مقام معظم رهبرى، اخیراً خطاب به اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى، بر ضرورت وجود «پیوست فرهنگى» براى طرحهاى اجرائى تاکید فرمودند و در پى آن جمعى از وزرا و کارشناسان ارشد، مأمور بررسى و تهیه نظامنامه این موضوع شدند. به منظور غنىبخشیدن به این حرکت مبارک، این مقاله تنظیم شده است تا تقدیم دستاندرکاران این فعالیت شود، در این مقاله تلاش شده است فلسفه، اهمیت، ابعاد و پیشنهاداتى براى اجرائىنمودن این دستور مقام معظم رهبرى ارائه گردد:
فلسفه وجودى پیوست فرهنگى
براى شناخت کارکرد پیوست فرهنگى، مىتوان با بهرهگیرى از نظرات جامعهشناسانى چون پارسونز فعالیتها و ارتباطات موجود در جامعه را به چهار گروه کلى تقسیم نمود.
گروه اول: فعالیتها و ارتباطاتى است که به منظور تولید، توزیع و مصرف کالا و خدماتى که براى رفع نیازهاىجسمى و مادى افراد جامعه شکل مىگیرد، که این مجموعه در قالب «نظام اقتصادى» طبقهبندى مىشود.
گروه دوم: فعالیتها و ارتباطاتى است که براى شکلدهى و ساماندهى نظام قدرت براى اداره امور جامعه صورت مىگیرد، که این مجموعه را به عنوان «نظام سیاسى» جامعه تعریف مىکنیم.
گروه سوم: تامین کالا و خدماتى است که در کنار نیازهاى مادى که افراد در پى آن خواهند بود براى اداره مطلوب یک جامعه به عنوان کالاى عمومى مطرح مىشود، که شامل تأمین امنیت داخلى، دفاع از مرزها، ساماندهى و رفع اختلافات حقوقى افراد جامعه، تأمین بهداشت و حفظ محیط زیست و مسائلى از این قبیل مىشود که این دسته از فعالیتها را در قالب «نظام اجتماعى» یا امور عمومى، طبقهبندى مىکنند.
گروه چهارم: فعالیتها و ارتباطاتى است که در جامعه صورت مىگیرد تا نیازهاى متعالى بعد انسانى افراد جامعه را تامین کند و به زندگى فردى و اجتماعى بشر روح و معنا ببخشد، این فعالیتها و ارتباطات برخلاف فعالیتها و ارتباطات سه گروه دیگر که بسیار ملموس بوده و قابل شاخصگذارى، ارزیابى و شناسائى و در نتیجه قابل سیاستگذارى و مدیریت هستند، چون با نظام اعتقادات، باورها و گرایشات درونى افراد جامعه سروکار دارد، فرایندى پیچیده و نحوه اعمال مدیریت بر آنها بسیار متفاوت و نسبى بوده و با سازوکارهاى متفاوتى صورت مىپذیرد.
مجموعه فعالیتها و ارتباطاتى که در این عرصه صورت مىگیرد تا با حفظ و تقویت اعتقادات و باورهاى عمیق یک جامعه ارزشهاى برآمده از آن را در روابط جامعه گسترش دهند و از این طریق نظم و انضباطى هدفمند را در مجموعه رفتارهاى افراد یک جامعه سامان دهند تحت عنوان «نظام فرهنگى» نام مىبرند.
حال اگر به دو خصوصیت مهم افراد در تعاملات اجتماعى شامل:
1. تأثیر اعتقادات و گرایشات درونى افراد بر همه تصمیمات و رفتارهاى روزمره آنها در همه عرصههاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى
2. تأثیرپذیرى افراد از محیط اجتماعى و فعالیتهاى مختلف فرهنگى، اقتصادى، سیاسى که در جامعه صورت مىگیرد توجه کنیم.
این نکته را قابل قبول مىسازد که بین این چهار گروه از فعالیتها، داده و ستادهاى مستمر وجود دارد و شناخت آنها، مقدمه درک فلسفه وجودى «پیوست فرهنگى» و چگونگى ساماندهى آن است (نمودار زیر این ارتباطات را نشان مىدهد)
با این مقدمه، مىتوان این موضوع را توضیح داد که اگر فرض کنیم حکومتها، هیچ مداخله آگاهانهاى و سازمانیافتهاى را در شکلگیرى اعتقادات و ارزشهاى خاصى نداشته باشند و جامعه بصورت بستهاى اداره شود در یک روند زمانى بلندمدت، مىتوان پذیرفت که اعتقادات و گرایشات فرهنگى یک جامعه، برآیند حضور نوع باورها و اعتقادات و گرایشات برجستگان و نخبگانى است که در بخشهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى فعال بوده و پیشتازى آنها زمینهساز تسلط نوع اعتقادات، ارزشها و رفتارهاى آنها در جامعه مىگردد، نمونه این تغییرات و تحولات را در تاریخ بسیارى از کشورها مىتوان شناسائى نمود، مانند اینکه مسلمان شدن بعضى از جوامع، بواسطه مهاجرت تجار متدین از سرزمینهاى اسلامى به آن کشورها، یا اشاعه یک مذهب خاص را در تودههاى مردم، بواسطه اعتقادات پادشاهان قدرتمند و در عین حال محبوب در مقطعى از زمان شاهد بودهایم.
اما با توسعه و گسترش ارتباطات اقتصادى، سیاسى، اجتماعى و فرهنگى بین جوامع بشرى، سرعت تغییرات فرهنگى و همچنین مراکز و تحولات موثر بر تغییرات فرهنگى جوامع، لحظه به لحظه رو به افزایش است و دیگر این نخبگان جامعه خودى نیستند که تحولات درونى را هدایت مىکنند، بلکه ترکیبى گسترده و پیچیده، آشکار و پنهان از مجموعه از این عوامل است که منشاء تغییرات فرهنگى مىشود.
مىتوان در یک تقسیمبندى کلى به شرح زیر به نتایج اصلى توسعه ارتباطات اشاره نمود:
بدینترتیب با صرف وجود اعتقادات و باورهاى خاص در مدیریت ارشد یک جامعه، نمىتوان انتظار داشت جامعه تحت تاثیر آنها، این اعتقادات و باورها را پذیرا باشد، بلکه باید با بهرهگیرى از ابزارها و روشهاى نوین علمىبر بخش اعظم مراکز تأثیرگذار بر فرهنگ جامعه اشراف پیدا کرد و متناسب با پیچیدگى و ماهیت فرهنگ براىاصلاح و هدایت آنها، در راستاى اعتقادات و ارزشهاى مورد نظر اعمال مدیریت نمود.
نقاط تأثیرگذار در فرهنگ جوامع
نقاط تأثیرگذار را در اولین طبقهبندى مىتوان بدو طیف کلى، نقاط تأثیرگذار داخلى و خارجى تقسیمبندى نمود.
نقاط تأثیرگذار داخلى را نیز مىتوان به دو گروه فعالیتهاى آگاهانه براى حفظ و تقویت فرهنگ اصیل موردنظر و تأثیرات فرهنگى حاصل از فعالیتهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى که بصورت ناخودآگاه اتفاق مىافتد تقسیم کرد.
همانطور که نقاط تاثیرگذار خارجى را مىتوان به فعالیت آگاهانه خارج از مرزها براى ایجاد تغییر در نظام اعتقادات و باورهاى جامعه و تاثیرات غیرمستقیم فرهنگى حاصل از ورود علوم، فنآورىهاى جدید، روشها و الگوگیرىهاى اقتصادى ، سیاسى و اجتماعى تقسیم کرد.
این مسئله قابل اثبات است که هرچقدر جوامع به سمت توسعه و مدرن شدن به پیش مىروند، تأثیرات فرهنگىحاصل از فعالیتهاى اقتصادى، سیاسى و اجتماعى رو به افزایش است(1) و حتى بسیارى از فعالیتهاىمستقیمى که به عنوان فعالیتهاى فرهنگى قلمداد مىشود در خدمت تولید نیازهاى جدید در عرصه اقتصاد یا زمینهسازى براى تحقق سیاستهاى اجتماعى خاص و یا تغییر و تحولات سیاسى جامعه است و مجموعه فعالیتهاى اصیلى که بواقع براى حفظ و تقویت اعتقادات و باورهاى اصیل یک جامعه صورت مىگیرد، بخش محدود و ناچیزى است، ضمن آنکه بواسطه عدم رشد روشها و تاخیر در بهرهگیرى از علوم و فنآورىهاى جدید در فعالیتهاى تبلیغى و فرهنگى، روند نفوذ آنها بسیار کند مىباشد با این توضیحات، آنچه را به عنوان فلسفه وجودىپیشبینى «پیوست فرهنگى» براى طرحها و پروژههاى جامعه مىتوان ذکر کرد عبارت است از:
تلاش آگاهانه و از پیشطراحى شده براى جلوگیرى از آثار مخرب فرهنگى بهرهگیرى از علوم، فنآورىها، روشها و الگوهاى وارداتى و همچنین اصلاح کارکردهاى فرهنگى فعالیتهاى اقتصادى، سیاسى و اجتماعى داخلى است.
تا از این رهگذر، بتوان تاثیرات غیرمستقیم فرهنگى و تاثیرات ناخودآگاه الگوگیرىها و بىتوجهىهاى داخلى را در عرصه تصمیمات اقتصادى، سیاسى و اجتماعى روزافزون را، به حداقل رساند.
اهمیت پیوست فرهنگى
براى شناخت ابعاد اهمیت پیوست فرهنگى، ابتدا باید تلقى جامعى از مفهوم پیوست فرهنگى داشت.
همانطور که در بخش قبل مطرح شد، تاثیرات متقابل هر فعالیت بزرگ اقتصادى، سیاسى و اجتماعى بر نظام بهم پیوسته اعتقادات، ارزشها و گرایشات مردم یک جامعه که به عنوان هسته مرکزى فرهنگ معروف است، موضوع بحث پیوست فرهنگى است و از آنجهت این موضوع براى ما اهمیت پیدا مىکند که اراده کردهایم در سیر تحولات جامعه، رشد مادى و معنوى افراد را توأمان سازیم و رشد اقتصادى و فعالیتهاى سیاسى را به عنوان ابزارى در خدمت ارتقاء اخلاق، معنویت و فراهمکردن شرایط محیط براى تکامل انسانیت افراد جامعه قرار دهیم.(2)
از این روى تحقق این معنا مستلزم وجود شناخت کافى از:
الف: مفهوم جامع فرهنگ، فرایند فرهنگسازى و فرهنگپذیرى افراد، فرایندهاى تغییر و تحول فرهنگى در جوامع.
ب: درک جامعالاطرافى از چگونگى تاثیر تحولات اقتصادى، سیاسى، اجتماعى جامعه بر مسائل فرهنگى جامعه
ج: شناخت تاثیرات مثبت و منفى فرهنگ عمومى جامعه موجود در میزان موفقیت و پیشرفت، سیاستها، برنامهریزىها و اقدامات مختلفى است که براى حل معضلات اقتصادى، سیاسى و اجتماعى اعمال مىشود.
د: داشتن تحلیل جامع از معضلات ساختارى نظامهاى موجود، که از طریق سازمانهاى مختلف در مسیر سرعت پیشرفت جامعه مانعتراشى مىکنند.
شامل 11 صفحه word
دانلود تحقیق پیوست فرهنگى کلید احیاء تمدن اسلامى