فایل word با قابلیت ویرایش و کپی برداری کامل و تحلیل مطالب و تجزیه و تحلیل اماری
پایان نامه بررسی رابطه عزت نفس با شادکامی در نوجوانان
فایل word با قابلیت ویرایش و کپی برداری کامل و تحلیل مطالب و تجزیه و تحلیل اماری
تعداد صفحه:26
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
شادکامی و نشاط به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تأثیرات عمده ای که در مجموعه زندگی انسان دارد، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. شادکامی ناشی از قضاوت و داوری انسان درباره چگونگی گذراندن زندگی است. این نوع داوری از بیرون به فرد تحمیل نمی شود، بلکه حالتی است درونی که ازهیجانهای مثبت تأثیر می پذیرد (مایرز و دینر[1]،1995).
بر این اساس، شادکامی برنگرش و ادراکات شخصی مبتنی است و برحالتی دلالت می کند که مطبوع و دلپذیراست و از تجربهی هیجانهای مثبت و خشنودی از زندگی نشأت می گیرد(هیلز[2] و آرگیل،2001). انسان از دیرباز به دنبال این بود که چگونه می تواند بهتر زندگی کند و چه چیزی موجبات رضایتش را فراهم می سازد و با چه ساز و کارهایی می تواند از زندگی در این دنیا لذت ببرد. همه اینها به نوعی به مفهوم شادکامی و نشاط مربوط می شود (دیکی[3]،1999).
بی شک همه ما به طور فطری، در جستجوی حالات مطلوب و خوشایند هستیم. این حالات ریشه در احساسات ما دارد. روانشناسی مثبت نگر به عنوان رویکرد تازه ای است که در اواخر سده ی بیستم میلادی پا به عرصه ی وجود نهاده وافق تازه ای را پیش روی روانشناسان و پژوهشگران گشوده است، که این رویکرد در فهم و تشریح شادی و بهزیستی ذهنی و همچنین پیش بینی دقیق عواملی که بر آنها مؤثرند، تمرکز دارد. در این نوع روانشناسی، به جای تأکید بر شناسایی و مطالعه کمبودهای روانی و کاستیهای رفتاری و ترمیم یا درمان آنها، به شناخت و ارتقای وجوه مثبت و نقاط قوت انسان توجه و تکیه می شود.
مفهوم شادی از دیرباز مورد توجه دانشمندان مختلف بوده است و سعی در شناختن آن داشتهاند ابن سینا معتقد است که عقل می داند که شادکامی در چیزهای فانی یافت نمی شود. او می گوید که شادکامی واقعی رسیدن انسانها به کمال در قدرت اندیشه و عمل است. غزالی معتقداست که شادکامی واقعی بشر در نتیجه دانش است. او معتقد است شادکامی بشر در شناخت و پرستش و بندگی خداست و پیروی از دین راه شادکامی است. اکونیاس معتقد است که شادکامی وحدت با خداست. او می نویسد که مردم به کمال می رسند و به وسیله پرهیزگاری به سمت اعمالی که مستقیماً به سوی شادکامی هدایتشان می کند، حرکت میکنند (دیویس[4] ،2003).
ازدیدگاه کانت، شادکامی پاداشی طبیعی است برای رفتار پرهیزگارانه و با فضیلت، بنابراین رفتار اخلاقی باید منجر به شادکامی شود(دور[5] ،2002).
افلاطون در کتاب جمهوری به سه عنصر در وجود انسان اشاره می کند که عبارت از: قوه تعقل یا استدلال، احساسات و امیال است. افلاطون، شادکامی را حالتی از انسان می داند که بین سه عنصر تعادل و هماهنگی وجود داشته باشد(دیکی، 1999).
از نظر ارسطو شادکامی منوط به راضی بودن از حالات، شرایط یا عملی خاص در زمان و مکان مشخص بود. پر واضح است که در این دیدگاه خشنودی فرد برشرایط عینی استواراست. زیرا در ابعاد مکان یا زمان قرار می گیرد. اما ارسطو فقط بر همین دو بعد اشاره ندارد. او معتقد بود بنیان فرد در شادکامی او مؤثر است و اینکه تلاش هایش به بارنشسته باشد و فرزندان نیکو پرورش داده باشند و موفقیت شغلی کسب کرده باشند. اما برخلاف تفکر ارسطویی شادکامی نوعی از احساس رضایت ذهنی است نه احساس رضایت عینی(اسدی،1382). آرگایل(2001)به عنوان پیشگام درنظریه پردازان شادکامی، ارتباطات اجتماعی را از مؤلفه های مهم شادی می داند و پیوندهای نزدیک همچون دوستی، عشق و ازدواج را از نمونه های بارز و اثرگذار بر بهکامی شمرده است.
وینهون[6] (1988)، شادکامی رابه عنوان مجموعه ای از عواطف و ارزیابی شناختی از زندگی تعریف کرده است و آن را درجه ای از کیفیت زندگی افراد می داند که به طورکلی مثبت ارزیابی می-کند(رجاس،2007، نقل ازپائیزی،1386).
به عبارت دیگر، شادمانی به این معناست که فرد چقدر از زندگی خود لذت می برد. همچنین آیزنک[7] (1938به نقل ازفرانسیس، براون، لستر و فیلیپ چالک[8]، 1998) شادکامی را به عنوان برونگرایی پایدار در نظر گرفت و خاطرنشان ساخت از زمانی که عواطف مثبت در شادکامی مورد توجه قرارگرفت، شادکامی با جامعه پذیری آسان و تعامل مطلوب و لذت بخش با دیگران مرتبط دانسته شد.
در ارتباط با شادکامی، دو دیدگاه اصلی وجود دارد: دیدگاه لذت گرایی که براساس اصول لذت گرایی، موجودات زنده برانگیخته می شوند تا به دنبال لذت باشند و از درد اجتناب نمایند. لذت گرایی به طور معمول در چارچوب احساس هایی مفهوم سازی می شود که با ناشی از تحریک دستگاههای حسی مختلف (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه) است و یا ناشی از بمباران حسی(برانگیختگی) است. بر اساس اصول لذت گرایی، احساس ها را می توان به صورت پیوستاری نمایش داد که عاطفه ی مثبت دریک انتها و عاطفه ی منفی در انتهای دیگران قرار دارد. شادی بالاترین سطح عاطفه ی مثبت است. شادی از نظر عصب شناختی به وسیله کاهش سریع سرعت شلیک عصبی، فعال می شود. رهایی از درد جسمی، رهایی از نگرانی ها، حل کردن مسأله دشوار و پیروز شدن در رقابتی اضطراب انگیزنمونه ی الگوی کاهش برانگیختگی عصب شناختی شادی است (ریو،1386).
لازاروس[9] (1985) اشاره می کند که تحریک دو یا چند موضوع مربوط به هم، هیجان جدیدی تولید می کند که بازتابی از ترکیب آنهاست. در الگوها و نظریه های ارائه شده پیرامون شادی، مؤلفه های درون فردی و میان فردی چندی مطرح شده است.
[1] Myers & Diener
[2] Hilss
[3] Dickey
[4] Davies
[5] Door
[6] veenhoven
[7] Eysenck
[8] Francis, Brown, Lester & Philip chalk
[9] Lazarous
«شادکامی» از مهمترین نیازهای روانی بشر است که تأثیر عمدهای بر شکلگیری شخصیت و سلامت روان دارد و همة انسانها شادکامی را خود و برای افراد مورد علاقهشان میخواهند. از عهد باستان تا کنون به احساسات مثبت انسان از جمله شادکامی توجه شده است. افلاطون در کتاب جمهوری به سه عنصر در وجود انسان اشاره میکند که عبارتند از: قوة عقل یا استدلال، احساسات و امیال. وی شادکامی را حالتی از انسان میداند که بین این سه عنصر، تعادل و هماهنگی وجود داشته باشد. ارسطو معتقد است دستکم سه نوع شادمانی وجود دارد؛ در پایینترین سطح، شادی را همان لذّت میداند؛ در سطح بالاتر شادی همان موفقیت و کامیابی است و نوع سوم شادی از نظر ارسطو، شادی ناشی از معنویت است. وی معتقد است شادکامی حقیقی از ارضای امیال حاصل نمیشود، بلکه از انجام چیزی که از لحاظ اخلاقی ارزش انجام دادن دارد، یعنی از تجلّی فضیلت حاصل میشود. به اعتقاد جرمی بنتام شادکامی غیر قابل تشخیص از لذّتهای جسمانی بوده، عبارت است از فعالیتهایی که افزایش آنها موجب لذّت و کاهش درد و ناراحتیها میشود. فارابی معتقد است سعادت دنیوی و اخروی انسان با تحقق چهار نوع فضیلت به دست میآید که عبارتند از: فضیلتهای نظری، فضیلتهای فکری، فضیلتهای اخلاقی و صناعات عملی. وی راه رسیدن به سعادت را داشتن ملکات اخلاقی دانسته، و خلق نیکو را اعتدال یا حد وسط افراط و تفریط میداند.
به طور خلاصه، در پژوهشهای مربوط به شادکامی چهار رویکرد کلی را میتوان مشخص کرد:
4. در بعضی پژوهشها که در سالهای اخیر بیشتر شده، بررسی عوامل مؤثر بر شادکامی و شیوههای افزایش شادکامی کانون توجه بوده است.
فهرست مطالب:
فصل اول:بررسی رابطه بین شادکامی و مذهب
نظریه های عمومی در مورد شادکامی
ارتباط شادکامی
اهمیت و ضرورت تحقیق
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
پیشایندهای مذهبی
فصل دوم: مفهوم شادی و نشاط از دیدگاه قرآن، مبانی اسلامی و سیره و کلام ائمه معصومین(ع)
حجاب و مراحل تشریع آن در قرآن
فصل سوم: رابطه سبک زندگی اسلامی با شادکامی در رضایت از زندگی
فصل چهارم: بررسی رابطه بین خوشبینی اسلامی، خوشبینی آموختهشده سلیگمن و امنیت روانی
تفسیر اوّل بر اساس مؤلفههای خوشبینی آموختهشدة سلیگمن
تفسیر دوم بر اساس مؤلفههای خوشبینی اسلامی
تفسیر سوم بر اساس عوامل ناایمنی و ایمنی روانی
فصل پنجم:نیاز انسان به دین و مذهب
فصل ششم: دین و بهداشت روان
ثبات شخصیت
خودشکوفایى
خداباورى
خردپرورى
تغییر تدریجى جهانبینى الهى
خوشبینسازى
اضطرابزایى در مقابل اخلاق و وجدان
خردستیزى و وجدانگریزى
دین و وجدانگرایى
فصل هفتم: رابطه دینداری و حمایت اجتماعی
فصل هشتم: انسان سالم و ویژگیهای آن از دیدگاه ویکتور فرانکل
فصل نهم:تواناییهای روحانی انسان سالم و ویژگیهایش، از منظر فرانکل
ملاحظاتی در اندیشههای فرانکل در تعریف سلامت
خودآگاه و مسئولیتپذیر
تحمل خردمندانه رنج
خلّاقیت
دریافت و ایثار عشق
فصل دهم: نقش رفتارهای دینی در بهداشت روانیTop of Form
اخلاق و بهداشت روانى
خدمت به دیگران یا تعهد به یک آرمانی ارزشمند
زیستن به کاملترین و عمیقترین شکل ممکن
معنویت و ارتباط انسان با خدا
تحقیقات میدانی و آثار مناسک دینی
دین توحیدی و بهزیستی
الگوی بهزیستی و روشهای مقابله با تنیدگی
امکانات خوشبختی
فصل یازدهم:بهزیستی از دیدگاه دین و روانشناسی
دین و بهزیستی روانشناختی
دینداری و سلامت
چرا دینداری با بهزیستی ارتباط دارد؟
دینداری حمایت اجتماعی را تأمین میکند؟
دینداری به سبک زندگی سالم کمک میکند؟
دینداری انسجام شخصیت را ارتقا میبخشد؟
دینداری میتواند ثمربخشی را افزایش دهد؟
دینداری راهکارهای کنار آمدن (مقابله) منحصر به فردی را فراهم میآورد؟
دینداری باعث پدیدآیی احساس معنا و هدف میشود؟
هماهنگی، انسجام و همسازی بیشتر میان جنبههای مختلف هویت خود و اهداف در زندگی
شکلدادن به یک طرحوارة زندگی یکپارچه
همسازی موقعیتهای کنونی با اهداف کلی
مفهوم معنویت و ارتباط انسان با خدا
و... تعداد صفحات:132
فرمت فایل:word