فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره اقتصاد در خانواده

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله کامل درباره اقتصاد در خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره اقتصاد در خانواده


دانلود مقاله کامل درباره اقتصاد در خانواده

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :47

 

بخشی از متن مقاله

اقتصاد در خانواده

هر فردى عضو یک جامعه بزرگى به نام ملت یا امت است و سرنوشت او در بسیارى از امور، تابع سرنوشت آن جامعه بزرگ است و میان او و سایر افراد، نوعى اشتراک، حاکم است.

همچنین، هر فردى عضو یک جامعه کوچکى به نام خانواده است از آن جا که در این جامعه کوچک، کثرت به وحدت تبدیل مى شود، اشتراک در منافع، با شدت و قدرتى بیشتر از آنچه در ملت یا امت حاکم است، به چشم مى خورد.

هیچ کس نمى تواند منکر شود که زندگى اجتماعى مستلزم اشتراک است، تنها چیزى که مورد بحث و اختلاف است، این است که: آیا دایره این اشتراک، به قدرى گسترش دارد که باید مالکیت هاى خصوصى را بر طبق مذاق سوسیالیست ها در اموال تولیدى و بر طبق مذاق کمونیست ها، هم در اموال تولیدى و هم مصرفى از بین ببریم، یا این که تا این حد گسترش ندارد و مالکیت هر کسى را باید بر طبق ضوابطى نسبت به اشیایى محترم بشماریم!.

از این قسمت که بگذریم، مى بینیم زندگى اجتماعى سراسر اشتراک است. مدرسه ها، دانشگاه ها، مساجد، بیمارستان ها، معادن، منابع طبیعى، بانک ها، ادارات، جاده ها، کارخانه ها، امکانات رفاهى، رادیوها، تلویزیون ها، مجالس مقننه، دولت ها، فرهنگ ومیراث هاى تاریخى و... همه مشترک است. اگر به کشورهاى سوسیالیستى یا سرمایه دارى بروى، تفاوتى در این امور، میان آنها نمى بینى.

تنها چیزى که مورد اختلاف است، جنبه اقتصادى و مسأله کار و سرمایه و تولید و توزیع و ابزار تولید و ارزش اضافى و امورى از این قبیل است که دیدگاه هاى سوسیالیستى، کمونیستى، کاپیتالیستى و اسلامى، درباره آنها مختلف است و ما آنها را در کتاب اقتصاد در مکتب توحید شرح داده ایم.

در جامعه کوچک خانواده، از نظر سرمایه دارى مى توان جایى براى این بحث باز کرد که: حد و مرز اشتراک در خانواده تا کجاست آیا خانواده، همچون یک شخصیت حقوقى است و هر چه هست به همین شخصیت حقوقى تعلق دارد یا این که هر کس هر چه دارد، متعلق به خودش است.

بدیهى است که آنچه باید در این سلسله بحث ها دنبال کنیم، نه نظر گاه سوسیالیسم و کمونیسم است و نه نظرگاه سرمایه دارى، بلکه مى خواهیم ببینیم اسلام، مسأله اقتصاد را در خانواده چگونه حل کرده است آیا در این کانونِ وحدت و صفا و صمیمیت و اشتراک در سرنوشت و جذب و انجذاب، مالکیت هاى فردى به طور کلى از بین مى رود، یا این که یکى از اعضا، در جنبه هاى اقتصادى، محور خانواده مى شود و همه اختیارات در تصرف و نقل و انتقال و داد و ستد به دست اوست، یا این که وضع دیگرى است.

این مسأله کاملاً روشن است: نوزادى که تازه به دنیا مى آید تا چند سالى نیاز به مراقبت و تربیت و امکانات مادى و معنوى دارد تا به مرحله اى برسد که بتواند روى پاى خود بایستد و نیازى به کسى نداشته باشد.

در این مدت، تنها پناهگاه او خانواده است و مسلم است که در این پناهگاه، مسؤولیت ها متوجه پدر و مادر است. مادر از لحاظ طبیعى و عاطفى، مسؤولیت ها را مى پذیرد و چند ماهى طفل را در رحم خویش مى پروراند و بعد از فراغ، او را در دامان پر مهر و با شیره جان خویش رشد مى دهد و پس از پایان دوره شیرخوارگى نیز همچنان پیوند عاطفى مادر و فرزند مستحکم مى ماند و به همین جهت، براى مادر نسبت به حضانت و شیردادن و پرستارى فرزند، دستورى به عنوان یک تکلیف واجب در منابع اسلامى وجود ندارد. کسى که خودش عاشقانه طفل را در آغوش مى گیرد و براى خواب کردن او آهنگ جان نواز (لاى لاى) که از هر آهنگ و دارویى، مسکن تر و آرام بخش تر است، زمزمه مى کند و حاضر است فقط به خاطر ارضاى میل مادرى، از شب تا صبح در کنار بستر طفل بیدار بماند، چه نیازى به فرمان و دستور دارد! تکلیف با عقل در ارتباط است نه با عاطفه و نه با طبیعت. اگر این پیوند عاطفى میان مادر و فرزند وجود نداشت، با تکلیف و دستور هم نمى شد مادرى را این همه به خاطر کودکى مقید و محدود کرد! به همین جهت، قرآن مسأله شیردادن مادر به کودک را با زبان دیگرى غیراز زبان امر و نهى، بیان مى کند تا ارزش مقام مادرى را بالا ببرد و مشخص کند که اقتضاى طبیعت مادرى چیست و با مادران چگونه باید سخن گفت! به آیه قرآنى زیر توجه کنیم:.

وَالوالِداتُ یُرْضِعْنَ أوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ؛(1).

مادران، دو سال تمام فرزندان خود را شیر مى دهند.

یعنى، اقتضاى طبیعت مادرى این است و نیازى به دستور نیست. بامادر باید با زبان وحى و الهام سخن گفت و او را یارى کرد که در پیچ و خم هاى زندگى و فراز و نشیب حوادث در نماند و در راه مادرى، پیامبرانه معجزه گر باشد.

مادرموسى که به عنوان یک الگوى تمام عیار مادرى در تاریخ شناخته شده است. کارش به مرحله اى مى رسد که به وسیله وحى، در رابطه مستقیم با خداوند قرار مى گیرد و به او گفته مى شود که:.

تا آن گاه که از مأموران فرعونى بیم و هراسى پیدا نکرده است، موسى را شیر دهد و همین که دچار بیم و هراس شد، طفل را به دریا بیندازد و ترس و اندوه را از خود دور سازد و مطمئن باشد که خداوند، طفل را به او باز مى گرداند و پرچم رسالت را به دستش مى سپارد.(2).

آرى، وظیفه مقدس مادرى در حدى است که: اولاً مادران با عشق و فداکارى و ایثار، به استقبال آن مى روند و براى اجراى آن نیازى به امر و دستورندارند و ثانیاً خدا نیز پشتیبان و یاور مادران است و در جامعه نیز باید همه گونه خدمات و امکانات و برنامه هاى ارشادى و کمکى براى آنها فراهم باشد تا هر چه بهتر بتوانند فرزندانى لایق و صالح تحویل جامعه دهند.

در محیط خانواده نیز وظیفه مرد است که از لحاظ اقتصادى، امکانات زندگى زن را فراهم کند و در مسیر مقدس همسرى و مادرى، او را یارى دهد و حتى توسعه بر خانواده، درنظام خانوادگى اسلام از چیزهایى است که توصیه و سفارش شده است. قرآن مجید در این زمینه مى فرماید:وَعَلَى المَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالمَعْرُوفِ؛(3).

بر پدر است که روزى و لباس مادران را به آنچه نیکوست تأمین کند.

پیشوایان دینى ما مى فرمایند:.

سزاوار است که مرد بر خانواده خود از لحاظ اقتصادى گشایش دهد تا آرزوى مرگش را نکنند.(4).

ملاحظه مى کنید که قرآن هنگام طرحِ مسأله تأمینِ نیازِ اقتصادىِ همسر، به آن جنبه (معروف) مى دهد و چنان که آشنایان با فرهنگ قرآن مى دانند (معروف) در برابر (منکر) است و از لحاظ لغت، معروف به معناى شناخته و منکر به معناى ناشناخته است و اولى در مورد نیکى ها و دومى در مورد بدى ها به کار مى رود و در حقیقت، مى خواهد بگوید: این که مرد موظف مى شود که نیاز اقتصادى همسر را تأمین کند، نباید این گونه تلقى شود که به عنوان یک امر تحمیلى و سربارى است، بلکه همان گونه که عمل مادر، عملى است مقدس و از دل برخاسته، کار پدر نیز باید پاداش یک امر مقدس و برخاسته از اعماق دل و به عنوان تعاون و همکارى باشد.

روشن تر بگویم: ممکن است تأمین نیازاقتصادى یک انسان جنبه (منکر) داشته باشد و از روى ادب و احترام و تکریم صورت نگیرد، بلکه براى پاره اى از انگیزه هاى غیر عاطفى و غیرانسانى و غیراسلامى صورت گیرد؛ مثل این که انسان کمک ها و خدمات خود را با منت و اذیت همراه سازد.(5).

چنین کارى از نظر اسلام (معروف) نیست، بلکه منکر است. هرگز سزاوار نیست که شخص در برابرهمسر این گونه عمل کند، بلکه به عنوان یک شریک زندگى و یار و همدم و پاسخگویى به یک نیاز طبیعى و انسانى باید با مسأله تأمین نیازهاى اقتصادى او برخورد کند که رمز سعادت و کمال، همین است.

در زندگى خانوادگى، فقط مقررات خشک، حاکم نیست. اشتراک و همفکرى و همدردى و فداکارى و ایثار حاکم است. اگر تنها حاکمیت مقررات خشک بود، جا داشت که مرد نیز آنچه را به عنوان (نفقه) به همسر و فرزندان مى دهد، به خاطر اسقاط تکلیف باشد و جنبه هاى عاطفى و اخلاقى را مورد نظر قرار ندهد.

مى بینیم که در محیط خانواده، زن بسیارى از مسؤولیت ها را مى پذیرد و ایثارگرانه، آنها را انجام مى دهد و در برابر آن، انتظار پاداش مادى ندارد، ولى به طور حتم، انتظار پاداش معنوى دارد و طالب این است که مرد - و حتى جامعه - پاسخ ایثارش را به ایثار و اجر و پاداش فداکارى هاى عاشقانه اش را با فداکارى هاى عاشقانه بدهند.

هیچ قانونى در اسلام نداریم که به مادر دستور داده باشد که: وقتى از حمل فارغ شد، شیردادن و بزرگ کردن طفل را بر عهده گیرد.

هیچ فرمانى از سوى قانونگزار اسلام صادر نشده است که: زنان را به وظایف خانه دارى و خیاطى و آشپزى و خرید لوازم خانه، موظف کرده باشد؛ اما تأمین لباس و مسکن و آذوقه آنها بر مردان واجب شده و در برابر آن، وظایف واجبى نیز براى آنها مقرر گردیده است که تمکین شوهران در روابط همسرى و ترک مسافرت هاى غیرواجب و چیزهایى از این قبیل است.

مى گویند: پیامبر گرامى اسلام، کارها را میان دخترش فاطمه و دامادش على(ع) به پیشنهاد خودشان بدین گونه تقسیم کرد:.

بر فاطمه است که کارهاى داخل خانه را و بر على است که کارهاى بیرون خانه را انجام دهد(6).

اکنون این رویه، در خانواده هاى مسلمان، سنت پسندیده اى شده است. زنان مسؤولیت هاى داخل خانه را بر عهده مى گیرند و شوهران مسؤولیت هاى بیرون خانه را. در عین حال، زنان بسیارى هستند که درکارهاى بیرون خانه نیز شوهر را کمک مى کنند و مردان بسیارى که درکارهاى داخل خانه، مددکار زنان هستند.

متأسفانه، بسیارند مردانى که تصور مى کنند این سنت پسندیده، یک تکلیف واجب است و به همین جهت، اگر قصور یا تقصیرى مشاهده کنند، به مؤاخذه و مجازات، متوسل مى شوند. قطعاً زنان بسیارى نیز وجود دارند که گرفتار چنین برداشتى هستند.

باید اینها را آگاه کرد که: مسأله ایثار و همکارى و همدردى مسأله اى است و مسأله تکلیف و وظیفه قانونى مسأله اى دیگر.

اسلام در رابطه با پیمان زناشویى، حداقلِ تکلیف را براى زنان مشخص کرده است و در برابر آن، مردان را موظف به تأمین لباس و خوراک و مسکن مورد نیاز آنها ساخته است.

اما اسلام خواسته است که زن و مرد در چارچوب ازدواج و تشکیل خانواده، کاملاً جذب یکدیگر شوند و در حالت جذب وانجذاب، خود همه مسائل خانواده را حل کنند.

مسأله اقتصاد درمحیط خانواده نیز باید از همین دیدگاه حل شود. از این دیدگاه است که زن در غیبت مرد، به عنوان یک ناظر امین، سرمایه اقتصادى خانواده را پاسدارى مى کند و حتى با بخل و تنگ نظرى، به مصرف آن اقدام مى کند و حاضر نیست که سخى و دست و دل باز معرفى شود.

او در مصرف سرمایه اقتصادى خانواده سخت گیر و در برخورد با مردان بیگانه، متکبر است و در آنچه مربوط به آبرو و حیثیّت او مى شود، محتاط و ترسوست.

با وجود چنین همسرى، مرد با اطمینان خاطر به دنبال فعالیت اقتصادى مى رود و موفق مى شود که بیشتر از حد نیاز خانواده کار کند و درآمد داشته باشد و درآمد اضافى را پس انداز نماید.

اگر زنان بخواهند به همان وظایف واجب خود اکتفا کنند، مردها نیز هرگز آن گونه موفقیت ها در فعالیت هاى خویش نخواهند داشت. این جاست که انسان در مى یابد که زن ها در زندگى و جنبه هاى اقتصادى و پیشرفت هاى اجتماعى، شریک همسران خود هستند و بسیار ظالمانه است اگر مرد تصور کند که هرچه در این زندگى مشترک فراهم شده مخصوص خود اوست و اگر روزى این پیوند مشترک به وسیله طلاق یا وسیله دیگرى گسسته شد، زن را باید با همان لباسى که بر تن دارد، از خانه بیرون کرد.

همین مسأله در مورد فرزندان نیز مطرح است. فرزند - اعم از دختر و پسر - در محیط خانه، یار و مددکار پدر و مادر است و تا آن جا که برایش ممکن است خدمت مى کند. خدماتى که دخترها در خانه، در همکارى با مادر انجام مى دهند و خدماتى که پسرها - غالباً - در همکارى با پدر انجام مى دهند، قابل توجه است.

از آن جا که اسلام، اساس را بر این قرار داده است که زندگى خانوادگى تنها با مرگ زن یا شوهر متلاشى شود، براى تقسیم ذخایر مالى خانواده پس از مرگ سهم هر کسى را مشخص کرده است تا هیچ کس، از پاداشِ زحمات خود محروم نماند.

در زندگى خانوادگى، زن و شوهر از یکدیگر ارث مى برند. اگر از شوهر فرزندى نمانده باشد، سهم الارث زن یک چهارم و اگر فرزند مانده باشد یک هشتم است و اگر از زن فرزندى نمانده باشد، سهم الارث شوهر، نصف و اگر فرزندى مانده باشد، یک چهارم است.

چنین قانونى نشانگر این است که: زندگى مشترک، در وضع اقتصادى زن و شوهر مؤثر است و هر کدام در مال دیگرى شریک است و قطعاً اگر پیوند زناشویى و آن هماهنگى ها و همفکرى ها و تعاون ها نبود، وضع اقتصادى زن و مرد به گونه دیگرى بود.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اقتصاد در خانواده
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.