مقاله در مورد عقل خودبنیاد و عقل خدا بنیاد
تعداد صفحه:18
فرمت پی دی اف
مقاله در مورد عقل خودبنیاد و عقل خدا بنیاد
مقاله در مورد عقل خودبنیاد و عقل خدا بنیاد
تعداد صفحه:18
فرمت پی دی اف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
به نام خدا
اداره آموزش و پرورش شهرستان ابهر
موضوع :
هنر و خلاقیت
تهیه کننده :
بهروز برجعلی
دبستان :
خیام نورین
بهار 87
نقش هنر در تربیت وکارکرد های آن
قبل از ورود به موضوع نقش هنر در تربیت و کارکرد های آن باید عرض کنم که همواره و عادتاً ،واژه ی هنر تداعی زیبائی و جمال می نماید به گونه ای که همه ی اصول هنر در بنای وجیه کلمه ی زیبا و زیبائی یکجا خلاصه شده و توسعه زیبائی همه ی مفهوم هنر را فرا می گیرد گویی که هنر در واقع مترادف کلمه ی زیبائی است . این تعریف در واقع ملکه ی ذهن گردیده است و به نظر میرسد که اگر این واقعیت نیز حقیقت داشته باشد خلقت و آفرینش سراسر همه ،هنر خداوند است زیرا خداوند جمیل است و جزء جمال خلق نمی کند .بنا بر این در تعریف اختصاری کلمه ی طیبه ی هنر میتوان گفت هنر ما در زیبائی و زیبائی مولود هنر است .انسان طبیعتاً به زیبائی گرایش دارد و کمال خود را در زیبائی می داند و این دقیق ترین توجه او به حقیقت است زیرا حقیقت و حق زیباترین پدیده ی کائنات است .آنچه که موجب خطای انسان می گردد ایهام و ابهام در تطبیق حقیقت با واقعیت است و این زمانی حاصل می شود که آدمی هر واقعیتی را به غلط حقیقت بداند و این اشتباه بزرگ گاهی به طور ناخودآگاه و بر اثر غفلت گریبان او را می فشارد زیرا انسان بر حسب تکرار و عادت محکوم پردازش داده های حواس پنجگانه خود می باشد و همه ی وقایع را از ورودی ها دریافت می کند و در حقیقت همه چیز را با چشم و گوش سر می گیرد و در حالی که همه ی این ها دریافت واقعیات است نه الزاماًادراک حقایق علاوه بر حواس خامسه باید که با چشم و گوش سیر نیز پردازش شود تا انسان معنای زلال حقیقت حق استدراک نماید و در تایید همین نامرادی انسان است که پیامبر گرامی اسلام می فرماید:«الهی ما عرفتک حق معرفتک» در تمجید هنر تو لستوی1 بیانی دارد که عبارت است از :هنر خوب است اگر احساسات خوب را ترویج کند احساسات هنگامی خوب است که شعور ممیز نیک و بد خوبی آنها حکم دهد و این شعور در میان مردم یک عصر مشترک است هنر جهانی یک محک درونی دارد پابرجا و بی خطا یعنی همان وجدان پاک و به تعبیر بتهوون2 تکامل باید هدف اولیه
تاکیدات پنهان به کار رفته در این فایل صوتی تلقینی :
من خودم را همینگونه که هستم می پذیرم/ من هم اکنون به آگاهی درونم متصل هستم/ من به خودم ایمان دارم/ من به راهنمای درونم ایمان دارم/ من پذیرای همه وجودم هستم/ کامل نیستم اما قطعا بینظیرم/ من عاشق خودم هستم/ من با خودم در صلح و ارامش هستم
حاوی امواج مغزی تتا برای اثر گذاری بیشتر
دسته بندی : علوم انسانی _ معارف اسلامی ، مذهبی ، دینی ، تحقیق
فرمت فایل: ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
حجم فایل: (در قسمت پایین صفحه درج شده )
معرفت خدا صفات و افعال اختیاری انسان که در حیطه بحث اخلاقی با توجه به متعلقشان بر سه دسته تقسیم می شوند. اول آنها که به خدا مربوط می شود. دوم آنها که به خود انسان مربوط است. سوم آنچه مربوط به مخلوقات خداست. گروه اول: اولین فعل نفسانی انسان که در ارتباط با خداست ایمان می باشد که ریشه ارزش افعال و صفات اخلاقی است که در حقیقت ایمان یک نوع فعل اختیاری نفسانی است که در بحث اخلاقی قرار می گیرد و برای تحقق ایمان در نفس انسان. شناختن متعلق ایمان یک شرط لازم است و از راه های اختیاری حاصل می شود بنابراین تحصیل علم نسبت به متعلق ایمان (مثل خدا، ارسال رسل، انزال کتب، بحث و نثور و حساب) برای رسیدن به پیدایش ایمان در نفس است. ایمان شرایط لازم ریشه و اساس سایر ارزش های اخلاقی می باشد. پس برای ما سئوالاتی مطرح می شود که باید به جواب آنها بپردازیم. منظور از معرفت خدا چیست؟ معرفت خدا چگونه حاصل می شود؟ و از چه ارزشی برخوردار است؟ و در نهایت آفات و موانع آن چه هستند؟ این ها همه وظیفه اخلاق و عالم اخلاقی که درجه اهمیت علم را تعیین و راه تحصیل و بررسی موانع را در اختیار دیگران قرار دهد. معرفت خدا چیست؟ معرفت و شناختن انسان از خدای یگانه دو گونه است: شناخت حضوری شناخت حصولی شناخت حضوری: انسان نسبت به خدا به دو صورت کلی تقسیم می شود: درک فطری یا خداشناسی فطری که در آیه میثاق و آیه فطرت به خداشناسی فطری و درک حضوری ضعیف نظر دارد. علم حضوری که در شکل فطری بودن اکتسابی نیست و از محدوده و اختیارات انسان خارج است. و در جایگاه علم اخلاق قرار نمی گیرد. درک فطری انسان صرف استعداد و مایه ای است که واجد آن می تواند با تلاش خود از استعداد به فعلیت و از حالت ابهام به مرحله حضوری آگاهانه برسد. نوع دوم: علم حضوری است که انسان با فعلیت خویش برای رسیدن و طی مراحل تکامل لیاقت علم حضوری روش و آگاهانه را دادن به او اضافه می شود و این علم تشکیکی است که به نوبه خود پس از طی مراحلی که رسیدن به همان هدف نهایی آفرینش و غایت قصوای کمال انسانی است. که آفرینش انسان وصول به این نقطه بوده است. و باید همه این فعالیت های اخلاقی هدف داشته که به نقطه کمال انسانی واقع شوند. آیات قرآن روایات و نیز اشاره می کند که اولیا خدا در جهان دیگر به آن می پیوندند و با نیل به آن سعادت ابدی خود را دریافته اند. (و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض لیکون من الموقنین) و همچنین نشان دادیم به ابراهیم باطن او ملکوت آسمان و زمین را تا از اهل یقین باشد. این مرحله از درک حضوری واضح نیست و چیزی است که خداوند به لطف و عنایت خود به بندگان خالص اضافه و اعطا می کند و رسیدن به مقام و کمال در اختیار ما خواهد بود چون وصول به این درک حضوری نتیجه افعال اختیاری اوست که باید به طرز درستی رهبری شود و به پایان برسد. پاداش و بخشی از افعال اختیاری ما افاعفه این کمال است که باید به طرز صحیحی انجام شود. که به صورت کامل به وسیله حال یا ملکه در
تعداد صفحات : 24 صفحه
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :16
بخشی از متن مقاله
رابطه انسان با خدا
«عرصه عاشورا برای مجاهدان عرصهای برای نزدیکی و ایمان به خدا و شناخت او و عشق ورزیدن به خدا و شوق و تلاش و امید به دیدار او است.
در این شب مبارک قصد دارم در مورد شناخت خدا سخن بگویم که در طول تاریخ نمادهای بزرگی داشته و از بزرگترین این نمادها، حادثه کربلا بود.
در شبهای گذشته در مورد انسان و کرامت و مسئولیت و مقام او سخن گفتم ولی امشب در مورد رابطه انسان با خدا و ایمان به او سخن بگویم.
قبل از هر چیز باید بگویم که هر انسان باید بداند و ایمان داشته باشد که خداوند قادر و توانا و مدیر این دنیا را به وجود آورده و بر همه چیز آن سیطره کامل داشته و خداوندگار واقعی است. این نوع از شناخت در حقیقت نیاز به تلاش ندارد چرا که به فطرت و طبیعت انسان باز میگردد. از ابتدای زمان خلقت انسان چیزی به نام ایمان به خدا و عظمت خدا و توحید وجود نداشته و این مشکلی جدید است.
در کتابهای الهی و آسمانی میبینیم که ابلیس به عنوان اولین کسی که از دایره ایمان خارج شد، وجود خدا را تکذیب نکرد و تنها دچار تکبر و حسادت شد. هنگامی که ابلیس به خدا در مورد سجده بر انسان اعتراض کرد، به مقام خداوند اعتراف کرده و گفت تو مرا از آتش آفریدی و انسان را از خاک. بنا بر این در ابتدا مشکل، انکار خداوند نبود. حتی پس از اتفاقات میان ابلیس و آدم و سپس هبوط آدم به زمین، مشکلات انسان از انکار به خدا سرچشمه نمیگرفت. فرق میان انسانها در صداقت و میزان اخلاص نسبت به خدا بود. سپس شاهد بودیم که فرزند آدم برادرش را کشت که این نیز از تکذیب خداوند سرچشمه نمیگرفت بلکه ناشی از حسد بود.
مرحله دوم در ایمان، شناخت صحیح خداوند است. مردم با توجه به فطرت خود به خوبی میدانند که خداوندی وجود دارد که امور این زندگی را اداره میکند ولی در اینجا اشتباهی معرفتی مرتکب میشوند و خداوند واقعی را نمیشناسد. در طول تاریخ این مشکل وجود داشته و هنوز نیز ادامه دارد. برخی از انسانها در تاریخ و حتی در شرایط کنونی (مثلا در آفریقا و آمریکای جنوبی) خورشید را عبادت میکردند که این امر ناشی از آن بود که خورشید را بزرگ و قوی و نیرومند و پرنور میدانستند و آن را عبادت میکردند یا برخی دیگر ماه و ستارهها را عبادت میکردند یا حتی برخی حیوانات را پرستش میکنند و مثلا در برابر تمساح احساس ضعف میکنند و سپس به عبادت آن روی میآوردند. برخی دیگر از انسانها بتها و سنگها را میپرسند و عدهای نیز انسانهای دیگر را مثل نمرود و فرعون میپرستند.
این گونه از پرستشها و گم کردن خدای اصلی در طول تاریخ وجود داشته و هنوز نیز ادامه دارد. طبیعی است که دلایلی برای این امر وجود دارد که از جمله آنها میتواند جهل و نادانی و فریب شیطان و اهداف سیاسی و مالی و هوس شخصی پادشاهان یا حتی روحانیون را نام برد.
کسانی وجود داشتند که مردم را دعوت به پرستش بتها میکردند و از این امر سود میبردند یا پادشاهانی که مردم را وادار به پرستش خود میکردند. برخی از امور تحلیل متفاوتی دارد، مثل پرستش سنگ و بت بطوریکه این عده از ابتدا به خدا ایمان داشتند ولی میگفتند که خدا دیده نمیشود و ما این بتها را آفریده و به نمایندگی از خدا یا به جای خدا آنها را عبادت میکنیم.
اینجا باید به یک اشتباه رایج در مورد بتها اشاره کنم. امروز بسیاری از مسلمانان وجود دارند که مثلا مرقد پیامبر اکرم (ص) و ائمه را زیارت میکنند و عدهای نیز این امر را بتپرستی میدانند. طیبعی است که این امر اشتباه است، زیرا در اسلام تضمینهای عقیدتی و تربیتی و ایمانی وجود دارد و این عده مشغول زیارت این مراقد هستند در حالیکه برای صاحبان آن مقام خداوندی قائل نیستند. آیا کعبه جز مجموعهای از سنگ است؟ میبینیم که این کعبه از 1400 سال قبل برای مسلمانان تبدیل به بت نشده است و مسلمانان در تمامی این سالها به سوی آن سجده کرده و تبدیل به بت نیز نشده است. همین امر در مورد مراقد پیامبران و ائمه نیز وجود دارد.
اگر به زیارتنامهها بازگردیم میبینیم که در این زیارتنامهها تضمینهای فکری و عقیدتی و معرفتی وجود دارد. مثلا امام خمینی میگوید اگر شما میخواهید وارد مرقد پاک و مطهری بشوید ثواب دارد که در هنگام ورود ذکر بگویید و این تاکیدات در ابتدای زیارت برای دفع شیطان و کنار زدن اوهام از قلب و فکر این انسان است که مبادا از طرف شیطان فریب بخورد که این مقامی که مشغول زیارت آن است، خداست.
در این روزها نیز هنگامی که میگوییم «اشهد انک قد اقمت الصلوة» به این مفهوم نیست که به خداوندی او شهادت میدهیم بلکه شهادت میدهیم که امام حسین (ع) در راه خدا بوده و به او ایمان داشته است.
بنا بر این مقایسه در این زمینه صد در صد اشتباه است و رواج اینگونه امور باعث میشود انسانها از آنچه واقعا به آن نیاز دارند غافل شوند.
نیاز اصلی انسان شناخت اصلی خدا و حرکت به سمت او و خودداری از پرستش خداوندهای دروغین است.
انبیاء از ابتدا تلاش داشتند خداوند حقیقی را به مردم معرفی کرده و مردم را به سمت او هدایت کنند. به همین دلیل میبینیم که در دعاهای انبیاء و کتابهای آسمانی آنها سخنان مفصلی در مورد خداوند و صفات او وجود دارد. مهمتر اینکه در مورد خداوندی رحیم و بخشنده و قدرتمند سخن گفته میشود و به ما یاد میدهد که خداوند موجودی است که شبیه ندارد. به همین دلیل وقتی به خدا فکر میکنیم باید بدانیم که هر فکر یا توهمی در ذهن ما ارتباط به خدا ندارد زیرا هیچ چیزی شبیه به خدا نیست.
در قرآن کریم آمده است که ما انسانها قادر به درک خدا نیستیم، ولی در هر حال اندازهای از شناخت هست که ما انسانها از طریق قلب و فکر خود قادر به درک آن هستیم. بسیاری از حقیقتها در این جهان وجود دارد که از حد و مرز عقل و درک ما خارج است ولی با این حال سطحی از علم و شناخت وجود دارد که برای انسان قابل دسترسی است. به همین دلیل بر تقدس و یکتایی خدا تاکید شده است.
در هر حال هنگامی که پیامبران به نزد ما آمدند گفتند که یکی از نشانههای خداوند واقعی بینیازی اوست زیرا کسی که در هر چیزی به دیگری نیاز دارد، امکان ندارد خداوند باشد بلکه فقیر و محتاج است. از ویژگیهای خداوند واقعی این است که کاملا بیهمتا و بینیاز باشد.
خب در اینجا این سوال از انبیاء مطرح میشود که خداوند واقعی کیست و صفات او چیست و ما چقدر میتوانیم از او آگاهی داشته باشیم؟
خداوند سبحان در قرآن میگوید که از طریق نشانهها و آفریدههای او و همچنین از طریق انسان، خدا را بشناسیم. انسان با همه بدن و عقل و روح و مایملکش نمونهای از معجزات و نشانههای خداوند است.
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل