مشخصات این فایل
عنوان: نقش عدالت در اسلام
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 28
این مقاله درمورد نقش عدالت در اسلام می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله نقش عدالت در اسلام می خوانید :
* ساز و کارهای عدالت آموزشی
عدالت اجتماعی نه در توزیع امکانات، بلکه در توانمندسازی احاد جامعه و ارایه امکان مشارکت در توسعه برای کلیه احاد جامعه است که این امر از طریق توانمندسازی و ظرفیتسازی امکانپذیر میباشد.امروزه نیازمند نیروی علمی متخصص اندیشهورز، اندیشهساز، خلاق، نوآور، کارآفرین با ظرفیتهای بالا برای ایجاد تحول در آموزش، پژوهش و فناوری در نظام علمی کشور هستیم. بنابراین در این راستا انسانها به میزان نوآوری در نظام علمی کشور ارزش پیدا میکنند.
دولت های پس ازانقلاب،باوجود موانع بزرگی مثل کم تجربگی،محدودیت امکانات،کسری بودجه، پراکندگی مناطق روستایی، جنگ و محاصرة اقتصادی، تلاش قابل توجهی کردند تا تبعیض های آموزشی قبل از انقلاب را رفع کنند و به نظر من با توجه به مشکلات موجود، تا حدود زیادی موفق بودند. مقایسة تعداد دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاه های قبل از انقلاب با سال های بعد از انقلاب برای اثبات این توفیق کافی است. امروز کمتر شهر یا استانی را می توان یافت که چند دانشکده یا دانشگاه نداشته باشد. تقریباً هیچ روستایی نیست که مدرسه و معلم نداشته باشد. در حالی که قبل از انقلاب چنین نبود. خدمات دولت های بعد از انقلاب تنها به حوزه های آموزشی محدود نمی شود و شامل آب و برق و گاز و تلفن و بهداشت و جاده هم می شود. طبیعی است که در همة این حوزه ها ایراد و اشکال و نارسایی هم باشد، اما در اصل احداث این تأسیسات و گسترش امکانات، تردید نمی توان کرد. کشور ما سرزمین کم آبی است و قبل از انقلاب فقط هفت یا هشت سد در آن ساخته شده بود. بعدازانقلاب تنهادرچندسال پس از جنگ،هفتادسد ساخته شده و ده ها سد دیگر هم در حال ساخت است. دقت در نتایج این کارها (گسترش آب و برق و...)، کارایی، آینده نگری و عدالت محوری انقلاب اسلامی رانشان می دهد.
اینکه آن چند سد را خارجی ها ساخته بودند و این هفتاد سد را متخصصان ایرانی ساخته اند هم فضیلت دیگری است که نشان از رشد آموزش های ملّی دارد. در همة زمینه ها این مقایسه می تواند جهت گیری عدالت محور دولت های بعد از انقلاب را نشان بدهد. رشدسینما، مطبوعات، پست، تلفن، بزرگراه ها و... نمونه های دیگری از تلاش دولت برای رفع این کاستی هاست.امروزه نگاه به علم، نگاه تولید ثروت، رفاه و تأمین اجتماعی است بنابراین نظام علمی کشور باید به نظام اقتصادی بیش از پیش نزدیک شود که در این راستا امروزه صحبت از تجاری سازی نتایج تحقیقات و تولید دانش فنی است. همچنین در حوزه کیفیت نیز شاهد استقرار نظامهای تضمین کیفیت هستیم.
کارشناسان معتقدندبرای اجرای شدن عدالت آموزشی دو نظر وجوددارد:نخست عدهای معتقد به عدالت رابطهای هستند منظور اینست، عدالت آموزشی تنها زمانی حاصل میشود که ساختار و نظام اقتصادی اجتماعی تغییر کند و هر اصلاحی غیر از این به مثابه مسکنی بیش نیست. همچنین عدهای نیز معتقد به عدالت توزیعی هستند و بر تقدم عدالت توزیعی بر عدالت رابطهای تاکید دارندومعتقدندبا سازوکارهایی میتوان به اصلاح توزیع فرصتهای آموزشی بین افراد پرداخت».
امیدواریم دولت خدمتگزار که عدالت یکی از شعارهای اصلی انتخاباتیش بوده و درصدد اجرای این آرمان است به مفهوم عدالت آموزشی نیز توجه ویژهای را مبذول نماید. بدیهی است راهکارهای اجرایی باید با بررسی همه جوانب و کارشناسی دقیق تدوین شود.
حیطه آموزشی یکی از مهم ترین مناطقی است که استقرار عدالت اجتماعی در ایران، به آن بستگی کامل دارد.
سهمیه هایی که برای ورود به دانشگاه در نظر گرفته شده است؛ از مثال های تضییع عدالت اجتماعی است. مثلاً بر طبق آن، استادان می توانند فرزندان خود را در دانشگاه های دولتی از رشته ای به رشته دیگر یا از شهری به شهر دیگر انتقال دهند. بنابراین ممکن است فردی که در رشته دام پزشکی در مامازند ورامین قبول شده است، به صرف آن که پدر وی عضو هیأت علمی دانشگاه است، در رشته پزشکی اصفهان ثبت نام کند و مشغول به تحصیل شود. بنابراین دیده می شود که حتی اگر توزیع کامل ثروت در جامعه انجام پذیرفته شده باشد اما به الزامات عدالت اجتماعی از جمله در محیط آموزشی توجه نشود، در آن صورت مجدداً با استفاده از قوانین نا برابر، افراد جایگاه های اجتماعی نا متناسبی را به دست خواهند آورد.
پدیده ای که در نظام آموزشی ایران کاملاً بر عدالت اجتماعی تأثیر گذاشته است، مدارس منتخب است. مدارسی که در رأس آن ها مجموعه ای از مدارس تیز هوشان قرار دارد که رواج این گونه مدارس در ایران منحصر به فرد می نماید. تقریباً در کم تر نقطه ای از جهان، دانش آموزان تیز هوش را در مجموعه جداگانه ای سازماندهی می کنند؛ زیرا حضور این دانش آموزان در کلاس های عادی سبب می شود که دیگران نیز از وجود آن ها در کلاس بهره مند شوند و ثبات آموزشی به وسیله آن ها غنی سازی شود. طرفداران وجود این مدارس معتقدند که مدارس عادی برای دانش آموزان تیز هوش چالش آور نیست، زیرا مطالبی که در این مدارس به آن ها ارایه می شود، از سطح واقعی استعدادهای آن ها پایین تر است. بعضی ها تأکید دارند که وجود این نوع مدارس ناقض عدالت اجتماعی است و باید در جهت حذف آن تلاش کرد. بیش تر روان شناسان تربیتی مشهور اعتقاد دارند که وجود این نوع مدارس به دلیل تأثیرات روان شناختی که بر خود این دانش آموزان می گذارد نا مطلوب است. مجموعه ای از پژوهش ها نشان می دهد که مدارس منتخب در بیست و شش کشور جهان سبب شده است که خود پندارِه تحصیلی دانش آموزانی که در این گونه مدارس به تحصیل اشتغال داشته اند، به شدت کاهش یابد، هر چند بازتاب پذیرفته شدن دانش آموزان در این مدارس که اثر بازتابی افتخار آمیز نامیده می شود، سبب افزایش عزت نفس آنان می شود. اما بعداً در حین تحصیل در این مدارس، به دلیل این که نوعاً دانش آموزان در میان مجموعه ای از دانش آموزانی قرار می گیرند که در توانایی ها و شایستگی ها به طور نسبی از آن ها برتر هستند، این امر سبب کاهش عزت نفس آن ها و به تبع آن، کاهش خودپندارِه تحصیلی آنان می شود. این در حالی است که اگر این دانش آموزان در مدارس عادی به تحصیل می پرداختند، با این حس رو به رو نمی شدند؛ حسی که به "اثر ماهی بزرگ در استخر کوچک" مشهور است. مارش، در استعاره خود این نکته را بیان می کند که دانش آموزان تیز هوش در مدارس عادی به ماهی بزرگ در استخر کوچک می مانند. با انتقال آن ها به مدارس تیزهوشان، از آن پس دیگر آن ماهی بزرگ نیستند بلکه ماهی بزرگی در بین دیگر ماهی های بزرگ به شمار می روند.
در نهایت هر چه چه نگرش نسبت به مدارس غیر انتفاعی در بعد اجتماعی منطقی تر باشد، دیدگاه ها نسبت به رویکرد برابری در عدالت اجتماعی مثبت تر است و بر عکس.
فوچس و فوچس (1994) معتقدند تمایلات اجتماعی در مورد جامعیت دسترسی و برابری فرصت های آموزشی و اجتماعی، مفاهیمی است که دارای مبانی فلسفی کهن و گرایش های علمی نوین است و تعیین حدود و ثغور آن ها به طور کامل بسیار دشوار است. دست کم در سطح فلسفی شاید بتوان گفت که مفهومی نظیر جامعیت دسترسی به آموزش و پرورش، دارای این بار ضمنی است که فرصت هایی مانند تحصیل در مدارس منتخب، باید به صورتی برابر در اختیار تمام اقشار جامعه اعم از ناتوان و توانا یا پولدار و فقیر و ... قرار گیرد. باید دانش آموزانی را که در مدارس تیزهوشان به تحصیل مشغولند، با احتیاط دانش آموزان تیز هوش نامید و چه بسا آن ها به دلایل دیگری از قبیل وضعیت اجتماعی – اقتصادی بهتر، از امکانات مناسب تری برای تحصیل برخوردار شده و به این مدارس راه یافته اند.
یکی از ملاک های مهم عدالت اجتماعی در جوامع، برابری فرصت های آموزشی و اجتماعی است که در مدارس منتخب نقض می شود.
بحث بعدی در زمینه عدالت آموزشی به نظر ما اول تربیت معلم است و بعد تربیت محصل. این ها هم امکان ندارد، مگر این که بارهای اضافی را از شانه های وزارت آموزش و پرورش برداریم و او را به سمت وظایف اصلی اش سوق بدهیم. اولاً آموزش و پرورش وسیع تر از آن است که یک وزیر بتواند اداره اش کند. به عقیده ما آموزش و پرورش می باید به دو وزارتخانة آموزش عمومی (تا سوم راهنمایی و به صورت رایگان) و آموزش شغلی یا حرفه ای (یعنی دورة متوسط با شرط و شروط مربوط به هزینه ها) تقسیم شود و هیچ کاری هم به ساختن مدرسه و تعمیر و نگه داری و تجهیز آن ها نداشته باشد. این ها کار وزارت مسکن یا شهرداری و امثال آن است. مگر 17میلیون بچه، متعلق به آموزش و پرورش هستند که درگیر همه چیز آن ها بشود؟ ساختن مدرسه و تجهیز و تعمیر و نگه داری آن را به شهرداری ها بدهند و بهداشت و ورزش مدارس را هم وزارت بهداشت و درمان و سازمان تربیت بدنی به عهده بگیرد تا مسئولان آموزش و پرورش فارغ از این دغدغه ها به تربیت معلم و تأمین مواد درسی و آموزشی صحیح بچه ها بپردازند.. تأمین خانه برای معلم هم به عهدة همان کسانی ست که توقع دارند معلم، بچه هایشان را تربیت کند. آن وقت شهرداری ها و وزارت مسکن می توانند در کنار هر چند مجتمع مسکونی، یک مدرسه و در کنار هر مدرسه، چند واحد خانة سازمانی برای معلمان بسازند و ابتدایی ترین نیاز مربیان جامعه را فراهم کنند. در این صورت سازمان عریض و طویل و کم تحرک آموزش و پرورش، سبک می شود و قدرت حرکت پیدا می کند. چه کسی گفته است یک سوم جمعیت کشور را بدهیم به یک وزیر یا وزارتخانه و بعد نتوانیم کمکش کنیم و مدام بگوییم شما زیاد هستید و نمی توانیم تغذیه تان کنیم! مدیر بیچاره نمی تواند با سرانة سه تا پنج هزار تومان، مدرسه اش را اداره کند و پول آب و برق و تلفن و گاز مدرسه اش را هم تأمین کند تا چه رسد به تعمیر و نگهداری مدرسه، پس مجبور است که به عناوین مختلف از اولیای دانش آموزان پول بگیرد! آموزش و پرورش برای کاهش هزینه هایش اولین باری را که به زمین گذاشت، تربیت معلم بود. یعنی اصلی ترین کارش را! تعداد مراکز تربیت معلم در این ده سال به یک سوم کاهش پیدا کرد تا مسئولان آموزش و پرورش بتوانند دنبال آجرو سیمان و گچ و تخته بدوند! آموزش و پرورش فقط باید به تربیت و تأمین معلم خوب، برنامة درسی و حداکثر مواد آموزشی مناسب بپردازد و لاغیر. تا این مسئله محقق نشود، قافلة آموزشی ما تا به حشر لنگ خواهد بود و رفع بی عدالتی از آن ممکن نخواهد شد. واز سوی دیگر در معلمانمان علاقه ایجاد کنیم و آنها را از نظر مالی تامین کنیم تا تنها دغدغه معلم بشود آموزش ، اصلاً خود اینکه مسئولیت یک سوم جمعیت کشور را به یک وزیر و وزارتخانة کم درآمد و بی پول بدهیم و توقع انسان سازی و تربیت نیروهای کارآمد داشته باشیم، خود عین بی عدالتی است.
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله نقش عدالت در اسلام
تعریف عدالت
ج) مفهوم عدالت
د) عدالت اجتماعی
* سازوکارهاى اقتصادى
* سازوکارهاى فرهنگى
* ساز و کارهای عدالت آموزشی
* برخی از آیات قرآنی در مورد عدالت
* عدالت در نهج البلاغه
* عدالت مهدوی
سخن آخر
منابع
دانلود تحقیق نقش عدالت در اسلام