انرژی الکتریکی بر حسب ولت اندازه گیری شده و ... در 7 صفحه بطور خلاصه ارائه شده
انرژی پتانسیل الکتریکی
انرژی الکتریکی بر حسب ولت اندازه گیری شده و ... در 7 صفحه بطور خلاصه ارائه شده
مطابق شکل اگر بار مثبت q را در یک میدان الکتریکی E رها کنیم، به آن از طرف میدان الکتریکی نیروی F وارد می شود و در جهت میدان الکتریکی حرکت می کند و انرژی پتانسیل آن به انرژی جنبشی تبدیل می شود. ( )
مناسب برای دانش آموزان و دبیران و اولیا
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16
انرژی پتانسیل
نگاه اجمالی
انرژی به شکلهای مختلف پدیدار میشود. یکی از آنها انرژی پتانسیل یا انرژی ذخیرهای است. این شکل انرژی چه شباهتها یا چه تفاوتهایی با صورتهای دیگر انرژی دارد؟ چگونه میتوانیم از آن بهره گیری کنیم؟ انرژی شیمیایی به انرژی هستهای ، انرژیِ گرانشی ، انرژیِ الکتریسته ساکن و انرژی مغناطیسی ، نمونههایی از انرژی پتانسیل هستند. انرژی پتانسیل میتواند برای ما اهمیت زیادی داشته باشد.
برای مثال ، هنگامی که تلویزیون روشن میکنیم و مأموریت رفت و برگشت سفینهای فضایی را به تماشا مینشینیم، در واقع از انرژی الکتریکی استفاده میکنیم که از انرژی پتانسیل (مثلا انرژی پتانسیل گرانشی آب ذخیره شده در پشت سد) حاصل میشود. یا تبدیل انرژی پتانسیل شیمیایی موجود در سوخت موشکها به انرژی جنبشی است، که سفینه از سکوی پرتاب به فضا پرتاب میشود. باتریهای مورد استفاده از فلاش دوربینها یا در رادیوهای کوچک ، بنزین مصرفی برای راندن اتومبیلی و بالاخره ، غذایی که میخوریم همه و همه محتوی انرژی پتانسیل هستند.
سیر تحولی و رشد
با توجه به نقش مهم انرژی پتانسیل در عرصههای دانش به فناوری زندگی روزانه ، ممکن است چنین تصور شود که از زمان تشخیص شناسایی این انرژیِِ مدتی طولانی گذشته است، اما اینطور نیست. مفهوم نیرو را که بستگی نزدیکی با انرژی پتانسیل دارد. اولین بار آیزااک نیوتن در قرن هفدهم مطرح کرد. ولی مفهوم انرژی یا پایستگی انرژی تا قرن نوزدهم مطرح نشد. مدتها قبل از آن ، در اواخر قرن هفدهم ، هویگنس در بحث حرکت ، به انرژی پتانسیل اشاره کرده بود؟ اما اصطلاح انرژی پتانسیل را بکار نبرده بود و اهمیت آن را نیز در نیافته بود. در اوایل قرن هیجدهم ژاک برنولی کار مجازی را که مشابه انرژی پتانسیل است توصیف کرده ، ولی به اهمیت آن پی نبرد.
در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم ، ژوزف لاگرانژ ، لاپلاس ، پواسون و جورج گرین مفهوم پتانسیل الکتریکی را (که به انرژی پتانسیل الکتریکی بسیار نزدیک است). در فرمول بندی ریاضی اثرات الکتریکی بکار بردند، اما آن هم به اهمیت انرژیِ پتانسیل پی نبرد. تمرکز این دانشمندان روی مباحث مکانیک و گرما بود. بحثهای بعدی تمام حوزههای علوم فیزیکی را در برگرفت. پس از این کارها بود که با تلاش بسیاری از مهندسان و دانشمندان توجه به اهمیت انرژی پتانسیل بیشتر و بیشتر شد.
انرژی پتانسیل در کجا و چگونه ذخیره میشود؟
انرژی پتانسیل ، نوعی انرژی ذخیره شده است. انرژی پتانسیل ، اثری سیستمی است و برای جسمی کاملا منزوی وجود ندارد. جسم به اعتبار خود کمیت مکانیاش نسبت به سایر اجسامی که بر آن نیرو وارد میکنند و یا به دلیل موقعیت مکانیاش در میدانی که بر آن نیرو وارد میکنند، دارای انرژی پتانسیل است. هیچ جسم منفردی انرژی پتانسیل ندارد. همه اجسامی که برهمکنش متقابل دارند، بطور جمعی انرژی ذخیره میکنند.
توپی که روی میز است انرژی پتانسیل گرانشی دارد و این به گونهای است توپ و زمین هر دو در ذخیره سازی این انرژی سهیماند. این انرژی از آنجا ناشی میشود که زمین و توپ بر یکدیگر نیرو وارد میکنند. اگر توپ با زمین در مکان خود نبودند انرژی پتانسیل گرانشی نمیتوانست وجود داشته باشد. در دور و میدان نیز انرژی پتانسیل از فضایی که میدان وجود دارد ذخیره میشود.
ویژگیهای انرژی پتانسیل
کاربرد حالتهای انرژی پتانسیل در صنعت
در فناوری نوین تعادل شبه پایدار ترجیح داده میشود. زیرا انرژی پتانسیل میتواند تا زمانی که ما بخواهیم در حالت تعلیق باقی بماند. که نمونه آن در روشن کردن رادیوی ترانزیستوری و تبدیل انرژی شیمیایی باتری به انرژی الکتریکی میتوان نشان داد.
تغییر انرژی پتانسیل
هر تغییر انرژی پتانسیلی به پیدایش نیرویی میانجامد. نیروی گرانشی ای که در حالت تعادل ناپایدار موجب می شود که گلوله روی سطح خارجی کاسه به پایین بلغزد. اندازه ی نیرو را از شیب سختی میسنجیم. هر چه این شیب تندتر باشد قویتر است. البته همه نیرو ، از تغییر انرژی پتانسیل ناشی نمیشوند. نیروهایی که این گونهاند. نظیر نیروی گرانشی و نیروی کولنی نیروی تابعی پایستاری ، داریم:
F = - du/dx و u = -∫F dx
که در آن F نیرو ، u انرژی پتانسیل و x مکان است.
تجربه ژول
در اکثر مشاهدات روزمره، می بینید که انرژی مکانیکی یک جسم از انرژی پتانسیل به جنبشی و یا بالعکس تبدیل می شود. اما اگر با دقت سیستمهای مکانیکی را مطالعه کنیم یا برای مدت طولانی حرکت آنها را بررسی کنیم، مشاهده می کنیم که قانون بقای انرژی مکانیکی نقض می شود.
به عنوان مثال یک نوسان کننده بعد از مدتی می ایستد و انرژی اولیه آن ناپدید می شود. یا اگر دستهای خود را بهم مالش داده یا دست بزنید، کار انجام می شود اما انرژی جنبشی یا پتانسیل مشهودی ظاهر نمی گردد. وقتی چکش باشدت به فلزی زده می شود ، انرژی جنبشی چکش باعث گرم شدن آن می شود . وقتی آونگ نوسان می کند ، انرژی جنبشی آونگ ، باعث گرم شدن هوا و محورهای حرکتی آن می شود.
به نظر می آید انرژی به شکل دیگری درآمده است. در تمامی این موارد ، ما مشاهده می کنیم که چیزی گرم می شود.
آیا می توان دما و تغییرات آن را معادل انرژی یا کار انجام شده دانست؟
برای پاسخ به این سوال دو بلوک مسی و آلومینیومی هم شکل را در نظر بگیرید. اگر دو بلوک مسی و دو بلوک آلومینیومی را در شرایط یکسان مالش دهید آیا افزایش دمای آنها یکسان خواهد بود؟
نه!
بدیهی است که در این آزمایش کار انجام شده یکسان است ولی افزایش دما متفاوت می باشد، لذا دما نمی تواند جایگزین انرژی تلف شده باشد. دما ارتباط نزدیکی با میزان انرژی جنبشی ماده دارد. به عبارتی آنچه را که ما دما می نامیم و می گوییم جسمی خیلی داغ است ( دستمان را می سوزاند ) به این معنی است که جنبش مولکولی آن ماده خیلی زیاد است. براین اساس انرژی درونی بعنوان کل انرژی ذرات تشکیل دهنده ماده تعریف می گردد.
سوال این است که آیا می توان ارتباط نزدیکتری بین مفهوم انرژی مکانیکی و انرژی گرمایی مشاهده نمود؟
ژول اولین فردی بود که بر اساس یک آزمایش ساده این ارتباط را کشف نمود.
در شکل مقابل آزمایش وی را مشاهده می کنید. با سقوط وزنه به اندازه h انرژی پتانسیل وزنه آزاد می شود و باعث چرخیدن پره ها در محیط آب می گردد. حرکت پره هـا، جـنبـش مولکولـهای آب را بالا می برد و دما افزایش می یابد.
با استفاده از مدل سازی زیر می توانید خودتان آزمایش ژول را تجربه کنید. در این مدل سازی جرم وزنها با massa و ارتفاع با altezza تغییر می کند. برای شروع آزمایش بر روی codi ancora کلیک کنید ( احتمالاً زبان ایتالیایی شما بزودی خوب می شود! )
میزان وزنه و ارتفاع سقوط وزنه را تغییر دهید. آیا می توانید تناظری بین انرژی پتانسیل وزنه و دمای آب (temperatura) بیابید؟
با استفاده از آزمایش ژول می توان دریافت که بین انرژی گرمایی، کار و انرژی درونی رابطه وجود دارد. اما توجه داشته باشید که انرژی درونی همان انرژی گرمایی نیست. فرض کنید کتری روی اجاق گاز قرار داشته باشد. به انرژی که از طرف شعله های گاز به کتری منتقل می شود، انرژی گرمایی می گویند. اما وقتی کتری گرم شد، انرژی دارد که بخشی از آن مربوط به گرمای داده شده است و بخشی مربوط به قبل از گرم کردن آن می باشد. به مجموعه این انرژی ها، انرژی درونی می گویند.
به عبارت دقیق تر آنچه که منتقل می شود انرژی گرمایی است اما به انرژی که ذرات ماده دارند انرژی درونی می گویند.
در واقع تغییرات انرژی درونی برابر مجموع کار انجام شده بر روی سیستم و گرمای داده شده به آن می باشد. به عبارت دیگر اگر تغییرات انرژی درونی را با (Δ u)، کار انجام شده بر روی سیستم را با (w) و گرمای داده شده به آن را با (Q) نشان دهیم، خواهیم داشت: Q+W=Δu
این مطلب در واقع بیان قانون اول ترمودینامیک است که رابطه کمّی بین گرما، انرژی درونی و کار را نشان می دهد. طبق این قانون کار مکانیکی و انرژی گرمایی می توانند به یکدیگر تبدیل شوند، بدون اینکه تغییری در کل انرژی موجود در ماده صورت گیرد. به فیلم زیر توجه کنید. در این فیلم وسیله ای را مشاهده می کنید که در آن انرژی گرمایی هوا به انرژی مکانیکی تبدیل می شود.
انرژی پتانسیل گرانشی
انرزی پتانسیل گرانشی با حرکت دادن جسم در خلاف جهت نیروی گرانشی در جسم ذخیره میشود. هر چه فاصله جسم از مرکز زمین بیشتر باشد و یا به عبارت دیگر ارتفاع بیشتری داشته باشد انرژی ذخیره شده در جسم بیشتر است. جسمی که در مرکز زمین قرار گرفته کمترین انرژی پتانسیل و جسمی که در فاصله بینهایت از مرکز زمین قرار گرفته است بیشترین انرژی پتانسیل را داراست. آبی که در پشت سد ذخیره شده است دارای انرژی پتانسیل گرانشی می باشد که توربین-ژنراتور این انرژی را به انرژی الکتریکی تبدیل می نمایید. فرض کنید شخصی پایین یک تپه ایستاده است و به یک توپ ضربه می زند توپ شروع به حرکت می کند و از تپه بالا می رود سرعت توپ لحظه لحظه کم و بالاخره توپ برای یک لحظه متوقف می شود یعنی سرعت توپ صفر می شود انرژی که توپ در این لحظه دارد انرژی پتانسیل گرانشی نامیده می شود.
فرمول : U= mgh
انرژی پتانسیل و بقای انرژی
در بخش قبل میتوان گفت مقدمات لازم را برای بحث انرژی پتانسیل بیان کردم. آنچه تابحال داشتهایم به اصطلاح قضیه کار و انرژی بوده که میگفت یعنی کار انجام شده روی سیستم (چه داخلی چه خارجی) باعث تغییر انرژی جنبشی سیستم میشود.
در تعریف کار دیدیم که ممکن است مقدار کاری که روی یک ذره انجام میشود به مسیر (یعنی چگونگی) پیمایش از نقطه ابتدا به نقطه انتها بستگی نداشته باشد. در این صورت میتوان نقطهای را به عنوان مبدأ در نظر گرفته و کار نیرو را برای همه نقاط دیگر فضا از آن نقطه حساب کرد.
حاصلش تابعی اسکالر برای هر نقطه از فضا خواهد شد. حال تابعی منفی تابع قبلی تعریف میکنیم به این تابع به اصطلاح انرژی پتانسیل میگویند که نسبت به مبدأ مورد نظر تعریف شده است:
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
پروژه دوره کارشناسی مهندسی معدن (اکتشاف – استخراج) با عنوان "بررسی زمین شناسی و پتانسیل مواد معدنی خراسان شمالی"
این فابل بصورت Word در 170 صفحه گردآوری شده است.
چکیده
مورفولوژی کنونی خراسان شمالی حاصل فرایندهای فرسایش است که پس از تاثیر آخرین فازهای کوهزایی آلپین Passaderion movement بوقوع پیوسته است. رسوبگذاری در دورانهای مزوزوئیک و سنوزوئیک تقریباً بطور پیوسته در این حوضه ادامه داشته و پانزده سازند در آن قابل تشخیص است که همه آنها در شرق حوضه برونزد دارند ولی بطرف غرب و شمالغرب به دلیل عوامل زمین شناسی ساختمانی، حرکات حوضه در زمان رسوبگذاری و ضخامت زیاد سازندها این مسئله دیده نمی شود. این رسوبات در اواخر میوسن و قبل از پلیوسن چین خورده و تشکیل آنتی کلینالها و سین کلینالهایی را داده است.
هدف از این مطالعه بررسی اشکال ژئومورفولوژیکی موجود در منطقه خراسان شمالی و ارتباط این واحدها با واحدهای زمین شناسی را نشان می دهد. ارتفاع توپوگرافی از جنوبشرق به سمت شمالغرب افزایش پیدا می کند که سازندهای آهکی در ایجادانها تاثیر داشته است. در سازمدهای مزدوران تیرگان کلات و چهل کمان اشکال کارستیکی فراوانی دیده می شود.
واحدهای سنگی مقاوم (Competent) و متراکمی چون آهکی سازند مزدوران و تیرگان غالباً نواحی برآمده در تاقدیسها را تشکیل داده و واحدهای نامقاوم (Incompetent) و فرسایش پذیری چون ماسه سنگها، مارنها و شیلهای سازندهای شوریچه، سرچشمه و سنگانه در نواحی پست در هسته ناودیسها دیده می شوند. چنین اختلاف مقاومتی چین خوردگی این واحدها را در رشته جبال کنترل می نمایند. بطوریکه هرچه ضخامت این واحدهای سنگی نامقاوم بیشتر باشد چین خوردگی فشرده تر و نامنظم تر و با کاهش ضخامت آنها چین های بازتر و منظم تری تشکیل می گردد.
در این منطقه بعلت ریزشهای فراوان جوی و نفوذ آب همچنین تحت تاثیر نیروی ثقل و در جهت شیب توپوگرافی لغزش رسوبات صورت می گیرد. زمین لغزش یکی از پدیده های ژئومورفولوژیکی نسبتاً خطرساز در منطقه می باشد که می تواند برای ادامه زندگی روستائیان در بعضی مناطق مشکل ساز باشد.
نتیجه گیری
براساس اطلاعات ارائه شده در بالا می توان چنین نتیجه گرفت که فاکتور اصلی در تشکیل اشکال مختلف مورفولوژیکی در این ناحیه عموما" آب و هوا و لیتولوژی بوده که البته وضعیت ساختمانی را نیز می توان به عنوان عامل دیگری در تشکیل این اشکال در نظر گرفت.
در کل منطقه ویژگیهای مورفولوژیکی و شکل ناهمواریها بدلیل تنوع لیتولوژی و وجود چینهای فراوان دارای پستی و بلندیهای زیادی بوده و اکثرا"طاقدیسها مناطق مرتفع کوهستانی و ناودیسها خط القعر دره ها را تشکیل می دهند. حوضه های متعددی هم که بر اثر شرایط مورفولوژیکی بوجود آمده اند با یکدیگر متفاوت هستند زیرا پارامتهایی مثل جنس تشکیلات زمین شناسی، تکتونیک، توپوگرافی، پوشش گیاهی، تخریب و فرسایش نیز در تشکیل آنها سهیم هستند.
در بعضی مناطق تراسهای رودخانه ای در ارتفاع زیادی قرار گرفته اند که بدلیل فرسایش زیاد در این نواحی و برخاستگی این منطقه می باشد. همانطور که ذکر شد اشکال ژئومورفولوژیکی نواحی کارستی مانند پولیه، لاپیه، غارهای انحلالی، دره های کانیون شکل و غیره در سازندهای آهکی خراسان شمالی مشاهده می گردد.
پدیده زمین لغزش در نواحی بسیاری از این حوضه اتفاق افتاده است که بر اثر ذوب تدریجی برفها و ریزش بارانهای متوالی بهاری، اشباع رسوبات از آب، شیب زیاد دامنه ها در این مناطق می باشد و چه بسا مناطقی نیز در آینده در خطر جدی این پدیده قرار گیرند این منطقه اختلاف لیتولوژی فاکتور اصلی تشکیل عوارض ژئومورفولوژیکی بوده است. زیرا رشته کوهها از سنگهای سخت و مقاوم نظیر آهک و دولومیت و ماسه سنگ و دره ها از سنگهای سست غیر مقاوم نظیر شیل و مارن تشکیل یافته اند. البته وضعیت ساختمانی در نواحی غربی خراسان شمالی پدیده های ژئومورفولوژیکی عمده ای را حادث شده اند.
HAZOP (hazard and operability study) تکنیکی برای تشخیص خطرها و تجزیه و تحلیل خطرها و ارتباط عملی با سیستم ها می باشد. این تکنیک از سال های خیلی قبل مورد استفاده بوده است.اما همچنین پابرجا و استوار می باشد و از لحاظ
بین المللی به عنوان یکی از تکنیک های تشخیص خطر پیشرفته تلقی می شود. این تکنیک تا اخیرا به طور کلی محدود شده بود برای فرآیندهای صنعتی ( شیمیایی، داروسازی و نفت و گاز ) و هنوز هم به طور معمول برای این صنایع قابل اجرا و عملی می باشد.
با وجود اینکه HAZOP یک تکنیک توانا می باشد. ولی با تمام این بحث ها به طور پیوسته به کار برده نمی شود و اغلب کارها به شکلی موثر انجام نمی شود. عنوان HAZOP با هر روشی که خطرها را تشخیص بدهد سازگاری دارد. ولی اغلب اوقات روش های اتفاقی برای تشخیص خطرها به کار برده می شود. در خیلی از موارد هنگامی که ما فکر می کنیم که روش مذکور HAZOP به شکلی درست به کار گرفته شده به نتیجه ای کم فایده و با خسارت زیادی مواجه می شویم و در اینجا می باشد که فکر می کنند روش مذکور نامناسب است در صورتی که آنها در یک موضوع کلیدی با شکست مواجه شده اند که آن، مدیریت روش مذکور بوده است وقتی که ما این تکنیک را به کار می گیریم این تکنیک ممکن است به طور نادرستی انجام شود اگر اهداف موجود در موضوعات پراکنده باشد و یا اینکه خود تکنیک اساساً منحصر شده باشد برای فرآیندهای صنعتی، عمومیت پیدا نکرده باشد. فهمیدن و درک کردن HAZOP آسان می باشد و ظاهرا به کارگیری آن نیز آسان می باشد. ولی براساس HAZOP بر روی کار تیمی نهاده شده است و این امر نیازمند به مدیریت و کنترلی دقیق می باشد که به طور واضح و روشن معلوم است که بدون این اصول (مدیریت و کنترل دقیق ) از تاثیر و سودمندی و بازدهی و کارآیی آن کاسته می شود. این موضوع در اینجا لازم نیست که زیادت اکید شود زیرا در سرتا سر این مجموعه تکرار شده است و در مورد آن بحث شده است. بنابراین یکی از اهداف این پروژه ارائه دادن یک توضیح صریح و بدون نقص از HAZOP می باشد، برای آنهایی که می خواهند این روش را یاد بگیرند. که ممکن است این افراد مبتدی باشند که قصد دارند این روش را بفهمند یا افراد آگاه و متخصص که می خواهند کارهای خود را با این روش بهبود ببخشند. هدف دیگر این رساله توضیح دادن اهمیت قوانین مربوط به فرآیندها می باشد. بنابراین به کارگیری HAZOP باید بیشترین سازگاری وبیشترین سودمندی را برای سیستم مذکور داشته باشد. اگر درهنگام تحقیقات و مطالعات نسبت به این موضوع کنترل درستی انجام نگیرد و تکنیک مورد نظر برای رسیدن به نتیجه ای بدون نقص تنظیم نشود آن را نمی توان HAZOP نام نهاد. زیرا آشفتگی های موجود در این تکنیک ما را از شناخت خطرهای موجود در سیستم ویا فرآیند دور می نماید. بنابراین شناخت خطرهای اساسی اداره موثر ایمنی و مطمئن کردن سیستم ها و ماشین آلاتی می باشد که
می خواهیم سودمند واقع شوند است.
انجام ایمنی با استفاده از PES شامل به کارگیری مهندسی ایمنی در مهندسی نرم افزار و سخت افزار می باشد و در عمل نیازمند این موضوع هستیم که آگاهی زیادی از مفهوم ایمنی از سیستم مورد بحث کسب کرد و از این رو باید یک چهارچوب مشخص از ایمنی برای سیستم های مورد بحث در سازمان های مسئول به منظور حفظ امنیت سیستم ها ارائه شود با این هدف اشخاص آگاه در ایمنی مربوط به سیستم ها، تشکیل کمیته 65A را که کمیته بین المللی الکترونیک می باشد را دارند. که این کمیته طرح استاندارد IEC61508 را بنیان گذاشت که یک هدف از این طرح تعریف تکنیک های مهندسی ایمنی مناسب برای استفاده در مراحل مختلف از چرخه حمایت یک سیستم می باشد که یکی از تکنیک ها روش هازوپ می باشد.
همه تلاش ها برای به کارگیری HAZOP برای تجزیه و تحلیل خطرها با استفاده از PES ، مسائلی را به وجود می آورد که هیچ کاربردی ندارد. از این رو مبانی اساسی در HAZOP نا کارآمد می شوند. به دلیل PES نیازمند تفسیر و نظرات اضافی است که معمولا در فرآیند های صنعتی لازم نمی باشد و بعضی از مسائل وجود دارد که به کارگیری تکنیک های HAZOP را با شکست مواجه می کند و دیگر مسائل به سادگی بکارگیری هازوپ را با مشکل مواجه می نماید.
در به کارگیری HAZOP با استفاده از سیستم های کامپیوتری، علت های مشخصی، مشکلاتی را به وجود می آورند ولی در بعضی موارد این روش راههایی را پیشنهاد
می نماید که می توان بر مشکلات غالب شد. بنابراین در یک پیمان نامه برای تهیه قوانینی در تکنیک ها برای وزارت دفاع وقت زیادی صرف شد تا تحقیقات بیشتری انجام شود[Redmil]
صنایع و کارخانجاتی بررسی شدند موضوعات مختلف مطالعه شد تا از بکارگیری HAZOP و PES آگاهی کسب شود در این بین قوانین و نظریاتی ارائه شد که در نهایت مسئولین استانداردهای موقتی 00-58 را تهیه نمودند.
مسائلی که در بکارگیری روش HAZOP و PES وجود دارد صنایع زیادی را در بر
می گیرد و به شش شکل کل تعبیر می شود.
* یک ساختار تیمی مناسب چه ساختاری می باشد و نقش هر یک از اعضای تیم چه باید باشد؟
* کدام یک از نمای طرح های بیان شده کاربردی و کدام یک کاربردی نمی باشد؟
* چه خصوصیاتی attribute باید به کار برده شود وقتی که تکنیک های HAZOP را به کار می بریم؟
* در این جا راجع به اصطلاحات راهنما آشفتگی های قابل ملاحظه ای وجود دارد. این موضوع روشن نیست که آیا اصطلاحات راهنمای قدیمی کاربردی می باشند و یا اینکه اصطلاحات راهنمای جدید که زود به زود بیان می شوند. به طور درست از عهده مشکلات طرح بر می آید و یا نه؟ سوال های بیان شده در واقع این موضوع را بیان داشتند که آیا HAZOP یک دستگاه منظم از اصطلاحات راهنما می باشد که
می تواند در همه موارد مورد استفاده قرار بگیرد یا اینکه آیا گروه HAZOP باید برای همیشه یک راه و روش جدید را ابداع نماید. (در هر حالتی )
* چه روشی که از نتایج HAZOP ثبت شده است مناسب می باشد؟
* این موضوع قابل درک است که روش HAZOP تقریبا در یک پروژه در تشخیص دادن خطرها توانا می باشد. اما یک موضوع دیگر مشخص و واضح است و آن این است که تجزیه و تحلیل خطرها ادامه داده شود. و سرانجام خطرهای جدید و یا تبدیلی یافته را در سرتاسر چرخه (سیکل) حیات یک سیستم تشخیص بدهند بنابراین در اینجا آشفتگی هایی به هنگام تشخیص خطرها وقتی که روش HAZOP برای یک سیکل از یک سیستم در نظر گرفته شود روی خواهد داد.
دربیان اهداف ما از نوشتن یک پروژه که کاربردهای روش هازوپ PES را بیان دارد ما به اهداف مخصوصی در این مجموعه پرداخته ایم در این پروژه کل قانون های بیان شده فقط برای وزارت دفاع نمی باشد بلکه در اینجا اصول جزئی بیشتری را برای صنایعی که HAZOP را با PES به کار می برند ارائه شده است.
شامل 92 صفحه فایل word قابل ویرایش