این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 60 صفحه می باشد.
فهرست
چکیده ۱
فصل اول : ۳
طرح تحقیق ۳
مقدمه: ۴
بیان مسئله: ۷
هدف پژوهش: ۷
ضرورت پژوهش: ۷
سوال پژوهش : ۸
تعریف مفهومی: ۹
تعریف عملیاتی: ۹
فصل دوم ۱۰
ادبیات و پیشینه تحقیق ۱۰
تاریخچه سلامت روان: ۱۱
تاریخچه سلامت روانی در ایران: ۱۲
تعریف سلامت روانی: ۱۴
مفهوم سلامت روانی: ۱۶
فرق بین سلامت روان بهداشت روانی: ۱۸
تعریف سلامت روانی بر اساس مکاتب مختلف روان شناسی: ۱۸
مکتب روان کاوی: ۱۹
مکتب رفتار گرایی: ۱۹
مکتب انسان گرایی: ۱۹
نظریات موجود درباره سلامت روان: ۲۰
قلمرو موضوع و زمینه های سلامت روان: ۲۲
اصول سلامت روانی : ۲۳
اصول سلامت روانی در محیط کار: ۲۴
نشانه های سلامت روانی: ۲۵
اهداف سلامت روانی در محیط کار: ۲۶
علایم مشکلات روانی در محیط کار: ۲۷
اختلالات و مشکلات روانی در محیط کار چگونه به وجود میآید: ۲۸
پژوهش های انجام شده: ۲۹
فصل سوم : ۳۲
روش تحقیق ۳۲
جامعه آماری: ۳۳
نمونه آماری ۳۳
ابزار اندازهگیری: ۳۳
روش اجرا: ۳۵
روش آماری ۳۵
فصل چهارم : ۳۶
تجزیه و تحلیل دادهها ۳۶
فصل پنجم : ۴۷
بحث و نتیجه گیری ۴۷
مقدمه: ۴۸
بحث و نتیجه گیری: ۴۹
نتایج: ۴۹
محدودیت ها: ۵۲
پیشنهادات: ۵۳
منابع: ۵۴
تاریخچه سلامت روان:
درحقیقت روان پزشکی را میتوان قدیمیترین حرفه و تازه ترین علم بشمار آورد. قدیمیترین چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشته و بقراط در ۳۷۷تا ۴۶۰ سال قبل از میلاد عقیده داشت که بیماران روانی را باید مانند بیماران جسمی درمان کرد.
تازه ترین علم برای اینکه از ۱۹۳۰ بعد از تشکیل اولین کنگره بین الملی سلامت روانی بود که روان پزشکی به صورت جزیی ازعلوم پزشکی شد و سازمانهای روان پزشکی و مراکز درمان در کشور یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.
از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط میشود که تا اواخر قرن هجدهم و همزمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه سلامت روانی اطلاعات کافی در دسترس نیست.
اولین روان پزشک به نام جان وییر که در سال ۱۵۱۵ در آلمان به دنیا آمد علاقمند مطالعه درباره رفتار انسانی و بیماریهای روانی شد. درسال ۱۵۶۳ کتابی نوشت که امروزه اهمیت زیادی درباره تاریخچه روان پزشکی دارد. اولین پزشک در کشور انگلستان ویلیام بتی در سال ۱۷۵۳ بود. به طور خلاصه در اوایل قرن ۱۹ اصطلاح روان پزشکی درکشورهای اروپایی به جای دیوانگی بنا نهاده شد.
درسال ۱۸۹۵ انیستوی روان پزشکی در بیمارستان نیویورک تحقیقات درباره مسائل روان پزشکی را شروع کرد. و درسال ۱۹۰۲ آدولف مایرروان پزشک سوئیسی جزء پزشکان این انیستو شد.
در سال ۱۹۰۸ کمیته وابسته به سلامت روانی که پس از یکسال تبدیل به انجمن شد. درسال ۱۹۳۰ اولین کنگره بین المللی سلامت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مسائل روانی کشورها از قبیل تأسیس بیمارستان ها، مراکز درمانی و … را مورد مطالعه قرار گرفت.
در سومین کنگره بین المللی سلامت روان در سال ۱۹۴۸ که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی سلامت روانی بنیان گذاری شد و درهمان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو در آمد.(میلانی فر، ۱۳۷۶)
تاریخچه سلامت روانی در ایران:
اگر چه از تاریخچه سلامت روانی در ایران اطلاعات کافی در دسترس نیست . در سال ۱۲۶۷ شمسی دارالشفایی دریزد به فرمان خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوانی در باغی بزرگ بنا شد این بیمارستان دارای بخشهایی برای بیماران روانی بود. تا سال ۱۲۹۳ به علت جنگ داخلی و هجوم قبایل بیگانه پیشرفت سلامت روانی انجام نگرفت.
درسال ۱۲۹۷ نگهداری و سرپرستی بیماران روانی و جلوگیری از حوادث ناگوار به شهربانی واگذار شد ودرسال ۱۳۰۰ درزمان صدارت سید ضیاءالدین طباطبایی مدیریت و اداره دارالمجانین از شهربانی به شهرداری منتقل شد. درسال ۱۳۱۰ اولین متخصص اعصاب و روان در بیمارستان مشغول به کار گردید.
درسال ۱۳۱۹ ساختمان جدید دانشکده پزشکی توسط پرفسور ابرلین تأسیس و با ایجاد کرسی بیماریهای روانی و تدریس بیماریهای روانی در دانشکده پزشکی تهران، تدریس روان پزشکی در دانشسرای عالی اجرا گذاشته شد. درسال ۱۳۲۵ بیمارستان روزبه جهت بیماران روانی اختصاص یافت در سال ۱۳۳۶ برنامه سلامت روانی از رادیو آغازشد. در سال ۱۳۳۸ اداره بهداشت روانی در وزارت بهداری تشکیل شد و در سال ۱۳۴۳ اولین مرکز بهداشت و سلامت روانی در تهران تأسیس شد در اردیبهشت سال ۱۳۵۷ پس از انحلال سازمان توان بخشی فعالیت بهداشتی و درمانی این سازمان به سازمانهای بهداری منطقه تهران و فعالیت اموزشی آن به انیستوی روان پزشکی تهران واگذار شد.
بنا بر گزارش وزارت بهداشت در سال (۱۳۷۶) درمان و آموزش پزشکی در حال حاضر ۲۰۰ مرکز روان پزشکی در ایران فعالیت دارد. تعداد پزشکان ایران حدود ۲۴۰۰۰ نفرمیباشد ازبین آنها فقط ۳۸۵ نفر روان پزشک هستند و با توجه به کل جمعیت ایران برای هر یک میلیون نفر ۵ تا ۶ روان پزشک داریم به همین علت ۸۵ درصد بیمارا ن روانی به پزشکان غیر روانی پزشک مراجعه میکنندحدود بیست بیمارستان عمومی دارای بخش روان پزشکی هستند تعداد تخت های بیمارستانی در کشور ۸۹۰۰۰ میباشد که تعداد ۵۸۵۰ از آنها به بیماران روانی اختصاص دارد۰ (میلانی فر ، ۱۳۷۶)
تعریف سلامت روانی:
سازمان جهانی بهداشت ، بهداشت روانی را چنین تعریف میکند: سلامت روانی دردرون مفهوم کلی سلامت جای میگیرد و سلامت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفا نقشهای اجتماعی، روانی، جسمانی (گنجی ، ۱۳۸۳)
تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا: انجمن بهداشت روانی کانادا دریک دید جامع سلامت روانی را در سه قسمت(نگرش های مربوط به خود، نگرشهای مربوط به دیگران ، نگرش مربوط به زندگی )تعریف میکند.
و از نظر این انجمن سلامت روانی یعنی توانایی سازگاری با دیدگاههای خود، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی
در واقع سلامت روانی فرایندی است که از طریق ان و با استفاده از راه کارهای مناسب به حفظ و نگهداری آنچه با ارزش است میپردازیم (شهیدی وحیدیه، ۱۳۸۱)
سلامت روانی توصیف کننده یک توازن در خور بین افراد گروه اجتماعی و محیط بزرگتر پیرامون آنها این سه مولفه ترکیب میشود برای بالابردن هماهنگی روانی و اجتماعی ، حس بهتر بودن، خودشکوفایی و تسلط محیطی
تعریف گینزبرگ درمورد سلامت روانی عبارت است از تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضا مهم زندگی عشق ، کار ، تفریح این شخص و همکارانش برای توضیح بیشتر میگویند استعداد ادامه کار.داشتن خانواده. ایجاد محیط خانوادگی خرسند .فرد را از مسائلی که با قانون درگیری دارد. لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتهای ملاک تعادل و سلامت روان است (میلانی، ۱۳۷۶)
درسال ۱۹۴۸ کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی برای سلامت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه داده است:
سلامت روانی حالتی است که از نظر جسمی،روانی، عاطفی در حدی که با سلامت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوبترین رشد را ممکن میسازد.
جامعه خوب جامعهای است که برای اعضاء خود چنین رشدی فراهم میآورد و در عین حال رشد خود را تضمین میکند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان میدهد(گنجی، ۱۳۸۴) درفرهنگ جامع روان شناسی و روان پزشکی در تعریف سلامت عمومی و یا سلامت روانی آمده است علم و کار حفظ سلامت و کفایت روانی مطلوب سازی رفتارهای شخصی و اجتماعی به منظور استفاده مثبت از تواناییها و استعدادهای فکری و پیشگیری و درمان اختلالات روانی (پور افکاری، ۱۳۷۶) سلامت روان عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغیر و اصلاح فردی و اجتماعی و حل تضادها وتمایلات شخصی به طور منطقی ، عادلانه و مناسب را گویند (میلانی فر، ۱۳۷۴)
سلامت روانی به نحوه تفکر و عمل شخص بستگی دارد به طور کلی کسی که از سلامت روانی برخوردار است نسبت به زندگی نگرش مثبت دارد و آماده بر خورد با مشکلات زندگی است و در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارد و محیط کار روابطشان مسولیت پذیر میباشند زیرا وقتی ازسلامت روانی بر خوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم.
مفهوم سلامت روانی:
سلامت روانی مفهومی است در کنار ابعاد جسمی و روانی به گونه ای که در مفهوم عام سلامت سازمان جهانی بهداشت مورد توجه قرار گرفته است . جنبه اجتماعی سلامت روانی را با محور قراردادن مورد بررسی قرار میدهد نخستین نقد پژوهشی به مفهوم سلامت روانی در بررسی (بلوک و برسلو) در ایالت کالیفرنیای آمریکا مشاهده شد آنها اول بار در سال ۱۹۷۲ به تعریف و ساختن شاخص سلامت اجتماعی پرداختند و آن را مترادف با (درجه عملکرد اعضاء جامعه) میدانستندآنان تلاش کردند تا با طرح پرسشها گوناگون در ابعاد جسمی و روانی و اجتماعی سلامت فرد به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند به این ترتیب اولین گامهای عملی در این زمینه بر اساس نگرشهای پژوهشی مدارانه و مبتنی بر مطالعات میدانی آغاز میشوداین مفهوم را چند سال بعد (دونالد) و همکارانش در سال ۱۹۷۸ مطرح کردند و استدلال آن این بود که سلامت امری فراتر از گزارش علایم بیماری،قابلیت کارکردی فرد است . که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است بر اساس برداشت آنان سلامت اجتماعی در حقیقت هم بخشی ازارکان وضع جسمی محسوب میشود و هم میتواند تابعی از آن باشد البته باید اشاره کنیم در همان دوره واژه دیگری نیز گاه به صورت مترادف با واژه سلامت کم وبیش با همان محتوا به کار میرفت و آن اصطلاحی بود که اول بار در مطالعات مربوط به بیمه در آمریکا استفاده قرارگرفت و برای آن شاخص سازگاری گردید واقعیت آن است که سنجش محتوای سلامت روانی و اجتماعی از ابتدا از طریق تمرکز به (فرد) و در رابطه با تعاملات میان فردی و مشارکت اجتماعی مورد سنجش قرار گرفت و در اندازهگیری آن ارکان عینی و ذهنی هر دو تعریف منظور شده بود.
(همشهری-چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۷۹- شماره ۲۰۹۱ )
فرق بین سلامت روان بهداشت روانی:
دراین جا لازم است به تفاوت میان سلامت روانی و بهداشت روان که دربسیاری موارد مترادف در نظر گرفته شدهاند اشاره کنیم اگر چه این دو مفهوم بسیار نزدیکی با هم دارند ولی باید توجه داشت که یکجا نیستند در حالی که در بهداشت روانی مرکز ثقل فعالیتهای روی پیشگیری است ولی سلامت روان درنتیجه فعالیتهای انسان در زمینه پیشگیری، درمان و در کل فعالیتهایی است که میشوند.
تعریف سلامت روانی بر اساس مکاتب مختلف روان شناسی:
مکتب زیست گرایی: در مطالعه رفتار انسان بیشترین اهمیت ر ابر بافتها و اعضای بدن قایل میشود این مکتب که پایه اصلی روان پزشکی را تشکیل میدهد. بیشتر بر بیماریهای روانی توجه دارد نه سلامت روانی زیرا بیماری روانی را جزء سایر بیماری ها به حساب میآورد و درباره فر د دید تعادل حیاتی دارد رابطه برقرار کند.
مکتب روان کاوی:
معتقد است سلامت روانی یعنی کنش متقابل موزون بین سه عنصر مختلف شخصیت ، نهاد ، من ، من برتر بدین صورت که من باید بتواند بین تعارض های نهاد و من برتر .
مکتب رفتار گرایی:
در تعریف سلامت روانی بر سر سازگاری فرد با محیط تأکید دارد این مکتب معتقد است که رفتار ناسالم نیز مثل سایر رفتارها در اثر تقویت آموخته میشود بنابر این سلامت روانی رفتاری است آموخته شده.
مکتب انسان گرایی:
معتقد است که سلامت روانی یعنی ارضاء نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خودشکوفایی هر عاملی که فرد را در سطح ارضای نیازهای سطوح پایین نگهدارد و از خود شکوفایی او جلوگیری کند اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد.
مکتب بوم شناسی :یعنی مطالعه محیطهای زندگی موجودات با یکدیگر و با محیط این دیدگاه معتقد است که عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل سر وصدا و آلودگی هوا. زیادی جمعیت کوچکی محل سکونت به خطر افتادن میتواند بهداشت روانی را به خطر میاندازد.(گنجی ، ۱۳۸۳)
در این پژوهش به تعریف مکتب رفتارگرایی بیشتر توجه میشود چون یک تعریف جامع است و سازگاری فرد با محیط بیشتر مد نظر است.
نظریات موجود درباره سلامت روان:
دراین مورد نظریه پردازان مختلف بسته به دیدگاه خود نظرات متفاوتی ارائه کردهاند که به چند مورد اشاره میکنیم:
زیگموند فروید- انسان متعارف را کسی میداند که مراحل رشد روانی را با موفقیت طی کرده و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد و از نظر او کمتر انسانی متعارف به حساب میآید و هر فردی به نحوی غیر متعارف (شفیع آبادی، ناصری، ۱۳۷۸)
فرلو- فردی را دارای سلامت روانی میداند که چهار مرحله ازسلسله مراتب نیازهای یعنی نیازهای فیزیولوژی و ایمنی، محبت ، تعلق و نیاز به احترام را طی کرده و به تحقیق خود دست یابد (شولتس، ۱۳۶۷، تر جمه خوشدل، ۱۳۶۹)
اریک فروم-با تأکید بر اینکه شخیصت انسان بیشتر محصول فرهنگ جامعه است سلامت روان را بسته به اینکه میداند که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد را بر آورده میکند نه اینکه فقط تا چه اندازه خودش را با جامعه سازگار نماید از نظر سلامت روان بیش از آنکه یک مدل فردی باشد سلسلهای اجتماعی است عامل اصلی این است که جامعه تا چه اندازه نیازهای انسان را ارضاءمیکند (شولتس، ۱۳۶۷، تر جمه خوشدل)
راجرز- نیز مانند فرلو انسان سالم را انسان تحقق یافته با کنش کامل میداند و این چنین انسان را دارای پنج ویژگی آمادگی- کسب تجربه- زندگی هستی دار- اعتماد به ارگانیسم خود و احساس آزادی و خلاقیت میشناسد( شولتس، ۱۳۶۷، تر جمه گیتی خوشدل)
از دیدگاه یونگ- انسان سالم را انسان فردیت یافتهای است که دارای خصوصیات نظیر پذیرش خود، پذیرش و شکیبایی. پذیرش ناشناخته و مرموز خودشناسی و بیان خود است ( شولتس، ۱۳۶۷، تر جمه گیتی خوشدل)
ویکتور فرانکل- در تعریف سلامت روان به اراده معطوف به معنا اهمیت میدهد و انسان سالم را انسانی میداند که دارای اراده معطوف به معناست و از سه جوهر معنویت .آزادی. مسئولیت بر خوردار است.
پراز-انسان سالم را انسانی میشناسد که در زمان حال زندگی کند و با اینکه میتواند برای آینده برنامه ریزی کند دچاره اضطراب ناشی از اینکه فرد چه خواهد شد میشود (شولتس، ۱۳۶۷، تر جمه خوشدل)
تعریف سلامت روان در این پژوهش تعریف سازمان جهانی است که عبارت است از سلامت روانی دردرون مفهوم کلی سلامت جای میگیرد و سلامت یعنی توانایی کامل برای ایفا نقش های اجتماعی روانی، جسمانی (گنجی ، ۱۳۸۳)
قلمرو موضوع و زمینه های سلامت روان:
بر اساس آنچه که از تعریف مختلف سلامت روان میتوان نتیجه گرفت در ارزیابی این موضوع مواردی که علاوه بر ابعاد جسمی روانی باید به عنوان محتوای موضوعی و در مقیاس فردی مورد توجه قرار گیرند عبارتند از مجموع وقایع و امور موثر بر فرد، عواطف و احساسات و اندیشهها ، اقدامات و فعالیتها و بالاخره مجموعه موفقیتهای فردی که طیف گسترده ای از ابعاد اجتماعی و سلامت روانی را شامل میشود حال اگر خواسته باشیم در یک نگاه کمی تقریباً تمامی حوزههای اصلی موضوعی مرتبط با سلامت روانی در یک محدوده مشخص جمع کنیم به حداقل ۱۰ حوزه زیر اشاره میکنیم:
علایم و مظاهر بیماری
موقعیت و شرایط بدن
فعالیتهای مرتبط با نقش اجتماعی
عملکرد کلی در جامعه
قدرت های شناختی
خواب و استراحت به قدر ضروری
انرژی و سرزندگی
وضع و موقعیت عاطفی
احساسات فردی از سلامت
. رضایت کلی از زندگی
(همشهری – چهارشنبه ۲۴ فروردین – ۱۳۷۹- شماره ۲۰۹۱)
اصول سلامت روانی :
یکی از شرایط اصول سلامت روانی احترام شخص به خود است و اینکه فرد خود را دوست بدارد و بر عکس یکی از علایم غیر عادی بودن، تنفر از خویشتن. هر کس با سه اصل میتواند حدس بزند تا چه اندازه اولین اصل سلامت روانی را دارد:
آیا دیگران را دوست دارد؟
آیا به خود احترام میگذارد و علاقمند به خویشتن است
آیا احساس میکند دیگران او را دوست دارد
فرد سالم یا بهنجار احساس میکند افراد جامعه او را پذیرا هستند و او نیز موافق به آنان مینگرد و برای خود ارزش و احترام قایل است . و بر عکس فرد نابهنجار اغلب چنین احساس و اندیشهای ندارد و او معمولاً بدبین است و اذعان میکند که هیچ وقت دوست واقعی در زندگی نداشته وخود نیز به کسی اعتماد ندارد لازم به ذکر است احترام به خود و خود دوست داشتن هرگز به معنای خودخواهی نیست بلکه به این معناست که هر فردی اساساً نیاز دارد که خود را با ارزش و با کفایت احساس کند
پس اصول سلامت روانی عبارت است از:
احترام فرد به شخصیت خود و دیگران
شناسایی محدودیت در خود و دیگران
دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی
آشنایی به اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست
شناسایی نیازها و محرک هایی که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان میشود
(شاملو، ۱۳۷۸)
اصول سلامت روانی در محیط کار:
ایجاد شرایطی که کارکنان سازمان با اعتقاد قلبی و صمیمیت برای خود و همکاران خود احترام قائل باشند
پرهیز از اعمال روشهایی مبتنی بر زور و اجبار در محیط کار
شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان
شناسایی دلیل کم کاری .غیبت از کار. بی حوصلگی. بی علاقگی از کار. کم توجهی بی دقتی کارکنان
. آشنا ساختن کارکنان با واقعیت های محیط کار و حذف آن دسته از معیارهای و عوامل سازمانی که ازلحاظ اخلاقی ، انسانی، فرهنگی سازمانی صحیح تلقی میشود.
پایان نامه مقایسه سلامت روان کارمندان زن و مرد