این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 52 صفحه می باشد.
فهرست
« فصل اول » ۱
مقدمه ۱
چکیده تحقیق ۲
مقدمه ۳
اهمیت موضوع: ۵
مسئله تحقیق ۵
بیان موضوع: ۵
هدف تحقیق: ۶
فرضیات تحقیق: ۶
سئوال تحقیق: ۷
روش انجام تحقیق: ۷
جامعه آماری: ۷
روش جمع آوری اطلاعات: ۷
تعریف علمی مفاهیم و متغیرهای مورد مطالعه: ۸
« فصل دوم » ۱۰
بررسی پیشینه تحقیق ۱۰
ادبیات تحقیق ۱۱
بخش دوم: سابقه پژوهش موضوع ۱۱
اولین بررسی: ارزیابی سالانه پیشرفت نوآموزان و چگونگی موقعیت نوسوادان ۱۱
دومین بررسی: مقایسه میزان کارایی برنامه سوادآموزی تابعی با بیکار یا بی سوادی ۱۴
سومین بررسی: علل عدم استقبال بی سوادان از کلاسهای سوادآموزی ۱۴
چهارمین بررسی: میزان نگهداشت سواد ۱۶
بررسی مسائل سوادآموزی ایران قبل از انقلاب اسلامی ۱۷
تعلیمات اکابر ۱۷
آموزش سالمندان ۱۹
آموزش بزرگسالان ۲۰
کمیته ملی پیکار جهانی با بی سوادی ۲۱
« فصل سوم » ۲۷
روش پژوهش ۲۷
جامعه نمونه و روشهای نمونه گیری ۲۸
روشهای جمع آوری اطلاعات ۲۸
روشهای آماری ۲۹
« فصل چهارم » ۳۱
یافته های پژوهشی ۳۱
« فصل پنجم » ۴۳
تفسیر و نتیجه گیری ۴۳
تفسیر و نتیجه گیری ۴۴
پیشنهادات: ۴۴
محدودیت ها ۴۵
منابع و مآخذ ۴۸
منابع و مآخذ
۱- آیین نامه آموزشی و امتحانات دوره های مقدماتی و تکمیلی، نهضت سوادآموزی، ۱۳۶۲
۲- پیکار با بی سوادی، محمد اسحاق افکاری
۳- برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۶۲-۱۳۶۶ «اهداف نهضت سوادآموزی»
۴- شرح کوتاهی بر نهضت سوادآموزی، دفتر مرکزی نهضت سوادآموزی
۵- دربندی ابوالقاسم «در تحولات وضع سواد در ایران گزیده مطالب آماری»
۶- قاسمی احمد، سوادآموزی بزرگسالان، کمیته ملی پیکار جهانی با بی سوادی
۷- نفیسی، عبدالحسین، «تأمین هزینه های آموزش و پرورش در کشورهای در حال توسعه» گزیده مسائل اجتماعی- اقتصادی» ترجمه
۸- مسائل و مشکلات سوادآموزی در ایران، دکتر زهرا صباغیان
۹- پیکار جهانی سوادآموزی، پرویز همایون پور
۱۰- عدم استقبال سوادآموزان از کلاسهای نهضت سوادآموزی حسن خوشکردار
بررسی مسائل سوادآموزی ایران قبل از انقلاب اسلامی
مبارزه با بی سوادی در ایران سالهاست که موضوع برنامه های مختلف است و دولتهای وقت، سوادآموزی جمعیت بی سواد کشور را همواره یکی از اولویتهای ملی اعلام کرده اند. از این رو طی سالیان متمادی با وجود صرف بودجه سنگین و بهره گیری از نیروی انسانی و امکانات مختلف نه تنها جهل و نادانی ریشه کن نشد، بلکه روز به روز بر تعداد افراد بی سواد جامعه نیز افزوده شد. در طی این مدت سازمانهای مختلفی برای باسوادکردن بی سوادان تشکیل شدند. این سازمانها هر یک با مشکلات متعددی روبرو بودند و با تأسیس هر سازمان جدید مشکلات مربوط به سازمانهای سابق نیز به آن افزوده شد. در این بخش مروری کوتاه بر سازمان های سوادآموزی قبل از انقلاب خواهیم داشت.
تعلیمات اکابر
تعلیمات اکابر، اولین سازمانی بود که به طور رسمی مسئولیت آموزش بزرگسالان را در ایران به عهده گرفت. این سازمان در سال ۱۳۵۱ تأسیس شد و مقرر گردید در تمام مدارس روزانه، کلاسهای شبانه مخصوص باسواد کردن بزرگسالان تشکیل شود. اداره تعلیمات اکابر یکی از ادارات وزارت معارف محسوب می شد و رئیس آن از طرف وزیر معارف انتخاب می شد. وظایف این اداره به شرح زیر به ظاهر بسیار منطقی و مؤثر تعیین شده بود.
۱- تهیه و طرح برنامه تعلیمات اکابر
۲- تعیین میزان نیاز کشور به کلاسهای اکابر و پیش بینی آن در بودجه های سالانه
۳- تشکیل و اداره کلاسهای اکابر در تمام نقاط کشور
۴- بازرسی مداوم از کلیه کلاسهای اکابر توسط بازرسهای ثابت و سیار و تهیه دستورالعملهای لازم برای آنان
طبق اساسنامه وزارت معارف موظف بود در تمام نقاط کشور در هر یک از دبستانهای شش یا چهار کلاسه دولتی، مدرسه اکابر تأسیس کند. این مدارس در هفته شش شب و هر شب دو ساعت دایر و متناوباً هر سه شب مخصوص آموزش یک گروه از بزرگسالان بود به نحوی که در هر مدرسه دو دوره کلاسهای شبانه دایر شد.
بررسی مسایل و مشکلات سوادآموزی در این دوره نشان می دهد که مدیریت و برنامه ریزی سواد آموزی دارای نقایص کلی و اساسی بود از جمله بسیاری از بندهای اساسنامه تعلیمات اکابر اصلاً به اجرا درنیامد و برخی ناقص و محدود اجرا شد.
محتوای آموزشی حاوی مطالبی بود که با نیازها و علایق بزرگسالان فاصله زیادی داشت و چون روش تدریس کتاب روش تحلیلی با تأکید بر یادگیری حروف الفبا بود هیچ گونه علاقه و انگیزه ای را نمی توانست در بزرگسالان بی سواد ایجاد کند. به علاوه این روش برای آموزش زبان فارسی بسیار نامناسب بود.
فعالیت کلاسهای اکابر تا شهریور ماه سال ۱۳۲۰ یعنی تا زمان سقوط رضاخان ادامه داشت و در این تاریخ کلاً منهل شدند.
آموزش سالمندان
با در نظر گرفتن جو سیاسی- اجتماعی آن زمان و وقوع جنگ جهانی، فعالیت های سوادآموزی برای مدت طولانی متوقف شد ولی در سال ۱۳۲۲ پس از یک رکورد بلندمدت، کلاسهای سوادآموزی بزرگسالان تحت عنوان «آموزش سالمندان» شروع به کار کرد.
این کلاسها وابسته به وزارت آموزش و پرورش بودند.
در فاصله سالهای ۱۳۲۰-۱۳۳۵ برداشت تازه ای از آموزش بزرگسالان تحت عنوان تعلیمات اساسی در جهان مورد توجه قرار گرفت. بنیانگذار این تفکر و مجری آن سازمان علمی- فرهنگی- تربیتی سازمان ملل متحد یعنی یونسکو بود که برای اولین بار برنامه ای آزمایشی را در کشورهای مصر- هندوستان، فیلیپین و مکزیک به اجرا درآورد از این رو هیأتی به هندوستان اعزام شد. پس از مراجعت این هیأت با استفاده از اطلاعات آنان برنامه ای به طور آزمایشی در چند استان کشور به مرحله اجرا گذاشته شد. برای اجرای این برنامه از هر استان چهار شهرستان و از هر شهرستان یک روستا در نظر گرفته شد.
پس از انتخاب روستاهای مورد نظر، افرادی با نام «مربی تعلیمات اساسی» از میان معلمان محلی هر استان انتخاب شدند تا پس از کارآموزی به روستاهای محل مأموریت خود بروند. سرپرستان این برنامه از میان کارکنان آموزش هر استان انتخاب می شدند که وظایفشان به شرح زیر بود:
۱- نظارت بر حسن اجرای برنامه.
۲- انتخاب مربیان تعلیمات اساسی
۳- انتخاب مراکز فعالیت در شهر و روستا
۴- تشکیل کنفرانسهای سالیانه جدید
۵- تشکیل کلاس کارآموزی مربیان جدید
۶- جلب همکاری سازمانها و موسسات دولتی جهت اجرای برنامه
طبق آمار موجود برنامه تعلیمات اساسی با شرکت ۱۱۴ سرپرست، ۲۰۹ مربی و ۸۸ آموزگار زن و مرد در ۷۳۱ روستای انتخابی به مرحله اجرا گذاشته شد.
این برنامه با توجه به هزینه اجرایی سنگینی که در برداشت، در سال ۱۳۲۰ متوقف شد و اداره آن به «بنگاه عمران» وزارت کشور محول شد. «بنیاد خاور نزدیک» فعالیت های خود را از سال ۱۳۲۸ در منطقه ورامی متمرکز ساخت.
تعلیمات این بنیاد بر پایه آگاهی های شغلی و اجتماعی بنا گذارده شده و هدفش این بود که از حدود خواندن و نوشتن فراتر رود و به رشد آگاهی مردم در زمینه بهداشت و تندرستی، کشاورزی، خانه داری و تربیت کودک و صنایع دستی بپردازد. اگرچه کلیه این اهداف به نتیجه نرسید و در عمل آموزش سواد با همان اهداف گذشته ادامه یافت ولی حداقل برای اولین بار مفهوم آموزش بزرگسالان به مفهوم واقعی خود نزدیک شد.
یکی از مسائل عمده این برنامه وابستگی های فرهنگی با کشورهای پیشرفته بود علاوه بر این اجرای این برنام هزینه سنگینی در بر داشت و در نتیجه گسترش آن در همه مناطق امکان پذیر نبود.
آموزش بزرگسالان
سومین سازمان رسمی و وابسته به دولت که مسئولیت سوادآموزی بزرگسالان را در ایران به عهده گرفت سازمان «آموزش بزرگسالان» بود در سال ۱۳۳۵ با استفاده از تجارب گذشته، فعالیتهای کلاسهای آموزش بزرگسالان از سر گرفته شد و به ظاهر کوشش جدید و دامنه دار برای گسترش و هماهنگی سوادآموزی بزرگسالان آغاز شد.
در این دوره علاوه بر وزارت فرهنگ اجرای برنامه های آموزش بزرگسالان را به عهده داشت. وزارتخانه های دیگری مثل کشاورزی کار، جنگ و سازمانهایی از قبیل بنیاد خاور نزدیک، اداره کل امور اجتماعی و عمران روستایی، ارتش، بانک عمران و سازمان پیشاهنگی نیز در امر سوادآموزی بزرگسالان مشارکت داشتند.
کلاسهای آموزش بزرگسالان تا سال ۱۳۴۵ به کار خود ادامه داد ولی افزایش سریع جمعیت کشور و رقم چشمگیر بزرگسالان بی سواد و همچنین عدم توانایی دولت و کلاسهای در تحت پوشش گرفتن بی سوادان، خود گویایی عدم موفقیت برنامه های مبارزه با بی سوادی بود. به همین جهت به ویژه به دلیل طرح مسأله بی سوادی ایران در سطح بین المللی، اقدامات ظاهراً دامنه داری با نامهای ابتکاری فریبنده از جمله سپاه دانش، کمیته ملی پیکار جهانی با بی سوادی و جهاد ملی سوادآموزی به مرحله عمل درآمد.
پایان نامه بررسی عدم استقبال سوادآموزان از کلاسهای نهضت سوادآموزی