تحقیقی در مورد امام حسین (ع)- با 11 صفحه مفید در قالب وورد
حضرت امام حسین بن علی (ع) از پدر بزرگواری چون علی بن ابیطالب و مادر گرانقدر چون فاطمه زهرا (ع) در تاریخ سوم ماه شعبان سال سوم یا چهارم هجری در مدینه منوره به دنیا آمدند شادمانی و سرور با ولادتشان به خاندان رسالت و ارشد اگر چه گاهی هم و غم همه ی اهل بیت را فرا گرفت و این به جهت اشارت جبرئیل و پیامبر به سرنوشت تلخ و دردناک آن حضرت بود ایشان مدت عمرشان 57 سال و طول امامتشان بازده سال بود و ولادشتان در مدینه و شهادتشان در کربلا به سال 61 هجری اتفاق افتاد نامش حسین و کنیه ایشان ابوعبداله و لقب ایشان سید شباب اهل الجنت است . امام حسین (ع) مدت 6 سال از دوران خود را در زمان جد بزرگوارشان سپری کردند و پس از رحلت آن حضرت مدت سی سال در کنار پدشان امیرالمومنین(ع) زندگی نمودند و در حوادث مهم دوران خلافت ایشان به صورت فعال شرکت داشتند و پس از شهادت پدرشان در سال 40 هجری مدت ده سال در صحنه سیاسی و اجتماعی در کنار برادر بزرگشان امام حسن (ع) در سال 50 هجری به مدت ده سال در اوج قدرت معاویه بارها با وی پنجه درافکندند و پس از مرگ وی نیز در برابر حکومت پسرش یزید قیام کردند و در محرم سال 61 هجری در سرزمین کربلا به شهادت رسیدند. رسول خدا (ص) دست حسن و حسین را گرفته و در بازار مدینه حرکت می کردند . چون به اجتماع مردم رسیدند فرمودند هر کس مرا دوست دارد و این دو و پدر و مادرشان را هم دوست بدارد . روز قیامت در بهشت با من خواهد بود . امام حسین اگر چه به احترام پیمان صلح امام حسن با معاویه و نیز به خاطر ژست دین معاویه به طور علنی با او به مبارزه برنخاستند اما هرگز در برابر طاغوت بنی امیه سکوت و سازش هم نکردند و تا آنجا که در توان داشتند در برابر ظلم های وی به مبارزه و مخالفت برخاستند که چند نمونه از مبارزات آن حضرت به شرح سخنرانی های و نامه های اعتراض آمز و مخالفت جدی یا ولیعهدی یزید ضبط اموال دولتی و تقسیم بین مستمندان بنی هاشم در ماه رجب سال 60 هجری معاویه از دنیا رفت و یزید به جای وی خلافت نشست و بلافاصله از حاکم مدینه خواست از امام حسین بیعت بگیرد او طی جریان مفصل و معروفی این تقاضا را از امام نمود . اما حضرت نپذیرفتند و سه رزو به آخر ماه رجب مانده به هنگام شب با یاران و بستگانشان مدینه را به قصد مکه ترک کردند . ماه های شعبان و رمضان وشوال و ذیقعده و ذیحجه را در مکه ماندند و پیوسته به افشاگری در مورد حکومت فاصد یزید و بنی امیه پرداختند . روز نهم ذیحجه با تاکتیک خاص و پر سروصدایی مکه را به مقصد کوفه ترک کردند تا دعوت کوفیان را برای رهبری و امامت لبیک گویند . در بین راه خبر شهادت نماینده شان حضرت مسلم را در کوفه شنیدند اما به راه خود ادامه دادند . روز عاشورا بود ، روز دهم ماه محرم از سال 61 هجری یک میدان دشمن بود ویک مبارزه خسته و کفته به نام امام حسین (ع) داغ عزیزان دیده بود . جراحات فراوان بر تن داشت گرسته و تشه بود حرارت آفتاب و زمین تفتیته و داغ آزارش میداد . حلقه محاصره دشمن هر لحظه تنگ تر می شد و سرنوشت تاریک ، مبهم و زنان کودکان ذکرش را مشغول داشته بود . او همچنان میجنگید و می خروشید و لحظه ای از حماسه و مقاومت عقیدتی خویش دست برنمی داشت . آری سنگ جفا بر پیشانی حبیب خدا نشست و چون جاری می شد و لحظه ای بر قلب خون خدا فرود آمد و دیگر توانی برای ایستادن نماند . عرش خدا بر فرش زمین سقوط سختی دردناک و شرافتمندانه چون صورت ناز و نورانیش بر روی خاک قرار گرفت و به راز و نیاز پرداخت ، خدایا به رضا و تقدیر تو راضی ام و در آن لحظه شوم بود که شمردن بر سینه به سر فاطمه نشست و با بی رحمی تمام سر مطهرش را از پیکر جدا ساخت و این در عصر روز عاشورا بود و دیگر قلم را یارای ادامه نیست ...
تحقیقی در مورد امام حسین (ع)