فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت


تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:html

 

 

 

 

 

مقدمه مترجم :
کتاب حاضر ترجمه بخشى از کتاب ((الفتوح ))؛ یکى از ارزشمندترین و معتبرترین منابع تاریخى موجود مى باشد؛ که در اوایل قرن چهارم هجرى به همت ابو محمد احمد بن على اعثم کوفى کندى معروف به اعثم کوفى متوفى سال 314 هجرى قمرى تدوین و تاءلیف گردیده است .
بنا به نقل اکثر محققان و مورخان دوره اسلامى ، این کتاب یکى از معتبرترین متون تاریخ اسلام است که وقایع و حوادث تاریخى زمان خلافت ابوبکر تا حکومت هارون الرشید متوفى سال 193 هجرى قمرى را نگاشته است .
آقا بزرگ تهرانى در کتاب الذریعه درباره ابن اعثم کوفى مى نویسد:
ابو محمد احمد ابن اعثم فردى اخبارى و مورخ زبر دستى بوده است که حدود سال 314 هجرى قمرى در گذشت .
یاقوت در معجم الادبا آورده که او شیعى مذهب بوده است .
بعضى دیگر احمد بن على اعثم کوفى کندى متوفى سال 314 هجرى قمرى را محدث ، شاعر و مورخ بزرگ شیعى قرن سوم و چهارم هجرى مى دانند.
البته از زادگاه مؤ لف اطلاعات دقیقى در دست نیست .
این حقیر در سالى که مزین به نام مبارک امیرالمؤ منین على علیه السلام شد، تاریخ پنج سال حکومت امام على علیه السلام را ترجمه روان ، ملخص و مختصر انجام دادم تا مورد استفاده علاقمندان و ارادتمندان آن حضرت قرار گیرد.
ناگفته نماند که کتاب الفتوح یک بار در سال 596 هجرى قمرى ، در حدود هشت صد سال قبل بوسیله محمد بن احمد مستوفى در خراسان ترجمه شد، که با نثر ادبیات مخصوص زمان خود است و در ترجمه حاضر سعى شد از بعضى شیوه ها و عبارت ترجمه قبلى استفاده گردد.
ان شاءالله در آینده نزدیک بنا دارم با یارى خداوند بزرگ تاریخ امام حسین و امام حسن علیه السلام و قیام مختار از همین کتاب را ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار دهم .
در پایان این مجموعه به امیرالمومنین على علیه السلام و دو محب آرمیده در جوار او تقدیم مى گردد.

احمد روحانى   
1379 هجرى شمسى

فصل اول : مرگ عثمان و خلافت حضرت على علیه السلام
على علیه السلام و سکوت
امیرالمؤ منین على علیه السلام بیست و پنج سال از حق قانونى و الهى خویش محروم ماند و در این مدت که دور از جنجال و حکومت دارى به گوشه نشینى پرداخته و به کارهاى علمى ، پاسخ به شبهات دینى ، مناظره با علماى مسیحى و یهودى ، پاسخ به مسائل جدید علوم اسلامى ، رسیدگى به محرومان ، مشورت سیاسى در مسائل پیچیده حکومتى و تربیت مفسر و محدث و متکلم مشغول بود.
در سال 35 هجرى در مرکز حکومت ؛ یعنى مدینه شورشى به پا خاست . ناراضیان حکومت عثمان ، انقلابى را آغاز و بر ضد حکام و عمال او اعتراض کردند، در آن زمان عثمان به بنى امیه که از اقوام بودند در دخل و تصرف اختیار تام داده بود. مردم از مهاجر و انصار و مسلمانان ناراضى دارالحکومة را محاصره کرده بعد از چهل روز عثمان را که تغییرى در روش ‍ خویش نداد به قتل رساندند. (1)
على علیه السلام و بیعت
مهاجرین و انصار و مردم سایر بلاد اسلام به دنبال کشته شدن عثمان در مسجدالنبى صلى الله علیه و آله اجتماع کردند تا تکلیف خلافت و امامت را روشن کنند.اکثر مردم طالب خلافت و حکومت على بن ابى طالب علیه السلام بودند.
در آن میان ، عدى بن حاتم ، سعید بن قیس ، ابوایوب انصارى ، عمار یاسر، ابوهیثم بن تیهان ، رفاعة بن رافع ، مالک بن عجلان ، خالدبن زید به خلافت على علیه السلام راغب تر بودند و از دیگران علاقه بیشترى مى دادند.
پس عمار یاسر در آن اجتماع بزرگ با صداى رسا گفت :
اى گروه مهاجر و انصار! عثمان را ملاحظه کردید که در میان شما چگونه زیست ! خویشتن را دریابید که بار دیگر با کسى چون او مواجه نگردید، اینک على مرتضى علیه السلام در میان شماست ، قرابت او با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سبقت او را در اسلام مى دانید از تفرقه بپرهیزید و در بیعت با او تعجیل کنید.
پس از این سخنان ، مردم دسته دسته و گروه گروه به خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام رسیدند و گفتند: (2)
اى ابو الحسن ! مردم ، عثمان را کشتند و مى دانى که از انتخاب خلیفه چاره اى نیست و غیر از تو کسى شایستگى این کار را ندارد، اجازه بفرما با تو بیعت کنیم .
على علیه السلام فرمود: حاجتى به بیعت شما نیست ، من سالهاست که خلافت را رها کرده ام و هیچ رغبتى به آن ندارم .
عده اى تعجب کردند و گفتند: یا على ! چرا بیعت مردم را نمى پذیرى ، قتل عثمان بدون رضایت خداوند صورت نگرفت .
على علیه السلام فرمود: خیر، این گونه نیست ، بلکه شما او را کشتید و خون او بدون قصاص باقى مانده است . اى مردم ! مرا رها کرده ، غیر من را براى خلافت انتخاب کنید.
در میان شما کسانى را مى نگرم که دلهایشان آرامى ندارد و عقل و راءى آنان ثابت نیست ، بروید و با طلحه و زبیر بیعت کنید.
جمعیت گفت : یا على پس با ما به نزد طلحه و زبیر بیایید و با آن دو سخن گویید تا خلافت را قبول کنند.
على علیه السلام موافقت کرد و به همراه جمعیت به سوى منزل طلحه رفت . وقتى به در خانه او رسیدند على علیه السلام به طلحه فرمود:
اى ابا محمد! مردم براى بیعت با من جمع شدند، ولى من حاجتى به خلافت و بیعت مردم ندارم . پس تو بیعت مردم را بپذیر و این امر را به عهده بگیر.
طلحه گفت : اى ابا الحسن ، تو لایق تر و شایسته تر به امر خلافت هستى و به سبب فضایل و خویشاوندى با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سابقه دینى که دارى ، خلافت را قبول فرما!
على علیه السلام فرمود: اگر بیعت مردم را بپذیرم و خلافت را قبول کنم . تو از جمله کسانى خواهى بود که به مخالفت برمى خیزى و ادعاى حکومت مى کنى .
طلحه گفت : اى ابا الحسن ، خدا نیاورد آن روزى را که کار ناپسندى نسبت به تو انجام دهم .
على علیه السلام : خداوند مراقب عمال توست .
سپس على علیه السلام دست طلحه را گرفت و او را به نزد زبیر بن عوام برد تا خلافت و حکومت را به او پیشنهاد کند اما نظیر همان سخنان که از طلحه شنیده بود از زبیر هم شنید.
آن گاه طلحه با على علیه السلام بیعت کرد: پس از او زبیر نیز به على علیه السلام بیعت کرد. آنان عهد و پیمان بستند که پیمان شکنى و غدر و مکر نکنند.
على علیه السلام در میان اجتماع مردم در مسجد حاضر شد هیجان و احساسات شدیدى بر جمعیت حاکم بود.
فردى از انصار به پا خاست و گفت : اى مردم ! شما سیر و سلوک عثمان را دیدید که چگونه عمل کرد. پس کلام مرا گوش کنى و از حرفهایم اطاعت کنید.
حاضران گفتند: شما انصار رسول خدا صلى الله علیه و آله هستید، و سابقه بیشترى در اسلام دارید پس سخن بگویید، و اوامرتان را آشکار کنید تا بدانیم .
آن شخص گفت : شما فضائل على بن ابى طالب علیه السلام و سابقه ، قرابت و منزلتش را در نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله مى دانید. عملش ‍ به حلال و حرام از همه بیشتر است . اگر به جاى او کسى را فاضل تر و نیکوتر مى شناختم حتما معرفى مى کردم .
اجتماع کنندگان یک صدا گفتند: رضینا به طاعین غیر کارهن .
على علیه السلام : پرسید آیا رضایت به بیعت با من را حق واجب از طرف خدا مى دانید یا از راءى و نظر شماست .
جمعیت گفتند: بیعت را واجب از جانب خداى عزوجل مى دانیم .
على علیه السلام فرمود: فردا در این مکان تجمع کنید تا نظر خویش را در پذیرش خلافت و حکومت اعلام کنم ، مردم در آن روز متفرق شدند.
روز بعد مجددا طرفداران خلافت على علیه السلام در مسجد اجتماع کردند، على بن ابى طالب علیه السلام بر منبر نشست و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود:
ایهاالناس !ان الامر امرکم فاختاروا لانفسکم من احببتم و انا سامع مطیع لکم .
((اى مردم ! اختیار در دست شماست هر کسى را که مایل هستید و دوست دارید انتخاب کنید. من هم مطیع و همراه شما هستم .))
مردم از هر طرف فریاد بر آوردند، اى على ! ما بر پیمان روز قبل استواریم ، دستت را بگشا تا حاضران با تو بیعت کنند.
سکوت سراپاى على علیه السلام را فرا گرفت .
بلافاصله طلحه برخاست و در حضور مردم دستش را بر روى دست على علیه السلام نهاد و با آن حضرت بیعت کرد.
اما چون دست او در جنگ احد آسیب دیده بود و با آن دست بیعت کرد، قبیصة (3) بن جابر گفت :
انا لله و انا الیه راجعون ! عجب حادثه اى اتفاق افتاد. به خدا سوگند این بیعت از طرف طلحه به پایان نخواهد رسید.
سپس زبیر به سرعت برخاست و با على علیه السلام بیعت کرد. بعد از آن دو، مهاجر و انصار و هر کسى از عرب و عجم که حاضر بود آماده بیعت با على بن ابى طالب علیه السلام شد.
در آن هنگام سودان بن حمران که اهل مصر بود گفت : یا ابا الحسن ! اگر مثل عثمان عمل کنى با تو نیز جنگ خواهیم کرد.
آن گاه مردم با میل و رغبت به سوى آن حضرت آمدند، امیرالمؤ منین على علیه السلام با شرط عمل به کتاب خدا و سنت مصطفى صلى الله علیه و آله بیعت آنان را پذیرفت و بدین گونه مراسم بیعت انجام یافت .
دفن عثمان
چون خلافت بر امیرالمؤ منین على علیه السلام تثبیت شد. بلافاصله دستور دفن عثمان را صادر کرد. آن گاه فرمان داد کلیه اموال و دارایى هایى که در سراى عثمان قرار داشت و متعلق به بیت المال بود، به بیت المال برگردانند. اموال شخصى او را هم به ورثه اش سپرد. سپس دارایى بیت المال که در دارالخلافه جمع شده بود، بین مهاجر و انصار تقسیم کرد که به هر نفر سى دینار رسید.
بیعت اهل کوفه
چون خبر عثمان و بیعت مهاجر و انصار با امیرالمؤ منین على علیه السلام منتشر شد، اهل کوفه با شنیدن این خبر بى درنگ به نزد امیرشان که آن وقت ابو موسى اشعرى (4)بود رفتند و گفتند:
چرا با امیرالمؤ منین على علیه السلام بیعت نمى کنى و مردم را به بیعت او تشویق نمى نمایى ، در حالى که مهاجر و انصار با او بیعت کرده اند.
ابو موسى گفت : مى نگرم تا بعد از این مردم چه کار خواهند کرد، و چه خبر جدیدى خواهد رسید؟ مردم کوفه از گفتارش راضى نشدند.
هاشم بن عتبة بن ابى وقاص گفت : اى ابو موسى ! منتظر چه خبر دیگرى هستى ، مردم عثمان بن عفان را کشتند؛ آن گاه مهاجر و انصار، خاص عام با امیرالمؤ منین على علیه السلام بیعت کردند. آیا مى ترسى اگر با على علیه السلام بیعت کنى ، عثمان از آن جهان باز گردد و تو را توبیخ کند؟!
اى ابو موسى ! اگر در بیعت با امیر المؤ منین على علیه السلام تردید دارى و بیعت نمى کنى ، امارت کوفه را رها کن تا دیگرى را امیر خود قرار دهیم .
هاشم این سخنها را گفت ، سپس یک دست را بر دست دیگر زد و گفت :
دست راست من از آن امیر المؤ منین على علیه السلام و دست چپ من از آن من و بدین گونه با با او بیعت مى کنم و خلافت او را با جان و دل مى پذیرم .
چون هاشم بن عتبة این چنین بیعت کرد، هیچ عذرى براى ابو موسى اشعرى نماند، او نیز برخاست و با على علیه السلام بیعت کرد، به دنبال او بقیه مردم کوفه با على ابن ابى طالب علیه السلام بیعت کردند.
بیعت اهل یمن
اهل یمن با شنیدن پذیرش خلافت از جانب امیر المؤ منین على علیه السلام گروه گروه به مدینه رهسپار شدند و ضمن تهنیت گفتن ، با على بن ابى طالب علیه السلام بیعت کردند.
از بزرگان یمن نخستین کسى که به سوى مدینه حرکت کرد، رفاعة بن وائل همدانى از قبیله همدان بود و بعد از او رویبة بن وبر بجلى به اتفاق قبیله اش ‍ به سوى مدینه روى آورد شب و روز در حرکت بودند تابه خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام شرفیاب شدند. چون خبر حرکت بزرگان یمن به على علیه السلام رسید. به مالک اشتر فرمود با جماعتى از مشاهیر مدینه به استقبال آنان رود.
مالک اشتر هم با شکوه فراوان و تدارک نیکو از مدینه خارج شد و به استقبال رفت . وقتى آنان را ملاقات کرد، خیر مقدم گفت و آنان را نیک گرامى داشت و گفت :
اى اهل یمن ! به قومى نیکو وارد شدید، که شما را دوست دارند، و شما نیز به آنان محبت دارید، به خدمت امامى عادل ، خلیفه اى فاضل که مهاجر و انصار او را پسندیده و بر خلافت او اتحاد و اتفاق دارند، رسیده اید، پس به همراه مالک اشتر به مدینه وارد شدند، روزى به استراحت پرداختند و در روز دیگر ده نفر از مشاهیر آنان یعنى عیاض بن خلیل ازدى و رفاعة بن وائل همدانى و کیسوم بن سلمة الجهنى و رویبة بن وبر جبلى و رفاعة بن شداد خولانى و جمیع بن خیثم کندى و احنف بن قیس کندى و عقبد بن نعمان نجدى و عبدالرحمن بن ملجم مرادى ، به خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام شرفیاب شدند، على علیه السلام آنان را نزد خویش نشانید و مورد لطف قرار داد. آن گاه به آنان فرمود:
شما بزرگان و رؤ ساى یمن هستید. اگر براى ما مشکلات و دشوارى سخت پدید آید،و نیاز به شمشیر و نیزه باشد حمایت شما چگونه است و چه اندازه صبر مى کنید؟ عبدالرحمان بن ملجم مرادى از میان جمع سخن آغاز کرد و گفت :
یا امیر المؤ منین ! ما را با جنگ ناف بریده و با پستان پیکان شیر داده و در میدان جنگ پروش داده اند. ما از شجاعان و شیران میدان هستیم ، به هر سوى فرمان دهى اطاعت مى کنیم . صفات پهلوانى و جنگ آورى را از اجدادمان به ارث برده ایم .
على علیه السلام آنان را مرحبا گفت ، و اکرام فرمود، با خوشى و خوشحالى به یمن برگشتند.
کسانى که از بیعت با على علیه السلام امتناع کردند.
عمار یاسر به على علیه السلام گفت : یا امیر المؤ منین ! مردم جملگى با اختیار و ارده خویش با شما بیعت کردند و جماعتى مثل اسامة بن زید و عبدالله بن عمر و محمد بن مسلمة و حسان بن ثابت و کعب بن مالک از بیعت با امتناع ورزیدند. آنان را احضار کن تا مثل مهاجر و انصار با شما بیعت کنند. (5) على علیه السلام فرمود: احتیاج به بیعت کسانى که میل و رغبت به ما ندارند نیست ، آنان را به حال خویش رها کنید.
مالک اشتر گفت : یا امیر المؤ منین ! آنان اگر چه سوابق خدمت بیشترى به محمد مصطفى صلى الله علیه و آله دارند،اما این بیعت همگانى است ، همه افراد باید به این کار رغبت نشان دهند. آنان را بخوان تا بیعت کنند، امروز مردم با زبان حمایت مى کنند، و فردا که جنگى پیش آید با شمشیر و نیزه باید حمایت کنند.
امیر المؤ منین على علیه السلام فرمود: اى مالک ! من مردم را بهتر از تو مى شناسم ؛ بگذار تا بر راءى و میل خویش رفتار کنند.
زیاد بن حنظله تمیمى از جاى برخاست و گفت اى امیر المؤ منین ! هر کسى که در بیعت با شما رغبت نکند، او را منفعتى براى ما نیست و آنان که به اکراه و اجبار بیعت کنند به خیرشان امیدى نیست . اگر بخواهند به اکراه بیعت کنند رهایشان کن .
سعد بن ابى وقاص جلو آمد و گفت : یا ابا الحسن ! سوگند به خدا شک ندارم تو به خلافت این امت سزاوار و بر حق هستى ، اما جماعتى در این کار با تو منازعه مى کنند که اهل قبله و نمازند؛ اگر دوست دارى بیعت کنم ، شمشیرى به من ده که زبان و دو لب داشته باشد و بتواند سخن بگوید، و مومن را از کافر باز شناسد، تا با آن شمشیر با مخالفان تو بجنگم .
امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود: اى سعد! از مهاجر و انصار و دیگران کسى چنین شرطى بر ولى امر خویش نکرده است ، اگر راست مى گویى بیعت کن ، آن گاه در خانه خویش بنشین ، و در هیچ جنگى شرکت نکن من تو را در هیچ کارى اجبار نمى کنم .
سعد بن ابى وقاص گفت : اى ابا الحسن ! در این باره تاءمل و تفکر مى کنم تا تصمیم بگیرم .
عمار یاسر گفت واى بر تو سعد! از خداى سبحان بترس که بازگشت همه به سوى اوست . امیرالمؤ منین على علیه السلام تو را بر بیعت مى خواند، عذر مى آورى و شمشیرى سخنگو مى طلبى ! این کار تو شایسته نیست ، شاید در دل قصد دیگرى داشته باشى ؟


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت

تحقیق در موردانگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

اختصاصی از فی گوو تحقیق در موردانگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردانگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى


تحقیق در موردانگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه83

 

انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

نبى اللّه ابراهیم زاده آملى

مقدمه

امام على بن ابى طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینى منصوص از رسول گرامى اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذى حجه سى و پنج هجرى (ششصد و چهل و چهار میلادى)[1]، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومى و اصرار آنان براى پذیرش منصب حکومت ظاهرى، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدى امر حکومت و خلافت بر مسلمانان گردید.

در باره حکومت ظاهرى امام على(ع) و به تعبیر دیگر، حکومت علوى، چند مسأله از مسلّمات تاریخى است.

نخست اینکه امام(ع) در فضاى کاملاً آزاد سیاسى ـ اجتماعى و با اقبال عمومى و اشتیاق توده هاى مردم مسلمان و بیعت از روى میل و اختیار آنان، به حکومت رسید؛ چون، مردم پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حکومت پیشینیان و انواع تبعیضها، بى عدالتیها و فساد و تباهى، به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعیض آمیز و ستم آلود، پایان دادن به دوران حکومت خلیفه پیشین و تعیین خلیفه

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردانگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

صلح و جعاله | بدیل هاى مناسب براى عقود بانکى با دیدگاه فقهى و قانون اساسى

اختصاصی از فی گوو صلح و جعاله | بدیل هاى مناسب براى عقود بانکى با دیدگاه فقهى و قانون اساسى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

صلح و جعاله | بدیل هاى مناسب براى عقود بانکى با دیدگاه فقهى و قانون اساسى


صلح و جعاله | بدیل هاى مناسب براى عقود بانکى با دیدگاه فقهى و قانون اساسى

 

 

 

 

41 صفحه

صلح و جعاله | بدیل هاى مناسب براى عقود بانکى با بهره گیرى از دیدگاه هاى فقهى امام خمینى (ره) و قانون اساسى

 

قانون عملیات بانکى بدون ربا که از سال 1363 شمسى به اجرا درآمد، تاکنون با مشکلاتى مواجه بوده است.مشکلات در طول این سال ها به وسیله‏اهل فن‏در مقاله هاى متعددى بررسى شده است که در یک نگاه کلى مجموع آنها را مى‏توان به سه دسته تقسیم کرد :

1. مشکلات ناشى از قانون عملیات بانکى بدون ربا

2. مشکلات ناشى از آیین نامه هاى اجرایى،

3. مشکلات ناشى از کیفیت اجراى قانون وآیین نامه هاى اجرایى، در این مقاله، مشکلات ناشى از قانون عملیات بانکى بدون ربا (مرحله اعطاى تسهیلات وتخصیص منابع) بررسى خواهد شد، سپس براى رفع آنها راه حلى‏مطابق بافتاواى حضرت امام (ره) و قانون مدنى ایران پیشنهاد مى‏گردد.

اعطاى تسهیلات بانکى به متقاضیان درقانون عملیات بانکى بدون ربا ازطریق ده عقد شرعى صورت مى‏گیرد که عبارتند از :

قرض الحسنه، مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، مضاربه، مساقات، مزارعه، فروش اقساط‏ى( درمواردى مثل مسکن، سرمایه هاى ثابت مانند ماشین آلات وتاسیسات، سرمایه در گردش، مثل مواد اولیه و ابزارکار)، اجاره به شرط تملیک، سلف و جعاله هم چنین بانک ها مى‏توانند درامور و یا طرح‏هاى تولیدى و عمرانى به طور مستقیم سرمایه گذارى کنند.

مشکلات اعطاى تسهیلات بانکى :

 الف) تعدد عقود تعدد عقود

از این جهت که راه هاى متنوعى را براى اعطاى تسهیلات، پیش روى بانک ها قرار مى‏دهد، یک‏مزیت است، ولى از جهت دیگر مشکل آفرین است، زیرا به دلیل تعددانواع تسهیلات، به ناچار مقررات متعددى نیز وضع‏شده است. درواقع‏براى هریک‏از انواع‏تسهیلات اعتبارى ضوابط‏ى درمورد چگونگى بررسى نحوه اعطا، شرایط تسهیلات اعتبارى نظیر مدت، مبلغ، سود و… تدوین شده است که مجموعه‏آنها، مقررات مربوط به‏آن نوع‏از تسهیلات اعتبارى را تشکیل مى‏دهد. در نتیجه مجموعه ضوابط و مقررات ناظر به چهارده نوع تسهیلات اعتبارى، زیادتى وپیچیدگى خاصى به مقررات مى‏دهدکه اجراى آنها را با مشکلات مواجه مى‏سازد، درحالى که اگر یکى از انواع تسهیلات اعتبارى مى‏توانست کاربردوسیع‏داشته باشد، نیازى به استفاده از سایرانواع‏تسهیلات اعتبارى و مقررات و ضوابط آنهانبود.

زیادتى و پیچیدگى مقررات بانکى آثار زیر رابه همراه دارد :

1. از سرعت عملکرد بانک ها مى‏کاهد

2. هزینه ءعملکرد بانک ها را افزایش مى‏دهد

3. آموزش کارمندان بانک را مشکل مى‏کند

4. تفهیم قانون عملیات بانکى و مقررات مربوط به آن را به متقاضیان تسهیلات مشکل مى‏نماید

بدیهى است اگر بتوانیم یک یا دو عقد را بیابیم که درهمه بخش هاى تولیدى،بازرگانى و خدمات داراى کاربرد وسیعى باشد، از این مشکلات رهایى‏مى‏یابیم. ما در ادامه این مقاله اثبات خواهیم کرد که‏عقد صلح جعاله داراى چنین کاربردوسیعى هستند و مى‏توان عملیات بانکى را براساس این دو عقد انجام‏داد.

ب) محدودیت هاى عقود

این مشکل تا حدودى به مشکل اول مربوط است، زیرا علت اصلى پیدایش تعدد عقود و انواع تسهیلات اعطایى، محدودیت ها و نارسایى در کاربرد وسیع آنهابوده است. هرعقدى داراى موارد یا شرایط خاصى است که اگر رعایت نشود، نامشروع و بى استفاده خواهد بود.درادامه به پاره اى از محدودیت هاى هر عقداشاره مى‏شود :

1. قرض الحسنه ‏این عقد از نظر مورد، عام است و در بخش هاى تولیدى، خدماتى و بازرگانى و هم چنین براى رفع‏احتیاجات اشخاص کاربرد، دارد ولى بانک‏نمى تواند کلیه تسهیلات‏خود را براساس این عقد دراختیار متقاضیان قرار دهد، زیرا شرط زیادى درقرض، ربا و حرام است و بانک اگر بخواهد تنهااز این‏عقد دراعطاى تسهیلات استفاده کند،نمى تواند هیچ گونه سودى به سپرده گذاران اعطا کند و این ممکن نیست، زیرا بخشى از سپرده هاى بانک، سپرده هاى‏سرمایه گذارى مدت داراست که صاحبان آن به‏انگیزه دریافت سود در بانک ها سپرده گذارى کرده اند.

بانک ها نیز براى تامین مخارج خود ناچارند سرمایه هاى خود رادرجایى به کاربرند که درآمد زا باشد.

2 و 3. مشارکت مدنى و حقوقى این دو عقد نیز از نظر مورد، عامند و درهمه بخش ها کاربرد دارند، ولى درعین‏حال محدودیت هم دارند. درماده هفت قانون‏عملیات بانکى بدون ربا آمده است که بانک ها مى‏توانند به منظور ایجاد تسهیلات لازم براى گسترش فعالیت بخش‏هاى مختلف‏تولیدى و بازرگانى و خدماتى، قسمتى از سرمایه یا منابع‏مورد نیاز این‏بخش هارا به‏صورت مشارکت‏تامین نمایند.

مفهوم این ماده این است که قسمت دیگرى از سرمایه منابع مورد نیاز باید به وسیله متقاضى تسهیلات تامین شود و اصولا اگر چنین نشود، مشارکت تحقق‏نخواهدیافت. بنا بر این، عقد مشارکت مدنى و حقوقى تنها درمواردى کاربرد دارد که متقاضى بتواند بخشى از سرمایه را خود تامین کند، اما متقاضیانى که هیچ‏گونه‏سرمایه‏اى ندارند و تنها از نیروى کار و تخصص و مدیریت برخوردارند، نمى توانند ازاین طریق تسهیلات دریافت کنند.

اشکال : درمشارکت لازم نیست طرف شریک بانک سرمایه‏زیادى داشته باشد، بلکه اگر سرمایه‏مختصرى هم داشت، کفایت مى‏کند و شراکت محقق‏مى‏شود. بنا بر این نیروى کارمى‏تواند سرمایه ناچیزى مثلاهزار تومان بگذارد و مشارکت کند.

جواب : دراین صورت سود چگونه تقسیم مى‏شود؟ اگر سود به نسبت سرمایه‏باشد، نیروى‏کار نمى تواند با سهم سودى که‏از فعالیت تولیدى به دست مى‏آورد،سهم بانک رابخرد و اگر سود به نسبت سرمایه طرفین تقسیم نشود، بانک متضرر مى‏شود.

4. مضاربه این عقد تنها درامور بازرگانى و تجارى کاربرد دارد و در بخش هاى تولیدى صنعتى و کشاورزى و خدماتى، قابل استفاده نیست.

به علاوه عقد شرکت و مضاربه‏جزء عقود جایز هستند و دوطرف عقد مى‏توانند هرزمان که خواستند آن را فسخ کنند، مگر این که در عقد لازم دیگرى، شرط‏عدم فسخ شود که‏این خود موجب پیچیدگى قانون و عملیات بانکى مى‏شود.

5 و6. مساقات و مزارعه این دو عقد به جز در بخش کشاورزى درسایر بخش ها قابل استفاده نیستند. به‏علاوه اگر بانک بخواهد از این عقود استفاده کند، طبیعتا عامل نخواهد بود، بلکه به عنوان مالک زمین یا درخت  یا بذر از این دوعقد استفاده خواهد کرد و چون بانک این امور را در اختیار ندارد و تملک آنها نیز براى‏بانک با مشکلاتى روبه رو است، درعمل بانک ها تاکنون هیچ گاه ازاین دو عقد براى اعطاى تسهیلات استفاده نکرده اند.

7 و8 . فروش اقساطى و اجاره به شرط تملیک این دو عقد تنها در بخش تولیدى و خدمات کاربرد دارند و دربخش بازرگانى قابل‏استفاده نیستند.علاوه برآن،دراین دو بخش نیز  تنها براى تهیه اموال منقول و غیر منقول واحدهاى تولیدى و خدماتى مورد استفاده قرار مى‏گیرند و متقاضى نمى‏تواند تسهیلات لازم براى‏تامین سایر هزینه هاى واحد خود را از طریق این دو عقد دریافت کند

9. سلف ‏این عقد تنها براى پیش خرید کالاهاى تولیدى کاربرد دارد ودر موارد دیگر قابل استفاده نیست.

10. جعاله ‏درماده شانزده قانون عملیات بانکى آمده است که بانک ها مى‏توانند به منظور ایجاد تسهیلات لازم براى گسترش امور تولیدى، بازرگانى و خدماتى مبادرت به جعاله نمایند. بنابر این ماده، جعاله درهمه بخش هاى اقتصادى کاربرد دارد.

به علاوه‏درماده‏167 آیین نامه فصل سوم قانون عملیات بانکى بدون ربا تصریح شده است‏که بانک ها مى‏توانند به عنوان عامل یا عند الاقتضا به عنوان جاعل مبادرت به جعاله‏نمایند و براساس مذهب فقهاى امامیه و هم چنین براساس ماده ‏564 و 563 قانون مدنى جهالت درعمل مورد جعاله تاجایى که‏موجب عدم امکان تحصیل آن نشود،صحیح است و هم چنین جعل مى‏تواند مقدار معین یا سهمى‏از سود فعالیت و عمل مورد جعاله‏باشد. همان گونه که ملاحظه‏مى شود، جعاله داراى کاربرد وسیعى است واز نظر شرایط از سایر عقود سهل‏تر است. مى‏توان براى نمونه مفاد مضاربه‏را با جعاله انشا کرد، که‏دراین صورت فایده مضاربه را دارد ولى شرایط مضاربه را ندارد.

حضرت امام دراین مورد مى‏فرماید :

جایز است جعاله برتجارت با مال واقع شود و عوض (جعل) سهمى از ربح قرار داده شود، مثل این که بگوید: اگر با این مال تجارت کردى و سودى حاصل شد،نصف یا ثلث آن، مال تو باشد. دراین صورت جعاله‏اى است که فایده مضاربه را دارد وشرایط مضاربه را ندارد. لذا لازم نیست که راس المال (سرمایه) پول باشد، بلکه جایز است‏کالا،دین یا منفعت، سرمایه اولیه قرار گیرد. از آن جاکه جعاله برهر عمل حلال ومورد قصد عقلا صحیح است ، مى‏توان آن چه راکه حضرت امام درتجارت فرموده اند، به بخش کشاورزى وصنعت و خدمات نیز تعمیم داد و درهمه این بخش ها بانک مى‏تواند به‏عنوان جاعل، به جعاله اقدام کند وعامل را در سهمى از سود شریک نماید.

متاسفانه بانک ها تاکنون موفق نشده اند از قابلیت ها و کاربرد وسیع این عقد به طور کامل استفاده کنند و جعاله درعمل کاربرد محدودى دربانک ها دارد و چون‏بنا نیست دراین مقاله از مشکلات ناشى از کیفیت اجراى قانون بانک دارى، سخن به‏میان آوریم، به این بحث نمى پردازیم، ولى به طور کلى این مطلب مهم‏راتذکر مى‏دهیم که جعاله از نظر قانونى و شرعى داراى کاربرد وسیع قابلیت زیاد و شرایطسهل مى‏باشد و این عمل بانک هاست که جعاله را محدود کرده‏است، نه قانون و شرع .

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید ...


دانلود با لینک مستقیم


صلح و جعاله | بدیل هاى مناسب براى عقود بانکى با دیدگاه فقهى و قانون اساسى

تئوری هاى آغاز آفرینش

اختصاصی از فی گوو تئوری هاى آغاز آفرینش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تئوری هاى آغاز آفرینش


تئوری هاى آغاز آفرینش

تئوری هاى آغاز آفرینش

به عقیده دانشمندان، آفرینش از مجردات آغاز گشته و در پى آن مادیات، عناصر و اجرام فضایى و زمینى آفریده شدند.
گروه بزرگى از دانشمندان، آغاز آفرینش مادیات را با تئورى «انفجار بزرگ و انبساط جهان‏» توجیه مى‏کنند، مطابق این نظریه همه‏ى ماده و انرژیى که در حال حاضر در جهان وجود دارد زمانى در گوى کوچک، بى‏نهایت‏سوزان و بى‏اندازه چگالى متمرکز بوده است.
آن‏گاه ده میلیارد سال پیش یا بیشتر این گوى منفجر شد و طوفانهایى از گاز عمدتا متشکل از پروتون‏ها، نوترونها، الکترونها ومقدارى ذره‏«آلفا»را که در اقیانوس وسیعى از اشعه غوطه‏ور بودند به فضا فرستاد.
و.....

فهرست مطالب:
تئوری هاى آغاز آفرینش
نظریه‏ى جهان نوسان کننده
تئورى جهان یکنواخت
چند سؤال
توضیح اشکال اول    
هندسه‏ى جهان
هندسه هذلولى نا اقلیدسى
هندسه نا اقلیدسى بیضوى
کیهان شناسى اینشتاین
نظریه نسبیت‏خاص
نتیجه سخن
آغازآفر ینش ازدیدگاه قرآن ونهج البلاغه
تکامل زمین
بارش باران و آفرینش گیاهان
نخستین درخت
نخستین چشمه
آفرینش جنبدگان
آفرینش جن
آفرینش انسان
نتیجه سخن
پى‏نوشت‏ها:
و.....
..........................
ادامه مطلب در دانلود فایل قابل مشاهده است
............................
نوع فایل: ((ورد-word-doc-dox))

تعداد صفحات: 33 صفحه

حجم فایل: 44 کیلوبایت

قیمت: 2000 تومان
............................


دانلود با لینک مستقیم


تئوری هاى آغاز آفرینش

نقش فناورى هاى ارتباطى در پیشرفت کشور

اختصاصی از فی گوو نقش فناورى هاى ارتباطى در پیشرفت کشور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نقش فناورى هاى ارتباطى در پیشرفت کشور


نقش فناورى هاى ارتباطى در پیشرفت کشور

نقش فناورى هاى ارتباطى در پیشرفت کشور

فرمت:ورد

صفحه:12

توسعه دانش و اطلاعات، وضعیت جدیدى را در دنیا به وجود آورده است و صاحبنظران و اندیشمندان، آن را با انقلاب اطلاعات از تحولات پیشین صنعتى متمایز ساخته اند. کارو لوکس، استاد دانشگاه تهران و از هموطنان ارمنى ما اعتقاد دارد که انقلاب جدید تکنولوژیکى، فرصت هاى بى شمارى را فراروى کشورهاى در حال توسعه و از جمله ایران گذاشته است تا عقب ماندگى صنعتى خود را جبران کنند. دکتر لوکس بر این نکته تأکید دارد که بهره گیرى از تکنولوژى هاى جدید، الزامات خاصى را طلب مى کند.
او در عین حال، برگردان «فناورى» را ترجمه مناسبى براى «تکنولوژى» نمى داند از این نظر، اصطلاح «فن شناسى» را به کار مى برد. گفت وگو با این استاد دانشگاه در پى مى آید.
اگر اجازه بدهید نخست این سؤال را بپرسم که چه انگیزه اى باعث شد شما در کنار حوزه تخصصى برق و کامپیوتر، به فعالیت هاى دیگرى در حوزه هاى آموزش، خلاقیت و در مجموع مسائلى که به توسعه مرتبط است روى بیاورید؟
در واقع، تخصص اصلى من مهندسى کنترل سیستم است. یعنى تخصصى که بیشتر به متدولوژى کار دارد تا به حوزه هاى کاربردى. همانقدر مى شود یک سیستم مهندسى را مورد کنترل قرار داد که یک سیستم اجتماعى و اقتصادى مورد کنترل قرار گیرد. آن متدولوژى که تخصص من هست در حوزه هاى مختلف مورد استفاده قرار مى گیرد.
در مورد شخص خودم، علایق میان رشته اى در من قوى بود و محیط هاى درس خواندن و فعالیت کارى ام هم این را تشویق مى کرد. من فارغ التحصیل دانشکده فنى دانشگاه تهران هستم و در دانشگاه کالیفرنیا - برکلى تحصیلاتم را تا مقطع دکترا ادامه دادم. در هر دوى این دانشگاه ها، رشته ما به صورت طیف وسیع تعبیر مى شد و همکاران من در دانشگاه تهران هم، طیف وسیعى از علایق دارند و من تنها فردى نیستم که به صورت میان رشته اى، تحقیقاتم را در حوزه هاى مختلف دنبال مى کنم. بنابراین هم به صورت فردى این انگیزه وجود داشت و هم در محیط کارى، فضا براى اتخاذ چنین رویکردى، مناسب بود. به اینها باید یک عامل سومى اضافه کنم و آن، همکارى با همسرم است که در دپارتمان انسان شناسى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران تدریس مى کند و بسیارى از مقالات علمى که در کنفرانس هاى مختلف ارائه دادیم با همکارى یکدیگر نوشته شده اند.
در محیط دانشگاهى، این رویکرد میان رشته اى به چه نحو تقویت شد؟
بعضى از دانشکده هاى فنى دانشگاه ها روى جنبه فنى یک رشته تحصیلى تأکید مى کنند. اما دانشگاه تهران و دانشگاه کالیفرنیا دانشگاه هایى هستند که طیف وسیع عمل مى کنند. به این صورت که دانشجو علاوه بر رشته اصلى تحصیلى، باید رشته اى دیگر هم براى خودش تعریف کند. رشته اصلى من، مهندسى کنترل سیستم ها و دو رشته فرعى «اقتصاد مالى» و «آمار و ارتباطات» است. اما به تدریج در حوزه هاى دیگرى مثل آموزش هم فعالیت هایى انجام دادم و سالیان سال است که در دانشگاه به تحقیق و تدریس مشغول هستم. من متخصص مهندسى کنترل هستم ولى این مهندسى کنترل را با کار در یک کارخانه به کار نبسته ام. آموزش، علاوه بر جنبه تجربى که شامل تدریس مى شود، یک جنبه تخصصى هم دارد و ما به آموزش به عنوان سیستم نگاه مى کنیم.
شما به عنوان یکى از سخنرانان ایرانى کنفرانس «مدیریت دانش، آموزش الکترونیکى و ارتباطات» با ارائه مقاله اى حضور داشته اید. در آنجا چه مباحثى مطرح شده است؟
مقاله اى که ارائه شد با عنوان اصلى «فن شناسى اطلاعات و توسعه جهانى - محلى» و با تیتر فرعى «نقشه راه براى رویکردهاى ابتکارى به آموزش و مدیریت دانسته» با کمک همسرم تهیه و تنظیم شده است.
اصولاً فن شناسى اطلاعات، تحول زیادى در آموزش ایجاد کرده است. برخى از امکانات جدیدى که فن شناسى اطلاعات عرضه مى کند، یکى این است که ارتباط بین «یاددهنده» و «یادگیرنده» را تغییر مى دهد. دیگر لزومى ندارد که آموزش و یادگیرى در یک مکان و همزمان صورت بگیرد. از طریق فن شناسى اطلاعات مى توانیم یادگیرى الکترونیک، یادگیرى از راه دور، یادگیرى غیرهمزمان و انواع روش هاى یادگیرى را به اجرا دربیاوریم و مشکلات مکانى و زمانى را از میان برداریم.
علاوه بر این موارد، امکاناتى مثل موتورهاى جست وجو، کتابخانه هاى الکترونیک، دادکاوى و ابزارهاى اکتشاف معرفت در اختیار محققان است و آنها مى توانند به سرعت منابع موردنیاز و سوابق کارهاى انجام شده را مطالعه کنند. در گذشته، چنین امکاناتى در اختیار هیچ محققى نبود.
وجود این امکانات موجب ارتقاى کیفیت آموزش مى شود و به همین دلیل ما باید از این ابزارها، امکانات و وسایل استفاده کنیم. اما حرف من این است که این استفاده باید توأم با ابتکار باشد. اگر این نوع استفاده با ابتکار همراه باشد، آموزش هم متحول مى شود. چون فلسفه هاى حاکم بر آموزش و نحوه استفاده از این وسایل و فنون تغییر پیدا مى کند.

...

word


دانلود با لینک مستقیم


نقش فناورى هاى ارتباطى در پیشرفت کشور