مهم ترین مشخصه ها و ویژگی های عرفان حقیقی:
1- عرفان حقیقی، به عنوان هدف غایی؛
2- عدم مخالفت با عقل؛
3- مطابقت باشریعت؛
4- هماهنگی با فطرت انسان؛
5- توجه به همه ی ابعاد زندگی انسان؛
6- تصحیح نسبت دنیا و آخرت.
1- قرب الهی به عنوان هدف غایی:
هدف نهایی و غایی عرفان حقیقی، «قرب الهی» یا «خدایی شدن انسان» است و خود را اسیر اهدافی ابزاری و میانی مثل «شادی و امید به زندگی» نمی کند و تحصیل این ها را در سایه ی قرب الهی و ایمان حقیقی به خداوند ممکن می داند و معتقد به «ألا بِذِکراللهِ تطمئنّ القُلوب» می باشد و اهدافی شامل «فنای در خدا» و «وصول به حق» را غیر ممکن می داند؛ زیرا چنین اهدافی در توان هیچ انسان و حتی پیامبران و معصومان هم نیست و آن چه که مقدور انسان است، قرب الهی یا واصل شدن سالک به مرحله ی عبودیت حقیقی
2- عدم مخالفت با عقل:
عرفان حقیقی، ممکن است امور خرد گریز را در خود جای دهد؛ اما هرگز به امور خرد ستیز و ضد عقل اعتنا نمی کند. به همین دلیل، 1- توجه به عقل، 2- دعوت به تعقل، مورد تأکید عرفان اسلامی است. عقل و منطق و استدلال، از سوی بسیاری از بزرگان عرفان اسلامی نیز مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است. در حقیقت، منظور عارفان مسلمان از تحقیر عقل، پایین تر نشاندن آن از جایگاه دل است؛ نه به معنای بی ارزش دانستن عقل.
عارفان، دنبال معرفت های افاضی و شهودی اند و چنین معارفی، از راه عقل حاصل نمی شود و از نظر آنان، در مقایسه ی میان عقل و دل، ارجحیت با راه دل است.
عقلی که مورد مذمت عارفان مسلمان است، عقل جزوی و دنیوی است.
برخی از عارفان مشهور شیعی، مثل ابن ترکه، تصریح کرده اند که: فراتر بودن پاره ای از مکاشفات عرفانی از مرتبه ی عقل، به معنای خرد ستیزی یا خرد گریزی همیشگی آن ها نیست؛ بلکه منظور آن است که عقل، به تنهایی نمی تواند به آن مقام بار یابد؛ اما وقتی که انسان با کمک کشف و الهام، به آن معارف دست یافت، آن گاه عقل او می تواند آن ها را درک کند.
ملاصدرا، با آن که بزرگ ترین نوآوری و هنر علمی او، هماهنگ سازی برهان و عرفان و قرآن بود، در عین حال شناخت عقلی را برای کشف همه ی حقایق عالم کافی نمی داند. هم چنین، او از غزالی چنین نقل می کند که می گفت: در قلمرو ولایت و عرفان، وجود امور خرد گریز ممکن است؛ اموری که با ابزار عقل قابل درک نیست و کسی که میان مسائل خرد ستیز و امور خرد گریز تفاوت نگذارد، ارزش گفت و گو ندارد و باید با نادانی اش رها شود.
تفاوت های مهم معرفت شهودی و معرفت عقلی:
معرفت عقلی، از نوع شنیدن و تماس از راه دور و با واسطه است؛ زیرا معرفت عقلی، صرفاً در حدود تصورات و مفاهیم ذهنی است. متعلق معرفت عقلی و حصولی، مفهوم و تصور معلوم است.
معرفت عقلی، تسلیم و رضایت عقل در برابر «معلوم» و «حقیقتی» است که آن را دریافت کرده؛ هر چند ممکن است به حد «ایمان» و «سرسپردگی درونی» نسبت به «معلوم» و «حقیقت ادراک شده» نرسد. این نوع معرفت، همگانی و قابل انتقال به غیر است و خطا پذیر؛ زیرا با واسطه و احتمال خطا در آن وجود دارد.
معرفت عقلی، هیچ نیازی به خودسازی و تکمیل نفس و امثال آن ندارد. هر چند در خودسازی و تکمیل نفس و تقوا، می توان زمینه های فهم بهتر و معرفت صائب تر را فراهم کرد: «إن تَتَّقواللهَ یَجعل لَکم فُرقاناً»
فایل پاورپوینت 14 اسلاید
دانلود پاورپوینت درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان های کاذب