فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بعثت رسول خدا (ص)

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بعثت رسول خدا (ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله بعثت رسول خدا (ص)


دانلود مقاله بعثت رسول خدا (ص)

محمد هر سال در ماه رمضان به غار حرا در شمال شرقی مکه می رفت و در آن جا به تفکر در عالم هستی می پرداخت و ساعت ها و روزهای این ماه را درآنجا سپری می کرد و حالا محمد (ص) حدود چهل سال داشت . ابن هشام می گوید : محمد شبی از شب های رمضان در غار حرا در حالی که ردای خود به دور خود پیچیده بود و در حالتی بین بیداری و خواب بود که شخصی او را از خواب بیدار می کند و پارچه ابریشمی به او نشان می دهد که روی آن کلماتی با خط زرین دیده می شد و از آن شخصی نور ساطع می گردید پس از آنکه محمد دربرخواست آن شخص پارچه ی ابریشمی را به وی نشان داد و گفت : ((اقرأ )) محمد (ص) گفت : (( من نمی توانم بخوانم آن شخص دست را روی شانه محمد (ص) نهاد و مرتبه ای دیگر به او گفت : ( اقرأ ) باز محمد (ص) جواب داد من نمی توانم بخوانم . ( ابن هشام می گوید : آن شخص دو دست خود را روی شانه محمد (ص) نهاد ونشست و گفت بخوان ، طوری فشار دست های آن شخص محمد (ص) را متألم کرد که نزدیک بود از حال برود و محمد (ص) از او پرسید چه باید بخوانم ؟

شخص گفت : (( اقرأ باسم ربک الذی خلق )) یعنی بخوان بنام خدای که تو را خلق کرد ) .

( طبری ) از قول محمد (ص) که برای خدیجه نقل کرده می گوید : ( بعد از اینکه آن شخص رفت من ایستادم ولی زانوهایم سست بود بطوری که نتوانستم مدتی بایستم ودو زانو را بر زمین زدم ، سپس راه خانه را پیش گرفتم ولی شانه هایم می لرزید  و هنوز نیمی از کوه را طی نکرده بودم که صدایی به گوشم رسید که گفت : (( یا محمد تو رسول الله هستی و من جبرئیل می باشم . من توقف کرده  بودم واورا می نگریستم ونمی توانستم جلو وعقب بروم .بعد نظررا متوجه سمتی دیگر کردم ودیدم جبرئیل درآن نعمت، بهمان وضع ایستاده است. آنگاه نقطه ای دیگر را از نظر گذراندم وبا ز او را در آنجا دیدم به هر طرف که نظر ی انداختم اورا می دیدم تا اینکه از نظر م ناپدید شد آن وقت من در خود احساس خستگی شدید کردم وبازحمت زیاد خود را به خانه رساندم .).

واین گونه خداوند محمد (ص)را به پیغمبری مبعوث کرد .

اولین زنی که به محمد (ص) ایمان آورد خدیجه (ع) واولین مرد علی بن ابیطالب (ع) بود . بعد از مدتی خبر بعثت محمد(ص) در مکه پیچیده وعده ای از بزرگان همچون ابوبکر وعثمان نیز به جمع مسلمان پیو ستند اما کنار قربتش بخاطردر خطر دیدن کیش پدرانشان ومال اموالی که در چهار ماه سال از قبل اصنام بت هایی که ساخته بودند نصبشان می شد سر نا سازگاری با محمد (ص) گذاشتند وبه عنا وین مختلف سمی پر آزار واذیت وی ومسلمین داشتند . سرد مدار این افراد ابولهب وهمسرش جمیله از خویشان محمد (ص) و ابوسفیان برادر رضائی محمد (ص) بودند واز هر راهی سمی در آزار محمد (ص)داشتند . بازیاد شدن تعداد مسلمین ، قریش به خاطر در خطر دیدن منا فعش در مکه وپا فشاری محمد (ص) در دعوتش تنها راه نجات خود را قتل رسول خدا دانستند ، در یکی از روزهاخبری به حمزه عمو می پیغمبر رسید که عدهً ای از قریش به سر مدار ابولهب محمد (ص) را آزار می دهند وبه سمت او سنگ پراکنی کرده اند واو را دشنام داده اند حمزه که شخصی پهلوان بود خو نش به جوش آمد وبه سمت خا نه ی ابو لهب روانه شد و او را به شدت کتک زد و به او گفت : از این به بعد هر که به محمد (ص) دشنام دهد و یا او را بیازارد من خودم او را می کشم ، حمزه تا آن روز مسلمان نشده بود.

شامل 13 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بعثت رسول خدا (ص)