فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مطالعة تطبیقی‎ حقوق معنوی مؤلف

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مطالعة تطبیقی‎ حقوق معنوی مؤلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

چکیده
حق معنوی مؤلف از جملة حقوق مؤلف است که نوعی مالکیت فکری تلقی می‎شود. در دهه‎های اخیر هم در بعد ملّی و هم در بعد بین‎المللی حق معنوی مؤلف مورد توجه خاص قرار گرفت؛ در این راستا در مقررات و قوانین داخلی بسیاری از کشورها هم جهت با کنوانسیون‎های بین‎المللی تصویب شده در این زمینه تغییرات عمده‎ای صورت گرفته است. از آنجا که این موضوع در حقوق ایران کمتر بررسی و تحلیل شده است، در این مقاله ابعاد حقوقی و فقهی موضوع بررسی و اشکالات و ابهامات قانونی آن یاد‎آور شده است. همچنین ضمن تأکید برنظریه‎های فقهی مبنی بر لزوم رعایت حق معنوی مؤلف انواع این حق و ضمانت اجرای حمایت از آن حق تبیین شد.
مقدمه
در قرن حاضر، به علت رشد روزافزون فن‎آوری، ارتباط هر چه بیشتر ملتها و به هم نزدیکتر شدن فرهنگها و تمدنها، مالکیتهای فکری از اهمیت خاصی برخوردار شده‎اند. یکی از انواع مالکیتهای فکری، مالکیت ادبی و هنری است، که حق مؤلف را نیز در بر دارد. از دیر باز، این حق مورد توجه بوده و بویژه از زمان پیدایش صنعت چاپ، اهمیت فراوانی یافته است. حق مؤلف، به دو نوع: معنوی و مادی تقسیم می‎شود. براساس حق معنوی، مؤلف دارای یک سلسله امتیازات غیرمالی و قانونی است، که ارتباط ویژه‎ای با شخصیت وی دارد. حق انتشار اثر، حق حرمت اثر، حق حرمت نام و عنوان مؤلف، حق عدول یا استرداد اثر و حق جایزه و پاداش، از جمله حقوق معنوی مربوط به مؤلف است که وی می‎تواند به طور مستقیم در زمان حیات، از آنها برخوردار شود و بعد از فوت وی نیز ادامه می‎یابد.
در حقوق همة کشورهای متمدن برای حمایت از حقوق مزبور، مقرراتی وضع شده است. چون بسیاری از آثار ادبی و علمی از مرزهای کشور اصلی خارج می‎گردد. و در کشورهای دیگر استفاده می‎شود، لذا حمایت از این حق جنبة بین‎المللی یافته و کنوانسیون‎های بین‎المللی متعددی در این باره منعقد شده است؛ که از مهمترین آنها می‎توان کنوانسیون‎های: برن (1886م)، ژنو (1952م) و تجدید نظر شدة (1971م) پاریس و سازمان جهانی مالکیت معنوی را نام برد. در حقوق ایران نیز بعد از مدتها نابسامانی، سرانجام قانون تقریباً جامعی با عنوان: «قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» در سال 1348 به تصویب رسید. در این مقاله، حقوق معنوی مؤلف را براساس مقررات و قوانین مزبور و همچنین به طور تطبیقی با حقوق فرانسه و اسلام، بررسی و تحلیل می‎کنیم.
تعریف حق معنوی مؤلف
قانونگذار ایران حق معنوی مؤلف را تعریف نکرده است، ولی با توجه به مواد مختلف قانون مصوب 1348 و استفاده از حقوق تطبیقی،‌می‎توان آن را چنین تعریف کرد(آیتی، 1375، ص133):
«حقوق معنوی،‌مزایایی است قانونی غیرمادی و مربوط به شخصیت پدید آورندة یک اثر فکری که به موجب آن، وی برای همیشه از یک دسته حقوق خاص برخوردار است.»
به سبب وجود این حق، مطالعة محتوای حق مؤلف شروع می‎شود. این حق از نظر حقوقی، بیان کنندة‌رابطه‎ای است که اثر را به آفرینندة آن مربوط می‎سازد. به سبب وجود همین حق، امتیازات ویژه‎ای برای شخص پدیدآورنده به وجود می‎آید که حتی مرگ پدید‎آورنده نیز آن را از بین‎ نمی‎برد، بلکه ترکیب اثر را به ورثه یا قائم مقام‎های مؤلّف متوفی - با حفظ نام وی - منتقل می‎سازد. در حقوق فرانسه و کنوانسیون‎های بین‎المللی حق مؤلف، تعریفی از حق معنوی مؤلف ارائـه نشـده است. بـرخی از حقـوقدانان از ایـن تأسیس،‌بـا عنـوان: «حقوق اخلاقی» «Droir Moral»یاد کرده‎اند (آیتی، 1375، ص134)
برای نخستین بار در قرن هجدهم میلادی، امانوئل کانت، دانشمند و فیلسوف آلمانی، به حق اخلاقی مؤلف اشاره کرد. به دنبال آن، حقوقدانان این نظریه را تأیید کردند. در سال 1928م، برای نخستین بار کنفرانس بین‎المللی رم، حق اخلاقی مؤلف را به طور رسمی شناساند و به دولتهای عضو «اتحادیة برن» توصیه کرد که قوانین حق مؤلف را در این زمینه کامل کنند. (مشیریان، 1339، ص37).
پیشینة حق معنوی مؤلف
دربارة وجود یا ظهور حقوق معنوی مؤلف در جوامع باستانی، عقاید مختلفی از سوی حقـوقـدانان و تـاریخ نـویسان بیـان شـده اسـت. بـه عنـوان نمــونه،‌آنـدره مــوریو «Andre morilot» در این باره می‎نویسد:(Morilot, p.111)
«حقوق معنوی مؤلف از زمانی که انسان توانست قلم یا قلم مویی در دست بگیرد، وجود داشته است. مبدأ، چنین حقی، در ظلمات اعصار ناپدید است. به محض اینکه ادبیاتی به وجود آمد، سرقت ادبی از سوی عموم مردم سرزنش و ملامت شد. و به محض اینکه قوانین تدوین شد، مرتکب این سرقت مجازات گردید.»
از میان شواهد متعددی که در یونان و روم وجود داشته،2نمونه معروفیت خاص یافته‎اند. نمونة‌اول، مربوط به هرمودور «Hermodore»، از شاگردان افلاطون، است. هرمودور پس از استفاضه از محضر استاد، یادداشتهایش را با خود به سیسیل برد و در آنجا فروخت. این عمل که بدون اجازة افلاطون بود، نه تنها شماتت اهل علم و ادب آن زمان را در برداشت، بلکه خشم مردم را نیز برانگیخت.
مثال دوم، برگرفته از ادبیات روم و مربوط به سیسرون«Ciceron»، خطیب مشهور رومی، است سیسرون در نامه‎ای به دوست و ناشر خود، آتیکوس «Atticus»، وی را سخت سرزنش می‎کند که چرا بدون اجازه‎اش، به بالبوس«Balbus» اجازه داده است که از یکی از آثار او که هـنوز دربـاره انـتشارش تصـمیمی نـگرفته است، رونویسی کند و آن را منتشر نماید (claude dock, 1963, p.114)
بنابر این‌، حق انتشار اثر، یکی از مصادیق حقوق معنوی مؤلف، در عهد باستان وجود داشته است. البته، نبود متن قانونی در این زمینه، به این سبب بود که در روم قدیم، ضرورت حمایت از پدیدآورندگان اثر به هیچ وجه احساس نمی‎شد. وضع اجتماعی نویسندگان که هم مورد لطف واحترام بودند و هم پاداشهای مادی دریافت می‎کردند، به آنان فراغت کامل می‎داد تا با همة وجود به هنر خود بپردازند. از این رو، هرگز آنان درخواست نمی‎کردند تا حقوقشان نسبت به کسب امتیازات مادی و معنوی، جنبة رسمی به خود بگیرد. در قرون وسطی، در همه جا و همة رشته‎ها، نوعی انحطاط دیده می‎شود. علت آن، از هم پاشیدگی اصل تمرکز قوا در امپراتوری روم و از بین رفتن بازار آزاد برای آثار فکری است؛ بازاری که کلیسا آن را تحت حکومت و سلطه خود قرارداد، و کمتر اثری به ثمر نشست و بویژه به مرحلة نشر رسید. از سوی دیگر، برای اینکه اثری از لحاظ حقوق معنوی مؤلف قابل حمایت شود، می‎بایست اعتقاد به اینکه اثرزادة فکر ونبوغ مؤلف است، در جامعه ریشه گرفته باشد. در حالی که در اوایل قرون وسطی، اعتقاد مردم و بویژه اهل کلیسا، برآن بود که اثر، مظهری از الهام الهی است. بنابراین، مؤلف آن نمی‎تواند حق اختصاصی برآن داشته باشد. به طور مثال، مؤلف می‎تواند در صورت تحریف و تغیــیر اثــرش، حــق اعـتراض داشتــه بــاشد. ایــن حق، بیشتر بــه صـورت نفرین و تهدید به مجازاتهای الهی علیه کسانی که اثر را تحریف کرده‎اند، آشکار می‎شد .(stromholm, 1967, p.66)این اوضاع نامساعد، با اختراع صنعت چاپ دگرگون شد، زیرا فن چاپ نتایج بسیار مهمی از نظر نشر آثار فکری و مآلاً حصول و شمول منافع شخصی و معنوی مؤلفان داشت. اختراع فن‎آوری نشر و تکثیر اثر به طریقی که بتواند در زمان کمی، پدید آورنده را در کشورهای مختلف با خوانندگان بسیاری ارتباط دهد و آنان را با تفکر او آشنا سازد، خود باعث می‎شود که نیاز به دفاع و حمایت ازحقوق مؤلف در مقابل انتشار غیر مجاز اثر، در مقیاس وسیعتر و به صورت تازه‎ای احساس شود. لذا، از قرن شانزدهم میلادی به بعد، اختراع صنعت چاپ شکوفایی تراوشات فکری را موجد شد، و پدید‎آورندگان آثار ادبی و هنری را برارزش و اعتبار خود واقف کرد بتدریج، این آگاهی مؤلفان را در راه استیفای حقوقشان مصمم نمود. با فرا رسیدن قرن هیجدهم میلادی، اندیشه‎ها، عادات و سنن جوامع اروپایی عمیقاً تغییر کرد. پدید‎آورندگان آثار ادبی که به حقوق خود واقف نشده بودند، کوشید‎ند تا به حقشان، به طور قانونی جامة عمل بپوشانند. لذا، از همان اوایل قرن هجدهم میلادی، در فرانسه تذکره‎ای با عنوان: «تذکرة‌مربوط به نظرات نــاشران پاریس» دسـت بــه دست می‎گردیــد. ایـن تـذکره، بـخوبی طـرز فـکر مـؤلفان نسبـت بـه ناشران را - کـه فـروش کتــب در انــحصار آنان است- آشکار مـی‎سازد .(claude Dock, 1963, 116)
الف: پیشینة حق معنوی مؤلف در حقوق ایران
برای بررسی پیشینة حقوق معنوی مؤلف در حقوق ایران، باید دو مرحلة: فقدان قاعدة حقوقی و تدوین قوانین را در نظر گرفت.
در بررسی مرحلة‌اول اگر به گذشته برگردیم، به دورانی می‎رسیم که هیچ‎گونه قاعده و ضابطة مدونی دربارة‌این حقوق در ایران وجود نداشت، و صرفاً اگر اتفاقی نیز می‎افتاد،‌در حد نکوهش و ذم اخلاقی با آن برخورد می‎شد. بنابراین، مالکیت ادبی و هنری به معنای امروزی، پدیده‎ای نیست که بتوان در جوامع اولیة سرزمین ایران جای پایی از آن یافت (آذری، 1360، ص12).
البته، اموری همچون: نقل اقوال دیگران بدون ذکر مأخذ و انتساب اثر دیگران به خود، در گذشته وجود داشت. به عنوان مثال، ابوالحسن علی‎بن‎عثمان جلایی هجویری غزنوی در مقدمة کتاب خود، کشف المحجوب چنین می‎نویسد (مرادی، 1352، ص43):
«دیوان شعرم، کسی بخواست و بازگرفت. و اصل نسخه، جز آن نبود. آن جمله را بگردانید و نام من از سر آن بیفکند و رنج من ضایع کرد؛ تاب الله‎علیه. و دیگر، کتابی کردم هم از طریقت تصوف، نام آن منهاج الدین. یکی از مدعیان، نام من از سر آن پاک کرد و به نزدیک عوام چنان نمود، که وی کرده است.»
مؤلف کتاب مفاخراسلام نیز در این باره می‎نویسد(دوانی، 1366، ص21)
«سرقت افکار و اندیشه‎ها، چه به صورت فکر یا عین عبارت، آن هم قسمتی از مطلب در رساله یا کتابی، با تعویض مقدمة کتاب و نامگذاری آن به نام خود یا دیگری، سابقة طولانی دارد و بیشتر در میان شعرا رایج بوده است.»
دربارة مرحلة دوم باید گفت که در سال 1309، اولین قرارداد مالکیت ادبی میان ایران و آلمان از سوی مجلس شورای ملی تأیید شد. پس از استقرار رژیم مشروطه و افزایش نشر کتاب، نیاز به قوانین حاکمیت از مؤلفان، روز به روز بیشتر شد. در آن زمان، فقط مادة 245 تا 248 قانون مجازات عمومی مصوب 10 مرداد 1310، ناظر به حقوق مؤلفان بود؛ که آن هم این هدف را تأمین نمی‎کرد. لذا، در نیمة دوم سال1334، 22نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی تحت تأثیر تلاشهایی برای حمایت حق مؤلف، به فکر تهیة قانون افتادند. بدین ترتیب، طرحی مشتمل بر 9ماده و 2 تبصره، تهیه و به مجلس تقدیم شد. بلافاصله، طرح مذکور به کمیسیون فرهنگ ارجاع شد، ولی بی‎دفاع ماند. پس از 2 سال فترت، در سال 1336 به علت فشار هنرمندان و مؤلفان، کمیسیون مأمور تهیة لایحة تألیف و ترجمه، کار خود را تمام کرد و دولت لایحة قانونی آن را مشتمل بر 16ماده و 3 تبصره، به مجلس سنا تسلیم نمود. در سال 1342، وزارت فرهنگ و هنر به فکر افتاد تا برای حمایت از هنرمندان و مؤلفان، طرحی جدید به وجود آمد. آقای محمدتقی دامغانی، مأمور نوشتن این طرح شد. در فروردین 1343، این طرح در 97ماده به چاپ رسید. در سال 1346، وزارت فرهنگ و هنر با گردآوردن دست اندرکاران وزارتخانه،‌طرح «لایحة حمایت از مؤلفین و مضنفین و هنرمندان» را تهیه کرد. این لایحه در آبان 1347 به مجلس تقدیم شد و به پیشنهاد احمد شاملو، «قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان» نام گرفت. و سرانجام، لایحه در سوم آذر 1348 تصویب شد (مشیریان، 1339، ص192).
ب: پیشینة حق معنوی مؤلف در حقوق اسلام
در هیچ کدام از ابواب فقهی کتب فقهای قدیم، بحث حق مؤلف یافت نمی‎شود. تا آنجا که بررسی کردم، روایتی نیز در این باره وجود ندارد. لذا، حقوق مذکور از مسائل تقریباً جدید است، که فقهای معاصر آن را تحت عنوان «مسائل مستحدثه» مطرح کرده‎اند، و در سطح جهان و در میان جوامع اروپایی به صورت قانونی مطرح شده است. طرح نشدن حقوق مؤلف در بین فقها، کاملاً طبیعی است. مسلماً، تا موضوعی به عنوان مشکل جامعه و برای افراد جامعه به وجود نیاید، طرح نشدن آن در فتاوای مجتهدان و فقهای عظام، عادی به نظر می‎رسد. اما از زمانی که موضوع مذکور به عنوان یکی از مشکلات جامعه مطرح شد، فقیه با درک زمان و مکان و برای رفع تحیر و انجام دادن تکلیف مکلفان، حکم مسئله را بیان می‎کند.
حمایت معنوی از مؤلف، جزء ابتدایی‎ترین حقوق هر نویسنده است. تغییر و تحریف آثار نویسندگان و انتساب ناروا از این گونه آثار، باعث هرج و مرج می‎شود و تحریف اثر دیگران به آسانی ممکن می‎گردد. لذا، افراد بدون اینکه هیچ‎گونه زحمتی بکشند و رنجی ببرند، می‎توانند با انتساب آثار دیگران به خود، ضمن بهره‎برداری از شخصیت و موقعیت آنان، استفادة مالی سرشاری ببرند. به علت دسترسی جوامع غربی به امکانات چاپ، این مشکل باعث شد که آنان به فکر ایجاد مقررات و ضوابطی در این زمینه بیفتند. ولی در گذشته چون این امکانات نبود، لذا طرح مسئلة مزبور نیز ضرورتی نداشت. در اسلام نیز چون پدیدة‌فکری، علمی و هنری معرف هویت عقیدتی و اخلاقی، و مبین شخصیت علمی و ادبی مؤلف است، هرگونه تحریف و تغییری در متن، محتوا و شکل اثر، به معنای تحریف هویت عقیدتی و شخصیت علمی وادبی مؤلف است چنین تحریف و تبدیلی، تدلیس به شمار می‎آید و نمودی از آیة شریفه: «یحرفون الکلم عن مواضعه» است؛ آن‎گونه که سانسور حقایق اثر، کتمان علم و عملی حرام می‎باشد. انتحال یا سرقت ادبی از یک اثر، دزدی مادی و معنوی است، چرا که علاوه بر تحقق تصرف در مال غیر‎ و مسئولیت و ضمانت حقوقی، اضرار معنوی به غیر نیز است. انتحال ادبی، بدترین نوع ستم فرهنگی و علمی به جامعه است، زیرا فرد عامی با انتحال زحمات فکری، علمی و ادبی دانشمندان و تحریف آنها، خود را در مقام عالم قرار می‎دهد. و این، تزویر و خیانت به ساحت دانش و دانشمندان جامعه به شمار می‎رود؛ فاجعه‎ای که در جوامع جهان سوم رایج و معمول است. در این زمینه، نگارش عبارت حقوقی: «همة حقوق اثر محفوظ است»، امارة ملکیت اثر است و ایجاد منع تصرف در مال غیر‎می‎کند. این جمله، در ادبیات حقوقی جهان ثبت شده و مورد احترام است. بدیهی است، شرع مقدس به عرف حقوقی جهان احترام می‎گذارد، و آن را به رسمیت می‎شناسد. بنابراین، مصلحت غالبه یا دفع ضرر، مطلوب شرع است.
مؤلف با تلاش فکری و علمی‎اش، کتابش را نوشته است. در نتیجه، بیش از هر کس دیگری، سزوار حق است؛ خواه حق مادی که همان بهره‎برداری مالی از کارش است، و خواه ‎حق معنوی که همان انتساب کتاب به وی می‎باشد. این حق، حق خاص و دائم او است که پس از وی، به ورثه‎اش منتقل می‎شود؛ زیرا حضرت محمد(ص) فرمودند: «هر کس مال یا حقی را به جا می‎گذارد، به وارثان او می‎رسد» (زحیلی، بی‎تا، ص130). بنابراین، رعایت حق معنوی مؤلف نیز در اسلام، لازم است.
حضرت امام(ره) در پاسخ استفتایی فرمودند (صادقی مقدم، 1367، ص249):
«تحریف کتاب و اسناد آن به مؤلف، جایز نیست.»
از این پاسخ امام خمینی(ره)، می‎توان نتیجه گرفت که ایشان تحریف آثار دیگران را به این دلیل جایز نمی‎دانند، که این عمل هتک حرمت صاحب اثر و لطمه به شخصیت معنوی و موقعیت اجتماعی وی به شمار می‎رود، از دیدگاه مکتب اسلام - که ارزش شایانی به مقام انسان می‎دهد - امری مذموم است. بنابراین، شناسایی نوعی استحقاق برای مؤلف از جمله جلوگیری از تحریف اثر و اسناد اثر تحریف شده به صاحب اثر، مورد توجه حضرت امام (ره) بوده است. و فی الجمله، امام خمینی(ره) برای مؤلفان این حق را قائلند که می‎توانند برای جلوگیری از تحریف اثر خویش قیام کنند، طریق قانونی را طبعاً برگزینند و تقاضای مجازات متخلف را بنمایند.
ج: پیشینة حق معنوی مؤلف در کنوانسیون‎های بین‎المللی
هنگامی که کشورها براساس ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی‎شان برای حمایت از حق مادی و معنوی مؤلف به وضع قوانین بین‎المللی پرداختند، تا حدودی آثار نویسندگان و هنرمندان در کشور متبوع خود، از حمایتهای قانونی برخوردار شده بوده‎اند. اما، هر چه زمان می‎گذشت و روابط بین‎المللی پیچیدگی و توسعة بیشتر می‎یافت، کمبود مقررات بین‎المللی در حمایت از آثار مؤلفان، بیش از پیش احساس می‎شد. از آثار فکری تا زمانی حمایت می‎شد، که در قلمرو حمایتی کشور متبوع مالک اثر قرار داشت . همین که اثر از قلمرو حمایتی خود خارج می‎شد، قانونی برای حمایت از آن وجود نداشت. در واقع،‌این احساس به وجود آمد تا برای حمایت از حق مادی و معنوی مؤلف، باید کنوانسیون‎های بین‎المللی منعقد شود. با انعقاد کنوانسیون‎های بین‎المللی حق مؤلف از اواخر قرن نوزدهم میلادی، نقطة عطفی در حمایت از این حق به وجود آمد. از مهمترین کنوانسیون‎های بین‎المللی در این باره، کنوانسیون برن و ژنو می‎باشند که هر یک به نوبة خود، توانسته‎اند در سطح جهانی، حق مادی و معنوی مؤلف را از تعرض سوء استفاده‎کنندگان مصون بدارند. کنوانسیون برن در مادة 6، به حمایت معنوی آثار پدید آورندگان می‎پردازند؛ در مادة 11 به بعد، به نحوة حمایت از حقوق مادی و معنوی پدید آورندگان اشاره کرده است؛ و در مادة 12، به کشورهای متعاهد حق جرح و تعدیل و دیگر تغییرات نویسندگی در اثر را برای مؤلف پیش بینی نموده است، که خودش یکی از حقوق معنوی مؤلف می‎باشد.
قلمرو حق معنوی مؤلف
براساس مبانی فلسفی، حق معنوی مؤلف ارتباطی میان شخصیت مؤلف با اثرش است. ارتباط لاینفک آثار ادبی و هنری با شخصیت پدید‎آورندگان آنها، موجب شده است حقوقی برای اشخاص مزبور در عرف، قانون و شرع شناخته شود که به لحاظ طبع و فلسفة پیدایش آنها، دارای احکام خاصی باشند که متفاوت با احکام مربوط به حقوق مادی است. حق معنوی، ویژگیها وخصوصیاتی دارد که ابتدا به ذکر این ویژگیها می‎پردازیم و سپس، انواع حقوق معنوی مؤلف را بررسی خواهیم کرد.

 

الف: حق معنوی غیر قابل انتقال است
معنای این عبارت این است که انتقال این حق، به موجب قرارداد جایز نیست؛ چنانکه دیگر حقوق شخصی نیز، چنین است. طبیعت و هدف این حقوق اقتضا می‎کند که مانند دیگر حقوق، مرتبط به شخصیت غیرقابل نقل و خارج از قلمرو داد ستد باشد.
سؤالی که در این زمینه مطرح می‎شود، این است که آیا معنای غیرقابل انتقال بودن حق معنوی که در مادة‌«قانون حمایت حقوق مؤلفان ومصنفان» و هنرمندان آمده است، انتقال حق مذکور از طریق ارث و وصیت نیز است؟
در حقوق فرانسه مقرر شده است که حقوق معنوی پدید آورنده پس از مرگ او، به کسی که به موجب وصیت برای اعمال این حقوق و در واقع برای حفظ حرمت پدید‎آورنده و اثر او تعیین شده است، منتقل می‎گردد. و در صورتی که کسی به موجب وصیت تعیین نشده باشد، این حقوق به ورثة پدید‎‎آورنده منتقل می‎شود (صفایی، 1375، ص86)
در حقوق ایران، نص صریحی در این خصوص دیده نمی‎شود. اگر ظاهر مادة‌قانون را ملاک قرار دهیم که مقرر می‎دارد:
«حقوق معنوی پدید‎آورنده غیرقابل انتقال است»، باید بگوئیم که این حقوق، غیرقابل انتقال از طریق ارث و وصیت است؛ همان‎طور که نمی‎توان به موجب قرارداد، آن را انتقال داد. اما، این تفسیر از مادة 4 درست نیست، زیرا:
اولاً، حمایت از شخصیت پدید‎آورنده، منحصر به زمان حیات وی نیست. حمایت از شخصیت پدید‎آورنده، اقتضا می‎کند که حقوق معنوی او بعد از مرگ به وسیلة قائم مقام او اجرا شود.
ثانیاً، لطمه به شخصیت و حیثیت علمی، هنری و ادبی مؤلف بعد از فوت او، لطمه به شخصیت بازماندگانش محسوب می‎شود و موجب تألم روحی‎شان می‎گردد. لذا، آنان یا هر کسی که پدید‎آورنده در زمان حیات خود برای این کار تعیین کرده است، بعد از مرگ وی متولی این کار خواهد بود.
ثالثاً، مادة‌، حقوق معنوی رامحدود به زمان ندانسته است. از این‎رو، این حقوق نباید با فوت پدید‎آورنده از میان برود. پس، اگر حقوق مذکور پس از مرگ پدید‎آورنده از بین رفتنی نیست، چه کسی باید متولی احقاق حقوق مذکور باشد؟
رابعاً، مادة‌قانون، برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از سپری شدن مدت حمایت حق مادی پدید‎آورنده، عنوان شاکی خصوصی قائل شده است که در صورت تجاوز به حقوق معنوی پدید‎آورنده - که بعضاً در مواد 18، 19، 20و21 درج شده است - به عنوان شاکی خصوصی اقامة دعوی نماید. پس با این وصف، تکلیف حمایت معنوی از پدید‎آورنده بعد از سپری شدن مدت حمایت، روشن است. ولی مشخص نیست که در فاصلة مرگ پدید‎آورنده تا سپری شدن مدت حمایت مادی که وزارت ارشاد متولی حفظ حقوق معنوی پدید‎آورنده است، چه کسی و چگونه از حقوق معنوی او محافظت خواهد کرد؟‌لذا با توجه به لزوم حمایت حتی پس از مرگ پدید‎آورنده، و تأکید مادة 4 بر تجدید نکردن حمایت به زمان و مکان، به نظر می‎رسد اعمال حقوق معنوی بعد از فوت پدید آورنده، با کسانی است که وارث حقوق مادی‎اند. بعد از پایان مدت حمایت مادی، وزارت ارشاد قائم مقام پدیدآورنده، در خصوص حقوق معنوی او خواهد بود(صفایی، 1375، ص127).
چون ورثه ادامه دهندة شخصیت و حافظ احترام پدید‎آورنده‎اند، حقوق پدید‎آورنده که به ایشان منتقل شده‎اند، رنگ دیگری می‎یابد و اختیارات مربوط به آنان از آنچه خود پدید‎آورنده داشته، محدودتر است. امتیازات معنوی پدید‎آورنده، باید در راه مصلحت معنوی متوفی به کار رود، در خدمت ورثه. برخی از فقها در این زمینه می‎گویند (گرجی، 1371، ص33):
«حق معنوی که مربوط به شخصیت مؤلف است، بدون شک این حق مشروع است و حکم برعدم مشروعیت آن نیاز به دلیل دارد. از جمله احکام حق، انتقال قهری آن به وارث است در صورت فوت صاحب حق. چنانچه در انتقال قهری حق شک کنیم؛ یعنی در این شک کنیم که پس از وفات متوفی، حقوق او به ورثه‎اش منتقل می‎شود یا خیر، در این صورت اگر دلیل خاص یا عامی که مطابقاً یا تضمناً و یا التزاماً برقابلیت حق برای انتقال دلالت کند وجود داشته باشد، بدون تردید باید به انتقال حق به ورثه حکم کرد. در غیراین صورت، مقتضای اصل، عدم انتقال به روثه است.»
برخی از حقوقدانان نیز متعقدند که مادة4، فقط ناظر به انتقال از طریق قرارداد بین زندگان است. از این‎رو، حقوق‎ معنوی پدید‎آورنده را قابل انتقال از طریق ارث و وصیت می‎دانند (جعفری لنگرودی، 1370، ص323).
بنابراین، درست است که مؤلف حق دارد اثر را به خود منتسب کند و دیگران نیز باید دین حق را محترم بشمارند و حتی مثلاً ناشران نامش را روی اثر قید کنند، ولی این بدان معنا نیست که پدید‎آورنده نتواند توافق کند که نام وی روی اثر ذکر نشود. ذکر نشدن نام، با نبودن حق انتساب ملازمه ندارد. ناشران می‎توانند با رضایت صاحب اثر، اثر او را بدون ذکر نامش منتشر کنند. لذا،‌هرگونه توافقی در این خصوص، منع قانونی ندارد. نظر قانون آن است که صاحب اثر نتواند حقوق خود را به دیگری منتقل نماید، به طوری که شخص اخیر(منتقل‎الیه) بتواند نام خود را به عنوان پدید‎آورندة اثر اعلام کند. هرگونه قراردادی در این زمینه، محکوم به بطلان است. در نتیجه، شایسته نیست از سوی قانونگذار تأیید و حمایت شود. موضع کنوانسیون‎های بین‎المللی، از جمله کنوانسیون برن، در زمینة قابلیت انتقال حقوق معنوی مؤلف، مبهم است. کنوانسیون برن به موجب بند 1 مادة‌مکرر، مقرر می‎دارد:
«مستقل از حقوق مادی و حتی پس از انتقال حقوق مزبور، مؤلف حق ادعای تألیف اثر را دارد و می‎تواند به جهت تحریف، تبدیل و هرگونه تغییر و عمل مو‎هن نسبت به اثر مزبور که موجب لطمه به احترام و شهرت او می‎شود، اعتراض نماید.»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  31  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مطالعة تطبیقی‎ حقوق معنوی مؤلف

تحقیق در مورد مثنوی معنوی

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد مثنوی معنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مثنوی معنوی


تحقیق در مورد مثنوی معنوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:16

 

جوری ادنان وش (کارشناس ارشد زبان ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی) چکیده در مثنوی، مولانا دو نگاه کاملاً متفاوت به عقل دارد. در مواضعی آن را می ستاید و صفت اولیائش می شمارد و در مواضعی دیگر آن را نکوهش کرده و مردم را به دوری جستن از آن دعوت می کند. در این مقاله این دو نوع متفاوت عقل مورد بحث قرار می گیرد و این که مولانا برای هر یک چه توصیفاتی قائل شده است بررسی می شود. واژه های کلیدی: عقل، عقل کلی، عقل جزئی، عقل ممدوح، عقل مذموم مقدمه: عقل قوه ای است که از دیرباز در شناخت و درک ماهیت آن کوشش شده است.


فلاسفه و عرفا دو گروهی هستند که بیشترین سخنان و تعاریف را از عقل و ماهیت و کارکرد آن ارائه داده اند در این مقاله با ارائه تعاریفی از عقل، به بررسی دیدگاه های مولانا جلال الدین در این باب پرداخته می شود. با توجه به این نکته که برخلاف آنچه عامه می پندارند عرفا به طور مطلق مخالف عقل و عقلانیت نیستند و تنها عقل را در مواردی که قصد شناخت امور ماوراء طبیعت و پی بردن به ذات اقدس الهی را دارد ناقص و نارسا شمرده و آن را نکوهش کرده اند مولوی نیز که یکی از بزرگترین عرفای اسلامی می باشد، به این موضوع یعنی تواناییها و عدم تواناییهای عقل در جای جای مثنوی اشاره کرده است و مرز بین عقل ممدوح و ایمانی و عقل مذموم و دنیوی را مشخص کرده است. معنای لغوی و اصطلاحی عقل واژه عقل معادل انگلیسی کلمات reason , visdom , intellect , mind می باشد و در فرهنگ واژگان فارسی با واژگان خرد، استدلال، علم ... برابر است. "در خلاصه السُّلوک اهل علم گویند: عقل جوهری نورانی است که خداوند آن را در مغز آفریده است و نورش را در قلب قرار داده و اهل لسان گویند: عقل چیزی است که صاحبش را از ملامت دنیا و پشیمانی عقبی نجات دهد." به همین دلیل برخی آن را مشتق از عقال به معنای زانو بند و افسار شتر گرفته اند ، زیرا عاقلان را از کجروی و انحراف باز می دارد. مطابق نظریه حکمای مشاء اولین صادر از خداوند عقل است" اول ما خلق الله العقل" غزالی نیز در احیاء علوم الدین حدیثی را روایت می کند که در ابتدای آن به اولیت خلقت عقل و نیز عجز عقل از شناخت حق تعالی بدون یاری خود او اشاره شده است. " در فلسفه عقل اول و عقل کل جبرئیل علیه السلام را گویند و در فرهنگ است که عرش را نامند و نیز اصل و حقیقت انسان را گویند از آنکه فیض و واسطه ظهور نفس کل است و آنرا به چهار نام نامیده اند: یکی عقل، دوم قلم اول، سوم روح اعظم، چهارم ام الکتاب و از روی حقیقت، آدم صورت عقل کل است و حوا صورت نفس کل. " عقل گرایی در اسلام " یکی از بزرگترین حقوق اسلام بر بشر تعیین حدود عقل است، هیچ دینی به اندازه اسلام مقام عقل را بالا نبرده و از آن تجلیل ننموده است در این آیین، ارزش هیچ عملی به پای تعقل و تفکر نمی رسد، پیغمبر اسلام یک ساعت تفکر را برتر از هفتاد سال عبادت دانسته اند، ولی همین تفکر و تعقل اگر در ذات پرودگار باشد حرام و گناه است، نه تنها در ذات بلکه در صفات و اسماء خداوند نیز کمیت اندیشه لنگ است." " عقل گرایی در اسلام با بحث قضا و قدر آغاز شد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مثنوی معنوی

فصل دوم ادبیات تحقیق هوش معنوی کامل می باشد

اختصاصی از فی گوو فصل دوم ادبیات تحقیق هوش معنوی کامل می باشد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فصل دوم ادبیات تحقیق

هوش معنوی

 

 

 

 

 

 

توجه       توجه

با فرمت ورد

  

 

کامل               کامل   

 

دیگر لازم نیست ساعتها و روزها وقت و هزینه خود را برای صرف پیدا کردن مطالب و منابع جدید متغیر مورد نظر خود کنید.

چکیده

منابع جدید می باشد

با فرمت ورد

اشاره کامل به فصل دوم تحقیق.

منابع آخر فصل موجود است.

 

 

هوش معنوی چیست؟

مولفه‌های هوش معنوی در اسلام:

ارتباط هوش معنوی و سایر هوش‌ها:

مقایسه هوش معنوی و سنتی

جایگاه عصب شناختی هوش معنوی:

عوامل موثر در رشد هوش معنوی:

هوش معنوی و سلامت روانی:

و...

 

 

چند نمونه برای مثال

 

هوش معنوی چیست؟

 

با وجود کوشش‌هایی که برای بررسی پدیده‌ی هوش انجام شده، به لحاظ پیچیدگی و چند ساحتی بودن و نیز عوامل متعدد دخیل در آن، هنوز صاحبنظران به همسویی کلی در مورد ابعاد گوناگون هوش وحتی تعریفی دقیق از آن دست نیافته‌اند. کولومبو و فریک (1999) علت ین امر را در متفاوت بودن معنای هوش در زمینه‌های تخصصی و نظام‌های گوناگون روان‌شناسی می‌دانند. گذشته از این پیچیدگی،‌اندرسون (2000) نیز تأکید دارد. که هوش، وابسته به فرهنگ است زیرا یک فرد ممکن است در یک فرهنگ با هوش و در فرهنگی دیگر کودن در نظر گرفته شود. (اندرسون، 2000 به نقل از‌هاید، 2004) به هر رو با همه معناهای گوناگون، هوش، یک همسویی کلی و زیربنایی برای مفهوم هوش در توانایی حل مساله وجود دارد (هاید، 2014).

یکی از قدیم ترین تعاریف در مورد هوش به سر فرانسیس گالتون (1884) بر می‌گردد. طبق تعریف او، هوش تابع مهارتهای حسی و ادراکی است و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود (بهرامی، 1377). پیاژه، هوش را صورتی از تعادل یابی تعریف می‌کند که تمام ساخت‌های شناختی به سوی آن هدایت می‌شوند. (سیف، 1380). آنچه از بررسی تعریف صاحب نظرانی همچون گاردنر، هیلگارد، و کسلر و... از هوش بر می‌آید، آن است که همگی «هوش» را قابلیت بهره گیری از نرم افزارهای وجودی تعریف می‌کنند. (عبدالله زاده و همکاران، 1388).

 

 

شواهد نشان میدهد که تمرین‌های معنوی، افزایش دهنده آگاهی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هشیاری (تعمق) هستند و بر عملکرد افراد تاثیر بسزایی دارند. وارنر (به نقل از امرام، 2005) در پژوهش خود با‌اندازه گیری میزان توجه و اجرای آزمون انعطاف شناختی در دو گروه آزمایشی کنترل، نشان داد که تعمق (انجام تمرین‌های تعمق برتر یا تی ام) رشد ذهنی را به شکل مثبت تحت تاثیر قرار می‌دهد. (وارنر به نقل از امرام 2005). همچنین تحقیقات نشان داده‌اند که ارتباط معکوسی بین بهزیستی معنوی با پریشانی‌های روان‌شناختی، میزان پیشرفت بیماری در بین افراد بزرگسال مبتلا به بیماری‌ایدز وجود دارد (بورمن، جی اف و همکاران، 2008).

 

 

 

مطالعه‌ای در خصوص راه افزایش آگاهی در خصوص کشف سرطان پستان از طریق دستیابی معنوی و غیر معنوی در بین زنان سیاهپوست افریقایی اجرا شد،‌نشان داد گروهی که اطلاعات آموزشی را از طریق کتابچه آموزشی معنوی دریافت کرده بودند به طور معنوی داری بیش تر منجر به پاسخ‌های مبنی بر ارتباط خصوصی، خود ارزیابی و پاسخ‌های معنوی شده بود. این نتایج پیشنهاد داد یک راه دستیابی به طور معنوی برای افزایش آگاهی در مورد سرطان پستان، ممکن است اثر بخش تر از رویکرد غیر معنوی باشد. شاید به این علت که مرکز دریافت پیام زمان را بیش تر تحریک می‌کند (هولت سی ال، 2008).

 

 

هوش‌های چندگانه:

میان پژوهشگرانی که نمونه‌های مختلفی در مورد هوش مطرح کردند،‌هاوارد گاردنر (1993، به نقل از وگان، 2003) در این زمینه کمک کرد تا افراد حالت چند وجهی هوش را درک کنند. گاردنر، (1993) برای فراهم آوردن مبنای نظری تئوری خود آزمونهای خاصی را تدارک دید که نشان میداد یک هوش، نباید استعدادهای معمولی باشد بلکه لازم است بصورت هوشی واقعی از جامعیت کافی، سود ببرد. او ملاکها و معیارهایی را برای این منظور بکار برد و برای تعیین آنها حوزه‌های مختلف علوم، همچون روان‌شناسی، نورولوژی، بیولوژی، علوم اجتماعی، مردم‌شناسی، هنر و علوم انسانی را مطالعه نموده و ملاکهایش را از علوم مختلف جمع آوری کرده است. بسیاری از مردم با مطالعه نظریه هوش‌های چندگانه گاردنر به این فکر می‌افتند که چرا گاردنر (1993) آنها را هوش نام نهاده است نه استعداد یا قابلیت. گاردنر، با در نظر گرفتن سخنانی از قبیل «او زیاد باهوش نیست ولی استعداد خارق العاده‌ای در موسیقی دارد» در استفاده از لغت هوش برای توصیف این مقوله، کاملا هشیارانه عمل کرد. او در مصاحبه‌ای عنوان کرد. اگر من می‌گفتم مهارت و توانایی افراد هفت نوع است، ممکن بود مردم با بی تفاوتی آن را تایید کنند اما استفاده از لفظ هوش در مورد آنها این منظور را می‌رساند که خواسته ایم از پدیده‌ای واحد، مفاهیم متنوعی استنباط کنیم که برخی از آنها را پیش از این هرگز جز و مقولات هوش به شمار نمی‌آوردیم. انواع هشت گانه هوش که او پیشنهاد کرده است همراه با ذکر مثال عبارتند از:

  • هوش زبانی (کلامی): یعنی توانایی به کارگیری لغات بصورت شفاهی یا نوشتاری. این هوش توانایی بکارگیری ماهرانه نحو، آواشناسی، معناشناسی و جنبه‌های عملی را شامل می‌شود. (آرمسترانگ، 1384). این هوش بیشتر در مدرسه کاربرد دارد. (گاردنر، 1993، گاردنر، 1999 به نقل از گاردنر، 2000).
  • هوش منطقی ریاضی: این نوع هوش در ارتباط با جهان و‌اشیا رشد می‌کند؛ یعنی توانایی استفاده درست از اعداد و ارقام و بیان استدلالات منطقی و درست.
  • هوش مکانی و نضایی: توانایی تفکر در قالب تصاویر و تجسم‌ها و توانایی درک، متغییر شکل و خلق دوباره جنبه‌های متفاوت دنیای بصری-فضایی است. معمارها، عکاسان، خلبانان و مهندسان مکانیک دارای چنین هوشی هستند.
  • ......

دانلود با لینک مستقیم


فصل دوم ادبیات تحقیق هوش معنوی کامل می باشد

دانلود مقاله رابطه سلامت معنوی و امید به زندگی با گرایش های روان رنجوری در دانش آموزان

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله رابطه سلامت معنوی و امید به زندگی با گرایش های روان رنجوری در دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عنوان مقاله: رابطه سلامت معنوی و امید به زندگی با گرایش های روان رنجوری در دانش آموزان مقطع دوم شهر جیرفت

توضیحاتی در مورد مقاله:

هدف در پژوهش حاضر، رابطه سلامت معنوی و امید به زندگی با گرایش های روان رنجوری در دانش آموزان مقاطع متوسطه دوم شهر جیرفت مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 282 نفر دانش آموز پسر بودند که از بین دانش آموزان 13 دبیرستان سطح شهر جیرفت انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش، پرسشنامه سلامت معنوی و امید به زندگی اشنایدر و روان رنجوری نئو مورد استفاده قرار گرفتند.

برای دریافت فایل کل مقاله مراحل خرید مقاله را تکمیل نمایید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رابطه سلامت معنوی و امید به زندگی با گرایش های روان رنجوری در دانش آموزان

پروپوزال تأثیر هوش معنوی بر عملکرد شغلی

اختصاصی از فی گوو پروپوزال تأثیر هوش معنوی بر عملکرد شغلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپوزال تأثیر هوش معنوی بر عملکرد شغلی


پروپوزال تأثیر هوش معنوی بر عملکرد شغلی

 

 

 

 

 

 

این پروپوزال حاوی 15 صفحه با فرمت doc می باشد که به بررسی تاثیر هوش معنوی بر عملکرد شغلی کارکنان پرداخته و برای مقطع کارشناسی ارشد تهیه شده است.

فهرست مطالب:

بیان مسأله

تشریح ابعاد

حدود مساله

معرفی دقیق مساله

هوش معنوی

عملکرد شغلی    

بیان جنبه های مجهول و مبهم و متغیر های مربوط به پرسشهای تحقیق

سوابق مربوط

نمونه هایی از تحقیقات داخلی

نمونه هایی از تحقیقات خارجی

فرضیه های تحقیق

اهداف تحقیق

روش کار

الف. نوع روش تحقیق

ب. روش گرد آوری اطلاعات

پ. ابزار گرد آوری اطلاعات

ت . روش تجزیه و تحلیل اطلاعات

رگرسیون

آزمون فریدمن

جدول زمان بندی مراحل انجام دادن نحقیق

منابع

تعداد صفحات: 15

فرمت: doc و قابل ویرایش

ضمناً پرسشنامه های هوش معنوی و عملکرد شغلی از لیست پرسشنامه آماده از این سایت قابل دریافت می باشد. 


دانلود با لینک مستقیم


پروپوزال تأثیر هوش معنوی بر عملکرد شغلی