مشخصات این فایل
عنوان: نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 22
این مقاله درمورد نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی می خوانید :
- نقش مشاهده و تعقل در شناخت طبیعت:
در قرآن کریم آیاتی هستند که انسان را موظف می کنند که حواس خود را جهت یافتن حقایق طبیعی به کار گیرد.
آیه های (عنکبوت-20) (یونس-101) (غاشیه-17) (شعراء-7) (ق-6) بیانگر این موضوع اند.
در این آیات نظر و رؤیت به معنای دیدن همراه با استنتاج عقلی آمده است. در اینجا سه مورد از این استنتاج عملی را ذکر می کنیم:
الف) خداوند توسط کلاغ نحوه ی دفن میت را به قابیل می آموزد: (مائده-31).
ب) خداوند امکان بعث اجساد را به مدد صالح می آموزد: (بقره-259)
ج) خداوند کیفیت احیای مردگان را برای حضرت ابراهیم مجسم می سازد: (بقره-260)
ضمناً به طور مکرر در قرآن برای تقریب مطلب به ذهن از تمثیل به محسوسات استفاده شده است:
آیه هایی مثل (بقره-261) (ابراهیم-26) (نور-35) (فاطر-9)
بنابراین شکی نیست که از نظر قرآن حواس ظاهری ابزاری اولیه برای برخی از معلومات ما هستند. اما هیچ وقت اثرات حسی به تنهایی کافی برای طبیعت شناسی معرفی نشده است زیرا:
1- در غالب آیات قرآنی که از پدیده های طبیعی سخن به میان آمده صریحاً ذکر شده است که درک آیات الهی در طبیعت و ربط آنها به ذی الآیات کار صاحبان عقول و ارباب تفکر است با توجه به آیه های (نحل11-10) (انعام-97) (نحل-12) (ذاریات-49) (زمر-21) (انعام-97).
واژه های تفکر، تعقل و… که در آیات فوق به کار رفته اند همگی با (اختلاف مراتب) حاکی از این هستند که برای فهم طبیعت باید از قوه ی عاقله استفاده کرد. واژه های تفکر و تعقل و… نیز حاکی از سیر عقلی هستند پس شناختنی هایی که از مبادی حسی شروع می شود باید با تفکر و تعقل توأم شوند تا به معلومات ما بیفزایند.
2- در قرآن آیات زیادی داریم که حاکی از این هستند که در بعضی افراد چشم و گوش و قلب نقشی را که به آنها محول شده است ایفا نمی کنند.
بسیارند افرادی که آیات الهی را در طبیعت می بینند ولی در آنها تدبر نمی کنند و از آنها بهره نمی گیرند با توجه به آیه های (یوسف-105) (اعراف-179) (انفال-21) (احقاف-26) (اعراف-198) (حج-46).
از نبی اعظم (ص) نیز نقل شده است که فرمودند: کور کسی نیست که فاقد بصر است بلکه کسی است که فاقد بصیرت است.
کار بصر را وقتی می توان کامل تلقی کرد که همراه با بصیرت باشد یعنی به دنبال کار حس تعقل باشد با توجه به آیه (یونس-42) (انفال22-21)
3- آیات قرآنی حاکی از این هستند که تمام شناخت های ما مبدأ حسی ندارد و ما شناخت هایی داریم که منشأ آنها تأثرات حسی نیست. طبق این جمله آیات قرآن را به دو دسته در این مورد تقسیم می کنیم:
1- در یک دسته از آیات خداوند منطق کسانی را که تنها محسوسات را تکیه گاه خود قرار می دهند محکوم می کند:
آیه هایی مثل (بقره-55) (سناء-153) (اسراء93-90) (بقره-118) (فرقان-21) (روم-27).
2- قرآن به ما می آموزد که ما برخی از حقایق مربوط به عالم طبیعت را با حواس ظاهری خود درک نمی کنیم:
آیه هایی مثل (رعد-2) (الحاقه 39-38) (یس-36)
و نیز قرآن به ما می آموزد که تنها الله بر غیب آسمان ها و زمین دانا است. البته کسانی نیز که خداوند بخواهد از این بخش نامحسوس بهره مند می شوند:
آیه هایی مثل (هود-123) (کهف-26) (حجرات-18) (جن27-26).
متأسفانه در قرون اخیر برخی از متفکّران مسلمان این فکر را رواج داده اند که تجربه تنها راه بدست آوردن معرفت است و مطالعه ی تجربی کتاب طبیعت به تنهایی ما را به معرفت خداوند نائل می سازد.
قرآن در عین اینکه ما را به مطالعه ی تجربی کتاب طبیعت می خواند اهمیت تفکر و تعقل و… را نیز به ما گوشزد می کند و به ما می آموزد که نباید تنها به محسوسات قناعت ورزیم، بلکه باید با دریافتن پشت ظواهر طبیعت خود را به خالق آن نزدیکتر کنیم.
2- نقش وحی و الهام در شناخت طبیعت: از بعضی از آیات قرآن استنباط می شود که معلم اصلی برای تمام علوم خود ذات باری تعالی است:
با توجه به آیه هایی مثل (علق5-1) (بقره-31).
حداقلی که می توان از این آیات استنباط نمود این است که خداوند استعداد کسب دانش و ابزار لازم برای آن را در وجود انسان به ودیعه نهاده است. برخی از آیات قرآن حاکی از این هستند که غیر از مجاری عمومی شناخت، مشاهده و تفکر مجرای مستقیم تری برای دریافت حقایق عالم از واهب العلم وجود دارد ولی تنها بندگان خاصی از آن بهره مند هستند.
این آیات را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1- در برخی از آیات آمده که خداوند علوم خاصی را به بندگان خاصی تعلیم فرموده است. با توجه به آیه های:
(بقره-251) (یوسف-101) (کهف-65) (مائده-110) (یوسف-68) (انبیاء80-78).
و در برخی از آیات این قبیل تعلیم از معلم بشری نفی شده است: با توجه به آیه های:
(نجم5-4) (نحل-103) (نساء-113).
2- در یک دسته از آیات صحبت از وحی به انبیاء است: با توجه به آیه های (اسرا-39) 0نجم11-10) (نساء-163) (اعراف-117) (یونس-2) (یونس-87) (مؤمنین-27) (آل عمران-44) (نحل-43) (کهف-110).
3- یک دسته از آیات هم حاکی از وحی به غیر انبیاء هستند: با توجه به آیه های: (مائده-111) (قصص-7).
در این مورد وحی به الهام (در دل افکندن) تعبیر شده است.
طبق آیه (شوری-51) از طریق القاء معنی به قلب نبی به طور مستقیم، خلق کلام و ارسال فرشته صورت می گیرد و مراتب پایین تر از طریق الهام تحقق می پذیرد. حکمای اسلامی معتقدند که استعداد برای دریافت معارف به این طریق مخصوص کسانی است که از یک قوه ی قدسیه برخوردارند.
وحی طبق آیات (بقره-253) (شوری-51) دارای مراتب مختلف است الهام هم که پایین تر از آن است ذو مراتب است.
مراتب شناخت طبیعت: دیدیم که از نظر قرآن استعداد شناخت طبیعت در افراد بشر نهاده شده است و انسان ها باید با استفاده از حواس ظاهری و عقل خود آیات الهی را بشناسند و از آنها در جهت نزدیکی به خداوند بهره ور شوند.
هرجا در قرآن صحبت از آیات الهی در جهان طبیعت است خداوند قابلیت فهم آنها را به گروه های خاصی نسبت می دهد.
همچنین مقایسه آیات شریفه (انعام-97) (انعام-98) (انعام-99) نشان می دهد همان طور که علامه طباطبائی (رض) متذکر شده است که در حالیکه فهم برخی از امور مربوط به نباتات برای مؤمنین غیردانشمند میسر است، فهم مسائل نجومی مستلزم داشتن پشتوانه علمی و فهم امور مربوط به نفس انسانی و اسرار آن محتاج به بحث نظری و تفقه (تعقق شدید) می باشد. همین طور در قرآن به یک مرتبه عالی شناخت، که شناسایی ملکوت آسمان ها و زمین باشد اشاره شده است. آیه هایی هم چون (انعام-75) (اعراف-185).
ضمناً از آیه اول برمی آید که رؤیت ملکوت منجر به یقین می شود. درباره رؤیت ملکوت هم نظارت گوناگونی بیان شده است. نظر غالب مفسّرین این است که این یک رؤیت حسی نیست بلکه یک بصیرت عقلی است.
قدر مسلم این است که این نوع شناخت یک شناخت عمقی درباره ی طبیعت است و چون منجر به یقین می شود بالاترین مرتبه شناخت است. بنابراین لازم رسیدن به این نوع شناخت داشتن تمام خصوصیات ذکر شده در این آیات در این بخش می باشند.
نتیجه کلی که از مقایسه آیات مربوط به معرفت طبیعت به دست می آید این است که: اولاً سطوح مختلف برای فهم این پدیده وجود دارد. ثانیاً مقدمات لازم برای درک مسائل مختلف طبیعت متفاوت است.
ثالثاً برای دستیابی به شناخت عمیق تر از طبیعت باید پژوهندگان هرچه بیش تر خود را به همه ی خصوصیات ذکر شده در آیات فوق الذکر متصف کنند. این خصوصیات را می توان در سه مقوله زیر خلاصه کرد:
داشتن پشتوانه علمی، تعقل، ایمان و تقوی. در اینجا نقش ایمان و تقوی در شناخت صحیح طبیعت را ذکر می کنیم:
از آیه هایی همچون: (یونس-101) (شعراء 8-7) (روم-53)
خداوند شناخت صحیح از غیر اهل ایمان را نفی کرده است. در آیاتی نظیر (جاثیه-3) (یونس-6) فهم برخی از آیات خداوندی در طبیعت را به اهل ایمان و تقوی نسبت داده است.
با توجه به آیه های (مائده-57) (انفال-29) (اعراف-201) (تغابن-11) می توان گفت که در اثر ایمان انسان نیرویی تمیز بین حق و باطل را پیدا می کند و قوه ی عاقله او دور از شوائب القائات شیطانی فعالیت می نماید.
از پیامبر (ص) نقل شده است: اگر نه این بود که شیطان ها اطراف دل های بنی آدم گردش می کنند آنها حقاً ملکوت آسمان را می دیدند.
حضرت علی (ع) می فرمایند:
کسی که نفس خود را از آلودگی ها پاکیزه نگه ندارد از عقلش استفاده ای نمی برد.
بنابراین نقش مهم تقوی و تزکیه نفس این است که جلوی لغزش های عقل را بگیرد. اما از برخی از آیات قرآنی و مأثورات اسلامی می توان استنباط کرد که تأثیر تزکیه محدود به دفع آفات شناخت نیست، بلکه در اثر تزکیه و تهذیب نفس انسان می تواند به معارفی ورای آنچه از طریق تجربه و تفکر حاصل می شود دست یابد.
در قرآن کریم آمده است: واتقوالله و یعلّمکم الله... (بقره-282) تقوای الهی داشته باشید و خداوند به شما خواهد آموخت. والذین جاهدوا مینا لنهدیهم سبلنا... (عنکبوت-69) و آنان را که در راه خدا مجاهدت می کنند به راه های خویش هدایت می کنیم. و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات والارض ولیکون من الموقنین. (انعام-75). ما ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم ارائه نمودیم تا به یقین برسد.
2- در یک حدیث قدسی که مضمون آن متفق علیه همه ی مسلمین می باشد آمده است: هیچ بنده ای به درگاه من تقرب نجسته به چیزی که نزد من محبوب تر از انجام فرائض باشد ولی به وسیله ناظرها (مستحبات) بنده به من آنقدر نزدیک می شود که من او را دوست می دارم.
3- از رسول اعظم (ص) نقل شده است که فرمودند: هیچ بنده ای چهل صبح خود را خالص برای خدا قرار نمی دهد مگر آنکه چشمه های حکمت از دلش بر زبانش جاری می شود.
4- در نهج البلاغه از امام علی نقل شده است که فرمودند: عقلش را زنده ساخته و شهوتش را میرانده است تا آنجا که جسمش به لاغری گرائیده و خشونت غلظت اخلاقش به لطافت تبدیل شده...
آفات شناخت:
گاهی بعضی عوامل درونی بر عقل انسان چیره می گردند و باعث می شوند که عقل نتواند نقش خود را درست ایفا کند. در اینجاست که گرچه ما قضاوتها را به عقل نسبت می دهیم ولی در واقع آنها ناشی از عقل آلوده بر شوائب و غیرسلیم هستند.
آیات (اعراف، 100) (مائده، 108) مربوط به شنیدن حرف حق به مهر خوردن قلب یعنی درک نکردن آن (در اثر گناهان) است و شنوا بودن در مقابل حرف حق به تقوی مربوط شده است.
قلب انسانی که استعداد دریافت حقایق را دارد به یکی از علل پنج گانه زیر از دریافت حقایق محروم می ماند:
1- نقصان ذاتی، مثل کودکان 2- کدورت حاصل از معاصی و شهوات پس اقبال به طاعت پروردگار و دوری از شهوات باعث تصفیه و جلای قلب می شود: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا... (عنکبوت-69) (ما آنان را که در راهمان جهاد کنند محققاً به راه خویش هدایت می کنیم...)
3- توجه نداشتن به حقایق: ممکن است قلب صالح باشد (آلوده نباشد) ولی چون در طلب حق نیست حق برای او آشکار نمی شود. مثلاً اگر کسی تنها همّش صرف طاعت بدنی و تهیه معیشت دنیوی باشد و درباره ی حقایق خفیه الهی فکر نکند تنها آن چیزهایی که درباره شان فکر می کند برایش آشکار می شود.
4- وجود موانع برای دریافت حقایق 5- جهل نسبت به روش دریافت مطلب مورد نظر
عوامل عمده ای که مانع شناخت صحیح می شوند:
1- بی ایمانی (منافقون-3) (روم-53) (انعام-125) (اعراف-27) (نحل-104) (فصلت-44) برخی از آیات قرآن حاکی از این هستند که صرف اتکاء به علم، بدون وجود عنصر ایمان، نمی تواند به شناخت صحیح طبیعت منجر شود. (یونس-101) (نجم، 30-29)
...
بخشی از فهرست مطالب مقاله نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی
مقدمه 1
بخش اول: نقش علم و صنعت در جامعه ی اسلام 3
نقش علوم طبیعی در خداشناسی 4
نقش علوم طبیعی در قوام و اعتلای جامعه ی اسلامی 5
بخش دوم: شناخت طبیعت از نظر قرآن کریم 7
هدف طبیعت شناسی 7
امکان شناخت طبیعی 7
مسائل مهم طبیعت شناسی 7
مجاری شناخت طبیعت 9
مراتب شناخت طبیعت 13
آفات شناخت 15
اصول راهنما در شناخت طبیعت 18
جمع بندی 21
منابع 22
دانلود تحقیق نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی