
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت اصل برپاداشتن حق و عدل در سیره مدیریتی - 2 اسلاید
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 73
فهرست و توضیحات:
مقدمه
معنای عدل
چرا عدل را از اصول دین می دانیم
مسئله عدل
احادیث عدل درنهج البلاغه
غرض و هدف در افعال خدا از عدالت
عدل با توحید؟
طرح اصل عدل در حوزهی فقه
روش فقهی شبعی
اصل عدل در حوزههای اجتماعی و سیاسی
هدف ما از عدالت اجتماعی
عدالت در تارو پود تمام برنامهها
رابطه عدالت اجتماعی با جهان بینی الهی
قانون عادلانه تنها در سایه مکتب انبیاء
عدالت شرط اساسی
اهمیت عدالت
عدل بشری و عدل الهی
ایرادها و اشکالها عدالت
فلسفه اسلامی عدالت
تفاوت نه تبعیض در عدالت
راز تفاوت
سنت الهی
عدالت نسبت به کفار و دشمنان
مقدمه
شناخت پایه های ایمان:
ایمان بر چهار پایه استوار است صبر، یقین و عدل و جهاد. صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد. شوق و هراس، زهد و انتظار آن کس که اشتیاق بهشت را دارد، شهوت هایش کاستی گیرد وآن کسی که ازآنش جهنم می ترسد. از حرام دوری می گزیند، وآن کس که در دنیا زهد می ورزد مصیبت را ساده پندارد. و آن کس که مرگ را انتظار می کشد در نیکی ها شتاب میکند. یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانهی واقعیتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشنیان پس آن کس که هوشمنداند به واقعیت ها نگریست حکمت را آشکار بیند و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزی را شناسد، و آن که عبرت آموزی شناخت گویا چنان است که با گذشتگان می زیست.(عدل نیز بر چهار پایه برقرار است فکری ژرف اندیش، دانشی عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داوری کردن و استوار بودن در شکیبایی . پس کسی که در ست اندیشیدن به ژرفای دانش رسید و آن کسی که به حقیقت دانش رسید از چشمة زلال شریعت نوشید و کسی که زندگیس خواهد کرد. و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است : امر به معروف، نهی از منکر، راستگویی در هر حال، و دشمنی با فاسقان،پس هر کس به معروف امر کرده پشتوانه نیرومند مؤمنان است. و آن کسی که از زشتی ها نهی کرد. بینی منافقان را به خاک مالیده و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایداری کند حقی را که به گردن او بوده او کرده است .و کسی که با قاسقان دشمنی کند و برای خدا خشم گیرد، خدا هم برای او خشم آوردو و روز قیامت او را خشنود سازد.
معنای عدل:
خدا عادل است یعنی حق هیچ موجودی را پایمال نمی کند، و بهر موجودی طبق نظام حکیمانه هستی لیطف میکند، و ظلم پایمال کردن حقوق است پس عدل و ظلم در جائی است که حقی در کار باشد.
حالا ببینیم آیا کسی از خدا طلبی دارد و آیا موجودات از قبل حقی داشته اند تا پایمال شده و ظلمی صورت گیرد؟ مگر ما قبلا بوده ایم یا از خود چیزی داشته ایم تا گرفته یا پایمال شده باشد؟ البته تفاوت هایی در جهان هست ، یکی جهاد است یکی گیاه حیوان و دیگری انسان ولی هیچ موجودی قبلاً حقی و وجودی نداشته تا جلوش را گرفته باشند، قبلاً اگر یک قالی بزرگ را پاره پاره کنند می توان گفت این قالی قبلاً بزرگ بود و با پاره شدن بزرگی خود را از دست داد. ولی اگر ما از اول یک قالیچه کوچک بافتیم قالیچه حق فریاد و ایراد ندارد که چرا من کوچکم؟ زیرا او قبلاً نبود و هیچ بود و اصلاً از خود بزرگی نداشت تاکسی آنرار گرفته و ظلمی شده باشد.
خداوند تمام موجودات را با تفاوتهاتی حکیمانه آفرید بدون اینکه هیچ موجودی طبی و حقی از قبل داشته باشد و بد هستی نظامی نهاد (نظام علت و معلول) و برای هر موجودی راهی مناسب مقدر کرد و در انتظار و توقعی که دارد یا تکلیف و فرمانی که میدهد یا اجر و کیفری ک هست هیچ تبعیضی قائل نشده میان نژادی با نژادی یا امتی با امت دیگر یا فردی با فرد دیگری در حک و کیفر،مراعات امکانات و تناسب در کیفر را نموده و در این برنامه هیچ گونه ظلمی نیست. شما کارخانه ای را فرض کنید هم پیچ و مهره کوچک می سازد و هم تایر ماشین بزرگ آیا به خود اجازه می دهید به مؤسس کارخانهع بخاطر تفاوت میان پیچ و مهره و تایر نیست ظلم بدهید؟ و آیا خود پیچ و مهره حق اعتراض دارد؟ البته جواب منفی است زیرا ما در نظام یک ماشین هم به پیچ و مهره کوچک نیاز داریم و هم به تایر بزرگ ولی زمانی هیچیک از این دو نبودند و مؤسس کارخانه طبق مصلحت این دو کار مختلف ساخت. در اینجا فقط یک صورت برای ظلم باقی می ماند و آن اینکه ما بار تایر را روی پیچ و مهره بگذاریم اما اگر هر قطعه برای کاری ساخته شد و بیش از ظرفیت هم چیزی بر آنها حمل نکردیم، و هیچ کدام از آنها نیز نه قبلاً وجودی و نه از صاحب کارخانه طلبی و حقی نداشتند و صاحب کارخانه هم توقع بیش از اندازه و طرفیت آنها ندارد، در این صورت ظلمی قابل تصور نیست اکنون که معنای عدل و ظلم روشن شد توجه به یک نکته ضروری است و آن اینکه معنای عدل در همه جا و همیشه به معنای مساوات و برابری نیست، یک معلم اگر به همه شاگردان (بدون در نظر گرفتن مقدار تحصیل و زحمت شاگرد) نمره مساوی دهد کمال ظلم است. یک پزشک اگر بدون در نظر گرفتن حال بیماران و اوای برابر و مساوی به همه آنها بدهد ظلم است، عدالت پزشک و معلم دراین دو مثال درآنست که نمره و دوای متفاوت بدهند، ولی این تفاوتها غیر از تبعیض است، این تفاوتها طبیعی است و توصیه و سفارش و نور چشم بازی در کار نیست بلکه تفاوتها همه حکیمانه است بنابراین هر گونه نابرابری و تفاوت تا از مدار حکمت بیرون نرود ظلم نخواهد بود.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
محصول دانلودی: پاورپوینت ریتم و تعادل در معماری
تعداد اسلاید: 127
قابل ویرایش: می باشد
کیفیت محصول: ********
ریتم چیست ؟
حالت تعادلی که یا از تقارنهای ساده یا پیچیده ، و یا از موازنه های ظریف و حساس ناشی می شود . ریتم به تکرار منظم یا هماهنگ خطوط، اشکال، فرمها یا رنگها گفته می شود، و شامل نظریه بنیادی تکرار است که به عنوان تدبیری برای سازماندهی فرم ها و فضاها در معماری محسوب می شود. تقریبا تمامی انواع بناها از اجزائی تشکیل شده اند که بالطبع تکرار می گردند. تیرها و ستونها تکرار می شوند تا دهنه های تکراری سازه و مدول های فضا را تشکیل دهند. درها و پنجره ها به طور مکرر سطح بنا را سوراخ می کنند تا ورودی نور، هوا، مناظر و مردم را به ان میسر سازند. تکرار فضا ها اغلب برای تامین نیاز های عملکردی مکرر یا مشابه در برنامه ی بنا حاصل می شود....
تعادل در معماری
علوم طبیعی: علوم مربوطه با عناصر طبیعی که به صورت کلی تقسیم شده است.
۱- آفرینش و رشد؛ ۲- زوجیت؛ ۳- تعادل؛ ۴- جاذبه؛ ۵- انعکاس؛ ۶- سال و ماه؛ ۷- شب و روز
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات94
عدل جاویدان
عدل موبد و اقامه قسط ابدی که هدف از ارسال پیامبران است و قرآن به دان گواهی میدهد، دو مرحله دارد: تشریع و اجرا.
مقصود از مرحله تشریع، ایجاد قوانین عادله است که سعادت بشر را تامین کند. این مرحله، به وسیله پیامبران الهی به ویژه پیامبرگ بزرگ و مقدس اسلام انجام شده و بر دنیای بشریت عرضه گردیده است.
آغاز پیدایش بشر، با آغاز نخستین مرحله تشریع وقانونگذاری همراه بوده و هیچ وقت بشر از راهنمایی غیبی و آسمانی محروم نبوده است. و پیامبران حق این وظیفه را انجام دادهاند. این راهنمایان بزرگوار، برای کمک و یاری عقل بشر آمدهاند تا بتواند دربرابر نفس و خواهل دل مقاومت کند. تا از استعمار عقل به وسیله دل جلوگیری کنند و عقل را از این زنجیر اسارت نجات بخشند.
مقصود از استعمار عقل آن است که دل آن را برای رسیدن به هدفهای حیوانی به کار برد.
دومین مرحله، اجرای قوانین عادله است که از نظر اهمیت، کمتر از مرحله نخستین نیست. چون قانون صحیح اگر به طور صحیح اجرا نشود، نقض غرض از قانون خواهد بود. قانون بایستی به طور طبیعی اجرا شود و مقداری از خود مردم به درستی به صحت آن پایبند باشند و اجرا کنند.
قانونی را که مردم صحت آن را نفهمند، به درد اجرا نمیخورد و عدلی که با فشار اجرا شود و با زور و قلدری پیاده گردد، عدل نخواهد بود.
زور و قلدری، با عدف منافات دارد؛ چون از ظلم و ستم جدا نیست. مردم، بایستی بفهمند که قانون چیست و قانونگذار کیست و سود قانون چه خواهد بود. در این صورت، خودشان مجری قانون خواهند بود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :68
فهرست مطالب:
اصول عقائد (2) عدل
صفات خدا
صفات ثبوتیّه
صفات ذات:
صفات فعل:
راه آشنایى با صفات خدا
نقش ایمان به صفات خدا
چرا عدل از اصول است؟
ریشههاى ظلم
پاسخ به شبهات
نکته اول: هیچ موجودى از خدا طلبکار نیست
تفاوتها، رمز شکوفایى کمالات
نکته پنجم: علم و آگاهى ما محدود است
نکته ششم: قضاوتهاى ما عجولانه است
نکته هفتم: قضاوت مقطعى ممنوع
نکته هشتم: از نقش خود غافل نشویم
نکته نهم: سختىها عامل رشد است
نکته دهم: سود و زیان، ملاک سنجش خوبى یا بدى نیست
نکته دوازدهم: کج فهمىها و برداشتهاى غلط
نکته چهاردهم: از نقش قوانین طبیعى غفلت نکنیم
نکته پانزدهم: ضرورت تلاش براى کشف استعدادها
عدالت اجتماعى
عدالت و مساوات
عدالت در توزیع
پاسخ به چند شبهه
ولایت فقیه پشتوانه عدالت اجتماعى
عدالت و برابرى میان طرفداران
عدالت حتى در کارهاى کوچک
عدالتخواهى نه تبعیض
عدالت، نه سوء استفاده از مقام و موقعیّت
عدالت و پرهیز از شخصیّتزدگى
اصول عقائد (2) عدل
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
الحمدللّه ربّ العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا محمّد و آله الطاهرین و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعین
در این مقاله به دومین اصل اعتقادى نزد شیعه یعنى عدل الهى مىپردازیم:
صفات خدا
خداوند متعال همه صفات پسندیده را داراست و از تمامى صفات ناپسند پاک و منزّه است. صفات پسندیدهاى که در خدا وجود دارد، صفات جمال یا صفات ثبوتیّه و صفات ناپسندى که خداوند از آنها مبرّاست، صفات جلال و یا صفات سلبیّه نامیده مىشود.
صفات ثبوتیّه نیز دو قسم است: صفات ذات و صفات فعل.
صفات ذات: صفاتى است که عین ذات خداست و قابل جدا شدن از خدا نیست، مانند عالم بودن، زنده بودن و قادر بودن.
صفات فعل: صفاتى است که مربوط به فعل خداست و مىتوان بود یا نبودشان را به خدا نسبت داد، مانند خالق بودن، زیرا خداوند هم مىتواند خلق کند و هم مىتواند خلق نکند. به عبارت دیگر؛ هر صفتى که بشود ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت فعل است، مانند رضایت خدا که در برابر غضب خدا قرار دارد و هر صفتى که نتوان ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت ذات است.
راه آشنایى با صفات خدا
راه آشنایى با صفات خدا مانند راه آشنایى با خود خداست، همان گونه که شما از یک نوشته به نویسنده آن پى مىبرید، از چگونگى الفاظ و کلمات، مقدار آشنایى نویسنده آن را با لغات به دست مىآورید، از انشاى آن قدرت نویسندگى او را مىفهمید و از مطالبش متوجّه روحیّه و هدف نویسنده مىشوید. پس هر آفریدهاى مىتواند دو کار انجام دهد:
1- آفریدگار خود را بشناساند.
2- صفات و حالات و هدف آفریدگار خود را بفهماند.
نقش ایمان به صفات خدا
ایمان به هر یک از صفات خدا نقش مثبت و ارزندهاى در گفتار، روش و منش انسان و بالطبع در زندگى فردى و اجتماعى او دارد.
ایمان به اینکه خداوند عزیز و نفوذناپذیر است، «انّ العزّة للّه جمیعاً» (1) و همه قدرتها و توانایىها از اوست، «انّ القوّة للّه جمیعاً» (2) و پدید آورنده و برگشت دهنده همه اوست، «انّا لِلّه و انّا الیه راجعون» (3) به انسان اعتماد، وقار و امید مىدهد و او را از خود برتربینى، خود کمبینى و ترس و وحشت از آینده نجات مىدهد.
چرا عدل از اصول است؟
با اینکه خدا صفات زیادى دارد - از قبیل رحمت، حکمت، قدرت، خالقیّت، علم و... - چرا تنها عدل از اصول دین شمرده شده است؟
پاسخ: این انتخاب، هم ریشه تاریخى دارد و همریشه سیاسى.
ریشه تاریخى آن به قرون اولیه اسلام بر مىگردد. آن گاه که گروه کوچکى از مسلمانان - فرقه اشعرى - عادل بودن خدا را لازم نمىدانستند و مىگفتند: هر کارى که خدا خواست و انجام داد همان درست است، گرچه از نظر عقل از کارهایى باشد که مسلّماً قبیح و زشت و ستم محسوب شود! مثلاً مىگفتند: اگر خداوند امیرمؤمنان علىعلیه السلام را به دوزخ و قاتل او - ابن ملجم - را به بهشت ببرد مانعى ندارد. ولى ما این منطق را نمىپذیریم و طبق منطق عقل و آیات قرآن مىگوییم تمام کارهاى خدا حکیمانه است و هرگز کارى که ظلم و قبیح باشد از او سر نمىزند.
البتّه خدا بر هر کارى قدرت دارد، امّا کار خلاف حکمت نمىکند؛ چنانکه ما قدرت داریم چشم خود را کور کنیم ولى چنین نمىکنیم چون این عمل، حکیمانه نیست، پس استفاده از قدرت مربوط به آن است که عمل با عدل وحکمت و وعدههاى قبلى هماهنگ باشد. خدایى که وعده داده است مؤمنان را به بهشت و فاسقان را به دوزخ ببرد اکنون اگر خلاف کند، خلف وعده مىشود واین عمل، قبیح است و هرگز خداوند کار زشت نمىکند. ما که مىگوییم: خدا ظلم نمىکند قدرت او را محدود نکردهایم بلکه این حکمت است که موجب مىشود قدرت در جاى مناسب به کار گرفته شود. و امّا ریشه سیاسى آن به دوران بنىامیّه و بنىعبّاس برمىگردد، آنها براى آن که با اعتراضات و شورشهاى مردمى مواجه نشوند، این گونه تبلیغ مىکردند که همه چیز به خواست خداست و کسى حقّ ندارد در برابر اراده خدا حرفى بزند. اگر ما حاکم شدهایم به خواست خدا بوده و کسى حقّ اعتراض ندارد، زیرا آنچه بر جهان حاکم است جبر است و انسان هیچ اختیارى ندارد و این جبر مورد رضایت خداست و چون رضاى خدا در آن است پس هرکارى که او انجام دهد عدل است. در واقع این نظریّه پشتوانه سیاسى خوبى براى بنىامیّه و استمرار حکومت و ریاستشان بود.