مطالعات فرهنگسرای هنر ۱۸۰ صفحه – رساله فرهنگسرای هنر ۱۸۰ صفحه – مطالعات فرهنگسرای هنر
مقدمه
با پیشرفت تمدن مفهوم فرهنگ و تربیت گسترش می یابد، هر نسلی تحت تاثیر تربیت نسل قبل قرار می گیرد و جایگزین او می شود. به تدریج نسل جدید آموخته های نسل قبل را تکمیل کرده وبه آیندگان می سپارد. اما آنچه که این نسلها را به یکدیگر پیوند می دهد، فرهنگ و آداب و رسوم آنها است. فرهنگی که پشتوانه آن گذشتگان و حافظ آن آیندگان هستند. بنابراین لزوم پرورش صحیح و همه جانبه جوانان، و کودکان به عنوان عوامل پیشرفت جامعه ضروری است. مفهوم تربیت آماده ساختن فرد است به نوعی که نسبت به محیط سازگاری یابد و بتواند در آن دخل وتصرف کند این امر باید از سنین کودکی آغاز شود والبته هیچگاه متوقف نشود. چون کودکان و نوجوانان دوران بحرانی و مهمی را پشت سر می گذراند. بدون راهنمائی مدبرانه افرادی که مسئولیت تربیت آنها را به عهده دارند ممکن است به انحراف و نگرانی های فراوان دچار شوند. به همین علت کمک به آنها برای درک دگرگونیها و چگونگی رویارویی با آنها و نیز شناسایی خود و چیرگی بر نیروهای درونی همه از وظایفی است که مراکز آموزشی برای دستیابی به یکی از اهداف خود، یعنی پرورش دادن یک شخص متعادل، انجام می دهند.
این شناسایی مستلزم تقویت توان تفکر، توجه به تندرستی و بهداشت کالبدی، ایجاد عادت به مطالعه و نوشتن، پرورش چشم وگوش از لحاظ دقت در مشاهده و تشخیص و بهره گیری از هنرها، سرگرمیها و تفریحات وبهره برداری به جا از همه اوقات بیکاری می باشد.
برای توضیحات بیشتر و مشاهده فهرست مطالب و خرید رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…
بخشی از پروپزال:
نوجوانان به زودی فرد بالغ می شود، لذا باید با حقوق و وظایف و مسئولیت های اجتماعی خود اشنایی کامل پیدا کند و گرایش او در انجام این وظایف تقویت شود. از طرفی نوجوان مایل است هرچه زودتر از نظر اقتصادی مستقل شود. برای همین مرکز فرهنگی هنری باید فرصتهایی برای او فراهم آورد که در زمینه های کار و پیشه، چیره دستی حرفه ای و آگاهی های شغلی به دست آورد.
به هر حال فرهنگسرا کم کم محیط و جایگاه ویژه می شود که هر یک ازاعضاء جامعه باید از آن بگذرد تا آماده خدمات شود و الا نه می تواند بیشترین خدمات را انجام دهد و نه از امتیازهای جامعه کاملاً بهره مند شود. فضای فرهنگسرا اگر چنان محیطی گرم و دلچسب ، مطابق با درک و قدرت فهم کودکان و نوجوانان ایجاد نماید باید بتواند جالب برای حضور آنان بوده و همان احساس امنیتی را به وجود آورد که خانه به آنها می دهد و حتی در مواردی از آن هم فراتر رفته و مانوس ترین محیط انسانی، اجتماعی را پیرامون آنها ایجاد کند.
امید است باایجاد چنین فضاهایی گامی در جهت اوقات فراغت جوانان آنها با فرهنگ و هنر ناب این مرز و بوم برداشته شود.
۱-۱- دلیل انتخاب موضوع
سیاست فرهنگی نظام اسلامی نیز درخصوص اوقات فراغت بر مبنای زمینه سازی جهت گذران مطلوب، مفید و سازنده آن و هدایت فکری و عملی و بارورسازی اوقات زندگی است. لذا فراغت در نظام ارزشی اسلام جنبه فرهنگی و دینی داشته و از صورت تفریح و سرگرمی صرف خارج است. زمان فراغت، زمان رشد و شکوفایی استعدادها، تقویت روحیه، مشارکت فعال فرهنگی و اجتماعی و زمان خودسازی در عین کسب نشاط پایدار، شادابی، طراوت و کارایی و رفع خستگی فکری و روانی در زندگی فردی و جمعی است. لذا ضروری است تا جوامع آگاه با اجرای سیاستهای مناسب و سنجیده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ایجاد تسهیلات و خدمات، فراهم کردن فضاها و محیط های مناسب فرهنگی و ورزشی، اتخاذ روشهای تشویق آمیز و … ، از هدر رفتن اوقات فراغت جلوگیری کرده و به باروری آن کمک نمایند و از این راه بر غنای علمی و فرهنگی جامعه بیفزایند. تحولات فرهنگی- اجتماعی کشور ما نیز در سال های بعد از انقلاب ایجاب میکند به منظور تحقق هدفهای انقلاب اسلامی با برنامهریزی های مناسب و وضع قوانین و سیاستگذاری صحیح توجه بیشتری به اوقات فراغت جوانان شود.
مبانی نظری شامل ۳ بخش میباشد که به بنا به میزان ضرورت به بیان و تحلیل آن پرداخته خواهد شد.
بخشی از مطالب فصل اول و دوم:
۲-۱-۱-مطالعه وضع موجود،بیان آرا وافکار
۲-۱-۱-۱-معضلات تعطیلی مدارس در فصل تابستان
میزان رشد جمعیت جوان جهان از سال ۱۹۸۵ میلادی ۴/۱۹ درصد از کل جمعیت جهان بوده که پیش بینی می شود این میزان تا سال ۲۰۲۵ به رقم ۴/۱۵ درصد از کل جمعیت جهان برسد. مدرسه رفتن یک مصیبت است و مدرسه نرفتن هزار مصیبت. امروز فردا یا چند روز دیگر امتحان همه بچه هایی که مدرسه می روند تمام می شود و این تازه آغاز ماجرای غم انگیز تابستان است. چند میلیون آدم از هفت تا هفده سال بلاتکلیف می مانند با حداقل ۹۰ روز زندگی پیش رو که هرکدام از بزرگترهای خانواده و فامیل و همسایه یک نسخه برایش می پیچند. اوقات فراغت شروع شده و تکاپوی نه چندان جدی خانواده ها را فرا گرفته است. دخالت و تصمیم گیری خانواده که کمتر اطلاعات دقیقی از اوقات فراغت دارد تازه اول ماجرای غم انگیز یک تابستان است. خانواده و اوقات فراغت نتایج یک تحقیق از دیدگاه خانواده ایرانی درباره اوقات فراغت نشانه های اسف باری دارد. این تحقیق می گوید: ۴۰ درصد خانواده ها «گردش و تفریح» را مناسب ترین راه برای پر کردن اوقات فراغت می دانند. این ۴۰ درصد مسافرت به قصد تفریح یا زیارت و دیدن فامیل و میهمانی را بهترین کار برای گذراندن اوقات فراغت قلمداد می کنند. و نکته جالب اینجاست که ادامه تحصیل و «رفتن به کتابخانه» تنها با ۳ درصد و ۴ درصد کمترین طرفدار را برای اوقات فراغت به خود اختصاص می دهد. به نظر می رسد که اوقات فراغت نزد مردم کشورمان وقتی است برای هدر دادن یا برای باری به هر جهت پر کردن تا بگذرد و با گذرش از چنگال یک وقت مرده رها شوند. در حالی که گذران فراغت نزد مردم با گذراندن وقت به ساده ترین یا تکراری ترین شکل ممکن هم ردیف است، تلقی دنیای امروز از اوقات فراغت بیانگر نگاه پراهمیتی است که به آن دادند. برنامه ریزی برای اوقات فراغت سالانه میلیاردها دلار و هزاران ساعت کار تحقیقاتی و میلیون ها نفر ـ ساعت کار را به خود اختصاص می دهد. با توجه به فرآیند سرعت در تحولات روزانه زندگی زمان بیش از پیش دارای اهمیت می شود و برنامه ریزی برای آن نیز نزد غالب کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه روزبه روز پررنگ تر شده و بررسی موشکافانه ای روی آن انجام می شود. خستگی زندگی ماشینی، مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و از روستا به شهر عدم آشنایی و قرابت با زندگی های جدید از جمله مسائلی است که علاوه بر دانش آموزان سایر شهروندان با آن دست و پنجه نرم می کنند. این مشکلات رفته رفته در روح جامعه می خلد و مردمی بیمارگونه را بر جای می گذارد. بازسازی روانی شهروندان در اوقات فراغت به بالا رفتن بهره وری نیروی انسانی در کار و زندگی منجر می شود. در واقع امروز در جوامع مدرن طراحی فراغت برای شهروندان آنچنان از درجه مهم و پراعتباری برخوردار است که چگونگی استفاده از اوقات فراغت یکی از شاخص های توسعه یافتگی محسوب می شود این شاخص توسعه یافتگی یعنی استفاده بهینه از اوقات فراغت تنها در بحبوحه شروع تابستان سر زبان ها می افتد و در ذهن ها جا باز می کند. هر سال فصل حرف زدن از اوقات فراغت تقریباً از اوایل خرداد در کشور ما شروع می شود و با پایان تابستان متوقف می شود تا سال بعد همان موقع.
این زمان درست وقتی است که امتحانات دانش آموزان در پایان سال تحصیلی انجام می شود و در واقع یک سال تحصیلی را پشت سر می گذارند و درست همان وقت خانواده ها به فکر می افتند که برای پر کردن روزهای طولانی تابستان «کاسه چه کنم» دست بگیرند و «دوره بگردند» شاید راه حل مناسبی بیابند و از شر عبارت «حوصله ام سر رفت» فرزندانشان رها شوند. فکرش را بکنید که فرزند شما که چندان هم کوچک نیست از صبح تا شب بیخ گوش شما «زر بزند»، که با این همه وقت چه کار کند یا از همه بدتر اینکه بخواهد وقتش را صرف کارهایی بکند که شما خوشتان نمی آید؛ یا با کسانی رفت وآمد و معاشرت کند که به نظر شما پسندیده نیستند؛ آن وقت شما هم از ترس هم شده دست و پایتان را جمع می کنید تا شاید چاره ای بیندیشید. اما در سطح کلان تر برنامه ریزی برای اوقات فراغت و به ویژه برای تابستان دانش آموزان نیازمند ژرف نگری بیشتری است. جوانان جهان مرکز اطلاع رسانی سازمان ملل متحد سال گذشته اعلام کرد جمعیت جوانان بین ۱۵ تا۲۴ سال در جهان به یک میلیارد نفر رسیده است. بر اساس این گزارش ۱۸ درصد از کل جمعیت جهان را جوانان تشکیل می دهند. از این تعداد ۵۲۵ میلیون جوان پسر یا مرد و ۵۰۰ میلیون نفر جوان دختر یا زن هستند. میزان رشد جمعیت جوان جهان از سال ۱۹۸۵ میلادی که ۴/۱۹ درصد از کل جمعیت جهان بوده است که در این گزارش پیش بینی شده این میزان تا سال ۲۰۲۵ به رقم ۴/۱۵ درصد از کل جمعیت جهان یعنی یک میلیارد و ۲۲۲ میلیون نفر کاهش پیدا می کند. براساس این گزارش ۸۵ درصد از جوانان جهان در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند و نیز ۶۰ درصد آنها آسیایی هستند. سازمان ملل ۱۰ اولویت را برای بهبود وضعیت جوانان در نظر گرفته است که این ۱۰ اولویت عبارتند از: آموزش و پرورش، اشتغال، مبارزه با فقر و گرسنگی، بهداشت، محیط زیست، جلوگیری از مواد مخدر، مبارزه با جرایم جوانان، فعالیت های اوقات فراغت، مسائل مربوط به دختران و زنان جوان و مشارکت کامل جوانان در زندگی اجتماعی و تصمیم گیری ها. بهینه سازی اوقات فراغت نوجوانان و جوانان از جمله مواردی است که می توان شیوع جرم را در جامعه به طور محسوس کاهش دهد. تابستان فصل سرگردانی در صورت نبود برنامه ریزی مناسب، تابستان برای بسیاری از دانش آموزان چیزی جز یک «فصل سرگردانی» نخواهد بود. بیشتر دانش آموزان با شروع فصل تابستان از کمبود امکانات فرهنگی گله دارند. چگونگی گذراندن اوقات فراغت برای دانش آموزان در فصل تابستان عاملی برای جلوگیری از کجروی های اجتماعی است. معمولاً در فصل تابستان توسط ادارات و سازمان ها اعتبارات زیادی برای پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان هزینه می شود، اما بهره وری لازم را ندارد. سازمان ملی جوانان یکی از سازمان هایی که همواره سعی کرده برنامه ریزی مناسبی برای جوانان در سطح کشور ارائه دهد سازمان ملی جوانان بوده است او تعداد دانش آموزان مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در سطح استان تهران را در حدود یک میلیون و ۳۵۴ هزار دانش آموز ذکر کرد و گفت: «معادل دو میلیارد ریال نیز توسط سازمان های دیگر از جمله سازمان تربیت بدنی، وزارت ارشاد، وزارت علوم و آموزش و پرورش در راستای انجام فعالیت های تابستانی به این سازمان اختصاص یافته است. »هدف اصلی سازمان ملی جوانان در مقوله اوقات فراغت، افزایش تعداد جوانان و نوجوانان در انجام فعالیت های تابستانی است. در گزارشی که سازمان ملی جوانان ارائه کرده؛ آمده است: در سال گذشته بیش از هشت میلیون نفر از نوجوانان و جوانان کشور تحت پوشش برنامه های فراغتی دستگاه های اجرایی قرار گرفته اند و تعداد کل برنامه های به اجرا در آمده برای نوجوانان و جوانان ۲۶۰ هزار مورد بوده است، که هر یک از این برنامه ها و فعالیت ها به طور متوسط به مدت ۳۵ ساعت اجرا شده است. این برنامه ها شامل برنامه های فرهنگی، هنری، دینی و قرآنی، علمی، اردویی، گردشگری و. . . بوده است که جمعاً ۳۱۲ میلیون نفر ساعت را پوشش داده اند که سهم جوانان در این حجم معادل ۰۰۰/۲۰۰/۱۸ هزار نفر روز بوده است. و بالاخره گذراندن مطلوب زمان اوقات فراغت جوانان یکی از عوامل موثر در نشاط و شادابی آنان است و سرمایه گذاری صحیح در این امر می تواند مکمل تعاملات اجتماعی جوانان شود اما نبود یک برنامه جامع و هدف دار اوقات فراغت جوانان را به یک تهدید اجتماعی تبدیل کرده است. هر سرمایه گذاری در جهت بهینه سازی اوقات فراغت، کاهش هزینه های سنگین مقابله، مفاسد و آسیب های اجتماعی را به دنبال خواهد داشت و موجب اطمینان خاطر و رفع نگرانی از خانواده ها و اجتماع می شود. با این همه تاکنون برنامه مدون و هدف داری از سوی مسئولان برای پرکردن اوقات فراغت قشر جوان و به ویژه دانش آموزان ارائه نشده است. برنامه ای که آسودگی خاطری هر چند نسبی برای خانواده ها و فرزندانشان به همراه داشته باشد. امسال هم فصل حرف زدن و نظردادن درباره اوقات فراغت از اوایل خرداد شروع شده و احتمالاً تا اواخر تابستان ادامه دارد و باز تا سال بعد و تابستانی دیگر و شروع نگرانی ها به فراموشی سپرده خواهد شد. این فراموشی تاوان سنگینی دارد. هنوز روزهای طولانی طولانی طولانی تابستان در راهند و ما منتظر نق زدن های دانش آموزان و کسالت و افسردگی شان هستیم این بیماری ای است که هر سال گریبان دانش آموزان را در چنگ می فشارد. مگر همه ما زمانی دانش آموز نبودیم.
۲-۱-۱-۲-اشنایی مختصربا فرهنگسرا
در دوران جوانی که لطافت احساس، ظرافت عاطفه، رقت قلب، طغیان غریزه و نوزایی اندیشه به اوجمیرسد، فرد آماده ورود مسؤولانه به عرصههای زندگی اجتماعیمیگردد. از این رو، ضروری است که از هدف و برنامهای معین، دانش وبصیرتی ژرف و ایمان و ارادهای استوار برخوردار باشد.
جامعه ایران کهحدود ۲۳ درصد آن را جوانان ۱۵ تا ۲۵ ساله تشکیل میدهند، دارایحجم عظیمی از نیروی انسانی متراکم است که اگر تدابیر لازم برایتخلیه و مصرف بهینه از این انرژی اتخاذ نگردد و مسیرهایی برایهدایت آن ایجاد نشود، پیامدهای منفی وپرهزینهایدربرخواهدداشت.
از سوی دیگر، درصد بیکاری در گروه سنی جوانان بیشتر از سنیندیگر است; به طوری که از هر پنج جوان یک نفر بیکار است. بدیهیاست که محرومیت از شغل مولد موجب گرایش به انحرافات اجتماعیو بزهکاریها، بالا رفتن سن ازدواج و موجد ناهنجاریهای اخلاقیخواهد شد. با چنین موقعیتی هر نوع فعالیتی که بتواند درصدی حتیاندک از شور و هیجان و انرژی جوانان را ارضا و تخلیه نماید، کمکبزرگی در کنترل و پیشگیری از کجرویها و انحرافات اجتماعیبهشمارمیآید.
هر چند فراغت نتیجه گزینش آزادانه جوان از فرصتهای زندگی بهشمار میآید و تجربهای است که فرد هنگام رهایی از الزامات کارروزانه و بر اساس تمایلات و رضایت شخصی خود انتخاب میکند، اماچنانچه فاقد برنامه، چارچوب و روش سامان یافتهای باشد ، تبعاتزیانباری برای جامعه و خود جوان در پی خواهد داشت و به جای آنکهوسیلهای برای خودسازی و تجربهاندوزی و شکوفایی شخصیت جوانباشد، به فرصتی برای لذت جویی صرف ، تفنن بی هدف، وقتکشی و در نهایت غفلت و فراموشی تبدیل میگردد. با چنین رهیافتی از اوقات فراغت، باید بهجای پر کردن به پربارکردن آن اهتمام ورزید و با خارج نمودن آن ازصورت اخلاق سرگرمی، به جنبههای فرهنگی، تربیتی و سازندگی آنتوجه بیشتری مبذول داشت.
سازمان و نهادهای اجرایی گوناگونی در کشور درتلاش هستند که با برنامه های متنوع و گوناگون، اوقات فراغت و تعطیلات تابستانی دانش آموزان را پر کنند. تشکیل اردوهای گردشگری، تفریحی، علمی ، برپا کردن کلاس های فرهنگی، هنری، اخلاقی و دینی، انجام تمرینات ورزشی و بدنسازی، آموزش قرآن، نمایش و نقد فیلم و تئاتر، پخش سرود و موسیقی، تشکیل کلاس های علمی آموزشی بخصوص کلاس های زبان انگلیسی و کامپیوتر و… محورهای اصلی برنامه های این سازمان و دستگاه ها برای پرکردن اوقات بیکاری دانش آموزان است. بدون شک پرکردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان خیلی بهتر از بیکارماندن آنها در خانه و کوچه و محل است، اما در شرایطی که توان اقتصادی کشور برای پرکردن اوقات فراغت همه دانش آموزان سراسر کشور محدود است و هرساله تنها بخشی از دانش آموزان و آن هم برای چند روز می توانند از این برنامه ها استفاده کنند، اولا باید از این سرمایه ها به صورت بهینه استفاده شود و بهره وری این فعالیت ها را افزایش داد و ثانیاً تلاش کرد تا کیفیت برنامه ها افزایش یابد و کارها در حد فعالیت های فوق برنامه باقی نماند ثالثاً دانش آموزان تحت پوشش و زمان پرکردن اوقات فراغت آنها را افزایش داد و این برنامه ها هماهنگ با اهداف اساسی آموزش و پرورش در جهت رشد و اعتلای دینی، اخلاقی،علمی,اقتصادی,روانی و بهداشتی آنها باشد.
به منظور اشنایی بیشتر با مبانی نظری این پروژه به بررسی دو مفهوم اوقات فراغت و مفاهیم فرهنگ پرداخته خواهد شد :
۲-۱-۲-تحلیل وضع موجود،آرا و افکار
۲-۱-۲-۱-اوقات فراغت
۲-۱-۲-۱-۱- مبانی نظری پیرامون جوانان و اوقات فراغت
برای شناخت مبانی نظری و ارزشگذاری مطالب مربوط به هر موضوع باید ابعاد مختلف آن را در نظر گرفت و با تجزیه و تحلیل هر کدام به برداشت فاکتورهای تاثیر گذار پرداخت در واقع با درک صحیح از مبانی نظری و یافتن ابعاد آن میتوان به راحتی به موضوع صحیح از مبانی نظری پروژه به مطالعه در مورد مطالب زیر پرداخت شده است.
الف ـ مبانی نظری پیرامون اوقات فراغت
ب ـ نحوه گذراندن اوقات فراغت
ج ـ ساماندهی اوقات فراغت
بهتر است قبل از وارد شدن به بحث چرایی فرهنگسرا به شناخت ویژگیهای جوانان و اوقات فراغت آنها پرداخته شود ابتدا معنای اوقات فراغت در جامعه مدرن و زیان محاوره بررسی میگردد سپس مبانی نظری پیرامون جوانان و اواقت فراغت پرداخته میشود و جریان هویتیابی در دوره جوانی و ارتباط آن با نظام تعلیم و تربیت گفته خواهد شد. نحوه گذران اوقات توسط جوانان و کارکردهای مختلف آن بررسی شده و در پایان راهی برای ساماندهی اوقات فراغت ارائه خواهد شد.
۲-۱-۲-۱-۲-تعریف اوقات فراغت
این موضوع یا تحولات دو دهه اخیر پیشرفت کرده است اگر لغت اوقات فراغت را ریشه شناسی (etymologically) کنیم از ریشه لاتین licere به معنی “اجازه دادن” می آید لذا فراغت به معنی رخصت دادن معنی می دهد. حتی در اندیشه یونانی نیز لغت leisure هم زوج کار و یا نیروی کارگر بوده است. ارسطو فراغت را پیشه ای جدی می دانسته است: ” ما حرفه و کار و شغلی را در پیش می گیریم تا فراغتی داشته باشیم”. پس به نظر ارسطو فراغت وضع ایده الی است که هر شهروند به دنبال و در آرزویش است. لذا زندگی فراغتی لازمه زندگی است. از زمان شروع زندگی انگلستان مدرن یعنی قرن ۱۴ قراغت به معنی ” فرصتی برای وقت آزاد ” محسوب می شده است.
کار زمانی است که برای صرف آن پرداختی صورت می گیرد اما فراغت صرف زمانی است که اجباری در انجامش نیست و پولی هم در قبال آن دریاقت نمی کنید. اما در عصر صنعتی برخی رابطه کار و فراغت را رابطه ای متجانس نمی
یدند و اینها که متعصبانه به نظم توسعه صنعتی و جامعه صنعتی نگاه می کردند فراغت را بالقوه مشکل جامعه صنعتی می دانستند. آنها معتقد بودند که ” اگر کارگر صنعتی از عادت به صرف اوقات فراغت – به همان گونه جامعه و فرهنگ ماقبل سرمایه داری و صنعتی – کند نظم نیروی کار و تولید در خطر قرار خواهد گرفت. برای همین بود که فرهنگ اوقات فراغت و تفریح ( recreational ) سنتی مورد حمله قرار می گرفت تا به حاشیه رود.درحقیقت می توان گفت فعالیت فراغتی در اوایل رشد دوره صنعتی مدرن حوزه تضادهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بود و به تدریج با تشکیل بازار مصرفی حوزه های فراغتی اقشار مختلف شکل یافته است.
به واقع می توان گفت که فراغت واقعی یعنی زمانی که شما در آن زمان کار ( که در قبالش پول دریافت می کنید) انجام نمی دهید. اما صرف اوقات فراغت از آن جهت مهم است که بر اساس آن می توان موقعیت status اجتماعی هر کس را مشخص کرد به این ترتیب که توانایی درگیر شدن در فعالیتی که وقت آزاد شما بحساب می آید موقعیت شما را در اجتماع نشان می دهد : برای افراد طبقه متوسط بالا اوقات فراغت زمان جدی است .
اما مساله اوقات فراغت موقعی مشکل می شود و نیاز به کاویدن بیشتری دارد که شما با مساله ای به نام بیکاری unemployment روبرو می شوید. به این لحاظ برخی جامعه شناسان به جد به این مساله اهمیت داده اند مثلا Alfred Lloyd اوقات فراغت را ماهیتا راه و روش فرهنگ دموکراتیک می داند.
هونی کات Hunnicutt نیز اوقات فراغت را به مثابه یک خلاقیت نگاه می کند: “جامعه باید برای افراد فرصتی آماده کند تا کارهای خلاقانه تولید کنند و اوقات فراغت همین فرصت است”. البته جنبش طبقه کارگر یا جنبش کارگری در ابتدا بیشتر اوقات فراغت را با پول در تنش می دیده است نه با خلاقیت. لذا در تاریخ کارگری مساله گرفتن استفاده از تعطیلات و داشتن اوقات فراغت با دریافت پول در دستور کار این جنبش قرار گرفت. کاهش ساعات کار و حق استفاده از مرخصی با حقوق از دستاوردهای اتحادیه های کارگری در غرب در اوایل دهه ۱۹۳۰ در غرب بود.
نظریه پردازان اجتماعی نه فقط به مساله سرمایه داری و کار یا نیروی کار در نظریه های مدرن اهمیت می دهند بلکه به مساله ماهیت اوقات فراغت هم پرداخته اند. مناقشات در باره پست مدرنیسم و جهانی شدن بر اوقات فراغت هم متمرکز است : به این معنی که مصرف کننده معاصر یک نوع خاص و متناسب سبک زندگی اوقات فراغتی در زندگی آزاد خود ساخته است.این را ما می توانیم در خانه یا در دنیای توریستی یا توریست ها هم ببینیم. صنایع فرهنگی و اوقات فراغت در واقع صنایع بزرگی هستند. که جامعه شناسان را به چالش جدی کشیده اند تا مدل های قدیمی پویایی رابطه تولید / مصرف را تجدید نظر کنند و بویژه در بررسی فرایند مصرف تجدید نظر اساسی کنند.
گفته می شود که جوامع غربی به جوامع فراغتی در حال تبدیل هستند. مردم نسبت به گذشته هم پول و هم وقت بیشتری دارند. مردم به این لحاظ تلویزیون نگاه می کنند یا به سفر می روند یا برخی در خانه اوقات را سر می کنند. به همین لحاظ این مساله اوقات فراغت به روندهای اجتماعی مرتبط هستند. از سوی دیگر بخش زیادی از اوقات فراغت در خانه صرف می شود که همین به گرایشی به نام خصوصی سازی خانواده تبدیل شده است – یعنی عقب نشینی به طرف خانه و خانواده. از سوی دیگر بخش زیادی از اوقات فراغت به کالایی شدن زندگی تبدیل شده است که به رشد جامعه مصرفی دامن زده است. همچنین باید گفت که توزیع صرف اوقات فراغت به طور ناموزون بین جمعیت توزیع شده است. برای مثال طبقات متخصص و حرفه ای بیشتر اوقات فراغت را در بیرون خانه دنبال می کنند اما کارگران ساده و بی خصص ممکن است بیشتر در خانه اوقات فراغت را بگذرانند.
۲-۱-۲-۱-۳-مروری کلی بر تحول مفهوم اوقات فراغت
تحولات مفهوم اوقات فراغت در دو دوره صنعتی شدن و گسترش سرمایه داری در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم و تحولات بعد از دهه ۱۹۸۰ آنطور که در نظریات جامعه شناسان و بررسیهای جامعه شناسی اوقات فراغت منعکس شده است. تحولاتی که در ساخت اقتصادی و بازار کار در این دو دوره رخ داد ماهیت اوقات فراغت را دگرگون کرد. رشد صنعتی شدن بر پایه نظام سرمایه داری نگرش به اوقات فراغت را از آنچه در دوره کهن و جامعه ماقبل سرمایه داری با آن مواجه بوده تغییر داد. رشد جنبش کارگری و بالا گرفتن عرصه ستیز اتحادیه های کارگری و کارفرمایی و تحول در مدیریت علمی واحدهای صنعتی در جهت ظهور مفهوم جدیدی از اوقات فراغت بود که به کلی متفاوت از تعریف آن در دوره باستان است. اگر واژه اوقات فراغت را ریشه شناسی کنیم از ریشه لاتین به معنی “اجازه دادن” می آید لذا فراغت به معنی رخصت دادن معنی می دهد. حتی در اندیشه یونانی نیز واژه فراغت هم ذوج کار و یا نیروی کار بوده است. در میان متفکران گذشته ارسطو فراغت را به مثابه پیشه ای جدی می دانسته است: ” ما حرفه و کار و شغلی را در پیش می گیریم تا فراغتی داشته باشیم”. در نظر اول این طور استنباط می شود که به نظر ارسطو فراغت وضع ایده آلی است که هر شهروند به دنبال و در آرزویش است. لذا صرف اوقات فراغت لازمه زندگی است. پس برخلاف نظر بارت آنچه ارسطو از اوقات فراغت منظور نظر داشته است هم ذوج بودن آن با کار است و نه در مقابل کاربودن. این درست در مقابل مفهومی از اوقات فراغت قرار می گیرد که مربوط به تحولات بعد از صنعتی شدن و رشد نظام سرمایه داری است. بنابر این فراغت در دوره مدرن بتدریج در مقابل کار قرار می گیرد. یعنی ما در مقابل دستمزد فعالیتی می کنیم تا فراغتی داشته باشیم. بنابر این فرق است بین تلقی ما از اوقات فراغت در دوره مدرن که در بیشتر نوشته جات مربوط به اوقات فراغت در علوم اجتماعی آمده است : یعنی قراغت به معنی ” فرصتی برای وقت آزاد ” . ( ویلیامز ، ۱۹۷۶) در چنین تلقی، کار فعالیتی است که یه شما برای انجام آن پرداختی صورت می گیرد اما فراغت صرف زمانی است که اجباری در انجامش نیست و پولی هم در قبال آن دریاقت نمی کنید. بعدا نشان خواهیم داد که در دوره جدید تا چه حد چنین تعریفی از اوقات فراغت تنها ساده انگاری بیش نیست و بررسی های تجربی را از عینیت دور می کند. به عبارت دیگر رابطه کار و فراغت براحتی رابطه ای متجانس محسوب نمی شود و براحتی نیز غیر متجانس نیست. بلکه رابطه ای است که با تحولات اجتماعی و اقتصادی در حال تحول بوده است. آنچه که در این بخش بررسی می شود تحول مفهوم اوقات فراغت در سه مرحله ماقبل مدرن ( دوران باستان ) ، دوره مدرن ( انقلاب صنعتی و صنعتی شدن ) و دوره مدرنیته متاخر ( دوران جهانی شدن ) است. در هر یک از این دوره ها نگرش گروه های مختلف مردم در جوامع گوناگون به اوقات فراغت متفاوت بوده است که این ناشی از تحولات در عرصه ساخت اقتصادی است. در دوره مافبل مدرن اوقات فراغت بخشی از زندکی فرهنگی بوده است. اما در دوره صنعتی فراغت به واقع مشکل جامعه صنعتی تلقی می شده است چون بطور مشخص فعالیت های فراغتی ماقبل مدرن فعالیت هایی غیر مولد تلقی شدند. نظم توسعه صنعتی اولیه در بیشتر جوامع فراغت را بالقوه مشکل جامعه صنعتی می پنداشت و لذا گسترش آن را بر نمی تابید چنین نگرشی به اوقات فراغت بر اساس تفسیری خاص از اوقات فراغت در جامعه ماقبل مدرن بود. یعنی اینکه اگر کارگر صنعتی به مانند جامعه و فرهنگ ماقبل سرمایه داری و صنعتی زمانی را به اوقات فراغت بپردازد نظم نیروی کار و تولید در خطر قرار خواهد گرفت. برای همین بود که فرهنگ اوقات فراغت و تفریح سنتی مورد حمله قرار گرفت تا به حاشیه رود. ( تامسون ؛ ۱۹۶۷) در حقیقت می توان گفت فعالیت فراغتی در اوایل رشد دوره صنعتی مدرن حوزه تضادهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بود که به شکل ستیزاتحادیه های کارگری و مدیریت کارخانه ها و کارفرماها تجلی می یافت. اما به تدریج که ساخت اقتصادی تغییر کرد و بازارهای مصرفی تشکیل شد حوزه های فراغتی برای اقشار مختلف شکل یافت. بنابر این می توان تحول در مفهوم اوقات فراغت را همگام در تحول در ساخت های اقتصادی که پیامد ظهور حوزه ستیز است نیز جستجو کرد. بر این اساس در جامعه مصرفی امروز نمی توان همان تعریفی را از اوقات فراغت بکار برد که در آغاز جامعه صنعتی و یا در جامعه کهن و باستانی بکار می رفت ، چون ویژگیهای جامعه مصرفی ماهیتا با انواع جوامع گذشته متفاوت است.
۲-۱-۲-۱-۴-اوقات فراغت در عصر باستان
با گسترش انقلاب صنعتی بخشی از اهداف طبقه کارگر و جنبش کارگری حق برخورداری از اوقات فراغت و رفتن به تعطیلات بود که از طریق اتحادیه های کارگری تحت عنوان مرخصی با استفاده از حقوق و دستمزد دنبال می شد. به قول آدرنو اصطلاح اوقات فراغت یا داشتن وقت آزاد در همین دوران باب شد یعنی فراغت خاطر و داشتن زندگی راحت و بی دغدغه. البته جنبش طبقه کارگر یا جنبش کارگری در ابتدا بیشتر اوقات فراغت را با پول در تنش می دیده است ( کراس ، ۱۹۸۶) . لذا در تاریخ کارگری مساله گرفتن استفاده از تعطیلات و داشتن اوقات فراغت با دریافت پول در دستور کار این جنبش قرار گرفت. کاهش ساعات کار و حق استفاده از مرخصی با حقوق از دستاوردهای اتحادیه های کارگری در غرب در اوایل دهه ۱۹۳۰ در غرب بود. این مساله با رشد جنبشی همزمان است که با زبان کمبل به آن می توان جنبش رشد اخلاق مصرفی نام داد. ( کمبل ، ۱۹۸۳ و ۱۹۸۷ ) کمبل با استفاده از واژه های وبر در کتاب ” اخلاق پروتستانتیسم و روح سرمایه داری ” اخلاق مصرف را در مقابل اخلاق تولید می گذارد، یعنی اینکه مصرف زمان دیگر ضد ارزش تلقی نگردد. بهر حال تمامی حقوقی که کارگران مطالبه کردند در پی جنبش اوقات فراغت تقاضا شد. به عبارت دیگر افزایش استفاده از مرخصی همراه با حقوق برابر است با رشد صنعت فراغت. یعنی سیطره جادویی که در آن مردم ، خود حداقل تصور می کنند که بر اساس اراده آزاد خود عمل می کنند. در نقد صنعت فراغت به عنوان توطئه کالائی شدن فراغت در دینای سرمایه داری آ درنو این استدلال را مطرح می کند که خود این اراده توسط همان نیروهایی شکل می گیرد که مردم یا کارگران درصددند در ساعات بیکاری از دست آنها فرار کنند. ، چه حرف آدرنو را بپذیریم و چه نپذیریم تعریف عام از فراغت در جامعه صنعتی یعنی زمانی که فرد در ازای فعالیتی که انجام می دهد پولی دریافت نمی کند. اگر چه بحث جامعه شناسی اوقات فراغت از آن جهت مهم بود که جامعه شناس بر اساس آن می توانست موقعیت اجتماعی فرد را مشخص کند، به این ترتیب که توانایی درگیر شدن در فعالیتی که وقت آزاد فرد بحساب می آید موقعیت او را در اجتماع نشان دهد و بنابر این برای افراد طبقه بالا در اجتماع و نه جامعه مصرف اوقات فراغت به نحو تظاهری صورت می گرفت. با گسترش صنعتی شدن و رشد دستاوردهای جنبش کارگری اوقات فراغت دیگر امری طبیعی وضروری بود. به علاوه ظهور و گسترش دولت رفاهی نیز به نهادینه شدن اوقات فراغت کمک کرد چون دولت رفاهی برابر بود با رشد خدمات و بیمه جمعی یا به عبارت دیگر مدیریت ریسک برای تضمین حداقل های زندگی از جمله استفاده از اوقات فراغت حتی در مواقع بیکاری و بازنشستگی. چون مساله اوقات فراغت موقعی مشکل می شود و نیاز به کاویدن بیشتری دارد که شما با مساله ای به نام بیکاری روبرو می شوید. چیزی که دولت رفاهی در صدد حل آن بود و برای همین یکی از برنامه های دولت های رفاهی رسیدگی به اوقات فراغت بیکاران بود یعنی امکان سازی استفاده از تسهیلات فراغتی برای بیکاران. به عبارت دیگر دولت رفاهی های کلاسیک در پی این هدف بودند که نسبت های جایگزین برای بیکاران هرچه بیشتر به یک نزدیک تر شود تا قدرت خرید و صرف اوقات فراغت فرد در ایام بیکاری تغییری نکرده و کیفیت زندگی افول نکند. اما موضوع تعریف اوقات فراغت در دوره ما قبل مدرن متضمن نفسیری دیگر است. به عبارت دیگر آنچه که ما در دوره مدرن از بازی و تفریح معنی می کنیم نمی توان بر بازیهای گذشته نیز جاری کرد. در حقیقت در رم و یونان باستان فراغت محور و مرکز زندگی فرهنگی بوده است که در آن هنرهای جنگی ، سواد و زیبا شناسی را می آموختند. بنابراین فراغت امر مهم و مولدی بحساب می آمده است که انتخاب آن در اختیار فرد نبوده است. بنابر همین اصل بود که ارسطو می گفت :” هم کار و هم فراغت جزء مهم زندگی هستند.” چون فراغت یک تولید فرهنگی محسوب می شد پس امری مولد بود. بنابر این وجود ۲۰۰ روز تعطیلات عمومی شامل اختصاص ۱۷۵ روز به برگزاری مسابقه در سال ۳۵۴ بعد از میلاد مسیح در رم باستان را نباید آنطور که در فرهنگ عامه یا آنطورکه در شروع عصر صنعتی شدن تصور می شد تفسیر کرد. به عبارت دیگر آنچه از انجام این نوع فعالیت ها از جمله بازیهای رمی ها و یونانی ها در تصور عموم ثبت شده است نمایش سبعیت امپراطور و تماشاگران در میدانهای بازی رمی ها نبوده است. تصور فرهنگ عامه از طریق القای تفسیرها و فیلم های محصول هالیوود اوایل قرن بیستم این چنین شکل گرفت که گویا در این میدان ها بازیگران مظلوم و در حال زجر کشیدن و تماشاچیان در حال لذت بردن از زجر آنان بودند. اما در واقع در بیشتر این بازیها تماشاچی ها یا “ما” شهروندان جامعه رم محسوب می شدند که به تماشای مجرمین ” آنها” آمده اند که در حال تحمل مجازات اعمال خود هستند. . در جهان باستان آنجه که تا کنون در باره یونان و رم باستان نوشته شده است بازی و تفریح فعالیت هایی محسوب می شدند که محور زندگی فرهنگی بودند. به عبارت دیگر اوقات فراغت موضوعی است که بعد از دوره صنعتی شدن باب شده است تا فرد دوره صنعت گستری زمانی را دور از محیط کار بی دغدغه و راحت به شیوه ای متفاوت از آن محیط سر کند.
۲-۱-۲-۱-۵-تحول نظام های تولیدی و بازار کار
در این بخش نخست به بررسی ویژگیهای نظام های تولیدی تیلوریسم و فوردیسم و پست فوردیسم می پردازیم تا بدین وسیله ماهیت و تغییراتی که در بازار کار رخ داده را روشن کنیم. این نظام های تولیدی به دنبال تقسیم کار صنعتی ظهور کردند و بر زندگی اقتصادی تاثیرات تعیین کننده ای گذاشند. بدین وسیله تاثیر این تغییرات بر زندگی خصوصی افراد و خانواده ها استنباط ما از اوقات فراغت را دچار دگرگونی کرده است. بنابراین در بررسی مفهوم اوقات فراغت باید تحولاتی که در ماهیت کار و نظام های تولیدی اتفاق افتاده است را در نظر داشت. در فاصله یک یا دونسل اخیر در حوزه کار تغییرات عمیقی در زندگی اقتصادی رخ داده است که برای فهم آنها توجه به تحولات در نظام های تولیدی دو قرن اخیر ضرورت دارد. در اواخر سده هیجدهم آدام اسمیت (۱۹۳۵، در کتاب ثروت ملل بر مزایای گوناگون تقسیم کار تاکید کرد که چگونه به افزایش قابلیت تولید منجر خواهد شد. بعد ها چارلز ببیج (۱۸۳۵) این تحلیل اسمیت را بسط داد و نشان داد که پیشرفت فناوری در تولید چطور می تواند از طریق پیچیده تر شدن تقسیم کار صنعتی میزان ساده شدن وظایف هر کارگر و هماهنگی آن با وظایف کارگران دیگر اندازه گیری شود. این فرایند قیمتی را که کارفرمایان ناچارند برای اجیر کردن کارگران بپردازند و زمان مورد نیاز برای یادگیری هر پیشه را چنان کاهش می داد که موجب تضعیف قدرت چانه زنی کارگران در بازار کار می شد و بدین سان هزینه های دستمزد را پایین نگه می داشت. با ظهور تیلوریسم (بریورمن، ۱۹۷۴) تقسیم کار توسعه یافت و شدید تر شد و نیز تاثیر فراگیری بر سازماندهی تولید صنعتی و فناوری در بسیاری از کشورها داشت. تیلوریسم در حقیقت تبدیل تمام فرایندهای صنعتی به فرایندهای ساده قابل زمان بندی و سازماندهی بود. بعد از آن فوردیسم توجه بیشتری به فروش محصولات از طریق توسعه بازارها برای تولیدات انبوه کرد. ( هانشل ، ۱۹۸۴) فوردیسم در واقع بسط اصول مدیریت علمی به تولید انبوه بود. اما فوردیسم و تایلوریسم هر دو سیستمهای تولیدی با اعتماد پایین بودند ( فاکس ، ۱۹۷۴ ) که بیگانگی کارگر را به کار به حداکثر می رساندند. بنابر این در این نوع سیستم ها کار امری اجباری و حوزه ای بدون استقلال عمل کارگربود که در آن تعیین وظایف تنها بر عهده مدیریت و مرتبط با ماشین ها بود. در چنین سازمانی که به قول وبر گسترش نظم آن جزء اجتناب ناپذیر زندگی در جامعه مدرن شده بود استقلال و آزادی افراد و رویه های دموکراتیک جای خود را به نظم سلسله مراتبی می داد که خلاقیت ها و محیط دموکراتیک را بر نمی تابید. ( وبر ، ۱۹۷۶) پیامد ناخواسته افزایش میزان بیگانگی کار گسترش ستیزه بود. از دهه ۱۹۷۰ به بعد شرکتهای زیادی در صنایع به دنبال رهایی از چنین وضعی بودند و راه های مختلفی را دنبال کردند تا بهر نحو وظایف معمول و یکنواخت ماهیت کار را تغییر دهد. ( کلی، ۱۹۸۲) ارائه راه حل های مختلف از ایجاد خطوط تولید زنجیره ای و خودکار تا ایجاد کار گروهی در سازمانها ، تمامی در جهت ایجاد نظام تولیدی جدیدی بود تا بیگانگی کارگر را از کار کاهش دهد. همه اینها بتدریج به ظهور نظام کار جدیدی به نام مابعد فوردیسم منجر شد که در آن سعی بر آن بود که سیستم تولیدی جرات کارگررا بالا برد تا حاکم بر سرنوشت و محتوی کارش باشد. ویژگی های نظام تولیدی مابعد فوردیسم در جهت تخصصی شدن هر چه بیشتر کار، انعطاف پذیری کارگر در محیط کار، کارتیمی، و مهارت های چندگانه یعنی انعطاف کارگر از یک کار به کار دیگربود. در ادامه این تغییرات از دهه ۱۹۸۰ به بعد سازمان تولیدی بر اثر ورود فناوری اطلاعاتی درگیر تغییرات شگرف تری شد که ظهور ساخت اقتصاد دانش محور منجر شد. با گسترش کارهای تخصصی و شمار کارهای مدیریتی شاهد حرکت از اقتصاد تولیدات کارخانه ای به سمت این نوع اقتصاد هستیم که نقش کارگران نیمه ماهر در آن کم می شود و بر نقش دو دسته مهارتها اضافه می شود کارگران ماهر و بدون مهارت . رشد اطلاعات رشد ایده انتقال به جامعه جدید را پرورش می دهد که در آن هر چه بیشتر از اتکا بر صنعت گرایی کاسته می شود. در سازمان تولیدی مبتنی بر دانش بهره گیری از ایده ها، اطلاعات و اشکال معرفتی برای رشد اقتصادی تسلط می یابند و اقتصاد مستمرا تحت تسلط اطلاعات ، ایده ها، علم و فن آوری قرار می گیرد. در این نوع ساخت اقتصادی آنچه تولید می شود نه وزن می شود ، نه انبار و نه حمل. بخش های مالی در این نوع اقتصاد بیشتر رشد می کند. از دهه ۱۹۸۰ به بعد این نوع ساخت تولید اقتصادی موجب شدت بخشیدن به رقابت در اقتصاد جهانی می شود. در این نوع ساخت اقتصادی دانش محور سرمایه به قیمت هزینه کار و کارگر نفع بیشتری می برد چون سرمایه از کار بسیار متحرک تر می شود و سرمایه مالی از همه متحرک تر. اینجاست که پایه های دولت رفاهی که بر توازن سرمایه ( سازمان تولیدی فوردیسم ) و کار بود متزلزل می گردد چون ساخت اقتصادی هر چه بیشتر نقش اتحادیه های کارگری را کم رنگ تر کرده است. همانطور که ذکر شد این روند ها نشانهای محسوس تناقض را در خود داشت . از یک سو در شکل اقتصادی جدید نیاز مبرمی به مهارت های مختلف بود که انتقال از نیاز به کار غیر یدی را افزایش می داد اما از سوی دیگر ناپدید شدن کارهای نیمه مدیریتی قطب بندی جدیدی در بازار کار ایجاد کرده بود و شغل های ساده را رونق داده است در حالیکه کارهای مدیریتی و حرفه ای را افرایش داده است. از سوی دیگر انعطاف پذیری در بازار کار رشد کارهای موقتی را نیز بالا برده بود. ریچارد سنت ( ۱۹۹۸) در بررسی تغییرات زیادی که ماهیت کار در دهه های اخیر ایجاد شده است به بررسی دو نسل می پردازد تا نشان دهد تغییرات در کار چه تاثیری بر زندگی اقتصادی داشته است. سنت نشان می دهد که تا چه ماهیت کار دو نسل پشت سر هم ریکو پسر مهاجر مکزیکی با پدرش انریکو متفاوت شده است. انریکو پدری که سالها کار یدی می کند ، مهاجری است که کار ثابت خدماتی دارد ، در محلی ثابت با حمایت مستمر اتحادیه. هدف پدر حمایت از خانواده است اما پسرش ریکو کارو زندگی اقتصادی ماهیتا متفاوت دارد : در حرکت، فعالتر، نقش متغیردر کار، موقتی بودن تعهد به انجام کار و همسایه های موقتی. سنت نشان می دهد که چگونه در فاصله یک یا دونسل این تحولات آینده کار را دگرگون کرده است. روز بروز تعداد دارندگان شغل های موقت بیشتر می شود و تعداد بیشتری داوطلب می شوند تا کارشان را عوض کنند و به کارموقت تن دهند، حتی کسانی که کار ثابت و با تامین آینده ای دارند. در امریکا تعداد کسانی که در جوانی چند شغل عوض کرده اند روبه افزایش است. بطور مثال برخی در ۳۰ سالگی ۷ تا ۸ شغل عوض کرده اند. ( سنت ، ۱۹۹۸). در اینجا به نظر می رسد آنچیزی که انسان ها را از کارشان می رماند و موجب ایجاد سبک های مختلف زندگی و گذران اوقات فراغت جدید شده است ظهور فردگرایی و پدیده انتخاب در فرد مدرن است. به قول ریچارد سنت (۱۹۹۸) ماهیت کار و و دوره کار در کشورهای غربی و بویژه امریکای شمالی کوتاه مدت تر شده و رقابت های گروهی در شرکتها فضایی دموکراتیک را ایجاد کرده است که افراد در آن بر خلاف گذشته لذت هم می برند نه رنج و از خود بیگانگی. بطور مثال در شرکتهایی مانند میکروسافت و گوگل کارکنان با نظم سلسله مراتبی سازمانهای مورد نظر وبر روبرو نیستند و لذا فرصت باز نگری مجدد از خود و کار خود را دارند. البته با وجود این تغییرات در کار و حرفه دیگر نمی توان انتظار شکل گیری هویت کاری داشت. به عبارت دیگر حافظه سازمانی کوتاه مدت می شود و به نوعی بحران هویت کاری یا حرفه ای می انجامد. اما می توان گفت که با مقایسه گذشته این تلقی از کار ماهیت کار را مخدوش جلوه می دهد. در نتیجه در این شرایط برای بسیاری کار آنقدر کسل کننده نیست و جنبه هایی از خلاقیت را در بر دارد. تغییرات در ساخت اقتصادی و بازار کار نهادهای اقتصادی را نیز در بر گفته است. در این خصوص می توان به نقش اتحادیه های کارگری در دو ساخت اقتصادی متفاوت اشاره کرد. یکی از کارکردهای اتحادیه های کارگری در شروع دوره صنعت گستری تلاش در جهت به رسمیت شناختن و احقاق برخی حقوق برای کارگران از جمله حق اعتصاب ، حق برخورداری از انواع مرخصی ها چه با حقوق و چه بدون حقوق بوده است. وجود و رشد این اتحادیه ها از چند جهت بررسی شده اند. فرانک تنباوم ( ۱۹۷۴) بطور مثال این استدلال را مطرح می کند که اتحادیه ها بوجود آمدند چون افراد عضو آن بر مبنای یک شیوه و تجربه مشترک در شغل های مشابهی کار می کرنند. وجود چنین تشابهی در ماهیت کار در نظام های تولیدی فوردیسم و تیلوریسم دیده می شود. بنابر این اتحادیه ها همگام با رشد این نوع شیوه تولیدی توانستند در ستیزه خود با مدیریت امتیازاتی را حول کار جمعی نهادی بدست آورند که از جمله آن حق برخورداری از زمانی است که افراد به اختیار خود آن را انجام دهند. اما هنگامی که شیوه و نظام تولید کارخانه ای یا سرمایه داری فیزیکی تغییر کرد نقش اتحادیه ها به سبب تغییرات کار و بازار کار نیز افول کرد.
۲-۱-۲-۱-۶-تحول مفهوم اوقات فراغت در دوره مدرنیته متاخر
با توجه به آنچه در مورد تغییر ساختار های اقتصادی گفته شد در دهه های اخیر جوانب مختلف زندگی از جمله زندگی اقتصادی در معرض تغییرات شگرفی قرار گرفته است. پدیده هایی مانند “مرگ حرفه ها” ، اخبار مربوط به ادغام شرکتهای بزرگ و کوچک شدن اندازه آنها، و گزارش های ضد و نقیض در باره اثرات فناوری اطلاعاتی بر محل کار از آن جمله اند. جامعه شناسان اوقات فراغت از آن جهت این پدیده ها را مورد بررسی قرار می دهند تا تاثیر تغییرات در کار را بر زندگی خصوصی افراد و خانواده ها بطور اعم و زندگی فراغتی آنان به طور اخص دریابند. اگر چه تاثیر این تغییرات می تواند جنبه های عمومی تر زندگی اجتماعی را نیز در بر گیرد. تاثیر این تغییرات در تعاریف اخیر جامعه شناسان از اوقات فراغت نیز اجتناب ناپذیر بوده است. بطور مثال آلفرد لوید جامعه شناسی دانشگاه میشیگان اوقات فراغت را ماهیتا راه و روشی برای رسیدن به فرهنگ دموکراتیک توصیف کرده است. نیز اوقات فراغت را به مثابه یک خلاقیت نگاه می کند: “جامعه باید برای افراد فرصتی آماده کند تا کارهای خلاقانه تولید کنند و اوقات فراغت همین فرصت است”. روژک ( ۱۹۹۰) نیز از نظریه پردازانی است که بر خلاف نظریه پردازان اجتماعی که به مساله سرمایه داری و کار یا نیروی کار در نظریه های مدرن اهمیت می دهند به مساله ماهیت اوقات فراغت هم پرداخته است. به علاوه مناقشات در باره پست مدرنیسم و جهانی شدن بر اوقات فراغت هم متمرکز است. به این معنی که مصرف کننده معاصر یک نوع خاص و متناسب سبک زندگی اوقات فراغتی در زندگی آزاد خود ساخته است. ( روژک ، ۱۹۹۰) این را می توان با توجه به برخی الگوی های مسلط اوقات فراغت در اکثر کشورهای اروپایی مانند اوقات فراعت با محوریت خانه ن
مطالعات فرهنگسرای هنر ۱۸۰ صفحه – رساله فرهنگسرای هنر ۱۸۰ صفحه – مطالعات فرهنگسرای هنر