لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه14
(مطالعه موردی شرکت کاله )
مسعود کرامتی [1]
چکیده
این تحقیق به دنبال بررسی وشناسایی رابطه بین میزان نوآوری وسطح عملکردبازاریابی است. بنابراین بااستفاده از پنج متغیر کوچک بودن اندازه سازمان و عدم وابستگی اداری (مستقل بودن ) ، استفاده از خدمات سنتی و عمومی و تمرکز بر خدمات جدید و نو به دنبال شناسایی این رابطه می باشد. برای سنجش متغیرها از روابط همبستگی و علت و معلولی موجودبین پنج متغیر مستقل ومتغیروابسته استفاده شده است.روش جمع آوری اطلاعات مصاحبه حضوری و پرسشنامه می باشد.قلمرو مکانی تحقیق شرکت مواد غذایی کاله می باشد که طی یک دوره نه ماهه تحقیق انجام شده است .براساس یافته های تحقیق ، عوامل کوچک بودن اندازه سازمانی(سازمانهای کوچک ) وعدم وابستگی اداری (مستقل بودن ) تاثیرمثبتی برنوآوری دارند .درخصوص اندازه سازمانی لازم به توضیح می باشد که بین اندازه سازمانی و نوآوری یک زابطه منفی وجود دارد یعنی هر چه اندازه سازمانی کوچکتر باشد، سازمان می تواند تاثیر بیشتری بر میزان نوآوری داشته باشد. بین میزان نوآوری و سطح عملکرد بازاریابی یک رابطه منفی وجود دارد هنگامی که سازمان بر خدمات گسترده وعمومی تمرکز می کنددراین شرایط تاثیر میزان نوآوری برسطح عملکرد بازاریابی منفی خواهد بود. اما هنگامی که سازمان برخدمات خاص وجدیدتمرکزمیکندبین میزان نوآوری وسطح عملکرد بازاریابی یک رابطه مثبت وجود داردونوآوری می تواند تاثیر مثبتی بر سطح عملکرد بازاریابی داشته باشد. در نهایت تمام فرضیه ها با اطمینان 99 درصد موردپذیِرش قرارگرفته اند بنابراین در خصوص سوال اصلی تحقیق و فرضیه اول می توان نتیجه گرفت که بین میزان نوآوری و سطح عملکرد بازاریابی یک رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد و بر اساس یافته های تحقیق میزان نوآوری می تواند اثرمثبت قابل توجهی برسطح عملکرد بازاریابی داشته باشد و سازمانهای نوآور ،عملکرد موفق تری میتوانند داشته باشند .
واژه های کلیدی : نوآوری ، اندازه سازمان ، مستقل بودن (عدم وابستگی اداری )، خدمات عمومی و گسترده ، خدمات خاص و ویژه
مقدمه
امروزه با توجه به رقابتی شدن شدید بازارها ، یکسان شدن محصولات در سطح جهانی ، کوتاه شدن دوره عمر محصولات و رشد روز افزون تکنولوژی و تاثیر آن بر منحنی عمر محصولات و تغییر سلایق ، انتظارات و ترجیحات مصزف کنندگان ، سازمانهایی موفق هستند که بتوانند بطور مستمر محصولات و خدمات جدیدتر با تکیه بر کیفیت بهتر و هزینه کمتر و ارائه سریعتر خدمات عرضه نمایند ، تا بتوانند به سازمانی پیشرو در ارائه خدمات و محصولات تبدیل شوند . بنابراین این امر محقق نخواهد شد جز در سایه توجه مداوم و مستمر به نوآوری در محصولات و خدمات .(Halpern, 2009)
نوآوری منجر به خلق محصولات و خدمات جدید و به تبع آن شکل گیری بازارهای جدید برای سازمان میشود. نوآوری می تواند موجب ارتقا سطح محصولات و خدمات سازمان شده و به این ترتیب منشأ ایجاد تمایز و مزیت رقابتی برای سازمان شود.در شرایط اشباع بازارها، نوآوری می تواند تنها راه رشد سازمانها باشد.
نوآوری می تواند از طریق خلق کالا یا خدمت جدید و تحریک هیجان ها وعلائق مصرف کنندگان، تقاضای آنان را افزایش داده و به این ترتیب حجم فروش و ارزش کسب و کار را ارتقا دهد.در عصر ما نوآوری به منزله عامل اصلی و کلیدی موفقیت کسب و کارها است و شعار مدیران موفق امروزی، نوآوری یا نابودی است. بسیاری از نظریه پردازان عرصه مدیریت معتقدند که روح و جان کارآفرینی، نوآوری و خلاقیت است. شرکت Apple ( بهترین نمونه از شرکتی نوآور) از برند قدرتمندی برخوردار است که به خوبی توسط کارکنان و مشتریان درک شده و دارای هدف روشنی است. هدف Apple ، توسعه تکنولوژی هایی که امکان برخورداری از مزیت ها و امکانات تصویری، ویدئویی و موسیقی را برای افراد فراهم می آورد ،میباشد برخورداری از این هدف روشن، نام Apple را با تعالی در عرصه طراحی و نوآوری تکنولوژیکی مترادف کرده است. به این ترتیب نام Apple به برند معروف و محبوب کارکنان و مشتریان خود، تبدیل شده است.
برخورداری از این ویژگی برای شرکت مزیتی منحصر به فرد است. کارکنانی که در زمینه تولید محصولات جدید فعالیت می کنند، دلیل محبوبیت Apple را در نزد مشتریان خود به درستی درک می نمایند. آنها انتظارات مصرف کنندگان را دانسته و ویژگی هایی را که می تواند محصول را برای آنها جذاب و شگفت آور نماید، تشخیص می دهند.
[1] - پژوهشگر وکارشناس ارشد بازارگانی بین الملل وکارشناس ارشد سازمان تامین اجتماعی
مقاله در مورد بررسی رابطه میان میزان نوآوری و سطح عملکرد بازاریابی