فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله مدیریت فرآیند تصمیم گیری است و تصمیم گیری نیازمند اطلاعات است

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله مدیریت فرآیند تصمیم گیری است و تصمیم گیری نیازمند اطلاعات است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


سیستم حسابداری دولتی :
مدیریت فرآیند تصمیم گیری است و تصمیم گیری نیازمند اطلاعات است. از میان اطلاعات گوناگونی که مدیران برای اخذ تصمیمات خود بدان نیازمندند، اطلاعات مالی جایگاه ویژه ای دارد، چرا که اکثر قریب به اتفاق تصمیمات مدیران مستقیما آثار و پیامدهای مالی داشته و یا بطور غیر مستقیم وضعیت مالی موسسه را تحت تاثیر قرار می دهند. اطلاعات مالی و حسابداری ابزار ارزشمندی جهت تصمیمات مربوط به تامین، تخصیص و کنترل منابع اقتصادی در اختیار مدیران قرار می دهد.
هر یک از دستگاههای اجرایی کشور عهده دار انجام برخی از وظایف دولت هستند و لذا برای ایفای وظایف محوله، بودجه ای در قالب اعتبار مصوب از محل بودجه کل کشور در اختیار آنها گذاشته می شود تا پس از تخصیص اعتبار و دریافت وجه از خزانه براساس مقررات موضوعه و جهت تحقق اهداف معین دستگاه آن را به مصرف برسانند.
حسابداری فقط با وقایعی که بتوان آن را با پول اندازه گیری کرد، سروکار دارد. باین ترتیب بسیاری از رویدادها و واقعیتهای مهم یک سازمان که قابل بیان به زبان پول نیستند در دفاتر مالی آن ثبت و ضبط نمی شوند.
حسابداری یک نظام اطلاعاتی مالی است:
این نظام اطلاعات مالی مجموعه ای از روشها و قواعدی است که از طریق آن اطلاعات مالی مربوط به یک موسسه، جمع آوری، طبقه بندی و به نحو قابل فهم و ساده ای در قالب گزارشهای مالی خلاصه و گزارش می شود تا بتواند در تصمیم گیریهای مدیران و در تحقق اهداف موسسه مورد استفاده قرار گیرند.
نتیجه آنکه حسابداری ابزار تصمیم گیری و مدیریت است و نظام حسابداری هر سازمان تابع نیازهای اطلاعاتی آن سازمان می باشد.

 


تعریف حسابداری دولتی:
حسابداری دولتی نظامی است که اطلاعات مالی مربوط به فعالیتهای وزارتخانه ها و موسسات دولتی را بمنظور تصمیم گیری صحیح مالی و کنترل برنامه های مصوب بودجه سالانه و منابع مالی مورد استفاده دولت، جمع آوری، طبقه بندی، تلخیص و گزارش می نماید.
در تعریف بالا تاکید بر برنامه های مصوب سالانه و منابع مالی دولت شده است به دلیل آنکه کنترل بودجه و منابع مالی دولت از اصول بنیادین حساباری دولتی است.
در حسابداری دولتی مراحل حسابداری برای کنترل برنامه مصوب سالانه و نیز جلوگیری از تداخل منابع مالی مورد استفاده به کار گرفته می شود. پس کنترل بودجه از اصول بنیادی حسابداری دولتی است .

 

مشخصات یک موسسه دولتی:
موسسه دولتی بایستی حتما همه مشخصات ذیل را داشته باشد وگرنه موسسه دولتی نیست:
1- تشکیلات و سازمان مشخصی داشته باشد.
2- به موجب قانون تشکیل شده باشد.
3- زیر نظر یکی از قوا باشد.
4- عنوان وزارتخانه نداشته باشد.
شرکت دولتی : به واحد سازمانی مشخصی گفته می شود که با اجازه قانون تشکیل شده و بیش از پنجاه درصد از سرمایه آن متعلق به دولت باشد.

 


تفاوت سازمانهای انتفاعی و بازرگانی با سازمانهای غیر انتفاعی دولتی:
1- انگیزه: هدف اصلی تشکیل سازمانهای بازرگانی عموما سود است اما سازمانهای دولتی بنا به ضرورتهای اجتماعی و قانونی تاسیس می شوند و سود نمی تواند انگیزه ای برای تشکیل آنان باشد.
2- مالکیت: مالکیت سازمانهای دولتی اصولا عمومی است و سهامداران آن همه مردم کشور می باشند و مالکیت فردی یا بصورت سهام قابل خرید و فروش در سازمانهای دولتی وجود ندارد.
3- منابع مالی :
در موسسات دولتی عموما از طریق مالیات تامین می شود.
در موسسات بازرگانی از طریق سهامداران خصوصی تامین می شود.
4- در سازمانهای دولتی هزینه ها با درآمدها مربوط نیستند.
5- هدف از وصول مالیات بیشتر توسط دولت تمرکز ثروت نیست بلکه هدف توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی برای خدمات بیشتر به جامعه است.
مقایسه حسابداری دولتی و حسابداری بازرگانی :
الف- موارد افتراق :
1- صورتهای مالی آنها با هم متفاوت است چون انگیزه تاسیس سازمانهای بازرگانی تحصیل سود است و لذا صورت سودو زیان یکی از صورتهای مالی اساسی موسسات بازرگانی است، در حالیکه در حسابداری موسسات دولتی به صورت دریافت و پرداخت یا صورت درآمد و هزینه اکتفا می شود. همچنین در حسابداری بازرگانی، ترازنامه وضعیت دارائیها و بدهیها و حقوق صاحبان سهام را در یک تاریخ معین نشان می دهد، در حالیکه در حسابداری دولتی دارائیهای ثابت به محض خرید به حساب هزینه منظور می شوند و انعکاس آنها در ترازنامه میسر نیست لذا این ترازنامه نمی تواند وضعیت مالی موسسه را در یک تاریخ معین نشان می دهد.
2- لزوم رعایت کنترل بودجه ای : در حسابداری دولتی نگهداری حساب درآمد و هزینه عمدتا به منظور کنترل بودجه مصوب صورت می گیرد، لذا اهمیت کنترل بودجه در سازمانهای دولتی کمتر از اهمیت اندازه گیری سود ویژه در حسابداری بازرگانی نیست. کنترل بودجه در موسسات بازرگانی به اندازه حسابداری موسسات دولتی قابل ملاحظه نمی باشد.
3- لزوم نگهداری حسابهای مستقل : در حسابداری دولتی هر منبع مالی یک حساب مستقل محسوب و از نقطه نظر حسابداری مانند یک موسسه مستقل با آن برخورد می شود. لزوم نگهداری حسابهای مستقل موجب می شود که سیستم حسابداری مورد استفاده متناسب با این ضرورت تغییر نماید. بنابراین حسابداری حسابهای مستقل در دولت با حسابداری بازرگانی تفاوتهایی دارد.
4- تفاوت در نحوه ثبت دارائیهای ثابت: در حسابداری دولتی دارائیهای ثابت به محض خرید به حساب هزینه منظور می شوند در حالیکه در حسابداری بازرگانی دارائیها در موقع خرید به بهای تمام شده به حساب دارایی منظور می گردند و سپس به تدریج و براساس عمر مفید به حساب هزینه منعکس می شوند.
5- تفاوت در مبنای حسابداری: در حسابداری دولتی مبنای نقدی یا نقدی تعدیل شده و یا نیمه تعهدی مورد استفاده قرار می گیرد لیکن در حسابداری بازرگانی به لحاظ رعایت اصل وضعیت هزینه های یک دوره از درآمدهای همان دوره فقط از مبنای تعهدی کامل استفاده می شود. در سیستم نقدی دریافت و پرداخت وجه مبنای ثبت درآمد یا هزینه است، در حالیکه در سیستم تعهدی کامل تحصیل درآمد یا تحقق هزینه مبنای ثبت درآمد یا هزینه در دفاتر می باشد و زمان دریافت و پرداخت وجه آنها مورد توجه قرار نمی گیرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مدیریت فرآیند تصمیم گیری است و تصمیم گیری نیازمند اطلاعات است

دانلود مقاله آیا تاریخ از اعتبار علمی برخوردار است

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله آیا تاریخ از اعتبار علمی برخوردار است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 تعاریف تاریخ :
تاریخ پلی میان گذشته و آینده بشریت است و مسیری است که اگر با بینش و دقت در آن قدم نهاد افقهای روشنی را در برابر جوامع انسانی خواهد گشود و علمی است که حرکتی بکنواخت دارد و بدون معلم میاموزد از آنچه کرده ایم و از آن پشیمانیم و از آنچه بوده و ما را سربلند ساخته و تمدن امروزی را به نسل بشر ارمغان آورده است نشات گرفته است . تاریخ، عبارت است از بررسی اعمال گذشتگان که در طی گذشت زمان تکمیل شده و باعث بوجود آمدن علوم جدید شده است و مطالعه و تحلیل وقایع و رخدادهای گذشتگان و استفاده از آن جهت تصمیم گیری آینده است.
تاریخ علمی :
آیا تاریخ را باید تنها بازخوانی گذشته و هیاهوی قدرتمندان و پادشاهان و مجموعه‌ای از حوادث دانست؟ آیا علم تاریخ مثل یک داستان یا رمان، روایت مجموعه‌ای از حوادث تلخ و شیرین است ؟ و هدف آن افزایش معلومات دایره ‌المعارفی انسان است؟ دایره ‌المعارف بریتانیکا در معرفی علم تاریخ می‌گوید:
"تاریخ، قواعدی است که ثبت وقایع مؤثر بر مردم یک ملت را با حفظ تسلسل تاریخی و زمانی آن مطالعه می‌کند و مبنی بر تحقیق منتقدانه منابع اطلاعاتی و توضیح دلایل آنها است."
دکتر عبدالحسین زرین‌کوب نیز در کتاب " تاریخ در ترازو" در معرفی علم تاریخ می‌گوید:
"تاریخ تنها گردآوری روایات و مقایسه آنها و شناخت "واقعیت" حوادث گذشته نیست. ورای این کار،‌نظر به توجیه و تفسیر این واقعیات دارد که بین جزئیات رابطه برقرار می‌کند و آنها را به یکدیگر پیوند می‌دهد. این کار در واقع عبارت از تجدید بنای گذشته است به کمک مصالح و موادی که اینجا و آنجا از بقایای آوار حوادث باقی مانده است." در واقع علم‌ تاریخ‌ تحولات‌ گذشته‌ جامعه‌ انسانی‌ را که‌ می‌تواند زمینه‌ سیاسی‌، اقتصادی‌، اجتماعی‌ یا فرهنگی‌ داشته‌ باشد، مورد مطالعه‌ قرار می‌دهد. به‌ همین‌ دلیل‌ رشته‌ بسیار گسترده‌ای‌ است‌ و اشتباه‌ است‌ که‌ آن‌ را صرفاً مطالعه‌ مواد خام‌ تاریخی‌ بدانیم‌ بلکه‌ باید فرا گرفت که‌ چگونه‌ از تحلیل‌ و تلفیق‌ مواد خام‌ تاریخی‌ به‌ نتایج‌ علمی‌ برسیم .
 شروع مبحث علم تاریخ :
این مبحث بعد از برخورد خشونت‌آمیز کلیسا با دانشمندان چون گالیله و با ایجاد تضاد در تفسیر کتاب مقدس بین کلیسا و با وجود آمدن نظریه‌های جدید علمی در اروپا و در قرون جدید شروع شد.
در ایران نیز با حمله مغول رکود علمی شروع گردید و با مخالفت عالمان دینی در دوره‌ی قاجار مطرح شد. بعد دانشمندان در صدد حل این مشکل، سعی کردند تا به علم جدید مثبت نگریسته و دوره‌ی اخیر دانشمندانی مثل سیدجمال‌الدین اسدآبادی باز کوشیدند بین گزاره‌های دینی و علمی هماهنگی و وحدت ایجاد کنند
 موضوع علم تاریخ :
موضوع تاریخ " انسان " است و این موضوع، موضوع پیچیده ای است تشخیص مسائلی که به طبیعت انسان یا طبیعت جامعه مربوط است کار مشکلی است زیرا (طبیعت) انسان و زندگی انسان قانون دارد و قانونش کلیت دارد ولی موضوع مطالعه را مشکل می کند .
 مراحل نوشتن یک تاریخ علمی توسط مورخ :
متاسفانه تا مدت چندین قرن، تاریخ به عنوان علم محسوب نمی شد، بسیاری از مردمان ملت ها و اقوام ، تاریخ را تنها پدیده ای می دانستند که به هنگام فراغت از کار و برای لذت بردن از گذشته، برای تنوع مطالعه می کردند. تاریخ نویس که در گذشته صرفا به نوشتن وقایع تاریخی صرف می پرداخت ، حال برای کشف واقعیات تاریخی، همانند دیگر شاخه های علوم از سه مرحله عبور می کرد : فرضیه ، تحقیق ، نتیجه
مورخ ، از طریق فرضیات سعی به کشف حقایق دارد. فرضیات در تاریخ، راه پژوهش را باز می کند. ولی با پیدا کردن فرضیاتی در موضوعی از یک مقطع خاص شروع به تحقیق می کند و اطلاعات گوناگون را که مواد کار خود هستند، جمع می آورد و با آنها فرضیه ی او اثبات یا رد می شود. اما همین کار او که نتیجه ی خاصی به دنبال دارد، نوعی کار علمی است .
در بررسی فرضیه، مورخ دو متغیر را در نظر می گیرد و سعی می کند رابطه ی این دو متغیر را با هم کشف و بررسی کند. مثل سرد شدن آب و هوا و مهاجرت آریایی ها به سرزمین ایران که مورخ به دنبال یافتن رابطه ای بین کوچ آریایی ها و اوضاع و احوال جغرافیایی است. به این ترتیب تاریخ که در ابتدا بر قصص و افسانه ها و روایات متکی بود و جزئی از ادبیات محسوب می شد و به صورت روایت ها سینه به سینه نقل می شد، امروزه مانند دیگر شاخه های علمی به علت و معلول در گذشته ی جامعه بشری و رابطه ی آن با حال و آینده می پردازد. اولین کوشش هر مورخی این است که در باره هر قومی که منظور او نوشتن تاریخ ایشان است کلیة اطلاعاتی را که به این قوم تعلق داشته جمع آورد سپس انواع حوادث را که در قرون گذشته برای این قوم اتفاق افتاده را طبقه‌بندی کند و آداب و عادات و تمدن ( علوم اجتماعی ) و سیاست ( علوم سیاسی ) و بیماریها ( علم پزشکی ) و وقایع نظامی ایشان را مطالعه کند و تا رسیدن به حدی که دایرة اطلاعات خود را کامل سازد چون اگر بخواهد دایرة تحقیق خود را محدود نماید ممکن است که اصل موضوع و حقیقت مطلب از نظر پنهان بماند .
 خشت اساسی بنای تاریخ علمی :
تاریخ حقیقی و علمی به دست کسی نوشته می‌شود که به کلی از خویشتن خویش رها شود به عبارتی به مقتضای زمان و مکان جنبة دیگری به خود بدهد و روحیه همان مردم معاصر را پیدا کند.
این خشت اساسی بنای تاریخ علمی است و اگر راهی غیر از این راه مورد نظر مورخ باشد تاریخ به حدود و وظایف خود عمل نکرده و جنبه علمی آن رعایت نشده است . به همین منظور شخص مورخ ملزم است که در این قبیل تحقیقات زمان خود و آن محیطی را که در آن زندگی می‌کند را به کلی فراموش نماید. به این معنی که دیگر خود را نبیند و عقاید شخصی و توهمات و طرز احساس خویش را کنار بگذارد . بهترین مورخین کسی است که به هیچ زمان یا به هیچ مملکت تعلق نداشته باشد .
 هدف تاریخ علمی :
1. رسیدن به حقیقت : تنهاو ظیفه علم توصیف کردن واقعیت ها و رویدادها است تا به ما بگوید چه روی می دهد ،چه روی داده است ، و چه روی خواهد داد . زبان علم ، زبان بیان امور واقعی و حقیق است .تاریخ علمی خاص است، علم تاریخی علمی است که پیش از هر چیز علمی بودن خود را مدیون هدفی می داند که همچون علوم دیگر همان رسیدن به «حقیقت» است.
2. مشخص کردن علتها و معلولها : تمام لذت تاریخ فقط در این نیست که انسان به وسیلة مطالعه آن حس کنجکاوی خود را برانگیزد و با مطالعه گذشته اوقات بیکاری خود را به این وسیله بی‌ثمر بگذراند.البته چیزی که انسان را به مطالعة تاریخ وامی‌دارد همان حس کنجکاوی است ولی نه برای گذراندن وقت بلکه برای آنکه بداند که چه مسائلی در طی قرون گذشته پیش آمده است تا انسان از عصر حجر قدیم به این مرحله رسیده و اسرار این پیشرفت که مرحله به مرحله انجام یافته چه بوده است.تاریخ علمی در مورد حوادثی که آنها را از پس پردة نسیان بیرون می‌کشد با تمام تلاش سعی می‌کند که ارتباط حقیقی آنها را با یکدیگر برقرار سازد و عللی را که باعث تبدیل حادثه‌ای از صورتی به صورتی دیگر شده بیان نماید. بنابراین منظور واقعی تاریخ علمی این است که علل حوادث گذشته را برای ما مشخص سازد یعنی ترکیب‌بندی علتها و معلولهایی را واضح و روشن در پیش چشم ما بگذارد و اگر در مطالعة حوادث این روش راهنمای ما نباشد خواه‌ ناخواه به وادی ضلالت می‌افتیم و تاریخ صورت یک کتابچه یادداشت نامنظم را پیدا می‌کند.

 


 تفاوت علم تاریخ با علوم دیگر :
تاریخ از همه حیث شبیه به علومی است که حقایق را به وسیله مشاهده به دست می‌آورند و منطقاً در ردیف علم به است زیرا موضوع آن هم حوادث قرون گذشته است و این حوادث را تاریخ از آن جهت موضوع خود قرار می‌دهد تا بتواند به وسیلة مطالعه در آنها علل و اشکال تغییرات و انقلاباتی را که سابقاً در زندگانی افراد جامعة بشری رخ داده به دست بیاورد.تنها فرقی که در این میانه هست اینکه چون موضوع تاریخ یعنی انسان و اعمال و آثار فکری و شئون مختلف زندگانی او به وضعی عجیب پیچیده و در هم است، محقق این علم باید بیش از عالم هر علم دیگر متوجه تعدد عوامل مؤثر و تداخل آثار با نفوذ در یکدیگر باشد و مخصوصاً باید بداند که به همین علل استنباط احکام کلی و متقن در این رشته چندان کار آسانی نیست. بحث در مورد تاریخ وقتی جنبه علمی پیدا می‌کند و تاریخ را به منظور اصلی خود می‌رساند که محقق این علم بتواند علت سیر حوادث مورد مطالعه را به ما بفهماند.
 علوم مربوط به تاریخ :
در حقیقت ‏سه علم مربوط به تاریخ مى‏توانیم داشته باشیم که بایکدیگر رابطه نزدیک دارند.
1- علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته، در مقابل اوضاع و احوالى که در زمان حال‏ وجود دارد. هر وضع و حالتى و هر واقعه و حادثه‏اى تا به زمان حال، یعنى زمانى که درباره‏اش قضاوت مى‏شود،تعلق دارد، «حادثه روز» و «جریان روز» است . اما همین که زمانش ‏منقضى شد و بگذشته تعلق یافت جزء تاریخ میگردد و به تاریخ تعلق دارد. پس علم تاریخ در این معنى یعنى‏ علم به وقایع و حوادث سپرى شده و اوضاع و احوال گذشتگان. زندگینامه‏ها، فتحنامه‏ها، سیره‏ها، که در میان‏همه ملل تالیف شده و میشود از این مقوله است. علم تاریخ، در این معنى، اولا جزئى یعنى علم به یک سلسله امور شخصى و فردى است نه علم به کلیات ویک سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانیا یک علم «نقلى‏» است نه عقلى، ثالثا علم به «بودن‏»ها است نه علم به‏«شدن‏»ها. رابعا به گذشته تعلق دارد نه به حاضر .
2- علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگى‏هاى گذشته که از مطالعه و بررسى و تحلیل حوادث و وقایع گذشته‏بدست مى‏آید. و در حقیقت آن حوادث و وقایع براى تاریخ به معنى دوم، در حکم‏موادى است که دانشمند علوم طبیعى در لابراتور خود گرد میآورد و آنها را مورد تجزیه و ترکیب و بررسى قرارمى‏دهد که خاصیت و طبیعت آنها را کشف نماید و به روابط على و معلولى آنها پى ببردو قوانین کلى استنباطنماید. مورخ به معنى دوم، در پى کشف ‏حوادث تاریخى و روابط على و معلولى آنها است تا به یک‏سلسله قواعد و ضوابط عمومى و قابل تعمیم به همه موارد مشابه حال و گذشته دست‏یابد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   8 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آیا تاریخ از اعتبار علمی برخوردار است

دانلودمقاله آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


بهائیان بر این باور استوارند که دیانت بهائی از ایران برخاسته و دینی ایرانی است ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم و گروه خاصی را در نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد و کشور نیست بلکه خواستار دنیائی است که همهء انسان‌ها، با هر دین و باوری، در آن با بهروزی و خوشبختی زیست نمایند.
با این تفکّر باید به بی خبری برخی از هم‌وطنان اندوه خورد وقتی می‌گویند دین بهائی به خاطر سابقهء اسلامی بنیان‌گزارانش و داشتن آثاری به زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام و در ردیف دیگر ادیان سامی است.
این ادعا یکی دو ماه پیش در یک برنامه‌ء تلویزیونی که از امریکا پخش می‌شد و شامل مناظره‌ای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی و زردشتی بود تکرار گردید. در این برنامه آقای هومر آبرامیان، شخصی که از جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته بود که دین بهائی را یک دین ایرانی نمی‌داند زیرا بنیان‌گزارانش از آیین اسلام بوده‌اند و بخشی از آثار ایشان به زبان عربی است.
من این برنامه را ندیدم و نمی‌دانم پاسخ دکتر افنانی - که معمولا میهمان چنین برنامه‌هایی است - به این ادعا چه بوده. ولی با بردباری و ملایمتی که از او سراغ دارم بعید می‌دانم در پاسخ گفته باشد اگر بنیان‌گزاران دین بهائی، که یکی شیرازی و دیگری از مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند آیا باید منتظر باشیم یک چینی یا کلمبیایی به آوردن دینی از ایران برخیزد؟
بر اساس استدلال آقای آبرامیان، که از قوم کهن آشوریان ایران، و ظاهراً از مسیحیت به دیانت زردشتی گرائیده‌اند، می‌توان تصور نمود که ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمی‌دانند زیرا مسلمانند، به آداب اسلام عربی پای‌بندند، بسیاری از ایشان هر روزه پنج بار نماز به زبان عربی می‌خوانند و قانون و روش زندگانیشان بر اساس قرآن عربی است که در عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار آن هم چهارده قرن پیش نازل شده است.
به دیگر اقلیت‌های قومی و دینی ایران که هر یک به باوری پای‌بند هستند و برخی لهجه و زبان مخصوص خود را دارند نمی‌پردازیم و تصمیم اینکه آنان ایرانی هستند یا نه، به آقای آبرامیان و هم‌فکرانشان وا‌می‌گذاریم.

زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟

ادعای آقای آبرامیان و جمعی دیگر که دربارهء دیانت بهائی به چنین داوری می‌پردازند پرسشی پیش می‌آورد و آن اینکه پیامبری که از ایران بر می‌خیزد باید به فارسی سخن گوید یا به زبان اوستایی که زبان آثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است.
فارسی امروز دارای انبوهی از لغات عربی است و اگر بخواهیم به آن زبان دربارهء دین و مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما با زبان روزنامه‌ای فرق خواهد داشت. و واژه‌های عربی آن به ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین و فلسفه و علم هر یک زبان و لحن گفتار مخصوص خود را می‌طلبد. اگر هم بخواهیم فارسی را از واژه‌های عربی بپیراییم آنگاه باید مثل کسروی و دیگران به اختراع واژه‌های تازه بپردازیم و زبانی مصنوعی ارائه داریم که آن نیز برای همگان قابل فهم نیست.
فارسی از زبان پهلوی رایج در دوران ساسانیان می‌آید، و پهلوی با زبان اوستایی که زبان آثار زردشتی است ارتباطی ندارد. اما در زبان پهلوی نیز با مقادیری لغات آرامی، از شاخهء زبان‌های سامی روبرو هستیم که با عربی از یک ریشه‌اند. یعنی آنجا نیز دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز را خواهند داشت.
حال اگر به زبان اوستایی که از شاخهء شرقی زبان‌های ایرانی و ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید از این نکته غافل نباشیم که زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام که در دورترین اعصار تاریخی همراه با قوم آریایی از نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی و حدود دریاچه آرال به جنوب آمد زبانی مرده بود و فقط موبدان و مغان زردشتی آن را درک می‌کردند. امروز جز نیایش‌های زردشتی که در آتشکده‌ها، و یا در مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده می‌شود تصور نمی‌رود دیگر زردشتیان با متون اوستایی انس و الفتی داشته باشند. از یک قرن پیش با کوشش دانشمندان زبان شناس غرب و دانشمندان پارسی هند، و با بهره‌‌گیری از زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا و گات‌ها (سروده‌های منتسب به خود زردشت) به زبان‌های گوناگون برگردانده‌ شد. ولی هیچ یک از مترجمین این آثار نمی‌توانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی از آن به دست داده‌اند. سوای افتادگی‌های فراوان در متون اصلی، معنای بسیاری از واژه‌ها شناخته نیست (به ویژه در گات‌ها، که لهجه‌ای کهن‌تر از اوستائی است)، و نمی‌توان دو ترجمه یافت که با هم تا حدّی یکسان باشند. ترجمه‌های فارسی این متون توسط ایرانیان بیش از آنکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد بر ترجمه‌های آنچنانی انگلیسی یا فرانسه، و اغلب همراه با تصورات آرمانی مترجم از آیین زردشت تکیه دارد.
حتی اگر فرض را بر این نهیم که پیامبر ایرانی با یک معجزه بتواند به اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم ایران هستند که به هیچ وجه به معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. آیا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده است یا آوردن رهنمودهایی برای بشریّت؟ چه حاصل که بهترین درس‌های زندگی مانند رازی سر به مُهر، تا ابد در متون زبانی که قابل فهم نیست مدفون بماند و ما دلخوش باشیم که پیامبرمان به زبان اصیلی از شاخهء ایرانی زبان‌های هندواروپایی سخن گفته است.
هدف ما از بیان این مطالب بحثی جدلی با هم‌میهنانی که با این دستاویزها (یا بهانه‌ها) با دیانت بهائی مخالفت می‌کنند نیست. بلکه با دادن این زمینهء تاریخی می‌خواهیم توجه ایشان را به این نکته جلب نماییم که در موضوع دین آنچه سزاوار توجه است زبان آثارش نیست بلکه مفهوم و معنای پیامی است که آن دین با خود دارد.
اما آثاری که از قلم بنیان‌گزاران دیانت بهائی صادر شده هم فارسی است (حتی برخی نزدیک به فارسی سره)، هم عربی است، و هم فارسی همراه با جملات و استعارات عربی که به اعتقاد بهائیان هر یک از زیبائی کلام و معنی هر دو بهره‌مند است.
از صدها اثر بهائی به زبان فارسی که بگذریم، باید بدانیم در زمانی که این دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، آشنایی طبقهء کتاب‌خوان و با سواد ایران با زبان عربی بیش از آن بود که امروز هست. فارسی و عربی قرن‌ها چنان در هم جوش خورده بود که در خواندن یک متن کسی توجه نمی‌کرد کجا زبان عوض شد و از فارسی به عربی و یا بر عکس از عربی به فارسی گرایید. بسیاری از آثار ادبی مشهور ایران از جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش در بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریه‌الصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البیّن در پردهء الحان اوست یا آیت انّ انکرالاصوات در شان او." و یا در جای دیگر می‌فرماید: "عالِم ناپرهیزگار کوریست مشعله‌دار. یهدی به و هو لایهتدی." و از حافظ یاد کنیم:
"الا یا ایّهاالساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1
نه تنها زبان ادبی چنین بود بلکه زبان دینی ایران فقط عربی بود و اگر مطلبی دینی به فارسی نگاشته می‌شد از سندیّت و ارزش می‌افتاد.2 بسیاری از مخاطبان دیانت بهائی در ایران و عراق این دو زبان را به طور یکسان می‌دانستند. علماء و روحانیونی که در ابتدای ظهور دیانت بهائی به آن ایمان آوردند و به نوبهء خود آن را در میان تودهء مردم ایران رواج دادند، به زبان عربی و مفاهیم و مضامین دینی آن آشنائی کامل داشتند و برخی خود به آن زبان کتاب تالیف می‌نمودند. بنا بر این عجبی نیست که برای انتقال رهنمودها و تعالیم این دیانت به آن گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی به کار رفته باشد.
اما آنچه در این دیانت انقلابی و نو بشمار می‌آید آنست که بنیان‌گزارانش با نگارش آثاری دینی به زبان فارسی و بیان اندیشه‌های خود به این زبان، دین را از انحصار ملّایان و عربی دانان در آوردند و برای توده‌های مردم قابل فهم ساختند. نه تنها به فارسی آثاری آوردند بلکه به ترجمهء آثار عربی خود به فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی از قلم حضرت باب، و برخی آثار که حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی آن را به فارسی نیز ترجمه فرموده‌اند.
در یک مطالعهء تطبیقی در آثار بهائی به عربی و فارسی می‌بینیم مهم آن نبوده که این آثار به چه زبانی گفته و نوشته شود، بلکه هدف آن بوده که پیام جدید هر چه زودتر و راحت‌تر به وسیلهء زبانی که با آن آشناتر هستند به آگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح از ساحت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء به زبانی نزدیک به فارسی سره، و یا با واژه‌های اندک عربی، که گیرندگان آن زردشتیان و پارسیان بوده‌اند، نشان این مدعا است. زبان در آثار بهائی چنین نقشی دارد نه آن که بخواهد نشان گرایش به سمت یا جهتی و یا طرفداری از یک زبان یا زبان دیگر باشد. حضرت عبدالبهاء در این مورد می‌فرمایند:
"فارسی و عربی و ترکی هر سه لسان عاشقان جمال جانان است. عشق را خود صد زبان دیگر است. مقصد معانی است نه الفاظ حقیقت است نه مجاز، صهبای حقایق و معانی در هر کأس گوارا، خواه جام زرّین باشد خواه کاسه گلین. ولی البته جام بلور و مرصّع لطیف‌تر است." (مائده آسمانی جلد 9 ص 35).3
این ساده لوحانه است که بپنداریم چون زبانِ نوشته‌ای جز زبان مادری ما است بنا بر این محتوای متن و پیامش نیز برای ما بیگانه و از ما جداست. ما آن را بد می‌شماریم زیرا آن زبان عربی است و ما از عربان و هر چه عربی است بیزاریم.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   47 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است

دانلود مقاله حجاب مصونیت است نه محدودیت

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله حجاب مصونیت است نه محدودیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
حجاب در لغت به معنای : حایل شدن ‍، پوشاندن ، مانع شدن است 0 الحجاب مفرد کلمة حجب به معنای : پرده ، پوشش ، لباس ، پارچه وهر چیزی که چیز دیگر را بپوشاند یا هر مانع وحایل وفاصله میان دو یا چند چیز 0 (1)
حال که به معنای لغوی حجاب پی بردیم ، معلوم می شود که حجاب مصونیت واطمینان بخش است نه محــدودیت آور! چرا که گوهر وجودی انسان ارزشمندترین و گرانمایه ترین چیزی است که ازجانب خداوند باریتعالی ، آن مهربانترین مهربانـــان به ودیعه گذارده شده است 0 وهر چیز ارزشمند نیازمند مراقبت ، محافظت ، نگهبانی وممانعت از مفقود شـدن ودسـت درازی و سرقت است و گوهر ارزشمند وجود آدمی به مراتب اولی نیازمند چنیین مراقبتی است 0 حجاب صدفی است که از این گوهــر گرانمایه محافظت می نماید ، پس با چنین تعبیری نیز حجاب ، ارزش آفرین است وپاسبان ارزش نه محدودیت و از بین برندة ارزش وکم کننده ی بهای ذی قیمت آدمی !
اگر فرض کنیم که انسانی کالای بسیار ارزشمند مانند : ماشین گران قیمت یا شمش طلا ویا میلیونها تومان پول دارد ، تحقیقاً برای نگهداری ومحافظـت آن از چشم ودسـت متجاوزین در اندیشه ی چاره ای می افتد. بطور مثال : برای محافظت ماشینش ، قفل الکترونیکی و زنجیر و… وبرای نگهداری از شمش طلا وپول از سیستم بانکی استفاده می کند ، چراکه از حفظ وصیانت اموال خود مطمئن گردد 0 آیا چنین عملی محدود کردن ویا محروم کردن از دارایی است ؟ آیاگوهر وجودی انســـان بعنوان ارزشمند ترین وکامل ترین موجودات نیازمند چنین مرا قبتی نیست ؟ تقوای الهی به همین منظـور در قرآن وروایات بطور متواتربیان شده است وتذکرات فراوانی در نگهداری چشم ودست از خیانت به مال وناموس افراد شده است 0 « اللهمّ احفظ عیوننا من الحرام والخیانه » خدایا چشمان مارا از نگاه به حرام وخیانت محفوظ بدار !
بعضی افراد بد حجابی ویا بی حجابی را آزادی دانسته وآن را لازمه ی پیشرفت وترقّی می دانند وحجاب رامانع این پیشرفت!
در حالیکه غربیها برای مبارزه با اسلام اصیل وپویا چنین الغائاتی را ایجاد می کنند تا ارزشها وکرامات والای آدمی را از بین برده وانسان را موجودی صرفا مادی قلمداد نمایند . همانگونه که نقل شد : امروزه اشیاء ومواد قیمتی نیز برای جلوگیری از سرقت وخیانت در بهترین ومطمئن ترین شکل نگهدلری می شوند ، اما با عناوین مختلف همچون : حقوق بشر، آزادی و… به دنبال از بین بردن کرامت های انسانی هستند 0 البته هر جایی که آزادی ، امنیت سیاسی واجتماعی و… آنان را به خطر اندازد با آن به بدتــرین شکل وشدیدتــرین راه مقابله می کنند . بعنوان مثال : در فرانسه که مهد آزادی وتمدن است ، وقتی دختر مسلمان فرانسوی می خواهـــــد آزادانه بر مبنای تعالیم دینی خود روسری بر سر کرده ودر محافل آموزشی واجتماعی حضور پیدا کند ، مواجه با برخورد می شود تاجایی که دولت ومجلس آن نیز برای مقابله با آن فعال می شوند !!!
در ترکیه وقتی خانم مریم کاواکچی بعنوان نماینده انتخاب شده ومیخواهد با پوشش اسـلامی وارد مجـــلس بشود از ورود او ممانعت می شود وآن رامخالف با روح آزادی می دانند ، اما در کشور جمهوری اسلامی که مهد تمدن اسلامی ودینی است آن هم پویاترین ادیان الهی ! وقتی می خواهندبا بدحجابی وبی حجابی یا به تعبیر ارزشمند مقــام معظم رهبری شبیــهه خــــون فرهنـــگی مقابله کنند ! دشمنان بشریت وقدرتهای جنایتکار وایادی مزدور داخلی آنان با بوق های تبلیغاتی خود چنان وانمود
می کنند که در ایران آزادی نیست ! حقوق بشر پایمال می شودو…
حکیمی چه زیبا گفته است : اگر بی حجابی تمدن است پس حیوانات متمدن ترند .!!!
انسان از آنجایی که مخلوق برتر خداوند است ودروجود او روح ونفخه الهی دمیده شده است ووجه تمایز او با سایر موجودات ـ بخصوص حیوانات ـ در عقل وقدرت تفکراست وبه تبع آن خلیفه اللهی اوست دارای مسئولیت ومأ موریتی است وآن رسیــدن به خداوند وملکوتی شدن است ، چرا که آدمی همچون حیوانات صرفا برای ارضای غریزیات خلق نشده اســـت ودارای دو بعــد انسانی ،ملکوتی وحیوانی است 0 گرایش بیش از حد به هر سو در حقیقت کمرنگ کردن ویاحتی بیرنگ کردن طرف دیگر است 0 بعد معنوی انسان در عبادت وتقوای الهی خلاصه می شود که از کرامات انسانی سرچشمه می گیرد0
« وماخلقت الجنّ والانس الاّ لیعبدون » ( سوره الذاریات آیه 56 )
وبه قول شاعر که می فرماید :
خور وخواب وخشم وشهوت شغب است وجهل وظلمت حیـــــــــــوان خبـــــــر ندارند ز مکان آدمیــــت
ویا لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی در جای دیگر می فرماید:
من ملک بودم وفردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خـــــراب آبادم (2)
وسعدی شیرین سخن هم چنین سروده است :
خفتگان را خبر از زمزمه ی مرغ سحر حیوان را خبر از عالم انسانی نیست (3)
امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب (ع) می فرمایند :
« رحم الله امراء من عرف نفسه وعلم من این وفی این والی این »
خداوند رحمت کند کسی را که خود را شناخت ودانست در کجاست ودر کجاست وبسوی کجاست 0
چه زیبا سعدی این فرمایش علی (ع) را به تصویر کشیده است :
از کـجا آمـده ام ، آمدنم بهــر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنـــــم (4)
من به خود نامده ام تاکه زخود باز روم آنکــــه آورد مــــرا ، باز برد در وطنم

 

 

 

 

 

 

 

حال با این مقدمه می پردازیم به عوامل ایجاد کننده بدحجابی که زمینه ساز بی حجابی خواهد شد :
الف : عوامل بیرونی :
عوامل بیرونی ترویج بدحجابی وبی حجابی در جامعه اسلامی ایران عبارتند از :
1- بیم دشمنان انقلاب اسلامی از اصولگرایی ورشد روز افزون معنویت در مقابل ماتریالیسم غربی ودر نتیجه مقابله با پیشرفت چنین آموزه ای در ایران وجلوگیری از ورود وصدور آن به دیگر کشورها وبه خطر افتادن منافع آنان !
2- تبلیغات گسترده فرهنگی ( تهاجم فرهنگی ) دشمنان علی الخصوص آمریکای جنایتکار واسرائیل و… از طریق ماهواره ، اینترنت و… به منظور جلوگیری از ترویج اسلامگرایی در جهان خصوصا کشورهای غرب !
3- بی هویت کردن نسلهای آینده جمهوری اسلامی وبی تفاوت کردن نسل فعلی وتخریب آموزه های نسل اول ودوم انقلاب اسلامی!
4- فشارهای سیاسی بر نظام بین الملل وسازمانهای وابسته به آن در برخورد با جمهوری اسلامی ایران ازقبیل : سازمــــان حقوق بشر ، کنوانسیون برابری حقوق زن ومرد ، یونسکو و… با توجیهات کاذبانه ی : عدم وجودآزادی ، وجود زندانیــان سیاسی ، پایمال کردن حقوق زنان و… !
5- ارئه ی مُدهای غربی که منطبق بانوع حکومت ماتریالیستی آنهاست به عنوان الگو وسنبل پیشرفت وپرستیزومقابله با الگوهای برتراسلامی وایرانی !
6- ایجادجو ناخرسندی عمومی ازحکومت جمهوری اسلامی وبزرگ نمایی مشکلات احتمالی با تبلیغات گسترده وایجاد جو بد بینی نسبت به نهادهای نظارت وهدایت کننده مانند : سپاه وبسیج وقوه ی قضائیه و… !
ب :عوامل درونی:
1-بی تفاوتی حکومت ومردم نسبت به شیوع منکر وکم توجهی ویا بی توجهی نسبت به انجام فریضه امر به معروف ونهی از منکر !
2-تبدیل شدن ناهنجاریها به هنجارها به دلیل بی توجهی ویا کم توجهی مردم وحکومت به ناهنجاریها !
3-برخورد سیاسی وجناحی وحتی احساسی با مقوله ی فرهنگ وترویج بعضی ناهنجاریهابرای جلب افکاروآرای عمومی به منظور غلبه بر رقیب وسلطه بر اریکه ی قدرت !
4-تولید الگوها ومحصولات فرهنگی والبسه های غیر متعارف با مد های غربی وعرضه ارزان قیمت آن به بازار خرید!
5-برخوردهای غیراصولی وغیر کارشناسانه با پدیده ی بدحجابی در بین جوانان ومردم وجَری کردن آنان در برخوردها!
6-منفی نگری به پدیده ارزشمندحجاب وعدم توجه به نقاط مثبت حجاب وتبلیغ آن از طریق رسانه های گروهی بخصوص صداوسیما ، تئاتروسینما و... !
7-عدم ارائه ی الگوی مناسب ودرخور شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی !
8- بی تفاوتی وبی توجهی دستگاههای فرهنگی جامعه دربرخوردبا پدیده ی حجاب در مواجهه با مردم بخصوص جوانان از قبیل : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی – وزارت آوزش وتحقیقات وفن آوری – وزارت آموزش وپرورش – صدا وسیما –
سازمان تبلیغات اسلامی . مؤسسات آموزشی وفرهنگی !
9-خصوصی سازی مراکز ومؤسسـات فرهنگی وارائـه ی محصـــولات آن بدون توجه به نظارت کامل به کیفیت ونحوه ی فعالیت آنان از قبیل: کلوپ های فرهنگی ، مؤسـسات آموزشی وفرهنگی غیــر انتفاعی ( مدارس ودانشکاه و… ) که
مع الأسف به دنبال سودبیشتر وتوسعه ی فراتر به هر شکل ممکن !!!
10- فاصله گرفتن جوانان ازآموزه های دینی وفرهنگ غنی اسلام به دلیل تبلیغ غلط آن وعدم توجه به خواستهای منطقی آنان
11- رفاه زدگی مسئولین حکومت وجامعه وگاهی رفتارهای عملی وغلط فرزندان وبستگان مسئولین در جامعه !
12- برخورد غیر اصولی وغیر منطقی با پدیده های تکنولوژی ،مانند: ماهواره واینترنت وعدم توانایی در ارائه ی تکنولوژی برتر برای جایگزینی !
13- عدم تعیین حدود مشخص عملی واجرایی در قانون برای مقابله ی دستگاه های قضایی وانتظامی در برخورد با بی حجابی
وناهنجاری های اجتماع بادر نظر گرفتن شرایط زمانی ومکانی وبهره مندی از مطالعات کارشناسانه وارائه ی راهکارهای
نظارتی دقیق واصولی !
14-عدم توجه والدین به رعایت اصول اخلاقی ونوع پوشش لازم در منزل ودر حضور فرزندان بخصوص فرزندان جوان !
) که این موضوع خود می تواند به عنوان یکی ازعوامل مهم دربروز ناهنجاریها درجامعه بوده وزمینه ساز بعضی از انحرافات وگرایشات به جنس مخالف باشد ! )
15- استفاده از فیلمهای نامناسب وگاهی مستهجن توسط والدین در منزل ودر حضور فرزندان !
16- وجود دوگانگی وحتی چندگانگی درجامعه از قبیل : خانواده ، مدرسه ، محیط اجتماعی و… در برخوردها ، رفتارها ، کنشها وواکنشها !
17- ازدیادموالید در دهة اول انقلاب بدون درنظرگرفتن امکانات وخدمات و… بدون برنامه ریزی که امروزه اینچنین گریبان گیر کشور شده است !
18- افراط وتفریط در برخوردبا پدیده حجاب وحتی با معضل بدحجابی از طرف خانواده ها ، جامعه ، محیط های آموزشی و ... !
19- عدم نظارت ویا بی توجهی والدین نسبت به خروج وورود فرزندان از منزل ویا عدم کنترل رفت وآمدها ونوع شرکت آنان در مجالس ومحافل دوستانه وجشنها !
راههای مقابله با بد حجابی وبی حجابی در جامعه :
1- رعایت اصل تقوای الهی در عمل از طرف آمرین به معروف وناهین از منکر . ( عامل بودن آمر )
2- ارائة الگوی صحیح پوشش متناسب با اسلام وانقلاب برای دختران وپسران 0
3- ارائة الگوهای امروزی که برای نسل جوان ملموس باشد 0 ( مانند : دعوت از کسانیکه در زمینه های علمی ، اجتـماعی و… در بین نسل جوان موفق بوده وپوشش برتر دارند 0)
4- ترویج فرهنگ اصیل اسلامی وقرآنی در صدا وسیما وسینما وحتی میادین شهرها( بصورت تابلوهای بیل برد ) با ساخت فیــلم ، سریال ، پخش مراسم عزاداری وهیئات مذهبی و000
5- بیان محسنـات حجاب اسلامی وتبلیغ خوبیهای حجـاب وبیان مضرات بدحجــابی وبی حجابی از طریق : همایش ، کنفرانس ، میزگردو000 با بهره گیری از نسل جوان وبا پوششهای مناسب 0
6- در نظر گرفتن شرایط زمانی ومکانی در امر به معروف ونهی از منکر بخاطراثر گذاری واثر پذیری وفرهنگ سازی از طریق مثبت نگری به مقوله حجاب وعدم بزرگنمایی بدحجابی 0
7- مجاب نمودن مسئولین بین خود وخانواده وزیر مجموعه ی اداری آنان ( مانند : منشی ها وغیره )
8- جلوگیری از تولید وفروش محصولات غیر فرهنگی والبسه های نا مناسب 0
9- توسعه وگسترش هیئات مذهبی وپخش از صدا وسیما وهمچنین در بعضی مناسبات کشاندن آنان به خیابانها ومیادین شهر 0
10- برگزاری میز گردهای تخصصی با بهره گیری از متخصصین جوان در زمینه های مختلف علمی ، سیاسی . اجتماعی و…
11- تعیین حدود وثغور قانونی حجاب اسلامی با عنایت به فرهنگ غنی اسلامی وایرانی برای دختران وپسران در جامعه ومدرسه ودانشگاه با بهره مندی از نظر کارشناسان علوم اجتماعی وروانشناسان 0
12- برخورد قاطع با متخلفین بصورت هماهنگ ومتحد الشکل از طرف تمامی دستگاه های مسئول از قبیل : قوة قضائیه ، نیروی انتظامی و ضابطین آنان در بسیج و000 با پدیده ی بدحجابی و… ( ارائه ی راه حل واحد در برخورد با بد حجابی وبی حجابی وپرهیز از تکرویها وکج سلیقگی ها در برخوردها 0

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حجاب مصونیت است نه محدودیت

تحقیق آیا صنعت بیمه در افزایش سطح اشتغال کشور توانمند است

اختصاصی از فی گوو تحقیق آیا صنعت بیمه در افزایش سطح اشتغال کشور توانمند است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه:

هم اکنون یکی از اساسی ترین مسائل و شاید مهمترین مسأله اقتصادی کشور بهره گیری از مجموعه راهکارهایی به منظور افزایش اشتغال نیروی کار می باشد. اشتغال از جمله متغیرهای کلیدی است که دست یابی به سطح مطلوب بهینه آن از محورهای اساسی اهداف سیاست های کلان اقتصادی هر جامعه ای می باشد و افزایش سطح اشتغال نیز در گرو مجموعه تهمیدات ساز و کارهای زیر بخش های اقتصادی است. در این راستا، برخی از بخش های اقتصاد نقش بیشتری در افزایش سطح اشتغال ملی را ایفا می کنند و به عبارتی نقش برخی بخش های اقتصادی در تعیین سطح اشتغال ملی محسوس تر ولی نقش برخی دیگر از بخش های اقتصادی در این زمینه نامحسوس تر است. هدف ما در این نکته اساسی است که صنعت بیمه به عنوان یکی از زیر بخش های بخش خدمات در گسترش اشتغال ملی، نقش قابل ملاحظه ای دارد هرچند بار وجود اهمیت رو به افزایش فعالیت های این بخش خدماتی، نقش مذکور چندان ملموس و آشکار نیست. به نظر می رسد یکی از اقدام های اساسی در استفاده از توان هر یک از بخش های اقتصادی به منظور حل مشکل بیکاری، برآورد ظرفیت و توان بالقوه هر یک از بخش‌های اقتصادی در افزایش اشتغال نیروی کار است. بنابراین پیش از هر برنامه‌ریزی برای افزایش سطح اشتغال ملی باید به این پرسش اساسی پاسخ داده شود، که هر یک از بخش های اقتصادی با توجه به عملکرد شان و همین طور ظرفیت بالقوه خود تا چه اندازه می توانند در رفع مشکل بیکاری موثر باشند؟ با مروری بر عملکرد صنعت بیمه کشور در سال 1381 مشاهده می کنیم. که در این سال با صدور 11 میلیون و 177 هزار بیمه نامه و رشد 5/58 درصدی حق بیمه های موجب گردید که مجموع حق بیمه های دریافتی به مرز 9100 میلیارد ریال نزدیک شود. در همین سال و برای اولین بار در تاریخ صنعت بیمه کشور شاخص نفوذ بیمه ای (نسبت حق بیمه به تولید ناخالص ملی) از مرز یک درصد گذشت هرچند فاصله قابل ملاحظه ای با استانداردهای جهانی وجود دارد (برای مثال این شاخص در انگلستان حدود 16درصد است) . در سال مزبور شاخص حق بیمه سرانه (نسبت حق بیمه به جمعیت) نیز معادل 8/138 هزارریال محاسبه گردیده است. از طرف دیگر، مجموع خسارت های پرداختی صنعت بیمه در سال 1381 بالغ بر 5527 میلیارد ریال می باشد که بیش از نیمی از کل خسارت های پرداخت شده بابت بیمه شخصی ثالث بوده و لذا با احتساب بیمه‌های حوادث سرنشین و بدنه اتومبیل سهم خسارت های پرداختی شده بابت بیمه‌ شخص ثالث بوده و لذا با احتساب بیمه‌های حوادث سرنشین و بدنه اتومبیل سهم خسارت صنعت بیمه کشور در سال 1381 بالغ بر 5527 میلیارد ریال مباشد که بیش از کل خسارت های پرداخت شده بابت بیمه شخص ثالث بوده و لذا با احتساب بیمه‌های حوادث سرنشین و بدنه اتومبیل سهم خسارت های پرداختی صنعت بیمه بابت پوشش ریسک های رانندگی معادل 7/66 درصد بوده است. ضریب خسارت صنعت بیمه کشور درسال 1381 معادل 7/79 درصد و همچنان بالاتر از متوسط ضریب های خسارت های بیمه در سطح جهانی می باشد. درک صحیح در زمینه نقش فعالیت های بیمه ای در اقتصاد ملی نیازمند شناخت بهتر سازی و کار فعالیت های بیمه ای است. لذا بهتر است پیش از اینکه در خصوص تاثیرات و فوائد اقتصادی خدمات بیمه بحث کنیم، مروری کوتاه برساز و کار فعالیت بیمه‌ای داشته باشیم

فرمت ورد  تعداد صفحات 24


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آیا صنعت بیمه در افزایش سطح اشتغال کشور توانمند است