فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله میرزا فتحعلی آخوند زاده پیشگامان نقد ادبی نوین در ایران

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله میرزا فتحعلی آخوند زاده پیشگامان نقد ادبی نوین در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

آخوند زاده
نقد ادبی نوین در ایران، در اواخر دوران حکومت سلسله قاجار ( اوایل سده سیزده خورشیدی) به وجود آمد، و ریشه اصلی پیدایش آن ، گذشته از ضرورت های زمانه و تحولات اجتماعی در آستانه انقلاب مشروطیت، آشنایی با مبادی فرهنگ و تمدن و ادبیات و علوم ادبی اروپایی، از جمله نقد ادبی اروپایی بود، و این آشنایی در قشر روشنفکر و تحصیل کرده ایرانی، که اغلب دانش آموختگان مکتب های آموزش و پرورش اروپا بودند، باعث بروز و پیدایش یک رشته نظریات و افکار نوگرایانه مترقی و پیشرو شد که ادبیات نوین و نقد ادبی نوین را در ایران روزگار خود به وجود آورد. دو تن از نخستین پیشگامان نقد ادبی نوین در ایران آن روزگار، میرزا فتحعلی آخوند زاده ( 1257- 1190 خورشیدی) و میرزا آقا خان کرمانی ( 1276- 1232 خورشیدی) بودند. این نوشته به بیان آراء و نظریات میرزا فتحعلی آخوند زاده در زمینه نقد و نقد ادبی اختصاص دارد، و بررسی نظرات میرزا آقاخان کرمانی را به نوشته ای دیگر موکول می کنم.
میرزا فتحعلی آخوند زاده محقق و منتقدی برجسته، پژوهشگری مستعد، نویسنده و شاعری تواناست و آثار منثور و منظوم فراوانی از او در عرصه های داستان، نمایش، بررسی اجتماعی، نقد ادبی، اقتصاد و جامعه شناسی، زبان شناسی، و دیگر زمینه ها به یادگار مانده است . برخی از صاحب نظران تاریخ داستان نویسی معاصر ایران، داستان " حکایت یوسف شاه " او را نخستین رمان ادبیات معاصر ایران و تمثیلات او را نخستین متن های نمایشی این سرزمین دانسته اند. او از نخستین آغازگران و پیشگامان نقد ادبی نوین ایران در دو سده اخیر است.
میرزا فتحعلی آخوند زاده در خانواده ای بازرگان، به دنیا آمد. نیاکان او از اهالی رشت بودند و جدش از رشت به آذربایجان آمده و در آن جا اقامت گزیده بود. در کودکی ، مادرش از پدرش جدا شد و میرزا فتحعلی همراه مادرش به نزد عموی مادرش- آخوند علی اصغر - که در محال مشکین اردبیل، زندگانی می کرد، آمد، و نزد عموی مادرش در قریه هوراند از دهات قراداغ ساکن شد و نام فامیلی آخوند زاده در همین رابطه و به خاطر عمویش بر روی او گذاشته شد و همه او را به نام میرزا فتحعلی آخوند زاده یا آخوندوف شناختند.. بعد از یک سال آخوند حاجی علی اصغر به تعلیم و تربیت او شروع کرد و نخست، قرآن، و پس از اتمام آن، برخی از کتاب های ساده و آموزشی فارسی و عربی را به او آموخت. مدتی بعد، همراه خانواده اش به شهر گنجه سفر کرد و در آنجا اقامت گزید و در این شهر، نزد میرزا شفیع گنجوی تربیت ادبی یافت و مشق خط نستعلیق و تحصیل علم و معرفت کرد.
مدت یک سال در شهر نخو، در ولایت شکی قفقاز، در مکتبی، زبان روسی یاد گرفت و سپس همراه خانواده اش به تفلیس رفت، و به خواهش پدرخوانده اش، در دفترخانه سردار روس- بارون روزین- به عنوان مترجم زبان های شرقی استخدام و مشغول خدمت شد و مدتی بعد صاحب نشان "کولونیلی" گردید. در این مدت شش تمثیل یا نمایش نامه ( قامیدیا= کمدی) به زبان ترکی تصنیف کرد و عرضه نمود که با استقبال وسیعی روبرو شد و پس از آن حکایت یوسف شاه را به زبان ترکی نوشت که این نیز با استقبال چشمگیر عمومی مواجه گردید. خود میرزا فتحعلی آخوند زاده در این باره چنین نوشته است:
" شش قامیدیا یعنی تمثیل در زبان ترکی آذربایجانی تالیف کردم و معروضش داشت. مورد تحسین زیاد و مشمول انعامات وافره آمدم. تمثیلاتم را در تیاتر تفلیس، که احداث کرده این امیر فیاض است، در آوردند. از حضار مجلس تیاتر آفرین ها و تعریف ها شنیدم. بعد از آن حکایت یوسف شاه را باز در زبان ترکی تصنیف کردم. این هفت تصنیف به زبان روسی ترجمه شده ، به چاپ رسیده است و در خصوص آن ها تعریف نامه ها در ژورنال های پطربورغ و برلین آمده است."
این شش نمایش همان ها هستند که میرزا محمد جعفر قرچه داغی - همراه داستان " حکایت یوسف شاه سراج" به فارسی ترجمه کرده است و عبارتند از : وزیر خان لنکران - خرس قولدورباسان( دزد افکن) - مرد خسیس - وکلاء مرافعه - موسی ژوردان - ملا ابراهیم خلیل کیمیا گر.
تمثیلات آخوند زاده با آثار مولیر و گوگول مقایسه شده و از نظر ارزش ادبی و جنبه های انتقادی- اجتماعی، از کمدی های مشهور این دو کمدی نویس بزرگ عرصه نمایش چیزی کم ندارد.
در سال1857، آخوند زاده جزوه ای در باره تغییر الفبای زبان اسلامی- فارسی تهیه کرد و دلایل وجوب تغییر آن را در این جزوه تشریح کرد. با مساعدت غراندوف میخائیل ( امپراطور زاده افخم) روانه اسلامبول شد و جزوه را به صدراعظم عثمانی، فواد پاشا، ارائه و تقدیم کرد. تمثیلات و حکایت یوسف شاه را نیز تقدیم نمود . به امر صدراعظم عثمانی، دانشمندان و زبان شناسان آن دیار مطالب و استدلال ها و پیشنهاد های جزوه را مطالعه و بررسی، از هر نظر مقبول و معقول یافتند و آخوندزاده را تشویق و تحسین کردند. و دولت عثمانی به او نشان مجیدیه و فرمان تحسین داد، ولی مجوز اجرای آن را صادر نکردند، و اجرای آن را باعث ایجاد دشواری های تازه و آشفتگی دانستند. ناچار میرزا فتحعلی آخوند زاده ، دست از پا دراز تر " بی نیل مرام" به تفلیس بر گشت.
پس از بازگشت به تفلیس، جزوه ای دیگر در باره تغییر رسم الخط اسلامی- فارسی تهیه کرد و به تهران فرستاد که در تهران نیز به آن توجهی نکردند و ترتیب اثر ندادند. بار دیگر جزوه ای در همین زمینه همراه با نقدی خیالی و فرضی از یکی از دانشمندان عثمانی بر آن تهیه کرد و برای صدراعظم عثمانی ، عالی پاشا فرستاد که این هم بی نتیجه ماند. پس از نومید شدن از این جزوه و ایجاد تغییر در الفبای فارسی ، منظومه ای تهیه کرد و گزارش فعالیت هایش در این زمینه را به نظم در می آورد. این منظومه چنین آغاز می شود:
باندوه و حسرت مرا روزگار
سرآمد درین دیر ناپایدار
به بسیار تدبیرها چنگ زن
همی بودم از فرط حب وطن
نبخشید سعیم ولی حاصلی
ندیدم در این عصر صاحب دلی

 

پس از آن نقدی بر ملحقات روضه الصفا ی خواند میر - نوشته رضا قلی خان هدایت- و نقدی بر قصیده ای از سروش اصفهانی متخلص به شمس الشعرا مکتوب کرد و مکتوبات را برای آشنایان خود در تهران ارسال کرد. و به دنبال آن رساله " کمال الدوله" را تصنیف کرد.
پس از آن آخوند زاده هم چنان تا پایان عمر به نوشتن مقالات و به ویژه نقدهایش ادامه داد. از جمله می توان به نقد های او بر رساله " یک کلمه" ، نمایش نامه های میرزا آقا تبریزی، و "درباره ملای رومی و تصنیف او" اشاره کرد. آخوند زاده شعر نیز می سرود و با تخلص صبوحی شعر فارسی می سرود. از او یازده قطعه شعر فارسی و چهارده قطعه شعر ترکی به جا مانده است. از جمله قصیده ای در رثای پوشکین، پس از کشته شدن این شاعر بزرگ روس و جهان، سرود و" نخستین فریاد آزادی خواهی خود را در برابر زشت کاری و خون آشامی سررشته داران وقت بلند کرد". قصیده " مرگ پوشکین" را مارلینسکی به روسی برگرداند و در روزنامه " روسکایا استارینا" ،چاپ پطرزبورگ، منتشر کرد.این قصیده چنین آغاز می شود:
نداده دیده به خواب و نشسته در شب تار
بگفتمی به دل ای کان گوهر اسرار
چه شد که بلبل گلزلرت از نوا مانده؟
چه شد که طوطی نطقت نمی کند گفتار؟
آخوند زاده در سال 1257 خورشیدی، در سن شصت و هفت سالگی ، وفات یافت. شرح کامل و جامع زندگی میرزا فتحعلی آخوند زاده را می توانید در منابع زیر بخوانید:
یک - بیاغرافیا - زندگینامه آخوند زاده به قلم خودش در سن شصت سالگی
دو- اندیشه های میرزا فتحعلی آخوند زاده- پژوهش از دکتر فریدون آدمیت
سه- جلد اول از صبا تا نیما - تالیف یحیی دولت آیادی
" آخوند زاده در تمام عمر اوقات فراغت را به مطالعه در ادبیات و فلسفه و علوم سیاسی و اقتصادی گذرانده، در نوشته های خود به خصوص از گوگول و رادیشچف و پوشکین متاثر شده و از نظر مسائل اجتماعی پیرو عقاید بلینسکی، چرنیشفسکی و دابرولیوبف بوده است. کوشش های مداوم وی در باره حقوق و آزادی زنان و نشر فرهنگ و دانش و تغییر الفبای اسلامی و برانداختن پندارهای پوچ و تعصب های غلط، تاثیرات عمده ای در پیشرفت ملت های خاور نزدیک داشته است."
" این مرد آزادی خواه و مبارز، که در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری با قدرت و جسارت فوق العاده ای بر ضد ظلم و بیداد گری دست به قلم برده، نخستین کسی است که رئالیسم کامل را در ادبیات آذربایجان به وجود آورده و مانند گ.گ.ل در ادبیات روس و مولیر در ادبیات فرانسه، رهبری و آموزگاری کمدی نویسان آذربایجان را به عهده گرفته است و هم در سایه تربیت و تاثیر نوشته های اوست که بعدها ارباب قلم و درام نویسان بزرگی ماندد بیگ وزیراوف، عبدالرحیم حقویردوف و میرزا جلیل محمد قلی زاده پدید آمده و در ایران کسانی مانند میرزا ملکم خان به تقلید او دست به نمایش نامه نویسی زده اند."
" برنامه ادبی آخوند زاده جنبه اصلاحی و انقلابی دارد و هدف ان به وجود آوردن یک اسلوب ساده و صمیمی، پیوند دادن هنر با زندگی و اندرزگویی از راه طنز و طیبت و انتقاد است تا مردم از " خوبی ها" بهره یابند و به " صفات نیک" آراسته شوند. مساله رئالیسم انتقادی و فکاهی در هنر اخودن زاده یکی از مسائل مهم و درجه اول است و چنان که خود می گوید وضع موجود او را واداشته است که دست به قلم فکاهی ببرد. به عقیده او در روزگاری که " مردم به کارهای ناپسند خو گرفته اند" و ظلم و ستم و واپس ماندگی و موهومات همه جا حکم فرما است، برای قطع ریشه فساد و تباهی بهتر از انتقاد حربه ای نیست و برای پرورش دادن معنویات مردم و ایجاد حس امیدواری و نیک بختی بالاتر از ادبیات فکاهی وسیله ای وجود ندارد و در جایی که به هر سو می نگری و به هر چه دست می زنی آلوده و فاسد است، پا به پا کردن و پرده کشیدن و نرمش و سازش هرگز جایز نیست." ( از صبا تا نیما - جلد اول)

 

مهم ترین آثار ادبی به جا مانده از میرزا فتحعلی آخوند زاده عبارتند از:
حکایت یوسف شاه سراج ( ستارگان فریب خورده) - تمثیلات( شامل شش نمایشنامه) - سه مکتوب شاهزاده هندی کمال الدوله به شاهزاده ایرانی جلال الدوله و جواب این به آن - رساله ایراد( در انتقاد از ملحقات تاریخ روضه الصفا، تالیف رضا قلی خان هدایت - و شرحی در انتقاد از شکل و مضمون یکی از قصاید شمس الشعرا، سروش اصفهانی)- تلقین نامه عربی- ملای رومی و مثنوی او - پاسخ به فیلسوف هیوم، عقیده جان استوارت میل در باره آزادی - یادداشت های انتقادی - درباره کاتب چلبی -وضع اردوی ترکیه در نزدیکی بغداد در سال 1618 - و ...
اما بعد از این مقدمه نسبتاً مفصل می پردازیم به مهم ترین نظریات آخوند زاده در باره نقد به طور کلی و نقد ادبی به طور خاص . این نظرات که او خود آن ها را " قریتقا" یا "قریتکا" و گاه " کریتکا" نامیده است، در برخی از مکتوبات آخوند زاده مطرح شده است و او در این مکتوبات نظریات انتقادی خود را در باره نثر، شعر و نمایشنامه گرد آورده است. مهم ترین این مکتوبات و مقالات عبارتند از : فن کریتکا - درباره نظم و نثر - اصول نگارش- درباره ملای رومی و تصنیف او - کریتکا - فهرست کتاب - سواد جواب میرزا فتحعلی.
البته عنوان این نوشته ها همگی از خود آخوند زاده نیست و برخی از آن ها نیز مقالات کاملی نیستند که خود آخوندزاده نوشته باشد، بلکه از اینجا و آنجا و از میان نوشته های او گردآوری شده و به صورت مقاله جداگانه در آمده است و بر روی برخی از این نوشته ها هم توسط محققان بعدی عنوان گذاشته شده است. اینک می پردازم به برخی از نظریات آخوند زاده در باره نقد ادبی و فن کریتکا:
آخوند زاده در مقاله " فن کریتکا"، به توضیح فن نقد و کریتکا و تفاوت های آن با نصیحت و موعظه می پردازد و بحت مبسطی در اهمیت فن کریتکا و بی ثمری موعظه و نصیحت می کند. این مکتوب البته ارتباط مستقیمی به نقد ادبی ندارد، بلکه به طور کلی در باره فن انتقاد و نقد استهزا آمیز در زمینه مفاسد فردی و اجتماعی و نقاط ضعف انسان و کاستی ها و عیب ها و نقص هایش می پردازد. آخوند زاده در تشریح فن نقد چنین می نویسد:
" کریتکا بی عیب گیری و بی سرزنش و بی استهزا و بی تمسخر نوشته نمی شود. مکتوبات کمال الدوله کریتکا است،مواعظ و نصایح نیست. حقی که نه به رسم کریتکا،بلکه به رسم موعظه و نصیحت و مشفقانه و پدرانه نوشته شود در طبایع بشریه بعد از عادت انسان به بدکاری هرگز تاثیر نخواهد داشت بلکه طبیعت بشریه همیشه از خواندن و شنیدن مواعظ و نصایح تنفر دارد. اما طبایع به خواندن کریتکا حریص است."
آخوند زاده بر این باور است که هیچ چیز بهتر و موثر تر از کریتکا و استهزا و تمسخر قبایح و ذمایم را از طبیعت بشری قلع و قمع نمی کند و در نهایت برای تربیت ملت و اصلاح و تهذیب اخلاق همکیشان و برای نظم دولت و انفاذ اوامر و نواهی ، سودمند تر از کریتکا و نقد وسیله ای نیست.
او می نویسد: " اگر نصایح و مواعظ موثر می شد گلستان و بوستان شیخ سعدی رحمت الله من اوله الی آخره وعظ و نصیحت است. پس چرا اهل ایران در مدت ششصد سال هرگز ملتفت مواعظ و نصایح او نمی باشند؟" سراسر این مکتوب که خطاب به میرزا محمد جعفر قرچه داغی - مترجم تمثیلات آخوند زاده نوشته شده، اختصاص دارد بر دلایل برتری و مزیت فن کریتکا بر نصیحت و موعظه و تفاوت های اساسی این دو فن.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله میرزا فتحعلی آخوند زاده پیشگامان نقد ادبی نوین در ایران

تحقیق در مورد نقد ادبی

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد نقد ادبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نقد ادبی


تحقیق در مورد نقد ادبی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه15

 

فهرست مطالب تدارد 

مقدمه

 

نقد ادبی در دوره ما ضعیف و بیمار گونه است . آئین روزنامه نویسی رنگی از سبکسری و شتابزدگی بدان بخشیده است. حتی ،پاره ای از واقفان اهل نظر نیز در روزگار ما گمان دارند که در نقادی آنچه بیش از هر چیز ، مایه کار منتقدست ،دلیریست و آنجا که اهل نظر را چنین گمان افتد آن گزافه گویان و لاف زنان که گستاخی و بی شرمی را مایه دلیری می شمارند ،پیداست که از این پندار چه مایه بهره خواهند برد و کدام دلیر گستاخی هست که در نفس خود آن قوت نبیند که بی هیچ بیم و هراسی دعوی دانش و مروت بکند. عجب آن است که امروز در همه کاری تخصصی و تبحری را لازم می شمارند و هیچ کاری نیست که کس در آن بی هیچ صلاحیت به دعوی برخیزد. شاعری جز طبع روان،ذوق آفریننده میخواهد؛و نویسندگی مایه فراوان. آنکه سر پزشکی دارد،بی وقوفی دست به درمان نمی زند و آنکس که می خواهد به معماری دست بیازد قواعد و رموز آن را بدرست می آموزد.

 

انتقاد را حربه عاجزان نام نهاده اند و جایی که منتقد در آنچه از آن سخن می گوید شناسا و دانا نیست بی شک این نام بر کار او سزاست. زیرا وقتی منتقد در آنچه از آن سخن می گوید خبرت و بصیرت ندارد، جز رشک و بدسگالی برای او چه محرک دیگر می توان شناخت؟ درست است که منتقد باید بر آنچه از عیب و زشتی در یک اثر هست انگشت نهد و نیک و بد را باید از یکدیگر باز شناسد لیکن  منتقد راستین آن نیست که در نظر اول زشتیها و ناراستیها را تمیز دهد; منتقد واقعی آن است که نیکیها را نیز کشف کند و زیباییها را بدرست ادراک نماید و این کار البته ذوق همت می خواهد و تنها با دلیری و بیشرمی این کار بر نمی آید و همه پریشانی و بی سامانی که در کار نقد ادبی در روزگار ما هست از همین جاست.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقد ادبی

پایان نامه رشته ادبیات : نقد ادبی

اختصاصی از فی گوو پایان نامه رشته ادبیات : نقد ادبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته ادبیات : نقد ادبی


پایان نامه رشته ادبیات : نقد ادبی

 

 

 

 

 

 

 

متن کامل پایان نامه رشته ادبیات : نقد ادبی

طرحنامه ی تحقیق

الف ) اهمیّت تحقیق

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند و کمکی است برای دانش جویانی که در رشته ادبیّات به تدریس مشغولند تا شاید فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شاعر را بهتر درک کرده ودانش آموزان نیز با این شاعر شهیر که کم و بیش در کتب دبیرستانی معرّفی می شود آشنایی لازم را پیدا نمایند و به درک بیشتر مضامین و محتوای شعری این شاعر پی ببرند .

 

ب ) هدف از تحقیق

شعر و ادبیّات از دیرباز در ممالک شرقی از اهمیّت والایی برخوردار بوده است امّآ آن شاعری ماندگار است که افکار والایی داشته باشد و برای دفاع از میهن و آرمان های اسلامی ، مایه گذاشته باشد . برخلاف اعتقادات گروهی از روشنفکران که قیصر را جزو گروههای خاصّی معرّفی کرده بودند ، با این تحقیق گرد و غبار این اتّهامات از دامن این شاعر پاک می گردد و مردمی تر نمود پیدا می کند .

زیرا او هم شاعر کودکان و نوجوانان است ، هم شاعر ولایی و آیینی و هم شاعر جبهه و جنگ بنابراین یکی از ماندگارترین چهره های شعر و ادبیّات معاصر می باشد .

 

ج ) روش شناسی تحقیق :

روش تحقیق بر اساس : گردآوری فیش های اطّلاعاتی از منابع و مآخذ ، مجلّات علمی استفاده از کتابخانه ها ، کمک از اینترنت و بانک های اطّلاعاتی و درآخر روش توصیفی و کاربردی             می باشد .

 

د ) پیشینه ی تحقیق :

تا آن جا که اطّلاعات و معلومات من اجازه می دهد این مقوله با کم و کیف و شیوه های خاصّی که در پیش گرفته شده است سابقه ندارد . هر چند مقاله های مختلفی درست بعد از درگذشت مرحوم قیصر امین پور ارائه شد امّا هر یک به بُعدی از ابعاد شخصیّتی ، افکاری ، محتوایی و فرمالیستی شعر او پرداخته بودند و همین اواخر دانشجوی مصری ، خانم امیره عبدالحکیم مصطفی ، عنوان پایان نامه ی خود را « جمالیّات الاداء الغوی فی شعر قیصر امین پور » و ترجمه المجموعه الشعریه ( یا نگاهی به گل ها همه آفتاب گردانند ) انتخاب کرده است که در دانشگاه منوفیه مصر مراحل پایانی تدوین را           می گذراند .

در ضمن رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مصر اخیراً در حال تمهید مقدّمات سفر علمی برای نویسنده ی این پایان نامه به ایران بودند تا از نزدیک با شخصیّت ادبی این شاعر گرانمایه و آثار ادبی او آشنا شود و بر غنای علمی رساله اش بیفزاید امّا متأسّفانه با در گذشت دکتر قیصر امین پور ، این نویسنده باید در آثار گرانقدر ایشان تفحّص نماید .

یکی دیگر از پژوهندگان این موضوع دانشجویی به نام شایسته دستخط گشتی می باشد که بر روی عنوان« اصالت زیبایی شناسی در اشعار قیصر » در مهر ماه 1383 کار کرده است امّا تا کنون بر روی جنبه های مختلف این شاعر تحقیقی صورت نگرفته است .

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته ادبیات : نقد ادبی

دانلود متن کامل پایان نامه در مورد نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

اختصاصی از فی گوو دانلود متن کامل پایان نامه در مورد نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود متن کامل پایان نامه در مورد نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)


دانلود متن کامل پایان نامه در مورد نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

دانلود متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد word

 

مقدمه

«قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد، شعله‌ای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون‌های آن خراب نشود، شفا دهنده‌ای است که بیماری‌های وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.

قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمه‌های دانش و دریاهای علوم است، سرچشمه عدالت و نهر جاری عدل است، پایه‌های اسلام و ستون‌های محکم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمین‌های آن است.»

بار دیگر خدای مهربان را شکر می‌گویم که توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در کنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربوی‌اش مسئلت دارم که چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعه حاضر با نام «نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن کریم در دانشکده علوم قرآنی تهران، به رشته تحریر درآمده است.

حال سؤالاتی که مایلم پاسخ دهم یکی این است که «چرا نگاه ادبی؟» و دیگر اینکه «چرا به سوره یوسف؟»

و اما پاسخ سؤال اول از این قرار است که همانطور که می‌دانیم، قرآن کریم به عنوان آخرین پیام مستقیم خداوند برای بندگان، تنها ریسمان استواری است که می‌توان به آن چنگ آویخت و به کمک آن، در چند روزه زندگانی دنیوی از شر شرارتهای دشمنان بشریت (شیطان و جنودش) جان سالم به در برد و در پناه رحمت الهی قرار گرفت.

کتاب مقدسی که از آن صحبت می‌کنیم، مجموعه‌ای از معانی بلند و مضامین عالی انسان سازی و هدایت آدمی به سوی رسیدن به کمال است و گوینده چنین معانی نورانی، آنها را در قالب لفظ‌های قابل فهم برای بشر درآورده و به او ارزانی داشته است.

برای رسیدن به هر نقطه بلندی، باید از راه مناسب آن عبور نمود. برای فتح هر قله مرتفعی باید دامنه آن کوه را پیمود. برای دستیابی به قله مفاهیم ارزشمند قرآن نیز راه منطقی و عقلائی آن این است که از دامنه الفاظ قران حرکت نموده و آرام آرام بالا رفت تا به نتیجه مورد نظر رسید. الفاظ و عبارات قرآن به منزله پلکانی است که بدون در نظر داشن آن، تصور رسیدن به بام رفیع مفاهیم قرآنی، ناممکن می‌نماید. لذا اولین گام در راه شناخت قرآن، آشنایی با الفاظ قرآن است. و این آشنایی خود مستلزم آشنایی نسبتاً کامل با زبان عربی است. چرا که قرآن کریم «بلسانٍ عربیٍ مبینِ» آموختن این زبان و درک مقتضیات آن، یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است.

اینجانب سعی کرده‌ام با نگاه به قرآن کریم از زوایه ادبیات، تا حدودی اولین گام خود را در راه انس با قرآن بردارم. و چنان که ذکر شد، استدلالم این است که چگونه می‌توان ادعای «فهم» قرآن را داشت در حالیکه ذهن با فضای ادبیات عرب بیگانه باشد؟!

و این پاسخ به کسانی است که آموختن قواعد ابتدایی زبان عربی را برای آشنایی با قرآن، امری بیهوده و راهی فرعی تصور می‌کنند و بدون جدی گرفتن صرف و نحو، اهتمام خویش را صرف آموختن اقوال تفسیری مفسران کرده‌اند. غافل از اینکه همان مفسرانی که اینان اکنون نظراتشان را مطالعه کرده و فرا می‌گیرند، روزگاری با همین قواعد به ظاهر ساده اعلال ، دست و پنجه نرم کرده‌اند و یا اینکه مدتها از عمر خود را صرف کرده‌اند تا مثلاً اعراب محلی جملات را بشناسند و خلاصه هر کس در رابطه با علوم مختلف قرآنی، به نوعی صاحب نظر شده است، مطمئناً زمانی در قواعد ادبیات و بلاغت عربی، استخوان خرد کرده است.

و اما پاسخ سؤال دوم:

انگیزه‌های انتخاب سوره یوسف را در چند مورد می‌توانم بیان کنم:

اولاً: راهنمایی استاد گرامی‌ام به این سوره برای کارکردن، یکی از عوامل انتخاب آن ثالنیاً این سوره شامل یکی از زیباترین قصه‌های قرآن و یکی از زیباترین شیوه‌های قصه‌گویی است. و قرار گرفتن (بیش از پیش) در جریان داستان حضرت یوسف (ع) خود یکی از انگیزه‌های انتخاب این سوره بود.

ثالثاً: به نظرم رسید که حجم این سوره با نوع فعالیت بنده که در حد یک پروژه تحقیقات است (و نه بیشتر)، متناسب است. به این معنی که آیاتش نه چندان زیاد است که عملاً نتوان آنها را مورد برررسی قرار داد و نه چندان کم است که پرداختن به آن، کمتر از حد انتظار باشد،

بیان مسئله و اهمیت موضوع:

چنان که ذکر شد، مسئله اصلی و مهم در انجام این تحقیق، چیزی نبوده است جز آشنایی بیشتر با فضای ادبیاتی بخشی از قرآن. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد مطالب گذشته قدری اهمیت موضوع را روشن کرده باشد. با اینحال در اینجا در مقام بیان اهمیت پرداختن به ادبیات قرآن، مقدمتاً عرض می‌کنم که پرودگار قادر سبحان، به موجودات این عالم، هستی بخشیده است و در این میان افراد بشر را به داشتن قوه ادراک و تعقل بر دیگر موجودات برتری داده و آنها را به داشتن قدرت اراده و انتخاب گرامی داشته است. و باز از روی مهربانی، برای هدایت انسا، هادیان و راهنمایانی از جانب خود، به سوی او گسیل داشته است. و معجزه جاویدان آخرین فرستاده خود را کتاب قرار داده است که «تبیاناً لکلّ شیء» است. حال این ما و این قرآن. در شرایطی که اتمام دوره‌ امتحان و آزمایش ما معلوم نیست و نمی‌دانیم چه زمانی این اختیار و قدرت انتخاب از ما سلب خواهد شد و در حالیکه شیطان و مزدورانش دست به دست هم داده‌اند تا تک‌تک افراد بشر را از صراط مستقیم خارج نمایند و آنها را تا ابد زبان کار سازند، در عین حال، با دانستن این مطلب که تنها راه بشریت تمسک به قرآن و همچنین قرآن‌های ناطق: اهل بیت علیهم السلام) می‌باشد، به نظر شما آیا در روی این کره خاکی کاری مهم‌تر از پرداختن به قرآن و اهتمام به فهم معانی آن که مؤثرترین کار در جهت عمل به مضامین عالی آن است، وجود خواهد داشت؟ و آیا (چنان که ذکر شد) این مقصود جز در سایه همت به قرار گرفتن در فضای زبان عربی میسر است؟ اگر پاسخ این سؤالات منفی است، پس به روشین مشخص است که دست کم یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که جا دارد تا مورد بررسی قرار گیرد، پرداختن به ادبیات قرآن کریم است.

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود متن کامل پایان نامه در مورد نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)