فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره مبانی مشروعیت در اندیشه سیاسی غرب و اسلام

اختصاصی از فی گوو تحقیق درباره مبانی مشروعیت در اندیشه سیاسی غرب و اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره مبانی مشروعیت در اندیشه سیاسی غرب و اسلام


تحقیق درباره مبانی مشروعیت در اندیشه سیاسی غرب و اسلام

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 45 صفحه

 

 

 

 

 

 

چکیده

از جمله دغدغه‌هایی که پیوسته ذهن سیاستمدران را به خود مشغول داشته، مسئله مشروعیت حکومت‌ها است. ازاین‌رو، همواره در پی تأمین پاسخی برای این پرسش است که: چرا باید از حکومت‌ها اطاعت کرد و حکومت این حق را از کجا به‌دست آورده است؟ برای پاسخ به این پرسش، نویسنده ابتدا دیدگاه‌های دانشمندان غربی و سپس نظرات علمای اسلامی اعم از اهل سنت و تشیع را درباره مبانی مشروعیت شرح می‌دهد، سپس نتیجه می‌گیرد: 1. همه پاسخ‌های دانشمندان غربی به مسئله مشروعیت، در واقع پاسخی است به مسئله توجیه سلطه و اقتدار موجود. ازاین‌رو، از پاسخ به این سؤال که: «به چه دلیلی همه شهروندان (موافقان و مخالفان) باید دستورهای حکومت را رعایت کنند»، ناتوانند؛ 2. مشروعیت به معنای مقبولیت، قرارداد اجتماعی، توسعه، قانونی بودن، رضایت عمومی و اراده عمومی نیست، بلکه به معنای حقانیت است؛ 3 . حکومتی مشروع است که هدف‌ها و ارزش‌های اخلاقی را دنبال کند و حاکمیتش در طول حاکمیت خداوند باشد؛ 4. بنیان مشروعیت حکومت در اندیشه دینی با مشروعیت در اندیشه غیردینی متفاوت است، به‌گونه‌ای‌که اندیشه غیردینی بیشتر به مقبولیت عمومی توجه دارد.

در نهایت نویسنده پس از بررسی مبانی مشروعیت در اندیشه سیاسی غرب و اسلام، به این نتیجه می‌رسد که حکومت مردم‌سالاری دینی پیشنهادی امام خمینی;، جمع میان مقبولیت و حقانیت است.

 

 


مقدمه

یکی از پرسش‌هایی که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته، این است که چرا باید از حکومت‌ها اطاعت کنند و حکومت این حق را از کجا به‌دست آورده است؟

مسئله مشروعیت، در واقع مسئله حق است؛ چه کسی حق فرمانروایی بر دیگران را دارد؟ چه نوع حکومتی حق حکمرانی دارد؟ به عبارت دیگر، کدام شکل حکومتی از منظر اخلاقی و عقلی قابل پذیرش است و چرا؟ عالی‌ترین مقام سیاسی از نظر قدرت در اختیار چه نهاد یا چه کسی باید قرار گیرد؟ قانون اساسی بر چه مبنایی باید نگاشته شود؟

بنابراین، مسئله مشروعیت دارای سه پرسش کاملاً به هم پیوسته است: یکی اینکه چرا باید شهروندان از حکومتی پیروی کنند؟ دوم اینکه چرا حکومت حق صدور فرمان دارد؟ سوم اینکه فرامین حکومتی براساس چه مبنایی باید باشند؟ هدف از پاسخ به این پرسش‌های اساسی، در واقع آن است که به نوعی مسئله مشروعیت را حل کند. البته هر نظام و مکتبی بر اساس اصول موضوعه خود و نیز زیربناهای انسان‌شناختی و هستی‌شناختی خودش، پاسخ‌های متفاوتی به این پرسش‌های اساسی داده‌ است.

تلاش این نوشتار کوتاه بر این است تا به این پرسش‌های اساسی بر اساس اندیشه سیاسی حاکم (= مسلط) بر جهان غرب و اندیشه سیاسی شیعه پاسخ دهد و پس از روشن ساختن مبانی مشروعیت در دموکراسی غربی و مردم‌سالاری شیعی، نقاط قوت و ضعف هرکدام را نیز مشخص کند، به‌گونه‌ای‌که بتوان با مقایسه این ‌دو نظام سیاسی، به ارزیابی آنها پرداخت. بنابراین، لازم است ابتدا مشروعیت را از دید هر کدام از مکتب‌های نام برده شده تعریف کرد، سپس نظرات اساسی و مهمی را که امروزه در جهان مطرح است، به صورت اجمالی (در حد یک مقاله کوتاه) بیان داشت.

تعریف مشروعیت در اندیشه سیاسی غرب

مشروعیت در اندیشه سیاسی غرب، معادل واژه «Legitimacy» است که از کلمه یونانی «Ligitimus» گرفته شده و در لغت به معنای «قانونی» و «مطابق با قانون» آمده است. (مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی، 1377: 122)

معادل‌هایی که برای واژه «Legitimacy» در زبان فارسی آمده است، عبارتند از: درستی، بر حق بودن، حقانیت، قانونی بودن، روایی، حلالیت، حلال‌زادگی و مشروعیت. (حییم، 1363: 741) «واژه Legitimacy» از ریشه لاتینی «Leg» یا «Lex» به معنای قانون (Low) گرفته ‏شده و با واژه‏هایی مانند «Legal» به معنای قانونی و «Legislation» به معنای وضع قانون یا تقنین و «Legitimate» با معنای مشروع، هم‌خانواده است. (نک: کواکبیان، 1378: 9)

درباره معنای اصطلاحی این واژه باید گفت که این واژه در هر نظام فکری، اصطلاح خاص خودش را دارد، به‌گونه‌ای‌که برخی اندیشمندان گفته‌اند مشروعیت یک مشترک لفظی است. (نک: لاریجانی، 1381: ش1، 15) بنابراین، لازم است درباره آن توضیح بیشتری داده شود.

افلاطون در کتاب جمهور، عدل را به صراحت توضیح داده است. سیسرو،[1] این واژه را برای بیان قانونی بودن‏ حکومت به کار برده است. در اروپای سده‏های میانه هم به همین معنا به کار رفته است. بعدها واژه مشروعیت در اشاره به روش‏های سنّتی و انطباق قانون اساسی با سنّت‏ها به کار برده شد. پس از انقلاب فرانسه، پایه و ضابطه اصلی مشروعیت یک حکومت و نظام را خواسته مردم تشکیل داد و عنصر رضایت به معنای آن افزوده شد و بدین‏ صورت، «رضایت‏»، پایه و اساس فرمانروایی مشروع در نظر گرفته شد، (عالم، 1373: 104) حتی از زمان قرون ‏وسطا مفهوم غصب (Usurpation) به‌عنوان مفهوم متضاد مشروعیت، همراه دولت مشروع بوده و به تشریح آن کمک می‏کرده است. (نک: مؤسسه پژوهش‌های اجتماعی، 1375: 299)

از زمان ظهور حکومت‏های جدید دموکراتیک، تعاریف مطرح شده درباره‏ مشروعیت، آن را در منطبق بودن بر عقاید و باورها می‏دانند؛ یعنی اگر مردم بر این‏ عقیده باشند که نهادهای موجود از لحاظ اخلاقی یا اعتقادی شایسته‏اند، در این‏صورت نهادها مشروع هستند. (همان: 270)

به عقیده لیپست،[2] مشروعیت به معنای ظرفیت نظام سیاسی برای ‏ایجاد و حفظ اعتقاد به این اصل است که نهادهای سیاسی موجود در جامعه از صحت‏ عمل برخوردار است و تأسیس نهادهای مزبور به منظور رفع نیازهای جامعه صورت می‌پذیرد.

موریس دوورژه بر این باور است: «مشروعیت یک نظام به معنای تطابق رژیم ‏با اجماع عمومی، اساس رابطه یک نظام سیاسی با جامعه است و بدین‌سان ‏مشروعیت خود به خود رابطه مستقیمی با دموکراسی دارد». (نقیب‌زاده، 1372: 13)

در عصر حاضر، شناخته‌شده‏ترین تعریف رایج مشروعیت، تعریفی است که ‏ماکس وبر بیان کرده است: «مشروعیت، مظهر پذیرش ذهنی ـ درونی قدرت‏ حاکم در نزد افراد جامعه است.‏» (وبر، 1374: 22) به عقیده وی، مشروعیت مبتنی بر باور است و از مردم می‌خواهد که اطاعت کنند. قدرت، حق کاربرد انحصاری زور را دارد، ولی تنها زمانی ‏مؤثر است که مشروع باشد؛ یعنی عنصر اصلی قدرت سیاسی، مشروعیت آن است.

در این مفهوم، مشروعیت مظهر و میزان و ملاک پذیرش ذهنی قدرت حاکم ‏در نزد افراد جامعه است که با مفهوم سیادت به معنای اعمال قدرت مرتبط می‏شود. (گلیانی، 1378: 8)

به عبارتی مشروعیت: «یکی و یگانه بودن چگونگی به قدرت رسیدن رهبران و زمامداران جامعه با نظریه و باورهای همگان یا بیشتر مردم جامعه در یک زمان و مکان معین که نتیجه این باور، پذیرش حق فرمان دادن (Authority) برای رهبران و وظیفه فرمان بردن برای اعضای ‏جامعه یا شهروندان می‏باشد». (ابو المحمد، 1368: 245)

بنابراین، مشروعیت (‏اصطلاحی در علوم سیاسی‏) ناشی از هماهنگی ‏عقیدتی و ارزشی میان شهروندان و حکومت‌کنندگان است، به‌گونه‌ای‌که این هماهنگی اطاعت را آسان می‌کند، دولت را از کاربرد زور و تهدید به منظور تأمین فرمان‌برداری، بی‌نیاز می‌سازد یا استفاده آن را به حداقل کاهش می‏دهد. (مرندی، 1376: 32)

تعریف مشروعیت در اندیشه سیاسی اسلام

مشروعیت در لغت عبارتند از: مشروع ‏(‏اسم مفعول‏) یعنی آنچه موافق شرع باشد، چیزی که طبق شرع ‏جایز باشد. مشروعه (‏اسم مفعول‏) مؤنث مشروع، یعنی حکومت مشروعه، حکومتی که منطبق بر قوانین شرع (‏اسلام‏) باشد. (معین، 1381: 4144) از آنجایی که مشروعیت از ریشه شرع گرفته شده است، باید به واژه‏هایی همچون شرع و شرعی نیز ‏رجوع کرد. (مرندی، 1376: 31) شرع یعنی راه پیدا و روشن خداوند بر بندگان، راه راست، راه روشن. شرعی یعنی آنچه مطابق احکام و دستورهای خداوند است. (سیاح، 1378: 945)

در اصطلاح نیز مشروعیت در حد واسط شکل‏گیری پیوند و نسبت میان حکومت و جامعه یا حکومت‌کنندگان و حکومت‌‏شوندگان آشکار می‌شود. در واقع، نخستین جایی که حکومت، وجود خود را آشکار می‌سازد، زمانی است که می‏خواهد خودش را اعمال کند و امرش را به اجرا در آورد. بر این‏ اساس، در لحظه‏ای که قدرت اعمال می‏شود، درست در همان زمان از مجوز آن پرسیده می‌شود و این همان پرسش از مشروعیت است؛ یعنی ازآنجاکه حقیقت ‏حکومت در «اعمال حکم حکمرانان‏» آشکار می‏شود، درست در همین زمان، مسئله‏ مشروعیت حکومت نیز مطرح خواهد شد. بنابراین، مسئله مشروعیت در اسلام، «توجیه شرعی اعمال قدرت حاکم» است؛ یعنی حاکم به چه مجوز شرعی حق اعمال قدرت دارد؟


[1]. Cicero

[2]. Lipset


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مبانی مشروعیت در اندیشه سیاسی غرب و اسلام

دانلود پاورپوینت هویت و اقتدار ملی

اختصاصی از فی گوو دانلود پاورپوینت هویت و اقتدار ملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت هویت و اقتدار ملی


دانلود پاورپوینت هویت و اقتدار ملی
lهویت واقتدار ملی
l   نقش فرهنگ در ذات بشر به عنوان حیوانی اجتماعی، بیش از منافع سیاسی یا اقتصادی او است (برون، 1379، ص94). از همین رو در بررسی اقتدار باید دیدی فراتر از دیدگاه نظامی و غلبه در جنگ را مدنظر قرار داد، چرا که با توجه به سازمان‌های بین‌المللی همچون حقوق بشر، دادگاه لاهه، سازمان ملل، شورای امنیت و... مفهوم استقلال، حاکمیت، تهدیدها و جنگ‌های خارجی و نظامی دگرگون شده است. «اقتدار ملی» یعنی رسیدن به مشخصه‌هایی که به یک کشور امکان می‌دهد تا در مقابله با تهدیدهای بالقوه یا بالفعل خارجی دوام آورده و در راه پیشبرد امر توسعه اقتصادی، اجتماعی، انسانی مهمتر از همه فرهنگی، قدم بردارد و در مسیر، آن که نقشی بیش از همه دارد، همانا نقش عوامل فرهنگی و ارزشی در کمک به اقتدار ملی می‌باشد. فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی فرآورده عمل خلاق آدمی و بیان‌کننده سرشت بدیل اوست و فرهنگ در نظر اینان از چنان جایگاهی برخوردار شده که انسان بسیاری از استعدادها و موهبت‌های خود را در جهت آفرینش فرهنگ بکار بندد (بردباف، 1374بنابراین می‌توان گفت در کنار دیگر عوامل اقتدار ملی (سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی، اطلاعاتی، امنیتی) نقش فرهنگ و ارزش‌ها بیشتر نمود می‌یابد؛ زیرا مقابله خارجی و داخلی با دیگر عناصر جامعه، به شکل نمادین و ظاهری خواهد بود و به عکس این تهدید نسبت به فرهنگ و ارزش‌های جامعه مممکن است، پنهانی بوده و از درون، فرهنگ و ارزش‌ها را دچار فرسایش کرده و آنها را استحاله یا دگرگون سازد. نقش فرهنگ و ارزشها در اقتدار ملی با در نظر گرفتن و با توجه به تحولاتی که در سال‌های اخیر در مفهوم و تعریف قدرت و اقتدار ملی به وجود آمده است، مملوس‌تر می‌شود، زیرا دیگر قدرت دولت منحصر در قدرت نظامی صرف سنجیده نمی‌شود و هر کشوری برای تضمین اقتدار خود در سطحی بین‌المللی و خارجی ناگزیر است، به حد معینی از ثبات سیاسی و اقتدار ملی دست یابد. مضاف بر آن هجمه‌های فرهنگی غرب، ضرورت تسریع در چنین اقدامی را الزامی بیشتر می‌بخشد. در این مقاله نگارنده کوشش دارد به بررسی فرهنگ، نقش و کارکرد آن، در اقتدار ملی را، همراه با دلایل‌ مدعای خود مشخص سازد.
l
 
 
 
 
فایل ورد 32 ص

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت هویت و اقتدار ملی