همه ما اغلب با دیدن کودکانی که رفتار قابل ملاحظه ای دارند، از آنها به عنوان کودکان نابهنجار یاد می کنیم. برخی از معلمان نیز با دیدن چنین دانش آموزانی، بدون ارزیابی هوش و توان خلاقیت او، برخوردهای نادرستی از خود نشان می دهند. البته این رویه در مورد پدر و مادران چنین فرزندانی هم صادق است. یکی از دوستان می گوید: چند سال پیش در گفت و گو با یکی از پدران مراجعه کننده به کانون اصلاح و تربیت، متوجه شدم که پدری، فرزندش را به خاطر شیطنت، شوخ طبعی، رفتار گاه احمقانه و در نهایت زبل بازی بر زمین کوفته بود، به عبارت دیگر او با این عمل خود، فرزند خلاق خود را ناخواسته به فرزند بزهکار مبدل کرده بود؛ چون فرزندش پس از این رفتارهای نابهنجار پدر، دچار دگرگونی اساسی شده بود: از آن فرزند خلاق با فکر مثبت دیگر اثری نبود. آیا او باید این بار خلاقیت اش را در رفتارهای بزهکارانه دنبال می کرد؟به راستی شما پدران و مادران و اولیای مدرسه ها، چقدر با مقوله خلاقیت و ارتباط آن با یادگیری کودکان آشنایی دارید؟ مطلبی را که خانم «نگین برات دستجردی» در این مورد گردآوری کرده است، در ذیل می خوانید.
افزایش هوش کودکان