اگر بخواهم، همان گونه که هستم خود را بپذیرم، پس باید به این راضی باشم که دیگران را نیز، همانطور که هستند بپذیرم. ما همیشه میخواهیم که والدینمان را مثل خودمان بپذیریم و تاکنون نیز نتوانستهایم آنها را همانگونه که هستند پذیرا باشیم. پذیرش، به خودمان و به دیگران این توانایی را میبخشد که خودمان باشیم. این خودخواهانه است که برای دیگران سنجیده شود. ما میتوانیم فقط برای خودمان بسنجیم. و حتی از این پس، میخواهیم که آنها بیشتر شبیه راهنما باشند تا سنجش. هر چه بیشتر بتوانیم خود پذیری را تمرین کنیم، عادتهایی را که نمیتوانند برای ما مفید باشند، راحتتر از بین میبریم. و برای ما ساده است که در فضایی عاشقانه پرورش یافته و تغییر کنیم.
من، قدرتم را میطلبم و به آن سوی همة محدودیتها میروم.
اعتیاد
من خود را میبخشم و آزاد مینمایم.
اعتیاد، عادت عمیق داشتن به چیزهایی است که خارج از موجودیت من است. میتوانم به انواع داروها، الکل، سکس و سیگار اعتیاد داشته باشم؛ به سرزنش کردن، پیش داوری، بیماری، مقروض بودن، حقارت و بدگمانی نیز معتاد باشم. اما از جهتی، میتوانم به فراسوی همة این عادتها نیز حرکت کنم. اعتیاد، قدرتم را تا حد یک عادت پلید یا یک ذات مقدس پیش میبرد. من میتوانم قدرتم را پس بگیرم. و این، همان لحظة بازپس گرفتن قدرت است! من انتخاب میکنم که عادت مثبت خود را، که زندگی اینجاست برای من، افزایش دهم. من میخواهم خودم را ببخشم و شروع به حرکت کنم. من، روحی جاودان دارم که همواره با من است و اکنون اینجاست… با من. من، آرام و رهایم، و زیستی دوباره را به خاطر بیاورم آنگونه که عهادت کهنة غلط را از خود دور کنم و عاداتی تازه و روشن را تمرین کنم.
زندگی به من عشق میورزد و من در امنیت هستم.
جوانان
من، آزادانه گفتگو میکنم.
من در امنیت و آرامش پرورش یافتم. من، به آموختن، پرورش یافتن و تغییر کردن، عشق میورزم و در این میان، احساس امنیت میکنم، زیرا میدانم که تغییر یافتن، قسمتی طبیعی از زندگی است. شخصیت من، قابل انعطاف است و با جریان زندگی حرکت، برایم ساده. وجود درونی من، سازگار است، با این حال در هر حادثه و تجربهای، در امنیت و آرامشم. وقتی کودکی بیش نبودم، نمیدانستم که آینده برایم چه خواهد آورد. و اکنون نیز که سفرم را به سوی سالمندی آغاز کردهام، میدانم که فردا یعنی ندانستهها و اسراری سر به مهر. من این را انتخاب کردم که باور کنم در امنیت و آرامش پرورش یافتم و عهده دار زندگی خود هستم. نخستین فعالیت بزرگسالیام، آموختن این است که بیچون و چرا به خود عشق بورزم زیرا دیگر میتوانم به هر آنچه ممکن است آینده برایم بیامورد، دست بیابم.
- من، نظراتم را، عاقلانه به کار میبندم.
نظرات
در آغاز، سخن وجود دارد.
هر اندیشهای که در ذهن دارم و هر جملهای که بر زبان میآورم، یک نظر به حساب میآید، آن نظرات یا منفی است یا مثبت. نظر مثبت، اتفاق مثبت میآفریند و نظر منفی، اتفاق منفی، با کاشتن بذر گوجه فرنگی، فقط بوتة گوجه فرنگی سبز و پرورش خواهد یافت و از یک میوة بلوط، فقط درخت بلوط رشد خواهد کرد، و با بزرگ شدن توله سگ، فقط یک سگ به وجود میآید. پس اگر ما دربارة خودمان یا زندگیمان، حرفهای منفی بزنیم، فقط حوادث یا اتفاقات منفی به بار خواهد آمد. بنابراین اکنون بر میخیزیم، و به آن سوی عادتهای خانوادهام که زندگی را در مسیری منفی میدیدند حرکت میکنم. نظر تازة من، فقط گفتن از خوبی هایی است که در زندگیام وجود دارد. از این پس، فقط خوبی به سوی من خواهد آمد.
شامل 90 صفحه فایل word
دانلود مقاله خودشناسی