فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی و سنجش مؤلفه‌های اخلاق کار و میزان رضایت ارباب رجوع

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بررسی و سنجش مؤلفه‌های اخلاق کار و میزان رضایت ارباب رجوع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    500صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

مقدمه :

 

اخلاق به عنوان تنظیم کننده روابط میان انسانها، همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. در مدیریت نیز این سازوکار درونی، بدون آنکه نیاز به اهرمهای بیرونی داشته باشد، قادر است تا عملکردهای اخلاقی را در کارکنان تضمین نموده و سازمانی اخلاقی را بوجود آورد.
با اتکا به اصول اخلاقی، مدیران قادر می‌شوند تا تصمیم بگیرند که چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است، چه کسی در سازمان به راه درست می‌رود و چه کسی راه نادرست را می‌پیماید. بنابراین مدیر در انجام وظایف خود نظیر تصمیم‌گیری، ارزشیابی، نظارت، تشویق و تنبیه بدون وجود یک نظم اخلاقی در سازمان نمی‌تواند با قاطعیت عمل کند. (الوانی، 1379: 2-1)
در دهه‌های اول سده بیستم، سازمانها عمدتاً به فعالیتهای اقتصادی توجه داشتند. ( انتظار جامعه نیز همین بود)، اما از دهه‌های 1960 و 1970 به بعد انتظار جامعه از سازمانها به غیر از تولید و ارائه خدمات به رعایت اخلاقیات و مسئولیت آنها در قبال جامعه معطوف شد. امروزه تعاملات سازمانها به غیر از تعاملاتی که با کارکنان، سهامداران، رقبا، مشتریان، عرضه‌کنندگان مواد اولیه، اعتباردهندگان، عمده‌فروشان و خرده‌فروشان دارند، باید پاسخگوی افکار عمومی، رسانه‌های ارتباط جمعی، گروهها و انجمن‌های مختلف جامعه و ... نیز باشند. به عبارت دیگر تعاملات اولیه موجب ایجاد تعاملات ثانویه شده است. تعاملات ثانویه سرآغازی برای سازمان و رعایت اصول اخلاقی و مسئولیت‌های اجتماعی و نهایتاً پاسخگویی به خواسته‌های جامعه و ارباب‌رجوعان سازمانی فراتر از روابط اولیه است. (گیوریان، 1379: 35)
یک نکته مهم و ضروری در تبیین اخلاقیات، بستر ارزشی و اعتقادی و ایدئولوژیک جامعه‌ای است که اخلاق در آن مطرح می‌شود. با توجه به این نکته مهم، اندیشمندان مختلف تعاریف و تبیین‌های متفاوتی از اخلاقیات دارند. لذا باید اذعان نمود که اخلاق، بدون زمینه اعتقادی نقطه اتکائی نیست و اخلاق با عقیده پیوندی ناگسستنی دارد. (احمدی بیرجندی، 1375: 11 به نقل از معراج السعاده ملااحمد نراقی)
لذا بحث ایدئولوژی و ارزشهای حاکم بر جامعه زیربنای اساسی در پژوهشهایی این گونه است. ما در این تحقیق از منظر ارزشهای حاکم بر جامعه خود و ایدئولوژی اسلامی می‌نگریم و آنرا مبنای اساسی تعاریف خود قرار خواهیم داد.
بی‌گمان در هر سازمان و نهاد اجتماعی، مشاغل متعدد و متنوع وجود دارد. مشاغل گوناگون، همان¬گونه که از نظر جسمی دارای نیازها و آسیب‌هایی گوناگون¬اند، از جهت اخلاقی، روحی و روانی نیز دارای نیازها و آسیب‌هایی متفاوت و متنوع¬اند. (واثقی، 1384: 170)
انجام هر کاری و ایفای هر نقشی در موقعیتهای گوناگون اجتماعی و سازمانی، نیازمند به روحیه مثبت و اخلاق مناسب با همان موقعیت است. نیازها و آسیب‌های اخلاقی و روانی مشاغل، آن گونه که باید، شناخته نشده‌اند و از این رو، قانونمند و دارای چارچوب اجرایی نیز نیستند.
رفتار اخلاقی، مستقیم و غیر مستقیم به نفع شرکتها تمام می‌شود. یکی از منافع آشکار داخلی، کسب هرچه بیشتر رضایت خاطر کارکنان و ارتقاء انگیزه در آنهاست. از جنبه بیرونی، اخلاق سبب نیک نامی شرکت خواهد شد. نفع غیر مستقیم اخلاق در کاهش هزینه‌های ناشی از رفتار غیر اخلاقی از طریق رعایت مقررات قانونی در فعالیتهای کسب و کار است. (واثقی، 1384: 179)
لذا برای نهادینه‌سازی اخلاقیات در سازمان و رعایت مسئولیت¬های اجتماعی توسط تک تک افراد، توجه و توسعه اخلاقیات سازمانی بسیار لازم است. (گیوریان، 1379: 36) به همین منظور در این بررسی به دنبال تهیه معیارها و ضوابط اخلاق کار هستیم، تا با شناخت آنها و فوایدی که رعایت این ضوابط در توسعه رفتارهای بهینه‌ سازمانی و فردی در ارتباط با کسب رضایت ارباب‌رجوعان دارند بتوانیم راهکارهایی برای کاربردی کردن آنها در سازمان ارائه دهیم.

 

بیان مسأله :

 

اخلاق و اخلاقیات از بدو تولد بشر تا این زمان که عصر تکنولوژی و اطلاعات می‌باشد مطرح بوده است و مسأله‌ای نیست که بتوان آنرا چه در زندگی اجتماعی و چه در زندگی سازمانی نادیده گرفت. اهمیت این مسأله امروزه بیشتر نیز شده است، به ویژه در خصوص سازمان‌ها که ملزم هستند خود را علاوه بر پاسخگو بودن در قبال اعضای سازمان، ارباب‌رجوعان و افراد ذینفع، در قبال جامعه نیز پاسخگو بدانند و به همین خاطر بحث مسئولیت‌های اجتماعی و استانداردهای جهانی اصول اخلاقی - انسانی در اکثر دنیا بسیار مهم می‌باشد.
در هر حکومتی کلیة خدمات اداری به دست کارکنان و مستخدمین دولتی ارائه می‌گردد و کارکنان تنها گروهی هستند که افتخار خدمتگذاری در امور اداری را نسبت به مراجعین دستگاه‌های اداری کشور، به خود اختصاص داده‌اند. کارکنان دولت بازوان اجرایی حکومت‌ها در ارائه‌ی خدمات مطلوب و شایسته به جامعه بوده و دولت بدون همکاری این گروه هرگز در نیل به اهداف خود موفق نخواهد بود. آن چه که چارچوب خدمات و محدوده‌ی عمل کارکنان دولت را معین می‌سازد، قوانین و مقرراتی است که توسط قوة مقننه تصویب می‌گردد، هر چند پیشنهاد کننده‌ی آن مقررات، مراجعی در خارج از قوه‌ی مقننه باشند. در مواردی نیز محدوده‌ی وظایف کارکنان دولت توسط قوه مجریه و هیأت دولت معین می‌گردد که آن هم به تجویز قانون است. قوانین و مقرراتی که محدوده‌ی وظایف و نحوه ارائه‌ی خدمات اداری را معین نموده‌اند، مجازات تخطی از ضوابط را نیز پیش‌بینی کرده‌اند. با همة اینها «قانون الفاظ خشک و بی‌روحی است که بدون وجود تعهد و یک الزام درونی» و «بدون پشتیبانی مجموعه‌هایی از اصول اخلاقی مثبت»، «بدون پرورش منابع انسانی برخوردار از ویژگی‌های کیفی و وجدان کار» و «بدون رهبری و روش‌های مدیریتی ارزش‌مدار» قدرت بازدارندگی ندارند. زیرا «در قوانین و مقررات نمی‌توان همة تصمیم‌ها و اقدام‌های مدیران و کارگزاران بخش عمومی را در نظر گرفت و برای آنها شیوه و راه و روش انجام کار ارائه داد» (الوانی، 1377: 50)
اتزیونی معتقد است که بدون مراجعه به اخلاق و گفت و گوی اخلاقی، قانون اثربخش نخواهد بود. تنها هنگامی که گفت و گوی اخلاقی در میان شهروندان بارور و شکوفا شود، می‌توان انتظار داشت که قانون کارکرد داشته باشد. اتزیونی می‌گوید قانون همان تداوم اخلاقی در شکلی دیگر است او بر این باور است که گفت و گوهای اخلاقی زمان‌بر بوده و دیر نتیجه می‌دهد و ممکن است حتی 25 سال طول بکشد تا یک گفت¬وگوی اخلاقی تبدیل به قانون شود. او معتقد است که گفت¬وگوی اخلاقی را باید ساز و کار درونی کردن قانون بدانیم چرا که به دنبال آن و هنگام اجرای قانون دیگر نیازی به نیروی انتظامی نخواهد بود. او ساز و کار درونی کردن اخلاق را چنین شرح می‌دهد : «انسان هیچ گاه چیزی را درونی نمی‌کند مگر آنکه آن را درست بپندارد».(اتزیونی، 1380) دلیل دیگری که برای توجه به اخلاقیات و معیارهای اخلاقی در سازمان‌ها بیان شده است این است که کردار و رفتار کارگزاران و مدیران بخش عمومی در زیر ذره‌بین جامعه و همه‌ی مردم و سیاست‌مداران قرار دارد. بنابراین رفتار آنان باید به گونه‌ای باشد که درستی اعمال‌شان مایه‌ی مباهات و سربلندی نظام حکومتی و موجب رضایت جامعه باشد و در این راه مدیران و کارکنان بخش عمومی نیازمند الگوها، و چارچوب‌هایی ارزشی و اخلاقی‌اند که به صورت معیارهایی به رفتارها و اعمال آنان جهت دهد.» (الوانی، 1377: 50)
اخلاق یا اخلاقیات به عنوان مجموعه‌ای از اصول و ارزش‌ها که درستی یا نادرستی (خوبی و بدی) رفتارها و تصمیم‌های فرد یا سازمان را تعیین می‌کند،
در سال‌های اخیر تحت عنوان «اخلاق اداری» وارد عرصه ادبیات تئوریک مدیریت شده و مورد توجه و اقبال زیاد دانشگاهیان، سیاست‌مداران و مدیران سازمان‌های دولتی و خصوصی قرار گرفته است تا آنجا که به عنوان نوعی «نهضت اصلاح گرایانه» در سازمان‌های دولتی و خصوصی قلمداد شده است.
در کنار مسایل یاد شده درباره اخلاق یکی از مباحث مهم دیگری که مورد توجه مدیران سازمانها و سیاست¬مداران جامعه قرار می¬گیرد بحث رضایت ارباب‌رجوع از سازمانها می-باشد.
روابط بین افراد در دوران اولیه مدیریتی نوعی فاصله که منجر به خصومت و دشمنی می‌شود بنا نهاده شده است. و به مرور زمان بر حسب رشد بشر و پذیرفتن کرامت انسانی جنبه‌های انسانی در آن نفوذ می‌کند، بگونه‌ای که امروز همه سازمانها و ادارات خدماتی، خدمت به مراجعین را محور فعالیت خود قرار داده¬اند. احتمالاً مطالبات مربوط به حقوق بشر و فعالیتهای اقتصادی آزاد و رقابت برای بقاء و توسعه از عوامل مهم در مشتری مداری و یا ارباب¬رجوع گرایی است.
امروزه کمتر سازمان یا اداره¬ای را می¬توان یافت که خدمت درست به خدمت گیرنده را شعار خود قرار ندهد که این مهم در آینده به یک واقعیت قطعی و وظیفه اساسی علی¬الخصوص در کشورهای جهان سوم تبدیل خواهد شد.
نهادینه کردن این مهم در گرو خدمت صادقانه و جلب اعتماد عموم از طریق جلب رضایت آنها در ارائه خدمات صادقانه است. جهت¬گیری¬های تئوری¬های سازمان و مدیریت در طول تاریخ مبین این حقیقت است که انسان و ارزشهای والای انسانی به مرور زمان به عنوان بحث غالب، مورد توجه صاحب نظران در آمده است.
لذا با در کنارهم قرار دادن دو مبحث ذکر شده یعنی اخلاق و رضایت ارباب¬رجوع می¬خواهیم به این سؤال اساسی پاسخ دهیم که آیا توسعه و نهادینه کردن اخلاقیات در کار و در رفتار کارکنان سازمان¬ها به کسب رضایت ارباب¬رجوع منجر خواهد شد؟ و رعایت اخلاقیات چه تأثیری در رضایت ارباب-رجوع دارد؟ اما قبل از آن باید به سؤالات دیگری هم پاسخ گفت که، چگونه می‌توان اخلاق را در سازمان‌ها نهادینه یا درونی نمود ؟ معیارها و شاخص‌ها و یا به طور واضح‌تر مؤلفه‌های اخلاق کار چیست؟ و چه چیزهایی را رفتار اخلاقی در سازمان می‌نامیم؟

 

ضرورت بررسی موضوع :
مقام معظم رهبری در سال‌های اخیر تأکید فراوانی بر تقویت وجدان کار در میان افراد جامعه داشته‌اند و حتی یکی از پیام‌های نوروزی خود را به این امر اختصاص داده‌اند. از سوی دیگر مسؤولین کشور نیز به تناوب بر لزوم گسترش فرهنگ کار و تولید و شناخت عوامل خروج از کم کاری و بی‌علاقگی نسبت به کار تأکید کرده‌اند. در پیام رئیس‌جمهور به اولین سمینار تکامل فرهنگ کار در سال 1375 نیز بر ضرورت بازنگری در فرهنگ کار در جامعه ایران در راستای برنامه‌های توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور تأکید شده است. در قسمتی از آن پیام رئیس‌جمهور آمده است : «اهتمام دستگاه‌های فرهنگ‌ساز جامعه در زدودن سنت‌های غلط و اصلاح و گسترش احترام و ارزش کار، در توجه مردم به کار و تلاش تأثیرات شایسته‌ای خواهد داشت».
همچنین در این پیام یکی از وظایف مسؤولین و متصدیان کار در کشور فراهم آوردن زمینه مناسب برای سخت‌کوشی، خلاقیت، ابتکار و نوآوری، احساس تعهد و مسؤولیت‌پذیری در جامعه عظیم کار کشور ذکر شده است. در سخنان مقام معظم رهبری در نوروز 1385 نیز به طریقی اولی بحث از ارزش‌ها و تولید انسان کارآمد به میان آمده که همگی آنها حکایت از توجه به این امر دارد. همچنین در بررسی میزان بهره‌وری در کشور که بنابر نظر اکثر کارشناسان اقتصادی بسیار پائین است. لازم است فقدان فرهنگ و اخلاق کار مناسب در جامعه به عنوان یک معضل اقتصادی، اجتماعی تلقی شود و برای شناسایی بهتر وضع موجود از نظر فرهنگ و اخلاق کار و عوامل مؤثر بر آن مطالعات و بررسی‌هایی چه به صورت تحقیق و چه به صورت گفتگو در میان اندیشمندان انجام گیرد.
برای تأکید بیشتر در ضرورت پرداختن به مسأله اخلاق کار و ارتباط آن با رضایت ارباب¬رجوع و کسب رضایت آنها شایسته است تا به گزارش برنامه تحول در نظام اداری سازمان مدیریت و برنامه¬ریزی کشور توجه کنیم.
سازمان مدیریت و برنامه ریزی در گزارشی طبق نظر سنجی به عمل آمده از 1024 مراجعه کننده به دستگاه¬های دولتی مستقر در شهر تهران، اصفهان و کرمانشاه نظیر بیمارستان-ها، دادگستری، شهرداری، ادارات امور اقتصادی و دارایی، راهنمایی و رانندگی، ثبت اسناد و املاک و ثبت احوال نتایج زیر را ارائه داده است:
- مراجعه کنندگان چهت انجام کار خود، به طور متوسط 5/2 بار به دستگاههای دولتی مراجعه نموده¬اند.
- 39 درصد مراجعه کنندگان جهت انجام کار خود، به بیش از یک دستگاه مراجعه نموده¬اند.
- 50 درصد مراجعه کنندگان اطلاعی از مراحل انجام کار و مدارک و مستندات مورد نیاز نداشته¬اند و از 50 درصد بقیه، 60 درصد آنان با مراجعه قبلی به دستگاه از مراحل انجام کار مطلع شده¬اند. 6/31 درصد مراجعه کنندگان از چگونگی انجام کار در دستگاه¬های دولتی اعلام نارضایتی کرده¬اند.
- مراجعه کنندگان علت تأخیر در انجام کار را مواردی از قبیل عدم انگیزش کارکنان، تراکم ارباب‌رجوع، عدم نظارت و کنترل، نارسائی در قوانین و مقررات و عدم انطباق تعداد کارکنان با حجم کار عنوان نموده¬اند.
- 8/9 درصد از مراجعه کنندگان علاوه بر تعرفه¬های مقرر پرداخت اضافه نیز داشته¬اند.
- 1/8 درصد مراجعه کنندگان در روند انجام کار از دستگاه¬های دولتی شکایت داشته¬اند که از این تعداد 5/89 درصد اعلام داشته¬اند که شکایت آنها مورد بررسی قرار نگرفته و نتیجه¬ای از آن حاصل نگردیده است. (کلهر، 1383: 98-97)

 

اهمیت بررسی موضوع :
امروزه اخلاق مورد توجه محققان و سازمان‌ها و دولت‌های گوناگون است، آنان با پرداختن به موضوع اخلاق قصد تشریح آن و ارتقای شاخص‌های عملکردی کارکنان و دستگاه‌های دولتی (کارایی) و نیز شاخص‌های رضایت مشتریان و ارباب-رجوع بخش عمومی (اثربخشی) را دارند.
تمام کسانی که با ادبیات و تئوری‌های مدیریت آشنا هستند، می‌دانند که موضوع اخلاق در رشته‌های مدیریت در دانشگاه‌های خارج از ایران، از سابقه‌ی طولانی برخوردار نیست. به گونه‌ای که می‌توان آن را موضوعی نو خواند و بدیهی می‌نماید که برای دانشگاه‌های ایران در مقایسه با دانشگاه‌های غربی نوتر است. تعداد مقالات، کتاب‌ها و پایان‌نامه‌ها بسیار کم است. بنابراین تمام کسانی که در زمینه «اخلاق در مدیریت» یا «اخلاق سازمانی» نوشته‌ای منتشر ‌نماید، هر یک به سهم خویش به غنای تئوریک موضوع کمک در خوری می‌کند.
تأثیرپذیری نگارنده از عوامل اجتماعی و مشاهده‌ی بسیاری از نشانه‌های غیراخلاقی همچون پائین بودن سطح استانداردهای رفتاری و خدمات ارائه شده توسط سازمان‌های بخش عمومی ایران (به طور مثال وجود شبکه‌های رشوه‌خواری ، گسترش سوء استفاده‌های کلان مالی، اختلاس و رشوه‌خواری در ادارات و سازمان‌ها، تبانی‌های مالی در قراردادها که هر روز در روزنامه‌ها شاهد آنها هستیم همچون اختلاس 120 میلیارد تومانی در بانک صادرات و ... ) که حکایت از فقدان یک مدیریت اخلاقی اثربخش دارد، یک واقعیت است. نگارنده متوجه تأثیر رعایت اخلاقیات سازمانی بر زندگی اجتماعی، رضایت‌مندی ارباب‌رجوع و همبستگی و اعتماد اجتماعی بوده لذا تصمیم به شناسایی مؤلفه‌های اخلاق کار با توجه به نظام ارزشی حاکم بر جامعه گرفته تا بوسیله آن بتوان میزان اخلاقیات افراد را در سازمان سنجید و در راه بهبود آنها گام برداشت .

 

اهداف تحقیق:

 

اهداف اصلی:
1 - تبیین و تعریف و شناسایی مؤلفه‌ها و شاخص¬های اخلاق کار در سازمان
2 - سنجش میزان اخلاق کار (شاخص¬های منتخب) دریک سازمان ورابطه آن با رضایت ارباب¬رجوع
3 - ارائه راهکارهای عملی برای افزایش رعایت اخلاق کار در سازمان
اهداف جزئی:
1 – سنجش رابطه بین سن ارباب¬رجوع و میزان رعایت اخلاق کار کارکنان
2 - سنجش رابطه بین میزان تحصیلات ارباب¬رجوع و میزان رعایت اخلاق کار کارکنان
3 - سنجش رابطه بین جنسیت ارباب¬رجوع و میزان رعایت اخلاق کار کارکنان

 

سؤالات تحقیق:

 

سؤالات اصلی:
1 – معیارها و شاخص¬ها و یا مؤلفه¬های اخلاق کار در سازمان چیست؟ چه چیزهایی را رفتار اخلاقی در سازمان می-نامیم؟
2 – آیا رعایت اخلاقیات در کار منجر به کسب رضایت ارباب¬رجوعان خواهد شد؟
3 – آیا بین اطلاعات زمینه¬ای ارباب رجوع و میزان رعایت اخلاق کار کارکنان ارتباط وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
1 –آیا سن ارباب¬رجوع در میزان رعایت اخلاق کار کارکنان تأثیر دارد؟
2 - آیا رشته تحصیلی ارباب¬رجوع در میزان رعایت اخلاق کار کارکنان تأثیر دارد؟
3 - آیا جنسیت ارباب¬رجوع در میزان رعایت اخلاق کار کارکنان تأثیر دارد؟

 

فرضیات تحقیق:

 

فرضیات اصلی:
1 – هرچه میزان در نظر گرفتن خدا از سوی کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب رجوع بیشتر است.
2 – هرچه میزان انضباط کاری کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب رجوع بیشتر است.
3 – هرچه میزان مسئولیت¬پذیری و پاسخگویی کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب رجوع بیشتر است.
4 – هرچه میزان رعایت انصاف وعدالت کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب رجوع بیشتر است.
5 – هرچه میزان رعایت ادب و احترام و خوش‌رویی و خوش‌رفتاری کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب‌رجوع بیشتر است.
6 – هرچه میزان صداقت و درستی و امانتداری کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب‌رجوع بیشتر است.
7 – هرچه میزان تعهد و تخصص شغلی کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب رجوع بیشتر است.
8 – هرچه میزان انتقادپذیری کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب رجوع بیشتر است.
9– هرچه میزان علاقه به کار و افزایش کارایی کارکنان بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب رجوع بیشتر است.
10 – هرچه میزان شفافیت عملکرد کارکنان و سلامت اداری آنها بیشتر باشد، میزان رضایت ارباب رجوع بیشتر است.
فرضیات فرعی:
1 – سن ارباب¬رجوع در میزان رعایت اخلاق کار توسط کارکنان تأثیر دارد.
2 – رشته تحصیلی ارباب¬رجوع در میزان رعایت اخلاق کار توسط کارکنان تأثیر دارد.
3 – جنسیت ارباب¬رجوع در میزان رعایت اخلاق کار توسط کارکنان تأثیر دارد.
تعریف عملیاتی متغیرهای مستقل و وابسته:

 

 

 

متغیرهای مستقل: اخلاق کار

 

1 – در نظر گرفتن خدا: که شامل مواردی چون مد نظر قرار دادن رضای خداوند به هنگام انجام کار و ارائه خدمت به ارباب رجوع، رعایت شعائر اسلامی ( پوشش، رفتار، گفتار و ...) و همچنین داشتن روحیه مذهبی و نشاط معنوی و انتقال آن به ارباب‌رجوع می‌باشد.
2 – انظباط کاری: این مؤلفه دو مورد مهم را می¬تواند شامل شود که عبارت از برخورداری کارکنان از آراستگی ظاهری، یعنی به عبارتی ژولیده – پولیده نبودن، و همچنین به موقع انجام شدن کارها توسط کارکنان می¬باشد.
3 – مسئولیت¬پذیری و پاسخگویی: پیگیری و تلاش کارکنان در جهت اهداف سازمان که همان ارائه خدمات مناسب به ارباب-رجوع می¬باشد و پاسخگویی به سؤالات اربا¬ب¬رجوع و نیز احساس مسئولیت در قبال اشتباهاتی که در انجام کار ارباب¬رجوع انجام می¬دهند و جبران آن¬ها از موارد مهمی است که در این مؤلفه باید مد نظر قرار داد.
4 – رعایت انصاف و عدالت: حاکم بودن ضابطه در انجام کار ارباب¬رجوع و عدم وجود تبعیض و رعایت حق تقدم مراجعه در ارائه خدمت به ارباب¬رجوع و همچنین احترام به حق و حقوق ارباب¬رجوع و پایمال نکردن آن از موارد مهم در این مؤلفه است.
5 – رعایت ادب و احترام: اشاره دارد به محترم شمردن ارباب-رجوع و برخورد با تواضع و خوش¬رویی و داشتن صبر و تحمل در مقابل رفتار و گفتار ارباب¬رجوع به طوری که او در مواجهه با کارکنان سازمان احساس آرامش نماید.
6 – صداقت و درستی و امانت¬داری: عدم استفاده شخصی از وسایل سازمان و متعهد بودن به قول و قرارهای اداری در انجام کار ارباب¬رجوع و همچنین ارائه خدمات به صورت درست و صادقانه از مواردی است که در این مؤلفه باید به آن توجه شود.
7 – تعهد و تخصص : به موقع انجام دادن کار ارباب¬رجوع و پیگیری و تلاش در جهت برآورده شدن نیازها و درخواست¬های ارباب¬رجوع از موارد مهم در سنجش تعهد کارکنان می¬باشد. همچنین در سنجیدن تخصص کارکنان می¬توان دقت و صحت و مهارت در ارائه خدمات را در نظر داشت، همچنین باید اشاره کرد که توضیح اندک ارباب¬رجوع در متوجه کردن کارمند به نوع خدمتی که نیاز دارد و میزانی که وی به هنگام دریافت خدمات انتظار می¬کشد همگی از موارد مهمی است که می¬تواند تعهد و تخصص کارکنان را بسنجد.
8 – انتقادپذیری: استقبال کارکنان در پذیرش انتقادهای روا و شاید ناروا در چگونگی انجام فعالیت¬های کاری از سوی آن¬ها نشانگر میزان انتقادپذیری آن¬ها خواهد بود.
9 – علاقه به کار و افزایش کارایی: داشتن و شور و اشتیاق و انگیزه در انجام وظایف اداری از سوی کارکنان و ارائه خدمات به نحو مطلوب و در حداقل زمان مواردی است که نشان دهنده علاقه به کار و افزایش کارایی کارکنان خواهد بود.
10 – شفافیت عملکرد و سلامت اداری : عدم درخواست و دریافت رشوه و فرایندهای کاری شفاف به طوری که ارباب-رجوع به سادگی چگونگی انجام کارها را درک کند در رعایت این مؤلفه بسیار مهم است.

 

متغیر وابسته: رضایت ارباب‌رجوع

 


1 – دانش کارکنان (دانش فنی): منظور از دانش کارکنان قابلیت و مهارت کارکنان برای ارائه خدمات مورد نظر به ارباب‌رجوع می‌باشد.
2 – رفتار مناسب: منظور رعایت اصول انسانی و احترام به افراد و ادب و نزاکت هنگام برخورد با ارباب‌رجوع در ارائه خدمات است. خوش‌رویی و خوش‌رفتاری، رعایت ادب و احترام، صبر و تحمل در برخورد با انواع ارباب‌رجوع و ... همگی مواردی هستند که مطمئناً موجب آرامش و آسایش خاطر ارباب‌رجوع را فراهم می‌آورد و رضایت آن را از کارکنان سازمان مورد مراجعه افزایش می‌دهد.
3 – عوامل ظاهری: منظور توجه به زیبایی، تمیزی، آراستگی و جذابیت کلیه عوامل مادی و فیزیکی و حتی پوشش کارکنان و دکوراسیون و مبلمان محل کار است.
4– سرعت عمل: واکنش سریع در برابر خواسته‌ها و انتظارات ارباب‌رجوع می‌باشد.
5 – روان‌سازی فرآیندهای کاری(سهولت دستیابی به خدمات): اگر رویه سفارش یا انجام یک خدمت پیچیده باشد، ارباب‌رجوع باید وقت و هزینه زیادی صرف کند تا آن خدمت را دریافت نماید. لذا روان‌سازی فرآیندهای کاری از موارد مهم در جلب رضایت ارباب‌رجوع است.
6 – فن‌آوری: منظور استفاده از مناسب‌ترین و آخرین دستاوردهای تکنولوژی می‌باشد.سازمانها برای جلب رضایت ارباب‌رجوع خود نیاز دارند تا از تکنولوژی‌های مختلف و به روز مرتبط با کار خود استفاده نمایند و همچنین باید این فناوری‌ها به گونه‌ای باشد که استفاده آن‌ها توسط ارباب‌رجوع برای ایجاد دقت و سرعت در انجام کارهای آن‌ها به سهولت امکان‌پذیر باشد.
7 – آگاهی ارباب‌رجوع: اشاره به میزان اطلاع ارباب‌رجوع درباره چگونگی انجام فعالیت‌های اداری و فعالیت‌های منجر به ارائه خدمات دارد. همچنین چگونگی اطلاع‌رسانی سازمان درباره نحوه و کیفیت ارائه خدمات خود را شامل می‌شود.در این پژوهش آگاهی ارباب‌رجوع به میزان اطلاع آن‌ها از تنوع خدمات سازمان و نیز چگونگی نقش سازمان (فعال یا منفعل) در این اطلاع‌رسانی است.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   500 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی و سنجش مؤلفه‌های اخلاق کار و میزان رضایت ارباب رجوع

تحقیق در مورد پیامبر و اخلاق

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد پیامبر و اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پیامبر و اخلاق


تحقیق در مورد پیامبر و اخلاق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:18

فهرست مطالب

 

پیامبر و اخلاق

پیامبر اکرم مصداق زیبایی اخلاقی در اسلام هستند و برای آنکه بتوان به خوبی و شایستگی ویژگیها و خصوصیات اخلاقی ایشان را الگو قرار داد، باید به شناختی عمیق از آن حضرت نائل شد . محمد عمومی پژوهشگر پژوهشکده باقرالعلوم در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: در دین اسلام پیامبر اکرم(ص)، به عنوان الگو، درس های خداوند را برای ما که در کتاب قرآن از طرف خداوند فرستاده شده است، بیان کرد و خود نیز معلم این کتاب آسمانی شد، وظیفه ما این است که از پیامبر)ص) سرمشق بگیریم، هر شخصی که حضرت و خصوصیات اخلاقی ایشان را بشناسد خود را از جهت معرفت و اخلاق کامل کرده است. وی افزود: در گام اول از الگو قرار دادن رفتار پیامبر(ص)، در زندگی این امر مستلزم آن است که همه ابعاد وجودی ایشان برای ما قابل درک باشد و هنگامی که عمق وجودی پیامبر اکرم(ص) شناخته شد به طور ناخودآگاه تمام رفتارها شبیه رفتار پیامبر می شود لذا موضوع شناخت ویژگی های اخلاقی پیامبر(ص) بسیار مهم است. محمد عمومی با تأکید بر ضرورت شناخت پیامبر خوش خلقی را یکی از ویژگیهای بارز و ارزشمند آن حضرت عنوان کرد و یادآور شد: در مرحله بعد از شناخت خصوصیات اخلاقی پیامبر(ص)، ابعاد خوش خلقی از نظر مفهومی باید مورد بررسی قرار گیرند تا مصداقهای آن دچار اشتباه نگردند تا بدانیم که آیا تبسم داشتن بر لب خوش خلقی محسوب می شود یا اینکه معنای عمیق تری دارد. وی با اشاره به اینکه درون زیبا، و سیره و باطن نیک داشتن در بروز حسن خلق مؤثر است، تصریح کرد: با توجه به اینکه پیامبر اکرم(ص) درونی زیبا داشتند و بعد از شناخت این مطلب و روشن شدن قضیه، اراده و عزم مهم است هنگامی که شخص اراده و عزم می کند که پیامبر را الگوی خود قرار دهد آنگاه می تواند موفق باشد در واقع تا زمانی که اراده قوی وجود نداشته باشد کسی قادر نیست پیامبر را به عنوان الگو برای خود در نظر داشته باشد. وی گفت: در زمانی که پیامبر اکرم(ص) زندگی می کردند چه بسیار افرادی بودند که ایشان را به طور کامل می شناختند اما به این دلیل که اراده بهره گیری از حضرت را نداشتند هرگز نتوانستند پیرو بوده و در برخی موارد حتی گمراه نیز شدند و همچنین برعکس این قضیه نیز وجود داشت. وی با اشاره به مرحله بعدی از شناخت خوش خلقی پیامبر(ص)، اظهار داشت: مسئله دیگری که در زمینه شناخت بعد خوش خلقی پیامبر الزامی است مسئله استمرار و یک نوع نظارت و در اصل مراقبت از این ویژگی است که در مراحل بالا بدست آمده است بکارگیری و بهره مندی از این صفت نیازمند استمرار و محافظت از آن است. وی با اشاره به آثار بهره مندی از خوش خلقی، یادآور شد: اگر چنانچه قدم به قدم ویژگی خوش خلقی به کار گرفته شد، آثار فراگیر فراوانی در وجود فرد ظاهر می شود که در درونش آرامش ایجاد کرده، به او وسعت وجود بخشیده و وجودش را دریا دل می کند.

اخلاق نیکو از ویژگی های یک دوست خوب است. ( 3 )

 

تاریخ و ساعت : ۲۷ آبان ۱۳۸۵ - ۶:۲۳

کد خبر : 4294

 



7- اخلاق نیکو

حسن خلق آن است که فرد به اخلاق و صفات پسندیده انسانی و اسلامی مزین شده باشد و به خوی خوش و اخلاق نیکو اعمال و کردار خود را تطبیق دهد و نحوه برخورد و روابط خود را با دیگران تنظیم کند. اهمیت این خصیصه به قدری است که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را چنین توصیف کرده:

وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم ( سوره قلم ، آیه 4 )

ای پیامبر در حقیقت تو به خلقی نیکو و عظیم آراسته ای .

از سوی دیگر آن حضرت نیز هدف از بعثت خود را اتمام مکارم اخلاق معرفی فرموده است که :

بُعِثتُ لِاُتَمَّمَ مَکارِمَ الاَخلاق

و ارزش بشر را به پنج چیز دانسته است : دین ، عقل ، حیا ، حسن خلق و ادب.

یکی از ویژگی های دوستان شایسته ، داشتن اخلاق نیکو است. زیرا آنان که پیمان رفاقت و انس و محبت با دیگران بسته و دست محبت یکدیگر را برای یک دوستی پایدار فشرده اند، تنها با اخلاق نیکو و خوش رفتاری است که می توانند دوستی هایشان را حفظ و تقویت کنند.

مولای آزادگان جهان حضرت علی بن ابیطالب ( ع) فرمود: من در شگفتم از کسانی که اشیاء و بردگان را با مال خویش می خرند ولی افراد آزاده و اشخاص را نمی خرند. پرسیدند یا علی چگونه می شود آزادگان را خرید؟ فرمود: با نیکی و خوش رفتاری. و پیامبر خدا (ص) فرمود:

أَلقِ أخاکَ بِوَجهٍ مُنبَسِط

با گشاده رویی و اخلاق نیکو برادر مؤمنت را ملاقات کن.

8- آزمایش

پس از بیان شرایط دوستی و این که چه کسانی را باید جهت معاشرت و دوستی بپذیریم ، این سؤال مطرح می شود که : چگونه می توان از وجود صفات مورد بحث در شخص مورد نظر اطمینان حاصل کرد و دانست که آیا انتخاب انجام شده انتخاب صحیحی بوده است یا نه ؟

در جواب باید گفت که اسلام برای این منظور، راه را روشن کرده و دستورالعمل لازم را ارائه فرموده است. اسلام یکی از شرایط انتخاب دوست را آزمایش شخص مورد نظر قرار داده و دوستی بدون آزمایش را صحیح ندانسته است.







حضرت علی (ع ) می فرماید :

مَن اِتَّخَذَ إَخاً بَعدَ حُسنِ الاختِبارِ دامَت صُحبَتُهُ وَتَإَکَّدَت مَوَدَّتُهُ وَمَن اِتَّخَذَ مِن غَیرِ اختِبارٍ أَلجَاَهُ الاضطِرارُ إِلی مُرافَقَةِ الأَشرار

کسی که پس از آزمایش ، دوستی برگزیند ، رفاقتش پایدار و موّدتش استوار خواهد ماند و کسی که ناسنجیده و بدون آزمایش با دیگران پیمان دوستی بندد ناچار ، به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن در می دهد.

برای آزمودن افراد ، بهترین و مطمئن ترین راه ، بررسی عملکرد آنهاست. از آنجا که ایمان و عقل هر شخص در رفتار و کردار او نمایان می شود، با محک زدن اعمال می توان افراد را مورد آزمایش قرار داد ؛ خصوصاً در مواقعی که امکان ظاهرسازی در کار نباشد.

امام صادق (ع) می فرماید:

شیعیان را در سه مورد امتحان کنید:

1- در موقع نماز که چگونه از آن محافظت می کنند.

2- در مواردی که اسراری در پیش آنهاست چگونه آن را از دشمن ما حفظ می کنند.

3- در مواردی که اموالی دارند ؛ ببینید که آیا برادران خود را در اموالشان سهیم می کنند یا نه .

هر چند در شرایط عادی همواره امکان ظاهرسازی و فریب وجود دارد و نمی توان به صلاحیت اخلاقی یا اعتقادی افراد پی برد ؛ اما در شرایط خاص و بحرانی، خصلت های خوب و بد انسان به طور ناخودآگاه آشکار می شود و در آن موقعیت است که امکان ظاهرسازی و پنهان کردن حقایق از بین می رود.

امام علی (ع) می فرماید: مردم جز با امتحان شناخته نمی شوند. زن و فرزندت را در غیاب خود ، و دوست را در موقع مصیبت و سختی ، و خویشاوندان را در زمان جدایی ، و علاقه مندان را در زمان نیازمندی امتحان کن تا از این طریق قدر و منزلت تو نزد آنان روشن شود.

در پایان این بحث به یک نکته دیگر نیز باید اشاره کرد و آن این که منظور از امتحان این نیست که انسان همواره در حال امتحان کردن دوستان خود به سر ببرد ، بلکه به محض حصول اطمینان ، می توان از ادامه آن دست کشید و اقدام به دوستی کرد. بنابراین وقتی انسان شخصی را در مراحل مختلف آزمود و دست رفاقت و یکدلی به او داد و این دوستی سال های طولانی به درازا انجامید ، دیگر شایسته نیست که تا پایان عمر او را آزمایش نماید. زیرا نتیجه چنین رفتاری این است که به جای دوستی و محبت ، ملامت و کدورت جایگزین خواهد شد و از قدیم گفته اند که آزموده را آزمودن خطاست.

 

 

حسن خلق دو معنا دارد: معنای عام ومعنای خاص.[1]
حسن خلق به معنای عام عبارت است از مجموعه خصلت های پسندیده ای که لازم است انسان روح خود را به آنها بیاراید.
حسن خلق به معنای خاص عبارت است از خوشرویی، خوشرفتاری، حسن معاشرت و برخورد پسندیده با دیگران. امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان حسن خلق به معنای خاص فرمود:
«
تُلَیِّنُ جانِبَکَ وَ تُطَیِّبُ کَلامَکَ وَ تَلْقی اَخاکَ بِبِِشرٍ حَسَنٍِ»[2]
حسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی و سخنت را پاکیزه سازی و برادرت را با خوشرویی دیدار نمایی.
در کتاب های اخلاق و روایات اسلامی هر جا سخن از حسن خلق است، اغلب مراد، همین معنای دوم است.
جایگاه حسن خلق در اسلام
دین مقدس اسلام، همواره پیروان خود را به نرمخویی و ملایمت در رفتار با دیگران دعوت می کند و آنان را از درشتی و تندخویی باز می دارد. قرآن کریم در ستایش پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می فرماید:
«
اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ»[3]
بدرستی که تو به اخلاق پسندیده و بزرگی آراسته شده ای.
حسن خلق و گشاده رویی از بارزترین صفاتی است که در معاشرت های اجتماعی باعث نفوذ محبت شده و در تأثیر سخن اثری شگفت انگیز دارد. به همین جهت خدای مهربان، پیامبران و سفیران خود را انسان هایی عطوف و نرمخو قرار داد تا بهتر بتوانند در مردم اثر گذارند و آنان را به سوی خود جذب نمایند. این مردان بزرگ برای تحقّق بخشیدن به اهداف‌ الهی خود، با برخورداری از حسن خلق و شرح صدر، چنان با ملایمت و گشاده رویی با مردم رو به رو می شدند که نه تنها هر انسان حقیقت جویی را به آسانی شیفته خود می ساختند و او را از زلال هدایت سیراب می کردند، بلکه گاهی دشمنان را نیز شرمنده و منقلب می کردند.
مصداق کامل این فضیلت، وجود مقدّس رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ است. قرآن کریم، این مزیّت گرانبهای اخلاقی را عنایتی بزرگ از سوی ذات مقدس خداوند دانسته، می فرماید:
«
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ‌لَو کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لانْفَضوُا مِنْ حَولِکَ»[4]
در پرتو رحمت و لطف خدا با آنان مهربان و نرمخو شده ای و اگر خشن و سنگدل بودی، از گردت پراکنده می شدند.
بسیار اتفاق می افتاد که افراد با قصد دشمنی و به عنوان اهانت و اذیّت به حضور ایشان می رفتند ولی در مراجعت مشاهده می شد که نه تنها اهانت نکرده اند بلکه با کمال صمیمیت اسلام را پذیرفته و پس از آن، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ محبوب‌ترین فرد در نزد آنان به شمار می رفت.
ارزشی که اسلام برای انسان خوشرفتار قائل است، تنها به مؤمنان محدود نمی شود، بلکه غیر آنان نیز اگر این فضیلت را دارا باشند، از مزایای ارزشی آن بهره مند می شوند. در تاریخ چنین آمده است:
علی ـ علیه السلام ـ از سوی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور شد تا با سه نفر که برای کشتن ایشان هم پیمان شده بودند، پیکار کند. آن حضرت، یکی از سه نفر را کشت و دو نفر دیگر را اسیر کرد و خدمت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ آورد. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ اسلام را بر آن دو عرضه کرد و چون نپذیرفتند، فرمان اعدام آنان را به جرم توطئه گری صادر کرد. در این هنگام جبرئیل بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نازل شد و عرض کرد: خدای متعال می فرماید، یکی از این دو نفر را که مردی خوش خلق و سخاوتمند است، عفو کن، پیامبر نیز از قتل او صرف نظر کرد، وقتی علّت عفو را به فرد مزبور اعلام کردند و دانست که به خاطر داشتن این دو صفت نیکو مورد عفو الهی واقع شده، شهادتین را گفت و اسلام آورد. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره اش فرمود:
او از کسانی است که خوشخویی و سخاوتش او را به سمت بهشت کشانید.[5]
حدود حسن خلق
از جمع بندی آیات و روایات و سیره معصومین ـ علیهم السّلام ـ به دست می آید. که حسن خلق از نظر آیین مقدّس اسلام «ارزش ذاتی» دارد، چه در برخورد با مؤمن باشد و چه در برخورد با کافر، اکنون برای روشن شدن حدود حسن خلق، موضوع را از چند جهت بررسی می کنیم:
الف ـ حسن خلق مؤمنان با یکدیگر
بدیهی است که خوشرفتاری مؤمنان با یکدیگر، یکی از ارزش های والای اخلاقی به حساب می آید. قرآن کریم، یاران رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را به این صفت ستوده، می فرماید:
«
مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ...»[6]
محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و در میان خود مهربانند.
براساس این آیه، مسلمانان باید نسبت به عموم امّت، مهربان و دلسوز باشند، با آنان خوشرفتاری نمایند، به کمکشان بشتابند، در غم و شادی مردم سهیم باشند و با چهره ای متبسم، مؤدّب و خوشرویی با آنان رو به رو شوند و از این راه سبب ترویج حسن خلق و پیوند با مردم شوند.
ب ـ با مجرمان و منحرفان
جرم و انحراف با روح شریعت، سر ناسازگاری دارد و از هر کس که سر بزند زیانبار است و خردمندان موظند از آن جلوگیری کنند و عقل و شرع می گوید؛ خندیدن به روی مجرم، کاری نابخردانه است. بنابراین مسلمانان ـ گرچه از خصلت زیبای حسن خلق برخوردارند ـ ولی مجرمان و منحرفان، شایسته چنین موهبتی نیستند و نباید لبخند را تأیید اعمال ناشایست خود بدانند. بلکه در این گونه موارد وظیفه اسلامی، عمل به نخستین مرحله نهی از منکر است که رویگردانی و نشان دادن حالت تنفّر و انزجار از عمل خلاف است و اگر خلافکار با ترشرویی و گرفتگی چهره ما دست از خلاف نکشد، نوبت به امر و نهی زبانی می رسد که البته در این مقام باید مستدّل، محکم، منطقی و در عین حال با خوش خلقی و ادب، خلافکار را نصیحت و موعظه کنیم چنان که قرآن مجید می فرماید:
«
اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ و جادِلْهُم بالَّتی هیَ اَحْسَنُ...»[7]
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت کن و با آنها با نیکوترین وجه، مناظره نما.
در چنین مواردی باید به ذکر آیه یا روایت یا طرح قانون و مقررات یا بیان صلاح و مصلحت فرد و مملکت، همین طور بازگو کردن آثار ناهنجار گناه و خلاف و پیامدهای زیانبار آن، خلافکار را به اشتباهی که مرتکب شده واقف کرد تا آن را ترک گوید و باید دانست که حلاوت گفتار، خوشرویی، استدلال قوی و منطق در سخن و اخلاص و دلسوزی بیش از هر چیز دیگر برطرف مقابل تأثیر می گذارد و سبب اصلاح می شود.
ج ـ خوش خلقی و پرهیز از چاپلوسی
متأسفانه بعضی به دلیل عدم شناخت و آگاهی لازم، حسن خلق و رفتار نیکو را با تملّق و چاپلوسی اشتباه می گیرند و به نا حقّ به مدح و ستایش صاحبان زور و زر می پردازند و در برابر آنان کرنش و کوچکی می کنند و شخصیت و ارزش والای انسانی خود را لگدکوب می سازند و با کمال وقاحت نام این رفتار ناشایست را حسن خلق و رفق و مدارا با مردم می گذارند، نشانه چنین کسانی آن است که وقتی به افراد عادی و تهیدست می رسند، گشاده رویی و نرمخویی را فراموش می کنند و حتّی چهره ای عبوس و خشن به خود می گیرند. این صفت ناپسند نه تنها یک ارزش نیست، بلکه گناهی بزرگ است که موجب خشم خداوند می شود. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در این باره می فرماید:
«
اِذا مُدِحَ الْفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرشُ وَ‌ غَضِبَ الرَّبُّ»[8]
هرگاه شخص فاجری ستایش شود، عرش الهی می لرزد و خداوند خشمگین می شود.
پس ضروری است که در برخوردهای اجتماعی خود، رفتار پسندیده را با چاپلوسی اشتباه نگیریم و افراد متخلّفی را که گاه درصددند با چرب زبانی و چاپلوسی، حق و باطل را بر ما مشتبه کنند، طرد کرده و خود را از نیرنگ آنان ایمن سازیم.
د ـ خوش خلقی و مزاح
یکی دیگر از موضوعات مرتبط با حسن خلق، بحث مزاح است. باید دانست که مزاح و شوخی در حدّی که موجب زدودن غم و اندوه و شاد کردن مؤمن باشد و به گناه و افراط و جسارت و سخنان زشت و دور از ادب کشیده نشود، عملی پسندیده است. آنچه در این باره از پیشوایان دین به ما رسیده، در همین محدوده است. پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«
اِنّی لَاَمْزَحُ وَ لا اَقوُلُ اِلّا حَقّاً»[9]
من شوخی می کنم، ولی جز سخن حق نمی گویم.
شخصی به نام یونس شیبانی می گوید: حضرت صادق ـ علیه السلام ـ از من پرسید: مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم بسیار اندک! حضرت فرمود: «این گونه نباشید، چراکه مزاح کردن از حسن خلق است و تو می توانی به وسیله آن برادر دینی ات را شادمان کنی. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز با افراد شوخی می کرد و منظورش شادکردن آنان بود[10]
هـ ـ حسن خلق آری، بی تفاوتی نه!
از نظر اسلام، حسن خلق هرگز به این معنا نیست که اگر با منکری رو به رو شدیم، در برابر آن سکوت کرده، لبخند بزنیم، یا در برابر اعمال زشت دیگران واکنش منفی نشان ندهیم. زیرا برخورد منفی و توأم با تندی و خشونت، زمانی مذموم و ناپسند است که پای بی اعتنایی به دین و ارزش های والای آن در میان نباشد وگرنه رنجیدن نزدیک ترین افراد به انسان نیز اگر به دلیل حفظ ارزش ها و پایبندی به آن باشد، نه تنها زشت نیست، بلکه در ردیف مهم ترین وظایف شرعی و از مراتب نهی از منکر است.

به فرموده امام علی ـ علیه السلام ـ :
«
اَمَرنا رَسوُلُ اللهِ ـ صلی الله علیه و آله ـ اَنْ نَلْقی اَهْلَ الُمَعاصی بِوُجوُهٍ مُکْفَهِرَّةٍ»[1]
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به ما دستور داده است که با معصیت کاران با چهره های عبوس روبه رو شویم.
آثار و فواید حسن خلق
حسن خلق دارای آثار و فواید فراوانی است. با بهره گیری از فرموده های پیشوایان بزرگوار اسلام به شمّه ای از آنها اشاره می کنیم:
الف ـ آثار دنیوی
1 .
پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند. پیامبرگرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«
حُسْنُ الْخُلْقِ یُثَبِّتُ الْمَوَدَّة»[2]
خوشرویی دوستی را پایدار می کند.
2 .
موجب آبادی سرزمین ها و طول عمر می گردد. امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود:
«
اِنَّ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدَّیارَ‌ وَ یَزیدانِ‌فِی الْاَعْمارِ»[3]
بدرستی که نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید.
3 .
روزی را زیاد می کند. به بیان علی ـ علیه السلام ـ :
«
فی سِعَةِ الْاَخلاقِ کُنُوزُ الْاَرزاقِ»[4]
گنجینه های روزی در نرمخویی و گشاده رویی است.
4 .
موقعیت اجتماعی انسان را بهبود می بخشد. همان حضرت می فرماید:
«
کَمْ مِنْ وَضیعٍ رَفَعَهُ حُسْنُ خُلْقِهِ»[5]
چه بسیار فرد بی مقداری که خوشرویی اش او را برتری بخشیده است.
5 .
مشکلات و ناهمواری های زندگی را هموار می سازد؛ همان امام فرمود:
«
مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ»[6]
هرکس خلقش نیکو شد، راه های زندگی برایش هموار می گردد.
ب ـ آثار اخروی
1 .
موجب نیل به درجات عالی می شود؛ پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«
اِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظیمَ دَرجاتِ الاخِرَةِ وَ اَشْرَفَ‌ الْمَنازِلِ وَ اِنَّهُ ضَعیفُ الْعِبادَةِ»[7]
به درستی که بنده، در سایه خوش خلقی خود به درجات بزرگ و مقامات والایی در آخرت می رسد، با آنکه عبادتش ضعیف است.
2 .
حساب را آسان می کند؛ امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«
حَسَّنْ خُلْقَکَ یُخَفِّفِ اللهُ حِسابَکَ»[8]
اخلاقت را نیکو کن تا خداوند حسابت را آسان کند.
3 .
آمرزش گناهان؛ امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«
اِنَّ الْخُلْقَ الْحَسَنَ یُمیثُ الْخَطیئَةَ کَما تُمیثُ الشَّمْسُ الْجَلیدَ»[9]
بدرستی که اخلاق نیکو لغزش ها را ذوب می کند همان گونه که آفتاب یخ را.
4 .
ورود به بهشت؛ رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«
اَکْثَرُ ما تَلْجُ بِهِ اُمَّتیَ الْجَنَّةَ تُقْوی اللهِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ»[10]
بیشترین امتیازی که امت من به سبب داشتن آن به بهشت می رود، تقوای الهی و خوش خلقی است.

 

[1] . جامع السعادات، ج 1، ص 342 ـ 343.
[2] .
بحارالانوار، ج 71، ص 389.
[3] .
قلم (68)، آیه 4.
[4] .
آل عمران (3)، آیه 159.
[5] .
بحارالانوار، ج 71، ص 390.
[6] .
فتح (48)، آیه 29.
[7] .
نحل (16)، آیه 125.
[8] .
بحارالانوار، ج 77، ص 152.
[9] .
بحارالانوار، ج 16، ص 298.
[10] .
اصول کافی، ج 2، ص 663.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پیامبر و اخلاق

اخلاق 1 تقوا

اختصاصی از فی گوو اخلاق 1 تقوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اخلاق 1 تقوا


اخلاق 1 تقوا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

تقوا

محقق طوسى، راه دیگر مانع‏زدایى از سیر و سلوک را «تقوا» و تقوا را داراى سه ضلع و رکن معرفى کرده است: ترس از خدا و تحاشى از کار زشت و قصد قربت در آن ترس و این تحاشى. در باره تقوا آمده است:

«بلى من أوفى بعهده و اتقى فإن الله یحب المتقین» (1)

متقین، محبوب خدا هستند. البته همان طور که تقوا مراتبى دارد محبوبیت الهى هم درجاتى دارد. مهم، آن است که انسان در تقوا سه رکن آن را رعایت کند:

رکن اول این که از خدا بترسد و این خوف، خوف ساده باشد و بر اساس ترس از خدا تحاشى داشته باشد.

رکن دوم «تحاشى» از گناه است، بدین معنا که اگر گناه در وسط باشد، انسان خود را به حاشیه بکشد تا به آن آلوده نشود؛ مثل این که، گفته مى‏شود: «از گناه اجتناب کنید» ؛ یعنى، شما دریک جانب قرار گیرید و گناه در جانب دیگر قرار گیرد؛ یعنى، سعى کنید با پروا از متن که گناه است به حاشیه صفا و نجات قدم بردارید.

رکن سوم این است که چه در آن ترس و چه در این حاشیه رفتن، منظور، نزدیک شدن به خدا باشد . برخى افراد از ترس زندان یا براى حفظ آبروى خود و هراس از ریختن آبرو، گناه نمى‏کنند و از آن تحاشى دارند و البته اینها خوب است. چون دورى از گناه، «توصلى» است؛ اما نشانه سیر و سلوک نیست. «سالک الى الله» خود را در مسیر خدا مى‏بیند و مسیر هم مستقیم و زمام این سالک در این مسیر مستقیم به دست خداست؛ چنانکه مى‏فرماید:

«ما من دابة إلا هو اخذ بناصیتها إن ربى على صراط مستقیم» (2) .

کسى که گفت:

«إیاک نعبد و إیاک نستعین»

قهرا خود را در تحت زمام حق مى‏بیند:

«یا من بیده ناصیتى، یا علیما بضرى و مسکنتى، یا خبیرا بفقرى و فاقتى» (3)

و مشابه این مضمون در «مناجات شعبانیه» چنین آمده است:

«بیدک لا بید غیرک زیادتى و نقصى و نفعى و ضرى» (4) .

بنابراین، انسان سالک خود را در راهى مى‏بیند که زمام راهیان آن به دست خداست. از این رو پرهیز و ترس او «قربة الى الله» است؛ زیرا اگر چنین نباشد، او براى خود مى‏ترسد؛ نه براى رضاى خدا و بنابراین، اهل سیر نیست.

اگر انسان از گناه توبه کند و به جایى برسد که از توبه نیز توبه کند، در فضایل، مخلص است و هرگز ریا نمى‏کند. تقوا که از بهترین اوصاف انسان سالک است، گاهى انسان آن را به این انگیزه، تحصیل مى‏کند که در دنیا و آخرت عزیز باشد. چنین انسانى اخلاص ندارد؛ زیرا کار را براى تحصیل رضاى خود کرده است، نه رضاى خدا و در حقیقت او با تقوا نیست؛ زیرا او لباس تقوا را در بر کرده است تا در قیامت، جامه زرین جاه و عزت را بپوشد.

این که مى‏گویند صراط مستقیم، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، نمونه‏هایش در این بحثها ظهور مى‏کند. گاهى تشخیص وظیفه، از تشخیص یک موى باریک، باریکتر است. آنها که موشکافى مى‏کنند توان این را دارند که این مسائل را به طور دقیق ارزیابى کنند.

توضیح و تحلیل مطلب این است که مراتب اهل تقوا متفاوت است؛ زیرا:

.1 گاهى کسى براى عزت و جاه‏مند شدن نزد جامعه، جامه تقوا را در بر مى‏کند. این صبغه ریائى دارد و از بحث خارج است.

.2 گاهى براى عزیز شدن نزد خدا و اولیاى الهى پرهیزکار مى‏شود، این عمل نیز، خوب ولى ابتدایى یا متوسط است و بنابراین، باید آن را هم رها کرد.

.3 گاهى انسان مى‏داند که خدا او را عزیز مى‏کند ولى او براى عزیز شدن با تقوا نمى‏شود . این هم کمال خوبى است. چون او براى عزیز شدن، جامه تقوا را در بر نکرده است.

.4 گاهى این دانستن را هم از یاد مى‏برد؛ بلکه به عنوان وظیفه بندگى، با تقواست؛ یعنى عزیز شدن نه تنها «مطلوب» او نیست، بلکه «معلوم» او هم نیست و این خود، فضیلت است و تملک دل طلب مى‏کند و چنین انسانى بنده خالص خداست.

راه تحریم غیر خدا

راههایى را که در شبانه‏روز به ما ارائه‏کرده‏اند، براى رسیدن به این مقصود سهم مؤثرى دارد.

نماز تنها کار سلبى به عنوان «نهى از فحشا و منکر» ندارد؛ چنانکه قرآن کریم مى‏فرماید :

«إن الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر» (5)

بلکه آثار اثباتى فراوانى نیز دارد. ما نباید در حدى باشیم که نماز را براى «پرهیز از گناه» بخوانیم، بلکه باید بکوشیم آن را براى «لذت لقاى حق» اقامه کنیم. گرچه توجه به لذت هم نقص است؛ ولى ما را به آن مراحل نهایى، راهنمایى و نزدیک مى‏کند.

نخستین چیزى که در مورد نمازبه ما آموخته‏اند این است که نماز بدون طهارت، نماز نیست :

«لا صلوة إلا بطهور» (6)

و ما هم باید درست تحصیل طهارت کنیم. آنگاه به ما گفته‏اند: وقتى وارد نماز مى‏شوید، چهره جان خود را متوجه ذات اقدس و خداوند کنید تا خداوند نیز به شما رو کند.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«إذا قمت إلى الصلاة فأقبل على الله بوجهک یقبل علیک» (7)

امام صادق ( علیه السلام) نیز فرمودند:

«إنی لاحب للرجل المؤمن منکم إذا قام فی صلاة فریضة أن یقبل بقلبه إلى الله تعالى و لا یشغل قلبه بأمر الدنیا، فلیس من عبد یقبل بقلبه فی صلاته إلى الله تعالى إلا أقبل الله إلیه بوجهه و أقبل بقلوب المؤمنین إلیه بالمحبة بعد حب الله إیاه» (8) .

نمازگزارى که به معانى نماز توجه و حضور قلب نداشته باشد، خدا از او، اعراض مى‏کند. وقتى خدا از نمازگزار اعراض کند، در حقیقت او پشت به قبله نماز مى‏خواند. بنابراین، به مقدارى که نمازگزار معانى نماز را مى‏داند و گناهان خود را احضار و از ذات اقدس اله توبه و نزاهت روح، طلب مى‏کند، نماز او مقبول است؛ زیرا نماز گرچه از نظر فقه اصغر، «واجب ارتباطى» است، لیکن در فقه اکبر با تحلیل هر جزء «واجب استقلالى» خواهد بود.

سفارش پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه ( علیهم السلام) در مورد اصل نماز، نماز جماعت، نماز جمعه، نماز شب و... فراوان است و این نشانه آن است که نماز بهترین راه براى سیر و سلوک انسان به سوى خداست.

امام صادق ( علیه السلام) در بیمارى پیش از ارتحال خود دستور دادند بستگان جمع شوند و پس از اجتماع، به آنان فرمودند:

«إن شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة» (9)

شفاعت ما اهل بیت شامل حال کسى که نماز را سبک بشمارد نمى‏شود.

پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز در بیمارى متصل به رحلت فرمودند: شفاعت من شامل کسى که نمازش را از وقت آن تأخیر اندازد نمى‏شود:

«لا ینال شفاعتی من أخر الصلاة بعد وقتها» (10)

که این در حقیقت، یکى از مصادیق سبک شمردن نماز است.

نیز رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هنگامى که مشاهده کردند نمازگزارى در مسجد رکوع و سجودش را با سرعت انجام مى‏دهد، فرمودند: اگر او با همین وضع بمیرد به دین من، نمرده است:

«دخل رجل مسجدا فیه رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم فخفف سجوده دون ما ینبغی و دون ما یکون من السجود، فقال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم نقر کنقر الغراب، لو مات على هذا مات على غیر دین محمد» (11) .

در مورد جدا شدن از جماعت مسلمانان نیز امام صادق ( علیه السلام) فرمودند: کسانى که در جماعت شرکت نکنند و به این وسیله، مقدارى از جماعت مسلمین فاصله بگیرند، از بند ایمانى جدا مى‏شوند:

«من خلع جماعة المسلمین قدر شبر خلع ربقة الإیمان من عنقه» (12) .

نیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: منافقان که قصد توطئه دارند و هنگامى که اذان گفته مى‏شود به مسجد نمى‏آیند، دستور مى‏دهم على بن ابیطالب ( علیه السلام) خانه‏هاى آنان را ویران کند:

«اشترط رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم على جیران المسجد شهود الصلاة و قال لینتهین أقوام لا یشهدون الصلاة أو لامرن مؤذنا یؤذن ثم یقیم ثم آمر رجلا من أهل بیتی و هو علی فلیحرقن على أقوام بیوتهم بحزم الحطب لأنهم لا یأتون الصلاة» (13) .

این نشان دهنده عظمت نماز جماعت است.

درباره نماز جمعه نیز امام باقر ( علیه السلام) فرمودند:

کسى که سه جمعه، پى‏در پى بدون عذر در نماز جمعه شرکت نکند، دلش بسته مى‏شود:

«من ترک الجمعة ثلاثا متوالیات بغیر علة طبع الله على قلبه» (14) .

سر عدم تأثیر موعظه در بعضى دلها همین است که عده‏اى عمدا با دست خود به وسیله گناه، در دل را بسته‏اند. چون گاهى دل، قفل مى‏شود و کلید آن به دست شیطان است:

«أفلا یتدبرون القران أم على قلوب أقفالها» (15) .

درباره نماز شب، در حدیثى آمده است که انسان یک یا دو بار در شب، بیدار مى‏شود و در ذهنش مى‏گذرد که برخیزد و نماز شب بخواند، ولى شیطان وسوسه مى‏کند که هنوز زود است. اگر او به وسوسه شیطان فریفته شد گوش وى در اختیار شیطان است، و شیطان آن گوش را آلوده مى‏کند (16) .

پس اگر تنها حاکم خداست و حکم او هم این است که از غیر او کارى ساخته نیست، این راهى دارد و آن پرهیز و توبه از گناه و آنگاه توجه به عبادات به ویژه نماز است. ما وقتى وارد نماز مى‏شویم،

«الله اکبر»

مى‏گوییم و این «تکبیرةالاحرام» و به منزله احرام ماست.

نمازگزار با تکبیرة الاحرام احرام مى‏بندد و بسیارى از امور بر او حرام مى‏شود؛ اما با سلام نماز، از احرام بیرون مى‏آید. اصولا نوع عبادتها چنین است. در ماه مبارک رمضان، هنگام اذان صبح، انسان با نیت روزه، احرام مى‏بندد و هنگام پایان روز که افطار مى‏کند از احرام بیرون مى‏آید، چنانکه در عمره و حج معتمران و حج‏گزاران احرام مى‏بندند و با تقصیر یا حلق از احرام خارج مى‏شوند و اگر کسى به جایى برسد که دائما در نماز باشد، او دائما در حال احرام است و «لبیک» مى‏گوید؛ زیرا دائما توجه به غیر خدا را بر خود، حرام کرده است؛ چون از غیر خدا هیچ کارى ساخته نیست؛ غیر خدا هالک است و تکیه بر هالک، مایه هلاکت است و قرآن مى‏خواهد ما به هلاکت نرسیم. آنها که به هلاکت رسیده‏اند بعد از روشن شدن ادله و براهین بوده است نه قبل از آن:

«لیهلک من هلک عن بینه و یحیى من حى عن بینه» (17) .

قرآن مى‏کوشد ما را زنده کند و بالاترین زندگى، همان ارتباط با

«حى قیوم»

است. اگر انسان با حى قیوم رابطه پیدا کند، نه تنها زنده و قائم مى‏شود بلکه قیوم و برپادارنده موجودات بهشتى نیز خواهد بود.

تقواى تن و تقواى دل

برترین مرحله تقوا، تقواى دل و خضوع آن در پیشگاه ذات اقدس خداوند است که از خضوع دل در برابر اوامر و نواهى الهى شروع مى‏شود و به آ ن جا ختم مى‏شود که دل فقط در پیشگاه خدا خاضع باشد. وقتى به آن بارگاه امن راه یافت همه آنچه را که خدا تقدیس کرده و بزرگ داشته، مقدس و بزرگ مى‏شمارد. قرآن کریم مى‏فرماید:

«و من یعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب» (18)

پرهیزکاران از نظر تعظیم شعایر سه گروهند:

گروه اول کسانى که در مقام عمل، متقى هستند. اینان از جهنم، نجات پیدا کرده به بهشت مى‏رسند؛ اما «تقواى دل» چیز دیگرى است. گاهى انسان خود را بزرگ دانسته و محبوب مى‏دارد و براى نجات جان خود از عذاب، دست به آلودگى دراز نمى‏کند. چنین شخصى گرچه اوامر الهى را انجام داده، و از نواهى پرهیز کرده اما در حقیقت او خود را بزرگ مى‏دارد؛ نه دستورهاى الهى را. او متقى است اما تقواى بدنى دارد نه تقواى دل و در مرحله عمل، با تقوا و طهارت است.

گروه دوم که از گروه اول بالاترند، کسانى هستند که شعایر الهى را بزرگ مى‏شمارند؛ یعنى آنچه را که خدا به آن امر کرده، چون فرمان الهى است گرامى مى‏دارند و به آن عمل مى‏کنند و از آنچه خدا نهى کرده، چون نهى خداست پرهیز مى‏کنند. این گروه نیز از دوزخ مى‏رهند و به بهشت مى‏رسند و تقواى آنان نیز «تقواى قلب» است؛ زیرا دستور الهى را، از آن جهت که دستور الهى است، گرامى مى‏دارند نه از آن جهت که ضامن نجات از دوزخ و مایه وصول به بهشت است.

کسى که براى نجات از جهنم تلاش و کوشش مى‏کند «عبدالنجاة من النار» و آن کس که براى رسیدن به بهشت کوشش مى‏کند «عبدالفوز بالجنة» است نه «عبدالله» ! او پس از نجات از جهنم و ورود به بهشت، مانند مزدورى است که اجرتش را بعد از کار از کارفرما مى‏گیرد، دیگر رابطه‏اى با کارفرما ندارد.

انسان باید شعایر الهى را، از آن جهت که دستور خداست، بزرگ بشمارد گرچه اجرت مى‏گیرد ولى احترام امر خدا و تکریم نهى وى مهم است. او مانند اجیرهاى دیگر نیست بلکه بالاتر از آنهاست، ولى بالأخره امر و نهى الهى محدود است. چون بهشت جاى تکلیف نیست، و وقتى تکلیف و امر و نهى نبود، سخن از تعظیم احکام تشریعى الهى مطرح نیست و در نتیجه آن تعظیم براى چنین شخصى حاصل نیست.

گروه سوم که از گروه اول و دوم بالاترند، کسانى هستند که اوامر و نواهى الهى را تکریم مى‏کنند، واجبها و مستحبها را انجام مى‏دهند، حرامها و مکروهها را ترک مى‏کنند؛ نه براى رهیدن از جهنم و رسیدن به بهشت و نه براى این که امر و نهى خداست، بلکه از این جهت که خدا محبوب بالاصاله و عظیم و اعلاى بالذات است، آنچه از ناحیه او و به او منسوب باشد نیز از عظمت و حرمت، برخوردار است. چنین انسانى که در رکوعش

«سبحان ربی العظیم و بحمده»

و در سجودش

«سبحان ربی الاعلى و بحمده»

مى‏گوید در حقیقت، به

«الله»

تعظیم مى‏کند؛ او در دنیا، برزخ و قیامت و مراحل نهایى آن، که بهشت است، بنده خداست خدا را بزرگ مى‏دارد، از این رو دستورهاى الهى را، «بالتبع» و به عنوان «محبوب بالغیر» گرامى مى‏شمرد تا خود را از هر خطرى برهاند.

چون جان انسان، امانت الهى است و نه از آن خود انسان، همان‏گونه که انسان حق ندارد به جان دیگرى آسیب برساند، مجاز نیست به جان خود صدمه وارد کند؛ زیرا هیچ‏کس مالک جان خود نیست، چنانکه مالک مال خود هم نیست. اگر مالک مال خود مى‏بود، مى‏توانست در آن، اسراف کرده آن را در راه باطل مصرف کند. او مالک وقت خود هم نیست؛ بلکه فقط امین و وکیل است و نفوذ او وابسته به محدوده وکالت اوست. ذات اقدس خداوند به هر کسى وکالت خاص داده و محدوده وکالت او نیز مشخص است. از این رو تصرفش در جان، عمر، مال و مانند آن در محدوده جواز شرعى است. چنین انسانى همواره به خدا تعظیم کرده به اوج تقوا مى‏رسد.

تذکر: کسانى مانند جناب خواجه عبدالله انصارى که «منازل السائرین» رانوشته و یا چون مرحوم عبدالرزاق کاشانى که آن را شرح کرده است، معمولا براى‏سیر و سلوک، نوعى «بدایات» و «اوایل» قایل هستند. البته برهان عقلى‏برضرورت و تحتم این روش اقامه نشده چنانکه دیگران، منازل راه را به‏گونه‏اى دیگر ارایه کرده‏اند، و محور مهم این گونه تبویبها، یا مشاهده سالک‏است که سفرنامه خود را تدوین مى‏کند، یا «استقراء» و «استحسان» . به هرتقدیر، این راه براى سالکانى باز است که در مراحل ابتدایى از تقواى تن، به تقواى دل برسند و آنگاه به اوج تقواى دل، که فقط تعظیم خداست، راه پیدا کنند.وقتى خدا پیش آنها عظیم بود، غیر خدا عظیم بالذات نیست.

حضرت على (علیه‏السلام) در باره پرهیزکاران مى‏فرماید:

«عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم» (19)

غیر خدا هرچه هست در چشمان آنان، عظمتى ذاتى‏ندارد.

آیینه اسرار الهى

براى پرورش انسان، چیزى مهمتر از توجه مستمر، به دل؛ یعنى معرفت، مراقبت و محاسبت نفس نیست. کسى که حقیقت و ارزش خود را بشناسد، مى‏داند که ارزش جان آدمى به معارف الهى است . دلى که معرفت خدا و اولیاى او در آن نیست، «گل» است نه «دل» ، و آن کس که داراى چنین گوهرى نباشد، انسان نیست.

امام سجاد (علیه‏السلام) وقتى انسانیت انسان را تشریح مى‏کند، ستایش خدا را به منزله فصل مقوم انسان مى‏داند و مى‏فرماید: اگر راهنمایى انبیا و اولیاى الهى نباشد، مردم نعمتهاى خدا را بدون حمد و ثناى او مصرف مى‏کنند و اگر کسى بدون حمد و ثناى خدا زندگى کند، از محدوده انسانیت تنزل کرده به حریم حیوانیت مى‏رسد و آنگاه مشمول:

«إن هم إلا کالانعام بل هم أضل» (20)

خواهد شد (21) ، بر این اساس انسان «حیوان ناطق حامد» است نه «حیوان ناطق» . پس اگر حقیقت خود را بشناسد چیزى در حقیقت خود جز یاد و نام حق، که ولى نعمت اوست، نمى‏یابد.

پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«من أصبح من أمتی و همه غیر الله فلیس من الله» (22) :

اگر برنامه زندگى انسان، چنین تنظیم شود که آنچه براى او مهم است مسائل غیر خدایى باشد، او از خدا نیست. در نظام تشریع، با خدا رابطه ندارد گرچه در نظام تکوین، همه از خدا و به سوى او روان هستند:

«لله ما فى السموات و ما فى الارض» (23)

ولى چنین انسانى، آن شرافتى را که برخى از موجودات دیگر دارند ندارد. از این جا معلوم مى‏شود که ارزش انسان به همت اوست و هر کسى به جز خدا بیندیشد و همتش جز او باشد، از خدا محسوب نیست؛ پس دیگر بنده خدا نیست آنگاه یقینا بنده غیرخداست.

معناى مقابل حدیث مذکور این است که:

«من أصبح و همه الله فهو من الله» ؛

کسى که همتش خدا باشد از خداست و چیزى یا کسى که از خدا بود، هم باقى و هم مؤثر است، باقى است، زیرا:

«کل شى‏ء هالک إلا وجهه» (24)

و موثر است، زیرا به قدرت لایزال الهى تکیه مى‏کند.

در شرح همین مطلب، ابو بصیر که از شاگردان سابقه‏دار امام صادق (سلام‏الله علیه) است از آن حضرت پرسید: معناى آیه

«اتقوا الله حق تقاته» (25)

چیست؟ امام صادق ( علیه السلام) فرمودند:

«یطاع فلا یعصى و یذکر فلا ینسى و یشکر فلا یکفر» (26) ؛

خدا در بخشهاى عقیده، اخلاق و اعمال، اطاعت شود و معصیت نشود؛ خدا در یاد بنده باشد و بنده وى را فراموش نکند و شکر خدا به جا آورده شود و کفران نعمت او نشود.

ما اگر خواستیم بدانیم وجیه و مقرب «عندالله» هستیم یا نه، و کارهایى که با نیت

«قربة الى الله»

انجام دادیم قبول شده است یا نه؟ راهى دارد که آن را صاحبدلان معصوم (سلام الله علیهم) به ما آموخته‏اند، چنانکه امام صادق (سلام الله علیه) مى‏فرماید:

«من أراد أن یعلم ما له عند الله، فلینظر ما لله عنده» (27)

کسى که خواست بداند پیش خدا وجیه و محبوب است یا نه، به آیینه دل خود بنگرد؛ اگر خدا در دل او محبوب و وجیه است، بداند که او نزد خدا محبوب است و اگر خدا در قلب او محبوب نیست، معلوم مى‏شود عندالله محبوب نیست.

این حدیث، تحلیلى دارد و آن این که همه اسرار و رموز، نزد خدا حاضر و ذات اقدس خداوند هستى محض و شفاف است؛ از سوى دیگر قلب انسان وارسته، به منزله آینه شفاف است. اگر این آینه، روبروى ذات اقدس اله قرار گیرد، آنچه در نزد خدا مربوط به این شخص است در آن منعکس مى‏شود. شما اگر آینه شفافى را به سمت صورتى نگه دارید، آن صورت با همه خصوصیاتش در آن منعکس مى‏شود؛ قلب انسان به منزله آینه است و هرآینه‏اى به اندازه خود، صورتهاى روبرو را نشان مى‏دهد. طبق این بیان نورانى، امام مى‏فرماید: قلب شما به منزله آینه شفاف است . بنابراین، اگر شما آن را در برابر شهود ذات اقدس خداوند قرار دهید، به مقدار وسعت آن قلب، اسرار الهى در آن مى‏تابد.

رابطه تقوا و عمل

ایمان، به اعتقاد، و اخلاق و عمل، وابسته است. همه انسانها موظفند این سه رکن اصیل را تحصیل کنند.

قرآن کریم مى‏فرماید:

«یا بنى ادم قد أنزلنا علیکم لباسا یوارى سؤاتکم و ریشا و لباس التقوى ذلک خیر» (28)

خداوند براى مرغان پر و براى آدمیان جامه پرهیزکارى مقرر کرده است و انسانى که قدرت پرواز ندارد، آیه سوره «فاطر» بر او صادق نیست که:

«إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه» (29) :

اعتقاد خوب، پر و بال انسان صاعد است و او بدون این پر و بال، توان صعود ندارد؛ چنانکه در مورد قربانى در مناسک حج، مى‏فرماید:

«لن ینال الله لحومها و لا دماؤها ولکن یناله التقوى منکم» (30)

گوشت و خون قربانى به سوى خدا صعود نمى‏کند، بلکه روح این عمل که تقواست بالا مى‏رود .

پرواز برخى از آدمیان ویرانگرانه و در حد پرواز شاهین و کرکس است؛ نه پرواز طوطى و بلبل . مایه طیران آدمى پرهیزکارى است که بدون معرفت، تخلق و عمل صالح، میسر نیست.

امام صادق (سلام الله علیه) مى‏فرماید:

«لا یقبل الله عز و جل عملا إلا بمعرفة و لا معرفة إلا بعمل فمن عرف دلته المعرفة على العمل و من لم یعمل فلا معرفة له، إنما الإیمان بعضه من بعض» (31) .

این حدیث، مشتمل بر چند جمله است:

.1 خداوند هیچ عملى را بدون معرفت نمى‏پذیرد؛ زیرا معرفت، روح عمل است. اگر در قرآن آمده:

«إنما یتقبل الله من المتقین» (32)

عمل از غیر پرهیزکار پذیرفته نمى‏شود. به این معناست که معرفت، در متن تقوا نقش تعیین کننده‏اى دارد.

.2 اگر کسى عارف و عالم باشد، حق را بشناسد ولى به معرفت خود عمل نکند علم او اثر نداشته در حکم معدوم است. گرچه چنین شخصى علم دارد ولى‏در قیامت نه در صف علماست و نه از کیفر تلخ و دردناک جاهلان در امان است. جمله

«لا معرفة إلا بعمل»

از یک نظر، نفى کمال و از نظر دیگر، نفى حقیقت است؛ نفى کمال است، زیرا کمال معرفت در تاثیر گذارى آن در عمل است و نفى حقیقت است، زیرا چنین شخصى در قیامت، در صف جاهلان محشور مى‏شود.

.3 علم و عمل رابطه مستقیم دارد:

«فمن عرف دلته المعرفة على العمل»

اگر کسى عمل کند، معرفت او را به مراحل بالاتر عمل راهنمایى مى‏کند، چون هر درجه‏اى از عمل، مایه شکوفایى معرفت و دانش، و شکوفایى دانش مایه تحقق عمل خالصتر است هر اندازه معرفت بیشتر باشد، عمل خالصتر است و هر اندازه که عمل خالصتر باشد معرفت شکوفاتر مى‏گردد .

.4 دلیل این پیوند این است:

«إنما الإیمان بعضه من بعض»

درجات و مراتب و عناصر ایمان، ابعاض یک پیکر است. ایمان واقعیتى است که بخشى از آن در قلب جا دارد، بخشى در مرحله نفس ظهور مى‏کند و قسمتى در اعضا و جوارح نمودمى‏یابد. این که گفته مى‏شود: ایمان اعتقاد و تصدیق به قلب، اقرار به زبان‏وعمل به ارکان و اعضاست :

«الإیمان معرفة بالقلب و إقرار باللسان و عمل بالأرکان» (33)

از همین باب است؛ یعنى حقیقت ایمان چیزى است که هم عقل آن را مى‏پذیرد، هم نفس به آن متخلق مى‏شود و هم اعضا و جوارح به آن عمل‏مى‏کند.

همچنین از امام صادق (علیه‏السلام) نقل شده است:

«لم یکلف الله العباد المعرفة و لم یجعل لهم إلیها سبیلا» (34)

خداوند هرگز کسى را به چیزى که راه شناخت به سوى آن نیست مکلف نمى‏کند؛ زیرا چنین تکلیفى، «تکلیف مالایطاق» و فوق طاقت بشر است.

تقوا، مایه ریزش روزى

قرآن کریم «ثمرات اخلاق» را مانند «مقدمات اخلاق» ، بیان کرده است؛ یک متخلق الهى، مقدمات فراگیرى اخلاق را از قرآن یاد مى‏گیرد و بهره‏ها و ثمرات اخلاق را هم از آن استنباط مى‏کند و بنابراین، مى‏داند که سیر و سلوک خود را از کجا شروع کند و براى چه هدفى کوشش کند و سرانجام بهره‏ها و ثمرات آن چیست. ذات اقدس خداوند، ایمان و تقوا را به عنوان اولین سبب و مایه ریزش روزیهاى آسمانى، معرفى مى‏کند که یکى از بهترین این روزى‏ها معارف الهى است:

«و لو أن أهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض» (35)

اگر مردم منطقه‏ها اهل ایمان و تقوا باشند، درهاى برکات الهى را به روى آنان باز مى‏کنیم . و در جاى دیگر مى‏فرماید:

«و لو أنهم أقاموا التوراة و الإنجیل و ما أنزل إلیهم من ربهم لأکلوا من فوقهم و من تحت أرجلهم» (36)

اگر آنان کتابهاى آسمانى را برپا دارند روزیهاى خود را از بالا و پایین، دریافت مى‏کنند . ایمان و تقوا با انجام دادن واجبها و مستحبها و پرهیز از حرامها و مکروهها که در کتاب و سنت معصومان ( علیهم السلام) بیان شده است تحقق مى‏یابد و این اصلى کلى است و اختصاص به عصر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم ندارد.

 


دانلود با لینک مستقیم


اخلاق 1 تقوا

تحقیق آماده رشته حسابداری با عنوان اخلاق در حسابداری - WORD

اختصاصی از فی گوو تحقیق آماده رشته حسابداری با عنوان اخلاق در حسابداری - WORD دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده رشته حسابداری با عنوان اخلاق در حسابداری - WORD


تحقیق آماده رشته حسابداری با عنوان اخلاق در حسابداری - WORD

عنوان :

اخلاق در حسابداری

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات:14 صفحه

 

مقدمه:

تمامی حرفه های شناخته شده مانند پزشکی ، حقوق ، مهندسی برای خود یک آئین رفتار تهیه کرده اند

هدف اساسی از تهیه چنین آئین های رفتاری ، ارائه رهنمود های عملی به اعضا برای داشتن طرز تفکر حرفه ای به گونه ای است که کیفیت ظوابط حرفه آنها را بهبود بخشد.آئین رفتارحرفه ای مهترین خط مشی های حرفه را مشخص نموده و ضامن بقای آن است . ونباید شامل ایده های ذهنی باشد، بلکه باید دارای هدفهای دست یافتنی و مقررات عملی و قابل اجرا برای کار باشد. وجود آئین رفتار حرفه ای ، صاحبکاران وجامعه را مطمئن می سازد که حرفه می خواهد استاندارد عمل خوبی داشته باشد وهر یک از اعضا را به رعایت آن ملزم می کند .1

حرفه حسابداری و حسابرسی با یکی از حساس‌ترین موضوعات مرتبط با اشخاص جامعه یعنی مال و دارایی افراد در ارتباط است. حسابداران مانند پزشکان هستند که اعتماد شخص مقابل نقش اصلی را در شغل و حرفه آنان دارد. بی‌اعتمادی صاحبکار آفت سیستم‌های حسابداری و حرفه است.

می‌دانیم که وجود حرفه‌ای بنام حسابداری و حسابرسی پیامد وجود فعالیت‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری است و بدون آن شکل نخواهد گرفت. صاحبان کار محرکان چرخه اقتصادی محسوب می‌شوند؛ بنابراین کسب اعتماد آنان در استفاده از حرفه حسابرسی و حسابداری، وظیفه همه حسابداران و شاغلان در این حرفه است تا آینده حرفه حسابداری تضمین شود. بنابر این آینده حرفه منوط به داشتن ارزش‌های درستکاری، صداقت و تخصص است. در شرایطی که حرفه حسابداری هنوز نتوانسته است جایگاهی در جامعه ایران و به ویژه در نزد دولتمردان به دست آورد افزایش بی‌اعتمادی به حسابداران به هر دلیل و علت نقش مخربی در توسعه پایدار حرفه خواهد داشت.2

1-جمشید اسکندری، اصول حسابرسی1،ص27

2-احمد عیسایی خوش،((اعتماد ، ستون توسعه پایدار حرفه حسابداری)) ، دنیای اقتصاد

گفتیم که اعتماد نقش اساسی در توسعه حرفه حسابداری و حسابرسی دارد پس چه باید کرد که جامعه نسبت به حسابداران وحسابرسان اعتماد پیدا کنند.((جواب واضح است؛ اخلاق وآئین رفتار حرفه ای)).

نیاز به اخلاق و آئین رفتار حرفه ای:

پژوهشهای انجام شده نشان می‌دهند که وجود سه عامل بنیادی در کنارهم، موجب تشکیل، رشد و گسترش حرفه‌های مختلف در طول تاریخ تمدن بشری بوده و راز ماندگاری آنها شناخته می‌شود. این سه عامل عبارتند از:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده رشته حسابداری با عنوان اخلاق در حسابداری - WORD

اخلاق و معاشرت در خانواده

اختصاصی از فی گوو اخلاق و معاشرت در خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اخلاق و معاشرت در خانواده


اخلاق و معاشرت در خانواده

 

 

 

 

 

 

 

مقاله با عنوان اخلاق و معاشرت در خانواده در فرمت ورد در 30 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد:

مقدمه
دعای آغازین
برخورد با همسر
برخورد با فرزندان
برخورد با پدر ومادر
برخورد با خویشاوندان
کتابنامه


دانلود با لینک مستقیم


اخلاق و معاشرت در خانواده