تعداد صفحات:238
بخش نخست: بررسیهای اجمالی و کلیات نظری فصل اول: طرح مسئله
از آنجائیکه اعتقاد به ضرورت وجود رقابت به عنوان یک اصل مسلم در فراشدهای سیاسی آنرا از شاخصهای نظام مردمسالار دینی میگرداند که در شرایط مطلوب از کار ویژهای مختلفی از جمله ثبات سیاسی، پویایی و نشاط سیاسی و اجتماعی، تقویت وفاق اجتماعی برخوردار خواهد بود. اما در عین حال قائل شدن به این نکته که صرف وجود تکثر در آرا و رقابتهای سیاسی ـ اجتماعی ارزشهای پیشگفته محقق نخواهد شد.
رقابتهای سیاسی زمانی میتواند ارزشمند تلقی شود که به پراکندگی و تفرق سیاسی منجر نگردد، از این رو وجود رقابت در جامعه به تنهایی نمیتواند راه حل اساسی تلقی شود.
رقابت خود نیازمند بسترها و شرایطی از جمله فرهنگ سیاسی، وجود روحیه انتقادپذیری دگرپذیری و پایبندی به مقررات، وجود نهادهای مدنی و عدالت اجتماعی است که به همگرایی و وفاق ملی منجر گردد.
از این رو برای اینکه رقابتهای سیاسی بتواند در درون نظام سیاسی کشور بصورت منطقی و سالم جریان یابد ضرروی است.
اقدامات زیر صورت پذیرد:
الف) کشور ایران از آنجا که از حکومت دینی برخوردار است، در سطح مدیریت راهبردی با سه دسته از منفعتهای عمده مواجه است:
1ـ منفعتهای عام و ملی
2ـ مصلحتهای شرعی و دینی
3ـ منفعتها، مصلحتها و علاقههای فردی، شخصی، خانوادگی و گروهی.
بدیهی است هر سه دسته از منفعتهای یاد شده جزو ماهیت تصمیمگیری و مدیریت راهبردی کشور محسوب میشوند. بیتوجهی به هر یک از این سه بُعد میتواند موجب نارضایتی شده، به بروز خشونت بینجامد. مدیریت راهبردی کشور بایستی در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای کلان کشور با ایجاد آمیزهای کارآمد از سه مؤلفه منافع ملی، مصالح شرعی و علایق و منافع فرد فردِ جامعه، باز شناسی چهارگانه زیر انجام دهد:
1ـ بازشناسی دینی و تبیین مصالح شرعی و دینی و التزام به آنها
2ـ بازشناسی ملی و تبیین منافع عام و ملی و تعقیب آنها
3ـ بازشناسی سیاسی در سطوح فردی و گروهی، دریافت مقتضیات انسان، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و فراهم آوردن بستر و زمینههای تحقق آنها.
4ـ بازشناسی حوزههای رقابت و تبیین مرزها و نمادین سیاسی کشور و طراحی ساز و کارهای اجرایی برای رعایت و التزام به آنها.
ب) همانگونه که گفته شد یکی از مشکلات اساسی در فرایند رقابتهای سیاسی، جامعهناپذیری سیاسی و در نتیجه نداشتن فرهنگ رقابت است.
یکی از راههای اساسی رفع این معضل، تحول در نظام آموزشی کشور است به گونه که بتواند در تحقق فرآیند جامعهپذیری سیاسی که رقابت پذیری سالم، تحملپذیری غیر و رقیب، حقوق شهروندی پرهیز از مطلقانگاری خود، برخی از شاخصهای آنست گام بردارد، همچنین در این فرایند باید رعایت قاعده بازی سیاسی، قانونهای موضوعه، میثاقهای ملی و همزیستی مسالمت آمیز در صدد برنامههای آموزشی قرار گیرد.
رسانههای جمعی، مطبوعات و خانواده و دین از جمله مجاری عمده و ا ساسی فرهنگپذیری سیاسی بشمار میآید که بایستی در برنامهریزی بصورت جدی مدنظر قرار گیرد.
ج) گسترش فرهنگ مشارکتی:
یکی دیگر از راهکارهای که تحلیلگران برای رهایی از بنبست خشونتهای رقابتی پیشنهاد میکنند آغاز تمرین رقابت در حوزههای کوچکتر و آنگاه تعمیم آن به سطح اجتماعی ملی است.
این گروه معتقدند قبل از آن که حقوق سیاسی افراد جامعه به رسمیت شناخته شود و حتی پیش از آن که توده مردم بتوانند فعالیت سیاسی بکنند ضروری است اعضای جناحها به فعالیت بازی سیاسی روی آورند و حقوق سیاسی اعضای جناحهای سیاسی را به رسمیت بشناسند.
لازم است افراد در جامعه نخست فعالیتهای سیاسی خود را در یک حوزه کوچکتر به آزمون گذاشته تا پس از آن که به شکل عرف و عادت درآمد و به تجربه در سطح رفتار فردی کشیده شد بتدریج و گام بگام به حوزههای بزرگتر جامعه سرایت داده شود تا از این طریق فرهنگ مشارکتی در جامعه رواج یافته و شهروندان بدان خو بگیرند.
این شیوه ضمن آنکه قاعدههای بازی سیاسی را به افراد واکنشگران میشناساند، روحیه تعامل و همزیستی با رقبا را در آنها تقویت و جمعگرایی را در جامعه افزایش میدهد. تشکیل گروههای دوستی، تشکلهای عام المنفعه خیریهای و اتحادیههای صنفی از جمله گروههای کوچکی هستند که میتوانند تمرین مشارکت و رقابت از طریق آنها آغاز شود.
د) یکی دیگر از راهبردهای که برای خروج از بحرانهای سیاسی ناشی از رقابتهای سیاسی پیشنهاد میشود تدوین چارچوب مناسب برای تحقق فراشدهای رقابتی است این چارچوب باید بگونهای باشد که:
اولا: خطوط قرمز و مرزهای نمادین اجتماع ملی به گونهای شفاف تعریف و تعیین شده باشند تا حزبها به سادگی بتوانند این خطوط را تشخیص داده و از آنها پیروی نمایند.
ثانیاً: قاعدهها و چارچوب یاد شده از فراخی لازم برخوردار باشند، به نحوی که افراد و گروهها به سادگی خودی و غیرخودی تلقی نشوند.
ثالثاً: در تنظیم قاعدهها و چارچوب یاد شده شرایط زمانی، مکانی، قومی، فرهنگی و دینی لحاظ گردد، به نحوی که تمامی گروههای قومی، سیاسی و دینی که کلیت و اصل نظام و بنیادهای سیاسی ـ دینی آن را پذیرفتهاند بتوانند در آن فعالیت و رقابت کنند.
رابعاً: این خطوط قرمز و مرزهای نمادین نباید به گونهای متعدد و متراکم ترسیم شوند که با گسترش دامنة این خطوط، محدودیتها و ممنوعیتهای زیادی برای گروهها، افراد و نخبگان ایجاد شود زیرا در حالت تراکم و تکثر خطوط قرمز و ممنوعه، حیطه فعالیت افراد و گروهها تنگ و محدود شده و آنها در جریان فعالیتها به سادگی با این خطوط برخورد و آنرا نقض خواهند کرد. بنابراین در طراحی مرزهای نمادین و خطوط ممنوعه در نظام سیاسی بر دو اصل باید تاکید کرد.
1ـ محدود بودن این خطوط
2ـ تکیه بر برائت افراد و گروههای سیاسی
خامساً: ساز و کارهای تضمینی طراحی شود به گونهای که سرپیچی و رعایت نکردن افراد و گروههای سیاسی از خطوط قرمز با هزینههای سنگین همراه باشد.
هـ) گفتمان رقابت در ایران باید به گونهای در برنامههای کلان کشور، طراحی و تنظیم گردد که رقابتهای سیاسی از مرحله «محدودسازی» آغاز و پس از طی کردن مرحله «تثبیت» به مرحله «تکثر» ختم گردد. در مرحله محدودسازی، هدف، جلوگیری از بروز و ظهور حزبها و گروههایی است که با کلیت نظام و بنیادهای دینی آن مخالف بوده در صددند فضای رقابتی جامعه را آلوده کنند و با فرصت طلبی، قدرت سیاسی را تصاحب کنند. در مرحله دوم، هدف، فراهمسازی شرایطی است که حزبها و گروههای سیاسی و انقلابی و مورد تأیید، امکان حضور یافته و با ایجاد آگاهی سیاسی در اعضاء و تودهها و نخبگان سیاسی بتوانند به تدریج وارد عرصه فعالیتهای سیاسی و رقابتهای صحیح گردند.
و در مرحله تکثر به رقابت به عنوان عامل تثبیت سیاسی و افزایش وفاق، نگریسته شود. در این مرحله بایستی شرایط مناسب برای گسترش فعالیتهای حزبی و رقابتهای سیاسی فراهم گردد حزبها و گروههای موجود مورد حمایت قرار گیرند و امکانات برای تأسیس نهادهای جدید و تازه فراهم شود. بدیهی است هدف از مرحله بسط و گسترش رقابتهای سیاسی سالم است.
فصل دوم: مبانی نظری مفهوم رقابت و معانی لغوی
مفهوم رقابت:
رقابت به معنای عام کلمه از قدمتی به درازای زندگی اجتماعی انسان برخوردار است، گردهمائی افراد بشر در نقاط مسکون دنیا که ابتدا تحت تأثیر ذات اجتماعی انسان صورت گرفت، زمینهساز بروز نیازهای دیگری نیز شد.
به مرور که انسانها حکومت داری را تجربه کردند رقابت به بخشهای دیگر نیز کشیده شد، دستجات مختلف انسانی در شکل قبیلهها با هدف دستیابی به ریاست قبیله یا تصرف قلمرو دیگران و تسلط بر آنان به رقابت با همقطاران یا افراد مقابل خود پرداختند.
دوران جدید که با حاکمیت مطلق انسان بر سرنوشت خود در دنیای غرب آغاز شد نوع جدیدی از حکومت را بنام دمکراسی به دنیای بشریت عرضه داشت که پایانی بر حیات نظامهای پادشاهی بود، از اولین ویژگیهای این حکومت مطرح کردن شعار اختصاص تعیین سرنوشت بشر به خود او بود که به تدریج به شکل حکومت نمایندگی خود را نشان داد.
اقتضای حکومت نمایندگان ملت، انتخاب آنها از سوی مردم بود، مردمی با سلایق مختلف، ادامة این روند پیدایش فرقههایی در جامعه انجامید که کار ویژة اصلی خود را طراحی و اجرای برنامة تصاحب و حفظ قدرت سیاسی بشکل مساعدت در انتخاب نمایندگان مردم قرار داده بودند.
گرچه جهان حداقل از لحاظ اسمی با عنوان جمهوری اسلامی موریتانی و جمهوری اسلامی پاکستان تا سال 1979 میلادی یا سال 1357 هجری ـ شمسی آشنا بود اما تشکیل جمهوری اسلامی شیعه مذهب در ایران و تأثیری که انقلاب اسلامی بر معادلات منطقهای و بینالمللی قدرت نهاد، اندیشیدن دربارة سوال پیش گفته از این لحاظ جدیتر و ضروریتر ساخته است.
بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران امور سیاسی مترصد مشاهدة چگونگی تعامل رقابت گروههای سیاسی با دوام نظام سیاسی و در نتیجه کارآمدی نظام در این جهت بودهاند.
مسئلهای که ناشی از شعارهایی است که توسط انقلاب اسلامی مطرح شده و در قانون اساسی نیز آمده است. علارغم اهمیت موضوع، بلحاظ بینالمللی و بویژه داخلی و افزایش مباحث مربوط به آن در سالهای اخیر پژوهشی قانع کننده دربارة آن صورت نگرفته است، البته نبود پژوهشی جامع در این باره اختصاص به دورة نوپایی جمهوری اسلامی ندارد بلکه دورة ماقبل آن نیز از همین نقیصه رنج میبرد.
دربارة احزاب سیاسی انتخابات یا سایر تحولات سیاسی سالهای 1375ـ1285 آثار فراوانی به رشته تحریر درآمده اما تلاش علمی با دورنمایی آنچه مطرح شد کمتر مورد توجه بوده و حالتی کاملاً فرعی داشت. گو اینکه در طول یکصد سال اخیر تنازع سیاسی طوری هوش از سر بازیگران عرصه سیاست ایران ربوده که تنها و تنها در فکر اختصاص سهم بوده و کمتر به تداوم حیات نظام سیاسی فکر میکردهاند.
الف: رقابت سیاسی
رقابت که موصوف سیاسی واقع شده، از لحاظ لغوی و اصطلاحی قابل مطالعه است.
1ـ رقابت سیاسی از لحاظ لغوی:
در لغتنامه دهخدا دو کلمه رقابت و رقیب نزدیک بهم بکار رفته و معانی آن تا حد زیادی راهگشا و وافی به مقصود است برای واژه رقابت معانی نگهبانی کردن ـ انتظار کشیدن ـ انتظار و نگهبانی انتظار، چشم داشتن و همچشمی (دهخدا 1377، ج 8 و ص 12189) و مقابل واژه رقیب نگهبان، نگاهبان، حارث، نگاهبان بر هر چیزی، حافظ و نگهبان، پاسپان و مراقب ذکر شده است. (دهخدا 1377، ج 8، ص 12203) به علاوه توضیح داده شده که چون «دو کس بر یک نفر و یا یک چیز عاشق و مایل باشند، هر یک فرد دیگری را رقیب خواهد بود»، «دوکس که بر یک معشوق باشند، هر یکی فرد دیگری را رقیب باشد، چرا که هر یکی از دیگر نگهبانی و حفاظت معشوق میکند»، «ستارهای که چون طالع شود مقابل او غروب کند» با ستاره یا صورتی که فرو شود چون دیگری برآید.» «ستارهای که چون طلوع کند ستارة مقابل او فرو شود و همة منازل رقیباند مگر صاحب خود را»، «رقیب ستارهای است که غروب کند با طلوع دیگری مانند ثریا که رقیب آن اکلیل است و همین که ثریا موقع عشاء طلوع کرده اکلیل غرب میکند و برعکس همین که اکلیل هنگام عشاء طلوع کرد ثریا فرو شود» «چون ثریا که رقیب اکلیل است و بالعکس»، «گویا نام یکی از دو ملک که مواظب اعمال آدمی باشند و نیکو و بد عمل نویسنده در اشاره آیه شریفه «ما یلفظ من قول الالدیه رقیب عتید» «رقیب دست چپ: فرشته موکل بر اعمال بد شخص» «رقیب دست راست: فرشته موکل بر اعمال نیک شخص» دهخدا (1377، ج 8، ص 12204)
در فرهنگ فارسی عمید نیز به نوعی همان معانی رقابت بطور موجزتر ذکر شده و تنها واژههای چشمداشتن بر چیزی و همچشمی کردن به آن اضافه شده. «عمید، 1373، ص 704» و نیز در مقابل کلمه رقیب به معانی پیش گفته واژه «منتظر» افزوده شده است. «عمید، 1373، ص 705» از معانی ذکر شده در بالا نکات ذیل حاصل میشود:
اول ـ دو عبارت «چون دو نفر بر یک نفر» «دو نفر بر یک معشوق عاشق باشند» بیانگر چیزی هستند که موضوع رقابت واقع میگردد در عبارت دهخدا موضوع رقابت معشوق است و در سیاست امروزی قدرت سیاسی موضوع رقابت است.
دوم ـ عبارتهای «ستارهای که چون طلوع کند»، «ستارهای که چون طالع شود» و «ستاره یا صورتیکه فرو شود» حاکی از نتیجه نهایی رقابت است که پس از انجام رقابت یکی از دو رقیب به موضوع دست مییابد و دیگری از صحنه خارج میشود.
سوم ـ عبارات مواظب، نگهبان، یا نام ملکی است بر دست راست که حاکی است از دور مایه مراقبت دائمی است به نوعی نمایانگر کنش و واکنشها رقبا نسبت به یکدیگر است که در طول مدت رقابت یا چشم و همچشمی اتفاق میافتد.
وقتی صفت سیاسی به رقابت اضافه میشود معنای اصطلاح مزبور کاملتر میشود.
گرچه در متون قدیمی سیاست به معنای «پاس داشتن ملک، نگاه داشتن، حفاظت حراست، حکم راندن بر رعیت، رعیت داری کردن، مجازات کردن، حکومت، ریاست و داوری» آمده (دهخدا، 1377 ج 9 ص 13866)، امروزه از آن «فرایند مداوم مذاکرهای» استنباط میشود «که حل مصالحه آمیز منازعات را تضمین مینماید»[1]
2ـ رقابت سیاسی از لحاظ اصطلاحی
همواره از رقابت سیاسی به همزاد با مشارکت سیاسی یاد میشود و بین آن دو تفکیکی صورت نمیگیرد، در متون متعددی که در این باره به رشته تحریر درآمده یکی لازمه دیگری دانسته شده و تحقق یکی بدون دیگری ناممکن قلمداد شده است.
همچنین به هنگام طرح مسئله ماشینهای انتخاباتی، یعنی احزاب سیاسی، از رقابت سیاسی سخن به میان آمده و ظاهراً کنشها و واکنشهای احزاب سیاسی در ساماندهی سیاسی امور عین رقابت سیاسی دانسته شده است[2]، به علاوه آنچه در این باره به رشته تحریر درآمده عموماً مقومات مقدمات، متفرعات، بنیادها و ملزومات رقابتسیاسی را مورد توجه قرار داده است.
[1]. دهخدا، علی اکبر ، لغتنامه، ص 13866
[2]. خواجه سروی، دکتر غلامرضا، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی (تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، ص 39
مقاله رقابتهای سیاسی