فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد سیاست در اسلام

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد سیاست در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سیاست در اسلام


تحقیق در مورد سیاست در اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:51

 

 

 

 

 

مقدمه

یک. رهبری سیاسی پیامبر(ص)

 دو. مسؤولیت های اجتماعی پیامبر(ص)

اصول کلی پیرامون ساختار حکومت اسلامی

دوم-حکومت حضرت مهدی(عج)

سوم-ساختار کلی نظام سیاسی مهدوی:

گذری بر اندیشه های امام خمینی

 

 

 

 

مقدمه

از نظر شواهد و مدارک مسلم تاریخی قبل از ظهور اسلام ، در حجاز حکومت و دولتی وجود نداشت ، و نظم سیاسیِ خاصی بر زندگیِ اعراب بدوی حاکم نبود.[1] پس از ظهور اسلام در مکّه، و هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه، آن حضرت برای اولین بار ساکنان آن دیار را تحت فرمان یک دولت مرکزی در آورد و نظام قبیلگی حاکم بر آنان را به نظم سیاسی و اجتماعی نوینی مبدل ساخت و علاوه بر آموزش و تربیت، شخصاً سرپرستی و رهبریِ جامعه اسلامی را به عهده گرفت و به اداره نظام اجتماعیِ مسلمین در  بخش های مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی پرداخت.[2]  این مسئله، از نظر آیات قرآن و شواهد تاریخی، چندان واضح و آشکار است که حتی شرق شناسان غیرمسلمان نیز بدان تصریح کرده اند. دانشمند ایتالیایی،" فل لینو" در این باره می گوید: «حضرت محمد (ص ) در یک زمان، دین و دولت را پایه گذاری کرد  و گستره این دو، در دوران زندگی اش، هم سان بود. »[3] و به عقیده "ستروتمان": « اسلام پدیده ای دینی و سیاسی است ؛ زیرا بنیان گذار آن، علاوه بر نبوت، حکومت را نیز دردست داشت و به شیوه حکومت داری کاملاً آگاه بود.»[4]

اما با وجود این در سده اخیر برخی نویسندگان[5] تحت تاثیر آموزه های سکولاریسم و جدایی دین از سیاست ، الهی بودن حکومت پیامبر گرامی اسلام (ص) را مورد تشکیک قرار داده و با بشری دانستن آن ، ادعا نمودند که پیامبر اکرم (ص) شان ولایت و زعامت سیاسی را نداشته و از سوی خداوند مامور به تشکیل حکومت نبوده است.  بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!

در پاسخ به این شبهه لازم است تا منطق قرآن درباره نقش پیامبر اکرم(ص) در دولت اسلامی را مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد:


یک. رهبری سیاسی پیامبر(ص)

قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم «اولی » و دارای ولایت است، معرفی می کند: (النَّبِیُّ أَوْلی  بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)[6] قرآن پژوهان و مفسّران تصریح کرده اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می گیرد.[7] مؤید این تفسیر چند چیز است:

  1. اطلاق آیه شریفه؛ که اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده است، در نتیجه همه حوزه های ولایت پذیر که در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است را شامل می شود و پیامبر از سوی خداوند ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می کند.
  2. روایات؛ امام باقر(ع) فرمود: «این آیه درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است».[8]
  3. شأن نزول؛ وقتی پیامبر اکرم(ص) آهنگ جنگ نمود و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند؛ آن گاه این آیه نازل شد. از این مسأله روشن می شود که فرمان های اجتماعی پیامبر(ص) متکی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری.[9]
  4. مفهوم اولویت؛ آیه شریفه نشان می دهد پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند نسبت به اداره و رهبری جامعه مقدم است و با وجود او نوبت به دیگران نمی رسد.

آیات دیگری نیز گویای همین مطلب است؛ از جمله آیه (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ) ؛[10] «سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند».

بنابراین از نگاه قرآن، خداوند پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده و ولایت داده است. از این رو ولایت آن حضرت تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری.

علامه طباطبایی(ره) درباره ولایت آن حضرت می نویسد: «رسول خدا بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میان شان، ولایت دارد... البته این ولایت در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است».[11] نکته مهم دیگر این که مفهوم «انّما»، دلالت بر حصر دارد. بنابراین طبق این آیه حکومت مشروع، آن حکومتی است که از جانب خداوند مشروعیت یافته باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سیاست در اسلام

تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام


تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:12

 

 

 

    مقدمه
    مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام
    اصول عملى تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام
مقدمه
هر نظام آموزشى و پرورشى بر اساس بینش و نگرش بنیانگذاران آن،‌ نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى وی، و نیز بر حسب هدف یا اهدافى که از تعلیم و تربیت،  در نظر می‌گیرند و نیز بر اساس اعتقادى که به کیفیت رشد و حرکت انسان بسوى هدف مطلوب دارند بنا میشود. و در واقع، این بینشها و نگرشهاست که مبانى تعلیم و  تربیت هر نظامى را تشکیل میدهد هرچند آگاهانه مورد توجّه واقع نشود یا مورد تصریح، قرار نگیرد.
طبعاً نظام آموزش و پرورش اسلامى هم مبتنى بر یک سلسله مبانى خاصّى است که از بینش اسلام درباره‌ى  موضوعات یاد شده، نشأت میگیرد. از اینروی، لازم است قبل از تبیین نظام آموزش و پرورش اسلامی، این مبانی، مورد توجّه واقع شود و سپس بر اساس آنها اصول عملى تعلیم و تربیت، مبیّن گردد.
بر اساس بینش اسلام، نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى و هدف آفرینش و کمال نهائى و کیفیت حرکت وى بسوى آن، میتوان این نکات دوازده‌گانه را بعنوان مبانى تعلیم و تربیت اسلامى در نظر گرفت. البتّه هدف از تعلیم و تربیت اسلامى جز فراهم کردن زمینه‌ى  تکامل هر چه بیشتر انسانها نخواهد بود و هدفهاى کاربردى نیز همگى در این راستا قرار می‌گیرند.
مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام
1ـ حقیقت انسان. از دیدگاه اسلام، انسان تنها ارگانیسم محسوس نیست بلکه داراى عنصرى ماورائى است که بعد از متلاشى شدن بدن هم باقى میماند.1 و حیاتى جاودانى و سعادت یا شقاوتى ابدى خواهد داشت. و در واقع، انسانیت انسان به روح اوست و بدن بمنزله‌ى  ابزارى براى فعّالیت یا مرکبى براى سیر و حرکت است که البّته میبایست در همین حدّ به آن، بها داد و در حفظ سلامت و نیرومندى آن کوشید آنچنانکه میبایست به سلامت و نیرومندى ابزار و مرکب، اهتمام شود.
2ـ موقعیّت انسان در جهان. در میان موجودات این جهان، انسان از مواهب خدادادى و قابلیّتهاى خاصّى برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان،ممتاز میسازد مانند ظرافتهایى که در ارگانهاى ظاهرى و درونى و بویژه در مغز و سیستم عصبى او بکار برده شده و توانشهاى روانى ویژه‌اى که در سایر موجودات زنده، یافت نمیشود. و در اثر همین ویژگیهاست که میتواند در همه‌ى  پدیده‌هاى طبیعت تصرف کند و آنها را در راه تعالى خودش بکار گیرد. دادن این امتیازات به انسان، نوعى «تکریم» تکوینى الهى است که در قرآن کریم ، به آن اشاره شده است.2
3ـ انسان بر سر دوراهى (بین دو بی‌نهایت). نیروها و استعدادهایى که خداى متعال به انسان، عطا فرموده سرمایه‌هاى تکوینى و فطرى براى حرکت وى بسوى هدف نهائى است. ولى بکار گرفتن این مایه‌هاى خدادادی، منوط به اراده و اختیار و انتخاب و گزینش خود اوست، و همچنانکه میتواند از این نعمتها حسن استفاده کرده با بهره‌گیرى از آنها مسیر تکامل حقیقى را بپیماید و سعادت ابدى را بدست بیاورد همچنین میتواند با سوء استفاده از آنها در راه سقوط و انحطاط، قدم بردارد تا آنجا که از حیوانات درنده هم پستتر شود3 و شقاوت ابدى را براى خودش بخرد. از اینروی، میتوان مسیر انسان را بین دو بی‌نهایت در نظر گرفت که از یک سوى به کمال و سعادت بی‌نهایت، صعود و عروج میکند و از سوى دیگر به شقاوت و عذاب بی‌نهایت، سقوط میکند.4 پس ارزش و کرامت نهائى انسان، در گرو انتخاب راه تقوى است5 و طبعاً همه‌ى  انسانها داراى ارزش مطلق و یکسانى نخواهند بود. بلکه اهل ایمان و عمل صالح، داراى ارزش مثبت، و اهل کفر و عصیان داراى ارزش منفی، و هر یک داراى مراتب مختلفى خواهند بود.6
4ـ هدف از آفرینش انسان (کمال نهائی). انسان با ویژگیهاى خاصّ خودش براى این، آفریده شده که مسیر تکامل را با اراده‌ى  آزاد و انتخاب آگاهانه بپیماید7  و لیاقت درک فیوضات خاصّى که در سایه‌ى  حرکت اختیاری، افاضه میشود را پیدا کند و به مقام قرب الهى که توأم با سعادت جاودانى است برسد. ولى چون این سیر و حرکت باید بصورت اختیارى انجام گیرد ناچار باید مسیر دیگرى در جهت مخالف آن، وجود داشته باشد که به شقاوت و عذاب ابدی، منتهى گردد.8
5ـ دنیا مقدّمه‌ى  آخرت است. با توجّه به هدف آفرینش انسان، روشن میشود که زندگى وى در دنیا، یک دوران محدود و مقدّماتى براى خودسازی، و پرورش دادن و بفعلیّت رساندن استعدادهاست که نتیجه‌ى  ثابت و ابدى آن، در عالم آخرت، ظاهر می‌گردد و در صورتى که بشر، در این دنیا جهت کمال را انتخاب کند به دار نعمت و رحمت ابدی؛ و در صورتى که جهت ضد آن را برگزیند به دار عذاب و هلاکت جاودانى خواهد رفت. و به تعبیر قرآن کریم، جهان دنیا «دار آزمایش»9 است تا نیکوکاران از تبهکاران، متمایز شوند و هر یک در عالم آخرت به آنچه سزاوار آنند برسند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعلیم و تربیت در اسلام

تحقیق در مورد زندگانی حضرت زهرا

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد زندگانی حضرت زهرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگانی حضرت زهرا


تحقیق در مورد زندگانی حضرت زهرا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:html

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
هدیه به شفیعه روز جزا دختر گرامى پیامبر همسر وصایت و ولایت مادر عصمت و طهارت مام امامت و سیادت فاطمه زهرا سلام الله علیها .
سخن ناشر
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اءعطیناک الکوثر # فصل لربک وانحر # ان شانئک هو الابتر (1)
صدیقه کبرى فاطمه علیهاالسلام کوثر زلال بهشتى است .
زهراى مرضیه سرچشمه پاک و شفاف خلقت است . چشمه سار عصمت و امامت از آن مرکز فیض بهره مند و سیراب مى گردد.
در وصف او چه مى توان گفت در جایى که پروردگار یکتا، خداوند دانا او را کوثر دانسته به سرور تمامى بندگانش ، پیامبر برگزیده خویش و فخر جهان خلقت ، حضرت ختمى مرتبت ، محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله همچون تحفه اى بهشتى اهدا نموده است .
که آن سرور خود فرموده است :
لما عرج ...، ففاطمة حوراء انسیة فکلما اشتقت الى رائحة الجنة شممت رائحة ابنتى فاطمة .
هنگامى که به آسمان عروج کردم ...، پس فاطمه حوریه اى به شکل انسان است و من هرگاه مشتاق بوى بهشت مى شوم ، بوى دخترم فاطمه را استشمام مى کنم .
قالت عائشة : ما راءیت اءحدا قط اءصدق من فاطمة غیر اءبیها .
هیچ کس را راستگوتر از فاطمه ندیدم مگر پدرش را.
انه کان بینهما شى ء فقالت عائشة : یا رسول الله ! سلها، فانها لا تکذب .
بین فاطمه علیهاالسلام و عایشه مسئله اى پیش آمده بود و رسول خدا از عایشه در آن مورد سؤ ال کرد، عایشه در جواب گفت : اى رسول خدا! (راجع به این موضوع ) از فاطمه بپرس زیرا او هرگز دروغ نمى گوید.
علامه بزرگوار، شیخ محقق و فاضل متتبع و احیاکننده معالم دینى (یازده قرن پس از طلوع تابناک و نورافشان خورشید عالمتاب اسلام ) محمدباقر مجلسى فرزند شیخ محمدتقى (مجلسى اول ) که از اکابر و بزرگان علماى مذهب حقه شیعه بوده ، مقامى چنان والا در سلسله احیاگران اندیشمند و دلسوز مکتب دارد که بى نیاز از شرح و تفسیر است .
زنجیره طلایى کتابت علامه شریف ، تفقه و تفحص و تجسس علمى و حفظ میراث فرهنگى غنى اهل بیت و اهتمام آن رادمرد در ثبت کلیه متون مورد استفاده علاقمندان و تراوشات فکرى وى اعم از نگارش کتب متعدد، رسالات متنوع و ترجمه ادعیه و شرح خطبه هاى مختلف وارده از طرف معصومین علیهم السلام چه به زبان عربى و چه به زبان فارسى و بالاتر از همه حریت و آزادگى او در نقل مطالب زیاده از آن است که بتوان آن را در مختصرى به نمایش درآورد.
فقط به ذکر نکته اى چند متمایز از دیگر حالات آن عالم روحانى بسنده مى نماید:
1- تقوى و ورع و پرهیزگارى
2- احاطه علمى به کثیرى از علوم اسلامى عصر
3- علاقمندى و کوشایى در حفظ میراث فرهنگى
4 مجاهدت و ایثار و فداکارى به نحوى که او را وادار کرد در دستگاه و دربار شاهى وارد شده آن را به خدمت اهداف عالیه خود درآورد.
5 شکوه و جلال ناشى از دیانت چه در زمان حیات ظاهرى و چه پس از آن هم اکنون نیز تلاءلوى آن جهان علم را به احترام و تحسین واداشته است .
6 شاگردانى که از خویش به جاى نهاده است و... .
همه اینها از آن اسوه علم و فضیلت حلقه اى مستحکم در حلقات اتصال علوم و معارف شگرف حضرت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به علما و دانشمندان بعد از خود تا ظهور آخرین پناهگاه الهى مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشریف ساخت .
در این راه وظیفه اى که در امر جمع آورى روایات و احادیث منقول همراه با نقد و بررسى و رعایت امانت به عهده گرفت را به حد اکمل به انجام رسانید که آثار وى عظمت آن را پیش چشم مى آورد.
و در میان همه آن آثار و زحماتى که در این راه متقبل و متحمل گشته ، ((اقیانوس بیکران نور الهى )) یعنى بحارالانوار درخششى چشمگیر دارد.
بحارالانوار چشم نواز است ؛ بحارالانوار حاصل عمرى تلاش است ؛ بحارالانوار گوهرى گرانقدر از حواهرات تابناک علم و دانش است ؛ بحارالانوار نمایانگر سرگذشت طولانى سلسله دانشمندان اسلامى است ؛ بحارالانوار دسترنج فقیهى است که در جمع آورى علوم و معارف عصر خود کمال همت والاى خویش را بروز داده است ؛ و بالاخره بحارالانوار گنجینه پربارى براى دوستداران مکتب توحید است .
مجموعه اى که ملاحظه مى شود، ترجمه جلد چهل و سه بحارالانوار علامه محمدباقر مجلسى قدس سره همراه با ضمایم و تحقیقات محقق گرانقدر جناب آقاى محمد روحانى است که مطالعه کامل و بادقت آن پشتکار و توجه ایشان را نشان مى دهد.
این مرکز حساسیتى خاص نسبت به صحت و سلامت متن کتب منتشره خود دارد و مؤ لف نیز اصرار بر تطبیق صحیح و کامل متن حروف نگارى با متن ارائه شده خویش دارد، در این امر سعى کافى مبذول داشته در این راه از همکارى و بذل و عنایت و محبت همکاران خوبمان در مرکز فرهنگى انتشاراتى منیر که به حق بر من منت داشته و از هیچ گونه همکارى و مساعدت در ارتقاى کیفیت این اثر دریغ نداشته اند و از ابتداى طرح تا انتهاى آن در تمامى مراحل حضورى چشمگیر و رهگشا داشته اند، تشکر مى نمایم .
همچنین از معاضدت و یارى عزیزى دوستدار و علاقمند به خاندان وحى علیهم السلام برخوردار بوده ایم که در امر پشتیبانى مالى و فراهم آوردن امکانات مادى در این امر ما را در دست گرفته اند.
قصد داریم که از تمامى این عزیزان قدردانى کنیم که مى دانیم : من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق ، و بهترین قدردانى خود را واگذارى اداى پاداش ‍ آنان به عطاى صاحب اثر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام مى دانیم .
بر آن شدیم که ما نیز تلاشى داشته باشیم و کوششى ، هرچند نه در خور حضرتش ، بلکه عنایتى نمایند و ما را نیز در سلک دوستداران خود بپذیرند که آن روز که دوستداران بانوى دو سرا فاطمه را مى خوانند زبانمان به اجابت گشوده باشد و چه خوب است که این اقدام ناچیز را به خدمت آن مخدره و پدر ارجمند و شوهر و فرزندان گرامش تقدیم بداریم ، و بر آخرین ایشان عرضه نماییم همو که خواهد آمد و تاجى از نور بر سر خواهد داشت و جهان را از لوث وجود دشمنان مادرش منزه و به یارى دوستدارانش ‍ خواهد شتافت و زمین را از پاکى و صفا و راستى و قسط و عدل لبریز خواهد فرمود.
سلام و درود بى پایان خداوندى بر یکایک ایشان و رهروان آنان باد!
در انتها دست خود را به سوى آن بزرگوار دراز کرده ملتمسانه از آن محضر پرفیض مى خواهم : یا مولاتى فاطمة اءغیثینى !
مقدمه
کتابى که در دست دارید ترجمه ، تحقیق و استدراک بر ((تاریخ فاطمة الزهراء)) از کتاب بحارالانوار، تاءلیف دانشمند جلیل القدر علامه محمدباقر مجلسى رحمة الله است .
سعى شده تا این مجموعه ، بجز بخش مربوط به زندگانى حضرت فاطمه علیهاالسلام از کتاب بحارالانوار در بردارنده تمامى احادیث و روایات مربوط به آن حضرت که به مناسبتهاى خاص در سایر بخشهاى کتاب مذکور آمده است نیز باشد.
1 جمع آورى کلیه روایات ، احادیث و نقلیات تاریخى مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام از تمام منابع شیعه و غیرشیعه
کتابهاى اندکى وجود دارند که با داعیه این کار نگاشته شده اند، این کتابها دو دسته اند:
الف کتابهایى که بر اساس منابع و روایات شیعه نوشته اند و مؤ لف آنها توجهى به مدارک غیرشیعى ننموده است ، مانند کتاب ((مسند فاطمة الزهراء)) تاءلیف شیخ عزیزالله عطاردى ، و کتاب ((مسند فاطمة الزهراء)) تاءلیف سیدحسین شیخ ‌الاسلامى تویسرکانى .
ب - کتابهایى که بر اساس منابع و روایات غیرشیعه نوشته شده اند و مؤ لف آنها توجهى به مدارک شیعى نداشته است ، مانند کتاب ((مسند فاطمة الزهراء)) تاءلیف جلال الدین عبدالرحمن سیوطى (911 ه )، و کتاب ((احقاق الحق و ازهاق الباطل ج 10)) تاءلیف قاضى نورالله شوشترى (1019 ه )، و کتاب ((حضرت فاطمه علیهاالسلام در منابع اهل سنت )) تاءلیف رضیه سادات سجادى .
هر دو دسته از کتابهاى مذکور گرچه در نوع خود ارزشمند و مورد استفاده هستند ولى به دلیل محدودکردن منابع و مدارکشان به منابع شیعه یا اهل سنت ، خود را از معارف و روایات بسیارى محروم کرده اند و لذا نتوانسته اند به هدف خویش که ((جمع آورى کلیه روایات ، احادیث و نقلیات تاریخى )) درباره حضرت فاطمه است ، دست یابند.
تنها کسانى که توانسته اند در این جمع آورى توفیقى نسبى داشته باشند علامه محمدباقر مجلسى (1110 ه ) در کتاب بحارالانوار، و شاگرد او علامه شیخ عبدالله بحرانى اصفهانى (ق 12 ه ) در کتاب عوالم العلوم و المعارف مى باشند که بجز اخذ احادیث و روایات از منابع شیعه ، به طور مستقیم یا به واسطه منابعى چون مناقب ابن شهر آشوب یا کشف الغمه ، روایات موجود در منابع اهل سنت را نیز جمع آورى کردند، گرچه در استفاده از منابع اهل سنت نیز استقصاء تام به عمل نیاورده ، و تعداد کمى از احادیث کتابهاى اهل سنت را مورد استفاده قرار داده اند.
اینجانب (محقق و نگارنده نوشته حاضر)، از مدتها پیش به اهمیت دو کتاب ((بحارالانوار)) و ((عوالم العلوم )) در این زمینه واقف گردیده تصمیم گرفتم این کتابها را مورد تحقیق و ترجمه قرار دهم و از آن جهت که حاوى بیش از 70 درصد احادیث مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام مى باشند، منتشر نمایم . لکن پس از آنکه مطلع شدم علامه معاصر سید محمدباقر موحد ابطحى به تحقیق عوالم العلوم مشغول گشته ، اینجانب نیز عزم خویش را جزم نموده و تصمیم گرفتم تا از کلیه روایات مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام را از بحارالانوار استخراج کرده ، مورد تحقیق قرار داده و به زبان فارسى ترجمه و در اختیار عموم قرار دهم . آنچه اکنون در مقابل شماست قسمتى از حاصل این تصمیم و تلاش مستمر است . البته درباره جمع آورى احادیث مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام به همین مقدار اکتفا ننمودم بلکه غیر از این تلاش تحقیقى ، براى اینکه بتوانم باقى احادیث و روایات مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام را نیز به دست آورم ، تلاش موازى دیگرى را سامان دادم که هدف آن جمع آورى کلیه احادیث و روایات مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام از تمامى منابع شیعه و غیرشیعه بود. در این زمینه خاص بیش از پانصد عنوان کتاب روایى ، تاریخى ، رجالى ، و... مورد مطالعه قرار گرفت و در مجموع حدود چهل هزار نکته فراهم آمد که پس از مشترک سازى تعداد آنها به بیش از دوهزار مورد رسید و از این تلاش تحقیقى مجموعه اى به دست آمد که نام آن را ((جامع احادیث فاطمة الزهرا علیهاالسلام )) گذارده ام ، و تمام احادیث و روایات آنها را اعرابگذارى ، ترجمه ، مشترک سازى منابع و تدوین نموده و مجلداتى از آن را نیز آماده نشر کرده ام .
گرچه هنوز معتقدم که معارف جمع آورى شده چیزى حدود 85 درصد کل معارف مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام مى باشد و امیدوارم در تحقیقات تکمیلى در رابطه با منابعى که جدیدا به دست مى آید، بتوانم اطلاعات به دست آمده را افزایش دهم . بمنه و کرمه .
2 بررسى فنى و علمى درباره احادیث و روایات جمع آورى شده
خوانندگان محترم اطلاع دارند که سخنان رسول خدا صلى الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام در طول تاریخ ، با مسائل و مشکلات زیادى روبرو بوده و همواره تحت تاءثیر سه آفت مهم قرار گرفته است :
آفت اول : تحریف اهل غلو
رسول خدا صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید:
((از غلو در دین پرهیز کنید زیرا امتهاى پیشین به دلیل غلو گمراه شدند)).
و خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید:
((به جز حق نگویید، و در امور دینى خود غلو نکنید، و پیرو هوى و هوس ‍ قوم منحرفى که خودشان گمراه شده اند و مى خواهند شما را نیز گمراه کنند نباشید)). (2)
آفت دوم : سوء تاءویل جاهلان
امام صادق علیه السلام در این باره مى فرمایند:
((ما براى برخى از مردم سخنانى مى گوییم ، ولى آنها کلام را به گونه اى دیگر تاءویل کرده ، و نتیجه اى را که خودشان دوست دارند مى گیرند، و حدیث ها را آنگونه که سلیقه آنها را تاءمین کند روایت مى کنند)). (3)
آفت سوم : جعل جاعلان
رسول خدا صلى الله علیه و آله در این باره مى فرمایند:
((در حالى که من هنوز زنده ام احادیث دروغ به من مى بندند، و البته بعد از مرگ من ، بر تعداد آنها افزوده خواهد شد، بدانید هر کس بر من دروغ بندد در آتش جهنم عذاب خواهد شد، بنابراین هر حدیثى را که از ما نقل مى کنند، نپذیرید و آنها را به قرآن عرضه کنید، اگر موافق با قرآن بودند، کلام ما هستند و اگر مخالف قرآن بودند، بدانید که آنها سخنان ما نیستند)). (4)
و امام صادق علیه السلام فرموده اند:
((همانا مردم حرص و ولع شدیدى پیدا کرده اند بر اینکه سخنان دروغ را از زبان ما روایت کنند)). (5)
و نیز فرموده اند:
((ما اهل بیتى هستیم که جز سخن راست نمى گوییم ولى در هر زمان هر کدام از ما کسانى وجود دارند که سخنان دروغ را مى سازند و آن را از زبان ما نقل مى کنند تا ما را در نزد مردم درغگو و قصه باف معرفى کنند)). (6)
و در جاى دیگر فرموده اند:
((در زمان هر یک از ما مقصود ائمه طاهرین هستند کسانى وجود دارند که سخنان دروغ را ساخته و آن را از زبان ما روایت مى کنند)). (7)
بنابراین هیچ تردیدى درباره اینکه تعدادى احادیث غیرصحیح در میان روایات و کتابهاى شیعه و غیرشیعه واردشده وجود دارد، نیست و این امرى است که همه محققین از علما بر آن اذعان دارند.
در رجال کشى به نقل از ((یونس بن عبدالرحمن )) که از اصحاب مورد وثوق و اعتماد امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام بوده ، آمده است که گوید:
((به کوفه سفر کردم و در آن شهر تعداد زیادى از اصحاب و شاگردان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را دیدم که از آن دو بزرگوار احادیث زیادى را نقل مى کردند، پس هرچه از آنها شنیدم نوشتم تا اینکه روزى به حضور امام رضا علیه السلام رسیدم و آن احادیث را به ایشان عرضه کردم . آن حضرت احادیث مذکور را مى خواند و ناراحت مى شد تا آنکه به من فرمود: اى یونس ! بسیارى از اینها، احادیث و سخنان امام باقر و امام صادق نیست و آنها را ساخته و به ایشان نسبت داده اند، پس با توجه به اینکه در اثر دخالت مردمان جاهل و اشخاص منفعت طلب و متعصب ، حق و باطل با هم درآمیخته ، احادیث ما را به قرآن و سنت قطعى متواتر رسول خدا صلى الله علیه و آله عرضه کنید و هرچه را که با آنها موافق بود، برگیرید و آنچه مخالف بود، دور بریزید)).
با توجه به آنچه گفتیم معلوم مى شود که چرا رسول خدا صلى الله علیه و آله این همه تاءکید داشته اند که هر سخنى را از زبان ایشان نقل نکنیم و مى فرمودند:
لا تحدث بکل ما سمعت . (8)
ترجمه : هر چیزى را که مى شنوید روایت نکنید.
و یا مى فرمودند:
کفى بالمرء کذبا اءن یحدث بکل ما سمع . (9)
ترجمه : براى دروغگوبودن همینقدر کافى است که انسان هرچه را مى شنود، روایت کند.
با توجه به همین مقدمات است که حدیث شناسان متبحر تصریح کرده اند به اینکه نقل حدیث جعلى و ضعیف جایز نیست مگر با تصریح بر جعلى یا ضعیف بودن آن .
بنابراین کسى که با حدیث سروکار دارد جایز نیست که هر حدیثى را بدون بررسى درباره صحت یا عدم صحت آن نقل نماید بلکه ضرورى است تا با استفاده از فنون و علوم مختلف مربوط به حدیث ، به تحلیل درباره هر حدیث و روایت بپردازد و اگر پس از بررسى ، حدیث موردنظر را صحیح و سالم تشخیص داد آن را روایت کند، چرا که هدف اصلى در استفاده از حدیث و سنت ، درایة الحدیث است نه روایة الحدیث .
ائمه طاهرین علیهم السلام در این مورد فرموده اند:
علیکم بالدرایات لابالروایات . (10)
همة السفهاء الروایة و همة العلماء الدرایة (11)
العلماء تحزنهم الدرایة ، و الجهال تحزنهم الروایة (12)
حدیث تدریه خیر من اءلف ترویه (13)
با این همه تاءکید درباره وجود احادیث جعلى و ضعیف ، و لزوم درایة الحدیث ، با کمال تاءسف ، در جستجویى که به عمل آوردم ، هیچ دانشمند محققى را ندیدم که به بررسى فنى و علمى درباره احادیث مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام پرداخته باشد، و هیچ مؤ سسه علمى را نمى شناسم که حاضر به سرمایه گذارى مادى و معنوى براى انجام چنین تلاشى باشد و نتیجه این غفلت طولانى و عمیق از ((درایة الحدیث )) و توجه مطلق به ((روایة الحدیث )) موجب شده که شخصیت حقیقى حضرت فاطمه علیهاالسلام در پشت پرده هاى ابهام باقى بماند و در پناه توجه به احادیث غلوآمیز، از نظر الگویى نیز غیرقابل دسترس تلقى شود.
امیدوارم روزى رشد فکرى مردم در جامعه ما بدان پایه برسد که ضرورت نقد احادیث و روایات مربوط به ائمه طاهرین علیهم السلام و از آن جمله ضرورت انجام عملیات علمى و فنى درباره احادیث و روایات مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام را نیز باور کنند و بدانند که اینگونه نقدها کمک فراوانى به پالایش معارف دینى و دسترسى به معارف ناب محمدى صلى الله علیه و آله مى نماید.
نگارنده در پاورقى برخى از احادیث کتابى که هم اکنون در پیش رو دارید به بررسى فنى و علمى درباره برخى از احادیث و روایات پرداخته بودم ولى پس از مشاهده عکس العمل برخى از دوستان ترجیح دادم اکثر آنها را حذف کنم تا مبادا سوء تعبیرى پیش آمده و مشکلاتى ایجاد نماید. اما به خوانندگان کنجکاو و دوستداران دانش وعده مى کنم که مجموعه ((جامع احادیث فاطمة الزهراء علیهاالسلام )) را با تحلیلهاى علمى و فنى منتشر نمایم و از خداوند متعال بر انجام صحیح این کار عظیم یارى مى طلبم و امیدوارم که پس از انجام ، امکان انتشارش نیز وجود داشته باشد.
3 فعالیت دیگرى که انجام آن درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام و نیز سایر ائمه و بزرگان دین ، ضرورى و بسیار مهم مى باشد، الگوسازى از زندگانى این بزرگان براى استفاده امت مسلمان خصوصا جوانان و نوجوانان است .
این اقدام البته بعد از انجام دو فعالیت علمى تحقیقى قبل ، کاملا میسر و مقدور خواهد بود، چرا که الگوپردازى بر اساس معارف صحیح نباشد و یا بر اساس باورهاى عامیانه صورت مى گیرد، در آن صورت اسلام معقول خرافى ، و دین سهل دشوار و دست نایافتنى معرفى خواهد شد. پس باید ابتدا یک فاطمه شناسى درست و صحیح صورت گیرد و سپس الگوسازیها بر اساس آنها انجام شود.
درباره الگوپردازى از شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام کارهایى انجام شده و کتابهایى به رشته تحریر در آمده ، ولى اگر کسى آنها را به صورت انتقادى مورد مطالعه قرار دهد خواهد دید که چون این فعالیتها بر اساس ‍ معارف پالایش نشده صورت گرفته ، یک سویه بوده و جوابگوى نیاز شدید جامعه جوان این کشور شیعى نبوده و حتى در برخى از قسمتها قابل اعتنا و قبول نمى باشد.
اهل درد و آنها که بناى جامعه اى بر اساس اسلام و معارف ناب دینى و الهى تلاش مى کنند، اگر مى خواهند که مردم این جامعه ((اسلام دان و اسلام خواه )) باشند و بذرهاى دین گریزى و احیانا دین ستیزى ، از مغرب زمین در این جامعه شیعى پاشیده نشود باید با هوشیارى تمام ، در هر موضوعى از موضوعات دینى ، این سه تلاش اساسى را که در اینجا به آن اشاره کردیم انجام دهند تا نتیجه تلاش هاى علمى آنها همان باشد که آرزو دارند و براى رسیدن به آن ، روزها و شبهاى عمر را مصروف داشته و دشواریهاى تحقیق را به جان خریده اند.
پاسخ به یک سؤ ال
سؤ ال : با توجه به شیعه بودن علامه مجلسى رحمه الله و بناى او بر اینکه احادیث و روایات موجود در کتابهاى شیعه را در بحارالانوار جمع آورى نماید، و با عنایت به اینکه احادیث زیادى در منابع اهل سنت وجود دارد که مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام مى باشد و بر اساس روش علامه مجلسى رحمه الله قاعدتا نباید در بحارالانوار آمده باشد، چند درصد از احادیث مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام در این کتاب و مستدرکات آن آمده است ؟
جواب : گرچه بناى علامه مجلسى رحمه الله بر این بوده که فقط روایات کتب شیعى را در بحارالانوار جمع آورى نماید ولى در آنچه که مربوط به زندگانى ائمه طاهرین علیهم السلام مى باشد، روایاتى را که در منابع شیعى ندیده ، از منابع اهل سنت برگرفته است ، فقط درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام دهها حدیث را مستقیما از کتابهاى غیرشیعى مانند:
1 فردوس : ابن شیرویه دیلمى (509 ه )
2 مستدرک حاکم نیشابورى (405 ه )
3 مقتل الحسین : خطیب خوارزمى (568 ه ) و غیره ، و به واسطه کتابهایى چون مناقب ابن شهر آشوب (588 ه ) و کشف الغمه تاءلیف محقق ابوالفتح اربلى (659 ه ) از کتابهایى چون آنچه در ذیل نام مى بریم نقل کرده است :
1 حلیة الاولیاء: ابونعیم اصفهانى (430 ه )
2 تاریخ بغداد: خطیب خوارزمى (463 ه )
3 ابانه : ابن بطه عکبرى حنبلى (387 ه )
4 فضائل الصحابه : احمد بن حنبل (240 ه )
5 تفسیر الکشف والبیان : ثعلبى (427 ه )
6 تاریخ خراسان : ابوعلى سلامى (374 ه )
7 کتاب اللوامع : عبدالملک بن محمد خرگوشى (406 ه )
8 فیما نزل من القرآن فى المیرالمؤ منینن ابونعیم اصفهانى (430 ه )
9 شرف المصطفى صلى الله علیه و آله : عبدالملک خرگوشى (406 ه )
10 صحیح بخارى (256 ه )
11 صحیح مسلم (261 ه )
12 صحیح ترمذى (279 ه )
13 صحیح دارقطنى (385 ه )
14 امالى : ابن ابى شیبه (235 ه )
15 انساب الاشراف : جابر بلاذرى (279 ه )
16 قوت القلوب : ابوطالب مکى (386 ه )
17 عقدالفرید: ابن عبدربه (328 ه )
18 کتاب الرساله : سمعانى (562 ه )
19 فضائل الصحابه : سمعانى (562 ه )
20 کتاب الال : ابن خالویه (370 ه )
21 مسند احمد بن حنبل (240 ه )
و... .
پس معلوم مى شود که برخى احادیث اهل سنت نیز در بحارالانوار نقل شده است ، اما تعداد آنها در کتابى که در پیش روى شماست بسیار اندک مى باشد و ما سعى کرده ایم تا در مستدرکات و پاورقى هاى کتاب بر تعداد آنها بیفزاییم ، ولى در هر حال مجموعه احادیثى که در این کتاب ، درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده است حدودا 70 درصد کل احادیث مربوط به آن حضرت در منابع شیعه و غیرشیعه مى باشد.
اقدامات مترجم و محقق درباره این کتاب
آنچه که محقق و مترجم کتاب حاضر انجام داده است به شرح ذیل مى باشد:
1 جمع آورى کلیه احادیث مربوط به حضرت فاطمه علیهاالسلام از تمامى مجلدات بحارالانوار.
2 اعراب گذارى احادیث و روایات فراهم آمده ، به این منظور که همگان بتوانند از آنها به راحتى استفاده کنند.
اهل علم و قلم اطلاع دارند که اعرابگذارى آیه یا حدیث یک کار است ، و در مرحله حروفچینى ، درست واردکردن اعراب توسط حروفچین کارى دیگر، که معمولا با مشکلات زیادى مواجه مى باشد. البته بسیارى از این اشکالات در مرحله تصحیح اصلاح مى شوند ولى نویسنده هرگز نمى تواند به نحو قاطع بگوید که آنچه به دست خواننده مى رسد از هرگونه اشکال مبرا مى باشد. امید که اهل اطلاع به دیده اغماض بنگرند و در صورت اساسى بودن اشکال ، محقق یا ناشر را مطلع نمایند تا در چاپهاى بعدى اصلاحات لازم صورت گیرد.
3 ترجمه احادیث و روایات به زبان فارسى : در این قسمت از کار سعى شده تا ترجمه احادیث به صورتى روان و سلیس انجام شود تا براى همه فارسى زبانان به راحتى قابل استفاده باشد، و در مورد احادیث مکرر، از ترجمه مکرر آنها خوددارى شده است .
4 افزودن تعلیقات تحقیقى در پاورقى به منظور تبیین بیشتر موضوع یا تذکر نکته اى مهم و مفید که متاءسفانه تعداد آنها به تحلیل محذوراتى که در پیش بوده ، به اندازه لازم نمى باشد.
5 تخریج آیات که گاهى در پاورقى صورت گرفته و گاهى در متن ترجمه .
6 تخریج مصادر و منابع احادیث از کتابهاى شیعى و غیرشیعى ، که در پاورقى کتاب انجام گرفته و در این مرحله رعایت کمال اختصار شده است زیرا به نظر رسید که ذکر جزئیات ، اختلاف نقلها و نسخه ها، ذکر اسناد متعدد احادیث و... مى تواند خواننده اى را که در طریق تحقیق علمى قرار ندارد خسته کرده و موجبات ملالت وى را فراهم آورد.
7 موضوع بندى احادیث در اوایل هر باب که جهت تکمیل استفاده خوانندگان در آخر هر جلد تکرار مى شود.
8 شماره گذارى احادیث به صورت مسلسل ، تا امکان تهیه فهارس راهنما را در مجلد آخر کتاب میسر سازد.
از خداوند متعال مى خواهم که این عمل ناچیز را بپذیرد و این بنده کمترینش را مورد لطف و رحمت خاصه اش قرار دهد.
آمین
محمد روحانى على آبادى
زندگانى حضرت زهرا سلام الله علیها
آشنایى کوتاه با صدیقه کبرى ، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
نام : فاطمه .
کنیه هاى مشهور: ام الحسن ، ام الحسین ، ام ابیها، ام الائمه .
مشهورترین لقبها: زهرا، صدیقه ، طاهره ، کبرى ، سیده ، بتول .
پدر: حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله پیامبر عظیم الشاءن اسلام .
مادر: خدیجه علیهاالسلام بنت خویلد همسر فداکار پیامبر اسلام .
محل تولد. مکه .
سال تولد: سال دوم بعثت ، و به روایتى : سال پنجم .
روز میلاد: بیستم جمادى الثانى .
نام همسر: على بن ابى طالب علیه السلام ، پسرعموى پیامبر اسلام .
زمان ازدواج : رجب یا ذى حجه سال دوم هجرت در مدینه .
مدت زندگانى با على علیه السلام : نه سال .
میزان مهریه : 400 مثقال نقره مسکوک
فرزندان : حسن علیه السلام ، حسین علیه السلام ، زینب کبرى ، ام کلثوم و یک فرزند سقطشده به نام محسن
شهادت : در سال یازدهم هجرى
محل دفن : پنهان است
تعداد احادیث و روایات باقیمانده درباره آن حضرت : حدود 2000 مورد.
تعداد سخنان باقیمانده از حضرت فاطمه : حدود 130 مورد.
تعداد اشعار باقیمانده از آن حضرت : حدود 29 قطعه .
تعداد خطبه هاى باقیمانده از آن حضرت : 2 خطبه .
سایر آثار علمى باقیمانده از آن حضرت : مصحف فاطمه علیهاالسلام که به خط همسر گرامش على علیه السلام نوشته شده و در نزد فرزندان آن حضرت بوده و هم اکنون در دست حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشریف مى باشد.
مشهورترین و صحیح ترین مناقب و فضائل آن حضرت :
1 اینکه غضب فاطمه علیهاالسلام موجب غضب خدا و رسول او، و رضاى فاطمه سبب رضاى ایشان است .
2 فاطمه برترین زنان دو عالم است .
3 فاطمه معصوم از هرگونه گناه مى باشد.
4 آن حضرت محبوبترین و عزیزترین مردم در نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله بوده است .
5 خداوند در روز قیامت ، به آن حضرت اجازه شفاعت مى دهد.
6 صدور معجزات بسیار از حضرت فاطمه علیهاالسلام .
7 بى مانندبودن ایمان و یقین فاطمه علیهاالسلام .
8 زهد و قناعت نمونه .
9 احترام بى حد پیامبر به آن حضرت .
10 او عابدترین مردم در زمان خود بوده است .
11 صدق و راستگویى حضرت فاطمه علیهاالسلام .
12 علم وافر آن حضرت .
و... .
باب اول : ولادت فاطمه علیهاالسلام ، سیما و شمایل و برخى از تواریخ مربوط به وى
احادیث و روایات متن : 24
احادیث و روایات ضمائم : 26
موضوعات روایات در این باب
موضوعات روایاتى که در این باب آمده :
1 خلقت نورى حضرت فاطمه علیهاالسلام در عالم ذر
2 دورى زنان قریش و بنى هاشم از حضرت خدیجه ، به دلیل ازدواجش با رسول خدا صلى الله علیه و آله
3 سخن گفتن فاطمه با مادرش به هنگام باردارى
4 تنهابودن خدیجه به هنگام باردارى
5 حضور زنان مقدس به هنگام میلاد حضرت فاطمه علیهاالسلام
6 کیفیت میلاد حضرت فاطمه علیهاالسلام از مادرش
7 شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام بر یگانگى خدا، نبوت پیامبر صلى الله علیه و آله و وصایت على علیه السلام به هنگام میلاد
8 رشد و نمو خارق العاده حضرت فاطمه علیهاالسلام در دوران طفولیت
9 میلاد حضرت فاطمه علیهاالسلام بعد از معراج پیامبر
10 انعقاد نطفه فاطمه علیهاالسلام از میوه هاى بهشتى
11 محبت فراوان پیامبر نسبت به فاطمه علیهاالسلام
12 پیامبر صلى الله علیه و آله و استشمام بوى بهشت از فاطمه علیهاالسلام 13 فاطمه علیهاالسلام حوریه اى در لباس انسان
14 منصوره آسمان و فاطمه زمینیان
15 محبت مخصوص پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به فاطمه علیهاالسلام و عدم ابراز آن به سایرین
16 اندوه عایشه از محبت رسول خدا صلى الله علیه و آله نسبت به فاطمه علیهاالسلام
17 سیماى ظاهرى و شمایل حضرت فاطمه علیهاالسلام
18 شباهت حضرت فاطمه علیهاالسلام به رسول خدا صلى الله علیه و آله
19 میلاد فاطمه علیهاالسلام ، طبق نظر اهل سنت سال پنجم قبل از بعثت پیامبر
20 میلاد فاطمه علیهاالسلام ، طبق نظر اهل سنت سال پنجم قبل از بعثت پیامبر
21 میلاد فاطمه علیهاالسلام ، طبق نظر برخى علماى شیعه سال پنجم بعد از بعثت
22 میلاد فاطمه علیهاالسلام ، طبق نظر برخى از دانشمندان شیعه و اهل سنت سال دوم بعثت
23 ازدواج فاطمه با على علیهم السلام ، سال دوم هجرت و در روز اول یا ششم ذى الحجة
24 مدت زندگانى فاطمه پس از رحلت پیامبر بنا بر قول مشهور هفتاد و پنج روز
25 برخوردارى فاطمه علیهاالسلام از علمى وسیع نسبت به گذشته ، حال و آینده
26 عدم حدوث نفاس در آن حضرت بعد از تولد فرزندانش
27 یکى از کنیه هاى فاطمه ، ((ام ابیها))
28 ازدواج پیامبر پس از هجرت با سوده و سپس با ام سلمه و سپردن سرپرستى فاطمه علیهاالسلام به آنان
متن احادیث و ترجمه آنها
1 الامالى للصدوق (14): احمد بن محمد الخلیلى ، عن محمد بن ابى بکر الفقیه ، عن اءحمد بن محمد النوافلى ، عن اسحاق بن یزید، عن حماد بن عیسى ، عن زرعة بن محمد، عن المفضل بن عمر قال :
قلت لابى عبدالله الصادق علیه السلام : کیف کان ولادة فاطمة علیهماالسلام ؟
فقال : نعم ان خدیجة علیهاالسلام لما تزوج بها رسول الله صلى الله علیه و آله هجرتها نسوة مکة ، فکن لا یدخلن علیها و لا یسملن علیها و لا یترکن امراءة تدخل علیها، فاستوحشت خدیجة لذلک و کان جزعها و غمها حذرا علیه صلى الله علیه و آله .
فلما حملت بفاطمة کانت فاطمة علیهاالسلام تحدثها من بطنها و تصبرها و کانت تکتم ذلک من رسول الله صلى الله علیه و آله فدخل رسول الله یوما فسمع خدیجة تحدث فاطمة علیهاالسلام فقال لها: یا خدیجة ! من تحدثین ؟
قالت : الجنین الذى فى بطنى یحدثنى و یؤ نسنى .
قال : یا خدیجة ! هذا جبرئیل (یبشرنى ) یخبرنى اءنها انثى و اءنها النسلة الطاهرة المیمونة و اءن الله تبارک و تعالى سیجعل نسلى منها و سیجعل من نسلها اءئمة و یجعلهم خلفاء فى اءرضه بعد انقضا وحیه .
فلم تزل خدیجة علیهاالسلام على ذلک الى اءن حضرت ولادتها فوجهت الى نساء قریش و بنى هاشم اءن تعالین لتلین منى ما تلى النسا، فاءرسلن الیها: اءنت عصیتنا و لم تقبلى قولنا و تزوجت محمدا یتیم اءبى طالب فقیرا مال له فلسنا نجى ء و لانلى من اءمرک شیئا.
فاغتمت خدیجة علیهاالسلام لذلک فبینا هى کذلک اذ دخل علیها اءربع نسوة سمر طوال کاءنهن من نساء بنى هاشم ففزعت منهن لما راءتهن ، فقالت احداهن ، لا تحزنى یا خدیجة فانا رسل ربک الیک و نحن اخواتک ، انا سارة و هذه آسیة بنت مزاحم و هى رفیقت فى الجنة و هذه مریم بنت عمران و هذه کلثم اءخت موسى بن عمران ، بعثنا الله الیک لنلى منک ما تلى النساء من النساء، فجلست واحدة عن یمینها، و اخرى عن یسارها، و الثالثة بین یدیها، و الرابعة من خلفها، فوضعت فاطمة علیهاالسلام طاهرة مطهرة .
فلما سقطت الى الارض اءشرق منها النور حتى دخل بیوتات مکة و لم یبق فى شرق الارض و لا غربها موضع الا اءشرق فى ذلک النور و دخل عشر من الحور العین ، کل واحدة منهن معها طست من الجنة و ابریق من الجنة و فى الابریق ماء من الکوثر فتناولتها المراءة التى کانت بین یدیها، فغسلتها بماء الکوثر و اءخرجت خرقتین بیضاوین اءشد بیاضا من اللبن و اءطیب ریحا من المسک و العنبر فلفتها بواحدة و قنعتها بالثانیة ثم استنطقتها فنطقت فاطمة علیهاالسلام بالشهادتین و قالت : ((اءشهد اءن لا اله الا الله و اءن اءبى رسول الله سید الانبیاء و اءن بعلى سیدالاوصیاء و ولدى سادة الاسباط، ثم سلمت علیهن و سمت کل واحدة منهن باسمها و اءقبلن یضحکن الیها و تباشرت الحور العین و بشر اءهل السماء بعضهم بعضا بولادة فاطمة علیهاالسلام و حدث فى السماء نور زاهر لم تره الملائکة قبل ذلک و قالت النسوة : خذیها یا خدیجة ! طاهرة مطهرة زکیة میمونة بورک فیها و فى نسلها. فتناولها فرحة مستبشرة و اءلقمتها ثدیها قدر علیها فکانت فاطمة علیهاالسلام تنمى فى الیوم کما ینمى الصبى فى الشهر و تنمى فى الشهر کما ینمى الصبى فى السنة

مصباح الانوار (15): عن اءبى المفضل الشیبانى ، عن موسى بن محمد الاشعرى ابن بنت سعد بن عبدالله ، عن الحسن بن محمد بن اسماعیل المعروف بابن ابى الشوارب عن عبدالله بن على بن اءشیم ، عن یعقوب بن یزید، عن حماد مثله (16)
ترجمه : در کتاب امالى شیخ صدوق ، از مفضل بن عمر نقل شده است که گفت : به امام صادق علیه السلام گفتم : ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام چگونه بوده است ؟
امام فرمود: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله با خدیجه علیهاالسلام ازدواج کرد، زنان مکه از خدیجه کناره گیرى نمودند و نزد وى نمى رفتند، به او سلام نمى کردند، و به هیچ زنى اجازه نمى دادند که با او معاشرت و تماس داشته باشد. این برخورد زنان سبب ناراحتى و اندوه خدیجه شد، البته غم و اندوه وى بیشتر براى پیامبر اسلام بود که مبادا آسیبى متوجه وى گردد.
وقتى خدیجه به حضرت فاطمه حامله شد، فاطمه در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن مى گفت ، و وى را به صبر توصیه مى نمود، خدیجه این موضوع را از رسول خدا مخفى مى داشت تا اینک یک روز پیامبر نزد خدیجه آمد و شنید که با او کسى سخن مى گوید، پس به او گفت : اى خدیجه ! با چه کسى سخن مى گویى ؟ خدیجه گفت : با این بچه اى که در رحم دارم ؛ او با من سخن مى گوید و مونس ساعات تنهایى من است .
رسول خدا فرمود: اى خدیجه ! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است ، و گفته که او منشاء نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خلیفه خدا در زمین باشند.
خدیجه دائما در همین حال بود تا اینکه هنگام وضع حمل وى فرا رسید، پس کسى را نزد زنان قریش و بنى هاشم فرستاد که بیایید و مرا در امر تولد فرزند یارى نمایید. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را درباره ازدواج با محمد صلى الله علیه و آله نادیده گرفتى و با آن مرد فقیر و یتیم ازدواج کردى ، پس ما نزد تو نخواهیم آمد و تو را در این امر یارى نخواهیم نمود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگانی حضرت زهرا

تحقیق در مورد خاطرات حضرت علی (ع)

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد خاطرات حضرت علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خاطرات حضرت علی (ع)


تحقیق در مورد خاطرات حضرت علی (ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:html

 

 

 

 

مقدمه چاپ دوم 
کتاب حاضر که اینک با ساختار جدید و تغییر و تصرف در صفحه بندى و مراعات آرایه هاى فنى به چاپ دوم سپرده مى شود، بى شک گامى پیش ‍ نهاده و برخى نواقص احتمالى و کاستیهاى چاپ اول را بر طرف کرده است .
البته تشخیص این نواقص چنان نبود که پس از چاپ کشف گردد بلکه پیشتر هم مد نظر بوده است ، اما به دلایلى عملا مورد غفلت قرار گرفت .
به هر تقدیر، ناهماهنگى موجود در صفحه بندى چاپ نخست ، یک نواختى شمارش سطور صفحات را به هم زده بود و عدم محاسبه لازم در نمایه سازى باعث پیدایش سفیدى هاى بى مورد در جاى جاى کتاب شده بود. کارى که در این چاپ شده علاوه بر اصلاح این موارد، هر دو مجلد در یک جلد آمده و نمایه اى هم از اعلام و اشخاص در پایان کتاب افزوده شده است . همچنین متون احادیث که در پاورقى درج شده بود، در این چاپ به متن اصلى کتاب آورده شده تا هر چه بیشتر مورد استفاده و استناد قرار گیرد.
اندکى توضیح در ذیل برخى روایات و اصلاح مختصر، کمترین کارى بود که انجام شد و لذا انتظار افزودن مطالب جدید کاملا بجا بود اما چنین توفیقى حاصل نشد و محتواى کتاب همچنان موافق چاپ اول باقى ماند.
شعبان صبورى زمستان 1366
مقدمه چاپ اول 
نهج البلاغه که فراهم آمده از درر کلمات ء سخنان امیر مؤ منان علیه السلام است ، بر اساس سلیقه و گزینش مؤ لف گرانقدر آن ، مرحوم سید رضى رحمیة الله ، گرد آمده و تقدیم اهل ادب و معرفت شده است .
آنچه در این کتاب آمده ، تنها بخشى از انبوه گفتار و نامه هاى آن بزگوار است که سید رضى موفق به جمع آورى بخشهایى از آن شده است .
او با این کار، نام خود را با نام جاوید على علیه السلام ، که تاریخ صحیح بشریت و دانش مفید بشرى را پى نهاده ، پایدار ساخته است .
جداسازى خطبه ها و نامه ها کلمات قصار در حقیقت ترتیب انتخابى و سبک ابتکارى سید رضى است که شیوه اى بس پسندیده و تلاشى بى نهایت ارجمند بوده است .
پس از سید رضى ، عده اى بر جمع و گرد آورى کلمات آن حضرت کمر بسته و تقریبا با همان سبک و شیوه و تقسیم بندى ، مستدرکهاى نهج البلاغه را پدید آوردند.
خاطرات و مشاهدات  
در میان گفتارها و نوشته ها، شنیدن مشاهدات و خاطرات دیگران جایگاه ویژه اى دارد، به طورى که مى توان گفت شنیدن خاطرات و مشاهدات از همگان جذاب و جالب مى نماید. شاید علت این جذابیت ، در واقع حذف واسطه ها در نظر شنونده باشد یعنى شنونده هنگام شنیدن خاطره و مشاهده ، گویا فاصله اى میان خود و آنچه مى شنود احساس نمى کند، او گوینده را سند زنده ماجرا و به عنوان کسى که واقعه نقل شده را لمس کرده مى بیند و از دید او واسطه یا وسایط نقل پنهان مى ماند. درک این حقیقت وجدانى است و هر کس با مراجعه به نفس خویش بر صدق و صحت آن اذعان خواهد کرد.
تصور نمى کنم کسى در اصل این دعا تردید کند، و در نظر او بیان خبرى و بیان شخصى و مشاهده اى یکسان باشد و تاءثیر بیشتر بیان خاطره اى را در نفوس انکار نماید. هر چند مى پذیرم که در مقیاس صحت و سقم ، فرقى میان آن دو وجود ندارد و احتمال صدق و کذب در هر دو مورد برابر است . و باز پذیرفتنى است که علت تاءثیر بیان شخصى و مشاهده اى و تفاوت فاحش آن با نقل خبرى ممکن است بر خلاف حدس فوق ، مبتنى بر علت یا علل دیگرى باشد که میدان رد و اثبات در آن باز است . اما انکار اصل مدعا که بالوجدان ملموس است و هر کس براحتى آن را درک مى کند، دور از انصاف است .
کتاب حاضر  
کتاب حاضر به گرد آورى سخنان و ک ماتى پراخته که از نوع مشاهده و خاطره است . متکلم وحده در این مجموعه بر حسب نقل روایات ، شخص ‍ امیر مؤ منان على علیه السلام است .حضرتش ، گاه در ضمن خطبه و گاه در جمع خواص واحیانا در حضور دانشوراان ادیان و مذاهب - که به محضرش مى رسیدند - و گاهى در حضور فرزندان خود و یا در حین نگارش ‍ نامه و بالاخره هر جا که فرصتى دست داده ، به نقل پاره اى از انى خاطرات و مشاهدات پرداخته و در خلال آن از حوادث تلخ و شیرین زندگى و دوران سراسر حادثه خود یاد کرده است .گوشه هایى از مجاهدتها و رشادتهاى خود را بیان کرده و اندکى از انبوه غمها و غصه هاى خود را بر شمرده است .از مصاحب با رسول خدا صلى الله علیه و آله و قضایایى که همراه او شاهد بود، چون گزارشگرى امین گزارش کرده است .
از بى مهرى و نیرگهاى قوم و دشمنى خویشان خود پرده برداشته و از درگیریهایى که در رکاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و پس از آن شرکت داشته فراوان سخن گفته است . زمانى هم از فقدان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سنگینى مصیبت آن ، گاه با چشمایى اشکبار براى کسانى که آن روزها را ندیده اند قصه ها گفته است . بگذاریم از فاطمه علیه السلام که در حیات شویش به پدر پیوست و همسرش را با امواج بلاها و مصائب تنها گذاشت . اما در همان دوران کوتاه و خزان زودرس ، بازیگر چرخ دون ، به تماشاى حوادث و قضایایى از فاطمه علیه السلام نشست که بى سابقه بود. این حوادث در دل شوى او خاطراتى حک کرد که داغ آن همیشگى و سوز آن پاینده است اما آن جلوه و شکیب الهى از ذکر آن همه رخدادها، کریمانه لب فروبست ، و جز اندکى از بسیار، سخن نگفت . و تنها وقتى که بر مزار فاطمه ، آن هم شبى که به خاکش مى سپرد، اندکى از آن همه را با پیامبر باز گفت . از آن شب گفتارى از او به یادگار مانده است که دل را مى سوزاند و چشم را مى گریاند.
ترجمه روایات  
این مجموعه ، از منابع و مآخذ روایى و تاریخى بهره گرفته است . این منابع . اغلب بر گرفته از مصادر شیعه و گاهى نیز از کتب اهل سنت بوده است .
هنگام جستجوى مطالب ، بسیار مى شد که براى روایتى چندین ماءخذ مشاهده مى شد، که در بخشهاى مختلف جوامع روایى وارد شده بود. در پانوشتها بیشتر از مصادرى یاد شده ایت که گاه مختصر تفاوتى در نقل روایت میان آنها دیده مى شد.
شایان ذکر است گاهى ملاحظه مى شد مضمون حدیثى در چند روایت آمده است و از آنجا که انتخاب ما به تناسب موضوعى که در نظر داشتیم - یعنى گرد آورى خاطرات و مشاهدات - طبعا روایتى برگزیده مى شد که اصالت موضوع را حفظ کرده باشد. این جهت خیلى از اوقات مانعى ایجاد نمى کرد اما گاه مشاهده مى شد که روایت برگزیده نسبت به روایات مشابه از کاستیهایى بر خوردار بود که نیاز به توضیح داشت ، در چنین مواردى ، توضیحات لازم را به کمک قراین موجود در روایات دیگر و یا قراین حالیه و مقالیه که از خود روایت استفاده مى شد، به آن افزوده ایم ، این کار از آن جهت ضرورى بود که فهم مطلب ، آسانتر و نقل واقعه مفیدتر مى گشت . البته غالب توضیحاتى که افزوده ایم در میان پرانتز گذاشته و یا با قلم ریزتر مشخص کرده ایم تا با کلام حضرت نشود. اما با رعایت همه اینها باید گفت که شکل ترجمه تغییر کرد و از تحت اللفظى به ترجمه آزاد، بدل شد. ولى با این همه ، اگر بین ترجمه تحت اللفظى و ترجمه آزاد، حدى وجود داشته باشد. بى شک مجموعه حاضر در شمار مصادیق آن است .
اسناد روایات  
پیش از جستجو در احادیث این مجموعه و شناخت چگونگى اسناد آنها، جا دارد که نگاهى گذرا و مرورى شتابان ، از زاویه کلى بر مجموعه روایات داشته باشیم . از این رو مى گوییم : روایات و احادیث ما عمده بر سه بخش ‍ تقسیم مى شوند.
دسته اول ، روایاتى که با تکلیفى و اثر عملى در اعضا و جوارح انسان دارند و متضمن احکام شرعى و قانین عملى اسلام است .
دسته دیگر، روایاتى که به عقیده و اعتقادات قلبى انسان توجه دارند.
دسته سوم ، احادیثى که به خلقیات و امور اخلاقى آدمیان پراخته است .
بخش اول ، مبناى استنباط احکام شرعى و فروعات فقهى است ؛ این روایات از باب طهارت تا باب دیات ، یعنى تمام نیازهاى رفتارى و عملى انسان را از بدو تولد تا پایان عمر بیان داشته و موارد آن را بر شمرده است ، میدان کارایى و دایره اجرایى این روایات در دو بخش عبادات و معاملات بیانگر گستردگى کار و اهمیت فوق العاده آن است .
چیزى که در اینجا توجه داده به آن مهم است ، پى بردن به ارزش واقعى و ملاک اعتبارى این روایات است .بى شک مى توان گفت که خصلت عمده و ویژگى متفرد در اعتبار این روایات همانا استناد و اتصال آنها با مصدر شرع و شریعت و پیوند آنها با وحى الهى است
ضرورت این پیوند با مصدر شرع بویژه در این بخش - آنگاه آشکار مى گردد که اصل تعبد و فریضه عبودیت را نیز بر آن بیفزاییم و در نظر داشته باشیم که سلیقه هاى شخصى و براشتهاى ذوقى و عقلى در حریم احکام الهى راه ندارند. آنچه در این روایات اهمیت دارد، استناد و تعبد است .
بنابر این تک تک روایات این باب منوط به صحت انتساب و عدم آن است . اگر روایتى هر چند تا مفاد و مضمون معقول به دست ما برسد اما در جریان بررسى روایى و سلسله شناخت رجالى دچار مشکل گردد، از درجه اعتبار ساقط است . باید انتساب درست شود و حلقات وصل شناخته شود تا آن روایت مبناى عمل قرار گیرد. استنباط فروع فقهى بر هیمن پایه پى ریزى شده است ، اینجاست که ضرورت سند و شناخت قوت و ضعف آن اهمیت پیدا مى کند و خبرگان باب را به تلاش کارشناسانه فرا مى خواند و آنها را به نقادى و پرس و جو از کم و کیف بر مى نشاند. اما مراعات این خصوصیت در دسته دوم و سوم روایات که احادیث اعتقادى و اخلاقى را شامل مى گردد، تا این پایه از حساسیت قرار نگرفته است بلکه اصلا در برخى موراد چنین تلاشى ضرورت ندارد.
روشن است که اعتقادات از امورى است که عقل انسان باید آنها را در یابد و بر تمامیت برهان آن اذعان و اعتراف کند و حالت قطع و اطمینان در نفس ‍ او پدیدار گردد. تحصیل این حالت با استناد روایت و عدم استناد آن به وجود نمى آید اصل اعتقاد به وجود خدا، ضرورت بعث رسل ، رسالت نبى مکرم اسلام صلى الله علیه و آله ، امامت و عدل الهى و... از امورى نیست که با روایت ثابت شود و با تعبد بدان امتثال حاصل شود بلکه شخص باید به وجود آنها قطع حاصل کند و با اعتقاد صحیح ، آنها را در صفحه قلب و ذهن خود بیابد. البته مانعى ندارد که راه رسیدن او به قطع و اطمینان ، همین همین اخبار باشد.
سخن در این است که بین اخبار باب فروع فقهى و اخبار مربوط به مسائل اعتقادى واخلاقى از این جهت فرق بگذاریم و بدانیم روایاتى که مبناى استنباط فروع فقهى است از آنجا که استناد در آنجا تاءثیر ماهوى دارد و غیر از استناد و تعبد چیز دیگرى سبب مشروعیت فعل نمى شود. در چنین جایى شناخت سند و پردازش آن ضرورى است اما در باب اعتقادات و اخلاقیات چون مطلوب در خصوص آنها قطع مکلف است از هر چه حاصل شد (روایت با برهان عقلى ) و در مورد اخلاقیات نیز هدف ایجاد خلقیات عالیه و پیراسته شدن از رذایل اخلاقى است نه تعبد محض و استناد، در چنین مواردى اطمینان از درجه قوت و ضعف سند چندان به کار نمى آید.
اصولا جایى که سخن از قطعیات و ضروریات در میان باشد، هر چه که در برابر آن قرار گیرد، مادون آن است ، حدیث ظنى در برابر قرآن و اصول برگفته از مسلمات و ضروریات دینى یاراى مقاومت ندارد.در این جهت فرقى میان اقسام روایات یاد شده نیست . از باب مثال ، اصل نماز که جزء ضروریات و قطعیات دینى است و منکر آن تا حد کفر تنزل پیدا کرده است ، اگر به فرض محال ، ده مورد روایت صحیح هم در عدم مشروعیت نماز داشته باشیم ، از آنجا که با اصل قطعى و ضرورى در تعارض است ، به هیچیک اعتنا نخواهیم کرد. حساب روایات علاجیه در باب تعارض ‍ اخبار مربوط به غیر ضروریات و قطعیات است ، هر روایتى که با قطعیات معارضه کند، خود از درجه اعتبار ساقط خواهد شد.
ضرورت اعتقاد به خدا و سایر اصول اعتقادى از همین قبیل است ، بر فرض محال اگر روایات صحیحى هم در برابر آن اصول داشته باشیم ، چه تاءثیرى خواهد داشت ؟ جز آنکه بگوییم آنها به محض تعارض ساقط خواهند شد. روایت معارض که اصل قطعى و اعتقاد ضرورى را زیر سوال ببرد پذیرفتنى نیست . در اخلاقیات هم مطلب همین طور است ؛ زشتى کبر و حسد، جبن و بخل ، حرص و طمع ، حقد و کینه و...از واضحات اولیه و مسلمات دینى است . هرگز مسلمانى براى محکوم کردن این صفات رذیله ، به انتظار دستور نمى نشیند بلکه او خود با اصول ثابتى که بدانها رسیده و بر درستى آنها اذعان و اعتقاد پیدا کرده است . حکم پرهیز و اجتناب از آنها را دانسته است . در این بین اگر روایتى بر خلاف باور او دستورى بیاورد، البته نمى پذیرد. روایات باید با باورهاى قطعى و اصول مسلم پذیرفته شده ، هماهنگ باشد. با این توضیح معلوم مى شود که ما در باب اعتقادات و اخلاق اصول مسلمى را به عنوان پایه و اساس پذیرفته ایم .در قضاوتهاى خود قبل از هر چیز دیگر و پیش از هر گونه احتمال صدق و کذب و تشکیک در اصل صدور، به باورها و یافته هاى قطعى و پذیرفته شده خود بها مى دهیم و بر اصالت و تحفظ آنها پاى مى فشاریم ، تا جایى که اگر حدیثى موافق اصول پذیرفته شده به دستمان رسید تنها، مؤ ید آن اصول مى شماریم و اگر مخالف با اصول قطعى ، گفتارى آورد آن را طرد مى کنیم اما این اصول چیست و معیار پذیرش کدام است و قطعیات و ضروریات دینى از چه راهى به دست مى آید؟...و مجالى دیگر و مقالى مبسوط مى طلبد. در اینجا همین مقدار استفاده مى کنیم که مضامین گرد آمده در این مجموعه از آنجا که در شمار دسته دوم و سوم است و همان گونه که گذشت ملاک پذیرش در مورد آنها تعبد و استناد و شارع نیست ، و نیز به لحاظ اینکه مشتمل بر حقایقى از اصول معارف و قطعیات تاریخ و حدیث است ؛ پذیرفتنى و قابل اعتماد است . چون مضامین یاد شده ، اغلب در مقام بازگویى معجزه اى از معجزات بسیار پیامبر خدا و یا در مقام نقل فضیلتى از فضایل بیشمار على علیه السلام و یا در صدد توصیه و سفارش به تقوا و پاکى و یا امورى از این قبیل است که اینها همه از واضحات اولیه معارف و اصول مسلم دینى است . و به حسب نوع ، جاى کمترین تردید و تامل ندارد. هر چند به لحاظ شخصى و موردى ممکن است از جهت ضوابط حدیث شناسى و علم درایه به نحوى مخدوش باشد. از باب مثال قضیه طیر مشوى با مرغ بریان که از کتاب احتجاج نقل شده ، ممکن است از نظر شرایط روایى قابل مناقشه باشد اما مضمون آن که به طرق معتبر در احادیث دیگر آمده است قابل انکار نیست . بنابر این تردید و وسوسه در صحت و سقم روایات یاد شده . با توجه به قطعى بودن مضامین - از استوارى آنها نمى کاهد.
ظرف اعجاز  
در لابلاى حوادث و مشاهداتى که از آن حضرت به یادگار مانده است ، گاه مطالبى دیده مى شود که فهم آن سطح فکر و توان عقلى و عادى انسانها خارج است ، باید توجه داشت که فهم این امور و توجیه این قضایا، تنها در ظرف اعجاز و قدرت معجزه که خاص پیامبران برگزیده الهى است ، امکان پذیر است .
خداوند بزرگ ، انبیاى برگزیده خود را به منظور اقامه برهان و اتمام حجت خود به قدرتى مافوق قدرت بشرى مجهز ساخته است که در وقت لزوم ، در راه هدایت و ارشاد مردم از آن بهره گیرند.
ظهور معجزات به دست انبیاى الهى از ضروریات دین و واضحات اولیه دینى و از اصول قطعى میان مسلمین است . قرآن . این کتاب الهى ، پر است از شرح معجزات انبیا از آدم تا نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و نبى مکرم اسلام و شگفتیهایى که از آنها به ظهور رسیده است ، در جایى که به شهادت کتاب الهى آتش براى ابراهیم علیه السلام گلستان گردد، و مرغان سر بریده و در هم کوبیده شده در دست ابراهیم زنده شوند و به پرواز در آیند، و دریا براى عبور موسى علیه السلام و همراهانش شکافته شود، و عصاى او به اژدهایى مهیب مبدل گردد و اموات با دم مسیحایى به حیات بازگردند و بیماران صعب العلاج به دست الهى او شفا یابند؛ ظهور معجزاتى به مانند آنها و بلکه عظیمتر از آنها به دست سید الانبیا و اشرف النبیین صلى الله علیه و آله بسیار سهلتر مى نماید!
تقطیع  
بسیارى از روایات در این مجموعه تقطیع شده است ، اما تقطیع ، موجب اخلال در معنى و وهن مطلب نشده است . چه بسا که بریده اى از روایتى ، مورد لزوم واقع مى شود و همان قسمت شاهد ادعا یا مؤ ید حاجتى براى نویسنده است . اگر این کار با اطلاع و مشخص ساختن موارد حذف - ضمن علائم نگارشى - صورت گیرد، اشکالى پدید نمى آورد بلکه اصولا شیوه اهل قلم چنین است .
چیزى که شاید، تذکر آن را در اینجا ضرورى مى نماید، بروز یک حالت جدید از این کار است . و آن گم گشتن نموده هاى خاص روایى است .
یعنى روایتى که به گونه حماسى و خطابى و یا به منظور احتجاج و جدال با خصم و یا انگیزه دیگر صادر شده است ، در صورت تقطیع ، از تجلى و نمود این حالتها برهنه مى گردد.این کار ممکن است از این جهت سبب خرده گیرى شود و لذا همین جا در مقدمه توجه مى دهیم که در این مجموعه چنین کارى شده است ، و مطمئنا هم هیچ نقص و تصحیفى در متن اصلى به وجود نیاورده است .
اعراب گذارى  
آوردن متن اصلى در پایان ترجمه هر حدیث ، خواننده را با متن روایت آشنا مى سازد و آن را در میدان دید او قرار مى دهد تا کلمات نورانى احادیث بهره گیرد. اما این هدف با عبارات خالى از اعراب تاءمین نمى شد. از این رو متن روایات را مشکول ساختیم .
استطراد  
این مجموعه در هشت فصل تدوین شده اما نه عنوان فصول مى تواند جامع و مانع باشد و نه شمارش فصلها محدود به این تعداد است ، بعضى از موضوعات که جزء زیر مجموعه فصلى فرض شده است ، مى تواند به لحاظى دیگر در یک و یا هم زمان در چند فصل دیگر هم گنجانده شود. ترتیب فصول ذوقى است و طبعا ذوقیات متفاوت است .
در بخش پایانى کتاب یعنى از دیگران تکه هایى از آن حضرت نقل شده که در مقام بیان حقیقتى از داستان انبیاى گذشته است ، که نه مصداق خاطره است و نه مورد مشاهده . این جهت ممکن است در فصلهاى دیگر هم مشاهده شود، اما باید گفت : درج این امور اولا به دلیل هماهنگى و نزدیکى به هدف کتاب بوده و ثانیا به دلیل بار اخلاقى و ارشادى آن آورده شده است .
تذکر و تشکر  
گاهى اضطرابى در متن پاره اى از روایات دیده مى شد که خیلى اوقات با مراجعه و تطبیق آن با چاپ دیگر و یا ماءخذ مربوط، برطرف مى شد و مورد اشتباه تصحیح و حکم مورد کشف مى گشت .
اما گاهى مراجعه به ماءخذ هم کارساز نبود، و على رغم رجوع به منابع ، تردید همچنان باقى مى ماند. چیزى که از مراجعه به منابع متعدد دستگیر مى شد، فهم این نکته بود که اشتباه از یک کتاب به کتاب دیگر راه یافته و عملا دایره خطا و تردید گسترده تر گشته است .
مواجه شدن با این موارد، هر چند انگشت شمار بود، اما به هر تقدیر باید راهى براى خلاصى از آن مى یافتیم .
بهترین راه این بود که متن روایت مطابق ضبط ماءخذ آورده شود و سپس ‍ ملاحظه مربوط در پانوشت ، اعمال گردد، و چنین هم شد.
این ملاحظات و تنبیه و تصحیح ، در متن و معنى ، مرهون لطف و احسان استاد، ادیب فرزانه ، دانشمند گرانمایه ، حجة الاسلام و المسلمین آقاى سید مهدى نبوى - دامت برکاته - بوده است .
تواضع استاد و بزرگوارى معظم له ، باعث این جراءت و جسارت شد، که به زحمت او دلیر گردیم ، و به تصحیح این مجموعه بنشانیم ، و از دقت و ظرافتهاى گفتارش ، در جاى جاى این دفتر بهره جوییم . اما با این همه تاءسیس اصلى نکرده و ساحت منزه ایشان را در تقصیر و قصور خود دخیل نمى دانیم ، ضمن سپاس و تشکر از ایشان ، سلامت و طول عمر معظم له را از درگاه الهى مساءلت داریم .
بخشهایى از این کتاب در رمضان 73 و 74 در روزنامه رسالت به چاپ رسید. شایسته است ، در اینجا از مسئول محترم فرهنگى این روزنامه که با حسن استقبال خود زمینه رشد و پیشرفت آن را فراهم ساخت ، تشکر مى کنم .
همچنین ، از همه دوستان و عزیزانى که به نحوى در تحقق این اثر مؤ ثر بودند، صمیمانه سپاسگزارم .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خاطرات حضرت علی (ع)