فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله زندگینامه شهید محمد علی رجایی (به صورت اجمالی)

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله زندگینامه شهید محمد علی رجایی (به صورت اجمالی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 زندگی نامه به دنبال سرنخ 10 – 12
او الگوی ایمان 31 – 49
نمونه کامل اخلاق اسلامی 92 – 99
با آنکه از مال دنیا به حداقل قانع بود در حفظ آراستگی ظاهری و انبساط شاخص بود 115 – 119
طرفدار نظم و تشکیلات بود 134 – 144
****
زندگی نامه :
1312 : تولد در قزوین
1319 : ورود به دبستان
1327 : عزیمت به تهران، شاگردی در بازار، دستفروشی در سبزه میدان
1330 : استخدام در نیروی هوایی
1334 : اخذ مدرک دیپلم، استعفا از نیروی هوایی، تدریس در شهرستان بیجار
1335 : ورود به دانشسرای عالی تربیت معلم
1338 : اخذ لیسانس ریاضی از دانشسرای عالی، تدریس در شهرستان خوانسار
1339 : بازگشت به تهران، تدریس در مدرسه کمال
1341 : ازدواج با خانم عاتقه صدیقی (رجایی)
1342 : دستگیری توسط ساواک، آزادی پس از 50 روز، تدریس در مدارس مختلف تهران
1346 : همکاری با جمعیت هیأت های موتلفه
1350 : مسافرت به فرانسه، ترکیه و سوریه
1353 : دستگیری توسط ساواک
1357 : آزادی از زندان پس از 4 سال اسارت، پیوستن به صفوف مبارزان
1358 : تصدی کفالت وزارت آموزش و پرورش و سپس وزارت آموزش و پرورش
1359 : انتخاب به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران
1359 : انتصاب به عنوان نخست وزیر ایران
1360 : انتخاب شدن از سوی مردم ایران به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران
8/6/1360 : شهادت بر اثر انفجار بمبی که توسط منافقین در ساختمان نخست وزیری کار گذاشته بود (به همراه حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد باهنر نخست وزیر)
به دنبال سرنخ :
در سوم اسفند ماه 1354 ، هنگامی که رییس دادگاه تجدیدنظر تهران، کیفرخواست متهم غیرارتشی «محمدعلی رجایی» را امضاء می کرد، حتی به خواب هم نمی دید که همین شخص سه سال و اندی بعد نخست وزیر و سپس رییس جمهور ایران خواهد شد. نه او، نه دادرس دادگاه تجدیدنظر و نه کسانی که رجایی را ماهها تحت بازجویی قرار داده بودند، هرگز تصور نمی کردند که در آینده ای نه چندان دور، بار خود را از این آب و خاک بر خواهند بست و متهمی که از شدت شکنجه نای ایستادن در برابرشان را نداشت، بعد از رهبر بزرگ انقلاب، شخص دوم مملکت خواهد شد.
محمدعلی رجایی در ششم آذرماه 1353 دستگیر شده بود. اتهام او در کیفرخواست اقدام علیه امنیت کشور اعلام شده و اضافه شده بود که :
«با دستگیری محمدحسین کورنگ بروجردی و روح ا... انصاری و .... در نتیجه دستگیری [محمدعلی رجایی] و پس از تحقیقات لازم منجر به صدور قرار مجرمیت و تنظیم کیفر خواست گردید ... »
ماجرا از این قرار بود که رجایی، کتاب ها و جزوه های ممنوعه ی خود را در آب انبار متروکه منزل خواهرش پنهان کرده بود. روزی باران شدیدی می بارد و خواهر رجایی برای جلوگیری از خیس شدن کتابها، آنها را از آب انبار بیرون می آورد. خواهرزاده ی رجایی یکی از کتاب ها را بر می دارد و پس از مطالعه آن را به یکی از هم کلاسی هایش می دهد. او نیز پس از مطالعه کتاب، آن را به دیگری می دهد و کتاب دست به دست می چرخد تا این قضیه لو می رود. رجایی وقتی می فهمد که کتاب توسط خواهر زاده اش در دسترس دیگران قرار گرفته است، خود را آماده دستگیری توسط مأموران می کند، اما پس از گذشت سه ماه هیچ اتفاقی نمی افتد. تا این که روزی خواهر رجایی به همسر او خبر می دهد که پسرش را دستگیر کرده اند.
عصر همان روز، مأموران ساواک به خانه ی رجایی هجوم آوردند، اما نتوانستند مدرکی پیدا کنند، تعدادی کتاب و نوار در منزل مانده بود که همسر رجایی آن ها را در باغچه مخفی کرده و چند شاخه گل شمعدانی هم روی آن ها کاشته بود. مأموران، همسر رجایی را تهدید کردند که هر چه زودتر محل شوهرش را به آن ها بگوید، اما او چیزی نگفت و چنان وانمود کرد که گویی از فعالیت های سیاسی شوهرش کوچک ترین اطلاعی ندارد. مأموران در حال جستجوی گوشه کنار خانه بودند که ناگهان زنگ تلفن به صدا درآمد، همسر رجایی با خونسردی گوشی را برداشت. معلم دخترشان زنگ زده بود تا درباره ی وضعیت درسی او با مادرش صحبت کند. همسر رجایی بسیار ساده با معلم دخترش گفت و گو کرد اما ناگهان به یادآورد که ماموران به خونسردی او در ان شرایط شک خواهند کرد.
این بود که به معلم دخترش گفت : «من الان نمی توانم صحبت کنم، بعداً زنگ بزن.» مأموران با شنیدن این حرف فکر کردند این جمله رمزی بین او و رجایی است. همسر رجایی با خود فکر کرد که باید کاری کند که مأموران از خانه خارج شوند، زیرا در این صورت می توانست با رجایی تماس بگیرد و او را از ماجرا با خبر کند. کمی فکر کرد و تصمیم گرفت که با داد و بیداد همسایه ها را خبر کند. با این فکر به طرف بالکن رفت و ناگهان فریاد کشید. «آی دزد، آی دزد!» و همسایه ها را متوجه خود کرد. مأموران ساواک با عجله از خانه خارج شدند و تنها یک نفر در خانه ماند تا گفتگوهای تلفنی را کنترل کند.
کوچه و محله تا شعاع چند صدمتری برای دستگیری رجایی محاصره شد. مأموری که در خانه مانده بود، با دقت مراقب همسر رجایی بود تا با کسی تماس نگیرد. آن شب، شب تولد امام رضا (ع) بود و رجایی از جلسه ای مخفیانه به خانه باز می گشت. به محض ورود به خانه، مأموران بر سرش ریختند و او دستگیر کردند. رجایی همراه با چهار نفر از کسانی که پرونده سیاسی داشتند و برای براندازی رژیم شاه مبارزه می کردند، هر هفته در مجلس درس آیت الله بهشتی حاضر می شدند. آن شب رجایی از خانه یکی از اعضای جلسه به خانه خود باز می گشت که دستگیر شد. چشمانش را بستند و او را سوار ماشین کردند. در ماشین، یکی از مأمووران پرسید :
«منزل رفقایت بودی؟»
او در جوابش گفت : «بله».
اما ساعتی بعد که در سلول انفرادی تنها شد به یادآورد که چه اشتباه بزرگی کرده است. اگر در بازجویی نام دوستانش را از او می پرسیدند، کار خراب تر می شد و بی شک آن گروه پانزده نفری به همراه آیت الله بهشتی گرفتار می شدند. تمام آن شب را با خود کلنجار رفت و تصمیم گرفت در طول بازجویی کوچک ترین اشاره ای به موضوع «بازگشت از خانه یکی از رفقا» نکند. صبح او را برای بازجویی بردند. ورقه ای در برابرش گذاشتند تا شرح وقایع روز پیش را در آن بنویسد. وقایع آن روز را نوشت، تا رسید به وقایع شب : «شب سوار اتوبوس دو طبقه شدم جهت رفتن به مسجد جلیلی. خیابان محل عبور ما شلوغ بود و چنان بودکه بالاخره آخر شب از ترافیک خلاص شدیم. دیگر دیر شده بود و نتوانستم به مسجد بروم و راهی منزل شدم.
رجایی نمیدانست که بازجوی او همان مأموری است که دیروز او را دستگیر کرده است. باز جو سخت خشمگین شد و فریاد کشید : «تو دیشب از خانه رفقایت برمی گشتی.» اما رجایی به کلی منکر شد که چنین حرفی زده است. آن چه برای ساواک اهمیت فراوانی داشت، اطلاعات رجایی درباره تشکیلات و اعضای آن بود. به همین خاطر، باز جو وقتی نتوانست حرفی از دهان رجایی بیرون بکشد. دستور داد او را شکنجه کنند. آن ها می دانستند که رجایی متأهل است و سه فرزند دارد. ابتدا شروع به تهدید کردند و گفتند : «به زودی زن و فرزندانت را هم دستگیر خواهیم کرد.» وقتی از این تهدید چیزی عایدشان نشد، شروع کردند به شکنجه جسمی او. با کابل به جانش افتادند و بار اول طوری او را زدند که حسابی از بازجویی و اتاق شکنجه بترسد. رجایی لب از لب نکرد و کوچک ترین حرفی از دهان بیرون نیامد. وقتی اولین جلسه بازجویی و شکنجه تمام شد، او را به سلول شماره هجده کمیته مشترک ضد خرابکاری در سه راه ضرابخانه منتقل کردند. از آن روز پس هر روز جیره شکنجه داشت. او را برایبازجویی از سلول بیرون می بردند، شروع می کردند به سؤال هایی مختلف و چون چیزی از گفته هایش عایدشان نمی شد، شکنجه اش می کردند. بعضی از روزها، سرش را ساعت ها به پنجه پایش می بستند و می گفتند در جا بزن. گاهی او را به صلیب می کوشیدند و از سقف آویزن می کردند تا حرف بزند.کابل و شلاق که جزو معمولی ترین شکنجه ها بود. بعضی وقت ها هم کسی را به سلول او می انداختند تا اعتمادش را جلب کند و از اطلاعات بگیرد. رجایی به خوبی می دانست که این شگرد کهنه راهی ابلهانه برای حرف کشیدن از زندانیان است. به همین خاطر کمتر در حضور این گونه هم سلولی ها حرف می زد. اما گاهی کسی را در سلول او زندانی می کردند که خود اهل مبارزه بود و با همه شکنجه های طلقت فرسا، حرفی نمی زد.
در این مواقع برای گمراه بازجوها، با هم قرار می گذاشتند که بعضی حرف ها را با آن ها در میان بگذارند. مهم ترین حرف این بود که رجایی آدمی است بی خبر از عالم و آدم! در واقع قصد آنها این بود که باز جو فکر کند که رجایی اغفال شده است. در این صورت از شدت شکنجه ها کم می شد، اما مقاومت رجایی، بازجو و شکنجه گران دیگر را متحیر کرده بود. یک روز زندی پور رئیس کمیته مشترک ضد خرابکاری توسط انقلابیون ترور شده بود، یکی از مأمورین به سراغ رجایی رفت و گفت : «می خواهیم سه چهار نفر را بکشیم، تو هم یکی از آن ها هستی.» بر عکس تصور مأمور، کوچک ترین تغییری در روحیه رجایی به وجود نیامد. آن روز او را بدتر از روزهای قبل شکنجه کردند. این نوع رفتارهای وحشیانه هر چند گاهی تکرار می شد.
شب تولد امام حسن (ع) «نیمه ماه رمضان» رجایی را با زبان روزه از هشت صبح تا یک بعد از ظهر شکنجه کردند؛ پنج ساعت تمام آن هم با زبان روزه! او در تمامی این لحظات سخت و دهشتناک با دهانی خشک زیر لب دعا می خواند و احساس می کرد که اراده اش محکم تر شده است. خوشحال بود که در حال روزه داری شکنجه می شود. خود را در حال عبادت می دید و با یاد خدا دلش آرام می گرفت. شکنجه گران، آن قدر با کابل بر کف پاهایشان می کوبیدند که تاول میزد. بعد مجبورش می کردند که در سالن شکنجه گاه بدود. رجایی می دوید و زیر لب بخشی از دعای کمیل را می خواند؛ آن جا را که مولا علی (ع) می فرماید : «یا رب قو علی خدمتک جوارحی ... »
در کمیته مشترک ضد خرابکاری کدام از آدم ها نه زنده بودن و نه مرده؛ همگی بر لب مرگ نفس می کشیدند. همگی چنان شکنجه می شدند که هیچ گاه حال و هوش درست حسابی نداشتند. رجایی بارها با خود فکر می کرد که بر پرتگاه مرگ ایستاده است، ولی می دانست که نباید خود را ببازد و ... نباخت.
چهارده ماه در یک سلول انفرادی سرد و تاریک با یره های وحشتناک شکنجه روزانه به سر می برد. در سلول شماره بیست، کسی زندانی بود که حضورش مایه دل گرمی رجایی و دیگران بود. کسی که رژیم شاه هرگز باور نمی کرد روزی به مقام رهبری ایران اسلامی برسد. رجایی از همان روزهای اول ورود به کمیته مشترک ضد خرابکاری، برقراری ارتباط با زبان مورس را آموخت. او با این زبان اطلاعات لازم را به زندانی شماره نوزده می رساند و این زندانی نیز همان را به ساکن سلول شماره بیست، سید علی خامنه ای منتقل می کرد و برعکس. یک روز هنگامی که رجایی را برای بازجویی از سلول بیرون می بردند، به طور اتفاقی با آقای خامنه ای رو به رو شد. او آن قدر از این دیدار کوتاه و روحیه بالای سیدمبارز شاد شد که گویا جان تازه ای در کالبدش دمیده اند، آن چنان که با عزمی راسخ تر و اراده ای قوی به مصاف بازجو و شکنجه گر رفت. رجایی را بعد از آخرین شکنجه شدید، در نیمه ماه مبارک به دادگاه بردند ساواک به این نتیجه رسیده بود که بعد از چهارده ماه شکنجه، بازجویی دیگر فایده ای ندارد. دادگاه برای رسیدگی به اتهامات او در نهم دی ماه 1354 تشکیل شد. موضوع اتهام وی «اقدام علیه امنیت کشور» بود :
«گردش کار و نتیجه تحقیقات برابر محتویات پرونده متهم نامبرده به سبب عضویت و فعالیت در گروه به اصطلاح مجاهدین خلق دستگیر و با قرار صادره از این باز پرسی، باز داشت گردیده است. در تحقیقاتی که از متهم در سازمان اطلاعات و امنیت کشور [ساواک] به عمل آمده، ضمن اعتراف به عضویت خود در سازمان نهضت آزادی ایران و گروه بنیاد رفاه تعاون، اظهار داشته از سال 1340 در تظاهرات و فعالیت های جبهه ملی مشترک شرکت می نموده و سال بعد در نهضت آزادی ایران را پذیرفته است و در فعالیت های آن سازمان شرکت و به همین مناسبت در سال 42 هنگام حمل و پخش اعلامیه های مضره، دستگیر و محاکمه گردید و از همان سال در فعالیت های فرهنگی شرکت کرده است... .»
مواردی که در کیفر خواست آمده بود، به برخی فعالیت های رجایی در پانزده سال گذشته اشاره داشت. او از اوایل سال 40 با رفت و آمد مسجد هدایت که آیت الله طالقانی در آنجا سخنرانی می کرد، با برخی مبارزان مسلمان آشنا شد. آن زمان، در یکی از مدارس قزوین تدریس می کرد و روزهای بی کاری خود را در مدرسه کمال می گذراند. چندی بعد به تهران منتقل شد و به صورت تمام وقت در مدرسه کمال مشغول تدریس شد و تنها هفته ای یک روز به قزوین می رفت. در این فرصت، اعلامیه ها و نشریاتی را که علیه رژیم شاه منتشر می شد، به قزوین می برد و توسط برخی دوستانش بین مردم پخش می کرد. به همین خاطر، در یازدهم اردیبهشت ماه 1342 شناسایی و دستگیر شد. او را 50 روز در زندان قزوین نگه داشتند، تا اینکه به قید کفیل آزاد و بعد از محاکمه، تبرئه شد. رجایی دوباره به مدرسه کمال برگشت ولی پس از دستگیری تعدادی از دوستانش، در مدارس جنوب شهر تدریس پرداخت.
در سال 1346 که بیش تر مبارزان و دوستان او در زندان به سر می برد، رجایی به همراه دکتر محمد باهنر و یکی – دو نفر گروهی را تشکیل دادند تا بقایای «جمعیت هیات های مؤتلفه» را ادراه کنند. او با نام مستعار «امیدوار» در جلسات هیات موتلفه شرکت می کرد. پس از آزادی تدریجی مبارزان از زندان های رژیم، رجایی و دوستانش به فکر تأسیس سازمانی افتادند تا در پوشش کارهای اجتماعی، به فعالیت سیاسی بپردازند. این گونه بود که «بنیاد رفاه و تعاون اسلامی» تشکیل شد و رجایی و باهنر به همراه عده ای دیگر، هیأت مدیره ی بنیاد را تشکیل دادند. بعد از تأسیس بنیاد به فکر تأسیس مدرسه ای نیز افتادند تا پایگاهی برای فعالیت های سیاسی و فرهنگی گروه باشد. آقای هاشمی رفسنجانی وقتی از این فکر با خبر شد، شبی در جلسه ی فرش فروش ها از ایده ی تشکیل این مدرسه سخن گفت و از فراز منبر اعلام کرد : من همین جا اعلام می کنم که سی هزار تومان برای راه انداختن این مدرسه کمک می کنم. فرش فروش ها هم آستین همت بالا زدند و پانصد هزار تومان کمک کردند. محل مدرسه ی رفاه خریداری و به همت رجایی و دیگران مدرسه ی دخترانه رفاه دایر شد. این مدرسه پایگاهی شد برای مبارزان سیاسی و بعدها به دلیل حضور امام خمینیه شهرت جهانی دست یافت.
یک سال بعد از تأسیس مدرسه ی رفاه، رجایی عازم خارج از کشور شد. وی در مرداد ماه 1350 برای ارزیابی فعالیت های سیاسی مخالفان رژیم ستم شاهی در خارج از کشور و گرفتن اطلاعات و هم چنین رسانیدن آخری اخبار مبارزه در داخل کشور به پاریس رفت و از آن جا به ترکیه و سوریه سفر کرد. در این سفرها توانست با برخی مبارزان دیدار کرده و اطلاعات مفیدی به دست آورد.
پس از بازگشت از مسافرت، در سوم شهریور همان سال عده ای از مبارزان که به مدرسه ی رفاه رفت و آمد می کردند، مورد سوء ظن ساواک قرار گرفتند. رجایی به فکر افتاد تا مسایل امنیتی را بشتر رعایت کند. این بود که کتاب ها و جزوه هایی را که نزد خود داشت به خانه ی خواهرش منتقل کرد. این کتاب ها و جزوه ها توسط گرو ه های مختلفی که با رژیم وشاه مبارزه می کردند، به طور مخفیانه منتشر می شد.
دهم دی ماه 1354 هنگامی که رجایی را به دادگاه بردند، بازپرس در کیفر خواست نوشته بود : «با توجه به محتوای پرونده تحقیقات انجام شده و اعتراف متهم و مدارک مکشوفه از ویبا عنایت به نظریه ی سازمان اطلاعات و امنیت کشور، بزه انتسابی به متهم را وارده دانسته و عمل ارتکابی از درجه جنایی محسوب و منطبق است با بند یک ماده ی یک قانون مجازات مقدمین علیه امنیت و استقلال مملکتی مصوب خرداد 1310 که به استناد ماده ی مذکور قرار مجرمیت متهم نامبرده را صادر و اعلام می دارد. ضمناً دادگاه در مورد مدارک مکشوفه حکم مخصوص صادر خواهند نمود.»
بر خلاف ادعای بازپرس، رجایی تا آن تاریخ هیچ اعترافی نکرده و تنها به مخفی کردن کتاب هایی که لو رفته بودند، اشاره کرده بود. این در حالی بود که ساواک تلاش می کرد تا نام و نشان و محل اختفای یاران مبارز و در نتیجه تشکیلات مخفیانه ای را که با آن ها در ارتباط بوده، از او به دست آورد. حتی علت شکنجه های طولانی و مستمر او همین امر بود که اطلاعات مورد علاقه ساواک را به مأموران نمی داد.
سرانجام در سوم اسفند ماه 1354، حکم محکومیت رجایی صادر شد :
«محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد را از لحاظ اقدام علیه امنیت کشور (عضویت) به استناد بند یک قانون مجازات مقدمین علیه کشور به پنج سال حبس جنایی درجه دو با احتساب ایام بازداشت (متهم از 6 / 9 / 1353 تا کنون در بازداشت می باشد) از هر لحاظ مدلل و موجه تشخیص و به اتفاق آراء تأیید نمایند.»
پس از صدور حکم، باز هم او را به کمیته ی ضد خرابکاری باز گرداندند. بازجو با دین او گفت : تا تو حرف هایت را نزنی از این جا نخواهی رفت. اما رجایی که چهارده ماه بدترین شکنجه ها را تحمل کرده بود، تصمیم گرفت کوچکترین حرفی نزند.
ساواک که پس از دادگاه از او ناامید شده بود، روز به روز بر شدت شکنجه ها افزود. رجایی هر دفعه لب به اعتراض می گوشد که : شما حق ندارید مرا پس از محاکمه شکنجه کنید. ولی آن ها دست بردار نبودند. در این مدت، سه بار موفق شد با خانواده اش ملاقات کند. بازجو خواست از این راه روحیه او را تضعیف کند شاید روزنه ی امیدی ایجاد شود و رجایی اعتراف کند. اما دیدار همسر، فرزندان و بستگانش کمترین خللی در روحیه اش ایجاد نکرد. رجایی سال 1355 را در سلو ل های نمور و تنگ و تاریک گذراند. اوایل زمستان او را در سلول یازده که زیلو و پتو نداشت، حبس کردند. شب ها خوابش نمی برد سرما چنان بود که تا مغز استخوان را می لرزاند. خودش را مچاله می کرد تا از حرارت بدنش بیش ترین استفاده را بکند. آن سه ماه را به همه ی سختی، سرما، گرسنگی گذراند، اما در آخرین بازجویی متوجه شد که ساواک اطلاعات تازه ای از فعالیت های او به دست آورده است. در دادگاه شنیده بود که دو نفر از روحانیون مبارزه دستگیر شده اند، او با هر دوی این افراد ارتباط سیاسی داشت، ولی هنوز نمی دانست کدام یک از آن ها اطلاعاتی به ساواک داده است. در بازجویی های بعدی فهمید که شخص دیگری او را لو داده است. بازجوی رجایی از بازجوی کسی که رجایی را لو داده بود، اطلاعاتی درباره ی او به دست آورد. رجایی خوب می دانست که بازجو به شدت عصبانی است، چرا که در این مدت نتوانسته بود کوچک ترین اطلاعاتی از او بگیرد و ناگزیر دست به دامن بازجوی دیگری شده بود. بازجو دستور داد این بار او را به طور وحشیانه ای شکنجه کنند. در کمیته ی مشترک ضد خرابکاری همه ی مأموران و بازجوها می دانستند که با همه ی یال و کوپال و ابزار و ادوات شکنجه نمی توانند از پس این معلم چهل و سه ساله برآیند. آن ها در شگفت بودند که او چگونه آدمی است که زیر وحشیانه ترین شکنجه ها هم کوچکترین تردیدی به خود راه نمی دهد و هم چنان مهر سکوت بر لب های خود زده است. شاید آن ها هم از ته دل می خواستند بدانند که محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد متولد 1312 صادره از قزوین از کجا آمده است؟ در چه شرایطی زندگی کرده؟ چه اعتقادی دارد که این چنین مقاومت میکند و دست از مبارزه نمی کشد. سرگذشت مردی که در چنگ آن ها گرفتار بود و با جانش بازی می شد، حتی برای شکنجه گرانش هم شنیدنی بود. اگر آن روزها کسی برایشان قصه ی زندگی محمدعلی رجایی را تعریف می کرد، شاید چند ساعتی دست از بازجویی و شکنجه او می کشیدند و دست ها را زیر چانه می گذاشتند تا همه چیز را به خوبی بشنوند. آن وقت می توانستند از لابه لای ماجراهای زندگی او سر نخی پیدا کنند تا رمز استقامت او را دریابند؛ شاید ... .
او الگوی ایمان بود :
غالباً کسانی که در اطراف شخصیتی جمعند به لحاظ مسئولیت، مقام، موقعیت و یا عنوان اجتماعی او توجه داشته و به میزان شناخت و درجات آن و نیز آثار مرتبه ای آن از ترس و تشویق و برداشت خود از وظیفه ی شخصی خویش در مقابل آن شخصیت (که در جای خود احساس وظیفه ی مطلوبی است) انجام وظیفه می کنند و این نوع احساس نسبت به فرائض دینی در برابر خدا در جای خود نیز در حد پسندیده یاد شده است. اما گاه آن شخصیت آن چنان استثنائی است که دور و بری های او، قداست برای احترام و علاقه و ارادت مخصوص به او و اجرای فرامینش انجام می دهند و یا به عبارت روشنتر آن چنان مجذوب اویند که همه چیز خود را در راه عشق و اخلاص به او نثار می کنند، هم چون اولیای خدا که اطاعت خدا نه برای وصول به بهشت و دوری از جهنم بلکه فقط برای لقاء معبود و رضای او انجام می دهند. برادرانی که در کنار شهید رجایی بودند تقریباً با او و نسبت به او این گونه بودند زیرا که در حیاتش دریافته بودند (دقت شود) او مرد الهی است و صفات خدایی در وی متجلی است و بالاخره مسجل یافته بود که او با خیلی ها فرق دارد و وجودش الگوی ایمان و عشق به خدا است. لذا اغلب، کار و بارشان نه در در حد ساعت و مقرارت و ضوابط بلکه حتی خارج از معیارهای اضافه کاری و چه بسا (فعالیتشان) شبانه روزی بوده و مانند پروانه دور وجودش می گشتند تا به بهانه خدمت اضافه تر از انفنس قدسی او بیشتر بهره مند شوند!
اولین بار حدود 17 سال پیش او را دیدم در چهره اش نور نیتّی مخصوص مشاهده کردم که توجهم را به خود جلب کرد و رفته رفته در من این باور به وجود آمد که او خلاصه ای از ایمان و نمونه ای کامل از یک متقی و مؤمن است! که خداوند در قرآن کریم توصیف کرده است.
اینک در نهایت خلوص و اعتقاد می گویم که آن روز! بله آن روز حدود 17 سال پیش در سیمای پر صلابتش مفهوم آیه «سیماهم فی وجودهم من اثر السجود» را دیدم و از رنگ خسارش «نضره النعیم» احساس کردم و آنچنان شدم که ایشان را تبلور ایمان عینی آورندگان یافتم و خلاصه یقینم شد «خدایا چه می گویم!» که تمام وجودش از بهشت و بهشتیان حکایت دارد!. وقتی نخست وزیر شد بسیاری بر این عقیده بودند که او نتواند از عهده ی این مسئولیت بزرگ برآید! ولی دیدم و دیدند که چگونه او از مرزهای زمان و مکان گذشت و پس از چهارده قرن ظهور اسلام که داستان مسلمانان صدر اسلام خصوصاً خلافت علی علیه السلام در اذهان بیشتر شکل قصه می نمود و تجسم عینی اعمال و رفتار و ایثار انسان های خدا گونه در خاطرات جنبه ی افسانه داشت، در انقلاب اسلامی مان، شهید رجایی با به دوش کشیدن بار انقلاب و زندگی ساده ولی پر محتوایش تمام آن خاطرات را زنده کرد و شرح پیشتازان و پرچمداران آئین اسلام را از دل تاریخ بیرون کشید و خلوص اصحاب و یاران خاص پیامبر گرامی اسلام نسبت به خود پیامبر و نقش آنان را در راه نشر وگسترش دستورات اسلام، خود با اخلاص و ارادت به نائب الامام خمینی رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی ایران و همتش در پایداری و پیشرفت جمهوری اسلامی تحقق و عینیت بخشید.
در اولین سفر به مشهد الرضا (ع) که افتخار همسفری ایشان را داشتم که هنگام سخن با مردم در نماز جمعه، چگونه از عشق به خدا و مکتب و رهبرش می گوید و چگونه ذرات وجودش یکصدا فریاد می زند : «خدا، قرآن ، خمینی» که با این خروش، شوری دیگر در مردم انداخت و خاطره پیش از 22 بهمن سال 57 را دوباره در جمعیت زنده ساخت که در خیابان های تهران و شهرستان ها، مردم یکپارچه به آن شعار می دادند و کاخ طاغوت و طاغوتیان را به لرزه در می آوردند!
نمونه کامل اخلاق اسلامی بود :
شبی را که فردای آروز قرار بود ایشان در میدان خراسان در ارتباط با تعطیلی بیست و هشت صفر سخنرانی کند، چند نفر از برادران و نزدیکان که در خدمتش بودیم و ایشان برنامه فردا را پیش بینی می کرد و تقریباً خواست استمزاجی از سایر برادران نموده و طبق معمول مشورتی کرده باشد که در چه مقوله ای صحبت خواهد کرد، در اثنای گفتار ییادآوری کردند که در «زمینه ... خواهم گفت ... برادر بنی صدر... .» یکی از حاضران با لحنی گلایه گفت : برادر رجایی این چه گذشتی است شما دارید؟ این مردک! که در سخنرانی ها و نوشته های شما را آن گونه به باد انتقاد و ناسزا می گیرد آیا هنوز وقت آن نرسیده که به ایشان برادر خطاب نکنید؟ ... در جواب گفت : خیر! عزیزم «این فرهنگ رجایی است» من اینگونه تربیت یافته ام و خو گرفته ام من این طوری بهتر می توانم سازنده باشم. این خلق و خوی من است، نمی توانم غیر از آنکسی باشم که هستم!برایم روشن است که این روش نتیجه بهتری خواهد داد و ...؟!
شهید رجایی با این چنین ویژگی و با چنین از خود گذشتگی که داشت در تمام دوران زمامداری خویش در سایه رهنمودهای امامش نمی گذاشت، سکان کشتی طوفان زده انقلاب اسلامی از دستش خارج شود و مسیر اصلی آن در انحراف یا غیر اعتادال قرار گیرد کسانی که از دور ناظر بودند و در متن قضایا نبودند و بسیاری از مسائل را نمی دانستند تجزیه و تحلیل کنند، عدم هماهنگی یا برخوردار غیر صمیمانه بین نخست وزیر و رئیس جمهور را به حساب برادر رجایی می گذاشتند و او را مقصر قلمداد می کردند و چه بسا تصور می کردند که او در اداره امور مملکت عاجز و ناتوان است و بدین جهت با رئس جمهور کنار نمی آید حال آنکه مطلب بر عکس بو؛ زیرا این بنی صدر بود که با خشک سری «این عنوان مناسب را که متأسفانه روی برادر رجایی گذاشته بود» تن به همکاری نمی داد و اصولاً نمی خواست شهید رجایی در مسئله نخست وزیری برای مردم منشأ خدمت و خیر باشد.
در یکی از دوره های اعطای سردوشی به دانشجویان دانشکده افسری که شهید نامجو رئیس دانشکده بود از شهید رجایی جهت شرکت در مراسم، دعوت بعمل آمد و در متن دعوت نامه قید شده بود که در حضور رئیس جمهور این مراسم انجام خواهد یافت. از ایشان پرسیدم که آیا در تنظیم برنامه روزانه شان چنین وقتی برای شرکت در مراسم منظور گردد یا خیر؟ با کمی تأمل پاسخ دادند. فکر نمی کنم شرکت کنم. گفتم برادر رجایی! شما در اینگونه مراسم کمتر شرکت می کنید. برادران ارتشی چنین استنباط می کنند که شما فقط با برادران سپاه رابطه حسنه دارید، هیچ علاقه ای به سایر قوای نظامی از خود نشان نمی دهید و می خواهید با عدم شرمکت در برنامه های عمومی یا هر گونه مراسم دیگرشان کم محبتی خود را به آنها ابراز نمائید در حالیکه آقای بنی صدر در تمامی برنامه هایی که از طرف ارتش و ژاندرمری و شهربانی جمهوری اسلامی دعوت می شد حضور دارند. بدین جهت برادران نظامی هم طبیعتاً به ایشان تمایل خاصی پیدا کرده اند و این تلقی ممکن است در آینده ایجاد مسئله بکند. گفت : بله. با تأسف از این وضع. خودم هم می دانم اما چه کنم برخوردهای ایشان «بنی صدر» در مراسم رسمی که اغلب شرکت دارند آزار دهنده و غیر قابل تحمل شده است؛ بنابراین چون اثرات نامطلوب و سئوال برانگیز این برخوردها به مرانب از عوارض نامطلوب شرکت نکردن من در این مراسم بیشتر است، سعی می کنم در این محل ها کمتر بروم تا سوء دیدارهاشان کمتر نزدیکان را رنج و آزار دهد و مردمی که از دور شاهد صحنه ها هستند کمتر در هاله ای از ابهام قرار گیرند. خیلیها ایشان را نشناخته اند نمی دانند که او در این مجالس چه بهره برداری هایی می کند؟! امّا به هر حال لازم می بینم با توضیحاتی که دادید تجدید نظر بکنم.
در اینجا وظیفه می دانم قبل از این به اصل مطلب بپردازم، یکی دیگر از ویژگی های این شهید شاهد را بمناسبت همین ماجرای بازگو کنم و آن انکه :
تجدید نظر شهید رجایی چه بود؟! چرا می بایست تجدید نظر کند؟ اصولاً چه ظرافتی در این تجدید نظر نهفته بود؟! و اگر نه آن شهید می دانست که چه باید بکند؛ چرا که خود بارها از این نمونه ها و مقوله ها را دیده بود!
بله. او، بنی صدر را خوب شناخته بود و خیلی خوب می دانست که این مرد خود خواه چند چهره دارد و آینده را پیش بینی می کرد که بالاخره روزی فرا خواهد رسید و دیگران نیز آن روی چهره ظاهری این مرد را ببینند و به ماهیت درونی او پی ببرند.
امّا برای من و امثال من به خاطر نزدیکی با ایشان که در طول بیست و چهار ساعت با این نوع سئوال و جواب ها درگیر بودیم و پیوسته در معرض آماج حملات آنهایی که هنوز مسئولان مملکت خود را به خوبی نمی شناختند قرار داشتیم، حقی قائل بود!! حق دفاع از اعتقادها و باورها. بنابراین لازم می دید که به ما دید روشن تری و شناخت بیشتری بدهد که با درک واقعیت های عینی تر، از موضع مطمئن تری و با برداشت منطقی تر با انتقاد کنندگان مواجه شویم و تقریباً برای ما وصول به این دریافت عینی را یک حق! می دانست واحساس می کرد که در این رابطه خود ما نیز چنین برخوردهایی با مردم داریم باید به جایی برسیم که خود، آن را از نزدیک لمس کرده باشیم و به این باور رسیده باشیم!.
آری او این چنین بود! یعنی حتی برای اطرافیانش در زمینه ی اجرای دستوراتش (که بدون چون و چرا لازم الرعایه بود) حق اعتقاد و ایمان قائل بود و به این حق ارزش و احترام می گذاشت. اما اصل مطلب، پس ایشان با مشورت کردن با چند نفر از مشاوران و برادران دیگر (که این مشورت ها معمول و عادی بود) و با جمع بندی نظرات، تصمیم گرفت در مراسم مذبور شرکت کند. بگذریم از این که شهید رجایی با چه سادگی و بی پیرایه ای و خالی از مزاحمت ها درست در سر ساعت معین وارد دانشکده شد و برعکس بنی صدر با هئیتی جلودار و عقب دار، همراه با کنترل و بستن راه فاصله ی 200- 300 متری تا محل دانشکده و برگشتن اتومبیل های مردم با جرثقیل در بین راه، با تشریفات خاصی که رفت و آمدهای خاندان پهلوی را در خاطره ها زنده می کرد، با زمانی تأخیر به حیاط دانشکده واد گردید ولی به هر حال ساعت موعود فرا رسید و شهید نامجو رئیس دانشکده پس از استقبال رسمی ولی ساده از شهید رجایی که دیدارشان با هم یک دنیا سرور و نشاط را تجلی ساخت با راهنمایی ایشان، ما همراهان برادر رجایی به قسمت دیگری از جایگاه کا قبلاً تعیین کرده بودند منتقل شدیم و در انتظار اجرای برنامه ماندیم و لحظاتی بعد، بنی صدر نیز با اعوان و انصارش که هر یک خود بنی صدر دیگری بودند و مدعی حکومت! پس از ورود، بدون اینکه به راهنمایی مسئول دانشکده وقعی بگذارند و به مقررات و ضوابط، احترام قائل شوند کلاً بطرف جایگاه مصوص رفتند و با بنی صدر در کنار تربیون قرار گرفتند! از همین جا دوگانگی آغاز شد و خود محوری جای ادب و نظم را گرفت. کسانی که در اطراف بودند مشاهده کردند که شهید رجایی چگونه با بنی صدر دیدار کرد و به قانون و رای مردم احترام گذاشت هرچه او نزاکت به خرج داد و در مقابل مدعوین که انتظار داشتند، مسئولان مملکت را در کنار یکدیگر قابل قبول و پذیرش ببینند با چهره ای متبسم رفتار کرد، بر عکس آقای بنی صدر با قیافه ای عبوس و عصبانی که انتظار چنین دیداری را نداشت آن چنان حریم اخلاق را شکست که دل ها از رویت این منظره به درد آمد و قلب ها از دیدن آن، سخت آزرده و رنجیده خاطر گردید. دانشجویان دانشکده که خود نیز شاهد این وضع تأسف بار و چندش آور بودند، اگر چه جسته و گریخته مانند سایر اقشار مردم قبلاً در جریان این ناهماهنگی و ناموزونی بین دولت و رئیس جمهور بودند ولی آن روز با ملاحظه از نزدیک، بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتند و از آنجائیکه معمولاً از بین بهترین جوانان متعهد و طرفداران ولایت فقیه انتخاب می شوند و به اصطلاح حزب اللهی بودند از اینکه می دیدند نخست وزیر مورد علاقه اشان با شرایط مساعدی مواجه شده است غباری از غم و اندوه بر چهره شان نشست! پس از پایان سخنرانی بنی صدر و انجام مراسم سردوشی، مقرر بود که رئیس جمهور و نخست وزیر از برابر مدعوین و دانشجویان عبور کنند و به اصطلاح سان ببینند. از اینجا به بعد ترشروئی آقای رئیس جمهور بیشتر آشکار شد و بیشتر قیافه اش در هم فرو ریخت. شاید از آن جهت که نخست وزیر قانونی را در کنارش نمی توانست ببیند و از اینکه می دید همان فردی که راضی نیست سر به تنش باشد پابه پای او از مقابل دانشجویان راه می رود، سخت در عذاب بوده هر چه بود این وضعیت ادامه پیدا کرد و برادر رجائی با همه ی بد برخوردها، عدم پذیرش ها و پشت کردنی های بنی صدر سعی کرد در مقابل مردم خصوصاً نمایش آن از سیمای جمهوری اسلامی ایران که انتظار دیدن چنین مناظر را نداشتند با از خود گذشتگی و دندان بجگر گذاردن ها، لحظات عذاب آور را بگذراند! آنگاه نوبت به بازدید از اطاقهای درس، آزمایشگاه، خوابگاه، کارگاه، استخر شنا و تمرینات نظامی رسید.
شهید رجایی نیز به تبعیت از درست اجرا شدن مراسم و احترام به رئیس جمهور! نه بنی صدر، از محلهای مورد نظر بازدید کرد اما از این پس اوضاع فرق کرده بود. چرا که، مردم حاضر و دانشجویان تلاش می کردند که خود را به برادر رجائی نزدیک کنند و در کنار او باشند و در جوارش عکس بگیرند. اما او با احترام به قانون که برای ریاست جمهوری مقام فوق نخست وزیری قائل بود سعی می کردن با رئیس جمهور شکوه و بزرگی ریاست جمهوری را حفظ کند ولی خدابا تو می دانی چه دیدم! و حاضرین چه دیدند! که این مرد نمی خواست حتی به تظاهر هم که باشد رجائی نخست وزیر را در نزدیکش احساس کند.
هرچه را که شهید رجائی به او نزدیک می شد او مانند بچه (ننر) و خودخواه، محل خود را ترک می کرد و به گوشه ای دیگر می خیزید که نزدیکی برادر رجائی را لمس نکند و هر چه که آن شهید می خواست این احساس بیگانگی و فاصله و تباین را از ذهن حاضران بدر آورد و با حضور خود در جوار رئیس جمهور! تصور جدائی و دوگانگی را مردود اعلام کند امّا متأسفانه او بیشتر فاصله می گرفت و بازدید را ناتمام می گذاشت تا وجود رجایی را غیر قابل قبول معرفی کند و ... چند بار که از این وضع حوصله ام تنگ و طاقتم طاق شد با اشاره از ایشان خواهش کردم که اگر مایل باشید می توانیم برویم. امّا او که رسالت دیگری داشت و میخواست حجت را تمام کند تا پایان آن مراسم ناخوشایاند ولی درس دهنده و عبرت آموز شرکت کرد و پس از پایان برنامه با چهره ای بظاهر راضی اما با درونی از غوغا به نخست وزیری برگشتم. همین که وارد اتاق کارش شد و برادران محافظ به محل استقرار خود رفتند، نگاهی بمن کرد و گفت : روشن شد؟ دریافتی که موضوع از چه قرار است؟ فهمیدی که مشکل ما کجاست؟ و ... بله من دریافته بودم، اگر چه از پیش نیز می دانستم اما این دفعه من با چشم خود دیده بودم که چگونه یک فرد با خودخواهی های خویش همه چیز را به بازی می گیرد و هر چیز و همه کس را برای ارضای هوای نفسانی خویش می طلبد. بله، من هم عداوت شیطانی را دیده بودم و هم کرامت انسانی را که چگونه با هم در مبرد بودند، و من می دیدم هم سقوط را و هم عروج را. یکی می خواست خواهش نفس اماره را برآوردتا از هر چه دارد تنزل کند و یکی می خواست با بهره مندی از نفس لوامه به نفس مطمئنه برسد و از هر چه دارد بالاتر رود و صعود نماید. من شنیده و خوانده بودم که ابلیس پس از سال ها عبادت و بهره مندی از فضای قدس الهی چگونه گرفتار وسوسه و غرور شیطانی خود شد (اگر چه معتقدند شیطان دارای قداست ملکوتی نبوده و عبادت های وی از روی ریا بوده است.) و باتکبر و خودخواهی و سرپیچی از دستورات الهی با این استدلال که من (من از آدم بالاترم! او از خاک است و من از آتش و ...) از مقام والای فرشته ای به نازلترین مقام تنزل نمود بلکه رانده و مورد نفرت و لعن خدا و خلقش قرار گرفت! اما سقوط بشری را از عالیترین مقام حکومت که گرفتار «وسواس الخناس» شده بود و روح شیطان رجیم در وجودش مسلط گشته بود به چشم می دیدم و به روشنی رسیده بودم که یکی از اغوا شدگانش اگر چه به ظاهر در رأس قوه حکومت قرار گرفته و با سوء استفاده از مقام ریاست جمهوری که در قانون اساسی بعد از مقام ولایت فقیه جای داشت «به نخست وزیر، به آن آدم! که مقلد امام و محبوب ملت بود» این اندازه عداوت و کینه می ورزد اما دیری نخواهد پایید که مطرود خواهد گردید و از مقامش عزل و مانند خود او (شیطان) «منفور اسان ها و تاریخ خواهد شد!»
رجایی این اسطوره مقاومت در مقابل جوسازی و تهدید که دشمنانش از هر فرصت استفاده می کردند و کوچک ترین نقطه ضعف دولت را برای کوبیدن شهید رجایی، بزرگ و به اصطلاح در بوق می کردند تا عملاً او و دولتش را به بن بست بکشانند و مترصد بودند! که از رویدادها به نفع آقای رئیس جمهور؟ بهره برداری کنند و مطالب را با کمال تأسف وارونه جلوه دهند و مسائل را برعکس در سطح جامعه نشر و پخش نمایند و همه جا مانند چنین ماجراهایی که توصیف آن آمد برعکس او را مخالف و دشمن ریاست جمهوری به مردم معرفی نمایند! فقط به خاطر حفظ شئون انقلاب و تبعیت از فرمان امام سعی می کرد که در برابر تمام آن همه حرکت ها و چرخش های ناگوار و نامطلوب، حرکت انقلاب را در راستای حرکتش مستقیم نگه دارد و برخلاف میل باطنی او که می توانست هر حادثه زمان حکومتش مقاومترین انسان ها را از پای در می آورد، تمام نیش ها را به خاطر نوش انقلاب بجان خرید و همه یورش ها، حمله ها و ناسزاهای دشمن را برای استقرار حاکمیت خط امام پذیرا گردید.
با آنکه از مال دنیا به حداقل قانع بود در حفظ نظافت و آراستگی ظاهری و انضباط شاخص بود :
این طرز تفکر و احتیاط او در زمینه استفاده از نعمت و رفاه مادی تنها در مورد اموال دولتی و بیت المال نبود بلکه اصولاً او با بهره داشتن از یک اصالت انسانی و رسالت معلمی خود را از بسیاری از وابستگی ها و علایق مادی بی نیاز می دانست و نقش انسان را در پهنه این جهان مادی بالاتر از آنچه می دانست که بسیاری از مردم گرفتار آنند! و خود را به آن سرگرم و مبتلا کرده اند. او بمصداق فرمایش مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه که در ترذک مال دنیا و دوری جستن از لذائذ مادی آن دنیا را در سه طلاقه داده و راه برگشت به ان را به خود بسته و حرام دانسته بود. از مال دنیا فقط در حد بسیار ضروری لازم و بهره می گرفت.
قبلاً از مسافرت به سازمان ملل شهید رجایی صحبت به میان آمد که ایشان برای دفاع از مظلومیت مردم و میهن اسلامی و تجاوز آشکاری که توسط رژیم کافر عراق به دستور امپریالیزم آمریکا به شرف ناموس و حیثیت مسلمانان شده و جمهوری اسلامی را مورد تهدید قرار داده بود به نیویورک رفته اند. وقتی تصمیم بر آن شد که شخص ایشان در مجمع شرکت نماید، به خاطر شرکت ایشان در جلسه شورای عالی دفاع «که عموماً بنی صدر برای فریب مردم آنرا در مناطق جنگی تشکیل می داد که همه تصور کنند، رئیس جمهور وقت حضور در محل کارش در تهران را ندارد قرار شد پس از پرواز از پایگاه دزفول به تهران، فوراً در همان ساعت مستقیماً با یک فروند هواپیمای اختصاصی در رأس هیأتی به نیویورک عزیمت نماید. طی تماس تلفنی که با ایشان داشتیم، تذکر دادند که به علت کمبود وقت از منزلشان «کت» و آن شلواری را که پوشیده دارند به نخست وزیری بیاورند تا به همراه کسانیکه عازم فرودگاه هستند. برایشان ارسال داریم. ساعت، حدودی از ظهر گذشته بود که این خیلی سریع انجام شد اما بد نیست همه بدانند. چون تقریباً تنها کت قابل استفاده و مورد مصرف ایشان همان بوده و اغلب همان را می پوشید بنابراین اگر چه تمیز بود. ولی برای مسافرت دور و حفظ نظم و آراستگی و نیز حفظ موقعیت جمهوری اسلامی آنهم در یک مجمع جهانی که بیگانگان به همه ریز کاری های ما چشم دوخته و نظاره گر بودند لازم بود که آنرا شستشو نمایند و با این فاصله زمان کم چاره ای نبود جز این که فوراً یقه آن را با بنزین تمیز کنند و با لکه گیر ان را، اصلاح و مرتب نمایند که این کار را با یک ظرافت خاصی در انواده انجام داده و به ظاهر مرتب و تمیز و در کمال سربلندی و عزت نفس آن را فرستاده بودند!.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 30   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگینامه شهید محمد علی رجایی (به صورت اجمالی)

دانلودمقاله جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ایران

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


چکیده
در اغلب کشورها ، استانداردهای حسابداری ، عرف و نوشتارهای مربوط ، لزوم ارائه صورتهای مالی تلفیقی و مجزا را مورد تأکید قرار داده اند . برای مثال ، هیات بورس و اوراق بهادار در کشور آمریکا در مقررات خود صورتهای مالی تلفیقی را با معنی تر،از صورتهای مالی جداگانه دانسته است . قانون کمپانیها در انگلستان نیز ارائه صورتهای مالی تلفیقی را لازم دانسته است . علاوه بر این در استانداردهای بین المللی حسابداری نیز تهیه صورتهای مالی تلفیقی ضروری شناخته شده است .
در هر حال ، در مواردی که صورتهای مالی تلفیقی توسط شرکت اصلی تهیه می شود، ارائه صورتهای مالی مجزا نیز به عنوان صورتهای مالی مکمل ضرورت دارد .
صورتهای مالی در معنای عام و صورتهای مالی تلفیقی در معنای خاص، مهمترین خروجی ، ستانده یا محصول بخش برون سازمانی حسابداری و گزارشگری مالی به عنوان سیستم اطلاعاتی است . اطلاعات منعکس در صورتهای مالی تلفیقی ، همانند اطلاعات منعکس در صورتهای مالی معمولی باید از کیفیات و ویژگیهای مربوط بودن و قابلیت اعتماد و اتکا به شکلی متوازن برخوردار باشند . یکی از کیفیات فرعی مربوط بودن ، بموقع بودن است. اطلاعات در معنای عام و اطلاعات حسابداری در معنای خاص نسبت به گذشت زمان فوق العاده حساسند و بسرعت ارزش خود را از دست می دهند، در حسابداری و گزارشگری مالی تأکید بر این است که اطلاعات مالی چنانچه بموقع ارائه شود هر چند مملو از برآورد، تخمین ، قضاوت و تقریب باشد، به مراتب بهتر از این است که دقیق اما دیر ارائه شود.
تهیه صورت های مالی تلفیقی چندی است که به موجب استانداردهای حسابداری الزامی گردیده است . تا کنون مقالاتی در زمینه ی صورت های مالی تلفیقی منتشر شده است که صرفاً شامل مباحث نظری است و به چالش های عملی موجود در تهیه ی صورت های مالی تلفیقی نمی پردازند. در این نوشتار ریشه ی دشواری ها و چالش های مرتبط با تهیه ی صورت های مالی تلفیقی در کشور که احتمالاً مانع ایفای نقش آن در بهبود محتوای اطلاعات حسابداری می شود، شناسایی و بررسی می شود. آنچه در ادامه خواهد آمد ، در حقیقت بیانگر تفاوت فاصله ی تاریخی و ژرفای عقب ماندگی ما در زمینه ی گزارشگری مالی تلفیقی است .
کلید واژه ها: صورتهای مالی تلفیقی- تئوری های تلفیق- بررسی تطبیقی استانداردها –مشکلات و چالشها
مقدمه :
حسابداری، دانشی توصیفی ، تحلیلی است ، یعنی معاملات ، عملیات ، فعالیتها و سایر رویدادهای دارای اثر مالی بر واحدهای اقتصادی را توصیف و تحلیل می کند. به کارگیری این دانش در عمل ، سیستم حسابداری واحدهای اقتصادی مختلف را پدید می آورد . هر سیستم حسابداری دارای سه عملکرد خدماتی ، کنترلی و اطلاعاتی است مهمترین عملکرد سیستم حسابداری و شاید عملکرد غالب آن ، عملکرد اطلاعاتی است . به همین دلیل، حسابداری را یک سیستم اطلاعاتی می دانند .
هر سیستم اطلاعاتی با این عوامل سر و کار دارد: ورودیها ، پردازش ورودیها ، خروجیها و فیدبک . خروجیهای سیستم اطلاعات حسابداری ، انواع و اقسام گزارشهایی است که توسط این سیستم عرضه می شود حسابداری بر حسب ماهیت و نوع خروجیهایی که فراهم می کند، دارای دو زمینه کاملاً متمایز است: یکی حسابداری و گزارشگری مالی درون سازمانی که مقصد آن تأمین نیازهای اطلاعاتی مدیران سطوح مختلف واحد اقتصادی است و آنرا اصطلاحاً حسابداری مدیریت می نامند ، و دیگری حسابداری و گزارشگری مالی برون سازمانی که هدف آن فراهم کردن اطلاعات مالی مورد نیاز اشخاص و گروههایی است که بیرون از واحد اقتصادی قرار دارند، اما به نوعی در واحد اقتصادی ، حق نفع و علاقه دارند، عموماً قدرت دستیابی به اطلاعات را ندارند و انتظار می رودبر مبنای اطلاعاتی که از طریق گزارشهای مالی فراهم می شود درباره واحد اقتصادی تصمیم گیری یا راجع به آن قضاوت کنند .
امروزه محیط تجاری اغلب کشور های جهان در ابعاد بسیار وسیع گسترش و توسعه پیدا کرده است و هر روز شاهد هستیم که شرکتهای نوپا و جدیدالتاسیس با محصولات جدیدی وارد بازار جهانی می شوند و سایر شرکتها در مقابل این تغییرات موجود همواره با این مشکل مواجه هستند که برای بقا و دوام خود یا باید بازار را ترک کنند و یا اینکه قادر باشند در خطوط تولیدی موجود تغییراتی به وجود آورند. در این راستا غالب شرکتها راه دیگری را برگزیده اند و آن هم ترکیب با سایر شرکتها است تا از این راه بتوانند مجموعه عملیاتی جدید را در سطح گسترده تر ایجاد نمایند. لذا ترکیب به این مفهوم زمانی رخ می دهد که دو یا چند شرکت در شرایط عادی برای کنترل به هم ملحق شوند.
صورتهای مالی واحد تجاری اصلی به تنهایی تصویر کامل فعالیت های اقتصادی و وضعیت مالی آن را نشان نمی دهد. استفاده کنندگان صورتهای مالی واحد تجاری اصلی برای تصمیم گیری های اقتصادی،اطلاعاتی در باره وضعیت مالی،نتایج عملیات وجریانات نقدی گروه نیاز دارنداین نیاز از طریق صورتهای مالی تلفیقی که اطلاعات مالی مربوط به گروه را به عنوان یک شخصیت اقتصادی یگانه و بدون توجه به مرزهای قانونی شخصیت های حقوقی جداگانه ارائه می کند بر آورده می سازد.
صورت های مالی تلفیقی چیست ؟
صورتهای مالی تلفیقی عبارت است از صورتهای مالی گروه ( واحد تجاری اصلی و کلیه واحد های تجاری فرعی آن ) که با استفاده از ضوابط تلفیق تهیه می شود منظور از تلفیق نیز فرایند تعدیل و ترکیب اطلاعات صورتهای مالی جداگانه یک واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن به منظور تهیه صورتهای مالی تلفیقی است .
هدف از تهیه صورتهای مالی تلفیقی فراهم کردن اطلاعات درباره وضعیت مالی و عملکرد مالی واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن برای استفاده کنندگان است زیرا در مواردی که واحدهای تجاری فرعی تحت کنترل واحد تجاری اصلی قرار می گیرند صورتهای مالی واحد تجاری اصلی به تنهایی تصویر کامل فعالیتهای اقتصادی و وضعیت مالی آن را نشان نمی دهد .
استفاده کنندگان صورتهای مالی واحد تجاری اصلی ، برای تصمیم گیریهای اقتصادی، به اطلاعاتی درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و جریانهای نقدی گروه نیاز دارند. این نیاز از طریق صورتهای مالی تلفیقی برآورده می شود که اطلاعات مالی مربوط به گروه را به عنوان یک شخصیت اقتصادی منفرد و بدون توجه به مرزهای قانونی شخصیتهای حقوقی جداگانه ارائه می کند معمولاً استفاده کنندگان اصلی صورتهای مالی تلفیقی سرمایه گذاران واحد تجاری اصلی هستند زیرا آنان از طریق علایق خود در واحد تجاری اصلی در گروه نیز منافعی دارند. اما، گذشته از سرمایه گذاران، صورتهای مالی تلفیقی اطلاعات مفیدی را برای سایر استفاده کنندگان نیز فراهم می کند .

 

صورتهای مالی تلفیقی و محتوای اطلاعات حسابداری
صورت های مالی تلفیقی و محتوای اطلاعات حسابداری طبق استاندارد حسابداری شماره 18 ایران هر گاه یک واحد تجاری بر عملیات واحد تجاری دیگری کنترل داشته باشد آن دو واحد به رغم شخصیت های قانونی جداگانه به عنوان یک شخصیت حسابداری تلقی می شوند و صورت های مالی شان با هم تلفیق می شود . از این رو شرط اصلی تهیه ی صورت های مالی تلفیقی در ایران وجود کنترل در روابط میان شرکت اصلی و شرکت فرعی است . در استاندارد مزبور کنترل نیز به صورت زیر تعریف می شود :
کنترل عبارت است از توانایی هدایت سیاست های مالی و عملیاتی یک واحد تجاری به منظور کسب منافع اقتصادی از فعالیت های آن از طرفی معاملات انجام شده میان واحد تجاری اصلی و فرعی از جمله معاملات با اشخاص وابسته محسوب می شوند تا آنجا که استاندارد حسابداری شماره 12 ایران تأکید دارد که : روابط اشخاص وابسته می تواند بر وضعیت مالی عملکرد مالی و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری اصلی و فرعی اثر گذار باشد ، ممکن است اشخاص وابسته ( نظیر شرکت های اصلی و فرعی ) مبادرت به انجام معاملاتی کنند که بین اشخاص غیر وابسته معمول نباشد همچنین ممکن است شرایط و مبالغ معاملات بین اشخاص وابسته باشرایط و مبالغ مشابه بین اشخاص غیر وابسته یکسان نباشد .
خلاصه آن که کنترل شرکت اصلی بر شرکت فرعی ممکن است منجر به معاملاتی بین آنها شود که آن معاملات احتمالاً کیفیت اطلاعات صورت های مالی جداگانه ی شرکت اصلی و شرکت فرعی را تحت تأثیر قرار می دهد . برای رفع این مشکل و به عبارتی بهبود کیفیت اطلاعات صورت های مالی ، تهیه ی صورت های مالی تلفیقی توسط شرکت اصلی بر اساس استانداردهای حسابداری الزامی است . صورت های مالی تلفیقی اطلاعات صورت های مالی جداگانه ی شرکت اصلی و شرکت های فرعی آن را بعد از انجام تعدیلات لازم به صورت یک شخصیت اقتصادی واحد نشان می دهد . صورت های مالی تلفیقی اثرات معاملات اشخاص وابسته بر کیفیت اطلاعات صورت های مالی را خنثی و تعدیل می نماید . مثلاً سود معاملات فی ما بین اشخاص وابسته ( شرکت های گروه ) را حذف می نماید یا اثرات معاملات ثبت نشده و به تأخیر افتاده در دفاتر هر یک از شرکت های گروه را جرح و تعدیل می نماید . در واقع ، به این ترتیب صورت های مالی تلفیقی باعث بهبود کیفیت اطلاعات گزارشگری مالی می شود .

 

مبانی تئوریک تهیه صورتهای تلفیقی
در تهیه و ارائه صورتهای مالی تلفیقی 2 تئوری حسابداری دارای جایگاه ویژه ای هستند .
1-تئوری مالکیت I'arent company theory ): در تئوری مالکیت تأکید بر مالکیت صاحبان بر واحد اقتصادی است ، صاحبان به گروهی اطلاق می شود که دارای اکثریت سهام دارای حق رأی باشند و امکان اعمال کنترل و نفوذ برای آنها بصورت قانونی بر گروه میسر باشد .
آنچه در این تئوری حائز اهمیت است مالکان هستند لذا می بایست دیدگاههای آنان در فرآیند گزارشگری مالی مد نظر قرار گیرد . در این تئوری حقوق سهامداران اقلیت بر اساس خالص ارزش دفتری دارائیهای شرکت فرعی محاسبه می شود و سهم سهامداران اقلیت از دارئهای شرکت فرعی ، از صورتهای مالی تلفیقی حذف و صورتهای مالی تلفیقی صرفاً برای سهامداران شرکت اصلی تهیه می گردد .
بر اساس این تئوری است که تفاوت بین مانده حساب سرمایه گذاری در سهام شرکت فرعی با مانده حساب حسابهای سرمایه (پس از اعمال تعدیلات سود و سایر حقوق قبل از سرمایه گذاری ) تحت عنوان سرقفلی که کلاً به شرکت اصلی تعلق دارد در صورتهای مالی تلفیقی منعکس می شود .
2-تئوری شخصیت (Entity theory ) : در تئوری شخصیت توجه به تفکیک شخصیت بین صاحبان اصلی و خود واحد انتفاعی است .
در این تئوری فرض بر این است که واحد شخصیت مستقلی از صاحبان دارد و وضعیت مالی و نتایج عملیات گروه صرفنظر از صاحبان اصلی آن گزارش می شود ، در نتیجه در این روش مجموعه دارائیهای شرکت اصلی و فرعی با هم تلفیق می شوند و سهم سهامداران اقلیت مستثنی نمی شود و حقوق سهامداران اقلیت در تراز نامه تلفیقی در بخش حقوقی صاحبان سهام منعکس می شود .
بر اساس استانداردهای شماره 18 و19 حسابداری ایران به هر دو تئوری توجه شده است . اما به نظر می رسد تئوری غالب در این استانداردها تئوری شخصیت است .

 

الزام تهیه صورتهای مالی تلفیقی :
حال این پرسش مطرح می شود که چرا اساساً صورتهای مالی تلفیقی مطرح شده ومی شود ؟
حسابداری سرمایه گذاری در سهام سایر واحدهای انتفاعی نیز خود یکی از موضوعات فوق العاده بحث انگیز در حسابداری و گزارشگری مالی است به نحوی که در مقاطع مختلف در طول سالهای گذشته ، راجع به نحوه برخورد حسابداری با این گونه سرمایه گذاریها ، روشهای بسیار متنوع و گوناگونی به عنوان روش صحیح و مطلوب از طرف مراجع مختلف تدوین ضوابط ، اصول و استانداردهای حسابداری پیشنهاد و به وسیله واحدهای انتفاعی به کار گرفته شده است .
اگر چه در محیط تجاری کنونی ، دستیابی به تقریباً تمام، بخش اعظم یا حتی بخشی اندک از سهام یک واحد انتفاعی به وسیله واحد انتفاعی دیگر، امری عادی و متعارف است اما نحوه حسابداری این گونه سرمایه گذاریها ، بسته به وضعیت سرمایه گذاری ، مقصود از سرمایه گذاری و مناسباتی که از این سرمایه گذاری به وجود می آید، ممکن است بسیار ساده و گاه بسیار پیچیده باشد . در مجموع ،راهکارهای گوناگون از دیدگاه استاندارهای حسابداری را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
*هنگامی که واحد سرمایه گذار بر واحد سرمایه پذیر نفوذ موثر و در خور ملاحظه ندارد و نشانه و اماره آن این است که واحد سرمایه گذار کمتر از 20 درصد سهام واحد سرمایه پذیر را در مالکیت خود دارد؛ روش حسابداری این سرمایه گذاری ، روش بهای تمام شده یا ارزش بازار یا تجدید ارزیابی خواهد بود.
*هنگامی که واحد سرمایه گذار بر سیاستهای مالی و عملیاتی واحد سرمایه پذیر نفوذ موثر و در خور ملاحظه دارد، و نشانه و اماره آن ،داشتن بیش از 20 درصد اما کمتر از 50 درصد سهام واحد سرمایه پذیر است ؛روش حسابداری این سرمایه گذاری، روش ارزش ویژه خواهد بود .
اما هنگامی که واحد سرمایه گذار بر واحد سرمایه پذیر تسلط ( کنترل ) دارد . یعنی میزان سرمایه گذاری واحد سرمایه گذار بر واحد سرمایه پذیر بیش از 50 درصد است غالباً تهیه صورتهای مالی تلفیقی ضرورت می یابد در چنین وضعیتی، بین واحد سرمایه گذار و واحد سرمایه پذیر، رابطه اصلی / فرعی ایحاد می شود . نحوه حسابداری سرمایه گذاری در حسابهای شرکت اصلی ممکن است روش بهای تمام شده ، روش ارزش ویژه یا حتی مبالغ تجدید ارزیابی نیز باشد . اما هنگامی که کنترل یا تسلط واحد سرمایه گذار (شرکت اصلی ) بر واحد سرمایه پذیر (شرکت فرعی ) موقتی باشد یا اثر بخش نباشد ، تهیه صورتهای مالی تلفیقی مصداق نخواهد داشت .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به طور کلی گسترش تجاری از درون ممکن است کند و پر خطر باشد و تجربه نشان داده است که این شکل گسترش مشکلاتی جدی در راه اعمال مدیریت کارآمد به دنبال دارد .
واحدهایی که از درون رشد می کنند بعد از مدتی دارای تنی می شوند که به هیچ عنوان با سر آنها ،یعنی مدیریت سطح بالا ، هارمونی و هماهنگی لازم را ندارد و عملاً شیرازه کار از دست مدیریت خارج می شود ، می گویند یکی از دلایل از بین رفتن دایناسورها این است که سر آنها برای تنشان فوق العاده کوچک شده بود .

 

 

 

 

 

 

 


تئوریهای تلفیق
استفاده از روش خرید در ترکیب شرکتها، مستلزم به کار گیری تئوریهای تلفیق است. از بین تئوریهای مطرح دو تئوری از همه رایجتر است که در تهیه صورتهای مالی تلفیقی نقش مهم دارد :
تئوری شرکت اصلی : به طور خلاصه ویژگیهای مهم این تئوری به شرح زیر است .
الف) تجدید ارزیابی داراییها و بدهیهای شرکتهای ترکیب شونده معادل درصد مالکیت شرکت اصلی صورت می گیرد .
ب) سهم اقلیت بر اساس خالص ارزش دفتری داراییهای شرکت فرعی محاسبه می شود . به عبارت دیگر تجدید ارزیابی داراییها و بدهیهای شرکت فرعی بر سهم اقلیت اثر ندارد .
ج) سهم اقلیت در ترازنامه تلفیقی، بعد از بدهیها و قبل از حقوق صاحبان سهام طبقه بندی می شود .
د) هر گونه تفاوت بین مانده حساب سرمایه گذاری با سهم شرکت اصلی از خالص ارزش روز داراییهای فرعی ، سرقفلی تلفیقی نام دارد که تماماً متعلق به شرکت اصلی است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله جایگاه صورت های مالی تلفیقی در حسابداری ایران

دانلود فایل فلش N7502 به صورت 4 فایله (4 فایله)

اختصاصی از فی گوو دانلود فایل فلش N7502 به صورت 4 فایله (4 فایله) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دانلود فایل فلش N7502 به صورت 4 فایله (4 فایله)

 

 

 

 

 

 

دانلود فایل فلش N7502 به صورت 4 فایله (4 فایله)

نام فایل

N7502XXUANH2_OLBANH1

نسخه اندروید 4.3

 

پشتیبانی زبان فارسی

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل فلش N7502 به صورت 4 فایله (4 فایله)

دانلود فایل فلش سامسونگ G530h به صورت 4 فایله (4 file)

اختصاصی از فی گوو دانلود فایل فلش سامسونگ G530h به صورت 4 فایله (4 file) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دانلود فایل فلش سامسونگ G530h به صورت 4 فایله (4 file)

 

 

 

 

 

 

 

 

دانلود فایل فلش سامسونگ G530h به صورت 4 فایله (4 file)

این فایل توسط تیم نرم افزار جنوب جی اس ام تست شده میباشد.

 نام فایل G530H_U1ANJ3_OXE1ANJ1

ورژن اندروید : .4.4.4

جهت پشتیبانی با شماره تماس 09385259004 تماس بگیرید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل فلش سامسونگ G530h به صورت 4 فایله (4 file)

دانلود مقاله پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه
فاکتورهای مهم پرورش گوسفند یکی قیمت بره در بازار و دیگری تعداد بره های از شیر گرفته شده به ازای هر راس گوسفند در سال می باشد.با انجام فعالیت های اصلاحی و سلکسیون ، گوسفندانی با دوقلوزایی ومیزلن بره زایی بالا حاصل شده اند که علاوه بر مزیتی که دارد این افزایش مشکل پرورش بره ها را به وجود آورده است.
کافی نبودن شیر مادر به دلایل مختلف مانند سنگینی زایمان مرگ و میر بره ها را افزایش داده است.هزینه ،زمان، نیروی کاری که صرف کاهش میزان مرگ و میر بره ها که ناشی از گرسنگی بره و فقدان خصوصیات مادری میش است می شود از لحاظ اقتصادی مقادیر زیادی را شامل می شود. برای حل این مشکل پرورش مصنوعی بره ها به عنوان یک راه چاره برگزیده می شود.
پرورش دهندگان گوسفند به دلیل مراقبت های ویژه ، احتمال مرگ ، صرف نیروی کار و گران بودن غذای جایگزین از پرورش مصنوعی بره ها خودداری می کنند. اما امروزه با پیشرفت صنعت تولید خوراک دام،بهبود ویژگیهای کیفی،وجود سیستم های مختلف پرورش مصنوعی و وجود تجهیزات مدرن ، میزان نیروی کار کاهش یافته است.
درپرورش بره ها به صورت مصنوعی ،با از شیرگیری زودهنگام بره و تغذیه مناسب ورعایت اصول بهداشتی نتیجه پرورش مصنوعی بره ها به میزان زیادی بهبود یافته است.
پرورش بره ها با شیشه وپستانک یا سیستم های اتوماتیک
در یک واحد پرورش گوسفند،وقتی تصمیم به پرورش مصنوعی بره ها گرفته میشود اولین روشی که به ذهن پرورش دهندگان می رسد استفاده از شیشه و پستانک است . بره ها در 5-3 روز اول ، هر 6 ساعت یکبار با استفاده از شیشه و پستانک تغذیه می شوند. بعد ازاین مدت بره ها هر روز 3-2 دفعه با جایگزین شیر تغذیه میشوند.در این روش مقدارمصرف جایگزین شیر را به سهولت می توان کنترل نمود.اگر باگذشت زمان و همراه با رشد بره مقدار خوراک جایگزین شیر و مدت تغذیه تغییر نکند پیش معده بره ها با گذشت زمان بزرگتر شده و عوارض ناخواسته حاصل از پرورش نامناسب به چشم خواهد خورد.در پرورش با شیشه و پستانک می توان از شیر میش های دیگر نیز به عنوان منبع شیر استفاده نمود.
یک روش دیگر،((پرورش اتوماتیک)) می باشد.دراین روش امکان مصرف خوراک جایگزین به صورت مداوم و آزادانه برای بره ها مهیا می شود . دراین روش نیروی کار کاهش یافته و در مدت کوتاه تعداد زیادی بره پرورش می یابد.دراین روش واحدهای مکش شیر برای تعدادزیادی بره قابل استفاده است. پرورش دهندگان گوسفند باتوجه به تعداد بره ای که می خواهند به صورت مصنوعی پرورش دهند بایستی تعداد سطل مورد نیاز را خریداری نمایند و یا خودشان اقدام به ساختن آنها نمایند.
پرورش بره ها در محفظه یا اتاقک بره
بره ها با شروع تغذیه جایگزین شیرازهفته دوم به اتاقک بره آورده می شوند.غذایی که بعد از این بایستی به برها بدهیم خوش خوراک بوده و دارای حداقل 20 درصد پروتئین باشد.کنجاله سویا به میزان 50 درصد کل جیره برای تغذیه بره ها در این مرحله مناسب است.از آنجا که یونجه خشک باعث نفخ در بره ها می شود نباید زیاد مصرف شود. یونجه پربرگ نباید در دوهفته اول زیاد شود و همچنین آب مصرفی بره ها بایستی تمیز و تازه باشد.غذا و آب طوری قراردهده شود که بره ها نتوانند ریخت و پاش کنند.بدین منظور ظرف شیر را می پوشانند تا فضولات داخل غذا نشود و هر24 ساعت یکبار غذای بره تعویض میشود.

 

بخش ها و تجهیزات مورد نیاز
بره هایی که به صورت مصنوعی پرورش می یابند باید به مقدار کافی از تحت شرایط تهویه و محیط مناسب از جایگزین شیر تغذیه نمایند.بره ها در چند هفته اول زندگی حرارت بدن خود را نمی توانند با محیط تطبیق دهند . بنابراین باید از تجهیزات گرمازا همانطور که در مورد جوجه های یکروزه استفاده می شود مانند مادر مصنوعی ،لامپها وغیره استفاده نماییم. طی تحقیقات انجام شده حرارت 20 درجه سانتیگراد محیط ، بهترین شرایط دمایی برای رشد بره ها می باشد. اگر زمین خاکی و یا بتون باشد بایستی روی آن را باکاه و یا تراشه چوب بپوشانیم . برای بره های تازه به دنیا آمده میتوانیم از دربهای چوبی یا فلزی جمع شونده سیار استفاده نماییم. برای هربره 0.9 مترمربع باکس چوبی سیار در سطح بتونی 0.5 الی 0.6 مترمربع تازمان اتمام شیرخوارگی کافی است.باکس های چوبی جمع شونده از لحاظ بهداشت و استفاده بهینه از سطح دارای مزیت می باشند. پستانک ها و سطلهای شیر مورد استفاده،دارای دونوع می باشند. نوع اول سیستم اتوماتیک و نوع دوم پستانک معمولی می باشد:
در سیستم اتوماتیک یک دگمه باز وبسته کردن وجود دارد که به کپسول پلاستیکی متصل است،وجوددارد.در سیستم پستانک ، رعایت بهداشت سخت تر بوده و خوردن شیر سردتر است . نوع دیگر پستانک متصل به کپسول پلاستیکی است که بره برای دریافت شیر بایستی فشار زیادی را با مکش به پستانک و کپسول وارد کند . در سیستم پستانک دار دو نوع سطل استفاده می شود:
پستانک-سطل نوع I : دارای یک لاستیک به طول یک متر که ازداخل شیر عبور کرده و پستانک در راس سطل قرار می گیرد.
پستانک - سطل نوعII: پستانک ها در اطراف قرار دارند و شیر با نیروی جاذبه زمین به داخل پستانک هاجاری می شود و بره ها آن را می خورند.شیر همیشه در پستانک قرار دارد و تغذیه بره ها را آسانتر می کند. درسیستم اتوماتیک ، هیچ افتی در میزان رشد بره ها نسبت به سیستم سطل وجود ندارد.پستانک های ازجنس لاتکس یا لاستیک برای این کار ایده آل هستند.
پستانک های لاستیکی دارای طول 4-3 سانتیمتر بوده و برا ی هر پستانک 5-3 راس بره در نظر گرفته می شود.برای پرورش مصنوعی بره ها دو یا سه قسمت در نظر گرفته می شود. اولین بخش، بخش عادت یا وفق دادن بره ها می باشد.بخش دوم مرحله عبور و بخش سوم بخش انفرادی است .
بره ها از بخش دوم (عبور) به بخش عادت پذیری آورده می شود.دراین بخش اگر بره ها به تغذیه مصنوعی عادت کنند دیگر نیازی به کمک ندارند. 3-2 روز بایستی نظارت انجام شود تا از عادت کردن بره ها به پستانک ها مطمئن شویم.بره ها تازمان از شیرگیری در بخش سوم می مانند. در آغول های فلزی و تخته ای،به ازای هر راس 0.18 مترمربع و در آغولهای بتونی 0.54 مترمربع سطح به ازای هر راس بره در نظر می گیریم . اگر در زمستان ، تعداد زیادی بره را بخواهیم به طور مصنوعی پرورش دهیم ، بایستی علاوه بر اینکه دمای محیط را بالاتر از 15 درجه سانتیگراد نگهداریم،تهویه مناسب نیز انجام دهیم تا سرعت رشد بره ها در حد قابل قبولی بماند.
آغوز و خوراک جایگزین شیر
برای بره های تازه به دنیا امده مصرف آغوز دارای اهمیت ویژه ای است. هم برای بره هایی که توسط مادر خود تغذیه می شوند و هم برای بره هایی که به طور مصنوعی تغذیه می شوند آغوز باعث افزایش قدرت زنده مانی و منبع اجزای غذائی ویژه می باشد . علاوه براین که از لحاظ انرژی و پروتئین غنی می باشد،دارای آنتی کورها و گولوبولینهای مورد نیاز بره است.
بره ها بایستی در 24-18 ساعت اول زندگی آغوز مصرف نمایند.36-24 ساعت بعد از تولد میزان جذب مواد حیاتی آغوز از روده از روده باریک به میزان قابل توجهی کاهش می یابد . به بره هایی که می خواهیم بهصورت مصنوعی پرورش دهیم بایستی توسط شیشه و پستانک آغوز خورانده شود و یا اجازه دهیم تا در 6 ساعت اول زندگی از مادر خود تغذیه نماید.
بره های تازه به دنیا آمده به مصرف 20 میلی لیتر آغوز به ازای هر 0.5 کیلوگرم وزن زنده بدن نیازمندند.این مقدار در 4 دفعه با فواصل مساوی داده می شود.می توان آغوز اضافی را منجمد نموده و برای مصارف آینده نگهداری نماییم. اگر از گوسفندان آغوز کافی برای تغذیه بره تامین نشود این کمبود را می توان از آغوز گاو تامین نمود برای اینکه آنتی کورهای موجود در آغوز منجمد دناتوره نشوند بایستی به صورت غیرمستقیم گرما داده شود و بدین طریق با حفظ آنتی کورهای آغوز به آرامی ذوب نموده و به مصرف بره برسانیم.
آغوز منجمد را داخل کیسه داخل آب گرم قرار می دهیم . برروی کیسه حاوی آغوز به آرامی آب گرم می ریزیم و تا ذوب آغوز منجمد ادامه می دهیم.خوراک های آماده شده به عنوان جایگزین شیر بایستی صرفا برای بره ها آماده شده باشند و خوراک جایگزین تولید شده ب شیر گاو برای بره ها مناسب نمی باشد زیرا ذرات چربی موجود درشیر آماده شده برای بره ها بایستی در اندازه های مساوی (هموژن) باشند. شیر گاو به علت وجود لاکتوز زیاد می تواند باعث اسهال و درنتیجه مرگ و میر بره ها شود.

ترکیبات یک غذای جایگزین شیر برای تغذیه بره ها در جدول 1 آورده شده است :
پروتئین خام 24-22%
چربی 35-25%
خاکستر 8-5%
سلولز خام 1-0.5%
ویتامین A 20.000 IU/kg
ویتامین D 5000 IU/kg
ویتامین E 100-50 IU/kg
لاکتوز 25-22%
چون خوراک جایگزین که به حالت پودر است دارای چربی بالا می باشد بایستی با آب ولرم مخلوط نماییم تا حل شود. محلول سرد شده در دمای 4-2 درجه سانتیگراد باید نگه داشته شود. با مکش مداوم خوراک جایگزین عوارض گوارشی ناشی از تغذیه مصنوعی به حداقل می رسد.خوراک جایگزین سرد بوده و از فعالیت میکروارگانیسم ها جلوگیری میکند. ظروف شیر و پستانک هارا هر 2،3 روز یکبار از هم جدا کرده و با آب و مایع ظرفشویی می شوییم و پستانک های پاره شده و خسارت دیده را تعوی می نماییم تا اتلاف شیر به حداقل برسد. خوراک جایگزین از یک روز قبل آماده شده و در یخچال نگهداری می شود.مصرف شیر با توجه به وزن زنده بره ها و سن بره ها به طور متوسط روزانه مصرف غذای جایگزین 1.1-1.5 و 1.7کیلوگرم در روز و یا به طور متوسط 0.93 کیلوگرم در روز می باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر