این پژوهش دارای 34 صفحه می باشد. منبع دقیق داخل متن و انتهای صفحه. نوع فایل: WORD.
تحقیق پژوهشی احساس امنیت و عوامل موثر بر آن
این پژوهش دارای 34 صفحه می باشد. منبع دقیق داخل متن و انتهای صفحه. نوع فایل: WORD.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه13
بخشی از فهرست مطالب الف ـ مقدمه
ج ـ پلیس مقتدر و برقراری امنیت ( پلیس و توسعه امنیت )
نیروی انتظامی و فرهنگ سازی ترافیک
« شکی نیست که مقوله امنیت و نظم اجتماعی که به عهده نیروی انتظامی است یکی از اساسی ترین نیازهای مردم است . »
مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا
هدف اساسی از تشکیل سازمان گسترده ای همچون نیروی انتظامی با حجم بالای مأموریت های مختلف آن در درجه اول استقرار نظم و امنیت و تأمین آسایش عمومی و فردی است .
تجربه همیشگی ثابت کرده است ، هنگامی که پلیس در این بُعد موفق باشد در ابعاد دیگر و سایر ماموریت ها نیز به سهولت موفق خواهد شد .
مقوله امنیت قدمتی به وسعت تاریخ شروع زندگی بشر دارد و در تاریخ ، هیچ جامعه ای را سراغ نداریم که فارغ از دغدغه های امنیتی روزگار را سپری کرده باشد .
در جوامع سازمان یافته وجود نظم و امنیت اجتماعی ، اساسی ترین عامل توسعه و رشد فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی به شمار می رود ، که بدون رعایت آزادی های فردی تحقق آن امکان پذیر نمی باشد .
توسعه در هر کشوری مبتنی بر وجود امنیت اجتماعی است و وجود امنیت اجتماعی نیز به وجود امنیت در ابعاد دیگر وابسته می باشد که اساس آن امنیت حقوق فردی و اجتماعی است . امنیت و نظم لازم و ملزوم یکدیگر می باشند به طوری که جامعه بدون نظم اجتماعی فاقد امنیت خواهد بود و فقدان امنیت نیز حاکی از عدم وجود نظام اجتماعی مقتدر است و بدین گونه است که احساس امنیت به تدریج از میان یک ملت رخت برمی بندد .
امنیت علی رغم آنکه یک پدیده اجتماعی است یک احساس درونی نیز می باشد که توجه انسان را به آینده و شرایطی که برای او به وجود خواهد آمد و نیز استفاده از آنچه هست جهت دسترسی به آینده مطلوب جلب می کند .
در فرهنگ لغت لاروس امنیت را چنان بیان می کند ؛ « اعتماد ـ آرامش روحی و روانی » .
تفکری که براساس آن خطر ـ ترس ـ وحشت و خسران بی معنا می شود و در فرهنگ لغت معین امنیت چنین تعریف شده است : « ایمن شدن ـ در امان بودن ـ نداشتن بیم » و در فرهنگ لغات و اصطلاحات سیاسی نیز امنیت این گونه بیان شده است « بی خطر کردن ، امن کردن ، در امان نگاه داشتن ، با اطمینان کردن » .
اما به طور کلی امنیت مفهومی چندوجهی و همزاد با مفاهیمی مانند قدرت ، تهدید و آسیب است . در تعاریف موجود در فرهنگ ها ، امنیت را احساس آزادی از ترس با احساس ایمنی که ناظر بر امنیت مادی و روانی اند نیز تعریف می کنند .
مفهوم امنیت در شرایط گوناگون سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و … دستخوش تحول می گردد و به طور کلی می توان بیان کرد که امنیت مفهومی ذهنی و ادراکی است و تعبیر و تفسیری است که افراد درگیر با آن ارائه می کنند و نعمتی است که متعلق به تمام ملت بوده و وجود آن باعث رفاه و آسایش معنوی و مادی مردم می گردد و نیازی است ضروری برای آزادگی ـ برابری و برادری .
ج ـ پلیس مقتدر و برقراری امنیت ( پلیس و توسعه امنیت )
یکی از اصلی ترین مطالبات مردم از حکومت برقراری امنیت است ، حکومت نیز به وسیله دستگاه ها و سازمان های مختلف سعی در برقراری امنیت بین آحاد جامعه دارد . یکی از آن سازمان ها ، نیروی انتظامی می باشد که خادمین مردم در نیروی انتظامی بر تأمین مطالبه به حق مردم در بحث امنیت تلاش شبانه روزی را ایفا می کنند .
مقم معظم رهبری در بحث تأمین امنیت چنین فرموده اند ؛ « امنیت در زندگی اجتماعی مردم نقش بسیار مهمی را داراست ، زیرا مردم باید بتوانند در سایه آن با آرامش و آسودگی خاطر به کسب و کار و فعالیت اجتماعی و انجام امور زندگی خصوصی اهتمام ورزند . »
نقش نیروهای پلیس در تأمین امنیت و برقراری احساس امنیت در بین مردم نقش بسیار مهم و انکارناپذیری می باشد . محافظت از اجتماع ، کمک به مردم و ایجاد اطمینان قلبی در مردم و نیز اقدامات پیشگیرانه از وقوع جرم و از همه مهم تر اجرای صحیح قانون از وظایف عمومی این نیرو می باشد .
تعداد صفحه:17
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
خودکارآمدی یک سازه مهم از نظریه شناختی اجتماعی بندورا است. در این دیدگاه رفتار آدمی نه تنها در کنترل عوامل بیرونی و محیطی نیست بلکه فرآیندهای شناختی، نقش تعیین کننده در رفتار دارند (پاجاریز، 2002؛ به نقل از اعرابیان، 1383).
باورهای خودکارآمدی[1] از سال 1977 توسط بندورا وارد ادبیات روانشناسی گردید شامل یکی از مجموعه باورهای فرد است که نقش اساسی در برقراری تعادل در زندگی آدمی و بالا بردن کیفیت زندگی انسانها ایفا میکند (رضائی، 1383). به نظر بندورا (2002)، نحوه رفتار افراد را اغلب بهتر میتوان از روی باورهایی که آنها در مورد قابلیتهایشان دارند یعنی از روی خوکارآمدی آنها پیشبینی کرد تا از روی قابلیتهایی که واقعاً دارند و افراد همانی هستند که میاندیشند (فرهنگی، 1389).
یافتههای ویلیام و همکاران (2008) نشان میدهد که خودکارآمدی با هوش هیجانی و عملکرد بهتر در زمینه خودتنظیمی، ابراز وجود، استقلال، همدردی با دیگران، کنترل و خوشبینی رابطه وجود دارد. یافتههای بندورا (1999) بیانگر این نکته است که از یک سو خودکارآمدی پایین با راهبردهای مقابلهای هیجانمدار، اضطراب و ناراحتی، افسردگی و علائم روانتنی مشخص میگردد، و از سوی دیگر خوکارآمدی بالا با راهبردهای مقابلهای مسئلهمدار، جستجوی حمایت اجتماعی و خوش بینی رابطه وجود دارد (شییر[2] و کارور[3]، 2002؛ به نقل از آقایوسفی ،1390).
باندورا مطرح میسازد که خودکارآمدی، توان سازندهای است که بدان وسیله مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف به گونهای اثر بخش ساماندهی میشود. به نظر وی داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینیکنندههای مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره تواناییهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش موثر است (باندورا[4]، 1977؛ به نقل از مسعودنیا، 1386).
عقاید مرتبط با خودکارآمدی، بر اهداف و آرزوها اثر میگذارند و تشکیل دهنده پیامدهای رفتار انسان میباشند. خودکارآمدی مشخص میکند، افراد چگونه موانع را بررسی میکنند. افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، به آسانی در روبرو شدن با مشکلات متقاعد میشوند که رفتار آنها بی فایده است و سریع دست از تلاش بر میدارند. اما افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند، موانع را به وسیله بهبود مهارتهای خودمدیریتی و پشتکار برداشته و در برابر مشکلات ایستادگی دارند (باندورا، 2004؛ مسعودنیا، 1387).
باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارتها میتوانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی یا خود تردیدی قرار گیرند، در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از تواناییهای خود استفاده کمتری میکنند. به همین دلیل، احساس خودکارآمدی افراد را قادر میسازد تا با استفاده از مهارتها در برخورد با موانع، کارهای فوق العادهای انجام دهند (وایت، 1982؛ به نقل از محمودی، 1382). بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارتهای اساسی لازم برای انجام آن است.افراد دارای خودکارآمدی بالا از نقاط قوت و ضعف خود مطلعاند، آنها اهداف واقعبینانه انتخاب میکنند و از خود انتظارات معقولی دارند و از مزایای استفاده از مقابله متمرکز بر مسئله، در مقابل مقابله متمرکز بر هیجان آگاه هستند. افراد دارای خودکارآمدی بالا بسیار جرأتمند، اجتماعیاند و عزت نفس بالایی دارند و نیز کنترل بیشتری بر زندگیشان دارند ( ابرقوئی، 1389).