بیان مسئله :
رهبری یک سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقاء و رشد در محیطهای جدید ، ویژگیهای خاصی را می طلبد که عموماً مدیران برای پاسخ به آنها با مشکلات بسیاری مواجه می شوند . یکی از مهمترین خصیصه ها که می تواند به رهبران و مدیران در پاسخ به این تغییرات کمک کند ، هوش عاطفی است . هوش عاطفی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانها و احساسات در توانمندیهای انسانی دارد . مدیران بر خوردار از هوش عاطفی ، رهبران موثری هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری ، رضایتمندی و تعهد کارکنان محقق می سازند( مختاری پور 1384 ) هوش منطقی از طریق وراثت و هوش عاطفی از طریق آموزش و یادگیری ایجاد می شود . دانیل گولمن می گوید : « بدون داشتن هوش عاطفی زیاد هم می توان در رهبری موفق شد به شرطی که خیلی خوش شانس باشیم و شرایط به نفع باشد . مثلاً بازار در دوران رونق باشد ، رقبا ضعیف باشند و بزرگترین رقبا نادان و بی عرضه باشند . » . ( شریفیان ثانی ، 1383 ، 65 ) امروزه اثر سازمانها برای حفظ موقعیت رقابتی خود نیاز به تغییرات سریع دارند . تغییرات سریع مستلزم آن است که سازمانها دارای رهبران و کارکنانی باشند که انطباق پذیر بوده و به صورت مؤثر کار کنند ، به طور مداوم سیستم ها و فرآیند ها را بهبود بخشند و مشتری مدار باشند رهبری تحول بخش از جدیدترین نظریات سبکهای رهبری است . که بسیار مورد توجه قرار گرفته است . مزایای بسیاری برای سبک رهبری تحول بخش شناخته شده است از جمله افزایش رضایت شغلی و افزایش بهره وری سازمان و کاهش استرس بین زیر دستان ( باس ، 1990 ) در این تحقیق به دنبال یافتن جواب این سئوال هستیم : که آیا بین هوش عاطفی و سبک رهبری تحول بخش رابطه معنا داری وجود دارد ؟ اهمیت تحقیق یکی از مهمترین مؤلفه های شخصیتی که می تواند به رهبران و مدیران در انجام مسئولیتشان کمک کند ، هوش عاطفی است . با توجه به اینکه هوش عاطفی ،توان استفاده از احساس و هیجان خود و دیگران در رفتار فردی و گروهی در جهت کسب حداکثر نتایج با حداکثر رضایت است بنابراین ، ترکیب دانش مدیریتی و توانایی های عاطفی در مدیریت می تواند در سوق دادن افراد به سوی دستیابی به هدف کارساز و مفید باشد
فرمت ورد قابل ویرایش تعداد صفحات 18
مقاله رابطه-هوش-عاطفی-مدیران-با-سبک-رهبری-تحول