مقاله در مورد عقل خودبنیاد و عقل خدا بنیاد
تعداد صفحه:18
فرمت پی دی اف
مقاله در مورد عقل خودبنیاد و عقل خدا بنیاد
مقاله در مورد عقل خودبنیاد و عقل خدا بنیاد
تعداد صفحه:18
فرمت پی دی اف
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20
فهرست و توضیحات:
رابطه «علم» عقل و دین
سابقه بحث رابطه میان دین وعقل
محور و قلمرو دانش بشری
تقابل بین دین و فلسفه
تعارض بین دین و علوم تجربی
تقابل میان دین و علوم انسانی
را ه حل های ارائه شده برای رفع تناقض میان علم و دین
رابطه علم ودین در سطوح مختلف
نظر مسیحیان درباره عقل و علم و ایمان
علم و عقل جانشین وحی و نبوت
منابع
رابطه «علم» عقل و دین
بحث رابطه علم و دین یکی از مباحث است که در فلسفه دین مطرح می شود و از مباحث کلام جدید نیز می تواند با شد،زیرا یکی از مهم ترین وظائف علم کلام تبیین گزاره های دینی و دفاع از گزاره های دینی است. پس هر بحثی که دین و گزاره های دینی را زیر سوال برده و به چالش بکشد،در حوزه مباحث کلامی خواهد بود و متکلم وظیفه دارد ازآن دفاع کند.
سابقه بحث رابطه میان دین وعقل
در صدر اسلام در قرن اول ودوم این بحث مطرح بود، عده ای مثل معتزلی ها عقل گرا شدند،به عقل بهادادند. و عده ای مثل اخباری ها ظاهر گرا شده و عقل را به کلی تعطیل کردند. در این میان عده ای می خواستند در کنار دین داریشان،جانب عقل را نیز رعایت کنند، در موارد تعارض، ظواهر دین را بتاویل ببرند. این یکی ازمباحثی است که در گذشته مطرح بوده، ولی پس از رنسانس و پیشرفت سریع علم و دانش در مغرب زمین این بحث اهمیت زیادی پیدا کرد. در عصر حاکمیت کلیسا زمانی که علم و دانش به تدریج پیشرفت می کرد، تعارضاتی بین داده های علمی از یک طرف و گذاره های دینی از طرف دیگر، پیش می آمد، به تدریج جانب علم تقویت و جانب دین تضعیف می شد. این روند تا قرن بیستم ادامه یافت، اما از قرن بیستم به این طرف می توان گفت که معادله به نفع دین بهم خورد.
محور و قلمرو دانش بشری
الف- قلمرو عقل نظری ب- قلمرو عقل عملی « بحث اخلاق وبحث حقوق»
در قلمرو عقل نظری چهار نوع علم داریم1 – علم عقلی محض« ریاضیات،منطق و فلسفه» 2 – علم تجربی«اعم از علوم تجربی وانسانی» 3– علم تاریخ 4– علم عرفان
تقابل گزاره های دینی با علوم چهار گانه
داده های وحیانی وگزاره های دینی می توانند با هر یک از این علوم تقابل ایجاد کنند، بنابر این هر گاه از رابطه علم ودین، یا تعارض بین آنها سخن می گویم، منظورمان اعم از علوم عقلی، تجربی، تاریخی وشهودی است البته بین دین وعلوم عقلی محض مثل ریاضیات یا منطق تعارضی وجود ندارد ودانشمندان منطق وعلم ریاضی تا کنون مدعی چنین اختلاف نبوده ا ند.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
رابطه عقل و ایمان
39 صفحه
قولات عقل و ایمان، غالبا در متقابل با یکدیگر قلمداد مىشوند. زمانى که عقل به بنبست مىرسد، به ما مىگویند که باید به ایمان تکیه کنیم. چنین سفارشهایى، بویژه، در قلمرو دین ارائه مىشود. براى نمونه، زمانى که با تراژدىاى شخصى، که ممکن است کاملا غیرقابل توجیه بنماید، روبهرو مىشویم، به ما مىگویند ایمان مىتواند براى گذر از آن ما را یارى دهد. همیشه در خلا به ایمان ارجاعمان مىدهند. مىتوان گفت که معمولا ایمان به خدا مورد نظر است، ولى در بیشتر موارد خدا از صحنه کنار زده مىشود و به نظر مىرسد که همه آنچه نیاز داریم ایمان است، نه ایمان به چیزى یا به کسى، بلکه تنها ایمان. بنابراین ما را تشویق مىکنند چیزى را که به نظر مىرسد عنصرى است جادویى و مىتواند هر چیزى را دگرگون کند چاشنى زندگى کنیم. شاید وراى چنین تفکرى نوعى مفهوم کالوینیستى، (Calvinistic) از طبیعت فاسد عقل بشر قرار داشته باشد. در نتیجه، ممکن استبه نظر آید که ما نمىتوانیم به داوریمان، که فرآورده ماهیت هبوط کرده و گناهکار انسان است، تکیه کنیم. به جاى آن باید به «ایمان»، که ممکن است لطف الهى آن را به ما ارزانى داشته باشد یا نداشته باشد، متکى باشیم.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه7
فهرست مطالب
تعارض بین دین و علوم تجربی
را ه حل های ارائه شده برای رفع تناقض میان علم و دین
تقابل میان دین و علوم انسانی
رابطه علم ودین در سطوح مختلف
رابطه «علم» عقل و دین
بحث رابطه علم و دین یکی از مباحث است که در فلسفه دین مطرح می شود و از مباحث کلام جدید نیز می تواند با شد،زیرا یکی از مهم ترین وظائف علم کلام تبیین گزاره های دینی و دفاع از گزاره های دینی است. پس هر بحثی که دین و گزاره های دینی را زیر سوال برده و به چالش بکشد،در حوزه مباحث کلامی خواهد بود و متکلم وظیفه دارد ازآن دفاع کند.
سابقه بحث رابطه میان دین وعقل
در صدر اسلام در قرن اول ودوم این بحث مطرح بود، عده ای مثل معتزلی ها عقل گرا شدند،به عقل بهادادند. و عده ای مثل اخباری ها ظاهر گرا شده و عقل را به کلی تعطیل کردند. در این میان عده ای می خواستند در کنار دین داریشان،جانب عقل را نیز رعایت کنند، در موارد تعارض، ظواهر دین را بتاویل ببرند. این یکی ازمباحثی است که در گذشته مطرح بوده، ولی پس از رنسانس و پیشرفت سریع علم و دانش در مغرب زمین این بحث اهمیت زیادی پیدا کرد. در عصر حاکمیت کلیسا زمانی که علم و دانش به تدریج پیشرفت می کرد، تعارضاتی بین داده های علمی از یک طرف و گذاره های دینی از طرف دیگر، پیش می آمد، به تدریج جانب علم تقویت و جانب دین تضعیف می شد. این روند تا قرن بیستم ادامه یافت، اما از قرن بیستم به این طرف می توان گفت که معادله به نفع دین بهم خورد.
محور و قلمرو دانش بشری
الف- قلمرو عقل نظری ب- قلمرو عقل عملی « بحث اخلاق وبحث حقوق»
در قلمرو عقل نظری چهار نوع علم داریم1 – علم عقلی محض« ریاضیات،منطق و فلسفه» 2 – علم تجربی«اعم از علوم تجربی وانسانی» 3– علم تاریخ 4– علم عرفان
تقابل گزاره های دینی با علوم چهار گانه
داده های وحیانی وگزاره های دینی می توانند با هر یک از این علوم تقابل ایجاد کنند، بنابر این هر گاه از رابطه علم ودین، یا تعارض بین آنها سخن می گویم، منظورمان اعم از علوم عقلی، تجربی، تاریخی وشهودی است البته بین دین وعلوم عقلی محض مثل ریاضیات یا منطق تعارضی وجود ندارد ودانشمندان منطق وعلم ریاضی تا کنون مدعی چنین اختلاف نبوده ا ند.
تقابل بین دین و فلسفه
بعضی از فیلسوفان مدعی هستند که گاهی ما از طریق روش های عقلی به پاره ای از امور دست می یابیم که در تعارض مستقیم
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات26
با رحلت پیامبر اسلام که پیامبر خاتم نیز بودهاند مسلماً برای هدایت و زعامت مسلمین میباید افرادی باشند که عهدهدار این مسئولیت بوده به کسانی که به نیابت پیامبر رهبریت عمومی دینی و دنیایی مسلمین را از سلالة پیامیر بر عهده دارند، امام میگویند.
امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است.
در اصل بحث نیاز به امام و معنی امامت اختلافی نیست. ولی در چگونگی تعیین امام و خصوصیات آن بین فرقههای مختلف اختلاف نظرهایی وجود دارد و آنچه شیعه را از موافقت با خلافت انتخابی باز داشت ترس از پیامدهای ناگوار آن یعنی انحراف و فساد تدریجی در روش حکومت اسلامی بود از این رو شیعه معتقد است امامت امری انتصابی است و پیامبر مأمور است از طرف خدا امام را به مردم معرفی نماید، در واقع امام را خدا معین میفرماید به همانگونه که خدا پیامبر را بر میگزیند ولی اهل سنت امامت را انتخاب میپندارند و خدا و پیامبر را در این امر دخیل نمیدانند که این دیدگاه از نظر شیعه مردود است. در واقع شیعه امامت را همان نبوت منهای وحی میداند و امامت را دارای ابعاد گستردهای شامل مدیریت سیاسی جامعه و عهدهداری مسئولیت هدایت و رهبری معنوی جامعه در جهت رشد و ارتقای انسانی میداند و همانگونه که در سفینه البحار این حدیث رضوی نقل شده است «ان الامامة زمام الدین و نظام المسلمین ان الامامه اس الاسلام النمامی و فرعه اسامی» امامت سررشته دین و نظام مسلمانان است. امامت اساس و تنها بالنده اسلام و شاخه بلند آن است» شیعه بدین مسأله ایمان و اعتقاد راسخ دارد.
در سورة بقره آیه ۱۲۴ خدواند کریم میفرمایند:
«به یادآر هنگامیکه پروردگار را ابراهیم، او را مورد آزمایش قرار داد و پس از تکمیل امتحان فرمود که ترا برای مردم امام قرار دادم» که در این آیه خداوند امامت را والاتر از نبوت قرار داده چرا که ابراهیم در ابتدا پیامبر بود و پس از انجام آزمایشات سخت و گذر از آنها به درجة امامت نیز رسیده و در این جایگاه است که لزوم باک و معصوم و خاص بودن امام مطرح و مشخص میشود چرا که غیر از این نمیتواند باشد.
از مهمترین اشارات و دلایل ارجحیت امامت انتصابی در نزد شیعه و از مدارک مستحکم آورده شده حدیث ثقلین است که از جانب رسول خدا نقل گشته است.
«اِنی تارِکُ فیکُمُ الثَقَلین: کتابَ الله و عترَتی»
که خود بر اهمیت مسألة امامت و حساسیت آن بر اساس در ردیف قرآن قرار گرفتن آن میافزاید.
در پیرامون اهمیت مسأله امامت شهید آیت الله دستغیب در مباحث پیرامون تعیین و کتابی به همین نام تعیین به امامت و ولایت را از پایههای تعیین الهی که دومین پایة ایمان است میداند و میفرمایند: یکی از شعب تعیین که تحصیل آن بر هر مسلمانی واجب است یقین به امامت و وجوب تبعیت و محبت دوازده نور طیبه و دودمان طاهره اول آنان علی ابن ابیطالب و آخرشان حجه ابن الحسن (ع) واجب است بطوری تعیین شود که هرگز متزلزل نشود.»
دلایل عقلی انتصابی بودن امامت
همانطور که خداوند پیامبر انتخاب میکند میتواند امام را نیز تعیین و معرفی نماید. انجام این کار لطف و عنایت الهی است و لطف، واجب علی الله است.
خواجه نصیر در کشف المراد میفرماید:
امام لطف است پس نصب آن بر خداوند واجب است تا بدین وسیله غرض او حاصل شود.
غرض خداوند کمال و رشد معنوی انسانها است و وجود امام عامل اساسی این رشد و کمال است.
امامت در قرآن
در مسأله امامت و اهمیت آن در قرآن پیش از این مسأله مطرح شد که خود از با اهمیتترین دلایل است.
قرآن در آیة دیگری امامت را امری حقیقی و مستمر در نسل ابراهیم معرفی کرده: «وَجَعَلَها کَلَمه باقیة فی عَقبِهِ» (زخرف/ ۲۸)
البته گفته میشود که چرا اصل مسأله امامت در قرآن ذکر نشده است که در جواب میتوان گفت که اولاً: همه مسائل اسلامی در قرآن ذکر نشده است و جزئیات مربوط به آن را مثلاً در مورد نماز پیامبر کامل فرمودهاند.
ثانیاً: اگر مستقیماً جزئیات جزئیات امامت در قرآن بیان میشد، احتمال تعریف لفظی وجود داشت.
آیة ولایت:
ولی و سرپرست شما تنها خدا و رسول او و کسانی هستند که ایمان آورند همان کسانی که در حال رکوع زکات دادند.
مائده آیة ۵۵
آیة تطهیر:
همانا خداوند اراده فرموده است که هر نوع آلودگی را از شما اهل البیت دور کند و شما را پاک گرداند چه پاک کردنی.
احزاب آیة ۳۳
که به همین تعداد بسنده کرده و به دلایل دیگر و ادله دیگری میپردازیم.
امامت از دیدگاه روایات:
همانطور که خداوند متعال در قرآن و خصوصاً آیه سورة نساء میفرماید که از رسول خدا اطاعت کنید که کلام و امر و نهی رسول هیچ چیز جزء کلام و خواست خدا نیست پس در نتیجه اگر ثابت شود که پیامبر در خصوص امامت مطلبی فرموده باشند تخلف از آن حرام و خلاف است. و بعید است که پیامبر در مورد مسأله چون امامت ساکت بماند و اظهار نظر نفرماید.
۱- حدیث ثقلین
بدرستیکه من دو گوهر گرانبها در میان شما نهادم تا زمانی که به آن دو تمسک جوئید هرگز از من گرماه نخواهید شد. . . . .
۲- حدیث سفینه
همانا جزء این نیست که اهل بیت من در میان شما بمنزله کشتی نوح هستند کسی که بر او سوار شد نجات یافت و هر کسی دوری نمود، هلاک گردید.
۳- حدیث یوم الانذار
بدرستی که این (علی) برادر من و وصی من و خلیفه من در میان شماست.
۴- حدیث امامت و خلافت علی (ع)
پیامبر گرامی به علی (ع) گفتند:
من شهر علم هستم و علی دروازة آن است.