لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5
اقبال لاهورى
دوران کودکى محمد اقبال لاهورى، شاعر، فیلسوف، متفکر و از بانیان کشور بزرگ پاکستان، دوران پرفراز و نشیب و بس آموزندهاى است.
او روز جمعه سوم ذى قعده سال 1294 هجرى قمرى مطابق با 9 نوامبر 1877 میلادى به هنگام اذان صبح در شهر سیالکوت در یک خانه کوچک یک طبقهاى، در اطاق کوچکى که فقط نور کم رنگ شمعى آن را روشن مىکرد، چشم به جهان گشود.
اقبال دو ساله بود که متوجه شدند چشم راستش ضعیف است، در آن زمان او آن قدر کودک بود، که نمىدانست و نمىفهمید چشمش سالم نیست، بدین جهت پزشکان تصمیم گرفتند از چشم او خون بگیرند.
زمانیکه وى دوران دانشجویى خود را مىگذرانید عینک مىزد، خود مىگفت:
چشم من در دو سالگى ضایع شد!
اقبال چهار سال و چهار ماه داشت که پدرش شیخ نور محمد او را به مکتب مولانا غلام حسن سپرد و او آموزش قرآن را در مکتب و مسجد مىآموخت، شبها درسهاى خود را در خانه کوچک و فقیرانه ایکه در اطاقهاى آن برقى وجود نداشت، در پرتو نور شمع مىخواند و به خاطر مىسپرد.
یک روز مولانا سید میر حسین به آموزشگاه رفت، وقتى اقبال کوچولو را مشغول درس خواندن دید، پیشانى گشاده و قیافه معصوم و موهاى خاکسترى این کودک او را سخت تحت تاثیر قرار داد و از استاد او خواست غیر از آموزشهاى دینى، آن کودک را با آموزش علوم جدید هم آشنا کند که با موافقت پدر اقبال استاد او را به آموختن ادبیات فارسى، اردو و عربى وادار نمود.
اقبال بسیار باهوش و زیرک بود و آموزش این دوره را تقریبا به مدت سه سال به پایان رسانید در عین حالى که با درآمد کمى که از مغازه پدر به دست مىآورد، زندگى سادهاى را سپرى مىکرد.
پدر اقبال مغازه کلاه و نقاب دوزى و چادردوزى داشت، اما وقتى خرج روزانه خود را در مىآورد، در مجالس علماء و دانشمندان شرکت مىکرد و همراه آنان به مناجات و عبادت خداوند مىپرداخت.
اضافه بر این کتابهاى: فتوحات مکیه و فصوص الحکم، محى الدین ابن عربى را مىخواند.
اقبال مىگوید: از سن چهارسالگى گوشهاى من با اسم و تعلیمات این کتابها آشنا شد و مدتها تدریس هر دو کتاب در خانه ما ادامه داشت، ولى در ابتداى کودکى همه این مسائل از قدرت فهم من بیشتر بود. با این وجود در این مجالس درس شرکت مىکردم، اما وقتى به زبان عربى آشنایى پیدا کردم، قدرت و فهم من اضافه شد و بر اثر پیشرفت در علم و تجربه شوق و شناخت من بیشتر گردید.
او در سال 1884 میلادى به پنجاب رفت و تحت تعلیم استادانى که اعتقاد و ایمان عمیقى داشتند و عاشق قرآن و حفظ آن بودند، آموزش زبان فارسى، عربى، ادبیات اردو، علم و حکمت را ادامه داد و در تهذیب نفس و فضائل اخلاقى داراى رتبه بلندى شد.
قبلا اشاره کردیم فضاى خانواده اقبال یک فضاى معنوى بود، پدر او هم هرگاه مىخواست فرزند خود را به عملى وادار سازد، یا از کار ناپسندى منع کند، از آیات قرآن و رفتار پیغمبر (ص) براى وى مىخواند وقتى هم اقبال از زبان پدر آیهاى از قرآن یا حدیثى را مىشنید، بدون کوچکترین ناراحتى آن را مىپذیرفت و آرامش خاطر مىیافت.
بدین جهت اقبال هشت نه ساله خود هر روز صبح تلاوت قرآن مىکرد، پدر هم وقتى او را در این حال مىدید مىگفت:
وقتى فرصت پیدا کردم به تو یک مطلب مهمى را خواهم گفت.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه اقبال لاهورى