فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زن در مدرنیته

اختصاصی از فی گوو زن در مدرنیته دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زن در مدرنیته


زن در مدرنیته

تحقیق دانشجویی

با موضوع 

زن در مدرنیته

درسهای 

معارف اسلامی

غرب شناسی

حقوق زنان

مقایسه مدرنیته و اسلام

فایل word‌ قابل ویرایش

12 صفحه تحقیق

با ذکر منابع


دانلود با لینک مستقیم


زن در مدرنیته

تحقیق درباره مدرنیته و زن

اختصاصی از فی گوو تحقیق درباره مدرنیته و زن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره مدرنیته و زن


تحقیق درباره مدرنیته و زن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:45

فهرست و توضیحات:

بخش اول

 

تحولات بورژوایی، مدرنیته و زنان در خانواده در جهان سوم

بخش دوم:

 

پست مدرنیسم: اسلام و بی حقوقی زنان خاورمیانه

 

مدرنیته در بیان و توضیح نیروهای سیاسی جهانی به کار می رود که پس از عصر روشنگری منشاء تحولاتی مانند انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی، انقلابات بورژوایی در غرب و تحولات سیاسی مانند انقلاب کبیر فرانسه شدند. مدرنیته روبنای سیاسی، فکری و فرهنگی کاپیتالیسم بود. روند مدرنیته مبتنی بر مدرنیزاسیون تشکیل دولت های ملی، اشکال نوین قدرت و ساختار طبقاتی جدید جامعه، حقوق شهروندی، دمکراسی، جامعه مدنی، برسمیت شناختن حقوق فردی و مدنی، رشد اقتصادی و انقلاب در سیستم ارتباطات و ساختار اداری جامعه بود. سلطه کامل اقتصاد سرمایه داری در غرب در عین حال مبتنی بر توسعه امپریالیستی و ظهور کلنیالیسم غرب در بخشهای وسیعی از دنیای غرب گردید.

 

در جوامع خاورمیانه در این دوره، اشکال عقب مانده و ارتجاعی تولید فئودالی متکی بر سلطنت،اشرافیت و سلسله مراتب نظامی به حیات خود ادامه می دادند. فلسفه رسمی اسلام همه نرمهای اجتماعی و حقوقی و حدود و ثغور زندگی مردم را تعیین می کرد. با رشد بیشتر مناسبا ت بورژوایی در جهان و تماس بیشتر جوامع اسلامی با غرب، تداخل اسلام با تفکر بورژوایی در این جوامع آغاز گردید. از اوایل قرن نوزدهم جوامع خاورمیانه دستخوش دگرگونیهای اجتماعی عمیقی شدند. سلطه اقتصادی غرب و ظهور اقتصاد جهان سرمایه داری، تأثیر فرهنگ غرب، و سلطه رسمی و غیررسمی دولتهای استعماری اروپا بر بخشهای وسیعی از خاورمیانه در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، پارامترهای اقتصادی و سیاسی این دگرگونیهای بنیادی بودند. در اواسط قرن نوزدهم ناسیونالیسم عرب در مقابله با سلطه امپراطوری عثمانی در جوامع خاورمیانه رشد کرد و قدرت گرفت. پایان جنگ جهانی اول مقطه تعیین کننده ای در سرنوشت این جوامع بود. پس از اضمحلال امپراطوری عثمانی و دولتهای محلی ظهور کردند. اما د رسال 1916 دول بریتانیا و فرانسه خاورمیانه را به دو منطقه نفوذ و سلطه مستقیم و غیرمستقیم خود تقسیم کردند و این حاکمیت تا اواسط قرن بیستم ادامه پیدا کرد. الجزایر، تونس، مراکش، و بخشی از سودان زیر سلطه فرانسه، و مصر و بخش دیگری از سودان زیر سلطه بریتانیا قرار گرفتند. این واقعیت از یک طرف آرزوی دیرینه تشکیل امپراطوری یکپارچه اسلامی را نقش برآب کرد، و از سوی دیگر آرمان استقلال زیر پرچم ناسیونالیسم عربی را تقویت کرد.

 

ابتدای قرن بیستم مقطع تعیین کننده ای در تحولات اجتماعی و حرکت به سوی مدرنیته در منطقه خاورمیانه بود. این تحولات در ایران طی انقلاب مشروطه، در مصر در جنبش ملی ضدسلطه بریتانیا، و در ترکیه در نهضت ترکهای جوان بروز کرد و منشاء تحرکات سیاسی و اجتماعی مردم شد. نتیجه این روند دگرگونی برای زنان مثبت بود. بخصوص نهادها و مکانیسم های اجتماعی ریشه داری که موقعیت عقب مانده زنان را تحکیم می کرد، را تضعیف می کرد.

 

حضور زنان در تحصیل و اشتغال و فعالیت اجتماعی به این ترتیب از سوی بورژوازی بزرگ و متمایل به غرب و گرایش معینی در سنت ناسیونالیستی مصر طرح شد. جنبش آزادی زنان و جنبش ناسیونالیستی نوین همزمان در اواخر قرن نوزدهم در جوامع خاورمیانه ظهور کردند.

 

موقعیت اجتماعی نامناسب جامعه ما و وضعیت زنان ناشی از اسلام نیست. اسلام نمی خواهد زنان را از مردان جدا کند. مردان هم وظیفه دارند از تعصب، رابطه جنسی خارج از ازدواج با زنان دیگر، ازدواج اجباری، تعدد زوجات و حق بی چون و چرای خد در طلاق بپذیرند. با این تحولات بحث حقوق و حضور اجتماعی زن درجوامع خاورمیانه و سیعاً مطرح شد. در این مقطع برخی از جریانات اسلامی کوشیدند برای تأمین حضور زنان در جامعه تغییراتی در قرآن بوجود بیاروند. از جمله شیخ محمدعبدو(1905-1849) بود که در الازهر با سیدجمال الدین افغانی که ایده های پان اسلامیستی داشت آشنا شد، تحت تأثیر او قرار گرفت و در سیاست فعال شد.

 

تغییرات ناشی از تحولات اقتصادی و خط مشیء های دولتی چه توسط استعمارگران چه تغییرات فرهنگی و ایدئولوژیکی متعاقب آن بر زندگی زنان و مردان تأثیرات شگرفی برجای گذاشت. برای اولین بار موضوعاتی نظیر برخورد سنت اسلامی و قوانین اسلام به زنان، مجاز بودن تعدد زوجات و حق اسلامی مردان در طلاق و حجاب و جداسازی زنان از مردان آشکار و عنلی در جوامع مختلف خاورمیانه مورد بحث و جدل و سیع اجتماعی قرار گرفت و در آثار متفکران و نویسندگان این جوامع طرح شد. در جدلهای این دوران از همان آغاز تلاقی حقوق زن نه فقط با ارزشهای اسلامی بلکه با ناسیونالیسم آشکار گردید.

 

با نفوذ همراه با خشونت و سرکوب اروپا به جوامع عربی، تاریخ جنبش زنان و مبحث حقوق زنان در این جوامع با نفوذ همراه با خشونت و سرکو اروپا به جوامع عربی ، تاریخ جنبش زنان و مبحث حقوق زنان د راین جوامع آغاز شد/. جنبش زنان در مصر و خاورمیانه حرکتی برخاسته از تمدن، ارزشا ودیسکوریس اسلامی و شرقی نبود، بلکه ناشی از روندهایی بود که از بیرون از غرب آغاز شدند. طرح و اشاعه خواست برابری زن و مرد و رهایی زنان از در خاورمیانه به یمن نفوذ ارزشهای مدرن و بورژوایی برخاسته از غرب امکان پذیر شد.در این دوره بخشی از بورژوازی این جوامع مدافع سیستم بورژوایی غرب در سازماندهی جامعه و ارزشهای مدرن وترقیخواهی غربی بود و جوامع غربی و تحولات مدرن در آنها را الگویی یونیورسال و قابل پیاده شدن در کلیه جوامع جهانی تلقی می کرد. در ایران طی انقلاب مشروطه همه(11-1905) جریانات و ایده های عمومی ترقی اجتماعی و مدرنیسیم و رفرم به جوامع غربی بعنوان الگوی حود نگاه می کردند و با خوشبینی نسبت به غرب می خواستند این رفرمها ودگرگونی ها را در ایران عملی کنند. حتی بخشی از دستگاه اسلام و آخوندها هم از حاکم شدن قانون اساسی سبک فرانسه و بلژیک و استقرار مجلس در ایران دفاع می کردند. در این دوره آموزش زناه بعنوان بخشی از تلاش بورژوازی غرب برای سازمان دادن به جامعه از جانب جریانات اصلی ناسیونالیست طرح شد.

 

 


 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مدرنیته و زن

پاورپوینت معماری قاجار وتاثیر مدرنیته بر معماری ایران

اختصاصی از فی گوو پاورپوینت معماری قاجار وتاثیر مدرنیته بر معماری ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت معماری قاجار وتاثیر مدرنیته بر معماری ایران


پاورپوینت معماری قاجار وتاثیر مدرنیته بر معماری ایران

دانلود پاورپوینت معماری قاجار وتاثیر مدرنیته بر معماری ایران 62 اسلاید 

 

 

 

 

 

اگر آثار معماری را اززاویه  فضایی ارزیابی کنیم و خلاقیت های فضایی در
معماری توجه کنیم معماری دوره قاجار ارزش پیدا میکند و در جایگاه تکامل
یافته تری نسبت به دوره های قبل از خود  قرار میگیرد.چرا که در این دوره
تنوع فضاها بیشتر می شود و فضا های نوینی خلق میشوند.
اما وقتی به معماری از زاویه دیگر مانند اندازه ها تناسبات،شکل ها و تزینات
نگاه کنیم معماری دوره قاجار وضع نازل تری نسبت به دوره قبل نشان میدهد
شکل ها استواری و صلابت قبلی را ندارند.تناسبات در رتبه پاین تری نسبت
به تناسبات موزون و اندیشیده شده دوره های قبلی قرار میگیرند و هرج ومرج
جایگزین تزیینات محدود و با وسواس دوره های درخشان سلجوقی و صفوی م
شود. (مهندس هادی میرمیران)

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت معماری قاجار وتاثیر مدرنیته بر معماری ایران

تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری

اختصاصی از فی گوو تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری


تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 77 صفحه

 

 

 

 

 

 

مدرنیته چیست :

مُدرنیته شاخصۀ فرهنگ غربی است که در اصل از اروپا سر برآورد، و سرایت دادن آن به فرهنگ‌های دیگر اشتباهی مضحک و نابخشودنی است. نکته مهم دربارۀ مدرنیته این مسأله است که مدرنیته شاخصۀ کل فرهنگ اروپایی هم نیست، بلکه شاخصۀ دورۀ خاصی از این فرهنگ است. به عبارت دیگر مُدرنیته قطعه‌ای از تاریخ غرب را اشغال کرده دوره‌ای که با دوره‌های پیشین فرهنگ غربی قیاس‌پذیر نیست. یعنی نه سدۀ کهن و یونان و روم باستان؛ و نه سدۀ میانه و قرون وسطی شباهتی با مدرنیته آن‌چنان‌چه در دنیای نو زاییده شده، ندارند. هرکدام از این دوره‌ها با هم تفاوت‌های بنیادین دارند، اگرچه نمی‌توان از این نکته نیز چشم‌پوشی کرد که مدرنیته در درون دروه‌های پیشین زاده شده است و برآمده از همین فرهنگ‌هاست.

در حقیقت تاریخ و فرهنگ غرب؛ فرهنگ و تاریخی به هم پیوسته است، که در این پیوستگی در دوره‌های گسست در آن ایجاد شده است، اگر بخواهیم به زبان هگلی یا مشابۀ هگلی سخن بگوییم، هر دوره سنتز دورۀ گذشته است گه از درون دورۀ پیشین زاییده شده است. سدۀ میانه برآمده و نفی دورۀ گذشتۀ خود است، در عین حال که فرهنگی غیردینی و یونای‌مآبی را نفی می‌کند، اما کاملاً مرتبط و برآمده از آن است. مدرنیته نیز این دو وجه را دارد. در ریشۀ رنسانسش نفی و نقد قرون میانه است و بازگشت به نوعی یونانی‌مآبی. اما در ریشه روشنگری آن؛ طرحی نو درانداخته است.

اما در واقع مدرنیته چیست؟ تعریفی واضح و مشخص از مدرنیته نمی‌توان ارائه داد، تعریفی که همگی بر آن اتفاق داشته باشند، و همین امر بر گنگی آن می‌افزاید. اما اجمالا می‌توان فهمید که مدرنیته دید، و نگرش خاصی است که در آن؛ اصل انسان زمینی می‌شود، انسانی که از خدا و دین بریده است و می‌خواهد با عقل جزئی خود، به سعادت برسد، آن هم سعادت زمینی و این‌جهانی. اگر خوب ملاحظه شود، این دید و نگرش تازه در درون خود نفی دوره‌های گذشته را به یدک می‌کشد، اما در عین حال بیرون آمده از همان فرهنگ‌هاست.

این دید و نگرش دو مبدأ دارد. اول؛ نوزایی و رنسانس؛ دوم؛ دورۀ روشنگری؛ اما آیا می‌توان زمان مشخصی را زمان آغازین مدرنیته دانست؟ به نظر می‌رسد که جدایش زمانی مدرنیته از دو مبدأ مذکور امکان نداشته باشد، مدرنیته چنان در این دو مبدأ ریشه دوانده است که نمی‌توان آن را از آن‌ها جدا کرد. فرانسیس بیکن، یا گالیله پدران معنوی مدرنیته هستند.

اما آیا پایان دورۀ مدرنیته فرارسیده است؟ به نظر می‌رسد که از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دورۀ مدرنیته به پایان خط رسیده است، اگرچه نمی‌توان به صورت اطلاق پایان آن را اعلام کرد. تلاش‌های بسیاری برای زنده نگهداشتن آن شده و می‌شود، اما باید گفت که این دوره نیز به سرآمد خود رسیده است.

نگاهی به تاملات دکتر نصر در باب سنت و سنت گرایی:

چکیده:

شناخت و سنجش جریان های معرفتی، یکی از دغدغه های اندیشمندان معاصر است و گام نهادن در مسیر این سنجش، بدون تأمل نظری و کوشش در فهم آن، تمنایی محال است. یکی از جریان های معرفتی در عصر حاضر، بحث سنت (Tradition) و سنت گرایی (Traditionalism) است. نبرد میان مدرنیته و سنت در عصر جهانی شدن، پروژه ای است که استیلای هریک از این دو، سرنوشت جهانی را رقم می زند. اما اگر ملاحظه نشود که سنت چیست و در زندگی ما چه معنایی دارد و در این زمانه بر سر آن چه می آید و هواداران پروژه احیای سنت چه در سر می پرورانند، فهم تجربه مدرنیته با مشکل مواجه می شود، چراکه تا پیش از آغاز عصر مدرنیته، پیدایش انقلاب صنعتی، تکنولوژی، مفاهیم پیشرفت، اصالت یافتن زمان، نفی سکون و ثبات و همچنین اصالت انسان و اهمیت منِ دکارتی، انسان در وضعیتی زندگی می کرد که امروزه آن را سنت و یا به تعبیری موقعیتی که انسان در گذشته در آن زیست می نمود می نامند. بنابراین، برای ورود به بحث سنت باید، طبق گفته سنت گرایان، به مجموعه حقایقی که شمول تاریخی، جغرافیایی و فلسفی دارد، توجه کرد. مقاله ذیل در نظر دارد ضمن بررسی موارد مطرح شده، سنت و سنت گرایی را از نظر یکی از داعیه داران سنت، یعنی دکتر سید حسین نصر مورد سنجش و بازخوانی قرار دهد.

سنت گرایان، به اعتباری، سابقه تأملات شان را به گستره تاریخ بشری مرتبط می سازند، لذا ما با نوعی اهل معرفت مواجه هستیم که تفکرشان سیطره همه جایی و همیشگی دارد. پرسش از چیستی سنت زمانی آغاز می شود که به مواجهه با دنیای مدرن، خصوصاً تفکرات دنیای مدرن، برویم. هنگامی که عقل و آگاهی از دامن متافیزیک و اسطوره ها خارج و به قلمرو عقل فردی - استدلالی که قابلیت نقد جدی را داراست وارد شد، مواجهه وکشمکش سنت و مدرنیته نیز آغاز گردید. در دنیای امروز انسان ها دارای سنت ها، گروه های سنتی و تفکرات سنتی مختلفی هستند و تکثرگرایی سنت ها از ویژگی های دنیای امروز است. اما سنت های بسیاری در جهت های مخالف یکدیگر حرکت می کنند و گاه با هم نیز برخورد می کنند. در چنین پروسه ای این پرسش به ذهن می آید که انسان چگونه می تواند به سنت خاصی تکیه کند؟ در این سنت ها، چه رشته ای با رشتة دیگر پیوند می خورَد به نحوی که از پیوند این رشته ها نسجی به وجود آیدکه انسان بتواند آن را از آن خویش کند؟ در دنیایی که با چنین سرعت سرسام آوری دگرگون می شود، نقش زمان چگونه توجیه می شود؟ و یا به عبارتی اگر مقصود از سنت، گذشته است درباره حال و آینده چگونه باید اندیشید؟

برای تبیین بحث و پاسخ به چنین پرسش هایی باید تعریف روشن و جامعی از سنت ارائه نمود تا بتوان گونه های تأثیرگذاری بنیان گذاران این نحله فکری و تأثیر آن را بر اندیشه های سیدحسین نصر جست وجو کرد. سابقه تاریخی سنت گرایی، به عنوان رویکردی آگاهانه در مقابل عقاید انسان متجدد، با تلاش های گنون، کوماراسوامی، شووان، لینگز، بورکهارت و... موجودیت مستقلی یافت. این گرایش فکری از دهه های1920 و1910 با تلاش های این سنت گرایان گسترش یافت و اینک جریان سنت گرایی، بالغ بر پنجاه اندیشمندسنت گرا را در سطوح مختلف در بردارد. سیدحسین نصر نیز از جمله کسانی است که با علاقه به آرای این افراد، سعی در گسترش جهان بینی سنتی دارد. بدین منظور، سنت در منظومه فکری نصر تنها یک اصطلاح نیست، بلکه اهتمام قلبی و ایمان عقلانی است. نصر، خود را فیلسوف سنتی ای که زندگی معنوی را در پیش گرفته (پل فیروزه: ش،۵ ص۹۸) می داند. وی بر این باور است که سنت هدیه ای از بارگاه الهی است. معنایی که نصر از سنت ارائه می کند با آنچه متعارف است، کاملاً تفاوت دارد. برخی از محافل فکری، سنت را به عادت، الگوهای موروثی و امور منسوخ و متروک تعبیر می کنند. آنچه از نحوه تفکر این افراد نسبت به سنت به نظر می رسد، مرکب از مجموعه باورهای مذهبی، فرهنگی، تاریخی، رسوم و آداب و نگرش های خاصی است که شیوه زندگی حاضر را تشکیل می دهند و حداقل از قواعد روایی واحدی پیروی می کنند. این شیوه، به اعتقاد غیر سنت گرایان، نااندیشیده و ناآگاهانه است. به این معنی که ساختار و اجزای سنت به عنوان وضعیتی از پیش فرض شده پذیرفته می شوند. اما، نصر کندوکاوی دیگر در این اصطلاح دارد. سنتی که در پروژه فکری نصر قرار دارد، سنت جاویدان و پایدار و آگاهانه است و چیزی جز سنت خداوندی و یا به تعبیر قرآن سُنَّة الاولین (سوره بقره: 135) نیست، همان سنتی که تبدیل و صیرورت در آن راه ندارد و هرگز دورانش به سر نمی رسد و در همه دوران ها حضوری زنده و پویا دارد. (سوره فتح: 23) توصیفی که نصر از سنت ارائه می دهد: به معنای حقایقی یا اصولی است دارای منشأای الهی که از طریق شخصیت های مختلفی معروف به رسولان، پیامبران، اوتاد ، لوگوس یا دیگر عوامل انتقال، برای ابنای بشر و در واقع، برای یک بخش کامل کیهانی آشکار شده و نقاب از چهره آن ها برگرفته شده است. (معرفت به باور نصر، سنت حقایقی را آشکار می کندکه دارای ماهیتی فراشخصی است که ریشه در ذات حقیقت دارد.
به عبارت دیگر، سنت در آن واحد هم حقیقت است و هم حضور. نصر معتقد است سنت علمی است که بیش از. در نظر سنت گرایان، این دانشِ بیش از اندازه واقعی معطوف به علم قدسی است که در گوهره سنت قرار دارد. آنچه سنت گرایان سخت بدان می اندیشند، فواید و ثمرات سنت است، به ویژه که در دنیای مدرن مورد تهدید قرار گرفته اند، لذا به این معنا سنت گرایی، آرمانی است که با سنتی زیستن متفاوت است و موضعی بیرونی نسبت به خود سنت محسوب می شود. سنت گرایان معتقدند که انسان ها، از حیث انسان بودن، ذاتاً از ویژگی های منحصر به فردی برخوردارند که راه وصول به حقیقت مطلق را می توانند دریافت کنند. سنت ها، خصوصاً سنت های مذهبی، از نوعی همگنی تجربه متافیزیک برخوردارند که ساخت های عظیم نظام معرفتی سنت را سامان و شکل می دهند. کار ویژه سنت، در نظرسنت گرایان ، خاطر ه ای مثالی است که ازآن به عنوان امری مقدس و پاک یاد می کنند. این مورد نیز قابل توجه است که سنت گرایان سنت را درگیر با شکل هایی از مراسم و آیین های رفتاری و اسطوره ای نمی دانند. بلکه اینان، سنت را [امری] پویا تصور می کنند که سمت دهنده رفتار جمعی بشر استنگاه نصر به کارکرد سنت، چندان اجتماعی و فرهنگی نیست ، بلکه نگاه او فلسفی و توأم با بُن مایه های دینی- اسطوره ای است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ارزیابی و بررسی مدرنیته در جوامع بشری

دانلودمقاله سنت و مدرنیته تاریخ و قاجار

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله سنت و مدرنیته تاریخ و قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

تاریخ چیست ؟
تاریخ عبارتست از تلاش در بازسازی و فهم گذشته.
تاریخ عبارتست از ایجاد و پرورش استعداد ، قوه تجزیه و تحلیل تحولات گذشته و این موضوع انقلاب یا یک حرکت اجتماعی خیزش سیاسی ، بروز جنگ ، پیروزی یا شکست نظامی، تهاجم و بحران ، سقوط یک سلسله و به قدرت رسیدن حکومت و نظامی دیگر چه تأثیری به اقتصاد و پارامترهای اقتصادی داشته اند.
عوامل سیاسی ، اجتماعی فکری ، فرهنگی و دینی در به وجود آوردن آن تحول چگونه نقش آفریده اند و چه تأثیری داشته اند و در یک کلام تاریخ به هیچ روی آنگونه که در نظام آموزشی ما رایج است. صرفاً حفظ مشتی عدد در قالب سال وقوع نیست بلکه شناخت گذشته و آشنا یی با تحولاتی بوده که رهبران ما تجربه کرده و ااز آن به راهکارهای درست در جهت بازسازی بهتر آینده می پردازند.
نویسنده دکتر صادق زیبا کلام در کتاب سنت و مدرنیته سعی در ریشه یابی ، علل ناکامی اصلاحات و نوسازی سیاسی در ایران عصر قاجار نموده و همانطور که نویسنده محترم اشاره دارد، ایران در عصر قاجار جامعه ای صامت ، ثابت و بدون تغییر و تحول نبوده بلکه تحولات قابل توجه ای اتفاق افتاده که از جمله مهمترین آن فکر تغییر و اندیشه اصلاحات بوده ، که بحث تجزیه و تحلیل و کالبد شکافی این تلاش هاست ایران در عصر قاجار یک جامعه زنده و در حال تغییر بوده و کمتر مقطعی از تاریخ ایران شاهد چنین سرعتی در دگرگونی از بسیاری جهات بوده است.
حال اگر اصلاحات نتوانست موفق بشود بواسطه خیانت ، توطئه ، کارشکنی، تحریف ، نفاق عناصر سر پرده ، خائن، غرب زده ، روشنفکر و فراماسون نبود بلکه جریان نوگرائی و اصلاح طلبی از قدرت لازم برخوردار نبوده.
کتاب ضمن اینکه بخشی را به تاثیر اجتماعی غرب در پیدایش اصلاحات اختصاص داده بر این نکته توجه نموده که زمینه بوجود آمدن این تفکر اوضاع و احوال اجتماعی ایران در آن عصر بوده است.
فصل اول کتاب ایران در آن عصر بوده است.
فصل اول کتاب خواننده را با ایران قرن نوزدهم آشنا می کند و پس از آن در فصول بعدی پیدایش تغییر و تحولات و ضرورت انجام اصلاحات که در آن سلسله قاجار به قدرت می رسد را به نمایش گذ ارده.
یکی از جنبه های مهم ایران در قرن نوزدهم ، رابطه میان حاکمیت قاجار و نهاد مذهب می باشد و به اندیشه سیاسی شیعه و نگرش علما و روحانیون به مسأله حکومت در عصر غیبت می پردازد ، و در این رابطه است که به این نکته پی می بریم که رابطه قاجارها و مذهب یک رابطه ثابت نبوده بلکه مذهب اهرم مهمی در جهت تثبیت آنان بشمار رفته. فصول بعدی کتاب برخی از تحولات مهم اجتماعی و اقتصادی آن عصر رامتذکر شده که متاتر از آشنائی با فرهنگ و تمدن غرب است و لبه عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد اصلاحات مطرح است.
در این رابطه تلاش و کوشش اصلاح طلبان که از درون حاکمیت برخاستند پوشیده نیست که از آن جمله قائم مقام ها، امیر کبیر، میرزا حسین خان سپهسالار امین الدوله و حتی ناصر الدین شاه را می توان یاد آور شد.
و نویسنده نهایتاً نقش اصلاح طلبان که در بیرون از حاکمیت تلاش می کردند را مطرح نموده که در این رابطه این افراد چندان وابستگی به نظام حاکم نداشته و یا وابستگی نشان چندان عمیق نبوده و آنان بواسطه آشنائی با غرب خواستار تغییرات ااساسی تری در اوضاع اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی بوده اند. که نتیجه آن انقلاب مشروطه عنوان گردیده و علل ناکامی مشروطه را بیان می کند.
نظریه ای که مشروطه را شکست خورده می پندارد ، و از میان ویرانه های آن رضاخان برخاسته و نظامی مستبد را پایه گذاری نموده چندان دقیق نیست ، مشروطه بسیاری از مفاهیم سیاسی سنتی را از میان برداشته و نقش مردم در تعیین سرنوشتشان ، حق آزادی بیان ، عقیده و حقوق اجتماعی را به ایرانیان هدیه کرد، که امروزه زیر بنای نظام سیاسی ما را تشکیل می دهد.
اصل تفکیک قوا، انتخاب نمایندگان مجلس ، اصل محدودیت مدت زمامداری، مسئولیت پذیر بودن حکومت در واقع میراث مشروطه هستند، و یکی از عوامل عدم موفقیت مشروطه تعارض قدرتهای خارجی بشمار می رفته.
مشروطه حرکتی بود که در نتیجه مجاهدتهای علما و مراجع به وجود آمد، اما عناصر وابسته، غرب زده و روشنفکرآنرا منحرف ساختند ، مشابه همین شیوه در مورد هر مقطع مهم و هر تحول تاریخی دیگر وجود دارد، بررسی دقیق شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران که در آن کودتای رضا خان صورت گرفت صرفاً به این دلیل بود که انگلیسی ها یک حکومت مرکزی مقتدر می خواستند که رضاخا ن مرد ااین کار بود ، او در شرایطی به قدرت رسید که ایران دربستری از هرج مرج سیاسی و اجتماعی فلج کامل اقتصادی فرو رفته و در هر گوشه ای از مملکت قدرتی سر بر داشته و عملاً خرج خود را از دولت مرکزی جدا کرده بود.
رضا شاه توانست هرج و مرج را پایان دهد. و امنیت و یکپارچگی را به ایران حاکم سازد . اما از آنجا که ما معتقدیم رضا شاه عامل انگلیسی ها بوده، هر حرکتی را بشکلی تحلیل می کنم… ولی بهتر نیست که مسئولیت موفقیت ها، ناکامیها پیشرفت ها و عقب افتادگی های جامعه مان را به درون جامعه خودمان بازگردانیم؟
اگر استعمار ، استکبار، امپریالیزم در مقاطعی نقش و تأثیر داشته در نتیجه عوامل داخلی بوده و پندارمان چنین نباشد که دشمنانی وجود دارند که علیه ما برخاسته اند و منتظر سقوط ما هستند، که این معلول ذهن خیال پرداز ماست.
آری ریشه همه ناکامی ها را در داخل و در کنش ها و واکنشهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه خودمان جستجو نمائیم. ولی از آنجا که حکام و حکومتها سیاست های خود را همواره بر حق و بی عیب و نقص و در جهت خدمت به مردم و مملکتشان می دانند.
ااینکه آن سیاستها ظالمانه ، خشن و سرکوبگرانه هستند، برداشت و تعریف ما از عملکردآن حکومت می باشد.

 

فصل اول
ایران در آستانه قرن نوزدهم
آنچه که در خصوص ایران آن قرن می دانیم اطلاعاتی است که به توسط غربیان در اختیار داریم ویژگی های ایران آن عصر را به سه بخش اقتصادی اجتماعی و سیاسی تقسیم نمود . در آستانه قرن نوزدهم ایران دارای 5 الی 6 میلیون نفر جمعیت بود. جمعیت ایران 20 درصد شهر نشین و 80 درصد در روستاها بسر می بردند و ستون اصلی کشور متکی به کشاورزی و دامداری یا اقتصاد شبانی بود که میتوان آنرا یک اقتصاد معیشتی با بخور و نمیر تعریف نمود. ویژگی بعدی اقتصاد ایران فقدان ارتباطات و فقدان راه بود.
در حالیکه در همان زمان امپراطوری عثمانی و مصر کیلومترها خط آهن داشتند در ایران در ابتدای قرن بیستم فقط 15 کیلومتر خط آهن کشیده شده بود در ابتدای قرن نوزدهم اقتصاد ایران مشابه یک روستای عقب مانده، کم آب و دور افتاده توصیف می شود . بی خبری ایرانیان از دنیائی که در آن می زیستند چنان عمیق بود که فتحعلیشاه رهبر سیاسی تصور می کرد راه رسیدن به « ینگه دنیا» «قاره آمریکا» از طریق کندن زمین و حفر چاه است.
فقدان ارتباط موجب عقب افتادگی شدید مردم در تجارت، سیاست ، روابط بین الملل علم و فرهنگ منقطع ، منفک و جای مانده از مابقی جهان بوده. دلایل مختلفی را در ریشه یابی عقب افتادگی ایران می توان بر شمرد ولی نویسنده بر طبق دیدگاه خود استعمار را عامل عقب ماندگی دانسته، این نظر یه که توسط تفکر چپ وارد معرفت سیاسی جامعه ما گردیده اکنون مبدل به یکی از جدی ترین دیدگاهها در ریشه یابی علل عقب افتادگی ایران شده . در این نظریه ، سرمایه داری شرکتهای چند ملیتی، امپریالیزم، استکبار، استعمار و در یک کلام غرب عامل اصلی عقب ماندگی ایران قلمداد می شود. این نظریه تحت عنوان تئوری وابستگی بعد از جنگ جهانی دوم از جانب برخی جامعه شناسان و اقتصاد دانان رادیکال مارکسیست در غرب شکل گرفت، امروزه در میان جامعه شناسان و نظریه پردازان مباحث توسعه در غرب «نظریه تئوری وابستگی» کمتر دنبال شده ولی در کشور ما کماکان اصلی ترین نظریه در تبین و تحلیل پدیده عقب ماندگی ایست.
مقبولیت تئوری وابستگی به واسطه پیام غرب ستیزانه ای است که در آن نهفته است.
حال چرا تفکر غرب ستیزی در جامعه ایران رواج یافته؟
قرن نوزدهم را می توان عصر به وجود آمدن تماس و گسترش ارتباطات دانست که تبعات بسیار مهم تاریخی به بار آورد و به منزله الگوئی برای پیشرفت و از میان برداشتن بی خبری ‌اجتماعی ، اقتصادی و استبداد سیاسی بوده که موجب امید و قوت قلب ایرانیان طالب پیشرفت و اصلاحات گردیده ، این تحول در پیدایش انقلاب مشروطه نقش داشته و این انقلاب خود نیز نتوانست موفق باشد و موج غرب گرایی فکری با مشروطه به اوج خود رسید.
سئوال قابل طرح آنست که چه شد که تفکر «غرب گرای» قبلی این چنین جای خود را به معرفت «غرب ستیز» فعلی داد؟
نخستین دلیل رواج این فرهنگ عقب ماندگی مزمن علوم انسانی در ایران و فقدان روش نقد نظری باز می گردد. دلیل بعدی که اسباب موفقیت نگرش جدید به غرب را فراهم آورد آن بود که این اندیشه توسط چپ وارد جامعه ما گردید. دلیل سوم نظریه استعمار ، عامل عقب ماندگی آن بود که بسیاری از آرای چپ توسط گروهی و جریانات اسلامی مورد استفاده قرارگرفت و آرای چپ از مقبولیت زیادتر بین اقشار تحصیل کرده و دانشمند و روشنفکران جامعه برخوردار بود. همچون مجاهدین که عملاً حد و مرزی میان اسلام و مارکسیزم قائل نبودند و به این اعتبار که مارکسیزم تنها ایدئولوژی و حامی منافع ستمدیدگان و زحمتکشان است . وارد تفکر مجاهدین شد.
بنابر این جریان «غرب ستیزی» یا پیدایش جریانات اسلام گرای مدرن در ایران تقویت گردید و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به مراتب جدیتر گذشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم :
علل بقاء قاجارها
چگونه قاجارها موفق شدندنزدیک به یک قرن و نیم حکومت نمایند؟ و چگونه توانستند دارای طولانترین مدت حکومت در ایران پس از اسلام باشند. ایا مردم ایران متوجه فساد در دستگاه حکومتی نشده بودند؟
اما واقعیت آنست که مخالفتها فقط در دو دهه آخر عمر این سلسله صورت گرفت و اساساً فکر مخالفت و اعتراض مطرح نبوده. و توجه به اینکه قاجارها نه کشور داری می کردند. نه به فکر عمران و آبادانی بودند ، نه صفات شخصی خوب داشتند، نه ارتش مرتبی و نه از یک ماشین اجرائی کارا و اقتصاد توانمند برخوردار بودند ، نه محبوبیت سیاسی و یا حتی وجهه دینی داشتند ، چگونه توانستند نزدیک به یک قرن نیم حکومت نمایند؟
اولین درخشش سر سلسله قاجاریه یکپارچه کردن ایران بودن که عملاً از دست رفته بود آغا محمد خان که رئیس یک قبیله بود مردی جنگجو ، نترس ، خستگی ناپذیر و جاه طلب بود و سبک زندگیش قبل و بعد از پادشاهی تفاوت چندانی نکرد، وی مردی کاردان ، با لیاقت و مدبر بود و سرزمینی را که پریشان و گرفتار ملوک و الطوایف بود امن کرده و جهانیان را از پیشرفت های خود خیره ساخت مهم ترین ویژگی آغامحمدخان نظامی گری او بوده و در یک کلامی می توان گفت وی بیست سال جنگ و لشکر کشی بی وقفه داشت و حاکمیت وی به تعبیر امروز در میلیتاریزم خلاصه می شد.
دومین حاکم سلسله قاجار نزدیک چهل سال حکومت کرد و این سئوال مطرح است که وی یا آنکه نه بنیه نظامی داشت نه از اقتصاد محکمی برخوردار بود ، نه از یک بورکراسی منسجم و نه از محبوبتی در میان مردم، چگونه توانست 40 سال بی درد سر حکومت کند؟
در یک کلام حکومت بر ایران آنروز ، چندان پیچیده و طاقت فرسا نبود. و مادام که جامعه چنین حالتی داشت قاجارها بدون درد سر بودند. ولی بتدریج که تحولاتی حاصل شد در اولیه کار دچار اشکالاتی شدند.
عامل بعدی در بقای قاجارها تغییر در ساختار نظام قبیلگی در داخل و خارج از ایران بود در خلال این قرن جمعیت صحرانشین کاهش یافت و گسترش شهر ها به موجب کاهش جمعیت صحرا نشین شد و به این ترتیب توان نظامی قبایل نیز کاهش یافت، پیدایش ارتباطات جدید ، تسلط حکومت بر اطراف و اکناف و دگر گونی تجاری و اقتصادی دست به دست هم داده و دیگر قبایل از آن قدرت و نفوذ قبلی برخوردار نبودند. کاهش خطر قبایل اگر چه برای بقای قاجارها مهم بود ، اما به هر حال آنان برای اعمال حاکمیت خود مجبور به اتخاذ روش ها و سیاستهایی بودند که مهم ترین و اصلی ترین سیاست یا استراتژی آنها برای حکومت سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن بوده سئوال بعدی اینست که این سیاست را در عمل چگونه اجرا می کردند؟ بنظر می رسد ازدواج یکی از مؤثر ترین شیوه ها بوده، که به مصلحت سیاسی با وابستگان درجه اول سران عشایر و ایلات و در مواردی علما صورت می گرفته. در هر ازدواج مخالفی مبدل به یک متحد و یا حداقل خنثی می گردید. و به این ترتیب دربار فتحعلیشاه بدل به مرکز قدرت سیاسی کشور شد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   36 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سنت و مدرنیته تاریخ و قاجار