تعداد صفحات : 35 صفحه -
قالب بندی : word
مقدمه
پیش ازاین سخن از آزادى عقیده و مسائل مربوط به آن در میان بود. در آن مباحث روشن شد که آزادى انسان درانتخاب عقیده امرى است ضرورى . تسخیر قلوب که لازمه باور و رکن اعتقادات است بااکراه ممکن و میسر نمى گرددازاین روى اسلام آزادى انتخاب وایمان آگاهانه را به عنوان اصلى ازاصولى اساسى مکتب پذیرفته و مردمان را ازاکراه واجبار بر دین باز داشته است . قتال و جنگ نیز نه به خاطر دعوت واجبار بر دین که در راه رفع موانع دعوت و جلوگیرى از فتنه و ستم تشریع و تجویز شده است .
آنچه به دنبال این موضوع مى باید مورد بحث قرار بگیرد آزادى بیان وانتشار عقیده است قرار بگیرد آزادى بیان وانتشار عقیده است که آیا در نظام اسلامى انسانهااز چنین حقى برخوردار هستند یا خیر؟
اهمیت موضوع
رمز ترقى اندیشه ها و بهره هاى ناشى از آن دراظهارنظر و تضارب آراء نهفته است .ابتکار و خلاقیت مرهون محیط آزاداجتماعى است . در چنین محیطى است که عقول وافکار به سوى میدانهاى گسترده علوم اجتماعى و فرهنگ سالم و سر چشمه هاى زلال دیانت و شریعت که زیربناى نظام و سلامت جامعه است رهنمون مى گردد. آزادى گفتار وحدت و همبستگى را در جامعه گسترش مى دهد و با کاهش حقد و کینه ها نکات ضعف و سستى و نارساییهاى
پنهان یک جامعه را آشکار مى کند و در نهایت مانع از بروزاستبداد واختناق و طغیان اجتماعى مى گردد .
و در مقابل جلوگیرى از بروزافکار و عقاید موجب تنبلى مغزها و سلب قوه ابتکار مى گردد.افراد قالبى بار مى آیند و جوانه هاى استعداد مى خشکد و حرکت و تحول افول مى کنداستبداد رخ مى نماید و کینه ها و حقدها در سینه ها رشد مى نماید و در نتیجه زمینه نفاق واختلاف و پنهان کارى و نافرمانى به وجود مى آید و موجبات انحراف و دین سازى و بدعت نیز پدیدار مى گردد.
آزادى بیان با همه ارزشمندى و آثار بسیارى که در بر دارداز حساسیت خاص برخورداراست که توجه به نکاتى اهمیت مساله را آشکارتر مى نماید از جمله :
1.استفاده هاى ناروایى است که همواره در طول تاریخ حکام جائراز دین کرده و مى کنند واستبداد دینى را به خدمت مقاصد شوم خود در آورده اند. چه بسا سردمداران کلیسا که به نام دفاع از دیانت زبانها را بریده و قلم ها را شکسته اند و در تاریخ اسلام نیز با آن همه توصیه ها و سیره روشن پیشوایان صدراسلام به آزادى بیان در زمان تسلط و نفوذ بنى امیه و بنى عباس از دیانت سوءاستفاده هاى بى شمار کردند و به اسم دین به قلع و قمع بسیارى از زبان آوران و بزرگان دین دست یازیدند.این حرکت پلید در دوران خفقان حکومتهاى مستبد از جمله معاویه بنیانش نهاده شد. یکى از محققان اهل سنت این عصر توحش را پایان آزادى عقیده نامیده است و در تحلیل تاریخ اسلام فصلى را به[ پایان آزادى ابراز عقیده] اختصاص داده و معاویه را سردمداراین این جریان قلمداد کرده است . دراین رابطه قضایایى را همچون : برخورد معاویه با حجرین عدى و یارانش و مروان بن حکم با سود بن مخرمه و تهدید حجاج به قتل عبدالله بن عمر در پاسخ اعتراض شخصى را نسبت به طولانى شدن خطبه عقبه بن ولید و کشته شدن وى به خاطراین اعتراض و نیز تهدید عبدالملک مروان مردم مدینه را در صورت سفارش وى به تقوا نقل مى کند.
وجود چنین رویدادهایى این اندیشه را براذهان ممکن است وارد آورد که اصولا دیانت با آزادگى و آزادى ناسازگاراست . و جز تقلیداز رهبران و سکوت در مقابل اعمال آنان راهى دیگر ممکن نیست .
2. در مقابل سوءاستفاده هاى بسیارى است که همواره استعمارگران به نام دموکراسى و آزادى عقیده و بیان انجام داده و مى دهند. به نام آزادى بیان و عقیده شدیدترین ضربه ها بر آزادى وارد آورده اند و در لواى آن بویژه در کشورهاى جهان سوم واسلامى به ایجاد تفرقه و مسلک سازى پرداخته اند وارزشهاى والاى دینى وانسانى را به بازى گرفته اند. جدیدترین ترفند دشمنان آزادى را هم اینک در دفاع همه جانبه
آنان از سلمان رشدى مرتد مشاهد مى کنیم که در لواى آزادى بیان و عقیده به مقدسات میلیونهاانسان توهین روا مى دارند واین در حالى است که به اسم دفاع از قانون مانع آزادیهاى مشروع مسلمانان درانجام فرائض در بسیارى از سرزمین هاى مدعى دموکراسى مى شوند.
3.اکثرصاحب نظران اسلامى واصل آزادى بیان را قبول دارند ولى درابعاد آن دچارافراط شده اند. به گفته شهید بهشتى :
[مساله آزادى بیان مساله اى بسیار حساس است که کوچکترین انحرافى درباره آن انسان را به دامن افراط و تفریط مى کشاند.انسان باید بسیار هوشیارانه آن را مطرح کند تا آن را بر خط مستقیم اسلام طرح کرده باشد مخصوصا باابعاد و جوانبى که در بر دارد]. 2
بنابراین ابعاد گوناگون موضوع مى بایست مورد دقت قرار بگیرد.از جمله : آیا آزادى حقى است مربوط به همه انسانها و یا ویژه گروهى خاص ؟
نکته دیگر قلمرواین آزادى است که آیا تنها عرصه سیاسى واجتماعى را شامل مى شود و یا مسائل مربوط به عقیده واندیشه را نیز در بر مى گیرد؟
باید مشخص گردد که آیا در تمام مسائل اسلامى اعم ازاصول و فروع حق تفحص و تحقیق وجود دارد یااین که به مسائل اجتماعى و سیاسى اختصاص پیدا مى کند و مسلمانان ازاظهارنظر در مسائل اعتقادى واصول دین محرومند و دراین نوع مسائل اصل بر تعبد و تقلیداست . نکته دیگر حدود آزادى است که باید براساس متون دینى معتبر مشخص گردد و گرنه اصل وجود حد و مرز براى آزادى از جمله آزادى بیان امرى است عقلایى و مورد پذیرش همگان .
دانلود مقاله آزادی بیان