دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تنوع سیمای روستاها
نگاهی گذرا به سیمای روستاهای ایران گویای تنوع بسیار در میان آنهاست. در جایی روستا بافت به هم پیچیدهای از خانههائی است که به صورت پلکانی بر دامنه شیب کوه قرار گرفتهاند. این نوع روستاها را اغلب در مناطق کوهستانی میبینیم. در جای دیگر خانههای روستا در دل کوهها کنده شده و خطوط ارتباطی دشوار و پیچیدهای آنها را به یکدیگر مربوط میسازد، چون روستای کندوان در آذربایجان و میمند در کرمان... در جای دیگر، روستا قلعة دفاعی مستحکم برج و بارو داری است که خانهها در درون آن به هم تنیده شدهاند. این نوع روستاها را در نواحی مرکزی ایران و در میان دشتها مشاهده میکنیم؛ در ناحیهای دیگر از ایران، روستا مجموعهای از خانههای منفرد است که در میان کشتزارها پراکنده شدهاند. نمونه این روستاها در نواحی ساحلی دریای خزر به وفور مشاهده میشود.
سقف و بام ساختمانهای روستاها نیز در هر یک از نواحی ایران با ناحیة دیگر آن متفاوت است؛ در جائی بامهای خانهها یا گنبدی است و یا گهوارهای (طاق آهنگ)، ساخته شده از خشت و گل و پوشیده شده از اندود کاهگل، چون نواحی مرکزی و دشتی و حاشیههای کویر. در جائی دیگر سقفها تیر پوش، مستوی و پوشیده از کاهگل است مثل اکثر جاهای ایران که تنوع مصالح امکان اجرای هر نوع فنی را فراهم میکند؛ و در جای دیگر سقفها شیبدار، تخته پوش، سفال پوش، گالیپوش کولش پوش و غیره است. این نوع خانهها را اکثراً در نقاط جنگلی و پرباران مثل نواحی جنگلهای شمال و غرب ایران میبینیم.
دیوارها و جداکنندههای ساختمانهای روستاهای نواحی گوناگون ایران نیز از تنوع خاصی برخوردارند؛ در جائی دیوارها خشتی و قطور با ملات گل است، در جائی دیوارها سنگی هستند با ملات یا بدون ملات و خشکه چین؛ در جائی دیوارها را شبکهای از تیرهای نازک تشکیل میدهند و بین آنها با ِگل پر میشود؛ در جائی دیگر دیوارها از تیرهای قطور روی هم سوار شده تشکیل میگردند.
در طرح و شکل کلی خانهها و واحدهای ساختمانی روستاهای نواحی متفاوت ایران نیز با چنین تنوعی رو در رو هستیم؛ در جائی ساختار باز حاکم است و خانهها عیان و در دید عام و در جائی دیگر ساختار بسته به کل روستا سایه انداخته و خانهها در درون چهار دیواری حیاطها محصور هستند و همه چیز از نظرها پنهان است. در جائی طرح کلی خانه بسیار ساده است و از دو یا سه اتاق مستطیلی تشکیل شده که به هم تکیه دادهاند؛ در جای دیگر فضاهای خانه به گرد یک حیاط مرکزی حلقه زده و احیاناً در دو طبقه قرار گرفتهاند؛ در جائی دیگر محوطه خانه بیشتر به قطعهای از بیابان میماند که احیاناً با دیواری کوتاه و چینهای محصور شده و فضاهای خانه ظاهراً بطور نامنظم و جدا از هم در بخشهائی از این محوطه سر برافراشتهاند.
همین مرور بسیار ساده و گذرا بیانگر تنوع بسیار در معماری روستائی سرزمین ایران است. ولی سؤال بنیادی در اینجاست که علت این همه تنوع چیست؟ اگر بدون آن که در دام جبرگرائی (یا به قول فرنگیها دترمینیسم) بیفتیم، مثل جبر جغرافیایی، جبر اقتصادی، جبر دفاعی و امنیتی، بتوانیم با مطالعه مصادیق آنها به علت این تنوعات پی ببریم، احتمالاً خواهیم توانست به احکام و اصول لازم برای اقدامات عمرانی صحیح، در روستا در عصر حاضر، دست پیدا کنیم. بنابراین تلاش ما این است که رابطة علت و معلولی را در کالبد روستا و خانهها و فضاهای تشکیل دهندة آن بشناسیم و نه این که نمونههای متعدد و گوناگون از روستاها را گردهم آوریم. این قبیل تحقیقات را تحت عنوان گونهشناسی استانهای مختلف بعضاً دیگران انجام دادهاند و علیالاصول میباید برای تمامی سرزمین ایران انجام شود.
عوامل مؤثر در شکلگیری کالبد روستا
به راستی این همه تنوع را کدام مجموعة از عوامل به وجود آورده است؟ آیا در شکل کلی مسکن و در معماری کالبد روستا، همه عوامل دخالت دارند؟ آیا نظریه جبرگرایان صحیح است و عواملی هستند که در معماری روستا نقش قطعی و تعیین کننده دارند؟ و بسیاری آیاهای دیگر. در ابتدای امر سعی میکنیم با یک بررسی جامع، نظری و گذرا پاسخی اولیه برای این نوع سؤالات داشته باشیم و سپس با توجه به مصادیق به ذکر جزئیات بپردازیم.
قبلاً از الگو صحبت کردیم و میدانیم که هر منطقهای در ارتباط با کلیة عوامل مشترکی که جامعه با آنها روبروست و به آنها عمل میکند، دارای الگوی خاص خودش میباشد. در گام اول باید بدانیم که یک جامعه روستائی در کدام مرحله از زندگی خود به سر میبرد، آیا انسان و دام، بدون هیچ نوع حایلی، هنوز در زیر یک سقف هستند و یا مرحله تفاوتگذاری شروع شده و حایلی (مثل چپر، دیوار نئی، دیوار کوتاه سنگی و غیره) بین آنهاست و لذا بدانیم که آیا کارکرد هر فضا مشخص گردیده است؟ آیا جامعه روستائی از این مراحل پا فراتر گذاشته و انسان و دام در مکانهای جدا از هم هستند و هر بخشی از مسکن کارکرد مشخصی را پیدا کرده است و آیا بعضی از بخشهای مسکن و حتی فضاهای کالبد روستا کارکردهای چند منظوره دارند؟ آیا ساختمانهائی که دارای مشخصههای مذهبی و یا اجتماعی و یا هر دو میباشند، به دلیل داشتن ارزش نمادین خاص، در مقایسه با خانههای معمولی، با شکل کلی الگو متفاوت میباشد یا نه؟ این تفاوتها در کجاست، آیا در ابعاد است؟ در تزئینات است؟ یا در طریقه و شیوه معماری خاص است؟ آیا فضاهای عمومی روستا در رابطه با جنس و سن و کاربری و غیره از یکدیگر متمایز هستند؟ آیا مکان اجتماع زنانه، مکان اجتماع مردانه، مکان اجتماع کودکان و بازیهای آنها و غیره مشخص شدهاند؟ آیا مکان بازارهای هفتگی مشخص است و همیشه جای ثابتی دارد؟ و باز هم بسیاری آیاهای دیگر که پاسخ به آنها و طبقهبندی آنها منجر به کشف قانونمندیهای معماری روستائی میگردد.
جغرافیای محل
در مبحث جغرافیا باید به دو موضوع جغرافیای مصنوعی و جغرافیای طبیعی اشاره کرد. در جغرافیای مصنوعی موقعیت روستا نسبت به شهر، جاده، راه، مراکز تولیدی و امثال آن مورد بررسی قرار میگیرد. مجاورت روستا با شهر همانطور که میتواند ساختار اقتصادی و اجتماعی روستا را دگرگون کند در ریخت کلی آن نیز میتواند مؤثر واقع شود. الگوبرداریهای ناشیانه و تقلیدی و نسنجیده در زمرة این قبیل تأثیرات هستند. معذالک تمرکز ما بر نمونههائی است که هویت اصلی خود را حفظ کردهاند.
آب
پیدایش و بقای گروههای انسانی بدون وجود مستمر آب در محیط طبیعی غیرقابل تصور است. از این لحاظ، آب از عناصر اولیه و همگانی است و نقش زیستی آن، کسب و مصرف آن را برای هر جامعه انسانی اجتناب ناپذیر میسازد. ضرورت حیاتی و زیست شناختی این عنصر برای انسان منزلتی کاملاً منحصر به فرد دارد زیرا در میان مواد طبیعی، آب تنها عنصری است که هم به شکل ساده و طبیعی آن، بدون کمترین دانش فنی مصرف میشود و هم میتواند به نسبت پیشرفت دانش فنی، به لحاظ ماهیت فیزیکی و سیالش، فنون مهار، جابجائی و کسی انرژی را ایجاب کند. آب در عین حال منشاء نابودی و مرگ نیز هست. لذا از مجموعة عوامل اقلیمی مؤثر در کالبد معماری روستا میتوان اشاراتی به عامل «آب» داشت که خصوصاً در سرزمین نیمهخشک و کم آب ایران نقش بسیار حیاتی در زندگی روستا دارد.
آب در روستا بطور کلی سه مصرف عمدة 1) آشامیدنی؛ 2) مصارف بهداشتی، 3) کشاورزی و دامداری و سایر موارد تولیدی دارد.
قنات
تغییر منبع آب روستا از رودخانه به قنات میتواند تأثیر چشمگیری در سیمای کالبدی آن به وجود آورد. بجاست در مورد قنات توضیحاتی داشته باشیم.
اعتقاد بر این است که قنات در زمرة اختراعات ایرانیان است. چه بسا در زمرة هوشیارانهترین آنها باشد. قنات یک تکنیک دسترسی به آب است. انسان ایرانی حدود سه هزار سال پیش با شناخت منابع زیرزمینی آبها و شناخت نیروی ثقل زمین و استفاده از یک دانش فنی ظاهراً ساده، یعنی کندن چاهها و دهلیزها، توانسته آب را با استفاده از نیروی جاذبة زمین و ماهیت فیزیکی آب از نظر کشش و فاصلة مولکولی آن، کیلومترها در دل زمین جاری سازد و با شیبی ملایم آن را به دشتی برساند که مورد نظرش بوده و بی آب. در این راستا برای انتقال آب از انرژی باد، انرژی سوخت، انرژی ماهیچهای (حیوانی یا انسانی)،... مطلقاً استفاده نمیشود؛ فقط قوة ثقل زمین و خاصیت خود آب است که به کمک میآید
چاه
از گذشتههای دور تا همین اواخر در اکثر روستاهای نواحی مختلف ایران چنین مرسوم بوده که از آب چاه برای آشامیدن و گاه برای مصارف شستشو و بهداشتی و یا هر دو استفاده میکردهاند. استفاده از آب چاه برای کشاورزی مربوط به دورههای نسبتاً اخیر یعنی بعد از پیدایش پمپها است. سابقة پمپهای گازوئیلی در خوزستان در حدود پنجاه سال یا اندکی بیشتر است. پیش از آن، روستائیان با ساختن بند و بالا آوردن سطح آب در پشت بندها آب مربوط به آبیاری مزارع و باغات خود را تأمین میکردهاند. رواج پمپها که آب چاه را از لایههای زیرین زمین به سطح آب میآورد و در حوضچهای میریزد و این آب به سمت مزراع و روستا هدایت میشود، پدیدة نسبتاً نوینی است. امروز آب آشامیدنی بسیاری از روستاها را آبی تأمین میکند که از چاهها به منبعهای فلزی یا بتنی ساخته شده منتقل میگردد و از طریق لولهکشی به منازل یا نقاط بخصوصی از روستا میرسد.
شامل 141 اسلاید powerpoint