
ارتباط شناختی بین پیچیدگیهای معنایی و نحوی این تکواژهاست که کلید مراحل تحول است، نه بسامد کاربرد آنها در گفتار بزرگسال. پیچیدگیهای نحوی و معنایی زمانی آشکار میشوند که به مراحل یادگیری در زبانهای دیگر توجه کنیم. برای مثال، مفهوم واقعی «جمع» (یک و بیشتر از یک) واقعاً ساده است و کودک آن را به سرعت فرا میگیرد؛ با این وجود، نشانهگذاری جمع در عربی مصری بسیار پیچیده میباشد و استثناهای زیادی در آن وجود دارد. در مقایسه با پیشدبستانیهای انگلیسی زبان، اکثر نوجوانان مصری همچنان در رابطه با «جمع» مشکل دارند.
تفاوت جنسیت نیز میتواند مشکلساز باشد. در زبان انگلیسی، مانند زبان فرانسوی، تنها دو جنسیت، مرد و زن، وجود دارد؛ با این وجود، اکثر واژههای انگلیسی برای جنسیت نشانهگذاری نشدهاند. فولانی[1]، که یک زبان نیجری- کنگویی است، حدوداً شامل دوازده جنسیت میباشد. به علت پیچیدگی معنایی و نحوی این شکلها، کودکان فولانی زبان، نسبت به کودکان انگلیسی زبان، نشانههای جنسیت را در مدت زمان طولانیتری فرا میگیرند.
تحول صرفی اولیه فعل امکان دارد به جنبههای معنایی زیر ساختی فعل مربوط باشد (بلوم[2]، لیفتر[3] و هیفتز[4]، 1980). کودک به تدریج مراحل نخستین افعال عمومی و غیر اختصاصی نظیر make,go,do را فرا میگیرد. با گسترش فراگیری این نوع افعال، نشانههای صرفی به سرعت ظاهر میشوند؛ در نتیجه یادگیری صرفی اولیه، ممکن است به صورت واژه به واژه باشد. در مقابل، احتمال دارد که افعال اختصاصیتر نشانهگذاری نشده باشند.
به نظر میرسد مفهوم واقعی «زمان فعل» عامل مهمی برای نشانهگذاری باشد. برای مثال، زمان «حال استمراری» مربوط به افعالی میباشد که نشانگر واقعهای مستمر هستند، مانند رانندگی کردن در جمله «من دارم رانندگی میکنم»؛ اما در مورد افعالی که نشانگر واقعهای منفصل میباشند، به کار نمیرود، مانند شکستن یا افتادن در جمله «فنجان از دست من افتاد» و در مقابل «زمان گذشته» در مورد افعال اخیر بکار میرود. کاربرد صرفی اولیه محدود است.
یادگیری صرفی مستلزم تفکیک درست واژهها به تکواژها و طبقهبندی معنایی صحیح آنها میباشد. در صورت تفکیک کمتر از حد، واژه یا عبارت به تعداد مناسبی از تکواژها تجزیه نخواهد شد. نتیجه، ابداع جملاتی مانند "He throw-uped at the party" یا "I Linke jump-roping" خواهد بود. مثال خوب دیگر، روش یادگیری الفبا میباشد: "...J,k,Elemeno, p,Q,..." در تفکیک بیش از حد، کودک تکواژهای بسیار زیادی را به کار میبرد، مانند "Daddy, you’re interring-upt me!".
پسرم، تد، به افراد بزرگسال dolts میگفت. او واژه adult را بیش از حد به حرف تعریف "a" و واژهی dolt تفکیک میکرد. به عقیده تعدادی از دوستانم، شاید پسرم تیزبینتر از ما که به او امتیاز حیات دادیم، باشد!
در همه زبانها، کودکان تکواژها را به شیوه مشابهی یاد نمیگیرد. در زبانهای چند تکواژی مانند موهاوک[5]، زبان بومی کبک جنوبی و نیویورک شمالی، در ابتدا کودکان واژههایی را که شامل تکواژهای زیادی هستند، به جای تکواژ به هجا تقسیم میکنند (میتوم[6]، 1980). این کودکان احتمال دارد به هجاهای تکیه دار بیشتر از تکواژها توجه کرده و آنها را بیان کنند. به هر حال در انگلیسی تحول صرفی مهمتر است.
قوانین صرفی به نوع و طبقهی واژهها مربوط میباشند. از این رو، -ing فقط با افعال کنشی بکار میرود. در صورت طبقهبندی اشتباه، امکان بروز خطا وجود دارد. احتمال دارد کودک پیشوندها و پسوندهای صرفی نامناسبی را به کار ببرد، مانند نمونهی ذیل:
کاربرد اسم به عنوان فعل I’m jelling my bread
در حالیکه به طور معمول میگوییم "buttering my bread"
کاربرد ضمیر به عنوان اسم I got manys
کاربرد صفت به عنوان قید He runs fastly
اغلب این اشتباهات نشان دهنده محدودیت خزانه واژههای توصیفی کودک میباشند. یکی از موارد جالب به پسرم، جیسون، مربوط میشود که بعد از یک خواب نامنظم گفت "I hate nightmaring".
طبقهبندی کمتر از حد، در صورت به کار بردن قانون طبقهای برای زیر طبقات رخ میدهد، مثل -ed، نشانه گذشته با قاعده، روی افعال بی قاعده. مثالهای دیگری در ذیل آمدهاند:
(کاربرد نادرست s، نشانه جمع، روی یک اسم جنس) I saw too many polices.
(کاربرد نادرست -ing، نشانه حال استمراری، روی فعل حالت) I am hating her.
سرانجام، در طبقهبندی بیش از حد، کودک یک تکواژ محدود را برای واژههای دیگر به کار میبرد، مانند unsad و unbig. اکثر گفتههای خندهدار کودکان ناشی از اشتباه در تفکیک یا طبقهبندی هستند.
شامل 122 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله بررسی مراحل رشد زبان در یک کودک طبیعی انگلیسی زبان