معنی جهانی شدن:
جهانی شدن عبارت است از درهم فشرده شدن جهان و تبدیل آن به مکان واحد. جهانی شدن به این معنا حرکتی منحصر به دنیای معاصر نیست، هرچند که یکی از قالبهای جهانی شدن که قالب معاصر باشد به خاطر جهشی که در فرایند درهم فشرده شدن جهان ایجاد کرده است جای شاخص و وجه خاصی دارد. بسیاری از نظریه های کلان اجتماعی با این قالب اخیر یا قالب معاصر جهانی شدن سر و کار دارند. جهانی شدن گرچه به معنی یگانه شدن جهان است اما یگانه شدن را نباید با دو مفهوم وحدت و ادغام اشتباه کرد. رابرتسون چنین تصوری را با تاکید رد می کند.
رابرتسون جهانی شدن را یک فرایند کم و بیش مستقل معرفی می کند که «منطق»، جهت و نیروی محرک خود را دارد. جهانی شدن علاوه بر اینکه یک فرایند است یک چهارچوب مفهومی نیز هست. جهانی شدن به عنوان یک چهارچوب مفهومی از جمله با انگاره نظم یا سامان جهان سرو کار دارد. انگاره نظم جهان (که حرکتهای ضد نظم هم جزیی از آن است) در معنای کلی به عنوان یک چهارچوب مفهومی برای درک مسایل جاری جهان ماست. رابرتسون جهان را به عنوان یک نظام اجتماعی- فرهنگی معرفی میکند و معتقد است که در دوره معاصر جهان از وضعیت «درخود» به سوی وضعیت «برای خود» به پیش می رود.
تحقیق در مورد جهانی شدن تئوری های اجتماعی و فرهنگ جهانی (فرمت: ورد word و باقابلیت ویرایش) تعداد صفحات 26 صفحه