لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7
فهرست مطالب:
مشروطیت و هویت جنسی - نقش و اهداف زنان ایرانی در جنبش مشروطیت
غیبت زنان در تاریخ ایران
جنبش مشروطیت و زنان ایرانی
منابع تحقیق
مشروطیت و هویت جنسی - نقش و اهداف زنان ایرانی در جنبش مشروطیت
اشاره – مسئله ی زنان نزدیک به یک دهه است که در میان مطالعات و تحقیقات من جای گرفته است؛ پیش از این درسالهای 1375 تا 1378 خورشیدی مجموعه ای از تحقیقاتم را در کتاب « متافیزیک جنسیت - بن پاره های نظام اندیشگی مردانـه» تنظیم کردم که چکیده ای از آن مسائل را در بخشهایی از کتاب «فراسوی پست مدرنیته – اندیشه شبکه ای، فلسفه سنتی و هویت ایرانی» در سال 1380 خورشیدی منتشر کردم؛ از آن پس که به کار مطالعات تاریخ اندیشه و نگارش تک نگاریها پرداختم، تکمیل شده ی مباحث آن کتاب منتشر نشده و آموخته های تازه ام را در روش تاریخ نگاری اندیشه به صورت کتاب «صدیقه دولت آبادی و هویت جنسی در ایران» آماده ی انتشار کرده ام. این مقاله در واقع اجمالی از مطالبی است که در تحقیقات دهه ای که گذشت، تکمیل و گسترش یافته و به تفصیل در این تک نگاری با محوریت نقش و فعالیت های برابرخواهانه برای زنان ایرانی از سوی دولت آبادی، موضوع بررسی و بازخوانی از دیدگاه تاریخ اندیشه قرار گرفته است.
غیبت زنان در تاریخ ایران
درخواست حقوق مساوی برای انسانها به دور از معیارهای جنسیتی اکنون دیگر از لوازم و الزامات پذیرفته شده درجهان است؛ امروزه نمی توان سخن از مدرنیته و فرایند فرهنگ سازی و ترقی گفت و به تفاوتهای جنسیتی که در دنیای قدیم پذیرفته شده بودند، به دیده ی تردید و انتقاد ننگریست. بدون شک کنش های تساوی طلبانه و ایده های مساوات خواهانه میان زنان و مردان، از توابع گسترش حقوق طبیعی و نهادینه شدن حقوق بشر و ارتقای آموزه های انسانگرایانه ای است که به دنبال جابجایی در نظام دانایی انسان و تحول در شیوه های زیستی انسانی به وقوع پیوسته و شرایط زندگی پیشین را به تمدن مدرن و مدرنیته پیوند زده است.
تاریخ ایران نیز در سیر تحولی خود، آن گاه که با آموزه های دنیای مدرن برخورد کرد و در سپیده دمان رویاریی با مدرنیته قرار گرفت، آگاهی به جایگاه انسانی زنان را اگرچه با تاخیری قابل توجیه وارد شرایط زیستی و فرهنگی خود گردانید؛ این رویداد تبار به دوره ی سرنوشت ساز مشروطیت و پیش زمینه های آن می برد و توابع جنبش تساوی طلبانه و برابری جنسیتی را که با گذار از سنگلاخ سنت باوری و رخداد تعیین کننده ی جدال قدیم و جدید عصرمشروطه در خود جای داده بود، بایستی به تامل خردمندانه و خردمندی تاریخی گذاشت؛ در واقع این جنبش مشروطیت بود که با به چالش کشیدن باورهای سنتی و سنت ایرانی، زنان را به هویت جنسی خود آگاه ساخت و این نیمه ی فراموش شده را از پستوهای حرمسراها و خانه های مردسالار به عرصه های مختلف اجتماعی و فرهنگی کشاند.
همان طور که در سیر عقلانیت، دو عامل تشرع و تصوف موجبات انحراف و به بن بست رسیدن خردورزی را در تمدن ایرانی فراهم آوردند و فرهنگی خردستیز و عاری از مدنیت را در قرون هفتم به بعد به این سرزمین تحمیل کردند و انحطاط فرهنگی را به وجود آوردند، در بنیان متافیزیک جنسیت و مردسالارانه ای نیز، همین دو عامل واپس نگر که در تعارض با رشد و شکوفایی فرهنگی و همسو با توحش و انزواطلبی عافیت جویانه بودند، دخالت داشتند.
در فرهنگ سنتی ایران، تاریخمندی جنسیت به عنوان گفتمانی غالب و مونولوگ در رابطه با گفتمان های عرفانی – کلامی و فقهی و در ارتباط تنگاتنگ با عوامل اجتماعی و محیط فرهنگی از قرن اول هجری نضج گرفت از آن پس گفتمان جنسی در قالب واژگان نهادینه شده و مقبول بیان شد. مفاهیم مقدماتی گفتمان جنسیت عبارت بودند از: شهوت، گناه، زنا، لواط، فحشا، حرف ناشنوایی زن از شوهر، استفاده ی جنسی شوهر از زن و... که مصداق اکثر این مفاهیم نشات گرفته از جامعه ی قبیله ای بوده و حامل نگاه خاص بادیه نشینان به مقام از پیش تعیین شده ی زن بود که قوانین خاص اجتماعی را برقرار می ساخت.
در واقع بایستی علت اصلی ظلم مضاعفی که بر زن در گذشته ی ایران رفته است را در قرائت خاص و تک آوائی مردسالارانه ی تاریخمندی دانست که با محور قراردادن اقتدار مردانه در گفتمان های مختلف و طرد واقعیت زنان از نظر زیستی و فرهنگی در پی ساختارهی اجتماعی و تحول جامعه ی ایرانی بودند؛ گفتمان هایی که بنیان های متافیزیک جنسیت را در سده هایی به درازای تاریخ در فرهنگ و اجتماع ایران پی ریزی کرده است. بدین لحاظ تبعیض جنسیتی که امروزه در میان جامعه ی ایرانی نسبت به زنان شاهدش هستیم، معلول گذرزمان و برداشتهای قدرتمند مردانه ای است که به اقتضای زمان خاص و جایگزینی اندیشه ای با اندیشه ی قبلی رخ نموده است. درتائید این تبعیض جنسی و استحکام متافیزیک جنسیتی که در تاریخ گذشته شکوفا شده است، می توان به تشکیل حرمسراها و تاکید بر پوشش های سخت گیرانه ای اشاره کرد که در عرصه های اخلاقی – اجتماعی و... بر زنان تحمیل شده است. کنترل غیر معقول امور جنسی و به حاشیه راندن جنس مونث در فرهنگ گذشته که در آداب و رسوم اجتماعی متجلی و عملی شده بود، منجر به گسترش تعرض جنسی بردختران و زنان گردیده و رواج لواط و همجنس گرایی را در میان پسرانی که فاقد تشکیل خانواده ی شرعی و قانونی بودند یا بی بهره از عشق آزاد به سر می بردند و تحت فشارهای جنسی قرار داشتند، می گردید. (ر.ک: شاهدبازی در ادبیات فارسی) این امر در دیگر زمینه های اخلاقی نیز منجر به رواج ریا و ظاهرسازی متدینانه و پاکدامنانه ی کاذب و تابو گردیدن اخلاقی جنسی و سخن گفتن از جنسیت گردید.
نتیجه ی منطقی متافیزیک جنسیت پس از نزدیک به ده قرن از زمان پیدایش آن، سر برآوردن ایدئولوژی جنسیت است که بر تفاوت های جنسی میان زن و مرد تاکید داشته و در تنظیم حقوق و مسایل وابسته به آن و تبیین جایگاه طبیعی فرودستانه ی زن به شدت جنس گرا است؛ این ایدئولوژی معتقد است "جای زن در خانه است" و از زن چونان ابزاری برای پیشبرد اهداف مردسالارانه، چه در محیط خانه و چه در اجتماع سود می جوید. در نهایت اینکه: جنبش مشروطیت با طرح ایده های مدرن حقوقی و گسترش آنها به حقوق برابر برای زنان ایرانی، بن پاره های متافیزیک جنسیت سنتی را در قالب های گفتمانی مختلف آن، مورد هدف گرفت و آموزه های آن را در برخی از عرصه های اخلاقی و معرفتی به چالش جدی و واقعگرایانه گرفت.
تحقیق در مورد مشروطیت و هویت جنسی - نقش و اهداف زنان ایرانی در جنبش مشروطیت