اختصاصی از
فی گوو دانلود مقاله نقد داستان فردا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مشخصات این فایل
عنوان: نقد داستان فردا
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 19
این مقاله در مورد نقد داستان فردا می باشد.
مختصری از توضیحات مقاله نقد داستان فردا
بعد از شش سال کار، تازه دستم خالی است. روز از نو روزی از نو! تقصیر خودمه چهار سال با پسر خالهام کار میکردم، اما این دو سال که رفته اصفهان ازش خبری ندارم. آدم جدی زرنگیه. حالا هم به سراغ اون میرم. کی میدونه؟ شاید به امید اون میرم. اگر برای کاره پس چرا به شهر دیگه نمیرم؟ به فکر جاهایی میافتم که جا پای خویش و آشنا را پیدا بکنم. زور با زو! چه شوخی بیمزهای! اما حالا که تصمیم گرفتم. گرفتم...خلاص.
در این قطعه، مهدی زاغی خصوصیترین اندیشهها و احساساتش را بیان میکند، اندیشهها و احساساتی که با ضمیر ناهوشیار، اندیشههای آرمیده، فاصله چندانی ندارند. زبان ذهن او عموماً آگاه به خود و واقعبینانه...(ادامه دارد)
پیدا است که صادق هدایت ترکیب کلامی مهدی زاغی را نه به صورت شکل نخستین آن و همانگونه که بر ذهن چنین آدمیجاری میشود بلکه در هیئت پروده آن، از طریق جملههای مستقیم و نظم ساختمانی عبارات، بیان کرده است. اشاره به «جدی» و «زرنگ» بودن پسرخاله مهدی زاغی و توصیف «مشتریهای چاق» «کافه گیتی» نه محصول ذهن و برآمد اندیشه مهدی زاغی که ریخته قلم هدایت است. طبیعی است که مهدی زاغی خصوصیات پسرخاله خود و مشتریهای کافه گیتی را میشناسد اما آن چه ارائه میدهد توصیفات و توضیحاتی است که گویا برای دیگری، برای خواننده، نقل میشوند. البته این پروردگی و انتظام، ارائه جملههایی با بار اطلاعاتی...(ادامه دارد)
توپ مروارى و صادق هدایت / طاهر
هدایت در این کتاب فضا و زمان را در می نوردد وقایع دوره های مختلف تاریخ را هم زمان می کند به تمامی دیکتاتورهای تاریخ می تازد خرافات و آخوندیسم را به باد مسخره می گیرد. عشق او به ایران و ایرانی و نفرت او از وضعیت دردآلود ایران هم چون تمامی آثارش در توپ مرواری نیز هویداست. موضوع توپ مرواری میان آثار دیگر هدایت تنها مانندی که دارد "البعثه الاسلامیه الی البلاد الافرنجیه" است که داستان کوتاهی است در سه بخش, حکایتِ سفر گروهی به افرنج برای تبلیغ اسلام که کارشان به کجاها که نمی کشد. اما از دید ارزشی توپ مرواری بی همتا ...(ادامه دارد)
قسمتی از توپ مرواری
(ناگفته نماند, "آلبوقرق دخت" که ضعیفه سرتق سمجی بود بالاخره تصمیم به تسخیر ممالک محروسه گرفت. اما چون خرافاتی بود و ایمان پا بر جایی نداشت این شد که قبل از اقدام به حمله از جوکی مجربی که سال ها دود چراغ خورده و ذوات لحم نیازرده و با چشم های کوچکش چیز های بزرگ دیده بود مشورت کرد و گفت: " ما را پندی ده و سخنی گوی تا آن را بشنویم و به کار بندیم". جوکی عوضِ رمل, اصطرلاب انداخت و عرض کرد: " اصطرلاب همان نماید که جد مطهرم "کریشنا پاتاپام"در کتاب " شق الیقین" آورده است. "البوقرق دخت" دستپاچه پرسید: "چگونه بود آنک؟" جوکی فرمود:"آورده اند جد بزرگوارم در کتاب خود از قول "جابر بن هردمبیل" روایت نمود که پدر جدش "ابوالفرج بن خوش احلیل" در کتاب "حشفه المومنین" از حدیث معتبر نقل می کند که در مجلس انسی از حضرت علی پرسیدم یا سیدی سرنوشت ممالک محروسه ...(ادامه دارد)
اما عرب ها کجا و کارتاژی ها کجا این دیگر به عقل ناقصش نمی رسید. ظاهرا انگیزه دوست مردالینوس احساسات تند و تیز میهن پرستانه اش بود, و لیکن ما پس از مطالعات بسیار به این نتیجه رسیدیم که علت العلل این هرزه دهانی این بوده است که در اثر قانون ختنه اجباری, زیادتر از حد معمول از پوست آلت رجولیت او بریده بودند و از این جهت مبتلا به عقده کم مایه گی و جنون عظمت یا خودمانی تر بگوییم مبتلا به ناخوشی گنده گوزی شده بود. بعضی می گویند که این شخص سگباز بود و به خون خواهی سگش "فندق" علم طغیان و رایت عصیان بر ضد اعراب برافراشته بود. توضیح آن که یکی از سران سپاه عرب معروف به "ابن قطیفه" که متخصص به راه انداختن آسیا ها با خون کفار بود, مهمان خلیفه در قرطبه می شود و فندق...(ادامه دارد)
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله نقد داستان فردا