاوت وجود دارد: یکی از آنها یعنی همان نوع که بدان اشاره شد، از نظر هنری ضروری است، در حالیکه نوع دیگری از آهنگ که در مقابل آن قرار دارد از نظر شرع ممنوع شمرده شده است تا بدان پایه که این ممنوعیت از حد کراهت گذشته و به تحریم رسیده است (در بررسی پدیدة غنا از نظر شرع مقدس شدیداً تحریم شده است).
نکتة مهم آنکه می‌توان در پرتو متون هنری اسلامی اصول و یا انواع این نوع آهنگ مجاز را که در آوا داشتن، تجانس و توازن عبارات متجلیست، کشف کرد.
مراد از آوا داشتن، ماهیت حروف تشکیل دهنده یک کلمه (به عنوان یک کلمة منطوق) می‌باشد که در مجموع کلمات، وضعیت خاصی را به خود می‌گیرد.
این چهار نوع از آهنگ را می‌توان به روشنی در متن قرآن کریم، احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مشاهده کرد از این طریق می‌توان به اصول عمومی حاکم بر پدیدة آهنگ از دیدگاه اسلام دست یافت و آنرا در کار هنری اسلامی مورد استفاده قرار داد.
هدف ما از بحث در مورد آهنگ عبارت است از: استفاده بردن از عنصر مذکور در جهتِ بخشیدن نوعی جمال و زیبایی به کار هنری، برای دلبسته کردن مخاطب به کار مذبور. البته به کار گیری این عنصر باید براساس موقعیت و شرایط عصر هنرمند صورت گیرد.
نکته مهم آنکه شرایط و اوضاع فرهنگی برای هنرمند اسلامی ایجاب می‌کند تا آن نوع از آهنگ را که با این شرایط سازگار است انتخاب کند. توجه به همین امر می‌تواند سر تنوع و تفاوت آهنگ در متون اسلامی را روشن کند.
برخی از عناصر آهنگ از جمله: آوا، آوا داشتن کلمه، تجانس اصوات و الفاظ و هماهنگی مفهوم مورد نظر با آهنگ متن با شرایط فرهنگی معاصر هنرمند در ارتباط نیست. این عناصر ویژگی‌های مشترک و دائمی هنر هستند. به گونه‌ای که نبود آنها در یک کار هنری باعث از دست رفتن زیبایی آن خواهد شد، در حالیکه مشخصة یک کار هنری نسبت به تعابیر علمی و عادی وجود همین زیبایی است. (5)

 

موسیقی در اسلام
هنر موسیقی در جهان امروز از جایگاه ویژه ای برخوردار است و کاربردهای موسیقی در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی قابل کتمان نمی باشد. بررسی موضوع موسیقی و حرمت غنا در اسلام موضوعی است که در سالیان اخیر با گسترش صنایع صوتی و تصویری از اهمیت افزون تری برخوردار گشته است. سلسله مطالب ذیل سعی دارد تا ضمن بررسی معنی، مفهوم و مصادیق غنا از منظر فقه اسلامی زوایای مختلف این موضوع را مورد ارزیابی قرار دهد و به تبیین تفاوت های غنای مجاز و غیر مجاز بپردازد.
هدف اصلی در نظام آفرینش حیات برپایه کمال و بالندگی است. براین اساس، نقش آفرین هستی در تدارک این مقصود، بهترین ابزار انتقال را در خدمت بشر قرار داده تا برای دریافت هدایت و سوق او در طریق سعادت، به شایستگی، او را کفایت نماید. اینجاست که اهمیت قوه سامعه و نیروی شنوائی به عنوان دریچه ای برای دریافت حقایق و پلی ارتباطی بین جهان بیرون و عالم درون، برای بشر روشن می گرد. از طرفی عمده ترین مراکز اداره زندگی بشر در درون وی، یکی پایگاه تفکر و اندیشه یعنی «مغز» است که تدبیر زندگی به دست اوست و دیگری«قلب» است که مرکز رشد عواطف و احساسات و معنی و پایگاه تبلور عشق و ایمان می باشد و مجرای ورود به هر دوی اینها از طریق دو حس عظیم باصره و سامعه ممکن و مقدور می گردد. لذا قصور نسبت به هرکدام مسئولیت آور است وبه تعبیر قرآن کریم «ان السمع و البصر والفواد کل اولئک کان عنه مسوولا» «همانا گوش و چشم و دل انسان هر یک مورد سؤال قرار می گیرد».
از دیدگاه روانشناسی قرآنی گاه این مجاری با تعاملات ناشایست رفتاری مسدود می گردد و گاه عواملی موجب انبساط آن می شود و به تبع قبض و بسط این مجاری، انبساط و انقباض در روان انسان ایجاد می گردد.
بنابر این ممکن است یک شنیدنی موجب سرور و نشاط و از سویی عامل بسط شکوفایی ذوق و قریحه در انسان گردد و به گونه ای که چشم جان او را بگشاید و نغمه های ملکوتی را پذیرا شود آنگونه که مادر عیسی زمزمه زیبای ملایک را می شنید، یا به تعبیر قرآن کریم گاه یک نغمه الهی در درون بشر، مبدأ تحول و دگرگونی می گردد به صورتی که«اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً...» یا «وجلت قلوبهم» و گاه آنچنان این دریچه مسدود می شود که روح هرگونه انبساط و شادابی را از دست می دهد و به قبض و کدورت می گراید، دیگر نه واجد ذوق است نه طالب رشد؛ بسط آن سطحی و قبضش دایمی، حظش از جمال ناقص و رضایت و بهره مندی او کاذب است، شوقش به لهو است و میلش به لغو. اینها هستند که موسیقی را به ابتذال مبدل می سازند و از مسیر حقیقی به انحراف می کشانند. آنان که در برداشت از موسیقی هنر و انضباط نمی پذیرند، روح آنان توان صعود ندارد اینجاست که تن به شبیه سازی و تشبهی ناموزون دست می زند و از مواد افیونی و تخدیری کمک می گیرند تا لحظاتی جسم و نفس خود را از دست رنجهای دنیوی رها سازند و در بی خیالی و غفلت به سر برند. بشر از ابتدایی‌ترین زمان زندگی با موسیقی های طبیعی در متن خلقت مانوس بوده است، آهنگ مرغان خوش الحان، آب جویباران، ریزش آبشار، برخورد امواج با ساحل و... اولین آموزگار بشر درآموختن این هنر بوده است.
انسان وقتی آواز پرندگان را شنید مفتون نازک کاریها و ظرافت در طبیعت و شاهکارهای آفرینش شد، در مقام تقلید و ترویج برآمد، ابتدا از صدای خویش استفاده کرد و سپس از ابزارهای طبیعی چون نی و دمیدن هوا در چوب توخالی، و بعد ساختن سازها و ابزارهای مختلف موسیقی؛ و اما امروز موسیقی مبین احساسات یک ملت است و سرود ملی هر کشوری متناسب با فرهنگش می باشد، هنرهای زیبا نماینده ذوق و روحیات ملل است. موسیقی زبان ادراکات و ترجمان دل است اگر مردم گرفتار آلام و مصایب زندگی شوند به قول مولوی در نی آنها آتش عشق می افتد.
بشنو از نی چون حکایت می کند و زجـدائی‌ها شکـایت می‌کـند
اینجاست که از این هنر دو نوع برداشت می شود:
اول: مفهوم عمومی آن که شامل هر صدا و آهنگ موزونی است که تأثیر در روان آدمی دارد.
دوم: مفهوم خاص موسیقی که به انواع گوناگون تقسیم می شود.
و به تعبیر دیگر گاه موسیقی طبیعی و گاه موسیقی هنری و مصنوعی است، که نوع دوم همان محصول دست بشر است که گاه انسان را می خنداند و گاه می گریاند، گاه نشاط آور است و زمانی انسان را در دنیایی از تخیل و پندار رها می سازد.
بر این اساس رسالت هنرمند بسیار قابل توجه است، او دو مسئولیت دارد (در برابر خود و در برابر مردم ) که در هر زمینه اگر قصور ورزد مورد سوال قرار می گیرد.
اگر آهنگ، روح سازندگی و بالندگی داشت و احساسات درونی و پسندیده را به ترسیم کشاند هم برای هنرمند و هم برای جامعه پیام دارد اما اگر حامل پیام ارزشی نبود، منشأ بطالت و بیهودگی و لهو و لغو و در نهایت انحراف و افسردگی فرد و جامعه است و به عنوان یکی از ابزارهای استعمار و استثمار مورد استفاده قرار می گیرد، از این رو در فرهنگ اسلامی موضوع موسیقی و غنا مورد توجه و دارای اهمیتی خاص است. (6)



بعضی از فقها اینطور استنباط کرده‌اند که در روایات نقل شده، نمی‌خواهد بگوید که موسیقی بطور کلی حرام است بلکه این روایات می‌خواهد بگوید این بساط مجالس لهو و لعب و خوشگذرانی که در زمان امامها( ع) و در زمان پیشوایان اسلامی در خانه‌های ثروتمندان، حکام، فرمانداران، صاحبان ثروت و قدرت معمول بوده، مجموعاً حرام است. در حقیقت این روایات در صدد بیان حرمت آن سبک موسیقی و آن سبک مجالس عیاشی که در زمان پیشوایان دینی ما در خانه‌ها و در محل‌های زندگی بسیاری از اشراف و ثروتمندان معمول بوده و می‌باشد و این مجالس مجالسی بوده که در آن خوانندگی به عنوان نمک آش استفاده می‌شود یعنی خوانندگی و نوازندگی برای تشویق شرکت کنندگان به گناهان دیگر بوده‌ است، اصلاً این نوع خوانندگی و نوازندگی به این معنا که در آن مجالس زنان با مردان شرکت می‌کردند و مجالس عیاشی‌، هوسرانی‌، هرزگی‌، زنا، فسق و فجور بوده و ترانه‌هایی که تشویق کننده به این کار بوده، حرام است.
بنابراین خلاصه مطلب چنین است: که هر نوع آوازه خوانی و هر نوع نوازندگی حرام نیست، آن نوع از آوازه خوانی و آن نوع ازنوازندگی که شنونده یا حاضران در یک مجلس را به گناه می‌کشاند و اهتمام آنها را به رعایت قوانین پاکی و تقوی ضعیف می‌کند اراده آنها را برای گناه نکردن و به گناه آلوده نشدن سست می‌کند و آنها را به شرکت در گناه تشویق می‌کند نوع موسیقی حرام است. اما اگر آوازه خوانی یا حتی موسیقی هست که این اثر را ندارد حرام نیست. این رأی برخی دیگر از دانشمندان و فقها است که این روایات را اینطور فهمیده‌اند. بنابراین درباره موسیقی در اسلام می‌توان اینطور گفت که هر نوع آوازه خوانی و هر نوع موسیقی که شنونده را به شهوترانی مخصوصاً به بی پروایی در گنه کاری می‌کشاند، شنونده را برای ارتکاب فسق و فجور و کارهای خلاف عصمت و پاکی و تقوی بی‌پروا می‌کند، انگیزه‌های شهوت در او چنان برمی‌انگیزد تا در ارتکاب گناه خدا، قانون خدا، تعالیم پیغمبران، رعایت پاکی و تقوی را و رعایت ارزشهای عالی انسانی را فراموش کند (ولو موقتاً فراموش کند) در اسلام حرام است، این قدر مسلم است اما آوازه خوانی‌های دیگر و موسیقی‌های دیگر را نمی‌شود گفت بطور مسلم در اسلام حرام شده است.
حالا توجه می‌کنید به اینکه حتی کلمه لهو و همچنین کلمه لغو هم چقدر با این موسیقی مناسب است. درکلمات فقها گفته می‌شود: «اللهو ما؟ عن ذکر الله» «لهو آنی است که آدمی را از یاد خدا غافل می‌کند».
در این آیه از یاد خدا غافل کردن، مرحله خاصی از غفلت از یاد خدا را می‌خواهد بیان کند و آن مرحله خاص این است که آدم با ایمان هر وقت با گناهی روبرو می‌شود و هر وقت با لغزشی روبرو می‌شود خودبخود بیاد خدا می‌افتد. اینکه چون اینکار حرام است، خدا گفته نکن، پس نکنم. این حالت که برای یک انسان با ایمان در برخورد با گناه دست می‌دهد یکی از ضامنهای مؤثر در حفظ پاکی و فضیلت در مردم است، اصلاً یکی از مهمترین ارزشهای ایمان این است که ایمان پلیس باطن است. وقتی انسان تک و تنها هم نشسته با گناهی روبرو می‌شود. ایمان درونی و وجدان الهی بر او نهیب می‌زند که خدا ناظر اعمال توست! نکن! این توجه به خدا، از مهمترین ارزشهای تربیتهای دینی است. بنابراین خود بخود آن نوع از موسیقی و آن نوع از آوازه‌خوانی که در آدمی این توجه را ضعیف کند تا آن حد ضعیف کند که انسان وقتی با گناه روبرو می‌شود اصلا دیگر یادش نباشد که خدایی هست و بی‌پروا گناه بکند حتی با شوق و رغبت به گناه آلوده بشود البته حرام است، من فکر می‌کنم که اگر هیچ آیه‌ای و هیچ روایتی هم در این‌باره نبود و فقط ما بودیم و تعالیم اسلام و بلکه تعالیم ادیان درباره ارزش ایمان استنباط می‌کردیم که این نوع موسیقی حرام است.
آن نوع از آوازه‌خوانی و ترانه خوانی که می‌دانید بسیاری از ترانه‌هایی که مخصوصاً زنهای ترانه‌خوان می‌خوانند، وقتی در مجلسی خوانده می‌شود عده‌ای را در ارتکاب گناه بی‌اختیار می‌کند حرام است بنابراین آن نوع موسیقی‌ها، ترانه‌ها، نوازندگیها و خوانندگی که در شنونده این اثر را می‌گذارد که او را در ارتکاب گناه بی‌پروا می‌کند بطوری که در برخورد با گناه یا اصلاً یاد خدا نیست یا دیگر یاد خدا برایش آنقدر ضعیف است که این اثر ندارد که او را از گناه باز بدارد و این ضعف و این تضعیف یاد خدا نتیجه این خوانندگی و نوازندگی باشد، چنین خوانندگی و چنین نوازندگی که این اثر تضعیف کننده ایمان و پروای از گناه را داشته باشد حرام است.
این را می‌توان بعنوان نظر قطعی اسلام درباره موسیقی گفت، هر نوع خواندن و هر نوع نواختی که این اثر را نداشته باشد را به صرف اینکه خوانندگی و نوازندگی است می‌شود گفت حرام است یا نه مورد تردید است. قدر مسلم این است که از مسلمات اسلام نیست و آن را به حساب رأی همه علمای اسلام و فقهای اسلام و حتی رأی همه فقهای شیعه هم نمی‌شود آن را گذاشت این آن چیزی که فعلاً تا این حد درباره موسیقی می‌توانم بگویم. (2)
مجلس لهو و لعب، مجالسی است که برای عیاشی و هوسرانی و بی‌بندوباری و فساد تشکیل شده است و به تعبیر دیگر به مجلسی گفته می‌شود که در نظر عرفِ متدیّن «مجلس گناه» محسوب می‌شود.
موسیقی مناسب با این مجلس حرام است، هرچند در مجلس عادی نواخته شده یا به صورت فردی گوش داده شود.

تشخیص تناسب موسیقی (یا غنا) با مجالس لهو و لعب:
تشخیص این که کدام موسیقی یا آواز با مجلس لهو و لعب مناسبت دارد و کدامیک مناسبت ندارد به عهدة شخص متکلّف است که شنونده در بسیاری از موارد مخصوصاً وقتی آشنا با این امور باشد تشخیص می‌دهد که آیا این موسیقی قابل استفاده در مجالس لهو و فساد و رقص و پارتی‌های شبانه و … هست یا نه و گاهی به خاطر واضح بودن آن، توضیح دادن، بیشتر باعث مبهم شدن آن می‌شود.

 

گوش دادن:
گوش دادن به موسیقی حرام، حرام است و گوش دادن به موسیقی حلال، حلال می‌باشد (هرچند احتیاط مستحب است موسیقی حلال را هم گوش ندهد).
_ همچنان که توضیح داده شد معیار حرام بودن موسیقی تناسب آن با مجالس لهو و لعب می‌باشد، بنابراین اگر کسی بگوید: «این نوع موسیقی حالت خاصّی را در من ایجاد نمی‌کند» یا آنکه بگوید: «در من اثر ندارد» این حرف او معیار حرام یا حلال بودن موسیقی نیست، البته گاهی ایجاد حالتی خاص در شخص نشان می‌دهد که موسیقی با مجلس لهو و لعب تناسب دارد ولی همیشه اینطور نیست.

 

گوش دادن به نوارها و سی‌دی‌ها:

 

 

 

 

 


 در اتوبوس‌ها، پارک‌ها، بازارها، سالن راه‌آهن، رستوران‌ها و مراکز عمومی که موسیقی لهوی پخش می‌شود (و البته آن محل «مجلس گناه» گفته نمی‌شود. رفت و آمد جایز است ولی انسان باید از گوش دادن به آن خودداری کند و اگر آهنگ موسیقی بدون قصد و اختیار به گوش انسان بخورد اشکالی ندارد.(5)

 


برخی از متون اسلامی به نمونه‌هایی از رفتارهای انحراف‌آمیز ناشی از غنا یا آثار و تبعات آن از جمله گرایشات و تمایلات مرضی اشاره دارند. از این قبیل است: پدیدة «سخت‌دلی» و پدیدة «نفاق» در تفسیر این آیه کریمه: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشتَری لَهوَ الحدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سبیلِ ا...» : «کسانی از مردم هستند که طالب سخنان بیهوده‌اند تا بدین وسیله دیگران را از طریق الهی گمراه سازند.» از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع) روایت شده است که: (در ذکر محرمات الهی) فرموده‌اند: «و مِنه الغناءُ» یعنی غنا از آن مصادیق لهوی است که انسان را از راه خداوند باز می‌دارد. این بزرگواران به هریک از دو پدیدة «لهو» و «غنا» پرداخته‌اند و اشاره می‌کنند که این دو باعث رشد گرایشات ستیزه‌جویانه در روان شخص می‌شوند. پیامبر(ص) و امام صادق(ع) به دو پدیدة ستیزه‌جویانه یعنی سخت‌دلی و نفاق که زائدة لهو است اشاره کرده، می‌فرمایند: «ثلاثهُ یغثینَ القلبَ: اسْتِماعُ الهوِ...»: «سه چیز است که دل را سخت می‌کند: گوش کردن به لهو و ...». همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: «اِسْتماعُ الهوِ و الغِناءِ یُنبِتُ النفاقَ کَما ینبتُ الماءُ الزرعَ»: «گوش دادن به لهو و غنا نفاق را در دل می‌رویاند چنانکه آب گیاه را». همچنین از امام رضا(ع) روایت شده است که «ضَربُ العیدانِ یُنبِتُ النفاقَ فی القَلبِ»: «بر بط نواختن نفاق را در دل می‌رویاند».
متون فوق از پاره‌ای از حقایق روانی پرده برمی‌دارد، از جمله این حقیقت که: غنا و گوش دادن به آن، ایجاد صداهای خالص غناآمیز بوسیلة آلات موسیقی و گوش دادن به آن، گرفتار شدن در چنگال انحراف روانی و فکری را که در پدیده‌هایی چون نفاق و سخت‌دلی متجلی است به دنبال دارد.
ای کاش بشر می‌فهمید که استعمارگران به منظور تسلط بر اعصاب و نیروی فکری ملتها چگونه از راه موسیقی و الکل در تحذیر و ضعف اعصاب و ایجاد اغتشاشات فکری و بیماریهای روانی فعالیت می‌کنند و ای کاش انسان عصر اتم به خود می‌‌آمد که برای ساعتی کیف و عیش و نوش چگونه نیروهای فعاله خویش را با دست خود در اختیار دشمنان خود گذاشته است.
در سوره مؤمنون در آیه سوم در صفات مؤمنان گفته می شود:« والذین هم عن اللغو معرضون» آنهاییکه از لغو یعنی از لهو اعراض می‌کنند « لغو یعنی بیهوده، لهو یعنی سرگرمی» در آیه 72 از سوره فرقان باز در صفات بندگان پاک گفته می‌شود « والذین لا یشهدون الزور و اذا مرؤا باللغو مروا کراماً» آنها که به باطل شهادت نمی‌دهند و یا درمجالس باطل شرکت نمی‌کنند و وقتی که از کنار لغو می‌گذرند با بزرگواری از کنار آن می‌گذرند.(7)
«و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه» وقتی که لغو به گوش آنها می‌خورد اعراض می‌کنند و روی می‌گردانند این آیات هم خواه لغو به معنی لهو باشد خواه لغو اصلا معنی مستقلی داشته باشد بیهوده، ظاهر مطلب این است که از این آیات هم برای اثبات حرمت موسیقی نمی‌توان استفاده نمی‌توان کرد.
بنابراین می‌توان گفت که در آیات قرآن کریم آیه‌ای که بتوانیم از آن حرمت موسیقی را بطور کلی حرمت لغو و حتی حرمت غنا را استفاده بکنیم موجود نیست اما در روایات هم درباره ساز زدن تنبور زدن و اینجور چیزها هست که به آنها آلات طرب و آلات لهو گفته می‌شود این روایات هم کم و بیش بر حرام بودن استفاده از این وسایل دلالت می‌کند و این روایات هم در میان کتب شیعه هست و هم در کتب اهل سنت .درباره این روایات باید اجمالا گفت که این روایات می‌خواهد بگوید غنا و همچنین استفاده از آلات طرب از قبیل ویولن ساز، انواع دیگر سازها مانند تار، تنبک‌، حرام است.
از آنجا که قانون گذاران اسلام در مورد غنا حکم به حرمت کرده است که بالاترین درجه منع می‌باشد اما از نظر بریدگان از وحی و اندیشیة الهی، این پدیده با لذت و مقبولیتی همراه است که مشروعیت لازم و بلکه _به زعم آنان_ فواید بسیار چشمگیری را به آن می‌بخشد.
طرفداران تحریم به این روایت استناد کرده‌اند: «براستی موسیقی نفاق را در قلب می‌رویاند». اینکه این گفته حدیث پیامبر(ص) باشد، ثابت نشده است، بلکه فقط گفتة یکی از اصحابه یا تابعین است. پس این گفته، گفتة معصوم نیست و دیگران با آن مخالفت کرده‌اند. بعضی از مردم _بویژه صوفیّه_ می‌گویند: ترانه قلب را رقّت می‌بخشد و اندوه و پشیمانی از گناه را باعث می‌شود و شوق آدم را به خدا می‌افزاید؛ به این خاطر صوفیّه از ترانه به عنوان ابزار احیایِ روانهایشان بهره می‌گیرند و عزم و قص خود را با آن نشاط می‌بخشند و شوق خویش را برمی‌انگیزند. صوفیّه می‌گویند این حالت چیزی است که فهمیده نمی‌شود، مگر با چشیدن و تمرین و تجربه و هرکس آن را بچشد، به شناخت نایل شود و شنیدن کی بود مانند دیدن!
با این حال امام غزالی این حکم را دربارة شنونده صادق نمی‌داند، بلکه معتقد است دربارة شخصِ آوازه‌خوان است. چه مقصود آوازه خوان این است که خود را بر دیگری عرضه کند و صدای خویش را نزد او رواج دهد و همچنان با مردم منافقانه دوستی ورزد تا ترانه‌اش را دوست بدارند. غزالی می‌گوید: «و این موجب تحریم نیست، چرا که پوشیدن لباس زیبا و سوار شدن بر مرکب خوشْ رفتار و دیگر مسایل زینتی و تفاخر به کشاورزی و چهارپایان و حبوبات و غیره نفاق را در قلب می‌رویاند، امّا همه اینها حرام نشده‌اند؛ لذا علت ظهور نفاق در قلب، گناه نیست، بلکه مباحاتی که در معرض دید مردم‌اند، تأثیر بیشتری دارند».

 


ترانه و طرب در زندگی واقعی مسلمانان
کسی که به احوال مسلمانان بنگرد و در حیات روزمرة آنان تأمل کند، میان تدیّن و دین داریِ مسلمانان لذّت بردن از خوشی و طرب تضاد و دشمنی نمی‌بیند. گوش مسلمان عادی به صداهای خوش عادت دارد و از آن لذّت می‌برد و هر روز از آن تغذیه می‌کند. به قرآن کریم که با ترتیل و تجوید و بهترین صداها خوانده می‌شود، گوش می‌دهد و به بهترین قاریان گوش می‌سپارد و از آن لذّت می‌برد.
هنگام اذان که هر روز سه بار با صدای زیبا پخش می‌شود به طرف می‌افتد. این میراثی است که از عهد نبوّت باقی است. پیامبر(ص) به صحابه‌ای که در یک رؤیای صادقه، الفاظ اذان بر وی کشف شده بود گفت: «آن را به بلال بیاموز، او صدایش از تو بلندتر و نازک‌تر است».
در مناجات و اشعار دینی که با شیرین‌ترین آهنگها و رقیق‌ترین صداها زمزمه می‌شود، قلبها با آن به طرب می‌آید و احساسات برانگیخته می‌شود.
در مدیحه‌های نبوی که مسلمانان از زمانیکه آن سرود شیرین را از دختران انصار برای خوشداشتِ مَقدم رسول گرامی شنیدند، نسل به نسل آن را منتقل نمودند:‌
طَلَعَ البدرُ عَلینا مِن ثَنیاتِ الوَداع
وَجبَ الشکرُ عَلَینا مَادعا ... داع
«به یاد دارم که بیست سال پیش این سرود را از دانش‌آموزان یک مدرسه اسلامی در اندونزی شنیدم. آنها با یک آهنگ گروهی و نازک و تأثیرگذار برای ما که گروهی از دولت قطر بودیم، این اشعار را می‌خواندند، به این خاطر قلبهای ما با آن رقیق شد و از فرط تأثر و رقت اشک بر گونه‌هایمان جاری شد. در دوره‌های گذشته، مسلمانان توانستند گونه‌ای نواهای خوش ابداع کنند تا روانهایشان را با آنها طراوت بخشند و زندگیشان را با آنها آسان سازند، بویژه اگر در روستا و دهکده باشند. ما از همان دوران کوکی و آغاز جوانی این را دریافتیم. این نواهای خوش گونه‌ای نواهایِ فطری‌اند که از محیط برآمده‌اند و ارزشهای آن محیط را با خود دارند، بدون اینکه غباری بر آنها نشسته باشد» .(8)

 

 

 


سؤال: از موسیقی حلال و حرام زیاد سؤال می‌شود آیا می‌توانیم بگوییم: موسیقی‌ای که غرایز جنسی شهوانی را برمی‌انگیزد، موسیقی حرام است و موسیقی‌ای که موجب آرامش اعصاب می‌شود یا راحتی در انسان ایجاد می‌کند، یا موسیقی که در بین فیلم پخش می‌شود که تأثیر صحنه را در انسان زیاد نماید، یا موسیقی که همواره با بازی‌های ورزشی در بین تمرین ورزش پخش می‌شود یا موسیقی که صحنة معینی را همواره با افسردگی و دلسردی مجسّم می‌کند یا باعث شور و هیجان می‌شود حلال است؟
جواب: موسیقی حرام، موسیقی است که مناسب با مجالس لهو و لعب باشد، هرچند باعث تحریک غریزة جنسی نشود، موسیقی حلال موسیقی است که مناسب آن مجالس نیست، هرچند باعث آرامش اعصاب نشود.
نواختن موسیقی مناسب با مجلس لهو و لعب حرام می‌باشد.(4)

 

سرگرمی با آلات موسیقی
از گناهانی که به کبیره بودنش تصریح شده، سرگرمی با آلات موسیقی و نواختن انواع سازها مانند تار، کمانچه، پیانو، طنبور و نظایر آن یا گوش دادن به آنهاست.
اگر کسی نیتش از ترانه این باشد که به معصیت علیه خدا بیافزاید، وی فاسق است؛ همچنین هر چیز دیگری چنین است؛ کسی که نیتش طراوت بخشیِ نفس خودش باشد تا اینکه اطاعت خدا _عزّوجلّ_ را در خویش افزون کند و خود را بر انجام کار نیک تشویق نماید، کار وی درست است و کسی که نیتش نه طاعت و نه معصیت باشد، کار وی لغوی است که مؤاخذه ندارد، مانند رفتن فرد به باغ خودش و نشستن بر جلو خانه به قصد تفرّج، یا رنگ لاجوردی یا سبز و غیره بر لباس زدن، یا کشیدن و تا کردن ساق پا و کارهای دیگر.»
نمونه‌ای از آهنگ وجود دارد که در متون اسلامی حکم به تحریم آن شده است، این نمونه با اندام‌های صوتی انسان ارتباطی ندارد و از آن برنمی‌خیزد بلکه صرفاً نوعی صداست. از آن جمله به کار گرفتن نی و دیگر آلات موسیقی است، چرا که ما در برخورد با متون اسلامی با اصطلاحاتی از قبیل «معزف» یا ساز، «مزمار» یا نی و «عود» مواجه می‌شویم که کاربرد آنها تحریم شده است. در مقابل این آواهای حرام، نوعی از ساختارهای صوتی مباح و بلکه مستحب وجود دارد، از قبیل ترتیل در اذان وقرائت قرآن یا تند گفتن اقامه.
متون تشریعی اسلامی، آنگاه که به معرفی نمونه‌هایی از ساختارهای صوتی مباح و مستحب می‌پردازد، تشخیص این ساختارها را به خود ما واگذار می‌کند تا با توجه به شناختی که از آن دسته از رفتارها و پاسخ‌های عصبی در مقابل اصواتی داریم که انسان را از حالت تعادل عصبی یا حالت عادی خارج نمی‌کند، این ساختارهای صوتی مباح را بازشناسیم و تشخیص دهیم. این تشخیص [در مرحلة تئوری] کاری آسان است، هرچند که در عمل و تجربه شناخت آن غیر ممکن است.
می‌توان غنا را با حالت ویژه‌ای مقایسه کرد که در هنگام بروز شادی غیر طبیعی، به دنبال شنیدن یک خبر شادی آور یا مواجهه با زیبایی شگف‌انگیز به ما دست می‌دهد، به گونه‌ای که حالت طبیعی خود را از دست داده به نیروی خیال خود اجازه می‌دهیم به تصور خیال‌های انحراف‌آمیزی در ذهن بپردازد، خیالات و تصوراتی که برخاسته از نهفته‌های درون ما بویژه در مورد تجربة جنسی است که غنا بگونه‌ای ناخودآگاه در ارتباط با آن می‌باشد. همین امر ما را از محدودة درک و احساس واقعی و مستقل خارج می‌کند.
حکم اسلام دربارة ترانه و موسیقی
این پرسشی است که بر زبان بسیاری از مردم در عرصه‌ها و موقعیت‌های مختلف جاری می‌شود.
اکثر مسلمانان امروز درباره پاسخ این پرسش اختلاف دارند و به تبع آن سلوک و رفتارشان مختلف است، چون پاسخ‌هایشان مختلف است. بعضی از مردم به هر نوع موسیقی گوش می‌دهند و ادعا می‌کنند که چنین کاری حلال است و جزو همان طیباتی است که خداوند بر بندگانش مباح کرده است. بعضی دیگر هنگام شنیدن ترانه‌ای یا رادیو را خاموش می‌کنند و یا گوششان را می‌گیرند و می‌گویند: «ترانه! نوای شیطان و سخن بیهوده است و آدمی را از یاد خدا و نماز بازمی‌دارد، بویژه هنگامیکه خواننده زن باشد» لذا نزد آنها صدای زن عورت است چه برسد به زمانیکه بصورت ترانه باشد! و در این باره به آیات، احادیث و گفته‌های علما استدلال می‌کنند.
بعضی از آنها هر نوع موسیقی را رد می‌کنند، حتی موسیقی پیش از آغاز اخبار را رد می‌کنند.
گروه سوم در میان این دو گروه قرار دارند، گاهی به سوی گروه اول و گاهی به سوی گروه دوم تمایل پیدا می‌کنند و منتظر نظری قاطع و پاسخی کافی از جانب علمای اسلامی راجع به این موضوع مهم هستند، موضوعی که به احساسات مردم و زندگیِ روزمرة آنها ارتباط دارد، بویژه پس از اینکه رادیو و تلویزیون وارد خانه‌های مردم شد و مردم خواه ناخواه جذب گوش سپردن به ترانه‌ها و موسیقی‌های آن شدند.
ترانه با آلت یعنی با موسیقی و بدون آلت موضوعی است که علمایِ مسلمان از همان عصر نخست دربارة آن به جدل و مناظره پرداختند و در پاره‌ای مواضع نظری واحد و در پاره‌ای دیگر اختلاف نظر داشتند.
علمای مسلمان اتفاق نظر دارند که هر ترانه‌ای که متضمّن کاری زشت، فسق و یا مشوّقِ گناه باشد، حرام است. چرا که ترانه همان سخن گفتن است، لذا خوبِ آن حلال و زشتِ آن حرام است و هر سخنی که مشتمل بر حرامی باشد، حرام است، چه رسد به اینکه وزن و آهنگ و تأثیر باهم جمع شوند؟
همچنین اتفاق دارند که بجز موارد مذکور ترانه خوانی بدون تشویق به گناه و بدون آلت موسیقایی _البتّه در مواقع مشروع_ سرور و شادی، عروسی، بازگشتِ شخصی غایب، روزهای عید.. و غیره، مباح است، البته به شرطی که خوانندة زن در حضور بیگانه نخواند.
اما در غیر اینها اختلاف آشکاری وجود دارد؛ بعضی از آنها هرگونه ترانه با موسیقی یا بدون موسیقی را جایز بلکه مستحب می‌دانند. بعضی نیز آن را با موسیقی حرام و بدون موسیقی حلال دانسته‌اند. بعضی نیز آن را بطور مطلق _باموسیقی و بدون موسیقی_ حرام دانسته‌اند و چه بسا ارتکاب آن را گناه کبیره دانسته‌اند.(4)

 

اصل در مباح بودن
علمای مسلمان گفته‌اند که اصل در مباح بودن است و دلیل آنها این فرمودة خداوند است: «هوَ الّذی خَلَقَ لکم ما فی الاَرضِ جمیعاً» «خدا آن کسیست که همة موجودات و پدیده‌های روی زمین را برای شما آفریده است» هیچ تحریمی مورد قبول نیست مگر از طریق نصّ صریح آیات قرآنی و سنّت پیامبر(ص) یا توسط اجماعی ثابت و یقینی. اگر نصّ و اجماع وجود نداشته باشد یا اینکه نصّ صریح غیر صحیح یا نصّ صحیح غیر صریحی برای تحریم چیزی در دست باشد، در حرام بودن آن مؤثر نخواهد بود و در حیطه وسیع عفو باقی خواهد ماند. خداوند می‌فرماید: «وَ قد فصَّلَ لکُم محرّمَ علیکُم الّا مَااضطُررتُم الیهِ» و حال آنکه خداوند گوشت حیواناتی را که بر شما حرام کرده، بیان کرده است مگر در آنچه که اضطرار باشد . رسول خدا(ص) فرمود: «آنچه خداوند آنرا در کتابش حلال کرده، حلال است و آنچه خداوند آنچه در کتابش حرام کرده، حرام است و آنچه راجع به آن سکوت کرده، خداوند از آن درمی‌گذرد؛ لذا حلال بودنش را از خدا بپذیرید، چرا که خداوند هیچ چیزی را فراموش نکرده است.» و این آیه را خواند: «وَ ما کانَ ربُّکَ نسیاً» «و پروردگارت فراموش کار نبوده است» و فرمود: «خداوند فرایضی را واجب کرده است، آنرا ضایع نکنید و حدودی را نهاده، از آن حدود تجاوز نکنید و بدون اینکه چیزی را فراموش کند، دربارة چیزهایی _از سر رحمت به شما_ سکوت کرده، لذا دربارة آنها جستجو نکنید» اگر این به عنوان قاعده پذیرفته شود پس نصوص و ادلّه‌ای که طرفداران تحریم ترانه به آن استناد می‌کنند، کدام است و موضع موافقان ترانه در برابر این نصوص چیست؟(8)

 


دلایل طرفداران تحریم ترانه و پاسخ به آنها
طرفداران تحریم به روایتی که از ابن مسعود و ابن عباس و بعضی از صحابه روایت شده، استناد می‌کنند و مدعی‌اند که آنها ترانه را به استناد به این قول پرورودگار حرام می‌دانند: «وَ مِن النّاسِ من یشتری لهوَ الحدیثِ لیزِّلَ عن سبیل ا... بغیر علمٍ و یتخذها هُزواً، اولئک لهم عذابٌ مهین» «در میان مردم کسانی هستند که خریدار سخنان پوچ و یاوه‌اند تا به چنین سخنانی [بندگان خدا را] جاهلانه از راه خدا منحرف سازند و آنرا مسخره کنند، آنان عذاب خوار و رسوا کننده‌ای دارند» طرفداران تحریم عبارت «لَهوَ الحدیث» را به ترانه تفسیر کردند.
ابن حزم می‌گوید: «اگر فردی مصحفی بخرد تا بوسیلة آن عده‌ای را از راه خدا منحرف سازد، کافر است! چرا که خداوند وی را نکوهش کرده است. خداوند ابداً کسی را که (سخنان پوچ و یاوه) [= لهو الحدیث] را برای خوش داشتِ نفس خویش به کار می‌گیرد، نه برای اینکه عده‌ای را گمراه کند، نکوهش نکرده است؛ لذا استناد شأن به این قول باطل است. همچنین کسیکه از سر عمد با قرائت قرآن از نماز فریضه‌ای صرف نظر کند یا اینکه با خواندن نماز سنت از نماز واجب سر باز زند یا با نقل حدیث پیامبر(ص) از خواندن نماز واجب بازماند یا با گوش دادن به ترانه و ... از انجام فریضه سربرتابد، این شخص فاسق و گناهکار است.
اما کسیکه با انجام اعمال بالا از اشتغال به فرایض باز نماند کار نیکی کرده است»
طرفداران تحریم به این آیه که در مدح افراد مؤمن آمده است، استناد کرده‌اند: «وَ اِذا سَمعوا اللَّغْوَ اَعْرَضوا عَنهُ» «و هنگامی که یاوه بشنوند از آن روی می‌گردانند...» می‌گویند ترانه جزو امور بیهوده و لغو است، لذا اعراض آن واجب است.
پاسخ این است که آنچه از این آیه برمی‌آید این است که لغو عبارت است از گفتار سهیفانه‌ای از قبیل بدگویی و زشت‌گویی و مانند آن. بقیه آیه گواه همین معنی است. پروردگار می‌فرماید «وَ اِذا سَمعوا الَّغوَ اَعْرضوُا عَنهُ وَ قالوا لنا اَعْمالُنا و لکُم اعمالُکُم سَلامٌ علیکُمْ لا نَبْتَغی الجاهلین» «و هنگامیکه یاوه بشنوند از آن روی می‌گردانند و می‌گویند اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست، وداع و بدرودتان باد ما خواهان نادانان نیستیم» این شبیه سخن پروردگار در وصف عبادُالرّحمن است: «وَ اِذا خاطَبَکُم الجاهِلونَ قالوا سَلاماً» «و هنگامیکه نادانان ایشان را مخاطب قرار دهدند، از آنان روی می‌گردانند.» .
اگر پذیرفتیم که لغو همانند کلمة باطل به معنای چیزی است که فایده‌ای بر آن مرتبت نباشد و گوش سپردن به چیزی که فایده‌ای ندارد _مادامیکه حقّی را ضایع نکند و یا فرد را از انجام فرایض بازندارد_ حرام نیست.
طرفداران تحریم به این حدیث استناد کرده‌اند: «هر لَهوی که از سوی فرد مؤمن انجام شود، باطل است، مگر سه مورد: شوخی مرد با اهل خانواده‌اش، تربیت اسبش و تیراندازی» . لذا ترانه در این جا نیامده است و خارج از این سه می‌باشد.
مخالفان تحریم این حدیث را ضعیف می‌دانند و می‌گویند اگر هم صحیح باشد، عبارتِ باطل است دلالت بر تحریم ندارد، بلکه بر بی‌فایده بودن دلالت دارد. از ابودرداء نقل شده که: «من تا می‌توانم امور باطل انجام می‌دهم، تا نفسم بر حق قوی‌تر گردد.» در این حدیث مراد حصر این سه مورد نیست. لهو و لذّت بردن از نگاه کردن به حبشی‌ها در هنگام رقص در مسجد پیامبر(ص)، از این سه امر خارج است. امّا در حدیث صحیح آمده است و بدون شک تفرّج در باغها و گوش دادن به صدای پرندگان و انواع بازیهایی که آدمی از آنها لذّت می‌برد، حتّی اگر آن را باطل بخوانیم، حرام نیست.
ابن ماجه این حدیث را از ابومالک اشعری به این لفظ روایت کرده است: «از امّت من کسانی شراب را خواهند نوشید و بر آن نام دیگری خواهند نهاد، در عشرتْکده‌ها و در حضور آوازه‌خوانانِ زن خواهند بود. خداوند آنها را در زمین خواهد پراکند و به خوک و میمون تبدیل خواهد نمود». همچنین ابن حبّان در صحیح خویش و بخاری در تاریخ خود آن را روایت کرده‌اند. هر کسی که حدیث را از راوی غیر از هشام‌بن عمّار روایت کرده، هشدار را دربارة شُرب خمر گفته است و آلات لهو یا معازف مکمّل و تابع‌اند.
طرفداران تحریم به حدیث عایشه استناد کرده‌اند: «خداوند فروش، قیمت و یاددهیِ کنیزِ آوازخوان را حرام کرده است».
پاسخ این است که این حدیث ضعیف است و هر آن چه دربارة تحریم فروش کنیزکانِ آوازخوان آمده، ضعیف است.
دوم اینکه غزالی می‌فرماید: «منظور از کنیز در این حدیث کنیزکی است که در مجلس شراب خواری، برای مردان می‌خواند و ترانه خواندنِ زن نامحرم برای افراد فاسق و هرکسی که خوف فتنه بر وی می‌رود، حرام است. مقصود از فتنه امر حرام است. اما ترانه خواندن کنیز برای فرد مالک آن، حرام بودنش از این حدیث برنمی‌آید، بلکه بر حرام بودن آن برای غیر مالکش و هنگام اینکه احتمال فتنه می‌رود، دلالت دارد. دلیل آن حدیثی است که در صحیحین در باب ترانه خوانی دو نفر جاریة در خانه عایشه آمده است» . در جایی دیگر این حدیث را آورده‌ایم.
سوم اینکه این کنیزکان آوازه‌خوان، رکن مهمی از نظام برده‌داری بوده‌اند، نظامی که اسلام برای از بین بردن تدریجی آن آمده است، در این صورت اقرار به ماندگاری این طبقه در جامعه اسلامی، با این حکمت همخوان نیست، لذا اگر این حدیث از اِعمال مالکیّت بر کنیز آوازخوان و فروش آن نِکوهش نموده و از آن منع کرده، برای از بین بردن یکی از ارکان نظامِ فربه برده‌داری آن دوره بوده است.
طرفداران تحریم به روایتی که از نافع آمده استناد کرده‌اند: «اینکه ابن عمر وقتی صدای فلوت یک چوپان را شنید، انگشتانش را بر دو گوشش گذاشت و مرکبش را از آن راه برگرداند و گفت: ای نافع، آیا می‌شنوی؟ نافع می‌گوید: من پاسخ دادم: آری. سپس حالا ادامه داشتِ تا اینکه گفتم: حالا خیر. سپس ابن عمر دستش را از روی گوشش برداشت و مَرکبش را به سوی راه اصلی برگرداند و گفت: «رأیتُ رَسولَ ا...(ص) یَسمعُ زمّاره داعٍ فصنع مِثلَ هذا» «رسول ا... را دیدم در حالیکه صدای فلوت چوپانی را می‌شنید و چنین کرد»
ابوداود درباره این حدیث گفته است: «حدیث موضوع است و اگر صحیح هم باشد، علیه طرفدارانِ تحریم است نه له آنان. اگر گوش دادن به صدای فلوت حرام بود، پیامبر(ص) گوش دادن به آن را برای ابن عمر مباح نمی‌کرد و اگر نزد ابن عمر حرام بود، گوش دادن به آن را برای نافع مباح نمی‌کرد و به منع و تغییر این کار زشت امر می‌فرمود. لذا اقرارِ پیامبر نزد ابن عمر دلیل حلال بودن آن است.
فقط پیامبر(ص) از گوش دادن به آن سرباز زده، همچنانکه از اکثر امور مباح این دنیا دوری می‌کرد، مانند خوردن چیزی در حال تکیه دادن و اینکه شب می‌خوابید و نزد خودش درهم و دیناری اندوخته نداشت و الی آخر.
طرفداران تحریم ترانه به آنچه که بصورت شایعه نزد مردم دربارة عورت بودن صدای زن هست، استناد کرده‌اند. امّا در دین خدا هیچ دلیل و شبه دلیلی بر عورت بودنِ صدای زن وجود ندارد. زنان در حضور صحابه از پیامبر(ص) پرسش می‌کردند. صحابه نزد امّهات المؤمنین می‌رفتند و از آنها مسائل شرعی می‌پرسیدند. در پاسخ، زنان پیامبر(ص) فتوی می‌دادند یا حدیث می‌گفتند و هیچ کس نگفته که این حدیث که از عایشه یا غیر او روایت شده، کشف عورتی است که پوشاندن آن واجب است، با وجود اینکه شرایط زنان پیامبر سخت‌تر بوده است. پروردگار خطاب به آنها می‌فرماید: «وَ قُلنَ قولاً مَعْروفاً» «به صورت شایسته و برازنده سخن بگویید».
اگر گفته شود این حدیث عادی است و دربارة ترانه نیست، پاسخ ما این است: در صحیحین آمده است که پیامبر(ص) صدای دو کنیز آوازه‌خوان را شنید و آن را منع نکرد و به ابوبکر گفت: «آن دو را رها کن» ابوجعفر و دیگر صحابه و تابعین صدای کنیزها را در هنگام ترانه خواندن شنیده‌اند.
طرفداران تحریم به حدیثی که ترمذی بطور مرفوع از علی(ع) روایت کرده، استناد کرده‌اند: «هرگاه امت من پانزده کار را انجام داد، دچار بلا می‌شود» در میان این کارها عبارت «استفاده از کنیزکان آوازخوان و آلات موسیقی» آمده است. امّا این حدیث متّفقاً ضعیف خوانده شده، لذا نمی‌توان به آن استناد کرد.(8)
خلاصه اینکه ... نصوصی که طرفداران تحریم به آن استناد کرده‌اند، یا حدیث صحیح غیر صریح است، یا حدیث صریح غیر صحیح و هر خبر واحدی که بطور مرفوع از رسول ا...(ص) روایت شده، دلیل تحریم نیست و همة احادیث وارده از سوی جماعتی از ظاهریّه و مالکیّه و حنابله و شافعیّه آن را ضعیف دانسته شده‌اند.
قاضی ابوبکربن العربی در کتاب الاحکام گفته است: «حدیث صحیحی که [در این باره] دلالت بر تحریم داشته باشد، وجود ندارد».
همچنین غزّالی و ابن نحوی _در کتاب العمده_ همین را گفته‌اند. ابن طاهر در کتاب السماع خویش گفته است: «حتی یک حرف آن درست نیست».
و ابن حزم گفته است: «در این باره هیچ حدیث صحیحی نیامده است و هر آنچه در این باره هست، همه احادیث [=برساخته] و موضوع‌اند. اگر همه یا یکی یا بیشتر را از طریق افراد ثقه به رسول ا...(ص) نسبت می‌دادند در پذیرش آن تردید نمی‌کردیم».
بخاری و احمد از عایشه روایت می‌کند که وی عروسی را به خانه مردی از انصار فرستاد. پیامبر(ص) از او پرسید: «ای عایشه آیا به پایکوبی می‌پرداختند؟ چون انصار پایکوبی را دوست دارند».
ابن ماجه از ابن عباس روایت می‌کند: «عایشه یکی از نزدیکانش را به عقد یکی از انصار درآورد، پیامبر(ص) از او پرسید: «دختر را همراهی کردید؟ گفتند: آری. فرمود: «آیا با او آوازه‌خوانی فرستادید؟ عایشه پاسخ داد: خیر. رسول ا...(ص) فرمود: «انصار قومی غزل دوستند، کاشکی کسی را با او می‌فرستادید تا بگوید: «اَتَیْنَاکم اتَیْناکم... فَحیَّانا و حیَّاکم» . این حدیث دلالت بر رعایت عرف اقوام گوناگون و ویژگیهایِ مزاجی آنها دارد و اینکه نباید شخص مزاج خویش را بر همه مردم تحمیل کند.
نسائی و حاکم از عامربن سعد روایت کرده‌اند که گفت: «در یک عروسی بر قرضه‌بن کعب و ابومسعود انصاری داخل شدم، در آن هنگام چند کنیز ترانه می‌خواند.
من گفتم: ای صحابی رسول خدا! ای اهل بدر! آیا چنین کارهایی در حضور شما انجام می‌شود؟ پاسخ گفتند: اگر می‌خواهی بنشین و تو هم با ما گوش بده و اگر خواستی برو، چرا که به ما در عروسی رُخصت لهو داده شده است».
ابن حزم با سند از ابن سیرین روایت می‌کند: «مردی چند کنیز را به مدینه آورد. سپس عبدا.. بن جعفر[به قصد خرید] آمد. آن مرد آنها را بر او عرضه کرد. سپس به یکی از آنها امر کرد تا ترانه بخواند. در این حال ابن عمر گوش می‌داد. سپس ابن جعفر با چانه زدن آنرا خرید. آنگاه آن مرد نزد ابن عمر آمد و گفت به هفتصد درهم فروختم و ضرر کردم. ابن عمر نزد ابن جعفر آمد و به او گفت: وی با این هفتصد درهم ضرر کرده است. یا جاریه را به وی بازگردان و یا از نو عمل بیع را انجام دهید. ابن جعفر گفت: او را باز پس می‌دهم. ابن حزم درباره این حدیث می‌گوید: «ابن عمر به ترانه گوش داده و در فروش آن زنِ ترانه خوان کوشش کرده است و این حدیث صحیح، سند است، نه آن احادیث بزرگ کرده و موضوع» .
طرفداران جواز به این آیه استناد کرده‌اند: «و اِذا رَأوْاتِ

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله احکام موسیقی در اسلام

دانلود پاورپوینت موسیقی و اثرات آن

اختصاصی از فی گوو دانلود پاورپوینت موسیقی و اثرات آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت موسیقی و اثرات آن


دانلود پاورپوینت موسیقی و اثرات آن

 

 

 

 

در این مقاله که عنوان آن «پژوهشی در موسیقی واثرات آن» می باشد، سعی شده هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ علوم تجربی، تحقیق مختصری راجع به موسیقی و اثرات آن انجام گیرد. بحث موسیقی از جمله مباحثی است که با وجود این که دارای قدمت زیادی است ولی درعین حال، جزو مباحث روز بوده و از جمله مسائلی است که مخصوصاً جوانان زیادی را به خود مشغول داشته و بالتّبع سؤالات زیادی پیرامون آن مطرح شده و می شود. موسیقی را از جنبه های مختلفی ازجمله، فقهی، هنری و...می توان بررسی کرد، ولی آن چه بیشتر در این مقاله مدّنظر بوده، نگاه به موسیقی هم از جنبة علوم تجربی وهم ازمنظردین است که درکل، در مورد اثرات موسیقی برجسم و روان انسان، مطلب مختصری به دست می دهد. در مورد اهمّیّت وضرورت چنین بحثی همین بس که این بحث از قدیم الأیّام مطرح بوده ولی بیشتر جنبة فقهی آن مدّ نظر بوده و از جنبة علم تجربی کمتر مورد توجّه واقع شده لذا در این مقاله سعی شده بیشتر به جنبة علم تجربی پرداخته شود

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت موسیقی و اثرات آن

پروژه آمار ( تاثیر موسیقی بر یادگیری )

اختصاصی از فی گوو پروژه آمار ( تاثیر موسیقی بر یادگیری ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه کامل و جامع به همراه نمودارهای میله ای ، دایره ای ، چندبر و .. فایل به صورت وورد بوده و قایل ویرایش می باشد . 50 صفحه


دانلود با لینک مستقیم


پروژه آمار ( تاثیر موسیقی بر یادگیری )

دانلود مقاله آیا موسیقی آرام بخش می تواند در تمرکز دانشجویان تأثیر گذار باشد

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله آیا موسیقی آرام بخش می تواند در تمرکز دانشجویان تأثیر گذار باشد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده
در پژوهش حاضر که به بررسی رابطه بین موسیقی و دقت در دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه تهران مرکز رشته روان شناسی شهر تهران در سال تحصیلی 1387 پرداخته شد ، جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی روان شناسی دانشگاه تهران مرکزی در سال تحصیلی 88 – 1387 می باشد که از این گروه تعداد 50 نفر بعنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند که برای 25 نفر از این گروه موسیقی اجرا شده و برای 25 نفر اجرا نشده است و روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی است .
ابزار مورد استفاده آزمون تولوز پیه رون می باشد که با استفاده از روشهای آماری به بررسی داده ها پرداخته ، در نهایت نتایج ذیل استخراج شده است :
بین دو گروه آزمودنی آزمایش و گواه از نظر میزان دقت تفاوت معناداری وجود ندارد بنابراین می توان نتیجه گرفت شنیدن موسیقی آرام بخش بدلیل عدم کنترل عوامل مزاحم و .......... نتوانسته بر افزایش دقت آزمودنی تأثیر داشته باشد .


مقدمه
برای مواجهه شدن با سوالات بی شمار این جهان درهایی از رنج های بی شمارش راهی جز رشد هوشیارانه ای برای پیمودن نیست . این هوشیاری ، آن نوع هوشیاری است که از خلال رویا شدن حس زیبا شناسی و ادراک آن حاصل می شود و تداوم می یابد .
این هوشیاری روح شناخت زیبائی های این جهان را در زبان موسیقی ، زبان رقص ( ریتم حرکت) و زبان شعر که به بیانی مهربان ترین و شاید عاشقانه ترین پیام های خلقت می باشند ، بازشناسی می کند و آنها را بعنوان فرزندان هنر به قالب هویت می کشاند و پیام آنها را به زبان رنگ – شکل – طراحی – نقاشی و نور و .......... تفسیر نموده و با نهادو درون انسان و هستی پیوند می دهد و معنا می کند ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )
هنر این چشمه زاینده که آب حیات از آن می جوشد ، دارای ارزش جاودانگی و بخشیدن حیات ابدی است . هر کس بخواهد حیات جاودانه بیابد باید در آن وارد شود و شستشو کند . تمام کائنات و عالم خلقت غرق در دریای هنرند و با صدا و رقص و حرکت ، سجود خود را در برابر سازندة خود بجا آورده و نماز می گذارند .

موسیقی
موسیقی نیازی فیزیولوژیک ، ذهنی ، احساسی ، اجتماعی ، فرهنگی در زندگی انسان است و از این طریق نیازهای ریشه ای گسترده در تار و پود زندگی بشر پیدا کرده است .
موسیقی رابطه زیستی و فیزیولوژیک با مغز آدمی دارد . ریتم ، محرک بیولوژیک و ملودی لذّت خوشی و خیال انگیزی است . به این دلیل کوچکترین کنش ریتمیک و نوای موزون روح و جسم را بر می انگیزد .
از آغاز نوزادی بدون آن که آموزشی در کار باشد توجه به ریتم وملودی وجود و مغز به هماهنگی ، نظم و سازماندهی اصرار و گرایش دارد و موسیقی جلوه و تشابهی از این هماهنگی است .
موسیقی نیازی شناختی است . با توجه به موسیقی دنیایی از زیبائی ها ، رمز و راز صوت ها ، هماهنگی ها و وحدت اجزا و ارضای خیال انگیزی ها گشوده می شود و ذهن از ورود به تصورهای تازه ،الهام و خلق افکار جدید لذّت می برد . اندیشه ها و افکاری که در ذات دانش موسیقی وجود دارد وبا کنجکاوی بشر اندکی از آن کشف شده و دانش گسترده موسیقی امروزی را بوجود آورده است .
از سوی دیگر موسیقی با عناصر ذهنی مانند تخیّل ، حافظه ، تداعی ، الهام و ........ درآمیخته که در نتیجة آن مقوله ای شناختی بوجود آورده است.
امّا موسیقی بیش از هر چیزی نیازی عاطفی و احساسی است . موسیقی سیستم عواطف مغز را به سرعت تحریک می کند و به تحریک احساسی و فرافکنی حالت های درونی و هم حسی منجر می شود و از همه مهم تر احساس ها را وسعت می بخشد .
هم چنین موسیقی نیازی اجتماعی است و همبستگی در ذات مطبوع آن وجود دارد . هر جا موسیقی جاری است گروهی در کنار هم جمع اند زیرا موسیقی به راحتی می تواند احساس ها و بیان مشترکی را در جمع بوجود آورد و نیروی عمومی را بر انگیزد . موسیقی نیروی همدلی است ، از آن می توان در تفاهم اجتماعی و سلیقة ملّی بهره جست .
هم چنین موسیقی زبان احساسی تاریخ و فرهنگ ، آیین ها و مراسم بشری است به خصوص آن گاه که کلام و نوشتار ناتوان بوده اند . در طول تاریخ موسیقی وسیله ارتباط و بیان نیاز و القای خواست ها بوده است . موسیقی از احساس برخاسته و با آن شکل و تحول یافته است . موسیقی هر ملتی معرف روحسه و سیر عاطفی و حالت روحی آن است . از این رو با شناخت موسیقی اقوام به روش ها و نگرشهای عاطفی و رفتاری آنها پی برد و رفتارهای احساسی آنها را پیش بینی کرد .
ریتم ها ، ملودی ها ، فواصل فیزیکی و گردشهای آهنگین موسیقی هر منطقه ای بر اساس طبیعت ، گنجایش ظرفیت عاطفی و نگرشهای حسی و حرکتی مردم آن شکل گرفته است .« زاده محمدی ، 1380 »
زمانی موسیقی در دست طبیبان نخستین برای تسخیر امراض و اشباح مزاحم و خروج آنها در هیجان ضرباهنگ و حرکات و آواهای موزون شفابخش بود و روزگاری دیگر در اندیشه یونانیان برای تنظیم هارمونی عناصر بدن به کار رفت و امروز در برداشتی علمی و کاربردی برای ایجاد نیروی زندگی ، سلامت و توانایی در مراکز گوناگون پزشکی ، روان پزشکی و زندگی روزمره مردم حضور یافته است .
امروز دیگر همه افراد از کوچک تا بزرگ ، آرام و بی قرار ، بیمار و سالم ، از فرد رنجور و مضطرب تا افسرده و ...... از قوای آرام بخش و دلنشین موسیقی بهره می برند . (اشمیت تپرز ، ترجم زاده محمدی ، 1380 )
تم های آرام بخش ملایم یکنواخت و ریتم آن آرام است . این تم حالت عاطفی خاصی ندارد بعبارت دیگر شور و حالی بوجود نمی آورد و یا کسی را تحریک نمی کند و در خود فرو نمی برد ممکن است یک ملودی حالت دار مانند ملودی خرین ، فرد افسرده ای را آرامش دهد امّا این آرامش ناشی از ساختار ملودی نیست بلکه ناشی از شرایط زمان و احساس شنونده است . در واقع این ملودی آرام بخش مقطعی و مشروط است .
مهم ترین خصیصه ملودی آرام بخش این است که هیچ احساس و هیجان خاصی را القا نمی کند . ریتم وگردش های ملودیک آرام و یکنواخت آن در فواصل بزرگ کمک می کند تا از سرعت و فشار خیالات و هیجان ها و خستگی ها بکاهد و با آهسته کردن احساس و هیجان در گردشها و فواصل مطبوع وبزرگ حالتی آرام و خوشایند و بدون هیجان و غلبه احساسی ایجاد کند ( زاده محمدی ، 1381 )

 

بیان مسئله
موسیقی یکی از ابزارهای تربیتی اثر گذار زندگی معاصر است و هر کس ناگزیر به شکلی از آن استفاده می کند . پس فهم آن نیز جزء آموزش فکری مردم و از جمله وظایف آموزش و پرورش هر کشوری است . بی شک موسیقی موهبت و پرتویی الهی است و ضرورت وجود و استفاده از آن در تقدیر بشر و برنامه ریزی یزدانی قرار دارد و نیازی زیستی و سرشتی قوی پیشتوانه آن است که این گونه در زوایای گوناگون زندگی بشر از آموزش و تربیت و یادگیری تا نیایش و درمان و سرگرمی او نفوذ پیدا کرده است . موسیقی هم چون امواج دریا سراسر انرژی ، کشش وعلاقه ، دوستی ، محبت و جذابیت است . این انرژی و کشش وقتی از حد خود بگذرد امواج خروشان و طوفانی می شود که پریشان کننده است وانسان بدون قایق اندیشه در این دریای مواج ادوار خود گسسته ، خواهد شد .
موسیقی مانند یک زبان مطالعه و به دلیل همگانی بودن و نیاز عمومی به آن در واقع نوعی زبان مادری و درونی بشر است . زبانی که هر روز به صورت های مختلف ، کلمه ها ، و مفاهیم آن را می شنویم و حس می کنیم . شایسته آن است که قواعد ، اجزاء ، ترکیب و ارکان این زبان رایج را بشناسیم و با فهم و درایت به دنیای زیبا ، تصور و الهام های آن وارد شویم و زیبایی ، تجربه های عرفانی و الهامی وسیر روحی آن ها را احساس کنیم به همین دلیل فراگیری ارکان و اصول موسیقی جزء اهداف و برنامه های عالی آموزش و پرورش در تمامی مقاطع کشورهای پیشرفته جهان است و از نیازهای انسانی به شمار می رود .
موسیقی درمانی به مفهوم عالی و تجربی آن با گذر از تاریخ کهن و افسانه ای ، سرانجام با کوله باری از دانش و تجربه بعنوان رشته ای علمی و دانشگاهی به ثمر نشست و نیروی سیال و سحر انگیز موسیقی همگام با دانش پزشکی و روان شناسی به زندگی بشر نشاط ، سلامت و انرژی بیشتری بخشید .
موسیقی درمانی راه و روش استفاده از موسیقی برای ایجاد آرامش ، خوشی ، سلامت و توانایی فردی و اجتماعی است .
جامعه ایرانی علاقه مند و نیازمند موسیقی است . موسیقی بخشی از فضا ، مکان ، تاریخ و احساس اوست . در طول تاریخ ، روحیه ایرانی به هنر سرزنده و سازگار بوده است . تاریخ ایران بیش از هر صنعت دیگری با جلوه های هنر نمایان است . روحیه عاطفی حالت های شیدائی و ظرافت های احساسی و الهامی خمیر مایه خلاقیت های تاریخی هنر است . هنری که عشق ورزیدن ، وحدت و دلدادگی های متعالی اساس آن است .« زاده محمدی ، 1380 »
به عبارت دیگر جامعه ایران نیازمند ارتقای درک علمی از موسیقی و ترمیم فرهنگ شنوایی موسیقایی است تا از گردونه محدود احساسی خارج و بر فضای گسترده و فکورانه آن نظر پیدا کند و موسیقی را بفهمد و بخوبی در اختیار گیرد .
موسیقی درمانی یکی از جلوه های کاربردی موسیقی در زندگی عموم است . آشنایی با این رشته نیز می تواند استنبا و انتظار عموم از موسیقی را ارتقا بخشد و ذهن را بسوی کاربرد گسترده آن وارد سازد . « زاده محمدی ، 1380 »
پژوهش های متعددی تأثیر موسیقی را بر علایم حیاتی و هورمونهای بیماران جسمی از جمله جراحی ارتوپدی ، بی هوشی و دندان پزشکی نشان می دهد .
در تحقیقی جامع ، اسپینتج و دورو ( 1985 ) اثر موسیقی ضد اضطرابی ( آرام بخش ) بر ضربان نبض ، فشار سرخرگی خون ، سطح ترشح هورمون رشد ( GH ) ،سطح ترشح ACTH و سطح ترشح پرولاکتین در پلاسمای خون بررسی شد . 50 بیمار جراحی دندان ، با عنوان گروه آزمایش در هنگام درمان، موسیقی آرام بخشی شنیدند و در مقابل گروه موسیقی دریافت نکردند .
این اختلال ( ADD ) و هم چنین اختلال فقدان توجه در افراد بیقرار و ناآرام و بیش فعال ( ADHD ) در حدود 10 تا 15 درصد مردان جوان آمریکایی را مبتلا ساخته است و ویژگی های آن بیقراری و عدم توانایی در تمرکز ، تغییر ناگهانی خلقیات و مشکل ایجاد ارتباط است . در مطالعه نوزده کودک هفت تا هفده ساله ، که مبتلا به اختلالات فوق بوده اند ، محققین موسیقی موزارت را سه بار در هفته پخش می کردند .
موسیقی مورد مطالعه ، Disk بود که 100 نفر شاهکار موسیقی نامیده می شد و شامل مولف کنگ ، آمادئوس موزرات ،کنسرت پیانوی شماره 21 ، عروسی نیگارو ، کنسرت فلوت شمارة 3 از دون جیروانی و سایر کنسرتوها و سوناتها بودند . محققان گزارش دادند که افرادی که به این مجموعه گوش می کردند ، از میزان امواج تتای مغزی آنان کاسته شد واین امواج با آهنگ موسیقی کاملاً انطباق یافتند و از کنترل خلقیات و تمرکز بیشتری بهره مند شده . مهارتهای اجتماعی آنان رشد یافت . در میان افراد مورد آزمایش این توانایی را تا شش ماه پس از آزمایش حفظ کنند . بدون آن که تحت آموزش جدیدی قرار گیرند . « کمپ بل ، ترجمه شیخ جوادی ، 1380 »
تحقیقاتی که توسط کولن در سال 1992 در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان سنت جرج لندن صورت گرفته نشان می دهد که موسیقی به میزان قابل توجهی در تسکین و تقلیل وضعیت بحرانی بیماران که در بخش آی – سی – یو بستری بوده اند تأثیر داشته است زیرا ثابت شده که سیستم اعصاب انسان به محرک های موزیکال پاسخ مثبت می دهد و عملاً موسیقی در تغییر حالت بیماران مؤثر می باشد .« تد ، اندروز ، ترجمه عمرانی ، 1380 »
پژوهش هایی که روی دو گروه بیمار که مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند انجام شده ، تأثیر موسیقی را نشان می دهد ، روی دسته اول بیماران از موسیقی استفاده نشد ولی برای گروه دیگر اقدام به پخش موسیقی گردید . کاهش فشار خون و ضربان قلب برای گروهی که از موسیقی استفاده کرده بودند کاملاً مشهود بود ؛ آزمایش ها نشان داده که موسیقی بیشترین اثر را در ایجاد رابطه مثبت و مؤثر بین بیمار و پزشک و پرستار و اطرافیان بیمار دارد .
در چند دهه اخیر موسیقی درمانی جزو رشته های دانشگاهی شده و عامل اصلی این امر رشد مستمر حجم پژوهش در زمینة موسیقی و کاربردش در پزشکی و روان پزشکی است . صرف کمی وقت در کتابخانه عمومی منتج به یافتن حجم عظیمی از اطلاعات ارزشمند خواهد شد .
از دهه 1950 چندین مؤسسه شروع به گردآوری ، سازماندهی و معرفی انبوهی از پژوهشهای مربوط به موسیقی درمانی کرده اند . دو مؤسسه ملی موسیقی درمانی و انجمن آمریکایی موسیقی درمانی از معروفترین آنها می باشند .
بگی ( 1996 ) در تحقیقی نشان داد که موسیقی سبب نوسازی سیرهای عصبی و تقویت چرخه های نوروتراسیمتری بین نورونی می گردد . حتی گوش دادن به موسیقی نیز می تواند تمرینی برای مغز در زمینة افزایش تمرکز و قدرت تفکر است . « به نقل از حسینی تنکابنی ، 1382 »
سوس ( 2001 ) می گوید که دانش آموزان با ناتوانی یادگیری به سختی می توانند برای مدت طولانی تمرکز داشته باشند . هم چنین احتمال بیشتری وجود دارد که حقایق یادگیری را به عنوان کوشش موقتی برای خوشایند معلم یا جهت گذراندن امتحان یاد می گیرند . تحقیقات اخیر نشان می دهد که ناتوانی یادگیری بعلت واحدی بوجود نمی آید بلکه مشکل در یکپارچگی اطلاعات از مناطق مختلف مغز با یکدیگر است .
از آنجایی که بیشتر حافظة فعال در لب فرونتال جای دارد ، منطقه ای است که تمرکز اتفاق می افتد . لب فرونتال به آرامی تا بزرگسالی رشد می کند وقتی سیناپس ها تغییرات شیمیایی و فیزیکی داشته باشند یادگیری صورت می گیرد. زیرا اثر یک نورون دیگر اتفاق می افتد مثلاً یک مجموعه نورون یادگیری را به سوی هم شلیک می کنند . تکرار شلیک ها موفقیت آن را سهل تر می نماید و بالاخره به صورت اتوماتیک و خودکار تحت شرایط معین در می آید و بنابراین حافظه شکل می گیرد . یادگیری فرآیندی است که در آن دانش جدید و مهارتها کسب می شود در حافظه فرآیندی است که فرد مکانیزم عصبی با انواع مختلف یادگیری در زمنیة ارتباط بین یادگیری اطلاعات جدید ، حافظه و تغییرات مغزی در ساختار مغز خبر می دهد و همانطور که ماهیچه با تمرین قوی تر می شود و مغز نیز با استفاده تقویت می شود .
در تحقیق دیگر اثر موسیقی ضد اضطرابی ( آرام بخش ) بر میزان کورتیزول ، نوروآدرنالین در پلاسمای خون بیماران عمل جراحی ( با نوع بی هوشی نخاعی ) اندازه گیری شد .
در این آزمایش 30 بیمار در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل شدند . گروه آزمایش موسیقی آرام بخش شنیدند و گروه کنترل موسیقی دریافت نکردند و در نتیجه تأثیر موسیقی آرام بخش را در کاهش ترشح کورتیزول و نورآدرنالین گروه آزمایش در یک ساعت بعد از عمل و در طول دوران بهبودی ( بعد از عمل ) نشان می دهد .
در تحقیقی دیگر ، مربوط به تأثیر موسیقی ضد اضطرابی بر سطح ترشح ACTH ، آندورفین پی پلاسمای بیماران زایمان در طول 24 ساعت بود . آزمایش با دو گروه 100 نفری از زنان ( گروه آزمایش و کنترل ) انجام گرفت . گروهی موسیقی شنیدند و گروهی کنترل موسیقی دریافت نکردند . موسیقی درد زایمان بیماران را به طور بارزی کاهش داد .
وی پل و گلین ( 1992 ) در مطالعه ای تأثیر موسیقی آرام بخش و محرک را روی آستانه های درد ، پوست ، ضربان قلب و فشار خون 10 زن داوطلب بررسی کردند . در نتیجه موسیقی آرام بخش بر افزایش آستانه درد و پوست اثر نداشت ولی موسیقی محرک هر دو آستانه درد و پوستی را افزایش داد .
« به نقل از زاده محمدی ، 1385 )
در پژوهشی تأثیر موسیقی آرام بخش و محرک را بر واکنش های الکتریکی پوست ، اتساع مردمک چشم و تنویس ماهیچه های افراد معمولی و بیماران روانی بررسی کرده اند . نتیجة این تحقیق نشان داد که موسیقی محرک اتساع مردمک چشم و واکنش های الکتریکی پوست را افزایش می دهد و در عوض موسیقی آرام بخش مردمک چشم را منقبض و تنوس ماهیچه ها را کم می کند .
استیل من ( 1991 ) تأثیر تن آرامی توأم با ضرب آهنگ را قبل و بعد از عمل جراحی بررسی کرد . نتیجه گرفت که موسیقی درمانی بعنوان روشی حمایتی می تواند اضطراب قبل و ناراحتی بعد از عمل جراحی را کاهش دهد .
بنابراین شنیدن موسیقی ضد اضطرابی ( آرام بخش ) می تواند در رسیدن به تمرکز مناسب باشد در صورتی که تم مناسبی را انتخاب کرده باشیم .
موسیقی بیش از هر چیزی نیازی عاطفی و احساسی است و موسیقی سیستم عواطف ( لیمبیک ) مغز را به سرعت تحریک می کند و به تحریک احساس و فرافکنی حالت های درونی و هم حسی را منجر می شود و در بسیاری از مواقع که کلام و بیان پاسخگو نیست ، می تواند موجب همدردی و هم حسی شود و از همه مهم تر احساس ها را وسعت می بخشد . البته موسیقی تنها عاطفه را به توجه وخلسه نمی برد ، بلکه فکر را نیز به تمرکز می رساند .
موسیقی برای رسیدن به تمرکز بسیار مناسب است ، زیرا که دارای انرژی است و جریان دارد ، البته لازمه اش این است که تم های مناسب موسیقی را بدانیم و مناسب ترین آنرا انتخاب کنیم .
مانند موسیقی آرام بخش ، مهم ترین خصیصة ملودی آرام بخش این است که هیچ احساس و هیجان خاصی را القا نمی کند . ریتم و گردش های ملودیک آرام و یکنواخت آن در فواصل بزرگ کمک می کند تا از سرعت و فشار خیالات و هیجانها و خستگی ها بکاهد و با آهسته کردن احساس و هیجان در گردش ها و فواصل مطبوع و بزرگ حالتی آرام و خوشایند و بدون هیجان و غلبه احساس ایجاد کند .
هم چنین موسیقی آرام بخش تغییرات فیزیولوژیک آنچنانی ایجاد نمی کند و خاطره ای را تداعی نمی کند ، ضد اضطراب است و برای تمرکز مناسب است.
تمرکز می تواند به کلمه ، شیء ، صوت و یا سکوت و یا تکرار کلمه باشد . این تکرار سبب تمرکز می شود و مغز به حالت بی حسی می رسد . تمرکز بر شی ممکن است یک شمع ، نقطه ای نورانی یا رنگی ، چشم و بدن ......... باشد . تمرکز به صوت که می تواند یک ریتم ، یک موسیقی یا صوتی بی معنا باشد . سکوت مهم ترین اینهاست . اگر از سکوت به سکوت برسیم ، اگر چه دشوارترین مسیر است امّا واقعی ترین آنهاست .
در تمرکز می خواهیم به یگانگی برسیم ولی چون خاطرات نمی گذارد بهتر است که با ابزار به تمرکز برسیم . در واقع موسیقی برای رسیدن به تمرکز ابزار مناسبی است .
حال سؤال پژوهش در این جا این است « آیا بین موسیقی آرام بخش و میزان تمرکز همبستگی معنادار وجود دارد ؟
هر موسیقی آرام بخش نیست و ذهن را آرام نمی کند . آهنگ های بسیاری وجود دارند که ذهن را پریشان و روح را خموده و یا هیجان زده و بیقرار می کنند . موسیقی آرام بخش دارای خیال انگیز مثبت ، ضرباهنگی ملایم و ارکستراسیون شفاف در فواصل مطبوع است که احساس را در فضایی یکنواخت قرار می دهد .
ملودی های کلاسیک و پاپ انتخاب شده با ایجاد فضایی مطبوع و خیال انگیز ، ذهن شنونده ، را در جریانی ملایم و زیبا متوجه سیر آهنگ خود می کند و بدون آنکه هیجانی بوجود آورد از فشار و تنش های روحی می کاهد .
قطعات کلاسیک انتخاب شده مانند کنسرتو موتسارت و باله چایکوفسکی ذهن را در گردش ملایم و زیبای ملودی ها محصور و دل را یکپارچه و اضطراب و استرس را در سطح گسترده ای رها می کند و از فشار آن می کاهد.
معمولاً انکار پراکنده متعددی به ذهن می آید که طبیعی است . بدون ناراحتی ، فکر خود را بپذیرد و آن را یکبار مرور کنید و مجدداً به ملودی آرام بخش گوش کنید و سیر روحی را دنبال کنید . با شنیدن متمرکز و حفظ ملودی های موسیقی ، ذهن مطبوعی بوجود می آید . وقتی ذهن با احساسات زیبای ملودی ها خو می گرفت افکار منفی کم می شود .
گاستن ( 1968 ) یکی از پایه گذاران اولیه موسیقی درمانی به این واقعیت تأکید می کند که موسیقی یک رفتار انسانی است : « نه فقط برای اینکه انسان آن را خلق می کند بلکه برای این که بستگی و ارتباط خود را با آن می آفریند ........ موسیقی رفتاری ضروری و ذاتی انسان است . تأثیر آن بر حالات و رفتار انسان از هزاران سال پیش مطرح بوده است » . توماس ( 1974 ) محقق و پزشک معاصر که همانند گاستن می اندیشد و می نویسد : « نیاز به ساختن موسیقی و گوش دادن به آن اظهار همگانی افراد بشر است .......... مانند صحبت کردن یا وجه غالبی از بیولوژی انسان » مردم شناسان و موزیک شناسان اقوام اظهار داشتند که موسیقی در همة فرهنگ ها ، هم قبایل ابتدایی و هم اجتماعات متمدن وجود دارد .
موسیقی تأثیر معین جسمی و خصوصیات قابل تعریف علمی دارد که به عنوان روش درمانی فواید مشخصی دارد . دو ویژگی از این خاصیتها که دو رکن اصلی موسیقی به حساب می آیند ریتم و صدا هستند .

 

اهمیت و ضرورت پژوهش
موسیقی واقعیتی سازمان یافته است . رویدادی واقعی که در زمان اتفاق می افتد و توجه به لحظة فرد را طلب می کند . در موسیقی خصوصیات ذاتی معینی وجود دارد که موجب طلب ، اجاره ، تحریک و برانگیختن رفتارهای خاصی می شود . حتی گوش دادن به موسیقی می تواند تمرینی برای مغز در زمینة افزایش تمرکز و قدرت تفکر باشد . نظم و ساختار موجود در موسیقی ، خصوصاً در ریتم آن می تواند در تشکل درک شخصی از جهان کمک کند .
موسیقی نوعی محرک احساسی قوی و تجربه ای چند حسی است . موسیقی شامل اصواتی است که شنیده می شود ( تحریک شنوایی ) و ارتعاشاتی که می تواند احساس شود ( محرک لمسی ) و اجراهای زندة آن تحریک بینایی را به وجود می آورد . ریتم ها و ملودیهای انتخابی می تواند با ایجاد تأثیرات مطبوع به حفظ توجه اشخاص کمک کند و از طریق تجربیات سازمان یافتة موزیکال تقویت آن را سهل تر کند .

 

هدف تحقیق
هدف از این پژوهش این است که آیا موسیقی آرام بخش می تواند در تمرکز دانشجویان تأثیر گذار باشد و با توجه به این که تم های آرام بخش موسیقی است و خیز زیادی ندارد و هیجانی ایجاد نمی کند و ریتمی ملایم و پیوسته دارد ، می توان به تأثیر آن بر روی تمرکز دانشجویان پی برد . از آنجا که آرام بخش بودن یا نبودن موسیقی می تواند تأثیر متفاوتی در تمرکز دانشجویان بگذارد ، با پی بردن به آن می توان به دانشجویان خدمات ویژه ای ارائه داد .
سؤال پژوهش
آیا گوش دادن به موسیقی می تواند بر میزان دقت دانشجویان مؤثر باشد؟

 

فرضیه پژوهش
گوش دادن به موسیقی بر میزان دقت دانشجویان اثر می گذارد .

 

تعاریف مفهومی :
1 – موسیقی :
نیازی فیزیولوژیک ، ذهنی ، احساسی ، اجتماعی و فرهنگی در زندگی انسان است و از طریق این نیازها ریشه ای گسترده در تار و پود زندگی بشر پیدا کرده است . موسیقی رابطه زیستی و فیزیولوژیک با مغز آدمی دارد . ( زاده محمدی ، 1380 )
2 – دقت و تمرکز :
باریکی و نازکی – باریک بینی و نازک اندیشی – توجه کامل – تمرکز فکر به یک موضوع

 

تعاریف عملیاتی
موسیقی :
در این تحقیق از قطعه رقص گلها از باله دریاچه توچایکوفسکی استفاده شده است .
2 – دقت :
با استفاده از آزمون دقت تولوز – پیه رون می توان میزان دقت آزمودنی ها را سنجید .

 


هنر درمانی
رنگ ها بینی به جــز ایــن رنـــگ ها گوهران بینی بــــه جــــای سنگ ها
گر هر چه بلکــه دریــــایــــی شوی آفتــاب چــــرخ پیمائــــی شـــویی
نقش اگر غمگیـــن نـــــگاری بر ورق او نــــدارد از غـــم و شادی سبــق
صورتـش غمگیــن و او فـــارغ از آن صورتش خندان و او زان بـی نشان
وین غم و شـادی که اندر دل خفیست پیش آن شادی و غم جز نقش نیست
نقش بـــا نقـــاش چــته اسگالد دگـر چون سگالش اولین بخشیــد و نظـر
روز اول نقش باشد پیش نقاش و قلم عاجز و بسته چو کودک در شکــــم
« دفتر اول مثنوی مولانا »
برای مواجهه شدن با سوالات بی شمار این جهان درهایی از رنج های بی شمارش راهی جز رشد هوشیارانه ای برای پیمودن نیست . این هوشیاری ، آن نوع هوشیاری است که از خلال رویا شدن حس زیبا شناسی و ادراک آن حاصل می شود و تداوم می یابد . ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )
این هوشیاری روح شناخت زیبائی های این جهان را در زبان موسیقی ، زبان رقص ( ریتم حرکت) و زبان شعر که به بیانی مهربان ترین و شاید عاشقانه ترین پیام های خلقت می باشند ، بازشناسی می کند و آنها را بعنوان فرزندان هنر به قالب هویت می کشاند و پیام آنها را به زبان رنگ – شکل – طراحی – نقاشی و نور و .......... تفسیر نموده و با نهادو درون انسان و هستی پیوند می دهد و معنا می کند ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )
هنر این چشمه زاینده که آب حیات از آن می جوشد ، دارای ارزش جاودانگی و بخشیدن حیات ابدی است . هر کس بخواهد حیات جاودانه بیابد باید در آن وارد شود و شستشو کند . تمام کائنات و عالم خلقت غرق در دریای هنرند و با صدا و رقص و حرکت ، سجود خود را در برابر سازندة خود بجا آورده و نماز می گذارند . ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )
جملـــــه هستــی در ایـن افلاک پیر در سماعند هم چو من در ذات خویش

 

تعریف هنر
مقدمه
هنر ، مفهوم وسیع و پر راز و رمزی دارد . جنبه ای از تعریف هنر ، آسمانی و ذهنی است مانند احساسات و افکار خوب داشتن ، عاشق بودن ، مهر ورزیدن به زیبائی ها ، لذت بردن از خدمت به دیگران ، نوع دوستی و بخشیدن دیگران و ............
اما جنبه ای از آن نیز عینی و قابل لمس است . مانند یک انجام خوب ؛ مثلاً مهارت در ساختن چیزی ، خلاقیت یافتن در امری ، شعر خوبی نوشتن ، صدای دلنوازی داشتن ، نگاه زیبا کردن ، حرکت لطیف کردن ، خوب راه رفتن ، دلنشین بودن و توانائی در برقراری ارتباط ، اما مهم تر آن که از طریق زبان هنر می توان دیگران را درک کرد ؛ البته دامنه هنر بسیار گسترده و شامل انواع فعالیتهای تخصصی می باشد که افراد می توانند از طریق آن با جهان رابطه برقرار سازند . ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )

 

تعریف کنونی هنر درمانی
هنر دارای ارزش تشخیص و شفا بخشی چند جانبه می باشد که بسیار جالب توجه است . اگر هنر در این قالب به کار رود ، هنر درمانی خوانده می شود و ابزاری می گردد که می توان با استفاده از آن انسان ها را از مشکلاتشان نجات داد . مسلماً کسانی که دارای مشکلات سازشی هستند می توانند با تصویر سازی ذهنی و پیاده کردن آن به حل مسائل خود نائل آیند . این امر قاعدتاً با کمک یک هنر درمانگر قابل و حرفه ای زودتر به هدف می رسد. هنر درمانگر توانا و ورزیده برای رسیدن به هدف در اجرای طرح های درمانی ، باید قادر به درک ماهیت مشکل فرد مبتلا به بیماری باشد و بتواند با فضای روانی بیمار ارتباط برقرار کند و فرصت های درونی او را بشناسد تا موفق شود . طبعاً در این گونه درمان ها شیوه کار دارای نقش اساسی است . به عنوان مثال می توان از هنر نقاشی یا سایر اشکال هنر درمانی همچون موسیقی ، آواز ، فنون روان نمایشی ، کاردرمانی و .......... بحث به میان آورد . کیفیت درمان در هر یک از این عوامل تابع حساسیت درمانگر و ماهیت مشکل مراجع / بیمار خواهد بود .
هنر درمانی همچون یک نظام معین به سرعت در طی 30 سال گذشته رشد کرده است . فینک ، گلدمن ، لویک ( 1967 ) ، هنر درمانی را این گونه تعریف می کنند : " هنر درمانی عبارت است از نظامی است که عناصر درمانی را با منابع ثبت نشده خلاقیت و احساس در بیمار پیوند می دهد " . منظور از منابع ثبت نشده خلاقیت ، فعالیت های مربوط به ایجاد کردن و ساختن است که می توان آنها را جایگزین علائم روان نژندی نمود ، بدین صورت که با تقویت دفاع های موفقیت آمیز بیمار او را به حالت قبل از بیماریش سوق داد . این امر باعث ایجاد ارتباط مشخص بیمار با درمانگر می شود . در این مورد انجمن هنر درمانی آمریکا بیان می کند که هنر درمانی موقعیتی را برای بیان غیر کلامی و برقراری تماس فراهم می سازد ، یعنی کاربرد اصول درمان برآن است که فرآیند خلاق می تواند به معنای سازگاری با تعارضات هیجانی و پرورش خودآگاهی و رشد فردی تلقی شود .
هنر درمانی به عنوان ابزاری برای روان درمانی ، در واقع تلاشی سازمان یافته جهت کمک به فرد است تا ارتباط سازگارانه بهتری بین درون خود و جهان بیرون ، پیدا کند . ( همان منبع )

 

بیانیه ارسالی انجمن هنر درمانی آمریکا ( AATA )
انجمن هنر درمانی آمریکا سازمانی شکل یافته از فعالیت های تخصصی است و بر این باور است که در فرآیند خلاقیت ، پدیدة هنر متولد می گردد . هنری که خود شفادهنده و تعالی بخش زندگی است . هدف این انجمن فراهم آوردن زمینه ای است که بتواند به طرفداران خود و تمام مردم در زمینه هنر درمانی اعطاء صلاحیت کند و از این طریق خدمتی را ارائه دهد (همان منبع).

 

هنر درمانی به عنوان یک تخصص
هنر درمانی یک خدمت تخصصی انسانی است که در برگیرنده هنر واسطه ای ، هنر تصویر گری و فرایند هنر خلقی است که در طی آنها بیمار / مراجع به فرآورده هایی همچون رشد فردی ، توانمندی ها ، شخصیت ، علائق ، وابستگی ها و تعارضات مختلف پاسخ می دهد . هنر درمانی بر پایه دانش رشد انسان و تئوریهای روان شناختی قرار دارد و در برگیرنده طیف کاملی از مدل های ارزیابی و درمان ، همچون مفاهیم آموزشی روان پویائی ،شناختی ، مسائل بین فردی و سایر امور درمانی مانند سازگاری با تعارضات هیجانی ، پرورش خودآگاهی ، رشد مهارتهای اجتماعی ، هدایت رفتاری ، حل مشکلات موجود ، کاهش دادن اضطراب ، کمک به جهت گیری مناسب و افزایش عزت نفس است .
هنر درمانی ، شیوه درمانی مؤثری برای آسیب های رشدی ، طبی ، آموزش امور اجتماعی یا روانی و همچنین بازتوانی و بهداشت روانی است و در مراکز پزشکی ، آموزشی و مراکز قانونی به کار می رود . هنر درمانی به تمام افراد در سنین مختلف و همه نژادها از طریق هنر درمانگران فردی ، زناشویی ، خانواده ، طرح های گروه درمانی ،خدمات ارائه می کند .
هنجارها و دستورالعمل های هماهنگ شدن سبک کار از طریق انجمن هنر درمانی آمریکا برای همه هنر درمانگران در امور آموزشی ، شغلی و نژادی تعیین می گردد . امور مربوط به نحوه ادامه تحصیل و اخذ مدرک تخصصی نیز به عهده هیأت امنا است .
هیئت امناء یا هیئت تشخیص صلاحیت هنر درمانی ( ATCB ) در واقع هیئت یا سازمان مستقلی است که مجوز ثبت نام برای دوره فوق لیسانس (ATR ) را بعد از بررسی مدارک آموزشی دوره لیسانس داوطلب و دارا بودن تجربه مورد نظر وی صادر می کند . هنر درمانگری که موفق شود از عهده امتحان کتبی این هیأت برآید ، صلاحیت دریافت اعتبار نامه را به عنوان کارشناس پیدا می کند . ( سامر ، 1999 ) . ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )

 

تاریخچه :
پیشتازان هنر درمانی همچون ارنست هارمز بنیان گذار و سردبیر مجله " هنر روان درمانگری " ، اثرات شفادهندگی هنری مختلف ( به عنوان مثال موسیقی ) را با توجه به منابع کتاب مقدس بیان می دارند . این که چگونه حضرت داود تلاش نمود ، بیماری مالیخولیا سلطان شائول را از طریق نواختن چنگ معالجه کند ( هارمز ، 1975 )
امیل کراپلین در سال 1912 یوجین بولر در سال 1918 پیشنهاد کردند که نقاشی بیماران روانی باید در تشخیص بیماری آنها مورد توجه قرار گیرد . هانس پرنتژورن در اوایل 1970 میلادی روان شناسان مشهور را برای استفاده از تأثیرات هنر در بیمارانشان به منظور تشخیص شرایط آسیب شناختی آنها ترغیب نمود . امانوئل هامر اظهار می دارد که از آغاز بکارگیری هنر درمانی ، روش های تشخیص سیستمی به نحو چشمگیری توسعه یافته که امروزه آنها را به نام تستهای تشخیص می شناسیم . این تست ها به عنوان تکنیک های فرافکن طراحی گردیده است .
در سال 1935 نولن . دی . سی . لویس ، نقاشی آزاد را در مورد روان نژندهای بزرگسال به کار برد . منظور از نقاشی آزاد اجراهائی است که به صورت دلخواه و از روی اراده و بدون هیچ اجباری سرخود به وسیله فرد انجام می شود و هیچگونه اجباری در ترسیم و زمان اجرای آن وجود ندارد .
در این مورد می توان به مطالعات وسیع تری نیز اشاره نمود ( ر . ک . نامبرگ ، 1947 ) ماکس استم نیز نقاشی آزاد را در تحلیل روان نژندهای بزرگسال مورد استفاده قرار داد و بیان داشت که یکی از دلایلی که این امر مورد قبول عامه واقع نشده شاید مربوط به عدم درک کاربرد این تکنیک و نتایج حاصل از آن باشد ( به نقل از فینک گلدمن و لویک ، 1967 ) .
هنر درمانی به هر صورت از تئوریهای فروید ، یونگ و سایرین نشأت یافته و به خصوص تحت تأثیر تکنیک روان تحلیل گری است . در مفهوم ناهوشیاری ( ناخودآگاه ) همان گونه که از طریق فروید ارائه گریده است ، افراد یادمانده ها و افکار خویش را خلال سمبل ها یا نمادها بیان می دارند ، که نهایتاً به عنوان اساس نظری هنر درمانی به کار می رود .
علاوه بر آن ، یونگ این دیدگاه را هنگامی که معانی روانی " ماندالا " را جهت شکل گیری اصول فعالیت هنری بیان می داشت به گونه مؤثری گسترش داد . ماندالا سمبل اساطیری تفکر هندوئی یا بودایی است که یونگ برای توصیف حلقه اسرار آمیزی که نماد وحدت کلی « من » شمرده می شود ، به کار برده است . از سوی دیگر این حلقه اسرار آمیز تصویرگر مرگ و تولد مجدد است . یعنی انسان در هر حرکت کار یکی از ضعف ها و عیوب خود را می پوشاند و آنقدر این عمل تکرار می گردد تا مقام تکاملی انسان فراهم گردد .
در اواخر قرن نوزدهم فعالیت ژان پیاژه ، ماریا مونته سوری و جان دیوئی تأثیرات جالبی را در روان شناسی رشد به جا گذاشت که منجر به شناخت و مطالعه در نقاشی کودکان و ارتباط آموزش دهندگان هنر همچون ویکتور لانفلد ، فلورنس کان و دیگران با این جریان شد . این حرکت در نهایت گسترش و توسعه تکنیک های مبتنی بر درک تازه در تعاریف نظری – مقدماتی هنر درمانی را به دنبال داشت . ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )

 

سرآغازها
هنر درمانی به عنوان یک تخصص ابتدا در آمریکا در یادداشت های مارگارت نامبرگ تعریف گردید ( لویک ، 1973 ) .
نامبرگ اطلاعات خود را که از ارتباط بین نقاشی کودکان و روان درمانی اخذ می شد به سالهای اولیه تجربه اندوزیش به عنوان گرداننده و معلم هنر مدرسه والدن ( 1915 ) مربوط می داند . نامبرگ قانع شده بود که بیان آزاد هنر به وسیله کودکان ، شکلی از گفتار را ارائه می کرد که بر اساس شیوه های آموزش و پرورش بود . او پس از گذشت سالها نتیجه گرفت که این نوع از بیان خودجوش یا خودانگیخته هنری یعنی نقاشی آزاد یک مرحله اساسی در درمان محسوب می شود . با توجه به این مسئله ، تحت نظارت نولن دی سی لوین ، برنامه پژوهشی – آزمایشی خود را کاربرد هنر خودجوش یا خودانگیز در درمان کودکان مبتلا به اختلال رفتاری در واحد روان پزشکی نیویورک آغاز شد . نتایج این بررسی درسال 1947 منتشر گردید .در سال 1958 یک دوره لیسانس بر مبنای روش های مفهومی این اصل در هنر درمانی به گونه ای فعال در دانشگاه نیویورک تشکیل شد . نوشته ها ، سخنرانی ها و سمینارهائی که در کشور جریان یافت تمایل به اصل مذکور را افزایش داده و متخصصین بهداشت روانی را نیز به تحرک واداشت . مربیان آموزشی نیز با رویکرد به کشف امکانات به سمت شبکه ای از مفاهیم هنر به عنوان ابزار تشخیص و درمان سوق داده شدند . در ادامه تعدادی از هنر درمانگران آموزش دیده از طریق نامبرگ قدم های مهمی را به منظور رشد این جریان برداشتند . النورالمن در دهه 1970 به گونه ای بدیع ، حرفه اش را به عنوان معلم هنر تعریف نمود . او تعلیمات و آموزش خود را از خلال سخنرانی ها وسمینارهائی که نامبرگ در مدرسه روانپزشکی واشنگتن اجرا نموده بود ، کسب کرد .
در اوایل 1950 او موقعیتی در یک کلینیک روان پزشکی به دست آورد . بعدها در بیمارستان عمومی کلمبیا جائی که برناردلوی روان شناس ، اصول هنر درمانی خود را در زمینه تشخیص آموزش می داد ، رسماً کار خود را آغاز نمود .
در این دوره شخص دیگری نیز به نام بن پلاگر ، هم به عنوان پروفسور و رئیس بخش هنرهای زیبا در کالج دگلادوی نیواورلئان در لوئیزیانا انتخاب گردید . در اوایل سال 1960 بنا به دعوت یک روان پرستار برای آموزش هنر به راهبه های مبتلا به مشکلات روانی که در واحد مذهبی بیمارستان دوپل مستقر بودند ، رهسپار گردید . پلاگر با انجام فعالیتهای بیمارستانی و تجارب ارزشمندی که از این طریق بدست آورد ، توانست روشهائی را تدوین نموده و به عنوان ملاکی برای راهنمائی در امور روان درمانی بکار ببرد .
در سال 1950 ادیت کرامر اجرای یک برنامه هنر درمانی را آغاز و به مدت 9 سال آن را در مؤسسه پسرانه ویلتوویک شهر نیویورک ادامه داد . اولین کتابش به نام « هنر درمانی در جمعیت کودکان » بود که در سال 1958 نوشته شد . کرامر به عنوان یک سخنران و آموزگار در این زمینه شهرت یافته و مورد رجوع اهل فن قرار گرفت . در طی جنگ جهانی دوم دون جونز ، فردی که به جریان های ناهوشیار اعتراض داشت ، داوطلب خدمت در « بیمارستان ایالتی مارلبروی نیوجرسی » شد . وی در نامه ای به میرالویک که خود از پشروان هنر درمانی و به نوعی یکی از صاحبان فکری این مکتب بود نوشت : « وجود یک زمینه هنری ، همچون تولیدات ترسیمی و نقاشی های فرافکنی که بیماران به وضوح روی دیوارهای بعضی از اتاق ها و راهروهای ساختمان های بیمارستان کشیده اند ، مرا سخت فریفته است . » در این اثنا یعنی سال 1950 بنا به مقتضیات زمان و توجه عموم به هنر درمانی ، تعدادی از روان پزشکان و مددکاران کلینیک کارل منینگر شروع به آموختن نقاشی کردند و به عنوان دانشجویان این رشته در کلاس های دانشگاه کانزاس ثبت نام نمودند . جونز نیز که قبلاً به منینگر معرفی شده بود و با او نوشته ای را در مورد نقاشی رد و بدل کرده بود ، قرار شد که به عنوان یک هنر درمانگر در بنیاد منینگر استخدام شده و این آغاز برنامه هنر درمانی در بنیاد مذکور بود . جونز تا سال 1996 یعنی تا زمانی که به مقام معاونت برنامه هنر درمانی در بخش بیمارستانی هاردینگ و رتینگتون اوهایو منصوب شد در آنجا باقی ماند. او رئیس سابق انجمن هنر درمانی بود . ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )

 

 

 

وضعیت موجود
انجمن هنر درمانی آمریکا ( AATA ) برای ورود به دوره فوق لیسانس ، واحد های آموزشی در مؤسسه یا فعالیت در برنامه های کلینیکی را طراحی کرده است . آموزش دوره لیسانس باید شامل تجارب آموزشی و عملی باشد اما این تأکید ممکن است تا حدودی با آنچه پیش بینی شده متفاوت شود . مدرک فوق لیسانس از هر مرکز دانشگاهی یا گواهینامه های صادره از مؤسسات یا کلینیک ها باید از طریق انجمن هنر درمانی آمریکا مبنی بر دارا بودن صلاحیت حرفه ای برای ورود به این حوزه حتماً مورد تأیید قرار گیرد . به هر حال برنامه های درسی دانشجوی دوره لیسانس که شامل دروس پایه هنرهای زیبا و علوم رفتاری و اجتماعی است و به منظور آماده سازی و تربیت دانشجو برنامه ریزی می شود ، کاملاً مورد تأیید انجمن می باشد .
این دروس آموزشی ، شروط لازم برای تربیت تخصصی در این زمینه است که به تنهائی شامل اطلاعات تاریخی ، تئوری و کارورزی در هنر درمانی است . خطوط راهنما و معیارهای آموزشی بالینی از طریق انجمن هنر درمانی آمریکا در اختیار قرار می گیرد . تعدادی از مؤسسات دانشگاهی ، کلینیک ها و نهادها ، هنر درمانگران را به طور مداوم آموزش می دهند و سایر مؤسسات ، تمرین عملی را برای آمادگی دانشجویان دوره لیسانس تا زمان فارغ التحصیلی تدارک می بینند . انجمن هنر درمانی آمریکا توسط فهرستی اطلاعات لازم را در اختیار متقاضیان قرار می دهد .
تمام هنر درمانگرانی که استانداردهای آموزشی مبتنی بر معیارهای انجمن هنر درمانی آمریکا را طی نمایند ، به اخذ مدرک از انجمن نائل می آیند . به هر حال بدنه ادبیات هنر درمانی به نحو قابل ملاحظه ای در 25 سال گذشته رشد کرده است ، اما در ابتدا شرایط به صورت دیگری بود . بدین منوال که در هنر درمانی اعضاء 3 نوع طبقه بندی داشتند : 1 – بخش عضو فعال ، که درب آن روی تمام افراد باز بود . اینها اعضائی بودند که فعالانه در فرآیند هنر درمانی درگیر شدند . 2 – بخش عضو پیوسته ، که شامل داوطلبان یا اعضائی بود که به طور محتمل درگیر فرآیند هنر درمانی می شدند و تمایل به حمایت از هنر درمانی داشتند و 3 – بخش عضو دانشجو ؛ البته عضو دانشجو در اصل برای امور کارشناسی در هنر درمانی در نظر گرفته می شدند ، ناگفته نماند که این تقسیم بندی هنوز هم در جایگاه خود تا حدودی معتبر می باشد .
اکنون چهار نشریه معتبر در زمینه هنر درمانی وجود دارد : " مجله انجمن هنر درمانی آمریکا " ، " خبرنامه " ، " مجله آمریکائی هنر درمانی " ( قبلاً مجله هنر درمانی بود ، " هنر در روان درمانی " . ( کنگره هنر درمانی ، 1385 )

 

جایگاه تئوری در هنر درمانی
البته همه هنر درمانگران کارورز ، به رفتار بشری به عنوان ماحصل احساسات و افکار ناخودآگاه نگاه نمی کنند . آموزش فعلی در این زمینه شامل پذیرش جنبه های زیادی است ، به خصوص پذیرش این نکته که فلسفه هنر درمانگری نشأت یافته از شبکه های نظری مختلفی همچون فرآیند تغییرات رفتاری ، دیدگاه گشتالتی ، مراجع محوری ، و انسان گرائی از این قبیل است .
اکثر ترسیمات که مربوط به اختلالات هیجانی است ، موضوعاتی را نمایان می کنند که شامل درگیری های مربوط به مسائل دو قطبی است مانند زندگی – مرگ ، مؤنث – مذکر ، پدر – مادر ، عشق – نفرت ، فعالیت در برابر انفعال ریتم فضا – رنگ ، اختصاصی بودن و عمومیت داشتن ، ( نامبرگ ، 1947 )
همچنین نامبرگ تأکید می کند که در رویکرد روان تحلیل گری ، مکانیزم های دفاعی " خود " اساس روش های درمانی در هنر درمانی بوده و بیان خود انگیخته باعث رها شدن موضوع ناهوشیاری می گردد . نکته دیگر این که ارتباط پدیده انتقال نیز بیمار و درمانگر نقش مهمی در فرایند درمان بازی می کند . علاوه بر آن ، در هنر درمانی پویا بیمار / مراجع به تداعی آزاد در ترسیم تابلوها و تصاویر با توجه به مبانی روانی تحلیل گری تشویق می شود ( المن ، 1961 )
اما استدلال های اخیر نامبرگ ، عمدتاً بر این مبنا است که سایر جنبه های تولید هنری بیمار ، مانند رؤیا بایستی به میدان تحلیل آورده شود و حتماً با تداعی بیمار تفسیر شود . توجه به تراکم ، جانشینی ، نماد گرائی و کاربرد استدلال در عناصر و اجزاء رؤیا ، به وسیله ابزارهای ترسیمی به همراه تداعی های بیمار ، قادر است اطلاعات ارزشمندی از مسائل بالینی که غالباً قابل مشاهده می باشد ، فراهم نماید .
در سال 1958 دومین تئوری هنر درمانی بوسیله ادیت کرامر فرمول بندی شد . کرامر معتقد است آن زمان که ناهوشیار را به عنوان تعیین کننده ای برای رفتار بشر بازشناسی می کنیم در حقیقت عمل شفا دادن را تحقق می بخشیم ، بدین صورت که عملکرد هنر در درمان ، دامنه ای از معانی پنهان تجربه انسانی را از طریق ایجاد معادل های رفتاری به ظهور می رساند ( المن ، 1961 )
کرامر تأکید زیادی در فرآیند " والایش " یا " تصعید " دارد و معتقد است که اثر هنر در درمان فرآیندهای روانی بیماران بسیار پر ارزش و مهم می باشد او نقش خود را در ارتباط با بیماران با اندکی تفاوت ، همانند معلمان هنر می داند که آن را به منظور تولیدی مؤثر و هدفدار آموزش می دهند ( المن ، 1961 ، همان منبع )
هنر درمانگرانی که ادبیات هنر درمانی را دنبال می کنند ممکن است طرفدار اعتقادات کرامر یا نامبرگ باشند . آن ها که عقیده کرامر را پذیرفته اند ، تأکید می کنند که معلم هنرند و اعتقاد به کیفیت شفا دهندگی از طریق فرآیند ایجاد کنندگی بیمار دارند . بر طبق دیدگاه کرامر تجارب می توانند انتخاب شوند ، تنوع یابند و از روی اراده تکرار گردند و موقعیتی را برای تجربه کردن مجدد تعارض و حل جدید آن و یکپارچه سازی این راه حل ها فراهم نمایند .
اما در دیدگاه نامبرگ شخص بیمار به طور خودجوش اقدام به نقاشی و ترسیم می کند و در تفسیر کارهای خود با کمک تداعی هایش سیستم ناهوشیار را فعال نموده و با کمک مکانیزم های دفاعی و پدیده انتقال ، تحلیل ویژه ای در شناسائی درونش ارائه می نماید . با این وجود مدت مدیدی نیست که هر دو دیدگاه به وجود آمده اند و اگر چه نگرش ها تفسیر متفاوتی از هم دارند ، ولی هر دو دارای چارچوب های تعبیری هستند که اصل اندیشه خود را از خلال تداعی های بیماران و بینش آن ها که برخواسته از طراحی ها و نقاشی های خودانگیخته شان در سطوح تعارض روانی آنهاست ، اخذ می کنند .
در هنر درمانی ، کلامی ساختن چیزی که غیر کلامی است یا هوشیار سازی آن چه ناهوشیار بوده است یکی از جالب ترین و بدیع ترین فعالیت های هنر درمانگر محسوب می شود . اوست که تلاشی را با کمک بیمار / مراجع برای تفسیر تصاویر ، طراحی ها و نقاشی های نمادین ایجاد شده ، انجام می دهد و سعی می کند که این نمادها را به جهان واقعی متصل ساخته و وسیله شفا دهندگی را در بیمار فراهم سازد . ( همان منبع )
در بررسی های بعدی روشن شده است که مادامی که ساختارهای نظری ، قابل انتقاد باشد ، مراحل رشد قابل فهمی اتفاق می افتد . با توجه به این امر

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آیا موسیقی آرام بخش می تواند در تمرکز دانشجویان تأثیر گذار باشد